![]() |
من عاشقی دلخونم
شکسته ای محزونم پناه این دل بی آشیون باش دلم تنگه تو با من مهربون باش گل نازم بگو بارون بباره که چشماتو به یاد من میاره تماشای تو زیر عطر بارون چه با من می کنه امشب دوباره شب و تنهایی و ماه و ستاره من عاشقی دلخونم شکسته ای محزونم پناه این دل بی آشیون باش دلم تنگه تو با من مهربون باش... |
تنهایی............
وقتی به هم نزدیک میشویم |
|
گاهی دلم ازهرچه آدم است میگیرد... گاهی دلم دوکلمه حرف مهربانانه میخواهد... نه به شکل " دوستت دارم" و یا نه به شکل " بی تو میمیرم " ... ساده شاید ، مثل : " دلتنگ نباش، امیدت به خدا ... فردا روز دیگری ست ! " __________________ هنوز هم دلم تنگ می شود برای محض حرف زدنت و برای تکیه کلامهایت که نمی دانستی فقط کلام تو نبود من هم به آنها ... تکیه داده بودم! |
نمیدونم به چه جرمی پر و بالمو شکستن |
من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی واز نهایت شب حرف می زنم اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیارو یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم |
روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند گرگ هايي که لباس پدري مي پوشند آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند عشق ها را همه با دور کمر مي سنجند خوب طبيعيست که يکروزه به پايان برسد عشق هايي که سر پيچ خيابان برسد |
|
نمي دانم چه مي خواهم خدايا به دنبال چه مي گردم شب و روز چه مي جويد نگاه خسته من چرا افسرده است اين قلب پرسوز ز جمع آشنايان مي گريزم به كنجي مي خزم آرام و خاموش نگاهم غوطه ور در تيرگي ها به بيمار دل خود مي دهم گوش گريزانم از اين مردم كه با من بظاهر همدم و يكرنگ هستند ولي در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پيرايه بستند از اين مردم، كه تا شعرم شنيدند برويم چون گلي خوشبو شكفتند ولي آن دم كه در خلوت نشستند مرا ديوانه اي بدنام گفتند دل من، اي دل ديوانه من كه مي سوزي ازين بيگانگي ها مكن ديگر ز دست غير فرياد خدارا، بس كن اين ديوانگي ها |
متن ترانه اسیری از شهرام شکوهی
قصه ی این عشقی که میگم ، عشقه لیلای مجنونه با یه روایته دیگه ، لیلی جای مجنونه! مجنون سره عقل اومده، شده آقای این خونه تعصب و یه دندگیش کرده لیلی رو دیوونه! اما لیلی بی مجنونش دق میکنه میمیره با یه اخمه کوچیکه اون ، دلش ماتم میگیره میگه باید بسازم، این مثله یک دستوره! همین یه راه مونده واسش چون عاشقه مجبوره زوره ، عشقه تو زوره احساس ، همیشه کوره هرجا خودخواهی باشه ، انصاف از اونجا دوره عاقبته لیلیه ما ، مثله گلهای گلخونه تو قابه سرده شیشه ای ، پژمرده و دلخونه حکایت عشقه اونا مثله برفه زمستونه |
| اکنون ساعت 03:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)