![]() |
اشنهي ايرلندي
..: Chondrus crispus ..: اشنهي ايرلندي حاوي مقدار زيادي لعاب است. وقتي گياه خشك شده در آب خيس شود، تشكيل يك ژله را ميدهد. اين ژله خواص درماني دارد و آن را براي سرفه، التهاب نايژهها، بافتهاي مجروح و زخمها تجويز ميكنند. اشنهي ايرلندي را با شير ميجوشانند و شيرين ميكنند و يك غذاي بسيار سهلالهضم تهيه مينمايند . زيستگاه طبيعي : اشنهي ايرلندي در سواحل اروپاي شمال غربي به خصوص در سواحل اقيانوس اطلس در ايرلند پراكنده است. وقتي مد پايين ميآيد، اشنه ايرلندي را به خصوص در سواحل شمال فرانسه و ايرلند جمع آوري ميكنند . مشخصات ظاهري : اشنهي ايرلندي به شكل علف دريايي به طول 10 تا 30 سانتيمتر است. رنگ اين گياه هنگامي كه تازه است، به رنگهاي گوناگون، از زرد مايل به سبز تا قهوهاي است. ساقه برگهاي آن پهن و فردار هستند و هنگامي كه خشك ميشوند، زمينهي سفيد يا زرد شفافي را پيدا ميكنند. كيسههاي تخممرغ شكل كوچكي كه حاوي ميوهي گياه هستند. در روي ساقهها ظاهر ميشوند . |
امرودي كوچك
..: Gaultheria procumbens :.. امرودي كوچك از گياهان بومي آمريكاي شمالي است و سرخپوستان از آن براي تسكين درد و رفع تورم مفاصل استفاده ميكنند. از برگهاي اين گياه كه عطر جوهر نعنا را ميدهند، چاي تهيه ميكنند و از جوشاندهي آن براي مداواي گلو درد استفاده ميكنند. روغن اين گياه حاوي ساليسيلات – عامل تسكين درد – است و با ماليدن آن بر روي عضلهها و مفصلهايي كه در رفتهاند، درد تسكين مييابد . زيستــــگاه طبيعي : گياه بومي آمريكاي شمالي و كانادا است. امرودي در درختزارهاي تنك و در پاي درختها ميرويد و در زمينهاي باير، پوشش مناسبي فراهم مينمايد. مشخصــــات ظاهري : بوتهي هميشه سبزي است كه شاخههاي آن سخت و خزنده هستند و ارتفاع آنها تا 15 سانتيمتر ميرسد. بر روي اين ساقهها شرابههايي از برگهاي سبز روشن بيضي شكل براق ميرويد. بافت برگها مثل چرم و كنارهي آنها لبهدار است. گلهاي سفيد كه به صورت آونگي در فضا حركت ميكنند، در اواسط تابستان ظاهر و بعد به ميوههاي گرد قرمز رنگي تبديل ميشوند |
تمشك
..: Rubus idaeus :.. از حفاريهاي باستانشناسي معلوم شده است كه تمشك از گذشتهي بسيار دور و دوران ماقبل تاريخ چيده و خورده ميشده است. نخستين درختهاي تمشك براي استفاده از ميوهي تمشك در طول سالهاي قرون وسطي كاشته شده است. همهي انواع تمشك به عمل آمده، از گونههاي وحشي اين گياه كه در جنگلها و نقاط كوهستاني خودرو ميرويند، گرفته شدهاند. تمشك يكي از ميوههاي دوست داشتني و نشاطبخش تابستاني است. از آن به طور سنتي مربا، ژله و سركه تهيه ميكنند. سركهي خانگي تمشك دو خاصيت دارد؛ هم به كاهش تب و تخفيف سوزش گلو كمك ميكند و هم به عنوان يك شربت و همچنين چاشني غذا استفاده ميشود. تمشك سرشار از آهن و ويتامين «سي» است. برگ درخت تمشك از لحاظ پزشكي داراي ارزش خاصي است و استفاده از آن براي آماده سازي مادراني كه منتظر تولد فرزند هستند، تاريخ طولاني دارد. زنان باردار در طول سه ماه آخر بارداري چاي تهيه شده با برگ درخت تمشك را مينوشند تا ماهيچههاي