پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   اخبار سینمای ایران (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=128)
-   -   فيلم "هفت دقيقه تا پائيز" از فرش قرمز تا اكران (نقد، بررسي، اخبار و تصاوير) (http://p30city.net/showthread.php?t=26221)

LP Girl 06-13-2010 07:15 PM

فيلم "هفت دقيقه تا پائيز" از فرش قرمز تا اكران (نقد، بررسي، اخبار و تصاوير)
 
سایت "سینمای ما" با همکاری بشرا فیلم برگزار می‌کند
سومین مراسم فرش قرمز سینمای ایران؛ ویژه نمایش افتتاحیه «هفت دقیقه تا پائیز»

فيلم "هفت دقيقه تا پائيز" از فرش قرمز تا اكران (نقد، بررسي، اخبار و تصاوير)


سومین مراسم فرش قرمز سینمای ایران برای افتتاحیه اکران فیلم تماشایی "هفت دقیقه تا پائیز" ساخته علیرضا امینی با بازی هدیه تهرانی، محسن تنابنده،حامد بهداد و خاطره اسدی با حضور ستارگان و عوامل پشت صحنه این فیلم برگزار خواهد شد. این برنامه به همت سایت "سینمای ما" و همکاری موسسه "بشرا فیلم" برپا می‌شود. این مراسم درروز جمعه 28 خرداد در تالار ایوان شمس برگزار می‌شود. شروع مراسم ساعت 18:30 دقیقه خواهد بود.


بهای بلیت حضور در مراسم 15 هزار تومان است و برای سهولت تهیه بلیت، با سرویس رایگان (برای دو بلیت به بالا) به نشانی متقاضیان ارسال خواهد شد. دارندگان بلیت و کارت مراسم، می‌تواند از پارکینگ اختصاصی تالار استفاده کنند.



تالار ایوان شمس (تالار حرکت سابق) در تقاطع جلال آل احمد و بزرگراه کردستان قرار دارد.

برای دریافت کارت ورود به این مراسم به آگهی و خبرهای تکمیلی که در سایت سینمای ما منتشر می‌شود مراجعه فرمایید. با توجه به ظرفیت محدود سالن نمایش، ترتیب صدور و تحویل کارت ورود به مراسم و توزیع صندلی‌ها با اولویت تهیه بلیت انجام خواهد شد.



مراكز تهيه بليت:
سينماي ما : 88535305
(از ساعت 8 تا 18)
خيابان قائم مقام فراهاني، نرسيده به خيابان شهيد بهشتي، خيابان دهم، پلاك 22، واحد 6

كانون فيلم هشت و نيم : 22955747
(از ساعت 11 تا 23)
ميدان هروي، خيابان وفامنش، خيابان جوانشير، واحدهاي تجاري ساختمان پزشكان فارابي، كانون فيلم هشت و نيم

LP Girl 06-13-2010 07:25 PM

تصاويري از صحنه هاي فيلم هفت دقيقه تا پائيز
 

LP Girl 06-13-2010 07:29 PM

فیلمی که می‌تواند رکود گیشه را بشکند
 
فیلمی که می‌تواند رکود گیشه را بشکند/بازگشت دوباره هديه تهراني

بازگشت هدیه تهرانی به سینما با فیلم "هفت دقیقه تا پائیز" به تهیه‌کنندگی جمال ساداتیان می‌تواند رونقی تازه به اکران روزهای پایانی بهار 89 بدهد.


فیلم سینمایی "هفت دقیقه تا پائیز" به کارگردانی علیرضا امینی از 26 خردادماه روی پرده می‌رود، هدیه تهرانی بازیگر اصلی این فیلم است که پس از دوری چهار ساله از سینما او را در فیلمی می‌بینم. تهرانی که پس سال‌های دوری از سینما در "هفت دقیقه تا پائیز" نقشی متفاوت را بازی کرد.



او بعد از "چهارشنبه سوری"، در بخش تولید فعالیت‌هایی داشت ، به عکاسی حرفه ای روی آورد و در انیمشن "تهران 1500" صداپیشگی را تجربه کرد، این ها نشان می داد تهرانی پس از 14 سال به دنبال تجربه های دیگری در سبنما است که محدود به بازیگری نمی شود.



حضور ستاره فیلمهای پرفروش سالهای گذشته می تواند رونقی دوباره به اکران بدهد، اکران سال 89 هنوز نتوانسته آن طور که باید رضایت تهیه کنندگان و سینماداران را تامین کند و به جز کمدی "پوپک و مش ماشاالله" فیلمی با اقبال مخاطب همراه نبوده است، اما شروع بازی های فوتبال جام جهانی و بالا رفتن تب فوتبال ممکن است بازگشت ستاره سینما را تحت تاثیر قرار بدهد و تماشاگران سینما ترجیح بدهند بازی های پرهیجان فوتبال را دنبال کنند.



اما آنچه برای موفقیت این فیلم امیدواری ایجاد می کند داستان تازه و فضای اجتماعی آن است، پارسال هم فیلم سینمایی "درباره الی" با وجود قصه تلخی که داشت در میان انبوه کمدی های سطحی توانست مخاطب خود را جذب کند و حتی عرضه آن در شبکه ویدئویی با استقبال مواجه شد."هفت دقیقه تا پائیز" هم چنین وضعیتی دارد. دومین تجربه علیرضا امینی پس از "استشهادی برای خدا" در سینمای قصه گو تصویری تاثیرگذار از روابط انسانی و مسائل روز جامعه ارائه می دهد که برای مخاطب جدی سینما جذاب است.



حضور هدیه تهرانی پس از چند سال دوری از سینما در کنار بازی خوب محسن تنابنده و حامد بهداد از دیگر امتیازهای فیلم است، فیلمی که آن گونه که شایسته اش بود در جشنواره فیلم فجر دیده نشد اما در همان اکران جشنواره ای دوستدارانی پیداکرد که احتمالا زمان اکران عمومی به کمک فیلم می آیند و زمینه معرفی و دیده شدن آن برای مخاطب را فراهم می کنند. اگر هدیه تهرانی که زمانی به فروش فیلم متوسطی مانند "دنیا" کمک می کرد یا مخاطب بیشتری را جذب فیلم‌های تلخی چون "چهارشنبه سوری" و "شوکران" می کرد هنوز جایگاه و موقعیت یک ستاره را داشته باشد می تواند "هفت دقیقه تا پائیز" را به پرفروش ترین فیلم اکران بهار 89 تبدیل کند و این یعنی شروع دورانی تازه برای این بازیگر و حتی کارگردان فیلم.



علیرضا امینی که با سینمای ضد قصه و متفاوت راهش را در این سینما باز کرد با "استشهادی برای خدا" نشان داد می خواهد با کارگردان و تهیه کننده حرفه ای و در فضای حرفه ای کار کند، حاصل این تغییر مسیر چرخش او در "استشهادی ..." و "هفت دقیقه..." است. باید دید امینی در این تجربه موفق می شود یا پرونده اکران این فیلم در شرایطی غیرقابل پیش بینی بسته می شود. هدیه تهرانی، محسن تنابنده، حامد بهداد و خاطره اسدی بازیگران این فیلم هستند که در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر اکران شد. امینی فیلمهای سینمایی "نامه های باد"، "دانه های ریز برف" ، "زمان می ایستد" و... را در کارنامه دارد.

nae 06-13-2010 08:33 PM

بهترین فیلمی بود که تو جشنواره امسال دیدم بدون شک
بازگشت خانم تهرانی به سینما هم که واقعا خوشحالم کرد
و بازی فوق العاده ی همیشگی خانم تهرانی هم باز هم من رو تحت تاثیر قرار داد
ولی فک نمی کنم تو این زمان خیلی بفروشه
بد زمانیه برای اکران دقیقا موقع جام جهانی

nae 06-16-2010 01:57 PM

عليرضا اميني: فيلم احساساتي نساختم و در پي تاثيرگذاري بودم
 
عليرضا اميني كارگردان به‌همراه سيد جمال ساداتيان تهيه‌كننده «هفت دقيقه تا پاييز» همزمان با اكران عمومي اين فيلم در نشست خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) حضور يافتند و به سئوالات مختلفي درباره‌ي اين فيلم و مجموعه‌ي شرايط سينماي ايران پاسخ دادند.
اميني:«هفت دقيقه تا پاييز» با ساخته‌هاي قبلي‌ام هيچ تفاوتي ندارد
عليرضا اميني به خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت:«هفت دقيقه تا پاييز» در تداوم سينماي قبلي من ساخته شده و هيچ تفاوتي با فيلم‌هاي قبلي‌ام ندارد. نگاه من در سينماي اجتماعي به همين شكل است اما فيلم‌هاي قبلي من خارج از شهر بود و اين فيلم در درون شهر ساخته شده است، نگاه من به سينماي شهري اين‌گونه است و اگر اكنون هم بخواهم از شهر خارج شوم دوباره فيلم‌هايم به «زمان می ایستد» و يا «استشهادي براي خدا» شبيه مي‌شوند.
وي درباره به كارگرفتن بازيگران چهره در اين فيلم و تفاوت «هفت دقيقه تا پاييز» با ساخته‌هاي قبلي‌اش گفت: به غير از «نامه‌هاي باد» تمام فيلم‌هاي من با كمك بازيگران ساخته شده است. البته ممكن است كه عده‌اي از اين‌ بازيگران چهره‌هاي شناخته‌شده‌اي نداشته باشند، اما به هرحال همه آن‌ها يا بازيگران سينما و تئاتر بوده‌اند و يا افرادي هستند كه در آموزشگاه‌هاي بازيگري و تئاتر تجربيات متعدد داشته‌اند.
اميني ادامه داد: از نظر سبك هم براي من اين فيلم با فيلم‌هاي ديگرم فرقي ندارد و حتي اگر از نظر ساختار هم «هفت دقيقه تا پاييز» را در نظر بگيريم، مي‌بينيم كه مانند فيلم‌هاي قبلي‌ام از ساختاري تجربي بهره مي‌گيرد.
فيلم‌هاي بعدي‌ام هم در تداوم همين نگاه خواهد بود
اين كارگردان همچنين به شيوه‌ي روايي فيلم اخيرش اشاره و عنوان كرد: در اين فيلم در نوع روايت هم نوعي تجربه‌گرايي صورت گرفته است. اگرچه«هفت دقيقه تا پاييز»فيلمي ملودرام محسوب مي‌شود اما حداقل از نظر موضوع و فرم دراين فيلم تجربيات مختلفي صورت گرفته است. در هر صورت اين فيلم محصول نگاه من به اجتماع است و ساخته‌هاي بعدي من هم در تداوم همين نگاه خواهد بود. البته «هفت دقيقه تا پاييز» داستاني خاص‌تر دارد. با وجودي كه در كل نسبت به موضوعات مختلف نگاهي رئاليستي دارم اما در سينما ترجيح‌ام بر اين است كه داستان‌هاي خاص را مورد استفاده قرار ‌دهم.
قطعا حضور اين بازيگران در اكران فيلم تاثير بسزايي دارد
كارگردان«هفت دقيقه تا پاييز» در ادامه‌ي گفت‌وگويش با ايسنا،درباره تاثير حضور بازيگران چهره در اكران اين فيلم توضيح داد: قطعا حضور اين بازيگران در اكران فيلم تاثير بسزايي دارد اما اين‌كه كارگرداني بخواهد صرفا فيلمي با حضور بازيگران بسازد كار دشواري نيست و نمونه‌هاي متعددي داشته‌ايم كه حتي يك كارگردان فيلم اولي با هزينه كردن مبالغ بالا از بازيگران متعدد استفاده كرده است.اما در نهايت اين فيلم‌ها چيزي به سينماي ايران اضافه نكرده‌اند.

اميني درباره‌ي چگونگي اعتماد بازيگران به كارگرداني كه معمولا فيلم‌هاي او فيلمنامه‌ي مشخصي ندارد گفت: من در شش يا هفت فيلم از نظر ساختاري تجربيات متعدد انجام داده‌ام تا امروز به نگاه خود نزديك شده‌ام. هنوز هم به اين نگاه نرسيده‌ام و تنها به آن نزديك شده‌ام و آثارم به گونه‌اي شده كه اگر شما آن‌ها را ببينيد از نظر فرم و محتوا مي‌توانيد بگوييم كه اين سينماي عليرضا اميني است. رسيدن به اين مرحله قطعا به زمان و تجربه نياز داشت و من در فيلم‌هاي قبلي‌ام اين تجربه را اندوخته‌ام تا امروز به جايي رسيده‌ام كه ديگر بازيگران و تهيه‌كنندگان به من اعتماد مي‌كنند.
اين فيلم راحت‌ترين فيلم من بود
وي در ادامه صحبت‌هايش «هفت دقيقه تا پاييز» را راحت‌ترين فيلمش دانست و گفت:اگرچه اين فيلم راحت‌ترين ساخته‌ي من محسوب مي شود، اما سوژه‌ي آن سوژه‌ي سختي بود كه نياز به استفاده از بازيگران قوي داشت.
اميني همچنين به بحث بهره‌گيري از بازيگران در فيلم‌ها اشاره و عنوان كرد: يك كارگردان نمي‌تواند بگويد كه صرفا با بازيگران چهره يا نابازيگران كار مي‌كند و به طور طبيعي من هم هر دوي اين شيوه‌ها را امتحان كرده‌ام.
اين كارگردان در عين حال از سختي‌هاي ساخت فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» نيز ياد كرد و افزود:اين فيلم سختي‌هاي خود را هم داشت، اما سختي‌هاي فيلم‌هاي قبلي من به شرايط كار مربوط مي‌شد اما سختي اين فيلم تا حدي به استفاده از سوپراستارها و ارتباط برقراركردن با آن‌ها برمي‌گشت. به هرحال هر فيلمي شرايط سخت خود را دارد، اما همان‌طور كه گفتم نسبت به تمام فيلم‌هاي قبلي‌ام،«هفت دقيقه تا پاييز» راحت‌ترين كارم بود.
اين كارگردان در ادامه به نگاه مثبت تهيه‌كننده اين فيلم اشاره و عنوان كرد: تهيه‌كننده اين فيلم، آقاي ساداتيان فردي فرهنگي‌بود و براي مدت‌زمان ساخت فيلم، خيلي براي ما محدوديت قائل نمي‌شد. در زمينه فيلمنامه و تغييراتي كه موجب تكميل آن مي‌شد هم آقاي ساداتيان همواره حامي ما بود و نقطه‌نظرات مختلفش را در اين زمينه عنوان مي‌كرد.
اميني درباره تغييراتي كه در فيلمنامه اين فيلم به وجود آمده و اين‌كه به نظر مي‌رسد، محسن طنابنده اكنون از نتيجه كار رضايت چنداني ندارد توضيح داد: اين فيلمنامه دوسال پيش از سوي من به عنوان يك طرح، مطرح شد و محسن نخعي به نگارش آن پرداخت. بعدها قرار شد كه محسن طنابنده اين فيلمنامه را بازنويسي كند اما از ابتدا قرار بود كه چارچوب اصلي حفظ شده و تنها بازنويسي در فيلم صورت بگيرد. در پايان كار هم عليرضا نادري به كمك طنابنده آمد، اما باز در آخرين مرحله، فيلمنامه‌ي نوشته شده براساس طرح خود من بود و تمام عناصري كه در طرح وجود داشت در فيلمنامه مورد توجه و استفاده قرار گرفت.
وي ادامه داد:ممكن است برخي موارد به فيلمنامه اضافه شده باشد، اما اين موارد به بازيگر كمك مي‌كرد تا راحت‌تر و بهتر به ايفاي نقش بپردازد. در كل اين فيلم و تغييراتي كه در فيلمنامه آن صورت گرفت در چارچوبي خاص بود و طبيعتا هنگامي كه يك چارچوب كلي وجود داشته باشد و نظراتي درباره آن مطرح شود، نتيجه‌ي كار بهتر مي‌شود.
اميني درباره شكل‌گيري فيلمنامه اين فيلم و تأثير بازيگران بر شكل‌گيري آن هم اظهار كرد: ممكن است كه در زمان ساخت فيلم براي اين‌كه به نتيجه مطلوب برسيم برروي فيلمنامه بحث‌هايي داشتيم، اما نتيجه كار چيزي بود كه همه ما راضي بوديم و دراجراي آن مشكلي وجود نداشت.
پايان‌بندي فيلم تنها در اكران عمومي عوض مي‌شود
كارگردان «هفت دقيقه تا پاييز» درباره پايان‌بندي اين فيلم و تغييركردن آن براي اكران عمومي گفت: پايان‌بندي اين فيلم تنها براي اكران عمومي عوض شده است و حتي براي جشنواره‌هاي خارجي هم پايان‌بندي به همان شكل قبلي خواهد بود.
وي درباره دلايل تغيير اين پايان‌بندي تصريح كرد: به شخصه هنوز تأكيد دارم كه پايان‌بندي اوليه درست‌تر بوده است، چراكه به عنوان كارگردان ترجيح مي‌دهم تماشاگر با احساساتش از سالن خارج نشود. من فيلم احساساتي نساخته‌ام و از ابتدا در پي تأثيرگذاري بوده‌ام و دوست داشتم كه تماشاگر هنگامي كه از سالن خارج مي‌شود روي يك سكانس فيلم به فكر بپردازد. به هرحال اكنون اينگونه تصميم‌گيري شده و جمع‌بندي نظرات بر اين شد كه براي اكران عمومي پايان‌بندي فيلم تغيير كند.
عليرضا اميني كه فيلم‌هايي همچون «استشهادي براي خدا» و «دانه‌هاي ريز برف» را ساخته است، درپاسخ به اينكه در ادامه‌ي مسير فيلم‌سازيش فيلم‌هايي براي اكران بسازد يا اينكه ترجيح مي‌دهد به سبك فيلم‌هاي قبلي‌اش مسير خود را ادامه دهد ،اظهار كرد: من سبك نگاه خودم را دنبال مي‌كنم ودر اين ميان تنها بازيگران فيلم‌هايم عوض مي‌شوند. لذا شايد افرادي كه در آينده مي‌آيند، انگيزه‌اي شوند كه فيلم من بيشتر ديده شود.
اين كارگردان با اشاره به فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» و حضور هنرمنداني همچون هديه تهراني و حامد بهداد گفت:اكنون اكران اين فيلم به اين شكل، حاصل حضور بازيگران اين فيلم است، اما من هيچ‌گاه فيلم طنز و سخيف نساخته‌ام كه بخواهم فروش كنم و اكران خوب داشته باشم.
عليرضا اميني همچنين گفت:ما اين فيلم را به جشنواره‌هاي خارجي مختلف خواهيم فرستاد و به نظر مي‌رسد كه اين فيلم در سطح داخلي هم فروش خوبي داشته باشد. اما اكنون كم‌تر پيش مي‌آيد كه فيلمي در داخل و خارج مورد استقبال قرار گيرد واز معدود نمونه‌هايي كه در هردوي اين زمينه‌ها موفقيت داشت، مي‌توان به «درباره الي...» اشاره كرد. به هرحال اگر ما در اين زمينه حتي يك نمونه داشته باشيم، براي تهيه‌كنندگان و كارگردانان به عنوان الگو مدنظر قرار خواهد گرفت.
بازار كن براي سينماي ايران تنها يك شوخي تلقي مي‌شود
كارگردان «هفت دقيقه تا پاييز» در بخش ديگري از اين گفت‌وگو درباره علت عدم حضور اين فيلم در بازار كن اظهار كرد: به نظر من بازار كن تنها يك شو است و به هيچ دردي نمي‌خورد. آن‌هايي كه به اين جشنواره رفته‌اند، ترجيح مي‌دهند كه فيلم‌هاي بخش مسابقه را بببيند، اما با اين وجود كارگردان و تهيه‌كننده براي حضور فيلم‌هايشان در اين جشنواره ناچارند كه هزينه‌اي را هم بپردازند و در نهايت نتيجه‌اي هم نگيرند. به نظر من با اين بازارها سينماي ايران جهاني نمي‌شود و تنها وقت و انرژي و سرمايه ما تلف مي‌شود و دركل مي‌توان گفت كه بازار كن براي سينماي ايران تنها يك شوخي تلقي مي‌شود. آيا تاكنون فيلم‌هايي كه در اين بازار به نمايش درآمده‌اند هيچ دستاوردي داشته‌اند؟
اميدوارم كه هرچه زودتر درهاي سينماي ابتذال بسته شود
اميني در ادامه اين گفت‌وگو درباره نقطه نظرش پيرامون سينماي اجتماعي عنوان كرد: سينماي اجتماعي در تمام دنيا به معني سينمايي انتقادي است. البته طنز هم وظيفه‌ي انتقاد دارد اما به شخصه طنز به شكل ابتذال را به هيچ عنوان قبول ندارم و اميدوارم كه هرچه زودتر درهاي اين نوع سينما بسته شود. البته به هيچ عنوان مخالف سينماي تفريح نيستم، اما در كل براين باورم كه سينمايي كه به كپي‌برداري از فيلم‌هاي قبل از انقلاب و يا هاليوود مي‌پردازد و آن‌ها را به‌روز مي‌كند مروج نوعي ابتذال است و هنگامي كه اين فيلم‌ها به پرده سينما راه مي‌يابند من به عنوان يك كارگردان خجالت مي‌كشم كه بگويم من هم فيلمساز هستم.
وي معتقد است:اكنون همه به دنبال مقصر اين مسأله مي‌گردند، اما مقصر اين موضوع هيچ كسي به غير از وزارت ارشاد كه پروانه ساخت اين فيلم‌ها را داده و بعد آن‌ها را به اكران درمي‌آورد، نيست. وزارت ارشاد اين فيلم‌ها را تا مرحله اكران حمايت مي‌كند و زماني كه اين فيلم‌ها برروي پرده سينما مي‌روند از سينماي ابتذال صحبت مي‌كنند، درحالي كه بايد مدت‌ها قبل و از زمان صدور پروانه ساخت جلوي اين فيلم‌ها گرفته شود.
كارگردان فيلم‌هاي اكران نشده‌اي مانند «دانه‌هاي زير برف»، «چشم‌هايت را ببند و شليك كن» و ... در بخش ديگري از اين گفت‌وگو درباره وضعيت اكران اين فيلم‌ها خاطرنشان كرد: مي‌توان اين فيلم‌ها را هم به شكل اكران فرهنگي به نمايش درآورد، اما شرايط اين نوع اكران به گونه‌اي است كه به دردسرش نمي‌ارزد و من ترجيح مي‌دهم به جاي اين‌كه براي پوستر و پيداكردن سالن براي اين فيلم‌ها زمان بگذارم آن‌ها را وارد موسسه رسانه‌هاي تصويري كنم.
وي در ادامه در ارزيابي طرح اكران فيلم‌هاي فرهنگي اظهاركرد: طرح اكران فيلم‌هاي فرهنگي شروع خوبي بود، اما مانند طرح «آسمان باز» به اين طرح هم اجازه ندادند كه كمي جلوتر برود تا نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي كند.
ساداتيان: براي آينده سينما لازم است كه گاه به افراد اعتماد كنيم
در ادامه‌ي نشست ايسنا،سيدجمال ساداتيان تهيه‌كننده «هفت دقيقه تا پاييز» درباره همكاري‌اش با فيلمسازان جوان و افرادي كه سبك‌هاي متفاوتي در سينما را دنبال مي‌كنند،گفت:عموما شرايط جامعه ما به گونه‌اي است كه عده‌اي تلاش مي‌كنند ژانرها و يا كارهايي كه امتحان‌شان را پس داده‌اند، تكرار كنند اما در حوزه فرهنگ بايد نوآوري‌هايي هم وجود داشته باشد.
وي اظهار كرد: سينما به لحاظ اقتصادي حرفه‌ي گراني است كه به راحتي نمي‌توان با آن كنار آمد. اكنون برخي از تهيه‌كنندگان سعي دارند از ژانرهايي تبعيت كنند كه آزمايش خود را پس داده‌اند. در چنين شرايطي ورود به حوزه‌هاي جديد اگرچه تا حدي ريسك محسوب مي‌شود، اما در نهايت منجر مي‌شود كه نسل جديد فيلمسازان كه توليدكنندگان فرداي سينما هستند وارد سينما شوند. به هرحال معمولا جوانان انگيزه بيشتري دارند و خلاقيت و نوآوري هم بيشتر در نسل جوان بروز پيدا مي‌كند، لذا بايد زمينه‌اي فراهم شود تا اين نسل به بهره‌گيري از خلاقيت‌هاي خود بپردازد.
تهيه‌كننده فيلم‌هايي چون «چهارشنبه سوري»، «شبانه‌روز»، «به رنگ ارغوان» و «هفت دقيقه تا پاييز» در ادامه تصريح كرد: در دهه 50 هم كه تحولي جدي در سينماي ايران روي داد افرادي مانند داريوش مهرجويي و ناصر تقوايي پا به عرصه گذاشته بودند. در واقع هرگاه اثري برجسته در اين سينما توليد شده است، پشت آن فكر و نيروي جديدي بوده است.ما نيروهاي جوان كم نداريم و آثار برخي از اين جوانان نشان مي‌دهد كه حركتي روبه جلو دارند، البته برخي هم خود را تكرار مي‌كنند.
ساداتيان در بخش ديگري از اين گفت‌وگو درباره نحوه اعتمادش به فيلمسازان اظهار كرد: در انتخاب‌هايم سعي مي‌كنم كه آثار گذشته فيلمساز را بررسي كرده و مورد توجه قرار دهم. فكر مي‌كنم كه فيلمسازاني كه تاكنون با آن‌ها كار كردم،حرف‌هايي دارند كه بايد براي بيان اين دغدغه‌ها به آنها فرصت داده شود. در اين ميان اگر امكانات سخاوتمندانه‌تري در اختيار اين افراد قرار بگيرد، قطعا از طرح‌هاي آنان آثار قابل قبول‌تري پديد مي‌آيد.

