پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   روانشناسی (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=102)
-   -   تنهایی بچه در خانه و آثار آن (http://p30city.net/showthread.php?t=18272)

behnam5555 12-21-2009 10:26 AM

تنهایی بچه در خانه و آثار آن
 
همه چیز در باره کودک

آیا کودکان توانایی تنها ماندن در خانه را دارند؟بسیاری معتقدند یکی ازدلایل ضعف تحصیلی دانش آموزان ، تنهایی آنان در خانه است .

همچنین آنها معتقدند نوجوانانی که عصرها تنها در خانه می مانند ، بیشتر در معرض خطر اعتیاد به سیگار ، مواد مخدر ، مواد الکلی و ابتلاء به اختلالات روانی مانند افسردگی و انحرافات اخلاقی قرار دارند .

تصمیم بگیرید :

چه موقع کودک آمادگی تنها در خانه ماندن را دارد ؟
خصوصیات شخصی ، مهارت و پختگی عوامل موثری هستند که آمادگی کودک برای تنها در خانه ماندن را مشخص می کنند .
شخصیت افراد معمولاً با رشد سنی تغییرات زیادی نمی کند ولی کودک می تواند با آموزش ، تغییراتی در عکس العمل هایش در برابر انتظارات که از او می رود ، در خود ایجاد نماید .

کودکان را می توانیم به سه دسته تقسیم کنیم :

کودکانی که به سختی آمادگی تنها ماندن در خانه را کسب می کنند .
کودکانی که نیاز به زمان دارند تا به تدریج به تنها ماندن در خانه عادت کنند .
کودکانی که به راحتی تنها ماندن در خانه عادت می کنند .

الف : خصوصیات شخصی کودکانی که آمادگی تنها در خانه ماندن دارند :

اعتماد به نفس دارند و ترسو نیستند .
در برابر اتفاقات غیر منتظره ، تحریک پذیر نبوده و آرام هستند .
به راحتی درباره احساسات و تفکرات خود با دیگران و والدینشان صحبت می کنند.
خطاهایشان را می پذیرند حتی اگر مورد بازخواست و سرزنش قرار گیرند .
جرأت کافی برای مقاومت در برابر فشار دوستان و دیگران را دارند .

ب : مهارت :

مهارتهایی که نشان از آمادگی کودکان برای تنها در خانه ماندن را دارند.
به راحتی و به طور صحیح نام ، آدرس و شماره تلفن خودشان را بیان نمایند .
به راحتی و به درستی نام ، آدرس و شماره تلفن محل کار والدینشان را بیان نمایند .
بتوانند شماره پلیس ۱۱۰ را گرفته و اطلاعاتی را در اختیار پلیس قرار دهند .
آگاه باشند چنانچه هنگام ورود به منزل با موردی مشکوک مواجه شدند ، وارد منزل نشوند .
اگر کسی آنها را تعقیب کند بدانند چه باید بکنند ؟بدانند تنهایی در بیرون از منزل بازی نکنند .
بدانند وقتی که درخانه تنها هستند به تلفن چطور جواب دهند ؟آگاه باشند به هنگام آتش سوزی چه کار کنند ؟وقتی در خانواده مقرراتی راجع به شرایط اضطراری طراحی می شود کودکان در ایجاد آن سهیم باشند؟ج – پختگی : پختگی و رشدی که نشان از آمادگی کودکان برای تنها ماندن در خانه را دارد .
مسئولیت پذیری را با رضایت و افتخار به عهده بگیرند .

مشکلاتشان را به طور مطلوب حل کنند .
در انجام کارها پیشقدم باشند ، بدون آنکه کسی به آنها تذکر بدهد یا یادآوری کند .
مهارتهای زندگی را قبلاً یاد گرفته باشند .
ارتباط خوب با هم سن و سالان خود داشته باشند .

چگونه به کودکان کمک کنیم تا این خصوصیات را بدست آورند ؟والدین می توانند به کودکان کمک کنند اگر آنها ....
از همان دوران کودکی ، آنان را تشویق کنند و بتدریج بعضی از رفتارهای آنها را تصحیح نموده و به آنها بگویند هر کسی باید یاد بگیرد یک کار مشخص را به خوبی انجام دهد و بالطبع هر سعی و تلاش کودکان را تشویق نمایند .

حساس بوده و خلق و خوی و عکس العمل کودکان را بپزیرند . این کار باعث ایجاد اعتماد به نفس و احساس امنیت در کودکان شده و فرصت و آزادی عمل برای کسب تجربیات جدید را به آنها می دهد و همچنین زمینه رضایت مندی کودکان در انجام وظایفشان و جرأت برای انجام دادن کارها را ایجاد می نمایند .

بدون انتقاد ، با کودکان بحث کنند و قبل از آنکه جایگزینی را ارائه دهند نظرات آنها را بپذیرند .
به کودکان اطمینان بدهند ، چنانچه کاری را اشتباه انجام دادند ، بدانند که آن فقط یک اشتباه بوده و آنها هوشیارتر از آن هستند که آنرا دوباره تکرار کنند . در این صورت کودکان آمادگی دارند تا هراتفاقی که در فعالیتهای روزانه شان می افتد به والدینشان بگویند .

از طرف دیگر والدینی که ....

مدام به کودکانشان یادآوری می کنند چه کار بکنند و چگونه انجام دهند ، این کار باعث می شود کودکان خود به تنهایی آغازگر کاری نباشند .
از کودکانشان می خواهند کارهای پیچیده (نیاز به پختگی بالاتر از توان آنها را دارند) انجام دهند این باعث شکست کودکان در انجام کارهایشان شده و اعتماد به نفس شان را از دست می دهند .

برچسب بد ، تنبلی ، کثیفی و ویژگیهای ناخوشایند را همراه با تلقین این خصوصیات به کودکان می گویند، این بر چسب ها باعث شهرت کودکان با این خصوصیتها در بین دیگران شده و آنها با این فکر بزرگ شده که واقعاً بد ، تنبل و کثیف هستند و تمام آن خصوصیاتی که به آنها نسبت داده شده ، را دارند و نهایتاً اگر کودکان احساس بدی از خود داشته باشند نمی توانند کار خود را به خوبی انجام دهند .

محیط زندگی و دسترسی به آن

باید شرایط خاص محل زندگی در مورد کودکانی که قبل یا بعد از مدرسه تنها در خانه می مانند مورد توجه قرار گیرد . بعضی از این شرایط به راحتی قابل کنترل بوده و بعضی نه .
آیا کودک شما وقتی از اتوبوس ، سرویس مدرسه و ... پیاده می شود بدون خطر می تواند به منزل برود ؟آیا فرد بزرگتری در نزدیکی و قابل دسترس و آشنا به کودک هست ؟ آیا تدبیری برای آن اندیشیده اید ؟چند بار در هفته و هربار چه مدت کودک تنها می ماند ؟ آیا برنامه ای برای فعالیتهای زمان تنهایی او اندیشیده شده است ؟آیا کودک ، خواهر و برادری دارد ؟ سن آنها چقدر است ؟آیا منزل شما وسایلی مانند آتش خاموش کن ، هشدار دهنده ، جعبه کمکهای اولیه ، پله نجات ، تلفن اضطراری ، چراغ قوه ، باتری اضافی و مقداری پول نگهداری شده در محل مخفی که کودک از آن آگاهی داشته باشد ، دارد آیا کلیدهای برق مجهز به نمایشگرهای نوری است که به هنگام ورود کودک در محیط تاریک خانه و فصل زمستان بتواند کلیدها را ببیند .

آیا یک کلید اضافی به همسایه مورد اعتماد خود داده اید تا در صورت نیاز ، با باز کردن در، از حضور فرزندتان در منزل مطلع شود ؟آیا زمانی را به طور مستمر و روزانه مشخص کرده اید که در آرامش و با حوصله با کودک خود فعالیتهای روزانه اش را مرور نمائید و یا فرصتی می یابید که به او بگویید چه مسئولیت مهمی را به عهده دارد ؟آیا در مورد فعالیتهای مدرسه ، انجام تکلیف ، حل مشکلات در مدرسه و ... به او یاری و مساعدت می کنید ؟ آیا به او پیشنهاد غذاهای سبک و خوراکی های مورد علاقه ی او را می دهید ؟راه حل های دیگردر بسیاری از جوامع فعالیتهای ویژه ای برای کودکان در سنین مدرسه (که والدین آنها شاغل هستند و در این مدت در منزل نمی باشند) ارائه می شود .

اهمیت این فعالیتها بستگی به این دارد که چقدر مسئولین و کارشناسان رشد و پرورش کودکان روی این مسئله تاکید داشته و توجه می کنند .

فعالیتهای ویژه عبارتند از :

خیلی از مدارس بعد از زمان درس ، کلاسهای فوق برنامه برای دانش آموزان دارند .
بعضی از برنامه ها به فعالیتهای ورزشی و عضویت در تیمهای ورزشی مربوط می شود .

بعضی از کودکان در ساعت بعد از ساعت رسمی مدراس نقش معلم را برای دیگر کودکان دارند و به آنها آموزش می دهند .
بعضی از کودکان علاقه خود را به کلاسهای آموزش موسیقی مانند پیانو، گیتار و ... یا کلاسهای هنری مانند تئاتر ، آواز خوانی دسته جمعی و ... نشان می دهند .
کتابخانه های عمومی که نمایش فیلم برای کودکان دارند .

بعضی از کودکان داوطلب عضویت خدمات اجتماعی می شوند مانند هلال احمر و ...
شرکت در کلاسهای آموزش زبانهای خارجیشرکت در فعالیتهای فرهنگی ارائه شده در مساجد و کانونهای فرهنگیتمامی برنامه های فوق فرصتهایی را در کسب مهارت و دانشی که بسیار برای زندگی کودکان مفید است ایجاد می کند . کودکانی که در طی ساعات هفته بصورتی منزوی درخانه بدون یادگیری به سر می برند در مقایسه با کودکانی که مشغول کسب این فعالیتهای غنی هستند ضرر می کنند .



behnam5555 12-21-2009 10:31 AM

حسادت در کودک
 
حسادت در کودک

کودکان دو ساله یا کوچکتر زیاد با واژه حسادت آشنایی ندارند و با خوشحالی حضور یک نوزاد نو رسیده را می پذیرند و برای رفتار با نوزاد سعی میکنند از حرکات شما تقلید کنند. آنها گاهی یک عروسک بر میدارند و مهارتهای بچه داری را با شما تمرین میکنند و گاهی از شما میخواهد که اجازه دهید نوزاد را در آغوش بگیرد.

اینجاست که رفتار صحیح شما میتواند حس حسادت را در کودک بزرگتر مهار کند. در این هنگام شما نباید بصورت آنی عکس العمل نشان داده و او را از این کار منع کنید، بخصوص در جلوی افراد غریبه یا نا آشنا برای کودک ، بلکه میتوانید به آرامی به او بفهمانید که او به تنهایی قادر به اینکار نیست ولی زیر نظر و کنترل شما میتواند اینکار را انجام دهد. به او اجازه دهید که جغجغه نوزاد را برایش تکان داده و خلاصه به روش خودش او را سرگرم کند.

بچه های سه ساله به راحتی میتوانند نوزاد را بغل کنند و چنانچه مایل به این کار نیستند، شما آنها را تشویق کنید. در این سن، کودک تفاوت میان عروسک و نوزاد را به خوبی درک میکند.

از او بخواهید هنگام خواب نوزاد، همراه شما برای نوزاد شعر و لالایی بخواند و حتی او را تشویق کنید که در حمام کردن نوزاد به شما کمک نماید.

بچه های چهار ساله حس همکاری را به مرور یاد میگیرند و همدردی و دلسوزی را درک میکنند. آنها توانایی نگهداری و سرگرم کردن نوزاد را دارند و میتوانند کمک زیادی به پدر و مادر بکنند. در این برهه والدین باید با رفتار مناسب تمامی ابهامات آزار دهنده را در ذهن کودک بزرگتر از بین ببرند و آنها را در نگهداری نوزاد سهیم نمایند.

بچه های پنج ساله و بزرگتر از حس حسادت قوی تری برخوردارند. شما نباید فکر کنید کودکتان بزرگ شده و دیگر حسادت نمی کند. بنابراین راهکارهای ذکر شده را بکار برده و به به او بگویید که بدون کمک او نمی توانید از عهده تمام کارهای نوزادتان برآیید و مهمتر این که این مسئله را به دفعات جلوی دوستان و آشنایان مطرح کنید.

