پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فرهنگ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=24)
-   -   آداب و رسوم و فرهنگ ِ اقوام ایران زمین (http://p30city.net/showthread.php?t=38602)

افسون 13 11-11-2012 11:16 AM

آداب و رسوم و فرهنگ ِ اقوام ایران زمین
 
سابقه ی تاریخی بله برون


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/135615.jpg


مهربرون (مهربران) یا خرج برون (خرج بران) یکی از مراسم قدیمی‌ و سنتی ازدواج در ایران است . برخلاف آنچه که امروز می‌بینیم ، این مجلس در واقع یک مجلس مردانه است که در آن مهریه و شیربهای عروس توسط خانواده های دو طرف (عروس و داماد) تعیین می‌شود .

نوع زنانه همین مجلس را بله بران می‌گویند که در واقع مراسم کسب توافق خانواده ها درباره جزئیات ازدواج است . اما امروز این دو رسم با هم یکی شده اند و در آنها زن و مرد و بچه و بزرگ حضور دارند . معمولاً این مراسم مهم ، بعد از جلسه خواستگاری و قبل از عقدکنان برگزار می‌شود .


سابقه تاریخی بله برون

مجلس بله بران بیشتر هنگام شب و با حضور بزرگان و ریش سفیدان دو خانواده دختر و پسر و در خانه پدر دختر برگزار می‌شود . هدف از این مجلس ، تعیین شرایط مادی و معنوی عروسی و ازدواج و پذیرفتن شروط خانواده عروس از طرف خانواده داماد است .


حالا چرا بله برون؟

بعد از آنکه مراسم خواستگاری به سرانجام رسید و دو خانواده کم و بیش اطمینان به سرانجام یافتن ازدواج پیدا کردند ، خانواده داماد از خانواده عروس درخواست برگزاری جلسه «مهر بران» می‌کند . در گذشته رسم بر این بود که هر موقع خانواده داماد برای روز مشخصی درخواست می‌کردند ، خانواده عروس مخالفت کرده و یکی دو روز دیرتر را قرار می‌گذاشتند . علت هم این بود که خانواده عروس نشان دهند عجله‌ای در شوهر دادن دختر خود ندارند! در روز تعیین شده ، داماد به اتفاق چند نفر از مردان معتبر خانواده‌اش به خانه عروس می‌رفتند . پدر عروس هم مردان معتبر خاندانش را دعوت می‌کرد . هدف از برگزاری این جلسه ، توافق بر سر میزان مهریه عروس است. معمولاً نتیجه توافق دو خانواده بر برگه‌ای با خط خوش نوشته می‌شد و داماد زیر آن قباله را امضا می‌کرد و متعهد می‌شد که به آن پایبند باشد . دیگران هم با امضای قباله آن را گواهی می‌کردند .

بزرگان دو فامیل درباره میزان مهریه ، شیربها و در برخی از فرهنگ ها باشلق و کم و کیف پرداخت آن ، اسباب سرعقد ، پول حمام عروس ، رخت و لباس و زیورآلات و جواهرات عروس ، هزینه های عروسی و نحوه تأمین آن ، کم و کیف مراسم و جشن عروسی ، تعداد مهمانان عروس و... تصمیم می‌گیرند . بعد از توافق طرفین ، تعهدات در دو نسخه مکتوب می‌شود و پدر داماد و پدر عروس و بزرگان مجلس امضا می‌کنند .


اسامی‌ مختلف بله برون

در فرهنگ ها و قومیت های مختلف ایران ، مراسم بله بران نامهای متفاوتی دارد :
در تهران به این مراسم بله بری یا بله برون یا خرج بُری می‌گویند. مردم گیل و دیلم ؛ صورَت هَگیری (صورت گرفتن) یا ثبت هگیری (ثبت گرفتن) می‌گویند . خراسانیها به بله برون ؛ جواب اِستَنی (جواب استاندن یا جواب گرفتن) و یا کفش پاکِنی (کفش به پاکردن) می‌گویند . در شاهرود ؛ حرف تمام کردن . در کازرون ؛ شرط کنان . در توابع دماوند ؛ خرج بُری . در سروستان فارس ؛ بله برون . در قم گلاب گیرون یا مهربرون . در شیراز ؛ مهر برون یا بله برون . در ایل ممسنی ؛ باشلُق برون یا کدخدا کِشون و در روستاهای گرگان ؛ قندشکنی می‌گویند .


آداب و رسوم بله برون

در بیشتر فرهنگهای ایران زمین ، رسم است در مراسم بله برون ، که خانواده داماد هدایایی را برای عروس می‌برند و او را نامزد یا نشان پسرشان می‌کنند و به میمنت و مبارکی این پیوند ، قند می‌شکنند . در خراسان یک حلقه انگشتر و در روستاهای خراسان یک جفت کفش و گاهی یک دست لباس اضافه بر انگشتر و کفش به همراه مقداری نقل و نبات و قند و چای و حنا و چند سکه نقره نیز به خانه عروس می‌برند .


پذیرایی در بله برون

پذیرایی در مجلس بله برون معمولاً ابتدا با چای و شربت و میوه شروع می‌شود و بعد از انجام توافقات شیرینی توزیع می‌شود . به همین علت گاه به این مراسم شیرینی خوران نیز می‌گویند . در برخی از فرهنگ ها و خصوصاً در فرهنگ هایی که خرج بله برون را خانواده داماد می‌داده ، شب بعد از مجلس بله برون ، داماد و بستگانش را به شام دعوت می‌کنند . برخی هم همان شب بله برون ، از کلیه مهمانان در منزل پدر عروس با شام پذیرایی می‌کنند .


منبع : tgju.ir

افسون 13 11-16-2012 09:56 AM

تاریخچه غذای سنتی آبگوشت در ایران
 
تاریخچه غذای سنتی آبگوشت در ایران





همه دایره‌المعارف‌هایی که درباره ایران تالیف شده‌اند، مدخل «آبگوشت» دارند. شاید باور نکنید اما آبگوشت در کنار همه نام‌ها و نامداران فرهنگ ایرانی، در دایره‌المعارف‌های تخصصی بدل به مدخلی مفصل شده اما در منوی هیچ یک از رستوران‌های تهران آبگوشت نیست! برای خوردن آبگوشت باید به خانه، چایخانه، قهوه‌خانه یا دیزی‌سرایی رفت. آن هم فقط سر ظهر، نه قبل و نه بعد از آن. از قدیم دکان‌هایی هستند که به طور تخصصی هر کدام یک خوراک بیشتر نمی‌پزند؛ حلیمی، کبابی، چلویی، جگرکی، کله‌پزی و بریانی. اما باز هیچ یک از این خوراک‌های اصیل و محبوب ایرانی، جز چلوکباب‌ها، در منوی رستوران‌های ایران جایی ندارند! و به همین خاطر است که در کتابچه‌های راهنمای ایرانگردی برای خارجیان هم فقط فرق پلو و چلو و شرح انواع کباب‌ها آمده است. هر جای دیگر جهان که بود، این تنوع خوراکی را جاذبه‌ای سیاحتی می‌کردند و دست‌کم در منوهای وطنی جایی به آن می‌دادند.

آبگوشت به هزار و یک دلیل از خوراک‌های کهن ایرانیان است. یکی از این دلایل، شیوه کوچی و عشایری زندگی نیاکان ایران، برپایه فرهنگ دامپروری است. ایرانیان حتی هنگامی که شهرهای کهنی همچون همدان و شوش و پارسه را ساخته بودند، به معنی واقعی یکجا‌نشین نشده بودند و باز شاهان و درباریان، همانند مردمان در راه این شهرها ییلاق و قشلاق می‌کردند. این جا‌به‌جایی فصلی، حتی تا چند دهه پیش، میان قشلاق تهران و ییلاق شمیران هم، برای بعضی خانواده‌های متمول، متداول بود. پس گمان نکنید که زندگی کوچی با پایتخت ۲۰۰ساله اخیر ایران نسبتی ندارد.

آبگوشت، محصول زندگی یکجا‌نشینی است و کباب، خوراک زندگی کوچ‌نشینی و کوچندگان تنها هنگامی که به مقصد نهایی می‌رسیدند، فرصت و شرایط بارگذاشتن آبگوشت را می‌یافتند. اگر به مستندهای این نیم قرن که از زندگی عشایر ایران ساخته شده، نگاهی بیندازید، گله‌های چندهزار سَری را می‌بینید که هر یک از بزها، گوسفندان، گاوان و اسبان برای صاحبانشان مهم و محترم‌اند و جان دامداران به جان دام بسته است و بسیار کم پیش می‌آید که دام را سرببرند و جز از شیر و فرآورده‌های شیری آنها، تغذیه نمی‌کرده‌اند. اما در راه ناهموار و پرخطر کوچ هر روزه چند سَر از این دام‌های سلامت و پروار، ناکار و تلف می‌شده‌اند و عشایر پیش از آنکه دام، جان بدهد، آنها را سر می‌بریدند و کباب شام را به راه می‌کردند. کوچ، زمانبندی داشت و می‌بایست که به موقع به مقصد می‌رسیدند وگرنه هزار و یک ضرر و خطر طبیعی، در راه بود. پس فرصت بارگذاشتن آبگوشت تا رسیدن به مقصد، در سفر دست نمی‌داد. آبگوشت ظهر فردا را، از شب قبل باید بار‌گذاشت و پیشتر مقدمات و مخلفات آن را مهیا‌کرد که این همه، جز در یکجانشینی ممکن نبوده و نیست.

دیگر اینکه بساط کباب را به سادگی با سیخی چوبی نیز در بیابان می‌توان به راه کرد اما آبگوشت جز در ظرف پخته نمی‌شود. ساکنان فلات ایران هزاران سال پیش، نخستین ابزار و ظرف‌ها را از چوب و سنگ ساختند. اما ظرف چوبی روی آتش کارکردی نداشت و تنها ظرف‌های سنگی به کار می‌آمدند. پس از آن بود که توانایی ساخت سفال حاصل شد و انواع و اقسام ظرف‌ها شکل گرفت. هزاره‌ها ظرف‌های سفالین به کار می‌رفتند، تا انسان ایرانی به راز سنگ‌های معدنی و آب‌کردن و ریخته‌گری فلزات پی برد و از آن ابزار و ظرف ساخت و ظروف فلزی را به میان آورد. جالب است که آبگوشت، هنوز که هنوز است در سه ظرف سنگی، سفالی و فلزی، طبخ و میل می‌شود. انواع دیزی سنگی و سفالی و رویی (رویی به معنای رویین یعنی ساخته شده از فلز روی که به زبان عامیانه به آن روحی هم می‌گویند) هنوز به شیوه هزاره‌های دور، در ایران ساخته و به کاربرده می‌شود و این سه نوع دیزی، یادگاری است از سه عصر سنگ و سفال و فلز در باستان‌شناسی.

در قدیم پلو یا چلو را در مجمعه‌های بزرگی می‌کشیدند، که به آنها «قاپ» یا «قاب» می‌گفتند و چند نفر با دست از یک قاپ مشترک، غذا می‌خوردند. ممکن بود که چند آدم بزرگ و پرخور با پیری یا کودکی نحیف و کم‌غذا در قاپی همسفره و هم‌غذا ‌شوند. این بود که تقسیم غذا عادلانه نبود و یکی به اصطلاح، قاپ دیگری را می‌دزدید و غذای بیشتری می‌خورد. این بود که ایده «قاپ شخصی» به میان آمد که برای هر کس قاپ کوچکی غذا بکشند و آن را در پیش وی بگذارند. این بود که این «پیش‌قاپ» را «بُشقاب» نامیدند. یک قاپ بزرگ پر از غذا سر سفره می‌آمد و چند قاپ کوچک خالی (بُش به ترکی: خالی) گِرد آن می‌چیدند و برای هر بشقاب، جدا غذا می‌کشیدند. اما آبگوشت چه برای یک تن پخته شود، چه هزار تن، محتوای هر دیزی جدا، درون خود آن می‌پزد و گوشت و نخود و آب، برای هر دیزی به پیمانه برابر ریخته می‌شود و تبعیضی در میان نیست. مانند پلو همه را در یک دیگ نمی‌پزند و پس از پخت، غذا را نمی‌کشند، بلکه اول سهم خام هر دیزی کشیده می‌شود و پس از تقسیم، پخت آغاز می‌گردد.

اما پختن و خوردن آبگوشت کار ساده‌ای نیست. شاید همگان به پختن آن کاری نداشته باشند اما همه از خوردن آن لذت می‌برند. اما اگر یک خارجی از راه برسد و یک دیزی سنگی داغ با سنگک و ریحان جلویش بگذارید، شاید لذتی از لذیذی آن نبرد. چراکه خوردن آبگوشت آموزش می‌خواهد. با قاشق از دهانه تنگ دیزی چیز زیادی بیرون نمی‌آید، مگر اینکه دیزی را کج کنید و برای کج کردن هم، دست خواهد‌سوخت، مگر آنکه با تکه نانی گوشه ظرف را بگیرید و در این کار حتی دستمال کاغذی هم، کمک تکه نان را نخواهد کرد. البته بعضی از دیزی‌های سفالی دو دسته کوچک در دو طرف دارند که در این موقع به دستگیری خورنده می‌‌آیند.

آبگوشت دو بخش دارد، بخش «تَر» که به آن «ترید» می‌گوییم و بخش «خشک» که «کوبیده» می‌خوانیم. همان آب و گوشت که روی هم آبگوشت را پدید آورده‌اند. تقریباً با هم پخته می‌شوند اما جدا خورده می‌شوند. اما عمل‌آوردن این دو بخش به عهده آشپز نیست و شاید تنها خوراکی باشد که خورنده نیز در کار طبخ شریک است. اگر این دو بخش را جدا نکنید، تبدیل به سوپی نه چندان دلچسب خواهد شد و اگر هر یک از این دو بخش را خوب به عمل نیاورید، یعنی مثلا کوبیده را آب‌دار بردارید، لطفی نخواهد داشت. خلاصه آنکه آبگوشت‌خوردن کار هر کسی نیست و اگر برای نخستین بار کسی سر سفره آبگوشت بنشیند، بی‌راهنما به راحتی از ماجرا سر در نخواهدآورد.
گوجه‌فرنگی و سیب‌زمینی دو جزء لاینفک آبگوشت‌های امروزی‌اند و برای ایرانیان شاید تصور آبگوشت‌ بی‌سیب‌زمینی و گوجه‌فرنگی ممکن نباشد. اما شاید ندانید که این دو محصول فرنگی تا صد سال پیش از این، در ایران ناشناخته بوده‌اند. اما آبگوشت پیش از واردات این دو نیز، با گوشت و آب و نخود، آبگوشت بوده. ایرانی همان‌طوری این دو محصول فرنگی را در دیزی کرد و به آن دو رنگ ایرانی بخشید که جانشینان یونانی اسکندر و مغولان وارث چنگیز را به ایرانیانی اصیل و ایراندوست تبدیل کرد.

با وجود این همه کتاب آشپزی و مردم ‌شناسی تا به امروز به آبگوشت این‌گونه نگاه نکرده بودیم. چراکه ما گاهی از کنار میراثمان سهل‌انگارانه به سادگی ‌گذشته‌ایم و ظرائف و لطایف فرهنگی نهفته در آنها را ندیده‌ایم. آبگوشت، عصاره فرهنگ ایرانی است و هزاره‌ها تاریخ و نکته در آن خفته است و همه قوت آن به ارزش غذایی‌اش نیست و اگر دقیق به آن بنگریم جان فرهنگ نیاکانمان را در پیاله‌ای از آن خواهیم دید. پس لقمه‌ای از آن را هم نباید هدر داد.


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ

افسون 13 11-18-2012 09:55 AM

آداب و رسوم مردم قدیم تهران در ماه مبارک رمضان
 
آداب و رسوم مردم قدیم تهران در ماه مبارک رمضان


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/138164.jpg




اصطلاحاتی مانند «ستاد تنظیم بازار»، «تغییر ساعات کار ادارات»، «تنظیم برنامه‌های ترافیکی» و... چند سالی است که به دایره واژه‌های مردم کشورمان راه یافته‌ اند . و هر سال هنگام حلول ماه مبارک رمضان، به گوش می‌رسند و خبر می‌دهند که برای ارزان‌شدن خرید رمضان، آسان شدن رفت و آمد‌ها و روان‌شدن ترافیک، تسهیلاتی در نظر گرفته شده است تا همگان فرصت آن را بیابندکه از برکات این ماه، بیش از پیش بهره‌مند شوند و صدالبته با توجه به گرمای هوا و طولانی‌‌بودن روز، این امر مهم و ستودنی است اما سؤال اینجاست که آیا در گذشته هم چنین بود؟ مردم چگونه هنگام سحر برمی‌خاستند و چه‌سان به افطار می‌نشستند؟ چه می‌خوردند تا دچار عطش نشوند؟ روابط اجتماعی دچار چه تغییر و تحولی می‌شد؟ صحبت از روزگاری است که رمضان حال و هوای مردم را کلا عوض می‌کرد، رفتار مردم تغییر می‌کرد، دوستی‌ها افزایش می‌یافت و ارزاق فراوانی می‌گرفت. قطعا مردم تهران قدیم هم مشکلاتی در زندگی روزمره خود داشته‌اند اما از آنجا که کنترل جریان زندگی اجتماعی بیشتر در سطوح پایین انجام می‌شده تا در مراکز حکومتی، مشکلات مردم هم در همان سطوح پایین و مجامع مردمی حل می‌شده است؛ بی‌پولی و بی‌خانمانی با نذر و خیرات و گلریزان، قهر و گرفتاری‌های اینچنینی هم در مسجد و زورخانه .

در گذشته معمولاً از ماه اردیبهشت تا پایان تابستان ماه‌های فراوانی و ارزانی بود و اگر مثل روزگار ما، ماه مبارک رمضان در تابستان واقع می‌شد، دغدغه و نگرانی از نظر تأمین مواد غذایی نبود و اگر ماه مبارک در زمستان‌ها واقع می‌شد، با ذخیره‌سازی مواد غذایی، مردم خود به خوبی آن را مدیریت می‌کردند. با توجه به اینکه در گذشته و در فصول گرم سال مردم کمتر از گوشت - به‌ خصوص قرمز- استفاده می‌کردند و گوشت مرغ نیز چندان مورد اقبال مردم قرار نمی‌گرفت، لبنیات، میوه‌ها، سبزی‌ها، عصاره‌ها و شربت‌آلات به فراوانی به مصرف می‌رسیدند و در کنار آنها، حبوبات نیز از جمله مواد غذایی‌ای بودند که به سر سفره روزه‌داران راه می‌یافتند و از آنجا که گوشت و حبوبات، باعث عطش می‌شدند، استفاده از این نعم‌الهی، کمتر صورت می‌گرفت و با مصرف زیاد سبزی و میوه، این امر تسهیل می‌شد.

چند روز مانده به ماه مبارک رمضان، بسیاری از کسبه، تکه ‌سنگی را در کف ترازو در کفه‌ای که سنگ ترازو را قرار می‌دادند، می‌گذاردند تا «مسئول‌‌ذمه» نشوند و جنس را اصطلاحا «سرک کشیده» و چرب‌تر برای مشتری محاسبه می‌کردند و بسیاری نیز با ارزان‌کردن جنس خود، طلب آمرزش برای خود و نزدیکان و والدین‌شان از مردم داشتند و چه بسا این مهم را فرصتی می‌دانستند برای حلالیت طلبیدن.


نان‌های ماه مبارک رمضان

نانوایی‌ها در این ماه، مثل تمامی ماه‌های سال پر از مشتری و طالبان نان بودند، اما از آنجا که فقط دووعده پخت در طول روز انجام‌می‌دادند، طبیعی بود که با ازدحام مشتری پیش‌از افطار مواجه شوند و این بهترین فرصت بود تا خلوص‌نیت خود را نشان دهند.

در این ماه، نان سنگک پنجه‌خورده، کنجدی، سیاهدانه‌ای، دوباره تنور، قهوه‌ای و بغل تنور، مطبوع‌ترین نان‌ها بود و مردم اساسا از خوردن نان‌های حجیم دوری می‌کردند. بعد از نان سنگک، تافتون که دوبار تنور می‌شد و بیشتر در «خشکه‌پزی»‌ها عرضه می‌شد، نان مطبوع مردم در این ماه بود. دیگر نان‌ها از جمله «نان خراسانی»، لواش و بربری نیز طالبین فراوانی داشتند، اما از آنجا که بربری و خراسانی حجیم بودند و بعضا میان‌شان خمیر باقی می‌ماند و لواش نازک بود، اقبال عمومی به سمت سنگک و تافتون بود و دلیل دیگر سبوس‌دار بودن آرد این نان‌ها در آن روزگار بود که علاوه بر تسهیل در امر هضم غذا، ارزش غذایی فراوان‌تری داشت.


نظافت

امروزه در خانه‌های آپارتمانی، حتی اگر شده، یک حمام یک‌متری تدارک می‌بینیم، حال آنکه اگر فقط به نیم قرن قبل بازگردیم، کمتر خانه‌ای را می‌شد پیدا کرد که «حمام سرخانه» داشته باشد و حمام‌های عمومی در تمامی محلات و خیابان‌ها، در تمامی ساعات روز پذیرای مردم بودند و در این روزها، از افطار تا نزدیکی‌های سحر، مملو و شلوغ از مردم محل و چه جای باصفایی که تمامی اهل محل، علاوه بر مسجد محله و خیابان خود، فرصت رویارویی در این مکان را نیز پیدا می‌کردند و چه بسا با دیدن یکدیگر، اگر نقار و دلخوری‌ای میان آنها بود رفع می‌شد و حتی با پادرمیانی دیگران، چه دوستی‌ها که شکل نمی‌گرفت.


ضرب و زنگ

مساجد، برخلاف روزگار ما که در بسیاری از آنها سفره‌ اطعام گسترده می‌شود، بعد از افطار و به‌خصوص در شب‌های احیا و قدر مملو از جمعیت می‌شدند و اهالی گود و زورخانه، بعد از اقامه نماز و شنیدن وعظ واعظ، راهی زورخانه‌ می‌شدند و نکته جالب آنکه، پهلوانان، همچون اهالی مسجد، قبل از ماه مبارک رمضان، دست به رفت و روب برده و تمامی گود و ادوات آن را از پلیدی‌ها می‌زدودند. اصل رعایت ورود پیشکسوت به گود، در این روزها، حتی اگر یک نوچه و نوخاسته، از سلاله سادات بود، بر اهالی گود، اعم از پیشکسوت، پهلوان و نوخاسته، فرض و واجب بود تا به جا آورند و اولاد پیامبر(ص) و علی(ع) بر تمامی اهالی گود برتری داشتند و آنان نیز رسم ادب و پهلوانی در رخصت طلبیدن را نیز به خوبی رعایت می‌کردند. ضرب و زنگ، در شب‌های احیا، قدر و ضربت خوردن و شهادت حضرت‌علی(ع) کاملا از صدا می‌افتاد و به جای آن زمزمه «منم، منم گدای تو، علی، علی، علی، علی» به عرش اعلی می‌رسید.


سحر و افطار

تهران در روزگار ما اصلاً خواب ندارد و هرگاه به بیرون از خانه پا بگذاری، آدم‌ها و خودروها را در حال حرکت مشاهده خواهی کرد. در روزگاری که خودرو هنوز سیطره خود را بر زندگی ما مستولی نساخته بود، فقط در ماه‌ مبارک‌ رمضان بود که مردم از افطار تا سحر بیدار می‌ماندند و صدالبته راهی خیابان‌ها نمی‌شدند تا ترافیک بیافرینند و ازدحام در برابر محل‌های عرضه غذا چنان باشد که «اگر سوزن بیندازی،‌ پایین نیاید» و سحرگاهان، به خصوص در تابستان‌ها، ‌از آنجا که بر بام خوابیدن رسمی عمومی بود، پشت‌بام به پشت‌بام صدا برمی‌خاست و حتی در روزگاری اندکی دورتر، کوبیدن بر پشت طشت‌مسی نیز رسم بود و در برخی از محلات مردم به صورت گروهی «چاووشی‌خوانی» می‌کردند تا کسی خواب نماند و برخاستن از خواب، همچون فریضه نماز، بر تمامی اهل خانه واجب بود و خرد و کلان و سالم و بیمار نمی‌شناخت و چون این باور عمومی وجود داشت که دعای سحرگاهی، مورد استجابت درگاه الهی واقع می‌شود، بیماران و همراهان آنان،‌ صدای دعا و استغاثه ‌شان به درجه اعلا می‌رسید.

دست کشیدن از خوردن و آشامیدن سحرگاهی، با شنیدن صدای توپ و برخاستن «الله‌اکبر» مؤذن از مأذنه مسجد محله، از قوه به فعل می‌آمد و بعدها با شیوع استفاده از ساعت شماطه‌دار و رادیو، رسوم کوبیدن بر طشت و چاووشی‌خوانی و ندا دادن، مهجور شدند و نخستین گام‌ها برای گسست رویارویی مردم در ماه‌مبارک رمضان برداشته شد و آن شد که در روزگار ما، صدا کردن همسایه برای برخاستن، ازجمله کارهای مطرود زندگی ماشینی و آپارتمان‌نشینی است و دیگر حمام و قهوه‌‌خانه و زورخانه‌ای هم در کار نیست تا دوست و غریبه رودررو شوند و «خیابان‌گردی» آن هم با اتومبیل و دیدن سریال‌های جورواجور تلویزیونی ازجمله و عمده کارهای مردم در این ماه شده است و این چنین شد که مردم روزبه‌روز ازیکدیگر دورتر شدند.


ثواب شستن ظروف

هرچند در آن روزگاران رسم نبود که با «بریز و بپاش» سفره‌های رنگین بگسترند و افطاری بدهند ولی از آنجا که «اطعام مساکین» رسمی علی(ع) وار بود، سفره اطعام گسترده می‌شد و برای شستن ظروف، برخی نیت کرده و برای آنکه اندکی از آلام زندگی و گناهان خود بکاهند و جبران مافات کنند، دست به کار می‌شدند و از دیگ گل‌گرفته سیاه شده از آتش گرفته تا دیگور، آبگردان، کفگیر، ملاقه(ملعقه)، دوری، دیس و هرآنچه بعد از افطار باقی می‌ماند را می‌شستند و بعد از خشک کردن به گوشه‌ای می‌نهادند تا روزی دیگر، برای سفره‌ای دیگر به کار آید و مثل روزگار ما نبود که از سفره یک‌بار مصرف گرفته تا قاشق و ظرف یک‌بارمصرف، با غذای نیم‌خورده، کفران نعمت شده و ثواب شستن ظرف نیز اینچنین فراموش شود.

چند دهه‌ای است که فراموش کرده‌ایم برنج (بارنج) است و گندم،‌ قوت لایموت و اینچنین است که ظرف با تمام محتویاتش به سطل زباله روانه می‌شود و نان خشک هنوز هم یکی از معضل‌های جامعه ماست و کافی است که به یادآوریم مولایمان علی(ع) هنگامی که دخترش برایش نان و نمک برسرسفره افطار آورد، فرمود: کجا به یادداری که پدرت بر سر سفره‌اش دوخورش آورده باشند و امر فرمود تا دخت نازنینش یکی از آنها را ببرد و این در حالی بود که «مضیف خانه» حضرت در کوفه، هرروزه به قدر خوردن و سیر شدن هزاران نفر را به صورت روزانه،‌ آن هم از بیت‌المال اطعام می‌کرد و آنکه دستش به این نعمت الهی نمی‌رسید، علی(ع) نیمه شب‌ها به سراغش می‌رفت و سفره خالی‌اش را پر می‌ساخت تا شاکر و بنده درگاه الهی باشد.


دید و بازدید و صله رحم

در تهران قدیم در ایام رمضان و به جز ایام قدر و شهادت مولی‌علی(ع) مردم به دید و بازدید می‌رفتند و «صله‌رحم» به جا می‌آ‌وردند و چه بسا، صحبت خواستگاری به‌میان می‌آمد و «نشانه»ای گذارده می‌شد تا برکت زندگی در این ماه بیشتر شود و بقیه مراسم به بعد از عیدفطر موکول می‌شد.

زدودن کینه و نقار و کدورت از دل‌ها، ازجمله دیگر کارها بود. آنکه اهل گود و زورخانه بود به مقتدایش علی(ع) تأسی می‌کرد و به یاد می‌آورد: «به جز علی(ع) که گوید، به پسر که قاتل من، چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا» و نذر شیر در روزهای ضربت خوردن و شهادت امیر‌مومنان‌علی(ع) از کارهای رایج مردم بود.


هیچکس گرسنه نمی‌ماند همه مهمان خدا بودند

در میان مردم تهران قدیم همانقدر که کفران نعمت مطرود بود، هیچ شکمی گرسنه نمی‌ماند و کافی بود در کوچه و خیابان کسی ندای گرسنگی سر دهد، در اندک مدتی در خانه‌ها باز می‌شد تا ثواب این عمل صواب، نصیب اولین کسی شود که آن گرسنه را سیر کرده بود. در همین ماه بود که اعمال خلاف اخلاق و شرع به حداقل خود می‌رسید و چه بسا بسیاری از اعمال مطرود ترک می‌شد و افراد با درس‌گیری از عمل خود، اعمال نکوهیده را به کناری می‌گذاشتند. هرچند همیشه بوده‌اند و هستند افرادی که تمامی روزهای هفته، ماه و سال برایشان یکی است و به روز‌مر‌گی افتاده‌اند.


نذورات

حلوا و آش در انواع مختلف از جمله نذورات مردم بود و از آنجا که تهران از دیرباز شهری مهاجرنشین بود و خرده فرهنگ‌های مختلف در آن بروز و ظهور یافته بود، هرکس به فراخور حال خود برای باقیات‌صالحات و فاتحه اهل قبور و طلب آمرزش دو، سه ساعت مانده به افطار آش و حلوایش را آماده می‌ساخت و نیم ساعت مانده به افطار، حداقل برای هفت خانه نذری می‌فرستاد. رمضان بهترین ماه خدا بود؛ با عدم‌اسراف، اطعام مساکین و وجود دلهای بی‌کینه و نزدیک‌شده به خدا.


منبع : hamshahrionline.ir

افسون 13 11-19-2012 10:01 AM

آداب و رسوم مردم شهرهای مختلف ایران برای عزاداری در ایام محرم
 
آداب و رسوم مردم شهرهای مختلف ایران برای عزاداری در ایام محرم




جغرافیای غم و ماتم

«نخل گردانی ، طبق کشی ، طشت گذاری ، دسته‌های شاخسی واخسی ، زارخاک ، گِل مالی ، بیل زنی و...» تنها مشتی از خروارها جلوه‌ها و مراسم‌های عزاداری است که مردم شهرهای مختلف ایران در این روزها و شب‌های عزای سید و سالار شهیدان انجام می‌دهند. محرم و عاشورا در فرهنگ مذهبی شیعه‌ها همواره جایگاه خاص و برجسته‌ای دارد و زمینه ساز مجموعه‌ای از سنت‌ها و مراسم‌هایی است که در طول تاریخ به عنوان میراثی معنوی نسل به نسل و سینه به سینه به دیگران منتقل می‌شود. اینها گوشه‌‌ای از آداب و رسومی است که مردم اقلیم‌های مختلف در شهرهایشان برگزار می ‌کنند .


آذری‌ها : طشت‌ گذاری

عزاداری شهرهای آذربایجان و اردبیل با دو رسم خاص «طشت گذاری» و دسته‌های «شاخسی، واخسی» معروف است که با مرثیه‌ها و آداب خاصی برگزار می‌شود. دسته‌های عزاداری «شاخسی، واخسی» (شاه حسین، وای حسین)، بنابر سنت دیرینه آذربایجانیان، همه ساله از دهه آخر ماه ذیحجه، فعالیت خود را شروع می‌کنند. به این شکل که دسته‌های عزاداری شاخسی، واخسی، از چند روز مانده به ماه محرم، شب‌ها در حسینیه‌ها و مساجد تشکیل شده و با حضور عزاداران، در صف‌هایی طویل و زنجیروار، راهی کوچه و خیابان شده و مرثیه‌ها و اشعار مذهبی در رثای سالار شهیدان و یارانش سرمی دهند. اوج این مراسم درظهر عاشورا و پس از اتمام عزاداری ظهر عاشوراست که عزاداران، با ذکر «شاخسی، واخسی»، پس از طی نمودن مسیری طولانی نهایتا خود را به خیمه‌های به آتش کشیده شده (نماد خیمه‌های امام حسین(ع) و یارانش در کربلا) رسانده و به سوگ واقعه می‌نشینند. رسم دیگر، «طشت گذاری» یا «طشت گردانی» است که منسوب به اردبیل، به طور خاص و مردم آذربایجان به طور عام است. در این آیین، طشت، نماد مشک سقای کربلا، نماد آب رود فراتی است که به روی حسین(ع) و یارانش بسته شد. چرا که واقعه کربلا و بسته شدن فرات به روی امام حسین(ع)، یارانشان و ایثارگری‌های سقای کربلا برای رسانیدن آب به تشنگان و حماسه آفرینی آنانی که با لبانی تشنه به شهادت رسیدند، به یقین قداست و جایگاه والای آب را در فرهنگ شیعیان و بخصوص ایرانیان، بیش از پیش عمق بخشیده است تا آنجا که انعکاس این امر را در فرهنگ مردم و بخصوص در شکل گیری آداب و رسوم و آیین‌های آنها شاهد هستیم .


یزد : حمل نخل

شكوه عزداری مردم سرزمین بادها و بادگیرها در سوگواری روز عاشورا، آیین نخل‌برداری است. در یزد، نخل را به شکل تابوت سیدالشهدا(ع) یا نمادی از یکی از شهدای کربلا درمی آورند. نخلی از جنس چوب و به شکل برگ درخت یا سرو که هیچ شباهتی به درخت نخل ندارد، اما به این نام خوانده می‌شود. مراسم نخل‌برداری از ویژگی‌های منحصر به فرد محرم و عزاداری در یزد است که با همکاری و همیاری اهالی در تمام مراحل مراسم، از کمک مالی و تهیه چوب و دیگر وسایل آن گرفته تا کمک در تزئین و عَلَم کردن آن و حمل آن در روز عاشورا برگزار می‌شود. دربرخی موارد، زرتشتیان یزد هم در ساختن نخل‌ها، همیاری و همکاری دارند. آنها حضرت سیدالشهدا(ع) را همسر شهربانوی ایرانی دانسته و نسبت به وی احترام و ارادت خاصی قائل هستند. مراسم آذین‌بندی و آماده کردن نخل‌ها برای ایام عزاداری ماه محرم با یک فراخوان، بسیج همگانی اهل محل و آبادی صورت می‌گیرد. برخی‌ها در یزد و حوالی آن، درختان خود را وقف می‌کنند تا در زمان کهنسالی آن ساقه‌هایش را صرف مرمت نخل کنند. نخل‌های بزرگ، پس از تزئین، چندین تُن وزن پیدا می‌کنند و معمولا برای بلند کردن و حرکت آن نیروی بسیاری لازم است. مثلا نخل‌های میدان امیر چخماق، میدان امام تفت، میدان مهریز، هر یک به زور ده‌ها نفر نیاز دارد .


کاشان : چاووش عزا

در آخر ین روز ذیحجه با ورود دسته «چاووش عزا» به بازار شهر کاشان مردم و کسبه از فرا رسیدن ماه محرم مطلع می‌شوند. بیشتر اعضا این دسته مداحان اهل بیت(ع) هستند كه هر كدام در مسیر راه اشعاری را در رثای امام حسین (ع) و واقعه عاشورا می‌خوانند. با نگاهی به تاریخ عزاداری سنتی در كاشان و شهرهای همجوار آن، همچون نطنز، آران و بیدگل و اردستان به برخی آیین‌های سنتی ازجمله نخل گردانی و حمل خیمه‌گاه حسینی و شهدای كربلا بر می‌خوریم كه در زمان آل‌بویه مرسوم بوده و در زمان قاجار نیز با برپا كردن تكیه‌ها آیین‌های تعزیه رونق بیشتری گرفته است. عزاداری‌های سنتی در شهر كاشان سابقه‌ای طولانی دارد. به طوری که سابقه برپایی عزاداری در چند هیات به بیش از دو قرن می‌رسد. مجلس روضه‌خوانی بیت آیت‌الله مدنی كه بیش از دو قرن نسل به‌نسل بر پا می‌شود. یك قرن از سابقه برپایی مجلس روضه خوانی در بیت آیت‌الله یثربی در مسجد حبیب ابن موسی (ع) می‌گذرد و مجلس روضه‌خوانی در مسجد «درب یلان» از طرف مرحوم حاج ارباب حسن تفضلی دو قرن پیش از پدر وی به یادگار مانده كه هنوز همه ساله برگزارمی‌شود. مراسم «توغ»‌برداری در كاشان نیز از جمله آداب مورد توجه اهالی این شهرستان است. زمان برداشتن توغ در كاشان معمولا در شب و روز عاشورا و شانزدهم محرم است، مرسوم است كه دسته‌های عزاداری به دنبال آن به بازار رفته و در پای آن عزاداری می‌كنند .