ساداتيان در ادامه گفت‌وگويش با ايسنا به فيلم‌هايي كه تاكنون تهيه‌كرده است و نوع اكران و ميزان فروش آن‌ها اشاره كرد و گفت: از ميان فيلم‌هايي كه ساخته‌ام يك يا دو فيلم در اكران به مشكل برخورده‌اند، اما اكثر اين فيلم‌ها از اكران و فروش خوبي بهره برده‌اند. به ياد دارم كه در زمان ساخت «چهارشنبه سوري» اين شبهه وجود داشت كه به دليل تلخي مضمون اين فيلم ،احتمال دارد كه اين اثر مورد استقبال قرار نگيرد،‌ اما نمي‌توان گفت كه به طور مطلق همه‌چيز حالت حساب‌شده دارد. به همين دليل لازم است كه ما تلاش كنيم كه كار خود را به شكل درست انجام دهيم.
تهيه‌كننده‌ي «هفت دقيقه تا پاييز» تهيه‌كنندگان سينما را به دو دوسته تقسيم و اظهار كرد: برخي تهيه‌كنندگان سينما در پي آن هستند كه تنها برخي تصاوير را سرهم كرده و فيلمي به وجود بياورند و به واسطه آن فروش كنند. اما عده‌ي ديگري به فكر و ايده متكي هستند و به خاطر پيامي كه در فيلمنامه مستتر است به فعاليت مي‌پردازند. اين افراد مخاطبان خود را انتخاب مي‌كنند و مي‌دانند كه هر فيلمي دايره مخاطب خود را دارد.
وي ادامه داد:‌ اگر فيلم‌هاي ما داراي پيام باشند، ديگر مخاطبان به دنبال فيلم‌هاي سخيف نمي‌روند و قطعا فيلمي كه داراي هدف و پيام است مخاطب خود را پيدا كرده و مسايل مالي‌اش را هم حل مي‌كند.لذا اگر بتوانيم در سينماي ايران چنين فضايي ايجاد كنيم كه فيلم‌ها به درستي به مخاطبانشان معرفي شوند، قطعا بسياري از مشكلات سينما حل خواهد شد.
ساداتيان در عين‌حال عنوان كرد: ما در وهله اول بايد براي يك فيلم علامت‌گذاري كرده و هدف خود از ساخت آن را مشخص كنيم. اگر بر اين باوريم كه جامعه ما به لحاظ اجتماعي جامعه‌ي ملتهبي است، بايد به اين مفاهيم بپردازيم و قطعا مخاطب اين موضوعات هم جذب اين فيلم‌ها خواهند شد و به همين دليل اين آثار هم در انتقال پيام، هم در جذب مخاطب و هم در زمينه مسايل مالي موفق خواهند بود. لذا بايد در پي ايجاد چنين فضايي برويم كه هر فيلمي با هر مضموني كه دارد بتواند مخاطبان خاص خود را پيدا كند.
اين تهيه‌كننده درباره چگونگي حضور هديه تهراني در فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» اظهار كرد: با توجه به شناختي كه از روحيات خانم تهراني دارم، متوجه مي‌شوم كه او دغدغه كارگرداني دارد و خود را در زمينه‌هاي مختلف ساخت فيلم صاحب‌نظر مي‌داند. او مدعي است كه سينماي ما به دور تسلسل افتاده و خود را تكرار مي‌كند. در موارد متعدد هم فضاي حاشيه‌اي برخي فيلم‌ها و موضوع فيلم و مسايل مديريتي ساخت او را اذيت كرده و به همين دليل ترجيح مي‌دهد كه خيلي در فيلم‌ها حضور نداشته باشد.
ساداتيان ادامه داد: در اين فيلم قصه‌اي نسبتا تلخ داشتيم، اما با اين وجود علاوه بر عوامل فني براي پرداخت درست آن قصه نيازمند بازيگراني قوي بوديم و هر چه فكر كرديم به اين نتيجه رسيديم كه هديه تهراني يكي از بهترين گزينه‌هايي است كه مي‌تواند از پس نقش دربيايد. خود تهراني هم مي‌دانست كه در فضاي «هفت دقيقه تا پاييز» حاشيه‌اي وجود نخواهد داشت. لذا اين فيلم ساخته شد و در نهايت ديديم كه تماشاچيان هم با نظر ما موافق بوده‌اند و قبول داشتند كه آن نقش براي هديه تهراني بوده است. درواقع اگر فرد ديگري آن نقش را ايفا مي‌كرد ممكن بود كه فيلم به شكل فعلي درنيايد. در «هفت دقيقه تا پاييز» هم با توجه به تجربه موفقي كه تهراني پيش‌تر در دفتر من داشت، او را دعوت كرديم و او هم قبول كرد. البته اين نقش به دليل شرايط خاصي كه دارد نيازمند بازيگر توانايي بود و شايد فرد ديگري نمي‌توانست آن را به اين خوبي ايفا كند.
اين تهيه‌كننده با اشاره به اينكه فيلم عليرضا اميني سناريوي كاملي نداشت، در عين حال گفت:اما هديه تهراني طرح اين فيلم را دوست داشت و مي‌دانست كه قرار است جلوي دوربين عليرضا اميني رفته و با حامد بهداد و محسن طنابنده همبازي شود. از نظر فضاي پشت صحنه هم نگراني خاصي براي او وجود نداشت و همه اين موارد در كنار يكديگر موجب شد كه او اين نقش را قبول كند. اكنون هم مردم و منتقداني كه اين فيلم را ديده‌اند همه بر اين باورند كه او در ايفاي نقش در اين فيلم، بسيار موفق عمل كرده است.
ساداتيان درباره راه‌اندازي دفتر پخش «بشرا فيلم» و شرايط فعلي پخش فيلم‌ها هم اظهار كرد: ما دفتري تازه تأسيس داريم و مدعي نيستيم كه دفتر ما ايرادي ندارد. اما آن‌چه مشكل كشور در اين زمينه محسوب مي‌شود به بحث وضعيت نامناسب و نامتناسب عرضه و تقاضا برمي‌گردد. اكنون بيش از 40 نفر در پي آن هستند كه فيلم‌هايشان اكران تابستاني داشته باشد. اما شايد كل ظرفيت اكران ما در اين فصل به چهار يا پنج فيلم محدود شود. درواقع در اين ميان تنها 15 درصد افراد موفق به اكران مي‌شوند.
وي ادامه داد: متأسفانه در اين زمينه نوعي فعل و انفعالات وجود دارد كه گاه شايد خيلي هم حالت اخلاقي نداشته باشند. در مسأله اكران تا حدي سينمادارها صاحب نقش هستند و در مرحله بعد خود فيلم هم نقش دارد. برخي مراودات هم در اين زمينه تأثير مي‌گذارند و در مجموع نمي‌توان گفت كه در پخش موفق تنها يك پارامتر تأثير دارد.
تهيه‌كننده «چهارشنبه‌سوري» افزود:البته بخشي از اين مسأله هم به تماشاچي و فضاي عمومي كشور برمي‌گردد چرا كه به هرحال سينما براي مردم، جزء اولويت‌هاي دست اول و ضروري محسوب نمي‌شود.
ساداتيان گفت:اكنون اگر نوع فيلم‌هايي كه از سال گذشته به اكران درآمده‌اند را در نظر بگيريم، مي‌بينيم كه همه آن‌ها بين 500 ميليون تا يك‌ميليارد فروش كرده‌اند و حتي فيلمي مانند «درباره الي...» با وجود تمام المان‌هاي مثبت و جوايزي كه گرفته بود و به گفته ما فروش قابل قبولي داشت، يك ميلياردو300 ميليون تومان فروش داشت، چراكه ظرفيت سينماي ما نشان داده است كه فيلم‌ها در دايره‌اي خاص فروش دارند. تجربه نشان داده است كه فروش سينماهاي ما در حد مشخصي است. حال ممكن است اين مبلغ 10 تا 15 درصد افزايش يا كاهش داشته باشد. اما به هرحال تجربه گوياي آن است كه بخش عمده‌اي از فروش سينماهاي ما به سينماهاي مدرن و برجسته برمي‌گردد و بقيه سالن‌ها شرايط خيلي مناسبي ندارند.
وي يادآور شد:بيشترين فروش «به رنگ ارغوان» نيز به همين سالنهاي خاص مربوط مي‌شود. تجربه نشان مي‌دهد كه اگر ما فيلم و سالن خوب داشته باشيم، تماشاگران هم به تماشاي فيلم‌ها مي‌نشينند. اما اكنون در اين زمينه با نوعي نقص و مشكل مواجه هستيم و هيچ تناسبي ميان توليد و عرضه ما وجود ندارد.
ساداتيان در ادامه به ارايه آماري از سالن‌هاي كشورهاي مختلف پرداخت و گفت: كشوري مثل شوروي در سال 1926 يعني 85 سال پيش سه‌هزار سالن نمايش داشت و در سال 1928 اين تعداد به 9 هزار سالن افزايش پيدا كرده بود. در سال 1934 اين كشور تعداد سالن‌هاي خود را تا 26 هزار سالن افزايش داده بود. آمريكا هم در سال 1933، 19 هزار و اكنون 40 هزار سالن دارد اما ما در ايران تنها 270 سالن داريم كه بخش اعظمي از آن‌ها هم شرايط مطلوبي ندارند. در بهترين شرايط شايد ما 120 تا 140 سالن داشته باشيم و در مملكتي كه سالانه 120 فيلم ساخته مي‌شود،تعداد اين‌گونه سالن‌ها هيچ تناسبي با تعداد فيلم‌ها ندارد.
وي در عين‌حال خاطرنشان كرد: البته بخش ديگري از اين مسأله هم به شرايط عمومي جامعه و روحيات افراد برمي‌گردد و لازم است كه بررسي‌هاي كارشناسانه و دقيق‌تري برروي اين موضوع صورت بگيرد.
تهيه‌كننده «هفت دقيقه تا پاييز» در ادامه درباره وضعيت اكران اين فيلم و اين‌كه آيا اين فيلم در سينما افريقا هم به نمايش درمي‌آيد، گفت: سينما افريقا به عنوان سرگروه اين فيلم مورد نظر قرار گرفته است و البته قرار است كه اين سالن بازسازي شود كه احتمالا اين مسأله به بعد از نمايش فيلم ما موكول خواهد شد.
اين تهيه‌كننده درباره حمايت‌هايي كه از اكران اين فيلم صورت گرفته پاسخ داد:واقعيت اين است كه تاكنون حمايت خاصي از اين فيلم به عمل نيامده است. اما به هرحال «هفت دقيقه تا پاييز» فيلم متفاوتي است كه با فيلم‌هاي طنزي كه اين روزها برروي پرده مي‌بينيم تفاوت دارد.
او ادامه داد: اين فيلم در جشنواره فيلم فجر مورد توجه مردم، منتقدان و داوران قرار گرفته و طي نمايش‌هاي خاصي كه تاكنون داشته همواره با مردم ارتباط برقرار كرده است، به همين دليل فكر مي‌كنم كه نمايش عمومي اين فيلم تغييري در ذائقه‌ها ايجاد كند.
ساداتيان گفت:به نظر بايد مخاطبان از اين فيلم استقبال كنند. در هر صورت وظيفه ما بود كه چنين فيلمي را توليد كنيم و حال خوب و بد آن را مخاطبان مورد قضاوت قرار مي‌دهند. البته يك بخشي از اين مسأله هم به سينماي ملي برمي‌گردد كه اين سينما هم تا حدي به دولت برمي‌گردد. اگر قرار است كه دولت مردم را تشويق كند كه به سينما بروند، بايد شرايطي بابت اين مسأله ايجاد كند.
وي توضيح داد:بخش اول اين مسأله به ايجاد سالن‌ها برمي‌گردد كه نيازمند بودجه‌اي هنگفت است و در كوتاه‌مدت حل نمي‌شود. اما اكنون كه همين سالن‌هاي اندك را در دست داريم لازم است شرايطي فراهم كنيم كه همين سالن‌ها پر شوند. براي پرشدن اين سالن‌ها هم لازم است كه اطلاع‌رساني درستي صورت گيرد.
ساداتيان در ادامه به تبليغ فيلم‌ها در شبكه‌هاي ماهواره‌اي اشاره كرد و گفت: طي سال‌هاي گذشته شبكه‌هاي‌ماهواره‌اي با قيمتي بسيار پايين به تبليغ فيلم‌هاي درحال اكران مي‌پرداختند، اما دولت به هر دليل اين فضا را ممنوع اعلام كرد و تهيه‌كنندگان هم از اين تصميم تبعيت كردند و به ابزارهاي تبليغاتي داخل كشور رو آوردند. تبليغات داخل كشور هم به تلويزيون و بيلبوردهاي سطح شهر محدود مي‌شود كه هر دو مورد بسيار پرهزينه هستند و هيچ تناسبي با درآمد و فروش فيلم‌ها ندارند.
تهيه‌كننده «هفت دقيقه تا پاييز» تصريح كرد:فيلمي كه ممكن است فروشي در حد يك ميليارد تومان داشته باشد براي استفاده از بيلبوردهاي شهري بايد همان بهايي را بپردازد كه يك محصول صنعتي كه سالانه 600 تا 700 ميلياردتومان بازدهي مالي دارد مي‌پردازد. يعني هيچ تناسبي در اين ميان وجود ندارد.
وي ادامه داد: خوشبختانه صداوسيما امسال تسهيلات ويژه‌اي براي فيلم‌ها قايل شده است. من نمي‌گويم كه اين تسهيلات كم است اما توقع ما به مراتب بيش از اين است و بايد صداوسيما آن‌قدر به خدمت سينما بيايد كه با قيمتي بسيار نازل به پخش تيزر فيلم‌ها بپردازد. شهرداري هم بايد كمك كند و درآمد خود را از محصولات صنعتي كسب كرده و بخشي از بيلبوردهاي خود را به امور فرهنگي اختصاص دهد و با قيمتي پايين به تبليغ فيلم‌ها بپردازد. متأسفانه اكنون كم‌تر شاهد اين نوع اقدامات در سطح شهرداري و صداوسيما هستيم اما توجه جدي‌تر اين دو نهاد قطعا در فروش بيشتر فيلم‌ها تأثيرگذار خواهد بود.
ساداتيان همچنين درباره وضعيت تيزرهاي «هفت دقيقه تا پاييز» در تلويزيون گفت:تلويزيون تيزرهاي اين فيلم را پخش خواهد كرد اما اين‌كه با چه قيمتي اين كار را انجام مي‌دهد جاي سوال دارد. اكنون تلويزيون تسهيلات ويژه‌اي براي عموم فيلم‌ها در نظر گرفته و حتي كمي بيش از 50 درصد به اين فيلم‌ها تخفيف مي‌دهد، اما حتي اگر 70 يا 80 درصد اين هزينه را هم تخفيف دهد باز هزينه‌هاي تبليغ در تلويزيون بسيار سنگين است. به هرحال تهيه‌كننده تنها يك‌سوم از فروش فيلم را بهره‌مند مي‌شود و اكنون هم فروش فيلم‌ها آن‌قدر نيست كه بخواهد چنين مبالغي را بپردازد، به همين دليل لازم است كه تلويزيون تسهيلاتي به مراتب بيشتر درباره اين موضوع در نظر بگيرد و با نگاهي ملي اين مسأله را مورد توجه قرار دهد و بحث‌هاي اقتصادي و سود مالي را در مراحل بعدي اهميت قرار دهد.
بايد به حداقل‌ها راضي باشيم
در ادامه عليرضا اميني درباره شرايط اكران «هفت دقيقه تا پاييز» هم عنوان كرد: فيلم خوب همواره مخاطبان خاص خود را دارد، اما به هرحال بحث زمان و تعداد سينما و شيوه تبليغ هم مهم است. زماني‌كه ما تعداد محدودي سينما و تعداد محدودتري گروه سينمايي داريم و در مقابل آن‌ها حجم انبوهي از فيلم‌ها قرار دارد بايد به حداقل‌ها راضي باشيم. اكنون ايده‌آل‌ترين شرايط اين است كه ما 50 سينما در تهران و زمان اكران نوروزي را داشته باشيم. اما با اين‌حال ما همچنان جزو افراد خوش‌شانس‌ هستيم كه چنين شرايط اكراني براي اين فيلم داريم.
وي از سينمايي «فقط 72 ساعت» به عنوان فعاليت بعدي خود نام برد وگفت: اين فيلم اكنون در مرحله نگارش فيلمنامه است و بلافاصله پس از اتمام اين مرحله اين فيلم با تهيه‌كنندگي جمال ساداتيان وارد مراحل ساخت مي‌شود.
اميني اين فيلم را هم داراي مضموني اجتماعي دانست و در پايان صحبت‌هايش با ايسنا اظهار اميدواري كرد:اي‌كاش روند سينمايي كه فرهنگي است و در عين‌حال مخاطب هم دارد بيشتر مورد حمايت قرار بگيرد تا اين فيلم‌ها جايگزين فيلم‌هاي سخيف و مبتذل شوند.

nae 06-19-2010 11:36 PM

بهداد" چهره اصلی ؛ "هدیه تهرانی" غایب !
 
