پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   مطالب آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=11)
-   -   واقعا عشق چیه ؟ (http://p30city.net/showthread.php?t=23891)

میثاق 03-23-2010 06:32 AM

واقعا عشق چیه ؟
 
عشق؟!!!

عشق يعني يك سلام و يك درود

عشق يعني درد و محنت در درون

عشق يعني يك تبلور يك سرود

عشق يعني قطره و دريا شدن

عشق يعني يك شقايق غرق خون

عشق يعني زاهد اما بت پرست

عشق يعني همچو من شيدا شدن

عشق يعني همچو يوسف قعر چاه

عشق يعني بيستون كندن بدست

عشق يعني آب بر آذر زدن

عشق يعني چون محمد پا به راه

عشق يعني عالمي راز و نياز

عشق يعني با پرستو پرزدن

عشق يعني رسم دل بر هم زدن

عشق يعني يك تيمم يك نماز

عشق يعني سر به دار آويختن

عشق يعني اشك حسرت ريختن

عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشم تر

عشق يعني مستي و ديوانگى

عشق يعني خون لاله بر چمن

عشق يعني شعله بر خرمن زدن

عشق يعني آتشي افروخته

عشق يعني با گلي گفتن سخن

عشق يعني معني رنگين كمان

عشق يعني شاعري دلسوخته

عشق يعني قطره و دريا شدن

عشق يعني سوز ني آه شبان

عشق يعني لحظه هاي التهاب

عشق يعني لحطه هاي ناب ناب

عشق يعني ديده بر در دوختن

عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني انتظار و انتظار

عشق يعني هر چه بيني عكس يار

عشق يعني سوختن يا ساختن

عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن

عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني با جهان بيگانگى
* خدایی کدوم انتخاب میکنید؟ لطفاً بگید واقعاً مهمه.

جمیله 03-23-2010 01:24 PM

ميثاق جان به نظر من كه عشق ايناس البته فقط نظر منه قشنك بود مرسي
عشق يعني انتظار و انتظار
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني همچو يوسف قعر چاه


ashkan-great 03-23-2010 01:56 PM

عشق يعني سر به دار آويختن

عشق يعني اشك حسرت ريختن

عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشم تر

ممنون ميثاق جان:53:

Younes 03-23-2010 02:17 PM

من عشق رو دوست ندارم. لذت بخش هست ولی خب آدم ها رو داغون می کنه. شخصیت ها رو خرد می کنه. دوست داشتن رو خیلی بیشتر دوست دارم. وقتی یکی رو دوست داشته باشی و ببینی که می خاد با کس دیگه ای باشه راحت می پذیری ولی خب اگه عاشق باشی هم خودت رو داغون کردی هم طرفت رو عذاب می دی. برای من هر چیزی که عقلانیت رو محدود کنه غیر اخلاقیه.

Setare 03-23-2010 02:30 PM

عشق يعني درد و محنت در درون
عشق يعني بيستون كندن بدست
عشق يعني اشك حسرت ريختن
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني با گلي گفتن سخن
عشق يعني در فراقش سوختن
عشق يعني انتظار و انتظار
عشق يعني هر چه بيني عكس يار
عشق يعني سوختن يا ساختن
عشق يعني زندگي را باختن
عشق يعني در جهان رسوا شدن
مرسی میثاق عزیز:)
====================
یونس جان هر وقت که عشق بیاد نمیتونی جلوش استقامت کنی!!!یهو میبینی که همه چیزتو دادی و تمام!!
خیلی های از جمله خود من اولش از این حرفا زیاد میزدم...
هیچ وقت هیچ حرفی رو از پیش نگو:)
موفق باشی وشاد...

Younes 03-23-2010 06:25 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Asterah (پست 139226)
عشق يعني درد و محنت در درون
عشق يعني بيستون كندن بدست
عشق يعني اشك حسرت ريختن
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني با گلي گفتن سخن
عشق يعني در فراقش سوختن
عشق يعني انتظار و انتظار
عشق يعني هر چه بيني عكس يار
عشق يعني سوختن يا ساختن
عشق يعني زندگي را باختن
عشق يعني در جهان رسوا شدن
مرسی میثاق عزیز:)
====================
یونس جان هر وقت که عشق بیاد نمیتونی جلوش استقامت کنی!!!یهو میبینی که همه چیزتو دادی و تمام!!
خیلی های از جمله خود من اولش از این حرفا زیاد میزدم...
هیچ وقت هیچ حرفی رو از پیش نگو:)
موفق باشی وشاد...

دقیقا میدونم چی میگی. تا حالا چند بار دامن از دستم رفته. هنوز هم بعضی وقته که باز از آن کوچه می گذرم می شم آن عاشق دیوانه که بودم. هم داغون شدم. هم گریه کردم. هم التماس کردم. میدونین چیه. اینی که میگم اصلا شعار نیست. وقتی عاشقی می تونی از خودت به خاطر اون بگذری ولی هیچ وقت نمیتونی از معشوقه بگذری. ولی وقتی یکی رو دوست داری. خیلی دوست داری. می تونی به خاطر اون و به خاطر خوشحالیش از خودش هم بگذری. متوجه منظورم میشین؟ تازه عشق غیرت میاره که من از غیرت متنفرم. یعنی چی یکی مال تو باشه تو هم مال یکی. من از هر چیزی که آزادی هام رو محدود کنه بدم میاد. به قول بکس زدبازی این زندگیه منه. زندگی ماله من. آزادیم رو هم با هیچ کس تقسیم نمی کنم.
هر کی عاشق شده میدونه که وقتی یار رو با یکی دیگه می بینی یا مثلا بهت خیانت کنه چه حسی داره. یه حس زجر در عین لذت. خوده مازوخیسته. خود آزاریه.