ایلام : چایینه زنان

در ایام محرم بیشتر مردها در سوگواری سالار شهیدان امام حسین (ع ) و یارانش، نقش فعال ‌تری دارند اما در میان مردم ایلام، زنان در رسم «چایینه» دیگر تنها شاهدان اندوهگین نیستند و مراسم ویژه‌ای دارند. از جمله این چایینه‌ها می‌توان به چایینه حضرت قاسم (ع) در روز هفتم، چایینه حضرت عباس (ع ) در روز هشتم، چایینه امام حسین (ع ) در روز دهم و چایینه روز اربعین حسینی اشاره داشت. به طور مثال در چایینه قاسم، بر تن دختری جوان و ازدواج نکرده لباس عروسی می‌پوشانند و پس از آن چایینه خوان‌ها، این رسم را به جا می‌آورند.


شاهرود : روز «یا عباس یا عباس»

پنجمین روز از ماه محرم هر سال در شهر شاهرود روز «یا عباس یا عباس» نامیده شده و مراسم طوق‌بندان در این روز بر پا می‌شود. این نشانه از سه قسمت پایه چوبی، بدنه فلزی سینی‌ مانند مشبک به شکل قلب و زبانه‌ فولادی به عرض تقریبی 10 سانتی‌متر و طول یک متر تشکیل می‌شود. در باور اهالی منطقه، این نشانه، نمادی از علم و بیرق علمدار واقعه کربلا حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) است. پس از جامه به تن کردن بدنه طوق با پارچه‌های مشکی، سبز و غیره در این روز توسط سادات و پیرغلامان اباعبدالله الحسین(ع) انجام می‌شود. بزرگ‌ترین و سنگین‌ترین طوق شهر که طوق «بابا علی» نام دارد. اگر در هنگام حمل طوق به طور ناگهانی تیغه آن بر زمین بیفتد، بلافاصله گوسفندی را در همان محل قربانی می‌کنند. در غیر این صورت معتقدند که پیشامد ناگواری برای شخص حامل طوق اتفاق خواهد افتاد. هر طوق بنا بر سال‌های گذشته در مقابل خانه افرادی که نذر دارند با حضور عزاداران و با ذکر سلام و صلوات توسط سادات یا پیرغلامان تکایا و مساجد ادا می‌شود؛ پس از جامه شدن همه طوق‌ها، در ساعت چهار بعد از ظهر، عده‌ای از بزرگان تکیه‌ها در حالی که اشعار محتشم کاشانی را زمزمه می‌کنند در جلوی دیگر عزاداران به حرکت در می‌آیند؛ در مقابل آنها بیرق سفیدی توسط یکی از خادمین تکیه بازار حمل می‌شود. این بیرق به حضرت عباس (ع) منتسب بوده و رنگ سفید آن از عزیمت آن حضرت برای آوردن آب و نه جنگ‌ طلبی حکایت دارد .


زنجان : حسینیه اعظم ، روز هشتم محرم

زنجان شهر کوچکی است و جمعیت آن به پانصد هزار نفر هم نمی‌رسد، اما سال‌هاست که درعصر روز هشتم محرم به یاد سقای دشت کربلا چندین هزار عزادار از حسینیه اعظم به سوی امامزاده ابراهیم شهر حرکت می‌کنند که حتما تصاویرش را در تلویزیون دیده‌اید. در سال‌های اخیر بیش از دویست هزار نفر در این دسته شرکت می‌کنند. علاوه بر اهالی شهر، جمعی از اهالی استان‌های آذری زبان همسایه و حتی کشور آذربایجان خود را به زنجان می‌رسانند تا در این آیین بی‌نظیر شرکت کنند. کثرت نذورات از سراسر جهان از جمله چندین هزار گوسفند اهدایی و قربانی کردن آنها پیشاپیش دسته، صحنه جالبی خلق می‌کند. این گوسفندهای نذری به حدی است که می‌توان حسینیه اعظم زنجان را دومین قربانگاه مسلمانان جهان پس از منا نامید! در این دسته نه علم‌کشی می‌کنند و نه از زنجیر‌زنی و طبل دهل رایج در دسته‌های عزاداری خبری است. فقط سیل انسان‌های عزاداری است که نوحه‌های سنتی و قدیمی را زمزمه می‌کنند و بر سر و سینه می‌زنند. مسجد حسینیه اعظم زنجان و گرمابه قدیمی آن در جنوبی‌ترین بخش بافت قدیمی شهر زنجان و در محله‌ای معروف به «سیدلر» واقع شده كه به دروازه جنوبی شهر (دروازه قلتوق) مشرف بوده و براساس كتیبه‌ای كه بر سردر ورودی گرمابه این مجموعه قرار دارد، تاریخ تجدید بنای آن به عهد ناصرالدین شاه باز می‌گردد .


بندر عباس : حرکت به سوی قدمگاه

مردم عزادار شهر بندرعباس صبح تاسوعا تابوت‌هایی را از حسینیه‌ها بیرون می‌آورند و از شهر خارج می‌کنند تا به طرف قدمگاهی که مردم معتقدند به حضرت علی (ع ) منسوب است، ببرند. اهالی بر این باورند که با رقص دجله به طرف این قدمگاه حرکت نمادین فرزند به سوی پدر و دیدار با او انجام می‌شود .


خرم آباد : سوگ سیاوش

لرها توجه خاصی به مراسم سوگواری در ماه محرم دارند و به ویژه در دهه اول این ماه شهر‌های خرم آباد مهمانان زیادی را به خود جلب می‌کند. عاشورای حسینی در خرم آباد با آداب و سنن دیرینه خود ازجمله زیباترین و پرشورترین آیین‌های اهالی این نقط از سرزمین پهناور ایران است. گل، نماد عزاداری و ماتم، از داغ سوگ سیاووش برای ایرانیان است که امروزه لرها وارث این رسم در روزهای عزا و ماتم هستند. ازچند روز مانده به عاشورا عده‌ای جهت روشن کردن آتش در صبح عاشورا، هیزم جمع می‌کنند. تا اگر در روز عاشورا برف و باران بارید و هوا سرد شد عزادارانی كه درگِل می‌افتند از سرما حفظ شوند. صبح روز عاشورا قبل از طلوع آفتاب، صدای آشنا و دلگیرانه ساز و دهل، جمعیت عزادار را به سوی میدان شهر و خره (گل) عاشورا فرا می‌خوانند. دسته دسته افراد سینه زن كه از سر تا پا در گل غلت خورده‌اند، در میان دسته‌های عزادار سینه زنان به‌سوی مركز شهر حركت می‌كنند و این مراسم تا ظهر عاشورا ادامه دارد. از دیگر رسم‌های روز عاشورای لرها مراسم «دختران چهل منبر» است. از اول صبح عاشورا، دخترانی سیاه‌پوش و نقابدار با پای برهنه به‌صورت گروهی، مجالس عزا و حسینیه‌های شهر را می‌گردند و با نیت خواسته‌های مختلف به‌ویژه بخت گشایی در هر جلسه و مراسم عزاداری یک شمع روشن می‌كنند تا چهل منبر را سر بزنند و چهل شمع روشن كنند .


دزفول : حمل شیدونه

مردم عزادار دزفول، در روز عاشورا طاقی با چهار گلدسته را به حرکت در می‌آورند که روی آن به سبک نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای، صحنه‌هایی از عاشورا به تصویر درآمده است. این طاق «شیدونه» نام دارد و نذورات مردم در آن پخش می‌شود. شیدونه‌ها به بزرگانی که در روز تاسوعا نقش داشته‌اند ، اختصاص دارد .


بوشهر: واحد

آوای غم انگیز نوحه خوانی و نوازندگی سنج و دمام بوشهری‌ها در ماه محرم و صفر حکایت از دردها و غم‌های فراوان آنها دارد. سینه زنی در بوشهر و سایر شهرهای خطه جنوب با شکوه خاصی برگزار می‌شود. سینه زنی بوشهری به این صورت است كه نوحه‌خوان در وسط می‌ایستد و بین 5 تا 20 حلقه انسانی دور او تشكیل می‌شود. سینه‌زن‌ها به صورت دایره‌ای می‌چرخند و حركت پای آنان با نوای نوحه‌خوان هماهنگی دارد؛ صحنه‌هایی بسیار تماشایی و شور انگیز که هر بیننده‌ای را تحت تا ثیر قرار می‌دهد. این نوع سینه‌زنی حالا از بوشهر به بقیه شهرهای جنوب هم راه یافته است. اوج اجرای سینه‌زنی، هنگام اعلام واحد توسط نوحه‌خوان است که در آخرین لحظات سینه‌زنی و دمام که دریای مواج سینه زنان در اوج هیجان و شور و خلسه فرو رفته، پس از یک مکث کوتاه با صدای رسا می‌گوید «واحد» و گروه سینه‌زن یک صدا جواب می‌دهند «الله واحد» و نوحه‌خوان نوحه واحد را مطابق و مناسب با روز عزا می‌خواند. از قدیمی‌ترین محله‌های بوشهر که از قدیم‌الایام مردم به برپایی مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان پرداخته‌اند، چهار محل است که ازشب‌های ابتدایی ماه محرم بیشتر بوشهری‌ها به آنجا می‌روند. در «شام غریبان» بوشهری‌ها در حالی که علم‌ها را به ‌صورت خوابانده حمل می‌کنند با حرکت در معابر عمومی و اجتماع در مساجد، تکایا و حسینیه‌ها با خاموش کردن چراغ‌ها و در فضای تاریک در غم شهدای دشت کربلا و حالات خاندان رسول‌الله(ص) اشک ماتم می‌ریزند. کسانی که برای دیدن عزاداری به بوشهر می‌روند، باید بدانند که آنجا غذاهایی كه به صورت نذری پخته می‌شوند، بیشتر محلی هستند. در صبحانه، نان و‌اش بوشهری با سبزی و گوشت پخته و بین عزاداران پخش می‌شود. ناهار و شام هم بیشتر شكر پلو با شكر و زعفران و قیمه بوشهری با گوشت و نخود له شده می‌پزند .


منبع : tehrooz.com

افسون 13 11-25-2012 12:56 PM

اعتقادات و باورهای عامیانه مردم ایران در مورد بچه!
 
اعتقادات و باورهای عامیانه مردم ایران در مورد بچه!


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/131515.jpg


** بچه که به دنيا مى‌آيد پس از شستشو يک تکه چلوار را چاک زده به تن او مى‌پوشانند . اين لباس را پيراهن قيامت مى‌نامند و بايد يک شب و يک روز يه تنش باشد . سپس بچه را در قنداق سفيد مى‌پيچند و در ننو مى‌خوابانند . ننوى او را روى تنور آويزان مى‌کنند و در آن قدرى برنج مى‌ريزند که بعد به گدا مى‌دهند .

** بچه که تازه به دنيا آمده تا ده شب بالاى سر وى شمع مى‌سوزانند تا اينکه روز دهم با جام چهل کليد آب ده به‌سر او بريزند .

** شب شش بچه که اسم او را مى‌گذارند نبايد بچه را به زمين گذاشت و در آن شب شش‌ا‌نداز هم بايد درست کرد . اسم ائمه روى بچه بگذارند، روز محشر امام هم اسم او آمده شفاعتش را مى‌کند. { در زمان ساسانيان يکى از گناهان بزرگ اين بوده که روى بچه اسم بيگانه يعنى به‌غير از فارسى و عربى بدون انتخاب مى‌گذاشتند مانند سعد ، فيروز ، بهمن ، حسن ، عمر و غيره . به ‌نظر مى‌آيد که اين قانون از زمان صفويه به‌ بعد اختراع شده بود }

** کسى که دعا همراه دارد نبايد وارد اطاق بچه بشود مگر اينکه دعاى خود را در خارج بگذارد .

** اگر بچه روز جمعه به دنيا بيايد بايد هم وزن او خرما بکشند و به تصديق بدهند والا بزرگ خانواده مى‌ميرد . کسى که هفت دختر داشته باشد اگر پسر پيدا بکند بدشگون است .

** بچه ‌اى که روز عيد قربان به دنيا بيايد حاجى است .

** بچه‌ اى که زياد گريه بکند خوش‌آواز مى‌شود .

** بچه‌اى که زبان خود را زياد بيرون بياورد دليل آن است که مادرش وقتى او را آبستن بوده مار ديده است .

** پدر و مادرى که هرچه بچه پيدا کنند زود بميرد و بچه‌هاى آنها پا نگيرند اسم بچه‌ آخرى را اگر دختر باشد بمانى خانم مى‌گذارند و اگر پسر باشد او را آقا ماندى يا خدا بگذار و يا مانده على مى‌نامند { اسم پسرى که در زمان ساسانيان معمول بوده گويا به همين نيت است }

** بچه که دَمر بخوابد و پا را از پشت بلند کند پدر يا مادر وى مى‌ميرد .

** بچه که به دنيا بيايد و يکى از خويشان او بميرد بد قدم است .

** بچه که در ابتداى راه رفتن کونخيزه بکند پشتش دختر است .

** بچه که در شروع راه رفتن دمر راه برود پشت او پسر است .

** پوستى که در موقع ختنه مى‌برند بايد جداگانه کباب کرده و با غذا به بچه بخورانند تا از بدن او چيزى کاسته نشود { براى اينکه روز پنجاه‌ هزار سال وقتى که باد ذرات بدن را جمع مى‌کند و آدمها دوباره درست مى‌شوند چيزى از بدن او کم نمى‌شود }

** هرگاه بچه دست چرب به سر خود بمالد کچل مى‌شود .

** بچه کوچک دروازه باز بکند { پاهايش را گشاد گذاشته سرش را به زمين بگذارد مهمان مى‌آيد }

** پسربچه که چپق بکشد قدش کوتاه مى‌ماند .

** پسربچه که ترياک بکشد در بزرگى ريش در نمى‌آورد .

** بچه که به دنيا مى‌آيد روزيش را با خودش مى‌آورد .

** پسربچه که برنج خام بجود کوسه مى‌ شو د .

** بچه که دندانش از بالا در بيايد بدقدم است براى رفع آن او را از بالاى بام کوتاهى در چادر مى‌اندازند .

** دايه که شيرش کم مى‌شود رو به قبله نشسته آش رشته را با صد دينار شيراز در هاون مى‌کوبند و به او مى‌خورانند .

** براى چشم درد ، چشم طلا يا نقره درست مى‌کنند و به امامزاده‌اى مى ‌فرستند .


همزاد

مشهور است که چون فرزندى متولد شود جنى هم با او به‌ وجود مى‌آيد و با آن شخص همراه مى‌باشد و آن جن را همزاد مى‌گويند (برهان قاطع) .


تخم شکستن

براى دفع چشم ‌زخم با ذغال سر تخم‌ مرغ را به اسم مادر و ته آن را به اسم پدر بچه‌ يا ناخوش نشان مى‌گذارند ، سپس همه کسانىکه بچه را ديده‌اند اسم برده روى تخم علامت مى‌گذارند بعد در يک تکه از پيراهن چرک بچه تخم را با يک شاهى پول و قدرى نمک و زغال گذاشته بالاى سر او از نو اسم همان اشخاص را تکرار کرده تخم‌ مرغ را فشار مى‌دهند ، به اسم هر کس شکست او بچه را چشم‌زده است کمى از زرده آن را با کف پا و مغز سربچه مى‌مالند و آن يک شاهى را به گدا مى‌دهند .


اسفند دود کردن

بچه کوچک را وقتى که نشان مى ‌دهند هر کدام از حضار يک تکه از نخ لباسشان مى‌دهند تا آن را با اسفند دود بکنند که بچه نظر نخورد .

براى رفع بيمارى و چشم‌ زخم (بچه نوزاد را بايد از چشم ‌زخم مردم ناپاک حفظ کرد ـ دينکرت ۲۲ ـ ۳۱ ـ ۸) اسفند دود مى‌کنند (و چون بوى بر آتش نهند و باد بوى آن را مى‌برد تا آنجا که آن بوى برسد هزار بار هزار ديو دروج نيست بپاشند و کم شوند و چندان جادو و ديو و پري) اگر اين کار را نزديک غروب بکنند بهتر است . يک تکه پارچه نخ يا يک تار از بند تنبان و يا خاک ته کفش کسى که نسبت به او بدگمان هستند گرفته با قدرى اسفند دور سربچه يا ناخوش مى‌گردانند و مى‌گويند :

اسفند و اسفنددونه
اسفند سى و سه دونه
از خويش و قوم و بيگونه
هر که از دروازه بيرون برود
هر که از دروازه تو بيايد
کور شود چشم حسود و بخيل
شنبه‌ زا ، يکشنبه ‌زا ، دوشنبه ‌زا .... جمعه ‌زا .
کى کاشت؟ پيغمبر
کى چيد؟ فاطمه
براى کى دود کردند؟ براى امام حسن و امام حسين
به حق شاه مردون
درد و بلا رو دور گردون

و يا مى‌گويند :

اسفند و سپند
پيغمبر ما کرد پسند
على کاشت ، فاطمه چيد
بهر حسين و حسن
شنبه ‌زا ، يکشنبه ‌زا ، دوشنبه ‌زا.... جمعه ‌زا
زيرزمين ، روى ‌زمين ، سياه چشم ، ارزاق چشم ، ميش چشم
هر که ديده هر که نديده
همسايه دست چپ ، همسايه دست راست ، پيشرو ، پشت سر
بترکد چشم حسود و حسد .


نذر پسر

نذر مى‌ کنند اگر بچه پسر بشود تا هفت سال موى سر او را نزنند بعد از انقضاى اين مدت موى او را چيده و به وزنش طلا بگيرند و آن طلا را طوق يا کشکول درست کرده و به امامزاده بفرستند .


عقيقه

کسى که پسرش نمى‌ماند نذر مى‌کند که گوسفند عقيقه بکند و آن عبارت است از اينکه گوسفند دو ساله‌اى را در زيرزمين سر مى‌برند تا آسمان نبيند بعد آن را درسته در ديگ مى‌پزند بدون اينکه به آن چاشنى و نمک بزنند . گوشت آن را اشخاص پاک بايد بخورند ولى استخوان‌هاى آن را نبايد دور بريزند ، آن استخوان‌ها را جمع مى‌کنند و در همان زيرزمين چال مى‌کنند .{ جمع کردن و نگهدارى استخوان‌ها در قصه‌هاى عوام ديده مى‌شود مانند پسرى که مادرش او را کشت و گوشتش را به شوهرش داد و خواهر او استخوان‌هايش را جمع کرد و پسر بلبل شد " منم منم بلبل سرگشته و کوه و کمر برگشته " و همچنين در اين اصطلاح : " گوشت هم بخورند استخوان هم را دور نمى‌ريزند "}


منبع : vista.ir

افسون 13 11-27-2012 09:04 AM

مراسم سنتی ورف چال ، مراسمی که هیچ زنی اجازه حضور ندارد!
 
مراسم سنتی ورف چال ، مراسمی که هیچ زنی اجازه حضور ندارد!


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/130678.jpg




مراسم سنتی ورف چال (برف چال) با قدمتی حدوداً 800 ساله به عنوان یکی از آیینهای منحصر به فرد مازندران در ارتباط با آب در روستای آب اسک آمل برگزار شد . در این روز هیچ مردی اجازه حضور در روستا را ندارد و روستا تماما توسط زنان اداره می‌شود ، همچنین هیچ زنی اجازه حضور در محل (ورف چال) را ندارد .



http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368749.jpg


http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368756.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368761.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368765.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368769.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368774.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368780.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368786.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368927.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368932.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368940.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368945.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368949.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368953.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368957.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368966.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368971.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368978.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368981.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368986.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368990.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368994.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811369364.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811368998.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811369369.jpg

http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0811369373.jpg



منبع : jamejamonline.ir

افسون 13 11-28-2012 10:58 AM

آئین دو هزار ساله بیل گردانی
 
آئین دو هزار ساله بیل گردانی


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/129516.jpg



مراسم بیل گردانی شهر نیم ور پس از پایان لایروبی نهر بزرگ این شهر انجام می شود . این آیین قدمتی دو هزار ساله دارد و در فهرست آثار معنوی کشور به ثبت رسیده است . بیل گردانان با بستن یک سه بیل و یک چهار بیل (جمعا هفت بیل) با موی بز به یکدیگر و چرخاندن آن به دور سر تمام هفت آسمان را برای نعمت آب شکر می‌گویند .




http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80903_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80896_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80891_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80907_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80892_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80893_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80914_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80910_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80904_orig.jpg


http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...80898_orig.jpg


منبع : mehrnews.com

افسون 13 12-05-2012 08:37 AM

بلندترین شب سال چگونه صبح می‌شود؟!
 
بلندترین شب سال چگونه صبح می‌ شود؟!


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/51129.jpg



شب میوه‌های رنگارنگ

اصلاً چه كسی می‌گوید این شب هر سال که میگذرد کمرنگ‌ تر می‌شود؟ هیچ هم این‌طور نیست . یک نگاهی به خیابان‌ها بیندازید و بعد به پیشواز بروید كه از یكی دو روز دیگر اس‌ام‌اس‌هایی دریافت خواهید كرد كه حاوی تبریک و آرزو و شعر و جملات نغز و قصار در توصیف این شب خواهد بود . شب یلدا ، بلندترین شب سال چند روز دیگر از راه می‌رسد . شب چله كه حالا دیگر بهش می‌گوییم شب یلدا یكی از قدیمی‌ترین جشن‌هایمان است . از همین حالا برق و چشمک هندوانه‌ها و آجیل‌ها و انارها شروع شده است . حیف كه دیگر مثل قدیمها كرسی‌ای نیست كه دور آن بنشینیم و به ساعت نگاه كنیم و تعجب كنیم كه چقدر دیر می‌گذرد . اما می‌توانیم دوباره خانه پدربزرگ و مادربزرگ یا یكی از بزرگ‌ ترهای فامیل جمع شویم و همه با هم باشیم و گل بگوییم و گل بشنویم و بلندترین شب سال را كه بهانه‌ای است برای جمع شدن دور هم پاس بداریم . می‌دانید كه شب یلدا فقط چندثانیه بلندتر از شب‌های قبل است . جوجه را آخر پاییز می‌شمارند . شب یلدا وقت شمردن جوجه‌های یک سال گذشته هم هست .

شب یلدا از زمان باستان در ایران جشن بزرگی بوده است . ایرانیان باستان با این باور كه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید ، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی بیشتر خواهد شد ، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌دانستند و آن را جشن می‌گرفتند . ایرانی‌های دوران باستان ، یلدا را شب تولد ایزد مهر «میترا» ‌‌می‌دانستند و در این شب دور آتش جمع می‌شدند و سفره گسترده پهن می‌كردند كه البته سفره‌های یلدای آنها طبیعی است كه با سفره‌ای كه ما پهن می ‌كنیم متفاوت و بیشتر نمادین بود تا خوشمزه! به خودمان نگاه نكنید كه وقتی آجیل و هندوانه و شام مفصل شب یلدا را خوردیم دیگر این شب برایمان تمام شده و سریع به رختخواب می‌رویم . قدیمها این طوری نبود . باید تا دمیدن اولین پرتوهای خورشید بیدار می‌ماندی و تولد خورشید را تماشا می‌كردی . برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شكست اهریمن را از خداوند بخواهند و در شب ، دعایی به نام «نی ید» می‌خواندند كه در حقیقت شكرگزاری نعمت كرده باشند . روز بعد از شب یلدا یعنی اول دی را خورروز (روز خورشید) و دیگان می‌خواندند و استراحت می‌كردند و تعطیل عمومی بود .


رسم یلدا در شهرهای مختلف

در شهرهای شمالی و آذربایجان رسم بر این است كه در این شب سفره كوچكی در سینی تزیین می‌كنند و به خانه تازه‌عروس یا نامزد خانواده می‌فرستند . مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزیین می‌كنند و شال‌های قرمزی اطرافش می‌گذارند . درحالی كه مردم شمال یك ماهی بزرگ تزیین می‌كنند و به خانه عروس می‌برند .
سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین و پر از خوراكی‌های جورواجور است . در سفره مركبات و هندوانه برای سردمزاج‌ ها و خرما و رنگینک را برای گرم ‌مزاج‌ها می‌گذارند . حافظ‌ خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست . البته خواندن حافظ در این شب نه ‌تنها در شیراز مرسوم است ، بلكه رسم كلی چله‌ نشینان شده‌است .

همدانی‌ها در شب یلدا فالی می‌گیرند كه اسمش فال سوزن است . همه دور تا دور اتاقی می ‌نشینند و مسن ‌ترین زن جمع به طور پیاپی شعر می‌خواند . دختربچه‌ای پس از اتمام هر شعر روی یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌ زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی كه نشسته‌اند شعرها را فال خود می‌دانند . خوردنی‌ها در همدان تنقلاتی است كه مناسب با آب و هوای آن منطقه ‌است و سر سفره یلدا می‌گذارند . در تویسركان و ملایر، گردو و كشمش و مِویز نیز خورده می‌شود كه از معمول‌ترین خوراكی‌های موجود در این استان‌هاست .

در شهرهای مختلف خراسان خواندن شاهنامه فردوسی مرسوم است . یكی از آیین‌های ویژه یلدا در استان خراسان جنوبی برپایی مراسم كف زدن است . در این مراسم خاص ، ریشه گیاهی به نام چوبک را كه در این دیار به بیخ مشهور است ، در آب می‌خیسانند و پس از چند بار جوشاندن ، در ظرف بزرگ سفالی به اسم تغار می‌ریزند . مردها و جوان‌های فامیل با دسته‌ای از چوب‌های نازک درخت انار به نام دسته گز مایع را آنقدر هم می‌زنند تا به شكل كف درآید و این كار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع كف كند . كف آماده شده با مخلوط شیره شكر آماده خوردن می‌شود و بعد از تزیین با مغز گردو و پسته آماده است برای بهره‌ برداری! این وسط گروهی از جوان‌ها قبل از شیرین كردن كف‌ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن كف به سر و صورت یكدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان اضافه می‌كنند و همه را از خوردن این خوراک لذیذ محروم!

در اردبیل رسم است مردم ، چله بزرگ را قسم می‌دهند كه زیاد سخت نگیرد و در شب یلدا معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و كشمش می‌خورند .

در شهرهای مختلف گیلان هندوانه را حتماً فراهم می ‌كنند و معتقدند كه هر كس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی ‌كند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد . «آوكونوس» یكی دیگر از خوردنی‌هایی است كه در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود . در فصل پاییز ، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند ، خمره را پُر از آب می‌كنند و كمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خمره را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اتاق می‌گذارند . ازگیل سفت و خام ، بعد از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود . آوكونوس در اغلب خانه‌های گیلانی‌ها تا بهار آینده پیدا می‌ شود و هر وقت كسی هوس كند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خمره بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک می‌خورند .

مردم كرمان تا سحر به انتظار می‌نشینند تا از قارون افسانه‌ای استقبال كنند . قارون در لباس هیزم‌ شكن برای خانواده‌های فقیر تكه‌های چوب می‌آورد . چوب‌ها بعد به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده ، ثروت و بركت به همراه خواهند آورد .

باور اصفهانی‌های قدیم این بوده كه زمستان به دو بخش چله و چله‌ كوچیكه تقسیم می‌شد كه موعد چله از اول دیماه تا 10 بهمن بود اما چله كوچیكه از دهم بهمن آغاز می‌شد و تا سی بهمن ادامه داشت . البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام ‌چله زری (ماده) و عمو چله (نر) تقسیم می‌شود زیرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذكر و مونث تقسیم می‌كردند . اصفهانی‌ها دوشب را به عنوان شب چله برپا می‌كردند و آیین‌های مخصوص به این شب را به جا می‌آوردند . آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار می‌شده است و خانواده‌های اصفهانی با پهن كردن سفره‌ای با عنوان سفره شب چله ، این شب را گرامی می‌داشتند .

در استان كرمانشاه شب یلدا جایگاه ویژه‌ای دارد . مردم كرمانشاه براساس آیینی كهن در این شب بیدار می‌مانند تا با شعر خواندن ، قصه گفتن ، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی كنند . میوه‌هایی نیز در این شب خورده می‌شود كه به گونه‌ای نمادی از خورشید است مانند : هندوانه سرخ ، انار سرخ ، سیب سرخ یا لیموی زرد . قصه‌هایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد ، رستم و سهراب ، حكایت حسین كرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی كرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در كرمانشاه بود . آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگ ‌ترین فرد فامیل كه معمولاً پدربزرگ و مادربزرگ بودند می‌رفتند و با تكاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش كرسی فرو می ‌رفتند . افراد فامیل بر سر یک سفره باهم شام می‌خوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنی‌های متنوعی چیده می‌شد .


خوراكی‌های شب چله

اجداد ما سر سفره‌هایشان در شب یلدا میوه‌هایی چون : هندوانه ، خربزه ، انار ، سیب ، خرمالو و به می ‌گذاشتند و بیشتر این میوه‌ها را نمادی از خورشید می‌دانستند . هندوانه كه قاچهای مدور می‌خورد مثل خورشید ، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است .

مردم تالش به جز خوردن هندوانه در شب یلدا ، با پوست آن فال هم می ‌گیرند . برای این كار پوست هندوانه‌های شب یلدا را برش می‌دهند ، آن را چهار قسمت كرده ، چهار تكه را به دست گرفته و نیت می‌ كنند . بعد از این‌كه نیت كردند پوست هندوانه را از جلو به پشت سر می‌اندازند . طبق رسم تالشی‌ها ، اگر دو قطعه سبز و دو قطعه سفید بیفتد ، خوب است . یک قطعه سبز و سه قطعه سفید ، باطل است و هر چهار قطعه سبز یعنی این ‌كه كسی كه نیت كرده خیلی خوش شانس است .

انار یكی دیگر از میوه‌های یلداست كه نماد تناسل نسل و زایش است . آن را دانه كنید و در ظرف سفالی رنگی بریزید . می‌توانید انار را با گلپر بخورید . گلپر علاوه بر خاصیت‌هایی كه دارد اگر با انار همراه شود از سرماخوردگی پیشگیری می‌كند .

در شب یلدا و براساس رسوم و باورهای قدیمی ، مردم با خوردن میوه‌های تابستانی با آنها خداحافظی می ‌كنند تا سال بعد و با خوردن آجیل و تنقلات به استقبال زمستان می‌روند و شب چله را جشن می‌گیرند . پس می‌خوریم تا با سرما ، ناباروری ، پژمردگی و مرگ مبارزه كرده باشیم و می‌خوریم تا یادمان به فصل گرما ، روشنایی ، باروری ، سبزی و زندگی باشد!

آجیل شب چله قدیمها شامل دانه‌هایی چون : گندم و نخود برشته ، تخم هندوانه و كدو ، بادام ، پسته ، فندق ، كشمش ، انجیر و توت خشک بود و حالا با انواع برگ‌ های خشک شده مثل برگه هلو و آلو همراه است و در آن از تخم هندوانه و گندم خبری نیست . اما برعكس شب عید كه پلو و ماهی غذای مخصوص آن است ، شب یلدا غذای مخصوصی ندارد .

هر یک از خوردنی‌های شب چله علاوه بر اینكه نماد چیزی هستند ، خاصیت‌ درمانی و طبیعی دارند . جعفر شهری در كتاب «طهران قدیم» در رابطه با خواص مواد غذایی كه در این شب خورده می‌شود ، نوشته است : «مردم معتقد بودند با خوردنی‌های سفره شب یلدا ، مثل خوراكی‌های پای سفره هفت‌ سین طبیعت گرم خود را می ‌توانند سرد كنند و طبیعت سرد خود را گرم كنند . به این صورت كه اگر از گرمی مزاج رنج می ‌برند ، هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت می‌شوند ، توت و كشمش و خرما و مثل آن بخورند» در واقع این میوه‌ها و خوراكی‌ها هر یک بار معنایی نمادین با خود دارد . یكی از رسم‌های شب یلدا ، فال حافظ گرفتن است . غزلیات حافظ ؛ یار جدانشدنی سفره‌های یلداست .


یلدا از كجا آمد

شب یلدا در نیمكره شمالی زمین ، همزمان است با انقلاب زمستانی و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب كوتاه ‌تر می‌شود . «یلدا» اسم دخترانه است و اسم بعضی از شما كه دارید اینجا را می‌خوانید اما در اصل برگرفته از زبان سریانی است و معنایش هم یعنی تولد . جشن میلاد مسیح كه در 25 دسامبر است ، در اصل جشن ظهور میترا بوده كه مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد مسیح قرار دادند . یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است كه درازترین شب سال است .
یلدا را می‌شود جشن و گردهمایی خانوادگی هم دانست . در شب یلدا خویشاوندان نزدیک در خانه بزرگ خانواده گرد می‌آیند . در سرمای اول زمستان ، دور كرسی نشستن و تا نیمه ‌شب میوه و آجیل و غذا خوردن و به فال حافظ دل سپردن از ویژگیهای شب یلداست .

یلدا از كجا آمد؟ اجداد ما 7 هزار سال پیش به تقویم خورشیدی دست پیدا كردند و فكر نكنید به همین آسانی بود ، كلی طول كشید بفهمند اولین شب زمستان بلندترین شب سال است . همین نیاكان حركت خورشید را در برجهای آسمان اندازه ‌گیری كردند و برای هر برجی نامی گذاشتند . آنها گاه‌شماری را بر اساس چهل روز ، چهل روز تقسیم كردند . در فرهنگ ایرانیان و نیاكان ما عدد چهل مانند عدد شش و دوازده قداست دارد . كلمه‌های «چله نشستن» ، «چل ‌چلی» و در طبرستان واژه‌های «پیراچله ،‌ گرماچله» اهمیت این عدد را در فرهنگ ایرانی نشان می ‌دهد . باستانی‌ها ماه را به چهل روز تقسیم كردند و 9 ماه داشتند . اما بعد از مدتی این روزها به سی‌ روز تغییر پیدا كرد و ماه سی ‌روزه شد .


منبع : jamejamonline.ir

افسون 13 12-06-2012 05:30 PM

نمادشناختی برف در اسطوره‌های ایران
 
نمادشناختی برف در اسطوره‌های ایران


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/117957.jpg


برف یکی از ریزش‌های آسمانی و نیز نام پوششی است که از آن بر زمین تشکیل می ‌گردد . واژه کنونی «برف» از واژه پهلوی «وَفر» گرفته شده‌است . برف در زبان کهن پهلوی به شکل‌های‌های «اِسنیزَگ»، «اِسنیخر» و «اِسنوی» نیز آمده‌ است که همگی با واژه (snow) در زبان انگلیسی هم ریشه‌اند .

در فرهنگ ایران باستان ، برف همچون باد ، باران ، مه و ابرِ باران زا ، از آفریده‌های مادی پیش از آفرینش زمین دانسته شده ‌است . خدای برف یکی از اسب‌ای گردونه ناهید یا آناهیتا بود. (آناهیتا در زبان اوستایی ، نام یک پیکر کیهانی ایرانی است ، که ایزدبانوی «آب‌ها» (آبان) پنداشته وستوده می‌شود و از این رو با نمادهایی چون باروری ، شفا و خرد نیز همراه است) ، در اوستا به بارش برفی سنگین اشاره رفته ‌است و در یشت‌ها (سروده هایی هستند که عموماٌ به ستایش خدایگان قدیم ایرانی مانند مهر، ناهید و تیشتر و غیره اختصاص دارند) ، زمستان هولناکی پیش بینی شده که سه سال زمین را دچار باران و تگرگ و برف و باد سرد خواهد کرد ، چندانکه زمین ویران و مخلوقاتش نابود خواهند شد . در شاهنامه روایتی هست که در جنگ ایران و توران در زمان کیخسرو ، برف سنگینی همه جا را پوشاند ، چنانکه نبرد از یاد همگان رفت و ناچار شدند که اسبان جنگی را بکشند و بخورند .

از دید نمادشناسی ، برف در اسطوره‌های ایرانی پدیده‌ای خجسته و باشگون و اهورایی شمرده می‌ شود . هر چند از پدیده‌هایی است که با روزگار سرما در پیوند است که در چشم ایرانیان ؛ روزگاری سخت ، بی شگون و اهریمنی می ‌نموده است . اما با این وجود این خجستگی برف در روزگار سرما بازمی‌گردد به رنگ سفید آن . سفیدی در نمادشناسی ایرانی همیشه نشانه ای فرخنده بوده است برخلاف سیاهی که نشانه‌ای است پلید و ناهمایون و اهریمنی .

