پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   ایران ما (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=161)
-   -   محله هاي تهران و هويتشان (http://p30city.net/showthread.php?t=25681)

kiana 05-21-2010 07:17 AM

محله هاي تهران و هويتشان
 


محله هاي تهران و هويتشان



شايد هر روز نام چند محله از تهران را بشنويم بي آنکه بدانيم تاريخچه ي اين نام ها چي هست. البته اگر اهل تهران باشيد، به خوبي ميدونين که هر يک از اين نام ها، بخشي از تاريخ تهران رو ساخته و ميشه گفت هويت تهران قديم نهفته در تاريخ اين نام هاست.


سيد خندان

سيدخندان پيرمردي دانا و البته خنده‌رو بوده كه پيشگويي‌هاي او زبانزد مردم بوده است. دليل نامگذاري اين منطقه نيز احترام به همين پيرمرد بوده است؛ البته بعدها نام سيد خندان بر ايستگاه اتوبوسي در جاده قديم شميران هم اطلاق مي‌شده است.

فرمانيه

در گذشته املاک زمين هاي اين منطقه متعلق به کامران ميرزا نايب‌السلطنه بوده است و بعد از مرگ وي به عبدالحسين ميرزا فرمانفرما فروخته شده است.
فرحزاد
اين منطقه به دليل آب و هواي فرح انگيزش به همين نام معروف شده است.
شهرک غرب
دليل اينکه اين محله به نام شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمع هاي مسکوني اين منطقه با طراحي و معماري مهندسان آمريکايي و به مانند مجتمع هاي مسکوني آمريکايي بوده و در گذشته نيز محل اسکان بسياري از خارجي ها بوده است.
آجودانيه
آجودانيه در شرق نياوران قرار دارد و تا اقدسيه ادامه پيدا مي کند. آجودانيه متعلق به رضاخان اقبال السلطنه وزير قورخانه ناصرالدين شاه بوده، او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده است.
اقدسيه
نام قبلي اقدسيه (تا قبل از 1290 قمري) حصار ملا بوده است. ناصرالدين شاه زمين هاي آنجا را به باغ تبديل و براي يکي از همسران خود به نام امينه اقدس (اقدس الدوله) کاخي ساخت و به همين دليل اين منطقه به اقدسيه معروف شد.
جماران
زمين هاي جماران متعلق به سيد محمد باقر جماراني از روحانيان معروف در زمان ناصر الدين شاه بوده است. برخي از اهالي معتقدند که در کوه هاي اين محله از قديم مار فراوان بوده و مارگيران براي گرفتن مار به اين ده مي آمدند و دليل نامگذاري اين منطقه نيز همين بوده است و عده اي هم معتقدند که جمر و کمر به معني سنگ بزرگ است و چون از اين مکان سنگ‌هاي بزرگ به دست مي آمده ‌است‌، آن‌جا را جمران‌، يعني محل به‌دست آمدن جمر ناميده‌اند.
پل رومي
پل رومي در واقع پل کوچکي بوده که دو سفارت روسيه و ترکيه را هم متصل مي کرده است. عده‌اي هم معتقدند که نام پل از مولانا جلال‌الدين رومي گرفته‌شده است‌.
جواديه (در جنوب تهران)
بسياري از زمين هاي جواديه متعلق به آقاي فرد دانش بوده است که اهالي محل به او جواد آقا بزرگ لقب داده بودند. مسجد جامعي نيز توسط جواد آقا بزرگ در اين منطقه بنا نهاده است که به نام مسجد فردانش هم معروف است.
داوديه (بين ميرداماد و ظفر)
ميرزا آقاخان نوري صدر اعظم اين اراضي را براي پسرش‌، ميرزا داودخان‌، خريد و آن را توسعه داد. اين منطقه در ابتدا ارغوانيه نام داشت و بعدها به دليل ذکر شده داوديه نام گرفت‌.
درکه
اگر چه هنوز دليل اصلي نامگذاري اين محل مشخص نيست اما برخي آنرا مرتبط به نوعي کفش براي حرکت در برف که در اين منطقه استفاده مي شده و به زبان اصلي درگ ناميده مي شده است دانسته اند.
دزاشيب (نزديکي تجريش)
روايت شده است که قلعه بزرگي در اين منطقه به نام آشِب وجود داشته است و در گذشته نيز به اين منطقه دزآشوب و دزج سفلي و در لهجه محلي ددرشو مي گفتند.
زرگنده
احتمالا" دليل نامگذاري اين محل کشف سکه ها و اشياء قيمتي در اين محل بوده است. در گذشته اين منطقه ييلاق کارکنان روسيه بوده است.
قلهک
کلمه قلهک از دو کلمه قله و ک‌ تشکيل شده است که قله معرب کلمه کله‌، مخفف کلات به معناي قلعه است‌. عقيده اهالي بر اين است که به دليل اهميت آبادي قلهک که سه راه گذرگاه‌هاي لشگرک‌، ونک و شميران بوده است‌، به آن (قله- هک) گفته شده است‌.
کامرانيه
زمين‌هاي اين منطقه ابتدا به ميرزا سعيدخان‌، وزير امور خارجه‌تعلق داشت، و سپس کامران ميرزا پسربزرگ ناصرالدين شاه‌، با خريد زمين‌هاي حصاربوعلي‌، جماران و نياوران‌، اهالي منطقه را مجبور به ترک زمين‌ها کرد و سپس آن جا را کامرانيه ناميد.
محموديه
(بين پارک وي تا تجريش يا وليعصر تا ولنجک)
در اين منطقه باغي بوده است که متعلق به حاج ميرزا آقاسي بوده است و چون نام او عباس بوده آنرا عباسيه مي گفتند. سپس علاءالدوله اين باغ بزرگ را از دولت خريد و به نام پسرش‌، محمودخان احتشام‌السلطنه‌، محموديه ناميد.
نياوران
نام قديم اين منطقه گردوي بوده است و برخي معتقدند در زمان ناصرالدين شاه نام اين ده به نياوران تغيير کرده است به اين ترتيب که نياوران مرکب از نيا (حد، عظمت و قدرت‌)؛ ور (صاحب‌) و ان‌ علامت نسبت است و در مجموع يعني کاخ داراي عظمت‌.
ونک
نام ونک تشکيل شده است از دو حرف (ون‌) به نام درخت و حرف (ک) که به صورت صفت ظاهر مي‌شود.
يوسف آباد
منطقه يوسف آباد را ميرزا يوسف آشتياني مستوفي‌الممالک در شمال غربي دارالخلافه ناصري احداث کرد و به نام خود، يوسف آباد ناميد.
پل چوبي
قبل از اين که شهر تهران به شکل امروزي خود درآيد، دور شهر دروازه هايي بنا شده بود تا دفاع از شهر ممکن باشد. يکي از اين دروازه‌ها، دروازه شميران بود با خندق‌هايي پر از آب در اطرافش که براي عبور از آن‌، از پلي چوبي استفاده مي‌شد. امروزه از اين دروازه و آن خندق پر از آب اثري نيست‌، اما اين محل همچنان به نام پل چوبي معروف است.
شميران
نظريات مختلفي درباره اين نام شميران وجود دارد. يکي از مطرح ترين دلايل عنوان شده ترکيب دو کلمه سمي يا شمي به معناي سرد و ران به معناي جايگاه است و در واقع شميران به معناي جاي سرد است. به همين ترتيب نيز تهران به معناي جاي گرم است. همچنين در نظريه ديگري به دليل وجود قلعه نظامي در اين منطقه به آن شميران مي گفتند و همچنين برخي نيز معتقدند که‌ يکي از نه ولايت ري را شمع ايران مي گفتند که بعدها به شميران تبديل شده است.
گيشا
نام گيشا که در ابتدا کيشا بوده است برگرفته از نام دو بنيانگذار اين منطقه (کينژاد و شاپوري) مي باشد.
منيريه (در جنوب وليعصر)
منيريه در زمان قاجار يکي از محله هاي اعيان نشين تهران بوده و گفته شده نام آن از نام زن کامران‌ميرزا، يکي از صاحب‌ منصبان قاجر، به نام منير گرفته شده‌است.
دوستان عزيز، اين مطالب توسط آقاي مجتبي نظري گردآوري شده است.

دانه کولانه 05-21-2010 07:26 AM

ایندو رو هم ببینید


نام قدیم محله های تهران - پی سی سیتی


اسامی قبلی و فعلی تعدادی از پارکها و میدانها و خیابانهای شهر تهران ...

آريانا 05-21-2010 12:33 PM

نارمک
 
نارمَک نام محله‌ای واقع در شمال شرق تهران پایتخت ایران است. در گذشته دهی در ۹ کیلومتری جنوب شرقی تجریش و ۵ کیلومتری راه شوسهٔ دماوند به تهران بوده است.

محله نارمک تهران که به محله صد میدان معروف است، دارای ۷/۱۲ کیلومتر مربع مساحت و سه ناحیه شهری است. ۸۹ هزار و ۱۰۳ خانوار با ۳۳۶ هزار و ۷۷۲ هزار نفر جمعیت دارد.
این منطقه یکی از قدیمی ترین مناطق تهران است که در قدیم، نام آن ده نارمک بوده است، یکی از مناطق خوش آب و هوا و سردسیری تهران به شمار می‌رود. این محله به همراه تهرانپارس در دههٔ ۲۰ توسط فرانسوی‌ها ساخته شد.
این محله دارای ۱۰۰ میدان سرسبز می‌باشد و میدان هفت‌حوض در نارمک حالت مرکزی و تجاری دارد و از شمال و جنوب به خیابان آیت و از شرق به غرب به خیابان گلبرگ متصل می‌شود. این محله دارای مسجدهای بسیار است. از شمال به خیابان فرجام از غرب به خيابان گلستان و از شرق به اتوبان باقری و از جنوب به تهران نو و نظام آباد متصل می‌گردد. خیابان‌های مهم آن آیت، هنگام، ثاني، گلستان، سمنگان، دردشت، فرجام و ... است.
این محله در سال ۱۳۳۰ شمسی برای سکونت فرهنگیان آموزش و پرورش ساخته شد.

