پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   • ریچارد براتیگان (http://p30city.net/showthread.php?t=32192)

GhaZaL.Mr 05-26-2011 01:33 PM

• ریچارد براتیگان
 
http://www.es-haghi.com/wp-content/u...fd8a7d986.jpeg

ریچارد براتیگان متولد 1935 در آمریکاست. نخستین شعرش در سال 1956 به سن 21 سالگی به چاپ رسید و پس از آن در سال های 1957 و 1958با چاپ دو شعر بلند "بازگشت رودخانه ها" و "اتو استاپ زن جلیل" به عنوان شاعری غیر متعارف شناخته شد.

تا زمان چاپ رمان "صید قزل آلا در آمریکا" که برایش شهرت جهانی به ارمغان آورد، در فقر و تنگدستی به سر میبرد. شعرهایش را در کنار خیابان به رهگذران می فروخت تا غذایی برای خوردن داشته باشد. روز ها را با همسر و بچه هایش چنان به سختی به شب می رساندند که دل دوستان به حال آن ها می سوخت و غذایی با هزار جور حیله به آن ها می رساندند تا به غرور براتیگان بر نخورد و غذاها را پس نفرستد. سال 1964 با همسرش برای زندگی به کنار رودخانه می سی سی پی می رود و نوشتن رمان "صید قزل آلا در آمریکا" را آغاز می کند. این رمان نه تنها در زندگی ی او که در ادبیات مدرن جهان انقلابی بر پا می کند و او را به عنوان نویسنده ای غیر متعارف و پست مدرن تثبیت می کند.

چاپ رمان "در قند هندوانه" باز هم، نام او را به سر زبان ها می اندازد و کتاب شعر "لطفا این کتاب را بکارید" در بازار نایاب می شود. این کتاب که هر جلدش حاوی ی بذر گیاهی بود با شعری در ضمیمه، جزو کلکسیون کلکسیونرها می شود. براتیگان به سفارش جان لنون و پل مک کارتنی، از اعضای اصلی ی گروه بیتلز، چند شعر و بخش هایی از رمان هایش را در نوار کاستی ه نام "گوش دادن به ریچارد براتیگان" خواند و روانه ی بازار کرد که در آن شعر کوتاه "عاشقانه" با هجده لحن مختلف و توسط هجده نفر خوانده شد.

براتیگان در سال 1984 با شلیک گلوله ای از یک تپانچه به زندگی ی خود خاتمه داد. پدر او که در سال ها ی بچه گی ی ریچارد خانه را ترک کرده بود تنها پس از خودکشی ی او پی به هویتش برد و فهمید که پسرش از نویسنده گان به نام آمریکا است.

براتیگان را نه می توان با معیار های روز شاعر نامید و نه داستان نویس و رمان نویس. او سبک خود را دارد و به شیوه ی خود عمل می کند. در صید قزل آلا در آمریکا نه به قصه گویی اهمیتی می دهد و نه به جذابیت. و در عین حال هر دو را به دست می آورد. قله های شهرت و ثروت را به سرعت طی می کند و سبکش پدیده ی جدیدی در ادبیات به حساب می آید

GhaZaL.Mr 05-26-2011 02:01 PM

برخی از آثار براتیگان
 

http://www.mandegar.info/1384/Mehr84/Books/Bratikan.jpg

صید قزل آلا در آمریکا - ریچارد براتیگان
مترجم: هوشیار انصاری فرد
نشر نی /چاپ اول 1385/قيمت 2000 تومان


-------------------

براتیگان و هزارتوی ذهن
فرهاد اکبرزاده
حاشيه اي بر: صيد قزل آلا در آمريكا اثر ريچارد براتيگان ترجمه‌ی پيام يزدانجو


-------------------

[IMG]http://*****************/images/4doapr08y7ode06jlgtq.jpg[/IMG]

نام کتاب: اتوبوس پیر
نویسنده: ریچارد براتیگان
مترجم: علیرضا طاهری عراقی
انتشارات: نشر مرکز
قیمت:1950 تومان


این کتاب مجموعه‌ای است از داستان‌های نویسنده‌ی معروف آمریکایی ریچاد براتیگان . داستان‌های براتیگان، نویسنده‌ی اثر پر آوازه‌ی صید قزلآلا در آمریکا، درست مثل زندگی‌اش شلوغ، رنگارنگ و جذاب است و در عین حال فّرار و دست‌نیافتنی. کتاب حاضر در اصل در سال 1971 با نام انتقام چمن منتشر شد.