Setare 03-23-2010 07:00 PM

آره میدونم...تک تک کلماتتو با تمام پوست و گوشت و استخوان حس میکنم...
آره دیدن اینکه داره ازت دور میشه و پیش بینی کنی که یه روزی دیگه هیچ وقت نمیبینیش و دیگه بهت تعلق نداره فاجعه هست...
اونوقت باید بشینی...دم نزنی...و همیشه یه لبخند مصنوعی رو لبات باشه و به همه بگی من خوبم زندگی خوبه همه چی گل و بلبله!! مدینه فاضله هست...میدونم :|

آريانا 03-23-2010 09:30 PM

آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
نابوده به که بودن او غیر عار نیست

در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست

گویند عشق چیست بگو ترک اختیار
هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست

عاشق شهنشهیست دو عالم بر او نثار
هیچ التفات شاه به سوی نثار نیست

عشقست و عاشقست که باقیست تا ابد
دل بر جز این منه که بجز مستعار نیست

تا کی کنار گیری معشوق مرده را
جان را کنار گیر که او را کنار نیست

آن کز بهار زاد بمیرد گه خزان
گلزار عشق را مدد از نوبهار نیست

آن گل که از بهار بود خار یار اوست
وان می که از عصیر بود بی‌خمار نیست

نظاره گو مباش در این راه و منتظر
والله که هیچ مرگ بتر ز انتظار نیست

بر نقد قلب زن تو اگر قلب نیستی
این نکته گوش کن اگرت گوشوار نیست

بر اسب تن ملرز سبکتر پیاده شو
پرش دهد خدای که بر تن سوار نیست

اندیشه را رها کن و دل ساده شو تمام
چون روی آینه که به نقش و نگار نیست

چون ساده شد ز نقش همه نقش‌ها در اوست
آن ساده رو ز روی کسی شرمسار نیست

از عیب ساده خواهی خود را در او نگر
کو را ز راست گویی شرم و حذار نیست

چون روی آهنین ز صفا این هنر بیافت
تا روی دل چه یابد کو را غبار نیست

گویم چه یابد او ؟!, نه نگویم , خمش بِِه است
تا دلستان نگوید کو رازدار نیست

حضرت مولانا

Nur3 03-23-2010 09:31 PM

عشق یعنی زندگی با یاد تو
با کلام
دلنشین نام تو



عشق یعنی اینکه ما باور کنیم یک دل دیگر ارادتمند ماست...

civilar 03-23-2010 11:40 PM

ولی در کل عشق و دوست داشتن دو تا چیز غریزی هستند و از مشترکات انسان و حیوان . همان طور که حیوانات نسبت به جنس مخالف محسوسند انسان ها هم هستند .
اما به نظر من انسان باید با حیوان متفاوت باشه و فرق انسان و حیوان تعقله . بده با یه چند تا دروغ یا کار اشتباهی که حالا به عنوان حماسه ازش نام برده میشه ( مثل لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین ) ، بگیم عشق . عشق زمینی وجود نداره و توهین به معنای واقعی عشق که یعنی " عشق است بر آسمان پریدن * صد پرده به هر نفس دریدن " بهتره بشر راه درست رو انتخاب کنه و این هوس رو که چندین هزار سال عشق نامیده شده بذاره کنار . عشقی روی زمین وجود نداره ، عشق یکی است و آسمانی . به خودمان دروغ نگوییم .

اگر برای یک چیز اشتباه هزار دلیل بیاوری می شود هزار و یک اشتباه . " شیخ الرئیس ابو علی سینا "

مولانا هم دلیل قانع کننده ای داره که اگه خواستین می تانم براتان بذارم .

Younes 03-24-2010 01:02 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط civilar (پست 139316)
ولی در کل عشق و دوست داشتن دو تا چیز غریزی هستند و از مشترکات انسان و حیوان . همان طور که حیوانات نسبت به جنس مخالف محسوسند انسان ها هم هستند .
اما به نظر من انسان باید با حیوان متفاوت باشه و فرق انسان و حیوان تعقله . بده با یه چند تا دروغ یا کار اشتباهی که حالا به عنوان حماسه ازش نام برده میشه ( مثل لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین ) ، بگیم عشق . عشق زمینی وجود نداره و توهین به معنای واقعی عشق که یعنی " عشق است بر آسمان پریدن * صد پرده به هر نفس دریدن " بهتره بشر راه درست رو انتخاب کنه و این هوس رو که چندین هزار سال عشق نامیده شده بذاره کنار . عشقی روی زمین وجود نداره ، عشق یکی است و آسمانی . به خودمان دروغ نگوییم .

اگر برای یک چیز اشتباه هزار دلیل بیاوری می شود هزار و یک اشتباه . " شیخ الرئیس ابو علی سینا "

مولانا هم دلیل قانع کننده ای داره که اگه خواستین می تانم براتان بذارم .

نظر مولانا رو ممنون میشم اگه بهم بگی.
در مورد پاراگراف اول تون بگم که اصلا چیزی به اسم غریزه رو می تونی بزاری کنار. شما از غریزه به عنوان یه چیز پست نام می بری که من فکر نمی کنم این طوری باشه.
ببین دوست گرامی. با یه مثال توضیح می دم. بچه ی کوچیک وقتی به دنیا میاد وقتی گرسنه میشه گریه می کنه. درسته؟ ما می گیم که این کارش غریزیه(چون نه آموزشی دیده و نه عقلش کار می کنه که بفهمه باید چی کار کنه) اما یه جور دیگه هم میشه به قضیه نگاه کرد. تعریف دانش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دانش رو می شه این طور تعریف کرد: دانش به معنای انتظاره. یعنی وقتی شما انتظار دارین که یه اتفاقی باید بیفته یعنی شما دانشی دارین که می دونین نتیجه ی فلان کار بهمان چیزه. یعنی همون بچه ی کوچولو می دونه که اگه گریه کنه بهش غذا می دن. یا به عبارت دیگه بچه ی تازه متولد شده از نوعی دانش برخورداره. پس از این به بعد می تونین به جای غریزه از لفظ دانش استفاده کنین و می بینین که به هیچ وجه هم چیز بی ارزش و پستی نیست. تازه میگن که ثابت شده ما با همه ی دانش خود متولد میشیم و به مرور دانشمون فعلیت پیدا میکنه.
اصلا کاری ندارم که عشق غریزی هست یا نه فقط خواستم بگم حتی اگر غرایز رو فصل مشترک انسان و حیوان بدونیم اصلا چیز پست و بی ارزشی نیست چون دقیقا ماهیتی مشابه دیگر دانش های انسان داره.