آريانا 05-26-2010 05:30 AM

تهران پارس
 
تهران‌پارس نام کوی بزرگی در شمال شرقی شهر تهران است. محدوده تهران‌پارس در منطقه‌های ۴ و ۸ شهرداری تهران قرار دارد.این محدوده از سمت شمال به بزرگراه بابایی (صدر)، از جنوب به خیابان دماوند، از شرق به بزرگراه پروین واز غرب به بزرگراه باقری محدود می‌شود.
کوی تهران‌پارس در زمان دودمان پهلوی و با طرح و نقشه شهرسازی توسط فرانسوی‌ها ساخته شد و امروزه برخلاف طرح اولیه دارای ۴ فلکه‌است(میدان پنجم همان میدان استخر کنونی در خیابان استخر می‌باشد). در درون تهران‌پارس نیز شهرک‌هایی ماند شهرک امید ، شهرک فرهنگیان ، شهرک پارس و شهرک كاج قرار دارند.
ساختار شهرسازی این ناحیه همچون نارمک بر پایه اصول شهرسازی نوین بنا شده‌است. بخش عظیمی از این منطقه در گذشته متعلق به زرتشتیان بوده‌است.
تهرانپارس به خاطر واقع شدن در کوهپایه جنوبی البرز و نزدیکی به پارکهای جنگلی سرخه حصار و لویزان دارای آب و هوای سردسیر و مطبوعی می‌باشد.
از خیابان‌های مهم این منطقه می‌توان به خیابان جشنواره (که شامل خیابان شهید حسین اشرفی گودرزی، خیابان شمس و ... است) ، خیابان حجربن عدی (بلوار تیر انداز)، خیابان گلبرگ شرقی، خیابان فرجام شرقی(جشنواره یا البرز)، خیابان رشید، خیابان ۱۹۶ و بزرگراه‌های رسالت، زین‌الدین و باقری (۴۵ متری تهرانپارس) اشاره کرد.
بزرگترین مسجد محله تهران پارس ، مسجد حضرت سیدالشهدا است که در خیابان جشنواره، چهارراه سیدالشهدا میباشد، که سال های متمادی است اهالی محله را برای برگزاری باشکوه مراسمات مذهبی گردهم میآورد. تهران پارس دارای کوجکترین شهرک تهران با نام فرهنګیان کل مریم در خیابان 204ش این محله با قدمت 16ساله میباشد.

آريانا 05-26-2010 05:33 AM

یوسف آباد
 
یوسِف‌آباد یکی از محله‌های تهران است که در منطقه ۶ شهرداری تهران واقع شده‌است.
این محله از غرب به بزرگراه کردستان، از شرق به خیابان ولی عصر، از شمال به بزرگراه شهید همت و از جنوب به خیابان شهید گمنام محدود می‌شود.
خیابان‌های اصلی این محله عبارتند از خیابان سید جمال الدین اسدآبادی، خیابان مستوفی، خیابان شهید جهان آرا، خیابان مهرام (مدبر)، خیابان بیستون و خیابان چهلستون.
بزرگترین میدان این محله میدان سید جمال الدین اسدآبادی است که پیش از انقلاب اسلامی میدان کلانتری نام داشته‌است.
خیابان سید جمال الدین اسدآبادی شلوغ ترین خیابان این محله‌است و بیشتر واحدهای اطراف آن را واحدهای تجاری و مغازه‌ها تشکیل می‌دهند.
از مراکز تفریحی این محله می‌توان به پارک شفق اشاره کرد که بزرگترین پارک تفریحی این محله‌است و فرهنگسرای شفق در آن قرار دارد.
سایر میدان‌های این محله عبارتند از میدان سلماس (فرح بخش سابق) و میدان فرهنگ.

ابریشم 09-19-2010 05:40 PM

تهران چگونه تهران شد؟
http://iranvij.ir/group/img/up/1241000721.jpg

تهران در قدیم روستایی نسبتا بزرگ بود که بین شهر بزرگ و معروف آن زمان، شهر ری و کوهپایه‌های البرز قرار داشت. اولین بار نام آن در ذکر زندگینامه ابوعبدالله حافظ تهرانی متولد ۱۹۰ ق آمده است. ‌

تا پیش از کشف تمدن قیطریه و همچنین کشف آثاری در تپه‌های عباس‌آباد، گمان می‌رفت پیشینه تاریخی این شهر به همان آثار یافت شده در حوالی شهرری محدود می‌شود، ولی اکتشافات باستان‌شناسی در تپه‌های عباس‌آباد، بوستان پنجم خیابان پاسداران و دروس، نشان داد تمام آبادی‌های ناحیه تاریخی قصران، دوره‌ای درخشان از استقرار اقوام کهن و خلاقیت‌های فرهنگی را پشت سر گذارده‌اند.

پس از حمله مغولان به ری و تخریب این شهر، تهران بیش‌ از پیش رشد یافت و عده‌ای از اهالی آواره ری را نیز در خود جای داد و مساحتش در این دوران به ۱۰۶ هکتار رسیده بود. ‌نخستین بار، شاه طهماسب صفوی در ۹۴۴ ق هنگام گذر از تهران ، باغ و بوستان فراوان این منطقه را پسندید و دستور داد تا بارو و خندقی به دورش بکشند، این بارو که ۱۱۴ برج به عدد سوره‌های قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت، از شمال به میدان توپ‌خانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی،( گروه اينترنتي ارور ) از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) محدود می‌شد، مساحت تهران در این دوران به ۴۴۰ هکتار رسید.‌در دوره شاه عباس اول (۹۹۶ - ۱۰۳۸ ق) پل، کاخ و کاروانسراهای زیادی در تهران بنا شد. دربخش شمالی برج و باروی شاه تهماسبی، چهارباغ و چنارستانی ساخته شد که بعدها دورش را دیواری کشیدند و به صورت کاخ (کاخ گلستان) و مقر حکومتی درآوردند.‌

در دوره حکومت آقا محمدخان قاجار سرسلسله قاجاریه ، تهران به پایتختی برگزیده شد، روز یکشنبه ۱۱ جمادی‌الثانی ۱۲۰۰ ق هم‌زمان با عید نوروز آقا محمد خان قاجار در خلوت کریم‌خانی تاج سلطنت ایران را بر سر گذارد و تهران را به عنوان پایتخت ایران معرفی کرد. ‌




● نام تهران‌

پژوهشگران <ران> را پسوندی به معنای دامنه گرفته‌اند و شمیران و تهران را بالادست و پایین‌دست خوانده‌اند. برخی دگر تهران را تغییر شکل یافته <تهرام> به معنای منطقه گرمسیر دانسته‌اند، در مقابل شمیرام یا شمیران که منطقه سردسیر است و همچنین عده‌ای بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز تهران بزرگ خوانده می‌شود در میان کوه‌های اطراف، گود به نظر می‌رسید و بدین سبب <ته‌ران> نام گرفت. ‌

روستایی که پیش‌درآمد شهر تهران بوده است، پیش از اسلام نیز وجود داشته اما پس از اسلام به‌تدریج نام آن معرب گردیده و از تهران به طهران تبدیل شده است اما جغرافیدانان معروف آن روزگار نیز به املای تهران اشاره نموده‌اند.




هم‌زمان با جنبش مشروطه که تغییرات زیادی در ادبیات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، رفته‌رفته املای تهران رواج یافت و پس از تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تاکید آن بر املای تهران، املای دیگر (طهران) کاملا منسوخ شد. ‌تهران کنونی بزرگ‌ترین شهر و پایتخت کشور ایران با جمعیت۰۳۶.۷۰۵.۷ نفر و مساحت ۷۳۰کیلومتر مربع است که به همراه توابع خود، جمعیتی برابر ۰۰۹.۲۷۳.۱۳ نفر و مساحتی برابر ۸۱۴.۱۸ کیلومتر مربع دارد.

تراکم جمعیت در تهران بین ده هزار و هفتصد تا بیش از یازده هزار نفر در هر کیلومتر مربع برآورد می شود که شانزدهمین شهر پرتراکم جهان است.

شهر تهران در کوهپایه‌های جنوبی رشته کوه البرز در حد فاصل طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۲ دقیقه شرقی تا ۵۱ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی، به طول تقریبی ۵۰ کیلومتر و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۳۴ دقیقه شمالی تا ۳۵ درجه و ۵۰ دقیقه شمالی به عرض تقریبی ۳۰ کیلومتر گسترده شده است. ارتفاع شهر در شمالی‌‌ترین نقاط به ۱۸۰۰ متر و در جنوبی‌ترین نقاط به ۱۰۵۰ متر از سطح دریا می‌رسد.

تهران از شمال به نواحی کوهستانی و از جنوب به نواحی کویری منتهی شده در نتیجه در جنوب و شمال دارای آب و هوایی متفاوت است. نواحی شمالی از آب و هوای سرد و خشک و نواحی جنوبی از آب و هوای گرم و خشک برخوردارند.

