پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   رشته های هنر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=73)
-   -   صنایع دستی و انواع آن (http://p30city.net/showthread.php?t=39454)

چرو 07-09-2013 04:31 PM

صنایع دستی و انواع آن
 
صنایع دستی و انواع آن

تعریفویژگی ها
طبقه بندی


http://img.tebyan.net/big/1383/03/17...4169115223.jpg
تعریف
از مجموعه تعاریف صنایع دستی، به نظر می رسد تعریف زیر كه توسط گروهی از كارشناسان سازمان صنایع دستی ایران ارائه گردیده، دقیق تر و جامع تر باشد؛ چرا كه با وضعیت فعلی این صنعت و هنر ارزنده انطباق بیشتری دارد: صنایع دستی به مجموعه ای از هنرها و صنایع اطلاق می شود كه به طور عمده با استفاده از مواد اولیه ی بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به كمك دست و ابزار دستی محصولاتی ساخته می شود كه در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فكری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل، وجه تمایز اصلی این گونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و كارخانه ای می باشد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/23...6652913019.jpg
ویژگی ها
با توجه به تعریف فوق و سایر تعاریفی كه برای صنایع دستی ارائه شد، می توان ویژگی های زیر را برای محصولات دست ساخته قایل شد:
1- انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، توسط دست و ابزار و وسایل دستی، برای تولید هر یك از فراورده های دستی مراحل متعددی طی می شود ولی انجام كلیه ی این مراحل به وسیله ی دست و ابزار و وسایل دستی الزامی نبوده و چنانچه تنها قسمتی از مراحل اساسی تولید به این طریق انجام شود، محصول تولید شده با توجه به مواردی كه در تعریف ذكر شد، صنایع دستی محسوب می گردد.
2- حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید و شكل بخشیدن به محصولات ساخته شده و امكان ایجاد تنوع و پیاده كردن طرح های مختلف در مرحله ی ساخت این گونه فراورده ها.
3- تأمین قسمت عمده ی مواد اولیه مصرفی از منابع داخلی.
4- داشتن بار فرهنگی (استفاده از طرح های اصیل، بومی و سنتی).
5- عدم همانندی و تشابه فراورده های تولیدی با یكدیگر.
6- عدم نیاز به سرمایه گذاری زیاد در مقایسه با سایر رشته های صنعت.
7- دارا بودن ارزش افزوده ی زیاد در مقایسه با صنایع دیگر.
8- قابلیت ایجاد و توسعه در مناطق مختلف (شهر، روستا و حتی در جوامع عشایری).
9- قابلیت انتقال تجربیات، رموز و فنون تولیدی، سینه به سینه و یا مطابق روش استاد و شاگردی
طبقه بندی
در زمینه ی طبقه بندی صنایع دستی نیز باید گفت كه این طبقه بندی به صورت های مختلف از جمله براساس مواد اولیه ی مصرفی یا شیوه و روش ساخت آن می تواند صورت پذیرد. در اینجا طبقه بندی انجام شده توسط كارشناسان سازمان صنایع دستی ایران كه به طور عمده بر مبنای روش و تكنیك ساخت این گونه محصولات به عمل آمده است، ذكر می گردد:
http://img.tebyan.net/big/1383/03/12...1650176159.jpg
1- بافته های داری: محصولاتی كه به كمك دارهای افقی یا عمودی مستقر در زمین در زمان بافت، تولید می شود، بافته های داری محسوب می گردند مثل قالی، گلیم، زیلو و نظایر آن.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/19...2222041644.jpg
2- دستبافی:(نساجی سنتی): فراورده هایی كه به كمك دستگاه های ساده و سنتی بافندگی (دستگاه ویژه ی بافت جاجیم، دستگاه دووَردی، دستگاه چهاروردی و ژاكار دستی) تولید می گردد، دستبافی محسوب می شود، نظیرجاجیم، زری،ترمه، شال و ...
از جمله خصوصیات این رشته از صنایع دستی، این است كهاولاًكلیه مراحل سه گانه بافندگی، ایجاد دهنه كار، پودگذاری و دفتین زدن (آلتی است فلزی، دارای دسته ای شبیه شانه كه نساجان هنگام بافتن پارچه آن را در دست گیرند و لای تارها زنند تا آنچه بافته شده به هم پیوسته و محكم گردد.) با حركات دست و پا انجام می شود، در ثانی، امكان استفاده از پودهای رنگی به میزان نامحدود و همچنین تنوع طرح بافت با دراختیار داشتن كنترل حركات وَردها میسر می گردد كه این امر نشانگر حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید است.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/10...3921118289.jpg
3- بافتنی:انواع مصنوعاتی كه با كمك میل، قلاب و نظیر آن و با الیاف طبیعی تولید می شود، جزء بافتنی ها به حساب می آید نظیر دستكش، جوراب، كلاه، شال گردن و ...
4- روكاری:(رودوزی): كلیه ی مصنوعاتی كه از طریق دوختن نقوش سنتی بر روی پارچه های بدون نقش و یا كشیدن قسمتی از نخ های تار و پود به وجود می آید، در گروه « رودوزی» و یا «روكاری» جای دارد. نظیرسوزن دوزی،قلاب دوزی،ملیله دوزی،خوس دوزی،گلابتون دوزی،پته دوزیو ...
http://img.tebyan.net/big/1383/03/22...9922346935.jpg
5- چاپ های سنتی: كلیه پارچه هایی كه به وسیله قلم مو، مهر و نظایر آن رنگ آمیزی شده و نقشمی پذیرد جزء چاپ های سنتی به حساب می آید مانند چاپقلمكار وچاپكلاقه ای (باتیك).
http://img.tebyan.net/big/1383/03/87...0204594336.jpg
6- نمدمالی: انواع مصنوعاتی كه بر اثر درگیری و متراكم نمودن پشم و كرك در شرایط فنی مناسب از طریق ورز دادن تهیه می شوند، جزء گروهنمدمالی می باشند. نظیر كلاه نمدی، پالتوی نمدی، نمد زیرانداز و نمد پادری.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/24...1226645199.jpg
7- سفالگری و سرامیك سازی :به محصولاتی كه با استفاده از گِل رُس و همچنین گِل حاصله از سنگ كوارتز و خاك كائولن، به كمك دست و چرخ سفالگری ساخته و سپس پخته می شود، سفال و سرامیك اطلاق می شود.
برای تكمیل اشیاء ساخته شده، برحسب سنت و رسوم، روی آنها نقاشی، كنده كاری و یا نقوش برجسته ایجاد می كنند و از لعاب مناسب برای پوشش سطح اشیاء استفاده می گردد. محصولات تولید شده ی این گروه شاملانواع پارچ و لیوان ظروف غذاخوری، گلدان و ...می باشد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/20...3910223536.jpg
8- شیشه گری:محصولاتی را كه از طریق شكل دادن مواد معدنی ذوب شده نظیر سیلیس و خرده شیشه كه با تركیبی از این دو و با استفاده از روش دمیدن توسط لوله ی مخصوص و با به كارگیری ابزار دستی شامل انبر، قیچی و غیره حاصل می شود،شیشه دست ساز می نامند كه شامل مراحل تكمیلی و تزئینی، نظیر نقاشی و تراش هم می گردد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/13...4578112100.jpg
9- تولید فراورده های پوست و چرم: محصولاتی كه با استفاده از پوست و چرم دباغی شده به شیوه سنتی تولید می گردد، نظیر پوستین، كلاه پوستی،چاروق، محصولات تكمیلی چرمی (نظیر تلفیق چرم با محصولات دستباف) جزء این گروه هستند.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/26...2113185106.jpg
10-ساخت محصولات فلزی وآلیاژ: فراورده هایی كه به شیوه سنتی و با استفاده از ابزار دستی و انواع فلزات (مس، نقره، طلا و آهن) و انواع آلیاژها (برنج و ورشو) تولید می گردد نظیر انواع ظروف خانگی، چاقو، قندشكن، قلم تراش، قفل و ... جزء این گروه می باشند.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/16...8123186219.jpg
11- قلمزنی، مشبك كاری، حكاكی روی فلزات و آلیاژها:هنر– صنعتی است كه طی آن طرح ها و نقوش سنتی با استفاده از قلم، چكش و سایر ابزار دستی بر روی اشیاء ساخته شده از فلز با آلیاژ شكل می گیرد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/20...1681231776.jpg
12- سنگتراشی ، حكاكی روی سنگ و معرق سنگ: شامل مصنوعاتی می گردد كه مواد اولیه اصلی آن را انواع سنگ ها نظیر فیروزه، مرمر، یشم، سنگ سیاه، سنگ سفید(آلاباستر) و ... تشكیل می دهد و به كمك ابزار و وسایل مختلف تراشیده یا حكاكی می شود نظیر انواع ظروف، پایه ی چراغ، قاب عكس، انواع نگین و ...
http://img.tebyan.net/big/1383/03/60...4103219200.jpg
13- خراطی چوب:خراطی، شیوه ای از تولید محصولات چوبی است كه طی آن و توسط ابزار و وسایل مختلف و به طور عمده به وسیله دستگاه خراطی، اشیائی نظیر انواع قلیان، گهواره، پایه آباژور و ظروف مختلف ساخته و پرداخته می شود.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/13...1772045997.jpg
14- ریزه كاری و نازك كاری چوب:روشی از ساخت فراورده های چوبی است كه طی آن به وسیله ی وسایل نجاری نظیر ارّه، رنده، سوهان، مُغار و ... قطعات كوچك چوبی آماده شده به صورت روكش بر روی بدنه ی چوبی چسبانده و تحت فشار شكل گرفته اند و از این طریق انواع شكلات خوری، زیر سیگاری، قاب عكس و نظایر آن تولید و عرضه می گردد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/76...7341873589.jpg
15-منبت كاری، كنده كاری و مشبك كاری چوب:شیوه ای دیگر از تولید محصولات چوبی است كه طی آن طرح ها و نقوش سنتی با استفاده از قلم، چكش، مغار و سایر ابزار نجاری بر روی چوب های مرغوب و بادوام شكل می پذیرد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/67...8211421899.jpg
16- حصیر بافی:منظور از حصیربافی كه بامبوبافی، مرواربافی، تِركه بافی، چم بافی، سبد بافی و چیغ بافی را نیز شامل می شود، همان بافت رشته های حاصل از الیاف سلولزی (گیاهی) به كمك دست و ابزار ساده دستی است كه طی آن محصولات مختلفی نظیر زیرانداز، سفره ی حصیری، انواع سبد، انواع ظروف و ... تولید و عرضه می گردد . در مورد چیغ بافی ذكر این نكته ضروری است كه حین بافت، علاوه بر الیاف گیاهی از نخ پشمی رنگ شده نیز برای ایجاد نقوش و طرح های سنتی استفاده می گردد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/15...9821375172.jpg
17- خاتم سازی:روشی از تولید فراورده های چوبی است كه با استفاده از روكش حاصله از به هم چسباندن قطعات كوچك فلزات، استخوان و انواع چوب در اشكال و طرح های سنتی (بیشتر به صورت هندسی) و به كمك ابزار و وسایل مختلف، فراورده هایی نظیر انواع قاب عكس، جاسیگاری، شكلات خوری، میز، صندلی و ... ساخته می شود.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/23...3810417352.jpg
18-معرق كاری:ترسیم طرح ها و نقش های سنتی بر روی زمینه ی چوبی یا سرامیك و خالی كردن داخل خطوط طرح ها و پركردن فضای خالی شده به وسیله قطعات آماده شده ی چوبی، سرامیك، فلزی، صدفی و سنگی را معرق كاری می گویند.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/15...6222915369.jpg
19-كاشی گری:صنعتی است با سابقه كه طی آن انواع كاشی ها با استفاده از طرح ها و نقش های سنتی برای استفاده در ابنیه ی مذهبی و تاریخی از طریق قالب گیری گِل رُس و پختن آن در كوره ساخته و پرداخته می شود.
20- ملیله كاری:منظور ساخت اشیاء مختلف نظیر سرویس چایخوری ، تنگ و همچنین برخی از زینت آلات با استفاده از مفتول های نقره، طلا و مس و به كمك ابزار و وسایل ساده فلز كاری نظیر حدیده، انبر، قیچی ، كوره مخصوص و ... می باشد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/19...4116188103.jpg
21-میناكاری:در اینجا مراد، ساخت بدنه فلزی، لعاب كاری، پخت، نقاشی و پخت مجدد اشیاء در كوره می باشد كه تمامی این مراحل به كمك ابزار و وسایل ساده با استفاده از طرح های اصیل و سنتی در مرحله ی نقاشی انجام می پذیرد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/17...4655116961.jpg
22-ساخت اشیاء مستظرفه و هنری:ساخت اشیاء و وسایل ظریفه ای است كه در آنها عامل هنر به مراتب بیش از فنون تولیدی دخالت دارد و شامل مینیاتورسازی، نقاشی روی صدف، نقاشی روی چرم، پاپیه ماشه و تذهیبمی شود.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/94...1229128178.jpg
23- ساخت زیور آلات:ساخت و تولید انواع جواهرات محلی و همچنین انواع زینت آلات با استفاده از طلا، نقره و انواع آلیاژها می باشد.
http://img.tebyan.net/big/1383/03/30...1841821139.jpg
24- ساخت سایر فراورده های دستی:منظور ساخت سایر محصولات دستی نظیر فیروزه نشانی (فیروزه كوبی) طلاكوبی روی فولاد، انواع عروسك های محلی، تخت كشی گیوه (آجیده و لته یی) و ماسك ، كایت و چترهای تزئینی است كه با ابزار و وسایل دستی و با استفاده از طرح های سنتی ساخته و پرداخته می شود.

چرو 07-09-2013 04:32 PM

صنایع دستی فرهنگ ماندگار



http://img.tebyan.net/big/1384/03/76...1469248221.jpg
فرهنگ بشری دستاوردی عظیم و حاصل همکاری و همیاری تمام ملل و اقوام ساکن زمین است، در این مجموعه هیچ ملتی را هر چند کوچک نمی توان در این فرهنگ سهیم ندانست ولی به جرات می توان گفت که بهره برخی ملل و اقوام دراین دستاورد بشری بیش از سایرین است، و حاصل آن را می توان در میزان آثار ادبی، سازه ها و آثار تاریخی، هنرها و صنایع سنتی و بسیاری دیگر از عناصر فرهنگی دانست. کشور ما از معدود کشورهایی است که صنایع وهنرهای ستی بیشمار آن نظر کارشناسان و گردشگران را به خود جلب کرده است، فراوانی محصولات سنتی مانند گلیم، گبه، فرش، انواع کاشی کاری، تذهیب، مینا کاری و دیگر انواع هنرهای سنتی خود گویای این حقیقت است.
صنایع دستی را در یک تعریف ساده و در عین حال گویا می توان چنین توضیح داد: "... صنایع دستی هم حالت کارگاهی و هم خانگی و قابلیت استقرار در شهر و روستا را دارد و بدون نیاز به تکنولوژی پیشرفته بیشتر متکی به تخصص های بومی و سنتی است و قسمت اعظم مواد اولیه مورد مصرف آن از داخل کشور قابل تهیه و تأمین است، صنایع دستی دارای ویژگی های هنری و مصرفی به طور توأمان بوده و علاوه بر داشتن جنبه های مصرفی قوی، برخوردار از بینش، ذوق، اندیشه و فرهنگ تولید کننده نیز هست و در مجموع می توان آن را یک هنر – صنعت نامید."(1)
هنرهای سنتی و صنایع دستی از دیرباز و پیش از صنعتی شدن زندگی بشر، به بسیاری از نیازهای زندگی انسان پاسخ می گفتند و زیستن را برای او تسهیل می کردند. در گذشته های نه چندان دور سفالگری و ظروف سفالی پاسخگوی نیاز بسیاری از مردم کشور ما به ظروف خانگی را پاسخ می گفت و یا تا اواسط دوره صفوی و پیش از آنکه دفاتر بازگانی انگلیسی و هلندی در ایران فعالیت خود را آغاز کنند و واردات انواع پارچه را متداول سازند، پوشاک مردم ما از پارچه های محصول کارگاه های کاشان و یزد، تهیه و دوخته می شد، ولی رفته رفته با صنعتی شدن زندگی، پارچه هایی نظیر ترمه و ابریشم و مخمل، به فراموشی سپرده شد و پته کرمان و مخمل کاشان را دیگر تنها در صندوق های مادربزرگ های می شد یافت.
صنایع دستی چنان که گفته شد بخشی از صنایع اولیه است و چون دیگر صنایع می تواند دارای اثرات بسیار مثبت اقتصادی واجتماعی باشد، از جمله:
1- نقش صنایع دستی در بالا بردن سطح اشتغال،
2- نقش صنایع دستی در ازدیاد درآمد سرانه،
3- نقش صنایع دستی در تولید ملی،
4- نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری و مبادلات فرهنگی،
5- نقش صنایع دستی در توسعه صادرات.(2)
می توان با ایجاد نوآوری در رشته های صنایع دستی و بررسی نیاز بازار و سلایق موجود در کالبد صنایع دستی روح تازه ای دمید، و با آشنا کردن جوانان با این رشته ها ماندگاری آنان را تامین کرد. هم اکنون بر اساس گزارش سازمان صنایع دستی 253 شاخه هنرهای سنتی و صنایع دستی در کشور به ثبت رسیده است که از نظر میزان فعالیت به شاخه های زیر تقسیم می شود:
الف- رشته های در حال تولید و فعال صنایع دستی،
ب- رشته های کم رونق صنایع دستی،
ج- رشته های منسوخ شده صنایع دستی.
http://img.tebyan.net/big/1384/03/22...2442062550.jpg
الف: رشته های در حال تولید و فعال شامل:
1- تراش شیشه
2- شیشه گری فوتی قالبی
3- معرق شیشه
4- نقاشی روی شیشه
5- هم جوشی شیشه (فیوزگلاسی)
6- ابریشم بافی
7- احرامی بافی
8- انواع پارچه های سنتی
9- بافتنی های سنتی
10- پلاس
11- پن بافی (نوار بافی)
12- جاجیم بافی (ماشته، موج بافی)
13- جیم بافی
14- چادر شب بافی
15- چپری
16- چفیه بافی
17- چنته
18- حمام سری
19- زری سری
20- ساچیم بافی
21- سجاده بافی
22- سرانداز بافی
23- سیاه چادر بافی
24- شعر بافی
25- شک بافی
26- شمه بافی
27- فرت بافی
28- قراقی
29- قلاب بافی
30- گزی بافی
31- گلیمچه (متکازین)
32- متقال
33- مداخله بافی
34- وریس بافی
35- جل اسب
36- خورجین بافی
37- زیلو
38- قالی گل برجسته
39- قالیبافی
40- گبه بافی
41- گلیم دورو
42- گلیم گل برجسته
43- گلیم یک رو
44- گلیم مسند
45- مفرش
46- البسه محلی
47- باشلق
48- برقع
49- پوشین دوزی
50- چوغا
51- عروسک محلی
52- گیوه بافی
53- گیوه دوزی
54- چاپ قلمکار
55- چاپ کلاقه ای (باتیک)
56- قلمکار نقاشی
57- نقاشی روی ابریشم
58- تسمه دوزی
59- تفرشی دوزی
60- توربافی با سوزن
61- تور دوزی
62- چشمه دوزی
63- چهل تکه دوزی (خاتمی دوزی)
64- حاشیه دوزی
65- خامه دوزی
66- خامه دوزی سیستان
67- خوس دوزی
68- درویش دوزی
69- دکمه دوزی
70- دور دوزی
71- ده یک دوزی
72- زرک دوزی
73- زغره دوزی
74- زمینه دوزی
75- زنار دوزی
76- ژور دوزی
77- ستاره دوزی
78- سجاف دوزی
79- سرافی دوزی
80- سرمه دوزی
81- سکه دوزی
82- سنگ دوزی
83- سوزن دوزی
84- سوزن دوزی بلوچ
85- سیاه دوزی ترکمن
86- شرابه دوزی
87- شمسه دوزی
88- صدف دوزی
89- ظریف دوزی
90- فتیله دوزی
91- قلاب دوزی رشت
92- قیطان دوزی
93- کتیبه دوزی
94- کردی دوزی
95- کم دوزی
96- گبر دوزی (زرتشتی دوزی)
97-گلابتون دوزی (بندرعباسی)
98- گلدوزی اصفهان
99- گندمی دوزی
100- سمانه زنبور دوزی
101- سمایه دوزی
102- لچک دوزی
103- لمه دوزی
104- مخمل دوزی
105- مرصع دوزی
106- مروارید دوزی
107- مشبک دوزی
108- مضاعف دوزی
109- مغزی دوزی
110- ملیله دوزی
111- ممقان دوزی
112- منجوق بافی با سوزن
113- منجوق دوزی
114- منگوله دوزی
115- نقره دوزی
116- نقش دوزی
117- یراق دوزی
118- قلاب دوزی اصفهان
119- نوار دوزی
120- آجیده دوزی
121- آویز دوزی
122- آینه دوزی
123- ابریشم خام دوزی
124- ابریشم دوزی نقش زری
125- اشرفی دوزی
126- اشک دوزی
127- ایلگه دوزی (برودری دوزی)
128- بادبزن بمپور
129- بادله دوزی
130- بخارا دوزی
131- برجسته دوزی
132- بلیش دوزی (قزاق دوزی)
133- بندری دوزی
134- پنه دوزی (سلسله دوزی)
135- پریوار دوزی
136- پولک دوزی
137- پیله دوزی
138- تخمک دوزی
139- خرمهر سازی
140- سفال با نقاشی رو لعابی
141- سفال با نقاشی زیر لعابی
142- سفال لعاب دار (سرامیک)
143- سفالگری
144- کاشی معرق
145- کاشی معقلی
146- کاشی هفت رنگ
147- چارق – چموش
148- سراجی
149- نقاشی روی چرم
150- افزار فلزی
151- جُنده کاری
152- چاقو سازی
153- چلنگری
154- حکاکی روی فلز
155- دواتگری
156- ریخته گری
157- زرگری (طلا سازی)
158- زیور آلات محلی
159- ضریح سازی
160- علامت سازی
161- قلمزنی
162- کوفته گری
163- گرگور بافی
164- مسگری
165- مشبک کاری روی فلز
166- ملیله سازی
167- مینای پنجره ای (مشبک)
168- مینای خانه بندی
169- مینای مرصع
170- مینای نقاشی
171- آجر کاری
172- آینه کاری
173- کاربندی
174- کاشی کاری (سنتی)
175- گچبری
176- نقاشی سنتی دیواری
177- بامبو بافی
178- چیق بافی
179- حجم بافی چوبی
180- حصیر بافی (بوریا بافی)
181- خاتم
182- خراطی
183- سازهای سنتی
184- سوخت روی چوب
185- کپوربافی
186- کنده کاری روی چوب
187- گره چینی
188-معرق
189- مروار بافی (ارغوان بافی)
190- مشبک چوب
191- معرق چوب
192- معرق منبت
193- منبت
194- نازک کاری
195- نقاشی روی چوب
196- صنایع دستی دریایی
197- نقاشی روی صدف
198- تراش سنگهای قیمتی و نیم قیمتی
199- حجری (سنگ تراشی)
200- حکاکی روی سنگ
201- خراطی سنگ
202- فیروزه کوبی
203- مجسمه سازی با سنگ
204- مرصع سنگ
205- مشبک سنگ
206- معرق سنگ
207- موزائیک کاری سنگ
208- تذهیب
209- تشعیر
210- جلد سازی
211- خوشنویسی
212- طراحی سنتی
213- کاغذ سازی دستی
214-نگارگری (مینیاتور)
215- تن پوش نمدی (کپنک)
216- زیرانداز نمدی
217- کلاه نمدی
http://img.tebyan.net/big/1384/03/18...2216146203.jpg
ب- رشته های کم رونق صنایع دستی
1- دارایی بافی(ایکات)،
2- عبابافی،
3- کاشی مینایی،
4- حکاکی روی چرم،
5- نقش اندازی ضربی،
6- ورشو سازی،
7- قواره بری،
8- پاپیه ماشه،
9- نقاشی گل و مرغ،
10- نقاشی لاکی،
11- زری بافی.
ج- رشته های منسوخ شده صنایع دستی
1- ارمک بافی
2- اهرامی
3- برک بافی
4- پتوبافی
5- پرده بافی
6- ترمه بافی
7- حوله بافی
8- شال بافی
9- عریض بافی
10- قناویز
11- کرباس بافی
12- مخمل بافی (مخمل گل برجسته)
13- نمکدان بافی
14- گره خورد (دندانی)
15- کاشی زرین فام
16- سوخت روی چرم
17- معرق چرم
18- اسلحه سازی
19- قفل سازی
20- آهک بری
21- ارسی سازی
22- زمود گری
23- چاپ سنگی روی کاغذ
24- صحافی سنتی
25- قطاعی (کاغذبری)
26- نقاشی قهوه خانه ای
منبع:
یاوری – حسین- آشنایی با هنرهای سنتی،
اطلاعات دریافت شده از بخش تحقیق و توسعه راهبردی سازمان صنایع دستی.

چرو 07-09-2013 04:34 PM

صنايع دستي و نبود شناخت نياز بازار



http://img.tebyan.net/big/1387/06/76...6116102138.jpg


تمدن چند هزار ساله ايران نشاني بر کثرت و تنوع هنرهاي دستي در اين کشور است که زماني به عنوان صنعت اصلي در اين سرزمين به شمار مي آمد. اما آيا هم اکنون نيز مي توان از آن به عنوان صنعت در کشور نام برد.
دلايل بسياري باعث ضعف اين صنعت و به حاشيه کشانده شدن آن شده است که يکي از آنها
نبود شناخت نياز واقعي بازار و سليقه مصرف کننده امروزي و يا به عبارتي بازاريابي مناسب است.
اين نبود توجه و فاصله روزافزون ميان خواسته مصرف کنندگان و توليدات صنايع دستي در کشور باعث شده، به اين صنعت-هنر ايراني لطمات جبران ناپذيري وارد شود. در صورتي که اين صنعت در طول ساليان دراز نشان داده، مي تواند بسياري از بازارها و توجهات داخلي و خارجي را به خود معطوف کند.
نبود توجه به بازاريابي متاسفانه باعث شده صنايع دستي کشورهاي ديگري مانند چين،‌ هند و پاکستان با کيفيت بسيار پايين و با استفاده از موادي که گاه استفاده از آنها توسط بسياري از متخصصان علوم بهداشتي و سلامتي منع شده، بازارهاي جهاني و حتي بازار داخلي کشور ما را دراختيار خود درآورد.
تمدن چند هزار ساله ايران نشاني بر کثرت و تنوع هنرهاي دستي در اين کشور است که زماني به عنوان صنعت اصلي در اين سرزمين به شمار مي آمد. اما آيا هم اکنون نيز مي توان از آن به عنوان صنعت در کشور نام برد.

سالانه ميليون ها تومان سرمايه مردم صرف خريد اينگونه محصولات و پرکردن جيب سرمايه گذاران خارجي مي شود، درحالي که صنايع دستي ما با کسر کوچکي از اين مبالغ مي تواند به شکوفايي شايسته و درخور شان خود دست يابد.
اين معضل نه تنها دل دوستداران،‌ هنرمندان و دست اندرکاران اين صنايع را به درد مي آورد، بلکه باعث مي شود يکي از بازارهاي کاريابي و اشتغال زايي کشور نيز روبه نابودي رود.
صنايع دستي ما با کمترين سرمايه و تنها با استعداد و ذوق جوانان ايراني، نواده گان هنرمندان و صنعتگران پيشين، مي تواند جايگاه خود را به عنوان يک حرفه درآمدزا در بين نسل جديد باز کند.
با اين حال بسياري از جوانان با وجود نداشتن شغل، حتي به ذهن خود نمي آورند که به سمت توليد صنايع دستي بروند در صورتي که توجه به آن با رويکردهاي اقتصادي به عنوان صنعتي در آمدزا ، مي‌تواند تحولات چشمگيري را منجر شود که جدا از سوددهي براي توليد کننده در داخل کشور، عامل توسعه صادرات و ارزآوري شود.
علت اين بي علاقگي جوانان را بايد در کجا جست و جو کرد؟ آيا بايد اين دليل سطحي نگر را پذيرفت که در عصر سرعت و فن آوري، ديگر انگيزه اي براي روي آوردن به حرفه وقت گير و پر مشقت هنر دستي باقي نمي ماند و جوانان درپي کسب شغلي پردرآمد و بدون مشکل هستند.
آيا با توجه به آمار زياد جواناني که در کارگاه هاي صنعتي بدون نور و تهويه هوا ساعت ها براي کسب درآمدي ناچيز مشغول به کار هستند، باز هم مي توان گفت همه نسل جديد به دنبال کار راحت و پردرآمد است.
سالانه ميليون ها تومان سرمايه مردم صرف خريد اينگونه محصولات و پرکردن جيب سرمايه گذاران خارجي مي شود، درحالي که صنايع دستي ما با کسر کوچکي از اين مبالغ مي تواند به شکوفايي شايسته و درخور شان خود دست يابد.

