پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   مطالب آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=11)
-   -   عاشق و معشوق (http://p30city.net/showthread.php?t=15040)

آريانا 10-08-2009 02:08 PM

عاشق و معشوق
 
...................................

amir ahmadi 10-08-2009 08:59 PM

بندری
 
اخه الهی قربونت بشم /هرچه بگم یکی یه روزی گفته/اگر قبول کنی که این حرف منه برات می گم/شهر ما که گرماوشرجی همه وجودشه/ادماش جوری دگرن/با باقیا فرق می کنن/چهره شرجی زده شون/معرف شهرشونه/صورتشون که می بینن/سوار می شن ابر خیال /نشسته توی قایق وبندری پارو می زنه/با هم می رن اون وسطا یه هو یه موج گپ میاد/پر می زنه ابر خیال/

آريانا 10-08-2009 09:19 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط amir ahmadi (پست 72857)
اخه الهی قربونت بشم /هرچه بگم یکی یه روزی گفته/اگر قبول کنی که این حرف منه برات می گم/شهر ما که گرماوشرجی همه وجودشه/ادماش جوری دگرن/با باقیا فرق می کنن/چهره شرجی زده شون/معرف شهرشونه/صورتشون که می بینن/سوار می شن ابر خیال /نشسته توی قایق وبندری پارو می زنه/با هم می رن اون وسطا یه هو یه موج گپ میاد/پر می زنه ابر خیال/

عرفان در اون موج ميزد ممنون امير جان

amir ahmadi 10-08-2009 10:18 PM

نگفتی حتما عرفانی باشه

رزیتا 10-08-2009 10:25 PM

من و مادرم
من و فرزندم
من و همسرم
من و پدرم
من و برادرم
من و خواهرم
می بینی من عاشق همه هستم ولی .................

amir ahmadi 10-09-2009 12:32 AM

وقتی از دوست داشتن حرف به میون میاد دلم از جا کنده می شه یاد دوست داشتن نوجوونیم میفتم باور کن هنوز ترکشاش تو دلمه وقتی جابجا میشه ازارم می ده چه ازار لذت بخشی هنوز بعداز 30سال خوابش میبینم خواب دوست داشتن و. الان 23سال است شبا تاصبح بیدارم اخرای شب صدای بال زدن اونای که شبا پرواز می کنن می شنوم نسیم عطر اگینی از بال زدنشون تو فضا می پیچه که هر تنفس کننده ای رامست می کنه صدای بالاشون انقدر گوشو نوازش میده تااینکه چشما رو خواب می کنه وروح را به دست رویاها میده

رزیتا 10-09-2009 01:17 AM

http://dc102.4shared.com/img/1024712...ii.JPG?sizeM=3

رزیتا 10-09-2009 01:18 AM

http://anfitamin.persiangig.ir/image/lovijon.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:19 AM

http://aminhashemi.files.wordpress.c...0/fun39-50.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:22 AM

http://aslama.com/images/nature-call...allah-rose.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:23 AM

http://www.ghazaei.com/Andere/Milade...381/yaali3.gif

رزیتا 10-09-2009 01:24 AM

http://tamby.fulgan.com/pictures/siky-tigers/Lovely.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:25 AM

http://www.kitten-pictures.com/image...ictures-37.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:26 AM

http://mahdiieh.persiangig.com/image/tears1.JPG

رزیتا 10-09-2009 01:27 AM

http://aftablog.com/uploads/j/jimi/21991.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:28 AM

http://home.fuse.net/keaddy/quotes/life.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:28 AM

http://www.postimage.org/gx21BrSA.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:31 AM

http://mrbahrami.files.wordpress.com...09900f4030.jpg

رزیتا 10-09-2009 01:39 AM

می خواستم این پست رو

http://p30city.net/showthread.php?t=12544

ایجاد کنم که دیدم تکراریه آدرسشو گذاشتم برید ببینید

رزیتا 10-09-2009 01:57 AM

ليلي



خدا مشتي خاک را بر گرفت. مي خواست ليلي را بسازد،از عشق خود در آن دميد و ليلي پيش از آنکه با خبر شود عاشق شد.اکنون سالياني است که ليلي عشق مي ورزد،ليلي بايد عاشق خدا باشد زيرا خداوند در آن دميده است و هر که خدا در آن بدمد عاشق مي شود.