ابریشم 09-19-2010 05:41 PM

تفریحات تهران نشینان قدیم
خربازی یا خر سواری
یکی از سرگرمی های جمعی مردم خربازی ( خرسواری ، یابو سواری ) بود و این بازی و تفریح منحصراٌ مخصوص داش مشدی های خوش پوش بود که برای سوار شدن بر خرهای معروف به خربندی و یا خرهای دولایی به خیابان علاءالدوله ( فردوسی ) می رفتند . در این خیابان ده ها خر کوچک و بزرگ همراه پالان های دیدنی و افسارهای مزین به برنج و نقره و گل میخ نقره کوبی شده و زنگوله های ریسه ای و پالان های مخمل و شال و ترمه و اطلس پرزرق و برق و دست و پا و بال و دم حنابسته و سم های سیاه شده و منگوله های زیبا آماده شده بود .
عکاسی
از ورد اولین دوربین عکاسی به ایران بیش از 150 سال می گذرد . در اوایل سلطنت ناصرالدن شاه قاجار کلاسی در مدرسه داالفنون دایر شد که جهت آموزش عکاسی به شاه زادگان و درباریان قاجار و توسط عبداله قاجار که می توان به عنوان پدر عکاسی ایران از وی نام برد اداره می شد .
ناصرالدین شاه به علت علاقه ای که خود به عکاسی داشت . عکاسی می کرد و از آن دوران عکس های زیادی باقی مانده که در کاخ گلستان موجود است .
بعد از دارالفنون و عبداله قاجار ، عکاسی تدریجاٌ توسط اشخاصی مانند « آنتوان عکاس » ماشاءاله خان و روسی خان توسعه یافت و از حالت درباری خارج شد و فراگیر شد . از جمله عکاسی های قدیمی می توان به فتوگرافی نهامی با بیش از 70 سال سابقه اشاره نمود که دارای آرشیو بزرگی از عکس های تاریخی می باشد .


سینما
سینما از سال ها پیش وارد ایران شد و همان طور که می دانید فیلم هایی که در آن نمایش داده می شد همگی فیلم صامت و غیرناطق بودند . اولین سینما در خیابان مریضخانه ( سپه ) به نام سینما سپه تأسیس گردید که چندین سال مشغول کار بود .


خربازها و یا یابوسوارها نیز لباس های جالبی می پوشیدند . مثلاٌ لباده های بلند از ماهوت و مخمل و رداهای رالی و کپنک های نمدی و شال های ابریشمی و گیوه های آجیره و ملکی و غیره و این خرسوارها در برابر چشمان صدها تماشاچی از حاشیه خیابان علاءالدوله و گاهی لاله زار بالا و پایین می رفتند .

مساله گوها یا مرشد ها
یکی از سرگرمی های تهرانی ها مساله گوها یا مرشد ها بودند که با صدای رگه دار و زنگدار در میدان ها و خیابان های دارالخلافه ، معرکه به راه می انداختند . آنها معمولاٌ دو نفر بودند یکی خود مرشد ( مساله گو ) و دیگری بچه مرشد . به این ترتیب که مرشد مسأله ای را در برابر جمعیت حاضر مطرح می کرد و بچه مرشد به آن پاسخ می گفت . این مرشد ها معمولاٌ تا پولی از مردم جمع آوری نمی کردند شروع به مسأله گویی نمی کردند و گاهی این حضرات مرشدها حرف های خود را در یک جای حساس قطع می کردند . الباقی را به روز دیگر حواله می کردند تا خلایق را تشنه تر و مشتاق تر گردانند .

ابریشم 09-19-2010 05:41 PM

اولین فیلم های صامت در سینما
در دی ماه سال 1309 هجری شمسی اولین فیلم ایرانی در تهران به نمایش در آمد . این فیلم صامت آبی و رابی نام داشت توسط فردی بنام اوانس اوگانپاسن نوشته و ساخته شده بود . اوگانپاسن اولین کسی بود که مدرسه ای برای تربیت آرتیست در ایران تأسیس کرد و برای ساختن اولین فیلمش نیز از شاگردان همین مدرسه استفاده کرد . هنرپیشگان اولین فیلم آبی و رابی که یک فیلم کمدی بود عبارت بودند از محمد ضرابی و غلامعلی سهرابی که یکی نقش فرد کوتاه قد و دیگری نقش یک فرد بلند قد را بازی می کرد . در طول فیلم حوادث غیرمترقبه و جالب و خنده داری برای این دو به وجود می آمد . این فیلم برای اولین بار در سینما مایاک تهران به نمایش در آمد و طبق روایتی می گویند که در یک حادثه آتش سوزی در این سینما فیلم آبی و رابی از بین رفته است . پس از فیلم آبی و رابی اوگانپاسن دست به کار ساخت دومین فیلم خود به نام حاجی آقا آکتور سینما می شود را شروع کرد و این فیلم پس از طی مراحل تولید در اواخر سال 1312 ه.ش آماده نمایش شد ولی در همین زمان تب اولین فیلم ناطق فارسی همه گیر می شود و این نمایش گر چه جزو اولین فیلم های ایرانی بود توفیقی برای سازندگانش به بار نیاورد و بلکه تا حدودی باعث ورشکستگی آنان نیز شد .

اولین فیلم ناطق ایرانی
فیلم دختر لر اولین فیلم ناطق ایرانی است که در اوایل سال 1312 هجری شمسی به نویسندگی و بازیگری نقش اول و کارگردانی هنری ، عبدالحسین سپنتا در بمبئی شروع به فیلمبرداری می شود و پس از اتمام کار فیلم دختر لر در سال 1312 هجری شمسی در تهران به روی پرده می رود و از همان روزهای آغاز نمایش با استقبال چشمگیر و بی سابقه ای مواجه می شود . در آن زمان سینماهای تهران هفته ای یک تا دو فیلم عوض می کردند ولی این با سینماهایی که این فیلم را نمایش می دادند سنت شکنی را آغاز کرده و به علت فروش بسیار خوب آن مدت زیادی این فیلم را بر روی پرده باقی گذاردند به طوری که حدود یک ماه سینما مایاک و 110 روز سینما سپه در اوایل کار به نمایش این فیلم پرداختند و پس از آن بارها این فیلم در سینماهای مختلف به روی پرده رفت .
سپنتا را می توان پدر سینمای ناطق ایران نامید وی زمانی دست به ساخت فیلم ناطق ایرانی زد که میزان آگاهی داده و آنها را با فرهنگ و گذشته خویش آشنا سازد از کارهای بعدی سپنتا هم روشن می گردد که وی تا چه اندازه سعی در احیای فرهنگ ایران داشت . فیلم های دیگر او عبارتند از : فردوسی ، شیرین و فرهاد ، چشم های سیاه ، لیلی و مجنون ، و چند فیلم کوتاه دیگر
.


نمایش لوطی عنتری
تماشای لوطی عنتری هم از جمله سرگرمی های مردم تهران قدیم بود و به کمک یک کمانچه ، عنتر یا میمون تربیت شده ای را در حضور مردم به رقص و عملیات شگفت آور وار می داشتند . گاهی به جای یک عنتر ، خرس های کوچک دست آموز وظیفه اجرای نقش عنتر را به عهده داشتند و حرکاتی جالب را در معرض دید تماشاگران قرار می دادند . لوطی عنترها به طور سیار نمایش می دادند و در کوچه و خیابان ها با نواختن ضرب اهل محل را خبر می کردند .

پرده قیامت
پرده قیامت از دیگر سرگرمی های مردم به حساب می آمد و عبارت بود از : یک پرده نقاشی شده بزرگ که معمولاٌ اوضاع و خصوصیات دوزخ را به زعم تصویربردا مجسم می گردانید . بر روی چنین پرده ای تصویر جهنم با شعله های آتش تجسم می یافت و از گوشه و کنار آن چند مار و عقرب و حتی اژدها دیده می شد که گناهکاران و دوزخیان ، علاوه بر مکافات عمل خود به وسیله لهیب ، آتش ، گرفتار جانوران وحشتناک هم می گردیدند . در برابر جهنم چند سگ با چشمان وغ زده هم دیده می شد که گویا از گماشتگان دوزخ به شمار می رفتند . متصدی پرده قیامت با چوبی بلند و صدایی زنگدار و گرفته یکایک خصوصیات و گشه های پرده را که بر دیوار آویخته بود یادآوری می کرد .

ابریشم 09-19-2010 05:41 PM

بند بازی
بندبازی و عملیات آکروباتی نیز یکی از نمایش های جالب توجه روزگار قدیم تهران بود و این بازیها دو نوع بودند : یکی از آنها مختصر و محدود و سیار بود و یک دسته بند باز مرکب از یک آدم نسبتاٌ گردن کلفت زورمند و یک کودک خردسال ، آن را اجرا می کردند . کودک خردسال بر روی نوک چوب کلفتی می رفت و سردیگر چوب که کودک عملیات خود را بر فراز آن انجام می داد در میان کمربند محکمی که بر روی شکم شخص زورمند بسته شده بود قرار داشت و در همین زمان که عملیات بندبازی شروع می گردید شخص سومی که ضربی به زیر بغل داشت آهنگ هایی را زمزمه می کرد و بر روی ضرب می نواخت .

الک دولک بازی
الک دولک بازی که تا این اواخر هم به وسیله کودکان محلات تهران بازی می شد . بازی جالبی بود که بچه های محل و حتی بزرگسالان خود را به آن مشغول می داشتند . این بازی چنین بود که طبق قرعه انداختن شخص چوب کلفتی را به دست می گرفت و چندین چوب کوتاه را بر روی دو آجر یا دو سنگ قرار می داد و به وسیله چوب ضخیم و بلند ، چوب کوچک را به فضا پرتاب کرده و ضربه شدیدی بر آن وارد می آورد و بازیکنان که با فاصله قرار داشتند اگر چوب کوتاه را می گرفتند برنده شده و به جای بازیکن نخست می رفتند و این دور تسلسل همچنان ادامه می یافت .


بادبادک
اختراع بادبادک به دنبال مشاهده اولین هواپیما که در فضای تهران به پرواز درآمد . قدم به عرصه وجود گذاشت . بچه ها بادبادک را که عبارت بود از یک زرورق نازک با چوب های نی بود که میانش را به نخ بلندی بسته بوند به هوا می فرستادند و وقتی در جریان باد قرار می گرفت شروع به اوج گرفتن می کرد . گاهی به دم این بادبادک ها فانوس نورانی می بستند که وقتی شب به فضا فرستاده می شد با نور خود منظره جالبی را تشکیل می داد . در چهار گوشه بادبادک ها گوشواره هایی هم از کاغذ متصل می کردند که بر زیبایی آنها افزوده می شد .