يا اينکه اگر زمينه لازم براي آنان فراهم شود، زمينه اي که به گفته "حسين هاتفي فارمد" معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مي تواند با تنها دو ميليون تومان براي دست کم پنج نفر اشتغال زايي کند، آيا باز مي توان گفت مشتاقان کار به اين صنعت روي نمي آورند؟
البته نبايد به اين موضوع بي توجه بود که رونق اين صنعت در گرو هماهنگي و همکاري حلقه هاي شناخته شده اي است که در صورت اتصال شايسته مي تواند به بار بنشيند. حلقه هايي مانند توجه مسوولان امر به وضعيت هنرمندان و صنعتگران کنوني که خود مي تواند مشوقي براي نسل آينده باشد.
از ديگر حلقه ها مي توان به سرمايه گذاري مناسب، بازاريابي در داخل و خارج از کشور و برگزاري دوره هاي آموزشي براي هنرمندان در زمينه شناخت نياز و سليقه بازار و تبليغات شايسته و گسترده نام برد.
در همين راستا هاتفي فارمد در گفت وگويي به انجام اقداماتي شايسته در اين حوزه اشاره کرد که ازجمله آن مي توان به موظف کردن دستگاه هاي اجرايي به اختصاص يک درصد اعتبارات خود به رونق صنايع دستي و بيمه شدن 2 هزار هنرمند در سال جاري اشاره کرد.
وي ايجاد شهرک و بازارچه هاي صنايع دستي، ساخت کيوسک هاي دائمي فروش صنايع دستي، تشکيل NGO ها،‌ تشکل ها و اتحاديه هاي صنايع دستي، مستند سازي صنايع دستي، راه اندازي کارگاه هاي هنرهاي سنتي، تهيه بانک اطلاعات صنايع دستي، احياي پنج رشته منسوخ شده صنايع دستي و‌ ارتباط با سازمان ها و نهادهاي بين المللي را از ديگر اقدامات اين معاونت برشمرد که مي تواند براي همه کساني که دل در گرو اين صنعت زيباي ايراني دارند، بسيار اميدوار کننده باشد.
منبع : ايرنا


چرو 07-10-2013 01:45 PM

هنر تجلید

بازخوانی هنر جلدهای لاکی در صحافی سنتی


هنر تجلید یا جلد سازی از جمله هنرهایی است که با پذیرش دین مبین اسلام جانی دوباره یافت. در میان انواع روش های تجلید، فن جلد لاکی که اوج آن مربوط به دوران قاجار است دارای جایگاه ویژه ای است.

http://img.tebyan.net/big/1390/09/18...1824712770.jpg
در گذشته هایی نسبتاً دور که هنوز ساختن مقوا رسم نشده بود، یا اگر هم شده بود، ایرانیان آنگونه که باید و شاید به آن دسترسی نداشتند. صحافان ایرانی برای تهیه مقوای مورد نیاز خود روش تازه ای را ابداع کردند که همین امر، زمینه ابداعات هنری تازه تری شد و پس از آشنایی با ساخت مقوا بود که هنرمندان، ذوق و مهارت خویش را در زمینه ساخت و پرداخت جلدهای روغنی، قلمدان، صندوقچه جواهرات، قاب آیینه، رحل قرآن و دیگر اشیایی که در فرهنگ صنایع دستی ایران به لاکی شهرت دارد و امروزه با عنوان پاپیه ماشه مورد اشاره قرار می گیرد، به کار گرفتند. «پاپیه ماشه» که اساساً واژه ای فرانسوی است و در فرهنگ های لغات به معنی کاغذ فشرده شده است، معمولاً به اشیایی مقوایی که سطح آنها بوسیله مینیاتور تزئین و با لاک مخصوص پوشش یافته است، اطلاق می شود.
سابقه این نوع هنر که در گذشته نقاشی روغنی یا لاکی نامیده می شد، همانند دیگر هنرها و صنایع دستی ایران کاملاً روشن نیست. اگر نقاشی زیرلاکی ایرانی را به نقاشی آبرنگ بر روی لایه های به هم چسب خورده کاغذ، تخته یا خمیر کاغذ و پوشش یافته با لایه های پیاپی جلای شفاف، تعریف نمائیم در آن صورت نخستین نمونه های موجود و قابل تاریخ گذاری از نقاشی زیرلاکی را باید در جلد آرایی های دوران تیموری و صفوی بیابیم. نقاشی زیرلاکی زینت کاری آغازین شباهت نزدیکی به جلد سازی های چرمی آن دوره ها داشت، ضمن اینکه نقاشی زیرلاکی نیز در ابتدا به صورت اسلوبی تلفیق یافته با چرم مهر خورده و طلاکوب (بدان گونه که در صحافی معمول بود) اجرا می شد.
از آثار موجود در موزه های داخلی و خارجی و همچنین مجموعه های خصوصی چنین استنباط می شود که تا بعد از دوره سلجوقیان، کلیه کتاب های خطی ایرانی دارای جلد چرمی ساده یا ضربی و فاقد هر نوع تزئینات اسلیمی بوده است. در دوره ایلخانیان مغول نیز که شهر هرات مرکز عمده تحقیقات و تألیفات بوده، جلد کتب عادی معمولاً چرمی ساده یا ضربی بوده و برای تزئین کتب علاوه بر نقوش اسلیمی، از خطوط ختایی نیز استفاده می کردند و ظاهراً تا آن زمان ساخت جلد های روغنی در ایران رواجی نداشته، ولی اسناد معتبری در دست است که نشان می دهد این هنر از دوره صفویه به ایران راه یافته و به موازت سایر انواع صنایع دستی شکل گرفته و متکامل شده است. در روزگار صفویه، جلد کتاب و اشیاء دیگری که از پاپیه ماشه ساخته می شد به تدریج وارد تبریز شد و با انتقال مرکز قدرت و کانون اسلوب های هنری از قزوین به اصفهان، رواج همگانی یافت.
قزوین و اصفهان مرکز عمده تولید محصولات «روغنی» بوده و نقوش مجالس شکار، رزم و تذهیب با خطوط اسلیمی و ختایی فرآورده های تولیدی را زینت می داده است


در این دوره، قزوین و اصفهان مرکز عمده تولید محصولات «روغنی» بوده و نقوش مجالس شکار، رزم و تذهیب با خطوط اسلیمی و ختایی فرآورده های تولیدی را زینت می داده است و در اواخر این دوره، نقش گل سرخ و گل و برگ های سایه دار طبیعی در پاپیه ماشه اصفهان جایگاه خاصی داشته و در دوره زندیه به اوج کمال رسیده و در دوره قاجاریه و پس از آن، در عصر حاضر نیز ادامه یافته است. اسناد و مدارک موجود گواه بر آن است که در ابتدا مهم ترین موارد مصرف نقاشی زیرلاکی تهیه جلد کتاب بوده است. در واقع مجلدگران ایرانی، بعد از آشنایی با شیوه های ساخت مقوا، به صرافت تهیه جلدهای روغنی به وسیله مقواهای دست ساز افتادند. آنها ابتدا چلوار را به سریش آغشته می کردند، سپس آن را به اندازه دلخواه چندلا نموده و با مشت می کوبیدند و از آن مقوایی محکم و بادوام می ساختند که عمری فوق العاده زیاد داشت و به آسانی قابل قطعه قطعه شدن نبود.
http://img.tebyan.net/big/1390/09/13...1761963062.jpg
در روشی دیگر، ابتدا کاغذهای باطله و تکه های منسوجات پنبه ای را در حوضچه ای که در داخل آن مقدار زیادی «شوره» بود، می ریختند و سپس آنرا بوسیله پارو به هم می زدند و با کمک وسیله ای گوشت کوب مانند که به کوبه شهرت داشت آنرا می کوبیدند و هر بار مقداری سریش به آن می افزودند تا بصورت خمیری قهوه ای رنگ و چسبنده درآید. سپس خمیر را از حوضچه خارج ساخته و مجدداً سریش به آن افزوده و ماده حاصله را در کیسه پارچه ریز بافتی می ریختند تا مقداری از آبش گرفته شود. آنگاه خمیر را روی پارچه ای که بر سطحی هموار می گستراندند می ریختند و با ماله ای چوبی آن را صاف و هموار می کردند و پس از خشک شدن، کاغذی ضخیم، اما نرم به دست می آوردند که به کاغذ «پیزوری یا ذرتی» شهرت داشت و دارای رنگ نخودی مایل به خاکستری و شبیه کاغذهای خشک کن امروزی بود.جلدسازان بعد از تهیه صفحات کاغذ، چند برگ از آنها را بر روی یکدیگر می چسباندند و با مشت می کوبیدند و به این طریق مقوایی فشرده بدست می آوردند. آنگاه آن را به اندازه دوطبله جلد چنان می بریدند که به غیر از سمت عطف، از طرف های دیگر حدود پنج میلی متر بزرگتر از اندازه صفحات کتاب باشد. بعد پشت روی آن را با سمباده می زدند تا کاملاً صاف و هموار گردد.
http://img.tebyan.net/big/1390/09/20...8137106798.jpg
سپس با سوهان نرم و رنده ریز، لبه هایش را چنان می ساییدند که ضمن رسیدن به قطع و اندازه دلخواه، تیزی گوشه هایش نیز گرفته شود. در مرحله بعد، دو تکه چرم را که کمی پهن تر از عطف کتاب بود آماده ساخته و قسمت هایی از آن که ضروری بود تا طبله ها می چسباندند به گونه ای که چرم قسمت عطف و سطح طبله های جلد، سطحی یکنواخت داشته باشد. بعد از انجام این مراحل بود که کار اصلی یعنی تزئین جلد آغاز می شد. برای این کار، ابتدا سطح کار را با رنگی متناسب و اکثراً زرد تیره یا یشمی، زیرسازی نموده و با روغن کمان که حاصل صمغ درخت سرو وحشی و روغن برزک بود، می پوشاندند و قبل از آنکه روغن کاملاً خشک شود مقدار «داریا» که از سنگ های کوارتز و دارای رنگ های مختلفی است، سائیده و بر روی سطح کار می پاشیدند و سپس غلطکی چوبی بر روی آن می غلطاندند تا سوده ها در روغن کمان بنشیند و رویه جلد هموار گردد و در نهایت آن را مجدداً با روغن کمان می پوشاندند و برای تذهیب یا نقاشی در اختیار مینیاتورسازان و مذهبان قرار می دادند.
افرادی نظیر حاج یوسف، محمد زمان، درویش علی اشرف، آقا ابوطالب، امامی، حاج حسین مصور الملکی، حاج غلامحسین تقوی و... از جمله کسانی بودند که طی سالهای اخیر به تزئین، تذهیب و خطاطی فرآورده های پاپیه ماشه اشتغال داشتند. برای تولید فرآورده های پاپیه ماشه، امروزه روش هایی اعمال می شود که اگر چه تا حدودی به شیوه های سنتی تولید شبیه است، ولی عمدتاً دارای تفاوت هایی نیز با آنچه در گذشته اعمال می شد، است.
امروزه بسیاری از جلدهایی که در این هنر تهیه می شوند را به شکل تابلوی نقاشی، قاب و دیوارکوب استفاده می کنند، چون تهیه پاپیه ماشه دشوار است، اغلب چوب به جای آن به کار می رود، خاصه که امروزه می توان با وسایلی، چوب را از دگرگون شدن و ترک برداشتن حفظ کرد. درها و قاب های بزرگ را همیشه از چوب می ساختند و درهای نقش دار خانه ها در دوره صفویه همان قدر ارزش هنری داشت که تابلوهای نقاشی در غرب. تنها همانندی که برای آنها می توان یافت درهای ژاپنی است.

چرو 07-10-2013 01:48 PM

چاپ پارچه

چاپ باتیک و کلاقه ای، چاپ سنتی ایران


از انواع چاپ پارچه متداول در ایران، چاپ باتیک و چاپ کلاقه‌اى بوده است. باتیک هنرى است که نخست در چین ابداع شد و بعد به کشورهاى دیگر از جمله مصر، هند، روسیه، ایران و ... راه یافت. این چاپ بیشتر روى پارچه‌هاى ابریشمى انجام مى‌شود. مراکز عمدهء این چاپ اسکو و تبریز است.
چاپ کَلاقه‌ای یا باتیک یکی از روشهای چاپ بر روی پارچه است که در کشورهایی مانند اندونزی، تایلند، سریلانکا، هند و ایران از قدیم کاربرد داشته‌اند.
این روش در ایران بیشتر در تبریز و اسکو رواج دارد و کَلاقه‌ای نامیده می‌شود. واژه باتیک ریشه اندونزیایی دارد.
در چاپ کلاقه‌ای، کلیه طرحها و رنگها را با استفاده از واکس و عملیات رنگرزی بر روی پارچه منتقل می‌کنند. برای این کار بیشتر از پارچه ابریشم استفاده می‌شود. تار و پود پارچه از واکس پوشیده می‌شود و هر دو روی پارچه یکسان نقش می‌شود.
چاپ باتیک در بدو ورود به ایران تنها با استفاده از رنگ سفید بر روی زمینه سیاه استفاده می شد. پس از مدتی رنگ قرمز را نیز بکار گرفتند و کم کم رنگهای دیگر نیز اضافه شد.
رنگهای به کار رفته برای چاپ بیشتر از دسته رنگهای گیاهی مانند روناس، اسپرک، پوست انار و زردچوبه است.
یکی از ویژگی‌های چاپ کلاقه‌ای ایجاد رگه‌های رنگی است که در اثر شکستن واکس و نفوذ رنگ از میان این شکست‌ها به پارچه در حین عملیات رنگرزی برروی پارچه پدید می‌آید.
ابزار کار چاپ باتیک «تیان» نام دارد که وسیله‌ای فلزی شبیه به قیف نازک است. همچنین قلم‌مو، مهر و کارگاه چوبی (برای مهار کردن پارچه) نیز استفاده می‌شود. روش‌های چاپ باتیک عبارتند از چاپ مستقیم، چاپ برداشت، چاپ با شابلون، نقاشی باتیک روی پارچه ابریشمی، تار عنکبوتی، قلم‌مویی، بدون رنگرزی و باندا (پیچشی). استاد حسین گنجینه از استادان معروف این سبک در ایران است
چاپ باتیک در بدو ورود به ایران تنها با استفاده از رنگ سفید بر روی زمینه سیاه استفاده می شد. پس از مدتی رنگ قرمز را نیز بکار گرفتند و کم کم رنگهای دیگر نیز اضافه شد.

روش کار در چاپ باتیک به این صورت است که ابتدا پارچه‌هاى ابریشمى را به وسیلهء ترکیبى از کربنات دو سود، صابون و جوش‌شیرین صمغ‌گیرى مى‌کنند و سپس با رتکیب تخم خربزه و روشنک سفید و نرم مى‌کنند و براى چاپ آماده مى‌کنند.
هنرمند ابتدا نقش‌ها را در ذهن آماده مى‌کند و قالبها را با موم مى‌پوشاند و روى پارچه مى‌زند. موم به درون پارچه مى‌رود. سپس پارچه را به درون رنگ وارد مى‌کند که بخش‌هاى بدون موم رنگ شوند. موم مانع نفوذ رنگ مى‌شود. چنانچه مایل باشند این بخش‌ها نیز رنگ شوند، باید قالب جداگانه‌اى استفاده شود. در پایان موم یا پارافین را بعد از رنگ‌آمیزى و بخار دادن، با آب جوش جدا مى‌کنند و براى حذف موم اضافه روى پارچه، از مخلوط آب با سولفات دوسود استفاده مى‌کنند و خوب آن را آبکشى مى‌کنند. و بعد با اطوى داغ روى کاغذى که روى پارچه قرار دارد، تا آخرین ذرات نیز جدا شود.
http://img.tebyan.net/big/1390/09/19...2508662496.jpg
چاپ قلمکار


چاپ قلم‌کار یکى از چاپ‌هاى سنتى ایران است و امروز در اصفهان رونق خاصى دارد. در این صنعت قدیمى ایرانی، نقش به‌وسیلهء مهر چوبى بر روى پارچه منتقل مى‌شود. کلیشه یا مهرى که نقش روى آن زده مى‌شود را قالب گویند. جنس این قالب‌ها معمولاً از چوب گلابى است که مقاوم و سخت است و تغییر فرم نمى‌دهد.
این صنعت تا قرون 10 و 11 هجرى کاملاً در ایران معمول بود. و در گذشته رشت و اصفهان و کاشان از مراکز عمدهء آن بشمار مى‌رفته است. در دورهء صفوی، قلمکار زر ساخته مى‌شد. در این نوع چاپ، معمولاً پارچه‌هاى پنبه‌اى و دستباف یا انواع دیگر نظیر پوپلین، چلوارد، ... بکار مى‌رود و براى لباس، سفره، دستمال، سجاده، پرده، رومیزی، روتختى و ... مورد استفاده واقع مى‌شود. در قلم‌کارسازى معمولاً از پنج رنگ سیاه، قرمز، آبی، سبز و زرد بعنوان رنگ‌هاى اصلى و از قهوه‌اى و سایر رنگ‌هایى که از ترکیب این رنگ‌ها به‌‌دست مى‌آید، به‌عنوان رنگ‌هاى فرعى استفاده مى‌شود.
ابتدا پارچه‌ها را یک شبانه‌روز در آب رودخانه مى‌گذارند تا آبخورد شود و بعد آنها را در ظرفى محتوى پودر خمیر شده، پوست انار مى‌خوابانند تا رنگ آن به کرم تبدیل شود. پس از آن آنرا به کارگا برده و به‌وسیلهء قالب‌ها و رنگ‌ها، نقوشى را روى پارچه نقش مى‌کنند. ابتدا قالب‌ها را با رنگ مشکى روى پارچه مى‌زنند تا طرح اصلى مشخص شود. سپس قالب‌هاى دیگر را که هر یک داراى یک رنگ است، روى پارچه مى‌زنند. و بعد پارچه را بخار مى‌دهند. و دوباره در آب مى‌گذارند و بعد در ظرفى محتوى آبجوش و پوست انار و آلیزارین انداخته و هم مى‌نند و بعد آویزان مى‌کنند تا خشک شود و رنگ به این ترتیب تثبیت مى‌شود.




چرو 07-10-2013 01:49 PM

چاپ قلمکار

تجسمی زنده از فرهنگ ایران

چاپ پارچه قلمکار با طرح بته و جقه از هنرهای سنتی و اصیل ایرانی است . مقاله زیر به شرح و بسط چگونگی تولید این هنر می پردازد.
چاپ پارچه تجسمی ‌زنده از فرهنگ و هنر این سرزمین دارد، مردمی‌ که با هنر به دنیا آمده‌اند و در کنار آن زندگی می‌کنند.
تحقیقات نشان داده که صنایع‌دستی این مرز و بوم دارای تنوع و ظرافت‌های بسیار است که در پیچ و خم ظرافت‌های آن به دنبال یافتن ناشناخته‌های این هنر زیبا هستیم تا گوشه‌ای از تمدن ایران باستان را تداعی کنیم.
چاپ پارچه و چاپ سنتی

تولید طرح‌های رنگی و نقوش روی پارچه به وسیله باسمه یا قالب ظاهرا در سده چهارم بیش از مسیح در هند بوجود آمده است. در کارنامه‌های چینی نوشته شده است که پارچه‌های چاپی از سال 140 پیش از مسیح از هند به چین آورده شد. در زبــان فارسی واژه چیت به معنی پارچه های چاپی است و این واژه در اصل هندی است.
کشفیاتی که در آثار باستانی مصر شده نشان می‌دهد که چیت تا سده چهاردهم به بازارهای آنجا وارد می‌شده است. در دوره ساسانیان چاپ روی پارچه در ایران یافت و روش‌های نوینی در تزیین پارچه‌های ابریشمی ‌وکتانی و ابریشمی ‌ابداع شد.
چاپ عبارت است از رنگرزی در قسمت‌هایی از پارچه و فرق آن با رنگرزی این است که در رنگرزی تمام قسمت‌های پارچه همرنگ می‌شود ولی در چاپ می‌توان با استفاده از یک یا تعدادی رنگ روی روی زمینه سفید یا رنگ شده طرح دلخواه را بوجود آورد از حدود اوایل قرن هفتم هجری قمری و همزمان با هجوم مغول‌ها یه ایران راه یافتند و در گذشته اصفهان، شیراز ، بروجرد، همدان، رشت، کاشان، نخجوان، یزد، سمنان، گناباد، نجف آباد، روستاهای فارسان، گزبرخوار، خورزرق، برخوار، لنجان و سبره جز مراکز مهم قلمکــار به شمار می‌رفتند و از نظر اهمیت پارچه‌های قلمکار بروجردی در درجه اول قرار داشته است.
قلمکاری و چاپ سنتی

نحوه ابتدایی قلمکار شکل بوده که از ابتدا با قلم روی پارچه‌های پنبه‌ای (و احتمالا ابریشمی) طرح‌های مورد نظر را نقاشی کرده و سپس با مواد شیمیایی ویژه‌ای نسبت به تثبیت رنگ‌ها اقدام می‌کرده‌اند.
لیکن به دلیل فقدان هماهنگی لازم بین نقوش ونیز از آنجا که این کار مستلزم صرف وقت فراوانی بود تکامل تدریجی قلمکار سازی باعث شد تا برای دسترسی به تولید بیشتر و نیز ایجاد هماهنگی و یکنواختی نقوش استفاده از مهرهای چوبی جایگزین استفاده از قلم می‌شود وجهت فراهم آمدن امکان استفاده عمومی ‌از پارچه های قلمکار هایی بر روی کتان، چلوار، کرباس و سایر انواع پارچه نیز رواج یابد و تحقیقا می‌توان فاصله اوایل قرن دهم هجری قمری (حدود 1502 میلادی) تا اواسط قرن دوازدهم هجری قمری (حدود 1722 میلادی) از اوج قلمکار سازی وروز کار اعتلای هنر وصنعت قلمکار سازان کشور به حساب آورد.
باتیک عبارتند از هنری دستی است که در جنوب شرقی هندوستان، اروپا و قسمتی از آفریقا تهیه می‌شود و نوعی از آن که به کلاقه‌ای معروف است بیشتر در روستاهای اطراف و به ویژه در مناطق روستایی اسکو ،کهنمو اسکندان ، دیزج، وبا ویل رواج دارد

در فاصله سال‌های یاد شده تقریبا اکثر مردم کشور مصرف کننده پارچه‌های قلمکار بودند و ضمن استفاده از این پارچه برای تهیه انواع پوشاک به عنوان پرده سفره، پوش، سجاده، رویه لحاف، بقچه، سوزنی حمام، قطیغه، رویه پشتی، دستمال و کتیبه‌هایی برای تزئین مجالس سوگواری نیز از آن استفاده می‌کردند و بخشی از تولیدات نیز به خــــارج از کشور صــــــادر می‌شود.
برای تهیه قلمکار نقوش مورد نظر به تفکیک رنگ و حداکثر چهار رنگ بر روی چوب‌هایی مانند چوب گلابی و زالزالک تراشیده می‌شود و سپس رنگ‌های مورد نظر مصرف می‌شود.
پارچه

برای آماده سازی پارچه به منظور رنگرزی این چاپ، ابتدا آن را مدتی در آب روان و فراوان شستشو داد تا آهار و مواد زائد موجود در پارچه از آن خارج شود.
چنین پارچه‌ای نیازمند سفیدگری نیز هست وبه همین دلیل لازم است پس از شستشو روی زمین شنی پهن و مرتبا به وسیله‌ای بر روی آن آب پاشیده شود تا پس از مدتی بر اثر تابش نور خورشید به رنگ کاملا سفید در آید.
گاهی نیز قلمکار سازان ترجیح می‌دهند زمینه پارچه بر رنگ زرد درآورند و برای این کار معمولا پارچه شسته شده را در تغارهای مخصوص که محتوی محلول گرد پوست انار و هلیله با آب است فرو می‌روند وبه این ترتیب به آن رنگ زمینه زرد می‌دهند.
در مرحله تولید استاد قالب را ابتدا به رنگ سیاه آغشته کرده و در آن را در نقطه مورد نظر بر روی پارچه می‌نشاند وبا ضربه مشت باعث انتقال نقش از روی قالب بر روی پارچه می‌شود. سپس رنگ قرمز به شیوه فوق الذکر چاپ وبعد از خشک شدن رنگ پارچه شستشو داده می‌شود تا رنگهای اضافی از آن خارج شود.
برای تثبیت رنگ‌های قلمکار به ازای هر هزار متر پارچه مقدار 12 کیلوگرم پوست انار سائیده وحدود 90 کیلو مغز روناس را در داخل پاتیلی که در حال جوش است ریخته وآن را هم می‌زنند تا کاملا مخلوط شود. ‌آنگاه پارچه‌هایی که رنگ آمیزی و شستشو شده داخل پاتیل ریخته و کماکان عمل حرارت دادن ادامه می‌یابد.
نحوه جوشاندن پارچه‌های قلمکار به این صورت است که پارچه‌ها قطعه قطعه داخل شده و به وسیله چوب‌های بلند زیرورو می‌شود تا محلول حاصل در تمامی نقاط پارچه نفوذ کند و بعد از اتمام کار پارچه‌ها را مجددا قطعه قطعه خارج کرده و در شرایطی که عمل تثبیت رنگ خاتمه یافته مجددا پارچه شستشو داده می‌شود و بر روی شن پهن ومرتبا روی آن آب پاشیده تا زمینه کرم پارچه سفید شود.
http://img.tebyan.net/big/1390/09/88...3037171149.jpg
چگونگی چاپ باتیک: چاپ کلاقه‌ای (باتیک)


باتیک عبارتند از هنری دستی است که در جنوب شرقی هندوستان، اروپا و قسمتی از آفریقا تهیه می‌شود و نوعی از آن که به کلاقه‌ای معروف است بیشتر در روستاهای اطراف و به ویژه در مناطق روستایی اسکو ،کهنمو اسکندان ، دیزج، وبا ویل رواج دارد.
باتیک واست جاوه (یکی از جزایر کشور اندونزی) که در فرهنگ نفیسی حصار و ضریح معنا شده و عوام آن را کلاغی، کلاقی و کلاقه ای می‌خوانند و می‌نویسند و در پاره‌ای از نقاط نیز (قنوز) که معادل اذری ابریشم اشت تلفظ می‌شود و وجـــــــه آن است که چون در گذشته‌های دور معمولاً قسمت‌هایی از پارچه را که قرار بود رنگ آمیزی شود به اشکال خاصی گره زده یا می‌دوختند و سپس مبادرت به رنگرزی می‌کردند.
طبیعتا چون رنگ نمی‌توانست در قسمت‌های گره خورده یا دوخته شده نفوذ کند پس از پایان عملیات رنگرزی و باز شدن گره ها ونقاط دوخته شده قسمتهایی که رنگ را جذب نکرده بود حالتی نگاتیو در متن رنگی به خود می‌گرفت و بازار آنجا که معمولا فقط از یک رنگ وبیشتر رنگ سیاه استفاده می‌شود این نقوش تصادفی حالت پر کلاغ را به ذهن تداعی می‌کرد وبه همین جهت نیز برای متمایز و مشخص شدن از سایر منسوجات رنگرزی شده کلانی خوانده می‌شود.
باتیک که بیشتر به پارچه‌های با چاپ مقاوم در برابر نور، حرارت، رطوبت، و سایر عوامل جوی اطلاق می‌شود اصالتا هنری چینی است و بیش از 2 هزار سال از عمر آن می‌گذرد و در حال حاضر علاوه بر ایران به صورت هنری ملی در بخشی از کشورهای جنوب و شرق آسیا رواج دارد و معمولا صنعتگران از ابزار وادواتی بسیار ساده وابتدایی استفاده می‌کنند.
در مرحله تولید استاد قالب را ابتدا به رنگ سیاه آغشته کرده و در آن را در نقطه مورد نظر بر روی پارچه می‌نشاند وبا ضربه مشت باعث انتقال نقش از روی قالب بر روی پارچه می‌شود. سپس رنگ قرمز به شیوه فوق الذکر چاپ وبعد از خشک شدن رنگ پارچه شستشو داده می‌شود تا رنگهای اضافی از آن خارج شود.

یافته‌های باستان شناسی موجود در موزه‌های ایران و سایر کشورهای جهان گواه تولید پارچه‌هایی با چاپ باتیک را مشخص کرد. این نگفته قطعی به نظر می‌رسد که تزئین پارچه به وسیله هنر صنعت باتیک از سال‌های بسیار دور و حتی قبل از کشف سایر شیوه‌های رنگرزی رواج داشته و کسانی بوده‌اند که با کمک وسایل ساده‌ای مهنند مهرها و قالب‌های چوبی، البسه و سایر پارچه‌های مورد مصرف عامه را با رنگ‌های متنوع گیاهی رنگ آمیزی می‌کردند.
این شیوه‌های چاپ تدریجا به وسیله اقوام ابتدایی کشور اندونزی تکامل یافته و با کشف گیاهانی که عصاره آن‌ها مانع نفوذ رنگ در پارچه می‌شود تحول جدیدی در این هنر صنعت پدید آمده به این طریق صنعتگران برگ موز را در محلول سود سوز حل کرده و مایع چسباندگی را که بدست می‌آمده با ماسه نرم یا خاک رس مخلوط کرده و‌ آنگاه به وسیله قلم‌های مخصوص یا ابزار دیگری از این ماده مقاوم به عنوان جوهر استفاده و نقوش دلخواه را بر روی ابریشم خام نقاشی می‌کرده‌اند و از آنجا که پس از رنگ آمیزی و شستشوی پارچه نقاطی که قبلا به وسیله ماده مقاوم پوشانده شده بود سفید باقی می‌ماند.

چرو 07-10-2013 02:39 PM

رنگهای ایرانی




با مرور در تاریخ هنر و رنگ و رنگرزی و انواع هنرهای باقی مانده از اعصار مختلف ایران زمین، در می یابیم که مردم هنرپرور ایران همواره در خلق آثار خود ار رنگهایی پرکیفیت و بی نظیر استفاده کرده اند. این مقاله به تحولات رنگ در هنر ایران می پردازد.