رحم و سطح لگن تقويت شوند و دردهاي ناشي از انقباضات زمان وضع حمل، كاهش يابند . چاي برگ تمشك همچنين براي جلوگيري از سقط جنين نيز نوشيده ميشود و كمك ميكند تا در حين تولد بچه، زائو خونريزي كمتري داشته باشد. برگهاي تمشك به علت خاصيت قابضي ملايمي كه دارند، براي رفع اسهال كودكان مفيد هستند. علاوه بر اين از دم كرده برگهاي تمشك براي جلوگيري از خونريزي لثه استفاده ميشود و دهان با آن شستشو ميشود. نوع وحشي تمشك كه به رنگ قرمز در آمريكاي شمالي ميرويد، هم خانواده تمشك اروپايي است و معمولا در بوتهزارها و خارزارها در سرتاسر آمريكاي شمالي ميرويد. برگهاي اين نوع تمشك مثل انواع اروپايي در دوران حاملگي مورد استفاده قرار ميگيرد. چاي تهيه شده از برگ اين گياه حالت تهوع و استفراغ را هم مرتفع ميكند . زيستگاه طبيعي : گياه بومي اروپا و آسيا است. كشت آن در جاهاي ديگر نيز متداول شده است. تمشك طبيعي در جنگلها، كنارهي جنگلها و نيز در بوتهزارها و خارزارها ميرويد. تمشك وحشي خاك مرطوب و حاصلخيز را ترجيح ميدهد و سرزمينهاي مرتفع تا ارتفاع دو هزار متري هم ديده شده است. انواع باغي تمشك از گونههاي وحشي گياه گرفته شدهاند . مشخصات ظاهري : تمشك گياهي بوتهاي با ريشهي دايمي و شاخههاي چوبي دو ساله است. طول ساقهها كه معمولا تيغ دار هستند و گاهي هم ممكن است همه آنها را از دست بدهند، تا يک و نيم متر ميرسد. برگهاي آن تخممرغي و داراي لبههايي هستند كه به شكل خاصي كنگره كنگره شدهاند. اين برگها در گروههاي سه تايي يا هفت تايي از شاخهها بيرون ميآيند. زير برگها نرم و كركي ميباشد. از بهار تا تابستان دومين سال، خوشههايي از گلهاي سفيد در محور بالايي برگها ظاهر ميشوند. اين گلها سپس به ميوههاي آبدار و خوشمزه مخروطي شكل و قرمز رنگ آشناي همه كه شبيه توت جنگلي اما نرمتر هستند تبديل ميشوند . |
اكليل كوهي
Rosmarinus officinalis :.. نام علمي اكليل كوهي رزمارينوس به معني شبنم دريا ميباشد؛ چرا كه زيستگاه طبيعي گياه بيشتر در نواحي ساحلي است. در يونان باستان اعتقاد بر اين بوده ك اكليل كوهي (رزماري) ذهن و حافظه را تقويت ميكند و به همين دليل دانشجويان يوناني در وقت امتحان دادن، تاج گلهايي از اكليل كوهي به دور سر خود ميپيچيدهاند. بعدها از اكليل كوهي براي حفظ خاطره استفاده شد و در تشريفات تدفين، عزاداران شاخههايي از اكليل كوهي تازه را بر روي مقبره قرار ميدادند تا شخص متوفي فراموش نشود، در مراسم عروسي اين گياه به علامت وفاداري بوده و شاخههايي از آن در ميان دسته گل عروس قرار داده ميشده است . ارتباط اكليل كوهي با سر از همان هنگامي معلوم شد كه گياه پزشكان براي درمان سردرد، استفاده از آن را آغاز كردند. روغن اكليل كوهي از قديم براي درمان نقرس و دردهاي عضلاني مورد استفاده قرارا ميگرفته و يكي از اجزاي اصلي داروي معروف «آب مجارستان» را تشكيل ميداده است. اين معجون، زندگي را به اليزابت ملكه مجارستان كه دچار رعشه و فلج دست و پا شده بود، بازگردانيد. در طول قرن پانزدهم، مردم شاخههايي از اكليل كوهي را در منازل خود ميسوزانيدند