از فرزند بزگتر بخواهید کتابهایش را برای برادر یا خواهر کوچکترش بخواند یا عکسهایش را به او نشان دهد. حتی میتوانید به او یاد دهید زیر نظر شما لباسهای نوزاد را عوض کند.



behnam5555 12-21-2009 10:34 AM

حرف زدن والدین با بچه ها
 
حرف زدن والدین با بچه ها

برای بسیاری از والدینی که کودکان دو تا سه ساله دارند، یاد دادن استفاده صحیح از کلمات به کودکان در راه رسیدن به خواسته آنان، امری غیر ممکن بنظر میرسد. امّا در واقع آموزش به کودکان برای بیان احساساتشان از طریق گفتار، بهترین راه برای کاهش پرخاشگری و گریه های نا بجای آنان است.
کودکان وقتی نمیتوانند منظور و خواسته خود را بیان کنند، در وهله اول به عنوان تنها راه حل فوری، شروع به پرخاشگری یا گریه میکنند زیرا نمی توانند به راه دیگری برای تخلیه احساساتشان فکر کنند.
هر چه زودتر کودکان دریابند که کلمات به آنها کمک میکند تا به راحتی خواسته خود را بیان کرده و به آنچه میخواهند برسند، بیشتر سعی در یادگیری کلمات نموده و کمتر با گریه یا عصبانیت منظور خود را بیان میکنند. اما یاد دادن کلمات به بچه ها بطوری که کودک به جای تکرار طوطی وار آنها، مفهوم آنها را دریابد، کاری بس ظریف و هنرمندانه است و نیاز به حوصله فراوان دارد که امیدواریم شما نیز فردی پر حوصله باشید.

behnam5555 12-21-2009 10:38 AM

رعایت فاصله با فرزند
 
رعایت فاصله با فرزند

همیشه به یاد داشته باشید که تنبیه باید به سود فرزندتان باشد.
یعنی مقداری عاطفه نیز چاشنی آن باشد. دختر یا پسر ما ، تحت مالکیت ما نیستند ،بلکه امانتی هستند که خداوند آنها را به ما سپرده است.

با پرورش خوب فرزندان میتوانیم نشان دهیم که امانتش را در جای خوبی قرار داده است.

وقتی فرزندتان بدرفتاری می کند ، انضباط فردی او اشکال دارد و او با شما مشکل ندارد.
شما فقط دردسترس او هستید تا به او کمک کنید. وقتی شما بدرفتاری او را تقصیر خود بدانید ،عاقبت خویش را در این امر دخیل نموده ، می ترسید و گیج می شوید و دست آخر توانایی خود را برای کمک به او به منظور بهبودی رفتارش ، از دست می دهید و به احتمال زیاد ،اعتبار خویش را نزد او از دست می دهید.

behnam5555 12-21-2009 10:44 AM

علاقه مند کردن بچه ها به کتاب
 
علاقه مند کردن بچه ها به کتاب

زمانی خواندن یك كتاب برای كودك خوشایند و لذتبخش است كه موجودات خیالی داستان به پرواز در آیند ، قطارها به صورت واقعی حركت كنند و صدا بدهند و خرگوش ها در زیر نورماه به خواب بروند.
هنگامی كه برای كودك خود كتاب می خوانید فرصت پیدا می كنید تا با صداهای موجودات و شخصیت های داستانی سخن بگویید ، تخیلی رفتار كنید و حتی مانند یك كودك باشید .
به عبارت دیگر از شخصیت واقعی خود خارج شده و مانند شخصیت های داستانی رفتار كنید .
شما تصمیم می گیرید كه چقدر هیجان زده باشید، شادی كنید ، یا غمگین و حتی عصبانی شوید. چقدر باید روی یك شخصیت تأكید كنید و چه اندازه لازم است كه بر هیجان قصه بیفزایید، به این ترتیب نتیجه كار منحصر به فرد خواهد بود.

كودك در سنین خیلی پایین ( شیرخوارگی ) كه دركی از معانی واژه ها ندارد و تفاوت ظریف موجود بین آنها را نمی فهمد، از شنیدن صداهای متنوع شما و دیدن احساسات و عواطف شما لذت می برد .
ادای عبارت های داستان توسط شما حاوی علایم و نشانه های محرمانه است كه فقط شما و فرزندتان مفهوم آن ها را درك می كنید.
چگونه برای فرزند خود كتاب می خوانید؟ با صدای آهسته ، با لحنی گرم و دلنشین ، با شور و حرارت یا ...؟
به هر شیوه ای كه برای كودك خود كتاب بخوانید، می توانید بیش از پیش به او نزدیك شده و از كنار یكدیگر بودن لذت ببرید. وقتی كه كودك از سنین پایین با كتابخوانی آشنا شود، همراهی شما به او كمك می كند كه به تدریج مهارت های فردی خود را گسترش داده و تكامل بخشد. ارزشمندترین دستاورد نیز علاقه مند شدن به كتاب است .

انتخاب كردن كتاب برای كودكانبه دنبال كتاب هایی بگردید كه داستان های خوب و متنوعی دارند، كتاب ها ی مصور و كتاب هایی كه شما نیز از مطالعه آنها لذت می برید و كتاب هایی كه با خلق و خوی كودك شما سازگار است .

برای انتخاب كتاب مرحله زندگی كودك خود را در نظر بگیرید، و ببینید در چه دوره تكاملی قراردارد.
نخستین دوره كودكی ، دوره ای است كه بچه ها مهارت های سرگرم كننده متعددی را فرا می گیرند و با شرایط تازه ای روبه رو می شوند. برای كودكان مختلف و مناسبت های گوناگون ، كتاب های متنوعی موجود است ، تقریباً درباره هر موضوعی كتاب وجود دارد.

به دنیا آمدن فرزند دوم، نگهداری از كودك ، دوست یابی ، دوستان واقعی و غیرواقعی ، به مدرسه رفتن ، اخلاق های خوب ، اخلاق های بد ، عواطف و احساسات ، همكاری كردن ، به دكتر رفتن ، به دندانپزشكی رفتن، تنها بودن با خواهر یا برادر خود، خوابیدن و حتی مراسم مذهبی .

آیا تا به حال پس از خواندن عبارتی از یك كتاب به فكر نیفتاده اید كه : " این موضوع همان چیزی است كه می خواهم با كودكم در میان بگذارم... "؟
خواندن كتاب كودكان ، به بزرگسالان ( والدین ) كمك می كند تا بتوانند آنچه در ذهن خود دارند ، بیان كنند . چیزهایی كه گاه والدین نمی توانند برای ادای آن واژه ای بیابند.

كتابی را برای فرزند خود انتخاب كنید كه :

- هر دو از خواندن آن لذت می برید و به موضوع آن علاقه مندید.
- با خواندن آن ، كودك شما دانستنی هایی درباره جهان پیرامون خود می آموزد.
- به شما كمك می كند كه آنچه درذهن خود دارید ، بیان كنید.
-به كودك كمك می كند تا احساس خوب و مثبتی از خود داشته باشد و به قابلیت های تازه خود پی ببرد.
- به كودك كمك كند كه بداند در دنیای اطراف او كودكان دیگری هم هستند كه شرایط و احساسات مشابهی با او دارند.
- به كودك كمك كند تا مفاهیم و معانی ارزش ها، سنت ها ، خانواده ، جامعه و... را درك كند.

در سنین شیرخوارگی ، كودك از خواندن چه نوع كتاب هایی لذت می برد؟

- كودك از بدو تولد از شنیدن صدای كتاب خواندن شما لذت می برد، برای او شنیدن صدای گرم و دلنشین شما لذتبخش ترین چیز در دنیاست . تا زمانی كه كودك با حوصله به سخنان شما گوش می دهد كتابخوانی را ادامه دهید.

- قبل از خواب ، هنگامی كه كودك با شیئی بازی می كند و آن را روی زمین می غلتاند زمان مناسبی برای گوش كردن به كتاب خوانی شماست.
- به كودك امكان آشنا شدن با كتاب به شیوه خودش را بدهید. در این سن ، كودك دوست دارد اشیاء را بـِجَود، پاره كند، روی آنها بنشیند یا بایستد . بنابراین از كتابهای نرم ، پارچه ای و مقاوم استفاده كنید.
- كتاب هایی كه در هر صفحه ، یك تصویر كامل و مشخص دارند.
- كتاب هایی كه داستان بسیار كوتاه و درباره موضوع هایی آشنا و مملوس با زندگی كودك دارند .

در دوره نوپایی ، مناسب ترین كتاب ها برای كودكان كدامند؟

- داستان های كوتاه در باره موضوع های مختلف و متنوع .
- كتاب های كارتی ( هرصفحه از كتاب یك كارت جداگانه است) و داستان هایی كه از زندگی روزمره كودك سرچشمه گرفته اند.
- كتاب هایی كه اشعار موزون دارند و بچه ها می توانند آنها را تكراركنند.
- كتاب هایی كه مضمون واحدی دارند . به طور مثال درباره شكل های هندسی، رنگ ها یا حروف الفبا نوشته شده اند.

كتاب های مورد علاقه كودكان پیش دبستانی كدامند؟

- كتاب هایی كه داستان بلند و كمی پیچیده تردارند.
- كتاب هایی كه اشعار موزونی دارند و درباره زندگی روزمره كودكان نوشته شده اند و برای گسترش دنیای آنها و افزایش دانسته هایشان سودمندند.
- لطیفه ، قصه های بلند، قصه های محلی و سنتی كه ترسناك نباشند.

در پایان ذكر این نكته ضروری است كه هیچ گاه بیش از حد به مطالعه كتاب اصرار نكنید. چون این امر نتیجه ی معكوس دارد و كودك را از كتاب گریزان می سازد.



behnam5555 12-21-2009 10:51 AM

کنترل بازی های رایانه ای بر کودکان
 
کنترل بازی های رایانه ای بر کودکان

بسیاری از متخصصین معتقدند كه بهتر است كودكان زیر ۳ سال اصلا با كامپیوتر و بازیهای ویدیویی آشنا نشوند و تا آنجا كه ممكن است با اسباب بازی های قابل لمس و واقعی مثل لگو و خانه سازی و ...
سرگرم شوند بعبارت دیگر اسباب بازیهای انتزاعی برای این سن مناسب نیست .
اما اگر كودك زیر ۵ سال شما قبلا دسترسی به این بازیها پیدا كرده است و این امر بعنوان عادتی برای او در امده است ، باید هم اكنون به فكر شروع قانون و تعیین حدود برای بكارگیری این بازی ها باشید .
ابتداد باید فهمید كه چقدر او بازی كامپیوتری انجام می دهد و در بقیه زمان آزادش چه كارهایی می كند .
اغلب متخصصان رشد كودك پیشنهاد می كنند كه مجموع زمان استفاده از صفحه نمایشگر _ كه شامل صفحه تلویزیون ، تماشای فیلم ویدیو و كارتون ، جستو جو در اینترنت ( برای كودكان بزرگتر ) و بازیهای ویدیوئی می شود _ باید بین یك ساعت تا حداكثر دو ساعت در روز تعیین شود .

اگر كودك شما ۴۵ دقیقه در روز ، بازی كامپیوتری دارد و بعد یك برنامه تلویزیونی می بیند و مدتی را هم مشغول فعالیت فیزیكی و جست و خیز است ، عملا جای نگرانی نیست . ولی اگر ساعت ها جلوی كامصیوتر باشد و به دسته بازی بچسبد ، یعنی بیش از حد مشغول بازی كامپیوتری است .

این چند پیشنهاد را برای به كنترل درآوردن مدت بازی كامپیوتری او طرح می كنیمقبل از ارائه بازی كامپیوتری یك محدودیت زمانی مشخص را به كودك اطلاع دهید .

برای كودكان در این محدوده سنی می توانید از ساعتهای زمان دار كه معمولا در آشپزخانه ها بكار می رود ، استفاده كنید . مثلا به او بگویید تا این ساعت زنگ بزند می توانی بازی كنی و عدد آن را برای مثال روی ۳۰ دقیقه قرار دهید .

وقت بازی كه به سر آمد اگر كودك به قانون اهمیت داد او را تشویق كنید و برای تمام كردن بموقع بازی پاداش دهید .ولی اگر زمان را ندیده گرفت یا برای زمان بیشتری وارد چانه زنی شد ، به آرامی قوانین بازی را به او توضیح دهید .

اگر مخالفت ادامه داشت می توانید بازی با كامپیوتر را به عنوام نتیجه قانون شكنی ، برای مدت محددی متوقف كنید ، مثلا زمان بازی فردای كودك را بگیریدبرای این اعتراص كودك كه " الان من وسط بازی ام . اینجا جای خیلی حساس بازی است و .. " راه حلی بیندیشید .

اعلب بازیه های كامپیوتری ، قابلیت ذخیره سازی بازی را دارند . بنابراین ، بدون خراب شدن بازی، كودك قادر است وسط بازی هم، همه چیز را دست نخورده برای نوبت بعدی ذخیره كند . شاید لازم باشد كه این ذخیره سازی را به او یاد بدهیدچند سرگرمی دیگر برای وقتی كه "زمان بازی تمام شده است " برای كودك در نظر بگیرید . مثل كمك در آشپزی به مامام یا كتاب خواندن با بابا یا مامان ، نقاشی كشیدن و ...

