اگر انچه را که من بدان وقوف دارم و غیب ان بر شما مکشوف نیست شما نیز می دانستید سر به بیابان ها می گذاشتید و بر اعمال خویش می گریستید و بر سرو سینه می کوبیدید و اموال خود را بی محافظ کرده کسی را به نگهبانیش نمی گماشتید و هر کدام به کار خود می شدید و به دیگری نمی پرداختید .اما هر انچه که تذکارتان دادند فراموش نمودید و از انچه بیمناکتان ساختند خود را محفوظ انگاشتید .براین اساس عقل از سرتان پریده و کارهاتان در هم ریخته .خدا را قسم دوست تر می داشتم که خداوند میان من و شما جدایی اندازد و مرا بدان که از شما به من شایسته تر است بپیوندد .به خدا مردمی بودند با رای و تدبیری مبارک و مزین به شکیبایی حق گو و دوری جوینده از ظلم و ستم کاری .سبقت گرفتند و به شتاب راه راست رفتند چنین شد پس که پیروز گشتند و به نعمت پایایاخرت دست یافتند و به کرامت گوارا رسیدند.

نه مالی بخشش نمودید در راه کسی که ان را روزی تان قرار داد و نه جانی به خطر انداختید برای ان که بر جسم ها جان نهاد .شما با تمسک به نام خدا خود را نسبت بهدیگر بندگان تکریم می کنید و خدا را در پیش روی بندگانش گرامی نمی دارید .پس اندرز گیرید از این منزل که دیگران قبل از شما در ان به سر می بردند و اکنون شما در جای انان سکونت یافته اید .

به خدا شیوه ابلاغ پیامها را و انجام وعده ها را و تمام معانی را انگونه که باید دانستم.نزد ما اهل بیت درهای حکمت گشوده است و چراغ دیانتافروخته .بدانید که راههای دین یک راه استو مسیر ان کوتاه.ان که به راههای دیگر رود گمراه و پشیمان گردد.ان که راه دین پیش گیرد به سر منزل مقصود رسیده و غنیمت یافته .جهت ان روزی عمل نمایید که برایش اندوخته ها سازند و اسرار در ان روز فاش می گردد .ان که از عقل موجود خود بهره نبرد چه سودش دهد عقلی که او مفقود بود؟که غایب عاجزتر از حاضر باشد.از اتشی حذر کنید که گرمایش شدید است و ژرفایش بعید و اهنش وسیله تزیین و نوشیدنی اش زرداب چرکین .بدانید نام نیکی که خداوند در میان مردم برای کسی قرار می دهد بهتر از مالی است که به کسی عطا نماید و او سپاسش نگذارد.

کجا رفتند انانی که به اسلامشان خواندند و اسلام را پذیرا شدند و قران تلاوت نمودند و معنی اش به گوش دل فهمیدند ؟اهنگ رزمشان زدند و ایشان چون ماده شتری که به سوی بچه اش شتابد برانگیخته گشتند .شمشیرها کشیدند و صف در صف به اطراف زمین حرکت کردند .بعضی جان بدر بردند و بعضی مردند .نه زندگان را تبریک گفتند و نه مردگان را تعزیت می نمودند .دیدگانشان به گریه از بین رفته شکم هاشان از روزه فرو رفته لب هاشان از کثرت دعا خشکیده -از شب زنده داری رنگهاشان زرد گردیده و بر چهره شان گرد فروتنی خودنمایی کرده اینان برادران منند که رفته اند .پس باید که دیدارشان انتظار کشم و از فراقشان دست حسرت بر دهان گزیم .شیطان رههایش را به شما چه راحت می نماید و قصد دارد گره های دینتان را یکی پس از دیگری سست گرداند و جمع شما را به پراکندگی کشد.پس به افسون و وسوسه هایش پشت کنید و نصایح خیرخواهانتان به گوش بنیوشید و با جان و دل بپذیرید.

هر کدام از شمایان هنگام که در مواجهه با دشمن دلیری در خود دید و نسبت به ترس و سستی یکی از همرزمانش در هماوردی با دشمن اگاه گردید باید که برادرش را به خاطر دلاوری که خود یافته و برتری اش در جنگ از دشمن بدارد ان سان که از خود مواظبت می نماید .پس اگر خداوند اراده کند اورا هم چون وی دلیر سازد .به واقع مرگ در رباینده ای شتابان است ان که ماند او را رباید و ان که گریزد از دستش رهایی نیابد .به درستی که گرامی ترین مرگ ها کشته شدن در راه خدا است .به ان که جان پسر ابوطالب در کف اوست هزار ضربت شمشیر خوردن بر من اسان تر است تا مردن در بستر.

