![]() |
کمی خنده
مامو ر بهداشت وارد گاوداری می شود وبه صاحب گاوداری می گوید شما چه غذایی به گاوها می دهید صاحب گاوداری می گوید علف خشک مامور اورا جریمه می کند بار دیگر همین ماجرا پیش می اید صاحب گاوداری می گوید به گاوها چلو کباب می دهیم باز هم جریمه می شود بار سوم که مامور ماید ومی پرسد صاحب گاوداری می گوید ما به گاوهامون پول تو جیبی می دهیم تا هر چه بخواهند بخرند
|
به یک نفر میگند در رو ببند هوای بیرون سرد .میگه اگه من در رو ببندم هوا گرم میشه :24:
|
در سر سفره ناگهان صاحبخانه دید که در بشقاب میهمان مگس افتاده اشپزرا صدازدوبنای تغیر گذاشت که مگر ندیدی مگس توی اش افتاده /اشپز در کمال سادگی جوابداد ای اقا مگر یک مگس چقدر اش می خورد
|
از شخصی پرسیدند که چرا مرغ گاهی یک پای خود را بلند می کند گفت اگر ان پای دیگرش را هم بلند کند میافتد
|
پرسید چرا صیاد وقت صید یک چشم خودرا روی هم می گزارد گفت برای انکه اگر هردو چشم خود به هم گزارد جایی را نخواهد دید
|
شبی جمعی نشسته بودند یکی از ایشان بعد از لختی تحمل گفت ای رفیقان بر خیزید که دزد در این خانه امده است او را بگیریم گفتند که تو از کجا دانستی وحال انکه نزد ما نشسته ای گفت از انجا که گفته اند دزد صدای پا ندارد ومن هرچه گوش کردم صدایی نشنیدم دانستم که دزد امده است
|
یه روزی یه نفر میره تو آشپزخونه میبینه قابلمش نیست نگاه میکنه اینور میبینه نیست نگاه میکنه اونور میبینه هست ییییییییی هه هه[IMG]http://*****************/2/1255915160.gif[/IMG][IMG]http://*****************/2/1255915160.gif[/IMG][IMG]http://*****************/2/1255915160.gif[/IMG][IMG]http://*****************/2/1255915160.gif[/IMG]
|
قا قا قا خنده سلام براریانای اریایی خوب باشی سلامت باشی
|
نقل قول:
مطالبت جالبه احسنت ...اهل كجايي؟ |
نقل قول:
حاجي من چند سال پيش اومدم بندر عباس يادش بخير انقد عرق كردم و لاغر شدم در عرض دو روز شلوارم رو پام بند نمي شد ..كمربندم با خودم نبرده بودم ..مجبور شدم با بند كمرمو ببندم...اما شهر باحاليه و مردمان خوب . |
حالا بیا بندر هر وقت خواستی بیایی فقط دادش امیرت وخبر کن دیگه بقیه اش با داشت
|
نقل قول:
ببين من يه چيز عجيب ديدم يكي از بچه هاي بندر لنگه گرفته بود ..تو دريا گرداب شده بود بعد با قايق اين رفته بود فيلم گرفته بود ...خيلي صحنه جالبي بود ...قشنگ آب نارنجي شده بود وقتي افق دريا رو ميديدي ..خودش مي گفت انگار كف خليج آتش فشان ..يادته يه زمان دلفين زياد خود كشي مي كرد ..مي گفت حتي اين دلفينا بدنشون سوخته بود ...حالا ميگي راسته؟ اگه خواستي لينك فيلمشو ميدم ببيني مي خواي؟ |
یه بار به خودمون هم خبر دادند ما رفتیم ولی با هواپیمای چهار نفره من بودم یه زمین شناس بود یه نفر از استانداری ولی ما چیزی نفهمیدیم البته من به عنوان صدابرار رفته بودم
|
نقل قول:
من جدي گفتما ..خلاصه فيلمش هست خيلي جالب بود ..قدرت خداوند رو توش مي شد به وضوح ديد آقا من اون سري كه اومدم بندر تو خونه روبرويي عروسي بود ما رفته بوديم از بالا پشت بوم خونه فاميلمون تماشا ميكرديم خيلي خفن بود حال كردم ...خونه اين فاميلمون بالاتر از بازار ماهي فروشاس هنوز يادمه قربون اين حافظم برم ...ان شا ا.. عروسي خودت |
اره راست می گم اون موقع من صدابردار رادیو بودم /راستی برا یه ماهی دیگه هوای بندر خوب میشه بدون تعارف می گم خواستی بیای کافی فقط خبر بدی یه کپر اینجا امانتی دستمون هست
|
نقل قول:
والا كار من يه جوريه فعلا از تهران نمي تونم بيام بيرون ..اما حتما تو زمستون يه سفر جنوب ميام اگه خدا بخواد ..ان شا ا.. قسمت شه ببينمت ... واي اما عجب گردابي بود ..مو به تنم سيخ شده .. |
اگر بندر بودی اینطور تعجب نمی کردی /یه شهرستانی میاد تهران اتوبوسهای دو طبقه را میبینه/میگه این چه شهریه ماشین رو ماشین ادم رو ادم /تهرون شهر خوبیه حیف که دور از ابادیه
|
این هفت هشت ده دوازده تا پست اخیر که جزء لطفیه نبودن بودن؟:p
|
اخریش یه لطیفه داشت /شما لطیفه نمی گی/اونام لطف بود/یه روز هارون به بهلول میگه دلت می خواد خلیفه بشی بهلول میگه نه هارون میگه چرا بهلول میگه من تا حالا مرگ سه تا خلیفه دیدم ولی تو هنوز مرگ یه بهلول ندیدی
|
یه مارمولک عینک ری بند میزنه داره میره همه نگاش میکنن میگه ها ولک تا حالا تمساح ندیدی:21:
|
زن وشوهری خفته بودند که زن ناگهان شروع کرد به لگد انداختن شوهر بیدار شد وزن هم بیدار کرد زن گفت خواب بدی دیدم خواب دیدم مرده ام ومیخواهند دفنم کنند مرد گفت پس من چه احمقی بودم که ترا بیدار کردم
|
روزی جسد زنی را برای خاکسپاری می بردند که ناگهان ندانسته تابوت زن را به تیر برقی کوبیدن که یهو زن زنده شد بعد از چند وقت دوباره زن از دنیا رفت و بازهم از همون مسیر داشتن جسد زن را برای خاک سپاری میبردند که یهو شوهرش داد زد تو رو خدا مواظب باشید به تیر برق نخوره:24:
|
منصور دوانیقی به یکی از اعراب شام گفت شکر خدای را بجای اورید که چون حکومت شما به من رسیدمرض طاعون از بلاد شما ریشه کن شد اعرابی گفت خداوند عادلتراز ان است که دوبلا در یک زمان نازل کند
|
يه تركه ميخواسته زير دريايي آمريكايي رو توي خليج فارس غرق كنه، شنا كنان خودشو به زير
دريايي ميرسونه، در ميزنه بعدش فرار ميكنه |
اقا نگین ترک لطفا
من کردم شاید ناراحت نشم اگه جک کردی بگین (تا حدودی) ولی نباید انتظار داشت دوستان ترکمون ناراحت نشن لطفا چیزایی که تابلوه رو دیگه رعایت کنین ... جک سیاسی هم نباشه انچنانی هم نباشه.... لطفا.... =========================== یارو زن ژاپنی میگیره هر وقت بهش نگاه میکنه میگه خب اگه خوابت میاد برو بخواب :30: اصفهانیه واسه بچه ش اسمارتیز میخره روش مینویسه : هر هشت ساعت یکی ! (حتما میگین تو همین الان گفتی ترک ننویسین خودت که اصفهانی نوشتی ؟ )(یه خورده فرق نداره به نظر شما چیزی که به ترکای عزیز میگن با چیزی که اصفهانیای عزیز میگن ؟ ) |
آدمین این جمله آخرت که بدتر شد:p
|
شاعری پیش صاحب بن عباد قصیده ای اورد ، هر بیت از دیوانی و هر معنی از سخندانی. صاحب گفت: از برای ما عجب قطار شتر اورده ای که اگر کسی مهارشان بگشاید هر یک به گله دیگر گراید. |
معلم: چرا در نوشتن انشا از پدرت کمک نمی گیری؟
دانش آموز: آخه اون از دست شما دلخوره! چون شما هفته ی قبل به انشای اون نمره بدی دادید:41::24: |
نا بینایی در شب تاریک ،چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی می رفت ،فضولی به وی رسید و گفت:ای نادان روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکیدر چشم تو برابر ،این چراغ را فایده چیست؟
نابینا بخندید و گفت که این چراغ نه از بهر خود است،از برای چون تو کوردلان تا با من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند. |
سه دیوانه هم اتاقی بودن، یک روز خبر آوردن که دوتاشون بالا و پایین میپرن و میگن: ما سیبزمینی هستیم و داریم تو روغن سرخ میشیم ولی سومی ساکت نشسته! رئیس تیمارستان هم طبق معمول رفت که این دیوونه رو مرخص کنه. ازش پرسید: تو چرا با دوستات نیستی؟ دیوونه سومیه هم میگه: آخه من کف ماهیتابه چسبیدم! |