از این روی برای نمونه در خوانهایی که پهلوانان آیینی از آنها می ‌گذرند تا به پاکی و پالایش برسند ما به نماد برف بازمی‌خوریم . در خوان‌های نهایی ، هنگامیکه پهلوان به فرجام نبرد و تلاش شگرف و دشوار خود می‌رسد ، برف به نمود می‌آید و رخ می ‌نماید . این نشانه آن است که پهلوان آیینی از تیرگی‌های تن و از آلایش‌های گیتی که جهان خاکی است می‌رهد و به سفیدی ، به روشنی و رهایی راه می ‌جوید . در همین زمینه یک کارکرد برجسته نمادشناختی از برف در داستان کیخسرو دیده می‌آید . کیخسرو شهریار آرمانی و آیینی ایران است . از این روی هنگامیکه به بزرگترین کارزار خویش که همانا در بندافکندن و کشتن افراسیاب تورانی است ، دست می‌یابد ، در فرازنای شکوه فرمانروایی به ناگاه پادشاهی را رها می‌کند و به پارسایی و پرهیز روی می‌آورد و کار جهان خاکی را فرو می‌گذارد تا زنده به مینو (جهان نهان) راه ببرد . این راه بردن بدین سان در داستان آمده است که کیخسرو با تنی چند از پهلوانان نامدار ایرانی به کوهی می‌رسد . کیخسرو همراهان را بدرود می‌گوید و در آن کوه در میانه برف و بوران از دیدگان ناپدید می ‌شود . آخرین پیوند کیخسرو با گیتی با جهان پست در برف رخ می‌دهد ، چنانکه گویی برف مرز میان گیتی و مینو است کیخسرو با گذشتن از برف و نهان شدن در آن به جهان دیگر که جهان جاوید و جان است ، راه می ‌برد . از این رو اگر نمادشناسانه به این داستان حماسی و نمادین ایرانی بنگریم ، کیخسرو از سیاهی گیتی و تن به یکبارگی می‌رهد و سراپا به سفیدی می ‌رسد ، این سفیدی آغازی است برای آنکه به پیراستگی و پالایش بازپسین دست بیابد و به جهان نهان به نزد آفریدگار راه بجوید .


منبع : tazeh.net

افسون 13 12-07-2012 10:34 AM

آواز کمانچه و دهل با عطر بهار نارنج و تویانه در میان عروسی‌های ایرانی!
 
آواز کمانچه و دهل با عطر بهار نارنج و تویانه در میان عروسی‌های ایرانی!


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/116943.jpg


معمولاً عروسی مراسمی است که به عنوان اعلان شروع زندگی رسمی دو نفر برگزار می شود . به خصوص در دوران قدیم که اجرای دقیق و موبه موی این رسوم اهمیت زیادی داشت از آن جهت که ثبت رسمی ازدواج به شکل امروزی صورت نمی‌گرفت .

در ایران برای اینکه ازدواج دختر و پسری به رسمیت شمرده و مشروع شود ، در زمان فراغت از کار، جشنی برای ازدواج برپا می‌شد و قوم و قبیله دعوت می‌شدند . این مراسم به این منظور انجام می‌گرفت که در آینده اگر اتفاقی برای مرد خانواده می‌افتاد و منجر به فوت او می‌شد ، قبیله شهادت به ازدواج آنها داده و فرزند این ازدواج مشروع شمرده و وارث متوفی محسوب شود .

مراسم عقد و عروسی ایرانی معمولاً شامل خواستگاری ، نامزدی و شیرینی‌ خوران ، تهیه جهیزیه و انجام خرید عروسی ، جهازبران ، پهن کردن سفره عقد و سائیدن کله‌قند ، خواندن خطبه عقد ، حنابندان ، جشن عقد و عروسی ، مراسم پاتختی و مادر زن سلام ، پاگشا می‌شود البته نباید رسومات نسل جدیدتر را مثل تهیه کیک عروسی ، فیلمبرداری ، تزئین ماشین عروس و رفتن به ماه عسل نادیده گرفت .


عروسی در اقوام ایرانی

مردم بلوچ در مراسم عروسی آداب و سنن خاص خود را دارند آنها داماد را سوار برمرکب شتر کرده و پسر بچه‌ای را جلو داماد سوار بر شتر می‌نشانند سپس با سردادن ترانه‌های شادی به اسم هالی داماد را به طرف می برند . در مراسم همه ایل شرکت می‌کنند و خود را در شادی و سرور سهیم می‌دانند . در این هنگام توشمال‌ها شروع به نواختن آهنگ‌های محلی می‌کنند و مجلس شور و حال دیگر به خود می‌گیرد .

یکی از کارهای عروسی در بختیاری فراهم آوردن «سوخت» برای تهیهٔ غذای عروسی است . چند روز مانده به عروسی عده‌ای از جوانان با چارپایانی برای تهیهٔ هیزم به کوه و صحرا می‌روند . معمولاً همهٔ جوانان داوطلب چنین کاری هستند ، زیرا می‌دانند که برای عروسی خودشان متقابلاً جوانان دیگر این زحمت را متحمل می‌شوند . معمولاً به جز آوردن هیزم ، دوغ ، کره ، ماست و کشک هم از گله ‌داران دریافت و برای داماد می‌آورند .

در میان اقوام لر، معمولاً رسم بر این است که زنان فامیل دختری را برای پسر انتخاب می‌کنند و چندین بار به خانه دختر رفت و آمد می‌کنند تا حرکات و رفتار او را در برخورد با مهمان و خانواده اش مورد ارزیابی قرار دهند پس از آن نوبت به آمد و شد ریش سفیدان است . یکی از آداب ویژه مردم لر که در آیین‌های عروسی مردم این دیار رایج است رقص و پایکوبی به همراه بازیهای سنتی و محلی است . ساز و سماع ، کمانچه و تنبک از آلات موسیقی است که در آیین عروسی لرها از آن استفاده می‌شود .

در عروسی مردم گیلان به ویژه در مناطق روستایی پیوند دو خانواده با یاری و همکاری در کار و زندگی آغاز می‌شود . پسران در شالیکاری ، دروی شالی ، کلش ریختن بام خانه‌ها ، درودی گندم وسایر کارهای کشاورزی و باغداری ، دامداری ، نوغان داری و غیره که بر عهده مردان است به کمک پدر نامزد خود به اصطلاح به یاوری می‌ روند و زنان نیز در پخت و پز کمک می ‌کنند .

شیرازی‌ها خانه داماد و عروس را برای مراسم عروسی آذین بندی می‌کنند و گلدان‌های سفالی که معمولاً دارای گل شمعدانی است دور حوض می گذارند . کف حیاط فرش می‌گسترند بعد از حضور همه مدعوین و گرم شدن مجلس به دنبال عروس می روند آنها با بهارنارنج و اسپند به استقبال عروس می روند .

در عروسی کردها آوای سرنا و دهل نسیم دل انگیزی است كه در پهند‌شت دل كردها وزیدن می‌ گیرد . آوای سرنا و دهل با تپش قلبها همراه می‌شود . زنان با لباس‌های رنگارنگ كه به بهار و خزان می مانند حضور دارند . دختران نوعروس معمولا روپوش قرمزرنگی بر سر و صورت می‌افكنند تا قابل شناسایی برای جوانان مجرد باشند ، و جوانان مجرد شاید از میان دخترانی که روسری سفید رنگ دارند عشق خود را بیابند .

در عروسی ترکها ابتدا با چایی از آنها پذیرایی می‌شود و بعد کسی که مسئول جمع آوری هدایا است با کاسه‌ای نقل و شکلات وارد می‌شود میهمان‌ها هر کدام مقداری از محتویات کاسه را بر می‌دارند و بعد هر کدام هدایای نقدی خود را که به گویش محلی (تویانه) گفته می شود بدست او می‌دهند ونام خود را در گوش جمع آوری کننده هدایا می‌گویند واو نیز مبلغ و نام صاحب هدیه را به شخص دیگری که مسئول ثبت و نگهداری هدایا است می گوید تا آنرا در لیست خود منظور نماید .

آیین این جشنها در طول تاریخ سینه به سینه به نسل های بعد منتقل شد و به صورت امروزی به ما رسید . البته بماند که در آن زمان کمتر کسی پیدا می‌شد که از شام و نحوه پذیرایی میزبان ایراد بگیرد و تا صبح خیابان‌ها را بند بیاورد و سر مردم را ببرد . یا اینکه برخی عروس خانم‌ سر میزان مهریه هی چانه بزند و هی آن را بالا ببرد و داماد هم چشمش دنبال جهیزیه بهتر باشد . همه چیز ساده برگزار می‌شد . ساده اما صمیمی و با مشارکت!


منیع : bornanews.ir

افسون 13 12-08-2012 08:41 AM

تقویم دوازده حیوانی در تاریخ و فرهنگ ایرانی
 
تقویم دوازده حیوانی در تاریخ و فرهنگ ایرانی


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/118631.jpg



موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زین چارچو بگذری نهنگ آید و مار
آنکه به اسب و گوسفند است حساب
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار


ازقرن ششم هجری قمری ، دراکثرمتون و منابع تاریخی ایران ، با اینکه وقایع تاریخی کلاً با تقویم هجری قمری ثبت می‌شده اسامی‌ روزها ، ماهها و سالهای دیگری نیز آورده شده است ، مثلاً : «... روز آدینه پنجم شون آی هوکرییل که سال گاو باشد ، موافق سوم رمضان سنه و ستمائه» و یا : «... سحرگاه شب آدینه بیست و نهم ربیع اول سنه سبعین و ستمایه موافق اول یگیرمینجی آی قوین ییل ...» و یا : «درسال یکهزار و دویست و شصت مطابق سنه لوی ئیل چون ساعت هشت دقیقه ازروز چهارشنبه شهر صفر گذشت آفتاب ازحوت تحویل داد ...» با توجه به این متون و با ملاحظه به کار گرفته شدن گاهشماری تازه درآنها درمی‌یابیم که تقویم دیگری ازاین زمان درایران معمول شده است که امروز ما آن را به نام تقویم دوازده حیوانی ترکان می‌نامیم ، هر یک از سالهای این تقویم به اسم حیوانی نامگذاری شده است که از موش شروع و به خوک ختم می‌شود و یک دوره دوازده ساله را تشکیل می‌دهد . به تحقیق معلوم شده است که اصل اسامی‌ آنها ترکی بوده و بعدها اعراب و فارسی زبانان این تقویم را در آثارشان به کار برده اند ، با این تفاوت که اینان این اسامی‌ترکی حیوانها را به زبانهای خود برگردانده اند ، ازآن جمله ادیب و شاعر قرن هفتم هجری ابونصرفراهی در اثر بدیع و جاودانی خود «نصاب الصبیان» آنها را به زبان فارسی و عربی و به صورت شعر درآورده است و ما اشعار او را سرآغازی برای این مقاله قراردادیم .

آن طوری که سراغ داریم ، درعصرحاضر تنها چینی‌ها هستند که این تقویم را به کار می‌برند غیراز چینی‌ها حتی مردم کشور ترکیه امروزی که خود را وارث آداب و رسوم و تمدن اقوام ترکان آسیای مرکزی می‌دانند از تقویم دیگری استفاده می‌کنند و نشانه‌هائی از آن در فرهنگ مردم ترکیه مشاهده نمی‌شود . اما با توجه به اینکه این تقویم از آن ِ مردم آسیای مرکزی و شرق دور محسوب می‌شود با تجلی تمام ، نه تنها در متون ادبی و تاریخی ما جائی برای خود بازکرده بلکه درفرهنگ عامه ما نیز نفوذ عمیق پیدا کرده است . به طوری که درزمان حاضرهریک ازسالها را منسوب به یکی ازاین حیوانات می‌کنیم ، مخصوصاً موقع تحویل سال برای آن اهمیت فراوان قائل هستیم و ازطرفی این تفکر و اندیشه حاصل شده است که خصوصیات هریک ازاین حیوانات تأثیری در وقایع سال جدید دارد و همین طور در روحیات و خلق و خوی و سرنوشت افراد و متولدین آن سال مؤثرمی‌باشد . مثلاً سال اسب ، سالی پرتحرک و پرفعالیت ، با پیروزی تلقی می‌شود و یا سال سگ ، سالی پرمخاطره و توأم با سوء تفاهم و دشمنی و ستیزمی‌ باشد . هدف ما ازنگارش این مقاله در وهله اول تحقیق تاریخی در اصل و منشاء این تقویم و بعد چگونگی ورود آن در تاریخ و فرهنگ ایران است .


اصل و منشاء تقویم دوازده حیوانی

در مورد گاهشماری ملل باستانی منابع و اسناد بالنسبه فراوانی در اختیار داریم ، اما در خصوص تقویم ترکان ، قدیمی‌ ترین اسنادی که می‌توان ازآنان نام برد تنها دو اثر از ابوریحان بیرونی : الاثارالباقیه عن القرون الخالیه و قانون مسعودی اوست . در کتاب نخست ابوریحان بیرونی وقتی که از تقویمهای معمول نزد ملل مختلف یاد می‌کند در ضمن جداولی که برای نشان دادن ماهها و سالهای آن تقویم رسم می‌کند در کنار یکی از آن جدول‌ها دو ستون هم به ماههای ترکی اختصاص داده است . در یکی از آن جدولها تحت عنوان «جدول ماههای ترک» چنین می‌نویسد : «سجاق-اود - بارس - تفشخان - لو- ییلان- سیلان - یونت - قوی - بیچین - ایت ستونگز» و در بالای ستون دیگری ضمن نوشتن این مطلب که : «نه بر مقادیر و نه بر معنی و نه بر کیفیات این ماهها آگاهی پیدا کردم» اسامی‌ دیگری ازماههای اقوام ترک را ارائه می‌دهد : «الغ آی ، کحک آی ، برینج آی ، یکنیج آی ، التیج آی ، یاشنج آی ، ***نج آی ، اوننج آی ، تورتنج آی ، بجنج آی ، یتنج آی» همینطوراین دانشمند در کتاب قانون مسعودی خود در فصلی که از تقویم ملتها بحث می‌کند ، درجائی که ازچگونگی استفاده آن دسته مردم جهان از سیرماه درآسمان و رؤیت حالات مختلف آن (اهله قمر) برای نامگذاری ایام ماه و تنظیم تقویمهایشان سخن می‌گوید و آنهائی را که اساس گاهشماریشان براین اصول است نام می‌برد . اشاره کوتاهی نیزبه تقویم ملل ترک کرده و آنان را هم جزو آن دسته ازملل قرار می‌دهد که مبنای گاهشماریشان براساس اهله قمراست و ازتقویم قمری در ثبت وقایع پیروی می‌کنند .

به جز ابوریحان بیرونی ، محمد بن الحسین بن محمد الکاشغری که معاصرابوریحان نیز بوده است دردیوان لغات الترک (نگاشته شده در سال 446 هجری قمری) با آوردن نام دوازده حیوان و انتساب آنها به ترکان در خصوص تاریخچه این تقویم چنین می‌نویسد: «... اصل آن مربوط می‌شود به پادشاهی از پادشاهان ترک ، زیرا وی زمانی که اراده کرد تاریخ جنگی را که پیش از او اتفاق بود بداند چون کسی تاریخ دقیق آنرا نتوانست حدس بزند . بنابراین به دستور آن پادشاه قرار شد بزرگان قوم جمع شوند و مبدائی برای تعیین زمان وقایع تاریخی انتخاب کنند تا آیندگان مثل معاصران مرتکب اشتباهاتی نشوند . درمجمعی که بدین منظورتشکیل یافت پیشنهاد شد که برای این کارازصورفلکی استفاده شود و اسامی‌هر یک از دوازده برج سماوی را برسالی بگذارند و هر دوازده سالی را یک دوره حساب کنند . اما این پیشنهاد مورد موافقت واقع نشد ، سپس چنین تصمیم گرفته شد به این منظور از اسامی‌حیوانات استفاده شود . برای این کارعازم شکارگاه شدند و از تمام شکارچیان دعوت به عمل آمد . شکارگاه حوضه صحرای (ایلا) تعیین شد و شکارچیان از هر سو حیوانات را به طرف حوضچه صحرای ایلا به حرکت درآوردند . چون این کار انجام گرفت و تمام حیوانات و وحوش به کنار رودخانه رفتند . شکارچیان که در تعقیب آنها بودند چون به جمع آنها رسیدند دوازده نوع حیوان را مشاهده کردند . این پیش آمد را به فال نیک گرفتند و نام هر یک از این حیوانات را برای سالی انتخاب کردند»
بعد از منابع یاد شده و اطلاعاتی که از آنها حاصل کردیم باید به اطلاعات دیگری نیز اشاره نمود که خواجه نصیرالدین طوسی به ما می‌دهد .

خواجه نصیرالدین طوسی از علما و منجمین قرن هفتم هجری در اثر خود به نام «زیج ایلخانی درباب معرفت تواریخ» می‌نویسد : «تاریخی که پادشاهان ما به کار می‌دارند تاریخ ختائیان و ترکستانست و آنچه در ولایتهای ما به کار می‌دارند تاریخ رومیان عربها و تاریخ پارسیان باشد» درعبارت نوشته فوق منظور از پادشاهان ما هولاکوخان مغول است که خواجه نصیرالدین به خدمت او وارد شد و در بنای رصدخانه مراغه شرکت کرد و کتاب زیج خود را بنام هولاکو (زیج ایلخانی) نامید . دوازده فصل از فصول این کتاب در خصوص شناسائی تقویم ترکان و کیفیت احتساب آن نوشته شده است .

خواجه نصیرالدین در شرح این تقویم ابداع و اختراع آن را به حکمای ختاء (ختن) نسبت می‌دهد . اما در تاریخ دیگر وی به نام سی فصل در این مورد چنین آمده است : «از جمله تواریخ ، تاریخ ترکی است ، بدان که حکماء و ایغور تاریخی وضع نموده اند و این تاریخ را هم در تقویم ثبت نمایند و در شمردن سالها بر دور اثنا عشری اقتصار نمایند . چون در میان ایشان ادوار متعدده است که در زیجه منظور است از آن جمله دور اثنی عشریست و آن چنان است که هر سالی را به اسم جانوری موسوم نموده اند ...» درادامه مطلب شاج (عبدالعلی بیرجندی) از قرار معلوم از خود اضافه می‌کند « ... مبداء تاریخ معین نیست که چه حادثه را مبداء تاریخ ساخته اند و سالهای بعد را به او نسبت بدهند و بعضی گویند که مبداء تاریخ را غازان خان شاه گرفته اند و به این تاریخ غازانیه نیز گویند»

سید جلال الدین تهرانی ، آنجا که از تقویمها بحث می‌کند در مورد تاریخ دوازده حیوانی ترکان بدون اینکه اشاره ای به تاریخچه آن کند این تقویم را به اسم تاریخ ترکان غازانی آورده و چنین می‌نویسد : «تاریخ ترکی غازانیه - مبداء این تاریخ 700 هجری قمری مقارن سلطنت غازان خان پادشاه مغول می‌باشد و سالهای آن شمسی است که اول آن مقارنه ی آفتاب و ماه در اواسط برج دلو شروع می‌گردد و دارای دوره دوازده گانه است که با اسماء حیوانات ، سیچقان ئیل ، اودییل الخ نامیده می‌شود و امسال (1308) سال 629 ، از تاریخ غازانیه است»

در دوره‌های بعدی شرح‌هائی در مورد کتاب معرفت التقویم خواجه نصیرالدین طوسی به رشته تحریردرآمده از آن جمله شرح بیرجندی و شرح ملامظفر منجم است ، شرح ملامظفر منجم شرحی است بر شرح بیرجندی . در شرح ملامظفر چنین آمده است : «... در زیجات قدیمی‌ کیفیت تاریخ اهل خطای مذکور نیست و متعارف نبوده تا بعد از آنکه هولاکوخان به مملکت ایران استیلا یافت و جمعی ازمنجمین که از ولایت خطا با وی بودند مثل فوستنجر (نام شخصی است معروف به سنگ سنگ یعنی عارف) ، با سلطان المحققین (منظور خواجه نصیرالدین است) اختلاط و مجالست نمودند و کیفیت تاریخ مذکور را خاطرنشان کردند ، بعد محقق به فرمان هولاکوخان قاعده استخراج تاریخ مذکور را در تاریخ ایلخانی قلعی نموده و سلطان مغفور نیز در زیج به خواجه ایراد کرده و در ایران متعارف شد»

با توجه به اطلاعات یاد شده و با دقت در نوشته‌های ابوریجان بیرونی ، محمود کاشغری و خواجه نصیرالدین طوسی و با آگاهی از شرح ‌هائی که درباره آثار آنان تا قرن دهم هجری نگارش یافته است . جای شگفتی است که در دوره صفویه با وجود اینکه به این تقویم توجه وافر و علاقه خاصی معطوف شده ، از ریشه‌های تاریخی آن و اینکه این تقویم از کجا آمده است بی خبربوده اند ، این تعجب ما وقتی بیشتر می‌شود که قول شاردن سیاح معروف فرانسوی را که سالها در دربار سلاطین صفوی به سر برده و آداب و رسوم و جریانات تاریخی عهد صفوی را در ده مجلد به رشته تحریر درآورده است ، می‌خوانیم . وی در فصولی از کتاب خود که در مورد تقویم معمول این دوره اظهار نظر می‌کند ، از اصل و اساس آن ، اظهار بی اطلاعی می‌کند .

با توجه به مطالب شاردن معلوم می‌شود منجمین دوره صفوی در این خصوص اطلاع جامعی نداشته اند والا شاردن می‌توانست اطلاعات خود را به وسیله آنان تکمیل کند .
از آثار شیخ بهاءالدین محمد ابن حسین العاملی نیز چیزی دراین باب بر معلومات ما اضافه نمی‌شود ، جزمطلب کوتاهی در خلاصه الحساب او شبانه روز نزد منجمان خطا و اویغور از نیمه شب است تا نیمه شب دیگر» ، چیز تازه ای نمی‌بینیم .
شاردن بدون اینکه مأخذی نشان دهد یا از مورخین نقل قول کند ، این تقویم را نتیجه بت پرستی و ستایش اصنام می‌داند : «... مورخین مدعی هستند که در نتیجه بت پرستی و ستایش اصنام ، اسامی‌ سالهای ترکی پدید آمده است ، نامهای حیوانات به ازمنه و اوقات اطلاق شده است . چون حتی تقسیمات گوناگون سال یعنی ماه و هفته و روز نیز به نام جانوران نامیده شده است و همه اینها به منظور تخلیه خاطره اسامی‌ حیوانات است که در اوقات مختلفه در مقابل اصنام قربانی می‌شده است .
شاردن اضافه می‌کند : «ایرانیان در تواریخ محاسبات مالیه خود تقاویم ادوار اثنی عشری ترکی را به کار می‌برند ، فی المثل آغاز سال مالی را با تطبیق سنوات ترکی اول محرم یونت ییل (سال اسب) هزار و هفتاد و شش هجری قمری قرار می‌دهند»
از مورخین عرب زبان قرن نهم هجری تقی الدین احمد مقریزی در کتاب الخطط مشهور خود ، آنجا که از این تقویم بحث می‌کند ، مأخذ خود را زیج ادوارالانوار معرفی کرده و ازقول صاحب این زیج ، تقویم مشهور به دوازده حیوانی ترکان را از ابتکارات مردم چین می‌داند .

مارکوپولو سیاح معروف که در قرن هشتم هجری از چین دیدن کرده در سفرنامه خود می‌نویسد : «تاتارها سالهای خود را به دوره‌های دوازده گانه تقسیم می‌کند و بر روی هر سال نام مخصوصی می‌گذارند ، مثلاً نام سالی ؛ شیر، سالی دیگر گاو، سال بعد اژدها و همینکه دوره دوازده ساله سپری شد مجدداً دوره بعد به همین منوال تجدید می‌گردد»

تازه ترین اثری که در خصوص این موضوع اطلاعات اجمالی به ما می‌دهد کتاب (طالع بینی چینی) اثر پائولادلسول Peula Delsol است .
چنین آمده است : «اینکه چرا این دوازده حیوان برای تنظیم سرنوشت زمین و انسان انتخاب شده اند به افسانه ای برمی‌گردد که در بین ملتها رایج است ، آنها می‌گویند یک روز بودا درشروع سال نو تمام حیوانات را دعوت کرد ازبین تمام حیوانات تنها دوازده حیوان به دعوت او پاسخ گفتند و به ملاقاتش آمدند ، بودا نیز مقدر کرد که سرنوشت جهان به دست این دوازده حیوان باشد که یکی پس از دیگری هر ساله ظاهر شوند»

حاصل گفتارآنکه به استناد بدین مطالب که ملاحظه کردیم می‌توانیم بگوئیم که این گاهشماری ازاختراعات و ابتکارات مردم شرق آسیا است و اینکه کدام یک از ملل شرق آسیا درآن پیش قدم بوده است جای تردید است ولی با توجه به مطالب آثار یاد شده مقرون به یقین خواهد بود اگر اهل ختن را نسبت به سایرین مقدم بدانیم تا در زمانهای بعد ترکهای متمدن اویغوری از آنها گرفته باشند و اگر به قول برخی از محققین تاریخ باستانی چین که جلگه رودخانه ناریم واقع در سرزمین ختن را مهد اولیه تمدن چینی می‌دانند معتقد باشیم . این نظریه ما نیز بدون تردید قابل تأیید خواهد بود و از طرفی در کلیه منابع شهرت این تقویم به ترکان و یا ختائیان است و اسامی‌ مربوط به مشتقات آن نیز یعنی سال ماه و روزها همه به زبان ترکی است و هیچ عنوان چینی در آنها ملاحظه نمی‌شود و ازطرفی ، چینی‌ها قبل از اینکه تقویم دوازده حیوانی در سرزمین آنها رایج شود ، تقویم خاصی داشته اند ، زیرا ویل دورانت در اثر بزرگ خود (مشرق زمین گاهواره تمدن) مطلبی که در خصوص گاهشماری چین باستانی می‌نویسد آنرا ثابت می‌کند ، ولی در آن تقویم از مسایل مربوط به تقویم دوازده حیوانی اثری نیست ، بنابراین تقویم مورد بحث ما به هیچ وجه ریشه چینی نمی‌تواند داشته باشد .


ورود و نفوذ تقویم دوازده حیوانی در فرهنگ ما


نفوذ و ترویج تقویم دوازده حیوانی ترکان در فرهنگ و ادب ایران زمین را باید از اثرات حمله مغول و تشکیل سلسله‌های ایلخانی در ایران دانست ، زیرا این موضوع ، همانطوریکه در زیج ایلخانی خواجه نصیرالدین طوسی ملاحظه می‌کنیم : «تاریخی که پادشاهان ما به کار می‌برند تاریخ ختائیان و ترکستانست» و یا در شرح بیرجندی بررسی فصل خواجه نصیرالدین طوسی و همچنین تشریح آن شرح توسط ملا مظفر منجم می‌خوانیم :«... به فرمان هولاکو قاعده استخراج تاریخ مذکوره را در تاریخ قلمی‌نمود و ... در ایران متداول شد» برای ما روشن می‌شود . دکتر ذبیح الله صفا نیز درتاریخ ادبیات ایران این مطلب را چنین بیان می‌کند : «هرچه برعمر حکومت مغولان در ایران بیشترگذشت این نفوذ بیشتر شد ، چنانکه حتی طرز گاهشماری آنان که مبنی برتصور دوری در سنین و تسمیه آنها به اسامی ‌حیوانات بود درایران متداول شد» با توجه به اینکه دوره مغول در ایران دوره تزلزل روحی و اخلاقی بود ، یأس و ناامیدی و حرمان بر همه مسائل سایه افکنده بود و مردم خود را اسیر دست سرنوشت حس می‌کردند و برای نجات و رهائی از دست ناملایمات و آگاهی ازآینده و برای پیش بینی‌های لازم به احوالات و احکام نجوم و تفأل متوسل می‌شدند و علی الخصوص حکام و زمامداران وقت یعنی پادشاهان مغول نیز بنا به اقتضای محیط اولیه خودشان که غرق در خرافات بودند اعتقاد به نحس و سعد ایام و ساعات داشتند بازار پیشگویان پر رونق بود و متاعشان خریدار داشت . از این رو این قبیل مسائل روز به روز در فرهنگ عامه برای خود جائی باز می‌کرد . متحمین عصر ضمن اینکه همشان معطوف به اسطرلاب و زیج و استخراج تقویم بوده احکام نجومی‌ را نیز در کنار و حاشیه آن می‌آوردند و ارتباط زایچه هر فردی را با روزها و ماه‌ها و سالها در نظر می‌گرفتند و پیشگوئی‌هائی را درباره آنان می‌کردند .

باید یادآوری کرد که درادوار پیشین نیز طالع بینی و پیش گوئی درمیان مردم معمول بوده ولی با این فرق که دردوره‌های قبل از حمله مغول بروج دوازده گانه فلکی دراین امر مورد استفاده قرار می‌گرفت . اما از این دوره به بعد این بروج و احکام مربوط به آنها جای خود را به حیوانات این تقویم داد ، و هر سالی که اختصاص به حیوانی داشت خصوصیات آن حیوان نیزحاکم بر سرنوشت افراد شناخته شد . مثلاً سالی که به نام موش بود ، خصوصیات موش را در طالع و سرنوشت نوزاد آن و روابط اجتماعی افراد ، در رفاه یا قحطی‌های آن سال حاکم و مؤثر می‌دانستند ، و یا سالی که به اسم سگ بود درنده خوئی آن حیوان بنابر اعتقاد عامه بر مقدرات مردمان آن سال حاکم می‌شد .


نمونه ای از این گونه عقاید را در ابیات زیر ملاحظه می‌کنیم :


سال ایت آمد و بدرید مردمان را چو سگ بروز سفید
گندم و گوشت و استخوان همه را خورد و بر هیچ کس جوی نرسید
قحطی نان چنان فراهم شد پشت مردم ز جوع جمله خمید
مهررا ازمیان چنان برداشت همه یاران ز همدیگر ترسید
شانزده سال و یکهزار و سه صد هست تاریخ سال شدید
سال آینده را خدا داند کارمجرم به آه و ناله کشید


که شاعر گرفتاری اجتماع را ناشی از خصوصیات سال سگ می‌داند . و یا انجام کاری را در سالی که به نام حیوانی خوش یمن بود پرازنعمت و برکت تلقی می‌کرد . چنانکه احداث دری به باغ سعادت آباد را در سال تخاقوی در زمان شاه صفی ، میرزا طالب خان وزیر ، نمونه ای از خیر و برکت آن سال می‌داند :

به سال تخاقوی از باغ شاه به امرشهنشاه والا گهر
دری شد گشوده به بیرون زباغ مقیم درش چاوشان ظفر
پی سال تاریخ این فتح باب که پیوسته بادا مصون ازخطر
چو کردم تفکربه من پیرعقل بگفتا (به جنت گشودند) در


غیراز نفوذ این تقویم و خصوصیات آن در اشعار و اقوال و افکارخاص و عام ، در متون تاریخی قدیم و معاصر نیز استعمال شده است :

- اسکندربیگ ترکمان در تاریخ عالم آرای عباسی از جلوس شاه عباس بزرگ وقایع سالهای سلطنت او را با سال ترکان همراه با تاریخ هجری قمری می‌آورد .
- محمد تقی لسان الملک سپهرمورخ مشهور دوره قاجار نیز وقایع تاریخی را با هجری قمری توأم با گاهشماری ترکان می‌نویسد: « ... سال یک هزار و دویست و شصت و یک هجری مطابق سنه ئیلان ئیل ترکی در ساعت پنجاه و شش دقیقه ازشب جمعه دوازدهم شهرربیع الاول چون برگذشت آفتاب دربیت الشرف شد و...»

بالاخره تقویم دوازده حیوانی ترکان از زمان تسلط مغول به ایران بنا به عللی که یاد آورشدیم درایران رایج شد و خصوصیات مربوط به آن در فرهنگ عامه نمودارگردید و مورخان ایرانی نیز در ثبت تاریخ وقایع آن را به کار بردند ، و عمل هر کس به نحوی خواه و ناخواه در رواج آن مؤثر افتاد و تا سال 1304 هجری شمسی در متون ادبی و تاریخی نقش آن مشهود است .

ازسال 1304 که تقویم ایران اصلاح می‌شود ، دراسامی‌ ماهها ، بروج دوازده گانه جای خود را به ماههای زرتشتی باستانی می‌دهد ، استعمال آن تقویم در متون ادبی و تاریخی منسوخ می‌گردد . اما به علت داشتن ریشه عمیق در فرهنگ عامه مردم هنوز سینه به سینه نقل می‌شود . بیشتر در مواقع تحویل سال مورد توجه خاص و عام است تا بدانند که اسم سال آینده چیست ، سال آتی به چه حیوانی تعلق دارد ، تا با پیشگوئی‌ هائی که می‌شود در اوضاع سیاسی و اجتماعی آینده نظر کنند .


منبع : rasekhoon.net

افسون 13 12-10-2012 11:06 PM

کلوخ اندازون ؛ سنت فراموش شده ابرکوهی‌ها
 
کلوخ اندازون ؛ سنت فراموش شده ابرکوهی‌ها





ماه رمضان از دیدگاه مردم نه تنها در کشور اسلامی ‌ایران بلکه از نظر تمامی‌ مسلمانان جهان ماهی مبارک و مقدس به شمار می‌رود و به واسطه همین تقدس آداب و رسوم و برنامه‌های مختلفی در گوشه و کنار جهان برگزار می‌شود که بسیاری از آنها شنیدنی است .

مسلمانان در جای جای جهان چند هفته قبل از حلول ماه مبارک رمضان خود را برای آمدن این ماه آماده می‌کنند و بر اساس آداب و رسوم منطقه خود ، برای گرامیداشت این ماه تلاش می‌کنند و در طول ایام ماه مبارک رمضان نیز برنامه‌های مختلفی را به اجرا در می‌آورند که بسیاری از این برنامه‌ها کم کم به سنت و آیین مردم مناطق مختلف تبدیل شده است .

در ابرکوه نیز گرامیداشت ماه مبارک رمضان با آدابی همراه است که تلاش شده بخشی از این آداب کهن در گفتگو با یک کارشناس ارشد ایران شناسی و استاد دانشگاه بازگو شود .

ندا هوشمند ابرقوئی در این زمینه به خبرنگار مهر گفت: در ابرکوه چندین هفته قبل از شروع ماه رمضان، مردم به تمیز کردن خانه و به اصطلاح خانه تکانی و خرید مایحتاج ماه رمضان می‌پرداختند .
وی افزود : در قدیم اگر ماه رمضان در زمستان یا پاییز بود ، مردم گوسفندی را که از تابستان برای ماه رمضان پروار کرده بودند ، ذبح کرده و به شکل قورمه (گوشت پخته ای که در پوست نگهداری می‌کنند و ماندگاری دارد) در می‌آوردند تا در ماه رمضان از آن استفاده کنند .

هوشمند ابرقویی ادامه داد : عده ای نیز روز قبل از شروع ماه رمضان را روزه می‌گرفتند و این روزه را روزه پیشواز ماه مبارک رمضان می‌نامیدند و این روزه نوعی خوشامد گویی به ماه رمضان بود .
وی افزود : مردم با این روزه اعلام می‌کردند که نه تنها از آمدن ماه رمضان ناراحت نیستند ، بلکه از آمدن آن راضی و خوشنودند به طوری که روز قبل از شروع این ماه را نیز روزه می‌گیرند .

هوشمند ابرقویی یادآور شد : عده ای نیز روز قبل از شروع ماه رمضان را به بیرون شهر می‌رفتند و به تفریح می‌گذراندند زیرا معتقد بودند به مدت 30 روز به دلیل روزه گرفتن نمی‌توانند به تفریح بپردازند و این مراسم تفریحی را "کلوخ اندازون" می‌گفتند .

البته علت این نامگذاری هنوز مشخص نیست اما هر چه بود این سنت این روزها به دست فراموشی سپرده شده است .


عقاید مردم در رؤیت هلال ماه رمضان

هوشمند ابرقویی با اشاره به اعتقادات مردم ابرکوه در رؤیت ماه شب آخر شعبان ، گفت: مردم برای رؤیت هلال ماه رمضان به پشت بام خانه‌ها یا مکان‌های مرتفع می‌رفتند تا هلال ماه را رؤیت کنند و از آمدن ماه رمضان مطمئن شوند .








وی ادامه داد : فردی که ماه را رؤیت کرده بود سعی می‌کرد چشم خود را بر اجسام و افراد پاک و مقدس باز کند آنچنان که به چیزی نگاه نمی‌کرد و سپس به آب که نشانه شفافیت و زلالیت است و ریشه تقدس آن را باید در ایران باستان جستجو کرد ، یا آینه که مظهر پاکی و روشنایی است یا چهره کودکی به نشانه معصومیت، یا سید مومنی نگاه می‌کرد .
هوشمند ابرقویی بیان داشت : اعتقاد مردم بر این بود که نگاه کردن بر افراد و اجسام منحوس ، سبب بدیمنی در این ماه می‌شود و به عکس ، نگاه به اجسام و افراد مقدس ، میمون و مقدس است .