این كار به انحراف توجه او از ابزی كمك می كند و راحت تر دست از كامپیوتر می كشد به او بگویید قبل از بازی كامپیوتری باید همه كارهایش مثل جمع كردن اتاق و اسباب بازیهایش را انجام داده باشد . یا مثلا قبل از برنامه تلویزیون مورد علاقه باید این كارها انجام شده باشد .

از قرار دادن كامپیوتر در اتاق كودك و هرجائی كه او بتواند دور از چشم شما به بازی مشغول شود ، خودداری كنید . بطور كلی بهتر است كه كامپیوتر در محلی كه جنبه عمومی تر دارد مثل اتاق نشمین قرار داده شود و جلوی آن نیز امكان نشستن برای دو تا سه نفر فراهم آید تا هم كاربرد این وسیله زیر نظر باشد و هم بعنوان یك وسیله، به اجتماعی شدن كودك كمك كندعده ای معتقدند كه كامپیوتر باعث ایزوله شدن كاربر و ایجاد بیماریهایی مثل چاقی و تغییر یافت اسكلت بدن ( قوز، انحراف مهره های ستون فقرات و ... ) می شود و البته چنبه های مثبت به كارگیری كامپیوتر در آموزش كودكان نیز غیرقابل انكار است : مواردی مثل دیكته، ریاضی و درك متون و خیلی از مهارتهای دیگر .

همچنین تقویت مهارت حركتی ظریف كودكان و سرعت عمل آنها با این بازیها عملی است . اما چراغ خطر مهم این است كه كامپیوتر جای روابط اجتماعی كودك را بگیرید و كودك به جای پیدا كردن دوست با این وسیله ارتباط برقرار كنند كه این حالت حتی در كودكان فربیك هم به مراتب تقویت می شود و عملا كودك در یك حلقه معیوب قرار می گیردنكاتی در مورد خرید بازیهای كامپیوتریالبته بازی باید برای كودك جذاب و لذت بخش باشد تا كودك بتواند از محتوای آن نیز مسائلی را بیاموزد .

این چند نكته به شما كمك می كند انتخاب صحیح تری در خرید این بازی ها داشته باشید
بهتر است اول از همه به فكر سرگرم كننده بودن بازی باشید، زیرا كه در سن زیر ۵ سال خط مشخصی بین آموختن صرف و تفریح نمی توانید برای كودك بكشید .
پس برای اینكه كودك چیزهائی یاد بگیرد لازم است قبل از آن لذت ببرد . مطمئن باشید كه كودك بیشتر دوست دارد كه زمان خوشی را سپری كند بجای آنكه اهداف آموزشی بزرگترها را برآورده كند .
بازیهایی را انتخاب كنید كه بازی بیش از یك بازیكن در آنها تشویق شده و باعث می شود كه دو یا سه نفر با هم بازی كنند . به توصیه مركز ملی رسانه ها و خانواده ها، بهتر است خانواده ها كامپیوتر را به یك وسیله اجتماعی تبدیل كنند .

بهترین نرم افزار موجود در این خصوص Lapware ذكر شده است كه به شما و كودكتان اجازه می دهد تجربه ای مشترك از كامپیوتر داشته باشید .
بازیهایی را انتخاب كنید كه به كودك فرصت های پیروزی را با روش های مختلف می دهد . بعبارت دیگر لازم نباشد كه برای ادامه یافتن بازی، كاربر حتما از یگ مهارت به خصوص كه تكرار آن برای كودك دشوار است، استفاده كند . تصویرهای كم تحرك و طولانی كه حتما با رمز و راز تغییر خواهد كرد، كودك را خسته می كند .
مزرعه های اعداد یا جنگل های پر از موسیقی كه كودك را بدنبال خود بكشد و هر چه كه ماهرتر شد بازی نیز ماهرانه تر قابل پیاده شدن باشد، بهتر است . به یاد داشته باشید نسخه نوشتاری یا دیداری _ شنیداری در یادگیری كودك از نسخه نرم افزاری می تواند بهتر باشد، مثلا كتاب یك قهرمان خاص آموزنده تر از بازی آن قهرمان خاص برای كودك است . هنگام خرید همیشه احتمال برگرداندن و پس دادن بازی خریداری شده را با فروشنده مطرح كنید ، چرا كه این احتمال وجود دارد سیستم سخت افزاری شما متناسب نباشد یا بازی خریداری شده مانند لیاس ، یك شماره كوچكتر به تن فرزند شما در آید ! یا شما آن بازی را برای كودكتان مناسب ندانید . بنابر تحقیقات انجام شده، بازی هایی كه محتوای خشن دارند، كودك را در معرض افزایش رفتارهای پرخاشگرانه قرار می دهند ، بخصوص اگر به صورت همیشگی بازی شوند و عملا كودك، زمان خیلی زیادی را به این بازیها اختصاص دهد . این نكته ارزش یادآوری دارد كه همه بازیهای ویدیویی و كامپیوتری بد نیستند .
بازیهای پر كیفیت به كودك فرصت حل مسائل مختلف زندگی و مهارت تفكر منطقی را آموزش می دهد . همچنین بازی كامپیوتری به تقویت مهارتهای حركتی ظریف، مهارت، سرعت عمل و سرعت انتقال می انجامد . البته كودك را به تكنولوژی اطلاعات علاقه مندتر می سازد .

بهترین كار برای شما این است كه تا فرصت باقی است و كودك هنوز اولین تجربه ها را در به كارگیری این وسیله درك می كند، به او كمك كنید تا قوانین استفاده سالم و بی ضرر از آن را بیاموزد .

به یاد داشته باشید كودكان به آسانی به مسائل مختلف عادت می كنند ولی به سختی عادت نادرست را ترك می كنند . نكته آخر اینكه یك مصرف كننده هوشیار باشید، آنچه را به صلاح كودكتان هست انتخاب كنید چیزی كه مناسب سن او باشد و پیغام های نادرست به او ندهد .


behnam5555 12-21-2009 10:57 AM

کودکان خجالتی
 

کودکان خجالتی


هنگامی که یک کودک خجالتی باشد ، دوست یابی برای او مشکل خواهد بود و اگر یک دوست نیز پیدا کند ، بسیار احساس مطبوعی به وی دست می دهد و عاقبت با کودکان دیگر ارتباط بیشتری پیدا خواهد کرد.
در این میانه والدین و مربیان مدارس و معلمان میتوانند فرآیند ایجاد یک دوستی را ساده کرده و سرعت بخشند ، به این شکل که از دو کودک بخواهند که امروز با هم بازی کنند و یا با هم دوست باشند و بعد با هر دوی انها درباره فعالیت ها و علایق مشترکشان صحبت کنند.

بزرگترها میتوانند دو کودک را به انجام کاری مشترک تشویق نمایند ، مانند بیرون گذاشتن لوازم کمدهایشان و سپس مرتب کردن و چیدن دوباره آنها و یا کامل کردن یک پازل با همدیگر.

اگر می خواهید برای کودک خود دوستی انتخاب کنید ، یک کودک فعال و توانا را انتخاب کنید، نه کودکی را که یک دوست صمیمی در آن موقعیت دارد. از مسخره کردن یا سربه سر گذاشتن کودکان خجالتی خودداری کنید و هیچگاه عملکرد کودک دیگری به خصوص برادر یا خواهر خودش را به رخ او نکشید زیرا اینکار علاوه بر ایجاد حس کینه در کودک ، به خجالت بیشتر او منجر می شود.

به دیگران نیز اجازه ندهید کودک شما را مسخره کنند و کودک خود را از حضور کودکانی که او را مسخره یا طرد می کنند ، دور نمایید. در مورد کمرویی و خجالت ، بیشتر مطالعه کنید و هر گونه مطلبی و نظریه جدید در این مورد را فرا بگیرید.

راه های زیادی وجود دارند که به کمک آنها و اتخاذ شیوه ای مناسب ، می توانید کودک خود را از خجالت و کمرویی برهانید. در این مورد از اینترنت نیز می توانید بسیار بهره ببرید. در مباحث آینده در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد.



behnam5555 12-21-2009 10:59 AM

والدین و مدرسه
 
والدین و مدرسه

والدین باید از همان ابتدای ورود فرزندشان به مدرسه ، با معلم او رابطه برقرار نموده و در جریان وضعیت تحصیلی فرزندشان قرار بگیرند.
به این ترتیب والدین با خواسته ها و انتظارات آموزگار آشنا شده و آنها را درک می کنند ، ضمن اینکه آموزگار نیز با محیط خانوادگی دانش آموز آشنایی پیدا کرده و در این بین دانش آموز می بیند که والدین و معلم وی در دو جبهه مخالف با هم متحد شده و او را زیر نظر دارند.

یادآوری این نکته به بچه ها که:

« مدرسه و درس خواندن بسیار مهم است» ، به تنهایی کافی نیست و والدین باید به کودکان نشان دهند که یادگیری فقط محدود به نمره و مدرک تحصیلی نیست ، بلکه یادگیری و تحصیل نوعی از روش زندگی است.
برای مشتاق کردن کودک به یادگیری ، سعی نمایید کودکان مطالعه کردن شما را ببینند. آنها را به موزه ببرید و مکان های مختلف را به آنها نشان دهید و آنها را طوری بار بیاورید که همیشه تشنه یادگیری باشند. شما باید در تمام فعالیت های کودکان شرکت کنید.

behnam5555 12-21-2009 11:03 AM

هوش و موسیقی در کودکان
 

هوش و موسیقی در کودکان


محققان فرانسوی اعلام کردند که موسیقی مناسب میتواند باعث افزایش هوش ، تحرک و شادابی کودکان شود. آنها به والدین توصیه می کنند در طول روز لااقل دو تا سه ساعت و با فاصله زمانی مناسب ، برای کودکان موسیقی پخش کنند ، بطوریکه کودک از شنیدن صدای موسیقی احساس خستگی نکند.
نکته مهمتر انتخاب نوع موسیقی است و والدین باید توجه داشته باشند که موزیک های سنگین یا آنها که تم غمگینی دارند ، به هیچ وجه برای کودکان مناسب نیستند ، بلکه کودک نیاز به موسیقی شاد ، بخصوص آهنگ هایی که برای کودکان ساخته میشود دارد.
لازم به ذکر است که موسیقی بسیار تند با صدای بلند نیز بر روحیه کودکان تأثیر منفی گذاشته و آنان را عصبی می کند.



behnam5555 12-21-2009 11:05 AM

به فرزند قول بیجا ندهید
 
به فرزند قول بیجا ندهید




هرگز به فرزندتان وعده بیجا ندهید.
هیچ چیز به اندازه وفا نکردن به وعده ای که داده اید اعتبارتان را از بین نمی برد.

وعده یا قول شما هرچند کوچک باشد ، فرزند شما آن را از یاد نخواهد برد.

بهتر است که همیشه جای قول دادن به او بگویید:

« سعی خواهم کرد ...» یا « اگر بتوانم ...». فرزند شما بنابر تجربه خواهد آموخت که این حرفها بسیار با ارزش هستند.

behnam5555 12-21-2009 11:08 AM

رفتار اجتماعی کودک
 
رفتار اجتماعی کودک

کودکان رفتارهای گوناگون را از طریق مشاهده رفتار والدین و دیگران یاد می گیرند و در واقع آنها رفتار والدین را بیشتر به حساب می آورند تا گفتار آنها را.

والدین باید همیشه در مقابل کودکان رفتار خود را کنترل کنند و چنانچه دارای کودک خجالتی هستند باید سعی نمایند در مقابل آنان اجتماعی تر و گرمتر با دیگران برخورد نمایند.

هیچگاه در حضور دیگران از خجالتی بودن فرزندتان به عنوان ادب او یاد نکنید و کمرویی او را به حساب محجوب بودن و حیای وی نگذارید و چنانچه دیگران خجالت کودک شما را به حساب حجب و حیای وی گذاشتند باید با ظرافت فرق بین حیا و ادب را به وی تفهیم کنید.


behnam5555 12-21-2009 11:10 AM

رفتار صحیح با نوزاد
 
رفتار صحیح با نوزاد




هر موقع که فرزند بزرگتر شما به طرف کودکتان می آید تا او را نوازش کند و با او بازی کند، شما خودتان را از این کار اوخوشحال و مغرور نشان دهید زیرا این مسئله او را تشویق می کند که این کار را تکرار کند ودر نتیجه چنانچه حس حسادتی هم در فرزند بزرگتر باشد با این روش به خودی خود از بین می رود.

behnam5555 12-21-2009 11:15 AM

الگوی کودکان
 
الگوی کودکان


کودکان بسیاری و در مواردی تمامی کارهای والدین و دیگر بزرگترها را الگوی خویش قرار داده و از آنها تبعیت می نمایند.

بیشتر بچه ها الگوهای انضباطی را در منزل می بینند. در گذشته بچه ها در منزل می دیدند که والدین آنها به حرفهای پدر و مادرشان گوش می دهند و برای حرف آنها ارزش قایل هستند و نیز احترام خاصی به آنها می گذارند.

