بیایید به جای لعن شیطان از خدا خواستن مرگ شیطان و ال و اولادش را از خدا بخواهیم.چون بعضی وقتها که می گوییم لعنت بر شیطان او بر ما می خندد و می گوید خودم یادش دادم.بیایید از ته دل مرگ شیطان و الش را از خدا بخواهیم اگر خدا او را بکشد بزرگترین دشمن فرزند ادم مرده است و فرزندان ادم می توانند یک نفس راحتی بکشند.وقتی شیطان ها بمیرند وجدان فرزند ادم بیدار می شود و بر نفسش فزونی پیدا می کند انوقت اگر خواست نافرمانی بکنه وجدانش به او نهیب می زد و او دست از نافرمانی بر می داشت ......

وقتی خداوند پدر ما حضرت ادم را افرید شیطان با همه دانشش نسبت به نافرمانی /نافرمانی کرد و غرور بزرگی نداشته اش را بهانه سجده نکردن بر ادم قرار داد .وقتی خداوند او را طرد کرد به جلال خداوند قسم یاد کرد همه فرزندان ادم را گمراه کنم مگر بندگان مخلصت .خداوند هم قسم خورد همه را با تو به جهنم خواهم فرستاد.وقتی شیطان ادم را با وعده جاودانگی فریفت هم ادم و هم شیطان هردو نافرمانی کردند و مستوجب عذاب شدند .پدر ما توبه کرد و تخفیف مجازات گرفت ولی شیطان بزرگی فروخت برای همیشه ملعون و مترود شد.کینه او نسبت به فرزندان ادم تمام شدنی نیست....

او گفت از چهار طرف بر فرزندان ادم حمله می کنم .از دو طرف راست و چپ و از روبرو و از پشت سر .تنها جایی که برای انسان مانده است بالای سر اوست شاید به خاطر همین است که فرزندان ادم ع وقتی گرفتار و مضطر می شوند سر به بالا می کنند و یاد خدا می کنند .طوری دگر اگر بخواهیم بگوییم اینکه ای فرزند ادم تنها راه سعادت تو این است که فقط روی به بالا داشته باشی.

وقتی که پدر ما با راهنمایی خداوند توبه کرد .خداوند توبه اش را پذیرفت ولی امر کرد که از بهشت خارج شوید و در روی زمین سکنی بگیرید .فرمود ای ادم فرزندان تو دیگر برای وارد بهشت شدن باید بها بپردازند.

شیطان لعنت الله علیه از هیچ بدی نسبت به فرزندان ادم کوتاهی نمی کند .دیدید وقتی ادم می خواد یک گناه بکنه چقدر از لذات ان برای فرزند ادم تعریف می کند .انقدر در مخ او می خواند تا دست به ان عمل بزند .اگر برای بار اول باشد بعد انجام ان گناه احساس پشیمانی می کند .این برای وقتی است که موقتا شیطان او را رها کرده است .ولی ان ملعون دست بردار نیست تا فرزند ادم را به پایین ترین درجات نرساند دست بر نمی دارد تا جایی پیش می رود که فرزند ادم یک بنده مطیع و فرمانبردار خود کند.جالب اینکه در قیامت وقتی بعضی از فرزندان ادم به او اعتراض می کنند با کمال وقاحت می گوید من فقط دعوت کردم و هیچ ابزار اجباری همراه نداشتم .

تنها چاره ما در برابر این دشمن اشکار پناه بردن به خداوند است از تمام شر او .تنها کسی که می تواند در این مواقع خطرناک به داد ما برسد خداوند رحیم است.خداوند ما ادمها را خیلی دوست دارد یعنی هیچ اندازه ای نمی توانی پیدا کنی که شدت علاقه خداوند به فرزندان ادم را نشان دهد .یکی از مهربانی هایش این است گناه تا انجام نداده ای به پایت نمی نویسد .ولی اگر کاری کوچک و خیر انجام دهی ان کار را ده برابر می کند .جالب اینجاست که فکر کار خیر برای ادم خیر می نویسند .ولی فکر گناه تا عملی نشده ثبت نمی شود.

