پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   حس عشق و عاشقانه ها (http://p30city.net/showthread.php?t=974)

افسون 13 11-23-2012 08:44 AM

هر بار

از سوزش انگشتانم

درمی یابم

که باز

نام ِ تُرا

می نوشته ام !!

مستور 11-23-2012 09:22 AM

اگه باهات نبودم برات که بودم
اگه چشات نبودم نگات که بودم
اگه حرفات نبودم صدات که بودم
اگه خودت نبودم فدات که بودم


افسون 13 11-24-2012 04:29 PM



رو به تو سجده می كنم دری به كعبه باز نیست
بس كه طواف كردمت مرا به حج نیاز نیست

به هر طرف نظر كنم نماز من نماز نیست
مرا به بند می كشی از این رهاترم كنی

زخم نمی زنی به من كه مبتلاترم كنی
از همه توبه می كنم بلكه تو باورم كنی

قلب من از صدای تو چه عاشقانه كوک شد
تمام پرسه های من كنار تو سلوک شد

عذاب می كشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شكنجه گر تویی شكنجه اشتباه نیست

مستور 11-24-2012 06:05 PM

همیشه سلام تو به شادباش یک اتفاق
در من تکرار میشوی
به من نگو از حروف نام تو ساده بگذرم
که من جز قشنگ نام تو
حرف دیگری نخوانده ام
با من بگو با کدام زبان آفرینش بگویم
که تمام دارایی منی
صدای تو دلنشین
چشم هات آیینه
با تو مهربان بهار همیشه
در رگ زمین شناور است


ماهین 11-24-2012 06:12 PM

تو که نباشی
باران خوب ست
اما
کوچه های تشنه ی قدم های ما
دلگیرند ...
نیلوفر ثانی

مستور 11-24-2012 06:23 PM


شب اگــر تــاریـک است
علتش بخشش خورشید

بــه مــاه است و زمیــن
و ســؤالـــم ایـــن است
سهم دلتنگی خورشیــد
کـجــــــــــــــــــاسـت ؟

افسون 13 11-24-2012 08:02 PM


عشق من به تو
مانند رود كوهستانی است
پیوسته و پایدار ...

عشق من به تو
شبیه تابش ابدی خورشید است
یا مانند دریا كه هرگز نمی آساید
امواج قوی و نجیبش
كه از آغوش بازش پیوسته می گذرد ...

عشق من به تو
مانند درختی است
كه در قلب ریشه كرده است
عشقی بی قید و شرط
حقیقی و ابدی
و خاموش نشدنی ...


"ماگدا هرزبرگر"

ماهین 11-25-2012 12:07 AM

فاصله ها هیاهو می کنند
و صدای هق هق دلتنگی ام در نوسان بودن و نبودنت رنگ می بازد...
کفش های رفتنت را گم می کنم
تا برای همیشه بمانی ...

مستور 11-25-2012 12:49 AM

در رویایت جایی برایم باز کن
جایی که عشق را بشود مثل بازی های
کودکی باور کرد
خسته شدم از بی جایی


ماهین 11-25-2012 01:11 AM

رهایم کردی و رهایت نکردم !
گفتم حرف دل یکی ست
هفتصدمین پادشاه را هم اگر به خواب ببینی،
کنار کوچه ی بغض و بیداری
منتظرت خوهم ماند !
چشم هایم را بر پوز خند این آن بستم
و چهره ی تو را دیدم !
گوش هایم را بر زخم زبان این آن بستم
و صدای تو را شنیدم !
دلم روشن بود که یک روز ،
از زوایای گریه هایم ظهور می کنی !
...
یغما گلرویی


اکنون ساعت 03:58 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)