civilar 03-24-2010 01:12 AM

در مورد خداوندگار روم یا همان مولانا ، من چون در بهترین حالت حفظ شعرم افتضاحه ، الان مضمون شعرش یادمه که میگه روابط بین جنس مذکر و مونث برای حفظ بقاست و عشق نیست ( عشق از نظر مولانا رو هم که فکر می کنم لازم نباشه توضیح بدم چون دیگه همه ی دنیا می دانند ) .

من توهینی به غریزه نکردم ، فقط گفتم اینی که بهش میگن عشق یه واکنش طبیعی و غریزیه که بین ما جانوران مشترکه و بهتره عقل گرا و مدرن باشیم و این تلقین های چندین هزار ساله رو بذاریم کنار .
از توضیح کاملا درست شما هم ممنون

خیلی ببخشید چهارپایان مثل حیوان دوست داشتنی به اسم خر هم برای غذا ، باز هم ببخشید جفتک می اندازند و گاز می گیرند .

حیوان اصلی هستی گوسفند ، پرندگان مثل فنچ و قناری و بلبل ( چون داشتم ) و تقریبا همه ی جانوران این رفتار رو دارند و در ادامه ی همین رفتار آن ها با این تعریف عاشق هم می شوند .

آريانا 03-24-2010 01:20 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Younes (پست 139332)
نظر مولانا رو ممنون میشم اگه بهم بگی.

قسمتي از مثنوي معنوي , دفتر ششم , بخش بيست و هشتم

توبه کردم و عشق هم‌چون اژدها
توبه وصف خلق و آن وصف خدا

عشق ز اوصاف خدای بی‌نیاز
عاشقی بر غیر او باشد مجاز

زانک آن حسن زراندود آمدست
ظاهرش نور اندرون دود آمدست

چون رود نور و شود پیدا دخان
بفسرد عشق مجازی آن زمان

عشق ربانیست خورشید کمال
امر نور اوست خلقان چون ظلال

مصطفی زین قصه چون خوش برشکفت
رغبت افزون گشت او را هم بگفت

مستمع چون یافت هم‌چون مصطفی
هر سر مویش زبانی شد جدا

مصطفی گفتش که اکنون چاره چیست
گفت این بنده مر او را مشتریست

هر بها که گوید او را می‌خرم
در زیان و حیف ظاهر ننگرم

کو اسیر الله فی الارض آمدست
سخرهٔ خشم عدو الله شدست

...
..
.

آريانا 03-24-2010 01:25 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آريانا (پست 139301)
آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست


نابوده به که بودن او غیر عار نیست

در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست

گویند عشق چیست بگو ترک اختیار
هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست

عاشق شهنشهیست دو عالم بر او نثار
هیچ التفات شاه به سوی نثار نیست

عشقست و عاشقست که باقیست تا ابد
دل بر جز این منه که بجز مستعار نیست

تا کی کنار گیری معشوق مرده را
جان را کنار گیر که او را کنار نیست

آن کز بهار زاد بمیرد گه خزان
گلزار عشق را مدد از نوبهار نیست

آن گل که از بهار بود خار یار اوست
وان می که از عصیر بود بی‌خمار نیست

نظاره گو مباش در این راه و منتظر
والله که هیچ مرگ بتر ز انتظار نیست

بر نقد قلب زن تو اگر قلب نیستی
این نکته گوش کن اگرت گوشوار نیست

بر اسب تن ملرز سبکتر پیاده شو
پرش دهد خدای که بر تن سوار نیست

اندیشه را رها کن و دل ساده شو تمام
چون روی آینه که به نقش و نگار نیست

چون ساده شد ز نقش همه نقش‌ها در اوست
آن ساده رو ز روی کسی شرمسار نیست

از عیب ساده خواهی خود را در او نگر
کو را ز راست گویی شرم و حذار نیست

چون روی آهنین ز صفا این هنر بیافت
تا روی دل چه یابد کو را غبار نیست

گویم چه یابد او ؟!, نه نگویم , خمش بِِه است
تا دلستان نگوید کو رازدار نیست


حضرت مولانا

اين شعري هم كه صفحه قبل گذاشتم از مولانا ..معشوق مرده منظور انسان و هر چه كه فنا پذيره هست و جان هم منظور همون چيزي كه زنده و پاينده هست...كه از ديد هر كسي يك چيز زنده ي پاينده هست..يكي اسمش رو خدا ميگذاره ..يكي اسمش رو هو ميگذاره ...يكي مثال گل و بلبل مياره ...يكي عشق زميني رو و از ديد هر كس عشق به نوعي بيان ميشه اما به نظرم قابل وصف و بيان نيست و از انديشه به دور و بس نهان.

تا کی کنار گیری معشوق مرده را
جان را کنار گیر که او را کنار نیست

امیرخان 03-24-2010 01:40 AM

به نظر من:
عشق يعني لحظه هاي التهاب

عشق يعني لحطه هاي ناب ناب

عشق يعني ديده بر در دوختن

عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني انتظار و انتظار


قشنگ بید... دمت جیز...

