پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تلویزیون (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=65)
-   -   نگاهي به فاصله ها_عکس و سوتی های سریال (http://p30city.net/showthread.php?t=27194)

LP Girl 07-22-2010 11:00 AM

نگاهي به فاصله ها_عکس و سوتی های سریال
 
نگاهي به سريال فاصله ها

واقعيت اين است كه ملودرام‌هاي خانوادگي در تلويزيون بيش از سبك‌هاي ديگر سريال سازي جواب مي‌دهد و تجربه سال‌هاي اخير هم نشان داده است كه حتي ضعيف‌ترين مجموعه‌هاي تلويزيوني از حيث ساختاري و تكنيك نيز با استقبال خوبي از سوي مخاطبان مواجه شده اند.






نمونه‌اش همين كار قبلي سهيلي‌زاده ، دلنوازان بود كه مخاطبان زيادي داشت. از اين حيث سعيد سهيلي‌زاده را مي‌توان با سيروس مقدم قياس كرد كه دست‌كم در جذب مخاطب و ساخت سريال‌هاي پربيننده وجه اشتراك دارند و از قضا اكنون در يك رقابت رسانه‌اي به سر مي‌برند.

سهيلي‌زاده اين بار هم به سراغ سوژه‌اي درباره مسائل و مشكلات نسل جوان رفته و با تاكيد بر اختلاف و تفاوت نسلي قصه خود را شكل داده و روايت مي‌كند.

خود سوژه به اندازه كافي واجد جذابيت‌هاي اجتماعي و روان‌شناسانه بويژه براي نسل جوان است و حضور بازيگران جوان و خوش سيما نيز ويترين اين مجموعه را رنگارنگ كرده است. كافي است يك مساله عاشقانه و دشواري‌هاي آن را نيز به سوژه تزريق كنيد تا همه عناصر يك ملودرام پروپيمان فراهم شود.

همه اين عناصر چيده شده و هيچ كم و كسري هم ندارد. سوژه داغ است و موضوع واجد سويه دراماتيك و البته پشتوانه اجتماعي لازم، حتي شيوه روايت قصه هم بد نيست. تدوين موازي و استفاده از تمهيدات مثل داستانك‌هاي مرتبط هم به ريتم آن كمك كرده و ضرباهنگ مناسبي به آن بخشيده است و همين اختلاف و شكاف نسل‌ها هم به‌عنوان مضمون اصلي كار از زواياي مختلف مورد بازنمايي و واكاويي قرار مي‌گيرد.

اما مشكل بزرگ «فاصله‌ها» در اين است كه به جاي تصوير كردن اين مفاهيم و آموزه‌هاي تربيتي آنها را صرفا در قالب كلام و ديالوگ‌هاي پر طمطراق صورت‌بندي مي‌كند كه در يك جاهايي بسيار گل درشت و شعاري است و تناسب ساختاري با موقعيت داستان و شخصيت‌هاي قصه در آن لحظه خاص ندارد.



واقعيت اين است كه پيام اخلاقي و آموزه‌هاي تربيتي در دل قصه‌اي جذاب، باورپذير و به دور از شعارزدگي و فرياد زدن، به دل مي‌نشيند و در ذهن مي‌ماند ـ چيزي كه فاصله‌ها از آن فاصله مي‌گيرد ـ درست است كه موضوع سريال يعني جوانان و تعارض و شكاف آنها با والدينشان مي‌تواند جذابيت‌هاي زيادي براي مخاطب داشته باشد بويژه آن‌كه مخاطبان تلويزيون به 2 گروه عمده والدين و فرزندانشان تقسيم مي‌شوند اما چگونگي طرح و بيان اين مسائل پر نكته، هنر مضاعفي را طلب مي‌كند تا بتوان حرف‌هاي خوب را با روش‌هاي مناسب و كارآمد بيان كرد.
وقتي از قبل يك پيش زمينه ذهني درباره شخصيت‌هاي قصه وجود دارد و آدم‌هاي داستان به دو گروه خوب و بد تقسيم مي‌شوند هم قصه قابل پيش‌بيني مي‌شود و هم باورپذيري داستان كاهش مي‌يابد.

اين‌كه محسن و مرضيه و همقطاران آنها را در يك سمت و سعيد و سامان و ديگران را در سوي ديگر قرار مي‌دهيم و آنها را در يك موقعيت سياه و سفيد بازنمايي مي‌كنيم معلوم است كه مخاطب آن را باور نكرده و نمي‌تواند با شخصيت‌هاي قصه همذات پنداري كند. مشكل اصلي فاصله‌ها بيش از هرچيز در اين نقطه شكل مي‌گيرد و بين مخاطب و شخصيت‌هاي آن فاصله مي‌اندازد.
وجه مشترك دلنوازان و فاصله‌ها را در بازخواني همين انتقادات مي‌توان فهرست‌بندي كرد. مضمون اصلي سريال نيز از حيث دروني شباهت زيادي به هم دارد و بر شكاف و اختلاف 2 نسل تكيه مي‌كند اما در اينجا اين فاصله‌ها غلظت بيشتري دارد.

يك نگاه خط كشي شده به آدم‌ها كه آنها را در يك قطب‌بندي متضاد، صورت‌بندي كرده و مخاطب با 2 گروه مشخص آدم‌ خوب‌ها و آدم بدها روبه‌رو است كه به شكل سياه و سفيد ترسيم شده‌اند و پيچيدگي خاصي ندارند. در حالي كه وقتي قرار باشد مناسبات عاطفي و اخلاقي آدم‌ها آن هم در ساحت خانواده به تصوير كشيده شود به ظرافت بيشتري در شخصيت‌پردازي نياز است، اما در فاصله‌ها با يك تيپ‌سازي كليشه‌اي مواجه هستيم كه پيشاپيش درباره آنها قضاوت مي‌كند و مخاطب را در يك داوري از پيش تعيين شده قرار مي‌دهد. موازي كاري‌اي كه در بستر اين قطب‌بندي صورت گرفته بيشتر به اين نگاه دامن مي‌زند و موازنه شخصيت‌ها را درهم مي‌ريزد.

مثلا دقت كنيد به سكانسي كه شاهرخ استخري و بهاره افشار در كافي‌شاپ درباره عشق و ازدواج گفتگو مي‌كنند و در يك تدوين موازي همكلاسي سعيد و دختر عمويش را مي‌بينيم كه آنها نيز درباره زندگي مشترك گفتگو مي‌كنند. يك سوي اين موازنه حرف‌هاي سطحي و خام انديشانه رد و بدل مي‌شود و سوي ديگرش، حرف‌هاي عاقلانه و عميق تا همه چيز به نفع شخصيت‌هاي مورد تاييد قصه صورت‌بندي شود.

يا پسر عمه سعيد با شمايلي موجه و منطقي به تصوير كشيده مي‌شود و ساسان سراسر سياه و منفي است. خوشبختانه تا اينجاي كار براي اولين بار با حسن جوهرچي و نقش فرهادي مواجه هستيم كه پاستوريزه و سفيد نيست و اتفاقا به همين دليل باورپذيرتر از كار درآمده و حتي بازي بهتري هم از خود به نمايش گذاشته است.


اما مهم‌ترين مشكل فاصله‌ها اين است كه به جاي قصه‌گويي و روايت بصري داستان، تمام ظرفيت و قدرت خود را بر ديالوگ‌ها و چه بسا مونولوگ‌هايي گذاشته كه مدام نصيحت مي‌كند و اندرز مي‌گويد و كلام اخلاقي را مستقيم و بي‌واسطه به خورد تماشاگر مي‌دهد.

شايد كلمات و جملات زيبايي هم در اين ميان رد و بدل شود و در حقيقت و زيبايي اين گزاره‌هاي اخلاقي نتوان ترديد كرد اما يادمان باشد كه قرار است قصه‌اي بيان و سريالي ديده شود لذا وجوه دراماتيكي اين مفاهيم و گزاره‌هاي اخلاقي و ساختار بصري و روايي آن است كه بايد به عنوان قالب اصلي، دستمايه كار قرار بگيرد و آن مفاهيم و سخنان زيبا، صورتي نمايشي به خود بگيرد.
با اين حال ريتم سريال از يك ضرباهنگ منطقي برخوردار است و تعدد قصه و داستانك‌هاي وابسته به آن به اين ريتم كمك كرده است. ضمن اين‌كه ساختار تعليقي «فاصله‌ها» نيز تا حد زيادي قابل قبول بوده و انگيزه لازم را در مخاطب براي دنبال كردن سريال ايجاد مي‌كند.


LP Girl 07-23-2010 11:46 PM

هيچ حذفي در «فاصله‌ها» صورت نمي‌گيرد



محمدرضا شجاعي، مشاور پروژه تلويزيوني «فاصله‌ها» گفت: حتي يك ثانيه هم از سريال «فاصله‌ها» حذف نمي‌شود و تمام قسمت‌هاي اين مجموعه داستاني به طور كامل پخش خواهد شد.




تهيه‌كننده پيشين اين مجموعه با اشاره به اين كه در ابتدا قرار بر اين بوده است كه سريال «فاصله‌ها» در قالب 50 قسمت 30 دقيقه‌اي براي پخش در فصل تابستان آماده شود، در اين زمينه به ايسنا گفت: تنها تغييري كه صورت گرفته، اين بوده است كه سريال در حدود 40 قسمت 50 دقيقه‌اي پخش مي‌شود.



وي دليل اين تغيير را تاخير در شروع پخش سريال «فاصله‌ها» به علت مصادف شدن با بازي‌هاي جام‌جهاني و همچنين آغاز ماه مبارك رمضان دانست و گفت: حتي يك پلان هم از اين سريال كم نشده است و توليد سريال طبق فيلمنامه و برنامه پيش مي‌رود. شجاعي درباره پخش عادي و هر شبي اين سريال، عنوان كرد: روش مطلوب در ساخت سريال‌ها و مجموعه‌هاي تلويزيوني اين است كه فيلمنامه نوشته و اصلاحات انجام شود. يك سال از نگارش فيلمنامه بگذرد، نظرها و انتقادها بر روي كار اعمال شود و بعد كم كم وارد مرحله توليد شويم.



