پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   اخبار و قوانین فروم (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=47)
-   -   پیام تسلیت به مناسبت درگذشت تاثر انگیز مادر همکار گرامیمان سرکار خانم امین زاده (http://p30city.net/showthread.php?t=30260)

SHeRvin 01-07-2011 09:33 PM

پیام تسلیت به مناسبت درگذشت تاثر انگیز مادر همکار گرامیمان سرکار خانم امین زاده
 
متاسفانه خبردار شدیم مادر همکار گرامیمان سرکار خانم امین زاده همسر محترم اقای انصاری (امیر عباس) به رحمت خدا رفتند

و برای آن مرحومه از خداوند طلب رحمت و برای بازماندگان صبر و شکیبائی آرزومندیم



خانم امین زاده و امیر عزیز به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض میکنیم و ما رو در غم خودتون شریک بدانید

روحشان شاد



مهسا69 01-07-2011 09:53 PM




سرکار خانم امین زاده و آقای انصاری صمیمانه تسلیت می گوییم ما را در غم خود شریک بدانید
روحش شاد


http://mahdishahr-adineh.ir/wp-conte...2/tasliyat.jpg

مهدی 01-07-2011 10:14 PM

سرکار خانم امین زاده و آقای انصاری تسلیت

روحش شاد و قرین رحمت الهی باد



shokofe 01-07-2011 10:23 PM

سرکار خانم امین زاده -جناب آقای انصاری مصیبت وارده را تسلیت عرض میکنم
خداوند به شما صبر و روح آن مرحومه را با اولیای خدا محشور گرداند
ما را در غم خود شریک بدانید

kiana 01-08-2011 12:08 AM

سرکار خانم امین زاده و جناب اقای انصاری من هم مصیبت وارده را به شما تسلیت عرض میکنم.انشالله خداوند به بازماندگان این مرحومه صبر عنایت کند.روحشان شاد.

Setare 01-08-2011 12:13 AM

آقای انصاری و خانم امین زاده عزیز این مصیبت وارده رو بهتون تسلیت میگم :(
امیدوارم خداوند صبری عظیم بهتون بده .

واران 01-08-2011 08:16 AM

تسلیت کمترین واژه است برای تسلای دل...........

http://www.bro2.com/images/products/shaneh_1929_2.gif

GolBarg 01-08-2011 09:09 AM

خانم امین زاده و همسر محترمشون آقای انصاری تسلیت میگم.
از خدای مهربان صبر را برای خودتان و خانواده محترمتون خواستاریم.

زندگی چون قفس است
قفسی تنگ پر از تنهایی
و خوشا
لحظه غفلت آن زندانبان
بعد از آن هم پرواز...................

SonBol 01-08-2011 09:42 AM

غربت ديرينه ام را با تو قسمت ميكنم

تا ابد با درد و رنج خويش خلوت ميكنم

رفتي و با رفتنت كاخ دلم ويرانه شد

من در اين ويرانه ها احساس غربت ميكنم


لیلای عزیزم و امیر آقا تسلیت منو هم پذیرا باشید.
واقعا انگار دوباره داغ خودم تازه شد. چیزی ندارم بگم . چیزی نمیتونم بگم . جز اینکه خدا خودش رحیمه و حتما یه روزی آروم تر میشین . لیلا جان میفهمم و درکت میکنم . صبور باش تا بعد...._:2:
روزی که طفل زار و نحیفی بُدم زمهر

چون جان خود، مرا تو نگهدار بوده ای



مادر، به راه زندگی من فدا شدی

دایم مرا تو مونس و غمخوار بوده ای


الان تلفنی با امیر آقا صحبت کردم . اشک که امون نداد زیاد صحبت کنم و به خصوص صدای نالان و غم دیده ی لیلا.... فقط بگم که هر دوشون از شما دوستان گلشون تشکر کردن و گفتند انشالله در شادی هاتون شرکت کنند .

خدا این مادر عزیز رو بیامرزه.......



sharareh1 01-08-2011 01:07 PM

تسلیت میگم انشالاه غم اخرتون باشه
http://www.novinupload.com/uploads/12944794251.jpg

MAHDI_TONDAR 01-08-2011 01:18 PM

سر کار خانم امین زاده و جناب آقای انصاری عزیز
مصیب وارده را به شما تسلیت عرض نموده و از خداوند برای آن عزیز علو درجات و برای شما و سایر بستگان صبر جمیل مسئلت دارم .