ليلي نام تمام دختران ايران زمين است، و شايد نام ديگر انسان واقعي!!!!

ليلي زير درخت انار نشست، درخت انار عاشق شد، گل داد،سرخ سرخ، گلها انار شدند،داغ داغ.هر اناري هزار دانه داشت.دانه ها عاشق بودند، بي تاب بودند،توي انار جا نمي شدند. انار کوچک بود، دانه ها بي تابي کردند. انار ناگهان ترک برداشت. خون انار روي دست ليلي چکيد. ليلي انار ترک خورده را خورد، اينجا بود که مجنون به ليلي اش رسيد.

در همين هنگام خدا گفت: راز رسيدن فقط همين است، فقط كافيست انار دلت ترك بخورد.

خدا انگاه ادامه داد: ليلي يك ماجراست، ماجرايي آكنده از من، ماجرايي كه بايد بسازيش.

شيطان كه طاقت ديدن عاشق و معشوقي را نداشت گفت: ليلي شدن ، تنها يك اتفاق است، بنشين تا اتفاق بيفتد.

آنان كه سخن شيطان را باور كردند، نشستند و ليلي هيچ گاه اتفاق نيفتاد.

اما مجنون بلند شد، رفت تا ليلي اش را بسازد ...

خدا گفت: ليلي درد است، درد زادني نو، تولدي به دست خويشتن است

شيطان گفت: آسودگي ست، خيالي ست خوش.

خدا گفت: ليلي، رفتن است. عبور است و رد شدن.

شيطان گفت: ماندن است و فرو در خويشتن رفتن.

خدا گفت: ليلي جستجوست. ليلي نرسيدن است و بخشيدن.

شيطان گفت: ليلي خواستن است، گرفتن و تملك كردن

خدا گفت: ليلي سخت است، دير است و دور از دسترس است

شيطان گفت: ساده است و همين جا دم دست است ...

و اين چنين دنيا پر شد از ليلي هايي زود، ليلي هاي ساده ي اينجايي، ليلي هايي نزديك لحظه اي.خدا گفت: ليلي زندگي است، زيستني از نوعي ديگر چون سخن خدا بدينجا رسيد ، ليلي جاوداني شد و شيطان ديگر نبود.

مجنون، زيستني از نوعي ديگر را برگزيد و مي دانست كه ليلي تا ابد طول مي كشد. ليلي مي دانست كه مجنون نيامدني است، اما ماند، چشم به راه و منتظر، هزار سال.

ليلي راه ها را آذين بست و دلش را چراغاني كرد، مجنون نيامد، مجنون نيامدني است.

خدا پس از هزار سال ليلي را مي نگريست، چراغاني دلش را، چشم به راهي اش را...

خدا به مجنون مي گفت نرود و مجنون نيز به حرف خدا گوش مي داد.

خدا ثانيه ها را مي شمرد، صبوري ليلي را.

عشق درخت بود، ريشه مي خواست، صبوري ليلي ريشه اش شد. خدا درخت ريشه دار را آب داد، درخت بزرگ شد، صدها شاخه، هزاران برگ، ستبر و تنومند.

سايه اش خنكي زمين شد، مردم خنكي اش را فهميدند، مردم زير سايه ي درخت ليلي باليدند.

ليلي هنوز هم چشم به راه است چراكه درخت ليلي باز هم ريشه مي كند.

خدا درخت ريشه دار را آب مي دهد.

مجنون نمي آيد، مجنون هرگز نمي آيد. مجنون نيامدني است، زيرا كه درخت باز هم ريشه مي خواهد.

ليلي قصه اش را دوباره خواند، براي هزارمين بار و مثل هربار ليلي قصه باز هم مرد. ليلي گريست و گفت: كاش اين گونه نبود. خدا گفت : هيچ كس جز تو قصه ات را تغيير نخواهد داد ،ليلي! قصه ات را عوض كن.

ليلي اما مي ترسيد، ليلي به مردن عادت داشت، تاريخ هم به مردن ليلي خو گرفته بود.

خدا گفت: ليلي عشق مي ورزد تا نميرد، دنيا ليلي زنده مي خواهد.

ليلي آه نيست، ليلي اشك نيست، ليلي معشوقي مرده در تاريخ نيست، ليلي زندگي است.

ليلي! زندگي كن !