-------------------

[IMG]http://*****************/images/lhjbaw2d77nbynza6ocm.jpg[/IMG]

به‌نظرم بسیار بعید است که کسی رابطه‌ی خوبی با ادبیات داشته باشد، اما از براتیگان خوش‌اش نیاید. براتیگان، بچه‌ی باز‌ی‌گوش و خلاق نسل «بیت»، که توانست با کتاب «صید قزل‌آلا در آمریکا» به جز مشهور شدن و رهایی از فقر شدید، فرم تازه‌ای هم در داستان‌نویسی پیش روی نویسندگان دنیا بگذارد. کتاب‌های براتیگان، سرشار از نوعی طنز تجربه نشده هستند، که بیش‌تر به شوخی‌های مدرن و تاثیرگذاری می‌مانند که از زندگی روزمره و پوچی‌های متداول آن نشئات گرفته‌اند.
استقبال از این نویسنده در ایران همیشه خوب بوده. تعداد ترجمه‌های منتشر شده از او سال به سال بیش‌تر می‌شود و میزان استقبال خوانندگان از نوشته‌های او هم همین‌طور. «نامه‌ای عاشقانه...» از تازه‌ترین ترجمه‌های منتشر شده از براتیگان است، که حاصل تلاش مهدی نوید و نشر «چشمه» است. نویسنده‌هایی هم‌چون براتیگان، که همیشه خلاق و ایده‌پرداز‌اند، غالباً باعث گیجی منتقدین و حتا خوانندگان می‌شوند. حتا هنوز هم خیلی‌ها نمی‌دانند که باید به کتاب‌های براتیگان چه عنوانی اطلاق داد. چیزی که او می‌نویسد، آیا رمان است، داستان کوتاه، یا صرفاً یادداشتی طنازانه؟ به‌نظر من، کاری که او می‌کند، عدم رعایت مرز‌ها و خطوط ژانر‌هاست. نوشته‌های او روح عمیقی از داستان و حتا روایت در خود پرورش می‌دهند، (حتا شعرهایش،) و ارتباط برقرار کردن با آن‌ها با وجود فرم نامتعارف‌شان نباید چندان سخت باشد. در این کتاب هم می‌توان شاهد خلاقیت‌ها و طنازی‌های براتیگان بود.

مجتبی صولت پور

-------------------

http://vazna.com/files/richard-brautigan-large.jpg

عنوان: «خانه‌ای جدید در آمریکا»
اشعار ریچارد براتیگان
مترجمان: محسن بوالحسنی و سیناکمال آبادی
ناشر: رسش
نوبت چاپ اول: ١٣٨٧


دفتر اول شعرهای ریچارد براتیگان«خانه‌ای جدید در آمریکا» شامل ده دفتر از شعرهای اینشاعر آمریکایی با ترجمه‌ی محسن بوالحسنی و سیناکمال آبادی توسط نشر «رسش» منتشرشد.
دراین مجموعه دفترهای: چای مرمر را دم کن، مرز اختاپوس، همه زیر نظر ماشین هایمهربان، قرص علیه فاجعه اسپرینگ هیل، رمل تا دل مصر؛ آورده شده است. جلد دوم اینمجموعه با عنوان «لطفا ً این کتاب را بکارید» مراحل مجوز را طی می‌کند
درپشت جلد این کتاب آمده است:
شعربراتیگان نمونه‌ی کاملی‌ست از شعر زمینی؛ شعری که بدون تحمیل تئوری‌ها و فلسفه‌هایادبی مخاطب‌اش را آرام‌آرام تا پایان با خود همراه می‌کند. براتیگان را یکی از چهره‌های تأثیرگذار جریانی می‌دانند که بعدها به جنبش "نسل بیت" شهرت یافت