Younes 03-24-2010 02:11 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط civilar (پست 139334)
در مورد خداوندگار روم یا همان مولانا ، من چون در بهترین حالت حفظ شعرم افتضاحه ، الان مضمون شعرش یادمه که میگه روابط بین جنس مذکر و مونث برای حفظ بقاست و عشق نیست ( عشق از نظر مولانا رو هم که فکر می کنم لازم نباشه توضیح بدم چون دیگه همه ی دنیا می دانند ) .

من توهینی به غریزه نکردم ، فقط گفتم اینی که بهش میگن عشق یه واکنش طبیعی و غریزیه که بین ما جانوران مشترکه و بهتره عقل گرا و مدرن باشیم و این تلقین های چندین هزار ساله رو بذاریم کنار .
از توضیح کاملا درست شما هم ممنون

خیلی ببخشید چهارپایان مثل حیوان دوست داشتنی به اسم خر هم برای غذا ، باز هم ببخشید جفتک می اندازند و گاز می گیرند .

حیوان اصلی هستی گوسفند ، پرندگان مثل فنچ و قناری و بلبل ( چون داشتم ) و تقریبا همه ی جانوران این رفتار رو دارند و در ادامه ی همین رفتار آن ها با این تعریف عاشق هم می شوند .

من پیشنهاد می کنم به جای مدرن بودن پست مدرن باشین. پست مدرن موجیه که همین تفکری که عقلانیت رو تقدیس می کنه زیر سوال می بره. خیلی دوست دارم در این مورد مفصل حرف بزنم ولی خوابم میاد و ذهنم کار نمیکنه. همین قدر بگم که درسته هر چیز خلاف عقلانیتی( در معنای درست تر خلاف منطق اگر به نسبی بودن عقلانیت اعتقاد دارین)
اشتباهه ولی قرار نیست همه چیز عقلانی باشه. چیز های فرا عقلی هم وجود دارن. مثل همین احساسات. یا غرایز جنسی. دوست داشتن یک گل و ....

آريانا 03-24-2010 04:00 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Younes (پست 139342)
من پیشنهاد می کنم به جای مدرن بودن پست مدرن باشین. پست مدرن موجیه که همین تفکری که عقلانیت رو تقدیس می کنه زیر سوال می بره. خیلی دوست دارم در این مورد مفصل حرف بزنم ولی خوابم میاد و ذهنم کار نمیکنه. همین قدر بگم که درسته هر چیز خلاف عقلانیتی( در معنای درست تر خلاف منطق اگر به نسبی بودن عقلانیت اعتقاد دارین)
اشتباهه ولی قرار نیست همه چیز عقلانی باشه. چیز های فرا عقلی هم وجود دارن. مثل همین احساسات. یا غرایز جنسی. دوست داشتن یک گل و ....

يونس جان با بحث فرا عقلي شما موافقم ....عقل همه چيز در جهان رو فرا ميگيره و با تلاش و تفكر , انسان ميتونه از طريق اون به هر چيزي دسترسي پيدا كنه...ولي عشق ماوراي اين جهان هست و عقل هم دسترسي به اون نداره...مثل روح كه عقل نميتونه دركش كنه و بفهمش چون قابل ديدن نيست و ماوراي اين جهان هست و چيزي هم كه ديده نشه قابل وصف نيست ...مثل باد كه قابل وصف و ديدن نيست .
پس به نظرم معني عشق از بيان آدميزاد بيرون هست و همونطور كه گفتي فرا عقليست.
و تا وقتي در اين كالبد و جسم هستيم راهي به اون نا كجا آباد عشق نداريم ..مگر از حدس و گمان و خيال و وهم يا خواب يا غيره و غيره
ولي غرايز جنسي كه فرمودي فرا عقلي و حتي عقلي هم نيست بلكه پست تر از همه اينها هست ....
در كل به نظرم هدف خلقت انسان , رسيدن به همون مرتبه ي عشق هست و رها شدن از بند حصاري كه عقل و اين غرايز به دور انسان كشيده اند.

Omid7 03-24-2010 10:01 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آريانا (پست 139345)
يونس جان با بحث فرا عقلي شما موافقم ....عقل همه چيز در جهان رو فرا ميگيره و با تلاش و تفكر , انسان ميتونه از طريق اون به هر چيزي دسترسي پيدا كنه...ولي عشق ماوراي اين جهان هست و عقل هم دسترسي به اون نداره...مثل روح كه عقل نميتونه دركش كنه و بفهمش چون قابل ديدن نيست و ماوراي اين جهان هست و چيزي هم كه ديده نشه قابل وصف نيست ...مثل باد كه قابل وصف و ديدن نيست .
پس به نظرم معني عشق از بيان آدميزاد بيرون هست و همونطور كه گفتي فرا عقليست.
و تا وقتي در اين كالبد و جسم هستيم راهي به اون نا كجا آباد عشق نداريم ..مگر از حدس و گمان و خيال و وهم يا خواب يا غيره و غيره
ولي غرايز جنسي كه فرمودي فرا عقلي و حتي عقلي هم نيست بلكه پست تر از همه اينها هست ....
در كل به نظرم هدف خلقت انسان , رسيدن به همون مرتبه ي عشق هست و رها شدن از بند حصاري كه عقل و اين غرايز به دور انسان كشيده اند.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و من رفته ام بارها...


