![]() |
دم او جان دهدت روز نفخت بپذیر
کار او کن فیکونست نه موقوف علل |
لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد |
پیرخرد که منع جوانان کند ز می تابود خود سبو کش میخانهی تو بود خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر ته سفره خوار ریزش انبانهی تو بود |
تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند
سرجملهاش فروخوان از میوهی بهشتی |
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم |
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا |
به دور جام میم داد دل بده ساقی
چهاکه بر سرم از دور روزگار آمد به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک بخوان که عیدی عشاق بیقرار آمد |
دلها تمام اگر تو ندزدیدهای چرا
لرزان و بی قرار و پریشان و درهمی |
به دور جام میم داد دل بده ساقی
چهاکه بر سرم از دور روزگار آمد به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک بخوان که عیدی عشاق بیقرار آمد |
در میخانه بستهاند دگر
افتتح یا مفتح الابواب لب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و سینههای کباب |
آمد آن دولت بیدار و مرا بخت فروخفت
من که یک عمر شب از دست خیالش نغنودم آنکه میخواست غبار غمم از دل بزداید آوخ آوخ که غبار رهش از پا نزدودم |
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش |
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پریوشم لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم |
افشین جان باید با ش شروع میکردی
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است |
ببخش رزی جان حواسم نبود
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی بیا این نرد عشق آخری را با خدا بازیم که حسن جاودان بردست عشق جاودان بازی ز آه همدمان باری کدورتها پدید آید |
خواهش میکنم
در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند گرت ز دست برآید نگار من باشی |
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب دارم غزال چشم سیه میچرانمت |
تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشی |
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم |
من این مراد ببینم به خود که نیمشبی
به جای اشک روان در کنار من باشی |
یارب چها به سینهی این خاکدان در است
کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را راه عدم نرفت کس از رهروان خاک چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را |
آنکس که به دست جام دارد
سلطانی جـم مـدام دارد آبی که خضر حیات از او یافت در میکده جو که جام دارد |
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم |
مرا بغیر جمال تو انتخابی نیست
بیا بیا دگرم طاقتی و تابی نیست شبیه اختر و ماهت اگر کنم بیـجاست به چشم من بفلک چون تو آفتابی نیست |
تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند
سرجملهاش فروخوان از میوهی بهشتی |
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور |
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست
متن خبر که یک قلم بیتو سیاه شد جهان حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم |
مرا عهديست با جانان كه تا جان در بدن دارم
هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم |
ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست |
توانی مگر چارهیی ساختن
ازو کشور هند پرداختن |
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت |
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوهی جانانهی تو بود دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو مرغان باغ را به لب افسانهی تو بود |
دگر چار چوبه بزد بر سرش
فرو ریخت با زهر خون از برش |
شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت |
تو سرو دیدهای که کمر بست بر میان
یا مه چارده که به سر برنهد کلاه |
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است |
تا شکاری ز کمند سر زلفت نجهد
ز ابروان و مژهها تیر و کمان ساختهای |
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم |
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ |
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست |
اکنون ساعت 02:28 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)