GhaZaL.Mr 05-26-2011 02:05 PM

عشاق
 
شعری از کتاب "خانه ای جدید امریکا" براتیگان با ترجمه محسن بوالحسنی و سیناکمال آبادی

[IMG]http://*****************/images/qadlw5tqvmvh4ylu48.jpg[/IMG]


عشاق

اتاق خواب‌اش را عوض کردم

سقف را چهار فوت بالا بردم
همه چیزش رابرداشتم
(به هم ریخته‌گیِ زندگی‌اش را !)
دیوارها را سفیدکردم
آرامشی رویایی
در اتاق جاگذاشتم
سکوتی عطرآگین
درتخت فلزی کوتاه‌اش
قرار دادم
با ملافه‌ی سفیداطلس
و در آستانه‌ی درایستادم
خوابش را تماشاکنم.
جمع شده بود
و روی‌ گردان‌ از من !

ریچارد براتیگان

GhaZaL.Mr 05-26-2011 02:09 PM

شعری از کتاب "خانه ای جدید امریکا" براتیگان با ترجمه محسن بوالحسنی و سیناکمال آبادی
 
[IMG]http://*****************/images/vsp0qhe9yun43x7dr.jpg[/IMG]

خانه ای جدید در آمریکا


درهایی هست که می خواهند
از لولاهایشان
فرار کنند
و با بهترین ابرها بپرند.
پنجره هایی هست که می خواهند
از قاب هایشان
رها شوند
و در علفزارهای بک کانتری
با آهوان بدوند.
دیوارهایی هست که می خواهند
در گرگ و میش
با کوه ها بگردند.
خانه هایی هست که می خواهند
اثاثیه شان را
در گل ها و درخت ها
خلاصه کنند.
سقف هایی هست که می خواهند
دلخوش با ستاره ها
در دایره های تاریکی
سفر کنند

ریچارد براتیگان



GhaZaL.Mr 05-26-2011 02:12 PM

شعری از کتاب "خانه ای جدید امریکا" براتیگان با ترجمه محسن بوالحسنی و سیناکمال آبادی
 
[IMG]http://*****************/images/9qv2iz3hzpqy3tian6c.jpg[/IMG]

در کافه


در کافه مردی را دیدم
که با حسرت، تکه ای نان را
مثل شناسنامه
یا عکس عاشقی مرده
تا می زد.

ریچارد براتیگان

-------------------

۷ آوریل۱۹۶۹

امروز

این قدر حالم بد است
که می خواهم شعری بنویسم
مهم نیست این
یا یکی دیگر

ریچارد براتیگان

-------------------

30 سنت، دو کرایه، عشق


وقت سوار شدن به اتوبوس
شدیدن به تو فکر می کردم
۳۰ سنت کرایه را دادم
گفتم: دو نفر!
یادم نبود تنها هستم!

ریچارد براتیگان

-------------------

چوب

مثل درخت
در تاریکی پیر می شویم
و ارواح مان را می بینیم
که لباس های چوبی شان را
عوض می کنند.
فقط چوب
حرف آخر را می زند

ریچارد براتیگان


GhaZaL.Mr 05-26-2011 02:20 PM

دری لولا شده به فراموشی / ریچارد براتیگان
 
[IMG]http://*****************/images/myqkyrv8bzi57qyybk4.jpg[/IMG]

دری لولا شده به فراموشی
ریچارد براتیگان
ترجمه ی یگانه وصالی
نشرچشمه، چاپ دوم 1387
1600 تومان