یکی دیگر از مهربانی های خداوند نسبت به فرزند ادم ع قرار دادن توبه هست .می فرماید ای فرزند ادم در هیچ شرایطی در رحمانیت من نسبت به خودت شک نکن .به هر مرحله ای که رسیدی برگرد و توبه کن اگر واقعا در توبه ات ثابت قدم باشی من گناهان قبلیت را به حشنه تبدیل می کنم.

جدا خدایی به این مهربانی و قدرت و کرامت داریم باز هم از ان ملعون که خدا لعنتش کند و خدا مرگ او و فرزندانش را برساند فرمانبری می کنیم .این نمک نشناسی نیست ما سر سفره خداوند بخوریم ولی فرمان شیطان ببریم.خوب می دانیم که خداوند نه کار خوب ما سودی به او می رساند و نه کار بد ما زیانی به خداوند می رساند.او بی نیاز است از همه افریده هایش .افریده است بدون انکه نیازی داشته باشد.

هیچکس جز خداوند هست نیست تنها کسی که برازنده بودن هست خداوند است.هر کس و هر مخلوق دیگری که می بینی به خواست او هست شده است .کافی است بخواهد که نباشد چنان نیست می شود که حتی غباری از او در هیچ جای دو جهان نخواهی یافت.پس در نظر داشته باشیم اگر هستیم چون او خواسته که باشیم.همه مخلوقات هستند اگر او بخواهد .نیستند اگر او نخواهد .همه هستی مقاومتی به اندازه یک پر کاه که در برابر طوفان دارد در برابر طوفان خداوند ندارد.

یکی از گزینه هایی که ما را از خداوند دور و به دام حیله های شیطان می اندازد این است که ما حکم خداوند را در کارها فراموش کرده ایم و همه چیز را به علل و معلولی صرف می دانیم .در صورتی که همه این موارد پدید اورنده اش خداست .مثال :با استعداد خودمان صاحب جاه و مقامی و دارایی می شویم دیگر نقش خداوند در این پیشرفت خودمان نادیده می گیریم .حداقل نقشی که خداوند دارد و همه کار ما به اوباز می گردد .این است که استعدادی که داریم ودیعه خداوندیست.

خداوند خودش پرواز پرندگان را مثال می زند و می فرماید:چه کسی جز خداوند پرندگان را در هوا نگه می دارد در صورتی که ما در هوا ماندن پرنده را به بالهای او نسبت می دهیم. من می گویم علت و معلول درست ولی همین علت و معلول فوقی دارد و صاحبی که اینها را بوجود اورده و همیشه کنترل می کند.

ما وقتی چوب خشکی را روی زمین می بینیم ممکن هست با پا روی ان هم رد شویم واین طور فکر می کنیم چوب خشکی بلا استفاده روی زمین .ولی همین چوب خشک تسبیح می گوید سجده می کند و از همه مهمتر مطیع و فرمانبر است .برای نمونه خداوند از موسی ع پرسید چه در دست داری گفت عصایی که با ان برگ درختان برای گوسفندانم می ریزم و بر ان تکیه می دهم همان برداشتی که ما از یک چوب خشک داریم عصا هم چوب خشکی بیش نیست .ولی خداوند به موسی امر کرد ان را بینداز بلافاصله تبدیل به اژدهایی شد که حرکت می کرد موسی ع ترسید .وحی شد موسی نترس و دوباره اورا بردار تا دست موسی ع به ان خورد دوباره به حالت اولش برگشت.چرا چوب اژدها شد بخاطر اینکه ذات و کنه این چوب اراده خداوند اورا خلق کرده و همان خداوند دستور می دهد چوب الان باید اژدها شوی اطاعت می کند دوباره چوب شوی باز اطاعت می کند. پس همه چیزهایی که ما می بینیم و یا شنیده ایم همه گوش به فرمان خداوند هستند ودر خدمت ما /ما چوب را می بینیم ولی خداوند را فراموش کرده ایم.