وي در عين حال گفت: در تلويزيون ما اين‌گونه معمول است كه يك طرح كلي وجود دارد و بعد از نگارش 3 تا 4 قسمت از فيلمنامه، مرحله توليد آغاز مي‌شود. شجاعي گفت: ما مبناي معقولي براي ساخت برنامه و سريال‌سازي نداريم و بيشتر عطف به اين است كه وضعيت چگونه است و چه مديري كار مي‌كند تا نوع برنامه را بر اساس آن تعيين كنيم. اين تهيه‌كننده گفت: حدود 90 درصد سريال «فاصله‌ها» ساخته شده‌است و تا 10 روز ديگر تصوير‌برداري آن تمام مي‌شود.


deltang 08-02-2010 12:15 PM

رابطه دختر و پسر از نظر کارگردان سریال "فاصله ها"!


این روزها سریال "فاصله ها" به کارگردانی " حسین سهیلی زاده که بصورت روتین از شبکه سوم سیما در حال پخش است، تاکنون توانسته مخاطبان زیادی را با خود همراه کند.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، اما شاید قضاوت درباره اینکه این سریال تا چه اندازه توانسته در انتقال صحیح مفاهیم اخلاقی،معرفی شخصیت ها، پرداخت صحیح، باور پذیر بودن نقشها و ....موفق باشد کمی زود باشد.

اما این نکته را از این سریال به خوبی می توان دریافت که نحوه روابط پسر و دختر و حتی فرزندان با پدر و مادر از دغدغه های اصلی کارگردان بوده است که دیدگاه "حسین سهیلی زاده" کارگردان این سریال در این زمینه نیز قابل توجه است:

"در این قصه ما روی رابطه ها دقت زیادی کرده ایم.نمی خواهیم بگوییم ارتباط دختر و پسر یا زن و مرد ارتباط غلطی است، برعکس می خواهیم بگوییم اگر این ارتباط از راه صحیح اتفاق بیفتد، کارآمد هم هست.اصلا نمی شود این دو بخش صحیح و ناصحیح بودن را از هم جدا کرد.

سهیلی زاده همچنین در گفتگو با همشهری جوان درباره اینکه چقدر توانسته این پیام را درست نشان بدهد می گوید:ما علی و ریحانه را داریم که در دانشگاه با هم رابطه دارند و رابطه شان صحیح است.از طرف دیگر بیتا و سعید را داریم که در گیر رابطه اشتباهی شده اند.رابطه لیلا و محسن هم رابطه نامشروعی نیست چون وقتی به هم می رسند، قصد دارند مشکلات هم را برطرف کنند...

deltang 08-02-2010 12:16 PM

گفتگو با با نیما شاهرخ ‌شاهی درباره حضورش در «فاصله‌ها» و سریال ماه رمضان


http://irupload.ir/images/eejdmtadvfqs50kpmifp.jpg



زمانی بود که‌ گروهی از بازیگران که از سینما شروع کرده بودند تمایلی به حضو در تلویزیون نداشتند و کمتر شاهد حضور آنها در تلویزیون بودیم. اما اکنون بازیگران سینما در تلویزیون حضور فعالی دارند.
نیما شاهرخ‌شاهی در سینما یک بازیگر باتجربه است که در طول ۸ سال در این عرصه جایگاه خوبی هم پیدا کرده اما حضورش در تلویزیون هم می‌تواند سرآغازی برای طی کردن مسیر جدیدی در کارنامه حرفه‌ای‌اش باشد.
این شب‌ها او با سریال فاصله‌ها (حسین سهیلی‌زاده)‌ مهمان تلویزیون است و درست پس از پایان این سریال و شروع ماه رمضان با مجموعه ملکوت (محمدرضا آهنج)‌ مهمان خانه‌ها خواهد بود. به هر حال همه اینها بهانه‌ای شد برای یک گفتگو…
روزی که برای گفتگو با نیما شاهرخ‌شاهی قرار گذاشتیم، سر صحنه مجموعه ملکوت بود و فرصت کوتاهی که گروه برای استراحت داشت، مجالی شد برای پرسش‌های ما و جواب‌های او.
از حضور و نقشی که در مجموعه ملکوت داری برایمان بگو.
مجموعه هنوز پخش نشده و توضیح زیادی نمی‌توانم بدهم. نقش سامان، نوه حاج فتاح (با بازی محمدرضا شریفی‌نیا)‌ را بازی می‌کنم که طی داستان دچار یک ارتباط عاطفی می‌شود و اتفاقاتی در این میان رقم می‌خورد.
ملکوت اولین مجموعه مناسبتی است که در آن حضور داری؟
بله، ولی ۳-۲ مجموعه‌ای هم که در آن بازی داشته‌ام مجموعه‌های روتین و تقریبا هر شبی بودند؛ شمس‌العماره که به عنوان مهمان حدود یک هفته در آن حضور داشتم، فاصله‌ها که در حال حاضر پخش می‌شود و بعد هم مجموعه ملکوت.
تا آنجا که می‌دانم قصه ملکوت ماورایی است. طی سال‌های اخیر بخصوص در مجموعه‌های مناسبتی زیاد از این گونه سوژه‌ها برای ساخت سریال استفاده شده است. فکر می‌کنی ملکوت چه ویژگی متمایزی نسبت به آثار سال‌های اخیر قرار است داشته باشد؟
شاید بهتر باشد راجع به چیزهایی که وجود داشت و مرا برای حضور در این مجموعه به خود جذب کرد‌ صحبت کنیم؛ فیلمنامه خوب، گروه خوب و کارگردانی خوب.
تصویربرداری سریال فاصله‌ها ادامه دارد و شما همزمان در سریال ملکوت هم بازی دارید. این نوع کار کردن سخت نیست؟
ترجیح می‌دادم که این اتفاق نیفتد، چرا که گریم من در این دو مجموعه یکسان است. صبح یک نقش بازی می‌کنم و شب یک نقش، ولی الان خوشحالم و به نظرم اتفاق بسیار خوبی بود.
دوست داشتم در یک مجموعه مناسبتی کار کنم. از الان هم می‌توانم به جرات این قول را بدهم که این مجموعه بهترین سریال ماه رمضان خواهد بود. ‌‌ تداخلی که در ضبط دو مجموعه وجود داشت، سختی‌هایی را نیز به همراه داشت ولی خوشحالم که بازی در ملکوت را قبول کردم. حرف شما را قبول دارم. مجموعه‌های ماورایی این سال‌ها زیاد ساخته و پخش شدند، ولی نوع خاص استفاده از پرده کروماکی و جلوه‌های ویژه‌ای که در این کار استفاده شده، سریال ملکوت را خاص و متمایز می‌کند.
بازی در سینما را با فیلم مکس (سامان مقدم)‌ آغاز کردی. بعد از آن تقریبا همیشه نقش‌های منفی را به عهده گرفتی. چه دلیلی باعث شد به سمت این نقش‌ها گرایش پیدا کنی؟
اکنون داریم قسمت ۸ مجموعه ملکوت را تصویربرداری می‌کنیم. تا حدودی می‌دانم که قرار است ادامه نقش سامان چگونه باشد، با توجه به این که هنوز فیلمنامه کامل نشده است ولی تا به اینجا سامان را خیلی منفی نمی‌بینم.
سعی من همیشه این بوده که هر نقشی را متفاوت از دیگری بازی کنم، مخصوصا اگر نقش منفی باشد. بعد از این که فیلمنامه را می‌خوانم، اگر حس کنم که نقش، نقش منفی است، در ذهن خود آن را درجه‌بندی می‌کنم. هر نقش منفی برای من ۱۰ درجه دارد که بر حسب نقش میزان منفی بودن را در آن کاراکتر لحاظ می‌کنم. سعی و تلاشم این است که نقش‌های منفی‌ام هیچ کدام شبیه به هم نباشد. این طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد ‌ نقش اش صد در صد منفی باشد. من هم معمولا با کارگردان صحبت می‌کنم و نقش را تا جایی پیش می‌برم و منفی‌سازی می‌کنم که به من جای دفاع هم بدهد. در نوع بازی‌ام به این مساله معتقدم که نقش حتی اگر منفی است، باید جوری ساخته و پرداخته شود که تماشاگر مواقعی هم به او حق بدهد و پیش خودش بگوید شاید شرایط جوری بوده که فلان شخصیت مجبور شده این کار را بکند. من جای دفاع برای نقشم می‌گذارم، چون از نقش‌های کاملا منفی با نمادهای خاص خیلی خوشم نمی‌آید.
به همین دلیل است که مخاطب امروزی نقش یکدست سیاه با تمام عناصر منفی را دیگر نمی‌پذیرد، چون یک نقش زمانی قابل باور است که مخاطب بتواند نمودی بیرونی و عینی برای آن پیدا کند.
این نکته هم مهم است، وقتی یک شخصیت قرار است مثلا در یک مجموعه ۳۰ قسمتی معرفی شود، فرصت برای ارائه زیر و بم شخصیتی او وجود دارد ولی این اتفاق در یک فیلم سینمایی ۹۰ دقیقه‌ای خیلی سخت‌تر می‌شود چرا که دیگر فرصتی نداریم که بخواهیم وارد جزئیات قبل و بعد آن شخصیت شویم و شاید به قول شما اینجا‌غلو شخصیتی بیشتر اتفاق می‌افتد. سامان در سریال ملکوت چقدر با شخصیت ساسان در سریال فاصله‌ها متفاوت است؟
ساسان شخصیتی خاکستری است ولی سامان به سمت مثبت بودن گرایش بیشتری دارد. با صحبتی که با محمدرضا آهنج، کارگردان سریال «ملکوت» داشتم، به این نتیجه رسیدیم که سامان باید برای سیر به سمت منفی بودن یا منفی شدن روال منطقی و باورپذیری داشته باشد تا بیننده هم بتواند با او ارتباط برقرار کند ولی ساسان فاصله‌ها به لحاظ سیر اتفاقاتی که بر او حادث شده، از همان ابتدا به بیننده خاکستری معرفی می‌شود.