نام ریچارد براتیگان برای کسانی که ادبیات داستانی مدرن را پیگیری می کنند بیگانه نیست. بدون شک براتیگان یکی از اولین نویسندگان پست مدرنی ادبیات آمریکاست که در چند سال اخیر به لطف ترجمه های خوب یا بد مترجمان مختلف، شهرت و محبوبیت زیادی در میان خوانندگان ایرانی پیدا کرده است!
اما براتیگان پیش از نویسنده بودن شاعر بوده و هست و به قول خودش: « من هفت سال شعر نوشتم که یادبگیرم چطور جمله بنویسم». دری لولا شده به فراموشی مجموعه ای از اشعار اوست که با ترجمه ی بسیار خوب یگانه وصالی منتشر شده است.
اشعار براتیگان مثل داستان هایش نثر بسیار ساده ای دارند، سادگی ای که خواننده را جذب و شیفته می کند اما در این سادگی طنز همیشگی براتیگان که گاهی تلخی مخصوص به خود را دارد نیز یافت می شود. تمام شعرهای کوتاه هستند و بعضی از آنها در ژاپن سروده شده اند که می توان در آنها نگاه جست و جو گر براتیگان به دنبال زیبایی را دید. نکته ی جالب درباره ی این کتاب هماهنگی آگاهانه ی بین اسامی اشعار و شعرهاست. در واقع اسم شعر هم بخشی از شعر محسوب می شود و شاعر تا جایی پیش می رود که در بعضی اشعار اگر خواننده عنوان شعر را نداند متوجه ی منظور شاعر نمی شود!
به تمام خوبی های کتاب، مقدمه ی مختصر و مفید مترجم را درباره ی براتیگان اضافه کنید!



GhaZaL.Mr 05-26-2011 02:46 PM

Richard Brautigan
 

چقد سخت میشه اطلاعات ،آثار، اشعار،نقد و تحلیل های مربوط به کتاب یک نویسنده
و...
رو توو نت پیدا کرد ! (البته به جز ویکی پدیا که من زیاد خوشم نمیاد!)
آخه یه جا همشو نداره ! فک کنم این تاپیک کامل ترین ِ توی نت ...



[IMG]http://*****************/images/8uvgihobbjdlvzncua8.jpg[/IMG]





KHatun 05-26-2011 08:54 PM

من عاشق کارهایِ براتیگانم
"صید قزل آلا در آمریکا" فوق العاده است. پیشنهاد می کنم دوستان حتما بخونن
اگر که امتحانات هم مجال داد قسمت هایی که مورد علاقه ام هست رو اینجا میارم تا در موردش بحث کنیم

یکی از اولین شعرهایی که از ریچارد خوندم این بود:

رنگ از شروع

فراموش کن عشق را
می‌خواهم بمیرم
در طلایی‌یِ موهایت

GhaZaL.Mr 05-29-2011 10:47 PM

كلاه كافكا
 
[IMG]http://*****************/images/2kd491fi5agropi21do7.jpg[/IMG]


كلاه كافكا
گزينه ي شعرهاي ريچارد براتيگان
برگردان : عليرضا بهنام
چاپ دوم 1386
شابك : 1-11-8765-964
32 صفحه
600 تومان

شعرهای براتیگان با وجود سادگی بسیار فریبنده اند . او با شناخت کامل از روحیه ی بی حوصله ی خواننده آمریکایی شعرعایی سرود که خواندن شان بیش از چند ثانیه طول نمی کشد . با این همه و در همان چند ثانیه تلنگری شدید به باورها و احساسات شنونده می زنند که راز تاثیر گذاری شان همین است . زیبا شناسی او ترکیبی از دستاوردهای سوررئالیسم فرانسوی و تفکر ضد بورژوازی است که جان مایه ی آثار هنری معاصرش را شکل داده و در عین حال در تضاد کامل با پدرسالاری قرار می گیرد.

------------

With the rain falling
surgically against the roof,
I ate a dish of ice cream
that looked like Kafka's hat...


همراه با بارانی
که مثل یه عمل جراحی ظریف به سوی بام می بارید
یک ظرف بستنی خوردم
که بسیار شبیه کلاه کافکا بود.
یک ظرف بستنی
با طعم تخت جراحی
و بیماری روی آن
که به سقف زل زده بود!