با مرورى در تاریخ رنگ و نقاشى و سایر هنرها درمى‌یابیم که ایرانیان در بکارگیرى رنگ و نقش و نگار از کیفیت ممتاز ویژه‌اى برخوردار بوده‌آند و در دوران قبل و بعد از اسلام آثار گرانبها و بسیارى از خود برجاى نهاده‌اند و با اکتشافات خود صنایع رنگرزى و رنگسازى را رونق و قوت بخشیدند.
رنگ‌هاى سنتى ایران قبل از اسلام

در ایران پیش از اسلام، ایرانیان‌ از صنایع رنگ و رنگرزى آگاهى داشته‌اند و نمونه‌هایى از آثار باستانى ایران که اشیاء رنگ شده است، بدست آمده است. در تاریخ ویل دورانت گفته شده که در کاوش‌هاى شوش نقش دیوارى بدست‌ آمده که از تماشاى نقش چنین برمى‌آید که تیراندازان جامه‌هاى درخشان بر تن داشته‌آند که از چند رنگ تشکیل شده است. قطعات پارچه‌هاى نمد رنگی، مربوط به دورهء هخامنشیان، نمونه‌اى از حضور این عنصر در دوران‌هاى اولیه تاریخى است.
فرش تاریخى بهارستان که به افسانه شبیه است، نمونه‌اى از هنر رنگسازى و رنگرزى ایران است. همچنین فرش بهار خسرو که در قصیر تیسفون بوده است، همان قالى بهارستان مى‌باشد. این نمونه از آثار با عظمت هنر نساجى و رنگرزى ایران در دوران قبل از اسلام است.
رنگ‌هاى سنتى ایران پس از اسلام

اهمیت رنگ و نقش آن بعد از اسلام همچنان مورد توجه بوده است. و این فن مانند قبل از اسلام رونق داشته و به‌تدریج کامل‌تر شده است. گرچه نفوذ و تمدن آسیا و اروپا نقش اساسى در یادگیرى ایرانیان از هنرهاى مربوط به رنگ وجود داشته، اما این دانش با ذوق و استعداد ایرانى به‌صورت دانشى سنتى و فرهنگ سنتى سینه به سینه منتقل شده و حفظ گردیده و دستخوش تحوّل گردیده است.

چرو 07-10-2013 02:43 PM

نقاشی زیرلاکی و قلمدان سازی



با ورود دین مبین اسلام و رواج سنتهای کتابت، قلم که خداوند در قران به آن قسم یاد کرده بود دارای بعدی معنوی شد و جایگاه رفیعتری از گذشته یافت. هنرمندان ایرانی برای اینقلم، از جاقلمهایی استفاده می کردند که بسیار زیبا تزیین می شد

http://img.tebyan.net/big/1390/10/12...0011550167.jpg
پیوند قلم با فرهنگ ایران ‌زمین


با ورود اسلام، استفاده از قلمدان در مکتب خانه‌ها و مدرسه‌ها معمول شد. از دوره سلجوقیان تا تیموریان به دلیل حمایتی که از شعرا، نویسندگان و هنرمندان وجود داشت، این هنر پیشرفت زیادی نمود اما در دوره صفویه که خوشنویسی به بالاترین حد خود رسیده بود، هنر قلمدان‌سازی نیز به اوج خود رسید و قلمدان‌های برجای مانده از آن دوران از ارزشمندترین و پرهنرترین آثار فرهنگی – هنری ایران به شمار می‌روند. در دوره‌های زندیه و قاجاریه نیز همچنان این هنر در اوج بود و بیشتر در میان هنرمندان اصفهانی رواج داشت. البته گفتنی است که اطلاعاتی درباره قلمدان در دوران پیش از اسلام در دست نیست.
از جمله نام‌دارترین قلمدان‌سازان دوران صفویه و زندیه و قاجاریه می‌توان «محمدزمان نگارگر»، «حسن خداد»، «سمیرمی»، «محمدصادق امامی اصفهانی»، «کاظم نجف قلی»، «عبدالرحیم اصفهانی» و «آقانجف قلمدان» را نام برد.
قلمدان و قلمدان‌سازی در زمره تولیداتی قرار می‌گیرد که با هنر و فرهنگ ایران رابطه و پیوند دیرینه دارد چرا که گران‌مایه‌ترین میراث‌های نقاشی و مینیاتور، تذهیب و منبت کاری هنرمندان قدیمی ما بر جعبه‌های قلمدان نقش بسته است. از طرفی قلمدان در گذشته‌ای نه چندان دور مهم‌ترین وسیله کتابت بود.
از جمله نام‌دارترین قلمدان‌سازان دوران صفویه و زندیه و قاجاریه می‌توان «محمدزمان نگارگر»، «حسن خداد»، «سمیرمی»، «محمدصادق امامی اصفهانی»، «کاظم نجف قلی»، «عبدالرحیم اصفهانی» و «آقانجف قلمدان» را نام برد.

انواع قلمدان

قلمدان ها عمدتاً از سه دسته تشکیل شده‌اند:
چوبی، فلزی و مقوایی، این قلمدان ها را در انواع و اشکال گوناگون قالب گیری می کردند و بعد روی ن نقاشی مینیاتور و به ندرت تذهیب به کار می‌بردند.
رایج ترین دسته قلمدان، قلمدانهای مقوایی است که به ن پاپیه ماشه می گویند. برای تهیه این نوع قلمدان از خمیر کاغذ بعلاوه چسب استفاده می شود. علت رواج این نوع قلمدان این بود که علاوه بر سبکی ، نشکن بودن و مناسب بودن بستر برای نقاشی، جلوه ای نیز مانند چوب داشت.
ابعاد قلمدان

1- کوچک یا نیم بهره با ابعاد 2 أ— 13 سانتی متر
2- متوسط یا یک بهره با ابعاد 3/7 أ— 21 سانتی متر
3- قلمدان عادی یا دو بهره با ابعاد 4/4 أ— 23/5 سانتی متر
4- قلمدان بزرگ یا سه بهره با ابعاد 5/5 أ— 28 سانتی متر
هر قلمدان در ساده‌ترین فرم از یک غلاف و یک زبانه یا کشو تشکیل می‌شود و برای ساخت هر یک بهتر است از قالبی جداگانه استفاده شود. قالب‌ها را معمولاً از چوب‌های سختی چون گردو می‌سازند.
از قلمدان‌سازان معروف در دوره قاجار که قلمدان مقوایی می‌ساختند، می‌توان به «میرزا ابوالقاسم طباطبایی»، «مشهدی حسن تهرانی»، «کریم مقواساز» اشاره کرد. قیمت و ارزش یک قلمدان معمولاً بستگی به کیفیت نقوش آن داشت به طوری که نوشته‌اند در سال‌های آخر سلطنت ناصرالدین شاه، نقاشان قلمدان فقط برای تزیین یک قلمدان گاه تا پنجاه تومان اجرت می‌گرفتند و این مبلغ در مقایسه با نان که هر سه کیلو، فقط یک قران قیمت داشت قیمت قابل توجهی بود.
از قلمدان‌سازان معروف در دوره قاجار که قلمدان مقوایی می‌ساختند، می‌توان به «میرزا ابوالقاسم طباطبایی»، «مشهدی حسن تهرانی»، «کریم مقواساز» اشاره کرد

تزئینات قلمدان

برای تزیین قلودان ها اصولا بر روی آنها نقاشی هایی از گل و مرغ انجام می دادند. در دوران صفویه و زندیه بیشتر قلمدان ها مزین به نقوشی این چنین هستند.
اولین قلمدان نگار به عقیده دکتر رویین پاکباز، محتملا محمد زمان بوده است. وی از هنرمدندان اواخر عهد صفویه است که بیشتر به نقاش فرنگی سازی شهره است. برخی منابع نیز پسر وی محمد علی بن محمد زمان را که نقاش عهد زند و قاجار است به عنوان اولین نقاش قلمدان و گل و مرغ معرفی می کنند.
در دوران قاجاریه با ورود هنرهای غربی و شیفتگی هنرمندان ایرانی به هنر غربی نقاشی از منظره، ابنیه معماری و حیوانات نیز بر روی قلمدان ها رواج یافت.
تکنیک قلمدان نگاری

اصولا نقاشی بر روی قلمدان به نقاشی زیرلاکی شهرت دارد چراکه بعد از آماده سازی بستر، روی آن را با آبرنگ نقاشی می کردند و بعد از اتمام کار، بر روی نقاشی روغن کمان می زندد.
روغن کمان که جلوه ای مانند ورنی در نقاشی رنگ و روغن دارد، از ترکیب روغن جلا، بزرک و روغن سندروس بدست می آید و علاوه بر اینکه به عنوان یک محافظ عمل می کند، به نقاشی نیز جلوه ای خاص می بخشد و سطح آن را براق و شیشه ای جلوه می دهد.

چرو 07-10-2013 03:11 PM

چیغ بافی


یکی از هنرهای دستی و اصیل عشایر که سابقه شروع و ابداع آن مشخص نیست، هنر چیغ بافی است.چیغ که می توان آنر ا که یک نوع پاراوان امروزی دانست با نی بافته می شود.

http://img.tebyan.net/big/1390/10/18...3102163247.jpg
یکی از هنرهای دستی و اصیل عشایر که سابقه شروع و ابداع آن مشخص نیست، هنر چیغ بافی است. هنری اصیل، زیبا و بی پرایه و بدوی كه در نقاط مختلف كشور با عناوین چیق، چیغ یا چیخ از آن یاد می‌شود و شهرنشین‌ها بیش‌تر از آن با عنوان «پاراوان» یاد می‌كنند و با مواد اولیه‌ای بسیار ارزان قیمت ساخته می‌شود، منتها صبر و هنر زنان و آرایه‌های اصیلی كه بر آن نقش می‌بندد، ارزش افزودهء بسیار زیادی به آن می‌بخشد.
در واقع هنر چیغ بافی هنری دسته جمعی و گروهی است و اگر زنی از عشایر مشغول بافتن چیغ باشد دیگر زنان عشیره به کمک او می آیند.
چیغ كه عبارت از بافت حصیری به پهنای تقریبی 150 سانتیمتر است و روی آن نقش های متفاوتی به وسیله نخ های رنگارنگ پشمی ایجاد میشود یكی از تولیدات مناطق عشایر نشین كشورمان میباشد كه برای حفاظت اطراف سیاه چادرها از آن استفاده می شود . گاهى نیز در چادرهاى بسیار بزرگ براى جدا سازى بخشهاى داخلى چادر از یكدیگر استفاده مى شود.
چیغ از نی که به صورت خودرو در محل زندگی عشایر می‌روید و موی بز بافته می‌شود و از ورود گرما، سرما، باد، باران و خاک به درون چادر پیشگیری می‌کند.
در واقع چیغ در اطراف چادرهای عشایری، به صورت یك حصار نصب می‌شود و بزرگ‌ترین خاصیتش این است كه جلوی تابش مستقیم آفتاب به چادر را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد گرمای آفتاب به داخل چادر نفوذ كند. به اضافه این‌كه در ساعاتی از روز و همچنین شب‌ها، وقتی لبه‌های چادر را بالا می‌زنند تا هوای خنك به داخل بیاید، چیغ ضمن آن‌كه مانع ‌دیده شدن درون‌ چادر از ‌بیرون‌می‌شود، هوای خنك را از لابه‌لای خود عبور می‌دهد و ضمنا‌جلوی ورود گرد ‌و ‌غبار ‌‌ناشی‌از باد و عبور حیوانات را می‌گیرد.
از آنجا که نی‌ها توخالی هستند عایق حرارتی محسوب می‌شوند. هنگام باران نیز به دلیل بالا رفتن رطوبت هوا نی‌ها منبسط می‌شوند و به هم می‌چسبند؛ به این ترتیب در برابر ورود آب به داخل مقاومت می‌کنند. همچنین، موی بز به دلیل داشتن لایه چربی مانع نفوذ آب می‌شود. هنگام گرما و خشکی هوا نی‌ها منقبض می‌شوند و هوا می‌تواند وارد و خارج شود و تهویه هوای ملایمی در چادر به وجود می‌آید. همچنین، تحقیقات نشان داده است که مار و جانوران دیگر نمی‌توانند از موی بز عبور کنند و وارد چادر شوند.
در چیغ‌بافی برای تزئین چیغ از پشم و کامواهای رنگی استفاده می‌کنند. نقش‌های به کار رفته روی چیغ هندسی و ذهنی است.
طرحها، رنگها و زیبایى هاى چیغ به نوعى نشان دهنده سلیقه زن كوچ نشین آن چادر محسوب مى شود و غالبا دختران عشایر كه در آستانه ازدواج قرار مى گیرند با بافتن چیغ اولین چادر زندگى مشتركشان اولین وسیله جهیزیه شان را آماده مى كنند چیغ تازه عروسان غالبا از رنگهاى زیبا با طرحهاى دلخواه عروس بافته مى شود. هنوز پس از سالها كه از زندگى شهرى مى گذرد چیغ درمیان كوچ نشینان جایگاه ویژه اى دارد و به عنوان یكى از هنرها و صنایع دستى اغلب زنان كوچ نشین محسوب مى شود.
چیغ مثل اغلب دیگر رشته‌های صنایع‌ دستی در طول سده‌ها و سال‌های متمادی شكل گرفته و به ‌تكامل رسیده و با صراحت نمی‌توان تاریخی دقیق برای ابداع و پیدایی آن تعیین كرد، اما چون از نظر ساختار در گروه حصیربافی قرار می‌گیرد، می‌توان تصور كرد شعبه‌ای از هنر حصیربافی است كه برحسب ضرورت‌های مناطق تولید و به ‌پشتوانه ذوق تولید‌كنندگان، تدریجا از حصیربافی فاصله گرفته و به ‌صورت هنری مستقل درآمده است.
بافت چیغ، كه هم‌اكنون بیش‌تر عشایر منطقه غرب كشور و خصوصا كرمانشاه به آن اشتغال دارند، هنری خانگی و صرفا زنانه است كه زنان خانه‌دار، به ‌طور فصلی و در ساعات فراغت از سایر امور خانه‌داری به آن می‌پردازند. چیغ در مناطق عشایرى استان كرمانشاه قدمتى به بلنداى زندگى كوچ نشینى و عشایر دارد.
در واقع چیغ در اطراف چادرهای عشایری، به صورت یك حصار نصب می‌شود و بزرگ‌ترین خاصیتش این است كه جلوی تابش مستقیم آفتاب به چادر را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد گرمای آفتاب به داخل چادر نفوذ كند.


طرز تهیه چیغ

مهم‌ترین ماده اولیه چیغ‌بافی، نوعی نی مردابی است كه حالتی تو خالی دارد و پس از تهیه از اطراف رود‌خانه‌ها یا مرداب‌ها، آن را با ابزار دست‌سازی شبیه كارد، می‌تركانند و از طول به چهار قسمت تقسیم می‌كنند. به طوری‌كه پهنای هر قسمت نزدیك به یك سانتی‌متر می‌شود. بعد از نخ پشمی ریسیده و رنگرزی شده‌ای كه گاه نیز آمیخته با موی بز است، برای بافت بهره می‌گیرند.
بافندگان، كه معمولا كار ریسندگی را نیز خودشان انجام می‌دهند، پشم حاصل از دام‌هایشان را با ابزار دستی ساده‌ای ریسیده و با استفاده از مواد رنگداری كه از طبیعت منطقه به دست می‌آید، رنگرزی می‌كنند و سپس، در مرحلهء تولید، طرح مورد نظر برای تهیه محصول را یا بخاطر داشته و به طور ذهنی آن را به قسمتهای متفاوت تقسیم نموده و هر نی را بر طبق آن می‌بافند و یا اینكه طرح را روی كاغذ ترسیم كرده و هر نی را روی نقشه نخ پیچی می‌كنند كه در مورد زنان چادر نشین حالت اول بیشتر صادق است . این طرحها كه تماما اصیل و سنتی می‌باشند گوناگون و زیبا بوده و نقشهایی نظیر شیر ، آهو ، گوزن و ... را شامل می‌شود . سپس نخ‌های پشمی و رنگین را بر روی قسمت‌هایی از هر نی‌كه به طور معمول 5/1 سانتی‌متر عرض دارد، می‌پیچند و پس از انجام این مرحله، كاری را كه بی‌شباهت به بافت حصیر پنجره نیست، شروع می‌كنند و حدود 32 عدد نی را به هم می‌بافند و حصیر كوچكی به وجود می‌آورند كه «دسته» نامیده می‌شود و سپس، شش دسته را دوباره به هم می‌بافند و در نهایت محصولی می‌سازند كه سه متر طول و 5/1 متر عرض دارد و در آن، نخ‌های رنگینی كه روی نی‌ها پیچیده شده، طوری كنار هم قرار می‌گیرد، كه نقشی بدوی، اما در عین حال چشم‌نواز و زیبا را به نمایش می‌گذارد.
کاربرد

چیغ دو نوع مصرف دارد یکی نو ساده و یک رنگ است مخصوص حفاظت بره های کوچک در فصول سرد سال که در قسمت گوشه یا پشت چادر برپا داشته و کف آن را با خس خاشاک میپوشانند تا بره ها و بزغاله ها بیمار نشوند.
نوع دوم آلاچیق است که دورتادور چادرسیاه میکشند و مانع ورود سرما و گرد و خاک بداخل چادر است.این نوع چیث ازنی و ترکه های باریک تهیه میشود و ساختن آن کار عده معدودی است که در این مهارت دارند.
ابزار چیغ بافی
ابزار و وسایل‌مورد استفاده‌ در چیغ‌بافی‌از چند وسیله ساده‌و ‌ابتدایی‌نظیر داس، انواع كارد، سوهان، درفش‌، قیچی، سوزن‌و... تجاوز نمی‌كند و آنچه بیش‌تر به محصولات تولیدی زنان ارزش و اهمیت ‌می‌بخشد، مهارت‌و ذوق‌بافندگان است‌.

چرو 07-10-2013 03:15 PM

فلزکاری جهان اسلام

در سده های میانه


هنر فلزکاری اسلامی از جمله حوزه های هنری است که کمتر مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است به همین دلیل در این مقاله با دیدی موشکافانه تر برگهای تاریخ برای شناخت بهتر و جامع تر تورق می کنیم.

http://img.tebyan.net/big/1390/10/12...3013813912.jpg

مورخان روزگار پیشین گاهی از زرگران و مسگرانی نام برده اند که دارای مقامات جزئی در دربار و دولت حاکم بوده اند. این موضوع که صحت آن را می توان با توضیحات حرفه ای اضافه شده به امضا، اثبات کرد، نشان می دهد قشر صنعتگر احتمالا به خوبی آموزش دیده بوده و در آن روزگار دارای سواد خواندن و نوشتن بوده است.
به هر حال جزئیات زندگی و حرفه ای صنعتگران و فلزکاران تقریبا ناشناخته است. فلزکاران به ندرت کارهای خود را امضا می کردند، این نکته باعث شده اطلاعات درباره اسامی و موقعیت فلزکاران در متون تاریخی کم باشد.
فلزکاری مانند اغلب صنایع سده های میانه، حرفه ای خانوادگی بود. سیمونه سیجولی، جهانگرد ایتالیایی سده های چهاردهم میلادی ( هشتم هـ.) به صنعتگران دمشق نسبت خانوادگی و خویشاوندی می دهد. "نظم و ترتیبی که در بین آنها وجود داشت تحسین آمیز و با شکوه بود. اگر پدری زرگر بود پسران هرگز نمی توانستند حرفه ای جز ان داشته باشند. بنابراین این حرفه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد" ( ریچل وارد: 1384، 21)
افراد غیر از خانواده معمولا به عنوان شاگردان کوچکتر ، به منظور یادگیری مهارت های صنعت فلزکاری، در کارهایی حقیرتر به کار گرفته می شدند. این موضوع را می توان از توضیحات زیر اشیا به جای مانده ثابت کرد. مثلا امضای بر روی یک شمدان به این گونه است: " بوسیله محمد بن فتاح از موصل تزیین شده است، مرصع کار شاگرد شجاع از موصل" هر صنعتگر در رشته ای خاص مهارت داشته است. مثلا باز از توضیحات شمعدانی که در بالا ذکر آن رفت چنین استنباط می شود که طراحی و مرصع کاری شمعدان هر دو توسط محمد بن فتاح صورت پذیرفته اماتوس فردی به نام اسماعیل ساخته شده است. این مسئله آنقدر تخصصی بوده که گاهی صنعتگران ممکن است در زمینه نوع فلز، روش یا نوع شیء بخصوصی مهارت داشته باشند و از هم تفکیکی شوند و گاهی اوغات تخصص های آنها قسمتی از نامشان را تشکیل می داده است؛ مثلا مسگر، ریخته گر، سطل ساز، حکاک، کنده کار و...
با توجه به آنکه در حرفه فلزکاری تقلب فراوان انجام می شده، مثلا پایین آوردن عیار فلزات گرانبها با ترکیب با فلز ارزانتر و...، لازم بود که صنعتگر نزد حامی هنری خود (سفارش دهنده ) کار کند تا بیم گریز و یا تقلب کمتر شود.


صنعتگر می توانسته کارگاه ثابت و یا سیار داشته باشد. بیشتر آنها در مراکز شهری کار می کردند؛ جایی که حامیان هنر به راحتی در دسترس بودند.اصولا در مرکز شهر هر خیابانی (راسته) به صنعتی خاص شهرت داشت. امروزه نیز هنوز در بافتهای قدیم شهر که مدرنیته شالوده آن را تخریب نکرده می توان این نوع تخصصی شدن محلات و خیابان ها را مشاهده کرد.
http://img.tebyan.net/big/1390/10/49...7121175134.jpg

حتی این تخصصی شدن تا آنجا پیش رفته که شهرها نیز بنا به تخصص هنری خود تفکیک می شدند. مثلا بخورسوزها و آینه هایی از همدان، جام های شراب و ظرف های مرصع کاری شده از هرات، موصل و دمشق، همه توسط نویسندگان سده های میانه ذکر شده اند و مشخص است که هر کدام از این مناطق به تولید یک یا چند نوع صنعت شهره بوده اند.
هرمندان هر صنعت بسته به نوع کار خود کارگاه های ثابت و یا سیار داشتند و این امر نیز بدیهی است . مثلا ریخته گری که احتیاج به کوره و حمل وسایل سنگین دارد در کارگاه های ثابت انجام می شده ام هنری مثل مرصع ماری که ابزاری ظریف و قابل حمل داشته می توانسته به صورت سیار انجام گیرد.
با توجه به آنکه در حرفه فلزکاری تقلب فراوان انجام می شده، مثلا پایین آوردن عیار فلزات گرانبها با ترکیب با فلز ارزانتر و...، لازم بود که صنعتگر نزد حامی هنری خود (سفارش دهنده ) کار کند تا بیم گریز و یا تقلب کمتر شود.
علاوه بر این ، در ان روزگار کسی را به عنوان ناظر حرفه ای استخدام می کردند تا مخفیانه مراقب اعمال صنعتگران و کارگران آنها باشد و در انتها نیز اشیا را وزن می کردند.
به عنوان مثال مقریزی (مورخ مملوکی) نقل می کند: " وقتی خواجه علا الدین بن عرب ، ناظر حرفه های بازارهای قاهره بود، دستور ساخت ظروف مرصع کاری شده را از نقره و سکه هایی که توسط عروسش تهیه شده بود، داد. او تخصصین مرصع کار را برای انجام این کار به خانه خویش دعوت کرد ف زیرا به عنوان محتسب ف می توانست از احتمال تقلب آگاهی یابد." (همان:25)

http://img.tebyan.net/big/1390/10/52...2105185782.jpg

نکته جالب دیگر در بررسی آثار هنری خاصه فلزکاری این است که شباهتی کلی میان تمام آثار خطه اسلامی وجود دارد. هنرمندان صنعتگر برای ایجاد اثر هنری همواره به دنبال حامیانی بودند که هزینه های کار را تقبل کنند. برای همین موضوع گاهی مجبور به سفر و جلای وطن بودند. همین جستجو حامی توسط صنعتگر سیار، یکی از شیوه هایی بود که سبکهای فلز کاری و روش های آن را در سراسر جهان اسلام منتشر می کرد. به عنوان مثال فلزکاران مشهور موصل در سده های سیزدهم میلادی (هفتم هـ.) در سفر به مصر و سوریه، بی تردید مجذوب دربارهای ثروتمند ایوبی و مملوکی شدند. با این حال صنعتگران همیشه نمی توانستند به میل خود سفر کنند . مثلا تیمور گفته بود به منظور گرآوری صنعتگران دمشق و شهرهای دیگر، هرات را فتح کرده و آنرا پایتخت آینده خود قرار می دهد. لیست حقوق بگیران عثمانی مملو از نامهای ایرانی ، بوسنیایی، مجارستانی و مصریانی بو د که در جنگ تیمور به گروگان گرفته شده بودند. . شکی نیست که آنان گاهی اوقات مشتاق ورود به هرات بودند، چراکه یک فاتح می توانست تکیه گاه قوی تری نسبت به یک حاکم شکست خورده باشد.

چرو 07-10-2013 03:40 PM

هنرسوزن دوزی‌


یکی از هنرهای کهن برای تزیین البسه، سوزن دوزی است . این هنر کهن در ایران نیز دارای قدمت زیادی است و بیشتر به عنوان ثبت نشان قبیله و ایل بر روی لباسها دوخته می شوده است

http://img.tebyan.net/big/1390/10/16...3203111938.jpg

پوشش شاید نخستین چیزی نباشد که انسان به آن دست یافته اما مطمئناً حتی پیش از کشف آتش یکی از موثرترین ابزارها برای نگهداری بدن در مقابل بسیاری از عوامل طبیعی بوده است.
الیاف گیاهی، ریشه‌ها و پوست برخی از حیوانات ابتدایی‌ترین پوشاک انسان اولیه را تشکیل می‌داد و چون پوست نمی‌توانست در تمام فصول یا در موفقیت‌های آب و هوایی گرم مورد استفاده قرار گیرد، انسان خلاق دریافت که می‌تواند با چیدن پشم حیوانات و تبدیل آن به نخ و بافت آن استحکام بیشتری به تن پوش ساده خود بدهد، با کشف پنبه تحولی عظیم‌تر در پوشاک و ساختار اجتماعی و اقتصادی بشر بوجود آمده و پیامدهای تاریخی بسیاری پیش روی انسان قرار گرفت.
همچنان که تخم کرم ابریشم، هنر ابریشم‌کشی و ابریشم‌بافی در بوجود آوردن جنگ‌ها، پیروزی‌ها و ایجاد بزرگترین راه تجارت شرق و غرب، شمال و جنوب کره خاکی (جاده ابریشم) شده است.
انسان در بستر تاریخ تکامل می‌یابد و تن پوش ساده او به شکلی طبقاتی با گرایش‌های اعتقادی دگرگون می‌شود صنعت و هنر پارچه بافی پوشاک او را از هزاره‌های قبل از میلاد متحول می‌سازد و با تنوع طلبی در مدل‌های مختلف پوشاک سعی در نشان دادن گرایش‌های ادبی و طایفه‌ای می‌کند.
با نگاه کردن به نقوش به کار برده شده در آن‌ها شناسنامه ملی و پوشاک آن‌ها مشخص بود. هنوز هم نقوش سوزن‌دوزی شده روی پوشاک آن‌ها نشانه وابستگی قومی آنان است که در گذشته این مطلب از اهمیت بسیاری برخوردار بود.
افراد هر قبیله با تعصب خاصی در حفظ و پاسداری ارزش‌های قبیله ای خود تلاش داشتند، از این رو با دوخت علایم و طرح‌هایی خاص روی پارچه با اشکال گوناگون دوختی (قلاب‌دوزی ، گلابتون دوزی، ابریشم دوزی، ملیله دوزی و شبکه دوزی) دست به ابتکاراتی می‌زدند.
هنر سوزن دوزی جزء معدود هنرهایی است که تاکنون هیچ اثر مکتوبی و مستقلی از گذشته به شکل، نوع و اهمیت آن نپرداخته گرچه با مطالعه دقیق آثار باز مانده در موزه‌ها و کتاب‌های منتشر شده در خارج از کشور پی به اهمیت و ضرورت حضو ر آن حتی در زندگی امروزی می بریم.
پس از ظهور اسلام در ایران رودوزی‌های سنتی ایران به حیات تاثیرگذار خود همچنان ادامه می‌داد، اگر چه تحولی شگرف در نقش‌ها و طرح‌های ایرانی پدید آمد اما ویژگی‌های ایرانی بودن خود را از دست نداد.


از آن زمان که استخوان تیز پرندگان و ماهی‌ها به عنوان سوزن به کار گرفته می‌شد تاکنون که سوزن‌ها با اشکال مختلف و کیفیتی بسیار خوب در دسترس است از سوزن دوزی به عنوان هنری تزئینی استفاده شده است.
در صحنه شکار گراز، شاه لباسی در تن دارد که پارچه ء آن مزین به نقش سیمرغ در نشانه‌های دایره وار است. در لولان (منتهی الیه شرق ایران) چند تکه ملیله دوزی و قلابدوزی پیدا شده است که احتمالا می‌تواند متعلق به دوره اشکانیان باشد عصر ساسانی در نقش دیواره جانبی طاق بستان زیور تشریفاتی جامعه پادشاه که بر تخت نشسته درون شمهء مرکزی به روی قرصی از بلور مهر کنی شده و با انواع زردوزی و گل اندازهای تنگ هم تزئین فراوا ن یافته و جامعه‌ای ملتزمان و فیل سواران با نگاره‌های گیاهی و پرندگان دست دوزی شده است.
پس از ظهور اسلام در ایران رودوزی‌های سنتی ایران به حیات تاثیرگذار خود همچنان ادامه می‌داد، اگر چه تحولی شگرف در نقش‌ها و طرح‌های ایرانی پدید آمد اما ویژگی‌های ایرانی بودن خود را از دست نداد.
اعتقادات مذهبی هنرمندان در بعضی از نقاط پرهیز از شبیه سازی و همانند پردازی سبک جدیدی از پردازش طبیعت و محیط زندگی را به ارمغان آورد.
http://img.tebyan.net/big/1390/10/11...7747016387.jpg

این نگرش در مناطق مختلف به گونه‌های کاملا متفاوت جلوه‌گری می‌کند. دوزندگان با علم به این مطلب که پوشاک نماد دلبستگی‌های خاص و گرایش‌های فکری هر شخص است سعی در انعکاس عقاید و تاثیرات آن داشتند.
رنگ‌ها در این رهگذر خود نشانی بود برای اعلام موجودیت و گرایش‌های فکری مختلف که در کنار دوخت‌ها معنا و هویتی جدید پیدا می‌کرد و در هر دوره‌ای از تاریخ ایران معنا و مفهومی خاص داشت.
ناگفته نماند که تأثیر فرهنگ و آداب پوششی ایرانیان، دست دوزی‌ها و ظرافت پارچه‌های ایرانی از همان ابتدای ورود تازیان به خاک ایران آنان را سخت مجذوب و مفتون خود ساخته بود.
از آنجایی‌ که پوشاک ایرانیان از عهد باستان تا آن زمان با ظرافت، زیبایی و تنوع بسیاری دست دوزی می‌شد. از انواع سوزن دوزی‌هایی که در آن دوره مرسوم بود گلابتون دوزی، نقده دوزی، قلابدوزی، ملیله‌دوزی، پولک‌دوزی، منجوق‌دوزی، مروارید‌ دوزی و شبکه‌دوزی را می‌توان نام برد.
پوشاک ایرانیان جزء بهترین تحفه‌هایی بود که در بین قبایل غیر ایرانی به عنوان هدیه یا ثروتی گرانبها رد و بدل می‌شد و حتی به همراه مردگان متمول دفن می شد تا شاهدان دفن پی به ثروت و اعتبار متوفی ببرند.
آوازه سوزن‌دوزی‌های ایران نه فقط اعراب بلکه یونان، روم و قسطنطنیه را نیز تحت‌الشعاع قرارداده بود، آنچنان که رقیبی برای پارچه‌ها و سوزن‌دوزی‌های آن زمان تلقی می شد تا آنجا که کلیسای روم استفاده از منسوجات ایرانی را ناروا اعلام کرد.
با مطالعه تحلیلی متون تاریخی در عرصه مبادلات کالاهای ایرانی از عهد هخامنشی تا صفویه پی می‌بریم که سوزن‌دوزی‌های ایرانی به عنوان گرانبهاترین کالا از ایران به مغرب زمین برده می‌شد.
با نگاه کردن به نقوش به کار برده شده در آن‌ها شناسنامه ملی و پوشاک آن‌ها مشخص بود. هنوز هم نقوش سوزن‌دوزی شده روی پوشاک آن‌ها نشانه وابستگی قومی آنان است که در گذشته این مطلب از اهمیت بسیاری برخوردار بود.