تا آنها را از مرگ سياه (طاعون) حفظ كند؛ همچنين در جنگ جهاني دوم، اكليل كوهي را به همراه سرو كوهي در بيمارستانهاي فرانسه ميسوزانيدند، تا از بروز عفونت جلوگيري به عمل بيايد . در منزل اكليل كوهي از گياهاني است كه در طباخي مورد استفاده قرار ميگيرد. مزه تند آن گوشت گوسالهي سرخ شده را خوشمزه و غذاي تهيه شده از مرغ و ماهي را لذيذ مينمايد. اين گياه همراه ديگر سبزيها نيز پخته ميشود و به مصرف ميرسد. اكليل كوهي در تهيه لوازم آرايشي نيز به كار ميرود و روغن آن يكي از اجزاي مواد تقويت كننده و شامپوهاي مخصوص موي سر ميباشد . زيستگاه طبيعي : گياه بومي حوزه مديترانه است و به طور گسترده در آب و هواي معتدل پرورش داده ميشود. اكليل كوهي همچنين به طور خودرو بر روي صخرهها و تپههاي ساحلي مديترانه به عمل ميآيد . مشخصات ظاهري : اكليل كوهي گياهي بوتهاي و هميشه سبز و بسيار معطر ميباشد. طول آن به يک و نيم متر ميرسد و شاخههاي متعدد آن هنگامي كه جوان هستند، نرم و كركدار است. اما با گذشت زمان چوبي و سخت شده و پوست آن فلس مانند و قهوهاي مايل به خاكستري ميشود. برگهاي گياه بسيار باريك، شبيه چرم و حالت سنبله را دارند. سطوح رويي برگها سبز پررنگ و زير آنها نرم و خاكستري كمرنگ ميباشد. وقتي كه برگها به هم ماليده شوند، عطري بسيار قوي از آنها متصاعد ميشود كه بوي كافور و كمي هم بويي شبيه كاج ميدهد. از اوايل بهار تا اوايل تابستان گلهاي دو لپهاي آبي و كمرنگ به صورت خوشهاي از انتهاي ساقههاي اكليل كوهي ظاهر ميشوند . |
بلوط
Quercus robur ..: چوب بلوط فشره و محكم است و نماد قدرت و استقامت ميباشد و از گذشتهي خيلي دور يكي از مهمترين مصالح ساختماني در اروپاي شرقي بوده است. در گذشته علاوه بر مصرف انبود الوار بلوط در ساختمانسازي، از چوب بلوط براي ساختن كشتيهاي بازرگاني و جنگي استفاده گسترده ميشده است . درخت بلوط در ميان مردم كشورهاي اسكانديناوي، يونان و روم و همچنين در اسطورهشناسي سلتها، محل سكونت الههي باروري و نشان دهندهي قدرت و باروري بوده است. در ميان وايكينگها، درخت بلوط درخت مورد علاقه ''تور'' (ربالنوع رعد و برق)بوده؛ از اينرو زير درخت بلوط مكان امني براي دوري از خشم رعد و برق بوده است. در زمان روميان قديم، درخت بلوط در نزد ژوپيتر- خداي خدايان روميان- عزيز و مقدس بوده است و هر كسي كه در جنگ شجاعتي از خود نشان ميداده و موجب نجات جان سربازي ميشده است، به اخذ تاجي از برگهاي بلوط كه بزرگترين نشان نظامي آن زمان بوده، مفتخر ميشد. در بريتانياي عصر سلتها، درخت بلوط پرستش ميشده است. بعدها كه مسيحيت مذهب رسمي شد، كشيشان در زير سايهي همين درخت به موعظهي مردم ميپرداختند. سلتها براي مرزبندي و تعيين حدود محلههاي مختلف از درخت بلوط استفاده ميكردند. هنوز هم يك محله در شمال لندن وجود دارد كه به نام محلهي بلوط انجيل معروف است . بلوط درخت خدايان بوده و به طور طبيعي داراي خواص شفادهندگي بيشماري است. روزگاري از تمام قسمتهاي درخت، استفادههاي پزشكي به عمل ميآمده است. در افسانههاي عاميانه قرون وسطا آمده كه تماس