-------------

چقدر خوب است
که صبح بیدار شوی
به تنهایی
و مجبور نباشی به کسی بگویی
دوست اش داری
وقتی دوست اش نداری
دیگر


-------------

اگر تو برای من می میری
من برای تو می میرم
و گورهای مان مثل دو عاشق خواهد بود
که لباس هاشان را با هم می شویند
دریک لباس شویی خودکار
اگر تو صابون می آوری
من پود می آورم


-------------

آه
تو ...
یک کپی هستی
از تمام شکلات‌هایی
که تا حالا خورده‌ام

-------------

فقط چون‌كه‌

مردم فكرت را دوست دارند

معنايش اين نيست‌

كه مجبور باشند
بدن‌ات را هم دوست بدارند

-------------

به من
فکر می کنی
همان قدر کم
که من فکر می کنم
به تو؟

-------------

زیبا و ناله کنان
عشق ورزیدن با دور تند
و بعد آرام گرفتن
مثل ردپای آهو
روی برف نو
کنار آن که دوستش داری
این همه چیز است.

GhaZaL.Mr 05-31-2011 02:38 AM

"آنقدر پول ندارم که زندگی عاطفی ام پیچیده باشد.زندگی عاطفی ساده ای داشتم و در اغلب موارد ، وقتی زندگی عاطفی ام ساده است یک معنی اش این است که اصلن زندگی عاطفی ندارم . سعی می کنم به مشکلات عاطفی بی اعتنا باشم ، اما مشکلات سر وقتم می آیند و من در شب های درازی که بی خوابی به سرم میزند از خودم می پرسم چه اتفاقی افتاد که تسلطم را بر چیزهای بنیادینی که به کار دل ربط دارد از دست داده ام؟"

"بعد از صد روز سکوت ، وقتی در دفترچه ی یادداشت هایم که حالا ، در این لحظه این جملات را در آن می نویسم تامل کردم ، فقط چند ساعت طول کشید تا احساس کنم هیچ وقت از خانه ام به جایی سفر نکرده م . احتمالا در این مدت ،همیشه همینجا بودم . آدم وقتی به خانه اش بر می گردد مثل این است که هرگز آنجا را ترک نکرده است . چون وقتی آدم به مقصد بازگشت به خانه سفر میکند ، بخشی از خودش را در خانه اش جا می گذارد . مگر آنکه به جایی کاملا تازه نقل مکان کند . جایی که هرگز ندیده ،نمی شناسد و هیچ خاطره ای ازش ندارد ."


کتاب: یک زن بدبخت

نویسنده: ریچارد براتیگان

(تکه ای از داستان)

GhaZaL.Mr 05-31-2011 03:12 AM

ساعت چهار شبه نمیدونم چرا این وقت صب حس "براتیگان" خوندن افتاده توو من !
کلا میگن شاعرا دیوونه ن! یهو نصفه شب (مقصود همان صبح است :d)هوس کتاب خوندن میکنن...
---------------
پست هایی که تاحالا از براتیگان گذاشتمو کلی گشتمو از این سایت ، اون سایت و این وبلاگ و اون وبلاگ پیداشون کردم تا بشه یه تاپیک جامع و خوب... البته دوس نداشتم از مرگ براتیگان بنویسم چون زیاد برای خودم خوشایند نبود ولی در آینده حتما مینویسم .
---------------
پستایی که قراره از این به بعد بذارمو از کتابی که الان دستمه (عاشقانه های شاعر گمنام/ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام )براتون می نویسم
این کتاب شامل نوشته های منتشر نشده و گزینه شعرهای براتیگانه که از کتابای مختلفش ترجمه شده.. حالا راجب خود این کتاب بعدا بیشتر می نویسم....
---------------

به دختری
روحم را دادم
نگاهی به آن کرد

لبخندی محو زد

و انداختش
توی ناودان
بی اعتنا

خدایا! چقدر کلاس داشت...
---------
هر فکری که الان داشته باشم
یک غاز نمی ارزد
چون حسابی درب و داغانم !
---------
برای ترسیدن
تنها خواهی بود...
کارهای زیادی کرده ای
که اصلا کار تو نبوده اند !
---------