وجود قطعات زیادی از این کالاها در مخازن سلطنتی و کلیساهای معروف جهان و موزه‌های بزرگ مبین این مدعاست که معمولا برای حفظ و نگاهداری برخی از اشیای گرانقیمت آنان را در پارچه‌های دست دوزی شده بسیار نفیس می‌پیچیدند و به لحاظ حفظ آن اشیاء پارچه‌ها نیز سالم مانده‌اند و می‌توانند مستندات خوبی برای شناساندن هنر سوزن دوزی‌ها ایرانی باشند.
اما آنچه امروز در دست ماست فقط بخشی اندک از آن هنر غنی است که در زمان خود بیانگر فرهنگ، هنر و قومیت ایرانیان بوده است آنچه پیش رو داریم و اگر تا همین حد هم آن را پاس نداریم نسل آینده ما از آن چیزی به یاد نخواهد داشت.
از سوزن دوزیهای که در نقاط مختلف کشور وجود دارد می‌توان امروز به 30 نوع از آن‌ها چون قلاب‌دوزی، پیله‌دوزی، گلابتون دوزی، ابریشم‌دوزی، سکه‌دوزی، ملیله‌دوزی، خوس دوزی، سرمه‌دوزی، خامه‌دوزی، پته‌دوزی، سنگ‌دوزی و قیطان‌دوزی اشاره کرد.

چرو 07-10-2013 03:43 PM

حصیربافی


حصیربافی یا بافت بوریا بی گمان یکی از قدیمی‌ترین صنایع دستی و شاید کهن‌ترین آنها باشد نمونه‌های بدست آمده در بین النهرین و آفریقا گواه آن است که حصیربافی و سبدبافی، منشاء نه فقط نساجی بلکه سفالگری یا کوزه گری نیز بوده است.

http://img.tebyan.net/big/1390/11/24...2385112426.jpg

حصیربافی یا بافت بوریا بی گمان یکی از قدیمی‌ترین صنایع دستی و شاید کهن‌ترین آنها باشد نمونه‌های بدست آمده در بین النهرین و آفریقا گواه آن است که حصیربافی و سبدبافی، منشاء نه فقط نساجی بلکه سفالگری یا کوزه گری نیز بوده است. پروفسور آرثر آپهام پوپ معتقد است که نخستین زیراندازهای بشری از نی و گیاهانی که در باتلاق‌های سفلای بین النهرین روئیده، تهیه شده و بهم انداختن ساق گیاهان و در آوردن بافته ای «حصیر» مانند اولین قدم در دستیابی انسان به شیوه‌های تولید قالی بوده است از این رو با قاطعیت می‌توان اظهار کرد که نخستین زیراندازهای تهیه شده توسط انسان بافته‌های حصیری بوده و اولین سرپناه‌ها پس از رسیدگی در غارها و غارنشینی به کمک حصیر و نی پدید آمده است.
مراکز تولید انواع محصولات:

امروزه در مناطق مختلف کشورمان بویژه مناطق شمال و جنوب آن هر کجا که دسترسی به برگ درخت خرما، ساقه گندم، نی و ترکه امکان پذیر باشد می‌توان نشانه‌هایی از حصیربافی و سبدبافی را یافت با این حال این صنعت در استان‌های سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، هرمزگان، بوشهر، خراسان، کرمان، یزد، فارس، مازندران، گیلان، آذربایجان شرقی و تهران از رونق بیشتری برخوردار است. حال با توجه به تنوع مواد اولیه و روش بافت در سراسر کشور در این کارگاه آموزشی با چند نمونه از شیوه‌های بافت مناطق مختلف آشنا خواهیم شد.
مواد اولیه مصرفی:

مواد اولیه حصیربافان نقاط مختلف ایران به نسبت تنوع محیط جغرافیایی کشور متنوع است و بیشتر عبارت است از برگ درخت خرما، ساقه‌های نی باتلاقی مناطق گرمسیری و سردسیری، ساقه گندم، ترکه بید و … مواد پرداخت کننده عبارتنداز انواع روغن‌ها از جمله روغن جلاء.
نخستین زیراندازهای بشری از نی و گیاهانی که در باتلاق‌های سفلای بین النهرین روئیده، تهیه شده و بهم انداختن ساق گیاهان و در آوردن بافته ای «حصیر» مانند اولین قدم در دستیابی انسان به شیوه‌های تولید قالی بوده است از این رو با قاطعیت می‌توان اظهار کرد که نخستین زیراندازهای تهیه شده توسط انسان بافته‌های حصیری بوده و اولین سرپناه‌ها پس از رسیدگی در غارها و غارنشینی به کمک حصیر و نی پدید آمده است.


ابزار کار:

ابزار و وسایل مورد استفاده در حصیر بافی بسیار ساده و محدود نظیر داس، انواع کارد، اره، رنده، انبر دست، قیچی، سوزن، درفش، دفتین و سنگ نفت است. این ابزار عمدتاً برای قطع گیاهان و پیراستن آنها به منظور آماده سازی مواد اولیه مورد استفاده قرار می‌گیرد و گاهی نیز حین تولید به عنوان وسیله کمکی امر ساخت را تسهیل می‌بخشد.
طریقه تهیه مواد اولیه و شیوه بافت نی باتلاقی:

پس از رسیدن نی به قطر و طول مطلوب بوسیله داس از نزدیک‌ترین محل به ریشه قطع و پس از جدا کردن برگ‌هایش در قسمت بالای آن در جهت طولی شکافی با چاقو ایجاد می‌شود سپس به صورت انبوه روی هم قرار گرفته و کوبیده می‌شود تا به صورت نوارهایی با عرض‌های متفاوت در آید در مرحله بافت نوارهای حاصله در کنار یکدیگر قرار گرفته و بصورت سه تا زیر، سه تا رو بافته می‌شود و همانگونه که گفته شد حاصل کار بیشتر به مصرف حصیر زیرانداز، حصیر سقف و بدنه کپر می‌رسد.
http://img.tebyan.net/big/1390/11/52...6361185366.jpg

شیوه بافت چم بافی، مرواربافی و ترکه بافی:

شیوه کار چم بافی، مرواربافی و ترکه بافی به طور تقریبی مشابه یکدیگر و شبیه بافت شعاعی بامبو است به این طریق که بافندگان ابتدا ترکه‌های درخت را که ماده اولیه مورد مصرفشان است انتخاب و آن تعداد از ترکه‌هایی را که قابلیت تقسیم شدن به دو ، سه یا چهار قسمت را دارند ابتدا برش طولی داده و سپس از نظر اندازه به طول‌های مورد نیاز در آورده و در آب می‌خیسانند تا انعطاف پذیر و قابل استفاده شود. درمرحله بافت تعداد چهار عدد از ترکه‌ها در کنار یکدیگر قرار گرفته و تعداد چهار یا پنج ترکه دیگر بصورت متقاطع روی آنها قرار می‌گیرد تا تشکیل یک ستاره هشت پر را بدهد آنگاه به وسیله ترکه‌های باریک‌تری مهار شده و بافنده با ترکه‌های نازک عمل بافت را به شیوه یکی از زیر، یکی از رو آغاز کرده و ترکه‌ها را بطور یک در میان از لابلای ترکه‌هایی که قبلاً بطور متقاطع روی یکدیگر قرار گرفته عبور می‌دهد و این کار را تا تکمیل قسمت کف شی که تولید آن مورد نظر است تعقیب می‌کند. بعد از پایان کار بافت قسمت کف، در محلی که قرار است از آن جا به بعد لبه کار بافته شود عموماً صنعتگران به بافت حالت مارپیچی داده و کار را به شیوه قبلی ادامه می‌دهند و انتهای کار را نیز بصورت مارپیچ در آورده و سر ترکه‌هایی را که در واقع حالت تار کار را دارند به داخل قسمت مارپیچ خم می‌کنند. کاربرد حصیر: حصیر از گذشته تا به امروز مصارف متنوع و گوناگونی چون کیف، سبد نان، زنبیل (ساک خرید)، سبد میوه، زیرانداز، پاراوان و کلاهک آباژور داشته است.
روش نگهداری و شست و شوی حصیر:

حفاظت از حرارت و آتش، فشار، ضربه و اشیای نوک تیز و برنده برخی از راه‌های نگهداری است که البته این تولیدات با آب ولرم و شوینده‌های معمولی قابل شست و شو است.

چرو 07-10-2013 03:51 PM

سفالینه ‌های سامانی نیشابور


سفالینه های نیشابور مربوط به قرون 4 و 3 هجری قمری از اهمیت خاصی برخوردار است چراکه به دلیل مشابهت نقوش ،ادامه هنر فلزکاری دوره ساسانی است.

http://img.tebyan.net/big/1390/12/29...1216223748.jpg
نیشابور كه در شمال شرق ایران و در استان خراسان واقع شده است در قدیم، به نام‌های ابرشهر، ابرسهر، برشهر در متون تاریخی ثبت شده است. نیشابور، به عقیده‌ی بعضی از مورخان، زمانی «نسایاد» یا «نیسا یاد» نامیده می‌شد.
در کتاب تاریخ بیهقی آمده است: «نیشابور را شاپور اول ساساانی بنا كرد و اصل نام آن شهر «بناشاپور» بود، پس «ب» و «الف» بیفكندند و «الف» به «یا» بدل كردند.»
به زبان پهلوی، «نی» به معی «بنا» بود و نیشابور به معنی «بنای شاپور» است. در سال‌های 17 تا 23 هجری، عمر بن خطاب، احنف بن قیس را برای فتح خراسان فرستاد. در آن ایام ماهَوی، از طرف یزدگرد سوم، حاكم خراسان بود. با فرار ماهوی، خراسان به دست اعراب تسخیر شد و تا سال 129 هجری كه ابومسلم خراسانی قیام كرد نیشابور، مرتبا مركز حكومت حكام اموی بود. ابومسلم پس از غلبه بر خراسان، مدتی در نیشابور اقامت داشت. در زمان حكومت طاهریان، نیشابور، مركز حكمرانی خراسان بود.
در سال 259 هجری، نیشابور به دست یعقوب لیث فتح شد، و در سال 334 هجری امیر نوح سامانی به نیشابور آمد. در دوره‌ی سلطنت غزنوی‌ها، نیشابور در رونق و آبادانی بود. شهر نیشابور از زمان سلطنت مسعود غزنوی تا سلطنت سلطان سنجر در كمال عظمت مركزیت قرار داشت.
در فاصله‌ی سال‌های 1315-1318 شمسی، هیئت باستانشناسی موزه‌ی متروپلیتن در شهر كهنه‌ی نیشابور حفریاتی انجام داد، و آثاری از تمدن دوره‌ی اسلامی به دست آورد، كه نتیجه‌ی آن نشانگر آن است كه این شهر از مراكز بزرگ سفال‌سازی اسلامی بوده است. سفال‌های به دست آمده ظروف لعابدار زیبایی بودند كه به قرون سوم و چهارم هجری تعلق داشتند و نقوش آن‌ها بیشتر سیاه و قرمز و ارغوانی بر روی متن سفید عاجی رنگ است. برخی دیگر از سفال‌های این مجموعه از گل قرمز رنگ ساخته شده‌اند كه شامل ظروف كاسه و بشقاب با تصاویر انسان، حیوان و پرنده و گل‌های تزئینی و نوشته‌های تزئینی كوفی و مناظر و مجالس دربار بوده‌اند.
در سال 1343، هیئتی ایرانی به سرپرستی آقای کامبخش فرد، در نیشابور حفاری کردند که به کوره‌های پخت سفال و قالب‌های سفالی تزئینی و سفال‌های زیبا دست یافت.
بسیاری از پژوهشگران، بر این اعتقادند که هنر برجای مانده در سفالینه‌های نیشابور، ادامه‌ی روند هنر دوره ساسانی بر روی فلز است که بررسی در مهارت ساخت و به کار بردن تزیینات و عبارات مختلف و تحول خط را بر روی سفالینه‌ها ممکن می‌سازد. به سبب ویژگی‌های موجود در سفالینه‌های سده‌ی سوم و چهارم معروف به سفال سامانی، این نوع سفال به لعاب «گلی» معروف شده است که بیش‌تر در شرق ایران، از جمله نیشابور، ساخته می‌شد. سفال را که از خمیر نخودی و قرمز رنگ است، پس از ساختن در داخل لعاب گلی نخودی رنگ فرو می‌بردند و پس از خشک شدن، نقوش مورد نظر را بر روی آن می‌آراستند. به نمونه‌های ساخته شده در این دوران که تعدادی از آن‌ها در مجموعه‌ی موزه‌ی آبگینه نگهداری می‌شوند، اشاره می‌شود:
ساخت سفال با طرح تزیینی که اغلب دارای رنگ‌های زرد، قهوه‌ای و سبز بود، در دوره‌ی حکومت عباسیان به سبب توسعه ارتباط ایران و چین گسترش یافت. وانگهی بسیاری از کالاهای چینی از راه دریا به ایران وارد می‌شدند و تعدادی از هنرمندان کشور چین در دربار عباسیان حضور داشتند، و این ارتباط باعث نوآوری در سفالگری دوره‌ی اسلامی گردید


· سفال لعاب گلی با نقوش سیاه روی زمینه‌ی سفید: در این نوع سفال که مهمترین مرکز ساخت آن، نیشابور بوده است، سفال پس از پخت با لعاب گلی تزیین شده و سپس نقش عبارات به خط کوفی یا خطوط تزئینی به رنگ سیاه روی آن نوشته می‌شد. ویژگی این ظروف، آن است که بیش‌تر فضای ظروف، خالی است و در گوشه‌ای از آن عبارتی نقش شده است. گاهی با توجه به بزرگی ظروف، عبارات طولانی‌تر شده‌اند و در وسط بعضی از ظروف نقشی شبیه گلابپاش دیده می‌شود.
· سفال لعاب گلی و نقوش رنگارنگ روی زمینه‌ی سفید: ساخت این نوع سفال، با تزئین رنگارنگ روی زمینه‌ی سفید، از ابتکارات سفالگران ایرانی، محسوب می‌شود. و یکی از مراکز مهم آن نیشابور بوده است که با ترسیم نقش انسان، گیاه و حیوانات به رنگ‌های سیاه، قهوه‌ای، زرد، اُخرایی و ارغوانی تیره دیده شده است، و نقوش روی آن‌ها مرغ شاخدار، پرنده‌ی مسبک (نقطه نشان) و نقوش اسلیمی هستند که بعضی از آن‌ها تقلید از ظروف مسی ساسانی است.
· سفال لعاب گلی با لعاب درخشان معروف به زرین فام اولیه: سفال، پس از پوشش گلی با لعاب‌هایی تزیینی رنگین زینت می‌یافت، و پس از پخت درخشندگی خاص به حالت زرین فام داشت که با گل تزیینی و یا عبارات به خط کوفی تزیین می‌شد. از این نوع سفال در حفاری‌های نیشابور، نمونه‌هایی به دست آمده است.
· سفالینه‌های لعاب گلی با نقوش سیاه روی زمینه سفید: این نوع سفالینه‌ها در نگاه اول، زرد رنگ بوده اند، لیکن سفالگر پس از پوشش گلی و تزیین آن با نقوش سیاه رنگ، تزیین دیگری که عموما زردرنگ بوده به شکل لکه، قسمت‌های مختلف ظرف را آرایش نموده و در قرن سوم و چهارم هجری ساخته شده است. در سال 289 هجری ایالت خراسان به انضمام پایتخت آن –نیشابور-، به وسیله‌ی سلاطین سامانی، ضمیمه‌ی ماوراء‌النهر شد. در این دوره، سفال سیاه و سفید کتیبه‌دار در هر دو ایالت ساخته می‌شد. به طور کلی سفال لعاب گلی از سفال‌های مشخصه‌ی قرون اولیه‌ی اسلامی است که ساخت آن تا اواخر سده‌ی چهارم هجری ادامه داشته است. در این سفال که از لعاب گلی شیری رنگ و ساده و با تزیین کم شروع و به تدریج تمام سطح ظرف را کتبیه‌ی کوفی پر می‌کند، و بعدها لعاب گلی رنگارنگ متداول می‌شود که پایان آن با لعاب پاشیده خاتمه می‌یابد.
http://img.tebyan.net/big/1390/12/11...2745209243.jpg
سفال لعاب پاشیده


ساخت سفال با طرح تزیینی که اغلب دارای رنگ‌های زرد، قهوه‌ای و سبز بود، در دوره‌ی حکومت عباسیان به سبب توسعه ارتباط ایران و چین گسترش یافت. وانگهی بسیاری از کالاهای چینی از راه دریا به ایران وارد می‌شدند و تعدادی از هنرمندان کشور چین در دربار عباسیان حضور داشتند، و این ارتباط باعث نوآوری در سفالگری دوره‌ی اسلامی گردید. همزمان با حکومت خانواده‌ی «تانگ» [Tang] در چین، نوعی سفال با تزیین لعاب پاشیده متداول شد، که در ایران نیز آن را مشاهده می‌نماییم. البته با تغییراتی که هنرمندان ایرانی در آن به وجود آوردند.
سفال لعاب پاشیده بر دو نوع تقسیم شده است:
1. سفال با لعاب پاشیده.
2. سفال با لعاب پاشیده و نقش کنده.
از هر دو نوع در موزه‌ی آبگینه و سفالینه‌های ایران موجود است.
· سفال با لعاب پاشیده: که در آغاز، سفال با لعاب گلی پوشش داده شده و سپس با لعاب و رنگ‌هایی که از ترکیب اکسید فلزات تهیه گردیده به صورت لکه یا گاهی به صورت نقطه‌چین روی ظرف را پوشانده‌اند. رنگ‌های پاشیده شده شامل سبز، آبی، زرد کهربایی و ارغوانی بوده‌اند.
· سفال با لعاب پاشیده و نقش کنده: در این نوع، سفالگران ایرانی، به ابتکار جدیدی دست یافتند که قبل از لعاب اصلی، سطح ظرف را با نقش کنده تزیین می‌کردند و سپس لعاب اصلی را بر روی ظرف می‌پوشاندند، که بیشتر شامل نقوش گیاهی و اسلیمی و حیوانی و انسانی بود. زیباترین نقوش کنده، ظروفی هستند که با نقوش انسان و یا انسان و حیوانند، و به نام «گبری» معروف شده‌اند. ادامه‎ی سنت‌های دوره‌ی ساسانیان در فلزکاری در این سفالینه مشهود است. همچنین تاثیر ادبیات داستانی و حماسی بر روی سفالینه‌ها دیده می‌شود.
سفال‌های مشبک تزیینی:

کاسه‌های سفید کرم رنگ و آبی فیروزه‌ای از نیشابور به دست آمده‌اند که دارای بدنه‌ی بسیار شفاف و نازک و سخت هستند و گاهی نوشته‌های کوفی و نسخ در بدنه‌ِ آن‌ها به طریق مشبک انجام شده است.
در حفاری‌های انجام شده در نیشابور، قالب سفالین که با آن‌ها ظروف قالبی می‌ساخته‌اند، یا قالب‌هایی که در تزیینات معماری به کار رفته‌اند پیدا شده و در گزارش‌های آقای کامبخش فرد به آن‌ها اشاره شده است. در این دوران ظروف قالبی لعابدار و بدون لعاب نیز ساخته شده‌اند که نمونه‌ای از آن‌‌ها در این موزه نگهداری می‌شود. از جمله ظروف سفالین قالبی لعاب فیروزه‌ای است که دارای دوازده ترک قالبی عمودی است و در هر ترک نقش انسان در حال حرکت دیده می‌شود و مربوط به قرون پنجم و ششم هجری است.
مجموعه‌ای که معرفی شد، نمونه‌ و بخشی از آثار سفالین ساخته شده در نیشابور است که در موزه‌ی آبگینه و سفالینه‌های ایران نگهداری می‌شوند.


چرو 07-10-2013 03:53 PM

هنر آیینه کاری


هنر آیینه کاری در ابنیه متبرکه از جمله هنرهای تزیینی ایرانی است که از اواخر قرن 10هـ. و در دوره صفویه رواج یافت. این مقاله در ابتدا به تاریخچه مختصری از تولید آیینه پرداخته و در ادامه به تکنیکهای آیینه کاری ایرانی می پردازد.

http://img.tebyan.net/big/1390/11/39...1976179204.jpg
آیینه‌های فلزی تا شیشه‌ای


در قرون وسطی آیینه‌های فولادی که صیقلی‌تر و شفاف‌تر از انواع مسی، مفرغ و برنزی آن بود رواج فراوان یافت و قرن‌ها مورد استفاده قرار گرفت، تا اینکه ناگهان تحولی پیش آمد و کاربرد شیشه در ساخت آیینه کشف شد. زمان این تحول در اروپا قرن 12 میلادی است و اولین آیینه‌های شیشه‌ای عبارت بودند از صفحه‌ای شیشه‌ای که پشت آن با ورقه نازکی از سرب اندوده شده بود اما ظاهراً این تکنیک اختراع اروپائیان نیست و باید زادگاه آن را در چین، هند و یا به احتمال قوی در خاورمیانه جستجو کرد. در قرن دوازدهم علوم و صنایع در سرزمین‌های پهناور اسلامی به اوج ترقی رسیده بود، از آن جمله اخترشناسی، پزشکی، ریاضیات، کاغذسازی، شیشه‌گری و بلورسازی. بنابراین اختراع آیینه شیشه‌ای می‌تواند ابتدا در همین منطقه صورت گرفته و سپس به اروپا راه یافته باشد. به هر حال در قرن بعد باز هم جهش تازه‌ای یافت و به‌جای ورقه سرب که در پشت شیشه آیینه می‌اندودند، از مخلوط قلع و جیوه استفاده کردند که به مراتب بر قدرت بازتاب و شفافیت آیینه افزود.
در قرون بعد آیینه‌سازی، شیشه‌گری و بلورسازی به‌تدریج به مراحل تولید صنعتی دست یافتند و کارگاه‌های کوچک ساخت آنها به کارخانه‌های بزرگ مبدل شدند. شهر “نورنبرگ”‌ در آلمان اولین مرکزی بود که در اروپا در ساخت آیینه و شیشه تخصص و شهرت یافت و سپس شهر معروف “ونیز”‌ در شمال ایتالیا در این زمینه بلندآوازه شد. در قرون 15 و 16 میلادی، کارگاه‌ها و کارخانه‌های متعددی برای ساخت انواع آیینه و شیشه و اشیاء بلورین در “ونیز”‌ به‌وجود آمد و صنعتگران چیره‌دست این شهر، با نوآوری‌ها و ابتکارات جالبی که در این زمینه از خود نشان دادند، شهرتی در سراسر اروپا به‌هم زدند.
در این میان یک فرد انگلیسی در سال 1751 موفق به نوآوری جالبی در صنایع آیینه‌سازی شد و آن اینکه به‌جای استفاده از مخلوط قلع و جیوه برای اندودن پشت شیشه آیینه، از مخلوط جیوه و نقره بهره جست. این تغییر از این نظر اهمیت داشت که کاربرد جیوه به خاطر سمی بودن این فلز مایع متضمن خطراتی بود، در حالی‌که استفاده از نقره احتمال هرگونه خطری را از میان می‌برد و این تکنیک تازه به زودی در همه‌جا رواج یافت.
اجرای طرح‌های منظم و نقش‌های متنوع به وسیله قطعات کوچک و بزرگ آیینه برای تزیین سطوح داخلی بنا را هنر آیینه‌کاری می‌گویند


کاربردهای علمی آیینه

اختراع آیینه و تحول و تکامل تدریجی آن نباید در حد یک ابزار شخصی و تزئینی و به‌منظور دیدن چهره خود تلقی شود، بلکه این اختراع از قرن‌ها پیش کاربرد علمی داشته و اکنون این کاربرد بسیار گسترش یافته است. دانشمندان یونان باستان به خواص آیینه‌های کوژ و کاو (محدب و مقعر) آشنائی داشتند و نمونه‌هائی از این‌گونه آیینه‌ها که با متمرکز کردن نور خورشید می‌توانست موادی را به آتش بکشد ساخته بودند. علاوه بر این، در تکنیک‌های پیچیده هواپیمائی در سیستم‌های راه‌دار، در انواع میکروسکوپ، در بسیاری دیگر از وسایل و ابزارهای پیشرفته کنونی، انواع آیینه نقش حساسی به‌عهده دارد که یکی از مهم‌ترین آنها استفاده از آیینه‌های بسیار عظیم و دقیق در تلسکوپ‌های جدید است.
آیینه‌کاری

هنر آیینه‌کاری یکی از زیباترین هنرهای سنتی ایران است که عمدتاً در تزیینات داخلی بناهای تاریخی به ویژه اماکن متبرکه کاربرد دارد. اجرای طرح‌های منظم و نقش‌های متنوع به وسیله قطعات کوچک و بزرگ آیینه برای تزیین سطوح داخلی بنا را هنر آیینه‌کاری می‌گویند. در این رشته هنری، هنرمند آیینه کار با استفاده از شیشه و برش آن به اشکال متنوع، فضایی درخشان و زیبا در بناها می‌آفریند که از بازتاب نور در قطعات بی‌شمار آیینه تشعشع و درخشش و زیبایی در تزیینات بناها ایجاد می‌شود و پوششی بسیار مناسب و زیبا برای تزیین بنا از نظر استحکام و دوام است.
http://img.tebyan.net/big/1390/11/25...2161817230.jpg
آب و آیینه در فرهنگ ایرانیان همواره به شکل دو نماد پاکی و روشنایی، راستگویی و صفا مورد توجه بوده و احتمالاً به کارگیری آیینه در تزیینات معماری برگرفته از همین فرهنگ است. اما بهره گیری از قطعات آیینه و هنر آیینه کاری به صورت کنونی ریشه‌‌های اقتصادی نیز دارد.
بدین معنی که بخشی از آیینه‌هایی که از سده 10هجری قمری به صورت یکی از اقلام وارداتی از اروپا به ویژه از ونیز به ایران آورده می‌شد به هنگام جابه‌جایی در راه می‌شکست. هنرمندان ایرانی برای بهره‌گیری از قطعات شکسته راهی ابتکاری یافتند و از آنها برای آیینه کاری استفاده کردند و آیینه‌کاری ظاهراً با کاربرد آنها آغاز شد. آیینه‌کاری در آغاز با نصب جام‌های یک پارچه آیینه بر بدنه بنا شروع شد. نه تنها درون بنا بلکه دیوارهای ستوندار عصر صفوی نیز با آیینه‌های بزرگ تزیین شد.
ابزار و مواد کار آیینه کاری

مصالح و مواد مورد استفاده در هنر آیینه کاری عبارتند از: آیینه، چسب یا بُنکس (در اصطلاح چسب چوب را گویند)، سریش و گچ نرم. ابزارهایی که در هنر آیینه‌کاری استفاده می‌شوند عبارتند از: قلم طراحی، خط کش چوبی برای خط اندازی روی شیشه، میز زیر دست، الماس آیینه بر و تنها ابزاری که در نصب آن به کار برده می‌شود کاردک است .
شیوه اجرای کار در آیینه کاری

این گونه است که نخست، طرح مورد نظر توسط طراح_ معمار_یا شخص آیینه کار آماده می‌شود سپس کاغذ طراحی شده را سوزنی می‌کنند و برسطح کار می‌گذارند و روی آن گرده زنی می‌کنند. پس از آن از روی طرحی که به وسیله گرده بر دیوار منتقل شده، هنر آیینه کاری را به وسیله چسباندن قطعات آیینه روی دیوار با گچ و سریش به انجام می‌رسانند.
در سطوح آیینه کاری زمینه کار دارای نقوش یا خطوط برجسته یا فرورفته است زمینه کار توسط یک فرد گچ‌بر مشابه طرح آیینه کاری آماده شده، سپس قطعات آیینه به وسیله آیینه بر یا آیینه کار در اندازه و اشکال مورد نظر با الگویی مقوایی برش داده شده (بدون انکه آنها را از هم جدا سازند) آماده می‌شود.
بخشی از آیینه‌هایی که از سده 10هجری قمری به صورت یکی از اقلام وارداتی از اروپا به ویژه از ونیز به ایران آورده می‌شد به هنگام جابه‌جایی در راه می‌شکست. هنرمندان ایرانی برای بهره‌گیری از قطعات شکسته راهی ابتکاری یافتند و از آنها برای آیینه کاری استفاده کردند و آیینه‌کاری ظاهراً با کاربرد آنها آغاز شد.


