![]() |
مهر و نفقه.مهر دیگر چه صیغه ای است.نفقه دادن برای زن برای چه؟
یکی از سنن بسیار کهن در روابط خانوادگی بشری این است که مرد هنگام ازدواج برای زن مهر قائل می شده است.چیزی از مال خودبه زن یا پدر زن خویش می پرداخته است.و به علاوه در تمام مدت ازدواج عهده دار مخارج زن و فرزندان خویش بوده است.ریشه این سنت چیست ؟چرا و چگ.نه به وجود امده است؟مهر دیگر چه صیغه ای است ؟نفقه دادن برای زن برای چه؟ایا اگر بنا باشد هر یک از زن و مرد به حقوق طبیعی و انسانی خویش نائل گردند و روابط عادلانه و انسانی میان انها حکمفرما باشد و با زن مانند یک انسان رفتار شود مهر و نفقه مورد پیدا می کند؟یا اینکه مهر و نفقه یادگار عهدهایی است که زن مملوک مرد بوده است.مقتضای عدالت و تساوی حقوق زن و مرد خصوصا در این دوره این است که مهر و نفقه ملغی گردد .ازدواجها بدون مهر صورت گیرد و زن خود مسئولیت مالی زندگی خویش را بر عهده بگیرد و در تکفل مخارج فرزندان نیز با مرد مساوی شرکت کند.سخن خود را از مهر اغاز می کنیم .ببینیم مهر چگونه پیدا شده و چه فلسفه ای داشته و جامعه شناسان پیدایش مهر چگونه توجیه کرده اند؟ |
تاریخچه مهر:
می گویند در ادوار ماقبل تاریخ که بشر به حال توحش می زیسته استو زندگی شکل قبیله ای داشته به علل نامعلومی ازدواج با همخون جایز شمرده نمی شده است.جوانان قبیله که خواستار ازدواج بوده اندناچار بوده اند از قبیله دیگر برای خود همسر و معشوقه انتخاب کنند.از این رو برای انتخاب همسر به میان قبایل دیگرمی رفته اند... |
در ان دوره مرد به نقش خویش در تولید فرزند واقف نبوده است .یعنی نمی دانسته که امیزش او با زن در تولید فرزند موثر است .فرزندان را به عنوان فرزند زن خود می شناخته نه به عنوان فرزندان خود.با اینکه شباهت فرزندان را با خود احساس می کرده نمی توانسته علت این شباهت را بداند.قهرا فرزندان نیز خود را فرزند زن می دانستند نه مرد.و نسب از طریق مادران شناخته می شد نه از طریق پدران.مردان موجودات عقیم و نازا به حساب می امده اند و پس از ازدواج به عنوان یک طفیلی که زن فقط با او و به نیروی او نیازمند است در میان قبیله زن به سر می برده است.این دوره را دوره مادرشاهی نامیده اند... |
دیری نپایید که مرد به نقش خویش در تولید فرزند واقف شد و خود را صاحب اصلی فرزند شناخت.از این وقت زن را تابع خود کرد و ریاست خانواده را بر عهده گرفت و به اصطلاح دوره پدر شاهی اغاز شد. |
ببخشید آقای احمدی ولی میتونم ازتون خواهش کنم که یه بحث بیهوده و بی نتیجه دیگرو شروع نکنید؟!!؟این همه موضوع جالب!!!من نمیدونم چه اصراریه به زدن این قبیل تاپیک ها!!!