مراسم ویژه آغاز اکران عمومی فیلم سینمایی "هفت دقیقه تا پائیز" جمعه شب با حضور عوامل این فیلم
در سالن ایوان شمس برگزار شد.



مراسم فرش قرمز فیلم سینمایی "هفت دقیقه تا پائیز" به کارگردانی علیرضا امینی جمعه 28 خردادماه
به همت سایت سینمای ما در سالن ایوان شمس (حرکت سابق) برگزار شد.
در این مراسم که با 90 دقیقه تاخیر و در میان استقبال گسترده مردم برگزار شد، هدیه تهرانی و خاطره
اسدی بازیگران زن فیلم غایب بودند. غیبت ستاره سینمای ایران آنقدر چشمگیر بود که نیما حسنی‌نسب
مجری مراسم بارها به این موضوع اشاره و تلویحا از تهرانی گلایه کرد. این منتقد و روزنامه‌نگار
گفت: متاسفانه خانم تهرانی با وجود قولی که داده بودند به این مراسم نیامدند و من از شما به دلیل نیامدن
ایشان عذرخواهی می‌کنم.
در ابتدای این مراسم عوامل "هفت دقیقه تا پائیز" روی سن رفتند و درباره تجربه همکاری با امینی در
این فیلم صحبت کردند، هدیش بیگدلی شاملو طراح جلوه‌های ویژه فیلم درباره صحنه تصادف و چگونگی
ساخت و طراحی جلوه‌های ویژه این سکانس توضیح داد.
علی تیموری دستیار امینی و میترا آقامیری طراح صحنه و لباس هم در این مراسم حضور داشتند. پخش
دو کلیپ از برنامه‌های فرش قرمز فیلمهای سینمایی و کلیپی درباره هدیه تهرانی و فیلمهایش از دیگر
بخش‌های برنامه بود. پس از آن نوبت به علیرضا امینی و محسن تنابنده و جمال ساداتیان رسید تا روی
سن بیایند.
امینی در جملاتی کوتاه گفت: خیلی خوشحالم که این فیلم را ساختم، این اولین فیلمی است که خارج از
جریان جشنواره‌ای ساخته‌ام و قالبی داستانگو دارد.
ساداتیان تهیه‌کننده این فیلم با صحبت درباره همکاری با فیلمسازان جوان گفت: دوست دارم با فیلمسازان
جوان همکاری کنم و فیلمهایی بسازم که هم ارزش هنری داشته باشند و هم بتوانند مخاطب جذب کنند. پیش
از این "به رنگ ارغوان" را با همین نگاه ساختم و آن را همراه با "هفت دقیقه تا پائیز"بسیار دوست دارم.
محسن تنابنده نویسنده فیلمنامه و بازیگر این فیلم گفت: فیلمنامه زمان فیلمبرداری شکل گرفت و از ایده‌های
علیرضا نادری در نگارش متن استفاده کردم.
پس از این کلیپی درباره حامد بهداد پخش شد و او که در مراسم مورد توجه مردم و عکاسان بود در میان
ابراز احساسات شدید مخاطبان روی سن آمد و گفت: از خداوند، امام رضا (ع) و پدر و مادرم سپاس‌گذارم
. امیدوارم همه شما خیر ببینید و دعا کنید من هم در زندگی‌ام خیر ببینم. این فیلم را خیلی دوست دارم.
پس از آن کلیپی روی پرده رفت که در آن کنسرت گروه دارکوب نمایش داده شد و دقایقی از ترانه خوانی
بهداد نشان داده شد. مراسم قرعه کشی دیگر بخش این برنامه بود و در این بخش کانون فیلم هشت و نیم
مجموعه‌ای از فیلمهای روز سینمای جهان را به برندگان قرعه کشی اهدا کرد.
نمایش "هفت دقیقه تا پائیز" آخرین بخش مراسم بود. مراسمی که به دلیل ازدحام عکاسان با درگیری لفظی
تعدادی از مردم با عکاسان رسانه‌ها همراه بود و حتی انتقاد حسنی‌نسب از رفتار عکاسان را به همراه داشت.
در غیبت چهره‌های سینمایی در این مراسم، مردم با حضورشان به فرش قرمز "هفت دقیقه تا پائیز" گرما و رونق دادند.

nae 06-20-2010 07:54 AM

هديه تهراني: به هيچ‌كس قول شركت در مراسم فرش‌قرمز را نداده‌ بودم
 
هديه تهراني با اشاره به اين كه برپايي مراسم فرش قرمز متناسب با جامعه ما نيست، گفت: به هيچ‌كس قول شركت
در مراسم فرش‌قرمز افتتاحيه فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» را نداده‌ بودم.

در پي اظهارات مجري مراسم افتتاحيه فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» ساخته «عليرضا اميني» كه عصر 28 خرداد ماه
در تالار ايوان شمس برگزار شد، «هديه تهراني» نقل قول‌هاي مطرح شده درباره بدقولي وي براي حضور در اين
مراسم را تكذيب كرد.
بنا بر اين گزارش، در مراسم فوق مجري مراسم، بارها از غيبت «هديه تهراني» گلايه كرد و از قول اين بازيگر،
از حضار به دليل بدقولي وي عذرخواهي كرد.
در اين راستا، «هديه تهراني» طي تماسي اعلام كرد: «اينجانب به هيچ عنوان و به هيچ‌كس قول شركت در اين
مراسم را نداده بودم».
وي افزود: «مردم خود بهتر مي‌دانند كه من معمولا در چنين مراسم‌هايي كه با سروصدا و تشريفات خاص (همچون
پياده شدن از ليموزين و راه‌رفتن بر روي فرش قرمز و...!) همراه است، حاضر نمي‌شوم و اصولا اين حضور را
به دليل عدم تناسب با شرايط روز جامعه، جايز نمي‌دانم.»
مجري مراسم فرش قرمز «هفت دقيقه تا پاييز» در مراسم جمعه شب گفته بود: متاسفانه هديه تهراني جايي كه قول
نمي‌دهد، مي‌رود و خود را دچار مشكل مي‌كند اما جاهايي كه قول داده و حضورش مشكل‌ساز نخواهد بود، حضور نمي‌يابد!

LP Girl 06-20-2010 09:50 AM

افتتاحيه 50 ميليوني «هفت دقيقه تا پائيز» در دو روز اول اكران
ملاقات مردم و عوامل فیلم «هفت دقیقه تا پائیز» در سینما آفریقا

http://www.cinemaema.com/parameters/...fdeb3e297f.jpg

سینمای ما- فيلم سينمايي «هفت دقيقه تا پائيز» در حالي اكران خود را آغاز كرده است كه توانست افتتاحيه‌اي 50 ميليوني را تجربه كند. «هفت‌ دقيقه تا پاييز» از روز چهارشنبه 26 خرداد در گروه آفريقا اكران خود را آغاز كرده است كه روز پنجشنبه فروشي بالغ بر 20 ميليون و 400 هزار تومان و روز جمعه نيز 20 ميليون و 600 هزار تومان فروش داشته است و با توجه به فروش محدود روز چهارشنبه، افتتاحيه‌اي 50 ميليوني را داشته است.

فيلم سينمايي «هفت دقيقه تا پاييز» ساخته «عليرضا اميني» درگروه سينمايي آفريقا و مجموعا 51 سينماي تهران و شهرستان اكران شده كه در تهران 26 سينما و در شهرستان‌ها 25 سينما اين فيلم را اكران خواهند كرد. بنا به این گزارش، عوامل فیلم روز چهارشنبه دوم تیر ساعت 18:30 دقیقه در سینما آفریقا حاضر خواند بود و پیش از نمایش فیلم با سینمادوستان دیدار می‌کنند. شماره رزرو بلیت سینما آفریقا 88907171 است.

در اين فيلم سينمايي بازيگراني نظير هديه تهراني، حامد بهداد، محسن تنابنده، خاطره اسدي، بهشاد شريفيان، بازيگران خردسال: حديث كاظمي، ارشيا آقاحسيني و ... ايفاي نقش كرده‌اند.

فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» در هشت رشته در بخش مسابقه جشنواره فيلم فجر نامزد دريافت جايزه شد و جايزه بهترين بازيگر مرد، بهترين جلوه‌هاي ويژه رايانه‌اي و ديپلم افتخار بهترين كارگرداني را از آن خود كرد.

ساير عوامل اين فيلم سينمايي عبارتند از: طرح فيلمنامه : عليرضا اميني، نويسنده: محسن تنابنده، كارگردان: عليرضا اميني، مدير فيلمبرداري: عليرضا برازنده، مدير هنري: هديه تهراني، جانشين مدير توليد: عليرضا بيات، اجراي صحنه : محمد مهدي سال افزون، اجراي لباس : رعنا اميني، طراح گريم : ميترا آقاميري، صدابردار: امير پرتوزاده، دستيار صدا: امير رحماني، برنامه ريز و دستيار اول كارگردان: علي تيموري، مشاور انتظامي: سرهنگ مهدي احمدي، عكاس: بهرنگ دزفولي‌زاده، دستيار اول فيلمبردار: احمد كاووسي، دستيار دوم فيلمبردار: همايون قرباني، دستيار دوم كارگردان: رضا دلاور، منشي صحنه: ساناز هرندي، دستيار سوم كارگردان: عليرضا لنگردوي، گروه فيلمبرداري: مهدي ابراهيمي، رحيم كمره‌اي، عليرضا معمارياني، مسئول برق: كريم جانبخش سفيد كمر، دستيار صحنه: اميرحسين مدرس، دستيار لباس: ترانه بهبود، دستياران گريم: مهرداد حيدرخاني، دستيار توليد: اكبر شاهپوري، مدير تداركات: اصغر جبارپور، خدمات: عليرضا بابازاده، حمل و نقل: ناصر دانايي، حميد شورابي ، حسين آقاحسيني، سينه موبيل: اكبر نظري، تدوين: هايده صفي‌ياري، تهيه كننده: سيدجمال ساداتيان (بشرا فيلم).

LP Girl 06-20-2010 09:54 AM

گفت‌وگو با خاطره اسدی بازیگر "هفت دقیقه تا پائیز"
"هفت دقیقه تا پائیز" 10 سال بزرگترم کرد

http://www.cinemaema.com/parameters/...5b050834f3.jpg

سینمای ما- بازیگر فیلم سینمایی"هفت دقیقه تا پائیز" با اشاره به تجربه متفاوت حضور در این فیلم عنوان کرد بازی در این پروژه سینمایی باعث شده 10 سال بزرگتر شود. خاطره اسدی بازیگر جوانی است که از چند سال پیش پا به عرصه سینما گذاشته.او با نقش آفرینی در فیلم‌های "دیشب باباتو دیدم آیدا" و"تقاطع" خود را شناساند. به نظر می رسد در این چند سالی که از ورود او به دنیای سینما می گذرد تلاش کرده تا تنها به قیمت دیده شدن زیر بار پذیرفتن هر نقشی نرود وآگاهانه برای بازی در فیلمهایش تصمیم بگیرد. در این گفتگو اسدی از تجربیاتش درفیلم "هفت دقیقه تا پائیز" و ارتباطی که با نقش برقرار کرده‌ سخن گفته است.

* نحوه انتخاب شما برای بازی در"هفت دقیقه ‌تا پائیز" چگونه بود؟

خاطره اسدی بازیگر"هفت دقیقه تا پائیز" : از حدود دو سال پیش که قرار بود این فیلم ساخته شود من در جریان فیلمنامه آن بودم. آقای امینی از قبل من را می‌شناختند و برای بازی در این نقش انتخاب کردند.

* شما اولین انتخاب برای ایفای این نقش در این فیلم بودید؟

- تا جایی که مطلع هستم من اولین انتخاب بودم. از ابتدا پیش تولید و تکامل فیلمنامه قرار براین بود که من این نقش را بازی کنم.

* فیلمهای قبلی امینی را پیش ازاین دیده بودید؟

- بله ."استشهادی برای خدا"و"دانه‌های ریز برف " را قبلا دیده بودم اما فضای این فیلم با آثار دیگر امینی متفاوت است واصلا گروه فضای دیگری را تجربه کرد.

*بازی کردن در نقشی درونی و با سن بیشتر برایتان سخت نبود؟

- اصلا. من به راحتی با نقش ارتباط برقرار کردم. مادر بودن برای یک زن اصلا پیچیده نیست زیرا این امر مسئله‌ایی درونی و ذاتی است. من برای این نقش شناسنامه درست کرده بودم وهمه زیر وبم شخصیتش را می‌شناختم بنابراین این کاراکتراز دو سال قبل درمن شکل گرفته بود.

* تغییراتی که زمان فیلمبرداری در فیلم به وجود آمد به بازی شما لطمه نزد؟

- این تغییرات غیر منتظره دربازی‌ام تاثیراتی گذاشت. من از قبل تمام زیر وبم شخصیت را می شناختم و با او ارتباط برقرار کرده بودم. برای شناخت این نقش تلاش بسیاری انجام دادم وپلان به پلان فیلم را در ذهنم بازسازی کرده بودم اما این تغییرات ذهنیت من از نقش را تا حدودی به هم ریخت. بخصوص با مسئله خیانتی که در فیلم مطرح می‌شود مشکل داشتم چون قرار نبود این شخصیت در زندگی اش لغزشی داشته باشد.

*نحوه کارگردانی امینی چگونه بود؟ قبل از شروع فیلمبرداری تمرین ودورخوانی داشتید؟

- قبل از شروع فیلمبرداری دورخوانی نقش نداشتیم. اما درباره همه نقش‌های فیلم صحبت شده‌بود وتمرینات ابتدایی را انجام داده‌بودیم اما زمانی که فیلمنامه تغییر کرد قبل ازفیلمبرداری هر سکانس تمرین ‌می‌کردیم وبعد جلو دوربین می‌رفتیم. در سکانس‌هایی هم که فیلمنامه آماده نبود با توضیح کلی که از آن سکانس واتفاقات صحنه داشتیم به صورت بداهه تمرین کرده و بعد از تائید کارگردان فیلمبرداری انجام می شد.

* تجربه همکاری با حامد بهداد چگونه بود؟

- نقش بازیگر مقابل درمعرفی درست یک کاراکتر بسیار مهم است. تجربه خوبی با حامد بهداد داشتم. او به من در ارائه شخصیتی که قرار بود به ایفای آن بپردازم کمک بسیاری کرد.

* تا کنون در نقش زنان آسیب دیده بیشتر ظاهر شده‌اید مثل نقشتان در "تقاطع" وتله فیلم"گام های معلق". آیا این موضوع دلیل خاصی دارد؟

- دغدغه همیشگی‌ام در سینما این بوده که نقشی ویژه را بازی کنم. نقشی که بتواند باعث دیده‌شدن توانایی هایم شود که قبلا کمتر مجال بروز یافته‌اند. یک نقش باید من را قلقلک دهد تا آن را بپذیرم.

* دلیل کم ‌کاریتان در سینما و تلویزیون چیست؟

- دوست دارم همیشه کارنامه ای قابل دفاعی داشته‌باشم. من با سریال خوب وبا کیفیت هیچ مشکلی ندارم وحاضردر صورت پیشنهاد مناسب در تلویزیون نیز بازی کنم. بازی در"هفت دقیقه تا پائیز" تجربه بزرگی برای من به ارمغان آورد. با حضور در این فیلم احساس می کنم 10 سال بزرگتر شده ام و با مناسبات سینما آشناتر.

* فعالیتهای جدیدی در سینما داشته اید؟

- بله بازی درفیلم سینمایی"برف روی شیروانی داغ" به کارگردانی محمد هادی کریمی را به پایان رسانده‌ام که در آخرین مراحل فنی قرار دارد. در حال مطالعه فیلمنامه‌های مختلفی هستم تا یکی از آنها را برای بازی انتخاب کنم.

nae 06-20-2010 12:41 PM

سری اول عکسهای فرش قرمز فیلم هفت دقیقه تا پاییز


nae 06-20-2010 12:43 PM

سری دوم عکسهای فرش قرمز هفت دقیقه تا پاییز


LP Girl 06-20-2010 12:52 PM

نميدونم درباره كار هديه تهراني چي بگم!
نه ميشه گفت كار درستي كرده نه ميشه گفت كار اشتباه!
اما نظر شخصي من اينه كه فرش قرمز نصيب هركسي نميشه! حالا كه فرصتي شده كه پاش رو روي اين فرش بزاره! اونم تو ايران! واقعاً بي لياقتيه كه نرفت!

به گمان خودش كار درستي كرده كه به فرهنگ كهنه ايراني احترام گذاشته و به غربي بازي بي اعتنايي كرده! فرش قرمز ربطي به فرهنگ ايراني يا غربي نداره! يه جور احترامه يه جور مراسمه رسمي سينماست! تو سينماي جهان! حامد بهداد هم كم نيست... اما رفت! هديه تهراني بعد از غيبت چند ساله ش اينكار زشت ترين كاري بود كه ميتونست بكنه!

nae 06-20-2010 04:45 PM

به نظر من کار کاملا درستی کرد
حامد بهدادم قابل مقایسه با خانم تهرانی نیست
خودشم گفت من به کسی قول نداده بودم که بیام
در ضمن به نظرش کار درستی نبود و انجامشم نداد
به نظر من هم درست نیست
مشکل سینمای ما نداشتن فرش قرمز نبود که حالا مثلا با فرش قرمز بخوان درستش کنن
به جای اینکارا برن خیلی چیزای دیگه ای که مشکل دارن و ریشه ای هم مشکل دارن رو درست کنن

nae 06-21-2010 12:59 PM

بازی با ذهن تماشاگر را دوست دارم
 
علیرضا امینی، کارگردانی که این روزها فیلم سینمایی «هفت دقیقه تا پاییز» را روی پرده سینما دارد در گفت​و​گو با ما تاکید کرد علاقه‌مند است در فیلم​هایش به ذهن و تفکر و تماشاگر نفوذ کند.