ابریشم 09-19-2010 05:42 PM

عکس: پاییز خیابان ولی عصر

تصویر هوایی خیابان ولی عصر، زیبایی آن را نمایان‌تر می‌کند

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1.../46517_485.jpg

ابریشم 09-19-2010 05:43 PM

امکانات در تهران قدیم
آب انبارها
در تهران قدیم علاوه بر قنوان ، آب انبارهای متعددی وجود داشت که بناکنندگان آن اکثراٌ مردم خیراندیش و نیکوکار بودند . این آب انبارها که اغلب گنجایش مقدار زیادی آب را داشت . در موقع خشکسالی و هنگامی که قنوات تهران جوابگوی احتیاجات مردم را نمی داد . نقش مهمی را به عهده داشتند و از طرفی ذخیره آب را در این انبار یک کار مال اندیشانه بود که نگرانی های مردم را در مواقع خشکی و احتیاج مرتفع می ساخت . یکی از مهمترین آب انبارهای داراخلافه آب انبار سید اسماعیل بود . این آب انبار تاریخی کهنسال در زمان حکومت سلجوقیان و سلطنت طغرل اول به وجود آمد ولی بعدها متروک گردید . آنگاه در دوران صفویه شاه طهماسب اول امر به تعمیر آب انبار داد ولی باز هم متروک شد تا اینکه حاج عیسی وزیر دستور تجدید بنای آن را داد .


اولین کارخانه برق
اولین کارخانه برق توسط حاج امین الضرب اصفهانی ( مهدوی ) به کار افتاد . حاج امین الضرب که اصفهانی زیرک و تاجر حسابگری بود . قبلاٌ نیز ضرب مسکوکات را به عهده داشت و ضمناٌ آدم سرمایه داری بود . وقتی جز ملتزمین مظفرالدین شاه به روسیه رفت . روزی هنگام قدم زدن در خیابان چشمش به کارخانه برق افتاد که شهر را روشن می کرد . وی چنان مجذوب روشنایی برق شد که تصمیم گرفت او نیز چنین کارخانه ای در دارالخلافه دایر نماید و برای این منظور ابتدا امتیازش را از مظفرالدین شاه اخذ نمود و سپس کارخانه را رو به راه کرد . کارخانه حاج امین الضرب فقط 400 کیلو وات نیروی برق داشت که می توانست قسمتی از خیابان های دارالخلافه را روشن نماید .



چراغ گاز
کارخانه کا ابتدا در خیابان چراغ گاز ( چراغ برق ) تأسیس شد و کار خود را شروع کرد . طرز کار این کارخانه چنین بود که دیگ های در داری تعبیه کرده بودند که درهایشان با پیچ و مهره هایی بسته می شد در آن کار گذاشته بودند و از آن کار گذاشته بودند و از آن لوله هایی به اطراف کشیده بودند که این لوله عمده اش به خیابان ناصریه و در اندرون می آمد . هنگام غروب شیرهای دیگ باز می شد و گاز کاربیت در لوله جریان پیدا می کرد و در همین وقت عده ای چراغچی با میله های بلند مشتعل ، فانوس های مخصوص گازی را که به دیوار نصب شده بود روشن یا خاموش می کردند .


روشنایی پیه سوز و فانوس
قبل از اینکه در خیابان های تهران چراغ های گازی و بعدها برقی به کار افتد . اکثر معابر و گذرگاه ها و مخصوصاٌ محلات بازار ، شب ها به وسیله فانوس های فتیله ای و پیه سوز و غیره روشن می شد . پیه سوزها با روغن پیه افروخته می گشت و فانوس ها را با نفت پر و روشن می ساختند . این چراغ ها ، فانوس ها و پیه سوزها را در فاصله های معین بر فراز دیوار نصب می کردند و هر محله ای برای این چراغ ها یک متصدی داشت که شب ها آنها را روشن کرده و صبح ها خاموش می کردند .
فانوس ها تحت کنترل شخصی به نام حسین خان چراغچی بود که سر دسته چراغچیان به شمار می رفت و آنها را استخدام می کرد .

سقاخانه
در تهران قدیم سقاخانه ها را بیشتر به دلیل مذهبی و ثواب آن می ساختند و بنای آن چنین بود که در یک دکان نیم یابی یا ظروف سنگی بزرگی قرار می دادند و در اطراف آن جامها و یا پیاله هایی که معمولاٌ بسته به زنجیر بود می نهادند و این کارها بیشتر در ایام عزاداری و یا روضه خوانی سیدالشهداء و با شهیدان دشت کربلا انجام می شد . در شب هنگام برای اینکه چشم تشنه لبان بهتر ببیند در محفظه هایی در کنار محل آب شمع هایی روشن می کردند و بعد از مدتی این کار مقدمه ای شد برای کسانی که نذر و نیازی داشتند . آنها هر شب جمعه شمع هایی را در سقاخانه های تهران قدیم نصب و روشن می ساختند . در بعضی از سقاخانه ها که کار و وضعشان مفصل تر بود تعدادی شمایل مقدسین مثل حضرت عباس و حضرت علی اکبر را به دیوار می آویختند و معمولاٌ هر سقاخانه ای برای خود یک متولی و کارگردان داشت معروفترین سقاخانه ها عبارت بودند از :
سقاخانه نوروز خان ، سقاخانه مرحوم آشیخ هادی نجم آبادی ، سقاخانه آیینه .
سقاخانه نوروزخان معروف ترین و مفصل ترین سقاخانه های تهران قدیم بود ولی سقاخانه شیخ هادی معروفیتش به علت کشته شدن ماژورایمیری ، مأمور کشور آمریکا بود که هنگام عکسبرداری از چگونگی استفاده از سقاخانه و طریقه روشن کردن شمع و بعضی نذر و نیازها به تحریک جمعی از ماجراجویان مرموز که در ورای آن سیاست خاصی پنهان بود . مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هنگام فرار از پناه بردن به کمیسری به قتل رسید

ابریشم 09-19-2010 05:44 PM

لباس مردم تهران قدیم
شال کلاه و جبه


لباس رسمی ، معمول و متداول در عصر قاجارها برای تمام طبقات شال کلاه و جبه بود . شال کلاه نوعی عمامه بود که ریشه قدیمی دارد . بعد از اشغال ایران به وسیله اعراب ، کلاه باستانی آنان مبدل به عمامه شد . سلاطین زمان صفویه که تا حدی خود را روحانی مذهبی جلوه می دادند عمامه سبز را نشانه سیادت آنها بود به عنوان کلاه یا سرپوش انتخاب نموده و برای اینکه امتیاز بر سایرین داشته باشد تاج یا جقه جواهر بر روی آن نصب می کردند . اهل علم و رجال ، عمامه عادی سبز می گذاشتند و دیگر شاهان مثل نادرشاه ، کریم خان ، ناصرالدین شاه و فتحلیشاه که جنبه روحانی نداشتند شال ترمه دوزی حاشیه داری به کلاه عادی پیچیده به سر می گذاشتند . جبه هم ریشه عربی و ترکمنی دارد . زیرا لباس بلند و گشاد در پیش اعراب و ترکمنان مرسوم بود و آنها از قدیم لباس بلند می پوشیده اند . از زمان آقا محمدخان به بعد شال کلاه و جبه و ترمه چاقچوری از ماهوت گلی و کفش ساقری لباس رسمی به حساب می آمد و رنگ شال و جبه اختیاری بوده است . در عهد ناصری چاقچوری به جوراب ماهوت گلی و کفش ساقری ، لباس رسمی به حساب می آمد و رنگ شال و جبه اختیاری بوده است . در عهد ناصری چاقچوری به جوراب ماهت گلی و کفش ساقری به کفش دستک دار تبدیل شد ولی شاه کلاه و جبه تغییر نکرد .



کوتاه شدن کلاه
از زمان آقامحمدخان تا سالیان دراز طبق عادات و رسوم کلاه های بسیار بلندی از پوست های بخارا و سمرقند که به بهای گزاف تهیه می شد مد روز بود ولی از زمان محمد شاه به منظور جلوگیری از اسراف و نیز به دلیل اینکه چنین کلاه هایی از تناسب خارج بود به حکم شاه قاجار طول کلاه ها کوتاه تر گردید .


کلاه نمدی
در آن زمان ها ، کلاه برای مرد همانند چادر برای زن بود . هیچ کس بدون کلاه در انظار ظاهر نمی گردید و اگر کسی استطاعت خریدن کلاه نداشت . سر خود را با دستمال و شال و مانند آنها می پوشانید لزوم کلاه بر سر داشتن به حدی بود که شب ها مردها عرق چین به سر می گذاشتند و می خوابیدند و روزها در داخل کلاه عرق چینی داشتند .
چون اکثر کلاه ها قبل از مد شدن کلاه مقوایی ، از نمد ساخته می شدند لذا نمد مالی یکی از پیشینه های مهم بود . برای ساخت و مالیدن نمد در مغازه های مربوط به این کار در وسط مغازه ها محل بر آمده ای بود که سینی بزرگ توگردی روی اجاق جاسازی شده بود که همواره مقداری آب صابون از وسط آن بخار می کرد و کارگران در حال نشسته در دو طرف نمدها را می مالیدند و تبدیل به کلاه می کردند .



لباس زنان
لباس زنان تهران قدیم عبارت بود از پیراهن کوتاه و ارخالقی از آن کوتاهتر برای پوشاندن بالاتنه به کار می رفت و نیز زیر جامه ای که تا پشت قدم ها را می پوشانید .
در زمستان گنجه ای هم برای حفظ از سرما بر آن اضافه می شد . سرپوش زن ها چادرقدی بود که سر و موی یافته بلند آنها را از نظر می پوشاند . آنها وقتی می خواستند از خانه بیرون بروند . چاقچوری که زیر جامه در آن بگنجد به پا و چادر سیاهی بر سر و روبنده ای از پارچه سفید با قلابه جواهر که از پست سر آنها می درخشید ، به صورت می زدند .