ساقي 01-08-2011 03:13 PM

از دست دادن يه عزيز غم بزرگيست
و صبر و تحمل زيادي نياز داره ،
براي ليلاي عزيز و امير گرامي صبوري
و آرامش دل آرزو ميکنم_:2:

ابریشم 01-08-2011 03:16 PM


[IMG]http://www.*****************/images/vra4oypgfn2rxl9r8jl0.jpg[/IMG]

تسليت ميگم و ارزو ميكنم اخر غمتون باشه

مهبا 01-08-2011 04:09 PM

سر کار خانم امین زاده و جناب آقای انصاری عزیز

مصیبت وارده را تسلیت میگم .برای آن مادر عزیز مغفرت خواهانم

و برای شما عزیزان صبر را آرزو دارم.


ramin abi 01-08-2011 04:38 PM

سر کار خانم امین زاده و جناب آقای انصاری
مصيبت وارده را به شما و خانواده محترم تسليت عرض نموده و از خداوند منان براي شما صبر و براي آن عزيز از دست رفته علو درجات را خواهانم .

فرانک 01-08-2011 04:38 PM

در گذشت مادر بزرگوار خانم امین زاده رو به ایشان و آقای انصاری تسلیت میگم
امیدوارم آخرین غمتون باشه

مجتب 01-08-2011 08:19 PM

من هم به ایشون و خانواده محترمشون تسلیت میگم.
امیدوارم غم آخرشون باشه.

روناک 01-08-2011 09:14 PM

به خانم امین زاده و آقای انصاری تسلیت میگم
صبر و سلامتی باز ماندگان را از خداوند خواهانم

nae 01-08-2011 11:50 PM

سرکار خانم امین زاده و آقای انصاری تسلیت

روحش شاد و قرین رحمت الهی باد

ELVIS 01-09-2011 12:56 AM

عزیزان تسلیت من رو هم پذیرا باشید
از خداوند متعال برای آن مرحوم طلب آمرزش و برای شما طلب صبر میکنم
روحشون شاد:53:

sheida.m 01-09-2011 10:23 AM

خانم امین زاده عزیز
در گذشت مادر گرامیتون تسلیت میگم
روحشون شاد باشه
امیدوارم خدا بهتون صبر بده

FereShteH 01-09-2011 11:22 AM

تسلیت میگم،انشالله که غم آخرت باشه.

raha_10 01-09-2011 11:34 AM

با سلام به همه ی عزیزان واقعا جای تاسف و تاثر داره
من هم از صمیم قلب برای ایشون طلب مغفرت میکنم و برای خانم امین زاده صبر جمیل رو خواهانم
نایب الزیاره خواهم بود...

BaHaReH 01-09-2011 02:09 PM

خانم امین زاده و آقای انصاری تسلیت میگم...روحشون شاد

SonBol 01-10-2011 01:41 PM

سلام
لازم دونستم در نبود ادمین عزیز به دلیل امتحاناتشون از طرف خانم امین زاده و جناب انصاری از این حس همدردی و ابراز لطف شما عزیزان تشکر کنم.
خدا تمام رفتگان مارو قرین رحمت خودش قرار بده
یادمون باشه اون ها منتظر یک فاتحه و یک خیرات هر چند کوچک از طرف ما هستند.
خدا مادر مهربان لیلای عزیز رو از بهترین های بهشت خود قرار بده و این دو همکار گرامی بعد از اتمام مراسم عزاداری این مرحومه بین دوستانشون برگردند و غم کم کم از دل مهربونشون دور شه.
انشالله...