«هفت دقیقه تا پاییز» را باید سرآغاز قصه گویی علیرضا امینی در سینمای ایران به حساب بیاوریم. او با فاصله گرفتن از سینمای مورد علاقه خود - سینمای ضدقصه و مستندگون - با «هفت دقیقه تا پاییز» روایت‌گر قصه‌ای نفس‌گیر، جذاب و البته تلخ شد تا سینمای ایران را با وجه دیگری از توانایی‌های خود آشنا کند. امینی در برابر پرسش‌ ما راجع به سبک و سیاق مورد علاقه‌اش در فیلمسازی و فاصله گرفتن از این نوع سینما در «هفت دقیقه تا پاییز»، با شدت و هیجانی وصف‌ناپذیر این فیلم را ملهم از همان سینمای مورد علاقه خود دانسته و فاصله گرفتن از علائق‌اش در فیلمسازی را رد می‌کند.
«هفت دقیقه تا پائیز» از روز چهارشنبه 26 خرداد اکران خود را در گروه آفریقا و مجموعاً 51 سینمای تهران و شهرستان‌ها آغاز کرد. به همین مناسبت گفت و گویی با کارگردان فیلم ترتیب دادیم که در ادامه می‌خوانید.
اجازه بدهید از همین ابتدای کار برویم سر اصل مطلب؛ ظاهراً به روال آثار قبلی‌تان باز هم بدون فیلمنامه سر صحنه رفته‌اید؟
اتفاقاً این بار فیلمنامه داشتیم اما خب، آنچنان کامل نبود. در واقع وقتی فیلم کلید خورد چیزی در حدود 60 صفحه از فیلمنامه آماده بود، اما بعد از ورود علیرضا نادری به گروه و تغییر و تحولی که در سیر روایت صورت پذیرفت، از دقیقه 60 به بعد را همزمان با فیلمبرداری و روز به روز نوشته و سر صحنه می‌بردیم.
در خصوص تاثیر علیرضا نادری بر فیلمنامه و تغییرات حاصل از این حضور توضیح بدهید.
واقعیت این است من و محسن تنابنده در جایی از کار به این نتیجه رسیدیم لازم است یک ناظر بیرونی در خصوص فیلمنامه و روندی که تاکنون طی کرده اظهار نظر کند. علیرضا نادری در این مرحله به ما پیوست و اولین ثمره حضورش کنار گذاشتن ایده اپیزودیک گرفتن فیلم بود. ما از ابتدا قصدمان بر این بود هر دو زوج درون فیلم (هدیه تهرانی و محسن تنابنده - حامد بهداد و خاطره اسدی) را در موقعیت تصادف و مرگ بچه‌هایشان قرار دهیم. یعنی در اپیزود اول شاهد مرگ بچه یک زوج بودیم و در اپیزود دوم با عوض شدن موقعیت شاهد مرگ بچه زوج دیگر. نادری به ما پیشنهاد کرد بعد از حادثه تصادف و مرگ بچه تنابنده و تهرانی داستان را ادامه داده و و به عقب باز نگردیم. یکی از حسن‌های پیوستن علیرضا نادری به گروه ما منسجم‌تر شدن قصه و ایده‌های ما بود.
با توجه به وضعیت و حال و روز اکران عمومی فیلم‌های قبلی شما، امروز نباید اعتراضی داشته باشید اگر بگوییم «هفت دقیقه تا پاییز» آشتی علیرضا امینی با گیشه است.
شما واقعاً فکر می‌کنید علیرضا امینی با جذب مخاطب و رونق گیشه فیلم‌هایش مشکلی دارد؟ کدام کارگردان است که دوست نداشته باشد فیلمش خوب اکران شود. حقیقت این است که سینماگران ایرانی برای بدست آوردن یک اکران خوب و معقول، مجبورند برخی موارد را رعایت کنند. وجود یک داستان جذاب، حضور ستارگان، به کارگیری تبلیغات مناسب و ... را می‌توان جزو موارد کلیدی این قید به حساب آورد. من از همان ابتدا که وارد سینما شدم همه این‌ها را می‌دانستم اما همیشه حرفم این بود که سینما برای من پشت دوربین ایستادن و کات دادن و ... نیست. من باید به آن نگاه و خواست مطلوب خودم نزدیک می‌شدم. همه آن فیلم‌هایی که به قول شما حال و روز خوبی در اکران پیدا نکردند من را در رسیدن به این نگاه کمک کرده است.
علیرضا امینی بر خلاف آثار قبلی خود، در «هفت دقیقه تا پاییز» جمعی از هنرپیشه‌های حرفه‌ای سینمای ایران را مقابل دوربین به بازی گرفت. چرا به مانند فیلم‌های گذشته خود از نابازیگرها استفاده نکردید؟
البته من قبلا هم با بازیگران حره ای کار کردم مثل خانم هانیه توسلی ،آقای هاشم پور.جواب این سوال کاملاً روشن است. «هفت دقیقه تا پاییز» به بازیگرهایی نیاز داشت که بتوانند نقش‌های سخت موجود در داستان را بی‌لکنت بازی کنند و این مهم از نابازیگرها بر نمی‌آمد. سابقه هدیه تهرانی، حامد بهداد، محسن تنابنده و خاطره اسدی در سینما، این دلگرمی را به ما می‌داد که مشکلی در اجرای نقش‌ها پیش نخواهد آمد. اکثر این نام‌ها سوابق روشنی در تئاتر دارند و هدیه تهرانی با حضور در بیش از 25 فیلم سینمایی همه تجربه خود را بر سر «هفت دقیقه تا پاییز» گذاشت.
شما در سطور پیشین به نوعی اعتراف کردید که باز هم بدون در دست داشتن فیلمنامه کامل بر سر صحنه فیلمبرداری رفته‌اید. عکس‌العمل بازیگران حرفه‌ای فیلم شما در قبال این حقیقت چگونه بود؟
مطمئن باشید اتفاق وحشتناکی رخ نداد. اتفاقاً می‌خواهم بگویم این شیوه و نوشته شدن یک سوم پایانی فیلمنامه در حین فیلمبرداری برای آن‌ها هم تجربه خوبی بود. این موضوع برای شخص من موضوع جدیدی نبود اما باعث شد همه ما به نوعی درگیر فیلمنامه شویم. اینکه در تمام طول مدت فیلمبرداری عوامل اصلی و تاثیرگذار یک فیلم درگیر فیلمنامه باشند و هرکدام ایده و طرحی جدید برای ادامه کار ارائه دهند، برای افراد حاضر در سر صحنه «هفت دقیقه تا پاییز» تجربه جدید و جالبی بود.
تا قبل از وقوع تصادف هیچ کس تصور نمی‌کرد قرار است چنین سرنوشتی برای قهرمانان داستان رقم بزنید. هنگام فیلم‌برداری به این فکر نیفتادید با کمی زمینه‌چینی به این صحنه برسید؟
از اول هم قصدم این نبود که در خصوص بروز فاجعه به تماشاگر پیش‌آگاهی خاصی بدهم. تا قبل از وقوع تصادف همه چیز در یک سیر و روال عادی به جلو می‌رود. پس از تصادف است که همه چیز به هم می‌ریزد و من تعمد داشتم و می خواستم فشار ناشی از این مصیبت به تماشاگر منتقل ‌شود. از بعد تصادف تماشاگر با غم و درد شخصیت‌های فیلم شریک می‌شود. اگر بخواهم کامل‌تر جواب بدهم باید بگویم همه تلاشم خود را کردم تا چرخشی که داستان بعد از وقوع تصادف پیدا می‌کند ناگهانی و غیرقابل انتظار باشد.
داستان زوج حامد بهداد و خاطره اسدی به نوعی تماشاگر را دچار سردرگمی می‌کند. نمی‌خواهم بگویم قصد گول زدن تماشاگر را داشته‌اید، اما تا بخشی از داستان این تصور پیش می‌آید که موضوع اصلی «هفت دقیقه تا پاییز» حول محور مشکلات این زوج است.
ما نمی‌خواستیم قصه اصلی‌مان را لو برود. ما ابتدا ذهن تماشاگر را به سمتی دیگر فرستادیم و سپس با نشان دادن داستان اصلی غافلگیرش کردیم. در زندگی همه ما این روند وجود دارد. در ابتدا همه چیز معمولی و عادی به راه خود می‌رود اما بروز یک حادثه‌ به ناگاه داستان زندگی را به کل عوض می‌کند. این خود زندگی است و باید آن را باور کرد.
هدیه تهرانی پس از مدت‌ها غیبت خودخواسته از سینمای ایران، با «هفت دقیقه تا پاییز» حضوری جدی در سینمای بدنه و مخاطب پسند ایران داشت. شما و هدیه تهرانی به چه شکل در «هفت دقیقه تا پاییز» به هم رسیدید؟
راحت‌تر از آنچه فکرش را بکنید. هنگام نوشتن فیلمنامه به حضور او در فیلم فکر کرده بودم اما امید زیادی هم نداشتم. آقای ساداتیان تهیه‌کننده فیلم پیشنهاد داد ملاقاتی با هم داشته باشیم و این ملاقات‌ بیشتر از دو ساعت طول نکشید. هدیه تهرانی داستان را پسندید و همه چیز تمام شد. من به توانایی‌های هدیه تهرانی مطمئن بودم و می‌دانستم می‌تواند همه آن چیزی را که در ذهن دارم اجرا کند.
حضور حامد بهداد در هر فیلمی پیش زمینه‌ای در ذهن تماشاگر ایرانی می‌سازد که خیلی هم بی‌ربط نیست. شخصیتی عصبی، غیرقابل پیش‌بینی و البته غیرقابل کنترل. نگران این پیش زمینه ذهنی نبودید؟
بازی بهداد در «هفت دقیقه تا پاییز» کاملاً کنترل شده است. او فهمیده بود شکی را که نسبت به همسرش دارد باید خیلی درونی بروز دهد و البته کار آسانی هم نبود. او نقش شخصیتی شکست خورده را بازی می‌کرد که به همسرش شک دارد و از طرفی بچه باجناقش هم مرده است. طبیعتاً او دیگر نمی‌تواند این ناراحتی خود را بیرونی کند، چون به قدری مصیبت آن طرف قضیه زیاد است که خواه ناخواه مجبور است کوتاه بیاید.
به نظر می‌رسد برخی چیزها در فیلم بیش از حد نیاز پوشیده مطرح می‌شوند. بطور مثال داستان خیانت خاطره اسدی به همسرش یا داستان ارتباط محسن تنابنده با همسر همکارش.
تقریباً اکثر قریب به اتفاق انسان‌ها در زندگی‌ خود رازهایی دارند که ممکن است هیچ وقت فاش نشوند. ویژگی اصلی رازهای فوق این است که بسیار شخصی هستند. استفاده از این نوع المان‌ها باعث می‌شود ذهن تماشاگر شروع به تجزیه و تحلیل کند. من این بازی با ذهن تماشاگر را دوست دارم. اینکه تماشاگر باوری را برای خود بسازد و البته هیچ حجتی هم در پذیرش‌آن‌ نداشته باشد. داستان خاطره اسدی و شک شوهرش به او از جمله این موارد هستند. اینکه شما بیایید و همه گره‌ها را باز کنید قطعاً مورد پسند تماشاگر امروزی نیست.
از عوض کردن پایان‌بندی فیلم و تفاوت نسخه جشنواره و نسخه اکرانی «هفت دقیقه تا پاییز» بگویید.
ما یک پایان برای قصه همه شخصیت‌ها داشتیم. هدیه وقتی برای بچه‌اش تولد می‌گیرد داستانش تمام شده است. داستان محسن تنابنده وقتی که می‌فهمیم او شوهر دوم هدیه است و بچه هم بچه خودش نیست تمام می‌شود. داستان خاطره اسدی هم جایی تمام می‌شود که چک پول‌ها را از داخل کیف بیرون می‌آورد. همه این شخصیت‌ها یک نقطه پایان در داستان داشتند. ما برای پایان فیلم هم چند صحنه مجزا فیلمبرداری کردیم و با توجه به مشورت‌های انجام شده، نتیجه این شد که از پایان خاموش کردن شمع استفاده کنیم. در این پایان با فوت کردن شمع همه چیز تمام می‌شود. موضوع اینجاست پایانی که در جشنواره به نمایش درآمد، به نوعی پایان باز بود که تماشاگر ایرانی زیاد با ان ارتبط برقرار نمی‌کند.
در خصوص اتهام تاثیرپذیری از آثار اصغر فرهادی چه دفاعی دارید؟
من قبلاً هم این را گفته‌ام و باز تکرار می‌کنم؛ باعث افتخار است اگر فیلم من فقط کمی به آثار اصغر فرهادی نزدیک شده باشد اما واقعیت چیز دیگری است. پروانه ساخت «درباره الی» چهار ماه بعد از پروانه ساخت فیلم ما صادر شده است. به لحاظ ساختاری هم «هفت دقیقه تا پاییز» هیچ شباهتی به هیچ کدام از فیلم‌های اصغر فرهادی ندارد. فیلم من به لحاظ ساختار و روایت اثری کاملاً متفاوت از «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» است.
فیلم شما بسیار تلخ شده است. نگران عکس‌العمل تماشاگرها در هنگام اکران نبودید؟
تلخی «هفت دقیقه تا پاییز» از آن نوع نیست که تماشاگر را نارحت و افسرده از سالن سینما خارج شود. من آنقدرها هم به تماشاگر ایرانی بدبین نیستم. «درباره الی» فیلم شادی نبود ولی بیشتر از یک میلیارد تومان فروخت. تلخی فیلم من ممکن است مخاطب را به گریه بیندازد اما این گریه آخرش به آرامش ختم می‌شود.
سئوال آخر؛ در خصوص آینده فیلم‌های اکران نشده‌تان چه تصوری دارید؟
«نامه‌های باد»، «زمان می‌ایستد» و «فقط چشم‌هایت را ببند» هنوز راهی به اکران پیدا نکرده‌اند. خیلی نگران این موضوع نیستم؛ این فیلم‌ها تاریخ مصرف ندارند و بالاخره روزی به نمایش در خواهند آمد.

LP Girl 06-24-2010 05:37 PM

یادداشت امیر قادری درباره حرف‌های هدیه تهرانی و مراسم فرش قرمز سایت "سینمای ما"
 
نقل قول:

به نظر من کار کاملا درستی کرد
حامد بهدادم قابل مقایسه با خانم تهرانی نیست
خودشم گفت من به کسی قول نداده بودم که بیام
در ضمن به نظرش کار درستی نبود و انجامشم نداد
به نظر من هم درست نیست
مشکل سینمای ما نداشتن فرش قرمز نبود که حالا مثلا با فرش قرمز بخوان درستش کنن
به جای اینکارا برن خیلی چیزای دیگه ای که مشکل دارن و ریشه ای هم مشکل دارن رو درست کنن
در پاسخ جواب شما اين خبر رو ارسال ميكنم:

تا کی قرار است این مردم را عقب‌مانده نگه داریم؟
امیر قادری: امیدوارم فردا سر فرصت درباره‌اش بنویسم، اما فعلا همین قدر بگویم که پاسخ هدیه تهرانی این نیست. ایشان نیامده سر مراسم فرش قرمز؛ بعد عوض این که درباره آمدن یا نیامدن‌اش صحبت کند و این که قولی داده یا نداده، به سنت معمول این مملکت، رفته سراغ پند و اندرز که اصلا با توجه به شرایط مملکت لیموزین سوار شدن و روی خط قرمز قدم زدن را صلاح نمی‌داند. این چه حرفی است آخر؟ چرا همه دنیا بتوانند و ما نتوانیم؟ تا کی قرار است این مردم را کتک خورده و تو سری خور ببینیم؟

دوران این قبیل چپ‌‌زدن‌های متظاهرانه به نظرم تمام شده است. کاش نیما حسنی‌نسب در پاسخ‌اش از همان روش هدیه تهرانی وارد نمی‌شد. نیما و سایت سینمای ما دارند در این مملکت کار خوب و درستی انجام می‌دهند. به‌مان یاد می‌دهند که همدیگر را تحویل بگیریم. که ما هم باید لیموزین سوار شویم و روی فرش قرمز راه برویم. دست‌شان درد نکند.

تا کی قرار است به روش خانم تهرانی این مردم را عقب مانده نگه داریم و اسم‌اش را بگذاریم مردم گرایی؟ شما بهترین باش. نگران مملکت‌ات نباش. خودش درست می‌شود. خیرت آن وقت به باقی مردم هم می‌رسد.

منبع : وبلاگ امیر قادری

LP Girl 06-24-2010 05:38 PM

برای اولین بار در ایران و در سه سینمای خاص
«هفت دقیقه تا پاییز» با دو پایان‌بندی متفاوت به نمایش در می‌آید

سینمای ما- تهیه کننده "هفت دقیقه تا پاییز" از نمایش این فیلم در سینماهای تهران با دو پایان متفاوت خبر داد. سید جمال ساداتیان در این ارتباط گفت: نسخه اصلی فیلم در جشنواره فجر سال گذشته به نمایش در آمد اما با نظر کارگردان و خودم تصمیم گرفتیم سکانس پایانی آن را حذف کنیم. در حال حاضر در نظر گرفتیم، نسخه به نمایش در آمده در جشنواره را با همان پایان در سه سالن که قشر مخاطب خاصی دارند، اکران کنیم.


وی افزود: در مابقی سینماهای نمایش دهنده نسخه جدید فیلم که سکانس پایانی در آن حذف شده است، اکران می شود. "هفت دقیقه تا پاییز" در 20 سینمای تهران به روی پرده رفته است.
در فیلم "هفت دقیقه تا پاییز"هدیه تهرانی، حامد بهداد، محسن تنابنده، خاطره اسدی بازی ‌کردند. فیلم در هشت رشته در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه شد و جایزه بهترین بازیگر مردو دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.


منبع : مهر

دانه کولانه 06-24-2010 06:03 PM

من خنده م گرفت از این کار
واسه خودشون فرش قرمز پهن کردن ؟
من هیچ مشکلی برای مراسمی که غربی هم باشه ندارم
کیک تولد و مراسم جشن تولدم ایرانی نیست اما خیلی هم خوبه
و هر چیز دیگه ای هم که خوب باشه من به خاطر اینکه غربی باشه رد نمیکنم
اما واقعا چطور این همه ادم با این حرکت خودشون رو دست کم گرفتند ؟
مثل اینه شما اصلا اینقدر هنر نداشته باشی اسکار بگیری اونوقت واسه خودت مراسم اسکار محلی با همون شکل جایزه درست کنی .
خودت واسه خودت فرش پهن کنی ؟ اونم با همون رنگ !
خب این کمبود نیست ؟
این دست کم گرفتن خودت نیست ؟
یاد بچه هایی که موبایل پلاستیکی واسشون میخرن میفتم
یا کامیون پلاستیکی .
بله اینکه بگی واه واه واه من کاری که مال غربی هاست نمیکنم نهایت کوتاه فکری و تحجره
غرب و غیر غرب نداره
خوب و بد داره
معیار خوبی و بدیه نه غربی و غیر غربی
این یه جور تحقیر برای سینما و سینماگرای ماست به نظر من
بله ما خیلی عقب تر از سینمای جهانیم
در عین اینکه سینماگرای بزرگی داریم
ولی اخه چرا خودمونو تحقیر کنیم


فرش قرمز در سینمای ایران، یک شوخی بزرگ!!

من هم میگم خوب کاری کرده خانم تهرانی .

قطعا خانم تهرانی میدونسته که توی جمعی که
اینطور فکر میکنند و به خودشون اجازه میدن حرف بزنن :

نقل قول:

مجري مراسم فرش قرمز «هفت دقيقه تا پاييز» در مراسم جمعه شب گفته بود: متاسفانه هديه تهراني جايي كه قول
نمي‌دهد، مي‌رود و خود را دچار مشكل مي‌كند اما جاهايي كه قول داده و حضورش مشكل‌ساز نخواهد بود، حضور نمي‌يابد!
اصلا نباید حاضر شد .

nae 06-26-2010 11:00 AM

گلايه‌ها‌ي تهيه‌كننده «هفت دقيقه تا پاييز» از تلويزيون
 
تهيه‌كننده «هفت دقيقه تا پاييز» از عدم همكاري تلويزيون در زمينه‌ي تخفيف مناسب براي پخش تيزرهاي
اين فيلم گلايه كرد.
سيد جمال ساداتيان در گفت وگو با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: انتظار داشتيم
در وضعيت كنوني كه نمايش فيلم‌ها همزمان با برپايي مسابقات جام جهاني شده است، صدا‌وسيما به كمك سينما
بيايد، اما متاسفانه هيچ‌گونه تسهيلاتي براي پخش تيزر فيلم‌ها در نظر گرفته نشده است.
وي افزود: در سه روز تعطيلي گذشته پخش تيزر از تلويزيون براي رفتن مردم به سينما مي‌توانست بسيار
موثر باشد، اما تيزر فيلم ما اصلا پخش نشد. با توجه به زياد‌بودن هزينه‌ بيلبوردها و تبليغات شهري همچنان
اميدواريم تلويزيون براي پخش تيزر فيلم‌ها تخفيفات خوبي را قائل شود.
ساداتيان با اشاره به فروش فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» گفت: در روز پنج‌شنبه 18 ميليون فروش داشتيم كه
مجموع فروش فيلم به 104 ميليون در 18 سينما رسيده است.
وي درباره‌ي اضافه‌شدن سالن‌هاي نمايش اين فيلم اظهار داشت: رغبت چنداني براي اين كار نداريم و اكران
فيلم در پرديس‌ها‌ي سينمايي بسيار موثرتر است و تاكنون نزديك به 80 درصد فروش فيلم هم در اين پرديس‌ها بوده است.

nae 06-27-2010 10:44 PM

و درد هنوز ادامه دارد...
 
امير عباس صباغ: «هفت دقيقه تا پاييز» يك اتفاق مركزي و پرتعليق دارد كه فيلم را به دو نيمه قبل و بعد حادثه (هم به لحاظ فرم
و هم به لحاظ قصه) تقسيم مي‌كند. قبل از تصادف، روايتي كلاسيك و معمول از زندگي دو زوج جوان مي‌بينيم كه اولي (نيما و
ميترا) زندگي به ظاهر آرام و بي‌دغدغه‌اي دارند و پناهگاه زوج دوم (فرهاد و مريم) هستند.