آنگاه آیینه چسبان به وسیله خمیری که مرکب از گچ و سریش است قطعات آیینه را براساس طرح، به وسیله فشار آوردن دست به محل برش آنها روی گچ کشته بر سطح کار می‌چسباند و با فشار دست برجستگی و فرورفتگی مورد نظر را ایجاد می‌کند، سپس نقوش دلخواه و مورد نظر را پدیدار می‌سازد در خاتمه آیینه پاک کن سطح کار را پاک کرده، براق می‌کند.
اجرای طرح روی کاغذ پس از تشخیص ابعاد و تقسیم‌بندی گره محاسبه می‌شود سپس هر گره را در خود خرد کرده و به وسیله آیینه‌های حمیل یک سانتی‌متری که در اطراف نقش گره چسبانده می‌شود، گره اصلی نمایان می‌شود.
http://img.tebyan.net/big/1390/11/15...1872986216.jpg
در داخل لقاط گره نقوش ویژه طراحی شده مثل نقوش اسلیمی و گل و برگ و پرنده و غیره را اجرا می‌کنند و افزون بر آن قسمت آیینه‌بری به وسیله آیینه‌های رنگی و برش آیینه به صورت محدب که به نام “کُپ بری”‌ (آیینه محدب) معروف است، طرح لازم را آماده کرده و به عنوان مثال در طرح درخت انگور الوان، سیاه و یاقوتی که هم رنگ و هم ابعاد آن مشخص است، شبیه اصل درخت طراحی می‌کنند و آیینه محدب را بر اساس طرح آماده با گچ بر سطح کار می‌چسبانند. سپس لایه گچ نرم در قطر حدود سه میلی‌متر بر آخرین سطح بر جسته مالیده می‌شود و پس از آن شیشه‌های محدب ساخته شده را خرد کرده و با انواع آیینه‌های رنگی به کار می‌برند.
در مورد طرح‌های گیاهی و اسلیمی و قواره سازی، مانند معرق‌کاری برای تمام نقوش، الگو تهیه کرده و پس از برش آیینه با الماس، به کمک سنگ، لبه‌های آن را گرد می‌کنند. در دوره قاجار آیینه را تخت می‌چسباندند و روی آن چهره ای از خورشید خانم یا زنان درباری و فرنگی با طرح‌های گل و مرغ به شیوه مینیاتوری نقاشی کرده و سپس آیینه‌کاری می‌کردند. نظیر آن در چهل ستون و خانه قدسیه اصفهان موجود است.
ضخامت مطلوب آیینه برای آیینه‌کاری یک میلی‌متر است، اما تا ضخامت دو میلی‌متر یا بیشتر نیز به کار برده شده است. از آنجا که واردات آیینه، گران قیمت و شکننده بود، استادکاران ایرانی از مدت‌ها پیش به ساخت آیینه‌های قلع و سیمابی می‌پرداختند. بعدها جیوه دادن آیینه تغییر کرد و آب مقطر و”‌نیترات دراژن”‌ (سنگ جهنم )به کار بردند. این آیینه چندان که باید شفاف نبود، از این رو در عمده آستانه‌ها و اماکن متبرکه آیینه‌های بلژیکی به کار برده شده است.

چرو 07-10-2013 03:56 PM

خاتم کاری


هنر خاتم کاری از صنایع دستی کهن ایران است که تاریخ ابداع آن در هاله ای از ابهام قرار دارد ام آنچه مسلم است هنر خاتم کاری در دوران صفویه اوج گرفته و شکوفا شده است.

http://img.tebyan.net/big/1390/11/18...7108137242.jpg
درباره مخترع و مبتکر خاتم بین خاتم‌سازان و هنرمندان روایات گوناگونی وجود دارد ولی آنچه قابل ذکر است آن است که به درستی معلوم نیست اولین بار خاتم‌سازی را چه کسی ابداع کرده است.در دایرةالمعارف فارسی آمده است: «زمان آغاز این هنر دانسته نیست ،و آنچه درباره آن گفته می‌شود با افسانه همراه است. برخی از استادان خاتم‌ساز هنوز بر این عقیده‌اند که هنر خاتم‌سازی معجزه ابراهیم پیغمبر است»
برخی منابع نیز هنر خاتم کاری را چینیان نسبت می دهند. ولی آنچه در این میان اهمیت دارد ذکر این نکته است که اگر چه نمونه هایی از هنر صنایع دستی در ممالک مختلف مثل چین ، هند و مصر وجود داشته اما از نظر کیفیت، تنوع مواد و ظرافت قابل مقایسه با هنر خاتم کاری ایرانی نیستند و به همین دلیل در بسیاری از کتب، هنر خاتم کاری را یک هنر ایرانی می دانند، چراکه قوام این هنر در ایران به وقوع پیوسته است.
از مشهورترین آثار خاتم کاری در ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- منبر خاتم کاری در مسجد جامع عتیق شیراز دارای قدمت بیش از هزارسال.
- سقف ایوان اصلی مسجد جامع عتیق شیراز مریوطه به سده هشتم هجری (سده چهاردهم میلادی)
- درهای خاتم قصر رویایی تیمور گرکانی به نام دلگشا در سمرقند و درهای آرامگاه وی در سال807 هجری(1405میلادی)
- درهای چوب گردو و روکش استخوان ودیگر چوبها ساخته شده توسط هنرمندی بنام حبیب الله درسال 999هجری(1591میلادی) که درموزه برلین نگهداری می‌شود .
- درهای مزین به اشکال هندسی گل و بته ،از شهر بخارا که درموزه ویکتوریا آلبرت موجود است.
- منبر چوبی مسجد لنبان اصفهان بااشکال هندسی و اجزای نقره‌های مربوطه به سال 1114هجری(1702میلادی)
اوج شکوفایی و تکامل این هنر در دروان صفویه بود، دراین دوران از گوشه و کنار ایران هنرمندان به اصفهان ،پایتخت آن زمان آمدند و هنرهای فراموش‌شده این کشور ازنو پایه گذاری شد. بعدها در زمان قاجاریه به علت عدم توجه به هنرها این هنر نیز همانند سایر هنرها از درجه اعتبار و اهمیت افتاد و استادان وهنرمندان این رشته دراین دوران در بدترین وسختترین شرایط زندگی می‌کردند.
برخی منابع نیز هنر خاتم کاری را چینیان نسبت می دهند. ولی آنچه در این میان اهمیت دارد ذکر این نکته است که اگر چه نمونه هایی از هنر صنایع دستی در ممالک مختلف مثل چین ، هند و مصر وجود داشته اما از نظر کیفیت، تنوع مواد و ظرافت قابل مقایسه با هنر خاتم کاری ایرانی نیستند و به همین دلیل در بسیاری از کتب، هنر خاتم کاری را یک هنر ایرانی می دانند، چراکه قوام این هنر در ایران به وقوع پیوسته است


درسال 1307 اوایل دوران پهلوی مدرسه صنایع مستظرفه به کوشش استاد محمد غفاری (کمال الملک) تأسیس و این هنرستان رونق و توسعه‌ای به هنرهای دستی کشور بخشید و پس ازآن کارگاه‌های خاتم‌سازی و چند کارگاه دیگر در وزارت فرهنگ و هنر سابق تشکیل شد .
آثار بجا مانده جمعی از هنرمندان اصفهان ،تهران وشیراز ،اتاق هفت در هفت متری خاتم‌کاری شده با تمامی وسایل موجود در آن ،در کاخ مرمر به مدت چهار سال، رهاورد همی ندوران است.
همچنین تالار خاتم مجلس شورای ملی با 400 متر مربع خاتم‌کاری.
هنر خاتم‌سازی بعد از انقلاب اسلامی در کارگاه خاتم‌سازی وزارت فرهنگ و هنر سابق تحت نام جدیدی با وابستگی به وزارت فرهگ و آموزش عالی ادامه یافت و از آن زمان تاکنون سمت وسوی طرح‌ها تغییر یافته و با حذف طرح‌های خارجی توجه بیشتری به سنت‌گرایی معطوف یافته وازآن به بعد خط و نوشته وارد خاتم شد.
تعریف خاتم

خاتم ترکیبی است از چند ضلعی‌های منظم با تعداد اضلاع متفاوت که با استفاده از مواد اولیه گوناگون در رنگ‌های مختلف تشکیل می‌شود. پنج ،شش ، هشت یا ده ضلعی است.
خاتم از هنرهای دستی دقیق و پرکار است که تولید و ساخت آن احتیاج به دقت و حوصله زیاد دارد .چند ضلعی‌هایی که درخاتم‌سازی به کـــار می‌آید.


http://img.tebyan.net/big/1390/11/22...2821130102.jpg






قدیمی‌ترین آثار هنری خاتم‌کاری شده باقی مانده عبارتند از:
- صندوق مرقد موسی بن جعفر و امام جواد در کاظمین مربوطه به دوران شاه اسماعیل صفوی در سال 906هجری قمری ساخته شده توسط استاد محمد جمعه.
- صندوق مرقد امام حسن عسکری در سامره و صندوق مرقد امام علی النقی مربوطه به همان دوره واستاد.
- صندوق خاتم ضریح نرگس خاتون مادر مهدی موعود که درهمان دوره ساخته و نصب شده.
- اثر بسیار زیبا و نفیس درب ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان که چندین بار توسط استادان این هنر ترمیم و مرمت شده است.
- درب خاتم امام‌زاده شاه رضا در قمشه (شهرضا) مربوطه به زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی .
- صندوق خاتم مرقد علی ساخته شده درزمان کریم خان زند و نصب آن درزمان لطفعلی خان زند
- صندوق خاتم مرقد سید الشهداء و ابوالفضل در کربلا
مواد اولیه در ساخت خاتم
انواع چوب (آبنوس- فوفل- گردو- بقم- عناب-نارنج- کهکم-کبوده)
انواع استخوان (استخوان و عاج فیل- استخوان شتر- استخوان اسب)
مفتولهای فلزی (برنج -آلومینیوموبعضاً نقره)
صدف- نخ پرک – سریشم – لاک
http://img.tebyan.net/big/1390/11/13...5197104146.jpg
مراحل تولید خاتم


ابتدا انواع چوبها واستخوان‌هارا دررنگ‌های مختلف تهیه کرده و با ابزار مخصوص خود به طول 30 سانتیمتروقطر 1تا 5/2میلی‌متر می‌برند وازآنها مثلث‌هایی تهیه می‌شود که پس از سوهان‌کاری تمام اضلاع آن به حالت دلخواه و مطابق با طرح درآمده و برای تکمیل طرح نیاز به مفتول‌های سیمی به صورت مثلث بوده که برای آماده‌سازی آنها نیز مراحل مختلفی طی می‌شود سپس برای درست کردن خاتم ابتدا طرح اشکالی که مورد نظر است را به وسیله استادکار کشیده واین مثلث‌ها ی چوبی ،استخوانی و فلزی با دستان بامهارت و استادانه هنرمند در کنار هم به وسیله سریشم قرار داده و چسبانده می‌شوند و به وسیله نخ محکم می‌گردند که از این کار اصطلاحاً «پره» درست می‌شود ،بعد از چند ساعت نخ‌ها باز شده واضلاع طرح سوهان‌کاری شده و چهار عدد از پره‌های ساخته شده را در کنار هم قرار می‌دهند و مجدداً با چسب به هم چسبانده می‌شوند که حاصل آن «توگلو» به دست می‌آید. مرحلهء بعدی که به «گل پیچی» مشهور است، به وسیله سیم مفتولی گردی که آن را به صورت شش ضلعی منظم آماده می‌شود وبه آن «شمسه» می‌گویند در اطراف هر ضلع شش سیم به وسیله سریشم چسبانده می‌شود و با نخ محکم می‌شود و حاصل آن طرح ستاره‌ای است ،این طرح‌ها آنقدر تکرار می‌شوند تا بر اساس طرح مورد نیاز در آمده و سپس در زیر فشار و پرس قرار گرفته و با چند مرحله برش‌کاری و چسبانده لایه‌های بسیار نازک چوب دراطراف آن طرح اولیه یک خاتم به وجود می‌‌آید که تمامی این مراحل از ابتدا تا بدین جا بیش از 400 مرحله کاری را شامل می‌شود.
مرغوبیت یک خاتم خوب به ریز نقشی ومنظم بودن طرح بستگی دارد که همهء اینها در مهارت استادکار در تهیهء مواد اولیه و نحوه کاربرد آن و حوصله و دقت بسیار زیاد خلاصه می‌شود.


خاتم‌ها بر اساس طرح ،رنگ ،شکل و ابعاد محل مورد استفاده بر روی سطح کار به‌وسیله چسب مخصوص چسبانده شده و با ایجــاد طرح‌های گوناگون و قرینه‌سازی تمامی سطح طرح به وسیله خاتم مزین می‌گردد که پس از برخی ترمیم‌ها ،سوهان، سمباده و بتونه‌کاری و نهایتاً ساییدن و صاف‌کردن سطح خاتم ،کار برای روغن‌کاری وجلابخشی به وسیله مواد مخصوص مانند سیلر و کیلرو پولیستر آماده می‌شود.
مرغوبیت یک خاتم خوب به ریز نقشی ومنظم بودن طرح بستگی دارد که همهء اینها در مهارت استادکار در تهیهء مواد اولیه و نحوه کاربرد آن و حوصله و دقت بسیار زیاد خلاصه می‌شود.
مهم‌ترین مراکز خاتم‌سازی درایران شیراز، اصفهان و تهران هستند که البته اکثر خاتم‌سازان در تهران اصفهانی یاشیرازی هستند.
تذکر مهم آنکه کلیه محصولات خاتم‌کاری شده بایستی دور از حرارت، رطوبت و نور مستقیم خورشید نگهداری و از تمیز کردن آنها با پارچهء مرطوب واز به کار بردن هر گونه جلاسنج بر روی سطوح خاتم اجتناب نمائید.

چرو 07-10-2013 03:59 PM

تاریخچه منبت کاری


هنر تزئینی و باستانی منبت که یکی از زیباترین و پرارزشترین آثار دستی هنرمندان کشور ما به شمار می رود، از قرن ها پیش مورد توجه ایرانیان بوده و می توان ادعا کرد که پایه و اساس اغلب هنرهای دستی امروز در این کشور و سایر ممالک جهان بر روی قواعد و اصول این هنر قرار دارد.
http://img.tebyan.net/big/1391/01/58...0249240124.jpg
آثار هنر منبت هم اکنون در تمام موزه ها، کاخهای سلطنتی، معابد و مساجد قدیمی ایران و سایر کشورهای جهان کم و بیش موجود می باشد. مشاهده این آثار نشان می دهد که عشق به زیبائی در تمام دوره ها، موضوع اصلی هنرهای ملی بوده است.
در دنیای امروز نیز برای هنر منبت ارزش و اهمیت خاصی قایلند و به همین جهت آثاری که در زمینه منبت کاری و سایر رشته های آن مانند مشبک و معرق کاری در نمایشگاههای بزرگ جهان عرضه شده است.
انواع هنرهایی که با منبت در ارتباطند عبارتند از:

طراحی


در حقیقت، طراحی یک پروژه ابتدائی است که موضوع و ایده هنرمند را برروی صفحات جامد منعکس می کند، البته این رشته باید توأم با فرا گرفتن نقاشی ووجود وسایل و ابزار لازم برای فن مزبور باشد.


منبت کاری



این رشته که خود به دو نوع ریز و درشت برروی چوب و عاج و استخوان انجام می شود شامل مجسمه سازی نیمرخ و تمام رخ -گلبرگهای اسلیمی، ختائی و غیره می باشد.


مشبک کاری



این هنر برای تزیین قابها و سایر وسایل تجملی به کار برده می شود و معمولاً بر روی چوبهای گوناگون و عاج و استخوان انجام می گردد.



معرق کاری و موزائیک


موزائیک و معرق کاری عبارت از قرار دادن چوبهائی به رنگهای طبیعی و عاج و استخوان و صدف در کنار هم و به هم آمیختن آنها و ایجاد یک سری نقشه های زیبا و بدیع مانند اشکال گوناگون هندسی، و برگ اسلیمی، مینیاتور و نظائر آن است.
درودگری
درودگری جزو اصول مقدماتی آموزش منبت کاری به علاقمندان و هنر جویان این فن است زیرا درودگری وسیله بسیار خوبی است برای شناساندن صحیح چوبهای مختلف و آموختن استیل کار به هنر جوی منبت کار.


رنگ کاری و رویه کوبی



این مرحله که به منظور زیباتر ساختن و جلا بخشیدن به کارهای منبت کاری است تقریباً در مراحل نهائی است و در هنر تزئینی منبت مورد نظر هنرمندان و صاحبنظران این فن می باشد. رنگ کاری و رویه کوبی علاوه بر افزودن بر زیبائی اثر، چوب را از گزند رطوبت و گرما و نظائر آن حفظ و حراست می کنند.
کارگاه منبت کاری چگونه ایجاد شد؟
منبت کاری نیز مانند خاتم کاری از هنرهائی است که در دوران صفویه راه پیشرفت و ترقی را به سرعت پیمود و هنرمندان منبت کار آثار بسیار زیبائی در این دوره از خود باقی گذاردند ولی در دوره قاجاریه به علت عدم توجهی که به هنر و هنرمندان شد، این هنر نیز در بوته فراموشی ماند و رو به انحطاط نهاد، تا این که با ظهور سلسله پهلوی خوشبختانه هنر منبت نیز مانند سایر صنایع مستظرفه مورد توجه خاص رضا شاه سر سلسله دودمان پهلوی قرارگرفت و موجبات احیای این هنر فراهم گشت و منبت کاری که تا این زمان در حال رکود بود مجدداً راه تکامل و تطور را پیمود.
در بین شهرهای ایران دو شهر آباده و شیراز از مراکزی است که در آن منبت کاری و سایر رشته های این هنر رواج بسیار دارد و مخصوصاً در شهر آباده هنر مزبور رونق بیشتری دارد. و در سال 1311 که حسب الامررضا شاه به منظور متمرکز ساختن هنرهای ملی، «هنرستان صنایع قدیمه» تأسیس گردید، مرحوم احمد امامی که از هنرمندان بنام و از استادان بزرگ منبت کاری به شمار می رفت و در شهر آباده سکنی داشت به منظور ایجاد کارگاه منبت کاری و تعلیم هنر جویان به تهران دعوت گردید. مرحوم احمد امامی به همراهی فرزند خود، علی امامی (رئیس فعلی کارگاه منبت کاری )به تهران آمد و کارگاه منبت، به همت این استاد فقید تأسیس گردید. مرحوم استاد امامی تا سال 1319 که در قید حیات بود خدمات ارزنده و شایان توجهی در جهت پیشرفت منبت و پرورش هنرمندان قابل و باذوقی در این زمینه انجام داد و آثار نفیس و زیبائی از خود باقی گذارد که فعلاً در موزه هنرهای ملی نگاهداری می شود.
منبت کاری نیز مانند خاتم کاری از هنرهائی است که در دوران صفویه راه پیشرفت و ترقی را به سرعت پیمود و هنرمندان منبت کار آثار بسیار زیبائی در این دوره از خود باقی گذاردند ولی در دوره قاجاریه به علت عدم توجهی که به هنر و هنرمندان شد، این هنر نیز در بوته فراموشی ماند و رو به انحطاط نهاد، تا این که با ظهور سلسله پهلوی خوشبختانه هنر منبت نیز مانند سایر صنایع مستظرفه مورد توجه خاص رضا شاه سر سلسله دودمان پهلوی قرارگرفت و موجبات احیای این هنر فراهم گشت و منبت کاری که تا این زمان در حال رکود بود مجدداً راه تکامل و تطور را پیمود.


بعد از در گذشت استاد احمد امامی ، فرزند با ذوق و هنرمند او علی امامی ریاست کارگاه منبت کاری را عهده دار شد و به آموزش و پرورش هنرجویان و علاقمندان این هنر پرداخت.
علی امامی به سال 1291 در شهر آباده دیده به جهان گشود و بعد از طی دوران تحصیلی، با شوق و علاقه وافری که به هنر آباء و اجدادی خود نشان می داد، تحت نظر و تعلیم پدر هنرمند خویش، به آموختن اصول مقدماتی فن منبت کاری مشغول شد وبا استعداد قابل توجهی که داشت پدرش او را به همراهی خود به تهران آورد.
علی امامی از این پس به ادامه کوششهای هنری در کارگاه منبت اشتغال ورزید و بعد از مرگ پدر، از آنجا که استادی لایق و با کفایت به شمار می رفت در رأس این کارگاه، به تعلیم هنرجویان و خلق آثار زیبا و پر ارزش منبت پرداخت آقای علی امامی تا کنون هنرمندان با ارزش و چیره دستی پرورش داده که هر یک از آنان در رشته های گوناگون این فن، مانند منبت کاری ـ مشبک کاری ـ معرق کاری ـ موزائیک و رنگ کاری به مقام استادی رسیده اند و کارهایشان در خور توجه و تحسین بسیار است.
فعلاً در کارگاه منبت کاری هنرهای زیبای کشور چهارده نفر هنرمند و هنر جو تحت نظر استاد علی امامی به تهیه آثار ارزنده هنری اشتغال دارند که در این جا از آنان به ترتیب یاد می شود:
آقایان پرویز زابلی ـ عباس شهمیرزادی ـ محمد طاهر امامی ـ عزیز الله ویزائی ـ عباس امین ـ قاسم شهریه ـ محمد علی شیرازی ـ حسن احیائی ـ شاپور گودرزی ـ حسین اعیان ـ اکبر حاجی قاسمی ـ حسن حلج ـ اکبر سریری ـ حسن آزاد خانی.
در بین این افراد هنرمندان و استادانی وجود دارند که هر یک در کارگاه مزبور متجاوز از بیست و پنج سال سابقه خدمت دارند، هنرمندانی چون زابلی ـ شهمیرزادی ـ طاهر امامی و ویزائی در زمره این افرادند.
• آثار قابل توجه

از جمله آثار پرارزش و ممتازی که تحت نظر و هدایت آقای علی امامی به وسیله هنرمندان کارگاه منبت کاری هنرهای زیبای کشور ساخته شده و موجبات شناساندن بیشتر کشور ما را به جهانیان فراهم ساخته کارهای زیر را می توان نام برد:
1) بوفه بزرگ هفده کشوئی منبت و معرق و مشبک کاری که در سال 1319 ساخته شده است. این اثر در زمان سلطنت رضا شاه ، در نمایشگاه امتعه وطن، به معرض نمایش گذارده شد و از طرف نمایشگاه مزبور به اخذ مدال نائل گردید.
2) کارگاه منبت کاری، در نمایشگاه دیگری که در سال 1325 از طرف وزارت فرهنگ در محل فعلی ساختمان مجلس سنا برگزار شده بود شرکت کرد و با نمایش آثار متعددی از معرق و منبت، مدالهائی ذیقیمتی دریافت کرد.
3) میز گرد به وسعت یک متر و پنجاه سانت که سطح آن از طرحهای شاه عباسی معرق و اطراف پایه های آن منبت کاری شده است. این میز بسیار نفیس در نمایشگاه سازمان صنایع کشور به معرض نمایش گذارده شد و مورد توجه و استقبال شرکت کنندگان در نمایشگاه مزبور قرار گرفت و مدال ممتاز نمایشگاه را کسب نمود. میز مزبور فعلاً در موزه هنرهای ملی نگاهداری می شود.
4) میز مربع مستطیل به طول 5 متر و به عرض یک متر و بیست سانت. کلیه سطح این میز از عاج و صدف و استخوان و چوبهای گوناگون با رنگهای طبیعی معرق کاری شده و اطراف میز از چوب فوفل به طور برجسته ساخته شده است. پایه این میز به سبک معماری است. میز مزبور در نمایشگاه جهانی بروکسل نمایش داده شد و مورد توجه و استقبال بینندگان و شرکت کنندگان واقع گردید و به اخذ مدال طلای«گراند پری» بزرگترین و ارزنده ترین جایزه نمایشگاه نائل گردید.
• آثار جدید

اخیراً کارگاه منبت کاری در تهیه آثار هنری خود، تنوعی بوجود آورده و آثار جدید و بسیار زیبائی عرضه کرده که از هر نظر تازگی دارد و می توان این آثار را نقطه تحول آشکاری در هنر منبت بشمار آورد.
سطح کارهای جدید از فلزات گوناگون ـ صدف - عاج ـ استخوان و چوبهای مختلف طبیعی است و این آثار شباهت زیادی به تابلوهای نقاشی دارد، به طور یکه تمایز این آثار از تابلوهای نقاشی در نظر اول برای بیننده امری دشوار و بلکه محال است.

چرو 07-10-2013 04:01 PM

هنر سوزن‌دوزی ترکمن


این هنر تاریخچه ای کهن در تاریخ سرزمین کشورمان دارد. گلدوزی مصور ترکمن از زمان سکاها

رایج بوده و در دیگر دوره ها بهمراه سایر دوخت و دوزها از رواج کامل برخوردار بوده است
.
http://img.tebyan.net/big/1391/01/24...2191406249.jpg

سوزن دوزی ترکمن که بدان سیاه دوزی نیز اطلاق می‌شود، در گذشته کاربرد فراوانی داشته است و در جامعه سنتی ترکمن برای تزیین لباس های مردان، زنان و کودکان و هم چنین پرده ها نیز استفاده می‌شد اما امروز عمدتاً در لباس زنان دیده می‌شود. نوع دوخت آن زنجیره فشرده و بسیار ریز است که در ترکمنی به آن «سانجیم» می‌گویند و بیشتر از نقوش هندسی و قرینه به صورت ذهنی بهره می‌گیرند.
این هنر تاریخچه ای کهن در تاریخ سرزمین کشورمان دارد. گلدوزی مصور ترکمن از زمان سکاها رایج بوده و در دیگر دوره ها بهمراه سایر دوخت و دوزها از رواج کامل برخوردار بوده است دوره اوج این هنر را در دوران افشاریه و زندیه و به خصوص قاجاریه باید دانست و آثار باقیمانده از این دوران خود گواه این مدعاست.
آن چه که معلوم است این که ترکمن ها از قدیم الایام به تهیه ابریشم که به عنوان ماده اصلی سوزن دوزی تلقی می‌شود پرداخته و دختران و زنان لباس های خود را با نخ های ابریشمین که با رنگ های طبیعی رنگرزی می‌شد، سوزن دوزی می‌کرده‌اند و این امر از نغمه‌های زنان ترکمن و در ادبیات شفاهی آن به وضوح مشخص است. مواد اولیه مورد مصرف در سوزن دوزی ترکمن شامل نخ و پارچه است. نخ ها انواع مختلفی داشته از جمله نخ های طبیعی چون ابریشمی ‌و پنبه ای و نخ های مصنوعی اکریلیک و... برای پارچه نیز از انواع ابریشمی ‌و پشمی ‌استفاده می‌شود.
پارچه های ابریشمی‌ جهت تهیه «چِرپِه» (روپوش کوتاه زنان)، «کورتِه» (روپوش بلند زنان)، «چاکمن» (روپوش مردانه) و پارچه های پشمی ‌برای دوخت «چابیت» (کت) استفاده می‌شود.
ابزارهایی که در رشته سوزن دوزی ترکمن از آن بهره می‌جویند عبارت است از سوزن کرول که خاص گلدوزی است، انگشتانه و قیچی. قیچی انواع مختلف داشته از جمله قیچی زیگزاگ، قیچی برش و قیچی خاص گلدوزی.
پارچه های ابریشمی‌ جهت تهیه «چِرپِه» (روپوش کوتاه زنان)، «کورتِه» (روپوش بلند زنان)، «چاکمن» (روپوش مردانه) و پارچه های پشمی ‌برای دوخت «چابیت» (کت) استفاده می‌شود.