عشق-البته از نظر من- عین آزادیه، ممکنه آدم رو اسیر کنه در ظاهر ولی همون طور که آریاناجان گفت آدم رو از جسم زمینی و تعلقات مادی رها می کنه
عشق مرکبی که آدم رو میخواد به مقصد برسونه، خود مقصد نیست، بلکه راهی که آدم را به مقصد نهایی که همون پروردگار بزرگ هست می رسونه و ممکنه این راه از معشوق زمینی هم عبور کنه که در این صورت معشوق زمینی هم مقدس خواهد بود، به خاطر اینکه انسان رو آسمانی می کنه، پس نگاه پاستوریزه به عشق در واقع خود فریبیه، اینکه ما رو ورای زمین بدونیم به نظر من درست نیست
عشق یک حقیقت بیشتر نیست، به چند نوع تقسیم نمیشه، یه حسی هست در وجود آدمی که اگر باشه اسمش عشقه و در غیر این صورت هوس هست،در عشق غریزه جنسی جای نداره، عشق در واقع عرفان محض هست، عشق با هوس نه تنها هیچ هم پوشانی نداره بلکه فرسنگ ها فاصله با هم دارند
وقتی عاشقی خدا رو با اخلاص می خونی، شبا بیداری و خدا خدا می کنی ، هم بیم داری هم امید ، از خدا طلب وصال می کنی و برا معشوقت دعا می کنی، ولی ازدواج شامگاه عشقه، چون دیگه راه عشق را قطع می کنه
البته خواستگاه عشق رسیدن به معشوق زمینی نیست، بلکه رسیدن به بالاتریم درجه معرقته، که اسمش شاید حب الهی باشه




عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد...

Younes 03-24-2010 11:21 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آريانا (پست 139345)
يونس جان با بحث فرا عقلي شما موافقم ....عقل همه چيز در جهان رو فرا ميگيره و با تلاش و تفكر , انسان ميتونه از طريق اون به هر چيزي دسترسي پيدا كنه...ولي عشق ماوراي اين جهان هست و عقل هم دسترسي به اون نداره...مثل روح كه عقل نميتونه دركش كنه و بفهمش چون قابل ديدن نيست و ماوراي اين جهان هست و چيزي هم كه ديده نشه قابل وصف نيست ...مثل باد كه قابل وصف و ديدن نيست .
پس به نظرم معني عشق از بيان آدميزاد بيرون هست و همونطور كه گفتي فرا عقليست.
و تا وقتي در اين كالبد و جسم هستيم راهي به اون نا كجا آباد عشق نداريم ..مگر از حدس و گمان و خيال و وهم يا خواب يا غيره و غيره
ولي غرايز جنسي كه فرمودي فرا عقلي و حتي عقلي هم نيست بلكه پست تر از همه اينها هست ....
در كل به نظرم هدف خلقت انسان , رسيدن به همون مرتبه ي عشق هست و رها شدن از بند حصاري كه عقل و اين غرايز به دور انسان كشيده اند.

البته آریانا جان من اعتقاد ندارم که عشق چیزی فراعقلی باشه. نمیدونم شاید چون فلسفه می خونم رابطه ی خوبی با عشق و عرفان ندارم هر چند لذتش و این که ما رو به جاهای والایی می بره رو حس کردم. آخه می دونین مثلا امید میگه عشق ما رو تا فلان جا می بره یا هدف عشق بهمان چیزه. خب آخه مشکلش اینه که نمیشه مطمئن بود یعنی نمیشه ثابت کرد یعنی از لحاظ فلسفی قابل قبول نیست. تازه اونم برا آدم شکاکی مثل من. من ترجیح می دم تصور کنم که این ها توهمه(یه وقت بد برداشت نشه منظور از توهم این که تصور چیزی ورای امکان وجود)

آريانا 03-24-2010 01:58 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Younes (پست 139384)
البته آریانا جان من اعتقاد ندارم که عشق چیزی فراعقلی باشه. نمیدونم شاید چون فلسفه می خونم رابطه ی خوبی با عشق و عرفان ندارم هر چند لذتش و این که ما رو به جاهای والایی می بره رو حس کردم. آخه می دونین مثلا امید میگه عشق ما رو تا فلان جا می بره یا هدف عشق بهمان چیزه. خب آخه مشکلش اینه که نمیشه مطمئن بود یعنی نمیشه ثابت کرد یعنی از لحاظ فلسفی قابل قبول نیست. تازه اونم برا آدم شکاکی مثل من. من ترجیح می دم تصور کنم که این ها توهمه(یه وقت بد برداشت نشه منظور از توهم این که تصور چیزی ورای امکان وجود)

يونس جان به هر حال هر كس عقيده اي داره ..براي مثال مولانا و محي الدين ابن عربي كه در يك زمان زندگي ميكردند و از زمان خودشون تا به الان اسم و رسمي داشتن و دارند ..اما با هم هيچ رابطه اي نداشتند ..چون مولانا مخالف فلسفه بود و همه چيز رو در عشق ميدونست ...اما ابن عربي فلسفه و عشق رو با هم آميخته بود...به هر حال به نظرم يا بايد راحت زندگي كرد و چشمها رو بست روي حقيقتي كه پنهان شدس... يا بايد به اون حقيقت رسيد و اطمينان كرد به چيزي كه چشم نميبينه و عقل درك نميكنه اما روح به دنبال اون حقيقت هست و ميبينه.. اگر لحظه اي در سكوت محض روح رو در اختيار خودش بگذاريم..فكر كنم پي ببريم كه تشنه ي اون حقيقت هست....و از دست ما و عقل و انديشه و زمين و آسمان و هر بندي و هرچيزي كه تعريف شده هست فراريست.

دانه کولانه 03-24-2010 05:08 PM

خب بعد اونوقت این همه عزیزی که اینجا پست زدن
ناظر و فعال و کاربر و .... ایرادی ندونسته اند که واقعا رو واقا توی عنوان تاپیک نوشته باشیم ؟
این چیزا خیلی مهمه ها بچه ها ....

آريانا 03-24-2010 05:12 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط دانه کولانه (پست 139448)
خب بعد اونوقت این همه عزیزی که اینجا پست زدن
ناظر و فعال و کاربر و .... ایرادی ندونسته اند که واقعا رو واقا توی عنوان تاپیک نوشته باشیم ؟
این چیزا خیلی مهمه ها بچه ها ....