در اين نيمه، فيلمساز با فوكوس روي مشكلات و تناقضات رفتاري زوج دوم، آنها را محور قصه قرار مي‌دهد. با پيشروي داستان
و پس از تصادف، زندگي آرام نيما و ميترا در وضعيتي تكان‌دهنده قرار مي‌گيرد و فيلمنامه با چرخشي‌اشكار، تمركز‌ش را (هر چند
نامنسجم) روي نمايش بحران پيش آمده و تاثيرش بر زندگي ميترا، مي‌گذارد. البته به موازات اين، با ورود به جزئيات روابط ميان
فرهاد و مريم درمي‌يابيم كه آنها حتي از برقراري يك ديالوگ ساده نيز عاجزند و بعد از ردوبدل شدن هر جمله، ديالوگ‌شان تبديل
به مونولوگي تحقيرآميز عليه ديگري مي‌شود. در نيمه دوم، مخاطب برخلاف روايت ساده نيمه اول با روايتي پيچيده و تودرتو مواجه
است كه فيلم را به درامي روانشناسانه تبديل مي‌كند. پيغام تلفني و حضور چندباره زن سعيد (مخصوصا حضورش در مراسم سارا
و نگاه معنادارش به اتاق ميترا) يا نشان دادن چك پول‌هاي داخل كيف مريم كه معلوم نيست چگونه بدست آمده، دو تكه اصلي اين پازل‌اند
كه مربوط است به خيانت مرد به زن و ديگري خيانت زن به مرد.
در نيمه اول ميترا زني پرقدرت است كه پا به ‌پاي همسرش زندگي را اداره مي‌كند و نيما همسري ايده‌آل براي ميتراست، اما در نيمه
دوم ميترا را زني شكننده مي‌بينيم كه تاب پذيرش واقعيت را ندارد و از قبول حقيقت گريزان است، علاوه بر اين نيما نيز همسر نيمه
اول نيست، شك و ترديد تماشاگر نسبت به او، چاشني شخصيت‌اش شده، نيما يكي از پر ابهام‌ترين و مرموزترين كاراكترهاي مرد سينماي
ايران است، كاراكتري درون‌گرا كه تا انتهاي فيلم متوجه درون رمزآلودش نمي‌شويم. حتي در سكانس تصادف كه در پي كمك براي نجات
ساراست (و بازي فوق‌العاده‌اي را از محسن تنابنده شاهد هستيم) با وجود تمام شوك و استرسي كه در سيمايش موج مي‌زند، از بازي كنترل
شده و دقيق‌اش فاصله نمي‌گيرد. قبل از اين حميد فرخ نژاد را در «چهارشنبه سوري» در قالب كاراكتري مرموز ديده بوديم، اما انتهاي فيلم
به گونه‌اي بود كه جاي هيچ ابهامي براي مخاطب نمي‌ماند، اما در اينجا هر چه به پايان فيلم نزديك‌تر مي‌شويم ترديدهايمان نسبت به نيما افزوده
مي‌شود. آيا مرگ سعيد ارتباطي به او داشته؟ يا اينكه چرا موقع نجات دادن بچه‌ها اول امين را نجات داد؟ اين به‌خاطر معرفت و اخلاق اوست
يا عمدا پسر رفيق‌اش را به دختر ميترا ترجيح مي‌دهد؟ البته بعد از حذف سكانس پاياني، در مقايسه با نسخه جشنواره حجم اين ابهامات كاهش
يافته است.در نسخه جشنواره سكانس پاياني بعد از شب تولد است، سكانسي كه نمي‌دانيم مربوط به چه زماني‌ست، فرداي تولد؟ يكي دو هفته
بعد؟ هر چه باشد معلق بودن نيما در انتهاي فيلم همچون ابتداي آن و در ادامه حضور زن سعيد در پايين برج اين مفهوم به ذهن مخاطب مي‌رسد
كه شايد نيما در برزخ انتخاب ميان ميترا و زن سعيد گرفتار شده و مي‌خواهد دست به انتخاب سرنوشت‌ساز ديگري بزند.
«هفت دقيقه تا پاييز»، نمايشي‌ست عريان از طبقه متوسط. اگر سعيد و همسرش را زوج سوم داستان لحاظ كنيم، با كنار هم قرار دادن زندگي
اين سه خانواده به شكننده بودن روابط ميان آنها و كلا بحران خانواده در چنين جامعه‌اي پي مي‌بريم. سعيد خودكشي مي‌كند، همسر سعيد سرگردان
در هراس زيستن در جامعه‌ايست كه بعد از مرگ شوهر، او را به چشم يك طعمه مي‌بيند. مريم دختري كه با رويايي عاشقانه زندگي مشترك‌اش
با فرهاد را آغاز كرده بعد از 6 سال، زندگي‌شان به فروپاشي رسيده و فرهاد با ذهني آشفته از سوال و شك در پي نجات خانواده‌اش از منجلاب
است. در ميان اينها تنها زندگي معمول و عادي، زندگي ميترا و نيما بود كه آن هم با قرار گرفتن در چنين محيطي، شكنندگي و زودگذر بودن
شادي‌هاي بزرگ و كوچك‌اش،آشكار مي‌شود.
«هفت دقيقه تا پاييز» نشان مي‌دهد كه زندگي روزمره تا چه حد وابسته به روابط‌مان با ديگر مردم جامعه است و عملكرد و رفتارهاي ما چه تاثيري
روي زندگي و سرنوشت ديگران دارد. اگر مريم آن روز وسايل‌اش را به خانه ميترا نمي‌آورد، نه ميترا فيلمبرداري‌اش كنسل مي‌شد و نه نيما مجبور
مي‌شد قيد يك روز كارش را بزند تا براي جبران اين روز از دست رفته مجبور به قبول كار در خارج از تهران شوند. شغل نيما انتخاب هوشمندانه‌اي
از طرف اميني بوده، شيشه پاك‌كن برج‌هاي بزرگ، كسي كه بيشتر ساعات روزش (و به تبع عمرش) معلق ميان آسمان و زمين است، اين شرايط نمادي
از موقعيت متزلزل طبقه متوسط است، آنها نه آسمان را دارند و نه زمين، نه رهايي و سبكبالي آسماني‌ها را دارند و نه اطمينان و صلابت زميني‌ها را.
پس در ميان اين همه تلاطم و فشار خوشا به حال سارا كه با مرگش به آرامش مي‌رسد.
يكي از ويژگي‌هاي فيلمنامه، تنهايي آدم‌هايش است، اوج اين مفهوم زماني ست كه ميترا جسد بي‌جان دخترش را به خانه مي‌آورد، همسايه آنها كه مرد
عياشي است فارغ از اينكه چه اتفاقي براي آنها افتاده هراسان با نگاه‌هاي دزدكي بيرون را مي‌پايد تا مبادا پليس سراغ او آمده باشد. در اين آپارتمان سرد
و بي‌روح (به عنوان نمادي از زندگي شهري و مدرن) هركس چنان غرق در مشكلات‌اش است كه به كلي ديگري را فراموش كرده است. فيلم با وجود
همه ويژگي‌هاي مثبت‌اش از نكات متعددي ضربه خورده، كه مهم‌ترين آن يكدست نبودن بازي‌ها است، هرقدر بازي تنابنده و تهراني قدرتمند و تاثيرگزار
درآمده، بازي‌هاي بهداد و اسدي در مقايسه با اين دو ضعيف و ناهمگون است. از ديگر نواقص فيلم، ديالوگ‌هايي‌ست كه ميان مريم و ميترا رد و بدل
مي‌شود، اميني مي‌توانست براي شرح شرايط مريم به طريق ديگري (مثلا در دادسرا يا بواسطه گفت‌وگو با دوست يا كسي كه شرايط زندگي مريم را
نمي‌داند) عمل كند و از دادن اطلاعات مستقيم به تماشاگر خودداري كند. نقص ديگر به مبهم بودن خودكشي فرهاد مربوط است، او سه روز فرصت دارد
تا به حقيقت برسد، اصلا براي همين بيرون آمده اما چرا بايد بر اساس همان شايعاتي كه در زندان هم شنيده بود خودكشي كند؟ اگر اميني هنگام ساخت
اين نكات ريز را هم مدنظر قرار مي‌داد امروز با اثري به مراتب بهتر مواجه بوديم.
شش اثر تجربي صرف، كافي بود تا اميني در هفتمين تجربه‌اش به بلوغي برسد كه با نزديك كردن فرم و محتوا و گريز از سينماي ضد قصه موفق شود
ذهنيت‌اش را به عينيت برساند. اميني با توجه به پيشينه تئاتري‌اش، درام را به خوبي مي‌شناسد و با توجه به درك درستي كه از طبقه منتخب‌اش داشته
توانسته‌يكي از بهترين فيلم‌هاي سينماي اجتماعي اين سال‌ها را (با وجود همه نواقص و ايراداتي كه دارد) بسازد.

nae 06-29-2010 02:04 PM

«هفت دقيقه تا پاييز»؛ آغازي دوباره براي عليرضا اميني
 
يك منتقد گفت: در مجموع «هفت دقيقه تا پاييز» اثري قابل تأمل است كه آغازي دوباره براي «عليرضا اميني» در سينماي ايران به
شمار مي‌آيد تا بتواند در كارهاي آتي، به قله‌هاي مرتفع‌تري برسد.
http://media.farsnews.com/Media/8903...6/A0866307.jpg

«غلامعباس فاضلي» مدير مسئول سايت سينمايي «پرده‌سينما» در مورد فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» ساخته عليرضا اميني، اظهار داشت:
به نظر من فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» بيشترين موفقيت خود را مديون انتخاب‌هاي هوشمندانه‌ كارگردان آن است. اين مسئله‌اي بود كه در
آثار قبلي «عليرضا اميني» كم بود و امروزه اين هوشمندي به كمك‌ وي آمده است.
وي در ادامه افزود: ما در سينماي ايران دو دسته فيلم داريم كه به زندگي زن و شوهرها مي‌پردازند. دسته اول فيلم‌هايي هستند كه به قبل
از ازدواج مي‌پردازند و گروه بعدي به فيلم‌هاي بعد از ازدواج روي مي‌آورند.
وي گفت: فيلم‌هايي كه در مورد مسائل قبل از ازدواج است، معمولا منتهي به كمدي‌هاي سخيف و سطح پايين مي‌شود اما فيلم‌هاي بعد از
ازدواج فيلم‌هاي عميق‌تري در مي‌آيند.
فاضلي تصريح كرد: يك بخش از موفقيت «عليرضا اميني»، انتخاب هوشمندانه است كه به موضوع و مسائل بعد از ازدواج مي‌پردازد.
ضمن اين كه ما در چند سالي است كه در سينماي ايران از الگوي فاجعه دور مانده‌ايم اما در «هفت دقيقه تا پاييز» به وضوح مشاهده
مي‌كنيم كه خانواده‌اي با فاجعه‌اي دردناك مواجه مي‌شوند و تلاش مي‌كنند از بحران خارج شوند كه اين انتخاب هوشمندانه است.
او گفت: اين برگ برنده‌ها و در كنار آن انتخاب «هديه تهراني» (ميترا) كه چند سالي بود از دنياي بازيگري فاصله گرفته بود، موجب
شده تا «عليرضا اميني» از آن سرگرداني و پراكندگي چند فيلم قبلي خود رها شود و حالا به «هفت دقيقه تا پاييز»ي برسد كه در مجموع
فيلم قابل قبولي است و در كارنامه «عليرضا اميني» تا به حال بهترين فيلم كارنامه او محسوب مي‌شود.
اين منتقد ادامه داد: «عليرضا اميني» قبلا در كارهايش، فيلم‌هاي تجربه‌گرا مي‌ساخت كه از جمله آن مي‌توان به فيلم‌هاي: «نامه‌هاي باد»،
«دانه‌هاي ريز برف»، «زمان مي‌ايستد»، «استشهادي براي خدا» و ... اشاره كرد كه در مجموع فيلم‌هاي معلقي بوده‌اند. به زبان ديگر
اين نوع فيلم‌ها، نه به طور خاص فيلم‌هاي هنري بوده‌اند، نه فيلم‌هاي اجتماعي بوده‌اند و نه متعلق به سينماي بدنه بوده‌اند.
وي ادامه داد: «عليرضا اميني» مدام در حال تجربه كردن بود كه اين تجارب چشم انداز روشني براي او در برنداشت اما فيلم سينمايي
«هفت دقيقه تا پاييز» اولين فيلم كارنامه او است كه چشم‌انداز روشني را براي او ترسيم مي‌كند و يك شروع دوباره براي او است كه به
نظر من بخش زيادي از اين سهم نيز مرهون حضور «سيدجمال ساداتيان» (تهيه كننده) است كه به اين پروژه كمك شاياني كرده و سمت و
سويي عالي بخشيده است تا فيلمساز در جهت ساخت يك فيلم حرفه‌اي حركت كند و حالا مي‌توان با صراحت اعلام كرد كه درونمايه خانوادگي
فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» درآمده است.
فاضلي در ادامه در مورد بازي‌هاي فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» نيز اظهار داشت: در مجموع در اين فيلم، ما شاهد بازي‌هاي خوبي هستيم. به
ياد دارم زماني كه فيلم «شوكران» ساخته «بهروز افخمي» به اكران عمومي در آمد در سكانس پاياني هنگامي كه «هديه تهراني» در حالي‌
رانندگي بود و اشك مي‌ريخت، مردم در سينما مي‌خنديدند، اما «هديه تهراني» (ميترا) بعد از سال‌ها بازي‌ خوبي از خود به جاي گذاشته است
و در كنار آن «حامد بهداد»، «محسن تنابنده» و «خاطره اسدي» هم بازي‌هاي قابل قبولي ارائه كرده‌اند.
اين منتقد در ادامه به ضعف‌هاي فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» اشاره كرد و افزود: اما با تمام تعاريف كه در بالا ذكر شد، «هفت دقيقه تا پاييز»
تمام توان «عليرضا اميني» نيست و اين فيلم به عنوان يك مقدمه و آغازي دوباره در كارنامه «عليرضا اميني» است كه ثابت مي‌كند كه او
روند رو به جلويي داشته است و برآيند اين كار را در كارهاي آتي او بايد مشاهده كنيم. فيلمنامه در حالت فعلي خيلي حالت سوگوارانه به خود
گرفته است و به ابعاد شخصيتي كاراكترها نمي‌پردازد. به طور مثال مي‌توان به همان تكرار كاراكتر «حامد بهداد» (فرهاد) در نقش‌هاي قبلي
اشاره كرد يا كاراكتر «محسن تنابنده» (نيما) كه فاقد جذابيت است اما تكميل شده اين كاراكترها در تمام ابعاد را مي‌توان در كاراكتر «هديه
تهراني» (ميترا) مشاهده كرد.
فاضلي گفت: به نظر من فيلم سينمايي «هفت دقيقه تا پاييز» بايد بيشتر ايهام مي‌داشت. كدهايي كه در طول فيلم قرار دارد، مخاطب را با خود
همراه مي‌كند و در نهايت قضاوت نهايي با خود تماشاگران است. در كنار آن در رابطه اين دو زوج، ما ظرافتي را مشاهده نمي‌كنيم و اگر اين
انتخاب هوشمندانه صورت نمي‌گرفت، فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» با يك كستينگ ديگر تبديل به اثري پيش پا افتاده مي‌شد.
او گفت: با همه اين تفاسير فيلم سينمايي «هفت دقيقه تا پاييز» اثري قابل تأمل است و همان طور كه عرض كردم مقدمه‌اي است براي افق‌هاي
تازه در كارنامه «عليرضا اميني».
سردبير سايت سينمايي «پرده سينما» در پايان اين گفت‌و‌گو در مورد مسائل فني فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» نيز اظهار داشت: در بحث نور و
جلوه‌هاي ويژه، كارهاي مثبتي را مشاهده مي‌كنيم اما «عليرضا اميني» در چيدمان ميزانسن، كار با نور، تصويربرداري و چيدمان بازيگران در
يك قاب هنوز جاي كار زيادي دارد تا به تبحر «اصغر فرهادي» در «چهارشنبه سوري» و «درباره الي...» برسد و به پختگي نرسيده است.
من اميدوارم كه در آينده كارهاي بهتري و پخته‌تري از او شاهد باشيم.

LP Girl 07-03-2010 10:56 PM

ايده‌هاي رها شده
 
درباره «هفت دقيقه تا پاييز»
ايده‌هاي رها شده



http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0879372340.jpg

تماشاگران و علاقه‌مندان سينما، راه‌هاي شناخت‌شان از اين رسانه ، صرفاً به فيلم‌هاي نمايش داده شده محدود نمي‌شود. آنها پيگيرانه و مشتاق، اخبار فيلم‌هاي ساخته شده در سينماي ايران و نمايش داده شده در جشنواره فجر را دنبال مي‌كنند و نقدها را مي‌خوانند و شناخت كلي‌شان جامع‌تر از كساني است كه مثلاً كل تصورشان از فيلمسازان هموطن‌شان برگردد به فيلم‌هايي كه از آنها ديده‌اند. عليرضا اميني براي اين گروه علاقه‌مند به سينما، ويژگي‌هايي دارد كه اين ويژگي‌ها هيچ ربطي به فيلم آخر او «هفت دقيقه تا پاييز» ندارد. ممكن است كارگرداني را تصور كنيم كه با شيوه‌اي متفاوت كارنامه‌اش را آغاز مي‌كند اما سپس احساس مي‌كند كه بايد با رويكردي تازه فعاليت فيلمسازي‌اش را ادامه دهد.


اميني كارش را با فيلم‌هاي تجربي و ارزان شروع كرد و تا پيش از فيلم آخرش نيز به اين شيوه وفادار ماند. خصوصيات كار ارزان و تجربي عبارتند از مثلاً استفاده از نابازيگران، طبيعت بكر به‌جاي لوكيشن‌هاي طراحي شده، قصه‌هايي با خط روايي كم‌رنگ و... اما اين اتفاق در «هفت دقيقه تا پاييز» كاملاً برعكس مي‌افتد و اميني به سينماي بدنه‌اي نزديك مي‌شود كه براي جذب تماشاگران انبوه ساخته شده و در آن تعدادي از مشهورترين بازيگران سينماي ايران حضور دارند. البته اميني حتي در اين فيلمش نيز سعي كرده تا آنجايي كه ممكن است به اصول اوليه كارش وفادار بماند كه جزييات اين موضوع را در ادامه مورد اشاره قرار مي‌دهيم. اما به هر حال تفكر كلي حاكم بر «هفت دقيقه تا پاييز» منطبق با اهدافي كه پيشتر اميني در فيلم‌هاي خود مد نظر داشت، نيست. فيلم بعدي اين فيلمساز نشان خواهد داد كه آيا او بار ديگر به شيوه قبلي خود برمي‌گردد يا اين كه در عرصه سينماي بدنه فعاليتش را ادامه خواهد داد.


البته بايد به فيلمسازاني مانند اميني حق داد كه در اين مقطع تاريخي تغيير سبك بدهند و به اين سينما گرايش پيدا كنند. نگارنده معتقد است كه «هفت دقيقه تا پاييز» از هر حيث بهتر و كارشده‌تر از فيلم‌هاي قبلي اين كارگردان است ونبايد از اين واقعيت غافل شد كه سينماي تجربي از جنس «نامه‌هاي باد» و «دانه‌هاي ريز برف» در شرايط كنوني سينماي ايران كه در آن اقتصاد و بازدهي گيشه حرف اول و آخر را مي‌زند، محلي از اعراب ندارد و مروري بر فيلمسازان هم‌نسل اميني نشان مي‌دهد كه آنان نيز بيش و كم، در حال تغيير روش فيلمسازي خودشان هستند و قواعد سينماي حرفه‌اي ايران را پذيرفته‌اند.


سينماي «هفت دقيقه تا پاييز» متكي بر سرگرمي است. زماني كه صحبت از سرگرمي مي‌شود، بحث تماشاگر عام مطرح مي‌شود و سخن از نيازهاي عمومي به ميان مي‌آيد. پس كارگردان در اين عرصه چندان مختار و آزاد نيست كه هر چه خواست بگويد. او بايد نيازهاي عمومي تماشاگران را در نظر بگيرد و هر ايده و نكته‌اي كه دارد را در بستري دراماتيك و قصه‌گو و براي سرگرم كردن تماشاگر ارائه كند. اين چنين است كه «هفت دقيقه تا پاييز» با حضور بازيگران سينماي تجاري ساخته مي‌شود و تهيه‌كننده‌اي مطرح توليد آن را متقبل مي‌شود و در سالن‌هاي متعدد سينمايي روي پرده مي‌رود. اين، نخستين فيلم اميني است كه اين قابليت را دارد تا نام اين كارگردان را در ذهن تماشاگران عام سينما ماندگار سازد و آنان را كنجكاو كند كه فيلم بعدي او چه خواهد بود. پس مقطعي تازه در كارنامه اميني با اين فيلم آغاز شده است و موفقيت اين فيلم نزد منتقدان و حتي تماشاگران، نويد ظهور دوباره كارگرداني را مي‌دهد كه مي‌تواند در بستري حرفه‌اي و با رعايت ذائقه عمومي مردم، فيلمي بسازد كه در آن ايده‌پردازي‌هاي خوبي هم وجود دارد.


