پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   مینیمالیسم یا ساده گرایی-minimalism (http://p30city.net/showthread.php?t=32007)

KHatun 05-14-2011 08:44 PM

مینیمالیسم یا ساده گرایی-minimalism
 
ساده گرایی سبکی نگارشی است که محتوایِ اثر را به کمترین المان هایِ موردنیاز برایِ انتقالِ مفاهیم تقلیل می دهد. از نمونه های مینیمال : هایکو، هجو و مونولوگ است. انتخاب واژگان و صحنه پردازیِ دراماتیک عریان و ناملایم است و حسی از جنسِ سکوت و بهتر بگویم "مکث" بینِ کلمات وجود دارد. یکی از آثارِ ساموئل بکت-نمایشنامه نویس پوچ گرا- نمایشی 30 ثانیه ایست به نامِ "نفس"(1969) که هیچ کاراکتر و دیالوگی ندارد وبعضی از داستانهایِ کوتاهِ بورخس هم تنها یک پاراگرافی هستند.شاید تا قبل از رواج وبلاگ نویسی، مینیمال طرفدار زیادی در عالمِ نویسندگی نداشت. جنبشی هنری بود که از روسیه آغاز و بیشتر در عرصۀ معماری و نقاشی و موسیقی مطرح شد. همان طور که از قرنِ بیستم به این سو "رمان" جایِ خود را به "داستانِ کوتاه" داد، وبلاگ نویسان معاصر هم به موجزگویی به سبک مینیمالیسم یا ساده گرایی روی آوردند. ساده گرایی در ادبیات یعنی "مختصر" و "مفید" سخن راندن، یعنی بیشترین مفاهیم را در کمترین واژگان رساندند. چیزی بینِ شعر و جمله کوتاه. جمله نیست چون پایانِ مشخصی ندارد و شعر هم نیست چون خلاصه است با این حال زیبایی شعرگونه ای دارد.

KHatun 05-14-2011 08:46 PM

مینیمال هایی از خودم
 
لبخند می کشد
رویِ لبم
سرانگشتانِ سردِ پنجره

KHatun 05-14-2011 08:47 PM

شبنمِ خورشید
رویِ پوست صبح می درخشید
حیف
کسی تویِ باغ نبود

KHatun 05-14-2011 08:47 PM

من منتظرِ خودم ایستاده ام
با تمامِ حرفهایی
که چندبار جلویِ آینه تکرار کردم

KHatun 05-14-2011 08:48 PM

پاهایی سراسیمه
از رویِ روزنامۀ صبح می گذشت
کسی را اعدام کرده اند

forrest 05-14-2011 10:22 PM

هیزم می‌شکند
خواهر کوچکم تنها
تمام زمستان در خانه


ماسائوکا شیکی

KHatun 05-15-2011 08:18 PM

مینیمال هایی از خودم
 
سوزن در دستِ تو
نخ در دستِ من
و ما باز به هم چشم دوختیم

KHatun 05-15-2011 08:28 PM

دسته گلی
که به آب دادم
بویِ عشق می دهد

KHatun 05-15-2011 08:35 PM

زنی
در من
مدام
قصه می بافد
برایِ کودکی
که
در من
مدام
زاده می شود

GhaZaL.Mr 05-15-2011 09:15 PM

.......
 
هایکو ، طرح ، هاشور و ترانک اسمیه که به این جور اشعار داده میشه که قالبا کوتاه و عمیقند

و بیشتر با بازی زبانی شکل میگیرند و محوریت خودشونو رو بر کشف های لحظه ای شاعر قرار دادند.

هایکو عمیق و پر از اندیشه ست و گاهی روایت درد از زبان شاعر. تصویری که توو هایکو خلق میشه خیلی مهمه.

چون کوتاست و رسالت بیشتر و مهم تری نسبت به شعر بلند داره.

البته اینم بگم هر شعر کوتاهی هایکو نیس.و به قول دکتر شفیعی کد کنی

این دست کارها "باید ماندگاری مانایی و ته نشینی در ذهن داشته باشند."


KHatun 05-15-2011 09:20 PM

مینیمال هایی از خودم
 
زنانگی ام را قاب می گیرم
اندازه ی پنجره ای
که گیسوانِ درخشانِ صبح
از آن پیداست

GhaZaL.Mr 05-15-2011 09:27 PM

سنجاقک
 

ای شکارچی ِ سنجاقک..

امروز

او

چقدر پرواز کرده بود؟!


"چینو_نی"

دانه کولانه 05-15-2011 09:50 PM

اتفاقا من میخواستم بپرسم این نوشته هایی که میذارین فرقش با هایکو چیه


ایا هایکو فقط به دنیای ادبیات مربوط نمیشه ولی مینیمالیستی یه تفکر باشه که ممکنه بر هر چیزی بتونه سایه بندازه ؟

KHatun 05-15-2011 09:58 PM

درسته. مینیمالیسم همون طور که گفتم بیشتر در عرصه معماری و موسیقی مطرح شد
هر هایکویی یک مینیماله اما هر مینیمالی هایکو نیست
هایکوهای سنتی قواعد خاصی داشتن مثل تعداد هجا و مضمون که محدود به طبیعت می شد اما در هایکوهایِ مدرن همون طور که lili-barooni اشاره کرد بازی زبانی برحسته ترین ویژگی هست

