پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   حس عشق و عاشقانه ها (http://p30city.net/showthread.php?t=974)

ماهین 12-19-2012 10:05 AM

سر می روم از خویش
از گوشه گوشه فرو می ریزم
و عطر تو
رسوایم می کند .

افسون 13 12-19-2012 12:11 PM

نابینای توأم

نزدیک تر بیا

فقط به خط بریل

می توانم که تو را بخوان

نزدیک تر بیا

که معنی زندگی را بدانم!!

ماهین 12-19-2012 12:15 PM

چقدر دزدیدن نگاه تو
از چشمان تو
لذت بخش است !
گویی تیله ای
از چشمم به دلم می افتد !
...

افسون 13 12-23-2012 09:02 AM

سلام که می کنی
فراموشی به سراغم می آید
از یاد می برم
تمام ِ نبودنت را

سلام که می کنی
از شوق ، سر از پا نمی شناسم
سلامت
چون بوسه های شبنمی در سحرگاه
بر گلبرگ های غنچه ی گل سرخ ، زیباست
صدایت نرم و گیراست

می دانی؟
من نمی دانم
چرا اشک بر چشمانم حلقه می زند
وقتی
لب باز می کنی و می گویی :
ســـــــــــــلامــــ

shokofe 12-29-2012 10:33 PM

نقره داغ ....


حال و روز یک عاشق است...
عاشقی که فکر می کرد
چون عاشق است
معشوقش هم باید
به همان اندازه عاشقش باشد
!


افسون 13 12-30-2012 03:44 PM

عقربه ها نیامدنت را تکرار می کنند و

زمان مانند دردی بر تنم جاری می شود

عادت نکرده ام به نبودنت

و تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای !!

mohammad.90 12-31-2012 03:12 AM

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و
دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب
عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه
و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز ......



افسون 13 12-31-2012 08:36 AM

از کره ی چشمانت ناب تر نیافتم ...!
اهل کدام نیم کره ای ؟
که فاصله ها گر چه نزدیک اما عجیب دور اند ...!
فرسنگها هم که راه بروم ...
حوالی این کره هم که بچرخم ...
باز کره ی مریخی چشمانت موطن من است ...
اهل کدام نمیکره ای که آسمان بالای سرت ...
گهگاهی جایش را به تو می دهد و تو سایه بالای سرم میشوی ...!

ماهین 12-31-2012 01:05 PM

مثل باران های بی اجازه
وقت و بی وقت
در هوایم پراکنده ای ...
و من بی هوا
نگهان خیس از تو ام !

افسون 13 12-31-2012 06:44 PM

اندوهت را با من قسمت كن
شاديت را با خاک
و غرورت را با جوي نحيفي كه ميان سنگستان
مثل گنجشكي پر مي زند و مي گذرد
اسب لخت غفلت در مرتع انديشه ما بسيار است
با شترهاي سفيد صبر در واحه تنهايي
مي توانيم به ساحل برسيم
و از آنجا ناگهان با هزاران قايق
به جزيره هاي تازه برون جسته مرجان حمله ور گرديم

تو غمت را با من قسمت كن
علف سبز چشمانت را با خاک
تا مداد من در سبزه زار كوير كاغذ
باغي از شعر برانگيزد
تا از اين ورطه بي ايماني
بيشه اي انبوه از خنجر برخيزد


اکنون ساعت 01:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)