نمونه دیگر :روال بر این است که زن و مردی با هم همبستر شوند و فرزندی بوجود بیاید این یک قانون حتمی است .ولی حضرت عیسی ع از یک نفر فقط زن تنها بوجود امد چرا چون درست است که رحم در بدن مریم وجود دارد ولی فرمان از جایی دیگر می گیرد فرمان امد پذیرای جنین باش گفت فرمابردارم .پذیرفت و عیسی ع را مریم به دنیا اورد.درست است که این اعضا بدن انسان است ولی باور کنید تک تک این اعضا فرمانبردار کسی دیگرند کافی است به قلب فرمان ایست داده شود کدام قلب می تواند نافرمانی کند یا کدام دست و یا کدام مغز توان این دارد که نافرمانی فرمانروا کند .اصلا این بدن خداوند برای اینکه در این دنیا دیده شویم به ما عطا کرده بدون این بدن این دنیایی که انسان دیده نمی شود .می بینید وقتی یکی میمیرد و جسم این دنیایی اش فاسد می شود دیگر ما قادر به دیدن او نیستیم .چون قالب این دنیایی اش از بین رفته و این بدن فقط در این دنیا جواب می دهد.

نمونه دیگر رودخانه ای که اب ان با سرعت زیاد در حرکت است .همین رودخانه شناور وقتی که فرمان را می شنود که از حرکت باز ایست بدون کوچکترین مقاومتی فرمانبری می کند .می ایستد تا موسی و یارانش از انجا عبور کنند .همینکه موسی ع و یارانش از پهنای رود عبور داده شدند و دشمنان خدا بدون فکر که این کدام نیرویی است که این رودخانه خروشان را به ایستادن واداشته وارد پهنه رودخانه می شوند .فرمان خداوند به اب می رسد که به راه خود ادامه بده و اب هم فرمان می برد .همین اب خداوند را تسبیح می گوید و سجده می کند و بالاتر از همه مطیع محض فرمان خداست.

كسانى كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است مسلما كافر شده‏اند بگو اگر [خدا] اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هر كه را كه در زمين است جملگى به هلاكت رساند چه كسى در مقابل خدا اختيارى دارد فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست هر چه بخواهد مى‏آفريند و خدا بر هر چيزى تواناست

اللّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۲﴾

فولادوند: خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و واى بر كافران از عذابى سخت

مکارم: همان خدائي كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن او است، واي بر كافران از مجازات شديد.

خرمشاهی: خداوندى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست، و واى بر كافران از عذاب سخت و سنگين‏[ى كه در پيش دارند]

نمونه ای دیگر:اتش خاصیتش گرما و سوزاندن است .وقتی که ابراهیم خلیل را با منجنیق در ان کوه اتش انداختند .بایستی اتش از ان حضرت حتی خاکستر هم به جا نگداشته باشد.ولی درست است که اتش کارش سوزاندن است ولی جایی که فرمان سوزاندن داشته باشد .فرمان امد اتش بر ابراهیم سرد و مهماننواز باش همه ان چوبها سوختند ولی ان اتش بر ابراهیم خلیل همچون گلستانی پذیرایی کرد.اتش فقط فرمان بری کرد .اتش سوزنده است اگر او فرمان دهد فرمان این بود الان ماموریت تو سوزاندن نیست اطاعت کرد.اتش خداوند را تسبیح می گوید سجده می کند.

به فرمان خداوند اتش گردن نهاد و به خاطر این ناسپاسی تا سالهای متمادی اتش در ان منطقه گرمی و حرارت نداشت و ان مردم تا سالها هیچ نوع غذای گرمی نخوردند.

ولی حالا ما فرزندان ادم تنها وقتی به یاد خدا می افتیم که سخت گرفتار امده باشیم .این هم اگر مطمئن باشیم که دیگر هیچ کس روی کره زمین یافت نمی شود که به او فکر کنیم .حالام باز دستامون به طرف خدا هست ولی دلمون تو فکر اقای فلان هست.هرچه این طرز فکرمان باشد حتی نفرینمان به شیطان هم مورد تمسخر شیطان قرار می گیرد و قاه قاه به ما می خندد و می گوید این که خودم یادت دادم چیزی تازه بیار.تنها راه ما برای فرار از دست این دشمن قسم خورده که از هیچ جنایتی در حق فرزند ادم کوتاهی نمی کند .پناه اوردن به دامن پروردگار است و بس.