طرف در یخچالش میشکنه بجاش پرده میزاره
طرف اب معدنی میخوره مست میشه |
کمی خنده
یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم… |
به يکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه!!!!!!!!!! يارو ميره خواستگاري، از دختره خوشش نمياد، به باباي عروس ميگه : ما ميريم يه دور ميزنيم ، بر ميگرديم ، راستی تا ساعت چند بازيد ؟:24: يه نفر ميره جوراب فروشي ميگه آقا جوراب ميخوام فروشنده ميگه:مردونه ؟يارو دست ميده ميگه: مردونه پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟ بر اساس جديدترين تحقيقات ، تنها 20% از مردها عقل دارند! ... مابقي همگي زن دارند آيا ميدانستيد که بزبزه قندي اولين بز ديابتي تاريخ است ! پسر خوب چگونه پسري است ؟ پسري كه اولا دوست دختر نداشته باشه - دوما دوست دختر نداشته باشه - سوما دوست دختر نداشته باشه - چهارما دوست دختر نداشته باشه..... چون دوست دختر بناي اوليه منحرف شدن اين گل پاك و معصوم است آخریش هم سفارشی تقدیم به ادمین: دکتر نظام وظيفه پسر لاغری را معاينه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دليل ضعف جسماني پسره با خوشحالي گفت : آخ جون فوری ميرم زن ميگيرم http://www.sonycard20.com/joke/30.gifدکتره نوشت : و همچنين ضعف عقلاني:d |
به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، برمیگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!!
.......... همین روز است گداها سر چهارراه با دستگاه کارتخوان بیان سراغمون :24: |
يك خانم در ديار باقي خانم من فقط مامورم. به من گفتند بشمار، حالا هم شمردم. شما کلا ۱۱۱۳۰۵ رکعت دارید.- ولی من همه را خوندم. نمی شه یه کاریش بکنی. دست ما نیست به خدا. ولی چشم؛ روندش می کنم ۱۱۱۵۰۰ خوبه؟ - عجب گرفتاری شدیم. من می گم همه را خوندم. گرد نمی خواد بکنی. همان هاییکه خواندمرا بهم بده. عرض کردم. مبلتان چرمی بوده. یارو یافت آبادیه مبل ساز چرمش را از چین وارد کرده.اینها ذبح شرعی نمی کنند. چرم حکم مردار را داشته و نجس بوده. شما می نشستی روش؛حواستان نبوده دستتان عرق.. - من این هایی که می گی اصلا حالیم نیست. من همه اش را خوندم. یک جایی اشتباه کردی. از جام تکان نمی خورم تا درستش کنی. ببینید خانم فیلمش هست. ما از لحظه لحظه اعمالتان فیلم گرفتیم. ببینید. - ای خدا مرگم بده. این چیه؟ بگذارید رد کنم اینجاش را. خب. همین جا. ببین خانم اینجا که زوم کردم رو مبل نشستید و .. - این منم؟ بله خانم. این هم همان مبلیه که.. - چقدر چاق افتادم اینجا. چه عرض کنم؟ می توانم کمی کنتراستش را بیشتر کنم ولی نرم افزارم قفل شکسته است، اسکیل را عوض نمی کند. -آقا میشه این عکس را برام بریزی؟ خدا از حسابرسی کمت نکنه. فلش دارید همراتان؟ - چه حرفی می زنی. من تازه یک ساعت پیش از قبر درآمدم. فلشم کجا بود؟ نمی شه بریزیرو سی دی. سی دی خام ندارم. بریزم ته این سی دی؟ طوریش نیست؟ اعمال یک بابایی است که درجنینی تلف شد. باقی سی دی خالیه. - جا میشه؟ آره بابا. هر سی دی جهان آخرت ۷۰۰۰ گیگ جا دارد -پس قربون دستت یک موزیکی چیزی هم بریز ته اش. باشه. یک تکنوازی صور اسرافیل دارم، جدیده. حالشو ببر |
|
کمی بخندیم
اگه لامصـــب ۳تا یخچال فریزر ساید بای ساید |
قدیما آیفون معمولی بود می گفتیم کیه ؟ طرف می گفت منم … |
با هم بخندیم
دختر خانم ها در زمانهای مختلف (فقط بخندید) |
میگم وقتی به زوج های عاشق میگن مرغ عشق |
اکنون ساعت 07:45 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)