اين روزها بسيار گفته‌اند و بسيار شنيده‌ايم كه «هفت دقيقه تا پاييز» متأثر از «درباره الي...» است. اين ديدگاه گاه منجر به دلخوري اميني هم شده است كه مجبور شده در دفاع از كار مستقل خود برآيد. اما باوجود اين كه بايد به اميني حق داد، نمي‌توان از حقيقت نهفته در آن اظهارنظر عمومي غافل ماند.


«درباره الي...» فيلمي است كه تأثيرات آن بر سينماي ايران همچنان ادامه خواهد داشت. دامنه تأثير اين فيلم بر ناخودآگاه بسياري از فيلمسازان است. پس اگر چه اميني فيلمي مستقل از «درباره الي...» ساخته اما علائم و نشانه‌هاي درونمايه‌اي فيلمش، كه در ضمن قصه اصلي روايت مي‌شود، تحت‌تأثير غيرمستقيم فيلم اصغر فرهادي است. مهم‌تر از همه اتفاقي است كه در شكلي فاجعه‌بار بر زندگي شخصيت‌ها اثر مي‌گذارد. ممكن است اگر «هفت دقيقه تا پاييز» پيش از «درباره الي...» ساخته مي‌شد، شيوه مكث و درنگ كارگردان بر اين حادثه در فيلمش به گونه‌اي ديگر رقم مي‌خورد. حتي دامنه اين تأثيرپذيري ناخودآگاه را مي‌توان به نحوه شخصيت‌پردازي نيز گسترش داد. پس «هفت دقيقه تا پاييز» به عنوان يكي از فيلم‌هاي برجسته سينماي ايران در سال گذشته، فيلمي است كه متعلق به زمان خود است و در آن دغدغه‌هايي مطرح مي‌شود كه نخستين بار در كار اصغر فرهادي برجستگي يافتند و ميزانسن سينمايي پيدا كردند.


گفتيم كه اميني در فيلم قصه‌گوي خود به برخي اصول قبلي خود نيز وفادار مانده است؛ مهم‌ترين اينها استفاده از محسن تنابنده در نقش اصلي است. صرف‌نظر از اين كه او «بازيگر» است و روش كارش بسيار متفاوت از ستاره‌هاي سينماي ايران، بايد گفت كه اين دو پيش از اين سابقه چند همكاري را نيز با يكديگر داشتند. تنابنده بازيگري است كه در عرصه فيلمنامه‌نويسي نيز تبحر دارد و همين شناخت او از متن، كمك بسياري كرده تا زندگي 4 شخصيتي كه در «هفت دقيقه تا پاييز» مي‌بينيم، پرورش‌يافته و دقيق به نظر بيايند. حتي اميني در انتخاب هديه تهراني در فيلمش پس از چند سال دوري اين بازيگر از سينماي ايران، از او به گونه‌اي استفاده كرده كه بسيار متفاوت از فيلم‌هاي تجاري اين بازيگر جلوه مي‌كند. تهراني در «هفت دقيقه تا پاييز» تقريباً بدون گريم بازي كرده و در ارائه شخصيتي كه بر عهده‌اش گذاشته‌اند، بيش از هميشه به الگوي بازيگري به شيوه رئاليستي نزديك شده است.
اما نبايد از اشكالات اين فيلم دور ماند. اين اشكال‌گيري‌ها در واقع براي توصيه به كارگردان جوان و پويايي است كه ظرفيت شنيدن اشتباهاتش را دارد و ثابت كرده كه از نقدها و اظهارنظرها درباره فيلم‌هايش استفاده مي‌كند. مهم‌تر از همه، آن چيزي كه به ساختار فيلمنامه فيلم او لطمه زده، عدم‌پرداخت صحيح 2 شخصيت مكمل است. شخصيت‌هاي زوجي كه حامد بهداد و خاطره اسدي آنها را ايفا مي‌كنند، پرداخت درستي ندارد و قصه زندگي آنان به درستي طراحي نشده است. مثلاً مشخص نيست كه دليل پنهان‌كاري نيما (محسن تنابنده) در پناه دادن به باجناقش چيست. آيا اين دو به نوعي در مواردي كه ما نمي‌دانيم شراكت دارند؟ اگر اين واقعيت را بپذيريم، آن‌گاه بايد از خودمان بپرسيم كه چرا نيما در گفتگو با خواهرزنش جوري وانمود مي‌كند كه انگار از عملكرد غيراخلاقي او اطلاع دارد؟ اصلاً نيما به عنوان يكي از دو شخصيت اصلي چرا نبايد عقيده‌اي واحد و مشخص داشته باشد كه براساس آن بتوان درباره رفتارهايش قضاوت كرد؟ مثلاً او با اين كه ادعا مي‌كند مردي نيمه‌سنتي است كه با كاركردن زنش در شهرستان مخالف است، چرا بايد اينقدر راحت تغيير موضع داده و همراه خانواده‌اش راه بيفتد و عازم شمال شود؟ از اين گذشته كل واقعه مرگ هولناك همكارش چه ارتباطي با او دارد كه او بايد جوابگوي خواسته‌هاي همسر آن مرد مرده باشد؟



در صحنه‌اي كه اقدام فرهاد (حامد بهداد) را براي خودكشي مي‌بينيم، ظواهر جوري چيده شده‌اند كه هر لحظه انتظار چيزي را داريم كه مانعي براي اين كار شود. انگار نه‌تنها ما، بلكه خود اين شخصيت نيز كاري كه دارد مي‌كند را باور نداشته باشد. همچنين رفتار مريم (خاطره اسدي) در بيرون گذاشتن پول‌هايش از كيف خود، جوري است كه انگار كارگردان از جمع كردن ايده‌هايي كه آنها را در دقايق قبلي بسط‌شان داده ناتوان است، به ساده‌ترين و غير قابل‌باورترين شيوه متوسل شده تا سرانجام به تماشاگر بگويد كه مريم آن كاري كه دائماً آن را منكر بوده، انجام داده است. به نظر مي‌رسد كه ايده‌هاي زيادي كه در زندگي چهار شخصيت اصلي و مكمل فيلم مي‌بينيم، چندان به باروري نمي‌رسند و كارگردان در يك‌سوم پاياني فيلمش مجبور شده آنها را به‌گونه‌اي جمع‌وجور كند.


به هر حال همچنان كه گفته شد، «هفت دقيقه تا پاييز» يك گام بزرگ در كارنامه سازنده‌اش است با چند سكانس خاطره‌انگيز و زيبا كه نشان مي‌دهد اميني در اين عرصه هم حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد. مثلا سكانس تصادف و بيمارستان دكوپاژ بسيار خوبي دارد و معلوم است كه پشت آنها كارگردان درستي وجود دارد. اميدواريم اميني شيوه كاري‌اش را از اين پس نيز با همين قدرت ادامه دهد و فيلم به فيلم در كارش پيشرفت كند...


LP Girl 07-05-2010 07:03 PM

به‌خاطر علیرضا امینی به مراسم فرش قرمز «هفت دقیقه تا پائیز» نیامدم
 
به‌خاطر علیرضا امینی به مراسم فرش قرمز «هفت دقیقه تا پائیز» نیامدم
خاطره اسدی: هرچه بیشتر سکوت می‌‌کنم، بیشتر بی‌احترامی می‌کنند

http://www.cinemaema.com/parameters/...44f966287e.jpg

سینمای ما- خاطره اسدی بازیگر جوان سینما را با «دیشب باباتو دیدم آیدا» شناختیم و در آن زمان این بازی با تمجید منتقدان روبرو شد.

حضورش در «تقاطع» هم قابل قبول بود و هنوز هم در ذهن خیلی ها باقی مانده است. اما این بازیگر کم حاشیه به یکباره با «هفت دقیقه تا پاییز»، وارد حاشیه شد و حتی کار به جایی کشید که علیرضا امینی گفت از حضور اسدی راضی نیست. اسدی اگر چه تمایلی به ادامه دادن حاشیه‌های این فیلم ندارد اما به قدری عصبی است که نمی‌تواند از گفتن برخی مسائل این فیلم خودداری کند. در طول مصاحبه سعی کردم وارد حاشیه های بیشتر فیلم نشوم و سوالاتی را مطرح کنم که قبلاً از او پرسیده نشده بود، در مقابل هم، خاطره دلش می خواست این مصاحبه، پایان تمام حواشی و خاطره بد فیلم باشد.

پیش از این، در مورد «هفت دقیقه تا پاییز» زیاد صحبت کرده‌اید. به عنوان حرف آخر اگر صحبتی درباره فیلم دارید بفرمایید.
من به همه عوامل فیلم احترام گذاشتم و وقتی کاندید شدند، به آنها تبریک گفتم. بنا را بر این گذاشتم که تجربه خوب یا بد هر چه بود تمام شد. سعی کردم احترام آنها را حفظ گذاشتم. من در این 6-7 سالی که کار کردم همه می‌دانند که آدمی نیستم که بگویم فلانی اذیت کرد. اما وقتی دیدم آقای امینی در نشست‌شان صحبتی انجام داده‌اند دلیلش را نفهمیدم. بعضی مواقع ممکن است سوءتفاهم‌هایی پیش بیاید و برخی افراد نکاتی را بگویند که البته آن هم کار درستی نیست...

در مصاحبه‌تان قبل از جشنواره در مجله همشهری جوان هم که کلی از امینی تعریف کرده بودید.
من می‌توانستم بگویم فیلمنامه عوض شد و مواردی پیش آمد. اما چون آدم‌ها برایم قابل احترام بودند چیزی نگفتم. اما دیدم که این سکوت فایده ندارد و خیلی به من بی احترامی می‌کنند. انگار سکوت من را متوجه نمی‌شوند و این موضوع باز شد. جالب است که بدانی دو سال قبل که کار را شروع کردیم نیما شاهرخ‌شاهی به جای محسن تنابنده، بهنوش طباطبایی به جای هدیه تهرانی و شاهرخ استخری به جای حامد بهداد بود.

حتی آن تیم هم قطعی نشد و شهاب حسینی جای شاهرخ‌شاهی آمد، ولی وقتی زمان فیلمبرداری تاخیر افتاد شهاب هم نتوانست بیاید بعد با فرد دیگری قرارداد بستند و در چهارمین انتخاب خود به محسن تنابنده رسیدند. در واقع هیچ کدام از اینها انتخاب های اول نبودند، اما به من که می رسد می گویند: خاطره، انتخاب پنجم بود!!

البته این چیز بدی نیست که نقش پنجم یا دهم باشد. مهم نیست که کارگردان حتما با کسی که می‌خواهد استارت بزند. ممکن است اتفاقات زیادی بیافتد. اما برای من جالب بود که آقای امینی از بازی من خیلی تعریف می‌کرد و همواره اعلام رضایت می‌کرد. نمی‌دانم چطور بازی من بد شد و بعد از جشنواره این قدر از بازی من بد گفتند. در سینما، همه افرا د را می شناسند. هنوز نمی دانم چرا آقای امینی موجی را راه می اندازند و بعد گلایه می کنند، بالاخره آدم تا جایی می تواند سکوت کند.

شما را آقای امینی دعوت کرده‌بود یا آقای ساداتیان(تهیه کننده)؟
آقای امینی. دستیارشان شهریور پارسال تماس گرفت و گفت شخصیت‌ها عوض شد و بازیگران دیگری آمدند.

خب؛ چرا کار با امینی را پذیرفتید؟
من کارهای قبلی ایشان را دیده بودم و ما رابطه خانوادگی با ایشان داشتیم و با خانمش هم دوست بودیم. فیلنامه و نقش اولیه هم را خیلی دوست داشتم.

راستی چرا در فرش قرمز فیلم حضور نداشتید؟ دعوت نشده بودید؟
چرا دعوت داشتم، اما به خاطر آقای امینی نیامدم. احساس کردم که حضورم دلیلی ندارد وقتی که کارگردان در فرهنگسرای ارسباران می نشیند و می‌گوید: «ما به خانم اسدی گفتیم موهایش را کوتاه کند که ایشان قبول نکردند و برای کاراکتر وقت نگذاشتند» و یا در ماهنامه فیلم می‌گوید: «اسدی به من تحمیل شده و انتخاب چندم بوده است» چه دلیلی دارد به فرش قرمز فیلمش بروم. وقتی کاملاً بی دلیل تو را از فیلمت و گروه جدا می کنند و تو را کنار می گذارند، با خودم گفتم که حضور نداشته باشم بهتر است. من از امینی توقع نداشتم، به هر حال من بازیگر فیلمش بودم.

شما دو فیلم دیگر به نام‌های «دیشب باباتو دیدم آیدا» و «تقاطع» را داشتید که بیشتر پسندیده شدند. این خوبی کارها، بیشتر به کارگردانی مربوط بود یا بازیگری؟
کاملا 50- 50 است. در هر دو کار اولم نشان دادم که بازیگر توانایی هستم یا نه. آن زمان نقدهایی که می‌خواندم خیلی تایید می‌کردند و در فیلم اول کاندید شدم و برای دومی در دنیای تصویر جزو انتخاب‌ها بودم. آن‌جا هدایت درست بود. سوپراستار در تقاطع زیاد بود ولی داوودی همان کاری را می‌ساخت که نوشته شده بود و تغییری نمی‌کرد.

در هفت دقیقه تا پاییز، اگر گفتند بازی بد است، شما برداشتت از کارگردانی چه بوده؟ من توانایی‌اش را داشتم اما کارگردان باید بازی می‌گرفت. ممکن است اتفاقاتی بیافتد و بازیگران در حاشیه قرار گیرد و فیلمنامه بهم بریزد و بازی‌ ضعیف شود که به فیلم لطمه می‌خورد. همه هم نمی‌گفتند خیلی بد بودی.

شما آن زمان نقش دخترهای نوجوان را بازی می‌کردید. فکر نمی‌کنید حضورتان در این کارها مناسب‌تر بود؟
نه، به هیچ وجه این فکر را نمی‌کنم. مطمئنم اگر این فیلم بر اساس فیلمنامه اولیه نوشته می‌شد هیچ کدام از صحبت‌ها در مورد بازی من شاید زده نمی‌شد. چون تو با شناسنامه‌ای به سمت نقش می‌روی و نقش را می‌خوانی و به آن فکر می‌کنی و خودت را در آن شرایط قرار می‌دهی و بر اساس آن داری بازی می‌کنی اما 10 روز به پایان فیلمبرداری به تو می‌گویند «آن اپیزود حذف است. فیلم شده یک اپیزودی و قرار است خیانتی این وسط قرار گیرد» معلوم است که بازی من بهم می‌ریزد. معلوم است گذاشتن چنین چیزی در فیلم اشتباه است.

پس چرا ادامه دادید؟
اشتباه کردم (مکث می کند). شاید اگر ادامه نمی‌دادم مرا جدی‌تر می‌گرفتند و حرف‌های بعدی آقای امینی زده نمی‌شد. چون سعی کردم که بگویم خیانت را نگذارید و حتی گریه کردم. فکر نمی‌کردم نقش به اینجا بکشد. حالا با خیانت کار ندارم. ولی مثلا دختر خواهرت مرده و خواهرت روانی شده و حالا دغدغه من این است که بروم پول بردارم. باور کنید که نصف این فیلمنامه باعث شده نقش من توی ذوق خیلی‌ها بخورد. ولی گفتم که من اصولا احترام گذاشته‌ام و فیلمبرداری کنید تا تمام شود و هر کس سرجای خودش برود. ولی قطعا از این به بعد اینگونه نخواهد بود چون چیزهای جدید یاد گرفته‌ام.

تمایل به نقش‌های متفاوت دارید، آیا کم‌کاری شما به همین علت است؟
چون نقش‌های من در آن سن و سال بود و من نمی‌خواستم دیگر در این کارها دیده شوم و شاید فیلم قابل دفاع نباشد.

تکلیفتان را برای کارهای آینده می‌دانید؟
هنوز به دنبال نقش‌های متفاوت که بتوانم بخش‌های دیگری از بازی را به نمایش بگذارم. اما تصویرم عوض شد و چیزهای دیگری در مجموع یاد گرفته‌ام.

بازیگر دوست دارد نقش‌های گوناگون بازی کند. شما هم دغدغه‌تان متفاوت بازی کردن است؟
باید متفاوت باشد. اگر آدم به تکرار بیافتد و یک کاراکتر را بازی کند برای بیننده هم فکر نمی‌کنم خیلی جذاب باشد.

از چه کاری فکر کردید دارید به تکرار می‌افتید؟
بعد از آیدا، تقاطع را که کار کردم گفتند تو بازیگر تین ایجری هستی. ولی نقش‌های بعدی که کار کردم متفاوت بود و حتی اگر کم سن و سال بود، تفاوت داشت.

ممکن است خاطره اسدی کمدی هم بازی کند؟
بله بدم نمی‌آید یک کمدی موقعیت خوب بازی کنم. یک طنز تلخ و چنین مواردی.

شما که هفت دقیقه تا پاییز را بازی می‌کردید با توجه به حساسیتتان، این درگیری ذهن خودتان باعث شده تا به گفته آقای امینی خوب بازی نکنید؟ چرا آن موقع واکنشی نداشتید؟
من با آدم‌هایی که کار کرده‌ام بپرسید می‌گویند خیلی صبور هستم و فکر می‌کردم عرفش همین است که به کار همه احترام بگذارم. من به کارگردان احترام می‌گذارم چون دارم برای او بازی می‌کنم. ولی فکر می‌کردم باید احترام بگذارم. کار 10 روز مانده بود تمام شود و به قدری حاشیه‌ها اذیت کردند، سعی کردم کاری کنم بقیه از تهیه کننده و کارگردان تا سایر بازیگران اذیت نشود. اما از جایی که فکر می‌کنم قدرنشناسی است، قضیه فرق کرد. من با خودم رودربایستی ندارم و منتقد خودم هستم. فیلم‌هایی چون آیدا، تقاطع و شبانه‌روز طوری هستند که می‌توان از آنها دفاع کرد. ولی وقتی به تو احترام نمی‌گذارند که مقابل هر مسئله‌ای سکوت کنم، آدم دلش می‌شکند. من بیشتر از این رنجیدم.

نظر منتقدان برایتان مهم است؟
من اگر مغرضانه نباشد می‌خوانم و قبول می‌کنم. من اولین منتقد خودم هستم. ولی هیچ موضعی ندارم.

فیلم را با مردم دیده‌اید؟ از واکنش آنها خبر ندارید؟
نه. ولی اطرافیان که دیده‌اند برخی می‌گفتند فوق العاده بود و برخی هم آن را ضعیف می‌دانستند، در کل نظرات متفاوت بوده و این مسئله در مورد منتقدان هم صدق می‌کند.

اگر دوباره بخواهید آن را بازی کنید چگونه ظاهر خواهید شد؟
اصلا نمی‌خواهم به آن فکر کنم که حالا بخواهم دوباره بازی کنم!

به قصه برسیم. مریم در جایی می‌گوید: «آرزو داشتم 2 هزار تومان داشتم برای بچه چیزی بخرم». به نظر من این با کاراکتری که خیانت کند سازگاری ندارد. در واقع من با این «خیانت» مشکل دارم.
من هم دقیقا همین را گفتم. امینی گفت این کاراکتر مریم است نه خاطره. من هم گفتم من هم همین مریم را می‌گویم و می‌دانم خاطره نیستم. و واقعا به نظرم این خیلی به نقش لطمه زد. چون این شخصیت 6 سال همه چیز را تحمل کرد و منتظر این اتفاق است که فرهاد برگردد و زندگی طبیعی شود. اگر می‌خواست کاری کند زودتر انجام می‌داد. اما من در این کاراکتر چنین چیزی ندیدم.

ما با چیز بزرگ وحشتناکی چون مرگ بچه روبروییم و هر نکته دیگری، شخصیت‌ها را زیر سوال می‌برد. من و حامد داریم گریه می‌کنیم و بعد بیرون می‌رویم و سر مسائل خودمان دعوا می‌کنیم. آدم به قدری آن موقع شوکه هست که نمی‌تواند به چیزهای دیگر فکر کند. من این سکانس را اصلا دوست ندارم.

شما چقدر در تغییر فیلمنامه نقش داشتید؟
من هیچ نقشی نداشتم و چیزهایی هم می‌گفتم اعمال نمی‌شد.

فکر نمی‌کنید فیلم اگر سوپراستار نداشت به اکران نمی‌رسید؟
نمی‌شود منکر تاثیر سوپراستار در دیده شدن فیلم شد. ولی مهم کارگردانی اثر است.

فیلم هر چقدر هم قدرتمند باشد بدون ستاره به اکران می‌رسد؟ یکم سخت است!
درست است. ولی خیلی وقت‌ها سوپراستار بازی می‌کند اما فیلم اصلا خوب نمی‌شود.

شما توجهی به تغییر بازیگران برای پذیرفتن اثر نداشتید؟
من نقش مریمی که گرفته نشد را خیلی دوست داشتم. اما اینجا به من می‌گفتند چیزی را پنهان کن و بعد از چند روز گفتند آن چیزی را که پنهان می کردی «خیانت» است. خود کارگردان باید بداند چگونه برخورد کند. اتفاقات زیادی افتاد و نقش من بهم خورد. آقای امینی که در جریان بود چرا این صحبت‌ها را انجام می‌دهید.

