![]() |
خب دوباره پسر بارون اومد...اما اين دفه با دل تنگيه خيلي خيلي بيشتر از قبلاً..
امشب خيلي برام قشنگ بود آخه داشت بارون ميومد منم مثل ديوونه ها فقط زير بارون ميرفتمو به مردمي كه زير بارون راه ميرفتنو سعي ميكردن كه خودشونو با چتر يا هر طريق ديگه اي شده از قطره هاي قشنگ و پاك بارون دور كنن نگاشون ميكردم؟!!نميدونم چرا آدما نميذارن بارون بريزيه رو سرشون و وجودشون و همه وجودشونو از روح گرفته تا جسمشون پاك كنه!!!! خيلي دلم گرفته بود امشب!!!همش تو فكر بودم؟تو فكر اون؟؟؟؟؟؟ اون كه خيلي راحت از من گذشت و خيلي زاحت حاضر شد همه چيرو فراموش كنه؟!!اخه چرا؟؟ مگه احساس يه ادم چقدر ميتونه بي ارزش باشه براي بعضيا كه اين قدر راحت بشه باهاش بازي كرد؟؟؟؟؟؟؟ نميدونم؟؟؟شايد اگه اونم يه ذره زير بارون واي ويستاد يه ذره روحش پاك تر ميشد؟!! نميدونم و نميخوام هم هيچ وقت بدونم!!!! ولي ميدونم كه تو همين دنيا آدميايي هستن كه احساسشون از بارون هم پاك تر و هم زلال تره!!!و شايد فقط بشه به اميد اين فرشته ها توي اين دنيا به زندگي معنا داد!!!! |
ممنونم ازت پسر بارون منم اميدوارم
|
باز هم تنهایی که گاه وبیگاه بی اجازه وبا اجازه به من سر میزد احساس میکنم دیگر همدم تمام زندگیم شده چه راحت من غریب ماندم وچه راحت فراموشم کردند مگر میشود من که ازهمه ارومترم و از همه راستگوتر !چرا باید دروغ بگویی تا دوستت داشته باشند چرا ؟خدایا سالها ست هزاران چرا از زندگیم برایم مانده ولی جوابی برایش نیست واقعا چرا؟کاش ادما به خاطر هم زندگی میکردند نه برای هم !!!!!!!!!!
|
به من گفتی : خداحافظ ، و بر قندیل مژگانت بلور اشک جاری بود غم تلخی میان قصه هایت با تمام بی قراری بود چرا با غم خداحافظ ؟ تو که افسانه با عشق بودن را برایم از کتاب زندگی خواندی تو که بذر محبت را به دشت سینه مشتاقم افشاندی چرا با غم خداحافظ ؟ |
سلام سلام اينبارم خيلي پر درد و غم و ناراحتيه خدا نميدوني چقدر حالم بده خسته شدم از اين همه محدوديت و نابرابري ديشب حال عجيبي داشتم خيلي گريه كردم اونقد كه به حالت بيهوشي به خواب رفتم ديشب براي من بدترين شب زندگيم بود طوري كه روح از بدنم جدا شده بود و فقط مرگ ميتونست كمكم كنه راستش نميدونم چرا اين حرفا رو اينجا ميزنم شايد چون اينجا ديگه هيچ محدوديتي ندارم چون نميتونن با كاراشون اينجا رو هم ازم بگيرن راستش من ديشب از يه چيزي كه خيلي برام مهم بود محروم شدم شايد تا آخر ديگه نتونم به دستش بيارم حتي نميتونستم بلند گزيه كنم چقدر زجر آور بود از همه شما دوستاي خوبم كه اين نوشته رو ميخونن خواهش ميكنم برام دعا كنيد چون خيلي به دعاي شما دوستانم نياز دارم اگه يه موقع دلتون گرفت و خواستين با خدا حرف بزنيد براي من تنها كه حالا با اين اتفاق تنها تراز هميشه شدم هم دعا كنيد من منتظر حرفاي قشنگتون ميمونم و از صميم قلبم كه حالا فقط به يه تكه سنگ تبديل شده دوستون دارم |
سلام الهی قربون اون دل پر دردت برم مگه چی شده که اینطور بی قراری می کنی .تنها ترین تنهایی که ما میشناسیم نه گاهی دلتنگ مشه نه خسته میشه نه بی قرار و نه پر غم .قدرتمند ترین لطیف ترین مهربان ترین بخشنده ترین و ظالم کش ترین فقط خودشه .حالا چرا اینجوری می نویسه نمی دونم .گلم خوبی دنیا به گذشتنش هست باید کمی صبور و زیادی قوی باشی قربانت امیر |
ممنونم آقاي امير احمدي ولي تورو خدا برام دعا كنيد كه سخت محتاجم من اگه شما دوستان خوب رو نداشتم چيكار ميكردم؟
|
هوالاول هوالاخر هوالظاهر هوالباطن و هو به کل شیء علیم قدیر سمیع بصیر . |
نميدونم از كجاي اين عالم بگم؟بي معرفتياي ادماش برام بس نبودن حالا نوبت خود دنياست؟!!
اخه چرا؟چرا پسر باروني هميشه بايد چشماشم باروني باشن؟!!! خدايا چرا دوست داشتن واقعي رو نمخواي بهش قدرت بدي؟ چرا نميخواي دو نفر كه تمام وجوشون به هم بسته است با هم باشن؟ ولي خدايا مطمن باش اين رسمش نيست پس نذار بيشتر از اين باروني باشم!!!! |
پسر باران با بابا بارونش باعث لطافت همه چیزو همه کس می شه ولی راستش نمی دونم اینا را همین جوری نوشتی یا راس راسکی بدونم بهتر می تونیم همدیگه را بفهمیم یه وقت سر کارمون نذارید. |
اکنون ساعت 12:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)