انجام کارهای نیک در ماه رمضان

صرفنظر از آداب و رسوم گذشتگان و باورها و عقاید مردم در مورد ماه رمضان ، انجام اعمال نیک در این ماه و اعتقاد به این امر از گذشته‌ها تاکنون در میان مردم وجود دارد و به عنوان یک باور به آن اعتقاد دارند .

مردم در ماه رمضان در پی کسب ثواب و نیکی بوده و به هر شکلی سعی در انجام اعمال نیک و پسندیده دارند .

در قدیم که ساعتی برای بیدار شدن در سحرهای ماه رمضان وجود نداشت ، عده ای از مردم ، سحرگاهان به پشت بام منازل خود می‌رفتند و با صدای بلند به خواندن مناجات می‌پرداختند یا برای بیدار شدن مردم در کوچه‌ها به طبل زدن می‌پرداختند .

طبل زنی در سحرهای ماه رمضان ، بیدار کردن همسایگان و گسترانیدان سفره‌های افطاری در مساجد از رسومی ‌است که امروز نیز در بسیاری از نقاط از جمله استان یزد مرسوم و معمول است .

برای بیدار شدن در سحر همسایه‌ها به یکدیگر سفارش می‌کردند که برای سحری خوردن یکدیگر را بیدار کنند و هر شب کسی که بیدار می‌شد ، دیگر همسایه‌ها را نیز بیدار می‌کرد و با کوبیدن درب خانه‌ها وقت سحر را اعلام می‌کرد .

در طول روز نیز روزه داران به امور روزمره خود می‌پرداختند و گاهی به دلیل خستگی و بیداری سحر، امور روزمره با تاخیر شروع و از طرفی زودتر تمام می‌شد .

هنگام نماز مغرب ، مردم بیشتر به مسجد می‌رفتند و پس از ادای نماز و افطار با خرما که در مسجد از سوی نمازگزاران پخش می‌شد ، به خانه بر می‌گشتند .

گسترانیدن سفره‌های افطاری و اطعام روزه داران در این ماه رواج زیادی دارد و هر فرد تلاش می‌کند حتی به دانه خرمایی ، روزه داری را مهمان کند .


طرد روزه خواران

نکته قابل توجه ، طرد کردن روزه خواران از جامعه بود . افرادی که روزه خوار بودند مورد سرزنش قرار می‌گرفتند و با کنایه و طنز مورد تمسخر و بی مهری مردم قرار می‌گرفتند و در بین مردم رایج بود که می‌گفتند "روزه خوار، روزیت بخور" و منظور از روزیت بخور این بود که ، روزه خوار باید بمیرد و ارزش زندگی کردن ندارد .

در گذشته حتی در ملأ عام ، روزه خوار را تازیانه می‌زدند و برخی اوقات مردم از دست فرد روزه خوار چیزی نمی‌گرفتند و یا در ظرف او آب و غذا نمی‌خوردند و تا حد یک کافر وی را نجس می‌شمردند .


معرفی نوعروس به مردم مسجد

یکی از آداب ماه رمضان که در ابرکوه مرسوم بود و اینک نیز کمابیش این رسم ادامه دارد ، بردن عروس در سال اول ازدواج به مسجد محله همسرش بود .
مادر داماد با تهیه چادر و جانماز برای بردن عروس به مسجد از پدر و مادر وی کسب اجازه می‌کرد و شبی که عروس را به مسجد می‌بردند ، مادر داماد به پخش شیرینی در میان مردم می‌پرداخت و به نوعی می‌توان گفت که این کار ، معرفی عروس به افراد محله داماد بود .


نذر برای برآورده شدن حاجات

مردم در 15 رمضان که برابر با میلاد امام حسن (ع) بود ، برای بر آورده شدن حاجات خود ، نذر می‌کردند و نذر رایج در این روز نان صلواتی بود .
در این روز، فرد حاجتمند برای بر آورده شدن حاجت خود یا پس از اینکه مشکلش گشوده شد، پول پخت یک روز نان را به نانوایی می‌داد تا به مردم نان مجانی بدهد و مردم در قبال گرفتن این نان ، صلوات می‌فرستادند که این رسم همچنان رایج است .


اهمیت شبهای قدر

در شبهای قدر و شهادت امیر المؤمنین (ع) ، مردم برای احیای این شب در مساجد جمع می‌شدند و به خواندن دعا و مناجات می‌پرداختند .
اهمیت بیداری این شب در نظر مردم ، آن قدر زیاد بود که با خود خوراکی به مسجد می‌آوردند تا خوابشان نبرد و برای بیدار ماندن کودکان در این شب ، مدام صورت آنها را می‌شستند .

مردم بنابر آموزه‌های دینی ، معتقد بودند که سرنوشت نوزادی که در این سال به دنیا می‌آید و کسی که در این سال می‌میرد در این شبها نوشته می‌شود و بنابراین باید این شبها را بیدار ماند و به دعا پرداخت .
در شب نوزدهم ماه رمضان که شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) است ، مردم برا ی برآورده شدن حاجات خود شیر نذر می‌کنند ، زیرا بر این اعتقاد بودند که شمشیر ابن ملجم زهر آلود بوده و یتیمان برای درمان امام (ع) برای ایشان شیر آورده بودند و بر این اساس پخش شیر در این شب امری مرسوم است .


"شب دوست"

یکی دیگر از مناسبتهای ماه مبارک رمضان که برای مردم در ابرکوه و دیگر نقاط ایران دارای اهمیت بود ، شب بیست و هفت ماه رمضان بوده که به روایات تاریخی و باور عموم این شب ، شب کشتن ابن ملجم ، قاتل امام علی (ع) بوده و مردم در این شب به شادی و سرور می‌پرداختند .
در ابرکوه این شب را"شب دوست" می‌گفتند و در این شب، پسر بچه‌ها چادر به سر می‌کردند به طوری که شناخته نشوند و به در خانه‌ها می‌رفتند و تقاضای خوراکی می‌کردند و صاحبخانه ظرف آنان را از آجیل و شیرینی پر می‌کرد .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...05730_orig.jpg


مردم معتقد بودند اگر صاحبخانه بتواند چادر یکی از پسرها را کنار بزند و او را بشناسد ، حاجتش برآورده می‌شود .
این رسم بنابر این باور شکل گرفته است که شیعیان خبر کشته شدن ابن ملجم را این طور به یکدیگر دادند و به صورت ناشناس به درب منازل می‌رفتند و از مرگ ابن ملجم یکدیگر را آگاه می‌کردند .
از دیگر مراسم این شب ، خوردن کله پاچه بود .
این رسم در بسیاری از نقاط ایران رایج بوده و هست ، مثلاً در بجنورد ، افراد خانواده در شب بیست و هفتم ماه رمضان دور هم جمع می‌شدند و زنان لباسهای زیبا و با رنگهای شاد می‌پوشیدند و برای افطار کله پاچه می‌خوردند و کله را نمادی از سر ابن ملجم می‌دانستند و هر کسی برای اینکه تنفر خود را از ابن ملجم نشان دهد با چاقو ضربه ای به کله گوسفند می‌زد و در آخر ، ته مانده آن را جلوی اردکی که روبان قرمز به گردنش بسته بودند می‌انداختند و آن را نمادی از مرغی که از آسمان آمد و گوشت ابن ملجم را خورد می‌دانستند .


کیسه مراد

یکی دیگر از مراسمات ماه مبارک رمضان ، دوختن کیسه مراد است که زنان در بین نماز ظهر و عصر روز بیست و هفتم ماه رمضان در مسجد می‌دوزند و داخل آن را سکه ای می‌گذارند و این سکه را به نشانه برکت در کیف خود می‌گذارند و معتقدند حاجتهای آنها تا سال دیگر با دوختن کیسه مراد برآورده می‌شود .


وداع با ماه رمضان و عید فطر

شب عید فطر، مردم در مساجد جمع می‌شوند و با ماه مبارک وداع می‌کنند و دعای الوداع می‌خوانند .
روز عید فطر نیز مردم پس از اقامه نماز برای تبریک عید به خانه بزرگان فامیل و همسایه‌ها می‌رفتند .
مردم در ابرکوه در این روز آش محلی به نام آش جو که ترکیبی از جو ، چغندر ، کدو و سیرابی و سرکه بود تهیه می‌کردند و بر این باور بودند که پس از یک ماه روزه داری ، معده انسان خشک می‌شود و نمی‌تواند غذای پر حجم را هضم کند و خوردن این آش معده را نرم می‌کند .


منبع : mehrnews.com / رحیم میرعظیم

افسون 13 12-10-2012 11:09 PM

نگاهی به زندگی عشایر ایلام
 
نگاهی به زندگی عشایر ایلام





http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/117941.jpg

در حالیکه زندگی شهرنشینی امروزی با تجمل گرایی همراه شده است ولی"ساده زیستی" همچنان در زندگی عشایر حرف اول را می‌زند و این سادگی با جاذبه های فراوانی همراه است .

عشایر مردمان پر تلاشی هستند که در سراسر کشور نقش مهمی ‌در چرخه اقتصادی جامعه دارند ؛ چراکه آنها با سختکوشی و تلاش خود برای تأمین نیازهای جامعه در بخش فرآوده های دامی‌ همواره می‌کوشند . کسی نمی‌داند که این تولیدات دامی‌ که در سطح کشور نیازهای مردم را تأمین می‌کند با چه رنج و مشقتی توسط عشایر به دست می‌آید که آنها مصرف می‌کنند . در این بین از زمان قدیم تا دیرباز زندگی عشیره ای در استان ایلام رواج داشته و هنوز هم دارد .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...20187_orig.jpg



زندگی عشایر یک زندگی کاملاً ساده است با آدمهای بی آلایش و صاف و اینجا خبری از تجمل گرایی و ریا نیست اینجا نمونه ای از خانه های عشایر است که با چادر و چیت ساخته شده و از مصالح آنچنانی خبری نیست آنها با یک چادر و چیت خانه ای به اسم "کولا" درست کرده اند .


کولا نوعی آلاچیق است که به وسیله چوبهای گوش دار با ارتفاع لازم به صورت سرپناهی مکعب شکل ایجاد می‌شود .


البته ساخت کولا با شیوه های مختلف انجام می‌شود ولی در اینجا از چادر و چیت استفاده شده است که این دو توسط خود عشایر بافته می‌شود .حال تصور کنید در این چادر عشایر زیر باران ، برف ، سرما و گرما زندگی می‌کنند این نمونه ای از سختی زندگی مردم عشایر است .


جایگاه آتش در بین مردم عشایر

در زندگی عشایر خبری از اجاق گاز نیست اینجا با یک آتش زدن چند هیزم برای پخت و پز استفاده می‌شود . اینجا برای پخت نان محلی هم از هیزم استفاده می‌شود . چای درست کردن با آتش طعم و مزه ای دیگر دارد . نان محلی عشایر از طعم و ویژگی خاصی برخودار است و در واقع غذاهای مردم عشایر از نان محلی ، روغن محلی ، شیر و گوشت تأمین می‌شود و کمتر به سراغ غذاهای امروزی می‌روند . این مردم دنبال ایراد گرفتن و کلاس گذاشتن و .. نیستند و در عین حال که مردمی‌ بسیار مهمان نواز هستند با هر آنچه در توان داشته باشند و در خانه باشد از مهمانان خود پذیرایی می‌کنند .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...20184_orig.jpg


صفا و صمیمیت و دروی از زندگی شهرنشینی یک نوع آرامش خاص در بین زندگی مردم عشایر به وجود آورده است که آنها فقط به کار خود فکر می‌کنند .

مردم عشایر همواره از مشکلات زیادی رنج می‌برند و تنها منبع درآمد از طریق همین دامداری است که با این شرایط سخت تعدادی از آنها نیز از به شهرها رفته اند و عشایری را رها کرده اند . عشایر همواره برای تهیه آب با مشکل مواجه هستند چون معمولاً در مکانهایی مستقر می‌شوند که آب نیست و مجبور هستند آب را با دبه های بزرگ و کوچک به سمت چادر خود بیاورند .

زندگی عشایر حمام و یخچال ندارد و مردم از "مشکه" برای حفظ آب استفاده می‌کنند که البته آب در داخل آن به شکل خنک حفظ می‌شود .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...63487_orig.jpg


"مشکه" توسط خود مردم عشایر درست می‌شود و در واقع یک وسیله ضروری در زندگی عشایر به خصوص در فصل تابستان است . از این مشکه برای تبدیل ماست به دوغ و کره نیز استفاده می‌شود که به وسیله زنان عشایر درست می‌‌شود .

زنان همانند مردان یک پای کار در خانه هستند و آنها در مواقعی که مردان گوسفندان را برای چریدن می‌برند در کارهایی نظیر پخت نان و تمیز کردن خانه ، دوشیدن شیر گوسفندان کمک می‌کنند .

در زندگی عشایری که غالباً سیاه چادر نشینی است توسط زنان دست بافته هایی مانند چیت و بافت سیاره چادر و ... تهیه می‌شود .


پوشاک مردم عشایر

علاوه بر این زنان لباس و پوشاک خود را تهیه می‌کنند و اکثریت تزئینات این نوع لباسها به دست هنرمندانه زنان شکل می‌گیرد .

عشایر ایلام از لحاظ پوشش لباس دارای تنوع رنگ هستند و بیشتر زنان عشایر از لباسهای کردی استفاده می‌کنند .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...20185_orig.jpg



درحالیکه در زندگی امروز شهرنشینی می‌توان انواع لباسهایی را دید که با فرهنگ ما ارتباطی ندارد ولی مردم عشایر از لباسهایی که از فرهنگ آنها شکل می‌گیرد استفاده می‌کنند .

در بین عشایر متأسفانه تحصیل کمتر برای دختران و زنان وجود دارد و بیشتر آنها مشغول کار با مردان در زندگی می‌شوند . عمده دلیل عدم تحصیل مردم عشایر کوچ رو بودن آنهاست چراکه در روزهای طولانی در مسیر ییلاق و قشلاق هستند و به همین منظور کمتر دنبال تحصیل هستند .

با نگاه کلی به زندگی عشایر می‌توان گفت عشایر مردمانی هستند که در عین ساده زیستی مردمانی پر تلاش هستند و بیشتر وقت خود را صرف دامداری می‌کنند .

مسئولان باید به این قشر برای حل مشکلات معیشتی آنها کمکهای فراوان و امکانات بیشتر اختصاص دهند و از آنها برای تولیدات بیشتر حمایت کنند .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...20186_orig.jpg



یکی از بزرگترین مشکل مردم عشایر بحث خرید تولیدات فرآوده های دامی‌است که متأسفانه برخی دلالان این فرآوده ها را با قیمت بسیار پایینی از مردم عشایر خریداری می‌کنند و به قیمتهای گزاف به فروش می‌رسانند و درآمد کمی ‌نصیب مردم عشایر می‌شود در حالی که آنها زحمت اصلی را کشیده اند .

زندگی عشایر در عین سادگی خود یک جاذبه مهم گردشگری برای مردم شهرهاست چراکه با کمترین امکانات بیشترین تلاشها را در زندگی انجام می‌دهند .


منبع : mehrnews.com

افسون 13 12-11-2012 09:36 AM

گزارش تصویری : جشن عروسی محلی در مازندران
 
گزارش تصویری : جشن عروسی محلی در مازندران


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/109767.jpg

























افسون 13 12-12-2012 11:10 AM

بیل گردانی در نیمور محلات
 
بیل گردانی در نیمور محلات





بیل گردانی جشنی است مربوط به آداب آب و آبیاری که منشأ آن جنگ دیرینه‌ای است که بر سر آب بین انسان و طبیعت وجود داشته و به دلیل اهمیت آبیاری در ایران صورت می‌گرفته است . این مراسم هنوز هم در نیمور پابرجاست - نمادی از جنگ و ستیز انسان با موانع طبیعی است .

در آبادی‌های بزرگ استان مرکزی مانند نیمور از توابع شهرستان محلات و آشناخورد از توابع شهرستان خمین که زراعت آنها متکی به بهره‌برداری از آب رودخانه می‌باشد کشاورزان نیمور و باقرآباد در آغاز فصل زراعت بهاره در تشکلی از پیش سازمان داده شده بر حسب میزان زمین به تأمین نیروی انسانی برای لایروبی شاجوب یا نهر بزرگ نیمور که از محل سد انحرافی باستانی نیمور از رودخانه انار بار (قمرود) جدا شده است اقدام می‌نمایند این شهر به درازای 18 کیلومتری از محل سد تا آبادی نیمور امتداد دارد عملیات جوی روبی که از دهم تا پانزدهم اسفند ماه از محل سد به طرف آبادی آغاز می‌گردد میان بیست و پنج روز تا یکماه به طول می‌انجامد .

هنگامی که آب به نخستین پخشگاه آب که در محل به آن (وارگو) می‌گویند می‌رسد مردم جشن بزرگ که یادگار سنت‌های پهلوانی کهن ایران است برپا می‌کنند این مراسم به نام بیلگردانی معروف است . میدان اصلی آبادی محل برگزاری مراسم است در این روز تمامی اهالی نیمور و گروهی از آبادی‌های همجوار برای تماشای مراسم درمیدان ده حضور می‌یابند برای انجام مراسم و مسابقه بیل گردانی هفت بیل شخم زنی را در دو دسته چهارتایی و سه تایی با طناب محکم به هم می‌بندند (هر بیل بین سه تا چهار و نیم کیلو وزن دارد) در هر گروه دسته یکی از بیلها از سایر بیلها بالاتر بسته می‌شود تا پهلوانان جوی روب بتوانند به عنوان دسته برای برداشتن بیل‌ها از زمین و دور سرگرداندن آنها همانند میلهای زورخانه اقدام کنند پهلوان بیل چهارتایی را با دست راست و بیل سه تایی را با دست چپ از زمین میکند و طرز شگفت آوری در حال بالا آوردن چرخش آنان را به دور سر آغاز می‌نماید .

شرکت کنندگان در مسابقه می‌بایست هر دسته از بیلها را با یک دست برداشته و بعد به موازات شانه بالا آورده و دور سر بچرخانند بطوری که بیلها با یکدیگر برخورد نداشته باشند برخورد بیلها به یکدیگر به معنای بازنده شدن است وقتی اولین بیلگردان داوطلب وارد میدان می‌شود جمعیت دسته جمعی و با صدای بلند صلوات می‌فرستند نحوه چرخاندن بیلها به دور سرچنان است که بیلهای دست راست به چپ می‌چرخانند از آغاز تا پایان بیل گردانی پای راست را جلو می‌گذارند برای برنده شدن نمی‌بایست بیلها به یکدیگر برخورد کنند و تعدادی دفعات دور زدن مطرح نیست اگر بیل‌ها به هم برخورد کنند جمعیت یکصدا می‌خوانند اوی شواش و بچه‌ها به هجو می‌خوانند صلوات و هجو بچه‌ها با ورود نفر بعدی به میدان مسابقه قطع می‌شود .


اطلس فرهنگی و رسانه ای استان مرکزی
گرد آوری : گروه گردشگری سایت تبیان زنجان

افسون 13 12-12-2012 11:19 AM

مراسم عقیقه رسمی ‌قدیمی ‌برای نوزادان است!
 
مراسم عقیقه رسمی ‌قدیمی ‌برای نوزادان است!





نگاهی به یک سنت قدیمی‌

در جریان روزمره و تعامل با اطرافیان ، بسیاری ازاوقات با آداب ورسوم خاصی مواجهه می‌شویم که یا با آن به خوبی آشنا هستیم و بارها آن را دیده ایم یا اینکه برای اولین بار است که با چنین رسمی ‌برخورد می‌کنیم و برایمان تازگی دارد . دردوصورت به علت عادت ما به برخورد با رسومات وتکرار آنها ، کمتر حس کنجکاوی ما در مورد علت برپایی چنین مراسمی ‌تحریک می‌شود و کمتر پیش می‌آید که به دنبال چرایی انجام چینی آدابی باشیم .
این درحالی است که برگزاری بسیاری از رسوم مختلف ، ریشه درپیشینه و باورهای ما دارد و دانستن آنها خالی از لطف نیست .


عقیقه ، رسم یا سنت

یکی از مراسمی ‌که در بسیاری از نقاط ایران برگزار می‌شود ، مراسم عقیقه است . این جشن ، از آیین‌ها‌ی شادی مرتبط با تولد کودکان است که ریشه در باورهای مردم نیز دارد . در روزگاران گذشته به علت نوع زندگی دشوار بسیاری از خانواده‌ها‌ی ایرانی ، نیاز آنها به نیروی کار و نبود کارهای مناسب دختران ، بیشتر مردم در آرزوی پسردار شدن بودند که البته این مسأله همچنان دربعضی از نقاط ایران وجود دارد .
درنظر آنها گله داری ، کشاورزی ، ماهیگیری و ... کارهایی نبود که دختران توان انجام آن را داشته باشند . به همین دلیل عده ای برای پسردارشدن براساس باورها و اعتقاداتی که داشتند ، کارهایی انجام می‌دادند که به مرور زمان ، جنبه آئینی و اعتقادی پیدا کرد .
به این ترتیب که آنها نذر می‌کردند که اگر فرزندشان پسر شود ، گوسفند ، بز یا شتری را قربانی کنند و با گوشت آن ، آبگوشتی بپزند و بین مردم تقسیم کنند .
البته بسته به سطح مالی خانواده ، نوع حیوان قربانی هم فرق می‌کرد . در مواقعی نیز خانواده‌ها ‌برای سلامتی فرزندان ، یا برای از بین بردن امراض و بیماری‌ها‌یی که کودکانشان به آن دچار می‌شدند ، چنین نذری می‌کردند . عقیقه به طور معمول ، گوشت گوسفند ، شتر یا بز بود و صاحبخانه ، مقدار قابل توجهی از این گوشت را که بیشتر اوقات ، دل و جگر حیوان ذبح شده بود ، به قابله ای که بچه را به دنیا آورده بود ، می‌داد .


بلا به دور!

علاوه بر آروزی پسردار شدن ، طبق این رسم ، بعضی ازخانواده‌ها‌ برای آنکه کودکشان از قضا و بلا دور باشد نیز گوسفندی را برایش ذبح می‌کردند . این گوسفند باید شرایط خاصی داشته باشد . رنگش باید سیاه باشد و سنش هم از دو سال بیشتر نباشد . همچنین نباید آسیب دیده ، لاغروکور باشد! سپس با گوشت این گوسفند آبگوشتی می‌پختند ، تمام همسایه‌ها‌ را از کوچک و بزرگ دعوت می‌کردند و با آبگوشت از آنها پذیرایی می‌کردند . دربعضی مواقع نیز، این آبگوشت را بدون میهمانی دادن بین همسایه‌ها‌ ، توزیع می‌کردند .


خوردن آبگوشت برای پدر و مادر ممنوع!

افرادی که آبگوشت عقیقه را می‌خورند ، لازم نیست که حتماّ از مردم فقیر باشند اما بیشتر اوقات صاحب مراسم ، برای ثواب بیشتر، غذا را فقط به افراد مستحق می‌داد . البته جالب است بدانید پدر ومادر و خانواده بچه ای که برایش عقیقه نذر کرده اند نباید از گوشت عقیقه بخورند .


کاکل زری

ازجمله کارهایی که در این مراسم انجام می‌دهند ، تراشیدن موی کودکی است که برایش عقیقه نذر کرده اند . به این ترتیب ، موی بچه را می‌تراشیدند و در بعضی مواقع ، تنها کاکلی در جلوی سرش باقی می‌گذاشتند . دربیشتر مواقع همین کاکل یا موی جلوی پیشانی را هم می‌تراشیدند و بعد حیوان عقیقه رامی‌کشتند .

ازجمله اعمال دیگری که برای این مراسم انجام می‌شود ، این است که پوست گوسفند قربانی شده را که خشک و سفت شده است ، نرم و قابل استفاده می‌کنند و در قالب سجاده ای برای نماز خواندن به مسجد اهدا می‌کنند . امروزه این آبگوشت به عنوان نوعی نذری پخته می‌شود وکمتر تأکید بر پسر دار شدن در آن به چشم می‌خورد . مراسم عقیقه و مواردی که باید درآن رعایت شود ، در برخی از احادیث و روایات اسلامی ‌هم مورد اشاره قرار گرفته است .


سنت‌ها‌ ادامه دارد

عقیقه دربعضی ازنقاط ایران باهمان شدت روزگاران گذشته برگزار می‌شود . اصفهان ، شیراز، کرمان ، مشهد و به خصوص ، روستای جندق که از توابع استان اصفهان است ، مکان‌ها‌یی هستند که این مراسم را مطابق با همان شیوه‌ها‌ی مرسوم گذشته برگزار می‌کنند . کیفیت برگزاری این مراسم در شهرهای مختلف متفاوت است . مثلاّ دربعضی ازنقاط ، مردم جشن عقیقه را تاپیش از10 سالگی برای فرزندان خود می‌گیرند ودر برخی مناطق دیگر ، بلافاصله بعد ازتولد نوزاد این جشن برپا می‌شود .


حرف آخر

اگر برپایی این مراسم به نظر شما جالب آمده وبه یاد نمی‌آورید که خانواده تان چنین مراسمی ‌برای شما برگزار نکرده باشند ، می‌توانید در هر سنی که هستید برای خود آبگوشت عقیقه بپزید و همسایه‌ها‌ و دوستان را میهمان کنید! لازم به ذكر است كه برخی عقیقه را تنها مختص به فرزندان پسر نمی‌دانند و برای تمامی ‌فرزندان این رسم را به جا می‌آورند .


منبع : nezamabad.ir

افسون 13 12-12-2012 11:41 AM

گزارش تصویری : مراسم آیینی تتی (وشكو)
 
گزارش تصویری : مراسم آیینی تتی (وشكو)







مراسم آیینی تتی (وشكو/ شكوفه) در پارك ملت تهران برگزار شد . دلیل نامگذاری این مراسم این است كه در این زمان شكوفه های درختان در باغات از جمله بهار نارنج را شاهد هستیم و فصل كار كشاورزی مردم مازندران نیز هست كه به شكرانه این نعمت ها از خداوند رحیم سپاسگزاری می‌كنند .




http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999738.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999743.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999748.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999757.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999767.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999771.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999780.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999785.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999789.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999794.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999803.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999807.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999812.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999817.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999821.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999825.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999830.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999840.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iCont...0843999849.jpg


منبع : jamejamonline.ir/ عكاس : بهمن صادقی

افسون 13 12-15-2012 10:07 AM

ورود آقایان ممنوع !/ حکمرانی زنان در روستای آب اسک
 
ورود آقایان ممنوع ! / حکمرانی زنان در روستای آب اسک


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/102626.jpg


یک روز در ماه اردیبهشت هر سال برای همه زنان روستای آب اسک شمال کشور روز خاص و جالبی است چون هیچ مردی در آن روز مجاز به ماندن در روستا نیست و این زنان هستند که رئیس و فرمانروایند و همه امور روستا به رأی آنها می‌چرخد .
هر سال جمعه یکی از روزهای اردیبهشت ماه رسم دیرینه "زن شاهی" یا "ورف چال" توسط اهالی روستای آب اسک قبل از شهرستان آمل برگزار می‌شود . معمولا این روز توسط بزرگان روستا انتخاب می‌شود .

در این روز زنان روستا صبح زود ، وقتی آفتاب هنوز طلوع نکرده زیر قابلمه غذای ناهار مردانشان را خاموش کرده و بار سفر یک روزه آنها را می‌بندند و اسپند دودکنان آنها را تا ورودی روستا بدرقه می‌کنند .

همه اهالی در میدان بزرگ روستا جمع می‌شوند و اعضای شورا و بقیه ریش سفیدان با خواندن آوازی در کوچه و پس کوچه ها مردان کوچکتر را با خبر می‌کنند این به آن معنا که همه بدانند هیچ مردی از پنج ساله تا 50 ساله نباید در روستا بماند .

هوای روستا را بوی اسپند و صدای سلام و صلوات پر می‌کند تا اینکه همه مردان قابلمه و بقچه به دست از روستا خارج می‌شوند . زنان هم که از رفتن همه مردها در روستا مطمئن شده اند برای پادشاهی یک روزه خود را آماده می‌کنند!

در خانه های روستا غوغایی است قرار است یک نفر از زنان ملکه شود دیگری وزیر، عروس و نگهبان و حاکم هم وجودش در روستا لازم است . اما سربازها از همه سرشان شلوغتر است باید مرتب اوضاع روستا را به ملکه گزارش دهند .

آنها باید جلوی ورودی روستا نگهبانی دهند تا مردی از مردان روستا حتی به زور هم که شده نتواند وارد شود که اگر به هر نحو بخواهد از این کار تخطی کند ، سر و کارش با ماموران حاکم است!

در این بین گردشگران و کسانی که از روستاهای اطراف برای شرکت در زن شاهی به این روستا آمده اند باید مقررات روستا را رعایت کنند وگرنه به دستور ملکه توسط همین سربازها تنبیه می‌شوند . آنها باید بدانند که به هیچ وجه نباید در روستا و هنگام برگزاری این مراسم از دوربین فیلمبرداری یا عکاسی و یا موبایل استفاده کنند .

وقتی همه آماده شدند رسم زن شاهی هم اجرا می‌شود . ملکه و همه زیردستانش اول به دیدن خانواده هایی که در سوگ از دست دادن عزیزی سیاه پوشیده اند می‌روند و آنها را از عزا در می‌آورند . اهالی خانه هم رسم مهمان نوازی را می‌دانند و پذیرایی می‌کنند حتی به اندازه یک خرما یا شیرینی .

خانواده های دیگری که اهالی به دیدن آنها می‌روند بیماری را در خانه نگهداری می‌ کنند پس اولویت بعد عیادت از بیماران است . تبریک گفتن دخترهای نو عروس وظیفه عروس نمادین روستاست .

پادشاه روستا هم که از میان زنان سرشناس روستا انتخاب شده در این روز باید اختلافات و مشکلات زنان روستا را حل کند به همین دلیل اگر زنی از دیگری شکایت دارد باید در ملاء عام مطرح کند تا مسئله حل شود . این است روایت یک روز حکومت روستای آب اسک در دست زنان است .

در این روز که از هر خانه بوی نذری می‌آید زنان بسیاری برای برآورده شدن حاجاتشان نذری می ‌پزند از آش رشته گرفته تا قیمه .

اما از آن سو مردان روستا که صبح زود توسط خانواده بدرقه شدند یک روز را در کوههای اطراف سپری می‌کنند تا آنها هم بخش دیگری از این مراسم را با نام ورف چال را برگزار کنند . در این روز مردان روستا در دامنه کوه دماوند به محل ورف چال می‌رسند. ورف چال محلی است که از دوران گذشته چاهی در آنجا به عمق 12 متر و قطر 10 متر برای جمع آوری برف در حدود نیمه اول قرن نهم هجری به وسیله شخصی به نام سید حسن ولی از اهالی نیاک حفر شده است .

مردان روستا قطعات یخ زده برف را از کوهها جدا می‌کنند و هر کس به توانایی خود مقداری از قطعات آخرین برف زمستانی به جا مانده در طبیعت را در این چاله می‌ریزد و روی چاه را می‌پوشانند تا فصل تابستان که دامهای خود را برای چرا به این منطقه می‌آورند مقداری از این برف را آب کرده و برای آشامیدن استفاده کنند . اجرای بازی های محلی و پذیرایی از مهمانان روستا بخش دیگری از برنامه ورف چال مردان روستاست .

در این روز هم زنان می‌توانند یک روز اقتدار را در روستا تجربه کنند و هم مردان یک روز را در دامان طبیعت رفته و برای جلوگیری از خشکسالی و کم آبی ، چاهی از برف ذخیره می ‌کنند .

این مراسم می‌تواند یک جاذبه گردشگری در روستاهای شمالی ایران باشد به شرط آنکه گردشگران مقررات حکومت زنانه را در این روستا رعایت کنند . این بزرگترین شرط ملکه برای معرفی آیین زن شاهی به گردشگران و حضور آنها در زیباترین روز اردیبهشت ماه است .


منبع : mehrnews.com

افسون 13 12-15-2012 10:24 AM

آداب و رسوم روستای برز
 
آداب و رسوم روستای برز






http://barzrood.com//files/cache/fil...ByMaxSize].JPG





روستای برز در استان اصفهان ، شهرستان نطنز، بخش مرکزی و دهستان برزرود قرار گرفته است . برز در 40 کیلومتری شمال غرب نطنز، 20 کیلومتری غرب اتوبان کاشان - اصفهان و 80 کیلومتری جنوب غرب کاشان قرار دارد . دهکده برز که از سر سبزی چشمگیری برخوردار و مرکز سابق بخش برزرود بوده است ، بین طره و کمجان قرار دارد ، فاصله آن تا طره سه کیلومتر و تا کمجان 8/1 کیلومتر است .






http://barzrood.com//files/cache/fil...ByMaxSize].jpg





مراسم عید نوروز

مقدمات فرا رسیدن عید نوروز از اواخر زمستان آغاز می شد و آن عبارت بود از تهیه آجیل های محلی و شیرینی . در شب عید پلو پختن مرسوم بود و از خانه ثروتمندان برای مستمندان ارسال میشد .

روز عید ، سفره بزرگی در وسط اتاق گسترده می شد که در آن انواع آجیل های محلی ، میوه و شیرینی می گذاشتند . از میهمانان با چای و شربت و شیرینی پذیرایی می شد . دادن عیدی به کودکان نیز توسط بزرگترها مرسوم بود و بیشتر به آن‌ها تخم مرغ رنگ کرده داده میشد ، زیرا از بازیهای مورد علاقه کودکان و نوجوانان در ایام عید ، بازی با تخم مرغ رنگ کرده پخته بود که به گویش محلی تخم جنگی گفته میشد .

مردم روستا کوشش می کردند که روز عید به خانه روحانیون و سایر بزرگان روستا بروند و از روز دوم فروردین بازدید به صورت دسته جمعی انجام می شد .






http://barzrood.com//files/cache/fil...ByMaxSize].jpg


مراسم سیزده نوروز


در سیزدهم فروردین تفریح و گردش مردم روستا این بود که صبح زود با توجه به تدارک قبلی ، غذا و وسایل تفریحی خود را برداشته روانه تفرج گاه های روستا می شدند . خردسالان و نوجوانان با انواع بازیها خود را سرگرم می کردند . نوجوانان روستا با استفاده از پوکه های فشنگ و نصب آن‌ها روز قطعه ای چوب به تیراندازی می‌پرداختند و صدای تیر از هر طرف به گوش می رسید .


توطنابی

از دیگر تفریح های روزسیزده تاب بازی بود که طنابی را به شاخه درختی آویخته دو سر آن را گره می زدند ، سپس نوجوانی در حلقه طناب نشسته دیگری او را تاب می داد . در این روز دخترانی که نامزد شده بودند خانواده آنان توسط خانواده داماد برای گردش و تفریح دعوت می شدند و از آنان پذیرایی میشد . در ضمن عروس در تاب می نشست و داماد او را تاب می داد . هنگام پیاده شدن عروس ، داماد می بایست به او هدیه ای بدهد که آن را تو طنابی می گفتند .

افسون 13 12-16-2012 07:21 AM

آداب و رسوم روستای برز ؛ مراسم شاه بازی
 
آداب و رسوم روستای برز
مراسم شاه بازی



http://barzrood.com//files/cache/fil...ByMaxSize].jpg



درسالیان گذشته نه چندان دور در روستای برز مراسم شاه بازی که همان تعیین میر نوروزی است برگزار میشد . این مراسم از روز دوم فروردین آغاز میشد و در روز دوازدهم پایان می گرفت . منظور از انجام آن رسیدن به اهدافی به شرح زیر می بود :

1- ایجاد فضای آکنده از شادی و شعف به مدت دو هفته برای عامه مردم که مدت یک سال به فعالیت و کار طاقت فرسای کشاورزی و غیره … اشتغال داشته اند و در این مدت از هر گونه فعالیت تفریحی و شادمانی محروم بوده اند .

2- نشان دادن وضع حکومت و دربار و چگونگی اعمال و رفتار آن‌ها به مردم روستا که به کلی از این مطلب بی خبر بودند .

3- انتخاب فردی از مردم روستا به عنوان شاه و اطاعت بقیه از دستورهای او به ویژه در مورد انجام کارهایی که همگان از نتیجه آن بهره ور می شدند .


چگونگی برگزاری مراسم

روز پیش از عید نوروز گروهی از جوانان روستا در صدد تدارک کار برآمده و با مراجعه به خانه های مردم وسایل لازم را فراهم می آوردند . مراسم از روز دوم فروردین آغاز میشد . نخست یکی از جوانان برومند روستا را به عنوان شاه برگزیده و او با پوشیدن لباس های مناسب ، آماده ایفای نقش میشد . سپس صدراعظم و دیگر وزرا و سایر ارگان های دولتی حتی فرماندهان نظامی و سربازها که لباس نظامی پوشیده و تفنگ به دست می گرفتند ، تعیین می شدند . همین طور سفرای خارجی ، ورزشکاران کشتی گیران ، نوازندگان ، دلقک و غیره … انتخاب می شدند . به دیگر سخن ، نمایشی کامل از دستگاه حکومتی برگزار می شد .