مراحل تولید سوزن دوزی ترکمن

ابتدا لایه بندی و شیاردوزی پارچه که جهت ثابت نگه داشتن پارچه و سوزن دوزی صورت می‌گیرد. سپس تاباندن نخ ابریشم جهت استحکام بخشی نخ که به تعداد دو یا سه یا پنج لا با هم تاب می‌دهند. بعد ازآن، سیم کشی برای تعیین محدوده اصلی کادر جهت پیاده کردن طرح انجام می‌گیرد.
سیاه دوزی مرحله بعدی در سوزن دوزی ترکمن است که فضای طرح را با دوخت زنجیره و نخ ابریشمی‌ مشکی مشخص می‌کنند.
الوان دوزی، مرحله دوختن نخ های رنگی در داخل سیاه دوزی است. هم چنین دانه دوزی (آلاجه)، پس از دوخت زنجیره سیم کشی، بین دو سیم را دانه دوزی می‌کنند. مرحله آخر نیز سفیددوزی است.‌ این دوخت اصولاً در شلوار زنانه و در قسمت بالای سیم انجام می‌شود و از طرح های ساری ایچیان استفاده می‌کنند.
دوخت های ترکمنی انواع مختلفی دارد که از آن می‌توان دوخت زنجیره (کوجمه)، پَر، ساقه دوزی، تیغ ماهی(قایما)، دانه دوزی و «ایلمه» نام برد.
از دیگر مسایل مربوط به سوزن دوزی ترکمن، نقوشی که در این نوع سوزن دوزی به کار می‌رود.
http://img.tebyan.net/big/1391/01/14...8129921817.jpg

نقوش مذکور عمدتاً اشکال ساده شده عناصری است که در محیط اطراف هنرمند وجود دارد هم چون گلِ نقش، ساری ایچیان (عقرب زرد)، قوش قانات (بال پرنده)، دؤرت گؤز (چهار چشم)، قویموق، بورمه چیگین (بورمه)، قوچاق (کچه نقش)، تیرانا بورون، چاقماق، باغ نقش، بستانی، شلپه نقش و... که در گذشته پرده ها نیز بدین شکل تزیین می‌شده اند.
این نوع دوخت در مناطق ترکمن نشین از جمله گنبدکاووس، بندرترکمن، گمیشان، آق قلا، کلاله و... انجام می‌شود.
کاربرد سوزن دوزی ترکمن عمدتاً در لباس زنان، مردان و کودکان بکار می‌رود.
مهمترین فراورده های سوزن دوزی ترکمن یقه، سرآستین لباس، شلوار زنان (بالاق)، کلاه (آلین دانگی یا حلقه ای برای سر زنان)، بوءروک (عرقچین)، چابیت (بالاپوش زنانه)، بقچه، کوینه ک (پیراهن زنانه)، کورته بشمار می‌رود.
زنان و دختران ترکمن از دیرباز تاکنون به امر سوزن دوزی پرداخته اند که تعدادی از آنان در این منطقه صاحب نام شده اند از جمله سوناگل داش آیق(فروز)، اجو قرنجیک و...
مشکلات و معضلات گریبانگیر این رشته صنایع دستی

در ترکمن صحرا سوزن دوزی اصولاً فعالیتی خانگی و صددرصد زنانه است که بیشتر با بازار داخلی و به ویژه بازارهای خارجی ارتباط چندانی نداشته و یکی از معضلات هنرمندان این رشته، عدم شناخت آن‌ها از سلیقه امروز بازارهای هدف داخلی و خارجی و عدم برقراری ارتباط بین هنرمند، بازار و بازرگان است که طبعاً تاثیر مستقیمی ‌بر میزان فروش و تولید سالانه آن ها دارد.
از موارد قابل توجه در راستای حفظ بازار فروش می‌توان به ویژگی های این رشته هم چون وابسته نبودن به فناوری های نوین و گران قیمت و آسانی ایجاد کارگاه در مناطق شهری و روستایی نام برد.
علاوه بر آن، ایجاد مصارف کاربردهای متناسب با زندگی مدرن به عنوان نمونه تزیین رومیزی، کوسن، کلاهک آباژور، مانتو ، روتختی و... با سوزن دوزی ترکمن که موارد مصرف فوق موجبات فروش و ایجاد بازارهای هدف داخلی و خارجی (صادرات به صورت چمدانی) را برای هنرمندان منطقه فراهم می‌کند.

چرو 07-10-2013 04:06 PM

چاپ پارچه


این نوشتار به تاریخچه چاپ پارچه از آغاز تا امروز و تکنیک های متداول در چاپ می پردازد.

http://img.tebyan.net/big/1391/02/17...4017045124.jpg

قدیمی ترین مدرک مربوط به چاپ پارچه را از نقش دیواره های مقابر مصری مربوط به دو هزار هزار و صد سال ق.م بدست آورده اند و کهن ترین نشانه های موجود که از ساختن قالبهای شبیه قالبهای قلمکار حکایت دارد نیز در همین زمان با پارچه های باز یافته از قبور " سکاها" مکشوفه در سرزمین مصر است.
قدیمی ترین قالبهای تراشیده شده از سنگ همراه با آثار سفالی سده های چهارم و پنجم میلادی در حفاریهای نیشابور بدست آمده اند که در فواصل نقوش آن آثار باقی مانده از پشم به چشم می خورد. باتیک یکی از انواع چاپ سنتی است که بوسیله ماده ای مقاوم (ترکیبی از سقز, موم و پارافین ) بر روی پارچه ابریشم انجام می شود. صورت ابتدایی این پارچه در کشور چین و سپس در جزیره جاوه اندونزی رایج شد و به تدریج در کشورهای دیگر دیگر صادر شد. هر سرزمین با توجه سنت, سلایق و ذوق خود در آن تحولی ایجاد کرد. این هنر قبل از اسلام از طریق جاده ابریشم و بوسیله تجار آذربایجانی به ایران آمد و در آغاز بصورت ابتدایی آن (باتیک تک رنگ) در شهر تبریز رایج بود. صورت ابتدایی چاپ باتیک بدین ترتیب بود که از ترکیب برگ درخت مو, سود سوز آور و خاک رس ماده ای مقاوم و چسبناک بدست می آوردند و قسمتهایی از پارچه را بوسیله قلم مو با این ماده می پوشانده و تمامی پارچه را رنگرزی میکردند. پس از شستشوی پارچه قسمتهایی آغشته به چسب به رنگ اصلی پارچه و قسمتهای دیگر رنگین می شد.
در ایران به جای برگ موز از پیه گوسفند , موم خالص عسل و سقز خام این ماده را می ساختند که نام بین المللی آن " واکس باتیک " و در آذربایجان به "روغن کلاقه ای" موسوم است. در بدو ورود به ایران, چاپ باتیک به رنگ سفید بر زمینه مشکی انجام می شد که طرحهای آن به پر کلاغ شبیه بود و از این رو بنام کلاغه ای یا کلاقه ای شهرت یافت. پس از مدتی رنگ قرمز را با رنگ سفید بکار بردند که بصورت خال هایی بر زمینه سیاه یا سرمه ای ایجاد می شود. و به آن " سفید فلفلی" می گفتند و بر روی کرباس و با قابهای چوبی در اصفهان انجام می شد. از دوره صفویه, چاپ پارچه ابریشم به روش کلاقه ای در اسکو, کهنمو و باویل آذربایجان شرقی رواج یافت. چاپ قلمکار نوعی دیگر چاپ سنتی روی پارچه کتان, کرباس و ... می باشد که نقش های روی آن بوسیله قالب یا مهر چوبی ایجاد شده است. علت نامگذاری " قلمکار " به شیوه ابتدایی تولید آن باز می گردد, که در گذشته با قلم روی پارچه طرحهای مورد نظر را نقاشی ( به اصطلاح قلم گیری ) کرده و سپس با مواد شیمیایی ویژه ای, رنگها را بر آن تثبیت می کردند. به مرور و به جهت دسترسی و ایجاد یکنواختی و هماهنگی نقوش, استفاده از مهرهای چوبی, جایگزین قلم مو شد. به نوشته محققین, قلمکار سازی از اوایل قرن هفتم هجری قمری و هم زمان با حمله مغول در ایران رایج بود. قدیمی ترین قلمکار ابریشمی در مجموعه " ژرم پشون" نگهداری می شود و متعلق به قرن 12 ه.ق است و ظاهرآ متعلق به اصفهان می باشد. رونق قلمکار سازی ایران از دوره صفوی آغاز و به اواسط دوره قاجار ختم می شود. شهر اصفهان یکی از مراکز عمده این هنر بود. در این شهر هنرمندان قلمکار ساز به تولید و عرضه محصولات مختلف قلمکار با عالیترین کیفیت می پرداختند. یزد از دیگر مراکز تهیه پارچه قلمکار بود. از میان قلمکارهای ویژه البسه یک نوع به نام " دگله " معروف بود که بر لباسهای مردانه و زنانه تهیه می شد. قلمکار کاربردهای دیگری نظیر پارچه های سفره, دستمال, سجاده, پرده, رو میزی, رو تختی, رویه کوسن و ... دارد مراحل چاپ كلاقه ای باتیك
در ایران به جای برگ موز از پیه گوسفند , موم خالص عسل و سقز خام این ماده را می ساختند که نام بین المللی آن " واکس باتیک " و در آذربایجان به "روغن کلاقه ای" موسوم است. در بدو ورود به ایران, چاپ باتیک به رنگ سفید بر زمینه مشکی انجام می شد که طرحهای آن به پر کلاغ شبیه بود و از این رو بنام کلاغه ای یا کلاقه ای شهرت یافت.


صمغ گیری ابریشم

قبل از چاپ ، پارچه را رنگ پذیر می كنند . مقداری آب وصابون را در ظرف مسی تا 50درجه سانتی گراد حرارت می دهند ، سپس كربنات دو سود را به آن افزوده و حل میكنند . پارچه را به مدت نیم ساعت در این محلول قرار داده ، می جوشانند تا كاملا" سفید شود . سپس با آب سرد آبكشی ، خشك و اطو می كنند تا برای چاپ آماده شود .
ساخت قالب

برای ساختن قالب ، ابتدا نقشه اصلی را روی كاغذ كشیده ، رنگ می كنند . سپس نقشه را به تفكیك رنگ روی كاغذ های دیگر كپی كرده ، هرقطعه را با چسب روی تخته سه لا چسبانده و اطراف آنرا می برند . برای طرحهای ظریف ورقه آهنی مناسب تر است . با چسباندن قطعه های بریده شده روی سطح قالب ، دیگر قالبهای مثبت ومنفی آماده می شود . تهیه واكس باتیك
سقز را در ظرف مسی و با حرارت ذوب می كنند بطوریكه پخته و كف آن كاملا" از بین برود . در مرحله بعد پیه و سپس موم را افزوده و می جوشانند تا بخوبی مخلوط شود . در پایان محلول حاصل را از صافی ریز عبور داده تا آماده مصرف شود . با این ماده مقاوم به وسیله قابهای نقش یا لوله های هدایت كننده ماده مقاوم ( تیان ) می توان به طرح اندازی بر روی پارچه پرداخت . پس از رنگ آمیزی ، این ماده مقاوم از روی پارچه برداشته می شود .
http://img.tebyan.net/big/1391/02/17...1471422384.jpg

رنگرزی

سه نوع رنگ برای رنگرزی ابریشم طبیعی موجود است
رنگهای ری اكتیو
رنگهای جوهری رنگهای بازیك و بازیكا
رنگهای گیاهی باتیك گیری
به معنی زدودن پارچه از واكس باتیك در پایان رنگرزی می باشد . بدینصورت كه مقداری پیه خالص گاو یا گوسفند را در ظرفمسی ریخته با حرارت دادن آب می كنند و پارچه چاپ شده را در ظرف غوطه ور می كنند و مرتب حركت می دهند تا بدینوسیله واكس باتیك در پیه حل شود ، پارچه را بیرون آورده ، می فشارند ، تا درجریان هوا سرد شود .
شستن پارچه

برای شستشوی پارچه باید از صابون بدون سود و رنده شده استفاده كرد . صابون رنده شده را در ظرف آب حل می كنند و روی حرارت بتدریج می جوشانند . پارچه باتیك گیری شده را در ظرف آب گرم دیگری قرار داده و با آب صابون تهیه شده می شویند. در بعضی موارد پس از شستشو و خشك شدن پارچه ، آنرا با نشاسته و سریشم آهار می دهند.
شیوه های گوناگون چاپ باتیك

چاپ مستقیم
در این شیوه چاپ ، رنگ بصورت مستقیم و به وسیله قلم موی پهن ، روی استامپ قالب ، بر روی پارچه قرار می گیرد .
چاپ برداشت
در این روش ابتدا پارچه رنگرزی و سپس به كمك چاپ ، رنگ زمینه پارچه طبق طرح برداشته می شود.
چاپ با شابلون
با قرار دادن شابلون نقش بر روی پارچه و استفاده از غلطك رنگ ، طرح و رنگ بر روی پارچه منتقل می شود .
نقاشی باتیك بر روی پارچه ابریشمی
در این روش قسمتهایی از پارچه به كمك ماده مقاوم و به وسیله قلم مو تیان ( Tiyan) پوشانده می شود و بخش های دیگر به وسیله قلم موی مخصوص آبرنگ و با استفاده از رنگهای ری اكتیو ، بازیك ، رنگهای خمیری مانند اكرولیك و ... ، رنگ گذاری می شود .
قدیمی ترین قلمکار ابریشمی در مجموعه " ژرم پشون" نگهداری می شود و متعلق به قرن 12 ه.ق است و ظاهرآ متعلق به اصفهان می باشد. رونق قلمکار سازی ایران از دوره صفوی آغاز و به اواسط دوره قاجار ختم می شود.


شیوه تار عنكبوت باتیك شكسته
پس ازایجاد طرح به كمك ماده مقاوم و رنگ آمیزی پارچه ، قبل از برداشتن ماده مقاوم ، با مچاله كردن پارچه ، موم روی آنرا تركدار می كنند و مجددا" پارچه را رنگ آمیزی می كنند . بدین ترتیب رنگ در تركهای موم نفوذ كرده و نقوش جالبی بر روی پارچه پدید می آید .
شیوه باندا
در این روش ، پس از تا كردن ، گره زدن یا پیچیدن پارچه ، آنرا با مقداری نخ نایلونی نازك محكم می بندند . به قسمتهای مورد نظر رنگ می زنند ( در رنگ فرو می برند و یا با قلم مو به پارچه رنگ می زنند ) . سپس پارچه را می شویند ، نخها و گره ها را باز می كنند و آنرا خشك می كنند . در این روش می توان به تعداد رنگهای مورد نظر این مرحله را تكرار كرد و مانند شیوه چاپ واكس گذاری و سپس واكس گیری كرد تا رنگها ثبات بیشتری داشته باشند .
شیوه بدون رنگرزی و بدون تهیه رنگ برای نقاشی
چاپ با استفاده از شمعهای رنگی روی پارچه ابریشم طبیعی
شیوه پاشیدنی
با اغشته كردن پر یا ساقه های جارو و ... در واكس باتیك داغ و پاشیدن آن بر روی پارچه و رنگ آمیزی آن .
شیوه قلم موئی
با استفاده از قلم موی پهن برای زدن واكس به پارچه و سپس رنگ زدن آن

چرو 07-10-2013 04:11 PM

هنر فلزکاری در عهد ساسانی


هنر دوران ساسانی از جمله درخشان ترین ادوار هنر ایران قبل از اسلام است. این مقاله به صورت خاص به هنر فلزکاری رایج در این دوران می پردزد.
http://img.tebyan.net/big/1391/03/21...1013764125.jpg
اردشیر بابکان حکومت ساسانیان را در سال 224 میلادی تأسیس کرد که تا سلطه کامل مسلمانان در ایران ادامه داشت .
شواهد باستان شناسی موجود ، سکه ها و کتیبه های به دست آمده ، حاکی از آن است که سرزمینهای وسیعی زیر تسلط پادشاهان ساسانی بوده اند . در این دوره تولید انبوه اشیاء فلزی در کنار دیگر هنرها باعث گسترش امر تجارت و در نتیجه موجب پیشرفت اقتصادی شد . با روابط بازرگانی و جنگهای مداوم ایرانیان و رومیان عوامل هنری روم در ایران نفوذ کرد و این تأثیرات در بعضی از اشیاء دوره ساسانی به وضوح مشاهده می شود .
به عنوان نمونه می توان از تصاویر زنان رقصنده نام برد که مکرراً روی ظروف نقره ای ساسانی نقش شده است . همچنین تنگی با نقش مرد نیرومندی ( احتمالاً هرکول ) که در حال نبرد با یک قوچ است نیز دیده می شود که نقش این تنگ تأثیر هنر یونانی و رومی را در هنر ساسانی به وضوح نشان می دهد . هنر ساسانی و به خصوص هنر فلز کاری آن هنری درباری است . احتمالاً در کنار کاخهای سلطنتی کارگاههایی برای ساختن این اشیاء گرانبها و تجملاتی وجود داشته است .
در این کارگاهها از نقره برای ساختن ظروف مختلف و از طلا برای زراندود کردن آنها استفاده می شد . هنر مردمی نیز تحت تأثیر این هنر درباری بوده است و در مواردی که توانایی استفاده از فلزات طلا و نقره برای ساخت ظروف نبود هنرمندان آلیاژهای کم بها از جمله سفیدروی را به کار می گرفتند و با پیروی از همان شیوه تجملاتی ، آثار زیبایی می ساختند که در جای خود شواهدی در این زمینه ارائه خواهد شد .
مهمترین آثار فلزی که از دوره ساسانی باقی مانده ، ظروف نقره ای هستند که شماری از آنان زراندود شده اند .
برخی از این ظروف نقره ای دارای خط نوشته هستند که بیان کننده نام صاحب ظرف و مشخصه وزن آن است . این ظروف که تاکنون اطلاع دقیقی از محل ساخت آنها به دست نیامده دارای شکلهای مختلفی هستند که رایجترین آنها عبارتند از :


1) بشقابها

این بشقابها دارای دیواره کوتاه هستند و منقوش به تصاویر گوناگونی مانند شکار شاهان ، شاه و ملکه بر تخت نشسته ، شاه بر تخت نشسته همراه با ملازمان ، حیوانات ترکیبی زمینه این نقوش با پیچکها ، برگهای مو ، نقوشی به شکل قلب ( این نقوش از دوره اشکانیان متداول شده و چـنان که قـبلاً ذکر شـد می توان آن را تـأثیر هنـر هلنی دانست ) و پرندگان و بوته انار و میوه آن و … تزئین شده است .
هنر ساسانی و به خصوص هنر فلز کاری آن هنری درباری است . احتمالاً در کنار کاخهای سلطنتی کارگاههایی برای ساختن این اشیاء گرانبها و تجملاتی وجود داشته است . در این کارگاهها از نقره برای ساختن ظروف مختلف و از طلا برای زراندود کردن آنها استفاده می شد


2) کاسه های نیمکره ای

با نقوش مختلفی مانند : نوازندگان ، رقاصان و … همراه با نقوش زمینه متداول در این دوره .


3) تنگها

از نظر شکل بسیار متنوع هستند و اکثر آنها زراندود شده اند . به طور مثال تنگهایی با بدنه گلابی شکل ، دهانه دارای آبریز منقار مانند ، دسته بلند با تزیین بالای دسته ، پایه بلند حلقوی و یا قیفی شکل . همچنین تنگهایی بدون دسته و پایه که دهانه آن ساده و بدون آبریز است و بر آنها نقوش متنوعی مانند: حیوانات ترکیبی ، زنان رقصنده ، سایر نقوش مرسوم در دوره ساسانی ترسیم شده است .
4) ظروف کشکولی شکل با نقشهای متنوع
http://img.tebyan.net/big/1391/03/56...6133159170.jpg
5) ریتونها
ظروفی هستند که مانند لیوان برای آشامیدن مایعات از آنها استفاده می شد و به شکل مجسمه حیوان ، ویا انتهای آنها به شکل نیمتنه حیوان ساخته می شد. ساختن این گونه ظروف از زمانهای پیشین مرسوم بوده است و نمونه های زیبائی از آن به شکل بزکوهی ، قوچ و … همراه با نقوش متداول این دوره در دست است .


6 ) ظروفی به شکل مجسمه کامل حیوان

لازم به توضیح است که به علت جنگهای که بین خسرو دوم و هراکلیوس ( هرقل ) امپراطور روم اتفاق افتاد ، و سپس با آمدن اعراب به ایران ، مقادیر متنابهی از اشیاء سیمین و احتمالاً زرین به غارت رفت و یا برای ساختن سکه ذوب شد ، به همین علت تعداد اشیاء نقره ای که از دوره ساسانی به دست آمده بسیار محدود است . اکثر ظروف نقره ای این دوره در خارج از مرزهای کنونی ایران کشف شده اند و آن تعدادی که در ایران به دست آمده به علل مختلف تاریخ و منشأ درستی از آنها در دست نیست .
در دوره ساسانی از آلیاژ مفرغ برای ساختن اشیاء گوناگون استفاده بسیار شده است . اشیایی مانند ، جنگ افزار ، مجسمه های کوچک قطعات پایه تخت به شکل گیرفن ( حیوان ترکیبی با سرپرنده ) ، احتمالاً با تزئینات باقی نمانده است .
در اواخر دوره ساسانی کاربرد سفیدروی برای ساختن ظروف مورد توجه بیشتری قرار گرفت . دلیل این امر رنگ و شفافیت طلا و نقره مانند سفیدروی است که موجب می شد آن طبقاتی که نمتوانستند از نقره استفاده کنند ، ظروف ساخته شده از سفیدروی را جایگزین آن کنند .
به علت جنگهای که بین خسرو دوم و هراکلیوس ( هرقل ) امپراطور روم اتفاق افتاد ، و سپس با آمدن اعراب به ایران ، مقادیر متنابهی از اشیاء سیمین و احتمالاً زرین به غارت رفت و یا برای ساختن سکه ذوب شد ، به همین علت تعداد اشیاء نقره ای که از دوره ساسانی به دست آمده بسیار محدود است . اکثر ظروف نقره ای این دوره در خارج از مرزهای کنونی ایران کشف شده اند و آن تعدادی که در ایران به دست آمده به علل مختلف تاریخ و منشأ درستی از آنها در دست نیست .


از انواع آلیاژهای مورد استفاده در اواخر دوره ساسانی که دارای ظاهری نقره مانندند از آلیاژ سرب و روی می توان نام برد .
با این آلیاژ در سده ششم ـ هفتم میلادی ظروفی با همان شکلهای متداول دوره ساسانی ساخته می شد. به کارگیری این دو آلیاژ ـ سفیدروی وسرب و روی ـ از یک طرف درباری بودن هنر ساسانی را مشخص می کند و اینکه چگونه مورد تقلید و پیروی حکام محلی و دیگر طبقات جامعه قرار گرفته ، و از طرف دیگر بیانگر این مطلب است که ضعف دولت مرکزی و کاهش قدرت سیاسی در اواخر دوره ساسانی سبب کاهش توان اقتصادی آنان شده است .
با توجه به توسعه فلزکاری طی این ادوار ، و با بررسی نمونه های ارزنده و زیبای به جای مانده از دوره ساسانی که حاکی از پیشرفت تکنیک ساخت و روشهای متنوع تزیینی است ، و با مطالعه اشیاء فلزی باقیمانده از دوره اسلامی می توان گفت که سنت هنر فلزکاری ساسانیان ، در دوره اسلامی ادامه یافت . در واقع باید توجه داشت که بنیان هنر فلزکاران دوره اسلامی بر این مبنا قرار گرفته است .

چرو 07-10-2013 04:14 PM

صنایع دستی در لرستان


این نوشتار به توصیف صنایع دستی مرسوم در استان لرستان پرداخته است.
http://img.tebyan.net/big/1391/03/15...2710719471.jpg
صنایع دستی هر قوم و ملتی، معرف ذوق و خلاقیت های آنان در پاسخ به ضرورت های مادی و معنوی در مرحله مشخصی از گسترش تاریخی است. انسان ها با توجه به خصوصیات فردی و نوع نیازهایشان، همواره در ستیزی دائمی با طبیعت به سر برده و با به فعلیت در آوردن ذوق و اندیشه و احساس، درصدد تغییر دادن و تصرف در ساخت طبیعت برآمده اند تا به جبران کمبودها و هر آن چه که هستی آن ها را از داشتنش محروم کرده دست یابند. صنایع دستی تجلی ویژگی های فرهنگی و مظهری تمدن انسان های هر جامعه در گذر تاریخ است.
در استان لرستان صنایع دستی ثمره دست هایی است که عشق را از قلب خود جاری ساخته و با انگشتان خود با یاری تار و پود بر گلیم و جاجیم ترسیم کرده و یا با تلنگرهای چکش آن را حک می کنند. قالیبافی از مهم ترین رشته های فعال اقتصادی استان لرستان است که در حال حاضر متداول ترین صنعت دستی است. مراکز تولید قالی بیشتر در شهرهای خرم آباد، الیگودرز، دورود و روستاهای تابعه است. در فصل تابستان که روستائیان به کشاورزی اشتغال دارند، تولید آن کمتر است. نقوش قالی ها، نقش لچک، ترنج و با زمینه سرمه ای، لاکی و کرم است.
صنایع دستی لرستان در سه نوع متمایز عشایری، روستایی و شهری شکل گرفته اند. بیشتر تولیدات صنایع دستی عشایری به مصرف خانوار می رسند و کمتر به بازار عرضه می شوند. انواع صنایع دستی عشایر استان لرستان عبارت اند از: سیاه چادر، چیت، قالی و گلیم. صنایع دستی روستایی را قالی، گلیم، رنگرزی و جاجیم بافی تشکیل می دهند و عمده صنایع دستی شهری نیز خراطی، نمدبافی، قلم زنی، ورشوسازی، قالی، موج و گلیم بافی هستند.
هنر ورشوسازی در لرستان از هنرهای دستی به شمار می آید که به دلیل کمبود مواد اولیه با آینده ای تاریک مواجه است. امروز به علت عدم تولید ورق ورشو در جهان این فلز در ایران نیز کمیاب شده و هنرمندان ورشوساز برای تولید مواد اولیه آن با مشکلات زیادی مواجه هستند


پیشینه تاریخی لرستان در بخش صنایع دستی، درخشان است و آن را باید در آثار کشف شده از غار«کلماکره» جستجو کرد. پتانسیل های قوی در بخش صنایع دستی لرستان، انتظارات را از این استان بالا می برد. لرستان سالیان سال است که با هنرمندی زنان و مردان خود در سراسر دنیا می درخشد اما این هنر در برخی از رشته های صنایع دستی از جمله ورشو سازی، امروز مسیر فراموشی را پیموده و بسیاری از آثار ارزشمند این رشته ها، مسوخ شده لقب گرفته اند. صنایع دستی لرستان همواره مجالی برای بروز ذوق و سلیقه لرستانی ها در ادوار تاریخ بوده است. از زمانی که گلیم ها و جاجیم های بافته شده دست زنان لر، زیبنده نمایشگاه های بین المللی شد و یا شاید از دورتر و هنگامی که اولین سماور ورشویی ایران به دست استاد میناگر در بروجرد ساخته شد و یا شاید حتی قبل تر از آن هنگامی که زیورآلات مفرغی آذین بخش گیسوان زنان لر بود، اوج هنرمندی این مردمان جهانیان را شگفت زده کرده بود.
http://img.tebyan.net/big/1391/03/13...5910522197.jpg
به طور کلی صنایع دستی لرستان در قالب سه بخش صنایع دستی رایج لرستان، صنایع دستی بومی استان و رشته های اولویت دار استانی قابل بررسی هستند. فرش بافی، ورشوسازی، گلیم بافی، قلمزنی روی ورشو، جاجیم بافی، خراطی چوب، نمد مالی، ساخت و قلم زنی مصنوعات ورشویی، سیاه چادر بافی، گیوه دوزی و گیوه بافی از جمله صنایع دستی بومی لرستان محسوب می شود که خاص این منطقه از کشورمان است. هنر ورشوسازی در لرستان از هنرهای دستی به شمار می آید که به دلیل کمبود مواد اولیه با آینده ای تاریک مواجه است. امروز به علت عدم تولید ورق ورشو در جهان این فلز در ایران نیز کمیاب شده و هنرمندان ورشوساز برای تولید مواد اولیه آن با مشکلات زیادی مواجه هستند. آینده مبهم هنر ورشوسازی در لرستان تنها نمونه ای از رشته هایی است که امروز به سرعت در حال فراموشی و زوال هستند. هشت رشته از صنایع دستی این استان شامل رشته های پوستین دوزی، چوقادوزی، ریسمان بافی، سیاه چادربافی، چیت بافی، زیلو، حصیر بافی و نمدبافی از جمله رشته های این استان هستند که خطر منسوخ شدن آن ها را تهدید می کند. اما 40 رشته صنایع دستی در لرستان فعال است، و به منظور احیا این هشت رشته منسوخ شده برنامه هایی در معاونت صنایع دستی استان در دست برنامه ریزی است که در دو فاز مختلف اجرا خواهد شد. در فاز اول مستندسازی از رشته های فراموش شده صنایع دستی است که عکس، فیلم و آرشیو کاملی از این صنایع تهیه می شود. در فاز بعدی، این معاونت به دنبال خریداری آثار باقی مانده از این صنایع و هم چنین هدایت استادان این رشته ها به سمت آموزش به خصوص در مناطق روستایی و عشایری است. برخی تزئینات زندگی روستاییان که در گذشته های دور اهمیت بسیاری به آن ها داده می شد اکنون به دست فراموشی سپرده شده و کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. در حال حاضر بیش از چهار هزار و 500 کارگاه فعال صنایع دستی در استان لرستان وجود دارد. بیش از 80 هزار نفر در استان لرستان به صورت مستقیم و غیرمستقیم در زمینه صنایع دستی مشغول به فعالیت هستند. یکی از راه های احیا صنایع دستی استان هایی نظیر لرستان یافتن بازار فروش است. از جمله این برنامه ها ایجاد بازارهای فروش نوروزی در نوروز 88 است. در این استان در مجموع 65 غرفه انتظار گردشگران نوروزی را می کشد. از جمله مراکزی که برای فروش هنرهای سنتی و صنایع دستی این استان در نظر گرفته شده پامنار شهرستان خرم آباد در منار آجری میدان امام حسین است. هم چنین تکیه موثقی شهرستان بروجرد با 20 غرفه و شهرستان پلدختر با 15 غرفه آماده فروش صنایع دستی این استان به گردشگران نوروزی هستند.

چرو 07-10-2013 04:17 PM

خاتم کاری، ختم هنر ایرانی


هنر خاتمکاری، از جمله هنرهای اصیل و زیبای ایرانی است که می توان در آن ظرافت هنر و اندیشه هنرمند ایرانی را مشاهده کرد.