|
نقل قول:
دیگه انشا الله تعالی از این تاپیکا نمیزنه.. |
در این دوره نیز ازدواج با همخون جایز شمرده نمی شد و مرد ناچار بود از میان قبیله دیگر برای خود همسر انتخاب کند و به میان قبیله خود بیاورد.و چون همواره حالت جنگ و تصادم میان قبایل حکم فرما بود انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت می گرفت.یعنی جوان دختر مورد علاقه اش را از میان قبیله دیگر می ربود.تدریجا صلح جای جنگ گرفت و قبایل مختلف می توانستند همزیستی مسالمت امیز داشته باشند .در این دوره رسم ربودن زن منسوخ شد و مرد برای اینکه دختر مورد علاقه اش به دست اورد می رفت به میان قبیله دختر اجیر پدرزن می شد و مدتی برای او کار می کرد و پدر زن در ازاءخدمت داماد دختر خویش را به او می داد و او ان دختر را به میان قبیله خویش می برد. |
تا اینکه ثروت زیاد شد در این وقت مرد دریافت که به جای اینکه سالها برای پدر عروس کار کند بهتر این است که یکجا هدیه لایقی تقدیم او کند.و دختر او را بگیرد.این کار را کرد و از اینجا مهر پیدا شد... |
از این قبیل تاپیکهای بعدی جناب احمدی قابل پیش بینیه
من یکیشو حدس میزنم زنان را زنده بگور کنید (زیرا در زمان جاهلیت دختران را زنده بگور میکردند) |
نرود میخ آهنین بر سنگ!!!:22:
|
سلام برشما .اینها مسائل مریخیها که نیست .مسائل ادمها یعنی زن و مرد که بسیاری از این مسائل ازار دیده اند.اتفاقا این تایپک به سود خانمها است نه مردها. |
روی ای حساب در مراحل اولیه مرد به عنوان طفیلی زن زندگی می کرده و خدمتکار زن بوده است.در این دوره زن بر مرد حکومت می کرده است.در مرحله بعد که حکومت به دست مرد افتاد مرد زن را از قبیله دیگر می ربوده است.در مرحله سوم مرد برای اینکه زن را به دست اورد به خانه پدر زن می رفته و سالها برای او کار می کرده است.در مرحله چهارم مرد مبلغی به عنوان پیشکش تقدیم پدرزن می کرده است و رسم مهر از اینجا ناشی شده است. |
می گویند -مرد از وقتی که سیستم مادرشاهی را ساقط کرد و سیستم پدرشاهی را تاسیس نمود زن را در حکم اجیرخویش قرار داد .به زن استقلال اجتماعی و اقتصادی نمی داد.محصول کارها و زحمات زن متعلق به دیکری یعنی پدر یا شوهر بود.زن حق نداشت به اراده خود شوهر انتخاب کند و به اراده خود و برای خود فعالیت اقتصادی و مالی داشته باشد و در حقیقت پولی که مرد به عنوان مهر می داده و مخارجی که به عنوان نفقه میکرده است در مقابل بهره اقتصادی بوده که از زن در ایام زناشویی می برده است. |
مهر در نظام حقوقی اسلام:
مرحله پنجمی هم هست که جامعه شناسان و اظهار نظر کنندگان در باره ان سکوت می کنند .در این مرحله مرد در هنگام ازدواج یک پیشکشی تقدیم خود زن می کند و هیچیک از والدین حقی به ان پیشکشی ندارند .زن در عین اینکه از مرد پیشکشی دریافت می دارد استقلال اجتماعی و اقتصادی خود را حفظ می کند .اولا به اراده خود شوهر می کند نه به اراده پدر یا برادر.ثانیا در مدتی که در خانه پدر است .همچنین در مدتی که به خانه شوهر می رود کسی حق ندارد او را به خدمت بگمارد و استثمار کند .محصول کار و زحمتش به خودش تعلق دارد نه به دیگری و در معملات حقوقی خود احتیاجی به قیمومیت مرد ندارد. |
مرد از لحاظ بهره برداری از زن فقط حق دارد در ایام زناشویی از وصال او بهرهمند شود و مکلف است مادامی که زناشویی ادامه دارد و از وصال زن بهرهمند می شود زندگی او را در حدود امکانات خود تامین نماید... |
