![]() |
منتخبي از اشعار رهی معیری
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
در اينجا شاعري غمناك خفته است رهي در سينه اين خاك خفته است فروخفته چو كل با سينه چاك فروزان آتشي در سينه خاك بنه مرهم ز اشكي داغ ما را بزن آبي بر اين آتش خدا را به شبها شمع بزم افروز بوديم كه از روشندلي چون روز بوديم كنون شمع مزاري نيست ما را چراغ شام تاري نيست ما را |
|
|
صبح پیری
تا بر آمد صبح پیری پایم از رفتار ماند کیست تا برگیرد و در سایه تاکم بَرَد ذره ام سودای وصل آفتابم در سر است بال همت می گشایم تا بر افلاکم بَرَد |
چو شمع نیمه جان به هوای تو سوختیم |
داغ - رهی معیری
داغ |
عزال رمیده - رهی معیری
لاله داغ دیده را مانم |
شاهد افلاکی |
پاس دوستی |
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی |
اکنون ساعت 01:55 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)