اگر ليلي بميرد، ديگر چه كسي ليلي به دنيا بياورد؟ چه كسي گيسوان دختران عاشق را ببافد؟

چه كسي طعام نور را در سفره هاي خوشبختي بچيند؟

چه كسي غبار اندوه را از طاقچه هاي زندگي بروبد؟ چه كسي پيراهن عشق را بدوزد؟

ليلي! قصه ات را دوباره بنويس.

ليلي به قصه اش برگشت.

اين بار نه به قصد مردن، بلكه به قصد زندگي.

و آن وقت به ياد آورد كه تاريخ پر بوده از ليلي هاي ساده ي گمنام و ......

آريانا 10-09-2009 08:35 AM

من هدف والاي ديگري از زدن اين تاپيك داشتم ....:5:

رزیتا 10-09-2009 01:15 PM

چون کلی نوشته بودی منم همه جور مطلبی رو قرار دادم حالا هر جور که شما امر کنید ویرایش می کنیم :)

رزیتا 10-09-2009 01:16 PM

معشوق واقعی
 
معشوق واقعی

خصوصا شباهنگام
خیالت میکنم
در خیالاتم
یک آدمک خیالی
هر آنچه را دوست دارم داراست
من و تو ...
مهر همیشه در سینه ی ماست
و در خیال
عشق می ورزم تو را
بیش از تو به من
حال آنکه ...
آنقدر دوستم داری
که خیالم حتی خیالش را هم نمیکند
ای عشق جاودانه در خیال
مبادا خیالت بردارد
روزی را
که دگر خیالت نکنم
آخر مگر میشود ؟
این چنین همدمی را از دست داد
حال آنکه انسم با آن
بیش از چیزیست که خیال میکنی
خودت را نمیگویم
خیال کردن به تو ...
مقصود است
معشوق است
و ماءنوس
معلوم است
که خواهی ماند جاوید
ای آدمک
تا به حال یارای نداشتم
چهره ای برایت نقاشی کنم
با بومرنگ خیال
که به پاکیت بیاد
از ما روی مگردان
بی خیال ...

رزیتا 10-09-2009 01:19 PM

عشق واقعی عشق به خداست
 
اون عاشقايي که خالص و واقعي هستند، دم به دم و لحظه به لحظه به ياد معشوق خودشون هستند.http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/269.gif

تمام فکر و ذهنشون اينه که چه جوري خوشحالش کنه. يکي دم به دم براش گل مي بره ، يکي دم به دم براش نامه مي نويسه. http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/311.gifولي خوش به حال اوني که بهترين معشوق رو انتخاب مي کنه. بهترين معشوق کسيه که اگه تو اون رو دوست داري، اون تو رو بيشhttp://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/rahesabs/56039.JPGتر دوست داشته باشه. يه کم فکر کنين اين چه معشوقيه؟

آره اين خداست که بنده هاش رو بيشتر از خودشون دوست داره. بهترين و نزديک ترين معشوق خداست. ديگه هم لازم نيست براي خوشحال کردنش تند و تند براش گل ببري، هر جا بخواي باهاش حرف مي زني؛ فقط کافيه يه سجاده پهن کني و کارش رديفه.

مي توني تمام عقده ها و دردهات رو باهاش درميون بگذاري. براي خوشحال کردنش هم لازم نيست گل ببري ،http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/133.gif فقط کافيه واجباتت رو انجام بدي و محرمات رو ترک کني.

اگه دوست داشتي بيشتر خوشحالش کني مي توني مستحبات رو انجام و مکروه ها رو هم ترک کني. اون وقته که ديگه خدا واقعا خودت رو از خودت بيشتر دوست داره.

my feel 10-09-2009 01:20 PM

صداقت ومهرباني تو به ظرافت گلبرگي است كه براي پروانه بهترين جا براي ارامش است

رزیتا 10-09-2009 01:22 PM

انتظار
 
http://i10.tinypic.com/67evwxt.jpg


خورشيد ، هنوز هم مي خواهي پشت ابر بماني.


همه مي گويند عيد آمده ، همه مي گويند بهار آمده. ولي من که مي دانم همه اش دروغ است .