برنامه هر روز بعد از ظهر به اجرا در می آمد و کوشش بر آن بود که هر روز برنامه تازه ای را به نمایش در آورند . در یکی از میدان های بزرگ روستا تختی می گذاشتند ، شاه انتخاب شده با لباسی فاخر و چشمگیر بر تخت می نشست و سایر انتخاب شدگان هر یک در جای خود قرار می گرفتند . تماشاگران که بزرگان روستا چون روحانیون و کدخدا و اعیان روستا نیز در بین آنها دیده می شد هر یک در جای مخصوص خود در پیرامون میدان می نشستند . نخست نوازندگان محلی ، سرودهای محلی اجرا می کردند ، جوانان به مبارکی این روز به شادمانی و پایکوبی مشغول میشدند . در ضمن اجرای مراسم ، با هدایای تقدیمی ، از افراد حاضر در میدان پذیرایی می کردند . سپس با اعلام رسمیت جلسه ، اجرای مراسم آغاز میشد . شاه و درباریان در حضور مردم به حل و فصل امور می پرداختند . پس از تصمیم‌گیری ، شاه طی فرمانی دستور اجرای آن تصمیم را صادر می کرد و مأمورین دستور را اجرا می کردند .

این فرمان بیشتر در زمینه اجرای کارهای عمومی مورد لزوم در روستا و یا بر علیه افرادی بود که با داشتن امکانات برای برگزاری مراسم کمکی نکرده بودند . اجرای فرمان ها بیشتر جنبه تفریحی و سرگرمی داشت .

این مراسم از چنان گیرایی و شادی آفرینی برخوردار بود که اهالی روستاهای مجاور نیز در برگزاری آن شرکت می کردند .

افسون 13 12-16-2012 07:30 AM

مراسم قلعه سوزانی (روستای برز)
 
مراسم قلعه سوزانی (روستای برز)




در روز 27 ماه رمضان مراسم قلعه سوزانی در روستای برز اجرا می شد . پیش از شرح مراسم یاد آور می شویم که در قدیم روستای برز دارای دو قلعه بزرگ بوده است . یکی به نام قلعه سرده و دیگری قلعه پایین ده . قلعه سر ده که تا سال 1342 باقی بود ، دارای دیوارهای عریض و چهار برج در چهار گوش می بود ، این قلعه به علت قرار داشتن در مکانی بلند مشرف بر روستا بود . اما قلعه پایین ده در سالیان گذشته دور از بین رفته بود و فقط نام و جای آن با وسعتی حدود 3000 متر باقی مانده بود این زمین نسبت به اطراف خود بلندتر بود و چند بوم کن در کنار آن ایجاد کرده بودند .

مراسم قلعه سوزانی در این دو مکان اجرا می‌شود به گونه زیر :

روز 27 ماه رمضان جوانان و نوجوانان روستا به صورت دو گروه در میآمدند . گروهی در کنار قلعه سرده دیگری در محل قلعه پایین مستقر می شدند . هر یک از دو گروه کوشش می کردند مخفیانه به مکان گروه دیگر نفوذ کرده و در آنجا آتش برافروزند و این عمل نشانه شجاعت و برتری آنان به حساب می آمد . و گاه اتفاق می‌افتاد که بر سر این مکان بین آن‌ها درگیری ایجاد می شد . البته مقدمات آتش افروزی را از مدت پیش فراهم می کردند و هیزم و بوته لازم را در پیرامون قلعه یکدیگر مخفی می‌کردند .

روز موعود کوشش دو گروه بر آن بود که غافل گیر نشوند . هنگامی که دود و آتش از قلعه ای بر می خواست مردم روستا برای تماشا از خانه ها بیرون می آمدند . گروهی که در قلعه آنان آتش افروخته شده بود با سرافکندگی و خشم نظاره گر صحنه می شدند و اندک اندک محل را ترک می کردند .

افسون 13 12-16-2012 07:34 AM

مراسم جیرجیرونه (روستای برز)
 
مراسم جیرجیرونه (روستای برز)



با فرا رسیدن شب ماه مبارک رمضان ، کودکان هر محله پس از افطار به صورت دسته جمعی و در پرتو نور مهتاب مراسم جیرجیرونه را آغاز می کردند .

دسته کودکان به در خانه های مردم روستا رفته و خواندن اشعاری را شروع می کردند و این شعر خوانی را یکی از خوش صداترین کودکان با صدای رسا اجرا می کرد بدین شرح :

جیر جیرونه ........ و کودکان با صدای بلند پاسخ می دادند : ها.ها
حلوا گرونه ........ و کودکان با صدای بلند پاسخ می دادند : ها.ها
حلوای طنطنانی ........ و کودکان با صدای بلند پاسخ می دادند : ها.ها
تا نخوری ندانی ........ و کودکان با صدای بلند پاسخ می دادند : ها.ها
تنباکو را گل نم کن ........ و کودکان با صدای بلند پاسخ می دادند : ها.ها
آتش را از سرش کم کن ........ و کودکان با صدای بلند پاسخ می دادند : ها.ها
تا ما بکشیم دودی ........ و کودکان با صدای بلند پاسخ می دادند : ها.ها
آواره شویم زودی ........ و کودکان با صدای بلند پاسخ می دادند : ها.ها

اگر صاحبخانه پسر بزرگی داشت ، نام او را در شعر خود می آوردند . مثلاً اگر پسر صاحبخانه عباس نام داشت سردسته یا خواننده اشعار می گفت :

عباس آقا جان شمایید .... ها.ها
از خانه در بیایید .... ها.ها
مردم شما را می بینند ... ها.ها
از حرتت می میرند ... ها.ها

اگر صاحبخانه مردی روحانی بود ، به جای اشعار فوق یکی از سوره‌های کوچک جزو سی‌ام قرآن کریم را می خواندند ، مثلاً سردسته میگفت :

و الشمس و ضحها ... ها.ها
و القمر اذا تلیها ... ها.ها
و النهار اذا جلها ... ها.ها
و الیل اذا یغشها ... ها.ها
و تا پایان سوره به شرح فوق تلاوت می‌شد .

چنانچه صاحبخانه ای برخورد نامناسبی می کرد و یا نسبت به آن‌ها بی اعتنایی می کرد ، اشعاری در هجو او میخواندند ؛ مانند شعر زیر:

تغار پر از خمیره ... ها.ها
صاحب خانه میمیره ... ها.ها

و اشعار دیگری از همین گونه که کودکان می خواندند ، ضمناً از کودکان یاد شده با آجیل پذیرایی می‌شد .


منبع : میراث فرهنگی نطنز نگارش سیدحسین اعظم واقفی ، ناشر انجمن میراث فرهنگی نطنز

افسون 13 12-16-2012 07:41 AM

آداب و رسوم روستاهای رودبار گیلان



ایام :

در مورد ایام هفته اعتقاد بر این است که روزهای پنج شنبه و سه شنبه در کشاورزی برای پاشیدن بذر در زمین مناسب است چون در این دو روز اگر بذر بپاشند خیر و برکت آن زیاد می شود ولی در روزهای شنبه و چهارشنبه بر این باورند که نباید در زمین بذر پاشید چون خیر و برکت آن کم می شود .

درباره ی سفر هم در روزهای شنبه و چهارشنبه به مسافرت نمی روند چون معتقدند اگر در این دو روز به مسافرت بروند عاقبت خوبی ندارد و به قول معروف خیر پیش نمی آید .

برای بیرون بردن گوسفندان به ییلاق نیز روز پنج شنبه را انتخاب می کنند .

روزهای تاسوعا ، عاشورا و ۲۸ صفر کار حرام است و کسی در این روزها کارهای ساختمانی یا کشاورزی انجام نمی دهد به ویژه اگر همراه با گرفتن مزد باشد .

در مورد روز سیزده بدر ( ۱۳ فروردین) چون این روز را نحس می دانند فقط برای تفریح بیرون می روند .

در اولین روز جمعه ماه رجب به خاطر شادی روح اموات ، خوراکی تقسیم می کنند که به رقایب Roghayeb معروف است .

در خصوص امامزاده چلچراغ ، در شبهایی که هلال ماه کامل می شود (۱۳ و ۱۴ هر ماه) امامزاده پرنورتر و پررنگ تر می شود و برخی راویان و ریش سفیدان نقل می کردند که این امر قابل مشاهده است .

روز چهارشنبه آخر سال (چهارشنبه سوری) را نحس می دانند و بر این باور هستند که اگر در این روز موها را کوتاه کنند دیگر رشد نمی کند ( برخی راویان ضمن نقل این مطلب صحت آن را تجربه کرده بودند)

در شب یلدا نیز این باور وجود دارد که افراد باید در منزل خود بمانند و در آن شب به جای دیگر نروند چون برکت از خانه می رود .

قبل از تحویل سال نو ، بر این باور هستند که یک ساعت قبل از تحویل سال نو هر کاری را که انجام بدهی تا پایان سال همان کار ادامه پیدا می کند ( خیر یا شر بودن عمل) برای اینکه سفره خانواده در طول سال رنگین و پربرکت باشد در روز اول عید باید بهترین غذاها را در سفره صرف کرد .

در مراسم ختنه سوران ، معمولاً پسربچه را در غروب روزهای چهارشنبه یا پنج شنبه ختنه می کنند و در روزهای شنبه و سه شنبه این کار را انجام نمی دهند چون معتقدند در این روزها به اصطلاح محلی خوبیت ندارد یعنی زخم دیرتر خوب می شود و در نهایت شگون ندارد و بدبیاری به همراه دارد .

وقتی که خانم های خانه دار می خواهند مرغی را روی تخم مرغ بخوابانند تا جوجه شود این عمل در روزهای شنبه و سه شنبه نباید انجام شود و از طرفی توسط یکی از بزرگترها که اصطلاحاً دستش سِوِک ( Sevek) یا سبک است انجام می گیرد .

از روز سیزده فروردین کلیه چاک (Chak )هایی ( قطعه های مرتع و زمین) که از زمان بریدن علف سال قبل برای عبور و مرور و چرا آزاد بوده قدغن و ممنوع می شود که به آن قرق ( Ghorogh) می گویند .


حیوانات و پرندگان و عوامل طبیعی :

مار : با توجه به فراوانی مار در منطقه خیلی از باورها و ضرب المثل ها در مورد این حیوان است برای نمونه :
- اگر مار در خانه باشد نباید آسیبی به او رساند زیرا ماری که در خانه است خوب است و روزی می آورد .
- اگر کسی در خانه اش مهره مار باشد خیلی خوب است و برکت و روزی وی زیاد می شود .

سگ : اگر روی سگ آب بریزیم دست زگیل می زند . برخی راویان این مسئله را تجربه کرده و به آن کاملاً باور داشتند . البته این باور در سایر نقاط کشور از جمله استان بوشهر هم وجود دارد .

در جایی که سگ وجود دارد جن و پری جرأت حضور در آن مکان را ندارند زیرا از سگ می ترسند و به آنها آسیب می رساند . در این خصوص داستانهایی نیز از قدیم نقل می کردند .

پرندگان : وقتی که قشقی ( Gheshghei) در خانه ای بلند می خواند نشانگر وارد شدن مهمان است و اگر کسی با تیر و کمان یا تفنگ آسیبی به او برساند مشکل یا مصیبتی برایش پیش می آید مانند شکستن دست یا پا و … .
قشقی پرنده ای است مانند گنجشک و از کلاغ کوچکتر و رنگی با دم سفید ، پرهای آبی و شکم سیاه . بر این باور هستند که قشقی انسان پرهیزگاری بوده که بر اثر ارتکاب عمل خلاف یا توهین تبدیل به پرنده شده است .

باد : چون منطقه در معرض باد و طوفان است وقتی که باد خیلی شدید می وزید فرزند اول خانواده آب در کره ( Kore) یا همان لولای پائین درب می ریخت و تا زمانی که آب خشک می شد باد هم کم می شد . راویان این مسئله بیشتر افراد مسن بودند و خود این مسئله را بارها امتحان کرده بودند .

باران : وقتی با کم بارانی مواجه می شدند برای باریدن باران و نزول رحمت الهی چندین باور و رسم وجود داشت :
- قندلاک (Ghandelak ) یا همان ظرف چوبی که با آن قند را خرد و تکه تکه می کردند را شسته و آب آن را روی زمین می ریختند و بعد باران می بارید .
- جانماز را با آب چشمه می شستند و خشک می کردند و در طاقچه مسجد می گذاشتند بعد باران می بارید . البته این کار را افراد مؤمن و متشخص انجام می دادند نه هر کسی .

دعا :

در روستاهای رودبار معمولاً دعاهای فراوان محلی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از :

- خوآد بخادیک (Khoada be khadika) خداوند ترا نگهدارد و حفظ کند

- پر شوی (Per shavi) پیر بشوی و عمر طولانی کنی

- دسیّ د می شیه (Dassi da mi shiya) دست شما درد نکند

- سفید بخت بی بی (Sefid bakht bi bi) سفیدبخت باشی (آرزوی خوشبختی برای دختر خانمها)

- تی دس درد مکنه (Ti das dard makone) دست شما درد نکند

- خدا تره بداره (Khoda tara bedara) خداوند ترا نگهدارد

- ایشالله تی عروسی بخاریم (Ieshalla ti arousi bekharim) انشاءاله غذای عروسی تو را بخوریم


نفرین :

برخی نفرین های رایج در بین مردم به قرار زیر است :

- تو پرپر بکئی (To par par bekaei) پرپر بکنی و مانند مرغ جان دهی

- خیر مبینی (Kheir mabini) در زندگی خیر و خوشی نبینی

- خاک تی سر(Khak ti sar) خاک بر سر شوی

- تخته سر مو بنا (Takhta sar mo bena) تو را روی تابوت بگذارند( مردن فرد)

- جوان بمری (Javan bemari) در جوانی بمیری

- خال و سری ته (Khala va sari ta) خاک بر سرت

- کفن بکمت آسوده بسکنه (Kafan bekamat asoude besakene) تو را کفن کنم تا آسوده باشم

- و سر عزات رونم (Va sar azat rounam) بر سر عزای تو بنشینم


باورهای متفرقه

- وقتی آب جوش را به زمین می ریزید باید بسم الله بگویید زیرا احتمال دارد جن یا بچه های آنها آنجا باشند و بسوزند و بعد آسیب جدی به انسان وارد می کنند .

- آب ریختن روی آتش باعث پیش آمدن کسالت برای فرد می شود .

- اگر سگ در محلی باشد جن و پری جرأت ندارند در آنجا حضور یابند زیرا به شدت از سگ می ترسند و به آنها آسیب می رساند .

- اگر در هنگام رفتن به مسافرت صبر (Sabr ) بیاید ( عطسه کردن) ، باید مسافرت را به تأخیر انداخت یا از رفتن منصرف شد . برخی راویان نقل می کردند که برای آنها پیش آمده بود و به دلیل عدم رعایت فرد تصادف کرده یا حوادث ناگواری برایشان رخ داده است .

افسون 13 12-16-2012 08:16 AM

آب تنی در حوض‌های فراموش شده
 
آب تنی در حوض‌های فراموش شده




همه چیز دارد «آب می‌ رود»

«زندگی آب تنی كردن در حوضچه اكنون است» . زندگی یعنی همین ؛ اما دیگر نه از آن حوض خبری است و نه از پرسه زدن‌های ماهی این آب . حیاط خانه‌های قدیم ما تنها در خاطره‌ها مانده و حوض كوچك آن انگار برای ابد به دریا پیوسته است . فراموش كرده‌ایم رخسار خود را در آب ، اما هنوز هندوانه‌های سبز و شیرین تابستانی در حوضچه خیالمان خنك می‌شود . اصلاً چرا حوض؟ حوض آرزوی دیرینه كویر در خانه‌های ما بود . خانه‌ها كوچك شدند ، كوچك و كوچك‌ تر و حوض‌ها همچنان آب رفتند . انگار دارد همه چیز فراموش می‌شود و آب می‌رود . حوض خانه شما كجاست؟


حوض چیست؟

حالا دیگر سراغ حوض را از فرهنگ لغات می‌گیریم و بی خیال آنها در خلوت حیاط خانه خواهیم شد . در لغت‌نامه عمید درباره حوض نقل شده است : «گودالی كه در زمین با سنگ یا آجر و سیمان درست كنند برای نگهداشتن آب» . معماران و سازندگان چیره دست ایرانی كه همیشه روح و طبع نازكی داشته‌اند ، عناصر مختلفی را در بناها تعبیه می‌كردند كه به واسطه آن شادی جسم و روح در زمان و مكان متجلی می‌شد . نمونه بارز این زیبایی در یك بنا ، حوض و آب نماهایی بود كه شكوهی دوچندان به معماری اصیل ایران می‌بخشید .

اما نكته جالب این كه آب نماها در جایی قرار داده می‌شدند كه بناهای مجاور در آن منعكس شوند و به این ترتیب اندازه را دوچندان می‌كردند .
تقریباً نسل نه چندان دور به یاد دارند كه حوض و حوضچه‌ها بیشتر مربع ، مستطیل ، چلیپا ، دایره یا تركیبی از اشكال هندسی و براساس راست گوشه و دایره ساخته می‌شدند . سازندگان و مالكان در كنار انتخاب این نوع اشكال ، بیشتر ترجیح می‌دادند حوضشان كم عمق باشد ، به دلایلی چند كه در ادامه می‌آید . البته ابعاد حوض و همچنین تزئینات ظاهری آن همیشه با طبقه اقتصادی و پایگاه اجتماعی مالك ارتباط مستقیمی داشت .


جایگاه حوض

ایرانیان پاك سرشت همواره آب را در كنار باد و خاك مقدس می‌شمردند . پیشینیان عاشق پاكی بودند از این روی نماد پاكی را در خانه‌های خود می‌ساختند . ساختن و تعبیه حوض در خانه‌ها دارای چنان اهمیتی نزد خانواده‌ها بود كه به طور معمول بزرگ‌ترین بخش مركزی صحن و حیاط را به آن اختصاص می‌دادند . این نماد زیبایی و پاكی در بسیاری مواقع با درختان میوه و انواع گل و گیاه همجوار می‌شد تا بهشتی شود برای خود بر روی هستی . با این جلوه خیال‌انگیز، تصویری مواج و گیرا از ایوان اصلی بنا نیز در آب نقش می‌بست . حوض‌ها و نهرهای خانگی در بیشتر موارد به شیوه‌ای بدیع و حرمت برانگیز ، مسیر مستقیم دسترسی به جبهه و ایوان اصلی بنا را به دو معبر غیرمستقیم جانبی تقسیم می‌كرد . ضایعات و اضافات آب مصرفی در نهایت صرفه‌جویی به پای این گیاهان ریخته می‌شد كه خود از تدبیر سازندگان در مصرف آب سرچشمه می‌گرفت .


آب حوضی

«آب حوض می‌كشیم!» این جمله فریادی بود در كوچه‌های شهر، اما تنها صدای آن در خاطره كوچه‌های كاهگلی باقی مانده است . دوره‌گردهایی كه در كوچه‌ها راه می‌رفتند و داد می‌زدند حوض تمیز می‌كنیم ، آن هنگام كه رخسار آب و حوض مكدر می‌شد ، به كمك همین همشهریان كه دیگر صدایی از آنان بر نمی‌خیزد ، آب حوض را تخلیه می‌كردند و گل و لای آن زدوده می‌شد تا همچنان حوضمان زلال بماند و ماهیان كوچک ، رقص باله خود را از سر گیرند .

برای آسانی تخلیه آب حوض ، معمولاً كف حوض را با شیب مختصری می‌ساختند كه به سادگی آب آن تخلیه می‌شد .


نمایش‌های تخت حوضی

بله ، درست خواندید . نمایش‌های تخت حوضی با حوض ارتباط كاملاً مستقیمی دارد . اما چگونه؟ آن زمان كه روزهای عید و عروسی از راه می‌رسید ، روی حوض خانه‌ها به ویژه حوض‌ها در اماكن عمومی كه از ابعاد بزرگ ‌تری برخوردار بودند را با تكه‌های بزرگ چوب می‌پوشاندند و گروهی از مطربان و بازیگران ـ كه بیشتر دوره گرد بودند ـ روی آن برای مهمانان به اجرای برنامه و نمایش‌های سرگرم كننده می‌پرداختند تا جایی كه به تدریج شیوه‌ای از هنرهای نمایشی در ایران رایج شد كه به واسطه همین شكل اولیه ایجاد صحنه به نمایش تخت حوضی مشهور شد كه اجرای انواعی از آن همچنان ادامه دارد .


كاركردهای حوض

ساختن حوض‌ها در حیاط كاركردهای متنوعی داشت . در حقیقت شاید بتوان ادعا كرد تعبیه این نما به نوعی پاسخ به برخی از نیازهای روزانه نیز بود . كمی دورتر كه از لوله و آب لوله‌كشی خبری نبود ، بخشی از نیازهای روزانه خانواده و شهروندان به آب از ذخیره آبی همین حوض‌ها تأمین می‌شد .

خانواده‌های ایرانی به‌ طور معمولی با استفاده از آب حوض ، میوه‌های خود را در آب آن شستشو می‌دادند . حتی گاهی نیز برای خنك كردن میوه به ویژه هندوانه و خربزه ، آن را در آب قرار می‌دادند . البته در كنار این مسأله شستن ظرف‌ها ، لباس‌ها ، قالی و قالیچه‌های بزرگ نیز امری رایج بود . هنوز كودكان دیروز ، خاطره آب تنی كردن در حوض حیاط‌ های پُر درخت خود را به یاد دارند . اما امروز از آن همه شادی تنها خاطره‌ای بیش در آپارتمان‌های كوچك و بی‌نور خود به یاد ندارند . آبپاشی كف داغ حیاط در اولین ساعات غروب آفتاب نیز علاوه بر خنک تر كردن هوا ، سرگرم‌كننده و لذت بخش بود و حوض شریان حیاتی باغ و باغچه خانه نیز بود .


باغی با شناسنامه ایرانی

باغ ایرانی خود موضوعی گسترده و مستقل است . به قولی باغ كنایه‌ای از بهشت است . باغ‌ها در كل كاركردهای مختلفی داشته‌اند . در بعضی دوران باغ‌های عمومی برای گردش و تفریح اهالی ساخته می‌شدند . از پیشینه باغ و باغ ‌سازی در ایران همین بس كه قدمت آن در ایران به 3 قرن قبل از میلاد مسیح می‌رسد ؛ اما آنچه هویت بخش این باغ‌ها و در حقیقت بخش تفكیک ‌ناپذیر آنها محسوب می‌شدند ، وجود حوض و آب‌نما بود . در حقیقت باغ ایرانی تركیب ساده‌ای است از درخت ، حوض ، نهرهای جاری و مسیرهای متقاطع . این تركیب ساده ریشه در فرهنگ هخامنشی به عنوان یكی از قدیمی‌ترین و شكوفاترین دوران تاریخ ایران و بشر دارد . حوض و آب‌نما در باغ‌های ایران اهمیت بسزایی داشت و به اشكال متنوعی ساخته می‌شد . اغلب حوض یا استخر را در یكی از محورهای اصلی و درامتداد طولی فضای منزل یا باغ احداث می‌كردند .


تجلی آب و حوض و حس شاعرانگی

نمی‌شود این همه در وصف آب و حوض گفت اما نقبی به تجلی آن در خیال نازك ایرانی خوش سخن نزد .

شما از سهراب سپهری شاعری لطیف تر سراغ دارید؟
«رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید عكس تنهایی خود را در آب‌
آب درحوض نبود‌
ماهیان می‌گفتند : هیچ تقصیر درختان نیست ...»

«یك شاعر همیشه دور از سیاست می‌ماند ، حداقل وارد اعمال سیاسی نمی‌شود . این سیاست یک شاعر است پس من سیاستمدار هستم . شاعری كه هایكو می‌گوید و شاعر هایكو سیاسی نیست» این را رومپای ، نخست ‌وزیر پیشین بلژیك گفت كه حس شاعریش بر لب حوض گل كرده بود :
«آب حوضچه را ‌عوض كردند و چند ماهی مرده نتیجه این كار بود .»


حوضچه عیاران

اما حوض و حوضچه در روزگاران پیشین تنها منحصر به حیاط خانه‌ها نبودند ، بلكه اماكن عمومی نیز به واسطه نوع كاركرد و استفاده از آن بهره می‌گرفتند . گرچه در اینجا مجال پرداختن به انواع حوض‌ها در اماكن مختلف نیست ، اما یكی از رایج‌ترین آنها چال حوض‌ها بود .
برخی از حمام‌های خزینه‌ای قدیم كه بزرگ و وسیع بودند ، علاوه بر چال آب سرد ، یك حوض یا استخری برای ذخیره آب داشتند كه به آن چال حوض می‌گفتند . چال حوض از چال آب سرد و خزینه بسیار بزرگ‌ تر بود تا جایی كه افراد خود را به آب می‌سپردند و آب تنی و شنا می‌كردند . از جمله این چال‌حوض‌ها كه در تهران قدیم برای خود اسم و رسمی داشتند می‌توان به حمام‌های قیصریه ، سنگلج ، نظام الملك و... اشاره كرد كه چال حوض‌های آبرومندی داشتند و جایگاه عیاران و پهلوانان زورخانه‌ای بودند . آن روزگاران ، هم حوض و هم پهلوانی برای خود آدابی داشتند سرشار از نزاكت و رادمردی . در كنار چال حوض و همچنین حوض‌های خانگی ، در اماكن و میدان‌های عمومی و همچنین مساجد ، انواعی از حوض‌ها برای استفاده‌های مختلف ساخته می‌شدند .


دست آخر این كه ...

گرچه شاید امروزه نیز كم و بیش به ساختن حوض‌ها در اماكن عمومی یا ویلاها و خانه‌های بزرگ اقدام شود ، اما دایره گستردگی این نماد ایرانی در میان عامه بسیار محدود و تنگ شده است . علاوه بر این موضوع ، كاركردهای گذشته خود را نیز تا حدود زیادی از دست داده‌اند و بیشتر جنبه تزئینی و سمبلیک دارد كه گاهی تزئینات حاشیه‌ای آن برگرفته و متأثر از دیگر كشورهاست .

حوض به مثابه یک نماد ایرانی و تجلی روشنایی و پاكی ، اكنون جایگاه بایسته‌ای در میان خانه‌ها ندارد . فراموش شدن این نمادها ، هویت خانه‌ها را از ایرانی بودن كمرنگ كرده‌ است . اهمیت آب در گذشته ایران به آن اندازه بود كه مردمان اعتقاد داشتند ایزد ، فرشته خاصی به نام ناهید یا آناهیتا را برای نگهداری و حفظ آب مأمور كرده است .


منبع : jamejamonline.ir/ سامان عابری

شابادی 12-16-2012 08:44 AM

یادتونه قل مراد تو باغ مظفر خنده و گیریش یکی بود ادم نمیدونست داره میخنده یا داره گریه میکنه
اینجا تو خرمششهر مردم بومیش
وقتی جشنی دارن مثل عروسی یزله میرن
یزله : یه نوع رقصیه که با دوتا میپرن هوا ( نه خیلی زیاد در حد طناب بازی)
ولی محکم میکوبن زمین یا یک از پا هاشونو انچنان میکوبند زمین که گردو خاک بلند میشه( حالا فکر کنید 50، 60 نفره این کارو انجام بدن)
موقع مراسم فاتحه یا تاسوعا عاشورا بازهم همین کارو میکنن
ادم از دور بیاد نمیدونه عروسیه یا فاتحه
اینجا اخر دنیاست

افسون 13 12-16-2012 09:06 AM

نحسی ماه صفر ، خرافه یا واقعیت؟
 
نحسی ماه صفر ، خرافه یا واقعیت؟


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/150533.jpg


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس ، با فرا رسیدن ماه صفر ، برخی افراد فکر می‌ کنند که این ماه دارای نحسی است و هنگامیکه وارد این ماه می‌شوند ، هیچ کاری را آغاز نمی‌کنند تا مبادا فرجامی منحوس داشته باشد!

به راستی سعد و شومی ایام تأثیری در زندگی انسان دارد؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا تعریفی از دو واژه «سعد» و «نحس» ارائه می‌شود و سپس برای بررسی صحت یا سقم نحسی ایام مختلف به ویژه ماه صفر، به قرآن کریم رجوع می‌کنیم .


*معنای لغوی سعد و نحس

«سعد» به معنای فراهم شدن امور و مقدمات الهی برای رسیدن به خیر دنیوی و اخروی است و در مقابل آن ، تفاوت و یا نحس قرار دارد . «نحس» در لغت به معنای سرخ شدن افق همچون مس گداخته است و در اصطلاح به هر چیز شوم ؛ نحس گفته می‌شود . فراهم نشدن مقدمات و امور کارها نیز نحس تلقی می‌شود .


*نحوست ایام در کدام آیات آمده است؟

در آیات قرآن تنها در 2 مورد اشاره به «نحوست ایام» شده است :

1- آنجا که می‌فرماید : «ما تندباد وحشتناک و سردی را «فِی یوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» (در یک روز شوم مستمر) بر آن‌ها فرستادیم که مردم را همچون تنه‌های نخل ریشه‌ کن شده از جا بر می‌کند».

2- در آیه‌ای دیگر می‌فرماید : «فَأَرْسَلْنا عَلَیهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیامٍ نَحِساتٍ» مانند بادی سخت و سرد در روزها شومی بر آنها مسلّط ساختیم».

در نقطه مقابل ، تعبیر «مبارک» نیز در بعضی از آیات قرآن دیده می‌شود، چنان که درباره شب قدر می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ» ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم».

به این ترتیب قرآن فقط اشاره سربسته‌ای به این مسئله دارد ، پس می‌توان گفت تا اینجا اصل سعد و مبارک بودن بعضی ایام و نحس بودن بعضی روزها را به صورت اجمال پذیرفته است .


*دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌الله مکارم درباره نحسی ایام

نظر مفسران در این باره خواندنی است :

- علامه سید محمدحسین طباطبایی در ذیل آیه 19ـ20 قمر می‌فرمایند :
«از نظر عقلی نمی‌توان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد ، چون اجزای زمان مثل هم هستند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثر در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد ، امّا از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم که ظاهر این آیات و سیاق آن‌ها بیش از این دلالت ندارد و آن ایام خاص (7 شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد ، روزهای نحسی بوده‌اند ، ولی دیگر نمی‌رساند که حتی‌ همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و ... ایام نحس هستند .

چون اگر تمام آن ایام نحس باشند در تمام سال ، لازمه‌اش این است که تمام زمان‌ها نحس باشند و همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایام دارد به خاطر همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است ، مثل امضا تقدیر است ، نزول ملائکه و روح ، انجام عبادات... و اخبار هم نتیجه‌اش این است که نحس بودن ایام به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است ، امّا اینکه قطعه‌ای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد ، قابل اثبات نیست .


- آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی : از نظر عقل محال نیست که اجزا زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند ، بعضی دارای ویژگی‌های نحوست و بعضی ویژگی‌های ضد آن هرچند عقلاً قابل اثبات نیست ، ولی از نظر شرعی اگر دلیلی باشد قابل پذیرش است و مانعی برای آن نیست».

بعد ایشان در تفسیر نمونه روایات را مورد بررسی قرار می‌دهد و بهترین راه جمع را میان اخبار مختلف در این باب این می‌داند که اگر روزها هم تأثیری داشته باشند به فرمان خدا است ، هرگز نباید برای آنها تأثیر مستقلی ، قائل شد و از لطف خداوند خود را بی‌نیاز دانست وانگهی نباید حوادثی را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان دارد به تأثیر ایام ارتباط داد و خود را تبرئه کرد .


*آیا روایات از نحسی ایام سخن به میان آورده‌اند :

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره اینکه آیا ائمه معصومین درباره سعد و نحس بودن ایام سخنی به میان آورده‌اند ، این چنین پاسخ می‌دهد : در روایات اسلامی به احادیث زیادی در زمینه «نحس و سعد ایام» برخورد می‌کنیم که هر چند بسیاری از آن‌ها روایات ضعیف هستند، ولی در بین آن‌ها روایات معتبری داریم که به برخی روایات اشاره می‌کنیم :

- از امیرمؤمنان(ع) درباره روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن می‌زند و سنگینی آن و اینکه منظور کدام چهار‌شنبه است ، سؤال شد ، حضرت فرمود : فرمود چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت ... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد ، لذا بسیاری از مفسران به پیروی از روایات ، آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس می‌دانند و از آن به «اربعاء لاتدور» تعبیر می‌کنند ، یعنی چهارشنبه‌ای که تکرار نمی‌شود .

-در بعضی دیگر از روایات می‌خوانیم که روز اوّل ماه روز سعد و مبارکی است ، چرا که آدم در آن آفریده شد ‌و همچنین روز 26 چرا که خداوند دریا را برای موسی شکافت .

- امام صادق(ع) درباره نوروز فرمود : «روز مبارکی است که کشتی نوح بر جودی قرار گرفت و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد و روزی است که علی(ع) بر دوش پیامبر(ص) رفت، بت‌های کعبه را شکست و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود .


* چرا سعد و نحس بعضی ایام پذیرفته شده است؟

علل این امر را چند چیز می‌توان دانست :

1- وجود وقایعی که در این ایام واقع شده است باعث سعد و یا نحس آن شده است ، چنانکه در بعضی روایات دیگر می‌خوانیم که روز سوّم ماه روز نحسی است ، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند و لباس بهشتی از تن آن‌ها کنده شد و یا اینکه روز هفتم ماه روز مبارکی است ، چرا که حضرت نوح سوار بر کشتی شد .

2- توجه دادن مسلمین به حوادثی که در گذشته واقع شده است تا رفتار و اعمال خود را بر حوادث تاریخی سازنده تطبیق دهند و از حوادث مخرّب و روش بنیان‌گذاران آنها فاصله گیرند .

لذا در روایات فراوان سعد و نحس ایام را با بعضی از حوادث مطلوب یا نامطلوب پیوند می‌دهد ، مخصوصاً در مورد روز عاشورا که بنی‌امیه به گمان پیروزی (ظاهری) بر اهل‌بیت آن روز مسعود و مبارکی می‌شمرده و در روایات شدیداً تبرک به آن روز نهی شده و حتی دستور داده‌اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن قرار ندهند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کرده و عملاً از برنامه بنی‌امیه فاصله بگیرند، پس توجه دادن اسلام به سعد و نحس ایام برای این است که به یک سلسله حوادث تاریخی آموزنده توجه شود .

3- توسل و توجه به ساحت قدس الهی و استمداد از ذات پاک پروردگار، بنابراین در روایات متعددی توصیه شده که در روزهایی که نام نحس بر آن گذارده شده با دادن صدقه و یا خواندن دعا و قرآن و توکل بر ذات الهی و استمداد از لطف او خود را بیمه کنید .

4- توجّه به این نکته که غالباً حوادث جنبه کفاره اعمال نادرست خود انسان است و ایام ارتباط و تأثیر مستقیم ندارد ، بلکه ایام را می‌توان با توبه و استغفار به روزهای مبارک و سعد تبدیل کرد .


*نتیجه‌ گیری

در اسلام سعد و نحس بعضی ایام به خاطر وقایعی که در آن اتفاق افتاده ، پذیرفته شده است تا به این وسیله مردم به وقایع گذشته توجه کنند و از آن درس‌ها و عبرت‌ها گرفته و برای دفع آن به خدا متوسل شوند ، از او مدد جویند و از مجازات و مکافات اعمال خویش غافل نباشد .

هر چند افراط در مسأله سعد و نحس ایام یه هیچ وجه مورد پذیرش اسلام نیست، اینکه انسان به هر کاری بخواهد دست بزند، مثلاً به سراغ سعد و نحس ایام برود و عملاً از بسیاری فعالیت‌ها باز بماند، نه مورد تأیید عقل است و نه مورد تأیید شرع، درست نیست که انسان به جای بررسی عوامل شکست و پیروزی خود ، گناه همه شکست‌ها را به گردن شومی ایام اندازد، بی‌تردید چنین کاری جز فرار از حقیقت و تبیین خرافی حوادث زندگی نیست .

اما درباره ماه صفر باید گفت : چون در این ماه رحلت پیامبر اکرم(ص) و چند تن از امامان معصوم(ع) اتفاق افتاده است ، در روایات آمده که برای دفع آفات و بلایای این ماه، بسیار صدقه دهند ، نه از آن جهت که به آن معنا نحس باشد، بلکه به خاطر از دست دادن پیامبر(ص) برای مردم روزهای خوبی نیست .