MAHDI 01-10-2011 10:29 PM

سرکار خانم امین زاده و آقای انصاری تسلیت میگم
خداوند به بازماندگان آن مرحومه صبر بده
ما را در غم خود شریک بدانید
روحشان شاد.

mary.f 01-11-2011 08:27 AM

خانم امین زاده و آقای انصاری تسلیت میگم
خدا رحمتشون کنه و به شما صبر بده
خیلی سخته...
ما رو هم در غم خودتون شریک بدونید

behnam5555 01-11-2011 06:56 PM


سرکار خانم امین زاده و آقای انصاری تسلیت مرا پذیراباشید
از خداوندمنان خواهانم که به بازماندگان آن مرحومه صبروسلامتی عطا فرماید.
روحشان شاد

shani 01-11-2011 08:24 PM

سركار خانم امين زاده و جناب آقاي انصاري ،مصيبت وارده را تسليت عرض ميكنم و از خداوند ، براي بازماندگان صبر خواستارم . روحشان شاد و يادشان گرامي باد.

leila.aminzadeh 01-12-2011 02:12 PM

به نام خدا و با سلام خدمت همه شما عزیزان

از همه شما دوستان و بزرگوارانی که این مصیبت را به بنده و همسرم و خانوادهایمان تسلیت گفته اید کمال تشکر را دارم امید است که بتوانم در شادیهایتان لطفتان را جبران نمایم.
با سپاس از یکایک شما عزیزان



در بیابانی دور که نروید جز خار که نتوفد جز باد
که نخیزد جز مرگ که نجنبد نفسی از نفسی
خفته در خاک کسی زیر یک سنگ کبود
در دل خاک سیاه میدرخشد دو نگاه
که بناکامی ازین محنت گاه کرده افسانه هستی کوتاه
باز می خندد مهر باز می تابد ماه
باز هم قافله سالار وجود سوی صحرای عدم پوید راه
با دلی خسته و غمگین -همه سال- دور ازین جوش و خروش
میروم جانب آن دشت خموش تا دهم بوسه بر آن سنگ کبود
تا کشم چهره بر آن خاک سیاه وندر این راه دراز
میچکد بر رخ من اشک نیاز میدود در رگ من زهر ملال
منم امروز و همان و راه دراز منم اکنون و همان دشت خموش
من و آن زهر ملال من و آن اشک نیاز بینم از دور،در آن خلوت سرد
-در دیاری که نجنبد نفسی از نفسی-ایستادست کسی!
"روح آواره کیست؟پای آن سنگ کبود که در آن تنگ غروب پر زنان آمده از ابر فرود؟"
ی تپد سینه ام از وحشت مرگ می رمد روحم از آن سایه دور
می شکافد دلم از زهر سکوت!
مانده ام خیره براه نه مرا پای گریز نه مرا تاب نگاه!
شرمگین میشوم از وحشت بیهوده خویش سرو نازی است که شادابتر از صبح بهار
قد برافراشته از سینه دشت سر خوش از باده تنهائی خویش!
"شاید این شاهد غمگین غروب چشم در راه من است؟
شاید این بندی صحرای عدم با منش یک سخن است؟"
من،در اندیشه که :این سرو بلند وینهمه تازگی و شادابی
در بیابانی دورکه نروید جز خار که نتوفد جز بادکه نخیزد جز مرگ
که نجنبد نفسی از نفسی...
غرق در ظلمت این راز شگفتم ناگاه: خنده ای میرسد از سنگ بگوش!
سایه ای میشور از سرو جدا!
در گذرگاه غروب در غم آویز افق لحظه ای چند بهم می نگریم
سایه میخندد و میبینم : وای...
مادرم می خندد!...

"مادر ،ای مادر خوب این چه روحی است عظیم؟
وین چه عشقی است بزرگ؟ که پس از مرگ نگیری آرام؟
تن بیجان تو،در سینه خاک به نهالی که در این غمکده تنها ماندست
باز جان میبخشد!قطره خونی که بجا مانده در آن پیکر سرد
سرو را تاب و توان می بخشد! شب،هم آغوش سکوت میرسد نرم ز راه
من از آن دشت خموش باز رو کرده باین شهر پر از جوش و خروش
میروم خوش به سبکبالی بادهمه ذرات وجودم آزاد همه ذرات وجودم فریاد
«فریدون مشیری»