اما امروزه با پیشرفت سرسام آور تکنولوژی و مخارج سنگین زندگی و هزارویک عامل دیگر ، والدین بیشتر وقت خود را در بیرون منزل می گذرانند و هنگامی هم که در منزل دور هم جمع می شوند ، یا بسیار خسته هستند و یا عصبی و کم حوصله می باشند و در نتیجه آنطور که شایسته است به فرزندان خود نمی رسند.

از طرفی به دلایل مذکور ، امروزه بچه ها می بینند که والدین آنها از پدر و مادر خویش حرف شنوی ندارند و آنها را فناتیک و دارای افکار قدیمی می دانند و بچه نیز همین نوع برخورد را الگوی خویش قرار میدهد و بدون اینکه بتواند این رفتار را تجزیه و تحلیل کند ، در آینده همان را نسبت به والدین خویش اجرا می کند.

در بعضی مواقع هم رفتار ناصحیح والدین با پدر و مادر خویش یا به عبارتی دیگر ، پدر بزرگ و مادر بزرگ فرزندانشان ، باعث ایجاد حس ترحم در نوه ها ، نسبت به پدربزرگ و مادربزرگشان میشود و این حس برای بچه ها مشکلات روحی و روانی بسیاری ایجاد می کند.

بنابراین شما باید سعی نمایید که نمونه ای از بزرگسالان حرف شنو باشید و وقتی والدین تان به منزل شما می آیند ، اطمینان حاصل کنید که فرزندانتان احترام و حرمت شما را نسبت به آنها ببینند. حتی اگر والدین شما سازگاری کمتری از خود نشان می دهند ، این رفتار شما تأثیر بهتری بر فرزندانتان خواهد داشت و وقتی بالغ شوند ، خودشان مشکلات رابطه شما با والدین تان را در خواهند یافت.
آنها احترام باورنکردنی شما نسبت به افراد کم سازگار را نیز دیده و آن را به کار می گیرند.


behnam5555 12-21-2009 11:18 AM

ایجاد رغبت در بچه ها
 
ایجاد رغبت در بچه ها


بیشتر کودکان خجالتی نمی دانند که در بعضی موقعیت ها چه بگویند ،

مثلاً زمانی که با یک کودک دیگر ملاقات می کنند. امّا والدین می توانند به کودک از طریق ترغیب آنها به تمرین مهارت های اجتماعی ، کمک کنند.
یک شیوه مؤثر برای کمک به کودکان برای بهبود یا اصلاح یک مهارت اجتماعی ، ترغیب آنها به تمرین یا بازی در یک نقش است.
در این بین والدین و کودکان می توانند از عروسک استفاده کنند.

گاهی اوقات والدین در حین گفتگو با دیگران ، در حضور فرزندشان می گویند :

او خجالتی است و این یک اشتباه بزرگ از جانب والدین است و کودک در این مواقع بیشتر باور می کند که خجالتی است و بنابراین خجالتی هم رفتار می کند. والدین آگاه هرگز برچسب منفی به کودکان خویش نمی زنند.

بزرگسالان اغلب هنگام مواجه شدن با کودکان خجالتی ، با گفتن عباراتی مانند:

« او خجالتی است ، وای... طفلی چقدر خجالتیه ، این بچه حرف زدن یاد نداره ، مثل بچه گی فلانی خجالتیه» و از این دست ، این نکته را بارها بیان می کنند و این عمل اثر بسیار نامطلوبی روی کودک گذاشته و خجالتی بودن وی را تشدید می کند. حال تکلیف والدین در اینگونه مواقع چیست؟

والدین آگاه در این موارد باید به سرعت و با شیوهای دوستانه و همراه با یک لبخند ، با این عبارات مخالفت کنند و یک توجیه دیگری بدون برچسب گذاری ارایه دهند و اینکار را می توانند در غالب بیان عباراتی مانند:

« نه او خجالتی نیست فقط گاهی اوقات کمی طول می کشد تا با دیگران گرم بگیرد» ، انجام دهند.

برای اینکه باب گفتگو را با کودکان کمرو و خجالتی باز کنید ، سعی کنید وی را به طور غیر مستقیم زیر نظر گرفته و علایق خاص او را به سرعت کشف کنید و با ظرافت تمام و ابتدا در جمع اعضای خانواده و بعد در اجتماعات دیگر و با حضور افراد بیشتر ، موضوعی را پیش کشیده و وارد بحث شوید که نتیجه آن پس از چند دقیقه منجر به بحث در مورد علایق کودک خجالتی شما شود و با ترفندی خاص او را وارد این بحث نمایید.

behnam5555 12-21-2009 11:21 AM

تنبیه کودکان باید ها و نبایدها
 
تنبیه


همیشه دقت داشته باشید که تنبیه فرزندتان با کار خلافی که او انجام داده همخوانی داشته باشد و از نظر او عادلانه باشد.

شما فرزندان خویش را برای ورود به اجتماع و ایجاد یک زندگی مستقل آماده می کنید و بنابراین تنبیه نیز باید نتیجه کار خلاف باشد.

این روش هر نوع رنجشی را نیز در بچه ها از بین می برد زیرا تنبیه نتیجه کار خلاف آنها بوده است .

البته به خاطر داشته باشید که هیچگاه از تنبیه بدنی استفاده نکنید.

behnam5555 12-21-2009 01:03 PM

کمرویی در کودکان - آموزشهای تربیت صحیح فرزندان
 

مقابله با کم رویی بچه ها


اگر کودکی دارید که خجالتی است ، راههای زیادی برای از بین بردن خجالت وی به صورت منطقی و ظریف دارید. به عنوان مثال:

با کودکان همسن فرزند خود هم صحبت شوید و در بازی های آنها شریک شوید. اگر کودک شما نخواهد صحبت کند و یا در بازی شرکت کند ، نگران نشوید.

شما و هر کاری که شما با بچه ها انجام دهید که منجر به پاسخ خوب بچه ها شود، به عنوان الگویی است که اجتماعی رفتار کردن را نشان می دهد. شما در ضمن به کودک خود نشان می دهید که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند. کمرویی کودکان خجالتی با برقراری ارتباط بیشتر با افراد ناآشنا ، سریعتر کاهش خواهد یافت.

با این وجود مواجه سازی اگر به صورت تدریجی باشد ، بهترین نتیجه را خواهد داشت.

در هر زمان اجازه دهید که کودک با موقعیت ها و افراد درگیر شود ، قبل از اینکه شما کودک را برای ارتباط ، تحت فشار قرار دهید.

کمک کنید که اعتماد به نفس کودک در یک موقعیت زمانی جدید به صورت تدریجی افزایش یابد و این موقعیت می تواند یک فروشگاه مورد علاقه وی باشد که کودک به طور تدریجی شروع به دادن سفارش خود می کند و همچنین می تواند یک زمین بازی محلی باشد که کودک بالاخره از کودکی که اغلب او را در آنجا دیده است ، اسمش را می پرسد.


کودکان خجالتی را بیشتر در معرض کودکان کوچکتر قرارداده و در صورت امکان کودک را در معرض انواع موقعیت ها و افراد قرار دهید تا به تدریج بیشتر و اجتماعی تر عمل کند.


behnam5555 12-21-2009 01:05 PM

رفتار دوستانه با کودک




اگر فرزند شما به خاطر ترس از عصبانیت شما ، انضباط را بپذیرد و نه به خاطر وجود اشکال در بی نظمی ، آنگاه درک نامناسبی از نظم در ضمیر وی نقش می بندد.
سعی کنید با فرزندانتان دوستانه رفتار نمایید.

نگذارید مدت زیادی بگذرد تا نسبت به رفتار منفی او عکس العمل نشان دهید.

اگر هنگامی که کار ناصحیحی از او سر میزند عصبانی می شوید ، مدتی صبر کنید تا خونسردی خود را به دست آورید ، سپس دست به اقدام بزنید.




behnam5555 12-21-2009 01:13 PM

بچه ها را نزنید




کودکان از سن هشت ماهگی و بالاتر به لوازم زینتی علاقمند می شوند و گاهی کشوی مربوط به لوازم زینتی مادرشان را باز می کنند و آنها را از روی کنجکاوی به هم می ریزند.
اما در بسیاری از موارد دیده شده است که مادران وقتی با این موضوع روبرو می شوند ، فرزند خویش را کتک می زنند و معمولاً یک سیلی به وی می زنند و یا ضربه ای آبدار به پشت دست کودک می زنند تا به او بفهمانند که نباید این کار را انجام دهد. این مادران اعتقاد دارند که در این سنین ، هشدار دادن به کودکان و یا محروم کردن آنان از چیزی ، کاری از پیش نمی برد و فقط تنبیه بدنی سبک ! در آن لحظه ، کودک را از کار خطا باز می دارد.

اگر به کودک بگوییم یا بفهمانیم ! که اجازه ندارد با محتویات گنجه یا کمد مادر و یا کیف مادر یا ... بازی کند مهارت شناختی که به دنبال درک نتیجه امور بدست می آید ، در او از بین می رود. اما کتک زدن هم نتیجه بهتری ندارد زیرا کودکی که کتک می خورد می داند که چه خطایی از او سر زده است اما نمی تواند آن را به خاطر بسپارد.
حتی ممکن است نکته ای را که به او تذکر می دهید از یاد ببرد و به این فکر نیفتد که کارش بد بوده است.

بنا براین بهترین روش در برخورد با اینگونه موارد ، ایمن کردن محیط اطراف کودک نوپا برای انجام اکتشافات او می باشد.

همچنین مادران باید لوازم زینتی و بهداشتی آرایشی خود را در جایی دور از دسترس کودک بگذارند. در موارد دیگر که کودکان بزرگتر می شوند نیز کتک زدن نتیجه ای مطلوبی نخواهد داشت.

در این مورد به شرح واقعه ای می پردازیم :

مادری بارها به دختر چهار ساله اش تذکر داده بود که به ظرف کریستال روی میز دست نزند ولی دختر هر بار نافرمانی کرده و به آن ظرف دست میزد ( در این موارد اگر ما بزرگسالان زیادی روی چیزی تاکید داشته باشیم و مدام به کودک بگوییم به آن دست نزند ، کودک بیشتر کنجکاو شده و به دست زدن به آن راقب تر می شود) تا اینکه بالاخره آن ظرف از دست کودک افتاد و شکست.

مادر بلافاصله از راه رسید و به کودک پرخاش کرد و وی را کتک زد و سرش داد کشید و کودک هم گریه کنان از اتاق بیرون دوید.

مادر بعد از جارو کردن تکه های شکسته گلدان ، رفت تا به دخترش سر بزند و ناگهان دید که دخترش ، عروسکش را به شدت کتک می زند و سرش فریاد می کشد:

« دختر بد ، دختر بد ... ».

در این لحظه مادر که با صحنه بدی مواجه شده بود دریافت که رفتارش با کودک چه اثر نامطلوبی روی او گذاشته است.

مادر بعد می گفت:

لحظه بسیار بدی بود ، دریافتم که چه کار اشتباهی کردم.
خسته و منقلب بودم و ناگهان عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم.

همه والدین در مواقعی که آرامش دارند و یا شاد هستند ، می پذیرند که بچه هایشان را کتک نزنند اما وقتی عصبانی می شوند نمی توانند خود را کنترل کنند در صورتی که ما بزرگسالان باید خشم خود را کنترل نماییم و هنگام عصبانیت بهتر است تا بدست آوردن آرامش کامل ، واکنش نشان ندهیم. کمی استراحت در هنگام عصبانیت و یا مشت کوبیدن به بالش البته دور از چشم کودکان ، یا قدم زدن و یا تلفن به یک دوست ، می تواند کمی تسکین دهنده باشد. وقتی که آرام شدیم دیگر تمایلی به کتک زدن در خود نمی بینیم.

اما والدینی هم که بچه هایشان را کتک نمی زنند معتقدند که در مواقعی که پای جان کودک در میان است باید از روش تنبیه بدنی استفاده کرد. واقعه ای دیگر را بازگو می کنیم :

مادری می گفت:

وقتی پسر پنج ساله اش را دید که برای گرفتن توپش تا وسط خیابان دوید ، او را کتک زد. این مادر گفت:

اگر راننده به موقع ترمز نگرفته بود حالا پسرم مرده بود. کتک زدن او تنها راهی بود که می توانستم به او بفهمانم که هنگام گذشتن از خیابان باید به هر دو طرف نگاه کند.

این مادر ادامه داد:

اما چند هفته بعد از آن هنگامی که به او اجازه دادم تنهایی به خانه دوستش که آن طرف خیابان بود برود ، همانطور که از پنجره نگاهش می کردم متوجه شدم دوباره بدون آنکه به اطراف نگاه کند ، بی مهابا از خیابان گذشت و باز هم بی دقتی کرد.