منبع : farsnews.com

افسون 13 12-17-2012 09:27 AM

کهن ترین لالایی جهان با قدمت چهارده هزارساله به زبان کردی باستان (اوستایی)
 
کهن ترین لالایی جهان با قدمت چهارده هزارساله به زبان کردی باستان (اوستایی)



این لالایی را از زبان مادر مهرآیین‌ام زنده یاد "مینا ایزدمهر بوره‌ که‌ یی" شنیده ام که عیناً در اینجا می‌ آید :

روڵه لای لایه ، کۆرپه‌ م لای لایه
rolla lāy lāya , korpam lāy lāya
نزانم بوچی ده‌ نگت ده‌ رنایه
nizānim bočî dangit darnāya
ئاشیمه ووهوو وه‌هیشتم ئه‌ ستی
astîāšê wohū wahîštim astî
ئووشتا ئه‌ ستی ‌یه ئووشتا ئه‌همایی
oūštā astîya oūštā ahmāyî
هی ‌یه‌ ت ئه‌ شایی وه‌هیشتای ئه ‌شیم
hîyat ašāyî wahîštāy ašêm
یه‌ تا ئا هووه تی‌ ری‌ یو ئه‌تها
yatā āhowa tîrîyo athā
ره‌ تووش ئه ‌‌شاته چیت هه‌ چا یه ‌تا
ratūš ašāta čît hačā yatā
وه‌نگه هو ئه ‌شا ده ‌زدا ئامه‌ نه‌ نگ
wanga ho ašā dazdā āmanang
شیوس نه‌ نامه ئه ‌نگ هواشه‌ مه ‌زدا
šîyūs nanāma ang hwāša mazda
هی ‌یه ‌ت ئه‌ شایی وه‌هیشتای ئه ‌شیم
hîyat ašāyî wahîštāy ašêm
خشته‌ری میچا ئاهورایی ئا
xištarê mêcā āhorāyî ā
ییم درگو پی‌یو ده‌ده‌ت راستاریم
yîm dirgo pîyo dadat rāstārêm
رۆڵه لای لایه ، کۆرپه‌م لای لایه
rolla lāy lāya , korpam lāy lāya
گوێ بگره له من ، ده‌نگی ئه‌زدایه
gwê bigra lamin dangî azdāya
هی ‌یه‌ ت ئه ‌شایی وه‌هیشتای ئه شیم ...
hîyat ašāyî wahîštāy ašêm …


برگردان به فارسی :

فرزندم لالا ، دلبندم لالا ، نمی دانم چرا صدایت درنمی‌آید
راستی و داد بهترین است
پاکی ، خوشبختی است
خوشبختی برای کسی است که راستی و داد را برای راستی و داد انجام دهد
همانگونه که خداوند راستی و دادگری است
راهبر دنیایی نیز باید بر پایه راستی و دادگری برگزیده شود
این دو با کردارها و اندیشه نیک(وهومن) برگزیده می‌شوند
تا همه کردارها ، از روی نیکی و راستی و خرد انجام داده شوند
همانگونه که خداوند راستی و دادگری است
و راستی و دادگری در همه جا خود را بنمایاند
و نیک کرداری ، با نیروی اهورایی پرورش یابد
و به یاری ناتوانان وناداران بشتابد
فرزندم لالا ، دلبندم لالا
گوش به من بسپار، صدای خداوند است
همانگونه که خداوند ، راستی و دادگری است
و ...

وزن این لالایی ، ده هجایی از اوزان قدیم ایرانی و از اوزان گاتاهاست . همه اشعار تک بیتی و فولکلوری ترانه های کردی نیز برهمین وزن است : مستفعلن فا ، مستفعلن فا ( تَنَن تَن تَنَن تَنَن تَن تَنَن) این لالایی از نمازهای معروف مِهریان و زرتشتیان است که از زمانهای بسیار دور به یادگار مانده است .


نوشته‌ی پروفسور دکتر فاروق صفی ‌زاده(بوره‌ که ‌‌یی) - ماهنامه‌ی آناهید ، شماره‌ی ٥
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ

افسون 13 12-19-2012 09:01 AM

مراسم گْل غلتان نوزادان در دامغان و سمنان
 
مراسم گْل غلتان نوزادان در دامغان و سمنان


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/98038.jpg


یکی از رسوم سنتی به جای مانده از گذشته در مناطق مختلف شهرستان دامغان آئین گل غلتان نوزاد در اولین بهار زندگی او می‌باشد . این رسم هم اکنون نیز توسط اهالی شهر امیریه دامغان صورت می‌گیرد . بر اساس این آئین در صورتیکه تولد نوزاد با فصل بهار و زمان رویش گلهای محمدی مصادف گردد تنی چند از زنان فامیل برای چیدن گل به میان باغها و مزارع رفته و با ذکر صلوات و خواندن ابیاتی به شرح زیر اقدام به جمع آوری گل برای اجرای مراسم گل غلتان نوزاد می‌نمایند .

همه کوه و کمر بوی تو داره یا محمد
کدوم گل قامت و روی تو داره یا محمد
همون ماهی که از کوه می‌زنه سر
نشان طاق ابروی تو داره یا محمد

پس از جمع آوری گل که غالباً در ساعات آغازین صبح صورت می‌گیرد گلهای چیده شده را به خانه آورده و پرپر می‌کنند سپس نوزاد را به حمام برده و بدنش را شستشو می‌دهند . پس از خارج نمودن نوزاد از حمام و خشک کردن بدنش او را در میان پارچه ای سفید رنگ که گلهای پرپرشده محمدی در میان آن ریخته شده قرار داده و می‌غلتانند . این کار غالباً توسط مادر، عمه ، خاله و یا مادر بزرگ او انجام می‌شود . مرسوم است که چهار زن هر یک چهار گوشه از پارچه حاوی گل را گرفته و با نهادن نوزاد همراه با ذکر نام پنج تن و ختم صلوات این آئین انجام می‌گیرد . پس از لحظاتی کار خواندن روائی و شعر خوانی به منظور توصیف هر چه بیشتر زیبائیهای کودک توسط بستگان نزدیک همچون مادر، عمه ، خاله و غیره صورت می‌گیرد . نمونه‌هائی از این ابیات به شرح زیر است .

ای سرو شنا از کجا آمده ای
ای خرمن گل ز باغ جان آمده ای
خون شد جگرم برای دیر آمدنت
ای خرمن گل ز باغ جان آمده ای



http://www.seemorgh.com/images/iCont.../89200_491.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont.../89201_503.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont.../89202_393.jpg



پس از انجام این آئین مهمانان به صرف چای ، شربت و شیرینی پذیرائی می‌شوند . در گذشته این مراسم برای نوزادانی که در فصل بهار متولد می‌شدند غالباً در دهمین روز پس از تولد و در حمام عمومی ‌محل پس از غسل روز دهم انجام می‌شد . برای دیگر نوزادان که در دیگر فصول سال به دنیا می‌آیند این مراسم در اولین بهار زندگیشان برگزار می‌شود . برخی از خانواده‌ها با توجه به آگاهی از زمان تولد فرزند خود در طول سال اقدام به نگهداری مقداری برگ گل در یخچال نموده و با ولادت نوزاد به انجام این مراسم مبادرت می‌ورزند . به طور کلی این مراسم از هنگام تولد تا یکسالگی نوزاد انجام می‌پذیرد .

در باور اهالی منطقه غلتانیدن بدن نوزاد در میان برگهای گل سبب حفظ طراوت و شادابی او و دور ماندن از بیماریهای مختلف می‌گردد و همچنین طراوت برگهای گل از پوست بدن نوزاد محافظت کرده و کودک را خوش رو و سرزنده می‌نماید .




http://www.seemorgh.com/images/iCont.../89203_421.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont.../89204_598.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont.../89205_551.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont.../89206_415.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont.../89207_894.jpg



منبع : iranbasirat.persianblog.ir

افسون 13 12-19-2012 09:25 AM

بازگویی بخشی از آداب و رسوم در تهران نه چندان قدیم
 
بازگویی بخشی از آداب و رسوم در تهران نه چندان قدیم




رسوم فراموش شده

تاریخ تنها روایت انسانها نیست . تاریخ به هر آنچه در گذشته بوده و اینك نیست را شامل می‌شود این شامل هر چیزی می‌تواند باشد . یك گویش می‌تواند بخشی از تاریخ باشد و به عنوان یك حافظه تاریخی مطرح باشد و یا پوشش‌هایی كه انسانها در گذشته استفاده می‌كردند نیز در مطالعات تاریخی حائز اهمیت است چرا كه بسیاری از پوشش‌ها نشان از فرهنگ خاص و یا جایگاه اجتماعی فرد بود . در این بین اما می‌توان به فرهنگ و آداب و رسوم نیز اشاره كرد و البته این فرهنگ و یا آداب و رسوم به فرهنگ جاری اشاره نمی‌كند و اگر قصدمان بررسی یك بخشی از تاریخ است باید به آداب و رسومی اشاره كرد كه در گذشته بود و چه بسا در حال حاضر وجود ندارد اما نباید از این نكته نیز غافل شد كه بسیاری از آداب و رسوم كه در حال حاضر در بین مردم جاری است تحت تأثیر آداب و رسوم گذشته است و یا حتی به نوعی امروزی شده آداب و رسوم جاری در گذشته است . به هر رو بسیاری از آداب و رسوم‌ها می‌توانند تبدیل به فرهنگ هر جامعه‌ای بشوند به‌ طوری‌كه این تبدیل‌ها باعث تفاوت بین افراد می‌شود و همین تفاوت فرهنگ است كه اقوام را از هم جدا می‌كند و هر قومی فرهنگ خاص خود را پیدا می‌كند . البته به مرور آن آداب و رسوم تبدیل به فرهنگ می‌شود كه در حافظه تاریخی افراد باقی بماند . البته در شرایط فعلی و آنچه كه ملاحظه می‌شود مرزهای فرهنگی در حال كمرنگ شدن است و به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان خرده فرهنگ‌ها در حال كمرنگ شدن هستند و این خرده فرهنگ‌ها همان‌هایی هستند كه ریشه تاریخی طولانی ندارند اما فرهنگ‌هایی كه قدیمی‌تر هستند ثبات خود را حفظ كرده‌اند . به هر رو در این شماره ما به شرح بعضی از آداب و رسوم در تهران قدیم خواهیم پرداخت كه در حال حاضر بسیاری از آنها دیگر وجود ندارند و فقط در حافظه‌هایی مانده‌اند كه آنها را دیده‌اند و با از بین رفتن این افراد این آداب و رسوم به عنوان بخشی از تاریخ در خواهند آمد . آنچه ما به آن خواهیم پرداخت تحت عنوان فرهنگ عامه نیز عنوان می‌شود و علت نامگذاری‌اش به عنوان فرهنگ عامه استفاده در میان عامه مردم بوده است . شاید بیان این آداب و رسوم نوعی یاد آوری باشد برای آنهایی كه زمانی این آداب و رسوم را دیده‌اند و بازگویی این آداب و رسوم برای كسانی است كه آنها را ندیده‌اند اما در موردش شنیده‌اند . در اینجا باید عنوان شود كه این نوشته میسر نمی‌شد مگر با استفاده از نوشته‌های افرادی كه در این زمینه تحقیق كردند و نوشته‌هایی را به یادگار گذاشته اند .


رمضان در سال‌های دور

تهران قدیم از نظر عبور و مرور مقرراتی خاص داشت به آن معنی كه دو ساعت از شب گذشته در ارگ تهران و وسط چهار سوق بزرگ بازار طبل می‌زدند كه آن را طبل «برچین برچین» می‌گفتند . كسبه با شنیدن صدای طبل بساط خود را جمع می‌كردند و سه ساعت بعد از غروب نیز شیپور خاموشی نواخته می‌شد و عبور و مرور قطع می‌گردید .

اما در ماه مبارک رمضان تمام این مقررات لغو می‌شد و مردم تمام شب را آزادانه در شهر رفت وآمد می‌كردند وحمام‌ها ، مساجد ، زورخانه‌ها و قهوه خانه‌ها تا نزدیك سحر باز بود . اعلام غروب و افطار نیز در تهران و شهرستان‌های كوچك و بزرگ تا چندین سال پیش جالب بود . در تهران تا 50 سال پیش هر كدام از میدا ن‌های چهارگوشه شهر به دو توپ در ایام رمضان مجهز می‌شد و هر غروب و سحر با شلیك 3 تیر مؤمنان را از پایان روزه و آغاز شب با خبر می‌كرد . رمضان ماه خدا و نیایش و راز و نیاز و نیز ماه دوستی و نزدیكی مردم با یكدیگر بود ، زیرا مردم معتقد بودند كه قهر و دشمنی با برادران دینی به روزه و نماز آنها لطمه می‌زند و عبادتشان مورد قبول قرار نمی‌گیرد . به همین دلیل قبل از آغاز ماه رمضان به دیدار یكدیگر می‌رفتند و طلب بخشش می‌كردند ، ضمناً در طول ماه نیز با گستردن سفره افطار از دوستان و آشنایان ، مخصوصاً مستمندان پذیرایی می‌كردند . این رسم در حال حاضر كم و بیش برقرار است . سفره قلمكار و پارچه‌ای افطار كه به آن پیش افطاری می‌گفتند با غذاهای تهرانی تزئین می‌شد .

غذاهای تهرانی عبارت بودند از : ترحلوا ، شیربرنج ، نان روغنی ، شیر، مربا ، فرنی ، خرما ، خاكشیر یخ مال (شیره تابستان) ، پالوده سیب (ویژه تابستان) و در زمستان حلوا ارده . پس افطاری هم عبارت بود از : شامی كباب ، چلوكباب ، آبگوشت ، چلوخورشت ، كوفته ، كباب حسینی و كباب بره كه البته این غذاها بر سر سفره كسانی فراهم می‌شد كه صاحب آن دستش به دهانش می‌رسید . پس از افطار شب چره و به قول فرنگی‌ها دسر شروع می‌شد كه عبارت بود از : زولبیا و بامیه ، پشمك ، باقلوا و قطاب و انواع میوه‌های فصل (بعضی از دسرهای یادشده ، مثل زولبیا و بامیه همچنان جزو رسوم رمضان تناول می‌شود .)
غذاهای سحر بیشتر از برنج درست می‌شد چون تشنگی به دنبال نداشت و به قول قدیمی‌ها آب نمی‌كشید . در تابستان موقع سحر از خوردن دوغ و ماست خودداری می‌كردند ، زیرا تشنگی ایجاد می‌كرد و به جای آن هندوانه و خربزه می‌خوردند . مردم برای بیدار شدن به موقع و تناول سحری نیز راه‌های مختلفی داشتند به ‌طور مثال یكی از راه‌هایی كه از قدیم الایام تهرانی‌ها برای بیداری سحر از آن استفاده می‌كردند صدای بانگ خروس بود . از این رو وجود خروس را در خانه خوش یُمن می‌دانستند ، به خصوص خروس سفید چهل تاج كه نشانه خیر و بركت بود یا در ماه رمضان همسایه‌ها با هم قرار می‌گذاشتند هر كسی سحر زودتر بیدار شد ، همسایه‌های دیگر را هم بیدار كند . در صورتی كه خانه‌ها دیوار به دیوار بود با كوبیدن مشت‌های پیاپی به دیوار، در غیر این صورت به درِ خانه همسایه می‌رفتند و كوبه در را می‌كوبیدند تا از خانه صدای «كیه» بلند شود و مطمئن شوند اهل خانه بیدارند .
در شب‌های رمضان مردم تهران برای خود سرگرمی‌هایی ترتیب می‌دادند كه هنوز هم بعضی از آنها معمول است . در این شهر معمولاً هر دسته از تهرانی‌های بعد از تناول افطار و شام و به جا آوردن نماز رهسپار محله دیگری می‌شدند . آنها كه ورزشكار بودند به زورخانه می‌رفتند ، جوان ترها جایشان اغلب در قهوه خانه بود ، هر شب ورزشكاران محلات مختلف برای دید و بازدید به زورخانه محلات دیگر می‌رفتند و شب دیگر در محله می‌ماندند تا بازدید پس بدهند . ترنابازی و سخنوری نیز سنت ماه رمضان بود . كسانی كه به قهوه خانه محلات دیگر می‌رفتند ، چند غزلخوان و خوش نفس همراه می‌بردند كه به قول معروف در زمان جریمه شدن با خواندن غزل كنف نشوند . مساجد محلات شهر از شلوغترین مراكز عمومی به حساب می‌آمد كه پذیرای اكثر قریب به اتفاق اهالی به شمار می‌رفت . معمولاً رسم بر این بود كه اكثر مساجد ، نماز جماعت مغرب و عشاء را در اول اذان بر پا می‌كردند و نمازگزاران با یك خرما روزه خویش را باز كرده ، سپس به خانه رفته ، افطار می‌كردند و بعد از گذشت ساعتی مجدداً به مسجد باز می‌گشتند . برنامه مسجد عموماً به این صورت تنظیم شده بود كه ابتدا واعظ منبر می‌رفت و پس از سخنرانی بلافاصله درس قرآن شروع می‌شد كه اكثر علاقه مندان آن نوجوانان و جوانان بودند . ناگفته نماند كه این سبک و روش كماكان چون گذشته در مساجد برقرار می‌باشد .


آداب ازدواج در قدیم

ازدواج از جمله مراسمی بود كه آداب و رسوم خاصی برای خود داشت به ‌طوری كه هنوز كه هنوز است بسیاری از قدیمی‌ها این آداب و رسوم را به ‌یاد دارند در گذشته نه چندان دور ، مراسم ازدواج باید بر طبق اصول خاصی برگزار می‌شد البته در این بین افرادی كه متمول بودند مراسم ازدواجشان متفاوت‌تر بود به‌ طوری كه گاهی 7 شبانه روز مراسم ازدواج آنها طول می‌كشید .

مراسم ازدواج شامل مراحل متفاوتی بود كه ما در اینجا به بعضی از آنها اشاره خواهیم كرد :

*جهاز برون

چند روز قبل از عروسی و گاهی روز قبل از آن ، مراسم جهاز بران صورت می‌گرفت . برای جهاز بران چند نفر طبق كش به همراه چند قاطر اجیر می‌شدند تا وسایل جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل كنند . علاوه بر طبق كش‌ها ، عده‌ای نقاره زن نیز استخدام می‌شدند تا در طول راه به هنرنمایی بپردازند . قبل از رسیدن گروه مزبور چند نفر جلوتر به خانه داماد می‌رفتند و قسمتهایی از خانه داماد را كه برای عروس در نظر گرفته شده بود ، نظافت كرده و به اصطلاح آب و جارو می‌كردند . هنگامی كه جهیزیه در خانه داماد جای می‌گرفت . فردی از طرف خانواده عروس صورت اسبابی كه آورده بودند را نشان داماد می‌داد و از وی بابت آنها رسیدی دریافت می‌كرد كه به آن سیاهه می‌گفتند . علاوه بر آن دادن انعام به طبق كش‌ها و نقاره‌چی‌ها جزو وظایف داماد به حساب می‌آمد . طبق كش‌ها علاوه بر انعام مزبور اجازه داشتند كه نقل‌ها و پارچه‌های كف طبق‌ها را كه برای تزئین تدارك دیده شده بود را برای خود بردارند . وسایل جهیزیه طبق توافقی كه قبلاً بین خانواده‌های عروس و داماد صورت گرفته بود تهیه می‌شد .
به عنوان مثال گاهی عبارت بود از: دیگ ، قابلمه ، ملاقه ، آبكش ، مجمع‌های مسی ، آفتابه لگن و اسباب دیگری همچون رختخواب ، متكا، پشتی ، پرده ، سماور، بلور و علاوه بر همه اینها ، آینه و قرآن جزو اصلی مهمترین وسایل جهیزیه به شمار می‌رفته است .

*مراسم عقد كنان

مراسم عقدكنان را معمولاً در خانه عروس انجام می‌دادند و برای انجام این امر اتاقی را در نظر می‌گرفتند كه مراسم عقدكنان در آن اجرا می‌شد . قبل از شروع مراسم چند نفر از زنان خوش سلیقه و خوشبخت فامیل ، برای تزئین سفره عقد در اتاق مزبور حاضر می‌شدند و با ظرافت خاصی اسباب سفره را در سرجای خود می‌چیدند .

اسباب سفره عقد عموماً عبارت بود از: نقل و شیرینی ، چند كله قند ، چند لاله یا جار، گلابدان ، خنچه ، اسپند ، كاسه‌ای آب كه رویش یك برگ سبز باشد و.... به هنگام عقد عروس را مقابل آینه و رو به قبله می‌نشاندند و به هنگامی كه عاقد در حال خواندن خطبه عقد بود لازم می‌دانستند كه عروس خانم حتماً در آینه نگاه كند تا بدین ترتیب بختش همچون آیینه صاف و روشن باشد و همچنین در موقع خواندن خطبه دو زن سپیدبخت دو سر پارچه‌ای سفید را گرفته و در بالای سر عروس نگاه می‌داشتند و زن سپیدبخت دیگری به نیت شیرین شدن زندگی عروس بر سر او قند می‌سایید و در این هنگام فرد دیگری با یك سوزن و نخ هفت رنگ جلو آمده و تعدادی كوك بر پارچه مزبور می‌زد .
به هنگام این كار زیر لب می‌خواندند :
دوختم ، دوختم
زبان مادر شوهر
خواهر شوهر
جاری و پدرشوهر را دوختم .

*بُردن عروس

پس از جاری شدن خطبه عقد و مراسم عقد كنان چند ساعتی را به زدن ساز و رقص و شادمانی سپری می‌كردند . آنگاه چند نفر از خانه داماد با اسب سفیدی برای بردن عروس می‌آمدند . عروس را سوار بر اسب كرده و در جلوی آنها عمله جات طرب و پشت سر آنها نیز جاروكشان و سپس اسب عروس حركت می‌كرده است . وقتی قافله عروس به خانه داماد می‌رسید باید داماد به پیشواز عروس می‌رفت و نارنجی به طرف وی پرتاب می‌كرد . اگر عروس می‌توانست نارنج را در هوا بگیرد نشانه آن بود كه عروس بر سر داماد مسلط خواهد شد . هنگامی كه می‌خواستند عروس را به خانه داماد ببرند پسربچه نابالغی را آورده و یك بقچه حاوی نان و پنیر را به وی می‌دادند و بچه موظف بود كه این بقچه را به كمر عروس ببندد و با این نان و پنیر عروس را روانه خانه داماد می‌كردند . وقتی كه عروس می‌خواست پایش را در آستانه در خانه داماد بگذارد . فندق یا گردویی را زیر پایش قرار می‌دادند تا به این ترتیب هرگونه طلسمی كه برای عروس شده از بین برود در هنگام ورود ، عروس زیر لب می‌گفت یا عزیزالله ، به این نیت كه عزیز شوهرش بشود و در این موقع داماد باید با بالای سر در خانه برود تا عروس از زیر پاهای او عبور كند تا بدین طریق در زندگی بر سر عروس مسلط باشد در موقع ورود داماد به اتاق عروس نیز، كفش‌های عروس را در بالای در قرار می‌دادند تا بدین ترتیب عروس بر سر داماد مسلط باشد . بعد از اینكه عروس به خانه داماد وارد شد زن‌های فامیل می‌آمدند و شروع به شادمانی می‌كردند . آنان بر سر عروس و داماد مانند سرعقد نقل و پول می‌ریختند و می‌گفتند : كه هر گاه از این نقل دختر دم بختی بخورد به زودی بختش باز می‌شود .

*پاتختی

یكی از مجالسی كه پس از عروسی به اجرا در می‌آمد مراسم پاتختی بود كه بلافاصله بعد از شب عروسی و در اولین صبح برگزار می‌شد . در این مراسم عموماً نزدیكان عروس و داماد شركت داشتند و عده‌ای نیز دعوت می‌شدند تا برای شادمانی مهمانان هنرنمایی و نوازندگی كنند . همچنین در صبح بعد از عروسی ، داماد موظف بود كه با مادر زن خود ملاقاتی داشته باشد و از او به خاطر دختر پاكی كه به او داده تشكر كند .


وعظ و سخنرانی مذهبی

تا پایان سلطنت محمدعلی‌شاه ، مجالس تعزیه معمولاً در ایام ماه محرم و صفر در تهران اجرا می‌شد ، ولی در دوران احمدشاه در ساختمان تكیه آقا در حصار بوعلی شیران (جنوب نیاوران) به دستور كامران میرزا نایب السلطنه ، تعزیه خاص ماه رمضان بعدازظهرها تا قبل از افطار در مقابل احمدشاه و خانواده سلطنتی اجرا می‌شد . كسبه تهران قدیم در ماه رمضان غیراز بقال ، قصاب و خباز عموماً تعطیل می‌شدند ، زیرا اكثر مردم به دلیل شب زنده داری تا ظهر روز بعد خواب بودند . در كنار عبادات روزهای ماه رمضان ، تفریحاتی نیز برای روزه داران معمول بود كه از آن جمله معركه گیری درویش‌ها و مارگیرها در فضای باز مساجد معروف تهران مثل مسجد سپهسالار و مسجد جامع بازار و سرقبر آقا دیدنی بود . در داخل شبستان مساجد محلات پس از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر برنامه وعظ و تبلیغ آغاز می‌شد . تا قبل از مشروطه ، وعظ را در مبنای فقط مسائل دینی مطرح می‌كردند . بعدها سیدجمال‌الدین اصفهانی (پدر محمدعلی جمال زاده) در ماه رمضان مسائل سیاسی را نیز در منبر مطرح می‌كرد . آن مرحوم در مساجد سیدنصرالدین و مسجد شیخ عبدالحسین (مسجد آذربایجانی ها) سخنرانی‌های مذهبی و سیاسی می‌كرد و تندنویسان آن زمان بیانات سید را نوشته و در روزنامه معروف جمالیه منتشر می‌كردند .
در دوران پهلوی دوم نیز واعظ معروف ، استاد علامه فلسفی در سال‌های قبل از كودتای 28 مرداد سال 32 ، ظهرها بعداز نماز جماعت در مسجد سلطانی سخنرانی می‌كرد كه به ‌طور زنده از رادیو تهران پخش می‌شد . بعد از كودتا برنامه سخنرانی آن مرحوم به مسجد آقا سیدعزیزالله بازار منتقل شد كه تا پایان دهه چهل ادامه داشت . در آن دوران دو مجلس سخنرانی بسیار پرجمعیت ظهرها در تهران برگزار می‌شد كه در درجه اول منبر حاج آقا فلسفی بعد از نماز آیت الله العظمی خوانساری در مسجد آقاسیدعزیزالله و مجلس دیگر، سخنرانی حضرت آیت الله مكارم شیرازی بود كه ظهرها در مسجد ارگ برگزار می‌شد . در زمان ناصرالدین شاه پس از بنای مسجد سپهسالار از آقا شیخ ملامحمدعلی معروف به حاج آخوند رستم آبادی تقاضا شد كه در ایام ماه مبارك رمضان در این مسجد اقامه جماعت نماید و ایشان این دعوت را اجابت كرد . ضمناً بعد از نماز، آن مرحوم در مسجد مردمی نیز می‌رفت كه نماز جماعت و منبر حاج آخوند در رمضان در عهد ناصری جزو باشكوه‌ترین نماز جماعت مجلس وعظ در سطح تهران آن روزگار به شمار می‌رفت . شایان ذكر است ایشان یكی از فاضل‌ترین شاگردان شیخ مرتضی انصاری در نجف اشرف بود كه در سال 1332 قمری در سن 82 سالگی در زادگاهش رستم آباد شمیران بدرود حیات گفت . مزارش در كنار بوستان اختیاریه واقع در محله اختیاریه زیارتگه اهالی و به قولی وجود تربتش خیر و بركت منطقه است .


منبع : tehrooz.com / همایون نصرتی

افسون 13 12-19-2012 09:43 AM

با موج بافی ، هنری که در مسیر فراموشی است آشنا شوید
 
با موج بافی ، هنری که در مسیر فراموشی است آشنا شوید



http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/150880.jpg




اینجا ایران است . کشوری که تنوع زیستی ، بومی و فرهنگی فراوانی دارد و در هر قسمت آن طرح و رنگ و نقشی که بافته مردمان خوب این سرزمین است به آن هویتی زیبا بخشیده است .

موج بافی ، یکی از صنایع دستی مناطق کردنشین است که بیشتر میان عشایر و کوچ نشینان این مناطق دیده می شود .

موج ها پارچه هایی هستند که از پشم گوسفند بافته می شدند و از آنها به عنوان رختخواب پیچ ، پتو، پشتی ، رویه کرسی ، سجاده و گاه برای چادرهای عشایر استفاده می کردند . از موج در ماههای سرد به عنوان روانداز استفاده می شد و قدیم ترها به عنوان یک پوشش تزئینی روی کرسیها می انداختند .

نقوش تزئینی موج دارای ویژگیهای مشابهی است و در محدوده خاصی سیر می کند . طرحهای موج که از اصالت و خصوصیات محلی برخوردار است ، عبارتند از : پر طاووسی ، چهارخانه ، سیاه و سفید ، تخت قرمز، شمشیری دولتی ، حوض ، دعا ، محراب ، چخماق ، گل ، کله کبکی ، شانه ، گنجشک ، انگور (گل گله) ، پروانه ، بز کوهی ، پرنده ، قیچی ، درخت و ماهی ، ترنج دار گنبدی ، برگ بیدی ، چشم بلبلی (چشم خروسی) ، بتروبند ، دو کلکانه و خربزه ای (سیخی بافت) .

صنعت موج بافی در منطقه کردستان سابقه قابل توجهی دارد و موج بافان اغلب در شهرهای این استان هستند . اگر به سال های نه چندان دور برگردیم ، می بینیم بسیاری از مردم این منطقه استفاده از موج در منازل خود را نوعی هنر و خانه داری کدبانو می دانستند . در آن سالها ، موج به عنوان قسمتی از جهیزیه دختران کرد و عشایر محسوب می شد ، ولی امروز موج ، جای خود را به اجناس نامرغوب و بیگانه خارجی داده است . موج باف ها حالا با ورود بی رویه کالاهای چینی و اجناس خارجی اغلب بیکار شده اند و این هنر کهن رو به فراموشی است . حالا دیگر کسی پارچه های موج بافی شده را نمی خرد و به خانه اش نمی برد و این هنر هم مانند اغلب هنرهای سنتی کشورمان از خانه ها به عزلت بازارهای کرمانشاه و کردستان رفته و کاربرد چندانی ندارد . حالا اگر بخواهیم صدای دلنشین دستگاه های سنتی موج بافی در کرمانشاه را بشنویم ، مجبوریم به بازارهای قدیمی و منزوی این شهر سری بزنیم . بازار چال حسن خان و فیض آباد ، از معدود مکان هایی هستند که هنوز هم می شود چند استاد کهنه کار موج باف را در آنجا پیدا کرد .


منبع : aftabir.com

افسون 13 12-26-2012 04:41 PM

بازیهای سنتی که از یادها رفتند !!
 
بازیهای سنتی که از یادها رفتند !!


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/92849.jpg


بازیهای سنتی قدیمی از قبیل : هفت سنگ ، عمو زنجیرباف ، قایم موشک ، گرگم به هوا ، کی بود کی بود، لی لی ، شیر و آهوها ، وسطی و ... ریشه در سنتهای دیرینه ی مردم ایران دارد و هنوز نسلی از آن افرادی که با این بازیها اوقات فراغت خود را سپری می کردند نگذشته که امروزه دلایلی چون استفاده از وسایل ارتباط جمعی ، بازیهای رایانه ای و ورزش های جدید امکان پرداختن به بازیهای محلی را به حداقل ممکن کاهش داده و می‌توان گفت به دست فراموشی سپرده شده است .

ولی هر چه باشد همین بازی‌های قدیمی در ذهن پدرها و پدربزرگ های عزیز ما تجسم خاطراتی شیرین است و دیدن تصاویر زیر حتی برای من و شما که سهمی در چگونگی اینگونه بازیها نداشتیم هم خالی از لطف نیست .



http://www.seemorgh.com/images/iCont...89-15/amoo.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iContent/1389-15/doz.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...-15/garzan.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...-15/ghayem.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...-15/gorgam.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...-15/gorgva.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...5/haftsang.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...-15/kibood.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...89-15/lili.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...15/mooshva.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...89-15/naal.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...9-15/nejat.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...-15/rafigh.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...-15/roobah.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...9-15/shahr.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...89-15/shir.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...irvapalang.jpg

http://www.seemorgh.com/images/iCont...-15/vasati.jpg

افسون 13 12-28-2012 10:04 AM

مراسم سنتی پیرشالیار نماد مشارکت اجتماعی و آئینی به قدمت تاریخ
 
مراسم سنتی پیرشالیار نماد مشارکت اجتماعی و آئینی به قدمت تاریخ


http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/91981.jpg


آئین باستانی پیرشالیار با قدمتی چند هزار ساله و هر سال در اواسط بهمن در روستای اورامان تخت از توابع شهرستان سروآباد برگزار می‌شود و به رغم گذشت سالیان بسیار همچنان این مراسم با مشارکت همه جانبه مردم منطقه شکوهی خاص دارد .

به گزارش خبرنگار مهر در سنندج ، آئین باستانی پیرشالیار که مردم منطقه آن را "عروسی پیرشالیار" می‌گویند ، هر ساله در فصل زمستان و در نیمه‌های بهمن ماه برگزار می‌شود که این مراسم نماد عینی از مشارکتهای فعال مردم در مناسبتهای مختلف اجتماعی و فرهنگی و سابقه ای به قدمت تاریخ دارد و هر سال بر شکوه برگزاری آن نیز افزوده می‌شود .

هر چند نام مراسم عروسی است ولی در اصل پیرشالیار یک مراسم آیینی و سنتی است که در آن قربانی می‌کنند و به سماع و نجوا با خدا می ‌پردازند .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...16535_orig.jpg


این مراسم که هر سال در آخرین چهارشنبه و پنجشنبه منتهی به نیمه بهمن ماه برگزار می‌شود آئینی است که بعضی از مورخان تاریخ برگزاری آن را به یک هزار سال گذشته می‌دانند و عده ای دیگر نیز معتقدند که قدمت این مراسم بیش از اینهاست ولی نکته مهم این است که به رغم گذشت این همه سال پیرشالیار همچنان به عنوان نمادی از مشارکت اجتماعی مردم این منطقه به شمار می‌رود .

پس از پشت سرگذاشتن کوههای سربه فلک کشیده و پوشیده از برف و عبور از جاده‌های پر پیج و خم و گذر در مسیر رودخانه سیروان که با آرامش خاصی همراه است و در دل کوههای پست و بلند زاگرس ، به یکی از روستاهای استان کردستان قدم می ‌نهی که معماری آن زبانزد خاص و عام است و به دلیل ویژگیهای فراوانی این روستا به عنوان یکی از قطبهای گردشگری در سطح کشور نیز به ثبت رسیده است .

روستایی که معماری ویژه و خاص آن در کنار طبیعتی بکر و زیبا که به نوعی با آدم سخن می‌ گوید هم اکنون به عنوان یکی از مناطق گردشگری کشور مطرح و حتی در بعضی از روزها علاوه بر گردشگران داخلی افرادی را نیز از دیگر کشورهای خارجی به دامان خود می‌پذیرد .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...16556_orig.jpg


روستایی که بام خانه جلوی حیاطی است برای خانه دیگر و این داستان همچنان تا پشت روستا ادامه می‌یابد و نوع معماری به کار رفته در آن نیز چشم هر بیننده ای را به سوی خود جلب می‌کند به نحوی که معماری سنتی این روستا مبتنی بر سنگ بوده و در ساخت خانه‌های مسکونی از ملات به هیچ وجه استفاده نشده است .

روستای اورامان تخت در دهستانی به همین نام و در مسیر رودخانه سیروان یکی از برزگترین رودخانه‌های کشور قرار دارد که برگزاری آئین‌های مختلف به ویژه عروسی پیرشالیار در کنار معماری خاص و ویژه که با استفاده از صنایع بومی ‌و محلی ساخته می‌شود باعث شده که اورامان به شهره ای جهانی و بین المللی دست یابد .

یکی از حدسیات رایج درباره نام اورامان اینست که واژه "اورامان" یا "هورامان" از دو بخش "هورا" به معنی اهورا و "مان" به معنی خانه ، جایگاه و سرزمین تشکیل شده ‌است و به همین دلیل اورامان به معنی "سرزمین اهورایی" و جایگاه اهورامزدا است هور در اوستا به معنی خورشید نیز آمده و "هورامان" جایگاه خورشید نیز معنی می‌دهد .

از سوی دیگر فرهنگ و تمدن این کهن دیار به عنوان بخشی از تمدن بزرگ ایران باستان با زیرساخت‌هایی محکم و استوار از موسیقی و عرفان گرفته تا ادبیات نوشته و نانوشته اش و آداب و رسوم مبتنی بر خرد جمعی و نبوغی سازگار با طبیت اهورایی اش شایسته است و باعث شده که هر ساله گردشگرانی از سایر نقاط کشور و در مواردی از بعضی از کشورهای دنیا راهی این منطقه شوند .

مردم روستای اورامان به زبان اورامی‌ سخن می‌گیوند و مردان اورامانی ؛ چوخه ، پانتول ، ملکی شال ، دستار ، فرنجی و کله بال و زنان آن ؛ جانی ، کلنجه ، شال ، کلاه و کلله می‌پوشند که علاوه بر وجود رنگهای متنوع انواع این لباسها با زیور آلات مختلف تزئین خواهند شد .