يك ميخ با قسمت صدمه ديدهي بدن و سپس فرو كردن همان ميخ در درخت بلوط سبب ميشده است كه بيمار شفا يابد. زماني برگهاي بلوط را بر روي زخم و بريدگيهاي بدن ميگذاشتند تا زخم التيام پيدا كند، اما امروزه گياه پزشكان تنها از پوست درخت بلوط استفاده داروئي ميكنند. خاصيت قابضكنندگي پوست بلوط، عامل قطعي درمان اسهالهاي شديد ميباشد و خاصيت گندزدايي و ضد ميكروبي آن براي مداواي عفونتهاي گلو تجويز ميشود. چاي پوست بلوط يك تقويتكننده است و مخلوط پوست و ميوهي درخت بلوط يك پادزهر را بوجود ميآورد. ميوهي درخت بلوط معمولا برشته و آسياب ميشود و از آن قهوه تهيه مينمايند . زيستگاه طبيعي : درخت بلوط در خاك پر رس مرطوب رشد ميكند، ولي خاكهاي شني را نيز تحمل مينمايد. اين درخت در مناطق جنگلي و پست يافت ميشود. بلوط سفيد يك گياه بومي آمريكاي شمالي است كه از آن استفادههاي دارويي ميشود . مشخصات ظاهري : درخت بلوط، درختي آشنا و تنومند است كه برگهايش در زمستان ميريزد و طول آن تا چهل متر ميرسد و شاخ و برگهاي آن دورا دور تنهي درخت را كه پوستي صاف و خاكستري رنگ دارد و با گذشت ساليان شكافهايي بر ميدارد، ميپوشانند. برگهاي دوك مانند آن در هر طرف 3 تا 7 لوب دارند و گلهاي شاتوتي – ماند بلوط در كار آنها ظاهر ميشوند. در فصل پاييز گلهاي بارور درخت ماده، ميوههاي بلوط به رنگ قهوهاي مايل به سبز را توليد ميكنند . http://linnaeus.nrm.se/flora/di/faga/querc/querrob5.jpg http://www.bbc.co.uk/gardening/plant...rcus_robur.jpg |
بلادون
Atropa belladonna ..: بلادون با نام علمي آتروپا بلادونا كه به آن عروسك پشت پرده، سايهي شب و توت شيطان هم ميگويند، گياهي فوقالعاده سمي است. بلادون قسمتي از عنوان علمي خود، آتروپا، را از يكي از سه الههي يوناني (آتروپوس، كلوتو ولاچسيس) گرفته است كه بنابر افسانههاي يوناني بر سرنوشت انسان حاكم بودهاند. كلوتو و لاچسيس تار و پود انسان را ميبافتهاند و عمر او را رقم ميزدند. در حالي كه خواهر آنان، آتروپوس، در زمان مقدر شده رشتهي زندگي عمر آدم را قطع ميكرده است. بلادونا احتمالا به افتخار بانوان ايتاليايي به عنوان اين گياه اضافه شده كه از عصارهي تازهي آن قطره چشمي ميساختهاند و در چشم خود ميريختند تا مردمك چشمانشان باز و شفاف شود و بيشتر مورد توجه قرار بگيرند . بر پايهي عقايد خرافي، در قرون وسطي جادوگران از اين گياه در جشنها براي ايجاد اوهام و خيالات استفاده ميكرده و مخلوط بلادون و تاجالملوك را براي ايجاد احساس پرواز در انسان مصرف مينمودهاند. جان جرارد – جراح، گياهشناس و پرورش دهنده گياه قرن شانزدهم – بلادون را بسيار وحشناك و مرگآور توصيف كرده است. بنابر شرحي كه جرارد داده است هر كسي كه از اين گياه بخورد، بلافاصله به خوابي عميق فرو ميرود كه ممكن است هرگز بيدار نشود. گفته شده است كه سربازان پادشاه اسكاتلند در سال 1582 با شرابي كه از بلادون تهيه نموده بودند، همهي قواي دانمارك را در رختخوابشان به قتل رسانيدند . بلادون به سبب دارا بودن دو ماده شبه قليايي (آلكالوئيد) بلورين سمي، آتروپين و