در این مورد محققان علوم تربیتی می گویند: بهترین روش اینست که هر مرحله را با کودک تمرین نماییم. با وی از خیابان عبور کنیم و هنگام عبور به او بگوییم:

« به چپ نگاه کن » ، « به راست نگاه کن » ، « چراغ راهنمایی را ببین » ، « به پیچ خیابان نگاه کن » و ... . طی دوره آموزش ، کودک نباید بدون نظارت دیگری از خیابان عبور کند مگر اینکه ثابت نماید می تواند از خود مواظبت کند.

و اما ماجرایی دیگر:

پسر چهار ساله با آجرهای اسباب بازی خود مشغول ساختن خانه بود که ناگهان خواهر کوچکترش به آنها خورد و همه را خراب کرد. پسرک عصبانی شد و شروع کرد به کتک زدن خواهرش و مادرش که شاهد ماجرا بود بلافاصله سر رسید و شروع به کتک زدن پسرش کرد و در حین کتک زدن به او گفت:

« این تنبیه به تو می فهماند که نباید خواهر کوچکت را کتک بزنی!»

پسرک فریاد می زد و می گفت:

« او خانه مرا خراب کرد. همیشه طرف او را می گیری و ... ».

در چنین موقعیت هایی بعید به نظر می رسد که پسر احساس تاسف از کار خود داشته باشد و متنبه شود و دفعه بعد اگر چنین موردی پیش آید خواهرش را شدیدتر کتک خواهد زد.

از طرفی مادر با کتک زدن او رفتاری را که سعی در از بین بردن آن داشت ، تشدید می کند و کتک زدن را به عنوان راه حل مشکلات ، موجه جلوه می دهد و از طرفی این موضوع را به پسرک القا می کند که بزرگترها حق کتک زدن کوچکترها را دارند.

راه درست برخورد در این موارد اینست که با قدرت بگوییم:

« در این خانه کسی حق کتک زدن دیگری را ندارد و بهتر است فوری از خواهرت عذر خواهی کنی و خواهرت هم باید بابت خراب شدن خانه ات از تو عذر خواهی کند و...».

بعضی ها می گویند:

من هم وقتی بچه بودم از دست پدر و مادرم خیلی کتک خوردم. حال اگر این اشخاص به خاطرات کودکی خود رجوع کنند ، بعید است که از والدین خود به خاطر اتخاذ این شیوه راضی بوده باشند.

باید این حقیقت را پذیرا باشیم که کتک زدن احساسات را جریحه دار می کند و تاثیر نامطلوبی بر روح و روان کودک بر جا می گذارد.
امیدواریم که پدر و مادرها فرزندان خود را کتک نزنند و از سایر روشهای تربیتی برای جلوگیری از تکرار خطاهای کودکانشان استفاده کنند.









behnam5555 12-21-2009 01:16 PM

تشویق خردسالان خجالتی


کودکان خجالتی خود را به برخوردهای اجتماعی و همزیستی با دیگران تشویق نمایید.

برای اینکار راههای زیادی وجود دارد ، به عنوان مثال ، اگر کودک خجالتی در هنگام سلام یا خداحافظی ، نخواهد به شخص چیزی بگوید ، سعی کنید او را وادار به دست دادن برای سلام یا خداحافظی نمایید.

دست دادن قدمی است در مسیر درست. راه دیگر این است که با کودک دیگری وارد یک بحث هیجان انگیز بشوید و هنگامی که بحث داغ شد ، از کودکتان سؤال کنید که نظر وی در مورد موضوع مورد بحث چیست و البته مراقب باشید که وی را زیاد تحت فشار قرار ندهید زیرا ممکن است مقاومت بیشتری ایجاد کند.
به یاد داشته باشید که کودک در بعضی روزها بهبودی نشان خواهد داد و بعضی روزها خیر.

برای کودکان خجالتی یک هدف معقول و دشوار این است که هر روز حداقل یک کلمه به یک فرد جدید بگوید. سایر موارد مناسب ، می تواند صحبت کردن در مقابل همه افراد کلاس ، شرکت کردن در بازی های تیمی یا پرسیدن یک سؤال از معلم باشد.




behnam5555 12-21-2009 01:26 PM


به حساب آوردن بچه


هنگامی که در جمعی قرار داریم و راجع به موضوعات مختلف بحث و گفتگو می کنیم ، هر کسی نظر و عقیده خود را بیان می کند که باید برای دیگران قابل احترام باشد. وقتی ما اظهار نظر می کنیم و عقیده خود را بیان می نماییم ، احساس اعتماد به نفس در ما بالا می رود و مطمئن می شویم نظر ما برای دیگر افراد می تواند مهم و قابل استفاده باشد. اما اگر نظر ما را نخواهند و راجع به مسئله ای که به خود ما نیز مربوط می شود ، دیگران تصمیم گیری کنند و به ما توجه نکنند ، آنوقت احساس سرخوردگی و عدم حضور و نادیده گرفتن خویش توسط جمع حاضر ، به ما دست می دهد.

آیا شما در مورد مسایل خانوادگی و یا مسایلی که به همه افراد مربوط می شود ، نظر فرزندان خود را جویا می شوید و آنان را در بحث و گفتگو شرکت می دهید؟ آیا وقتی فرزندتان اظهار نظر می کند ، او را کنف می کنید و توی ذوق او می زنید؟ بعضی از والدین در اینگونه موارد می گویند:

«ببینم خودت به تنهایی این فکر را کردی یا کسی هم کمکت کرده» ،

یا اینکه می گویند:

«این حرف تو ربطی به موضوع ندارد»

و یا می گویند:

«تو همیشه نظرهای بچه گانه می دهی و یا تو اصلا می فهمی ما راجع به چه چیز صحبت می کنیم و ... ».

حال شما خود را در اینگونه لحظات جای کودکتان بگذارید. از این برخوردها چه احساسی به شما دست میدهد؟

کودکان در این مواقع احساس می کنند به درد نمی خورند و کسی به آنها اهمیت نمی دهد و به خود تلقین می کنند:

« من نظرهای خوبی ندارم و هیچوقت نمی توانم عقیده خوبی را بیان کنم و ...» و پس از نتیجه گیری با خود دچار سردرگمی شده و به خود می گویند: «من هم دیگر به حرفهای آنها گوش نمی دهم و نظر آنها را نمی پرسم».

می بینیم که اینگونه برخوردها با کودکان ، به از دست دادن اعتماد به نفس کودک و لجبازی و خودسری در وی می انجامد.

ما می توانیم به گونه ای دیگر برخورد نماییم.

در بحث ها نظر کودکان را جویا شویم و به آنها و عقایدشان احترام بگذاریم و با این کارها جلوی عواقب بدی را که ممکن است برای کودکان بوجود بیاید بگیریم.




behnam5555 12-21-2009 01:35 PM

تشویق و تنبیه و آموزش کودک
 
تشویق و تنبیه و آموزش کودک


شکی نیست که آموزشگاه های مختلف با روشهای آموزشی متفاوت استعدادها را پرورش می دهند.

امروزه از تنبیه بدنی خبری نیست آیا واقعا تنبیه بدنی امری شرم آور است؟
این که می گویند تنبیه مخصوص حیوان است و انسان ، تا چه حدی درست است؟
آیا این امر در تمام محیطهای فرهنگی یا فراگیری نکوهیده است؟

پاسخ به این سوالات با جمله

«تنبیه مخصوص حیوان است» ، پاسخ داده شده اند.

اگر قدری به زمان نه چندان دور برگردیم ، جمله بالا پاسخی قانع کننده نبود.

البته کاری به محیطهای ایده آل نداریم.

محیطی که در آن ، طفل در دبستان از امکانات آموزشی بسیار عالی برخوردار است و در منزل هم گذشته از کمک والدین با سواد، از انواع و اقسام سرگرمی های آموزنده برخوردار است.

منظور ما محیطی است که در آن طفل معصوم بعد از صرف ۴ یا ۵ ساعت از بهترین ساعات عمر خود در مدرسه ، ساعات بیکاری را با بازی فوتبال در کوچه ها و درگیری با پسر همسایه پر می کند. روشهای آموزشی که در گذشته با تنبیه بدنی همراه بود ، کاملا نکوهیده و در خور ملامت است.

در بعضی مدارس دانش آموزان می بایست کتکهای روز جمعه را پنجشنبه نوش جان می کردند و یا سیاه کردن انگشتان به وسیله مداد که در اکثر مواقع توانایی انجام تکالیف را از دانش آموزان به کلی سلب می کرد.

در این دوره متاسفانه ، بعضی از مواقع دانش آموزان با مساله کتک کاری نوعی زندگی مسالمت آمیز را در پیش می گرفتند؛به این صورت که تنبیه شدن از بخشهای لاینفک آموزشگاهی آنان شده بود هدف این گونه تنبیهات جز خشونت و رفع عقده نبوده است.

این اعمال کاملا غیرانسانی و با اصول انسانی سازگار نیستند و نخواهند بود. بتدریج با گذشت زمان ، از شدت این گونه تنبیهات کاسته و تهدید جایگزین آن شد.
تهدیدی جدی و البته گاهی موارد، در قالب تشویق ! همان سیاست تنبیه و تشویق یا چماق و شیرینی.

در این نوع از محیطهای آموزشی که چند سالی به طول انجامید دانش آموز می دانست که تنها با ارائه درست درس می تواند از زیر ضربات طاقت فرسای اولیای آموزشگاه جان سالم به در برده و تشویق های آنان یا اولیای خانه و حتی دوست و آشنا را به قیمت صرف وقت گرانبهایش با خواندن اجباری چند کتاب با جملات قلنبه سلنبه ، متوجه خود سازد.

در چنین محیطهایی ، از یکسو از بیم تنبیه ها و از سوی دیگر در مواجهه با تشویق های کذایی ، عمر دانش آموز تلف می شد طی این دوره ، دانش آموز لحظه ای درس را برای درس نخواندند. هدفشان از درس خواندن یا اصولا فرار از تنبیه بود ، یا وصال به تشویق ! نتیجه این که میل باطنی نقشی نداشت.

امکانات آموزشی برای دانش آموزان محرکی مثبت است ، اگر این عنصر نباشد، رکود خودنمایی می کند و در نتیجه استعدادها از بین می روند.

باید به نحوی محرکی را به وجود آورد تا این استعدادها پژمرده نشوند.

امروزه عنصر تشویق ، به تنهایی نقش بازی می کند و با کمی دقت می توان دریافت که چقدر نتیجه این بازی مایه تاسف است ؛ چرا که هدف دانش آموز، کسب تشویق خواهد شد نه کسب دانش.

جالب این که ، خارج از چارچوب درس و مدرسه ، مطالعه کتب ساده و یا مشکل ، همراه با لذتی وصف نشدنی است چون نه تشویقی در کار است و نه تنبیه.

میل باطنی فعال شده و نقشش را بخوبی ایفائ می کند اما این زمان برای خیلی ها زیاد به طول نمی انجامد؛ چرا که وحشت از آینده که خود معلول عواملی از جمله بیکاری ، فقر مادی ، نابسامانی های اقتصادی ، اجتماعی است ، مسیر مطالعه را تغییر می دهد.
قصور در امر مطالعه ویران کننده سعادت آینده است درس را باید در آرامش فکری خواند.
هیچ یک از موارد به تنهایی موثر نخواهند بود ، اگر امکانات آموزشی کافی در دسترس نباشد.

behnam5555 12-21-2009 01:40 PM

تربیت بچه ها - تربیت فرزندان
 
آگهی تلویزیونی و نخوردن میوه در بچه ها



براساس مطالعاتی كودكان هر چه بیشتر تلویزیون تماشا كنند ، كمتر میوه و سبزی می خورند و این امر شاید به علت تاثیر آگهی های مربوط به تنقلات غیرضروری است كه از تلویزیون پخش می شود.

كودكان مورد مطالعه هر چه بیشتر تلویزیون تماشا می كردند كمتر میوه می خوردند.

تاكنون خوردن بیشتر تنقلات بی فایده ، كمتر ورزش كردن و چاقی به تماشای تلویزیون ربط داده شده بود اما این نخستین مطالعه درباره تاثیر تلویزیون بر مصرف سبزی ها و میوه ها به وسیله كودكان است.

در ابتدای این بررسی در سال ۱۹۹۵ ، كودكان كه میانگین سنی آنان ۱۲ سال بود ، در روز بیش از ۴ بار میوه می خوردند كه كمتر از ۵ مورد توصیه شده از طرف دولت بود.

چاقی روزافزون كودكان در امریكا و انگلیس و سایر كشورهای صنعتی ، علت پیدایی بیماری های قلبی و عروقی در نوجوانان – و مجموعه ای از بیماری های مراحل بعدی زندگی – معرفی شده است.

كودكان امریكایی وقت خود را بیشتر از هر فعالیت دیگری – غیر از خواب – صرف تماشای تلویزیون می كنند و هر هفته به طور متوسط ۲۲ ساعت پای تلویزیون می نشینند.