با توجه به تجربه‌ای که هم در تلویزیون و هم در سینما دارید، چقدر حضورت را در این دو متفاوت و شاید بهتر و برتر از دیگری می‌بینید؟
نمی‌خواهم راجع به آسان‌تر بودن بازی در سینما یا تلویزیون بگویم، چون راحت نمی‌شود به این سوال جواب داد. اصولا من آدم بی‌حوصله‌ای هستم. یکی از دلایلی هم که در سینما فعالیت داشتم، این بود که یک کار در ۳۵ ـ۳۰ روز تمام می‌شود؛ ولی در سریال حدود ۶ ـ ۵ ماه درگیر هستی، پس برای من مهم است که در چه گروهی دارم کار می‌کنم. در چند ماه گذشته اتفاقات جالبی برایم افتاد، مثلا طی یک شبانه‌روز حدود ۱۲ سکانس گرفته شد و من ۱۰ بار تعویض لباس داشتم. این اتفاق سخت مخصوصا در مورد سریال‌های روتین بیشتر به چشم می‌آید. اتفاقی که در سینما می‌افتد، این است که اگر کاری پیش‌تولید قوی داشته باشد، طی یکی‌ دو ماه فرصت داری دیالوگ‌هایت را حفظ ‌ و بازی کنی. حتی دیالوگ‌ها هم در سینما مال خودت است، ولی در سریال می‌بینی که چند برگه دیالوگ به تو داده می‌شود و تو فقط زمان محدودی داری، باید آنها را حفظ کنی و جلوی دوربین بروی. تجربه بازی در سریال برای من سخت‌تر بود، اما خب وسوسه عجیبی در من انداخت. من حدود یک هفته در مجموعه شمس‌العماره حضور داشتم، ولی دقیقا ۲ روز بعد آن ۲ تا سینمایی پیشنهاد داشتم و ۲ تا سریال. «فاصله‌ها» با چند قسمت پخش بازخورد خوبی داشته و جدای از همه نقش‌هایی که در سینما بازی کردم و عقیده دارم بعضی از آنها نقش‌های خوبی هم بوده، برایم جالب است که بعد از ۵ الی ۶ قسمت پخش مجموعه فاصله‌ها، همه در خیابان، مرا‌ به اسم ساسان صدا می‌زنند.
مدتی از سینما و تلویزیون فاصله گرفتید و بازگشتتان به دنیای بازیگری توام شد با همزمانی سریال‌های فاصله‌ها و ملکوت و در سینما هم لج و لجبازی و دموکراسی تو روز روشن. این پرکاری چگونه شکل گرفت؟
اول بهتر است راجع به این صحبت کنیم که چرا نبودم و چرا الان هستم. خیلی وقت بود از این صحبت‌ها نکرده بودم و الان که فرصت خوبی است، می‌توانم مفصل حرف بزنم.
فیلم‌های اول و دومی که بازی کردم هم فیلم‌های خوبی بود و هم کارگردان‌های خوبی داشت. طی این سال‌ها، مشاورینی داشتم که به من یادآور می‌شدند‌ چون ورودم با کارگردان‌های معروف و خوبی بوده، پس باید دقت بیشتری در انتخاب نقش‌هایم داشته باشم. بعد از فیلم دایره زنگی خیلی نقش‌ها را رد کردم. آن موقع دلایل خاص خودم را داشتم، اما بعد متوجه شدم دیگر تهیه‌کننده‌ها به این فکر نمی‌کنند که کدام بازیگر کم‌کارتر یا پرکارتر یا گزیده‌کار‌تر بوده است. الان ملاک حضور و انتخاب بازیگران برای فیلم‌ها و مجموعه‌ها این است که کدام بازیگر روی جلد مطبوعات است. بعد فکر کردم که با کناره‌گیری من، خیلی آدم‌های دیگری وارد می‌شوند، بنابراین تصمیم گرفتم فعالیت خودم را دوباره آغاز کنم. شاید قبل از شمس‌العماره حدود ۷ تا کار انجام داده بودم، ولی بعد از شمس‌العماره تا الان شاید ۲۰ روز تعطیلی هم نداشتم. ۷ تا کار سینمایی انجام دادم و ۲ تا سریال. مقداری حساسیتم را پایین آوردم. این به این معنا نیست که هر کاری را قبول کنم، اما سعی‌ام بر این است که با حضور بجاتر و معقول‌تر هم تجربه کاری‌ام را بالاتر ببرم و هم میزان پیشنهاداتم بیشتر شود. حضور همزمان یک بازیگر در چند فیلم و سریال می‌تواند خطرناک هم باشد. همزمانی چند کار باعث می‌شود بازیگر زیاد دیده شود، اما اگر کارهایش پشت سر هم پخش شود، حضور مستمر او را ثابت می‌کند.
انگار تصمیم دارید در تلویزیون بیشتر فعالیت داشته باشید.
بله. برای ۲ سریال دیگر هم قرارداد بسته‌ام که ان‌شاءالله در آنها بازی خواهم کرد.
بنابراین می‌توان گفت یک‌سری از ملاک‌هایت برای انتخاب نقش تغییر کرده است.
بله. الان اولین چیزی که برای من مهم است، فیلمنامه خوب است؛ چه در سینما و چه در تلویزیون، چراکه به عقیده من سینما و تلویزیون دارند در یک راستا حرکت می‌کنند و یک سطح می‌شوند. الان واقعا سینما دارد در مسیری حرکت می‌کند که اگر در سال ۷۰ فیلم سینمایی تولید می‌شود، ۵۰ تای آن در حدی است که من آنها را واقعا نمی‌پسندم. وقتی در فیلم‌هایی مانند مکس و دایره زنگی بازی می‌کنم، نشان‌دهنده این است که تعریف ویژه‌ای از فیلم کمدی دارم. البته این را هم بگویم پیش‌تولید طولانی فیلم «۷ دقیقه تا پاییز» شانس حضور در فیلم «درباره الی» را از من گرفت. اگر در این فیلم بازی می‌کردم حتما مسیر حضورم در سینما تغییر می‌کرد.
البته شما با بازی در فیلم «پارک‌وی» نشان دادید که به بازی در نقش‌هایی که روی روان‌شناختی آنها کار شده باشد، علاقه‌مند هستید.
از پارک‌وی به بعد، همه نقش‌هایی که قرار بود فیلم‌هایش در زمینه وحشت ساخته شود، به من پیشنهاد شد، اما من نخواستم در یک نقش کلیشه شوم. بعد از پارک‌وی دوست داشتم نقشی به من پیشنهاد شود که خاص باشد و تلفیقی باشد از وحشت و روان‌شناسی. این اتفاق افتاد و تله‌فیلمی به من پیشنهاد شد به نام «یکی از ما» که بشدت نقشم را دوست داشتم و امیدوارم خوب درآمده باشد؛ نقش پسر معتادی که وابستگی به یک‌سری مواد دارد که وقتی استفاده می‌کند یک شخصیتی دارد و وقتی استفاده نمی‌کند شخصیتش دوگانه می‌شود.
راجع به فاصله‌ها صحبت کنیم و پیامی که همیشه حسین سهیلی‌زاده خیلی خوب و غیرمستقیم با مجموعه‌هایش به مخاطب می‌رساند.
به نظر من یک‌سری کارگردان‌ها هستند که مدیوم تلویزیون را خوب می‌شناسند. معمولا راجع به سریال‌های روتین می‌گویند که از قسمت ۱۰ به بعد به قول معروف جا می‌افتد، ولی فاصله‌ها از همان قسمت اول بیننده خودش را پیدا کرد. سال گذشته این اتفاق راجع به دلنوازان هم افتاد و امیدوارم این اتفاق برای فاصله‌ها هم بیفتد. حسین سهیلی‌زاده نکات ظریفی را می‌بیند و می‌شناسد. تجربه چند ماه کار مستمر در تلویزیون به من ثابت کرد که کارگردانان خوبی در تلویزیون فعال هستند که کارهای ارزشمندی می‌سازند و من دوست دارم با آنها همکاری داشته باشم.

deltang 08-03-2010 10:21 AM

جدیدترین عکس های علی لهراسبی


http://irupload.ir/images/tkpdqmhvtct68nn1e7dy.jpg


http://irupload.ir/images/9bbtqdlxjdl14znxxd7o.jpg


http://irupload.ir/images/pc676znafq249s3ukyvh.jpg


http://irupload.ir/images/h50y8n6nnsrf1t3ekgg.jpg


http://irupload.ir/images/t2o70mo6hz7yqo1ynr4.jpg

deltang 08-03-2010 10:24 AM

سوتی های سریال فاصله ها



قرار بود آقا سعید و بانو (بیتا) برای کار به کارگاه مبل‌سازی عمورضا بروند. عمورضا از پسرش می‌خواهد تا به آن دو نفر فرم استخدام بدهد. او وارد دفتر کار پدرش می‌شود. کشوی اصلی میز کار پدر را می‌کشد و دو برگ کاغذی که انگار تنها موجودی کشو هستند را بیرون می‌آورد و در اختیار سعید قرار می‌دهد.

برای "مرغ پخته" این سئوال پیش می‌آید که چرا فرم استخدام که چندان مورد نیاز مدیر ارشد یک چنین کارگاهی نیست، این‌قدر دم دست و در اصلی‌ترین کشوی میز باشد؟ چرا باید فقط دو فرم استخدام (تاکید می‌شود فقط دو فرم استخدام) در کشوی میز باشد؟

* * *

مشتری خریدش را می‌کند، از فروشنده (که یا محسن است یا ساسان یا فرهاد) خداحافظی می‌کند و خارج می‌شود. البته در همین حین یک نفر (که یا سعید است یا مرضیه یا رضا یا علی) وارد مغازه می‌شود و گفتگو بین بازیگران شروع می‌شود.