هيوسيامين، خاصيت تسكيني و تخديري قوي دارد و بر روي دستگاه عصبي غير ارادي تاثير ميگذارد. هنوز هم چشم پزشكان از آتروپين براي اتساع مردمك چشم استفاده ميكنند. همچنين از آتروپين براي خنثي كردن اثر گازهاي سمي منتشر شده توسط جنگافزارهاي شيميايي و از هيوسيامين نيز به عنوان مسكن استفاده ميشود . عصارهي گياه بلادون هم استفادههاي پزشكي دارد و در درمان بيماريهايي كه سبب گرفتگي عضلات ميشوند، مانند بيماريهاي پاركينسون، صرع، آسم و سياهسرفه به كار ميرود. آتروپين ترشحات مخاطي را كنترل مينمايد و ميتواند در درمان سرماخوردگي و تب يونجه موثر باشد.بلادون را براي تسكين تب، تب مخملك، التهابات، سردردهاي شديد و گلودرد تجويز مي كنند . زيستگاه طبيعي : گياه بومي اروپا و جنوب غربي آسيا است و در ايالتهاي شرقي آمريكا هم كاشته ميشود. اين گياه در زمينهاي شخم نخورده و بر روي تپههاي جنگلي ميرويد و كمي سايه و خاك گچي يا آهكي برايش مناسب است . مشخصات ظاهري : گياه با دوامي است كه ساقهي آن به شخاههاي متعدد تقسيم ميشود و به طول 25/1 متر ميرسد و ريشهاش قطور و گوشتي ميباشد. تمام قسمتهاي گياه تازه به هنگام كوبيده شدن، بوي نامطبوعي از خود متصاعد مي كند كه به شدت سمي است. ساقه كمي بالاتر به سه يا چهار شاخه تقسيم ميشود. برگها به رنگ سبز تيره به شكل بيضي هستند كه در نوك، تيز ميشوند. و به صورت افقي و زوج، اما در اندازههاي متفاوت، شاخهها را ميپوشانند. گلهاي به شكل زنگ آن در بالا به صورت تاج و به رنگ ارغواني كه كمي رنگ سبز نيز به آنها زدهاند، ميباشد كه از اواسط تا اواخر تابستان پديدار شده و بعدا تبديل به ميوههاي سياه براق به اندازهي گيلاس كوچك ميشوند. ميوهي بلادون، آبي شيرين و مركبي دارد كه سمي كشنده است . http://www.swsbm.com/Images/New10-20...lladonna-7.jpg http://zagreb.hrsume.hr/contents/opa...adonna_800.jpg |
بابونه باغي يا بابونه رومي
:.. Chamaemelum nibile, Anthemis aurea ..: اين گياه نام علمي خود را از واژهي يوناني كامائملوم به معني «سيب بر روي زمين»گرفته است. در قرون وسطي به منظور خوشبو كردن هوا، كف اتاق را با اين گياه ميپوشاندند. گياه را به طور سنتي در كنار ديوارهاي باغ و حياط خانه و به جاي چمن ميكاشتند. وقتي گياه لگد بخورد، بوي مطبوع آن همه فضا را پر مينمايد. بابونه نيز مثل چمن از لگد خوردن صدمه نميبيند. بابونه باغي براي مصريان باستان يك گياه شناخته شده بود و آن را به الههي خورشدي تقديم ميكردند، زيرا بابونه را داروي همه دردها ميدانستند. اين نوع بابونه خواص مشابه نوع آلماني را دارد و از گلهاي خشك يا تازه آن چاي تهيه ميكنند و براي رفع سوءهاضمه و سوزش معده ميآشامند . اين گونه از بابونه آرامش بخش و تسكين دهنده درد ميباشد. معمولا آن را مانند چاي كيسهاي بستهبندي نموده و در دسترس قرار ميدهند. براي دفع استرس و سردردهاي عصبي و همچنين به عنوان نوشيدني پيش از خواب چنانچه به بيخوابي دچار شويد، كاربرد خوبي دارد. بابونه يكي از اجزاء تهيه آبجوهاي طبي نيز ميباشد. «مانزانيلا» به معني سيب كوچك، كه نوعي