آنان هر سال ۲۰ هزار مورد – یا ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت – آگهی تلویزیونی تماشا می كنند.

«رنی بوینتون جارت» از دانشكده بهداشت عمومی هاروارد نویسنده و تهیه كننده این بررسی ، گفت: بیشتر آگهی های غذایی كه در طول برنامه های كودكان پخش می شوند ، با عادات تغذیه سالم تضاد دارند و هدف كمتر تبلیغاتی ، بازاریابی برای میوه و سبزی ها است.




behnam5555 12-21-2009 01:44 PM

آموزش بچه داری
 
آموزش بچه داری
نگرفتن اعتماد به نفس از بچه ها



همه ما تا به درستی كاری اطمینان نداشته باشیم، به سراغ آن نمی رویم و انجامش نمی دهیم و وقتی كه به دنبال آن كار رفتیم با اعتماد به نفس خاصی كه حاصلش انجام آن عمل است، به جلو می رویم.

حالا اگر ما از خود مطمئن باشیم ولی دیگران این اعتماد و اطمینان را به ما نداشته باشند و این حس را به ما منتقل كنند مانمی توانیم و قادر به انجام آن كار نیستیم.
آن وقت است كه مردد می مانیم كه آن كار را انجام بدهیم یا نه.

یا اینكه اصلاً می توانیم آن را به انجام برسانیم یا اینكه توانایی انجام آن كار را نداریم و باعث خراب تر شدن كارها می شویم.

در رابطه با بحث كودكان اگر پدر و مادری و یا یك بزرگتر با كودك خود به گونه ای رفتار كند كه كودك دچار عدم اعتمادبه نفس شود و خود را ناتوان از انجام هر كاری بداند و به او القا شود كه قادر به انجام هیچ عملی نیست.

نتیجه اش از دست رفتن كامل اعتماد به نفس كودك است. فرض كنید مرتب به شما بگویند نمی توانی، فكر نمی كنم از پس آن برآیی، تو قادر به انجام آن كار نیستی و آن را خراب تر می كنی.

چه حسی به شما دست می دهد و چه فكری پیش خود می كنید؟

در مورد كودكان هم همینطور است.
فرض كنیم پدر و مادری به كودك خود می گوید تو نمی توانی مدادهایت را بتراشی یا اینكه تو دست كندی داری فكر نمی كنم بتوانی از پس تكالیفت برآیی، یا مثلاً مادر بگوید تو قادر به جمع كردن ظرفها نیستی لطفاً به آنها دست نزن چون همه آنها را می شكنی یا پدر بگوید من می دانم تو آخرش نمی توانی این مسأله را حل كنی.

یا مثلاً بگویند معلوم است كه تو امسال در امتحانهایت موفق نمی شوی و معدل پایینی می آوری.

آیامی دانید كه با این حرفها و برخوردها چقدر پرسشهای مختلف در ذهن كودكتان به وجود می آورید و از همه مهمتر اساسی ترین چیز كه اعتماد به نفس در زندگی می باشد را از او می گیرید و از او فردی عاجز و ناتوان و بی محصول می سازید.

در این وضعیت كودك پیش خود می گوید آنها راست می گویند من نمی توانم، من به چیزی دست نمی زنم، من قادر به انجام هیچ كای نیستم، من كارها را خراب تر می كنم، می دانم خیلی بی عرضه هستم.

در حالی كه می توانید با كمی اطمینان دادن و كمك و راهنمایی باعث شوید كه كاركرد فرزندتان بهتر شود و از پس كارها خوب برآید.

شما می توانید به جای جملات قبلی این جملات را به كار ببرید. بگویید من مطمئن هستم با قدری دقت می توانی مدادهایت را بتراشی، یا اینكه بگویید معلوم است كه با قدری تلاش می توانی تندتر بنویسی و تكالیفت را انجام دهی. یا مثلاً مادر بگوید اگر ظرفها را محكم بگیری و حواست را جمع كنی مسلماً ظرفها سالم می مانند یا اینكه پدر بگوید من اطمینان دارم كه با كمی فكر كردن می توانی این مسأله را حل كنی. یا به او بگویند ما می دانیم كه تو با قدری همت و مطالعه بهتر می توانی در امتحاناتت موفق شوی و معدل خوب و بالایی بیاوری.

با این جملات و این برخوردها اگر هم فرزندتان آن كار را نمی توانست و یا اینكه به خوبی آن را انجام نمی داد بتواند از پس آن برآید با این اعتماد به نفس و اطمینان خاطری كه شما به او می دهید تلاش و انگیزه را در اوقوی می سازید و باعث می شوید كه كاركرد فرزندتان بیشتر و بهتر شود.

behnam5555 12-21-2009 01:50 PM



برخورد صحیح با پرخاشگری


مخالفت‌های گاه و بی گاه، پرخاشگری و به هم ریختن وضعیت از جمله مشكلات رفتاری كودكان به شمار می‌آیند.

والدینی كه این قبیل رفتارها را در فرزندشان مشاهده می‌كنند، می‌توانند حدس بزنند و تا حدودی تشخیص بدهند كه احتمالاً فرزندشان دچار مشكل است و باید در پی تشخیص و درمان او برآیند.

یك عامل بسیار مهم كه در این امر تأثیر به‌سزایی دارد، نقش خانواده است.

كودكانی كه در خانواده‌های خلافكار و بزهكار بزرگ می‌شوند و از نزدیك می‌بینند كه والدین چه كارهایی انجام می‌دهند، بیشتر در معرض اختلالات رفتاری هستند.

یك مشكل دیگر در این زمینه اختلافات زناشویی است.
در این خانواده‌ها، كودكان شاهد اختلافات پی در پی پدر و مادر خود هستند.

دعوا و پرخاشگری والدین، فحاشی و سرو صدا كردن و گاه برخوردهای فیزیكی بركودكانی كه در این فضا زندگی می‌كنند و بزرگ می شوند، تأثیر می گذارد.
واضح است كه این والدین به كودكان خود توجهی نمی‌كنند، آنها را از خود می رانند و متوجه خواسته های آنها نیستند و دست آخر با جدایی از یكدیگر ضربه روحی شدیدی بر كودك وارد می كنند.

در این حالت كودك دچار اضطراب، گوشه گیری و انزوا و افسردگی می‌شود و رفتارهای ناخوشایند اجتماعی و فردی از خود بروز می‌دهد.

وقتی كودك، پرخاشگر و بدرفتار می‌شود و داد و فریاد به راه می‌اندازد، باید با احتیاط و رعایت جنبه‌های تربیتی، نسبت به او كمی بی‌اهمیت بود و به خواسته‌هایش توجه نكرد.

همچنین نباید از او درخواستی داشت.

وقتی این رفتار چندبار تكرار شد، كودك می‌فهمد كه رفتار و روش او تأثیرگذار نیست و پرخاش‌هایش فایده و اثری ندارد، حتی ادامه رفتار گذشته به ضررش هم تمام می‌شود.

در هر حال رفتار تربیتی شما اگر درست و صحیح انجام شود و نكته‌های عمیق و مؤثری را به كار بگیرید، بی‌نیاز از مراجعه به روانپزشك متخصص كودك و نوجوان نخواهید بود.


دانه کولانه 12-21-2009 01:51 PM

تشکر عمو بهنام عزیز بابت این تاپیک خیلی خیلی خوب و زیبات
یه زحمت بکش زین پس در نوشته هات در نوشته های خوبی مثل این حتما عنوان برای پستهات بذار
مثلا پست اخرت وقتی
تشویق و تنبیه و آموزش کودک
هست همین متن رو در عنوان نوشته هم بگذار کاری که من کردم واست
اینطور از نظر گوگل خیلی بهتره ..
بعد الان خط اول نوشته هات رو نگاه کن کلیک خور شده یعنی روش کلیک کنی میره به سایت دیگه ای برای اینکه اینطور نشه متن رو سلکت کن و بعد http://p30city.net/images/editor/unlink.gif رو روش بزن
اما برای حفظ قوانین کپی رایت یه جای مناسب مثلا اولین نوشته بنویس که منبع فلان جا بوده ..

behnam5555 12-21-2009 01:54 PM



بچه ها را فعال کنید


فعالیت بدنی منظم همراه با تغذیه مناسب سالمترین و مؤثرترین راه برای كنترل وزن شماست.

ما در اینجا راههای ساده ای را برای بالا بردن فعالیت بدنی خانواده و تشویق فرزندانتان به منظور تحرك و حركت بیشتر به شما پیشنهاد می كنیم.

۱) برای فرزندان خود الگوی مناسب و خوبی باشید، آنها اگر ببینند كه شما از انجام فعالیتها و حركات فیزیكی و بدنی لذت می برید، تشویق می شوند كه تحرك بیشتری داشته باشند.

۲) همراه با خانواده به مسافرتهای تفریحی پرتحرك در تعطیلات مثل كوهنوردی و قایقرانی بروید.

۳) برای آخر هفته برنامه ریزی ورزشی و پرتحرك مثل رفتن به دوچرخه سواری، پرواز با كایت و یا اسكیت سواری داشته باشید.

۴) به فرزندان خود در انتخاب فعالیتهای ورزشی كه بتوانند از آن لذت ببرند، كمك كنید و آنها را در تیمهای ورزشی مختلف، دانشگاههای ورزشی یا شركت در كلاسهای آنها، ترغیب و ثبت نام كنید، البته این موضوع را به خاطر داشته باشید كه بعضی از بچه ها ورزشهای تیمی را می پسندند و عده ای دیگر فعالیتهای یك نفره را ترجیح می دهند.

۵) به مناسبت تولد یا جشن سال نو، یا تشویق فرزندانتان، هدایایی را كه نیازمند تحرك و انجام یك نوع فعالیت بدنی است، مثل راكت تنیس، كفش اسكیت، توپ فوتبال و... برای آنها خریداری كنید و به آنها اهدا كنید.

۶) فعالیتهای فیزیكی را جایگزین فعالیتهای نشسته و بی تحرك در منزل كنید. مثلاً به جای اینكه بعد از شام همگی تلویزیون تماشا كنید، سعی كنید یك ساعت برنامه پیاده روی دسته جمعی داشته باشید.

۷) از كودكان خود بخواهید در انجام كارهایی مثل تمیز كردن منزل، شستن ماشین، مرتب كردن حیاط و باغچه منزل كه نیازمند تحرك است، به شما كمك كنند.

۸) سعی كنید به عنوان یك الگو در طول روز فرد زرنگ و پرتحركی باشید تا فرزندانتان نیز همانند شما شوند. مثلاً به جای استفاده از آسانسور، از پله ها بالا و پایین بروید یا ماشین خود را كمی دورتر از محل كار یا فروشگاه مورد نظر خود پارك كنید و سعی كنید مسافتی را پیاده طی كنید.

behnam5555 12-21-2009 01:58 PM



آموزش مدیریت مالی به کودک


وقتی به فرزندانتان اصول و قواعد نگهداری و مدیریت مالی را بیاموزید. آنها وقتی بزرگ شوند، كمتر تحت فشار مالی قرار خواهند گرفت.

«روبرت كیوساكی» نویسنده كتاب، «پدرپولدار، پدر فقیر» راه كارهای زیر را به شما پیشنهاد می كند:

۱) برای فرزندانتان حساب پس انداز باز كنید

برای فرزندانتان دفترچه حساب پس انداز باز كنید و ماهیانه مبلغی پول نقد در آن بگذارید و به آنها این امكان را بدهید تا هر موقع كه خواستند از حساب خود برداشت كنند و با آنها مخالفتی نكنید.

اما آخر ماه سری به بانك بزنید و از میزان برداشت آنها مطلع شوید. در حین انجام این كارها نیز گاهی با آنها در مورد برداشت پول، وحساب كتاب صحبت كنید.

۲) بدهیها و قرضهای آنها را كنترل كنید:

بسیاری از شركتها، كارتهای اعتباری به نوجوانان زیر ۱۸ سال می دهد، كه والدین آنها از قبل باید میزانی پول بابت این كارتها به عنوان پیش پرداخت بدهند.

چنانچه به فرزندانتان از این كارتها می دهید، حتماً از مقدار پولی كه به عنوان پیش پرداخت داده اید، یا پولی كه آنها توسط این كارت برداشت می كنند، اطلاع حاصل كنید. زیرا بدانید ولخرجی و ریخت وپاش شما را خیلی زود فقیر خواهد كرد.