این مرحله همان است که اسلام ان را پذیرفته و زناشویی را بر این اساس بنیان نهاده است.در قران کریم ایات زیادی هست در باره اینکه مهر زن به خود زن تعلق دارد نه به دیگری.مرد باید در تمام مدت زناشویی عهده دار تامین مخارج زندگی زن بشودو در عین حال در امدی که زن تحصیل می کند و نتیجه کار او به شخص خودش تعلق دارد نه دیگری -پدر یا شوهر. |
اینجاست که که مسئله مهر و نفقه شکل معما و شیء پیدا می کند.زیرا در وقتی که مهر به پدر دختر تعلق می گرفت و زن مانن یک اسیر به خانه شوهر می رفت و شوهر او را استثمار می کرد.فلسفه مهر بازخرید دختر از پدر بود و فلسفه نفقه مخارج ضروری است که هر مالکی برای مملوک خود می کند.اگر بناست چیزی به پدرزن داده نشود و شوهر هم حق ندارد زن را استثمار کند و از او بهره برداری اقتصادی بکند.و زن از لحاظ اقتصادی استقلال کامل دارد و حتی از جنبه حقوقی نیازی به قیمومیت و اجازه و سرپرستی ندارد.مهر دادن و نفقه پرداختن برای چه؟ |
فلسفه حقیقی مهر:
پدید امدن مهر نتیجه تدبیر ماهرانه ای است که در متن خلقت و افرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند انها به یکدیگر به کار رفته است.مهر از انجا پیدا شده که در متن خلقت نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق مغایر نقش دیگری است.عرفا این قانون را به سراسر هستی سرایت می دهندو می گویند قانون عشق و جذب و انجذاب بر سراسر موجودات و مخلوقات حکومت می کند.با این خصوصیت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر موجودی وظیفه خاصی را باید ایفا کندمتفاوتند.سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است. |
نوع احساسات زن و مرد نسبت به یکدیگر یک جور نیست .قانون خلقت -جمال و غرور و بی نیازی را در جانب زن و نیازمندی و طلب و عشق و تغزل را در جانب مرد قرار داده است .ضعف زن در مقابل نیرومندی بدنی به همین وسیله تعدیل شده است و همین جهت موجب شده که همواره مرد از زن خواستگاری می کرده است.طبق گفته جامعه شناسان هم در دوره مادر سالاری و هم در دوره پدر سالاری این مرد بوده است که به سراغ زن می رفته است. |
دانشمندان می گویند :مرد از زن شهوانی تر است .در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن شهوانی تر نیست بلکه بر عکس است .لکن زن از مرد در مقابل شهوت تواناتر و خود دارتر افریده شده است.نتیجه هر دو سخن یکی است .به هر حال مرد در مقابل غریزه از زن ناتوان تر است.این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشودو بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام کند .یکی از این اقداملت این بوده که برای جلب رضای او و به احترام موافقت او هدیه ای نثار او می کرده است. |
چرا افراد جنس مذکر همیشه برای تصاحب جنس موئنث با یکدیگر رقابت می کرده اندو به جنگ و ستیز با یکدیگر می پرداخته اند اما هرگز افراد مونث برای تصاحب جنس نر حرص و ولع نشان نداده اند.؟برای اینکه نقش جنس نر و ماده یکی نبوده است.نر همواره حالت و نقش متقاضی را داشته نه جنس ماده .و مونث همواره از خود نوعی بی نیازی و استغنا نشان می داده است.مهر با حیا و عفاف زن یک ریشه دارد.زن با الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح شیرین بفروشد. |