چادرچاقچور
جنس چادر خانم ها از دیبا و پارچه پشمی بود . زن های فقیر پارچه دیبا و خانم های اشراف پارچه پشمی به کار می بردند . پیرزن ها دور کمر چادر را نوار می گذاشتند و این نوار را به گردن خود می انداختند و زنهای جوان برای آن کمر می دوختند .
چاقچور شلوار بلندی بود که ایفه داشت و در قسمت مچ پاچین داشت

ابریشم 09-19-2010 05:45 PM

شغل مردم در تهران قدیم
اسلحه خانه
تا زمانی که قشون ایران مرکب از پیاده های چریکی و سوارهای ایلانی بود . فرمانروایان خزانه ای از اسلحه ترتیب داده و آن را به شخص امینی می سپردند تا در مواقع آرامش اسلحه کهنه و از کار افتاده را اصلاح کرده و در موارد جنگ افرادی را که به میدان رزم می رفتند مسلح می کردند .

آسیاب ها و عصارخانه ها
آسیاب ها عبارت بودند از محوطه ای که در وسط آن دو قطعه سنگ از یک طرف با اهرمی به یک رأس چارپا مانند الاغ ، شتر ، قاطر و یا اسب متصل بود و با حرکت دورانی ، سنگ روی آسیاب را به حرکت در می آورد و با گردش این سنگ ، آنچه مواد از قبیل نمک و دانه های زردچوبه و فلفل به وسط سنگ مزبور ریخته می شد نرم می گردید . در قسمت بالای متحرک جایگاهی بود که مواد خرد شونده را در داخل آن می ریختند تا از داخل سوراخ به زیر سنگ رفته و سپس خرد گردد . اما نوعی دیگر از این آسیاب ها وجود داشت که به نام عصارخانه معروف بود و این عصارخانه ها به همان شکل و کیفیتی که گفته شد کار می کردند با این تفاوت که به جای نمک و غیره مواد نباتی و روغنی مثل کرچک و غوره و غیره را به داخل ان می ریختند تا روغن و یا آب آنها گرفته شود .


ایشیک خانه
به کسی که امور مربوط به تشریفات را انجام می داد ایشیک آقاسی می گفتند و ایشیک آقاسی عرایض کسانی را که از ولایات برای دادخواهی به دربار می آوردند به عرض می رساند .


بازار مفت برها
در تهران قدیم در کنار خندق بیرونی شهر بازاری بود به نام بازار مفت برها که مرغوبترین اجناس در آن فراهم می گردید تا آنجا که خرید دربار و درباریان نیز در آنجا صورت می گرفت . بازاری که شامل همه نوع کالا مانند خوراک ، پوشاک ، خرازی ، بلور ، عطر ، عتیقه و ....
کله پزی ، نانوایی سنگکی ، آش فروشی ، فرنی فروشی ، آجیل فروشی ، عطاری ، سقایی ، سقاخانه ، کلاهدوزی ، توتون فروشی ، سیگارپیچی ، سیگار فروشی ، ساعت سازی ، رنگرزی ، سلمانی ، دندان کشی ( که جزو کار سلمانی ها بود ) دندانسازی های خارجی ، نقالی و سخنوری ، مسگری ، صحافی ، چایخانه ، عیادوزی ، عطاری و نسخه پیچی از جمله مشاغل موجود در آن بود . همچنین بازار ارسی دوزها ، بازار خیاط ها ( در جنوب امامزاده زید ) بازار آهنگرها و بازار پالان دوزها از جمله بازارهای موجود بود . تره بار فروشی نیز در میدان امین السلطان قرار داشت .


تلگراف خانه
در سال 1274 ه.ق بنای آن شروع شد و در ابتدای امر رشته سیم آزمایشی آن به وسیله معلمین و استادان و شاگردان دارالفنون میان تلگراف خانه و باغ لاله زاز دایر شد و چند سال بعد علیقلی خان پسر رضاقلی خان هدایت ( ناظم سابق مدرسه دارالفنون ) از تهران تا سلطانیه و از آنجا به تبریز سیم تلگراف خانه را برقرار نمود . این اقدام موجب گردید که بعدها علیقلی خان به لقب مخبرالدوله معروف شده و وزیر تلگراف کرد .


جارچی
زمانی که روزنامه در ایران به شکل منظم منتشر نمی شد . جارچی ها مطالب مهم را به گوش مردم می رساندند و مردم به گفته جارچی ها اعتماد داشتند رییس جارچی ها را جارچی باشی می نامیدند


چای فروشی های سیار
این کاسب های دوره گرد سماور بزرگی را از حلبی و یا آهن سفید همراه داشتند که آن را یک کمربند با خود حمل می کردند علاوه بر این کمربند یک کمربند دیگری هم قهوه چی به کمر می بست که در آن برای استکان و نعلبکی ها جاسازی شده بود یک سطل آب و یک ظرف مخصوص ذغال و مقداری سوخت دیگر برای جوش آوردن آب سماور نیز از مضافات بسیار بود .


داروخانه
داروخانه شورین نخستین داروخانه ای بود که داروهای فرنگی می فروخت . پس از چندی مولیون فرانسوی جهت تدریس در دارالفنون استخدام گردید و داروخانه ای هم به نام خودش تأسیس کرد .
اولین داروی خارجی که به ایران آمد گنه گنه بود که یک پزشک انگلیسی به نام کورمک برای عباس میرزا نایب السلطنه فرزند فتحعلیشاه وارد کرد که معالجه کننده تب نوبه بود .


فراش خانه
فراش ها کسانی بودند که خلافکاران را به مجازات می رساندند آنها در خانه اعیان مجرم را به رو خوابانیده و چند چوب به ران هایش می نواختند . اما در کارهای دولتی اشکلک و کند و زنجیر به کار برده و حتی گوش و دماغ و دست بریدن و به طناب افکندن و سربریدن از وظایف آنها به شمار می رفت .


كالسكه خانه
كالسكه خانه هم از عهد ناصري تشكيل شد و اين هنگامي بود كه كالسكه به ايران وارد گرديد. كالسكه چي باشي رييس كالسكه خانه بود و كليه كالسكه چي ها تحت امر او بودند

كشيك خانه
گارد مخصوص را مي گفتند كه تحت رياست كيشيكچي باشي بود سواران كشيك خانه راغلام كشيك خانه هم ميگفتند و رييس آنها راكه بعد از كشيك چي باشي، شخص اول كشيك خانه بود قولر آقاسي باشي مي ناميدند

مریضخانه
نخستین مریضخانه ای که در تهران قدیم دایر گردید . بیمارستان دولتی بود که در سال 1290 هجری قمری در خیابان مریضخانه ( خیابان سپه ) تأسیس گردید . در حال حاضر این مریضخانه بیمارستان سینا خوانده می شود .


میرآخوندی
نگهداری حیواناتی مثل اسب و مادیان که در اصطبل نگاهداری می کردید کار میرآخوندی بود

ابریشم 09-19-2010 05:50 PM

تهران پیش از انقلاب و پس از انقلاب
پیش از انقلاب
پس از انقلاب

پارک پهلوی
پارک دانشجو

پارک فرح
پارک لاله

پارک کوروش
پارک شریعتی

پارک شاهنشاهی
پارک ملت

پارک ولیعهد
پارک ولیعصر

پارک شهباز
پارک هفده شهریور


ابریشم 09-19-2010 05:50 PM

میدان شهیاد
میدان آزادی

میدان 28 مرداد
میدان استقلال

میدان فوزیه
میدان امام حسین

میدان سپه
میدان امام خمینی

میدان 24 اسفند
میدان انقلاب

میدان کندی
میدان توحید

میدان محمدرضا شاه
میدان جمهوری

میدان باغشاه
میدان حر

میدان فرحناز
میدان شمشیری

میدان ژاله
میدان شهدا

میدان کاخ
میدان فلسطین

میدان ولیعهد
میدان ولیعصر

ابریشم 09-19-2010 05:50 PM

بزرگراه شهیاد
بزرگراه آیت‌الله سعیدی

بزرگراه جردن
بزرگراه آفریقا

بزرگراه فرح‌زاد
بزرگراه آل‌احمد

بزرگراه شاهنشاهی
بزرگراه مدرس

ابریشم 09-19-2010 05:51 PM

خیابان آیزونهاور
خیابان آزادی

خیابان تخت‌طاووس
خیابان مطهری

خیابان شاهرضا
خیابان انقلاب

خیابان تخت جمشید
خیابان طالقانی

خیابان ولیعهد
خیابان پاتریس لومومبا

خیابان سلطنت‌آباد
خیابان پاسداران

خیابان فرح‌آباد
خیابان پیروزی

خیابان کندی
خیابان توحید

خیابان شاه
خیابان جمهوری

خیابان کوروش کبیر
خیابان شریعتی

خیابان آریامهر
خیابان فاطمی

خیابان زاهدی
خیابان قرنی

خیابان تاج
خیابان ستارخان

خیابان ثریا
خیابان سمیه

خیابان سپهبد رزم‌آرا
خیابان فدائیان اسلام

خیابان کاخ
خیابان فلسطین

خیابان پهلوی
خیابان مصدق

خیابان بلوار پهلوی
خیابان میرداماد

خیابان چرچیل
خیابان نوفل لوشاتو

خیابان شهناز و شهباز
خیابان هفده شهریور

ابریشم 09-19-2010 05:52 PM

وسایل های حمل و نقل در تهران قدیم

اولین اتومبیل تهران
به دنبال کالسکه هایی که با بخار و آتش حرکت می کردند اولین اتومبیل هایی که به ایران وارد شد . سواری های فورد کروکی کلاچی با لاستیک توپر بود . اتومبیل هایی نیز شبیه وانت امروزی وارد تهران شد که به آنها ماشین لاری می گفتند و همچنین اتومبیل های دورسیمی که برای حمل بار و مسافر می آمدند . به هر جهت نخستین اتومبیل در زمان مظفرالدین شاه وارد تهران گردید .