مانند این است که می بینم شما را فریاد کنان و در حال فرار با صدایی چون صدای حرکت گله های سوسمار .نه حقی را می ستانید و نه از ظلمی جلوگیری می کنید.حال این شما و راهی که فرا رو دارید .کسی که خطر کند رهایی یابد و کسی که حذر کند دچار تباهی شود.

پس اگر برانید که من دچار خطا شدم و به گمراهی در افتادم چرا پس تمام امت محمد ص را به واسطه من گمراه فرض می کنیدو به دلیل گناهان من ایشان را کافر می خوانید .شمشیرهاتان درست و نادرست بر گردن ما فرود می اورید و گناهکارو بی گناه رابا هم یکی می گیرید و شما به خوبی دانستید که رسول خدا ص زناکار محصن را سنگسار نمود ان گاه بر او نماز گزارد و ارثش به اهل او داد. و قاتل را کشت و ارثش را به وارثان گزارد.

دست دزد را قطع نمود و دست به تازیانه زدن زناکار محصن گشود .انگاه سهم هریک را از فیءبه ایشان پرداخت و هر کدام از خاطی ها از میان مسلمانان همسری یافت.رسول خدا ص از گناهانشان بدون کیفر دادن نگذشت و حکم خدا را روا داشت ولی حقی که مسلمانی داشتند از انان باز نداشت و نامشان را از کنار نام مسلمانان پاک نساخت.بزودی به خاطر من دو گروه هلاک می شوند :دوستی که افراط ورزد و محبتش او را به غیر حق التفات دهد و ان که در بغض و دشمنی زیاده روی کند و نفاق او را به گمراهی کشاند .اما بهترین مردم کسانی هستند که میانه روی پیشه کنند و از افراط و تفریط حذر نمایند.به جمع میانه روان بپیوندید و با توده ها اتصال یابید دست خدا را همراه با جماعت بدانید و از تفرقه اجتناب ورزید.ان کس که از جمع مسلمانان فاصله گیرد نصیب شیطان شود چنان که گوسفند چون از گله خارج گردد به چنگ گرگ افتد.

هشیار باشید که هر کس مردم را به این شعار فرا خواند بکشیدش اگر چه عمامه منبر سر داشته باشد !به واقع دو داور حکم دهند تا انچه را قران زنده نمود زنده سازند و انچه مرده عنوان کرده بمیرانند.زنده داشتن قران اتفاق نمودن بر داوری ان است و میراندن ان فاصله گرفتن از صف پذیرندگان احکام قران.چنانچه قران به سوی انان فرا خواند .ما مطیع انان ایم و اگر ایشان را به سوی ما خواند ما مطاع انانیم.

بندگان خدا شما و انچه از این جهان امید و ارزویش دارید مهمانانی هستید که مهلتی برای شما قرار داده شدو چون دین دارانی که به پرداخت ان موظف گشته اید در مدت اندکی و اعمالی ضبط شده .بسا که فرد کوشنده کار خود تبا کند و چه بسیار رنج برده ای که خسارت بیندو شما در زمانه ای به سر می برید که خوبی از ان رخت بر بسته و بدی روی نموده و شیطان به هلاک مردمان چشم طمع دوخته.روزگاری است که شیطان سازو برگ فراوان فراهم نموده و نیرنگش گسترده گشته و شکارش اماده تر شده.

یک نگاه به هر جا که خواهی بینداز !ایا غیر ازفقیری که با نداری دست و پنجه نرم می کند مشاهده خواهی کرد؟یا دولت مردی که غرق در نعمت است و کفران نعمت می کندیا کسی که به بخشش خو ندارد و حق خدا را نمی دهد و می پندارد این گونه بر مال خود می افزاید یا گردن کشی که شنیدن اندرزها را سخت می یابد ؟کجا رفتند بهترینان و صالحان و ازادگان و گذشت داران رادمردتان؟کجایند ورع داران در کسب و کجایند پاک مشربانتان؟ایا جز این است که همگی انان از این دنیای حقیر و گذران و کور کننده عیش خلقان رخت بر بستند؟و شما در جای انان نشسته اید مردمانی فرو مایه و بی مقدار -لب جز به مذمتتان بر نمی اید و همه می خواهند که نامتان در خاطر نماند پس انا لله و ان علیه راجعون.

فساد در همه جا گسترده شده است در حالی که نه کسی به دگرگون این زشتی ها می اندیشد و نه به جلوگیری از معاصی بر می اید .ایا با این وضع خواهان مجاورت یافتن با دار قدس خدایید ؟و برانید تا نزد او چون عزیزترین دوستانش قلمداد می شوید ؟هرگز چنین نباشد !با خدا و بهشت او به نیرنگ نتوان عمل کرد !و رضایت او جز به وسیله طاعت نمی شود بدست اورد .خدا لعنت کند انانی را که به معروف امر کنند و ان را خود به جای نیاورند و از منکر و از منکر نهی کنن و خود به ان تن دهند.