امیر عباس انصاری 01-14-2011 02:55 PM

"انا لله و انا الیه راجعون"
ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه دوستان
بدینوسیله از کلیه دوستان و عزیزانی که بوسیله تماس تلفنی یا ایمیل یا پیامک یا .... این غم فراق و این اتفاق سینه سوز را به بنده و همسرم و خانواده هایمان تسلیت گفته و شریک غم ما شدند تشکر و قدردانی کرده و برای همه شما عزیزان آرزوی زندگی پر از شادی و شادکامی در کنار عزیزانتان با عمری طولانی و دلی پر امید از درگاه ایزد منان داریم.
انشالله خداوند همیشه همه را مورد لطف و رحمت بی حد و مرز خویش قرار بدهد
سپاس ویژه از کوروش و مینا ی عزیز و شروین مهربان و سایر عزیزان و دوستان که کلی برای ما زحمت کشیده و وقت گذاشتند
اجرتان با صاحب روز اجر انشالله
آمین

آناهیتا الهه آبها 01-22-2011 07:14 PM

خانوم امین زاده و آقای انصاری میدونم با گفتن هر تسلیت داغ تازه میشه ولی من شرمنده ام که دیر متوجه شدم
خداوند به انسان صبر داده اگه صبری درکار نبود امتحانی هم در کار نبود امیدوارم خبر شادی هاتون رو بشنویم

ای کسانیکه ایمان آورده اید در برابر مشکلات صبر داشته باشید....سوره آل عمران آیه 200





امیر عباس انصاری 01-25-2011 08:46 PM

شعر ای وای مادرم از استاد شهریار

آهسته باز بغل پله ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
اما گرفته دور و برش هاله اي سياه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
-

در زندگي ما همه جا وول مي خورد
هر كنج خانه صحنه اي از داستان اوست
در ختم خويش هم به سر و كار خويش بود
بيچاره مادرم
-

هر روز مي گذشت از اين زير پله ها
آهسته، تا به هم نزند خواب ناز من
امروز هم گذشت
در باز و بسته شد
با پشت خم از اين بغل كوچه مي رود
چادر نماز فلفلي انداخته به سر
كفش چروك خورده و جوراب وصله دار
او فكر بچه هاست
هر جا شده هويج هم امروز مي خرد
بيچاره پيرزن، همه برف است كوچه ها
-

او از ميان كلفت و نوكر ز شهر خويش
آمد به جستجوي من و سرنوشت من
آمد چهار طفل دگر هم بزرگ كرد
آمد كه پيت نفت گرفته به زير بال
هر شب درآيد از در يك خانه ی فقير
روشن كند چراغ يكی عشق نيمه جان…
-

او را گذشته ايست سزاوار احترام
تبريز ما ! به دور نماي قديم شهر
در باغ بيشه خانه مردي است با خدا
هر صحن و هر سراچه يكي دادگستري
اينجا، به داد ناله ی مظلوم مي رسند
اينجا، كفيل خرج موكل بود وكيل
مزد و درآمدش همه صرف رفاه خلق
در باز و سفره پهن
بر سفره اش چه گرسنه ها سير مي شوند
يك زن مدير گردش اين چرخ و دستگاه
او مادر من است
-

انصاف مي دهم كه پدر راد مرد بود
با آن همه در آمد سرشارش از حلال
روزي كه مرد روزي يك سال خود نداشت
اما قطار ها ی پر از زاد آخرت
وز پي هنوز قافله هاي دعاي خير
اين مادر از چنان پدري یادگار بود
-

تنها نه مادر من و درماندگان خيل
او يك چراغ روشن ايل و قبيله بود
خاموش شد دريغ
-

نه او نمرده است مي شنوم من صداي او
با بچه ها هنوز سر و كله مي زند
ناهيد لال شو
بيژن برو كنار
كفگير بي صدا
دارد براي نا خوش خود آش مي پزد
-

او مرد و در كنار پدر زير خاك رفت
اقوامش آمدند پي سر سلامتي
يك ختم هم گرفته شد و پر بدك نبود
بسيار تسليت كه به ما عرضه داشتند
لطف شما زياد
اما نداي قلب به گوشم هميشه گفت :
اين حرفها براي تو مادر نمي شود.
-

پس اين که بود ؟ ديشب لحاف رد شده بر روي من كشيد
ليوان آب از بغل من كنار زد
در نصفه هاي شب يك خواب سهمناك و پريدم به حال تب
نزديك هاي صبح
او باز زير پاي من اينجا نشسته بود
آهسته با خدا
راز و نياز داشت
-