GhaZaL.Mr 06-07-2011 12:50 PM

عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام
 
اینارو از کتابی که توی دستمه نوشتم :

چیزی
چیزی در من است
که تنها وقتی آرامش می پذیرد
که در جنگل باشد
تنها وقتی بر زمین جنگل گام می زند
و با درختان احاطه می شود !
(صفحه 117)
----------------

همیشه غازها
امروز
غازها تسخیر کردند
خاکستری آسمان اکتبر را
با آرایششان به شکل "
V"
و صداهای ابدی شان
چه می توانم بگویم
که غازها نگفته باشند
پرواز کنان
در آسمان هایی دور از جاهایی که به دنیا آمدند
و بزرگ شده اند ؟
(صفحه 125)
"ریچارد براتیگان"

ساقي 06-07-2011 02:19 PM

ممنون غزل جان :53:

GhaZaL.Mr 06-17-2011 12:37 AM

عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام
 
امشبم دوباره دلم هوس براتیگان کرده.. http://www.pic4ever.com/images/dancegirl2.gif

براتون از همون کتاب می نویسم ...

نمی دونم انتخابام از براتیگان خوبه یانه ... ولی نهایت دقتمو به خرج میدم

http://www.millan.net/minimations/smileys/foryou.gif

.
.
.
غزل



پرسش1


آیا

خوردن بستنی
در جهنم
غیر قانونی ست ؟
---------------
آن چیزی که زمین را قدم می زند

ناگهان
چشمان آبی اش
تبدیل شد
به گلدان های سیاه
و در
هرکدام
دسته گلی بود
از
قوهای مرده
---------------
عکس3
یک بچه ی

هراسان گیج
به سایه اش
می گوید:
برو گمشو !
---------------
عکس4

بلیط قطار
به مقصد اگنون
و
اکنون

ریچارد براتیگان

GhaZaL.Mr 06-23-2011 07:46 PM

عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام
 
بچه ی عشاق

من
رنگین کمانی
مست
بودم

او
ماهی
هراسان
بود

ما
یک بچه
داشتیم

او
بزرگ شد
تا بشود
یک شب
بهاری برفی !

ریچارد براتیگان

GhaZaL.Mr 06-24-2011 06:25 PM

عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام
 
(اینو از صفه 117_سرفصل "چرا شاعران گمنام می مانند" نوشتم...:53:)

عشق این است

عشق این است :شیری گرسنه
که می خورد
آهویی

عشق این است : بره ای سفید

ایستاده در باران نرم بهاری
در حال خوردن جوانه های علف

عشق شاعری لعنتی ست

که می نویسد " عشق این است.."
و تمام وقت می داند
که عشق هست

و چیز زیادی نیست

بتواند درباره اش بگوید
که قبلا گفته نشده باشد
توسط
یکی دیگر

اما با این حال می نویسد :

"عشق این است..."

ریچارد براتیگان

GhaZaL.Mr 09-17-2011 04:06 PM

یک شیشه کوکا
 
امروز عجیب هوس براتیگان زده به سرم
کتابشو باز کردم صفحاتی رو مرور کردم
واقعا که هیچی جز براتیگان نمی تونست سرحالم بیاره ...


یک شیشه کوکا

تو را یادم هست
که کوکا می خوردی

هرگز نمی دانستم
کسی که
کوکا می خورد
می تواند شعری زیبا باشد


ریچارد براتیگان

GhaZaL.Mr 09-17-2011 04:08 PM

شبیه تابلوی سبز نئونی که شادمان است
 
بهار
عالی ست
(فقط)
شاید
یا حتا
دوبار شاید
شبیه تابلوی سبز نئونی
که
شادمان است
چون که
می داند تا ابد
به خاموش و روشن شدن
ادامه خواهد داد
تا ابد