نوشيدني اسپانيايي ميباشد، عطر خود را از بابونهباغي گرفته است. بابونه باغي يكي از اجزاء شامپوهاي گياهي را تشكيل مي دهند. گلهاي خشك شده يا روغن اصلي آن وقتي به آب وان اضافه شود، بخصوص در مورد افرادي كه از فشارهاي عصبي رنج ميبرند، آرامش ميبخشد. از گلهاي بابونهباغي اغلب در تهيه عطر استفاده ميگردد . زيستگاه طبيعي : گياه بومي اروپاي جنوبي ميباشد و در سرتاسر اروپا و جنوب انگلستان بر روي خاك شني و خشك مراتع و چراگاهها ميرويد. بابونهباغي به ديگر نقاط دنيا هم برده شده و كشت گشته است. اين گياه در اروپاي مركزي نيز به شكل تجارتي كشت ميشود. بابونهباغي را با شيوه گلكاري علمي پرورش ميدهند و گونههاي جديدي را توليد مينمايند . مشخصات ظاهري : بابونهباغي يك گياه بادوام و كوتاه قد ميباشد كه بلندي آن از 30 سانتيمتر تجاوز نميكند. ساقه بابونهباغي كركدار و شاخههاي آن خزنده ميباشند. برگهاي بابونهباغي نيز مانند برگهاي بابونهآلماني (وحشي) داراي بريدگيهاي عميق و پرمانند ميباشند، اما رنگ سبز متمايل به خاكستري و تا حدود بيشتر به پايين افتاده هستند. گلهاي شبيه گل آفتابگردان با مركز كلهقندي و زردرنگ از اواسط تابستان تا اواسط پاييز بر روي ساقههاي بابونهباغي ظاهر ميگردند. رايحه بابونهباغي قويتر از گونه بابونهآلماني ميباشد http://www.dungevalley.co.uk/Alstroe...aurantiaca.jpg |
بابونهي وحشي
Matricaria chamomillam Matriacaria recutita ..: به اعتقاد خبرگان گياهشناسي، بابونهي آلماني از نظر علم گياهشناسي، بابونه واقعي نيست، اما گونههاي همين نوع هستند كه مورد توجه گياه پزشكان و علم پزشكي قرار دارند. ماتريكاريا ممكن است از واژه «مادر» در زبان لاتين و يا از ماتريكس به معني «رحم» مشتق شده باشد. اين هر دو منشأ اشتقاق، اشاره به استفاده سنتي از اين گياه در ناراحتيهاي زنانگي مثل دردهاي هنگام عادت ماهانه، زخم نوك سينه و برفك دارد. خواص طبي بابونه به دليل وجود روغن آبيرنگ فراري ميباشد كه در گلهاي گياه وجود دارد. اين روغن براي درمان طيف وسيعي از بيماريها مورد استفاده قرار ميگيرد. چاي تهيه شده از كلاهك گل بابونهي وحشي بخصوص براي دفع اختلالات هاضمه مثل ورم معده، سوزش معده و نفخ شكم سودمند است. چاي بابونه به دليل خواص خوابآوري كه دارد براي درمان بيخوابي، سردرد و نگراني نيز استفاده ميشود. بابونه داروي ملايمي است كه ميتوان با اطمينان از آن براي آرام كردن كودكان بيقرار، استفاده نمود. در واقع بابونه به عنوان داروي خانگي بخصوص براي درمان دندان درد، گوش درد، قلنج و سردرد كودكان استفاده كرد. بابونه يك گياه طبي فوقالعاده چند منظوره و با خاصيت ضد ميكروبي ميباشد و استعمال خارجي آن براي درمان زخمها، سوختگي و اگزما تجويز ميشود . به سبب عمل تسكيني و آرامشبخشي بابونه، از آن بخصوص در ساخت مواد آرايش مخصوص پوستهاي حساس استفاده ميشود. بابونه براي آنها كه پوستي خشك دارند، سن آنها بالارفته استو يا پوستي حساس و مستعد براي واكنشهاي حساسيتي دارند، فوقالعاده مفيد است . زيستگاه طبيعي : اين گياه بومي اروپا و آسياي شمالي