در حيطه ي قدرت ما نبود ...اينو بايد ناظران عزيز ترتيب اثر ميدادن كوروش جان

Younes 03-24-2010 05:17 PM


چه قدر بی سوادی کوروش. یعنی واقعا نمیدونی واقا چیه؟
واقا عشق چیه؟= واقعیت احتمالی قالب احوالات عشق چیه؟
یه کف مرتب به افتخار خودم.

دانه کولانه 03-24-2010 05:22 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آريانا (پست 139452)
در حيطه ي قدرت ما نبود ...اينو بايد ناظران عزيز ترتيب اثر ميدادن كوروش جان


دست بردار اریانا جون {داش مشتی}

و خداوند اطلاع رسانی via نامه خصوصی را آفرید


نقل قول:

نوشته اصلی توسط Younes (پست 139454)

چه قدر بی سوادی کوروش. یعنی واقعا نمیدونی واقا چیه؟
واقا عشق چیه؟= واقعیت احتمالی قالب احوالات عشق چیه؟
یه کف مرتب به افتخار خودم.


میگم برو یه کتاب در این زمینه بنویس احتمالا خواننده زیاد خواهد داشت :21:

آريانا 03-24-2010 05:29 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط دانه کولانه (پست 139457)
دست بردار اریانا جون {داش مشتی}

و خداوند اطلاع رسانی via نامه خصوصی را آفرید

وقتي يونس خودش ناظر هست و هنوز فرق واقا و واقعا رو نميدونه .... واسه من از پست مدرن حرف ميزنه:d ...چه توقعي داري بهش پيغام خصوصي هم بدم ..متوجه نميشه چي ميگم:21:

Setare 03-24-2010 05:32 PM

اما من یادمه که از همون اول واقعا بودا!!!!! اصلا با کلمه عجیبی مثل واقا برخورد نکردم تو این تاپیک!!!:35::35:
نمیدونم شایدم من اشتباه کردم!!:confused::confused::39::39::39:

Younes 03-24-2010 07:38 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Asterah (پست 139460)
اما من یادمه که از همون اول واقعا بودا!!!!! اصلا با کلمه عجیبی مثل واقا برخورد نکردم تو این تاپیک!!!:35::35:
نمیدونم شایدم من اشتباه کردم!!:confused::confused::39::39::39:

بچه ها شوخی می کنن. معلومه که از اول واقعا بوده. اون توضیح من با پذیرش پیش فرض اشتباه آدمین گرامی بود که از اونجا که اگه با پیش فرض اشتباه به نتیجه درست برسی گزاره ات از لحاظ منطقی درسته پس باید به جای گیر دادن به نتیجه پیش فرض رو رد کرد.{داش مشتی}
چیه آریانا؟ کرمانشاهیه با مرام پست مدرن ندیدی؟خیالیه؟:d

Nur3 03-24-2010 08:01 PM

سلام

خدایا از عشق امروزمان برای فرداهایی که فراموش میکنیم عاشق بوده ایم قدری کنار بگذار...به قدر یک مشت...به قدر یک لبخند... تا فراموش نکنیم عاشق بوده ایم تا عاشق بمانیم و عاشق بمیریم...



پ.ن: از اولش واقا بوده...هر بار خواستم حرفی بزنم ولی ترسیدم بگین مدلش اینه!!!:d

جمیله 03-24-2010 08:06 PM

به به
دوستان چه خبرشد این تایپیک ؟؟؟قرار شد هرکی نظرشو با یکی از مصراع های شعر میثاق بگه هاااااااااا :)
ولی خدا وکیلی میشه منکر این شد که عشق زمینی وجود ندارهمرافه
آخه یکی از دوستان میگفت عشق فقط عشق خدایی و از اینا
قبول قشنگ ترین عشق اونه:41: ولی خیلی وقتا همین عشقای زمینی آدمو به اون بالایی میرسونه درسته؟:39:
اينم اقا جان اره واقا بود اشتباه كرده ميثاق

زکریا فتاحی 03-24-2010 08:29 PM

عشق
شوق مرگ فاخته ایست
برای رسیدن به دلباخته اش
التماس درختیست به آب جوب

عشق
لذت نهان است
انشای تن و روان است
زبان چشم است
دیوانگی عقل است
رسوایی خلق است
تن به تن جنگ است
آماده گوش به زنگ است
هزار رنگ است
خیلی زرنگ است

عشق
جرات و دیوانگی است
جنگ سرد است

و

دگر هیچ



دانه کولانه 03-24-2010 08:43 PM

کاش منم حرفاتونو در مورد عشق و این چیزا میفهمیدم چی میگین ;)

Nur3 03-24-2010 09:20 PM

بلـــه!!!!:39:

ادمین:confused: و عشق!!!!

به قول (یونس) کی سه دفعه شکست عشقی خورده!!!! برگرفته از انجمن کرمانشاهی ها... قضیه خواستگاری/اصفهان/شرینی و نامزدی و .شایعه!!!




دانه کولانه 03-24-2010 09:42 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Nur3 (پست 139491)
بلـــه!!!!:39:

ادمین:confused: و عشق!!!!

به قول (یونس) کی سه دفعه شکست عشقی خورده!!!! برگرفته از انجمن کرمانشاهی ها... قضیه خواستگاری/اصفهان/شرینی و نامزدی و .شایعه!!!




وای ترا خدا یونس جان توم توی شوخی هایی که میکنی زیرش با ماژیک فسفری بنویس که داری شوخی میکنی ...
بچه ها که ماشاالله زود همه چیو باور میکنند...

این عدد 3 یونس بر میگرده به نتیجه یه تحقیق علمی که دانشمندان گفته اند هر انسان به طور متوسط در دوره ی عمرش 3 بار عاشق میشه

.