همین ها سبب شده زن با همه ناتوانی جسمی مرد را به عنوان خواستگار به استانه خودبکشاند.مردها را به رقابت با یکدیگر وادار کند.با خارج کردن خود از دسترسی مرد عشق رمانتیک بوجود اورد.مجنونها را به دنبال لیلی ها بدواند و انگاه که تن به ازدواج با مرد می دهد عطیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه ای از صداقت او دریافت دارد. |
می گویند در بعضی قبایل وحشی دخترانی که با چند خواستگار مواجه می شدند انها را وادار به دوئل می کرده اند.هر کدام که دیگری را مغلوب می کرده یا می کشته شایستگی همسری با ان دختر را احراز می کرده است. |
از نظر کسانی که قدرت را فقط در زور بازو میشناسند و تاریخ روابط زن و مرد را یکسره ظلم و استثمار مرد می بینند.باوری نیست که زن این موجود ضعیف و ظریف بتواند این چنین افراد جنس خشن و نیرومند را به جان یکدیگر بیندازد.اما اگر کسی اندکی با تدابیر ماهرانه خاقت و قدرت عجیب و مرموز زنانه ای که در وجود زن تعبیه شده است اشنا باشد می داند که این چیزها عجیب نیست. |
زن در مرد تاثیر فراوان داشته است.تاثیر زن در مرد از تاثیر مرد در زن بیشتر بوده است.مرد بسیاری از هنرنمایی ها و شجاعتها و دلاوریها و نبوغها و شخصیت های خمد را مدیون زن و خودداریهای ظریفانه زن است.زن همیشه مرد را می ساخته و مرد اجتماع را انگاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود اول به زن مهر باطله می خورد و بعد مرد مردانگی خود را فراموش می کند.و سپس اجتماع منهدم می گردد. |
همان قدرت زنانه که توانسته در طول تاریخ شخصیت خود را حفظ کندو بدنبال مرد نرود و مرد را به عنوان خواستگار به استان خود بکشد .مردان را به رقابت و جنگ با یکدیگر در باره خود وادارد و انها را تا سرحد کشته شدن ببرد.حیا و عفاف را شعار خود قرار دهد .بدن خود را از چشم مرد مستور نگه دارد خود را اسرار امیز جلوه دهد.الهام بخش مرد و خالق عشق او باشد.هنراموز و شجاعت بخش و نبوغ افرین او واقع شود .در او حس تغزل و ستایشگری بوجود اورد و او به فروتنی خاکساری و ناچیزی خود در مقابل زن بخود ببالد .همان قدرت می توانسته مرد را وتدار کند که هنگام ازدواج عطیه ای به نام مهر تقدیم او کند.مهر ماده ای است از یک ایین نامه کلی که طرح ان در متن خلقت ریخته شده و با دست فطرت تهیه شده است. |
مهر در قران:
قران کریم مهر را به صورتی که در مرحله پنجم گفتیم ابداع و اختراع نکرد .زیرا مهر به این صورت ابداع خلقت است .کاری که قران کرده این بود مهر را به حالت فطری ان برگردانید.قران کریم با لطافت و ظرافت بی نظیری می گوید:کابین زنان را که به خود انان تعلق دارد و عطیه و پیشکشی است از جانب شما به انها به خودشان بدهید. |
قران کریم در این جمله کوتاه به سه نکته اساسی اشاره کرده است:اولا با نام صدقه یاد کرده است نه با نام مهر .صدقه از ماده صدق است و بدانجهت به مهر صداق یا صدقه گفته می شود که نشانه راستین بودن علاقه مرد است.بعضی مفسرین مانند صاحب کشاف به این نکته تصریح کرده اند .همچنانکه بنا به گفته راغب اصفهانی در مفردات غریب قران علت اینکهصدقه (به فتح دال) صدقه گفته اند این است که نشانه صدق ایمان است.دیگر اینکه با ملحق کردن ضمیر (هن)به این کلمه می خواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه به پدر و مادر .مهر مزد بزرگ کردن و شیردادن و نان دادن به او نیست.سوم اینکه با کلمه نحله کاملا تصریح می کند که مهر هیچ عنوانی جز عنوان پیش کشی و تقدیمی و عطیه و هدیه نیست.(و اتوالنساء صدقاتهن نحله). |