والله کار سختی نیست بلکه بسیار هم اسان است .خودش فرموده همه کارهایت با نام من شروع کن من تا پایان همراه و نگهدارنده تو از هر شیطان کینه جوی جن و انس هستم .کاری ندارد .می خواهی از خانه خارج شوی الهی به رضای تو برای تو بسوی تو .سخت است .می خواهی ماشینت را سوار شوی بگو بسم الله الرحمان الرحیم .خدا را سپاس که این مرکب را رام ما کرد.و به ما عطا کرد.به اداره می رسی قبل از ورود خدایا به یاری تو .کار مردم را می خواهی انجام دهی .الهی برای رضای تو من این کار را انجام می دهم .خدایا ترا شکر می کنم که این فرصت شغلی در اختیار من نهادی تا بوسیله ان ذخیره ای برای پدر و مادرم و اخرت خودم فراهم کنم .سخت نیست می شود ثانیه ای دور از خدا نباشیم.

والله اگر برای رضای خدا کار کنی و به این فکر کنی که این شغل عطای خداوند به تو است تا از قبل ان معاش خانواده ات را بدست اوری هیچگاه از کارت خسته نمی شوی .پایان کار خدایا شکرت که توان انجام کار را به من دادی .به منزل می رسی با نام خدا وارد منزل شو .از خدا بخواه توان با خوشرویی وارد شدن به منزل را به تو بدهد .وارد منزل شدی همسرت سلام کرد فرزندت سلام کرد خدایا ترا سپاس که این نعمت حرمت خانواده را به من عطا کردی.می خواهی غذا بخوری خدایا ترا سپاس که امروز هم سهم غذای من و خانواده ام را عطا کردی .این نعمت را از ما دریغ مدار و به همه نیازمندان هم برسان .لازم نیست اول این حرفها رابگویی بعد غذا را شروع کنی نه لقمه در دهانت در دلت با خدا راز می گویی .خدایا ترا سپاس که بعد از خستگی از کار غذایی برای خوردن جایی برای استراحت خانواده ای برای استقبال به من عطا کردی.خدایا فرزندانم را به تو هدیه می کنم تو هم مارا به هم ببخش و حافظ و نگهدارمان باش از هر خطا و لغزشی.والله به همین سادگی ارتباتمان با خداوند محکم و از شیطان دورو دور تر می شویم.

لازم نیست کتابهای قطور بخوانیم و شب تا صبح قران بخوانیم و یک سره در سجده باشیم تا بتوانیم با خداوند ارتباط داشته باشیم .همین کارهای معمولی که روزانه انجام می دهیم با یاد و نام خدا باشد .می تواند ما را تا اعلی علیین برساند.از کار امدی نهارت نوش جان کردی می خواهی یک ساعت استراحت کنی .تو که می روی دست و دهانت را می شویی کمی اب هم روی دستت بریز و وضو کن و با وضو بخواب بعد خدای را شکر بگو به خاطر اینکه جایی برای خواب به تو عطا کرده است.خدایا من خواب خوبی بروم خواب خوبی را ببینم.راحت از خواب بیدار شوم .بعد از خواب و عصرانه اگر مشغول کار دومی باز هم خدایا ترا سپاس می گویم به خاطر اینکه توان کار اضافی هم به من عطا کردی خدایا روزی مرا اسان به من برسان .در شب وقت خواب خدایا ترا سپاس که محلی برای ارامش من و خانواده ام در شب به من عطا کردی .می خواهی بخوابی می روی مسواک بزنی خدایا دهانم را خوشبو گردان تا نامت زیباتر از دهانم خارج شود مسواک زدی کمی هم اب روی دست و صورتت بریز و وضویی کن .می دانی همین وضوی قبل از خواب چقدر ثواب برای تو می اورد و همه فرشتگان تا صبح برای تو و خانواده ات از خداوند امرزش می خواهند .به رختخواب می روی شهادت می دهم خداوند یکتاست محمد رسول خداست وعلی وصی و امام بعد از پیامبر است و اقا حضرت مهدی اخرین دخیره خداست و بعد خدایا خوب بخوابم خواب خوب ببینم وخوب از خواب بیدار شوم .اینها کار سختی است نه می خواهی وقت اضافی برایش بگذاری و نه زحمت زیادی .حتی زمانی که می خواهی با همسرت همبستر شوی قبل از ان وضویی بگیر و با نام خدا شروع کن .انوقت می بینی همه چیزت خدایی شده .