خدایا من اولی کسی هستم که به تو توجه نمود و سخنت شنید و دعوتت اجابت کرد .در به جای اوردن فریضه نماز کسی جز رسولخدا ص در سبقت بر من توفیقی کسب نکرد.

• خدایا تو واقفی انچه که رفت از کفمان نه به خاطرقدرت طلبی بود و نه افزون طلبی از متاع ناچیز این جهان -بلکه قصد داشتیم تا اثاری از دین را در جایی استوار کنیم و شهرهای تو را اصلاح نماییم تا مگر بندگان تحت ستمت را ایمنی بخشیم و حدود اجرا نشده ات اجرا گردانیم.

ایا ازاده ای یافت نمی شود که این ته مانده غذا را جلو اهلش اندازد؟که چیزی جز بهشت در ان جهان نیست بهای شمایان پس مفروشید جز به ان جاودان.

در قلب انسان خردمند بینشی است که با ان کار خویش را می بیند نشیب و فرازش را در می یابد .دعوت کننده ای فراخواند و امیری فرمانروایی کرد .پس دعوت دعوت کننده را بپذیرید و فرمان فرمانروا را اجابت کنید.به دریاهای فتنه فرو رفتند و بدعت ها را بر گرفتند و سنت ها را رها کردند .مومنان کناره گرفتند و گمراهان دروغگو زبان گشودند .ما نزدیکان و یاران و گنجوران و درهای رسالتیم.به هیچ خانه ای نتوان رفت مگر از درهای ان و ان که جز این کند دزد خوانده می شود

کرامتهای قران نظر به اینان دارد و اینان گنجینه های خدای رحماننداگر لب به سخن گشایند راست گویند و اگر سکوت نمایند بر ایشان سبقت نگیرند پس باید پیشوا با مردمش صادق باشد و عقل خود را به کار بندد و فرزند اخرت باشد.که از ان جاست و به سوی ان پویاست.ان که با چشم دل نظر می کند و دیده اش را به کار می گیرد ابتدای کارش ان است که دریابد کاری که می کند به نفع اوست یا ضررش .اگر به نفع اوست پس ان را بجوید و چنانچه به ضرر اوست دست بدارد زیرا ان که از روی جهل عمل نماید چون فردی است که به بیراهه می رود .و هرچه بیشتر رود از قصد خود بیشتر دور می شود

و ان کس که از روی علم عمل نماید چون فردی است که در راه مشخصی گام می نهد .پس ان که امور را زیر نظر دارد باید بنگرد که پیش می رود یا پس .و اگاه باشد که هر ظاهری درونی دارد که بر مثال ان است.انچه ظاهرش پاکیزه است درونش نیز چنین است و ان چه ظاهرش پلید است درونش نیز پلید است و رسول صادق ص می فرماید:گاه خداوند بنده ای را دوست دارد ولی عملش را نمی پسندد و عملی را دوست دارد ولی کننده اش را نمی پسندد. و بدان !هر عملی مثل روییدنی است و روییدنی نیاز به اب دارد و اب مختلف باشد .اب پاک در ختش پاک است و میوه اش شیرین می شود و ابی که پلید است درختش پلید و میوه اش تلخ است.

سپاس بی حد خدای را سزد که وصف ها در حقیقت شناخت او رخت افکند و عظمت او عقل ها را راند که طریقی به دستیابی به غایت ملکوت او پیدا نکند .او خدای حق و اشکار است حقی والاتر و روشن تر از انچه بر دیده ها پدیدار است.عقل ها به طرح حدود ان نخواهند رسید تا همانندی داشته باشد و او را توهم نتوان کرد تا صورتی برای ان فرض گردد.

بدانید که زبان تکه ای است از انسان.و این انسان اگر سخن گفتن برایش ممکن نباشد گویایی اش به زبان امکان پذیر نمی گردد.و چنانچه گفتن تواند گویایی زبان را امان ندهد.ما امیران سخن هستیم .سخن ریشه هایش در ما رسوخ کرده و شاخه هایش بر سر ما گسترده.بدانید رحمت خدا برشما!در زمانی زندگی می کنید که حق گوینده در اقلیت است و زبان راستگویی در عسرت و ملازمان حق در ذلت .مردم در عصیان به بن بست نشسته اند و به سازش با هم دست به هم شده اند.در خلق جوانشان کج تاب در عمل کهنسالشان ناباب.عالمشان منافق قاریشان به دنبال منافع .کوچکشان بزرگ را حرمت نگذارد و داراشان مستحق را یاری نرساند.