۳) سه راه مفید برای جمع آوری (پس انداز) پول:

برای آنها سه حساب بانكی یا سه صندوق مجزا برای پس انداز پول در نظر بگیرید. یكی برای پس انداز طولانی مدت (مخصوص سرمایه گذاری) دومی برای پس انداز كوتاه مدت (مخصوص خرید و مایحتاج آنها) و سومی برای امور خیریه یا صدقات

و با آموزش به آنها در مورد نحوه پس انداز و برداشت پول، مدیریت مالی را به آنها یاد دهید.



behnam5555 12-22-2009 07:49 AM


نگرفتن اعتماد به نفس از بچه ها

همه ما تا به درستی كاری اطمینان نداشته باشیم، به سراغ آن نمی رویم و انجامش نمی دهیم و وقتی كه به دنبال آن كار رفتیم با اعتماد به نفس خاصی كه حاصلش انجام آن عمل است، به جلو می رویم. حالا اگر ما از خود مطمئن باشیم ولی دیگران این اعتماد و اطمینان را به ما نداشته باشند و این حس را به ما منتقل كنند مانمی توانیم و قادر به انجام آن كار نیستیم.

آن وقت است كه مردد می مانیم كه آن كار را انجام بدهیم یا نه.
یا اینكه اصلاً می توانیم آن را به انجام برسانیم یا اینكه توانایی انجام آن كار را نداریم و باعث خراب تر شدن كارها می شویم.

در رابطه با بحث كودكان اگر پدر و مادری و یا یك بزرگتر با كودك خود به گونه ای رفتار كند كه كودك دچار عدم اعتمادبه نفس شود و خود را ناتوان از انجام هر كاری بداند و به او القا شود كه قادر به انجام هیچ عملی نیست.
نتیجه اش از دست رفتن كامل اعتماد به نفس كودك است.
فرض كنید مرتب به شما بگویند نمی توانی، فكر نمی كنم از پس آن برآیی، تو قادر به انجام آن كار نیستی و آن را خراب تر می كنی.
چه حسی به شما دست می دهد و چه فكری پیش خود می كنید؟

در مورد كودكان هم همینطور است.
فرض كنیم پدر و مادری به كودك خود می گوید تو نمی توانی مدادهایت را بتراشی یا اینكه تو دست كندی داری فكر نمی كنم بتوانی از پس تكالیفت برآیی، یا مثلاً مادر بگوید تو قادر به جمع كردن ظرفها نیستی لطفاً به آنها دست نزن چون همه آنها را می شكنی یا پدر بگوید من می دانم تو آخرش نمی توانی این مسأله را حل كنی.
یا مثلاً بگویند معلوم است كه تو امسال در امتحانهایت موفق نمی شوی و معدل پایینی می آوری.

آیامی دانید كه با این حرفها و برخوردها چقدر پرسشهای مختلف در ذهن كودكتان به وجود می آورید و از همه مهمتر اساسی ترین چیز كه اعتماد به نفس در زندگی می باشد را از او می گیرید و از او فردی عاجز و ناتوان و بی محصول می سازید.

در این وضعیت كودك پیش خود می گوید آنها راست می گویند من نمی توانم، من به چیزی دست نمی زنم، من قادر به انجام هیچ كای نیستم، من كارها را خراب تر می كنم، می دانم خیلی بی عرضه هستم.
در حالی كه می توانید با كمی اطمینان دادن و كمك و راهنمایی باعث شوید كه كاركرد فرزندتان بهتر شود و از پس كارها خوب برآید.

شما می توانید به جای جملات قبلی این جملات را به كار ببرید.
بگویید من مطمئن هستم با قدری دقت می توانی مدادهایت را بتراشی، یا اینكه بگویید معلوم است كه با قدری تلاش می توانی تندتر بنویسی و تكالیفت را انجام دهی.
یا مثلاً مادر بگوید اگر ظرفها را محكم بگیری و حواست را جمع كنی مسلماً ظرفها سالم می مانند یا اینكه پدر بگوید من اطمینان دارم كه با كمی فكر كردن می توانی این مسأله را حل كنی. یا به او بگویند ما می دانیم كه تو با قدری همت و مطالعه بهتر می توانی در امتحاناتت موفق شوی و معدل خوب و بالایی بیاوری.

با این جملات و این برخوردها اگر هم فرزندتان آن كار را نمی توانست و یا اینكه به خوبی آن را انجام نمی داد بتواند از پس آن برآید با این اعتماد به نفس و اطمینان خاطری كه شما به او می دهید تلاش و انگیزه را در اوقوی می سازید و باعث می شوید كه كاركرد فرزندتان بیشتر و بهتر شود.

behnam5555 12-22-2009 07:52 AM

برخورد صحیح با پرخاشگری


مخالفت‌های گاه و بی گاه، پرخاشگری و به هم ریختن وضعیت از جمله مشكلات رفتاری كودكان به شمار می‌آیند.

والدینی كه این قبیل رفتارها را در فرزندشان مشاهده می‌كنند، می‌توانند حدس بزنند و تا حدودی تشخیص بدهند كه احتمالاً فرزندشان دچار مشكل است و باید در پی تشخیص و درمان او برآیند.

یك عامل بسیار مهم كه در این امر تأثیر به‌سزایی دارد، نقش خانواده است. كودكانی كه در خانواده‌های خلافكار و بزهكار بزرگ می‌شوند و از نزدیك می‌بینند كه والدین چه كارهایی انجام می‌دهند، بیشتر در معرض اختلالات رفتاری هستند.

یك مشكل دیگر در این زمینه اختلافات زناشویی است.
در این خانواده‌ها، كودكان شاهد اختلافات پی در پی پدر و مادر خود هستند. دعوا و پرخاشگری والدین، فحاشی و سرو صدا كردن و گاه برخوردهای فیزیكی بركودكانی كه در این فضا زندگی می‌كنند و بزرگ می شوند، تأثیر می گذارد.

واضح است كه این والدین به كودكان خود توجهی نمی‌كنند، آنها را از خود می رانند و متوجه خواسته های آنها نیستند و دست آخر با جدایی از یكدیگر ضربه روحی شدیدی بر كودك وارد می كنند.

در این حالت كودك دچار اضطراب، گوشه گیری و انزوا و افسردگی می‌شود و رفتارهای ناخوشایند اجتماعی و فردی از خود بروز می‌دهد.

وقتی كودك، پرخاشگر و بدرفتار می‌شود و داد و فریاد به راه می‌اندازد، باید با احتیاط و رعایت جنبه‌های تربیتی، نسبت به او كمی بی‌اهمیت بود و به خواسته‌هایش توجه نكرد.

همچنین نباید از او درخواستی داشت. وقتی این رفتار چندبار تكرار شد، كودك می‌فهمد كه رفتار و روش او تأثیرگذار نیست و پرخاش‌هایش فایده و اثری ندارد، حتی ادامه رفتار گذشته به ضررش هم تمام می‌شود.

در هر حال رفتار تربیتی شما اگر درست و صحیح انجام شود و نكته‌های عمیق و مؤثری را به كار بگیرید، بی‌نیاز از مراجعه به روانپزشك متخصص كودك و نوجوان نخواهید بود.


behnam5555 12-22-2009 07:57 AM



کی و چطور تشویق و تنبیه کودک


به‌طور قطع و یقین همه كارهای خوب و مثبت را دوست دارند و آن را تحسین می‌كنند و البته افرادی هم كه این اعمال را انجام می‌دهند، نزد همه محبوب و قابل قبول می‌شوند.

وقتی كودكی كار مثبتی را انجام می‌دهد و مورد قبول والدین قرار می‌گیرد، والدین با دادن پاداش و هدیه‌ای اورا مورد تشویق قرار می‌دهند و او را تحسین می‌كنند كه مثلاً این كار تو كه غذای خود را كامل خوردی یا اتاق خودرا مرتب كردی كار بسیار خوبی بوده است و با این پاداش و تشویق كه شاید یك اسباب بازی و یا یك جعبه مدادرنگی باشد، به او می‌فهمانند این كار خود را تكرار كند. ولی اگر كودك خطایی بكند پدر و مادر او را تنبیه می‌كنند كه این كار تو ناپسند بوده است و با این تنبیه كه شاید محروم كردن از دیدن تلویزیون باشد،

به او می‌گویند این كار خود را تكرار نكند البته یك نكته بسیار مهم و قابل توجه اینجا وجوددارد كه هم تنبیه و هم تشویق نباید از حد خود تجاوز كند اگر برای كار مثبت تشویق سنگینی انجام گیرد،

توقع كودك بالا می‌رود و اگر با پاداش‌های كوچكتر از آن راضی نمی‌شود و بیشتر از آن می‌خواهد كه دیگر برای آن فایده‌ای ندارد و همین‌طور تنبیه اگر بیش از حد باشد مثلاً تنبیه‌های بدنی شدید می‌تواند كودك را به آن چیز خاص بدبین كند.

نكته‌ای دیگر كه در اینجا باید ذكر كرد، این است كه اگر تنبیه و یا تشویق می‌خواهد صورت بگیرد، باید بلافاصله بعد از عمل كودك انجام بگیرد و فاصله‌ای بین آن نیفتد چون اثر تنبیه و تشویق را از بین می‌برد باید اگر می‌خواهیم تنبیه كنیم آن را بلافاصله به كار ببریم كه كودك متوجه شود كار او ناپسند و بد بوده است و در مورد تشویق هم همینطور اگر بگذاریم از وقت آن بگذرد كار كودك را بی‌ارزش كرده‌ایم و كودك فراموش می كند این تشویق و یا تنبیه به چه خاطری بوده است.

اگر خواستیم كودك را تنبیه كنیم باید او را متناسب با عملی كه انجام داده، از یك سری چیزها كه به آن علاقه دارد، محروم كنیم مثلاً یك ساعت او را از بازی كامپیوتری كه دوست دارد محروم كنیم.

این نمونه تنبیه نباید به مدت طولانی باشد چون اثر آن كم خواهد بود و اگر خواستیم كودك را تشویق كنیم چیزهایی را كه دوست دارد در حد توان در اختیار او می‌گذاریم و متناسب با عمل مثبتی كه انجام داده است برایش تهیه می‌كنیم.

البته در مورد تنبیه درباره كودك باید در آخر كار یك تشویق هم برای آن صورت گیرد تا كودك انگیزه داشته باشد كه این كار خطا را تكرار نكند.

به‌طور فرض اگر كودك را به خاطر كار بدی كه انجام داده تنبیه كرده‌ایم به او بگوییم كه اگر این دوره تنبیه را گذراند و كار بدش را جبران كرد چیز مورد دلخواه او را برایش تهیه می‌كنیم.

در مورد كار مثبت هم به همین گونه است اگر كودك كار مثبتی انجام داد به او می گوییم اگر این كار خود را ثبات بخشد پاداش‌های بعدی در انتظار او خواهد بود.



behnam5555 12-22-2009 08:04 AM

تمجید از بچه ها


روشن است كه همه افراد كه كودكان نیز از آن جدا نیستند، دوست دارند كه مورد تمجید و تحسین قرار بگیرند. آنها با تحسین، احساس اعتماد به نفس بیشتری به دست می‌آورند و خود را مركز توجه می‌بینند، اما این تمجید و تعریف باید بجا باشد و در جای درست خود اعمال شود.

فرض می‌كنیم كودك ما شب كه می‌خواهد بخوابد، یادش می‌رود مسواك بزند یا اینكه اصلاً حاضر نیست این كار را انجام دهد.

مادر به او می‌گوید تو بچه كثیف و نامنظمی هستی، همیشه مسواك زدن یادت می‌رود یا اینكه مثلاً در حین شام خوردن مقداری غذا از قاشق یا بشقاب او روی میز می‌ریزد، مادر به او می‌گوید تو چرا اینگونه غذا می‌خوری، تو همیشه غذای خود را روی زمین می‌ریزی و تمیز غذا نمی‌خوری و من باید تمیز كنم، دیگر از كارهای تو خسته شده‌ام و از دست رفتارتهای تو عذاب می‌كشم.

این كودك وقتی وارد اجتماع می‌شود و با افراد دیگری برخورد می‌كند، به خود مطمئن نیست و همیشه از عملكرد خود وحشت دارد و می‌ترسد همه به كارهای او ایراد بگیرند و او را سرزنش كنند و او خجالت بكشد.

چنین كودكی اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و فرد ناموفقی می‌شود، ولی اگر مادر رفتار برعكسی با او داشته باشد، مثلاً به كودك بگوید به نظرت امشب فراموش نكردی كه مسواكت را بزنی، یا اینكه به او بگوید مطمئنی كه وسایل مدرسه‌ات را در كیفت گذاشتی، چون كتاب ریاضی تو روی میز تحریرت جا مانده است، یا اینكه به او بگوییم چه دندان‌های سفیدی داری یا چه كیف مرتبی داری، چه قدر لباس‌هایت تمیز و اتوكشیده است.

كفش‌هایت خیلی قشنگ و شیك است، چقدر این پیراهن به تن تو برازنده است و... كودك در بزرگسالی رفتاری دیگرگون خواهد داشت.

در واقع با گفتن این كلمات به كودك، او را مورد تحسین و تمجید قرار می‌دهیم و باعث اطمینان به خود و اعتماد به نفس كودك می‌شویم و كودك دیگر ترسی از اجتماع ندارد كه به او بگویند نمی‌تواند یا نامنظم و نامرتب است.