این صحنه بارها و بارها در فاصله‌ها تکرار و تکرار شد. جالب است که در زمان گفتگوی بازیگران در مغازه‌های این مجموعه نیز هیچ مشتری‌ای وارد مغازه نمی‌شود. چگونه است که تا قبل از ورود دوربین به مغازه، مشتری‌ها در رفت و آمد هستند اما به محض آغاز گفتگوی بازیگران دیگر هیچ فردی برای خرید وارد مغازه نمی‌شود؟

* * *

دو مثال ساده بالا نشان می‌دهد دکوپاژ و میزانسن در فاصله‌ها مشکل اساسی دارد و صحنه‌ها با کمترین هماهنگی لازم برای فیلمبرداری آماده شده‌اند.

راستی چرا آرم همه ماشین‌های فاصله‌ها به طرز ناشیانه‌ای از جلوی آنها کنده شده‌اند؟

deltang 08-05-2010 11:54 AM

سريال «فاصله‌ها» از قشر مذهبي دفاع نمي كند


دشتي:
سريال «فاصله‌ها» از قشر مذهبي دفاع نمي كند

خبرگزاري فارس: مسئول موسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمومنين (ع) گفت: عمده اشتباه سريال فاصله ها اين است كه قشر مذهبي را به صحنه آورده ولي از اين قشر دفاع خاصي نكرده است.
محمدمهدي دشتي امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در قم اظهار داشت: سريال فاصله‌ها، هرچند به بيان مسائل و مشكلات جوانان با والدين پرداخته است، اما براي مسائل طرح شده پاسخ مناسبي ندارد.
وي تصريح كرد: در اين سريال «حاج محسن» نماد فردي مذهبي با سابقه بسيجي و جنگ و نماينده آن جامعه است كه نمي‌تواند با فرزندان خود ارتباط خوب و معقولي برقرار كند.
مسئول موسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمومنين (ع) ابراز كرد: عمده اشتباه اين سريال اين است كه قشر مذهبي را به صحنه آورده ولي از اين قشر دفاع خاصي نكرده است كه اين اقدام ناشايست است.
وي ارتباط گيري بين دختر و پسر را از ديگر نقاط ضعف اين سريال برشمرد و افزود: در كنار نمايش كار غير شرعي و اشتباه بايد مضرات يا بد بودن آن را در خلال اين قسمت‌ها نشان داد.
دشتي، ارتباط نامناسب پدر و فرزند را از ديگر نقاط ضعف اين سريال عنوان كرد وگفت: ارتباطي كه بين سعيد و پدرش برقرار است در واقع ارتباط موجود بين جوامع غربي است، در حاليكه به جرأت مي‌توان گفت كه فقط تعداد بسيار اندكي از فرزندان در جامعه ايراني با والدين خود اينگونه برخورد مي‌كنند.
وي با اشاره به توجيه سازندگان اين سريال گفت: شايد اين گروه در توجيه اين سريال بگويند ما به دنبال بيان واقعيات جامعه و جذب مخاطب هستيم، اما سؤال اين است كه جذب مخاطب به چه قيمتي بايد صورت گيرد؟
مسئول موسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمومنين (ع) با اشاره به قسمتي از اين سريال در مورد ارتباط «حاج محسن» با «ليلا» و استفاده «سعيد» براي توجيه كار خود گفت: در اين قسمت تنها زير فشار قرار گرفتن پدر توسط پسر بيان شده است و پاسخي به سؤال او كه ارتباط «سعيد» با «بيتا» با ارتباط پدر با «ليلا» چه تفاوتي دارد، داده نشده است.
وي با بيان اينكه اين سريال مرز بين حلال و حرام را تبيين نكرده است، اظهار داشت: در اين سريال گفته نشده كه ارتباط بين زن و مرد در چه حد حرام و در چه حدي حلال است.
دشتي با بيان اينكه اين سريال در عين دارا بودن نقاط ضعف داراي نقاط قوتي هم هست ابراز داشت: اين سريال برآيند بخشي از جامعه ايراني و واقعيات تلخ جامعه از جمله گسست بين نسل‌ها و خانواده‌ها را به نمايش گذاشته است.
وي افزود: شايد يكي از دلايل جذب مخاطب اين سريال اين باشد كه تمام مسائل و مشكلات جامعه آماري را در يك سريال جمع كرده و به نمايش مي‌گذارد، در حاليكه در كارها و سريال‌هاي مشابه تنها به بخشي از اين مسائل توجه مي‌شد.

deltang 08-05-2010 12:12 PM

ادعای سرقت هنری سریال "فاصله ها"




یک نویسنده شیرازی اعلام کرد که فیلمنامه سریال فاصله ها که اکنون در حال پخش است اثر وی بوده است.

آرزو مهبودی این نویسنده شیرازی و همچنین برگزیده جشنواره جوان ایرانی و جشنواره دفاع مقدس در دیدار با فرماندار شهرستان شیراز در خصوص برداشت بدون اجازه اثر وی توسط یک فیلمنامه نویس گفت: این فیلمنامه را سال 88 در بانک فیلمنامه هنری تهران ثبت و فیلمنامه آن را نیز به بنیاد شهید تهران برای جشنواره فیلمنامه ایثار ارسال کردم که در آنجا به نام من ثبت شده و کد ثبتی آن موجود است.

وی افزود: پس از پخش قسمت اول این سریال، از طریق دوستانم متوجه شدم که فیلنامه ام توسط فرد دیگری ارائه شده و در این فیلمنامه حتی اسامی نیز تغییر نکرده است.

این نویسنده شیرازی گفت: همان موقع از طریق صدا و سیما پیگیری کردم اما هنوز جواب قانع کننده ای نگرفته ام به نظر می رسد می خواهند تا پایان سریال من را معطل کند تا نتوانم به آن نتیجه ای که می خواهم برسم.

نویسنده کتابهای "خانه شیاطین" و "روزهای تلخ" همچنین اذعان کرد: متن اولیه فیلمنامه یک داستان کوتاه بود که با عنوان (برای زهرا) در چند جشنواره کشوری حائز مرتبه شده است.

وی ادامه داد: من تا آخر پیگیر شکایتم خواهم بود چون این یک کار غیراخلاقی است و نباید نتیجه زحمت یک نفر برای فرد دیگری لحاظ شود.

مهبودی در پایان از حسن توجه فرماندار نسبت به هنرمندان تقدیر کرد و گفت: خوشحالم که فرماندار شیراز پیگیر مسائل و مشکلات هنرمندان است ضمن اینکه تاکنون سابقه نداشته یک مسئول اینقدر به مسائل اهالی فرهنگ و هنر توجه داشته باشد.

در ادامه حسین قاسمی فرماندار شیراز ضمن ابراز تاسف از اقدام صورت گرفته اظهار داشت: در صورت صحت و اثبات چنین مسئله ای شخصا موضوع را پیگیری خواهم کرد و اجازه نخواهم داد حق نویسندگان و هنرمندان شیرازی پایمال شود.

قاسمی خاطرنشان کرد: در صورت صحت این مسئله اقتباس از فیلمنامه فاصله ها سرقت ادبی و هنری محسوب می شود و ما به طور قطع مسئله را ازطریق مسئولان صدا و سیمای فارس و مرکز پیگیری خواهیم کرد.

فرماندار شهرستان شیراز ادامه داد: اگر کپی و برداشت غیر قانونی این فیلمنامه که اثر یک نویسنده شیرازی است اثبات شود به عنوان فرماندارشاکی این اقدام غیراخلاقی خواهم شد.

قاسمی در ادامه بخش فرهنگ را بخش مولد و تاثیرگزار دانست و اضافه کرد: بخش فرهنگ بزرگترین تولیدکننده و مولد است، اینکه می گویند فرهنگ مصرف گراست صحیح نیست و باید از فرصتهای فرهنگی بیشتر و بهتر استفاده شود.

Omid7 08-06-2010 04:11 PM




در سریال فاصله‌ها باز هم جوانان محور هستند.
یكی از این جوان‌ها سعید نام دارد كه استخری نقش او را بازی می‌كند.
ساسان دوست اوست كه ایفاگر نقش او شاهرخ‌شاهی است و در این وسط یك دختر هم هست كه...

























deltang 08-07-2010 01:13 PM

پاسخ نویسنده «فاصله‌ها» به اتهام سرقت فیلمنامه این سریال



«مسعود بهبهانی‌نیا» با توجه به درج خبر ادعای یك نویسنده شیرازی مبنی بر سرقت ادبی فیلمنامه «فاصله‌ها» از نوشته او، پاسخی را منتشر كرد.

در این یادداشت كه نسخه‌ای از آن به خبرگزاری فارس ارسال شده، آمده است: ادعای سرقت ادبی فیلمنامه «فاصله‌ها» كذب محض و توهم كودكانه است. بیست سالی است برای تلویزیون می‌نویسم. سریال‌ها و مجموعه‌های مختلفی چون شركت، خانه پدری، ایستگاه آخر، خاك سرخ، كارآگاهان، نرگس، ترانه مادری و... این آخری هم فاصله‌ها از میان نوشته‌هایم تولید و پخش شده است. اغلب این سریال‌ها به دلیل طرح مسائل خانواگی، تربیتی و اجتماعی پر مخاطب و در زمان خودشان بحث برانگیز و حاشیه‌دار بوده‌اند اما اتفاق نادری كه برای این آخری یعنی «فاصله‌ها» افتاده، كمی عجیب و در عین حال جالب است. نویسنده جوانی از شیراز مدعی شده این فیلمنامه متعلق به او بوده و من آن را سرقت كرده‌ام. تا اینجای قضیه هنوز عجیب نیست. گاهی پیش می آید كسی میان نوشته خودش و دیگری شباهت‌هایی به لحاظ مضمون می‌بیند.