نه او نمرده است
نه او نمرده است كه من زنده ام هنوز
او زنده است در غم و شعر و خيال من
ميراث شاعرانه ی من هرچه هست از اوست
كانون مهر و ماه مگر مي شود خموش؟
آن شير زن بميرد ؟ او شهريار زاد
هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
-

او با ترانه هاي محلي كه مي سرود
با قصه هاي دلكش و زيبا كه ياد داشت
از عهد گاهواره كه بندش كشيد و بست
اعصاب من به ساز و نوا كوك كرده بود
او شعر و نغمه در دل و جانم به خنده كاشت
وانگه به اشك هاي خود آن كشته آب داد
لرزيد و برق زد به من آن اهتزاز روح
وز اهتزاز روح گرفتم هواي ناز
تا ساختم براي خود از عشق عالمي
-

او پنج سال كرد پرستاري مريض
در اشك و خون نشست و پسر را نجات داد
اما پسر چه كرد براي تو ؟ هيچ هيچ
تنها مريضخانه، به اميد ديگران
يكروز هم خبر
كه بيا او تمام كرد
-

در راه قم به هرچه گذشتم عبوس بود
پيچيده كوه و فحش به من داد و دور شد
صحرا همه خطوط كج و كوله و سياه
طومار سرنوشت و خبر هاي سهمگين
درياچه هم به حال من از دور مي گريست
تنها طواف دور ضريح و يكي نماز
يك اشك هم به سوره ياسين من چكيد
مادر به خاك رفت
-

آن شب پدر به خواب من آمد ، صداش كرد
او هم جواب داد
يك دود هم گرفت به دور چراغ ماه
معلوم شد كه مادره از دست رفتني است
اما پدر به غرفه ی باغي نشسته بود
شايد كه جان او به جهان بلند برد
آنجا كه زندگي ستم و درد و رنج نيست
اين هم پسر كه بدرقه اش مي كند به گور
يك قطره اشك مزد همه زجر هاي او
اما خلاص مي شود از سر نوشت من
مادر بخواب خوش
منزل مباركت
-

آينده بود و قصه ي بي مادري من
ناگاه ضجه اي كه به هم زد سكوت مرگ
من مي دويدم از وسط قبر ها برون
او بود و سر به ناله بر آورده از مفاك
خود را به ضعف از پي من باز مي كشيد
ديوانه و رميده دويدم به ايستگاه
خود را به هم فشرده خزيدم ميان جمع
ترسان ز پشت شيشه ی در، آخرين نگاه
باز آن سفيد پوش و همان كوشش و تلاش
چشمان نيمه باز
از من جدا مشو
-

مي آمديم و كله ی من گيج و منگ بود
انگار جيوه در دل من آب مي كنند
پيچيده صحنه هاي زمين و زمان به هم
خاموش و خوفناك همه مي گريختند
مي گشت آسمان که بکوبد به مغز من
دنيا به پيش چشم گنهكار من سياه
وز هر شكاف و رخنه ی ماشين، غريو باد
يك ناله ی ضعيف هم از پي دوان دوان
مي آمد و به مغز من آهسته مي خليد
تنها شدي پسر
-

باز آمدم به خانه، چه حالي؟ نگفتني
ديدم نشسته مثل هميشه كنار حوض
پيراهن پليد مرا باز شسته بود
انگار خنده كرد، ولي دلشكسته بود
بردي مرا به خاك سپردي و آمدي؟
تنها نمي گذارمت اي بينوا پسر
مي خواستم به خنده در آيم ز اشتباه
اما خيال بود
اي واي مادرم
—–
محمد حسین بهجت تبریزی / شهریار