ضمن آنكه اگر از كودكمان تعریف كردیم و او به جای اینكه خوشحال شود، در جواب گفت من همه كارهایم را نتوانستم سر وقت انجام بدهم، مادر باید در جواب او بگوید تو بالاخره سعی خود را كرده‌ای و همین قدر كه تلاش كردی و به كار خود اهمیت داده‌ای، كافی است كه در این صورت كودك خوشحال و راضی می‌شود و دفعه بعد بیشتر سعی و تلاش خود را به كار می‌گیرد.



behnam5555 12-22-2009 08:07 AM



کاوش و رمز گشایی احساسات بچه ها





دنیای كودكان، دنیایی پیچیده و پررمز و راز است و با دنیای بزرگترها فرقهای بسیاری دارد.

این دنیا خوب و دوست داشتنی است و اگر بزرگترها بتوانند این دنیا را بشناسند و وارد آن شوند، از طریق آن كودك خود را بهتر خواهند شناخت و ارتباط صمیمی وعمیقی با آنها برقرار خواهند كرد تا كودكان بدانند والدینشان و بزرگترها، آنها و احساساتشان را درك می كنند وبه آن احترام می گذارند.

به طور مثال فرض می كنیم كودك شما با گریه و زاری و گله و شكایت پیش شما می آید و می گوید لباسی را كه خیلی دوست داشته، پاره شده است و از این بابت ناراحت است و شما برای اینكه كودكتان را آرام كرده واو را راضی كنید، به او دلداری می دهید كه مسأله ای نیست و یك پیراهن مانند همان را برایت می خرم. یا اینكه می گویید اشكال ندارد و خودت را ناراحت نكن، بالاخره پیش آمده.

یا اینكه می گویید موردی ندارد، چون پیراهن تو فقط یك پیراهن ساده بود و ارزش این همه گریه و زاری را ندارد یا در بر خورد دیگر ممكن است بگویید تو دیگر بزرگ شده ای و نباید برای یك پیراهن این قدر ناراحت شوی.

در هر یك از این برخوردها شما متعجب می شوید كه كودك شما آرام كه نشده هیچ، بلكه بیشتر ناراحت می شود و گریه و زاری می كند. شما به تصور خود می خواهید كودكتان را آرام كنید ولی او را بیشتر ناراحت كرده اید و به احساسات او توجه نكرده اید. شاید احساسی كه او نسبت به پیراهنش داشته، خیلی برای او مهم بوده است و شما آن را درك نكرده اید.

ولی می توانید در مقابل این مسأله طور دیگری با كودك خود رفتار كنید وقتی او به شما می گوید پیراهنش پاره شده، می توانید بگویید چه قدر حیف! پیراهن قشنگی بود یا اینكه بگویید می فهمم چقدر برای این پیراهن ناراحتی یا مثلاً اینكه به او بگویید تو خیلی خوب از وسایل و لباسهایت مراقبت می كنی و با انضباط هستی یا در برخورد دیگر بگویید این پیراهن خیلی به تو می آمد و تو را زیبا می كرد.

در این حالت می بینید كه كودك شما به حرفهایتان گوش می دهد و احساس می كند یك همدرد و همراه پیدا كرده است كه او را می فهمد و درك می كند.
كودك می داند كه او چه قدر از این پیشامد ناراحت و دلگیر شده است.




behnam5555 12-22-2009 08:11 AM


هرگز بچه ها را تهدید نکنید


والدین برای تربیت كودكان و فهماندن مسائل مختلف به آنها بیشتر مواقع سخت ترین و در نتیجه بدترین راه را انتخاب می كنند كه نه تنها جواب نمی دهد كه باعث بدترشدن اوضاع نیز می شود و نتیجه عكس خواهد شد.

اما با كمی تفكر وحوصله می توان راههای ساده تر ومفیدتری را امتحان كرد.

مثلاً فرض می كنیم كودك با دكمه های كامپیوتر پدر بازی می كند و مرتب آنها را دستكاری می كند.

پدر با عصبانیت وارد اتاق می شود و می گوید اگر یك دفعه دیگر با دكمه ای آن بازی كنی یك سیلی می خوری.

یا اینكه مادر به كودكش می گوید اگر تكالیفت را تمام نكنی از رفتن به میهمانی خبری نیست.

یا مثلاً كودك در خانه توپ بازی می كند مادر به او می گوید اگر یك بار دیگر با توپ در خانه بازی كنی به پدرت می گویم تو را تنبیه كند.

با این برخوردها شاید كودك همان موقع از آن كار دست بكشد ولی بعد او در خفا دوباره آن كار را انجام می دهد.

بطور مثال در نبود پدر با دكمه های كامپیوتر بازی می كند. یا اینكه لج می كند وتكالیفش را انجام نمی دهد یا جوابهایی ازاین قبیل می دهد.

دوست ندارم ، دلم نمی خواهد ، خوشم نمی آید، حوصله ندارم .

با این رفتارها معلوم است كه برخوردهایی به اینگونه هیچ فایده وتأثیری ندارد ونتیجه ای نمی دهد وشاید به سختی بشود آن را جبران كرد.

ولی در موقعیت های گفته شده می توان طور دیگری برخورد كرد. وقتی كودك با دكمه های كامپیوتر بازی می كند، پدر می تواند بگوید اگر اینطور با این بازی كنی كامپیوتر خراب می شود و من دیگر نمی توانم كارهایم را با آن انجام بدهم یا اینكه مادر وقتی كودك تكالیفش را انجام نمی دهد می تواند به او بگویداگر دوست داری با ما به میهمانی بیایی ، سعی كن تا یك ساعت دیگر تكالیفت را تمام كنی یا موقعی كه كودك با توپ در منزل بازی می كند مادر به او می تواند بگوید در خانه نباید توپ بازی كرد چون ممكن است وسایل منزل را خراب كند وبشكند.

اگر ما با كمی حوصله و دقت برای بچه ها توضیح دهیم وموقعیتها را برای آنها تشریح كنیم می بینیم بچه ها متقاعد شده و درك می كنند.
چون آنها نمی دانند واطلاع ندارند كه كارشان اشتباه است یا نه. ولی اگر والدین برای آنها توضیح دهند، نتیجه كار مطلوب و قابل قبول خواهد بود.


behnam5555 12-22-2009 08:14 AM


دلیل لج بازی بچه ها


مهمترین‌ علت‌ لجبازی‌ كودكان‌ كه‌ با حذف‌ آن‌ درصد زیادی‌ از این‌ رفتار كاسته‌ می‌شود انتقام‌ مداوم‌ و گاه‌ بی‌رحمانه‌ و غیرمنصفانه‌ از كودك‌ است‌ كه‌ با عدم‌ توجه‌ شما به‌ نكات‌ و وجوه‌ مثبت‌ شخصیت‌ و رفتار او همراه‌ می‌گردد.

اگر به‌ رفتار خود نیز دقت‌ كنید می‌بینید كه‌ كمی‌ نرمش‌ از سوی‌ دیگران‌ حالت‌ دفاعی‌ را در شما كاهش‌ می‌دهد و شما حتی‌ ممكن‌ است‌ به‌ كاری‌ كه‌ مایل‌ به‌ انجام‌ آن‌ نیستید در یك‌ شرایط‌ مثبت‌ و بدون‌ امر و نهی‌ شدید اقدام‌ كنید.

فرزندان‌ نیز چنین‌ هستند، یعنی‌ اگر شما خواسته‌های‌ خود را منط‌قی‌ بیان‌ كنید، اگر بیان‌ شما همراه‌ با محبت‌ و عشق‌ باشد، اگر انتقادهای‌ شما با فاصله‌ زمانی‌ باشد و او را مورد بمباران‌ انتقاد قرار ندهید، اگر به‌ او زمان‌ و مكان‌ تجدیدنظ‌ر بدهید اگر به‌ نكات‌ مثبت‌ او تاكید كنید، می‌توانید ریشه‌های‌ لجبازی‌ و حالت‌ دفاعی‌ در او را از بین‌ ببرید و به‌ یك‌ رابط‌ه‌ سالم‌ و مثبت‌ و سازنده‌ دست‌ یابید.


behnam5555 12-22-2009 08:18 AM


نکات مهم در تربیت فرزندان


ــ اهانت و تحقیر كودك، سرزنش های مداوم و انتقادهای بیجا و به كارگیری تعبیرات غیرمحترمانه از مهمترین عواملی هستند كه بذر كینه و نفرت را در دل كودك می پاشند.

ــ نوزاد پس از تولد به ارتباط جسمی با مادر نیاز فراوان دارد؛ از این رو نباید ساعات طولانی از مادر جدا بماند. تحقیقات نشان داده است كه از شش ماهگی تا سه سالگی، حضور مادر نه تنها در رشد عاطفی كودك ، بلكه در رشد بدنی و عقلی او نیز تأثیر بسزایی دارد.


ــ در مقایسه بین فرزندان، كودكی كه امتیاز نمی آورد دچار احساس خود كم بینی می شود و اعتمادش را نسبت به پدر و مادر از دست می دهد.

ــ اگر بیش از حد ، سرعت فراگیری را در فرزندانمان تقویت كنیم، امكان باروری و تحكیم مفاهیم را در مراحل بعدی كاهش خواهد داد. سرعت اولیه و تشدید آهنگ رشد ، منجر به تأخیر قابل ملاحظه ای در مراحل بعدی می شود.

ــ هرگز عیب فرزندتان را در رفتارها ، بزرگتر از آنچه هست جلوه ندهید و هرگز عیب هایش را نزد دیگران بازگو نكنید.

ــ همبازی شدن با كودك علاوه بر این كه او را غرق لذت و شادی می كند و صمیمیت را افزایش می دهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی را در كودك تقویت می كند.

ــ تحقیقات نشان می دهد كه كودكان پرورش یافته در منزل نسبت به كودكان مهد كودك ، ماهانه از رشد قدی بیشتری برخوردارند.

ــ تربیتی كه آزادی را به كلی در كودك نادیده بگیرد و انتخاب و میل قلبی را از وی سلب كند و تنها مبتنی بر ترس و آداب خشك و بی روح ظاهری باشد، نه تنها دوام نمی یابد بلكه در نهایت به ركود وعصیان كودك می انجامد.

یك كارشناس مسائل روانی كودكان در اتریش می گوید: چنانچه در روابط نوزاد با پدر ممنوعیتی ایجاد شود، نوزاد در حس وفاداری و دوستی دچار نقیصه می شود و در سال های آینده توانایی ارتباط سالم را نخواهد داشت.

ــ كودكان باید با رنج ها و مشكلات طبیعی زندگی آشنا شوند تا افرادی شكننده، رفاه زده و پر توقع بار نیایند.

ــ اگرچه جنبه های تخیلی داستان برای كودك لذت بخش و مفید است لكن نباید در آن افراط كرد؛ داستان نباید ترس آور باشد؛ داستان باید الگوی صحیح و متناسب با سن كودك را ارائه كند، بیان زیبایی ها و نیكی ها، با روح لطیف كودك سازگاراست.


behnam5555 12-22-2009 08:22 AM

آثار طلاق بر فرزندان

درك كودك از طلاق

- كودك احساس می كند بخشی از دوران كودكی و بخشی از خود را دست داده است .

- كودك احساس گناه و مسئولیت می كند .

- كودك احساس محرومیت و طرد شدن می كند و نسبت به یكی از والدین یا هر دو آنها خشمگین می شود .

- حتی با گذشت چند سال از پدیده طلاق در خانواده اكثر كودكان همچمنان ترجیح می دهند با خانواده قبلی خود زندگی كنند .


behnam5555 12-22-2009 08:25 AM


کتک زدن کودک


كودكانی كه مورد تنبیه بدنی قرار می گیرند و از والدین خود كتك می خورند، بیش از سایر همتایان خویش ممكن است به افرادی پرخاشگر و مضطرب تبدیل شوند.

به گزارش خبرگزاری بی بی سی، یك گروه بین المللی از محققان رفتار كودك اعلام كردند كتك زدن فرزندان می تواند آثار منفی و نامطلوبی بر رفتار آنان بر جای گذارد و میزان پرخاشگری و تهاجم را در آنان افزایش دهد.

بر پایه این گزارش، نتایج بررسی های انجام شده بر روی ۳۳۶ خانواده از ۶ كشور جهان نشان می دهد آثار نامطلوب مورد نظر، بدون توجه به طبقه اجتماعی و سطح فرهنگی خانواده ها، كودكان را تحت تأثیر خود قرار می دهد. به گفته پژوهشگرانی از دانشگاه های اروپا، آسیا و ایالات متحده آمریكا كه در این تحقیقات مشاركت داشته اند، این قبیل رفتارهای نامناسب با فرزندان افزون بر افزایش پرخاشگری و اضطراب، می تواند مشكلات رفتاری دیگری را نیز برای آنان به وجود آورد و زندگی آینده آنها را متأثر سازد.



اکنون ساعت 11:01 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)