بیایید از ته دل از خدا مرگ همه شیطانهای جن و انس و ملک را از خدا بخواهیم تا فرزند ادم برای لحظه ای از دست این شیاطین اسوده خاطر شود و این میسر نمی شود مگر اینکه رفت و امدمان را به در خانه خدا دائمی کنیم .هر چقدر با خدا ارتباطمان بیشتر باشد از شر همه شیاطین در پناه او قرار می گیریم .هر چه که می خواهی از او بخواه والله همه چیز نزد خداست نه هیچ کس دیگر .دنیا می خواهی از او بخواه اخرت می خواهی از او بخواه ماشین می خواهی از او بخواه خانواده می خواهی از او بخواه .خداوند تواناست که تمام خواسته های تو را به تو عطا کند .از در خانه او به جایی دیگر متوسل نشو.

لازم نیست وقتی می خواهیم چیزی از خدا درخواست کنیم ته ذهنمان این باشد که خداوند فردی را برای یاری ما برساند .هر چیزی که تو می بینی می تواند به عنوان یک مامور خداوند فرمانبر باشد .حتی همین سنگی که روی زمین افتاده اگر خداوند بخواهد همان سنگ تبدیل می شود به گرانبهاترین سنگ قیمتی .هر چه که تو می بینی اگر خداوند بخواهد میتواند مشکل ترا حل کند همینطور که یک امت از خداییم سنگ و چوب و دیگر مخلوقات نیز امت خداوند به شمار می ایند.

اگر ما واقعا بنده خدا باشیم و بندگی کنیم .بنده یعنی چه ؟تو دنیای ما ادما اگر کسی بنده ای خرید این بنده سر تا پا اطاعت است هر غذایی ارباب داد بدون اعتراض می خورد هر لباسی ارباب خرید باید بپوشد هر جا ارباب گفت باید بخوابد هیچ اربابی به بنده اش نمی گوید تو چه می خواهی بلکه هر چه خودش خواست برای بنده می خرد که معمولا هم از نظر لباس غذا و جا پست ترین جاها را برای بنده اش تهیه می کند بدون اینکه بنده کوچکترین اعتراضی کند کوچکترین نافرمانی عذابی سخت انتظار بنده بیچاره می کشد .ایا ارباب ما خداوند هم این رفتارها با ما می کند .بهترین چیزها را در اختیار ما نگذاشته .به ما نگفته از من بخواهید که اگر از من نخواهید به من ظلم کرده اید .کدام ارباب با بنده اش اینطور مهربان رفتار می کند.

خیلی وقتها ما خودمان را کس حساب می کنیم و سینه سپر می کنیم می گوییم چرا خدا فلان چیز را به من نداد و یا فلان چیز را از من گرفت یادمان می رود که بابا خداوند ما را به عنوان بنده افریده نه به عنوان یک نفر مدعی .با این که خداوند حکیم است و همه کارهایش از روی حکمت انجام می دهد و ما را و نیازهای ما را خیلی بهتر از ما می شناسد والله ما خوب و بد خودمان را ان طور که خدا می داند نمی دانیم .یه چیزی که می خواهیم بدون انکه یک ذره بندگی کرده باشیم یا سپاسی گفته باشیم باید حتما به ما عطا کند و زود هم عطا کند .بعضی وقتها طوری درخواستمان را می خواهیم مثل اتینکه ما اربابیم .برویم بندگی یاد بگیریم.