در این نامه آمده است:

ادعای سرقت البته یك اتهام است كه باید ثابت شود و قاعدتا اگر مدعی نتواند آن را ثابت كند باید جوابگوی اتهامی كه زده و اعاده حیثیت باشد. اما نكته ی عجیبی كه پیش آمده ورود فرماندار محترم شیراز به قضیه و صدور حكم قبل از اثبات جرم و تهدیدهای ضمنی ایشان است. این موضوع تنها برای من تعجب‌برانگیز نیست بلكه خود مدعی هم از این اظهار نظر فرماندار به شدت تعجب كرده و گفته «تاكنون سابقه نداشته یك مسئول تا این حد از یك هنرمند حمایت كند».


هر چند آقای فرماندار در مصاحبه خود چند بار تكرار كرده كه در صورت اثبات این موضوع چنین و چنان خواهد شد اما نفرمودند در صورت عدم اثبات چه خواهد شد. اقای فرماندار فقط یك سوی قضیه را دیدند و نفرمودند ... و اگر ثابت شود كه این خانم به دروغ چنین ادعایی كرده چگونه می خواهند احقاق حق طرف دیگر را بنمایند.

در ادامه می‌خوانیم: آقای فرماندار، دیروز، ده‌ها سایت و رسانه خبری، مصاحبه شما را با عنوان سرقت ادبی فیلمنامه «فاصله‌ها» منتشر كردند. صدها و بلكه هزاران نفر مصاحبه شما را خواندند و بعضی از خوانندگان هم یادداشت‌هایی بر مصاحبه شما نوشتند. سئوال من این است اگر برایتان ثابت شود كه ادعای این جوان واهی و كذب محض است چگونه می‌خواهید پاسخ این تشویش اذهان و این توهین‌ها را بدهید. آقای فرماندار، متأسفانه مصاحبه شما حكایت از قضاوت و پیش‌داوری دارد. البته توجه به جوانان وظیفه همه از جمله مسئولان است.


حمایت از هنرمندان هم مطلوب و پسندیده است اما تأیید حركت غلط و یاد دادن بی‌قانونی به جوانان به هیچ روی پذیرفتنی نیست. كاش قبل از مصاحبه از خودتان می‌پرسیدید این خانم نویسنده چرا به‌جای رفتن به مراجع ذیصلاح، سراغ شما آمده است. و كاش قبل از رسانه‌ای كردن ماجرا تماسی با شبكه سه سیما یا روابط عمومی می‌گرفتید یا حداقل اسم مرا در اینترنت جستجو می‌كردید تا طرف دعوا را بشناسید و قدری در قضاوت تأمل كنید.


حالا به اصل ادعا بپردازیم. این خانم مدعی است داستان كوتاهی به نام، «برای زهرا» دارد كه شباهتی با سریال پنجاه قسمتی من دارد. جهت اطلاع عرض می‌كنم كه سریال بنده در هزار و پانصد صفحه و در هزار و چهارصد سكانس و در طول یك سال و نیم با نظارت تهیه كننده، كارگردان و ناظر شبكه به نگارش درآمده است. كجای این سریال طولانی با داستان كوتاه ایشان شباهت دارد نمی‌دانم. چرا كه ایشان علیرغم درخواست مدیر شبكه سه سیما هنوز حتی یك صفحه از فیلمنامه ادعایی خود، ارائه نكرده است. همینجا سئوال می‌كنم ایشان بجز ادعا، فیلمنامه‌ای هم ارائه داده‌اند؟


در این یادداشت آمده است: سریال «فاصله‌ها» بیش از بیست شخصیت اصلی و فرعی و ده داستان اصلی و فرعی دارد. تفاوت دیدگاه‌های محسن و سعید و شكاف ارزشی و اعتقادی آنها، داستان دلبستگی سعید و بیتا به هم و خطاهای آنها، داستان دلبستگی محسن و لیلا به هم و گذشته و حال آنها، مقایسه عشق پدر و پسر و تفاوت نگاه‌ها، ماجرای فرهاد و توهم پایان فصل ارز‌ش‌ها، ماجرای اختلاف لیلا و دخترش صبا و قضایای مهران؛ ریحانه و علی، زهره و نیما، ساسان و فرهاد، و ده‌ها قصه فرعی و اصلی دیگر در سریال فاصله هاست. شباهت در كجاست؟ چه چیز قصه كوتاه این خانم شباهت به فیلمنامه مطول من دارد كه چنین گستاخانه اتهام سرقت می‌زنند و در آشفته بازار رسانه‌های تشنه خبرهای داغ مظلوم‌نمایی می‌كنند. حتما آرم فیلم‌های كمپانی متروگلدن‌مایر را به خاطر دارید كه شیری در دایره‌ای می‌آید و می‌غرد. كسی وارد سینما شده بود و به محض دیدن این آرم از سینما بیرون زده بود كه من این فیلم را قبلا دیده‌ام...


در ادامه این نامه آمده است: آقای فرماندار، معمول این است كه در این قبیل موارد و اختلافات، به‌جای رسانه‌ای كردن و مصاحبه و ایراد اتهام، جایی مثل خانه سینما یا كسی مثل مدیر شبكه را به عنوان حكم تعیین و طرفین را ملزم به ارائه فیلمنامه ثبت شده خود می‌كنند و كار داوری و قضاوت را به حكم می‌سپارند. راه دیگر مراجعه به مراجع قضایی و طرح شكایت و پیگیری قانونی است. حقی كه بنده برای تعقیب مدعی و اعاده حیثیت برای خود قائل هستم. اما بدترین كار قضاوت نسنجیده، پیش‌داوری و ایراد اتهام‌های كذب و واهی است. كاری كه این نویسنده اصرار به انجامش داشته و متاسفانه شما هم با مصاحبه خود روش او را تایید كرده‌اید.


اكنون اتفاقی كه نباید بیفتد افتاده است. همتی كنید و حالا كه به این موضوع ورود كرده اید، كار را تا پایان پیگیری نمایید. به صلاحدید خودتان كس یا كسانی را مامور نمایید تا حصول نتیجه كار را دنبال كنند و نهایتا گزارش كار را همچون همین مصاحبه منعكس نمایید. اولین قدم آن است كه قبل از تمام شدن پخش سریال فاصله‌ها، یك نسخه از فیلمنامه ثبت شده این مدعی را از او طلب كنید. چیزی كه ایشان تاكنون حتی به درخواست مدیر شبكه ی سه، حاضر به انجامش نبوده است. منتظر می‌مانم ببینم اگر بر شما كذب بودن ادعای مربوطه ثابت شد باز هم با همین قوت از حق و حقوق نویسندگان هر چند شیرازی نباشند، حمایت می‌فرمایید.

deltang 08-08-2010 12:10 PM

تصویری متفاووت از شاهرخ استخری

http://irupload.ir/images/wd59qkotqi80u5ypfm1b.jpg

شاهرخ استخری با همه جور فیگوری عکس گرفته ، این عکس شاهرخ استخری هم از اون عکس با حالاست که خودش دوست داره! شاید اگه پیر بشه قیافش اینجوری بشه! توی سریال فاصله ها که خیلی مثبته و لی اینجا شبیه بچه شرا شده...

deltang 08-08-2010 01:02 PM

گفتگو با آرمان موسی‌پور، آهنگساز سریال «فاصله‌ها»



آرمان موسی‌پور متولد سال 54 و دانش‌آموخته موسیقی از آلمان است.

پس از بازگشت به ایران، چند سالی در حضور فرهاد فخرالدینی و كامبیز روشن‌روان به كسب هنر پرداخت و از سال 76 كار حرفه‌ای‌اش را آغاز كرد.

اولین كارش، ساخت موسیقی فیلم «حمله‌دار» بود كه با سریال‌های تلویزیونی یا آثار سینمایی چون قصه‌های شهرك سینمایی، قتل آنلاین، گیلعاد، آخرین دعوت، مسیح و هوش سیاه ادامه پیدا كرد.





موسیقی متن سریال «دلنوازان» باعث شهرت و محبوبیت این آهنگساز نزد بینندگان تلویزیون شد و بعد از آن بسیاری از كارگردانان سراغش رفتند كه به گفته موسی‌پور این استقبال، وسواس او را در پذیرش كار افزایش داده است. در حال حاضر علاوه بر مجموعه تلویزیونی «تاوان»، سریال فاصله‌ها نیز با آهنگسازی آرمان موسی‌پور در حال پخش از شبكه 3 سیماست كه ما به همین بهانه گفتگویی را با وی انجام داده‌‌ایم.

وقتی پیشنهاد ساخت موسیقی فیلم یا سریالی به شما می‌شود، معیار پذیرش شما برای انجام آن كار چیست؟


اگر با كارگردان كار از قبل آشنا باشم و باهم سابقه همكاری داشته باشیم، خب راحت‌تر می‌توانم تصمیم بگیرم، اما با این حال ملاك اصلی انتخاب من، خود سریال یا فیلم است كه از سطح هنری و حرفه‌ای مناسبی برخوردار باشد.برای همین برای همكاری با كارگردانان جوان‌تر، فیلمنامه را باید بخوانم، كار را ببینم و بعد تصمیم بگیرم.

این كه اثر در كدام ژانر باشد در تصمیم شما موثر نیست؟ یعنی كمدی، تراژدی یا ملودرام برایتان فرق ندارد؟

چرا، برایم فرق می‌كند. بارها پیشنهاد ساخت موسیقی فیلم یا سریال كمدی به من شده است كه از انجامش پرهیز كرده‌‌ام.

چرا؟

جواب ساده‌ای دارد، چون كار من نیست. اگرچه دوست دارم با كارهایم مردم را شاد و سرگرم كنم و كمدی خوب از پس این وظیفه برمی‌آید، اما چون نسبت چندانی با این نوع موسیقی ندارم، سراغ آنها نمی‌روم.
این وضعیت من مثل شرایط تعداد زیادی از كارگردانان سینما و تلویزیون است كه سراغ ساخت آثار كمدی نمی‌روند و در ژانرهای دیگر كار می‌كنند.