KHatun 05-15-2011 10:07 PM

مینیمال هایی از خودم
 
پَر
چین
رویِ دامنت
و باد
که ناله می زند چه خوشبخت است

KHatun 05-18-2011 06:22 PM

مینیمال هایی از خودم
 
بیرون
پاییز
حمامِ آفتاب می گیرد
رویِ تابِ شکستۀ باد؛
اینجا،
من،
در
تب
و
تابِ
یک عبور
می سوزم

KHatun 05-18-2011 06:22 PM

بلیط می گیرم
تا کمی حالم بهتر شود
مقصدی ندارم فقط
به تو فکر می کنم
همین

KHatun 05-18-2011 06:24 PM

مینیمالی از خودم
 
هوا سرد بود
کافه
گرم
و دنج
زمان از پنجره ها پایین می چکید
و آدمها از گرمایشِ زمین حرف می زدند
نگاهی
به شاخه گلی بود رویِ میز
و دخترکی که چند ردیف آن ورتر
رویِ پنجره قلب می کشید
وهم
فاصله ها را پُر کرده بود
هوا سرد بود
کافه
گرم
و دنج

GhaZaL.Mr 06-23-2011 07:39 PM

دنیای پدرم
فاصله مغازه تا منزل است
و مادرم به حیاط خانه می گوید
"زمین"


روح الله محمدی

GolBarg 06-23-2011 10:12 PM

بچه ها جالب بود... بیشتر میخوام در موردش بدونم

غزل جان این پست اخریت متوجه نشدم....
منم میخوام بنویسم :d

مثلا این چه جور هست:d

حرف های نگفته ش را با سکوت می گوید...
اما من صدایی نمی شنوم...

GhaZaL.Mr 06-23-2011 10:51 PM

............
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Mina110 (پست 218063)
بچه ها جالب بود... بیشتر میخوام در موردش بدونم

منم میخوام بنویسم
:d

مثلا این چه جور هست
:d

حرف های نگفته ش را با سکوت می گوید...

اما من صدایی نمی شنوم...

مینا جان ... کلا کارای کوتاه طرفدارای زیادی داره
چه رباعی چه دوبیتی و چه هایکو یا طرح ! چون مخاطب امروز حوصله و وقت کارای بلند و طولانی رو نداره ...

اما نوشتن کار کوتاه خیلی سخت تر از کار بلنده.چون توی کار بلند دست شاعر بازتره و بیشتر می تونه مانور بده .
اما این توضیحاتو که صفحه قبل نوشتم بخون ؛ خیلی مهمه :

نقل قول:

نوشته اصلی توسط qazal.banoo (پست 215117)


محوریت خودشونو رو بر کشف های لحظه ای شاعر قرار دادند.

البته اینم بگم هر شعر کوتاهی هایکو نیس.و به قول دکتر شفیعی کد کنی

این دست کارها "باید ماندگاری مانایی و ته نشینی در ذهن داشته باشند."


-------------------------------------

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Mina110 (پست 218063)
غزل جان این پست اخریت متوجه نشدم....

اینو میگی ؟

دنیای پدرم
فاصله مغازه تا منزل است
و مادرم به حیاط خانه می گوید
"زمین"


روح الله محمدی


خیلی ساده ست.
تفاوت دیدگاه یک پدر و مادر
!
تقابل واژه "دنیا" (از مغازه تا خونه_پدر) و واژه "زمین" (حیاط خونه_مادر):53:

GhaZaL.Mr 06-23-2011 10:54 PM

"تنگ"
 
اینم یه کار کوتاه از خودم که توی دل نوشته ها هم گذاشتمش :


[IMG]http://*****************/images/iq7pk0ksg8rokezzgwi.jpg[/IMG]

"
تنگ"
آنقدر
بزرگ شده ام
که قاب این پنجره
دیگر اندازه ام نیست !

غزل

GhaZaL.Mr 07-29-2011 02:22 AM

سرفه هم که می‌کنم
تنهایم

ازاکی هسای

GhaZaL.Mr 08-30-2011 10:31 PM


کوک مي­زند

چند چين روی سينه –

نخستين ديدار

سن ريو




GhaZaL.Mr 08-30-2011 10:31 PM

چه می‌دانست

که در شعر می‌نشیند

پرنده‌ای که گذشت


سیروس نوذری

KHatun 09-14-2011 10:03 PM

اثری از ربکا لودون
 
پنجره باز است.
خوابیده ام
مردی وارد می شود و
از عرضِ تختم می گذرد—
لحافِ هلوییِ راه راه،
و من بیدار نمی شوم.
یا آن مرد در حیاطم می ایستد
یا در اتومبیلی که چند بلوک آن ورتر پارک شده
می نشیند.


The window is ope

A man enters as I sleep, walks

across my bed--the peach-

striped duvet, and I don’t wake

Or he stands in my yard or sits
in a car parked a block away

GhaZaL.Mr 09-15-2011 03:16 PM

مادر این پیاز کوچک
بهانه خوبی
برای دردهای بزرگ توست !


کیوان ملکی

hossein 09-15-2011 05:00 PM

ای شکارچی ِ سنجاقک..

امروز


او

چقدر پرواز کرده بود؟!



اکنون ساعت 08:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)