leila.aminzadeh 01-31-2011 12:48 AM


آسمان را گفتم
می توانی آيا
بهر يک لحظهء خيلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت ديگر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای اين کار
کهکشان کم دارم
نوريان کم دارم
مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم
***
خاک را پرسيدم
می توانی آيا
دل مادر گردی
آسمانی شوی وخرمن اخترگردی
گفت نی نی هرگز
من برای اين کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم
***
اين جهان را گفتم
هستی کون ومکان را گفتم
می توانی آيا
لفظ مادر گردی
همهء رفعت را
همهء عزت را
همهء شوکت را
بهر يک ثانيه بستر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای اين کار
آسمان کم دارم
اختران کم دارم
رفعت وشوکت وشان کم دارم
عزت ونام ونشان کم دارم
***
آنجهان راگفتم
می توانی آيا
لحظه يی دامن مادر باشی
مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی
گفت نی نی هرگز
من برای اين کار
باغ رنگين جنان کم دارم
آنچه در سينهء مادر بود آن کم دارم
***
روی کردم با بحر
گفتم اورا آيا
می شود اينکه به يک لحظهء خيلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی
گفت نی نی هرگز
من برای اين کار
بيکران بودن را
بيکران کم دارم
ناقص ومحدودم
بهر اين کار بزرگ
قطره يی بيش نيم
طاقت وتاب وتوان کم دارم
***
صبحدم را گفتم
می توانی آيا
لب مادر گردی
عسل وقند بريزد از تو
لحظهء حرف زدن
جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی
گفت نی نی هرگز
گل لبخند که رويد زلبان مادر
به بهار دگری نتوان يافت
دربهشت دگری نتوان جست
من ازان آب حيات
من ازان لذت جان
که بود خندهء اوچشمهء آن
من ازان محرومم
خندهء من خاليست
زان سپيده که دمد از افق خندهء او
خندهء او روح است
خندهء او جان است
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم
***
کردم از علم سوال
می توانی آيا
معنی مادر را
بهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز
من برای اين کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم
قدرت شرح وبيان کم دارم
***
درپی عشق شدم
تا درآئينهء او چهرهء مادر بينم
ديدم او مادر بود
ديدم او در دل عطر
ديدم او در تن گل
ديدم اودر دم جانپرور مشکين نسيم
ديدم او درپرش نبض سحر
ديدم او درتپش قلب چمن
ديدم او لحظهء روئيدن باغ
از دل سبزترين فصل بهار
لحظهء پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگيزترين زيبايی
بلکه او درهمهء زيبايی
بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنايی
همه جا پيدا بود
همه جا پيدا بود
منبع: سایت صبح امید


behnam3638 01-31-2011 07:22 AM

امیر عباس جان شرمنده بخدا....
والا من همین الان این تاپیک رو دیدم...

امیر عباس به خودت و همسر محترمت تسلیت میگم.....
امیدوارم از این به بعد همیشه شادی داشته باشید....
غم از دست دادن مادر خیلی سخته....

روحش شاد :53:

رزیتا 04-12-2011 10:33 PM

لیلا خانوم و آقای انصاری با تاخیر فراوان تسلیت منو هم بپذیرید
امیدوارم خداوند به شما صبر عطا کنه
روحشان شاد...

امیر عباس انصاری 04-13-2011 12:36 AM

سلام و عرض ادب محضر عزیزان
نقل قول:

نوشته اصلی توسط behnam3638 (پست 205255)
امیر عباس جان شرمنده بخدا....
والا من همین الان این تاپیک رو دیدم...
امیر عباس به خودت و همسر محترمت تسلیت میگم.....
امیدوارم از این به بعد همیشه شادی داشته باشید....
غم از دست دادن مادر خیلی سخته....
روحش شاد :53:

خیلی ممنونم بهنام عزیز
براتون سپاس زدم ولی با حذف سپاسها کتبی هم از شما و محبتی که دارین از طرف خودم و همسرم تشکر می کنم
بسیار ممنونم دوست عزیز
نقل قول:

نوشته اصلی توسط رزیتا (پست 211395)
لیلا خانوم و آقای انصاری با تاخیر فراوان تسلیت منو هم بپذیرید
امیدوارم خداوند به شما صبر عطا کنه
روحشان شاد...

خانم رزیتا بی نهایت متشکریم
انشالله خدا همه اسیران خاک رو مورد بخشش الهی خودش قرار بده
و برای تمامی زنده ها بهترینها رو با مشیت الهی در تقدیرشان قرار بدهد.


اکنون ساعت 05:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)