هیچ وقت وسوسه نمی‌شوید؟

نه. یك مثال برایتان می‌زنم. سریال «آشپزباشی» كاری با جنبه‌های طنز قوی بود كه موسیقی آن بسیار خوش ساخت و مناسب بود. اما از آنجا كه این موسیقی سنت‌شكنی كرده و متفاوت بود، چندان مورد توجه قرار نگرفت. درواقع كلیشه‌هایی در ساخت موسیقی فیلم‌های كمدی شكل گرفته‌اند كه شكستن آنها در ایران چندان با استقبال روبه‌رو نمی‌شود.

بیشتر آثاری كه برایشان آهنگسازی كرده‌اید، ملودرام هستند. یك پرسش همیشگی وجود دارد كه چرا حجم موسیقی در ملودرام اینقدر زیاد است؟

من با برداشت شما موافق نیستم، چون به نظرم فیلم‌ها و سریال‌های اكشن بار موسیقی بیشتر و پرحجم‌تری دارند.
منظورم تم‌ها و ملودی‌هایی است كه تقریبا همه صحنه‌های فیلم‌های ملودرام را همراهی می‌كنند. در این آثار، موسیقی بدجوری خودش را به رخ تماشاگر می‌كشاند.

از این منظر حق با شماست. اما منظور من كاری است كه آهنگساز باید انجام دهد.

در آثار ملودرام، ابتدای كار تا بخواهیم به تم اصلی موسیقی برسیم، وقت و انرژی بیشتری می‌برد. اما در ادامه كار روی این‌گونه فیلم‌ها راحت‌تر است و در آنها همان‌طور كه گفتید تا حد زیادی ملودی‌ها تكرار می‌شوند. در مقابل آهنگسازی برای آثار اكشن و پرتحرك بسیار سخت‌تر است.

به چه دلیل؟

بیشتر مسائل فنی، كار را سخت می‌كند. سرعت بالای نماها، قطع‌های پی در پی و صحنه‌هایی كه پشت سر هم می‌آیند، همزمانی و همنوایی موسیقی با فضا، ماجرا و شخصیت‌ها را از نظر تكنیكی سخت می‌كند. در حالی كه ملودرام‌ها این‌گونه نیستند.

اشاره‌ای كردید به همنوایی موسیقی در آثار اكشن با صحنه‌ها و تصاویر، برای همین است كه در این كارها آهنگ كمتر در ذهن مخاطب رسوب می‌كند و در عوض ملودی‌های به كار رفته در ملودرام‌ها توسط تماشاگران بسرعت حفظ و تكرار می‌شود؟

بله، جز استثناهای اندك در مجموعه فیلم‌ها یا سریال‌های پرماجرا و پرتحرك، كمتر اثری در این ژانر است كه موسیقی‌اش در ذهن مخاطب ماندگار و به زبانش جاری بماند.

چرا این گونه است؟

چون در ملودرام‌ها، فواصل موسیقی مطبوع و برای گوش مخاطب دلنشین است. برای همین چنین آثاری در ذهن تماشاگر می‌نشیند و در خاطرش می‌ماند.
در حالی كه آثار اكشن به دلیل ماهیتی كه دارند، كمتر پذیرای موسیقی و آهنگ‌های گوشنواز هستند و برای همین خیلی زود از ذهن مخاطب پاك می‌شوند.

چند سالی است كه در تیتراژ سریال‌های تلویزیونی شاهد اجرای ترانه هستیم. آیا در فاصله‌ها هم ذائقه مخاطب شما را به طرف استفاده از موسیقی همراه با كلام سوق داد؟

واقعیتش من خودم با استفاده از ترانه در تیتراژ فیلم‌ها مخالف هستم و فكر می‌كنم این خود موسیقی است كه باید حرف بزند و نه شعر و ترانه همراهش.

پس چرا استفاده می‌كنید؟

خیلی راحت بگویم چون مردم این را بیشتر می‌پسندند. وقتی شما قرار است كاری را برای میلیون‌ها مخاطب آهنگسازی كنید، ناچار می‌شوید به سلیقه و ذائقه آنان احترام بگذارید. وقتی هدف ما در سریالی كه هر شب روی آنتن می‌رود، سرگرم كردن مردم است، از گنجاندن ترانه در تیتراژ پرهیز نمی‌كنم.

یعنی سلیقه خود را قربانی ذائقه مخاطب می‌كنید؟

خیر، چون واقعا این طور نیست. در واقع با سلیقه خودم، علاقه و ذائقه مخاطب را پاسخ می‌دهم. به عبارت دیگر من یاد گرفته‌ام به سلیقه مخاطب احترام بگذارم و نه تسلیم آن شوم.
به كارهایی كه در حین تولید، پخش هم می‌شوند باید ساده‌تر نگاه كرد. همان طور كه كارگردانان هم در این نوع سریال‌ها، نگاه ساده‌تری به ماجرا دارند.

اشاره به همزمانی ساخت و پخش كردید. آیا این، كار شما را سخت نمی‌كند؟

چرا. در تولید این سریال‌ها، تعجیل ممكن است به كار صدمه بزند و بی‌شك بسیاری از چیزها كه در ذهن ماست، به فعل درنمی‌آید.

روند كار شما در این سریال چگونه است؟

قاعدتا وقتی هر قسمت برش نهایی خورد، من باید آن را ببینم و برایش موسیقی بسازم. اما متاسفانه این طور نیست و من برای این كه با فضا و حس صحنه‌ها آشنا شوم، سر فیلمبرداری حاضر می‌شوم تا با نور، لوكیشن، رنگ و نوع لباس‌ها، نور محیط و... آشنا شوم و حس لازم را پیدا كنم.

خیر. كارگردان توضیح كلی و مختصری از داستان به من داده است و من هر روز براساس اتفاقات قسمتی كه پخش می‌شود، موسیقی را می‌سازم.

این كه خیلی سخت است و زمان كار شما را افزایش می‌دهد.
(با خنده)‌ خب باید ساخت، طبیعت این كارها این جوری است و نمی‌شود كاری كرد.

یعنی شما هنوز در حال ساخت ملودی‌های جدید هستید؟ [مصاحبه در زمان پخش قسمت شانزدهم سریال انجام شده است.]

حدود یك‌سوم سریال پخش شده است و از آنجا كه كار شخصیت‌های زیادی دارد و هر قسمت آدم جدیدی وارد آن می‌شود، هنوز ملودی‌های جدیدی می‌سازم.

پس شكل‌ نهایی موسیقی هنوز كامل نشده است؟

بخش عمده‌‌ای از ملودی‌‌ها كامل شده، اما تمام نشده است.

پایان داستان را می‌دانید؟

خیر.

چرا؟

چون می‌خواهم پا به پای تماشاگر پیش بروم و گره‌های داستان به مرور برایم باز شود. به این ترتیب خودم را به بیننده نزدیك‌تر می‌بینم و فكر می‌كنم تعلیقی كه لازم است در موسیقی باشد،‌ در این شرایط بهتر درمی‌آید.

این جوری حجم كارتان افزایش پیدا می‌كند. از این بابت ناراضی نیستید؟

تا اینجای كار، 120 قطعه موسیقی ساخته‌ام. به طور میانگین هر قسمت 8 قطعه داشته كه در نوع خودش زیاد است. برای همین در هر قسمت مجبور می‌شوم حتی مسیری را كه انتخاب كرده‌ام، تغییر دهم و براساس ورود شخصیت‌های جدید یا تحول آنان ملودی‌های تازه بسازم یا در ملودی‌های قبلی تغییر به وجود آورم.

موسیقی شما بیشتر شخصیت محور است؟

بله. معمولا شخصیت‌پردازی پایه كار من است. این آدم‌ها و اشخاص نمایش هستند كه موسیقی مرا شكل می‌دهند و نه نماها و لوكیشن‌ها. برای من شخصیت و احساسش در هر پلان و سكانس اهمیت دارد و نه چیز دیگر.

با توجه به فضاهای محدود و بسته سریال فاصله‌ها، فكر می‌كنم این گرایش شما اینجا هم تشدید شده است.
بله، همین‌طور است. با توجه به متنوع نبودن فضاها، شخصیت‌ها تنها منبع الهام من هستند.

تا اینجای كار (قسمت شانزدهم)‌ هنوز تكلیف ما با خوب یا بد بودن شخصیت‌ها مشخص نیست. این بر كار شما تاثیر نمی‌گذارد؟

همین است كه می‌گویم خیلی جاها مجبور می‌شوم در ملودی‌ها یا رویكردم تغییراتی به وجود آورم. برای مثال هنوز موضع و تكلیف نهایی ما با شخصیت بیتا مشخص نیست. آیا او شرور و بدذات است یا یك قربانی قابل ترحم. برای همین آن چیزی كه برای لحظه‌های حضور بیتا ساخته‌ام، با هم تفاوت‌هایی دارند.

بهتر نبود همان اول كار تكلیف خوب یا بد بودن شخصیت‌ها را با كارگردان مشخص می‌كردید؟

به نظرم چنین كاری، تاثیر منفی و ناخوشایند روی مخاطب می‌گذارد و تعلیق سریال را از بین می‌برد. اگر تماشاگر هنوز درباره خوب یا بد بودن شخصیت‌ها تصمیم نگرفته، چرا ما چیزی را به او تحمیل كرده و نگاهش را به سمت خاصی هدایت كنیم.

برخی موسیقیدانان در ساخت آهنگ بیشتر به سازهای آكوستیك زهی، بادی و... گرایش دارند و برخی از سازهای الكترونیكی بهره بیشتری می‌برند. به نظر می‌رسد شما در این عرصه میانه‌رو هستید. چرا؟

چون فكر می‌كنم نوع، ژانر و حال و هوای هر فیلم و سریال باید تعیین كند كه بیشتر از چه سازهایی استفاده كنم.