كه بعدها به آمريكاي شمالي برده شده است. بابونه بر روي باتلاقها، كنار جادهها و زمين شخم نزده ديده ميشود. اين گياه در اروپاي مركزي و بخصوص آلمان به صورت تجارتي كشت ميشود . مشخصات ظاهري : بابونه گياهي يكساله با عطري مطبوع از خانواده گل آفتابگردان است. گياه شاخههاي صاف به طول 60 سانتيمتر دارد. برگهاي سبز روشن آن داراي بريدگي و به شكل نخ ميباشد و ساقه هم ندارند. گلهاي منفرد آن كه شبيه گل آفتابگردان هستند، از اوايل تابستان تا اواسط پاييز بر روي ساقههاي بلند ظاهر ميشوند. شكوفههاي بابونهي وحشي را ميتوان از نوع باغي تشخيص داد. در نمونهي وحشي، وسط گل به رنگ زرد و مشخصا مخروطي و توخالي است . http://www.pharmasaat.de/Dia/page2.jpg |
انجيرك
Ranunculus ficaria ..: اين گياه به سبب قدرت درماني بيماري بواسير به نام علف بواسير شناخته شده است و حتي گياه پزشكان، امروزه نيز پماد و ضماد اين گياه را براي استعمال خارجي در درمان اين بيماري تجويز ميكنند . زيستگاه طبيعي : انجيرك يا علف بواسير گياهي بومي در اروپا، غرب آسيا و شمال آفريقا ميباشد و در مرغزارهاي مرطوب، در ميان بوتههاي پرچين و خار و بندار، گودالها و نهرهاي آب به وفور يافت ميشود . مشخصات ظاهري : گياه با دوامي شبيه گل آلاله است برگهاي انجيرك سبز تيره براق هستند. گياه رد قسمتي كه از زمين بالا ميآيد، غلافدار و به شكل قلب است. از اوايل بهار گلهاي منفرد زرد رنگ ستارهاي شكل بر روي ساقههاي بلند آن ميرويند. گلها بين هشت تا ده گلبرگ دارند، اما آلاله تنها پنج گلبرگ دارد. گلها پيش از بارش باران و يا در هواي ابري و مهآلود بسته ميشوند و در اثر گذشت زمان تغيير رنگ ميدهند و سفيد ميشوند . http://denis.ziegler.free.fr/bota/herb/0/0005.gif http://nature.jardin.free.fr/image5/...us_ficaria.jpg |
ارجنگ
..: Rhamnus purshiana :.. در گذشته، بوميان امريكايي از پوست اين درخت به عنوان ملين استفاده ميكردهاند. چيزي نگذشت كه ارجنگ به صورت يك دارو در دسترس همه قرار گرفت و از آن در مداواي يبوستهاي مزمن و كهنه استفاده شد. عصارهي اين گياه هنوز هم به عنوان يك داروي ملين به كار ميرود، اما گياه پزشكان پوست خشك درخت را ترجيح ميدهند، زيرا اعتقاد دارند كه استفاده مستقيم از پوست خشك درخت، ماهيچههاي روده را تقويت ميكند . زيستگاه طبيعي : ارجنگ درخت بومي آمريكاي شمالي ميباشد، و به صورت خودرو در مناطق كوهستاني ايالتهاي واقع در غرب اقيانوس آرام يافت ميشود . مشخصات ظاهري : درختي است كه در زمستان برگهاي آن ميريزد و طولش به 8 متر ميرسد. پوست آن به رنگ مغز بادام است كه با گلسنگ سفيد – خاكستري پوشيده شده است. برگهاي بيضي شكل آن به رنگ سبز تيره به صورت خوشه در انتهاي شاخهها ميرويند. در بهار، گلهاي كوچك متمايل به رنگ سبز در آذينهاي چتري ظاهر شده و بعداً تبديل به ميوههايي به اندازه لوبيا ميشوند و هنگام رسيدن از قرمز به سياهي ميگرايند . http://pharm1.pharmazie.uni-greifswa...r/koeh-121.jpg |
اکنون ساعت 12:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)