همانطور که متوجه شدید، تهیه خاتم بسیار زمانبر و پر مشقت است و شاید به همین دلیل آن را خاتم نامیده اند چرا که ختم هنر و ظرافت ایرانی است . متاسفانه در سالهای اخیر با ورود خاتمهای کارخانه ایِ چینی!!! بازار کار هنرمدندانی که عاشقانه به زنده نگه داشتن این هنر پرداخته و چشمان خود را کم سو کرده اند، بسیار کساد شده است. بیایید به عنوان یک ایرانی، از این هنر زیبا، ظریف و پر مشقت، حمایت کرده و از خرید اجناس چینی و بی کیفیت اجتناب کنیم.
http://img.tebyan.net/big/1391/04/63...5395714112.jpg
در سال 1937 وقتی که رضا شاه پهلوی می خواست چهارصد متر مربع دیوار کاخ جدید خود در تهران را خاتمکاری کند، از روش فنی که قرنها در ایران متداول و به خاتمکاری یا خاتمبند مشهور بود استفاده کرد. وقتی " آرتور پوپ" ، ایران شناس فقید، می گوید: " ... یک جفت در که متعلق به سال 1591میلادی است و زمینه آن از چوب گردوست با استخوان و چوبهای دیگری روی آن موزاییک کاری شده که آن را خاتمبند می نامند..." منظورش همین خاتمکاریست. رضاشاه هفتاد خاتمکار را با شاگردانشان سه سال به کار گماشت تا کار خاتم کاری دیوار کاخ پایان یافت و این بدان معناست که تا آن زمان این هنر سخت پایدار است. خاتمکاری هنوز هم برای تزیین صندوقها و جعبه ها، قاب عکس و تکه های سازهای موسیقی و... بکار می رود ولی متاسفانه کیفیت آن بسیار کاهش یافته است.
در آثار بجای مانده از خاتم دوران گذشته،در هر اینچ مربع یک خاتمکاری معمولی، بیش از ششصد تکه کوچک بکار برده شده است و دقت تا این حد بالای هنرمند ایرانی در زمان حال همچنان جای شگفتی دارد.
مراحل کار خاتمکاری:

1- بریدن و آماده کردن مواد خام.
خاتمکار یا خاتمساز ( خاتمبند) باید مواد خام خود یعنی چوب، استخوان، فلز و... را مدتها قبل از اینکه کار خاتم سازی را آغاز کند آماده کند.در مرحله اول وی احتیاج به چوبهایی دارد که رنگهای آن متنوع باشد. رایج ترین چوبها عبارتند از: رنگ قرمز چوب عناب، رنگ زرد روشن چوب نارنج، رنگ سرخ تیره چوب فوفل. برای کارهای گرانبها از چوب آبنوس و چوب قهوه ای ساج نیز استفاده می شود.
سپس خاتم کار چوبها را با اره بغل شش بُر به قطعات نازک به اصطلاح خودشان " لا" می برد. ضخامت هر لا 23/0 و ابعاد آن 5*70 سانتی متر است. لاهای نازک را " لای مثلث" یا " لای بغل شش" یا " لای یک لایی" می نامند؛ علت اختلاف نام آنها بدلیل طرز بریدن آنهاست. سپس آنها را در گوشه ای می گذارند تا خشک شود.
استخوان شتر را هم به همین طریق به نوارهای کوچکی بریده و آن را در داخل ظرفهای سفالی به نام " هسین" می گذارند. توی این ظروف، آب آهک قرار می دهند و استخوانها را حدود 3ماه در آن قرار می دهند تا سفید شود.
در سال 1937 وقتی که رضا شاه پهلوی می خواست چهارصد متر مربع دیوار کاخ جدید خود در تهران را خاتمکاری کند، از روش فنی که قرنها در ایران متداول و به خاتمکاری یا خاتمبند مشهور بود استفاده کرد


در مرحله بعدی مجددا چوبها و استخوانها را برش های بسیار ریز می دهندو به آن " شش" می گویند که پهنای هر کدام آن 24/0 سانتی متر است. بعضی از شش های استخوانی را به هم بسته و آن را در ظرف دییگری که دارای محلول خورنده سبز رنگی است می گذارند. این محلول سبز، شامل سرکه و نشادر است که براده مس به نام "سواله ی مس" و "دم چرخ" مس به آن اضافه شده است. " شش" ها 4 تا 6 ماه در آّب سبز می ماند تا اینکه اثر اسیدی مس در آن نفوذ کرده و رنگ آن را سبز کند. برای کارهای خاتمکاری گرانتر، بجای استخوان شتر از عاج فیل استفاده می کنند.
سپس نوبت آماده کردن " شش" های فلزی می رسد. ششهای فلزی اغلب برنج و در موارد استثنایی از نقره ساخته می شوند. مفتول برنج را به قطعات 70سانتی متر بریده و با چکش دم پهن در قالبهای آن را به صورت شیارهای مثلثی در آورده و بدین ترتیب یک شکل منظم مثلث به نام " سه پخ" در می آید.
سپس زمان به شکل درآوردن ششها آغاز می گردد. ششهای کوچک متساوی الاظلاع را " مثلث"، ششهای بزرگتر با قاعده بزرگ را " بغل شش"(سه گوش) و ششهای الماس گون را " جو" می نامند. خاتمکار برای اینکه شکلهای مورد نیاز خود را بدست آوردروی یک تخته که دارای شیارهایی است و به صورت قالب عمل می کند و " سیم مساوی" نامیده می شود، ششهای آماده را بر طبق نقشه خود قرار می دهد و روی آن " سوهان دم پهن" می کشد و شکل معینی را بدست می آورد. بدین ترتیب چوب، استخوان و ششهای سی کامل شده و در بسته های بزرگ به گوشه ای گذاشته می شود.
http://img.tebyan.net/big/1391/04/89...5123041254.jpg

2- سوار کردن شش های مرکب و میله.
خاتمکار در این مرحله ، طرحی که مورد توجه اوست انتخاب می کند، مثلا ترکیبی از اشکال مثلثاتی در داخل شش گوشهای منتظمیا مثلثات بزرگ. با داشتن لااقل سه نوع چوب رنگی و فلز و استخوان می توان ترکیبات احتمالی بسیار متنوع و زیاد را تشکیل داد.
3- به هم بستن گلها و بسته بندی آنها.
وقتی تمام میله ها آماده شد طول اصلی آنها که 70 سانتی متر است به 8تکه که هر کدام 75/8 سانتی متر یا بیشتر است بریده می شود. سپس خاتمکار با درنظر گرفتن بزرگی کار لایه های استخوان را آماده و نیمی از آن را با قطعاتی که دو سر آن چسب زده شده و به ارتفاع کار مورد نظر می باشد، گرد می آورد.
سپس گلهای شش گوش کوتاه و میله مثلثاتی را روی این تخته ها یا استخوانها می چسباند. سپس تخته دیگری روی آن قرار می دهد و همه این مجموعه را میان دو تخته گیره قرار میدهد. سپس دو تا " گوه" هم روی آن گذاشته و با چکش هر دو " گوه" را می کوبد تا سفت شود. این منگنه را " تنگ زنگیره" می نامند. بسته بندی این میله ها را " قامه" می گویند.
4- بریدن بسته ها و لایه های پشت.
خاتمکار با اره بسیار نازک " قامه ها" را به قطعاتی به ضخامت3میلیمتر می برد. برش آنها نسبت به محور شش ها قائمه است.
" آصر" ، که عبارت از تخته های پشت بند به ضخامت 6میلیمتر می باشد، برشهای خاتم (لایه ی دو سایه) را یکی در کیان ، در جعبه ای به نام " توره" که معمولا 12 برش خاتمکاری گنجایش دارد چسبانده و این بسته را میان منگنه (تنگ) چوبی و گوه قرار می دهند.
تهیه خاتم بسیار زمانبر و پر مشقت است و شاید به همین دلیل آن را خاتم نامیده اند چرا که ختم هنر و ظرافت ایرانی است . متاسفانه در سالهای اخیر با ورود خاتمهای کارخانه ایِ چینی!!! بازار کار هنرمدندانی که عاشقانه به زنده نگه داشتن این هنر پرداخته و چشمان خود را کم سو کرده اند، بسیار کساد شده است. بیایید به عنوان یک ایرانی، از این هنر زیبا، ظریف و پر مشقت، حمایت کرده و از خرید اجناس چینی و بی کیفیت اجتناب کنیم


5- برش طولی توره ها و سوار کردن ورقه ها.
توره را بریده و به صورت ورقه های نازکی قاچ می دهند . این کار نیز با اره بسیار ظریف انجام می شود. برشها به طریقی انجام می شود که اولین برش، لایه ی دو سایه را به دو قسمت مساوی تقسیم کندو برش بعد آصر نخست را شکاف دهدو همین عمل را تکرار می کنند تا 24ورقه که لایه ای در حدود5/1 میلیمتر خاتمکاری در یک طرف و 3میلیمتر آصر در سوی دیگر درست کند
سپس ان ورقه ها را روی تخته رنده کشویی مخصوص، صاف کرده سمباده می زنندو به شیئی که باید تزیین شود می چسبانند.
برای چسباندن از چسب مخصوص استفاده می کنند.
در برخی خاتمها برای زیباتر شدن کار یک حاشیه خاص دور شئی را می گیرد که به آن " مُدخِر" می گویند.
در انتها سطح خاتم کاری شده را سنباده زده و به آن روغن " سندلوس" می مالند تا در برابر رطوبت و آّ مقاومت یابد.


چرو 07-10-2013 04:19 PM

گره و رسم


گره سازی بخشس مهم در هنرهای سنتی است که در بسیاری از صنایع دستی بکار می رود.

http://img.tebyan.net/big/1391/04/10...9212111134.jpg
گره سازی بخشی از هنرمعماری اسلامی است که انواع مختلف آن در هنرهای: مُنبّت کاری ،کاشی کاری ،گچبری ،خاتم کاری ، آجر کاری، آیینه کاری، سنگ کاری و درکارهای نجّاری ازقبیل آلَت بندی نَرده ها، درب وپنجره ها، دکورهای چوبی ومنبت کاری مَنبرها و درآهنگری نیز به همین ترتیب مورد استفاده قرار می گیرد.
گره سازی به تزئیناتی گفته می شود که به صورت هنری وبا قواعد مشخص رسم می شود و در بسیاری از مکان ها می توان از آن استفاده کرد .در سر درها، کتیبه ها، رو پنجره ها،طاق ها و... ،گره را با آجر، گچ، کاشی، آیینه و... می توان ساخت.
دانسته ایم که معماری ایرانی ، یک معماری کاملاً هندسی است و هندسه در شکل گیری این معماری، نقشی به سزا دارد.در اندیشه و فرهنگ کهن ایرانیان نقش ها و شکل های هندسی هریک نمادی از هستی و جهان آفرینش بوده اند.چنان که در آیین میترایی، کهن ترین آیین ایرانیان، چلیپا نماد زمین و چهار جهت آن و چهار عنصر مقدس بوده و چلیپای شکسته که در فرهنگ ایرانی، پیک خورشید یا گردونه خورشید نام داشته، نمادی از خورشید است.
چلیپا در معماری ایرانی چهارباهو و گردونه خورشید، چهارپیلی نام می گیرند و ردپای آنها را میتوان در تمام نقشه های چلیپایی شکل، همچون آتشکده ها، مساجد و مدارس و کاروانسراهای چهارایوانی دید و یا آنها را در نقوش تزئیناتی هندسی مشاهده کرد. در همین فرهنگ و اندیشه، مربع ، فرم پایه چلیپاست و چلیپا از درون همین مربع شکل می گیرد.چرا که خود مربع 4 پهلو دارد و 4 جهت را می نمایاند. بیهوده نیست که در چهارتاقی های ایرانی و آتشکده ها ، مربع به عنوان نمادی از زمین تهرنگ آتشکده ها را تشکیل داده و دایره به عنوان نمادی از آسمان خود را در گنبدی نشان می دهد که بر بالای سر همان مربع نهاده شده است.
معماری ایرانی در واقع بیانگر راز و رمز هستی است که به زبان رمز هندسه بیان می گردد.بی سبب نیست که پیش از ورود اعراب به ایران، معماری را مهرازی یعنی پرداختن به والاترین راز می خوانده اند و به استاد معمار،مهراز می گفته اند.
گره سازی در واقع ترکیب و ساخت نقوش هندسی است که ویژگی مهمی دارند و آن هم تکرار دوباره این نقوش در صورت ترکیب شدن با هم است. در واقع شما می توانید بی نهایت شکل یکسان را با ترکیب دوباره آنها به دست آورید و این ویژگی یگانه گره سازی است و ما را به یاد هندسه فراکتال می اندازد.یعنی شکل کلی یک مجموعه شبیه یا مانند شکل یکی از اجزاء آن مجموعه است.
گره سازی به تزئیناتی گفته می شود که به صورت هنری وبا قواعد مشخص رسم می شود و در بسیاری از مکان ها می توان از آن استفاده کرد .در سر درها، کتیبه ها، رو پنجره ها،طاق ها و... ،گره را با آجر، گچ، کاشی، آیینه و... می توان ساخت.




اسامی گره

گره ها هرکدام اسم مخصوص به خود دارند که آن اسم را از آلات محصول همان گره انتخاب کرده اند و هر طرح در زمینه و کادر ویژه ی خود رسم می شود.

انواع گِره


گره بر هفت نوع است : گره ی تُند گره ی کُند گره ی شُل گره ی تُند و شُل گره ی کند و شُل گره ی پیلی گره ی درودگری. که هر کدام از آن ها طرح و زمینه هایی بسیار دارند که از کنار هم قرار گرفتن چند نوع آلت به طور منظم با قواعد گوناگون در زمینه های مختلف، گره ها شکل می گیرند.
گره سازی انواع و زمینه های گوناگون دارد .چنانچه گفته شده است که هفتاد و دو بطن دارد و از درون یک دیگر توانایی زایش و به وجود آمدن گره های نو را دارد.

گره شطرنج معماران:


گره بسیار پُر دامنه است و به شطرنج معماران معروف گشته. آنچه در گره باید مورد توجه قرار گیرد ،آن است که اولاً آلت خارج نداشته باشد .یعنی در طراحی گره ،آلت ها منحصر به آلت گره باشد. دیگر آن که چنانچه طرح گره را در کنار آن تکرار کنیم ،آلت های گره یکدیگر را کامل کنند و زمینه ی بزرگتری ایجاد نمایند.
هنر گره سازی در معماری دارای قوانین ویژه و محاسباتی محسوب و مَحصور می باشد . هر گونه رسم هندسی که شکلی را تشکیل دهد گره به حساب نمی آید و تنها گره هایی پذیرفته و صحیح هستندکه اولاً،آلت های مصروف آن آلات شناخته شده ی اصیل گره سازی باشد. ثانیاً گره هایی مورد قبول واقع می شود که دربطن آن ها رمزها و گره هایی دیگر نهفته باشد .
ضمناً کادر هر گره در زمینه ی مخصوص خود رسم می شود. بنابراین گره هایی که در زمینه ی ویژه ی خود رسم نشوند، در آن ها شکل و زوایای آلت ها تغییر کرده و گره باطل خواهد بود .، مگر گره هایی که استادان ماهر و آگاه به رُموز نهایی گره ها، در زمینه های گوناگون و گره های دست گَردان که بازهم در چهار چوب قانون گره سازی باشند، صحیح و پذیرفته می باشند.
http://img.tebyan.net/big/1391/04/73...1037942145.jpg
آلت های گِره

گره ها معمولاً شامل: گره ی تُند، گره ی کُند، گره ی شُل، گره ی تند و شُل، گره ی کند و شُل می باشند.
الف آلات گره ی تُند:
شِش بَند پنج تُند تُرنجی تُند تَرَقه دانه بَلوط شمسه ی تُند دَه پا بُزی ششِ منتظم ماکو شش طَبل برگ چِنار طبل تُند شمسه ی تَه بُریده چهار لِنگه

ب آلات گره ی کُند:


پنج کُند طَبل کُند شمسه ی کُند دَه سُرمه دان تُرنجی کُند

ج آلات گره ی شُل:

شش شُل پنج شُل گیوه سکرو تُرنجی شُل چهار لِنگه ی شُل شَمسه

د آلات واسطه

شش دَواتی موریانه
مراحل رسم یک گره

همانطور که گفته شد گره بسیار پردامنه است و به شطرنج معماران معروف گشته. در اینجا به آموزش چگونگی ترسیم یکی از مهم ترین گره ها یعنی گره کند دو پنج یا ام الگره می پردازیم؛ این گره را ام الگره نامیده اند.زیرا که مادر دیگر گره ها است و انواع گره 10 بر اساس این گره ترسیم می گردد.
1- نخست یک مستطیل را به نسبت 4 به 5 یا 5.5 ترسیم کرده آن را به چهار قسمت مساوی تقسیم می کنیم.
2- یکی از 4 مستطیل به دست آمده از تقسیم مستطیل اصلی را انتخاب کرده و یکی از 2 راس روبروی هم را انتخاب کرده و زاویه 90 درجه را به 5 قسمت مساوی تقسیم می کنیم و زوایا را از هر دو راس روبرو به هم ترسیم می نماییم. در صورتی که نسبت و تناسب مستطیل شما درست باشد،هنگامی که خط گیر(شعاع) سوم دو راس را ترسیم می کنیم، آنها روی همدیگر منطبق می شوند( مطابق شکل زیر).برای به دست آوردن تناسب، قانونی را رعایت می کنیم و آن هم اینکه عرض اختیاری بوده و طول زمینه را خط گیر سوم با توجه به قرارداد بالا معین خواهد کرد که برای آسودگی شما و برای آغاز من همان نسبت 4 به 5 یا 5.5 را برای مستطیل مادر پیشنهاد می کنم.
3- اکنون برای شروع، خط رمزی انتخاب می کنیم. خط رمز در گره، خط بسیار مهم و تعیین کننده ای است که در انواع گره ها، راهنمای ما برای ترسیم گره است. در این نوع از گره، خط رمز، عمود منصف عرض زمینه است. پس از ترسیم، خط رمز، خط گیر اول را در نقطه 1،خط گیر دوم را در نقطه 2 و خط گیر سوم را نقطه 3 قطع می کند.
4- اکنون به ترتیب به مراکز هر دو راس و به شعاع نقطه های 1 و 2 و 3 دایره هایی را رسم می کنیم.
5-دایره ای که به شعاع نقطه 1 رسم شده، نقاط مشابه نقطه 1 را در رسم گره مشخص می کند.دایره ای که به شعاع نقطه 2 رسم می شود، نقاط مشابه نقطه 2 را را در رسم گره مشخص می کند. دایره ای که به شعاع نقطه 3 رسم می شود، نقاط مشابه نقطه 3 را را در رسم گره مشخص می کند.
معماری ایرانی در واقع بیانگر راز و رمز هستی است که به زبان رمز هندسه بیان می گردد.بی سبب نیست که پیش از ورود اعراب به ایران، معماری را مهرازی یعنی پرداختن به والاترین راز می خوانده اند و به استاد معمار،مهراز می گفته اند.


نقاط 1،2،3 را به ترتیب شماره مانند شکل زیر به هم وصل کرده ، گره به وجود می آید.
6- برای تکمیل گره، قرینه گره را ترسیم کرده و سپس قرینه شکل به دست آمده را ترسیم می کنیم.گره کامل شده است.
7- در صورتی که قرینه این گره را از هر طرف ترسیم کنیم، گره جدیدی به دست می آید.
گره سازی تنها به معماری ایرانی بسنده نمی گردد. در معماری امروزی نیز می توان در جاهای مختلف با خلاقیت از این هنر تزئینی استفاده کرد. به عنوان مثال با طراحی گره بر روی یک پارتیشن چوبی و خالی کردن داخل فرم ها( همچون پنجره های دارای گره سازی) می توان پارتیشن های زیبایی ایجاد کرد.اگر به این پارتیشن یا جداکننده کمی عمق بدهیم( در حد 30 الی 40 سانتی متر) می توانیم فضای زیبایی برای قرارگیری وسایل دکور خانه ( همچون قاب عکس، ظروف کریستال یا نقره و...) ایجاد کنیم. همچنین در طراحی داخلی خانه ها یا فروشگاه ها می توانیم از یک قاب توخالی گره سازی شده به عنوان سقف کاذب استفاده نماییم.به گونه ای که نور چراغها از درون حفره های گره به پایین بتابد. به هر روی با کمی خلاقیت و اندیشیدن می توان استفاده های زیادی از این هنر زیبای تزئینی در معماری امروزی نمود.


چرو 07-10-2013 04:21 PM

کردستان، استانی هنرپرور


در میان استادنهای کشور پهناور ایران، کردستان و مردمان غیورش سهمی به سزا در هنر دارند و در این مقاله به صورت اجمالی با برخی از فعالیتهای هنری ین استان زیبا آشنا می شوید.

http://img.tebyan.net/big/1391/04/93...3130219155.jpg
تولیدات هنری کردستان، امروزه بیشتر به صورت سوغات و صنایع دستی به مناطق مختلف برده می شود
تعدادی از تولیدات و هنرهای سنتی مخصوصا صنایع دستی عبارتند از:
فرش، گلیم، سجاده، نمد و نیز زیورآلات دست ساز را می توان نام برد. گفته می شود پس از فرش، تخته نرد از مهمترین صنایع دستی تولیدی در این منطقه بشمار می رود.
هنرهای مرسوم

مهمترین و متداولترین هنرهای سنتی کردستان عبارتند از:
فرش، گلیم، جانماز، شالهای پشمی، لباسهای کتانی، ساخت گیوه، قلمزنی، مرصع کاری، سفالگری، زیورآلات، پولک دوزی، سوزن کاری، ریسندگی، قلاب بافی، گلدوزی، پارچه بافی، سبد بافی، تور بافی، کارهای فلزی و وسایل موسیقی را نام برد.

قالیبافی

قالی بافی در كردستان بسیار رایج است و نام كردستان همیشه مترادف با مهمترین قالیهای دستبافت بوده كه با كمال ذوق و سلیقه پدید آمده است و قالی افشار و سنندج و بیجار و بوكان امروز شهرت جهانی دارد و به تحقیق یكی از پر ارزشترین فرشهای ایران است بیشتر طرحهای مورد استفاده قالیبافان در كردستان طرحهای شكسته بوده و به ندرت از طرحهای دیگر استفاده می شود، از میان این طرحها می توان به طرح ماهی درهم (هراتی)، ریز ماهی نقش بته ای، گل وكیلی، گل میرزا علی، گل مینا و شاخ گوزن و میناخانی اشاره كرد.

فرش‌های‌ ایلیاتی‌ و روستایی

قالی‌های‌ بافت‌ روستا به‌ دلیل‌ استفاده‌ از پودهای‌ ضخیم‌ پشمی‌، دارای‌ بافت‌ سنگین‌ و پرزهای‌ بلند و گوشتی‌ هستند. از این‌رو، آنها را در اصطلاح‌ محلی‌ «خرسك‌» می‌نامند. طرح‌ این‌ قالی‌ها بیشتر هندسی‌ است‌. طراحی‌ این‌ فرش‌ها به‌ صورت‌ «ذهنی‌ بافت‌» اجرا می‌شود؛ به‌ این‌ معنی‌ كه‌ هر بافنده‌ در بافت‌ نقشه‌ای‌ خاص‌ مهارت‌ می‌یابد و طرح‌ كلی‌ آن‌ را در ذهن‌ خود حفظ‌ می‌كند و هربار بر طبق‌ سلیقة‌ خود آن‌ رامی‌ بافد. رنگ‌ زمینه‌ بیشتر این‌ قالی‌ها تیره‌ است‌ و طرح‌ها با تضاد رنگی‌ مشخص‌ بر آن‌ قرار می‌گیرد.
نمدبافی‌ در كردستان‌ با سابقه‌ طولانی‌ كردها در امر دامداری‌ ارتباط‌ تنگاتنگ‌ دارد. مزایای‌ نمد به‌ عنوان‌ عایقی‌ در برابر رطوبت‌، گرما و سرما و نیز استحكام‌ قابل‌ توجه‌ این‌ فرآورده‌، آن‌ را به‌ وسیله‌ مناسبی‌ برای‌ زندگی‌ در كوهستان‌ و مناطق‌ سردی‌ چون‌ كردستان‌ بدل‌ ساخته‌ است.


فرش‌ بیجار

ویژگی‌ شاخص‌ فرش‌ بیجار، ساختار متراكم‌ این‌ قالی‌هاست‌. بافت‌ آنها به‌ گونه‌ایست‌ كه‌ نمی‌توان‌ آن‌ها را تا كرد. در مراحل‌ اولیه‌ تجارت‌ فرش‌، این‌ گونه‌ فرش‌ها را «لول‌» می‌نامیدند. این‌ كلمه‌ بیانگر استحكام‌ بیش‌ از حد فرش‌های‌ بیجار است‌. برای‌ تولید این‌ فرش‌ كه‌ مانند تخته‌ محكم‌ است‌، یك‌ پود بسیار ضخیم‌ را علاوه‌ بر یكی‌ دو پود نازك‌، وارد بافت‌ فرش‌ می‌كنند‌. این‌ عمل‌ به‌ صورت‌ متناوب‌ در تار و پود فرش‌ تكرار می‌شود. با كوبیده‌ شدن‌ گره‌ای‌ فرش‌ توسط‌ شانه‌ آهنی، بافت‌ فرش‌ بسیار محكم‌تر می‌شود. نقش‌ فرش‌های‌ این‌ منطقه‌ بیشتر شامل‌ طرح‌های‌ منظم‌ است‌ و به‌ نسبت‌ نوع‌ روستایی‌ آن‌، دارای‌ خطوط‌ ملایم‌تر و نقش‌ مایه‌های‌ طبیعی‌تری‌ است‌. در این‌ طرح‌ها، نقوش‌ كلاسیك‌ ایرانی‌ بزرگ‌ شده‌ و در كنار نقش‌هایی‌ كه‌ تحت‌ تأثیر مدل‌های‌ روستایی‌ و قبیله‌ای‌ است‌، دیده‌ می‌شوند. این‌ قالیچه‌ها كه‌ از جذابیت‌ و گیرایی‌ خاص‌ برخوردارند، بافتی‌ ظریف‌ دارند و اصالت‌ و سادگی‌ در طرح‌ و رنگ‌ آنها مشهود است‌. قالیچه‌ سنندج‌ از لحاظ‌ سبك‌ كاملاً متفاوات‌ است‌ و با محصولات‌ دیگر نقاط‌ ایران‌ هیچ‌ شباهتی‌ ندارد. قدمت‌، كیفیت‌ و ظرافت‌ قالی‌ سنندج‌ به‌ حدود سه‌ قرن‌ پیش‌ یعنی‌ زمان‌ تبدیل‌ شدن‌ سنندج‌ به‌ مركز استان‌ كردستان‌ باز می‌گردد.

گلیم بافی

مشهورترین گلیمهای کردستان،سنه است که اکنون شامل سنندج و اطراف آن می شود، این منطقه از مراکز مهم تولید قالی و گلیم های کردستان به شمار می آمده است.
سنه از زمان سلطنت صفویان پایتخت کردستان بوده است و تاثیر صفویان در گلیمهای به جای مانده از قرون هجدهم، نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وضوح دیده می شود.
گلیم های قبایل سنجابی و جاف تحت تاثیر آویزهای زربافت و قلاب دوزی شده صفوی است، گلیمهای سنه چه از نظر فنی و چه از لحاظ زیبایی شناسی با دیگر گلیم هایی که توسط قبایل و چادرنشینان کرد بافته شده، تفاوت دارد.
در بافت آنها نوعی ذوق هنری دیده می شود و بیش از گلیم های دیگر به فرش های گره دار ایرانی شبیه است.
http://img.tebyan.net/big/1391/04/14...5323286236.jpg
موج بافی

موج‌ یا رختخواب‌ پیچ‌ بیشتر در مناطق‌ روستایی‌ و كما بیش‌ در مناطق‌ شهری‌ مورد استفاده‌ است‌. از موج‌ در ماه‌های‌ سرد سال‌ به‌ عنوان‌ روانداز استفاده‌ می‌شود. ماده‌ اصلی‌ موج‌، پشم‌ است‌. طول‌ یك‌ موج‌ معمولاً 2/25 متر است‌ و عرض‌ آن‌ را چهار تخته‌ باریك‌ تشكیل‌ می‌دهد. این‌ چهار تخته‌ به‌ عرض‌ 9/5متر، یك‌ جا به‌ دستگاه‌ موج‌ بافی‌ بسته‌ می‌شود.


جانماز یا سجاده

جانماز یا سجاده‌ تولید دیگر كارگاه‌ موج‌بافی‌ است‌. این‌ بافته‌ چنان‌ كه‌ از نام‌ آن‌ بر می‌آید، زیراندازی‌ برای‌ ادای‌ نماز است‌ كه‌ همیشه‌ پاك‌ و منزه‌ نگه‌ داشته‌ می‌شود و پس‌ از انجام‌ نماز جمع‌ می‌شود. قطع‌ جانماز كوچك‌ و حدود 150أ—100 سانتی‌متر است‌ و از دو تخته‌ تشكیل‌ می‌شود.


نمد بافی

نمدبافی‌ در كردستان‌ با سابقه‌ طولانی‌ كردها در امر دامداری‌ ارتباط‌ تنگاتنگ‌ دارد. مزایای‌ نمد به‌ عنوان‌ عایقی‌ در برابر رطوبت‌، گرما و سرما و نیز استحكام‌ قابل‌ توجه‌ این‌ فرآورده‌، آن‌ را به‌ وسیله‌ مناسبی‌ برای‌ زندگی‌ در كوهستان‌ و مناطق‌ سردی‌ چون‌ كردستان‌ بدل‌ ساخته‌ است.
شالبافی
شال یک نوع پارچه است که برای تهیه لباس کردی مورد استفاده قرارمی گیرد.



نازک کاری

شهر سنندج‌، مركز تولید صنایع‌ چوبی‌ مانند نازك‌كاری‌، معرق‌ و منبت‌كاری‌ است‌ و مردمان‌ آن‌ از حدود 100سال‌ پیش‌ به‌ خلق‌ آثار هنری‌ در این‌ زمینه اشتغال‌ دارند.
در حال‌ حاضر انواع‌ تولیدات‌ نازك‌كاری‌ و كارگاه‌های‌ صنایع‌ چوبی‌ و سنتی‌ به‌ دو گروه‌ عمده‌ تقسیم‌ می‌شوند:
تولیدات‌ صرفاً تزیینی‌ و تولیدات‌ كاربردی.