اولین خط آهن ( ماشین دودی )
نخستین خط آهن ایران ، خط آهن تهران به شهرری بود که در سال 1261 هجری شمسی و 1883 میلادی امتیاز آن را یک نفر مهندس فرانسوی به نام مسیوبواتان از ناصرالدین شاه گرفت . ماشین های که در این خط به کار افتادند نام ترن نداشتند بلکه در دارالخائفه آنهار را ماشین دودی می گفتند .


دلیجان
دلیجان کالسکه ای هشت نفره بود با اطاق و پشتی باربنددار با دور چرخ هایی از آهن که از درشکه و کالسکه که چرخ هایش رزین دار ، سخت تر و از گاری فنر نداشت راحت تر بود .


کجاوه ، پالکی و هودج
سه وسیله نقلیه ساخته شده از چوب بودند که بر روی قاطر ، الاغ ، اسب و یا شتر حمل می کردید هر کجاوه و پالکی و هودج فقط جای یک نفر بود و بر مرکب از هر نوع دو تا از این جایگاهها قرار می گرفت که تعادل آن برقرار گردد .

ابریشم 09-19-2010 05:54 PM

دليل نامگذاري خيابان جردن تهران


http://cph-theory.persiangig.ir/2258-1.JPG



دكتر ساموئل مارتين جردن (به انگليسي: Samuel M. Jordan) از سال ۱۸۹۹ تا سال ۱۹۴۰ رياست كالج آمريكايي تهران (دبيرستان البرز) را به عهده داشت. او باني و سازنده دبيرستان البرز و مدرسه دخترانه آمريكايي تهران است.


جردن در سال ۱۸۷۱ ميلادي در نزديكي شهر يورك در پنسيلوانيا بدنيا آمد. پس از ت�حصيل در دبستان و دبيرستان در سال ۱۸۹۵ ميلادي از كالج لافايت درجه B.A (ليسانس) گرفت. در سال ۱۸۹۸ درجه استادي علوم الهي (ام.ا) از دانشگاه پرينستون را دريافت كرد. در سال ۱۹۱۶ كالج لافايت او را با درجه D.D (دكتر در حكمت و فلسفه) شناخت و در سال ۱۹۳۵ ميلادي از كالج واشنگتن و جفرسون بدرجهٔ دكتراي حقوق نائل شد.

دكتر جردن در سال ۱۸۹۸ ميلادي (۱۲۷۸ خورشيدي) به ايران آمد و يك سال بعد رياست مدرسه را به عهده گرفت .در سال ۱۹۱۳ ميلادي (۱۲۹۲ خورشيدي) با راه‌اندازي كلاس‌هاي باقيمانده دوره دوازده ساله دبيرستان تكميل گرديد. در سال ۱۹۱۸ ميلادي (۱۲۹۷ خورشيدي) اولين ساختمان شبانه‌روزي كه در آن زمان، مك كورميك‌ هال (Maccormick Hall) ناميده مي‌شد و يك ساختمان ديگر پايان يافت.

به پاس خدمات فرهنگي وي در كالج البرز، دو مدال و نشان به او عطا كرد:

� در سال ۱۳۰۰ هجري خورشيدي، وي يك قطعه نشان و مدال درجه دوم علمي

� بار ديگر در سال ۱۳۱۹ هجري خورشيدي، وي و خانمش به دريافت نشان درجه يك علمي ديگر مفتخر شدند.

دكتر جردن، در سال ۱۳۱۹ هجري خورشيدي از ايران رفت.

دكتر جردن پس از بازگشت به آمريكا، در سال ۱۳۲۳ هجري خورشيدي، دوباره به ايران آمد و مورد استقبال شاگردان و مريدانش قرار گرفت. او ايران را وطن دوم خود مي ‌ناميد و همواره از آن به نيكي ياد مي‌كرد. وي در سال ۱۳۳۳ هجري خورشيدي، در ۸۱ سالگى در آمريكا در گذشت.

در سال ۱۳۲۶ هجري خورشيدي، مراسمي به ياد او و براي بزرگداشت او در تالار دبيرستان البرز برگزار شد و نيم تنه سنگي وي را كه استاد ابوال�حسن صديقي تراشيده بود، در كنار در ورودي آن نصب كردند. اين پيكره بعدا به كتابخانه دانشگاه صنعتي اميركبير منتقل گرديد.

بزرگراه آفريقا در شمال تهران، در زمان رژيم گذشته، به يادبود وي خيابان جردن نام گرفته بود، نامي كه هنوز هم بطور غير رسمي كاربرد دارد. كتابي به نام 'روش دكتر جردن' به قلم شكرالله ناصر در ديماه ۱۳۲۳ در تهران منتشر شده كه در آن به شيوه كار وي و اداره دبيرستان پرداخته است.

از خاطرات و كلمات دكتر جردن

� 'من ميليونر هستم زيرا هزارها فرزند دارم كه هر كدام براي من، براي ايران و براي دنيا ميليونها ارزش دارند.'

'بچه‏ها مملكت شما سابقهٔ درخشانى داشته است. بازگشت به آن روزگار درخشش بستگى به همت و شجاعت و كوشش شما دارد. اميدوارم �حرف من در گوش و قلب شما باشد و براى ملت و كشورتان مفيد واقع شويد.'

براي دروغ، ده شاهي كفاره تعيين كرده بود.
اگر در جيب كسي سيگار پيدا ميشد، يك تومان جريمه داشت.
اگر از دانش‏آموزى سئوالى مى‏كرد و او بلد نبود، مى‏گفت: 'كلّه به ‏كار، كدو كنار.'
ميگفت ' سيگار لوله بي مصرفي است كه يك سر آن آتش و سر ديگر آن احمقي است!'
لوطى‏ را در معنايى منفى ـ در مايهٔ الواط ـ به ‏كار مى‏برد و مى‏گفت: 'غيرت، همت، زحمت، كار، كوشش: اينها به آدم‏آباد مى‏رسد. سستى، بى‏�حالى، كارنكردن، بارى‏ به ‏هرجهت بودن به لوطى‏آباد مى‏رسد.'

از ديگر بزرگان دربارهٔ او :

تا كشور ما جايگه جردن شد
بس خارستان كز مددش گلشن شد

اين باغ هنر كه دور از او بود، كنون‏
چشمش به جمال باغبان روشن شد

و نيز:

نادانى چيست جز به غفلت مردن؟
بايد به علاج از اين مرض جان بردن

گفتم كه طبيب درد نادانى كيست؟
پير خردم گفت كه جردن، جردن!


ابریشم 09-19-2010 05:56 PM

تاريخچه تهران
نام تهران در حدود اواخر سده دوم بيش از ميلاد ، براي اولين بار در يمي از نوشته هاي تيوديس يوناني آمده است .

ابو اسعد سمعاني در كتاب خود از شخصي به نام ابو عبدالله محبدابن حامد تهراني رازي نام برد كه اهل تهران بوده و در سال 261ه.ق چشم از جهان فرو مي بندد و لذا اين كتاب قديمي ترين سندي است كه به موجوديت تهران قبل از سده سوم هجري قمري اشاره مي كند.ابن حوقل در سال 331هجري قمري تهران را شهري سرسبز و داراي باغهاي فراوان ذكر مي كند كه ميوه هاي فراواني داشته و ساكنان آن بيشتر در زير زمين زندكي مي كردند.


استخري در سال 340هجري قمري در مورد تهران به تفضيل در كتاب خود (المسالك الممالك )ذكر كرده است . ابن بلخي نيز در فارسنامه حدود سالهاي 500هجري قمري از آثار تهران سخن به ميان آورده است .ياقوت حموي در كتاب خود


المعجم البلدان به سال 620هجري قمري تهران را قريه اي از قرا ري مي داند كه اكثر آن زير زمين ساخته شده و شامل دوازده محله است و اطراف آن باغهاي زيادي است كه به هم راه دارند.


ذكرياي قزويني در كتاب آثارالبلاد (674هجري قمري )كه تقريبا 70 سال بعد از ياقوت حموي نوشته شده درباره تهران چنين مينويسد: تهران شهري است زيرزميني مانند لانه مورچه كه اهالي آن به محض حمله دشمن در زيرزمينها مخفي مي شدند.


حمدالله مستوفي در كتاب نزهه القلوب خود به سال 740 هجري قمري تهران را اينطور تشريح مي كند: تهران يكي از ييلاقات ري بوده و آب و هوايي گوارا و سالم دارد و داراي باغهاي ميوه فراواني است و جمعيت زيادي هم داشته است .رونق تهران بس از حمله مغول به سبب مهاجرت اهالي ري به تهران بيشتر شد.بعدها باي جهانگردان نيز به اين قسمت رسيد و احتمالا اولين جهانگردي كه به تهران سفر كرد روي كونثالث دكلاويخو نماينده هانري سوم پادشاه اسپانيا در دربار اميرتيمور بود كه در سال 806هجري قمري به تهران آمد.وي درسفرنامه خود از باغها و ميوه هاي فراوان ، آب زياد و آب و هواي ناسالم تهران نوشته است . شهرت تهران با روي كار آمدن سلسله صفويه بيشتر شد و رونق آن با به قدرت رسيدن شاه طهماسب آغاز كرديد. به دليل وجود آب فراروان و باغهاي زياد و شكاركاههاي متنوع شاه طهماسب به تهران علاقه اي وافر نشان مي داد و اقامتهاي طولاني در ان داشته است و حتي در سال 961هجري قمري دستور دادحصاري دور شهر بنا كنند كه 4 دروازه و 114برج داشت(برابر با سوره هاي قرآن) و طول آن حدود 6000قدم بود.شاه عباس صفوي نيز به بيروي از شاه طهماسب تا مدتها به آبادي تهران برداخت و حتي باغي به نام چهارباغ احداث كرده و در ان عمارتي براي اقامت موقتي خاندان سلطنت بناكرد.