پایان فیلم هم عوض شد. کدام بازخورد بهتری دارد؟
ندیدم. هر دو قابل قبول است. ولی آن موقع که صحبت می‌کردیم قرار بود با فوت کردن شمع تمام شود.

الان سر چه کاری هستید؟
«گربه روی شیروانی داغ» تمام شد. نقش من یک دختری است که حقوق می‌خواند و وکیل است و آرام. به نظر من با نقش‌های قبلی متفاوت است. ممکن است خیلی متفاوت نباشد اما در کل فرق دارد.

چقدر امیدوار هستید نقشتان را خوب بازی کرده باشید؟
الان هیچ نظری ندارم. ولی کارگردان راضی بود و امیدوارم خوب باشد.

ملاک‌های شما برای انتخاب نقش چیست؟
بیشتر نقش‌هایی که بازی می‌کنم خیلی از من دور باشد. چون کلنجار و پیدا کردن برایم لذت‌بخش است. ضمن اینکه بتوانم از آن دفاع کنم.

اینها کلی است. چطور می‌توانید نقش را از روی فیلمنامه بپذیرید؟
هر چه نقش بالا و پایینش بیشتر باشد. اما نقش اول و دوم برایم اصلا مهم نیست. در آیدا و تقاطع نقش مکمل داشتم. خیلی وقت‌ها ممکن است با یکی دو سکانس خیلی خوب و بی نظیر است. مهم این است که نقش آدم را قلقلک بدهد تا آن را پیدا کند.

چرا کار تلویزیونی انجام نمی‌دهید؟
دوست دارم کار شاخصی باشد. بعضی موارد پیش می‌آید. مثلا خیلی قبل‌تر کار آقای فتحی را دوست داشتم و کارهای آقای میرباقری و چنین مواردی.

nae 07-10-2010 11:08 AM

درباره فيلم «هفت‌دقيقه تا پاييز» و مقايسه آن با «درباره الي»
 
در امتداد حركت سال پيش همين موقع‌ها با وجودي كه مدتي از اكران «درباره الي» گذشته بود، كماكان فيلمي بود كه درباره‌اش حرف زياد زده
مي‌شد، از آن دست فيلم‌هايي كه تبديل به تابلوي راهنماي جنبش‌هاي عظيم مي‌شوند. درست همان چيزي كه سال‌ها پيش «ماجرا»ي آنتونيوني آن
را رقم زد: يك جنبش سينمايي!



در سينماي ايران نيز، «درباره الي» اين توانايي را داشت كه يك جنبش به‌ وجود آورد و جهشي باشد در باب مكاشفه ابعاد نوعي از نئورئاليسم
اجتماعي كه همه انرژي‌اش را صرف پرداختن به دغدغه‌هاي طبقه تاكنون ناديده گرفته شده متوسط مي‌كند. يعني نيازها و كمبودها و هرآنچه كه
ارزش محسوب مي‌شود را در اين طبقه اجتماعي بررسي مي‌كند.
ديد واقع‌گرايانه و استفاده از تمهيدات سينمايي خاص است كه حقيقت نهفته اين گونه فيلم‌ها را ملموس‌تر مي‌سازد و به كارگيري درست اين
تمهيدات بود كه «درباره الي» را ماندگار كرد.
شايد يكي از نقاط برجسته «درباره الي» نوع داستانگويي و به اجرا در آوردن اين داستان بود. تلاش بزرگي كه به واسطه آن اصغر فرهادي به
موفقيت‌هاي عظيمي در اين فيلم رسيد، اين بود كه رابطه خود را با فيلم حفظ كرده بود. به‌ نظرم اين تلاش بزرگي است كه از عهده بعضي از
كارگردان‌ها خارج است. اين كه كارگردان خود را قبل از آنكه مالك اثر بداند، خالق آن بداند باعث ايجاد رابطه بين فيلم و كارگردان مي‌شود.
اينجاست كه كارگردان خود را در كنار فيلم و تماشاگر مي‌بيند و نه مالك آنها و اين باعث مي‌شود مرز بين ما و تصوير روي پرده شكسته شود.
اتفاقي كه در «درباره الي» افتاد، شكسته شدن مرزهاي تماشاگر و فيلم بود. كه به تعبير ساده‌تر مي‌توان گفت (بارها هم گفته شده) كه تماشاگر
خود را نفر هشتم جمع دوستان «درباره الي» فرض مي‌كند. اين و خيلي موارد ديگر (كه جلوتر به بعضي از آنها‌اشاره مي‌كنيم) بود كه
«درباره الي» را تابلوي راهنماي جنبش سينماي ايران كرد. اين بود كه حتي در جشنواره بيست و هشتم هم سايه آن بر سر فيلم‌هايي اين چنين
سنگين مي‌كرد.
حالا رسيده‌ايم به «هفت دقيقه تا پاييز» عليرضا اميني كه آن را فيلمي در ادامه اين جنبش مي‌دانم. فيلم عليرضا اميني هم تشريح ساعات قبل و
بعد يك اتفاق است در زندگي يك خانواده در طبقه متوسط جامعه كه زندگي آنها را دگرگون مي‌كند. همراه با اين تنه اصلي فيلم داستانهاي ديگري
نيز روايت مي‌شود كه محدوديت زماني به كارگردان اجازه پرداخت درست به آنها را نداده و خيلي سرسري از سطح آنها عبور كرده كه ‌اي
كاش كارگردان همانند خط اصلي به آنها عمق مي‌بخشيد و يا از مقدار آنها كم مي‌كرد تا شايد فرصت پرداخت بيشتري كه يكي دو تا از آنها را مي‌داشت.
اما آنچه كه بيشتر از همه باعث شده كه منتقدان زياد از اين استقبال نكنند همين سايه سنگين «درباره الي» است بر سر فيلم.
هر چند كه از نظر پرداخت «هفت دقيقه تا پاييز» خيلي از «درباره الي» ضعيف‌تر عمل مي‌كند(عمده‌ترين ضعفش از دست دادن ريتم است،
بين سكانس‌ها هماهنگي لازم نيست و زمانبندي دقيقي ندارد. گاهي سكانس نسبتا بي‌اهميتي به قدري به طول مي‌انجامد كه حوصله تماشاچي را
سر مي‌برد و گاهي سكانسي نسبتا مهم آن‌قدر سريع و سطحي مي‌گذرد كه تماشاچي را سردرگم فهم واقعيت مي‌كند. و به خصوص آنكه به ريزه
كاري‌ها اهميت زيادي نمي‌دهد و آنها را به حال خود رها مي‌كند) اما در داستانگويي همه تلاشش را براي رسيدن به آن اعمال مي‌كند. شايد در
ساخت فيلم بزرگترين‌اشكال همين عبورهاي كوتاه است، در «درباره الي» جزئيات و ريزه كاري‌ها عليرغم اينكه به چشم نمي‌آمدند نقش راهبردي
مهمي در پيشبرد داستان داشتند.
كار و انرژي زيادي كه داستان اصلي فيلم مي‌طلبد عليرضا اميني را از داستان‌هاي فرعي‌اش غافل كرده است و در بعضي از فواصل فيلم حتي
اين داستان‌هاي فرعي را از ياد مي‌برد. و اينجاست كه اهميت جزئياتي كه درباره‌اش صحبت كرديم هويدا مي‌شود. برعكس «درباره الي» به
كارگيري سرسري و بدون دقت جزئيات نه تنها مسير رسيدن به نقطه عطف پاياني را هموار نمي‌كند، كه خودش چالش‌ها و سكته‌هايي را در
مسير ايجاد مي‌كند و مشكل از آنجا آغاز مي‌شود كه كارگردان هيچ تمهيدي را براي رفع اين سكته‌ها به كار نمي‌گيرد و بي‌توجه به آنها تنها از
كنارشان عبور مي‌كند. و اينجاست كه اين سكته‌ها بزرگترين ايراد فيلم را بوجود مي‌آورد. يعني همان چيزي كه كارگردان هر چه بيشتر سعي
مي‌كند به آن برسد از آن دورتر مي‌شود. باورپذيري: همه اين داستان‌هاي فرعي و جزئياتي كه ناگهان سر از روايت در مي‌آورند، باور پذيري
نهايي فيلم را مشكل‌تر مي‌كنند چرا كه انتقاداتي را در تماشاگر بوجود مي‌آورند و دست آخر بدون گره‌گشايي تماشاچي را روانه مي‌كنند.
دم دستي‌ترين نمونه‌اش در فيلم به ميان آوردن همسر سابق و پدر اصلي بچه است كه هدفش شوكه كردن تماشاچي است. اما اين و خيلي تمهيدات
ديگر مانند اين كه براي شوكه كردن تماشاچي و ارتباطش با فيلم است نقش معكوس مي‌پذيرد و باعث دور شدن بيشتر از فيلم مي‌شود. و اينجاست
كه مسئله ارتباط كارگردان و فيلم پيش مي‌آيد.
درست جايي كه عليرضا اميني بيشتر از خالق، مالك فيلم مي‌شود و با ديدي از بالا فيلم را مي‌نگرد و اين باعث به‌وجود آمدن همان مرز بين تماشاگر
و فيلم مي‌شود. فيلم محدوده‌اي را تعيين مي‌كند و به تماشاگرش هشدار مي‌دهد كه از آنجا به بعد اجازه نداريد بيشتر در من غرق شويد.
در «هفت دقيقه تا پاييز» همراه با عليرضا اميني كارگردان، همكار فيلمنامه نويس و بازيگرش محسن تنابنده هم نقش پررنگي ايفا مي‌كند، علت اين
كه بر خلاف بقيه بازيگران بازي خوبي ارائه مي‌دهد، شايد اين است كه در نقش خودش غرق شده. در واقع محسن تنابنده «خالق» شخصيت است
كه او را اين طور خوب در نقش جاي داده است.
در روايت اما برخلاف پرداخت فني، فيلم به «درباره الي» و چارچوب‌هاي نهادينه‌اش نزديك‌تر است. اولين شباهت مفهومي است كه داستان هر دو
فيلم در پي رسيدن به آن هستند. بررسي ساعات قبل و بعد از يك واقعه و حقايقي كه در اين ساعات‌اشكار مي‌شوند. اينجا اما بيشتر دو زوج اصلي
حقايق زندگي خواهر هديه تهراني را روشن مي‌كند. همين رابطه‌اي كه هر چند براي بازگرداندن پول از دست رفته بين خاطره اسدي و كلاهبردار
شكل گرفته اما از روي الگوي نامزد مخفي الي گرفته شده است. با اين تفاوت كه رابطه احمد و الي در آن فيلم از سر صداقت است و پاك اما پول‌هايي
كه لحظه آخر نمايان مي‌شود نشانگر يك رابطه پر مسئله. به طور كلي وجود عدم صداقت بين اعضاي خانواده در همه لحظات فيلم‌اشكار است.
مي‌توان گفت اين بزرگترين مفهومي بوده كه فيلمنامه‌نويس و كارگردان در روايت يك حادثه در پي آن بوده‌اند، صداقت از دست رفته طبقه متوسط در
برخورد با يكديگر و برخورد با مشكلات و اينجا كارگردان براي تاكيد اين مفهوم تنها خود را به شخصيت‌هاي اصلي محدود نمي‌كند. زوج‌هايي كه در
ابتداي فيلم مي‌بينيم از همان جشن عروسي با هم مشكل دارند و صداقتي در وجودشان نمي‌بينيم. شايد اين يك پيشگويي باشد از آنچه كه طبقه متوسط به
سمتش در حركت است. طبقه‌اي كه هميشه بين زمين و هوا بوده و خانه آرزوهايش را بر روي آب ساخته و دارد به سمت يك دگرگوني مي‌رود. يك
طبقه‌اي كه به زودي افرادش نمونه‌هاي كاملي از آنارشيسم اجتماعي را به وجود مي‌آورند. سيستم و فرد در مقابل هم قرار مي‌گيرند تا خود را بالا
بكشند و از چارچوب‌هاي طبقه‌اي خود فاصله بگيرند. همه از هم فاصله بگيرند و صداقت بيمار شود. بنظرم اين چيزي است كه فيلم مي‌خواسته و به
آن نرسيده است.
مردانگي و دنياي زنانه
در «هفت دقيقه تا پاييز» اميني روي موضوع خوبي دست گذاشته. اينجا سعي در سرك كشيدن به زندگي يك خانواده متوسط را دارد. ما با يك پديده
كوچك سروكار داريم، يك كانون خانوادگي و مشكلاتش اما سعي اصل رسيدن به يك استدلال استقرايي است. يعني از جزء به يك كل عظيم رسيدن به
طبقه متوسط جامعه. نكته‌اي كه هم در «هفت دقيقه تا پاييز» و هم «درباره الي» وجود دارد، نقش زن است. اين دست فيلم‌ها دنياي قهرمانان خودشان
را مي‌سازند. درست كاري كه سال‌ها پيش تارانتينو در «بيل را بكش» و پدرو آلمودووار در «بازگشت» به طرق مختلف كردند.
در «بيل را بكش» عروس بود كه با فعال شدن شم انتقام جويي‌اش داستان را رقم زد. كاري كه تارانتينو در آن فيلم مي‌كند اين است كه اجازه مي‌دهد
قهرمان فيلمش، دنياي خودش را بسازد. دست او را باز مي‌گذارد و با او همراه مي‌شود تا وقايع آن‌طور كه قهرمانش مي‌خواهند ورق بخورد و اين
واقعيت دنيايي كه فيلم مي‌سازد را واقعي مي‌كند و به آن به قدر كافي و در حد نياز بال و پر مي‌دهد. چنان‌چه همه چيز دست در دست هم مي‌دهد تا
عروس به آنچه كه مي‌خواهد برسد. همواره خود اوست كه انتخاب مي‌كند و انتخاب‌هايش را عملي مي‌سازد. آنچه به خصوص در قسمت دوم مورد
توجه است، عجز مردان است در مقابل عروس، نه تنها عروس بلكه ديگر شخصيت زن فيلم با وجود منفور بودنش جايگاه برتري نسبت به مردان دارد.
و اين يعني به نوعي پيش روي در فرهنگ اجتماعي تقابل زن و مرد.
در «بازگشت» اما قضيه فرق مي‌كند. قهرمان فيلم در اينجا همه تلاشش براي حفظ و نگهداري زندگي‌اش براي رسيدن به آرامش كه با حضور همسرش
از او گرفته شده و حال كه او مرده اين زن در مقابل جامعه و سيستم قرار دارد تا زندگي خود را حفظ كند و آرامش را برگرداند. بر خلاف مادرش كه
شخصيتي اطاعت‌گر دارد او پر از عصيان و فرياد است و مانند مادر و خواهرش اجازه تسلط احدي بر زندگي‌اش را نمي‌دهد.
حالا او بر خلاف گذشتگان و سنت باستاني و ديرينه مردسالاري (كه مادرش نماينده آن است) آمده تا در مقابل هجوم افكار به يك روح زن سالار برسد.
آنچه رومن گاري در «خداحافظ گاري كوپر» درباره يكي از شخصيت‌هاي اصلي‌اش پيش بيني كرده بود. و آن را مادر سالاري نام نهاده بود.
اين‌ها نمونه‌اي از تحقق همان مادرسالاري است همان زني كه مي‌گويد من هستم پس خودم براي سرنوشتم تصميم مي‌گيرم. كسي كه بيشتر از مهر
سرنوشت بازي با آن و تعيين‌اش برايش اهميت دارد.
در ايران اما شرايط فرق مي‌كند. جامعه ما همواره جامعه‌اي مردسالار بوده است. و حال اين زنانگي دارد همپاي كاهش مردانگي رشد مي‌كند.
آنچه اينجا مورد نظر است احاطه كامل زنان بر حوادث و زندگي (از هم جدا نيستند) است.
جامعه ما در رابطه با فرديت زنان در مرحله رشد قرار دارد. و رسيدن به هر رشدي لازمه اصلي‌اش از دست دادن و به اصلاح عاميانه‌تر تاوان پس
دادن است.
آنچه «هفت دقيقه تا پاييز» به آن مي‌پردازد و پيشتر «درباره الي» به آن پرداخته بود. چالش‌هاي پيش روي اين تغيير است. زنان مصمم داستان درست
از همان جاي لطمه مي‌خورند كه خودشان آن را انتخاب و ديواره‌اش را بنا كرده‌اند. آنها بايد تاوان اين پيشروي را بگيرند. در «درباره الي» سپيده با
دروغ‌هايش و اينجا هديه تهراني با پافشاري‌اش براي سفر و خواهرش براي طلاق. قهرمانان ما تاوان «بودنشان» را پس مي‌دهند. و خوب بودنشان و
تلاششان براي ماندن....

nae 07-12-2010 01:17 PM

«هفت دقيقه تا پاييز» چند نوع پايان داشت
اكران «هفت دقيقه تا پاييز» جدا از آشتي دادن هديه تهراني با سينماي ايران و شروع فصلي تازه در فيلمسازي عليرضا اميني يك نكته مثبت ديگر هم داشت. آن هم ديده شدن استعدادي همچون محسن تنابنده در اين فيلم است.


