![]() |
درون کلبه تاریک و تارم / / / تویی تنها چراغ روزگارم کبوترهای شعرم تیر خوردند / / / نمیبینی که عمری بی قرارم |
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست |
معیار دوستان دغل روز حاجت است قرضی به رسم تجربه از دوستان طلب |
هنگام سپیده دم خروس سحری دانی که چرا همی کند نوحه گری یعنی که نموده اند در آیینه صبح کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری |
خوب رويان جهان رحم ندارد دلشان بايد از جان بگذرد هر که شود عاشقشان روز اول که سرشتند ز خاکي گلشان سنگي اندر گلشان بود ، همان شد دلشان |
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت |
از چرخ به هر گونه همی دار امید وز گردش روزگار می لرز چو بید گفتی که پس از سیاه رنگی نبود پس موی سیاه من چرا گشت سفید |
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار چون باد به دشت هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامدست و روزی که گذشت |
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد |
این کهنه رباط را که عالم نام است |
اکنون ساعت 07:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)