من شخصاکه فکر نکنم شکست خورده یا شکست بخور باشم ! :d
حالا تحلیلش این میشه که یا خیلی قوی و موفق هستم ! یا اینکه هیچ گاه بخت آزمایی و زور آزمایی نخواهم کرد پس شکستی هم توش نیست مثل کامپیوتری که روشنش نمیکنن پس هیچ وقت ویروسی نمیشه .

civilar 03-24-2010 10:42 PM

به شخصه می گم با پست مدرن هیچ مشکلی ندارم . کثرت گرایی حقیقتیه که در هستی جاریه . اما تا الان فکر کردین شاید این چیزی که ما بهش می گیم متا فیزیک ممکنه در آینده کشف بشه و جزیی از علم فیزیک بشه . اون وقت چه توضیحی در مورد این چیزی که بهش می گن عشق یا غریزه دارین . همین غریزه یک اتفاق ژنتیکی است و قابل بیان با علم در نتیجه فیزیکیه . ژنوم انسان و حیوان بعضی جاها خیلی شبیه هستند .
این شکست عشقی هم به نظر من چیزی جز یه تلقین نیست .

اما در نهایت من هم امیدوارم دنیا فقط فیزیکی نباشه .

الهی به مستان میخانه ات
یه عقل آفرینان دیوانه ات

Nur3 03-24-2010 11:08 PM

میگن اگه میخوای تو عشقت شکست نخوری فقط یکی رو دوست داشته باش و بهش بگو تو رو بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم!


عشق زائیده ی تنهایی است و تنهایی نیز زائیده ی عشق!

ما می رویم، عشق می ماند، پس عاشق باش تا بمانی

عشق یعنی همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن!

عشق با شناسنامه بي ارتباط نيست و گذر فصلها و عبور سالها برآن اثر مي گذارد، اما دوست داشتن در وراي سن و زمان و خراج زندگي ميکند و بر آشيانه بلندش ،روز روزگار را دستي نيست... دوست داشتن چنان در روح غرق است و گيج و جذب زيباييهاي روح که زيباييهاي محسوس را به گونه اي ديگر مي بيند.عشق طوفاني و متلاطم و بوقلمون صفت است. اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار است و سرشار از نجابت.


عشق با دوري و نزديکي در نوسان است.اگر دوري به طول انجامد ضعيف مي شود، اگر تمام دوام يابد به ابتذال مي کشد و تنها با بيم و اميد و تزلزل و اضطراب و " ديدار و پرهيز" زنده و نيرومند مي ماند. اما دوست داشتن با اين حالات ناآشناست.



عشق در غالب دلها ، در شکلها و در رنگها تقريبا مشابهي ، تجلي مي شود و داراي صفات و حالات و مظاهر مشترکي است، اما دوست داشتن در هر روحي جلوه اي خاص خويش را دارد و از روح رنگ مي گيرد و چون روحها ، برخلاف غريزه ها ، هر کدام رنگي از ارتفاع و بعدي و طعم و عطري دارند ويژه خويش، مي توان گفت که به شماره هر روحي، دوست داشتني است





پ.ن: ادمین باور کردیم ، چرا می زنی!؟

Nur3 03-24-2010 11:09 PM

آسمون به ماه میگه: عشق یعنی چی؟
ماه میگه: یعنی اومدن دوباره‌ی تو
ماه میگه؟ تو بگو عشق یعنی چی؟
آسمون میگه : انتظار دیدن تو



با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شيطان تو را به بهشت بازگرداند...

Nur3 03-24-2010 11:41 PM


اگر عشق نبود
گل ها را چه دستی نوازش می کرد
دل ها را کدام نگاه می ربود
و احساس چه بهایی داشت


اگر عشق نبود
لبخند برای کدام نگاه ناز می کرد
و نگاه به کدام گوشه تاریخ می نگریست


اگر عشق نبود
زندگی را چه می شد
آیا زندگی جاری بود ؟


اگر عشق نبود
دنیا چون دشت خشک و بی روح و
زمین یخ زده ای که هوهوی باد وبوران
بر سینه او نهیب می زد
و زندگی دیگر زنده گی نبود
نه . . . نه . . .
حتی نمی توان یک لحظه هم
به دنیای بدون عشق اندیشید
مگر می شود عشق نباشد و
زندگی در وجود جاری
مگر می شود در این نابودی ، بودن را
به بودن خویش پیوند داد
مگر می شود خندید


زندگی ، یعنی عشق و دیگر هیچ

Omid7 03-25-2010 08:37 AM

ای که می پرسی نشان عشق چیست! عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مهر بی چون و چرا ؛ عشق یعنی کوشش بی ادعا

عشق یعنی مهر بی اما اگر عشق یعنی رفتن با پای سر

عشق یعنی دل تپیدن بهردوست عشق یعنی جان من قربان اوست

عشق یعنی خواندن از چشمان او حرفهای دل بدون گفتگو

عشق یعنی عاشق بی زحمتی عشق یعنی بوسه بی شهوتی

عشق یار مهربان زندگی بادبان و نردبان زندگی

Omid7 03-25-2010 07:01 PM

حالا من یه سوال دارم از شما، البته جوابشو تا حدودی می دونم ولی دوست دارم نطر شما رو هم بدونم :

چرا هیچگاه اولین عشق را فراموش نمی کنیم؟؟؟

میثاق 03-26-2010 05:02 AM

واقعا عشق چیه 2 ؟
 
بازم در مورد عشق
عشق يک جوشش کور است و پيوندي از سر نابينايي. اما دوست داشتن پيوندي است خودآگاه و از روي بصيرت روشن و زلال.عشق بيشتر از غريزه آب مي خورد و هر چه از غريزه سر مي زند بي ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع مي کند و تا هر جا که يک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نيز همگام با آن اوج مي گيرد.