ابریشم 09-19-2010 05:56 PM

نظر سرتوماس هربرت در سال 1308هجري قمري در مورد تهران
تهران در ميان جلگه قرار كرفته است و داراي 3000خانه و چند بازار است كه از آجر ساخته شده اند و بازارهاي آن بطوري بناشده كه فاقد سقف مي باشند. و چشمه ها و تاكستانها، باغها و جويبارهاي زيبايي دارد. شاه سليمان صفوي نيز تا اندازه اي در آبادي تهران سهم داشته و نخستين كا بدستور او بنا شد. در دوره حمله افاغنه تهران سقوط كرد و به دست انان افتاد و به دستور اشرف افغان تمامي باغها و تاكستانها تبديل به ويرانه شد با ظهور نادرشاه و شكست اشرف افغان در دامغان 1141هجري قمري آنها بزركان تهران را كشته و راهي اصفهان شدند و اشرف افغان نيز از ورامين رانده شد. در زمان نادرشاه افشار تهران جاني تازه گرفت . وي رهبران بزرك شيعه راجمع كرد و از آنان خواستار رفع اختلاف شيعه و سني و اتحاد اسلام شد.در سال 1154هجري قمري شهر را به فرزندش رضا قلي ميرزا سپرده كه به علت عدم كفايت توسط خود نادرشاه كورشد. با انقراض خاندان افشاريه تهران به دست سلسله قاجاريه كه رقيب كريمخان زند بودند افتاد.در جنكي كه بين خاندان قاجار و خاندان زند(محمد حسن خان ) برپا شد خان قاجار شكست خورده و كريم خان چون تهران را جايي مناسب براي خود يافته بود به تهران عزيمت كرد و دستور بناي عمارت ايواني و حرمخانه را داد و كويي قصد اشت تهران را بايتخت قرار دهد. ولي با كشته شدن محمد حسن خان قاجار و اسارت پسرش آغا محمدخان آسايش خيال پيدا كرده و راهي شيراز شد. پس از مرگ كريمخان زند آغامحمدخان فرصت را مغتنم شمرده و از شيراز فرار كرده و با تني چند از بستكان خود راهي تهران شد و با همت ايل قاجار و همراهان خود موفق به تصرف تهران شد و در روز يكشنبه 11جمادي الثاني سال 1200 هجري قمري كه مصادف با نوروز بود در تهران جلوس كرد و از آن تاريخ تهران دارالخلافه خوانده شد و به عنوان بايتخت قاجاريه انتخاب كرديد و به ساختن عمارت تخت مرمر كه تنها يادگار آن عهد است اكتفا كرد. ولي در زمان فتحعليشاه ساختمانهاي تازه اي احداث شد كه از آن جمله مي توان مسجد امام خميني (مسجدشاه)، مسجد سيدعزيزالله ،درسه مروي ، قصر قاجار، نگارستان و لاله زار نام برد. در آن زمان طبق گفته ژنرال گاردان فرانسوي تهران حدود 50000 نفر جمعيت داشت (سال 1222هجري قمري ) در زمان به سلطنت رسيدن محمد شاه قاجار رونق و رشد تهران ادامه يافت .

باغ داوديه ، مسجد جمعه وبازار بين الحرمين در زمان سلطنت وي احداث شد. در همين دوره به دستور ميرزاآقاسي دو محله به نامهاي عباس آباد و محمديه به محله هاي تهران اضافه شد. علاوه بر اينمهاجرت اهالي قفقاز كه به علت جنك روس و ايران صورت كرفت هم در رونق و رشد تهران موثر بوده است ، چرا كه اكثرا در تهران سكونت گزيدند.


در اوايل سلطنت ناصرالدين شاه قاجار به همت ميرزا تقي خان اميركبير بناهاي زيادي احداث شد. از جمله آنها مي توان از مدرسه دارالفنون ، بازار امير، بازار كفاشها و سراي امير نام برد. جمعيت تهران نيزدر اين زمان بسيار زياد شده و به 150هزار نفر رسيده بود. لذا ميرزا يوسف مستوفي الممالك (صدر اعظم) و ميرزا عيسي (وزير) مامور شدند تا محدوده جديد شهر را تعيين كنند و از انجايي كه اين مهم نيازمند نقشه بود در سال 1275هجري قمري كروهي به سربرستي عليقلي ميرزا اعتضادالسلطنه و با همكاري موسيوكرشيش سرتيب و معلم توپخانه و دستياري چند نفر از شاگردان مدرسه دارالفنون براي اولين بار از تهران نقشه برداري كردند و در سال 1284 هجري قمري با همكاري مهندس بوهلر فرانسوي و جمعي از مهندسان و معماران نقشه جديدي از تهران تهيه كرده و اراضي وسيعي را داخل محدوده شهر وارد كردند و شهر را باخندقها و باروهاي جديد (به شكل هشت ضلعي) محدود ساختند. ارتباط شهر نيز با خارج از طريق 12 دروازه به نامهاي : شميران ، دولت ، يوسف آباد، دوشان تبه ، دولاب ،خراسان ، باغشاه ، قزوين ، كمرك ، حضرت عبدالعظيم ، غار و خاني آباد امكان پذير بود.


در سال 1305 هجري قمري مهندس عبدالغفار نجم الملك معلم رياضيات مدرسه دارالفنون با كمك عده اي از معلمان ديگر و بيست نفر از شاگردان مدرسه مزبور از تهران جديد به مقياس 2000:1 نقشه برداري كردند . بر اساس همين عمليات محيط شهر را 19200 متر محاسبه كردند و جمعيت تهران راهم 250 هزار نفر سرشماري كردند. اين هييت براي تهيه نقشه حدود 4 سال وقت صرف كردند و بالاخره در سال 1309 هجري قمري نقشه تهران جديد به باي جاب رسيد كه در مقايسه با نقشه موسيو كرشيش از دقت بالايي برخوردار بود. از ديكر بناهاي مهم دوره سلطنت ناصرالدين شاه مي توان باغ كلستان ، باغ و قصر سلطنت آباد، مدرسه و مسجد شهيد مطهري (سبهسالار) ، باغ فردوس ، ميدان امين السلطان ، شمس العماره و... را نام برد.


در اين دوره جند محله نيز با نامهاي سنكلج ، خاني آباد، قنات آباد، باچنار، كود زنبوركخانه و بازار بزرك به محله هاي تهران اضافه شد. اينها مربوط به تحولاتي بود كه تا قبل از سال 1300هجري شمسي بوقوع بيوست ولي تحول اساسي و نوين سازي تهران از سال 1300 هجري شمسي به بعد انجام شد.


ابریشم 09-19-2010 05:57 PM

تاريخ افسانه‌اي تهران به «شيث بن‌آدم» و «هوشنگ پيشدادي» ميرسد. در عهد ساسانيان كيش زرتشت در ري رواج يافت و چندين آتشگاه بزرگ در شمال و جنوب تهران ايجاد شد. آتشگاه نخستين قصران در فاصله 30 كيلومتري مركز تهران رو به‌ روي يكي از ارتفاعات كوه توچال قرار داشت.



در فرهنگ آنندراج آمده است: «شهر تهران در قسمت جنوبي شهر حاليه تهران بنا شده و خانه‌هاي پستي داشتند كه شبيه به غار ولي به تدريج از طرف شمال توسعه يافت و منازل را بيشتر به سرچشمه قنوات نزديك كرده‌اند.»



در كتاب «تهران عصر ناصري» آمده است: تهران قبل از قرن شش هـ.ق يكي از روستاهاي ناچيز و كم‌‌اهميت بود و شهر ري كه تقريباً در شش كيلومتري تهران قرار داشت، كانون عظيم تمدن و فرهنگ قديم اين خطه به شمار مي‌رفت. تا اين كه با هجوم ويرانگر مغول، جنگ‌هاي داخلي، كشمكش‌هاي مذهبي و تفرقه‌ اندازي ‌هاي فرقه‌ هاي مذهبي و... ري رو به ويراني نهاد.



در كتاب «عجايب‌البلدان» آمده است: تهران قريه‌اي است معظم و ولايت ري داراي باغات زياد به اشجار و ثمرات خوب و فراوان و سكنه در خانه‌هاي سرداب مانند به سر مي‌برند كه هر قدر محصور بودنشان امتداد يابد به سبب كثرت آذوقه كه از فرط احتياط ذخيره كرده‌اند آسوده‌اند... و دائماً به سلطان عصر ياغي و با عساكر او در كارزار و زد و خوردند، ماليات خود را به مسكوك نمي ‌پردازند، بلكه در عوض نقود رايج خروس و مرغ مي‌پردازند.



تا حمله مغول، هنوز هم تهران به صورت قريه‌اي نه چندان معتبر باقي مانده بود و مانند ديگر قراء ري، زير نظر خوارزمشاهيان اداره مي‌شد. «ياقوت حموي» سياح بزرگ عرب هنگام فرار از دست مغولان در سال 617 هـ.ق از اين قريه ياد كرده است.



با سكونت اهالي ري پس از زلزله‌هاي متناوب و نيز حمله مغولان، تهران به تدريج از شكل روستا بيرون آمد و به شهركي تبديل شد كه داراي چهار امامزاده و چند بقعه متبركه بود. به عنوان اولين امامزاده‌هاي تهران بايد از امامزاده‌ زيد، يحيي، اسماعيل و سيدنصرالدين نام برد. در اين دوره كشاورزي و باغداري توسعه پيدا كرد و اين امر نظر مهاجمان و ساكنان روستاهاي اطراف تهران را به خود جلب كرد. اين وضع تا پايان دوره‌هاي تركمانان و اوايل صفويه دوام يافت.

