پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Omid7 12-15-2009 03:06 PM

شعر نو قبول نیست

یکرنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پرسوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر

مجتب 12-15-2009 04:25 PM

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

Omid7 12-15-2009 04:44 PM

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

مجتب 12-15-2009 05:06 PM

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست

amir ahmadi 12-15-2009 06:34 PM

تا توانی دلی به دست اور
دل شکستن هنر نمی باشد

مجتب 12-15-2009 06:41 PM

دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

amir ahmadi 12-15-2009 07:02 PM

تشنگان گر اب جویند از جهان
اب جوید هم به عالم تشنگان

مجتب 12-15-2009 07:05 PM

نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل که جای فریادست

amir ahmadi 12-15-2009 07:16 PM

تا دم اخر دمی اخر بود
که عنایت با تو صاحب سر بود

مجتب 12-15-2009 09:23 PM

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست

Afshin_m05 12-15-2009 09:32 PM

تا کي چو باد سربدواني به واديم
اي کعبه‌ي مراد ببين نامراديم
ايرجا سر بدرآور که امير آمده است
چه اميري که به عشق تو اسير آمده است

مجتب 12-15-2009 09:42 PM

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است

Omid7 12-15-2009 09:51 PM

تا تو رفتی ز کنارم بنظرها خوارم
بشکند قیمت خاتم چو نگین برخیزد

Afshin_m05 12-15-2009 09:52 PM

تا هستم اي رفيق نداني که کيستم
روزي سراغ وقت من آئي که نيستم
ياد آن که جز به روي منش ديده وانبود
وان سست عهد جز سري از ماسوا نبود

مجتب 12-15-2009 09:54 PM

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

Afshin_m05 12-15-2009 09:59 PM

تا چشم دل به طلعت آن ماه‌منظر است
طالع مگو که چشمه‌ي خورشيد خاورست
زلف او برده قرار خاطر از من يادگاري
من هم از آن زلف دارم يادگاري بيقراري

Omid7 12-15-2009 10:03 PM

یـوسفم گـر نـزند بر سر بالـینم سر

همچو یعقوب دل آشفتۀ بـویش باشم

Afshin_m05 12-15-2009 10:08 PM

مهتاب و سرشکي به‌هم آميخته بوديم
خوش رويهم آن شب من و مه ريخته بوديم
لبت تا در شکفتن لاله‌ي سيراب را ماند
دلم در بيقراري چشمه‌ي مهتاب را ماند

Omid7 12-15-2009 10:16 PM

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

مجتب 12-15-2009 10:22 PM

یارب از تاب زلف هندوی او
چه قیامت ز هندوان برخاست

Omid7 12-15-2009 10:33 PM

تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من

هیـچ کـس مـن نپسـندم کـه بجـای تـو بُـوَد

مجتب 12-15-2009 10:44 PM

دوش گفتم ساقیش را هوش دار
ساقیش گفتا مرا بی‌هوش باد

الهام.64 12-16-2009 06:57 AM

شب شکست
پیمان شکست
عهدی شکست
قلبی شکست
از شکست هر شکستی بر دلم اهی نشست

constantine726 12-16-2009 07:33 AM

تا گـنـج غـمـت در دل ویرانه مقیم اسـت

هـمواره مرا کوی خرابات مـقام اسـت

-----------------------------------------------------------------
با تشكر از خانم الهام از شعر زيباشون

فكر مي‌كنم عنوان تاپيك مشاعره سنتي باشه

رزیتا 12-16-2009 04:45 PM

تا چشم دل به طلعت آن ماه‌منظر است

طالع مگو که چشمه‌ي خورشيد خاورست

Omid7 12-16-2009 04:47 PM

تو اندر بوستان باید که پیش سرو ننشینی
وگرنه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم

مجتب 12-16-2009 06:00 PM

مده جام می و پای گل از دست
ولی غافل مباش از دهر سرمست

Afshin_m05 12-16-2009 11:24 PM

تا چشم دل به طلعت آن ماه‌منظر است
طالع مگو که چشمه‌ي خورشيد خاورست
زلف او برده قرار خاطر از من يادگاري
من هم از آن زلف دارم يادگاري بيقراري

Omid7 12-16-2009 11:48 PM

یعقـوب نـکرد از غم نـادیدن یـوسـف
این گریه که دور از لب خندان تو کردم

Afshin_m05 12-17-2009 01:12 AM

ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
سيماي شب آغشته به سيماب برآمد
تا چشم دل به طلعت آن ماه‌منظر است
طالع مگو که چشمه‌ي خورشيد خاورست

رزیتا 12-17-2009 08:57 AM

تا گـنـج غـمـت در دل ویرانه مقیم اسـت
هـمواره مرا کوی خرابات مـقام اسـت

مهسا69 12-17-2009 02:51 PM

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

sara_a 12-17-2009 03:10 PM

تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد که با من می کنی محکم نباشد

مهسا69 12-17-2009 03:24 PM

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

sara_a 12-17-2009 03:27 PM

آن یار کزو خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

مهسا69 12-17-2009 03:30 PM

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

sara_a 12-17-2009 03:36 PM

آسمانا دلم از اختر وماه تو گرفت
آسمان دگری خواهم و ماه دگری

مهسا69 12-17-2009 03:39 PM

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

sara_a 12-17-2009 03:41 PM

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

مهسا69 12-17-2009 03:51 PM

تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست


اکنون ساعت 01:01 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)