از سوی دیگر، تصور و سلیقه‌‌ام این است كه حتی در قسمت‌های مختلف یك فیلم هم باید انعطاف به خرج داد و از سازهای گوناگون بهره برد.

در تیتراژ ابتدایی فاصله‌ها از تلفیق سازهای آكوستیك و الكترونیكی استفاده كرده‌ام و در هر صحنه به فراخور محیط و فضا تصمیم گرفته‌ام. چه كنم.

از آنجا كه تنوع تم‌های موسیقی این سریال بسیار زیاد است، از سازهای متفاوت و زیادی هم بهره گرفته‌ام.

و آخرین حرف‌ها؟

خوشحالم كه مخاطبان با سریال فاصله‌ها ارتباط خوبی پیدا كرده‌اند و امیدوارم كه عجله و شتاب در تولید كار به موسیقی این مجموعه لطمه نزده باشد.

deltang 08-11-2010 11:55 AM

جدیدترین گفتگو با شاهرخ استخری




تکلیف «سعید» با خودش مشخص نیست
«شاهرخ استخری» با بازی در فیلم تلویزیونی «تلخون» ساخته «علیرضا امینی»، وارد عرصه بازیگری شد. او تاکنون در سریال‌های «مثل هیچ کس»، «پریدخت»، «ماه عسل» و «دل نوازان» نقش آفرینی کرده است. «استخری» در سریال «دل نوازان» ساخته پیشین «حسین سهیلی زاده» ایفاگر نقش «بهزاد» بود و این آشنایی سبب شد تا در سریال «فاصله‌ها»، نقش سعید را بازی کند. او می‌گوید: مسیر هنری ام با بازی در سریال «دل نوازان» تغییر کرد. البته ورودم به دنیای بازیگری را مدیون «علیرضا امینی» هستم. «استخری» معتقد است که «بهزاد» فردی درون گرا و «سعید» فردی برون گراست و سعی کرده است این تفاوت‌ها را در بازی اش بین این دو شخصیت قائل باشد. به بهانه پخش سریال «فاصله‌ها» با وی گفت وگویی داشتیم.


دلیل انتخاب شما در «فاصله‌ها» بعد از بازی در «دل نوازان» آن هم به عنوان نقش اصلی چیست؟
آقای سهیلی زاده با بازی ام آشنایی داشتند. البته قرار نبود از بازیگران سریال‌های قبلی اش استفاده کند اما در نهایت، تصمیم گرفتند که من هم در «فاصله‌ها» بازی کنم.


چطور تلاش کردید تا نقش «سعید» را متفاوت از «بهزاد» بازی کنید؟
یکی از تفاوت‌های «سعید» با «بهزاد» سن اوست که ۶-۵ سال از او کوچک تر است. اگر دو سریال را از نظر قصه و داستان با هم مقایسه کنیم، خیلی شبیه هم هستند. چون هر دو شخصیت با والدین خود مشکل دارند. هر دو از روی سادگی، درگیر رابطه احساسی می‌شوند. تفاوتی که باید در اجرای نقش این دو شخصیت قایل می‌شدم سن و سال آن‌ها بود. دیگر این که «سعید» شخصیتی بسیار بیرونی است و احساساتش را سریع بروز می‌دهد. همه ویژگی‌های ظاهری نظیر خوشحالی، ناراحتی، غم و عصبانیت. اما «بهزاد» فردی درون گرا بود و بیشتر فکر و مدیریت می‌کرد. سعی داشت مشکلات زندگی اش را مدیریت کند. اما سعید نسبت به بهزاد یک شخصیت سرزنده و شیطان است و تکلیفش با خودش روشن نیست. ما در شرایط مختلف، رفتارهای متفاوت از او می‌بینیم.


دیده شدن و موفقیت خود را تا چه حد مدیون کارگردان هستید؟
بخش عمده مسیر هنری من با «دل نوازان» تغییر کرد. البته ورود خودم به دنیای بازیگری را، مدیون «علیرضا امینی» هستم. چون در فیلم تلویزیونی «تلخون» با ایشان همکاری کردم. ولی نقطه عطفی که بتوانم از کارم راضی باشم در «دل نوازان» اتفاق افتاد. چون این فرصت به من داده شد، تا دیده شوم و نقش «بهزاد» هم ابعاد گسترده ای داشت امیدوارم درباره نقش «سعید» هم این اتفاق افتاده باشد.


تا چه حد با شخصیت «سعید» آشنایی داشتید؟
روز اول کار با کارگردان درباره نقش مشورت کردم. وی نقش را برایم توضیح داد و گفت: «سعید» یک شخصیت بیرونی و «بهزاد» درون گرا است. به نظرم این عمده تفاوت سعید و بهزاد بود که باید در اجرا آن‌ها را درمی‌آوردم.


فیلم نامه «مسعود بهبهانی» چه ویژگی بارزی داشت؟
مسعود بهبهانی در نگارش «ترانه مادری»، «نرگس» و دیگر سریال‌ها، توانایی‌هایش را به همه ثابت کرده است. اوایل کار که قرارداد بستیم، تنها ۱۵ قسمت فیلم نامه آماده بود. اما کارگردان و بازیگران به ایشان اعتماد داشتند و همه پیش بینی می‌کردیم که چه اتفاقی می‌افتد و تلاش کردیم. ولی نقش «سعید» برایم وسوسه انگیز نبود. زیرا سعید و بهزاد خیلی شبیه هم بودند. از ابتدای کار با کارگردان شرطی گذاشتیم که این نقش حتی اگر شبیه «بهزاد» است، آن را متفاوت بازی کنم. با همین انگیزه نقش سعید را بازی کردم تا ببینم آیا می‌توانم شخصیت جدیدی را به مخاطبی که «بهزاد» را باور کرده است بقبولانم.


به نظرتان «سعید» به عنوان نمونه بارزی از نسل جوان امروز، ملموس و باورپذیر درآمده است؟
پیش از این در بیشتر سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی، به تفاوت بین نسل‌ها پرداخته شده است. نکته جدید «فاصله‌ها» تفاوت اعتقادات «سعید» و پدرش «محسن» است که در دیگر سریال‌ها، کم تر به آن اشاره شده است. هم چنین مشکلات عقیدتی که بین خانواده‌ها وجود دارد.


به نظر برخی رابطه بین «سعید» و «بیتا» غیرمنطقی به نظر می‌رسد و از خط قرمزها عبور کرده است.
«عزت ا... ضرغامی» رئیس رسانه ملی گفته است که ما درباره موضوعات جوانان در تلویزیون، خط قرمزی نداریم. به نظرم در سریال «فاصله‌ها» ما روشن تر و بازتر از همیشه و حتی، در بعضی جاها شعاری درباره بعضی مسائل صحبت کرده ایم. به این خاطر که آن قدر به زبان کنایه و در لفافه، درباره این مسائل صحبت شده بود که شاید لازم بود یک نفر جسارت کند و این حرف‌ها را علنی بزند و مشکلات را نشان دهد. فکر می‌کنم نمایش این مسائل اتفاق بزرگی است. ولی ما از خط قرمزی عبور نکردیم.


از هم بازی شدن با بازیگران پیشکسوتی هم چون دانیال حکیمی ‌و فاطمه گودرزی چه تجربه ای به دست آوردید؟
با جوانان سریال نظیر «نیما شاهرخ شاهی» و «پندار اکبری» رابطه صمیمانه ای داشتیم. درباره پیشکسوتان هم باید بگویم یکی از فاکتورهای انتخابم در هر کاری، حضور بازیگران باتجربه است. پیش از این در کنار هنرمندان پیشکسوتی هم چون سعید پورصمیمی، پروانه معصومی، محمد مطیع، پرویز پورحسینی، حسین یاری، لیلا حاتمی، علی مصفا و حسن پورشیرازی بازی کردم و خیلی چیزها از آن‌ها یاد گرفتم.


کارگردان چقدر توانسته است در به تصویر کشیدن فاصله‌ها و اختلاف بین نسل‌ها موفق باشد؟
این را باید پس از پایان سریال و از بازتاب آن متوجه شد. بازتابی که بین مردم می‌بینم خوب است چون سریال مخاطب خود را دارد. حال باید دید که حرف و پیام سریال، چقدر به دل مخاطب چسبیده است. شخصیت‌های خوب داستان مانند «سعید» که پسر خوب و نمازخوانی است و پدرش «محسن» که فردی رزمنده و بسیار معتقد است، نقطه ضعف‌هایی هم دارند. آن‌ها هم اشتباه می‌کنند پدر اشتباه می‌کند، برادر بزرگ تر به او تذکر می‌دهد. «رضا» برادر بزرگ تر «محسن» در تربیت فرزندان، موفق تر است. شخصیت مثبت قصه (سعید) بسیار اشتباه می‌کند و کله شق است. به نظرم آدم‌هایی که نقطه ضعف دارند برای مردم باورپذیرتر هستند، تا آدم‌های مثبتی که هیچ اشتباهی ندارند.


اگر «سهیلی زاده» برای کار بعدی اش، باز هم به شما پیشنهاد نقش اصلی را بدهد، قبول می‌کنید؟
اگر یک بار دیگر با ایشان کار کنم، به طور قطع با یک نقش متفاوت بازخواهم گشت.


