پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Omid7 01-02-2010 02:48 PM

از آن در ابروی خوبــان نظر پیوسته میدارم
که در ابروی هر مَهرو نمی بینم جز ابرویش

مجتب 01-02-2010 06:14 PM

شراب خورده و خوی کرده می​روی به چمن

که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

Afshin_m05 01-02-2010 06:35 PM

تابود خود سبو کش میخانه‌ی تو بود
خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر
ته سفره خوار ریزش انبانه‌ی تو بود
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل

مجتب 01-02-2010 07:13 PM

لب و دندانت را حقوق نمک

هست بر جان و سینه​های کباب

Afshin_m05 01-02-2010 09:08 PM

با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم

مهسا69 01-02-2010 09:56 PM

ما همه از خاکیم دوباره برخاکیم
نه باقی مطلق نه بام افلاکیم

مجتب 01-02-2010 10:13 PM

ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد

وقت آن است که بدرود کنی زندان را

Omid7 01-02-2010 11:33 PM

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست

مجتب 01-03-2010 01:30 PM

تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل

باری به غلط صرف شد ایام شبابت

Afshin_m05 01-03-2010 09:11 PM

تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گه‌گاهی تو هم از من کنی یادی

مجتب 01-03-2010 09:21 PM

یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست

که مغیلان طریقش گل و نسرین من است

Omid7 01-03-2010 09:27 PM

تا به شادی می نشینی، غم رسد از گرد راه
بر لبِ خنـدان هر گـل، اشکِ شبـنم دیـده ام

مجتب 01-03-2010 09:34 PM

مستور و مست هر دو چو از یک قبیله​اند

ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست

Omid7 01-03-2010 09:45 PM

تا كي به تمناي وصال تو يگانه...............اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

Afshin_m05 01-03-2010 09:51 PM

هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پری‌وشم
لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی
تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم

Omid7 01-03-2010 09:54 PM

مُژده ای دل که دگر بادِ صبا باز آمد

هُدهُدِ خوش خبر از طرفِ سبا باز آمد

مجتب 01-03-2010 10:01 PM

درد ما را نیست درمان الغیاث

هجر ما را نیست پایان الغیاث

روناک 01-03-2010 10:10 PM

ثریا چون منیژه بر سر چاه
دو چشم من بدو چون چشم بیژن

Omid7 01-03-2010 10:16 PM

نـاز کـن نـاز، که دلـها همـه در بندِ توأند

غمزه کن غمزه که دلبر چو تو پیدا نشود

روناک 01-03-2010 10:28 PM

دلا دائم گدای کوی او باش
به حکم آنکه دولت جاودان به

مجتب 01-03-2010 10:35 PM

همای اوج سعادت به دام ما افتد

اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

Afshin_m05 01-03-2010 10:37 PM

دلتنگ شامگاه و به چشم ستاره بار
گویی چراغ کوکبه بامدادیم
چون لاله‌ام ز شعله‌ی عشق تو یادگار
داغ ندامتی است که بر دل نهادیم

مجتب 01-03-2010 10:40 PM

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

روناک 01-03-2010 10:46 PM

در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود

مجتب 01-03-2010 10:49 PM

دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی

آری آری سخن عشق نشانی دارد

Afshin_m05 01-03-2010 11:46 PM

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

مجتب 01-04-2010 12:30 AM

مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق

که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد

Afshin_m05 01-04-2010 12:43 AM

دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانه‌ی تو بود
هدهد گرفت رشته‌ی صحبت به دلکشی
بازش سخن ز زلف تو و شانه‌ی تو بود

مهسا69 01-04-2010 02:02 AM

دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است

مجتب 01-04-2010 02:28 PM

تو کز سرای طبیعت نمی​روی بیرون

کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد

Afshin_m05 01-04-2010 04:32 PM

در نمازند درختان و گل از باد وزان
خم به سرچشمه و در کار وضو می‌بینم
ذره خشتی که فرا داشته کیهان عظیم
باز کیهان به دل ذره فرو می‌بینم

مجتب 01-04-2010 06:54 PM

مردم در این فراق و در آن پرده راه نیست

یا هست و پرده دار نشانم نمی​دهد

amir ahmadi 01-04-2010 08:35 PM

در تو هست اخلاق ان پیشینیان
چونمی ترسی که تو باشی همان

مجتب 01-04-2010 09:06 PM

نفس برآمد و کام از تو بر نمی​آید

فغان که بخت من از خواب در نمی​آید

amir ahmadi 01-04-2010 09:23 PM

دست هر نااهل بیمارت کند
سوی ما در ا که تیمارت کند

fardin_fani 01-04-2010 09:31 PM

نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی
گر چه او کرد دل از سنگ تو تقصیر نکردی
شرمسار توام ای دیده ازین گریه‌ی خونین
که شدی کور و تماشای رخش سیر نکردی

مجتب 01-04-2010 09:38 PM

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان

دل شرح آن دهد که چه گفت و چه​ها شنید

fardin_fani 01-04-2010 10:20 PM

از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست
آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست
آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید
چشمت ندود این همه یک شب قمر اینجاست

مجتب 01-04-2010 10:34 PM

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

شمه​ای از نفحات نفس یار بیار

روناک 01-04-2010 11:06 PM

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم....


اکنون ساعت 11:10 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)