![]() |
می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین دین من است ت |
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب ع |
علی ای همای حمت
تو چه ایتی خدا را ک |
کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما خ |
خیز در کاسه زر اب طربناک انداز
پیشتر زانکه شود کاسه سر خاک انداز ن |
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر ض |
ضمن اينکه پرسيدي چيست؟؟؟
گفتم همان که ميداني با نفس تو جاريست... روح من در درون توست.. همان که با هر نفس تو مي آيد و ميرود.. ل |
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است ذ |
ذکر تو به صد عنوان آرایش عنوانها
در ورطهی کفر افتد انس و ملک ار نبود از حفظ تو تعویضی در گردن ایمانها ای کعبهی مشتاقان دریاب که بر ناید مقصود من گم ره از طی بیابانها جان رخش طرب تازد چون ولوله اندازد غارت گر عشق تو رد قافلهی جانها م |
می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد خ |
اکنون ساعت 03:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)