پیش از ورود پارچه و کفشهای خارجی و سایر منسوجات داخلی به استان کردستان ، بیشتر پارچه‌ها و پای افزار مورد نیاز در روستای اورامان توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته می‌شده که هنوز هم تعداد محدود از این نوع البسه وجود دارد .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...16548_orig.jpg


مراسم جشن عروسی پیر شالیار یکی از جشنهای رایج است که هر ساله 45 روز بعد از شروع فصل زمستان به مدت دو هفته برگزار می‌شد ، این مراسم سالگرد ازدواج پیری افسانه ‌ای به نام شالیار است که ریشه در اسطوره‌ها و اعتقادات و آیین‌های قدیم مردم این سرزمین دارد .

این مراسم شامگاه سه شنبه با تقسیم گردوهای باغ پیر شالیار بین اهالی روستا آغاز می‌ شود و به ترتیب با مراسم "کلاو روچنه" ، قربانی کردن گاو و گوسفند و بز، پخت غذاهای مخصوص ، دف ‌نوازی و رقص عرفانی ، سماع ، پخش نذورات بین اهالی ، نماز و ذکر و دعا ، همچنین برپایی مراسم شب ‌نشینی و دست به دست گرداندن کفش چرمی ‌پیر شالیار و تبرک آن و پخت نان مخصوصی به نام "کلیره مژگه" (که از خمیر آرد ، گردو خرد شده و پیاز درست می‌شود) در طول سه روز متوالی ادامه پیدا می‌کند .

اما امروزه چهارشنبه ، پنج شنبه و جمعه منتهی به 15 بهمن ماه را در نظر می‌گیرند و چهارشنبه قبل از آن را روز آغاز مراسم اعلام می‌کنند . انتخاب روز و اعلام شروع جشن بر عهده متولی پیر شالیار است که این کار را با تقسیم گردوهای درخت‌های وقفی پیر شالیار بین خانواده‌های روستای اورامان و روستاهای اطراف انجام می‌دهند .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...16553_orig.jpg


کودکان وظیفه تقسیم این گردوه در بین اهالی روستا را بر عهده دارند به نحوی که کودکان روستای اورامان صبح چهارشنبه و قبل از طلوع آفتاب به گروه‌های سه یا چهار نفری تقسیم شده و با حضور در درب منازل افراد و با درب زدن و گفتن کلمه "کلاوروچنه" حضور خود در محل را اعلام می‌کنند و سپس صاحب خانه نیز در قبال برداشت چند عدد گروه از کیسه کودکان به آنها تنقلات و خوردنی هدیه می‌دهد .

هر ساله تعداد زیادی گوسفند که نذورات مردم برای پیر شالیار است در روز چهارشنبه و حدود ساعات 9 صبح قربانی می‌شوند که این دام‌ها توسط اهالی و یا افرادی از روستاهای دیگر در اواخر فصل پاییز برای متولی فرستاده می‌شود و او در فصل زمستان از آن دامها نگهداری کرده در روز جشن همه آنها را قربانی می‌ کنند .

تعداد گوسفندان قربانی شده گاه به 70 تا 80 رأس نیز می‌رسد و بعد از این کار گوشتهای قربانی شده را بین اهالی تقسیم کرده و با مقداری از آن نوعی آش به نام "ولوشین" تهیه می‌کنند و روز چهارشنبه و بعد ساعت 16 و اقامت نماز عصر در مسجد ، آن آش نیز بین اهالی روستا و مهمان‌های که از سایر نقاط راهی اورامان شده اند ، تقسیم می‌شود .





http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...16547_orig.jpg


مراسم جشن در عصر پنجشنبه با شرکت اهالی روستا و افرادی از روستاها و شهرهای اطراف برگزار می‌شود این مراسم توام با برپایی رقص و سماع عرفانی به شکل دسته ‌جمعی و نواختن دف است و در آن عده ای به عنوان متولی کار هدایت سماع کنندگان را بر عهده می‌گیرند .

کارگزاران این مناسک مذهبی را افرادی از طوایف مختلف روستای اورامان تخت و روستاهای اطراف تشکیل می‌دهند و در میان این طوایف بر اساس یک قرارداد نامکتوب و شفاف اجتماعی نوعی تقسیم کار بر اساس طایفه‌ای وجود دارد که هر کس در آن سه روز و در طول ایام برگزاری مراسم پیرشالیار کار خود را انجام می‌دهد .

رقص و سماع عرفانی دراویش که در بیشتر روزهای این جشن همراه با نواختن دف برپا می‌شود ، نوعی رفتار جمعی است که آنان را به احساس مشترک می‌رساند .



http://www.mehrnews.com/mehr_media/i...16542_orig.jpg


آش تهیه شده از مواد مشارکتی و گوشت‌های قربانی (که به آن "ولوشین" می‌گویند) به عنوان خوراکی سمبولیک و نمادین غذایی است که در روز مراسم همه اهالی روستا با دارا بودن نقشی‌ها و پایگاه‌های اجتماعی مختلف از آن می‌خورند و به نوعی خوردن این غذا در روزهای جشن را متبرک می‌دانند .

حضور دسته ‌جمعی افراد شرکت کننده در مراسم ، دعا و ذکر همگانی در محوطه مزار، خوردن نان "کولیره مژگه" و ماست به صورت دسته ‌جمعی و تثبیت باورهای ذهنی خود بوسیله بستن پارچه‌ای بر در و دیوار و درخت مزار آخرین مرحله از این حرکت جمعی است .

مراسم پیرشالیار تا روز جمعه و قبل از برگزاری نماز جمعه ادامه پیدا می‌کند و مردم صبح روز جمعه با حضور دسته جمعی در محل زیارتگاه پیرشالیار حاضر شده و بعد از راز و نیاز دسته جمعی راهی مسجد می‌شوند تا نماز جمعه را اقامه کنند .

باور ذهنی زنان روستا نیز نسبت به پیرشالیار در رفتار جمعی و نقش مسلط آنان در پخت نان محلی متجلی می‌شود و مشارکت آنها همراه با دعاها ، اعتقاد قلبی به پیرشالیار، جدیت در انجام کار و صحبت کردن با یکدیگر فضایی صمیمی ‌در هنگام پخت نان و انجام کارهای این مراسم ایجاد می‌ کند .


منبع : mehrnews.com / آرمان نصرالهی

مستور 02-23-2013 11:17 PM

مراسم سنتی _ خانه تکانی
 
مراسم سنتی _ خانه تکانی


خانه تکانی نوروز 92


عید در راه است خانم های خانه دار دست به کار شوید؟ برنامه ریزی برای خانه تکانی سال نو در عید 92 زودتر از همه با روشی جدید انجام می شود .

ازهمین حالا با برنامه ای دقیق دست بکار شوید. و خانه تکانی را به لحظه ی آخر موکول نکنید .خانه تکانی یکی از رسوم بسیار قدیمی برای عید نوروز است و هر چند که آپارتمانی کوچک و بدون پستو و انباری و زیر زمین امروزی تقریبا در تمام مدت سال نسبتا تمیز هستند، اما تمیز ترین خانه ها هم مدتی مانده به نوروز، برای شگونش هم که شده از بالا تا پایین شسته و روفته و برق انداخته می شوند.
از همین حالا شروع کنید
خانه تکانی شب عید، از کارهایی است که بر خلاف اسمش نباید «شب عید» انجام شود، بلکه باید از مدت ها قبل از رسیدن لحظات سال تحویل انجام شده باشد. علاوه بر کار نظافت، کارهای دیگری هم هست که باید از حالا تا آخر تعطیلات نوروزی انجام شوند. تهیه هدیه، نوشتن و ارسال کارت تبریک، شیرینی پزی خرید خوراکی ها و در کل «خرید شب عید» و پذیرایی از میهمان ها.
برنامه ریزی برای انجام کارها
فهرستی از تمام چیزهایی که باید تمیز شوند، تهیه کنید. کارها را براساس هر اتاق تقسیم کنید و زمانی برای هر کار در نظر بگیرید. به این ترتیب می توانید بسته به زمان لازم برای هر کار، حتی از زمان های اضافه بسیار کوتاه مانند پخش آگهی در تلویزیون نیز استفاده کنید و مثلا چند تکه لباس را در لباسشویی بریزید. هنگامی که به تدریج هر مورد موجود در فهرست را علامت می زنید، حس بسیار خوبی به شما دست می دهد و احتمال اینکه کارتان را تمام و کمال انجام دهید بسیار بیشتر خواهد بود. بخش های اساسی و بیرونی خانه مانند پرده ها، فرش و مبلمان را تمیز کرده و نظافت داخل کمدها، کابینت ها و قسمت های مخفی را به مدتی بعد موکول کنید، اما فراموشش نکنید.
خانه ای همیشه مرتب
شما برای داشتن خانه ای مرتب نیاز به زمان طولانی ندارید بلکه اختصاص دادن 30 دقیقه در روز به کار نظافت ، نتایج بسیار رضایت بخشی خواهد داشت. برای مرتب کردن لوازم و خرده ریزها، یک زمان ثابت مانند قبل از خواب یا قبل از صبحانه را کنار بگذارید، در این فاصله می توانید به نظافت هم بپردازید. مثلا بعد از دوش صبحگاهی آینه حمام را تمیز کنید و یا کف وان را با کمی پودر یا مایع مخصوص برق بیندازید.
کار گروهی
این عید تنها عید شما نیست و تنها دوستان و خانواده شما به منزلتان نمی آیند، پس نباید تمام نظافت آن را به تنهایی بر عهده بگیرید. در هر هفته زمان خاصی را برای نظافت اختصاص داده و کارها را با فرزندان و همسر خود تقسیم کنید.این کار نه تنها باری از دوش شما بر می دارد، بلکه عادات خوبی به فرزندان شما می آموزد. از بچه ها بخواهید که تخت های خود را مرتب کرده، اسباب بازی ها و لوازم دیگر خود را جمع کرده و پس از گردگیری قفسه ها، سر جای خود بگذارند. این کار نه تنها باری از دوش شما بر می دارد، بلکه عادات خوبی به فرزندان شما می آموزد.
دستوراتی که آشپزخانه شما را تمیز و استریل می کنند



هر روزه تعداد زیادی از آدم هایی که وقت بسیاری را در آشپزخانه می گذرانند دچار بیماری هایی می شوند که شاید سطحی باشد اما ممکن است درست ندانند که منبع این بیماری ها کجاست. البته هیچ تضمین صد در صدی وجود ندارد که بتواند از آدم ها در مقابل بیماری های غذایی و البته بیماری هایی که مربوط به کار در آشپزخانه است محافظت کند. تنها راهی که جود دارد تا شما بتوانید در برابر آلودگی های آشپزخانه ای از خودتان مراقبت کنید شناسایی وسایلی است که می توانند شما را درگیر بیماری های ناشی از این آلودگی ها بکنند. در این مطلب به شما کمک می کنیم تا بتوانید نقطه ها و وسایلی را در آشپزخانه تان شناسایی کنید که ممکن است سبب بروز بیماری در شما شوند.

اسکاچ های اسفنجی ظرفشویی
اسکاچ های اسفنجی آشپزخانه از جمله وسایلی هستند که شما می توانید بیشترین جرم را روی آنها پیدا کنید. در واقع این وسیله ها که برای شست وشوی ظروف مورد استفاد قرار می گیرند، ۱۵۰ برابر دیگر لوازم آشپزخانه به مکانی برای رشد و پرورش باکتری ها تبدیل می شوند. در حقیقت وقتی شما اسفنج را برای شست وشوی ظروف بر می دارید انبوهی از باکتری ها را برداشته اید و از آنجاییکه شما در فواصل استفاده از اسفنج، آن را ضدعفونی نمی کنید بنابراین طبیعی است که باکتری ها تکثیر شوند. البته نباید خیلی هم نگران شوید چون برای کشتن باکتری ها و تمیز نگه داشتن اسفنج شست وشوی ظروف راه حل هم وجود دارد. فقط کافی است اسفنج خیس را روزی دو دقیقه داخل مایکروفر بگذارید و البته هر دوهفته اسفنج را عوض کنید و یک اسفنج جدید جایگزینش کنید.
اسکاچ های ظرفشویی منبعی از باکتری هستند، برای تمیز کردن آنها روزی ۲ دقیقه اسکاچ را داخل مایکروفر بگذارید.
یخچال
دمای سرد و به طور کلی هوای سرد رشد باکتری ها را کند می کند. بنابراین بسیار مهم است که حواس شما به دمای یخچالتان باشد. باید بدانید که دمای یخچال خانه شما a پایین تر از ۴۰ درجه فارنهایت باشد. با این دما مواد غذایی داخل یخچال شما فاسد نخواهند شد و با فراغ بال می توانید از آنها استفاده کنید. در غیر این صورت ممکن است مواد غذایی داخل یخچال که هر روز از آنها استفاده می کنید فاسد شوند و شما را بیمار کنند.
تخته آشپزخانه
تخته آشپزخانه دقیقا همان وسیله ای است که شما روی آن گوشت و مرغ و سایر مواد غذایی را که نیاز به خرد شدن دارند قرار می دهید. طبیعی است که شما برای خرد کردن مواد غذایی خام و پخته شده از یک تخته استفاده کنید اما شاید تا امروز این نکته را نمی دانستید که باکتری های به جا مانده از مواد غذایی خام مانند انواع گوشت ها می توانند مواد غذایی پخته شده را هم که برای برش خوردن روی تخته می روند فاسد کنند. البته برای این مسئله هم راه حل وجود دارد آن هم اینکه برای مواد پخته شده تخته جداگانه ای تهیه کنید و مواد خام را روی تخته دیگری خرد کنید.
غذاهای مانده
شما باید غذاهایی را که چند روزی است در یخچال شما جا خوش کرده اند دور بریزید. لطفا این توصیه را جدی بگیرید و حین غذا درست کردن اندازه ها را دقیق بدانید تا غذا زیاد نیاید و مجبور نشوید آن را برای مدت طولانی نگه دارید. فراموشتان نشود که غذاهای مانده می توانند از جمله دلایل مسمومیت های غذایی باشند. بنابراین غذایی را بیش از ۲۴ ساعت در یخچال خود نگه ندارید و اگر هم موفق به خوردن آن نشدید غذا را دور بریزید چون ممکن است مسموم شوید و چند روزی با بیماری دست و پنجه نرم کنید. آشپزی دوباره اصلا کار سختی نیست، بلکه یک هنر است!
در آشپزخانه دمپایی، پایتان کنید
شما چندین و چند ساعت در آشپزخانه اید. درد کمر امانتان را بریده و پا درد هم کارتان را عقب می اندازد و باعث می شود مرتب برای رفع درد دقایقی را بنشینید و همین است که کارتان هم عقب می افتد. به جای این که کلافه شوید بهتر است نگاهی به پاهایتان بیندازید.آیا غیر از این است که پابرهنه هستید؟ چند ساعت کف پاهای شما با سرامیک های سفت و سخت آشپزخانه در تماس است و قدم های محکمتان را روی این سنگفرش های به ظاهر زیبا می گذارید؟ بهتر است بدانید که مشکل دقیقا همین جاست. حتی اگر شما دمپایی به پا کرده اید اما باز هم با این مشکلات مواجه هستید پس باید راه حل مناسب تری را انتخاب کنید. البته که دمپایی راه حل شماست اما اینکه چه دمپایی به پا می کنید بسیار مهم است. به تصویر دقت کنید. این دقیقا دمپایی ایده آلی است که برای شمایی که ساعات زیادی را در آشپزخانه سپری می کنید مناسب است. به جنس و مدل دمپایی دقت کنید. جنس آن به بادوامی اش گواهی می دهد و لژ زیرش به خصوص که نرم هم باشد مانع از کمر دردهای شدید و پا دردهای بی وقفه تان خواهد شد. همانطور که در تصویر می بینید این دمپایی روبسته است و دقیقا به همین دلیل است که برای استفاده در آشپزخانه انتخاب شده. دلیلش کاملا واضح است. ممکن است در حین کار کردن با وسایل آشپزخانه برخی از آنها از دستتان رها شوند و درست به سمت پایتان سقوط کنند. بسته بودن این دمپایی مانع آسیب دیدگی انگشتانتان می شود. از آنجایی که جنس این دمپایی هم محکم است کمترین صدمه ممکن به پای شما می خورد. در ضمن به خصوص در زمستان این دمپایی می تواند پای شما را از سرما محافظت کند. در حین کار مقابل ظرفشویی آب روی پای شما نمی ریزد و خلاصه کلام اینکه مشخص می شود موضوعی که شاید تا امروز اینقدر حائز اهمیت نبود تا چه اندازه می تواند مهم باشد.
تخم مرغ خام
اگر شما از خوردن تخم مرغی که به واسطه خامی زرده آن در حال ریختن است لذت می برید باید بدانید که پوسته همین تخم مرغ خوشمزه شما به خصوص که پخته هم نشده و در آب جوش نرفته تا باکتری هایش کشته شود می تواند شما را بیمار کند. به طور کلی توصیه می شود از خوردن تخم مرغ خام به خصوص برای بچه ها خودداری کنید به خاطر اینکه این روش خوردن تخم مرغ می تواند بیماری های بسیاری را منجر شود. از جمله باکتری هایی که در تخم مرغ خام پیدا می شود سالمونیاست. بنابراین اگر شما می خواهید با تخم مرغ خام کار کنید و یا در یک دستور غذایی باید سراغ تخم مرغ خام بروید سعی کنید تا از بسته های استرلیزه تخم مرغ استفاده کنید تا کمتر در خطر ابتلا به بیماری قرار بگیرید.
نکاتی در مورد نگهداری و شست و شوی فرش


فرش های دستباف و ماشینی همراه همیشگی خانه های ایرانی هستند. این گستردنی های رنگارنگ و زیبا در هر خانه ای و با هر قدر و بهایی که باشند برای ماندگاری و دوام به نگهداری و مواظبت احتیاج دارند. رعایت نکات ساده می تواند طول عمر و زیبایی ماندگار فرش های خانه تان را ضمانت کند.
پاکیزه کردن
برای تمیز کردن فرش از جاروی دستی استفاده نکنید چرا که نی های نازک و نوک تیز جارو به مرور زمان به الیاف فرش آسیب می رساند. جاروبرقی با دور تند بهترین راه برای بیرون کشیدن گرد و غبارها است.
نور آفتاب
خانه هایی که آفتابگیر هستند با وجود فراهم آوردن شرایط مفید برای محیط درونی خانه، مضراتی را هم برای آنها دارند. برای مثال قرار داشتن فرش در معرض آفتاب به طور مداوم روی رنگ آن تاثیری منفی می گذارد. اگر قالی دستبافی در خانه پهن کرده اید، برای پنجره های مقابل آن از پرده های ضخیم استفاده کنید.
سایش
قرار گرفتن قالی در زیر در، ساییده شدن آن را به همراه دارد. اگر به دلیل کم بودن فضا در خانه مجبور هستید قسمتی از فرش را در زیر در قرار دهید، در را طوری تنظیم کنید که هنگام چرخش تماسی با فرش پیدا نکند.
علاوه بر آن هر چند وقت یک بار فرش را جابجا و سر و ته کنید تا همه قسمت های آن به یک اندازه پا بخورد و فقط بعضی از قسمت ها در معرض سایش قرار نگیرد.
حرکت فرش
در گذشته ای نه چندان دور، کف خانه ها را موکت می کردند و فرش ها را روی آنها می گستراندند. در این شرایط خبری از سر خوردن و حرکت کردن فرش نبود اما این روزها که کف خانه ها با سنگ و سرامیک و موزائیک پوشیده می شود، فرش ها بر اثر پاخوردن حرکت می کنند و جابجا می شوند.
برای جلوگیری از این حرکت می توانید از آسترهای اسفنج مانند یا شبکه های توری پی وی سی و نرم استفاده کنید. اندازه این آسترها را کوچکتر از ابعاد فرش در نظر بگیرید.
تمیز کردن لکه ها
لک شدن فرش، اتفاقی است که ممکن است بارها پیش بیاید. در زمانی که این اتفاق افتاد به سرعت برای از بین بردن آن اقدام کنید. ماندن و کهنه شدن لکه، تمیز کردن آن را دشوار می کند. در اینجا به برخی از لکه ها و راه های از بین بردن آنها اشاره کرده ایم:
لکه آدامس
آدامسی که روی فرش افتاده و به آن چسبیده را ابتدا با یک تکه یخ سفت کنید و سپس آن را به کمک یک کاردک به آرامی از روی فرش بتراشید.
لکه شمع
پارافین شمع را نیز با همان روشی که آدامس را برداشتید از روی فرش جدا کنید.
لکه جوهر معمولی
روی لکه ماست بریزید و آن را روی قسمت جوهری پخش کنید. بعد از اینکه ماست به خوبی با جوهر مخلوط شد، با یک قاشق آن را از روی فرش جمع کنید. این کار را چند بار تکرار کنید تا جوهر به طور کامل جذب ماست شود.
نوشیدنی
شکلات و قهوه، آبمیوه، شیر و چای را با آب نیمه گرم و صابون یا با آب و شامپو تمیز کنید. استفاده از یک تکه اسفنج، کار را آسانتر می کند.
مایعات شیرین
چای شیرین، شربت و دیگر نوشیدنی هایی که شیرین هستند، اگر به سرعت از روی فرش پاک نشوند، موجب پوسیده شدن فرش می شوند. اگر این مواد روی فرش ریخت، به سرعت آن را پاک کنید.
روغن و چربی
برای زدودن اثرات روغن و چربی و حتی واکس از صابون و سرکه سفید استفاده کنید اما اگر روغن روی فرش ریخت، ابتدا آن را با قاشق جمع کنید و سپس یک تکه پارچه سفید را روی بخشی از فرش که آلوده شده بگذارید و روی آن را اتوی نیمه گرم بکشید. به این ترتیب، روغن موجود در پرز فرش جذب پارچه سفید می شود.
تخم مرغ
اگر تخم مرغ خام روی فرش ریخت، آن را با محلول آب نیمه گرم، نمک، صابون و سرکه سفید پاک کنید. این روش در مورد لکه خون نیز موثر است.
دوده
برای زدودن دوده از فرش ها به خصوص از روی موکت های تیره رنگ روی قسمت هایی که خیلی تیره شده اند، نمک بپاشید. بعد از یک ساعت و نیم با جاروبرقی نمک ها را جمع کنید.
شست و شوی فرش
تابستان که رو به پایان می رود، بسیاری از خانم های خانه دار، فرش ها را می شویند. البته اگر قصد شستن فرش ها را دارید، بهتر است آنها را به شرکت های معتبر قالیشویی بسپارید.
به دلیل اینکه در این شرکت ها، ابتدا گرد و خاک فرش را می زدایند و سپس فرآیند شست و شو را ادامه می دهند. شما اگر بخواهید فرش ها را در خانه بشویید، این امکان را نخواهید داشت و گرد و غبار در بین پرزهای فرش باقی می ماند.
تمیز کردن فرش ها در خانه با استفاده از شامپوی مخصوص فرش نیز ممکن می شود.
خشک کردن فرش
فرش هایی که در خانه شسته می شوند باید در شرایط خاصی خشک شوند تا آسیب کمتری به آنها وارد شود. توصیه های زیر می تواند راهنمای شما باشد:
اگر شستن فرش ها، جزو برنامه های فصلی شماست، داربست های چهارپایه ای شکل مخصوصی تهیه کنید تا بتوانید فرش ها را روی پشت بام یا در حیاط و نور ملایم آفتاب پهن کنید. با این روش، هوا در اطراف فرش به طور کامل جریان پیدا می کند و به خوبی خشک می شود.
فرش های شسته شده را هیچ وقت آویزان نکنید. پهن کردن فرش ها در زیر نورتند و سوزنده آفتاب نیز آسیب هایی جدی به بافت و الیاف آن وارد می کند.
برای خشک کردن فرش، به هیچ وجه از حرارت مستقیم وسایل حرارتی مانند بخاری، شومینه و رادیاتور استفاده نکنید چون به فرش صدمه می رساند.
اگر تنها بخشی از فرش شما خیس شده است، برای خشک کردن آن از یک اسفنج، حوله یا پارچه پنبه ای استفاده کنید و با آن آب را جمع کنید و سپس قسمت مرطوب را در مقابل آفتاب ملایم قرار دهید یا به وسیله حرارت ملایم سشوار دستی از پشت و روی فرش خشک کنید.
نظافت به قیمت از دست دادن سلامت؟


قرار است خانه تکانی با از بین بردن آلودگی ها برای تندرستی ما مفید باشد ولی اگر نکته هایی را رعایت نکنیم بیماری و درد بسیاری در انتظار ماست.

کارهای بسیار سنگین مانند بلند کردن اجسام سنگین باعث می شود تا ستون فقرات حالت طبیعی خودشان را از دست بدهند و خمیده شوند و خطرات جبران ناپذیر را نیز برای ما به وجود بياورد.
شست شوی فرش های ماشینی و دستی باعث می شود تا پوست دست حالت سختی پیدا کنند و ظرافتش را از دست بدهند.
خانه تکانی و بلند کردن اجسام سنگین در کوتاه مدت باعث خستگی می شود و احتمال بیرون زدن دیسک و آسیب دیدن ستون فقرات زیاد مي شود.
بنابراین توصیه می شود کارهای منزل را به تدریج و به آرامی انجام دهید و سعی کنید برای سرعت دادن به کارهایتان در روزهای آخر سال سلامتی خود را به خطر بیاندازید.
به محض بيدار شدن از خواب، خانه تکاني نکنيد
اگر مواد شوینده هنگام شست و شو با پوست شما تماس پیدا کنند مولکول های چربی و غشای محافظ آن را از بین می برند در نتیجه پوست خشک شده و ترک می خورد.
برای جلوگیری از این عارضه پوستی که اگزما نامیده می شود حتماً باید از دستکش استفاده کندید و بعد از شست و شو باید حتماً از کرم های مرطوب کننده استفاده نماييد.
افرادی که به آسم و آلرژی مبتلا هستند به هیچ وجه نباید در معرض مواد شوینده قرار بگیرند چون علائم بیماری آن ها را تشدید می کند.
توصیه می شود از آب سرد برای شست و شو استفاده کنید چون بخار آب داغ سبب ماندگاری گاز این مواد می شود. این مواد را قبل از استفاده با آب رقیق کنید.
برای این که هنگام خانه تکانی با مشکلات عضلانی روبرو نشوید نباید بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب کارهای سنگین انجام دهید.
نکته: بهترین زمان برای انجام کارهای سنگین هنگامی است که بدن گرم است و خسته نیست.













































افسون 13 06-04-2014 08:00 AM

جشنواره روز «گلونی» در قلعه فلک الافلاک خرم آباد+ تصاویر






26 اردیبهشت ماه ، به همت جمعی از دختران خرم آبادی ، به عنوان روز سربند لُری یعنی « گُلوَنی» نامگذاری شده است تا زنان و مردان لر با استفاده از این پوشش که هم برای زنان و هم برای مردان کاربرد ویژه داشته و دارد ، مراسمی نمادین و همایشی برگزار کنند . ضمن این که قرار است هر سال در بهار و تا ۲۶ اردیبهشت ، دختران لر با به ‌سر کردن روسری لری ، این پوشش اصیل و زیبا را را به دیگران معرفی کنند .




http://www.seemorgh.com/uploads/1393/02/gl111.jpg





گُلوَنی ، سربندی باستانی است که زنان لرستانی به ‌شکل خاصی به ‌سر می‌کنند و بخشی از پوشش زیبای زنان و مردان لر است . نسل جدید ، از نوع کوچک آن به‌ عنوان روسری استفاده می‌کند . این روسری با طرح زیبای سنتی بین دیگر دختران ایرانی هم طرفدار زیادی دارد و یکی از سوغات‌ های لرستان است .




http://www.seemorgh.com/uploads/1393/02/gl112.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1393/02/gl113.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1393/02/gl114.jpg



منبع : irna.ir

افسون 13 06-04-2014 08:39 AM

آداب و رسوم در کیش









جزیره كیش به تنهایی چند گروه بومی نژادی ، زبانی و مذهبی را در خود جای داده است . این گروه ها در عین حال كه در طول تاریخ با یكدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته اند و از نظر فرهنگی بسیار به هم نزدیک شده اند ، اما هر یک از آنها همچنان بخشهای مهمی از فرهنگ ویژه خود را حفظ كرده اند .

مهمترین مراسمی كه دراین قسمت میتواند مورد توجه قرار گیرد عبارتند از : مراسم زار ، مراسم عروسی ، مراسم بومی ، اعیاد مذهبی ، عید نوروز ، مراسم نیمه شعبان ، نیمه رمضان ، پایان صفر و...


آیین ،آداب ورسوم متداول بین اقوام مختلف

آداب و رسوم مردم خلیج فارس ، به خاطر مجاورت با دریا و تماس با داخل فلات ایران ، با آداب و رسوم سایر نقاط ایران شباهت كمی دارد . از جمله این آداب و رسوم انواع رقصهایی است كه ظاهراً برای درمان بعضی بادها و درمان بیماریها مفید است . ظاهراً عقاید مربوط به بادهای زار از طریق اتیوپی (حبشه) در سرزمینهای اسلامی راه یافته است و عقاید مشابه آنچه در ایران وجود دارد در مصر ، عربستان و عمان نیز تحت عنوان «زار» دیده می شود .

مسلمانان و مسیحیان اتیوپی بر این باورند كه زار از جمله ارواح خبیثه است كه در رودها و چشمه ها به سر می برند و گاه در كالبد انسانها نیز حلول می كنند . انجام بعضی مراسم خصوصاً انواع رقصها این ارواح را مجبور به ترک كالبد انسانی میكنند . این عمل معمولاً به وسیله زنی انجام می گیرد و مراسم چند شبانه روز طول می كشد . رقص همراه با صدای طبلهای كوچک و بزرگ است . در سومالی نیز همین رقص به نام «سار» وجود دارد .


آیین های خاص مراسم تولد نوزاد و نام گذاری نوزاد

اولین نوزاد برای پدر و مادر عزیز است . مادر در انتظار تولد دختر است كه در بزرگی در انجام كار منزل به او كمک كند . پدر هم می گوید اگر اولین فرزند پسر باشد او را در كارها یاری خواهد داد . از نام بزرگان فوت شده طایفه برای نام گذاری نوزادان استفاده می كنند .


آیین های خاص مراسم تغسیل ، تدفین و سوگواری

هنگام فوت زن یا مرد همه نزدیكان و همسایگان اعم از دوست و دشمن جمع می شوند . ابتدا مراسم تغسیل و تدفین انجام می گیرد ، سپس فاتحه خوانده و به خانه های خود باز می گردند . روز دوم ، صاحب میت ، ملایی را به مسجد یا مجلس (مضیف) آورده تا قرآن بخواند . مردم تا سه روز به مسجد یا مجلس آمده قرآن یا فاتحه می خوانند . از روز دوم تا سه روز ، زنان به خانه متوفی رفته و مردان به مجلس یا مسجد می روند و به فاتحه خوانی و سوگواری می پردازند . پس از سه روز كه قرآن خوانی پایان یافت ، عصر روز سوم ، خوراكی كه از برنج و گوشت تهیه می شود ، به مسجد آورده و به نام «صواب میت» بین مردم تقسیم می شود . در بین محلیان كیش مراسم هفت ، چهل و سال معمول نیست ، فقط روزهای عید فطر و عید قربان به گورستان میروند و فاتحه می خوانند .


آیین های خاص مراسم عروسی ، بله برون ، ازدواج

پس از انتخاب دختر توسط پدر و مادر پسر ، چند نفر از بزرگان خانواده پسر برای خواستگاری به منزل پدر دختر می روند . چنانچه با این وصلت موافقت شد در همان مجلس میزان پول جهیزیه و لباس دختر و تمام هزینه های سه روز جشن و عروسی تعیین می شود . اگر مسآله ای چون مرگ یا بیماری شدید برای دو خانواده پیش نیاید ، سه روز پس از موافقت طرفین در منزل پدر دختر اتاقی را تزیین می كنند كه به گویش محلی «فرشه » می گویند كه همان حجله است . سه روز جشن گرفته و با دهل و ساز به رقص و پایكوبی می پردازند . در این روزها همه مدعوین به صرف ناهار و شام دعوت می شوند . در شب روز سوم ، مراسم عقد انجام می شود . در بین محلیان جزیره كیش ، مهریه معمول نیست ولی در هنگام صیغه عقد 17 یا 19 سكه بهار آزادی در تعهد داماد گذاشته می شود . پس از عقد یكی از ریش سفیدان دست داماد را گرفته و او را به حجله می برد . زنان هم با اجرای مراسم سنتی ویژه ای ، عروس را به حجله برده و دست او را در دست داماد می گذارد و همه افراد حجله را ترک می كنند و زفاف انجام می شود . سه روز پس از زفاف زنان برای گفتن مبارک باد نزد عروس می روند و در آنجا با شیرینی و چای و قهوه پذیرایی می شوند . دختران نیز در یک شب از پیش تعیین شده نزد عروس رفته و به او تبریک می گویند . پس از هفت روز ، تزیینات حجله برچیده می شود و شب هشتم زنان محل به منزل پدر عروس دعوت شده و شادی كنان عروس را به خانه داماد می برند . پس از صرف شام در خانه داماد به منزل خود باز می گردند .


آیین های خاص مراسم عزاداری

ماه محرم برای محلیان شیعه و سنی جزیره كیش یكسان است . سنی ها روز نهم محرم ، روزه می گیرند ، و روز دهم در مراسم عزاداری شیعیان شركت می كنند ولی سینه نمی زنند .


باورها و اعتقادات بویان در مورد هرس درختان

كارشناسان فضای سبز سازمان منطقه آزاد مطرح می كردند كه درخت لور را نمی شود هرس كرد و با قطع شاخه های آنها ، درخت زرد شده و از بین می رود . وقتی با بومیان در مورد نظر كارشناسان صحبت می شود می گویند : « بله درست است آنها با اره شاخه های درخت را می برند . درحالی كه ما با تبر این كار را انجام می دهیم . اگر قرار باشد دست كسی را قطع كنند او كدام وسیله را انتخاب می كند؟ اره یا تبر؟ دردی كه لور به هنگام هرس با اره می كشد آنرا خشک می كند ». بدین ترتیب آنها با یک نگرش احساسی از تأثیر ایجاد حرارت به هنگام بریدن شاخه ها با اره كه منشاء زرد شدن درختان است سخن می گویند .


جشن های ولادت

شیعیان بومی ولادت حضرت محمد(ص) ، حضرت علی(ع) ، حضرت فاطمه(ع) ، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) ، امام رضا(ع) و حضرت مهدی(عج) را با برگزاری مراسم باشكوه جشن می گیرند . این جشنها معمولاً تفاوت چندانی با هم ندارند . در روز ولادت امام حسن(ع) و حضرت مهدی(عج) مراسمی به نام "گرگاعو " برگزار می شود . در این مراسم بچه ها در گروه 6-5 نفره یا بیشتر در حالی كه می خوانند " گرگاعو ، خانه بزرگ ، از مالتان عطا كنید ، خداوند بچه هایتان را نگاه دارد " وارد حیاط خانه می شوند . صاحب خانه در كیسه هر یک از بچه ها مقداری بادام ، گردو ، انجیر خشک و ... می ریزند .


جشنواره تابستانى

همه ساله در جزیره كیش جشنواره هاى شاد و مفرحى به اجرا در مى آید كه عمده ترین آن اجراى جشنواره تابستانى است كه هر سال از تاریخ پانزدهم تیر ماه آغاز و در پانزدهم شهریور به پایان مى رسد كه در این جشنواره كلیه بخش هاى اقامتى و خدماتى داراى تخفیفات ویژه بوده و مراسم و موسیقى و نور افشانى ، مسافران و گردشگران بى شمارى را در این فصل از سال به جزیره كیش جذب مى نماید .


عید غدیر

از سه ، چهار روز قبل از عید غدیر زنان حسینیه ها را آب و جارو كرده و با پارچه های سیاه و سبز آینه و انواع تابلو ها را با شعارها و كلمات و تصاویر مذهبی تزئین می كنند . شب عید غدیر و روز آن در چند نوبت مراسم جشن و مولودی خوانی در حسینیه ها مخصوص مردان برگزار میشود .

مولودی خوانی و پذیرایی و دادن عیدی از جمله بخشهای این مراسم است . منظور از عیدی دادن در این مراسم رسمی است كه در آن شركت كنندگان دست های یكدیگر را به نحو خاصی می گیرند به طوری كه انگشت شصت خود را روی شصت دیگر فشار میدهند و این دعا را می خوانند : " الحمد الله علی الكمال الدین ، الحمدالله اتمام نعمه و رضی رب وولایت علی بن ابی طالب"

در سالهای اخیر یكی از روحانیون حاضر در این مراسم چند دقیقه ای به همین مناسبت سخنرانی می كند ولی در گذشته كه شیعیان كیش روحانی نداشتند این امر متداول نبود و این مراسم حدود ساعت 10-9 صبح شروع و تا اذان ظهر ادامه داشت . هزینه این مراسم معمولاً از بین خود مردم تهیه میشود .