دوگانگی احساسات در حیوانات:
اختصاص به انسان ندارد در همه جاندارها انجا قانون دو جنسی حکمفرماست با اینکه دو جنس به یکدیگر نیاز مندند.جنس نر نیازمندتر افریده شده یعنی احساسات او نیازمندانه تر است و همین جهت به نوبه خود سبب شده که جنس نر گامهایی در طریق جلب و رضایت جنس ماده برداردو هم سبب شده که روابط دو جنس تعدیل شود و جنس نر از زور و قدرت خود سوءاستفاده نکند.و حالت فروتنی و خضوع به خود بگیرد. |
هدیه و کادو در روابط نامشروع:
منحصر به ازدواج و پیمان مشروع زناشویی نیست .انجا هم که زن و مرد به صورت غیر شرعی می خواهند از وجود هم لذت ببرند باز مرد است که به زن هدیه می دهد.اگر احیانا قهوه یا چایی یا غذایی صرف کنند مرد وظیفه خود می داند که پول انها را بپردازد .زن برای خود نوعی اهانت تلقی می کند که به خاطر مرد مایه بگذارد و پول خرج کند.عیاشی برای پسر مستلزم داشتن پول و امکانات مالی است و لی برای یک دختر وسیله ای است برای دریافت کادو ها .این عادات که حتی در روابط غیر شرعی و غیر قانونی هم جاری است ناشی از نوع احساسات نا متشابه زن و مرد نسبت به یکدیگر است. |
معاشقه فرنگی از ازدواجش طبیعی تر است:
در دنیای غرب هم که به نام تساوی حقوق انسانها حقوق خانوادگی را از صورت طبیعی خارج کرده اند و سعی می کنند علی رغم قانون طبیعت زن و مرد را در وضع مشابهی قرار دهند و رلهای مشابهی در زندگی خانوادگی به عهده انها بگذارند .انجا که به اصطلاح پای عشق ازاد به میان می اید و قوانین قراردادی انها را از مسیر طبیعت خارج نکرده است .مرد همان وظیفه طبیعی خود یعنی نیاز و طلب و مایه گذاشتن و پول خرج کردن را انجام می دهد .مرد به زن هدیه می دهد و متحمل مخارج او می شود. |
در صورتیکه در ازدواج فرنگی مهر وجود ندارد و از لحاظ نفقه نیز مسئولیت سنگینی به عهده زن می گذارند .یعنی معاشقه فرنگی از ازدواج فرنگی با طبیعت هماهنگ تر است.مهر یکی از نمونه هایی است که می رساند زن و مرد با استعدادهای نامتشابهی افریده شده اند.و قانون خلقت از لحاظ حقوق فطری و طبیعی سندهای نا متشابهی به دست انها داده است. |
رسوم جاهلیت که در اسلام منسوخ شد:
قران کریم رسوم جاهلیت را در باره مهر ننسوخ کرد و ان را به حالت اولی برگرداند.در جاهلیت پدران ومادران مهر را به عنوان حق الزحمه و شیزبها حق خود می دانستند. در تفسیر کشاف مینویسند هنگامی که دختر برای یکی از انها متولد می شد و دیگری می خواست به او تبریک بگوید می گفت(:هنیئا لک النافجه)یعنی این مایه افزایش سروت ترا گوارا باد.کنایه از این که بعدا این دختر را شوهر می دهی و مهر دریافت می داری.در جاهلیت پدران و در نبودن انها برادران چون از طرفی برای خود حق ولایت و قیمومیت قائل بودند و دختر را به اراده خودشان شوهر می دادند نه به اراده خود او. |