براتیگان

GhaZaL.Mr 09-18-2011 03:22 PM

خوابیده ام اینجا در آپارتمان یک دختر عجیب
 
برای مارسیا

خوابیده ام اینجا
در آپارتمان یک دختر عجیب
او ماه گرفتگی دارد ,
سوختگی شدید پوست
و غمگین است
این دور و بر می گردد
مثل کنایه های دور ناشی از گیلاس سنگین
چیزها را باز می کند و می بندد
آب را باز می می کند
و آب را می بندد

تمام صداهایی که ایجاد می کند دور اند
می توانند در شهر دیگری باشند

گرگ و میش است
و مردم
دارند خیره می شوند
به بیرون از پنجره های آن شهر
چشم هایشان
پر شده از صداهای
کاری که او می کند


براتیگان

.
.
چه حس عجیبی دارم نسبت به این شعر
نوشتن از روی کتابش رو دوست دارم : )
خیلی
.
.
غزل

GhaZaL.Mr 11-13-2011 01:22 PM


نشسته‌ام اين‌جا؛

جانی شرور داستانی عاشقانه

به تو فكر مي‌كنم

واقعا متأسفم؛

ناراحت‌ات كردم

اما كاری از من ساخته نبود؛

بايد آزاد می‌شدم.

اگر كنار ميز می‌ماندی؛

يا ازمن می‌خواستی

برای ديدن ماه بيرون برويم؛

شايد همه‌چيز عوض می‌شد

اما رفتی

و مرا با او تنها گذاشتی !


ريچارد براتيگان






GhaZaL.Mr 02-02-2012 09:06 PM

عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام/صفحه 37
 
چقد دلم تنگ شده برا اینجا...
کتابم دست دوستم بود که شهر دیگه ای درس می خونه. تعطیلات برگشته شمال برام آورده : )


چشم هایمان

افتاد
به هم

او با صدایی
سرد تر از
یک پرنده ی مرده
( یا
شاید
دو پرنده مرده بود؟)

گفت

"سلام."

ریچارد براتیگان/.

مهرگان 02-02-2012 09:59 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo (پست 216095)
[IMG]http://*****************/images/9qv2iz3hzpqy3tian6c.jpg[/IMG]

در کافه


در کافه مردی را دیدم
که با حسرت، تکه ای نان را
مثل شناسنامه
یا عکس عاشقی مرده
تا می زد.

ریچارد براتیگان

-------------------

۷ آوریل۱۹۶۹

امروز

این قدر حالم بد است
که می خواهم شعری بنویسم
مهم نیست این
یا یکی دیگر

ریچارد براتیگان

-------------------

30 سنت، دو کرایه، عشق


وقت سوار شدن به اتوبوس
شدیدن به تو فکر می کردم
۳۰ سنت کرایه را دادم
گفتم: دو نفر!
یادم نبود تنها هستم!

ریچارد براتیگان

-------------------

چوب

مثل درخت
در تاریکی پیر می شویم
و ارواح مان را می بینیم
که لباس های چوبی شان را
عوض می کنند.
فقط چوب
حرف آخر را می زند

ریچارد براتیگان


:53::53::53::53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo (پست 246839)
چقد دلم تنگ شده برا اینجا...
کتابم دست دوستم بود که شهر دیگه ای درس می خونه. تعطیلات برگشته شمال برام آورده : )


چشم هایمان

افتاد
به هم

او با صدایی
سرد تر از
یک پرنده ی مرده
( یا
شاید
دو پرنده مرده بود؟)

گفت

"سلام."

ریچارد براتیگان/.

غزل خانوم
خیلی قشنگ بود :)
حتما از کاملترین مطالب درباره ریچارد براتیگان هستش، اما من تو گوگل پیدا نکردم اینجا رو، کاش تگ داشته باشه این تاپیک :)

GhaZaL.Mr 02-04-2012 02:49 AM

عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام/صفحه138
 
تو را
از میان جهنم عبور خواهم داد
و
اگر فراموش کردی
کلاهت را

تمام جهنم را
بر می گردم
تا کلاهت را بیاورم


ریچارد براتیگان/.


اکنون ساعت 02:28 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)