تنابنده كه اغلب آثارش يا به اكران در نيامده‌اند (مثل «سنگ اول» فروزش و «چند كيلو خرما براي مراسم تدفين» سالور) يا در اكران‌هاي به اصطلاح فرهنگي ديده نشده‌اند (مثل «استشهادي براي خدا» اميني) اما اكران گسترده «هفت دقيقه تا پاييز» اين مجال را براي بينندگان سينما فراهم مي‌كند تا با بازي گيراي تنابنده آشنا شوند. خبرهای خوبی هم در راه است، اینکه به زودی فیلم بهروز افخمی(سن پترزبورگ) با بازی وی اکران خواهد شد. به مناسبت اکران «هفت دقیقه تا پاییز» گفت و گویی را با او ترتیب دادیم تا در دو حوزه فیلمنامه نویسی و بازیگری به کار متاخر تنابنده بپردازیم:
مي دانم كه حدودا هشت سال است به طور حرفه‌اي مشغول بازي در سينماي ايران هستيد اما تا قبل از اكران فيلم اميني به دليل اوضاع نا به سامان اكران بازي‌هاي شما عموما يا ديده نشده‌اند يا خيلي سطحي از روي آن عبور شده كه البته در اين بين فيلمنامه‌هاي شما نيز چنين سرنوشتي پيدا كرده‌اند. فكر مي‌كنيد اين نوع اكران‌ها كه در روزهاي اخير بحث داغي پيرامونشان وجود دارد چقدر به حضور يك بازيگر ضربه مي‌زند؟
سينما در درجه اول يك تعريف ساده دارد و آن مكاني است كه يك سري انسان آنجا مي‌روند و به تماشاي فيلم مي‌نشينند. طبيعتا اگر آدم‌هايي نباشند كه اين فيلم‌ها را ببينند، سينمايي هم وجود ندارد. پس نتيجه مي‌گيريم بدون مخاطب سينما هيچ جذابيتي ندارد. چون اساسا سينمايي وجود ندارد. پس وقتي يك فيلم نمايش داده نمي‌شود طبيعي است كه بگوييم سينمايي اتفاق نيفتاده است.
شما فيلم را نمي‌سازيد كه خودتان تماشا كنيد و با آن خوش باشيد، بلكه فيلم بايد به فرايند اكران برسد و بازخورد مخاطب را ديد. برخي از فيلم‌هاي من مثل «چند كيلو خرما براي مراسم تدفين» (سامان سالور) با مشكل مميزي روبه رو هستند و در محاق توقيف به سر مي‌برند و برخي ديگر به دليل سياست غلط عدم حمايت از فيلم‌هاي فرهنگي در چند سينماي محدود قرباني شرايط اكران شدند. البته فيلمنامه‌هاي من به‌جز «استشهادي براي خدا» چنين سرنوشتي را پيدا نكرده‌اند. من فيلمنامه «چند مي‌گيري گريه كني» را براي شاهد احمدلو نوشتم كه مورد استقبال مخاطبان هم واقع شد.
از سال 1381 بازي در سينما را آغاز كرديد، نام شما همواره تداعي‌گر فيلم‌هاي فرهنگي و خاص در سينماي ايران است. فيلم‌هايي مثل«استشهادي براي خدا»، «دانه‌هاي ريز برف»، «چند كيلو خرما براي مراسم تدفين» اما در يك سال گذشته ظاهرا تغيير مسير داده‌ايد و ترجيح داديد در فيلم‌هاي متعارف‌تري مثل «هفت دقيقه تا پاييز» و «سن پترزبورگ» در كنار سوپراستارهاي سينماي ايران نقش آفريني كنيد؟
در روزگاري مخاطب جايگاهي كه امروز براي من دارد را نداشت. افكاري كه در آن دوران داشتم با امروز كمي متفاوت بود. احساس من مي‌گويد اين ناشي از دور هم نشيني‌ها و جلسات روشنفكري كه در آن دوران با آنها عجين شده بودم، داشت اما وقتي به جلو آمدم احساس كردم مي‌شود هم فيلم فرهنگي داشت و هم آن فيلم فرهنگي اثر تماشاگرپسندي هم باشد. البته اين را هم بايد اضافه كنم كه خودم را خيلي همسو با مخاطب نمي‌كنم و خود را خيلي بر اساس سليقه آنها بالا و پايين نمي‌كنم ولي تماشاگر براي من اهميت دارد.
به نوعي سينماي ميانه؟
بله. من با تركيب اين دو موافق هستم سينمايي كه افرادي همچون اصغر فرهادي ثابت كردند كه مي‌شود و تلاش دارم كه بيشتر در اين كارها ايفاي نقش كنم.
و البته بهروز افخمي...
صد درصد! بهروز افخمي كسي است كه با فيلم «عروس» توانست همين مسئله سينماي ميانه را در كشور آغاز كند. بهروز از نظر من يكي از مهندس‌هاي سينماي ايران است كه سينما را خيلي دقيق مي‌شناسد و با فيلم‌هايش اين مسئله را ثابت كرده است و طبيعي است زماني كه پيشنهاد بازي در فيلمش را دريافت كردم با كله سر كار حاضر شدم! و به خاطر فيلم افخمي چندين فيلمنامه را رد كردم.
برسيم به «هفت دقيقه تا پاييز» اين فيلم چندمين همكاري پياپي شما با عليرضا اميني است، در تيتراژ فيلم نام سه نفر به عنوان نويسنده كار آمده: عليرضا اميني، عليرضا نادري و شما.
همان‌طور كه اشاره كرديد من با عليرضا اميني پيش از اين تجربه همكاري در چند فيلم را داشتم و آشناي من با وي به سال 1380 باز مي‌گردد. اما در «هفت دقيقه تا پاييز» ايده براي خود عليرضا اميني بود و حتي ايشان يك نسخه نيز طبق همان ايده نوشته بودند اما بنا به دليلي از نتيجه كار راضي نبود.
در اين زمان بود كه من به كار اضافه شدم و قرار شد طبق آن ايده فيلمنامه‌اي را بنويسم كه شايان ذكر است افراد مختلفي در نگارش اين فيلمنامه به بنده كمك كردند، مثل رضا دلاور. تا اين‌كه به فيلمنامه نهايي رسيديم و چيزي حدود 50 صفحه آماده شده بود اما به دليل اينكه زمان كليد خوردن نزديك بود و عوامل سازنده اصرار داشتند كه فيلم به جشنواره فيلم فجر برسد تصميم گرفتيم با همان فيلمنامه سر صحنه برويم اما از جايي به بعد فشار كار بسيار بالا رفت و كار خيلي سنگين شد و من هم به دليل اين‌كه هم بازي مي‌كردم و هم مي‌نوشتم ديگر توان ادامه كار را نداشتم اين شد كه از عليرضا نادري خواستيم بيايد و بخش انتهايي فيلمنامه را كمك كند تا ما به اتمام برسانيم.
عليرضا نادري پيش از اين فيلمنامه «كيفر» را براي عليرضا اميني نوشته بود. همين آشنايي قبلي باعث شد شما از او دعوت كنيد؟
من از دوران راهنمايي شاگرد آقاي عليرضا نادري بودم و تا حد زيادي نوشتن را از ايشان آموختم. گرچه شاگرد خلفي براي ايشان نيستم. فيلمنامه «كيفر» به درخواست من از عليرضا نادري دو سال قبل نوشته شد تا عليرضا اميني كارگرداني كند كه به دلايلي از جمله سرمايه‌گذاري روي آن به مشكلاتي برخورد و ساخت آن به طور كامل كنار گذاشته شد. اما دليل اين‌كه از عليرضا نادري دعوت شد، آشنايي خيلي زياد بنده با ايشان بود و به نظرم آمد در آن برهه زماني كسي جز ايشان نمي‌تواند به ما كمك كند ولي از طرف ديگر افسوس مي‌خورم كه ايشان را از جاي وارد كار كرديم كه فيلمنامه در يك سوم پاياني خود بود و هر كس ديگري جاي ايشان بود شايد اين درخواست را رد مي‌كرد و آقاي نادري از روي رفاقتي كه با من و برخي از اعضاي تيم داشت وارد پروژه شد و كار را تمام كرد.
شما تا به امروز دو سيمرغ از جشنواره فيلم فجر دريافت كرده‌ايد، كه هر دو اين‌ها براي فيلم‌هايي است كه خودتان نويسنده آنها بوديد. ظاهرا خود شما بيشتر از ساير كارگردانان توانايي شناخت قابليت‌هاي خود را داريد؟
با اين مسئله زياد موافق نيستم چون امسال من براي دو فيلم سيمرغ گرفتم فيلم «سنگ اول» (ابراهيم فروزش) و فيلم اميني كه اتفاقا فيلمنامه آقاي فروزش را بنده ننوشته بودم.
ولي بايد قبول كرد بازي‌هاي درخشان شما اغلب در فيلم‌هايي است كه خود شما نگارش آنها را بر عهده داشتيد. هيچ كس نمي‌تواند بازي درخشان شما را در فيلم اميني با فيلم «زمهرير» قياس كند؟
«زمهرير» را شما فاكتور بگيريد. در برهه‌اي من فكر كردم بد نيست پولي هم در اين ميان دربياورم ولي فوري به اين نتيجه رسيدم كه پولشان را ببرم پس بدهم و از كار كناره‌گيري كنم. شما براي اين قياس بهتر است بازي من را در فيلم «چند كيلو خرما براي مراسم تدفين» و يا «سنگ اول» مثال بياوريد.
در زمان جشنواره گفت‌وگويي با عليرضا اميني داشتم كه مي‌گفت فيلم بدون پايان جلوي دوربين رفت و زماني كه مي‌خواستند فيلم را كليد بزنند نمي‌دانستند كه چه اتفاقي در پايان خواهد افتاد؟
نه اين‌گونه نبود ولي چند نوع پايان داشت! كه ما بر اساس روند فيلمنامه انتخاب كرديم كه چه پاياني مي‌تواند براي اين درام بهتر باشد.
چون شما يكي از اضلاع فيلمنامه «هفت دقيقه تا پاييز» هستيد مي‌شود نكاتي را با هم پيرامون حفره‌هاي اين فيلمنامه بررسي كنيم. مثلا خود من متوجه نشدم چرا مريم در انتهاي فيلم پول‌ها را از ساك بيرون مي‌آورد طوري كه فرهاد ببيند؟
من فعلا ترجيح مي‌دهم درباره فيلمنامه حرف نزنم، چون احساس مي‌كنم خيلي دقيق و شفاف اين فيلمنامه، فيلمنامه من نيست!
موقع تماشاي فيلم احساس كردم برخي از سكانس‌هاي فيلم به صورت بداهه اجرا شده‌اند. مثل سكانس حامد بهداد كه جلوي در خانه دوستش مشغول صحبت با همسر دوستش است؟
آن صحنه مورد اشاره شما با كمي تغيير توسط خود بازيگر عينا از متن برداشته شد ولي از جهتي هم حرف شما درست است. چون ما صحنه‌هايي را داريم كه در اجراي آنها بداهه هم كار شده باشد. اين را هم بايد اضافه كنم كه اغلب سكانس‌هاي من و هديه تهراني از قبل توسط خود من نوشته شده بود و به كمك خود خانم تهراني روي آنها دقيق تمرين شده است. در نهايت بايد بگويم من براي عليرضا اميني احترام زيادي قائل هستم و او را بسيار دوست مي‌دارم ولي از اين شيوه كارش كه تا اين حد اجازه بداهه به بازيگران خود مي‌دهد، من چندان راضي نيستم.
اين روزها خاطره اسدي در مصاحبه‌هاي خود مرتب از تغيير فيلمنامه «هفت دقيقه تا پاييز» انتقاد مي‌كند و در جاهايي عنوان كرده كه ابتدا ساختار اين فيلمنامه به صورت اپيزوديك بوده و محور اصلي ماجرا خاطره اسدي ولي زمان فيلمبرداري چيز ديگري به آنها داده شد و نسخه ديگري از فيلمنامه جلوي دوربين رفته است. (خاطره اسدي در گفت‌وگو با مجله چلچراغ – شماره تير ماه)؟
در اين مورد حق با خاطره اسدي است، در ابتداي امر كه بازيگران آمدند و قرار داد بستند با يك فيلمنامه مختصر روبه‌رو بودند كه يك سر و شكل ديگري داشت ولي همه اين دوستان از ابتداي امر اين را مي‌دانستند كه فيلمنامه قرار است تغييرات زيادي بكند. پس اين خيلي طبيعي است كه كسي در اين مورد نمي‌تواند معترض باشد. چون همه از ابتداي امر مي‌دانستند كه فيلمنامه‌اي كه دستشان است جلوي دوربين نخواهد رفت و تغييرات زيادي روي آن صورت خواهد گرفت. اتفاقا همه بچه‌ها در جريان تغييرات بودند و من و عليرضا اميني از آنها مي‌خواستيم كه بيايند دور هم بنشينيم و درباره كار با هم صحبت كنيم.
ظاهرا قرار بود يك فيلمنامه دو اپيزودي باشد؟
دو اپيزودي به طور كامل خير اما قرار بود به يك حادثه از دو زاويه مختلف نگاه كنيم ولي در زمان فيلمبرداري به دليل نزديكي جشنواره فيلم فجر و اصرار تهيه‌كننده مبني بر آماده شدن فيلم براي جشنواره فيلم فجر باعث شد ما از ايده‌هاي و تفكرات جذاب فاصله بگيريم. چون اساسا اين ايده‌ها نياز به زمان داشت.
از پايان بندي اكران عمومي راضي هستيد؟
راستش ما در جشنواره پايان‌بندي داشتيم كه مي‌گفت روز از نو روزي از نو و قصه‌اي ديگر كه در پايان اين قصه شروع مي‌شد. ولي بگذاريد من در اين رابطه هم صحبتي نكنم.
يكي از قسمت‌هاي درخشان بازي شما در «هفت دقيقه تا پاييز» سكانس بيمارستان و با خبر شدن از مرگ فرزندتان است، آن سكانس در چند برداشت گرفته شد؟
در يك برداشت و سكانس بسيار دشواري بود چون ما ابتدا اين سكانس را گرفتيم و بعد به سكانس تصادف رفتيم و به دليل اينكه دوربين روي دست بود ما مجبور بوديم از چند زاويه مختلف فيلمبرداري كنيم.
در طول اين مصاحبه اشاره كرديد كه «هفت دقيقه تا پاييز» با يك فيلمنامه 50 صفحه‌اي جلوي دوربين رفت، از ميزانسن بازيگري اين عامل چه ضربه‌اي به تيم بازيگران خود وارد كرد؟ طبيعتا در چنين شرايطي تمرين و دور خواني هم وجود ندارد.
اين مسئله‌اي كه شما مي‌‌گوييد كار را براي گروه بازيگران اين فيلم بسيار دشوار كرد، من همين‌جا لازم مي‌دانم قبل از همه عوامل يك تشكر ويژه از تيم بازيگران اين فيلم بكنم و از همه آنها معذرت خواهي كنم به خاطر اين‌كه آماده نبودن فيلمنامه دردسرهاي زيادي را براي آنها درست كرد.
مثلا يكي از دردسر‌هايي كه بازيگران اين فيلم با آن مواجه بودند، عدم حفظ راكورد در برخي سكانس‌ها بود. شما فكر كنيد ما برخي از صحنه‌هاي بعد از تصادف را رج زديم و قبل از آن گرفتيم و اين بسيار دشوار بود. چون سكانس‌هايي را مي‌گرفتيم كه مربوط به آينده قصه بود و اين تداوم حسي بايد رعايت مي‌شد. من باز از همه بازيگران اين فيلم صميمانه تشكر مي‌كنم.
يكي از ايرادات من به «هفت دقيقه تا پاييز» عدم برگزاري خوب نقطه عطف فيلم است يعني صحنه تصادف و انتخابي كه نيما بايد بين فرزند خود و فرزند فرهاد انجام دهد ولي من به عنوان يك تماشاگر در هنگام تماشاي اين فيلم زياد درگير اين انتخاب نمي‌شوم و ترديد نيما را نمي‌بينم در حالي كه پايه درام اين فيلم روي همين انتخاب استوار است. شما چقدر با اين مسئله موافقيد؟
كاملا درست است. طبيعتا در كار بداهه چيزهايي از دست مي‌رود و جهت‌گيري‌هايش تغيير مي‌كند كه اگر درست به آنها پرداخت مي‌شد ما با چرخش بهتري در درام مواجه بوديم. همان‌طور كه گفتيد اين سكانس مهمترين نقطه فيلمنامه است و ما مي‌خواستيم بيشترين بهره گيري درام را از همين سكانس به دست آوريم. اصلا در نسخه اوليه فيلمنامه نقطه اتصال دو داستان در همين تصادف و انتخاب نيما بود. ولي اگر بداهه‌پردازي و عجله در اين فيلم نبود ما با اثر به مراتب درخشان‌تري رو به رو بوديم.
الان بجز يك اينسرت چند ثانيه‌اي از چهره شما ما خيلي متوجه اين ترديد نمي‌شويم؟
عليرضا اميني اتفاقا نما‌هاي ديگري هم گرفته بود ولي به دليل عوض شدن شكل كلي ماجرا آن بخش‌ها حذف شد. چون مناسب شكل اوليه فيلمنامه بود.
و حرف آخر؟
من كار‌هايي از اين دست كه سر و شكل كلاسيك ندارد، خيلي انجام داده‌ام. حالا به اين تيجه رسيده‌ام كه در اين نوع كارها مي‌شود ايدهاي بسيار جذاب و نابي را پيدا كرد اما نمي‌شود يك كار مرتب و تميزي ساخت. فقط مي‌توان يك كاري را ساخت كه يك جاهايش بسيار جذاب و شيرين است و برخي جاهايش خيلي شفاف و دوست‌داشتني نيست و ديگر حاضر نيستم در چنين كاري حضور پيدا كنم و تلاش دارم از اين به بعد در فيلم‌هايي باشم كه همه ابعادش از قبل خيلي دقيق و روشن مشخص شده باشد.


nae 07-13-2010 12:26 PM

آغاز نمايش «هفت دقيقه تا پائيز» از اواخر تير در كانادا
فيلم سينمايي «هفت دقيقه تا پائيز» به كارگرداني «عليرضا اميني» از اواخر تيرماه در كانادا به روي پرده خواهد رفت.
http://media.farsnews.com/Media/8811...2/A0802823.jpg

در حال حاضر «به رنگ ارغوان» در شهرهاي ونكوور و تورنتو كانادا به روي پرده رفته است كه با استقبال خوبي مواجه شده است و قرار است با پايان
نمايش خود در كانادا در سينمايي آمريكا اكران شود و پس از آن، «هفت دقيقه تا پائيز» به نوعي جايگزين اين فيلم در سينماهاي كانادا خواهد شد.
براساس اين گزارش، «هفت دقيقه تا پائيز» تاكنون بيش از 300 ميليون تومان در سينماهاي تهران فروش داشته است.
«هفت‌ دقيقه تا پاييز» از روز چهارشنبه 26 خرداد در گروه آفريقا اكران خود را آغاز كرده است.
در اين فيلم سينمايي بازيگراني نظير هديه تهراني، حامد بهداد، محسن تنابنده، خاطره اسدي، بهشاد شريفيان، بازيگران خردسال: حديث كاظمي، ارشيا آقاحسيني
و ... ايفاي نقش كرده‌اند.
فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» در هشت رشته در بخش مسابقه جشنواره فيلم فجر نامزد دريافت جايزه شد و جايزه بهترين بازيگر مرد، بهترين جلوه‌هاي ويژه رايانه‌اي
و ديپلم افتخار بهترين كارگرداني را از آن خود كرد.

LP Girl 07-18-2010 12:52 PM

اختلافات پشت صحنه «هفت دقیقه تا پاییز» عیان شد
 
با موضع‌گیری‌های کارگردان مقابل بازیگران
اختلافات پشت صحنه «هفت دقیقه تا پاییز» عیان شد

http://cinemaema.com/parameters/cine...6877b94520.jpg


شبکه ایران نوشت: هفتمین فیلم بلند سینمایی علیرضا امینی از زمان اکران‌اش در سینماها تا نقد و بررسی بر آنتن سیما از اختلافات عوامل تولید این اثر پرده برداشت. حاشیه‌ها و خبرساز شدن این فیلم که از شروع اکرانش در سینماهای کشور و مراسم تبلیغاتی و افتتاحیه مصطلح به فرش قرمز‌ش کلید خورد تا روی آنتن سیما و برنامه سینمایی هفت نیز ادامه داشت.


عدم تمایل تهرانی به فرش قرمز و گلایه‌های مجری

اواخر خرداد ماه هدیه تهرانی که پس از چیزی نزدیک به چهار سال به پرده سینماها بازگشته بود با نه گفتن به راه رفتن روی فرش قرمزی که برای این فیلم انداخته شده بود اعلام کرد که علاقه‌ای به چنین برنامه‌های با سر‌وصدا و تشریفات خاص همچون پیاده شدن از لیموزین و... ندارد و این حضور را به دلیل تناسب نداشتن با شرایط جامعه جایز نمی‌داند. این جنگ رسانه‌ای با انتشار نامه‌ای از مجری همان مراسم که بارها از بدقولی تهرانی گلایه کرده بود ادامه یافت.

سکوت خاطره اسدی و ادامه بی‌احترامی‌ها

خاطره اسدی، دیگر غایب این مراسم بود که هرچند عدم حضورش همچون تهرانی جنجال ساز نبود اما بیان دلایل عدم حضورش در گفت‌وگو با یک سایت خبری حاوی نکات جالبی بود که نشان می‌داد روند تولید این فیلم هم کم حاشیه نبوده است. اسدی پس از انتقاد‌های گاه و بیگاه کارگردان این اثر سینمایی بالاخره به حرف آمد و اعلام کرد که سکوتش سرشار ار ناگفته‌ها است.

بازیگر جوان سینما در واکنش به گفته اخیر علیرضا امینی که به صراحت اعلام کرده بود از حضور وی راضی نبوده و اسدی انتخاب چندمش بوده است، ضمن تکذیب این خبر، اظهار تعجب کرده و گفت: «جالب است که بدانی دو سال قبل که کار را شروع کردیم نیما شاهرخ‌شاهی به جای محسن تنابنده، بهنوش طباطبایی به جای هدیه تهرانی و شاهرخ استخری به جای حامد بهداد بود. حتی آن تیم هم قطعی نشد و شهاب حسینی جای شاهرخ‌شاهی آمد، ولی وقتی زمان فیلمبرداری تاخیر افتاد شهاب هم نتوانست بیاید بعد با فرد دیگری قرارداد بستند و در چهارمین انتخاب خود به محسن تنابنده رسیدند. در واقع هیچ کدام از اینها انتخاب‌های اول نبودند، اما به من که می‌رسد می‌گویند: خاطره، انتخاب پنجم بود!»

اسدی در ادامه با گلایه از تغییرات نابهنگام فیلمنامه و سر درآوردن یک‌باره موضوع خیانت در داستان و برهم خوردن شخصیت‌پردازی‌اش نکات جالبی در خصوص عدم حضورش در مراسم فرش قرمز این فیلم بیان کرد: «چرا دعوت داشتم، اما به خاطر آقای امینی نیامدم. احساس کردم که حضورم دلیلی ندارد وقتی که کارگردان در فرهنگسرای ارسباران می‌نشیند و می‌گوید: ما به خانم اسدی گفتیم موهایش را کوتاه کند که ایشان قبول نکردند و برای کاراکتر وقت نگذاشتند و یا در ماهنامه فیلم می‌گوید: اسدی به من تحمیل شده و انتخاب چندم بوده است. چه دلیلی دارد به فرش قرمز فیلمش بروم.»

حضور امینی مشروط به عدم حضور تنابنده

این پایان اختلافات عوامل «هفت دقیقه تا پاییز» نبود و پخش برنامه این هفته «هفت» پرده از اختلاف تازه گروه تولید این اثر برداشت. محسن تنابنده بازیگر و فیلمنامه‌نویس که پیش از این بارها به سابقه خوش دوستی‌اش با امینی اشاره کرده بود، پس از آنکه مسعود فراستی به نگارش فیلمنامه ایراداتی گرفت، در گفت‌وگویی تلفنی مانند دیگر مهمانان برنامه در ابتدا جیرانی را آماج انتقادات خود قرار داد و در ادامه با اعلام این نکته که حضور در برنامه را برای دفاع از اثرش، حق مسلم خود می‌داند اذعان داشت: «هر چند کارگردان «هفت دقیقه تا پاییز» گفته بود که اگر من در نشست این فیلم حضور داشته باشم، او حاضر نمی‌شود که در این برنامه حضور پیدا کند.»


اکنون ساعت 06:49 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)