در پایان این مراسم بخشی موسوم به نثور برگزار می شود . در این بخش كسانی كه بچه دار می شوند در خانواده نوزاد مقداری تنقلات و ... با خود در یک سبد بزرگ به نام "جفیر" به حسینیه می اورند و روی سر نوزاد می ریزند و بچه های كوچک با سر و صدا تنقلات را از پایین جمع آوری می كنند . بخشی از این مراسم مربوط به نو عروسان است . مراسم نثور در روزهای ولادت حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت مهدی(ع) نیز انجام می شود .


عید فطر

از آغاز ماه رمضان بومیان جزیره روزه می گیرند و كسانی كه "منازل القمر" را می شناسند معمولاً از غروب روز 29 ماه رمضان در آسمان در رؤیت ماه می مانند و در صورتی كه ماه را ببینند فردا را عید اعلام می كنند . در حال حاضر تمامی مردم برای اطلاع از وضعیت هلال ماه گوش به رادیو و تلویزیون می سپارند . غروب آخرین روز ماه مبارک رمضان هر خانواده فطریه اعضاء خانواده را محاسبه و به خانه نیازمندان می فرستد .

اهل سنت كیش برای بچه هائیكه در شكم مادرانشان هستند نیز فطریه می دهند و مقدار آن معادل مقدار غذای رایج آبادی است كه در كلاه پدرش جای میگیرد . هم شیعیان و هم اهل سنت فطریه خود را به هم مذهب های خود شان می پردازند .


عید قربان

از مراسمی كه در عید قربان انجام می شود سبز كردن گندم و به آب انداختن آن و درست كردن تاب و تاب بازی بود كه در سالهای اخیر نشانه ای از آن به چشم نمی خورد . افراد میانسال روز عرفه را روزه می گیرند و روز عیدخانواده هایی كه وضعیت مالی خوبی دارند قربانی می كنند و اعتقاد بر این است كه حجاج بهتر است با دست خود عمل قربانی را انجام دهند .

گوشت قربانی را سه قسمت كرده و قسمتی را برای مصرف خانواده و دو قسمت دیگر را برای نیازمندان توزیع می كنند كه به این قربانی ضحیحه گویند . نوعی دیگر از قربانی عجیجه(عقیقه) است كه زمان مشخصی ندارد و پدران كیشی برای فرزندان خود انجام می دهند به طوری كه برای فرزند پسر دو گوسفند و برای فرزند دختر یک گوسفند در صورت امكان قربانی می كنند .


عید مبعث

شب این عید بچه های 12-13 ساله در حالی كه كاسه هایی در دست دارند در درب خانه ها رفته و صاحب خانه با روی گشاده مقداری حنا به درون كاسه های بچه ها می ریزند و بچه ها كاسه ها را به خانه برده و آن شب همه اعضاء خانواده به دست و پای خود حنا می بندند . در سالهای اخیر فقط زنان میانسال و پیرمردان و پیرزنان و بچه ها حنا می بندند .




http://www.seemorgh.com/uploads/1392/12/en1415.jpg



مراسم اهل هوا

درباره اهل هوا ، آنچه در كتاب اهل هوای غلامحسین ساعدی بدست میآید چنین است : اهل هوا كسانی هستند كه گرفتار یكی از بادها شده و بادهای مرموز و اثیری و جادویی را گویند كه همه جا هستند و مسلط بر نوع بشر هیچ كس را قدرت مقابله با آنها نیست و آدمیزاد ، در مقابلشان راهی جز قربانی دادن و تسلیم شدن ندارد . بادها همچون آدمیان مهربان یا بیرحم ، بینا یا نابینا ، كافر یا مسلمانند . هنگامی كه باد سراغ كسی رفت و او را مركب خود ساخت دیر یا زود ، مریض وهوایی اثر میكند . برای رهایی از درد و رنج باد ، باید نزد «بابا» یا «ماما»ی آن باد رفت . برای پایین آوردن و زیر آوردن و زیركردن باد ، هر بابا یا ماما مجالس و مراسم خاصی برای بازی كردن ترتیب می دهد . طی این مراسم باد را از تن بیمار بیرون می آورد . مجلسی ، سفره ای و خونی و این مراسم همان است كه باد می خواهد و به وسیله همین هاست كه باد صاف و بینا می شود و شخص مبتلا در جرگه اهل هوا در می آید .


مراسم روز عاشورا

صبح روز عاشورا ، بعضی ها در خانه خود نخود پخته ، فرنی یا حلوا درست می کنند و به عنوان صبحانه برای شب زنده داران حسینیه می آورند . مراسم عزاداری صبح روز عاشورا تقریباً از ساعت هشت صبح شروع می شود ، اما دیگر از سینه زنی و روضه خوانی خبری نیست . ملا از صبح تا ظهر با صدایی حزین و سوزناک “مقتل “ می خواند . در سالهای اخیر “مقتل عبدالزهرا “ می خوانند ، اما قبلا فقط “مقتل ابی محنف “ می خواندند .

موضوع مقتل خوانی در این روز ماجراهایی است که روز عاشورا بر امام حسین(ع ) اختصاص دارد و اوج مقتل خوانی است .

همین که ملا شهادت امام را بیان کرد ، از منبر پایین می آید . در این جا یک نفر از جای خود بلند می شود و در حالی که پرچمی را به حالت افقی در جلوی خود نگه داشته است ، با صدایی حزین شروع می کند و به خواندن و راه رفتن درحسینیه : ذوالجناح اقبل من المیدان خالی واویلا ، ای وای حسینا ... همه مردم از جای خود بلند می شوند و همراه ملا و پشت سر او ، داخل حسینیه ، شروع می کنند به دور زدن و بعد از هر بیت مرثیه خوان ، عبارت “ای وای حسینم واویلا ای وای حسینم" را تکرار میکنند . به این مراسم “ذوالجناح " ، به عزاداران ناهار می دهند . بعد از ناهار همه به خانه هایشان می روند و عصر ، حدودا"سه ساعت قبل از نماز مغرب ، مجددا به حسینیه برمی گردند .


مراسم زار

برخی از محلیان جزیره كیش و بنادر و جزایر خلیج فارس ، بر این باورند كه زار خطرناک ترین و شایع ترین بادهاست . بیشتر مبتلایان «اهل هوا» گرفتار این باد هستند . زار را از گویشی كه دارد می شناسند كه از كدام سرزمین یا دیار آمده است . هر زار ، هنگامی كه خون می خورد سیر می شود و به زبان در می آید و از درون كالبد شخص مبتلا و با حنجره وی با بابا یا ماما صحبت می كند و می گوید كه از كدام دیار آمده است . به مبتلایان ، فرس یا مركب زار گویند . بیشتر فقرا «زار » می گیرند .

شخص مبتلا به زار باید مدتها توسط پزشک ، دوا درمان شده باشد . اگر معالجه نشد ، او را نزد ملای دعانویس میبرند . اگر هیكل بستن و دعاگرفتن هم كارگر نیفتد ، آن وقت نوبت بابا یا مامای زار است كه باید دست به كار شود . هنگامی كه بابا یا ماما احتمال داد كه شخص مبتلای یكی از زارها شده او را مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم دیگران نگه می دارند . ابتدا بدن او را می شویند و سپس هفت روز مانع می شوند كه بیمار ، زن ، مرغ و سگ ببیند . در این مدت ، چشم هیچ زن ، چه محرم و چه نامحرم نباید به روی او بیفتد و اگر بیمار زن باشد ، او را از جلو چشم مردان دور می كنند . تمام شبهایی كه بیمار در حجاب نگهداشته می شود ، ماما یا بابا معجون یا داروی مخصوص زاران را به تن وی می مالد . این دارو «گره كو» نامیده می شود كه از 21 ماده درست می شود. تمام 21 ماده را در گلاب خیس می كنند و هر شب به تن شخص مبتلا می كشند و مقداری هم به وی می خورانند .


مراسم طلاق

اگر بین زن و شوهر اختلاف افتاد و دو طرف حاضر به مصالحه نباشند طلاق صورت می گیرد و شوهر موظف است 17 یا 19 سكه طلا را كه در تعهد اوست به همسر سابق خود تحویل دهد . طلاق در میان محلیان كیش به ندرت اتفاق می افتد ، زیرا این عمل را ننگ میدانند . در گذشته بعضی مردان جزیره تا چهار همسر انتخاب می كردند ولی امروزه برخی از آنان دارای دو زن هستند .


مراسم عیدین

عید فطر و عید قربان كه بومیان آن را عیدین می نامند مانند عید نوروز از بزرگترین و باشكوه ترین اعیاد نزد بومیان جزیره است . صبح روز عید ساعتی قبل از شروع نماز بانگ "الصلوات یا عبادالله ، الصلوات یرحكم الله " مؤذن مردان را برای خواندن نماز به مسجد فرا می خواند. نماز عید برای مردان كیش به صورت جماعت خوانده می شود و در گذشته تمام مردان و پسران جوان و نوجوان در نماز عید شركت می كردند . زنان بومی نیز اعم از شیعه و اهل سنت نماز عید را در منزل می خوانند و سپس مقدمات پذیرایی میهمانان را فراهم می كنند. نماز عید بنا بر عقیده بومیان باید در بیرون از محوطه آبادی برگزار شود . نماز اهل سنت در محوطه ای باز كه هم اكنون ساختمان شركت مهندسی در آن دایر شده است و نماز شیعیان در فضای باز واقع در روبروی بازار مریم كنونی برگزار می شود مكان ثابتی داشت . در سالهای اخیر عید اهل سنت در مسجد و نماز عید شیعیان در مسجد و گاه در فضای باز برگزار می شود. پس از پایان نماز شیعیان بومی به دیدار اهل قبور رفته و فاتحه می خوانند . عید فطر و قربان (عیدین) 3 تا 5 روز است و مراسم دید و بازدید در این روزها برگزار می شود . در این روزها گرفتن عیدی با پوشیدن لباس نو و آشتی عمومی مرسوم است .

در گذشته ، صبح روز عید پس از پایان نماز بعضی با صدای بلند به بقیه می گفتند :" تفضل الریوک العید" و به این ترتیب دیگران را برای صرف یک صبحانه مفصل به خانه دعوت می كردند . شبها نیز بسیاری از زنان تا صبح بیدار بودند و آشپزی می كردند . تا صبح در تمام كوچه ها بوی غذای عید می آید و سر و صدای شادی به گوش می رسد .

بومیان خود را موظف می دانند در روز عید رفتن به نزد بازماندگان خانواده های سوگوار كه به تازگی عزیزی را از دست داده اند را در اولویت قرار دهند . یک بخش ثابت از مراسم عید در نواختن موسیقی بود كه با طبل و نی انبونه ساز می زدند و با خواندن ترانه مردم را به پایكوبی دعوت می كردند. این مراسم در فضای باز انجام می شد و در میانه مراسم شخصی از گروه نوازندگان سینی بزرگی به دست می گرفت و هر كس به وسع خود سكه یا اسكناسی درون آن می انداخت كه به این مراسم " فرصت العید " می گفتند .


منبع :kish.irib.ir

افسون 13 06-05-2014 02:28 PM

مراسم چهل کچلون
 
مراسم چهل کچلون







آیین‌های ایرانی فارغ از نوع و چگونگی و دلیل پیدایش آنها همراه با مراسمی است که برای نسل‌های امروزی بسیار شیرین است . تنوع بالای قومیتی ایران هم دلیلی شده است تا آیین‌های ریز و درشت فراوانی در گوشه و کنار این سرزمین متداول باشد .

یکی از آنها که از شیرین‌ ترین آیینهای ایرانی است مراسمی است که به مراسم چل کچلون مشهور است و در میان بختیاری‌ها رواج داشته است . این آیین جذاب و شیرین بختیاری‌ها زمانی برگزار می‌شود که باران بسیار ببارد و باعث پریشانی مردم شود . بارش بیش از اندازه ، احتمال خسارت و جاری شدن سیل را افزایش می‌دهد و به نوعی زندگی بختیاری‌ها را تهدید می‌کند .

در این مراسم که به «چل کچلون» یا «باران بند» معروف است ، عناصر انسانی دیده نمی‌شود ، بلکه نمادهایی که به صورت چوب یا بندی بلند ساخته می‌شود ، جلوی سیاه چادرها یا خانه‌ها بسته می‌شود . در این مراسم شخصی با آراستن جلوی سیاه چادر، 40 قطعه چوب تهیه کرده و روی آنها نام 40 فرد کچل را می‌نویسد و آن را در زیر بارش باران قرار می‌دهد . سپس چوبی دیگر برداشته به هر کدام از چوبها ضربه‌ای زده و این شعر را می‌خواند : چل کچلون واداره ، خدا بارون واداره

در این مراسم فقط یک نفر دست به اجرا می‌زند و مردم تماشا‌گرانی هستند که از داخل سیاه‌ چادر یا پنجره خانه مراسم را تماشا می‌کنند و به این ترتیب اهالی معتقدند که سینه ابر‌ها شکافته‌ شده و ساعتی بعد ریزش باران قطع خواهد شد .

گاه نیز جوانان محله جمع شده ، هر یک بند بلندی را به دست می‌گیرند و نام 40 کچل از افراد محله را بلند خوانده و با هر بار خواندن یک گره بر بند مورد نظر می‌زنند تا 40 گره تکمیل شود . سپس آن 40 گره را در باران به شاخه درختی آویزان می‌کنند تا بارا ن قطع شود .

گردآوری : گروه خبر سیمرغ

افسون 13 06-06-2014 11:15 AM

آداب ازدواج در گلپایگان








در میان اقوام و قبایل مختلف این آداب و رسوم متناسب با مقتضیات و وضعیت آن منطقه خاص شکل گرفته است که با تعمق و تأمل در این آداب و رسوم می توان به جذابیتهای فراوانی رسید . در گلپایگان این جذابیت و شیرینی به خوبی قابل رؤیت می باشد .

قدم اولیه ازدواج در گلپایگان ، نظیر دیگر نقاط کشور، خواستگاری می باشد . چنانچه دختر غریبه باشد ، در ابتدا اقوام نزدیک داماد همچون مادر و خواهر به خانه عروس می روند در حالیکه در این قدم ، داماد مشارکت ندارد.

در قدیم الایام ، این جلسه بدون خبر قبلی انجام می شده است . به نحوی که میهمانان به صورت کاملاً سرزده به خانه عروس می رفته اند . لذا ، گاه با برخوردهایی غیر منتظره روبه رو می شدند . حال آنکه امروزه تقریباً تمامی خواستگاران با قرار و وقت قبلی به خانه عروس می روند .

چنانچه عروس از خویشان و اقوام باشد ، بدیهی است قبلاً او دیده شده است و چنانچه از فامیل نزدیک همچون دختردایی و دخترعمو باشد ، احتمال دارد خواستگاری از او را خود داماد به مادر و پدر عروس پیشنهاد داده باشد و چنانچه مادر یا خواهر داماد ، عروس را در محلی همچون مسجد ، حمام یا خیابان دیده باشند ، مورد پسند واقع شدن عروس از جانب مادر و خواهر داماد انجام خواهد گرفت .

احتمال دارد عروس را کسی به خانواده داماد معرفی کرده باشد که در این صورت خواستگاری جنبه دیگری می یابد . در این صورت معرف که واسطه خیر است ، به خانواده عروس خبر می دهد که در فلان روز خواستگار به خانه شان خواهد آمد و معمولاً خود نیز همراه خواستگاران به خانه عروس خواهد رفت . در این جلسه عرف این بوده که عروس به اتاق آمده و بنا به فراخور فصل ؛ میوه ، چای و تنقّلات ، تعارف کرده و بعد بیرون می رود . در غیاب او میهمانان و مادر دختر به گفت و گو و بحث می نشینند . چنانچه خواستگاران غریبه باشند در اواسط گفت و گو از دختر دعوت به عمل می آید تا مجدداً به اتاق آمده و در کنار میهمانان بنشیند .

بعد از رفتن میهمانان ، اگر آنها عروس را پسندیده باشند ، موضوع را به خانواده او اطلاع داده و قرار دیدار بعدی را معین می کنند و در جلسه دوم معمولاً داماد را نیز به همراه می برند .

در زمانهای گذشته ، داماد صرفاً از روی ظاهر عروس که همیشه هم چادر به سر داشته ، ناچار به تصمیم گیری می بود . اما امروزه عروس و داماد می توانند در حضور والدینشان با همدیگر صحبت کرده و از اخلاق و روحیات همدیگر آگاهی یابند . بعد از این جلسه و خروج از خانه عروس ، بلافاصله پدر و مادر داماد نظر او را جویا شده و در صورت مثبت بودن این جواب ، نتیجه به خانواده عروس اطلاع داده شده و جویای نظرات عروس و خانواده اش می شوند . عدم مراجعه فوری به خانه عروس ، به منزله انصراف آنان از این وصلت تلقی خواهد شد . اما در صورت مثبت بودن جواب خانواده عروس ، شبی برای تعیین مهریه و یا به اصطلاح بریدن خرج و مهر تعیین می شود .

در این شب ، بزرگان خانواده داماد به همراه پدر و برادران و نزدیکان به خانه عروس می روند . در این جلسه بزرگان خانواده و برادران عروس و دیگر افراد نزدیک حضور می یابند . در این گونه مراسم ، زنان شرکت نداشته و چنانچه شرکت کنند به صورت حاشیه ای می باشند . در این شب ، پس از مذاکرات و بحثهای مربوط به ازدواج ، میزان مهریه تعیین می شود . در زمانهای گذشته ، بیشتر مهریه عبارت از خانه و زمین بوده و در قباله هایی که از 150 سال پیش موجود است ، مقداری پول نیز ذکر شده است . اما امروزه بیشتر از پول ، سکه و طلا برای مهریه دادن استفاده می شود .

در گلپایگان گرفتن شیربها مرسوم نیست اما پدر عروس جهت تدارک شام عروسی ، مبلغی به نام «خرج مطبخ» از خانواده داماد اخذ می نماید . در این شب مقداری شیرینی به خانه عروس می برند و اگر زنها نیز شرکت داشته باشند از سوی آنان یک قواره پارچه و یک انگشتری به خانه عروس برده و به عروس هدیه داده می شود . اما چنانچه زنها شرکت نداشته باشند ، اهدای این هدایا در روز دیگری انجام می شود . همچنین در این شب چگونگی برگزاری مراسم عقد و عروسی و تاریخ آن تعیین می شود .



منبع : ahawzah.net


افسون 13 06-06-2014 10:33 PM

جشنواره شترسواری در طبس + تصاویر









http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/191866.jpg




جشنواره شترسواری یکی از مراسمات خاص کویرنشینان ایران است
در ادامه عکسهایی زیبا از مراسم و جشنواره شترسواری در طبس را مشاهده می‌کنید



http://www.seemorgh.com/uploads/1392...otor-tabas.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas1.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas2.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas3.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas4.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas5.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas6.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas7.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas8.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...tor-tabas9.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...or-tabas10.jpg


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...or-tabas11.jpg



منبع: isna.ir



افسون 13 06-09-2014 10:50 AM

عروسی سنتی ایرانی در پنجاه سال پیش
 
عروسی سنتی ایرانی در پنجاه سال پیش





عروسی ، سور یا بیوگانی مراسمی سنتی یا آیینی است که طی آن آغاز یک ازدواج و زندگی مشترک یک زوج جشن گرفته می‌شود . این مراسم در کشورها و فرهنگها ، ادیان و مذاهب ، گروه‌های قومی و حتی طبقات اجتماعی گوناگون ، به اشکال مختلفی برگزار می‌گردد .

اما نحوه برگزاری مراسم عروسی در ایران از دوران کهن تا به امروز تفاوتهای زیادی کرده است هرچند بسیاری از آداب و رسوم آن پابرجا مانده است . در عکس زیر یک عروسی مربوط به پنجاه سال پیش را می‌ بینید .


http://www.seemorgh.com/uploads/1392/07/59251.jpg


در ایران تاریخچه عروسی به جشن عروسی پیر شالیار که ریشه‌های کهن اساطیری دارد باز می‌گردد و هنوز همه ساله در سالگرد ازدواج وی این جشن اساطیری در مناطقی از کردستان گرامی داشته می‌شود . همچنین در مونیخ از سال ۱۸۱۰ میلادی ، جشن اکتبر با مناسبت مشابهی هرساله برپا داشته می‌ شود .






افسون 13 06-12-2014 07:48 PM

داستان پرچم ایران از عقاب تا شیر ، از آیین میترا تا اسلام + تصاویر
 
داستان پرچم ایران از عقاب تا شیر ، از آیین میترا تا اسلام + تصاویر





داستان پرچم ایران از آغاز تا امروز


ایران با تمدنی که یکی از پُرسابقه ترین تمدنهای جهانی است ، (اگر نگوییم قدیمی ترین تمدن جهان) در بسیاری از پدیده های انسانی گوی سبقت را از سایرین ربوده است . این گونه است که به عقیده برخی ، نخستین پرچم جهان هم از ایران و ایرانیان بوده است . از جمله پرچم گونه ی برنزی از عهد باستان چنین مدعایی را تقویت می کند و افسانه ها و داستانهایی چون کاوه آهنگر که در ادبیات شفاهی و کتبی مردم وجود دارد .
اما پرچم ایرانیان از ابتدا تا به حال چه تغییراتی داشته است؟


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...us%20flag1.jpg


درفش به جا مانده از کوروش کبیر


قانونی شدن پرچم

در دوران قاجار سرنوشت عَلَم یا پرچم ایران به دو بازه زمانی مختلف تقسیم می شود . از ابتدای این سلسله تا زمان مشروطه ، عَلَم ایران در میانه خود نقش شیر و خورشید داشت ؛ گاهی با پس زمینه قرمز و کبود و گاه با پس زمینه سفید و حاشیه قرمز و سبز ، گاهی به صورت مستطیل و گاهی به شکل مثلث . هرچه هست در کار پرچم هم مثل بسیاری از مسائل مدیریتی و حاکمیتی آن زمان ، قانونی وجود نداشته ، اما مشروطه همه چیز را حداقل از نظر شکلی به سمت قانونی شدن برد . در اصل 5 قانون اساسی مشروطه مصوب 1285 آمده : الوان رسمی بیرق ایران ؛ سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است . به این شکل و به گزارش کتاب تاریخ پرچم ایران ، نخستین پرچم رسمی ایران ده سال پس از صدور فرمان مشروطیت در کرمانشاهان دوخته شد و با هواپیما به اهتزاز در آمد و بعد از آن به تهران فرستاده شد . این پرچم هم اکنون در موزه ملی ایران است .


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...%20kaviani.jpg


درفش کاویانی در دوران ساسانی هم مطرح بوده است


http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/abumoslem.JPG


رنگ سیاه نماد پیروان ابومسلم خراسانی



http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/babak.JPG


رنگ سرخ نماد پیروان بابک خرم دین



http://www.seemorgh.com/uploads/1392...h%20ismail.JPG


غزنویان

http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/06-saljuqi.jpg


سلجوقیان


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...-teymurian.png


تیموریان

این بیرق در دوره بعدی یعنی پهلوی اول حفظ شد با این تفاوت که پرچم ایران به سه شکل درآمده بود ؛ پرچم ملی که آرم شیر و خورشید نداشت و مردم از آن استفاده می کردند ، پرچم نظامی که در آن حلقه ای به دور شیر و خورشید کشیده شده بود و پرچم دولتی که همان پرچم مذکور در قانون اساسی مشروطه بود و این پرچم تا پایان حکومت پهلوی باقی ماند ، البته در آن دوران ، خاندان سلطنتی و هر یک از اعضای آن شامل شاه ، همسر و ولیعهد او هم بیرق مخصوص به خود را داشتند .


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...%20kaviani.jpg






تغییر نمادهای روی پرچم با ورود اسلام

با ورود اسلام به ایران محتوای روی پرچم و بیرق تغییری اساسی کرد و به سمت دینی شدن رفت . در این دوره معمولاً روی پرچم عبارت «لااله الاالله» نقش بسته بود و البته پرچمها یک ویژگی دیگر هم داشت ؛ بیرق های این دوره بعضاً به شکل عمودی بود و نه مستطیل یا مثلثی و افقی . از این دوره تا زمان صفویان همه سلسله ها به نوعی پرچم مخصوص به خود را دارند ، اما بی توجهی مورخان به این پدیده باعث شده از جزئیات پرچمها اطلاع چندانی در دست نباشد . در دوره صفویه عَلَم ها یا پرچم های متفاوتی توسط دولت مورد استفاده قرار می گرفت . از جمله این پرچمها پرچمی مثلثی و نوک تیز بود که نقش شیر و خورشید روی آن نقش بسته بود. شیر و خورشید نمادی است که هم عنصری ایرانی تحت عنوان خورشید را در خود دارد و هم بنا بر برخی تفاسیر از شیری استفاده می کند که نماد حضرت علی(ع) است .


http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/asli.JPG


مهم ترین و اصلی ترین پرچم دوران صفویه

نشان شیر و خورشید برای اولین بار به طور رسمی از اینجا وارد پرچم ایران شده است .


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...h%20ismail.JPG


پرچم شاه اسماعیل


http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/tahmasb.JPG


پرچم شاه تهماسب


http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/nader1.JPG


افشاریان

در عین حال از پرچمی با علائم شمشیر ، ماه و ستاره هم به عنوان بیرق ایران در دوره صفوی یاد شده است . بیرقی با سه رنگ آبی و قرمز و سبز . نادرشاه هم از بیرقی با نماد شیر و خورشید بهره می جست و البته پرچمی خاص متشکل از رنگ های آبی ، قرمز ، سفید و زرد هم داشت . بعد از او در زمان زندیه پرچم ایران به مثلثی دارای علامت شیر و خورشید تبدیل شد.


شیر و خورشید می رود

اما انقلاب اسلامی که باعث تغییرات عمده در نظام حکومتی کشور شده بود ، پرچم رسمی را هم تغییر داد . اوایل انقلاب بحث هایی بر سر تغییررنگ این پرچم مطرح بود ، اما بسیاری از افراد با بیان این دلیل که سه رنگ پرچم برای بسیاری از افراد در جهان شناخته شده ، خواهان باقی ماندن این طرح شدند و در نهایت هم چنین شد و صرفاً به جای نماد شیروخورشید ، نماد جمهوری اسلامی گذاشته شد .




http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/nader2.JPG


پرچم نادر شاه افشار


http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/10-zand.PNG


دوران زندیه


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...%20mohamad.JPG


پرچم دوره آقا محمد خان


http://www.seemorgh.com/uploads/1392...mad%20shah.JPG


پرچم دوره محمد شاه


پرچم جمهوری اسلامی ایران ، تیر 59 به تصویب شورای انقلاب رسید و پس از آن هم بخشنامه ای برای استانداردسازی آن ابلاغ شد . استاندارد این پرچم از سوی سازمان استاندارد کشور سال 91 ابلاغ شد .


پرچم های باستانی با نمادهایی از حیوانات

آنچه از نخستین سلسله ایرانی یعنی هخامنشیان برآمده نشانگر این است که پرچم یا درفش در این حکومت وجود داشته و حتی از برخی دیوارنگاره ها مشخص می شود شخصی به عنوان درفشدار مسئول نگهداری از درفش بوده است . در عین حال این موضوع روشن است که در آن زمان به دو نماد گل نیلوفر و عقاب توجه ویژه ای می شده است با این حال خبری از جزئیات دقیق پرچم این دوره در دست نیست . در دوران پهلوی دوم و در اثنای جشنهای 2500 ساله تلاش شد پرچمهای آن دوران مورد بازسازی قرار گیرد و از این رو چهار درفش نمادین آن دوران در این مراسمها به نمایش درآمد . در این دوران درفش های سلسله اشکانیان هم که نمادهایی از میترا ، اژدها ، خورشید ، ماه و خورشید ، اسب سفید و خوشه زرین بود ، بازسازی شده بود .

روشن است تا این زمان اثری از پرچمهایی به سبک و سیاق امروزی در ایران وجود ندارد ، اما در دوره انتهایی پیش از ورود اسلام ، یعنی در دوره ساسانیان پرچمهایی با نشانه هایی که اغلب از حیوانات است ، دیده می شود . در این دوران برای نخستین بار پای شیر به نمادهای پرچم ایران باز می شود و البته در کنار این حیوان ؛ گراز ، گرگ ، عقاب ، قوچ و چند حیوان دیگر هم وجود دارد . این بیرقها هم برای آن جشنهای کذایی مورد بازسازی قرار گرفته بود .





http://www.seemorgh.com/uploads/1392...din%20shah.JPG


پرچم ایران در دوران ناصرالدین شاه ، مشروطیت و پهلوی


http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/12-pahlavi.JPG


دوران پهلوی

در برخی از درفشهای دوره پهلوی تاج پهلوی دیده می شود .


پرچم جمهوری اسلامی ایران چگونه طراحی شد؟

پرچم علاوه بر وجوه رسمی و تشریفاتی خود که در حوزه سیاست گنجانده می شود ، از نظر هنری و مفهومی هم قابل بررسی است . در این نماد ملی از طرحها و رنگهای گوناگونی استفاده شده که بنا به فرض هر یک از آنها معنای خاصی دارد و کل پرچم قرار است نیمرخی باشد از تمام مختصات یک کشور و دولت . از این روست که معمولاً کار طراحی پرچم با خرد جمعی و نیز نظارت مسئولان عالی کشور انجام می شود .

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، تمایل انقلابیون بر این بود که هر نمادی از رژیم گذشته از بین برود و به این دلیل نماد پرچم کشور که در مناسبتهای مختلف ملی و پادشاهی از آن استفاده شده بود در معرض تغییر گرفت . نماد استفاده شده در پرچم با وجود بعضی اظهارنظرها مبنی بر این که این نماد از سلسله پهلوی نیست ، تغییر کرد ولی توصیه برخی بر این که سه رنگ پرچم ایران تغییری نکند پذیرفته شد . در آن زمان یکی از مهم ترین مخالفتها با این نماد توسط رهبر انقلاب صورت گرفت .

امام خمینی(ره) در اسفند 57 یعنی یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در یک سخنرانی گفت : «ما یک مملکت محمدی ایجاد می کنیم . بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد ، آرم های ایران نباید آرم های شاهنشاهی باشد ، باید آرم های اسلامی باشد . از همه وزارتخانه ها ، از همه ادارات ، باید این شیر و خورشید منحوس قطع بشود ، عَلَم اسلام باید باشد . آثار طاغوت باید برود . اینها آثار طاغوت است ؛ این تاج آثار طاغوت است ؛ آثار اسلام باید باشد .»

به این ترتیب مشخص شد عزم دولت برای تغییر تاریخ و پرچم جدی است . طراحان مختلف برای کشیدن طرح جدید پرچم و نماد جمهوری اسلامی دست به کار شدند . هر چند ابتدا ، کاری متفاوت با نماد امروزین مورد توجه بود اما مدتی بعد آیت الله هاشمی رفسنجانی یکی از اعضای هیأت انقلاب به حمید ندیمی (طراح این آرم و پرچم) خبر داد طرح او مورد استفاده قرار خواهد گرفت . حمید ندیمی اکنون یکی از اساتید دانشکده معماری دانشگاه تهران است . در رسانه ها حرفی از او نیست مگر مصاحبه کوتاهی که سالها پیش با یک نشریه انقلابی داشته است . او در این سالها به درس و تحقیقش مشغول بوده و نام برادرش که مدتها رئیس دانشگاه شهید بهشتی تهران بوده بیش از او به گوش رسیده است . ندیمی در همان مصاحبه سالهای قبل از علاقه شدید خود به کار طراحی این پرچم خبر می دهد و از این که می خواسته «نمادی جهانی» برای اسلام درست کند . او در توصیف نمادی که ساخته حرفهای زیادی بر زبان رانده است . نماد در یک آن هم به صورت الله و هم به صورت لااله الاالله خوانده می شود ، در آن نمادهای کتاب ، عدل و اعتدال (قرینه بودن و حالتی از ترازو داشتن) و نیز توحید ، جهاد و ایستادگی (الف مشدد میان آرم که با تشدید آن شبیه شمشیر است) قرار دارد . در عین حال نماد به شکلی کشیده شده که شکل گل لاله را هم داشته باشد . گلی که خود نمادی از شهیدان است . به این ترتیب به نظر می رسد چنین نمادی توانسته بسیاری از مسائل مورد توجه نظام جمهوری اسلامی را در خود جای دهد .

در مورد رنگ ها باید گفت گرچه نوع و ترکیب این رنگها با قانون اساسی مشروطه متفاوت نیست ، ولی بعد از انقلاب اسلامی ، 11 الله اکبر به خط کوفی در نوار سبز بالایی و قرمز پایین پرچم نقش بسته است .




http://www.seemorgh.com/uploads/1392/05/IR.JPG



پرچم جمهوری اسلامی ایران و تنها پرچمی که از زبان بیگانه در آن استفاده شده است .

11 نمادی که به تنهایی یادآور ماه یازدهم سال (یعنی بهمن) و البته در جمع با یکدیگر یادآور روز بیست و دوم این ماه یعنی پیروزی انقلاب است و اگر رنگ پرچم تغییری نکرد تغییری عمده در نمادهای روی آن به وجود آمد . تفسیر حکومت جدید و مردم از رنگها هم در نوع خود جالب بود ؛ آمیخته ای از مسائل ملی و نیز انقلابی که مورد اخیر در حکومت پیشین و تفاسیر آن جایی نداشت .

از دید ایرانیان امروزی سبزی پرچم به معنای آبادانی ، سپیدی آن به معنای صلح و دوستی و البته قرمز آن نشانی از جنگاوری و البته فدای جان برای وطن است .


واژه ی پرچم


پرچم در ادبیات عامه و متون ادب فارسی از دیرباز حضور پررنگی داشته است . ایرانیان برای صدا کردن شیئی که نماد دولت و حاکمیت آنهاست چندین و چند کلمه دارند و البته چند عبارت هم با آن ساخته اند .

شاید نخستین واژه برای نامیدن چیزی که عموم مردم آن را پرچم می نامند ، درفش بوده است . سابقه این واژه به همان درفش کاویانی باستانی برمی گردد و در شاهنامه ، متن کهن ادب پارسی هم از این واژه استفاده شده است . درفش واژه ای کاملاً ایرانی است و معنای اصلی آن به روایت لغتنامه دهخدا پارچه ای است که بر بالای سر می بندند . بنابراین ابتدا درفش به معنای پرچم امروزی نبوده ، اما از آنجا که مصدر درفشیدن به معنای لرزیدن بوده و پرچمها هم شباهت زیادی به آن پارچه متعلق به لباس داشتند ، از واژه درفش برای آن کاربرد هم استفاده شد . اما برای این واژه چهارمعادل بیگانه وجود دارد . بیرق که واژه ای ترکی و معادلی برای درفش است . بیرق در شعر شاعران فارسی به صورت مکرر استفاده شده است . واژه هایی چون عَلَم و لوا هم از زبان عربی وارد زبان ما شد . ظهور این واژه ها و ماندگاری آن در ایران به طور مشخص از زمان ورود اسلام به کشور بوده ، اما عزاداری های شیعیان برای حسین بن علی که در آن ذکری از حضرت عباس به عنوان علمدار امام حسین می شده و نیز استفاده خاندان صفویه از واژه علم و علمدار به صورت رسمی در دولت ، دو عامل مهم برای ماندگاری این واژه در اذهان بوده است . در نهایت باید از واژه پرچم یاد کرد که در اصل واژه ای مغولی است ، اما توسط فرهنگستان ادب فارسی به عنوان معادلی رسمی برای بیرق معرفی شده است . اما در قالب عبارات و گفت وگوهای مردم هم واژه پرچم کاربرد زیادی دارد . نمونه بارز این مسأله اصطلاح خدمت زیر پرچم است که با وجود تلاش ها برای جا انداختن عبارت خدمت مقدس سربازی ، هنوز در میان برخی مردم اصطلاح زیر پرچم کاربرد بیشتری دارد . جالب اینجاست که در متون رسمی قانونی و قضایی هم از چنین عبارتی استفاده می شود . در عین حال از چند وقت پیش عبارتی میان ادبیات کوچه بازاری بخصوص در شبکه های اجتماعی رواج پیدا کرده که استفاده دیگری از این واژه است . عبارت «پرچمها بالاست» مثلاً این طور مورد استفاده قرار می گیرد : «پرچم شهیر شیراز بالاست» عبارتی است که به منظور نوعی برتری جویی و نیز افتخار کردن به داشته های هویتی خود به کار می رود . البته این جمله کوتاه نوعی بار هیجانی و حماسی دارد و باعث به وجد آمدن مخاطبان می شود .


منبع : روزنامه جام‌ جم





اکنون ساعت 10:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)