مگر نه اين است که تنها نشانه ي بهار تويي؟


مگر نه اين است که بهار فقط با وجود تو به حقيقت مي انجامد؟


در لحظه ي تحويل سال ، در اين روز جمعه ؛ باز هم نمي خواهي در کنار ما باشي؟


آخر تا کي بايد از پشت ابر به تو نگاه کنم؟


آخر تا کي بايد نور وجود تو از پشت ابر به من برسد؟


آخر تا کي بايد هر جمعه منتظر تو باشم؟


تا کي انتظار؟


گاهي ابر ها هم از اين که تو را از ما پنهان مي کنند شرمنده مي شوند و مي گريند


آري اين تو هستي بهانه ي گريه ي آن ها.


تويي بهانه ي آن ابرها که مي گريند بيا که صاف شود اين هواي باراني

رزیتا 10-09-2009 01:24 PM

هشدار
 
هشدار :


مواظب دل خودتون باشيد، يه دفعه اسير عشق دنيايي نشيد که خلاصي از اون خيلي سخته.http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/...لحسنى.gif





«ارزش يک آدم،اون هم يه مسلمون خيلي بيشتر از اينه که به دنيا دل ببنده، از امروز به بعد بياييد که با خداي خود عهد ببنديم که جز عشق او و کسي که او مي خواد در دلمون راه نديم و عشق او به طور مداوم در دل ما باشه»

آريانا 10-31-2009 12:03 AM

از نواي تو بود زمزمه ي زير وبم
دم بود نایی من در دمِ دم هستم نی
بند بندم همگی پر بود از نغمه وی
هر دم از دم بزند آتشم اندر رگ و پی
عشق دم گاه به رومم کشد و گاه به ری
گاه اندر عرب اندازد و گاهی عجمم
یا رب این نای و نی و ما و من و دمدمه چیست
دم به دم می دمد و صاحب دم پیدا نیست
پر صدا کرده جهان را ز منم این منم کیست
منم این صاحب دم ،یا من او هر دو یکیست
او منم یا منم او یا بود از او منمم"
منم آن ذات که در عین صفات آمده ام
از حضور شه شیرین حرکات آمده ام
خضر راه حقم و از ظلمات آمده ام
گمرهان را هله از بهر نجات آمده ام
ای بسا مرده که یک دم شود احیا ز دمم
من که از باده خم هو مخمورم
نیست جز درد کشی چیز دگر منظورم
من ز هفتاد و دو ملت به حقیقت دورم
بر سر دار انا الحق زنم و منصورم
خصم اگر سنگ ببارد به سرم نیست غمم
مقدس فاني

آريانا 11-01-2009 08:06 PM

آخر اي مولاي من چنگي به درگاهت شدم



در طريقت از دل و جان پيرو راهت شدم





محو روي آن جمال پاک چون ماهت شدم





ذره اي گشتم ز خاک و زير پاهايت شدم





کي کني سوي گدايت يک نظر اي رازدار




لا فتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار

آريانا 11-10-2009 02:19 PM

رهگذر گفت اینجا چه میکنی ؟
گفتم عمل.
گفت در این وادی دور چگونه رُسته ای؟
گفتم، گفت باش، پس پدیدار شدم.
گفت به چه کار؟
گفتم تا در این کویر پریشانی، نشانی باشم.
گفت راه بود و بی راه بود. حقا از دیدنت شادمانم.
گفتم بسیار چون تو یک چند در این سایه نشستند و گذشتند.
گفت از آنجا که می آیم درختی بود، سایه اش به طعم سایه ات.
گفتم آنجا که می روی نیز چنین است.
گفت با تو، کدامین رهگذر بیشتر ماند؟
گفتم او که طعم سایه ای مانده در دلش، توشه ای دارد به دوش و مرد تنها ماندن است.
گفت من بسیار نزدیکم به تنهایی! به دوشم توشه ای دارم به دل هم خاطراتی چند.
گفتم پیش من نمی مانی!
من اینجا بر عمل بسیار نزدیکم. تو اما رهرویی یا رهنمایی، هرچه هستی پای در راهی. به روئیییییییییدن!
گفت در پاهایم دردی هست.
گفتم میدانم.
گفت در شهد تو آیا مرهمی نیست؟
گفتم مرغک خانگی رو سوی خانه خدا کرد و گفت ای صاحب، در پای من دردی هست. در دست تو آیا درمانی نیست؟ صاحب پایش بیازمود و گفت آری هست. بر گردن تو پری بر رگی رویده، آن پر برکنم تا درد در پایت بمیرد.
مرغک گفت چنین کن ای خانه خدا، تسلیمم. صاحب دست در گردن مرغ بگرفت و سرش به یکباره بکند و گفت آیا هنوز دردی هست؟ مرغک روی دو پا بلند بلند می پرید و می گفت نه خانه خدا دردی نیست.دردی نیست! این کدامین پر بود؟ کدامین رگ؟ صاحب گفت رگ اصلی! مرغک در خلسه بود.