ابریشم 09-19-2010 05:57 PM

تهران دوره صفويه
اين دوره از حيات شهر تهران، از زمان شاه تهماسب صفوي(948- 930 هـ‌.ق) آغاز مي‌شود. در اين زمينه دكتر ناصر تكميل همايون در كتاب تاريخ اجتماعي و فرهنگي تهران آورده است: شاه تهماسب صفوي كه به دليل مدفون بودن جد اعلاي صفويان- امامزاده حمزه- در جوار حضرت عبدالعظيم بارها از قزوين به زيارت اين اماكن مقدسه مي‌رفت، نخستين بار در سال 944 هـ.ق از قريه آباد تهران ديدار كرد و از آن خوشش آمد و به شكارگاه‌ هاي آن علاقه‌مند شد و چندين بار در سفرهاي خود در آن قريه اقامت گزيد.



او سرانجام در سال 961 هـ.ق دستور داد در پيرامون تهران كه 6000 گام محيط آن بود، بارويي با يكصد و چهارده برج(به عدد سوره‌هاي قرآن مجيد) بنا كنند و در هر برج سوره‌اي از كلام‌الله را براي تبرك پنهان سازند. برج‌ها با فاصله منظم از يكديگر به اين شرح پديد آمد: سمت جنوبي 40 برج، سمت شمالي 31 برج، سمت غرب 22 برج و سمت شرق 21 برج.




تهران ابتدا از نظر وسعت اندكي بزرگتر از چند شهر آن روزگار بود و از چهار طرف دروازه‌هايي به اين شرح داشت:




× جنوب: دروازه اصفهان يا دروازه حضرت عبدالعظيم در مدخل كنوني بازار عباس‌آباد، خيابان مولوي.


× شمال: دروازه شيمران در مدخل كنوني خيابان پامنار.


× غرب: دروازه قزوين در مدخل كنوني بازارچه قوام‌الدوله، ميدان شاهپور سابق.


× شرق: دروازه دولاب در مدخل كنوني بازارچه نايب‌السلطنه خيابان ري.




شاه تهماسب علاوه بر آباداني تهران، باغ ‌ها و بناهاي حكومتي متعددي بنا كرد. پس از مرگ شاه تهماسب، جانشين او شاه اسماعيل دوم نيز توجه خاصي به تهران داشت.




تهران تا پايان سلسله صفويه رو به ترقي و توسعه داشت. با حمله افاغنه به ايران و سقوط شهر اصفهان با تمام عظمت و هيبت آن، شاه سلطان حسين نيز به قتل رسيد و افغان ‌ها حكومت را در دست گرفتند.


ابریشم 09-19-2010 05:58 PM

تهران دردوره تسلط افغان ‌ها
در اين دوره اگرچه پاره‌اي از مناطق ايران تسليم ايرانيان شرقي(قندهاري و كابلي و...) شده بود، اما شهرهايي هم در دفاع از سلطنت صفويه مقاومت نشان دادند؛ از جمله تهران كه اندك‌ اندك به صورت يكي از مناطق برجسته نظامي درمي‌آمد. شاه تهماسب دوم، جانشين پادشاه مقتول، در سال 1137 هـ‌.ق از همين شهر «احمدخان تفنگچي» را نزد «فتعلي‌خان قاجار قوانلو» به استرآباد فرستاد و از او براي مقابله با افغان‌ ها مدد خواست. تهران و قزوين در برابر افغان ‌ها مقاوم بودند. اشرف افغان كه پس از فتح اصفهان به سوي شمال حركت كرده بود، از راه قم خود را به تهران رساند و در حوالي ابراهيم‌آباد ميان دو لشكر افغان و فتحعلي‌خان قاجار كه به مدد شاه تهماسب با جنگجويان ايل به تهران آمده بود، نبرد سختي درگرفت. در اين كشمكش‌ها تهران آسيب فراوان ديد و سرانجام به دست افغان ‌ها افتاد. آنها در ارگ تهران جاي گرفتند و براي جلوگيري از حمله احتمالي مردم شهر روي خندق شمال ارگ پل بستند و جلوي آن دروازه‌اي ايجاد كردند.



پس از قدرت‌گيري نادرشاه در سپاه شاه‌تهماسب، خاصه پس از تاج‌گذاري وي، موقعيت تهران دگرگون شد. در دوره سرداري نادر سرانجام افغان‌ها مجبور به ترك تهران شدند.


ابریشم 09-19-2010 05:58 PM

تهران دوره افشاريه
پس از پايان غائله افغان‌ و آغاز زمامداري نادرشاه، تهران همچنان در راه توسعه گام برمي‌داشت. با آن كه در اين دوره پايتخت ثابتي وجود نداشت و مركزيت حكومتي و اداري هم در اصفهان نگه‌داشته شده بود، تهران براي نادرشاه اهميت نظامي يافت و توجه او به تهران به گونه‌اي بود كه در سال 1152 هـ‌.ق فرزند وليعهد خود رضاقلي‌ميرزا را به حكومت تهران مأمور كرد و تمام ولايت به تيول وي درآمد.

ابریشم 09-19-2010 05:59 PM

تهران دوره زنديه
با غلبه زنديان و پيروزي كريم‌خان زند بر محمدحسن خان قاجار و فتح تهران در سال 1172 هـ.ق كريم خان زند در تهران به سلطنت رسيد. در اين دوره اندك رونقي در اوضاع و احوال تهران پديد آمد. كريم‌خان زند براي آباداني تهران كوشش‌هاي بسيار كرد. دو محله بزرگ به نام‌هاي عودلاجان و چال‌ميدان از تركيب محله‌هاي كوچك سابق به وجود آمد و بيشترين جمعيت شهر را در خود جاي داد. كاروانسراها، دكان ‌ها و محل كار بازرگانان و پيشه‌ وران در بخشي متمركز شد و به مرور بازار تهران پديد آمد.

ابریشم 09-19-2010 05:59 PM

تهران دوره قاجاريه
در سال 1200 هـ‌.ق آقامحمد خان قاجار اين شهر جديدالتأسيس را كه تا آن زمان جنبه نظامي داشت، به پايتختي انتخاب نمود و به نوشته اعتمادالسلطنه، پس از تحكيم پايه‌هاي حكومت خود در سال 1209 هـ‌.ق رسماً در اين شهر تاج‌گذاري كرد. از اين زمان نهادهاي حكومتي در تهران استقرار يافت.



آقامحمدخان بر خلاف ديگر پادشاهان، علاقه چنداني به ساخت بناهاي عظيم و باشكوه نداشت. به طوري كه از زمان وي تنها عمارت تخت مرمر باقي مانده است. جمعيت شهر تهران را در اين دوره 25000 نفر تخمين زده‌اند.




پس از آقامحمد‌خان فتحعلي‌شاه (1212-1265 هـ‌.ق) بناها و عمارت‌هاي جديد در تهران ساخت؛ توسعه و تزيين عمارت تخت مرمر، احداث تخت‌ مرمر در وسط ميدان، مسجد شاه، مسجد عزيزالدوله و مدرسه مروي و چندين باغ از جمله باغ نگارستان از اين جمله است.




در اين دوره بسياري از زمين‌هاي داخلي شهر به مرور به خانه، قصر و بناي دولتي و سفارتخانه و... تعلق گرفت. در دوره محمدشاه با آوردن آب كرج به تهران و تثبيت مالكيت زمين و بالا رفتن مهاجرت‌ها، آباداني شهر چشمگير شد.




در زمان محمدشاه احداث بناهاي جديد همچنان ادامه داشت. ضلع جنوبي مسجد جامع تهران و بازار بين‌ اين مسجد و مسجد شاه- «بين‌الحرمين»- از آثار اين دوره است. در جنوب تهران نيز دروازه ديگري به نام دروازه محمديه در ميدان «پاقاپوق محمديه» يا ميدان اعدام ساخته شد. دروازه ديگري نيز كه افغان‌ها به‌نام دروازه ارگ يا دروازه دولت در مدخل خيابان «باب‌همايون» ساخته بودند، مرمت و بازسازي شد.




در دوره حكومت ناصرالدين شاه، جمعيت تهران حدود 150000 نفر بود. همراه با گسترش شهر تهران، ناصرالدين شاه، «ميرزا يوسف مستوفي‌الممالك» صدراعظم و «ميرزا عيسي» وزير را مأمور طراحي نقشه شهر تهران كرد.




در اين دوره به سبب اداره كشور و سازمان ‌دهي درست، به دستور ميزراتقي‌خان اميركبير محله ارگ با كوشش معمار با سابقه و برجسته‌اي به نام «عبدالله‌خان معمارباشي» توسعه يافت و بناهاي جديد در آن احداث شد.




در هسته مركزي شهر اندك‌اندك بازار تهران شكل نهايي به خود گرفت و راسته بازارها، تيمچه‌ها، كاروانسراها و سراهاي متعدد ايجاد شد. به اين ترتيب تهران سيماي شهرهاي سنتي ايران را يافت و توسعه جديد و مهاجرت‌هاي بسيار پديد آمد.


ابریشم 09-19-2010 06:00 PM

تهران دوره پهلوي
در سالهاي آغازين سلطنت رضا شاه كه پويش شهرنشيني شكل تازه‌اي به خود گرفته بود، جمعيت شهر تهران بار ديگر رو به فزوني نهاد. از اين رو دست ‌اندركاران به فكر گسترش بناهاي شهر افتادند. در سال 1309 شهردار وقت كه خواهان نوسازي و توسعه شهر تهران بود، بدون توجه به اهميت تاريخي حصارها، برج و بارو و دروازه‌ها، آنها را ويران كرد. اما محله‌هاي پيرامون اين دروازه‌ها باقي ماند. از ميان محله‌هاي باقي مانده مي‌توان محله سنگلج، چال‌ميدان، خاني‌آباد، گود زنبورك ‌خانه، پاچنار، دروازه قزوين، عودلاجان و... را نام برد.


اکنون ساعت 02:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)