عشق در غالب دلها ، در شکلها و در رنگها تقريبا مشابهي ، تجلي مي شود و داراي صفات و حالات و مظاهر مشترکي است، اما دوست داشتن در هر روحي جلوه اي خاص خويش را دارد و از روح رنگ مي گيرد و چون روحها ، برخلاف غريزه ها ، هر کدام رنگي از ارتفاع و بعدي و طعم و عطري دارند ويژه خويش، مي توان گفت که به شماره هر روحي، دوست داشتني است


عشق با شناسنامه بي ارتباط نيست و گذر فصلها و عبور سالها برآن اثر مي گذارد، اما دوست داشتن در وراي سن و زمان و خراج زندگي ميکند و بر آشيانه بلندش ،روز روزگار را دستي نيست... دوست داشتن چنان در روح غرق است و گيج و جذب زيباييهاي روح که زيباييهاي محسوس را به گونه اي ديگر مي بيند.عشق طوفاني و متلاطم و بوقلمون صفت است. اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار است و سرشار از نجابت.


عشق با دوري و نزديکي در نوسان است.اگر دوري به طول انجامد ضعيف مي شود، اگر تمام دوام يابد به ابتذال مي کشد و تنها با بيم و اميد و تزلزل و اضطراب و " ديدار و پرهيز" زنده و نيرومند مي ماند. اما دوست داشتن با اين حالات ناآشناست.


باز آن يار بي وفا
باز آن يار بي وفا
باز آن يار با جفا
رفته بي من اي خدا
باز که شده درد آشنا
من تنها يا دل شدم
او با کي شد همنوا
او که با من ميدميد
او که از من مي شنيد
حال رفته بي من چرا
راز دل شد برملا
من بي او خوابم نبرد
او با کي شد هم قبا
باز من ديوانه شدم
مست با بيگانه شدم
او در دلم جا خوش بکرد
من رسوا ترين رسوا
خوش بودم وقتي که بود
مست بودم با دلبران


درد و دل
کاش وقتي زندگي فرصت دهد

گاهي از پروانه ها يادي کنيم

کاش بخشي از زمان خويش را

وقف قسمت کردن شادي کنيم

کاش گاهي در مسير زندگي

باري از دوش نگاهي کم کنيم

فاصله هاي ميان خويش را

با خطوط دوستي مبهم کنيم

کاش وقتي آرزويي ميکنيم

از دل شفاف مان هم رد شود

مرغ آمين هم از آنجا بگذرد

حرف هاي قلبمان را بشنود

گفتم عشق چيست ؟

به گل گفتم: "عشق چيست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."

به پروانه گفتم: "عشق چيست؟" گفت: "از من زيبا تر است..."

به شمع گفتم: "عشق چيست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."

به عشق گفتم: "آخر تو چيستي؟" گفت: "نگاهي بيش نيستم


عشق چيست ؟
عشق يعني مستي و ديوانگي

عشق يعني با جهان بيگانگي عشق يعني شب نخفتن تاسحر
عشق
يعني سجده ها با چشمتر
عشق
يعني سر به دار آويختن
عشق
يعني اشک حسرت ريختن
عشق
يعني در جهان رسواشدن
عشق
يعني مست و بيپروا شدن
عشق
يعني سوختن ياساختن
عشق
يعني زندگي راباختن
عشق
يعني انتظار و انتظار
عشق
يعني هرچه بيني عکسيار
عشق
يعني ديده بر در دوختن
عشق
عشق يعني لحظه هاي التهاب
يعني در فراقش سوختن
عشق
يعني لحظه هاي ناب ناب
عشق
يعني سوز ني ، آه شبان
عشق
عشق
يعني شاعري دل سوخته
عشق
يعني آتشي افروخته
عشق
يعني با گلي گفتن سخن
عشق
يعني خون لاله بر چمن
عشق
يعني شعله بر خرمن زدن
عشق
يعني رسم دل بر هم زدن
عشق
يعني يک تيمّم، يک نماز
عشق
عشق يعني با پرستو پر زدن
يعني عالمي راز و نياز
عشق
يعني آب بر آذر زدن
عشق
يعني چو*احسان پا به راه
عشق
يعني همچو يوسف قعر چاه
عشق
يعني بيستون کندن به دست
عشق
يعني زاهد اما بُـت پرست
عشق
يعني همچو من شيدا شدن
عشق
يعني قطره و دريا شدن
عشق
يعني يک شقايق غرق خون
عشق
يعني درد و محنت در درون
عشق
يعني يک تبلور يک سرود
عشق
يعني يک سلام و يک درود
يعني معني رنگين کمان



مرز خواستن !
چه زيباست بخاطر تو زيستن ...


و براي تو ماندن... به پاي تو بودن... و به عشق تو سوختن !

و چه تلخ و غم انگيز است دور از تو بودن و براي تو گريستن ... !
اي کاش مي دانستي بدون تو مرگ گواراترين زندگيست ... !
بدون تو و به دور از دستهاي مهربانت زندگي چه تلخ و ناشکيباست ... !
چه زيباست بخاطر تو زيستن ...
ثانيه ها را با تو نفس کشيدن ... زندگي را براي تو خواستن ... !
چه زيباست عاشقانه ها را براي تو سرودن ... !
بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگي... !
چه زيباست بيقراري براي لحظه ي آمدن و بوئيدنت ... !
براي با تو بودن و با تو ماندن ... براي با هم يکي شدن ... !
کاش به باور اين همه صداقت و يکرنگي مي رسيدي !
اي کاش مي دانستي مرز خواستن کجاست ...!!!!
و اي کاش مي ديدي قلبي را که فقط براي تو مي تپد ... !


* بازم منتظر پاسخ هاتون هستم بازم مر30*


اکنون ساعت 03:58 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)