بازخوردها درباره سریال «فاصله‌ها» و نقش سعید را چگونه دیدید؟
در اوایل قصه ریتم «فاصله‌ها» کندتر از «دل نوازان» بود. در نتیجه سریال «فاصله‌ها» خیلی دیرتر از «دل نوازان» مخاطب را به سوی خود جذب کرد. «دل نوازان» ریتم تندی داشت و خیلی سریع اتفاقات شکل گرفت. ولی در سریال «فاصله‌ها» این اتفاق دیرتر افتاد. چون در ابتدای قصه به شخصیت‌ها بیشتر پرداخته شد. با ورود نقش‌های منفی و ایجاد چالش‌ها، قصه جذاب تر شد و مخاطب را با خود درگیر کرد.

deltang 08-11-2010 12:20 PM

همه شخصیت‌های فاصله‌ها که باور کردنشان سخت است!



http://irupload.ir/images/5eznsbky9qf4cmu1tcwc.jpg

شخصیت ‌های «فاصله ‌ها» را چقدر باور می‌کنیم؟ آن ‌هایی که یا خوبند یا بد را چقدر در اطرافمان دیده ایم؟ چرا آدم ‌های این سریال تا این اندازه یا رفتارشان درست است یا خام و نا پخته عمل می‌کنند؟ این آدم ‌ها کی اند که دائم در حال شعار دادن هستند؟ خوبشان آن قدر خوب است که از فرط خوب بودن لج در می‌آورد و بدشان بد دو عالم است. در روزگاری که ما زندگی می‌کنیم و رنگ غالب جامعه خاکستری است چرا این قدر اصرار به تک بعدی نشان دادن آدم ‌ها داریم؛ آدم ‌هایی که بیشترشان را نه می‌شود خوب بودنشان را باور کرد ونه بد بودنشان.

بیتا شیطان رسانه ملی

ویژگی ‌های شخصیت
کنجکاوی برانگیز ترین شخصیت سریال؛ با حال و گذشته ای نامعلوم که شخصیت ‌های قصه و بیننده را دنبال خودش می‌کشد. بیتا دختری است پر از ویژگی ‌های رفتاری متناقض، جسور، بدبخت و سختی کشیده، مستقل و قدرتمند، مهربان و عاشق؛ تن‌ها شخصیت قصه که به خاطر اطلاعات متعدد و تکه پاره ای که خودش به بیننده داده؛ هنوز نامعلوم و ناشناخته است. همین علامت سوال ‌هاست که بیننده را مجبور به حدس و گمان می‌کند و بیتا را به یکی از شخصیت ‌های جذاب قصه تبدیل کرده است.

چرا باورش می‌کنیم؟

بهاره افشاری به عبارتی به روی لبه تیغ بودن شخصیت بیتا پی برده. او فهمیده بزرگ ترین ویژگی ای که باید در شخصیت بیتا باور شود « باور نکردن همه رفتار‌ها و اطلاعات درباره اوست.» پس تا توانسته دوگانگی شخصیت بیتا را پر رنگ کرده ،‌بر همین اساس است که بیتا یکی از معدود شخصیت ‌های قصه است که باهمه اطلاعات کمی که از او داریم تا حد زیادی باورش می‌کنیم. رفتار‌ها، حرکت ‌ها و برخورد‌های دو گانه اش چه در فیلمنامه و چه در بازی خوب از آب درآمده و بیننده مطمئن است بیتا آن چیزی نیست که تا به حال در قصه دیده و منتظر است پشت پرده زندگی اش پیدا شود.

سعید جوان خام

ویژگی ‌های شخصیت
نماینده نسل جوانی است که مثلا به دلیل نشناختن ریشه ‌هایش دچار بی هویتی شده و دائم در پی اثبات خود است اما به دلیل همان پایبند نبودن به ریشه ‌هایش کار‌هایش به مشکل می‌خورد. او از آن دست جوان ‌های به اصطلاح آفتاب مهتاب ندیده ای است که خیلی زود تحت تاثیر اطرافیانش که نظرات و عقایدی دارند متفاوت از آن چه دور و برخود دیده،‌ قرار می‌گیرد؛ چرا که معتقد است آن ‌ها به روز فکر نمی‌کنند و عقایدشان کهنه است.

چرا او را باور نمی‌کنیم؟

شاهرخ استخری بعد از سریال «دلنوازان» در فاصله ‌ها هم همان جوان اولی است که باید اشتباه کند و آخر سر سرش به سنگ بخورد و از این که حرف بزرگتر‌هایش را گوش نداده درس عبرت بگیرد. اما در اینجا استخری نقش را کاملا اشتباه فهمیده. او با توجه به شناسنامه ای که نویسنده و کارگردان از او به بیننده ارائه می‌دهند باید جوانی با منش و رفتار‌های نیما پسرعمه اش یا علی موسوی دوستش باشد که همراه شدنش با «ساسان» و بعد «بیتا» او را آرام آرام از چیزی که هست دور می‌کند. در واقع در صورت طی شدن درست این مسیر است که مخاطب می‌تواند تحت تاثیر قرار گرفتن او را توسط بیتا زمانی که او به سعید می‌گوید به فکرت بودم یا نگرانت بودم باور کند. اما « سعید» ی که شاهرخ استخری با نوع حرف زدن و ری اکشن ‌هایش ارائه می‌دهد از جنس دیگری است ؛ از جنس جوان ‌هایی مثل ساسان که کاملا با چم و خم رفتار‌های دختر ‌ها آشناست و به این راحتی تحت تاثیر آن ‌ها قرار نمی‌گیرد. شاهرخ استخری به خاطر به هم نزدن تیپ و استیلش در برابر دوربین کاملا از کاراکتر سعید واقعی فاصله گرفته؛ به همین دلیل فرو ریختن او در برابر بیتا غیر قابل باور است.

ساسان رفیق ناباب

ویژگی ‌های شخصیت
ویژگی: از نظر او هدف وسیله را توجیه می‌کند. هدف او چیست؟ پولدار شدن به هر قیمتی،‌حتی اگر جیب دور و بری ‌هایش را خالی کند. در بدترین لحظات هم خونسردی اش را حفظ می‌کند؛ حتی وقتی محسن رو در رویش قرار می‌گیرد و بدترین حرف‌ها را به اش می‌زند. آب زیر کاه و باهوش؛ به همین خاطر به راحتی می‌تواند از اطرافیانش سوء‌استفاده کند . او سیاه ترین شخصیت جوان سریال محسوب می‌شود که انگار هیچ بویی از خوبی نبرده.

چرا باور نمی‌کنیم؟

نمی‌گوییم افرادی مثل ساسان در جامعه پیدا نمی‌شوند اما چند نفر مثل او را در زندگی مان دیده ایم؟ کاشکی در این مورد کمی شخصیت پردازی ‌های «لاست» را می‌دیدند تا متوجه می‌شدند چگونه می‌شود از شخصیت ‌های خاکستری به عنوان شخصیت ‌های سیاه استفاده کرد.
جوانی که بدون هیچ لکه سفیدی در رفتار‌هایش به تصویر کشیده شده و پدر همه را به صورت یواشکی و مارمولکانه درآورده. این همه بدی یکجا در یک نفر کمی حس همذات پنداری را از بین می‌برد. او درگیر مواد مخدر است، فامیلش را تیغ می‌زند، رابطه نامشروع دارد، بین رابطه ‌ها موش دوانی می‌کند؛ مخصوصا رابطه محسن و سعید تا بتواند بیشتر کارش را پیش ببرد. این ‌ها به کنار، در طول سریال کمتر توضیحی درباره این موجود بد ذات داده می‌شود. انگار آسمان باز شده و ساسان ازدل‌آن روی زمین افتاده ور دل دیگر شخصیت ‌های سریال. نداشتن توجیه حداقل تا این جای داستان کمی واقعی بودن ساسان را زیر سوال می‌برد.

محسن آقای گردن

ویژگی ‌های شخصیت
مستاصل و درمانده. انگار از پشت کوه قاف آمده؛ تفکرات سنتی ای دارد که حتی آدم ‌های میانسال فعلی هم او را از مد افتاده می‌دانند. بی خبر ازهمه جا. بعضی مسائل برایش آن قدر تازگی دارد که انگار برای اولین بار از آسمان بر او نازل شده و او اولین فردی است که در عالم بشریت با آن روبه رو می‌شود. او خودش با لیلا (فاطمه گودرزی) که زنی غریبه و نامحرم است به رستوارن و خیابان می‌رود اما از پسرش انتقاد می‌کند که چرا با بیتا ( ب‌هاره افشاری) به خیابان میروی . شخصیت محسن آن قدر غیر عادی است که هر وقت در فاصله چند قدمی سعید و وحید قرار می‌گیرد منتظریم یکهو بزند زیر گوش آن ‌ها . تریپ گیر دادن او هم شل کن سفت کن است.

چرا باور نمی‌کنیم؟

با این میزان استیصال معلوم نیست چطور در این همه سال توانسته بدون همسر، دو تا بچه را زنده نگه دارد، چه برسد به این که آن ‌ها را به مدرسه و دانشگاه برساند. در و همسایه و رفیق مدام از او و م‌هارت ‌ها و مدیریتش تعریف می‌کنند اما در عمل چیزی که می‌بینیم فقط بی عرضگی و دست و پا بسته بودن است. او چون به روز نیست به هر چیزی دست می‌زند تا درستش کند نه تن‌ها آبروی آن را درست نمی‌کند، بلکه چشمش را هم در می‌آورد. حال با این تناقض در تعریف بقیه و خود شخصیت، چرا باید محسن را باور کرد؟ پدر و مادر‌های این دوره زمانه شاید چندان به مسائل تکنولوژیکی بچه ‌ها مثل چت و اینترنت و دی وی دی آشنا نباشد ولی می‌دانند در فضای دانشگاه وکار، دختر وپسر‌ها درکنار هم هستند.
محسن نه به روز است و نه با هیچ کدام از شخصیت ‌ها رابطه معقول دارد.

امیر عباس انصاری 08-11-2010 01:45 PM

تا به حال یه قسمتشو هم ندیدم!!
جسته گریخته چند تیکه چند دقیقه ای دیدم
زیر هشت به نظرم قویتر و جالبتر بود

Omid7 08-15-2010 11:06 PM

عکس دسته جمعی همه ی عوامل فاصله ها در کنار هم

http://www.salijoon.ws/mail/890524/f.../15401_355.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...srf73qxixa.jpg
---------------------------------------------------------------------------
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg

http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...31496_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...31496_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...7404292359.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg
http://www.salijoon.ws/mail/890524/f...10844_L600.jpg


اکنون ساعت 03:49 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)