و از طرف دیگر مهردختر را متعلق به خود می دانستند نه دختر -دختران را معاوضه می کردند.به این نحو که مردی به مرد دیگر می گفت که من دختر یا خواهرم را به عقد تو در ماورم که در عوض دختر یا خواهر تو زن من باشد و او هم قبول می کرد.به این ترتیب هر یک از دو دختر مهر دیگری به شمار می رفت و به پدر یا برادر دیگری تعلق می گرفت .این نوع نکاح شغار می نامیدند.اسلام این رسم رامنسوخ کرد.پیغمبر ص فرمودند:در اسلام معوضه دختر یا خواهر ممنوع است. |
در روایات اسلامی امده است که پدر نه تنها حقی به مهر ندارد -بلکه اگر در عقد ازدواج برای پدر به عنوان امری جداگانه از مهر چیزی شرط شود و مهر به خود دختر داده شود باز هم صحیح نیست.یعنی پدر حق ندارد برای خود در ازدواج دختر بهره ای قائل شود-هر چند به صورت امر جداگانه از مهر باشد. |
اسلام ائین کار کردن داماد برای پدرزن راکه طبق گفته جامعه شناسان در دوره هایی وجود داشته که هنوز ثروت قابل مبادله ای نبوده منسوخ کرد.کار کردن داماد برای پدرزن تنها از این جهت نبوده است که پدران می خواسته انداز ناحیه دختران خود بهره ای برده باشند .علل و ریشه های دیگر نیز داشتهاست .که احیانا لازمه ان مرحله از تمدن بوده است. و در حد خود ظالمانه هم نبوده است .به هرحال چنین رسمی قطعا در دنیای قدیم وجود داشته است. |
داستان موسی و شعیب که در قران کریم امده است .از وجود چنین رسمی حکایت می کند.مسی در حال فرار از مصر وقتی که سر چاه مدین رسید به حالت دختران شعیب که در کناری با گوسفندان خودایستاده بودند و کسی رعایت حال انها را نمی کردرحمت اورد و برای گوسفندان انها اب کشی کرد.دختران پس از مراجعت نزد پدر جریان را برای پدر نقل کردندو او یکی از انها را پی موسی فرستاد و او را به خانه خویش دعوت کرد.پس از اشنایی با یکدیگر یک روز شعیب به موسی ع گفتمن دلم می خواهد یکی از دو دخترم را به تو به زنی دهم.به این شرط که تو هشت سال برای من کار کنی.و اگر دل خودت خواست دو سال دیگر هم اضافه کن .ده سال برای من کار کن . |
موسی قبول کرد و به این ترتیب موسی ع داماد شعیب ع شد .این چنین رسمی در ان زمان بوده و ریشه این رسم دو چیز است »اول نبودن ثروت .خدمتی که داماد به زن یا پدر زن می توانسته بکند غالبا منحصر به این دوره بوده که برای انها کار کنند.دیگر رسم جهاز دادن است .جامعه شناسان معتقدند که رسم جهاز دادن برای دختر از طرف پدر یکی از رسوم و سنن کهن است.پدر برای اینکه بتواند جهاز برای دختر خود فراهم کند داماد را اجیر خود می کرد و یا از او پولی دریافت می کرد.عملا انچه پدر از داماد می گرفت و به نفع دختر و برای دختر بوده است. |
به هر حال این ائین در اسلام منسوخ شد و پدر زن حق ندارد مهر را مال خود بداند.هر چند هدف و منظورش این باشد که انرا صرف و خرج دختر کند .این دختر است که اختیار ان مال را داراست .در روایات اسلامی تصریح شده که این گونه مهر قرار دادن در دوره اسلامروا نیست. |
در زمان جاهلیت رسوم دیگری نیز بود که عملا موجب محروم بودن زن از مهر می شد .یکی از انها رسم ارث زوجیت بود.اگر کسی می مرد وارثان او از قبیل فرزندان و برادران همانطوریکه ثروت او را به ارث می بردند همسری زن او نیز به ارث می بردند .پس از مردن شخصپسر یا برادر میت حق همسری میت را باقی می پنداشتند و خود را مختار می دانستکه زن او را به دیگری تزویج کند و مهر را خودش بگیرد و یا او را بدون مهر جدید و به موجب همان مهری که میت قبلا پرداخته زن خود قرار دهد. |
اکنون ساعت 05:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)