به خود خدا عزت ما در بندگی خداست .نگاه کنید به انهایی که واقعا بندگی کردند .یعنی اینکه در تمام عمرشان حتی یک بار نگفته اند چقدر هوا سرد است .به جایش گفتند هیچ نیرویی جز نیروی خداوند نیست.بندگی کردند هیچگاه خداوند نگذاشت خواسته هایشان حتی به زبان بیاورند .زکریا ع با این که هم خودش و هم همسرش عقیم بودند در جوانی و پیری.در دل از خداوند خواست که فرزندی داشته باشد برای ادامه رسالتش .بدون انکه بر زبان بیاورد ساعتی نگذشت وحی امد ما به تو فرزندی عطا کردیم به نام یحیا .خود زکریا با تعجب پرسید به چه صورت من و همسرم که هم پیریم و هم عقیم .فرمود برای اینکه خداوند هر کاری که بخواهد می کند .این نتیجه بندگی زکریاست .هر چه او فرمود گفت چشم .تا خواست .با اینکه از نظر معمول غیر ممکن بودخداوند عطا کرد.بیایید از بندگان خدا بندگی یاد بگیریم و بندگی کنیم تا خداوند هر چه که خواستیم به ما عطا کند.

نمونه دیگر سلیمان ع بود چون بندگی کرد .از خداوند درخواست کرد پادشاهی به او عطا کند که بعد از او به هیچکس عطا نکند .خداوند هم پذیرفت پادشاهی به سلیمان ع عطا کرد رویایی و این پادشاهی غیر از خداوند بوسیله هیچ احد دیگری میسر نخواهد شد .پادشاهی به این می گویند بر ادم بر جن بر پرنده بر چرنده بر حیوان بر جماد بر نبات یک پادشاهی کامل که با هر گروهی با زبان خودش حرف بزند .هم با حیوانات و هم انسانها و هم با جنها.بنده دیگری که در معیت سلیمان ع بود .وقتی سلیمان نبی در خواست کرد که می تواند تخت بلقیس را بیاورد گفت:در یک چشم بر هم زدن تخت بلقیس را برایت اماده می کنم .اقا جان فاصله به هر نزدیکی که باشد در یک پلک زدن زمان نمی شود نزدیکش رفت تا چه رسد این فاصله زیاد .بندگی کرد خداوند قدرتی به او عطا کرد که به این سرعت اشیا را جابجا کند.بیایید بندگی کنیم تا عزیز شویم.

انسان اگر از دیگران زیاد خواهش کند پیش چشم انها خوار و ذلیل می شود ولی بر عکس هر چه پیش خداوند خواهش و التماست بیشتر باشد و خود را در برابر خداوند خوار و ذلیلتر بدانی در عوض خداوند تو را بین مردم عزیز و با عزت می کند .هرچه خواریت پیش خدا بیشتر بزرگیت پیش مردم بیشتر عزتی که خداوند عطا کند تا این دنیا وجود دارد ادامه دارد ودر دنیای دیگر ابدی است.بیایید خداوند را فرمانبر باشیم تا این دنیا با تمام تعلقاتش فرمانبر ما باشد.

می گه بابا وقتی یه چیزی از خدا می خوام پس چرا عطا نمی کنه /من یه مثال دنیایی و نزدیک می زنم .بچه سرما خورده از بابا طلب بستنی می کنه و خیلی هم اصرار دارد برای بستنی .بابا می رود بازار ولی برای او شلغم می خره و به جای بستنی شلغم به بچه میده اینجا بچه از ناراحتی می خواد کله بابا بکنه ولی بابا می دونه که الان دوای درد بچه شلغم است نه بستنی .بچه چون نمی دونه می گه از بابام بستنی خواستم برام نخرید .الان ما هم وقتی یه چیزی از خدا می خواهیم واقعا خودمان نمی دانیم که این که می خواهیم سم است ولی خداوند چون عالم و حکیم است ان چیز که برای ما مهلک است به ما عطا نمی کند ولی مطمئن باشید به جای ان چیز دیگری به ما عطا می کند.حال ممکن هست ما متوجه عطا بشویم یا هیچوقت متوجه ان عطا هم نشویم .واقعا ممکن است برای ما می خواسته اتفاق ناگواری بیفته ولی خداوند به جای عطای تقاضای ما ان بلیه را از ما دور کرده باشد و ما از ان خبردار هم نشده باشیم.