..
.
رهگذر هیچ نگفت و رفت.

غلامرضا رشیدی
شهریور۸۸

آريانا 11-13-2009 06:31 AM

اينجا شده دفتر مشق دل من[IMG]http://*****************/3/1258159695.gif[/IMG]
................................................
[IMG]http://*****************/3/1258084575.jpg[/IMG]
چه زود ميگذره ..چه ذوقي داشتم پاي پنجره :dچه زود برفا آب شدن ..چه زود گذشت ..چه زود برآورده شدم ..چه زود عذاب شدم ..چه زود پشيمون شدم ..چه زود التماس كردم..چه زود اشكم در اومد..چه زود صبرم سر اومد..چه زود نميدونم بقيشو ديگه چي ميشه......اما آخرش چه زود ميميرم ..چه زود دوباره زنده ميشم.....................همه چي به كوتاهيه يك خواب[IMG]http://*****************/3/1258177410.gif[/IMG]

آريانا 11-15-2009 11:08 AM

http://livedoppler10.com/wp-content/...-table-480.jpg
روزهايي است كه از رحمتش در اين انتظار نشانه اي جز باران نديدم:63:

آريانا 11-15-2009 03:50 PM

http://alightnights.persiangig.com/001.JPG
سكوت ميكنم

آريانا 11-17-2009 01:55 PM

امروز خسته ام و ديگر حوصله ي هيچ ندارم ....
دارم از عرش به فرش ميرسم....نه علاقه اي به آواز بلبل دارم ..نه به سبزي جنگل ..نه امواج دريا...نه مهر دوست ...نه اميد واهي..نه بهشت..
نه انگيزه اي مانده ..نه انتظاري ..نه صبري..نه حوصله اي...سرشار از انرژي منفي...هر روز به كفر نزديكتر ميشوم..ديگر به او هم علاقه اي ندارم..متاسفم
http://i9.tinypic.com/7y2ht2d.jpg

amir ahmadi 11-17-2009 02:11 PM

امروز اریانا خیلی سر حاله والا با حاله از فرش به ارش رسیده عاشق صدای بلبل و سبزی جنگل امواج دریا پر از امیدو انگیزه پر صبر و حوصله بالاترین انگیزه مثبت

آريانا 11-17-2009 02:33 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط amir ahmadi (پست 87583)
امروز اریانا خیلی سر حاله والا با حاله از فرش به ارش رسیده عاشق صدای بلبل و سبزی جنگل امواج دریا پر از امیدو انگیزه پر صبر و حوصله بالاترین انگیزه مثبت

جوابت را در چند خط نوشتم اما پشيمان شدم از بيانش......
سكوت ميكنم ....باز هم سكوت ميكنم ....انقدر سكوت ميكنم وكلمات را ميخورم و آبي هم روي آن تا اين دل بميرد و انقدر آزارم ندهد

گلادیاتور 11-17-2009 03:16 PM

[IMG]http://*****************/3/1258529670.jpg[/IMG]
اینم یه عشق از نوع قورباغه ایش

آريانا 11-17-2009 03:24 PM

عشق قورباغه اي و انساني را بايد با تلي از گل(gel) پوشاند

گلادیاتور 11-17-2009 03:40 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آريانا (پست 87600)
عشق قورباغه اي و انساني را بايد با تلي از گل(gel) پوشاند

مثل اینکه دلت خیلی پره

آريانا 11-17-2009 04:07 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط گلادیاتور (پست 87607)
مثل اینکه دلت خیلی پره

نه از كسي نه از چيزي ...از خودش ..از اووووووووووووووووووووو
گلادياتور جان بيخيال ..من يكم امروز قاطيم ..يهو ديدي باكله رفتم تو مانيتور:d
فردا خوب ميشم..آدميزاد همينه...كمي از اصل خويش دور گشتم...
امان از روزي كه صدات رو نشنوه يا بشنووه و جوابت رو نداده ..پناه به خودش


اکنون ساعت 04:07 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)