نازك كاری چوب

ساخت فرآورده های چوبی و نازک کاری در سنندج سابقه طولانی دارد و محصولات چوبی این شهر از قدیم الایام خواستاران فراوانی داشته، به ویژه تخته شطرنج های سنندج از مرغوبیت خاصی برخوردار است و در کارگاه های نازک کاری علاوه بر تهیه تخته شطرنج محصولهای دیگری از قبیل قوطی سیگار و شیرینی خوری و کیف زنانه و جعبه و لوازم آرایش و سینی و بشقاب و غیره تولید می شود.
امروز کارگاه های خراطی کردستان بیشتر به تهیه قلیان، پیپ، چپق، عصا، چوب دستی و چوب سیگاری می پردازند.
این موسیقی که به "هلپرکه" و یا "هلپرین" مشهور است به معنی حمله کردن است که از روزگاران ستایش و پرستش خدایان در "مهرآباها" در زمان مهر پرستی به ارث رسیده است.



موسیقی

می توان به جرات گفت که کردستان مهد موسیقی ایرانی می باشد، زیرا موسیقی کردی دربرگیرنده تمامی اجزاء موسیقی سنتی ایرانی است. در میان موسیقی منحصر بفرد کردی "هوره" و "شمشال" از سنتی ترین موسیقی ها بشمار می روند. قدمت بعضی از موسیقی ها به 1000 سال می رسد و حتی بعضی به پیش از اسلام بر می گردند.
موسیقی های سنتی که به نامهای "هوره"، "موره"، "لوره"، "سیاچمانه"، "چوپی" و آوارهای سنتی نامگذاری شده اند، بیشتر بر مبنای شعرهای 10 سیلابی هستند. سبک آن شکوه گری است و داستانهای آنها واقعی. غزلهای این موسیقی ها تمثیلی است.
دسته دوم شامل آهنگهایی همچون "سامد لاچکی"، "مقام الله ویسی"، "مقام کوچه باغی"، "سامد مسگری" و آوازهای منظم بر پایه تلمیح و شعرهای عروضی استوار است.
بیت خوانی: در کردستان نوع دیگری موسیقی وجود دارد که به آن "بیت خوانی" می گویند که احتمالا مترادف "گتا خوانی" یا "گسا خوانی" می باشد. بیت خوانی بر پایه آوازهای کاملا ساده بدون ریتم، قافیه و نظم استوار است که توصیف کننده فرماندهان جنگهای مذهبی و همچنین قهرمانان ملی است.


موسیقی حماسی

این موسیقی که به "هلپرکه" و یا "هلپرین" مشهور است به معنی حمله کردن است که از روزگاران ستایش و پرستش خدایان در "مهرآباها" در زمان مهر پرستی به ارث رسیده است.

گیوه کشی

گیوه‌ یا «كلاش‌» پای‌افزاری‌ راحت، مقاوم‌ و ارزان‌ است‌ كه‌ در جوامع‌ كوچ‌نشین‌، روستایی‌ و شهرنشین‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد. سادگی‌ ابزار كار و در دسترس‌ بودن‌ مواد اولیه‌ برای‌ تولید آن‌ و همچنین‌ وجود نیروی كار در دسترس‌، موجب‌ رواج‌ پیشه‌ گیوه‌كشی‌ در كردستان‌ به‌ ویژه‌ در ناحیه‌ اورامانات‌ شده‌ است‌. مراكز عمده‌ تولید گیوه‌ در كردستان، آبادی‌ اورامانات‌ و هجیج‌ است‌ و در قصبه‌ نودشه‌، گیوه‌كشی‌ از مشاغل‌ عمده‌ مردمان‌ محسوب‌ می‌شود.

اسب سواری

مسابقه اسب دوانی در سراسر روستاها و دشتهای کردستان در جشن ها و سنت های ملی برگزار می گردد. این مراسم با شرکت اسب سواران با ریتم بالایی برگزار می شود. در مراسم عروسی، در حالیکه عروس سوار بر اسب به خانه بخت روانه می شد، اسب سواران مراسم جالبی را به اجرا در می آوردند.


چرو 07-14-2013 01:06 PM

گبه عشایر کهگیلویه و بویر احمد

گبه عشایر کهگیلویه و بویر احمد ، نوعی فرش با پرزهای بلند و چند پوده است .جنس پرز گبه های قدیمی از پشم خود رنگ و جنس تار آن مخلوط پشم و مو و پود آن از پشم بود . گبه های رنگی که اخیراً در این استان بافته می شوند تار آنها گاهی از پنبه تهیه می شود .
عشایر کهگیلویه و بویر احمد از گبه جهت فرش کردن چادرهایشان استفاده می کنند . در گذشته این محصول کمتر جهت فروش به بازار عرضه می شد و چون محصولی خود مصرفی بود و در بافت آن قید و بندهای رایج بازار را نداشتند ، نقوش و رنگهای دلخواه و متناسب سلیقه خود را در بافت گبه بکار می بردند . امروزه بعضی گبه بافان این استان مواد اولیه مصرفی را از سفارش دهندگان تحویل گرفته و در ازای بافت دستمزد دریافت می کنند .
نقش کاج که مانند سرو مظهر سرسبزی و جوانی و زندگی است در گبه های عشایر استان کهگیلویه و بویر احمد به صورت درخت های کاج جدا از یکدیگر تمام متن گبه را می پوشاند . نقش کاجی در بعضی از گبه های خودرنگ مناطق تولید گبه ( از جمله سربیشه ) دیده می شود

در طرح گبه از نقوش هندسی ، به ویژه نقوش حوضی شکل که به نقش حوض معروف است بسیار استفاده می شود . نقش حوض در گبه معمولاً از یک تا سه لوزی بزرگ در وسط و متن گبه تشکیل می شود.
این نقش معمولاً در گبه های خود رنگ به کار میرود . نقش دیگری که در بیشتر گبه ها به کار می رود نقش چنگ است ، که هم در گبه های خود رنگ و هم در گبه های رنگی دیده می شود . این نقش به صورت یک رو در گبه های خودرنگ و هم در گبه به کار می رود .
چنگ یک رو نشان دهنده چنگی است که بازوهای آن به سمت خارج می باشد ولی بازوها و زواید چنگ دورو هم به سمت داخل و هم به سمت خارج بافته می شود . گاهی چنگ در تمام سطح گبه ، پشت سرهم و چسبیده به یکدیگر تکرار می شود و گاهی نیز به صورت گلهای جدا از هم در گبه به کار می رود
نقوش گبه



نقش شیر: از دیگر نقوش گبه است که هم در گبه های رنگی و هم در گبه های خودرنگ کاربرد دارد . نقش شیرها گاهی به صورت تک و کوچک در بین گلهای متنوع کوچک و گل خرده ها بافته می شود . گاهی اوقات شیرها پشت سرهم به صورت کوچک تکرار می گردد . پاره ای اوقات نیز شیرها بزرگ هستند و بصورت یک شیر تنها یا دو شیر نشسته روبروی هم یا ایستاده که شمشیری در دست دارند . به نشانه قدرت و جنگجویی دیده می شوند فضای اطراف شیرها نیز با گلهای کوچک پر می شود .
نقش قاب قرآنی :



این نقش که همان نقش بوته است ، به دلیل تزئینات بوته ها در اطراف قرآن ها به نام قاب قرآنی معروف است و در گبه های رنگی یا خود رنگ بکار می رود . گاهی اوقات تمام سطح گبه را می پوشاند . این نقش از روزگاران قدیم بر روی انواع دستبافت ها مانند : قلمکار، قالی و ترمه بکار رفته و رایج ترین نوع آن به « بته جقه ای » مشهور شده است .
نقش گل و بلبل :



در این نقش که از رایج ترین نقوش گبه های عشایر کهگیلویه و بویر احمد است ، دو بلبل روبروی یکدیگر بر روی یک شاخه گل که گل های آن همان نیم گل های هشت پر است نشسته اند .
نقش گل خرده :


از نقوشی است که در گبه های خود رنگ استان کهگیلویه و بویر احمد رایج است . گل خرده ها از نقوش متنوعی مانند چنگ و ستاره تشکیل می شوند و متن گبه با این نقوش کوچک و با نظمی خاص پر می شود .
از دیگر نقوش این استان که در گبه های رنگی و خود رنگ عشایر به کار می رود نقش ستاره است که در کنار یکدیگر بافته شده و حد فاصل آنها شکلی شبیه لوزی ایجاد می شود .

نقش کاجی :


نقش کاج که مانند سرو مظهر سرسبزی و جوانی و زندگی است در گبه های عشایر استان کهگیلویه و بویر احمد به صورت درخت های کاج جدا از یکدیگر تمام متن گبه را می پوشاند . نقش کاجی در بعضی از گبه های خودرنگ مناطق تولید گبه ( از جمله سربیشه ) دیده می شود .
نقش گل کلمی : این نقش شبیه کلم باز شده است . این نگاره شباهت زیادی به گل شاه عباسی بدون ساقه و برگ دارد .
نقش سماوری : این نقش در تمام متن گبه تکرار می شود . در کنار ورودی سماورها نقش سروی که سر آن کمی خم شده است دیده می شود . نقش سماوری روی گبه ها با نقش سماوری قالی ها متفاوت است .
حاشیه گبه های کهگیلویه و بویر احمد مانند حاشیه قالی ساده ولی هندسی تر است . از معروف ترین و زیباترین حاشیه ها می توان از حاشیه شیری ، حاشیه خشت ، حاشیه گل ، حاشیه چنگ و حاشیه کژدمی نام برد .

چرو 07-14-2013 01:08 PM

اصفهان و هنر مشبک

شهر اصفهان یکی از مراکز اصلی هنر مشبک کاری است که امروزه به دلیل عدم حمایت کافی و درست رو به خاموشی می رود.
از همان زمان كه با حمایت دولت صفویان هنرمندان شروع به خلق آثار جدید و متمایز با نام صنایع دستی در عرصه های مختلف شهر های ایران كردند، هنرهای متعددی شكل گرفت كه دستمایه ها و بقایای آن هنوز پس از گذشت سالیان متمادی در میان مردم از جذابیت و اهمیت خاصی برخوردار است و كمتر كسی را می توان یافت كه در مواجهه با كالایی كه اثر دست هنرمندان چیره دست بر آن نقش زده شده است را نپسندد و بخواهد آن را با كالای دیگری تعویض کند یا برابری دهد.
در میان شهرهایی كه صنایع دستی با ذوق و قریحه مردم آن دیار عجین شد و قرابت بیشتری پیدا كرد، اصفهان است. مردم این دیار از دیرباز با ارائه هنر های بی بدیل در عرصه های مختلف توانستند با ارسال آثار خود به دوردست ها با تمدن هایی همچون چین و هند برابری کنند و نام خود را در همه ملك ها به ثبت برسانند.در این میان، هنر های زیادی در میان هنرمندان اصفهان زبانزد خاص و عام و البته بعضی از این آثار نیز منقرض و رو به فراموشی گذاشته شد.
مشبك، هنری كه با عشق حكومت می كند

استاد ابراهیم رهنما كه در هنر خود ثابت قدم مانده و 40 سال است كه دست در صنعت و هنری به نام «مشبك كاری» دارد در حال حاضر با مشبك روی فلز كارهای بزرگی را در پرونده هنری خود به ثبت رسانده است.
او به علت علاقه خود به مشبك، كار خود را از سن 20 سالگی روی مشبك فلز كه شامل نقره، مس، برنج و آهن است، آغاز و هنر خود را در ساخت درهای حرم مطهر امام رضا(ع) و ستون های سالن اجلاس هتل عباسی در حدود 25 سال قبل جاودانه كرد.رهنما، با وجود نداشتن مكان مناسب و دستاورد مالی از مشبك، اما باز هم این هنر را ادامه می دهد و خاك هنر خوردن را در این راه از هر چیزی برای خود گرانبهاتر می داند و با وجود شرایط سخت زندگی هیچ گاه از تلاش در زمینه تولید آثار مشبك روی اجسام مختلف نا امید نشده است.
این هنرمند مشبك كار اصفهانی، خشنود از آن است كه بهترین دوران سابقه هنری خود را با كار در كتیبه های حرم امام رضا(ع)، امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع) و حضرت زینب(س) و جعبه قرآن دست نویس شده در كعبه صرف كرده است

این هنرمند مشبك كار اصفهانی، خشنود از آن است كه بهترین دوران سابقه هنری خود را با كار در كتیبه های حرم امام رضا(ع)، امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع) و حضرت زینب(س) و جعبه قرآن دست نویس شده در كعبه صرف كرده است.
او معتقد است که هم اكنون در مهمترین بازار اصفهان كه (میدان نقش جهان) است، محصولات اصیل صنایع دستی به حاشیه رفته و محصولات چینی جایگزین آن ها شده است.

چرو 07-14-2013 01:17 PM

مخمل، شكوه هنر بافندگی


تاریخ واقعی مخمل بافی در پرده ابهام است، قدیمی ترین مخمل ایرانی شناخته شده در موزه هنرهای تزئینی پاریس است و كارشناسان زمان بافت آن را از سده دوازدهم یا پانزدهم میلادی معین كرده اند، این پارچه نفیس در قرن شانزدهم از جمله صادرات مهم ایران به شمار می رفته است.
http://img.tebyan.net/big/1392/03/58...2106419871.jpg
برخی محققان، آغاز پیدایش مخمل را به قرون اولیه اسلامی نسبت می دهند، در دوران آل بویه و سلجوقی نیز پس از افت و ركود زری بافی، بافندگان كاشانی برای جلد كتاب قرآن درصدد برآمدند تا پارچه ای با ارزش و در شان این كتاب ابداع كنند تا از طریق آن قرآن را حفظ كنند. در زمان صفویان مخمل نیز در كنار دیگر صنایع نساجی بیش از پیش شكوفا شده و پیشرفت های چشمگیری در نوع بافت، رنگ آمیزی، طرح و نقشه آن بوجود آمد. در این دوره مخمل های منقوش با پرز یكدست و گاه مخمل برجسته با تار و پودی از طلاو نقره بافته می شد.
مخمل كاشان از دیرباز شهرت فراوان داشته و در دوره قاجار نیز بیش از 42 نوع پارچه از جمله پارچه های زربافت، مخمل، اطلس و حریر در این شهر تولید می شده است، اما از این دوره به بعد با ورود پارچه های خارجی و ماشینی شدن كارخانه های مخمل بافی از رونق آن كاسته شده كه امروزه شاهد فقط یك كارگاه مخمل بافی كه با تلاش سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری كشور و هنرمندان این رشته احیا شده است، هستیم.
این هنر در گذشته در رنگ ها و طرح های مختلف برای جانماز، جلدقرآن، كت و عبا، پرده و رویه مبل و صندلی، رومیزی، روتختی، كوسن، پرده و در تهیه لباس و جهیزیه نوعروسان استفاده می شده است.
مخمل پارچه ای است كه از نخ ابریشم یا پنبه تهیه می شود كه یك روی آن صاف و روی دیگر آن دارای پرزهای كوتاه، متراكم، لطیف، نزدیك به هم و به یك سو خوابیده است. به عبارت ساده تر مخمل نوعی جامه پرزدار است.
بافت مخمل به دو روش مخمل ساده و مخمل نقش برجسته از طریق دستگاه نساجی انجام می شود. هنرمندان برای تولید این پارچه از ابریشم طبیعی استفاده كرده و نقش های اصیل و سنتی به وجود می آورند. در بافت مخمل، تار یا چله به كار رفته كه تولید پرز یا نقش می كند و چنانچه پارچه مخمل دارای نقوش برجسته باشد، از ارزش بالاتری برخوردار است.
سیدخلیل یاالله، تنها بازمانده مخمل بافی سنتی ایران است كه پس از كار با دستگاه سنتی و30 سال فعالیت در كارخانه ماشینی مخمل بافی كاشان، بار دیگر در دوران بازنشستگی به كار گذشته و پیشینیانش بازگشته است؛ اما این بار در پژوهشكده هنرهای سنتی مخمل می بافد.
مخمل پارچه ای است كه از نخ ابریشم یا پنبه تهیه می شود كه یك روی آن صاف و روی دیگر آن دارای پرزهای كوتاه، متراكم، لطیف، نزدیك به هم و به یك سو خوابیده است. به عبارت ساده تر مخمل نوعی جامه پرزدار است


وی كه در سال 1318 در شهر كاشان و در خانواده ای اهل هنر و ذوق متولد شد از 7 سالگی كار روی دستگاه مخمل بافی را آغاز كرده و در 15 سالگی درجه استادی این رشته را به دست آورد. این استاد كه در هنر مخمل بافی بسیار چیره دست است، هنرمندان علاقه مند را به این رشته آموزش داده كه امروزه استاد جمشید خداداد نیز از هنرمندان شاخص این رشته به شمار می رود كه موفق به دریافت مهر اصالت نشان مرغوبیت صنایع دستی از سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد یونسكو شده است.


چرو 07-14-2013 01:20 PM

هنر نازک‌کاری و کسادی بازار


هنر نازک کاری از جمله هنرهای اصیل در استان کردستان است. در این مقاله می توانید با یکی از اساتید این فن و این هنر ارزشمند بیشتر آشنا شوید.
http://img.tebyan.net/big/1392/03/20...8656142169.jpg
مثل پروانه به دور تكه چوبی می چرخد و در میان گرد و خاكی كه از برش چوب برمی خیزد لبخندی می زند، چوبش خوب برش خورده و نویدی برای خلق یك اثر ماندگار دیگر در مجموعه آثارش ثبت می شود. چند تار موی سر و ریشش به سفیدی گراییده و با وجود جوان بودن گرد پیری بر چهره اش نشسته است كه می شود پیری زودرس وی را به حوزه كاری اش ربط داد، استاد نازك كاری كه دغدغه كیفیت آثار هنری را دارد و با تمام وجود متعهد به قداست هنر است.
اینجا كارگاه چوب بری و نازك كاری استاد فرامرز توكلی است، او متولد سال 1346 سنندج است، تحصیلات دانشگاهی ندارد و به واسطه پدر هنرمندش با دنیای هنر آشنا شده و پای در این وادی گذاشته است.
استاد فرامرز توکلی، هنرمند نازك كار است، آثارش تلفیقی از هنر معرق كاری و خاتم كاری است، در میان هم صنف هایش به عنوان هنرمندی خلاق، مبتكر، حساس و متعهد مشهور است. این هنرمند نازك كار، سنندج را مهد نازك كاری می داند و می گوید: هنر نازك كاری اكنون به منبع درآمدی برای برخی افراد غیر از هنرمندان این عرصه تبدیل شده است.
وی بازاری شدن هنر نازك كاری را باعث لطمه و آسیب دیدن كیفیت محصولات این بخش می داند و معتقد است مردم اكنون زیاد به كیفیت اهمیت نمی دهند و تعداد آثار با كیفیت نیز روز به روز در بازار كاهش می یابد.
توكلی به حضور دلالان و افراد سودجو در بازار نازك كاری سنندج اشاره كرده و توضیح می دهد: این افراد توجهی به كیفیت محصولات ندارند و بیشترین آسیب را به كیفیت آثار نازك كاری می زنند.
این هنرمند سنندجی با اشاره به این كه زیر نظر اتحادیه صنایع دستی فعالیت می كنیم، می گوید: اداره صنایع دستی نیز اعتبار و بودجه كافی برای حمایت در اختیار ندارد تا هنرمندان را زیر پوشش خود قرار دهد.

هنر نازك كاری

یكی از مهمترین صنایع دستی استان کردستان نازك كاری چوب است.پایه واساس نازك كاری روكش كردن طرح ها ونقشهای آماده شده از چوب های جنگلی وخوش نقش بر اساس طرح از قبل تعیین شده است.شهر سنندج از مراكز مهم نازك كاری ایران وبلكه دنیا است.
اندیشه سالم ،مهارت،ظرافت وزیبایی،ابتكار وسلیقه در نازك كاری سنندج حرف اول را می‌زند، گره‌های گردو وسنجد كه بسیار زیبا وپر نقش اند در دستان ماهر وبا ذوق هنرمندان سنندجی به هر صورت وشكلی كه بخواهند در می آ‌ید. علاوه بر مهارت استاد كاران سنندجی ،تنوع وزیبایی گره های گردو سنجد باعث زیبایی دو چندان این محصولات شده است.
این هنر در سنندج ابتدا با وسایل ساده وابتدایی ودر عین حال زیبا انجام شده است وحتی در آن زمان هنرمندان نازك كار میز كار نداشته اند وروی زمین می نشسته وكار انجام می داده اند تا اینكه در سال 1342 اولین میز كار توسط استاد عبدالحمید نعمتیان نوه استاد مرحوم نعمت الله به شهر سنندج آورده شده است واز آن زمان به بعد كم كم ابزارها وامكانات بیشتر شده واز مشكلات كاری آنها كم كم كاسته شده است


نازك كاری در سنندج حدود یك قرن ونیم سابقه دارد وبه گفته استاد كاران نازك كار بانی وبنیانگذار این هنر زیبا در سنندج استاد نعمت الله نعمتیان پدر مرحوم استاد حاج مجید نعمتیان بوده است.
این هنر در سنندج ابتدا با وسایل ساده وابتدایی ودر عین حال زیبا انجام شده است وحتی در آن زمان هنرمندان نازك كار میز كار نداشته اند وروی زمین می نشسته وكار انجام می داده اند تا اینكه در سال 1342 اولین میز كار توسط استاد عبدالحمید نعمتیان نوه استاد مرحوم نعمت الله به شهر سنندج آورده شده است واز آن زمان به بعد كم كم ابزارها وامكانات بیشتر شده واز مشكلات كاری آنها كم كم كاسته شده است.
این هنر در حال حاضر جنبه بازاری پیدا كرده واكثر صنعتگران به ساختن تخت نرد مشغولند وچون صنعتگران منبع درآمدی بجز اینكار ندارند ونیز مواد ومصالح مصرفی نیز بسیار گران ونایاب است،به همین دلیل وقت ساختن دیگر محصولات را ندارند وكسی به ساختن سایر محصولات هنری نمی پردازد كه از لحاظ مالی تامین باشد.
در حال حاضر منبت ومعرق نیز با هنر نازك كاری آمیخته ئهمراه شده است ودر اكثر كارها گوشه ای از منبت ومعرق دیده می شود ودلیل آن سفارش خریداران محصولات می باشد.اما خوشبختانه هنرمندان قدیمی واصیل نازك كار همان روش قبلی را ادامه داده وكارهای بسیار زیبا وبا ارزش انجام می دهند وبیشتر از گره چوب مخصوصا گردو وسنجد وكیكم استفاده می كنند.

چرو 07-14-2013 01:21 PM

صنایع دستی كاشان

به جرات می توان گفت بعضی از صنایع دستی شهرستان های مختلف كشور روبه فراموشی است و تنها گوشه پستوی خانه های دل عاشقانش، آن هم كم و بیش گرد و خاك روزهای با نشاطش را می خورد.

مركز هنرهای سنتی كاشان در تاریخ 28 اردیبهشت 1377 همزمان با روز جهانی موزه و میراث فرهنگی در خیابان ملافتح الله، جنب دیوار یك هزار ساله سلجوقیان افتتاح شد.
در اینجا به اختصار به بعضی از هنرهای سنتی آن می پردازیم تا خاطره ای به یاد ماندنی در گوشه ذهنمان باشد.

زری بافی



دست بافته ای است با حدود 2 هزار سال قدمت،تشكیل شده از گلابتون (نخ های تهیه شده از طلا،نقره و ابریشم) برای تهیه لباس های فاخر شاهان و بزرگان. كاشان از جمله شهرهایی بوده كه زری بافی در آن رونق فراوان دارد.

مخمل بافی



مخمل پارچه ای است پرزدار و ابریشمی كه در انواع مختلف تولید می شود كه شامل مخمل ساده، مخمل موجدار و مخمل نقش برجسته كه زیباترین نوع آن با طرح و نقش برجسته است كه از آن برای دوخت لباس، جلد قرآن، سجاده و جانماز استفاده می شود.

شعر بافی


در فرهنگ زبان فارسی، شعر به موی باریك انسان گفته می شود و به خاطر ظرافت تار و پود این پارچه به شعر بافی موسوم شده است. تار و پود ابریشم از قدیم ترین نوع بافندگی در ایران و تنها هنری است كه هنوز در كاشان شماری به بافتن آن مشغولند. از تولیدات آن به عنوان شال، روسری، لباس و پرده می توان استفاده كرد.
سفالینه های به دست آمده از محوطه باستانی سیلك قدمت این هنر را در كاشان نشان می دهد،كهن ترین چرخ سفالگری در منطقه باستانی سیلك بوده است كه كارگاه ساخت سفال و لعاب در مركز هنرهای سنتی كاشان مشغول به فعالیت است
زیلو بافی

زیر اندازی است پنبه ای مخصوص مناطق كویری و گرم و خشك كه به خاطر ویژگی پنبه سازگاری خاصی با محیط دارد، از زیباترین بافته ها محسوب می شود كه متاسفانه در كاشان رو به انقراض كامل است و تنها در مركز هنرهای سنتی كاشان در این زمینه مشغول به فعالیتند. از شاخصه های زیلو، دو رویه بودن آن است و طرح و نقش های زیبای آن زاییده ذهن و قوه
تخیل و خوشفكر خالق آن است.

سفال


سفالینه های به دست آمده از محوطه باستانی سیلك قدمت این هنر را در كاشان نشان می دهد،كهن ترین چرخ سفالگری در منطقه باستانی سیلك بوده است كه كارگاه ساخت سفال و لعاب در مركز هنرهای سنتی كاشان مشغول به فعالیت است.

معرق چوب


هنری است كه نسبت به دیگر صنایع دستی از سابقه كمتری برخوردار بوده، انواع معرق چوب با شیشه و چرم است؛ یك كارگاه معرق چوب در مركز هنرهای سنتی كاشان مشغول به فعالیت است، از بریدن و در كنار هم قرار دادن چوب های رنگی تابلوهای بسیار نفیسی ساخته می شود.

چرو 07-14-2013 01:24 PM

هنر نمد مالی

هنر- صنعت نمد مالی یکی از قدیمی ترین دستاوردهای بشر ساکن نجد ایران است. در این مقاله به شرح تاریخی و خصوصیات این بافته منحصر به فرد می پردازیم.

کشف برخی از محصولات نمدی از جمله زیرانداز، پوشش و عرق گیرهای حیواناتی چون اسب و استر در گوردخمه های باستانی در فلات ایران، بصورت مستند، عمر این هنر- صنعت را به حدود هزارة اول ق.م می‌رساند و همچنین پوشش و کلاه ملتزمان پارسی و مهمانان مادی که در نقش برجسته های تخت جمشید در ردیفی که ملازمان و مهمانان را بر دیوار بارعام به قصد شرف‌یابی به محضر پادشاه نمایش می‌دهد، از قدیمی‌ترین مستندات تصویری موجود این نوع دست بافته می‌باشد.
براساس سهولت مراحل و مراتب ساخت محصولات نمدی (برحسب شناختی که ما از نحوه تولید این هنر- صنعت داریم) همچنین فراهم نمودن مواد و ابزار مورد نیاز برای تولید این محصول بدست انسانهای دامدار و بیابانگردی که فلات ایران را در می‌نوردیدند، می‌توان با اتکاء به حدس و گمان قدمت این هنر- صنعت را به گذشته‌های بسی دورتر از دوران تاریخی ایران زمین نسبت داد. با توجه به خاصیت گرمایی و نیز مطلوبیت آن به عنوان عایق رطوبتی می‌توان حدس زد این محصول بدست مردمی ساخته شده که خطر سرما و رطوبت بیشتر از کسان دیگر حیاتشان را تهدید می‌کرده است. لذا محدوده مناطق کوهستانی و دامنه های سلسله جبال البرز و زاگرس و دیگر مناطق سردسیر فلات ایران به احتمال قوی مراکز عمده تولید این محصول می‌باشند. همچنین محتمل می‌نماید قشر دامدار به لحاظ سهولت در فراهم نمودن مواد اولیه آن بیشتر به ساخت این دستبافته اهتمام ورزیده باشند.
نمد و نمدمالی همسوی با کهن‌ترین صنایع بشری تابع یک فرم و قاعده دیرین دو‌وجهی‌ست. وجه نخست مبتنی بر نیاز و خلق ابزاری جهت فائق آمدن بر نیازمندیهاست که از این حیث، آثار، ارزش مادی دارند. وجه دوم معطوف به حس هنرنمایی و بهره‌مند گشتن از زیبائی‌ست، لذا از این باب، آثار، ارزش معنوی بیشتری داشته و بشر مطمع نظر سازنده بوده است. چنانکه مذکور افتاد نمد و نمدمالی را به لحاظ سهولت در فراهم آوردن ابزار و موادمورد نیاز، آن هم برای مردمی که پیشه آنان دامداری و دامپروری می بود، می‌توان از قدیمی‌ترین دست‌ساخته‌های بشری قلمداد کرد که از وجود آن دو نیاز عمده مفرش و پوشش مرتفع می‌گردید.
با توجه به خاصیت گرمایی و نیز مطلوبیت آن به عنوان عایق رطوبتی می‌توان حدس زد این محصول بدست مردمی ساخته شده که خطر سرما و رطوبت بیشتر از کسان دیگر حیاتشان را تهدید می‌کرده است. لذا محدوده مناطق کوهستانی و دامنه های سلسله جبال البرز و زاگرس و دیگر مناطق سردسیر فلات ایران به احتمال قوی مراکز عمده تولید این محصول می‌باشند
در سرزمین پهناور ایران دامداران علی‌الخصوص ایلات و عشایر که معیشت ایشان مبتنی بر دامداری است و لازمه آن کوچهای بلند است از پشم که یکی از فرآورده های مهم و اصلی دام است در قالب نمد برای ساختن انواع کف‌پوشها و تن‌پوشها و حتی پوشش سکونتگاهها خصوصاً در بعضی از مساکن متحرک عشایری بهره می‌برند، لذا محاسن و مزایای فراوانی برای آن برشمرده اند، از جمله:
الف) رطوبت را از خود عبور نمی‌دهد.
ب) عایق بسیار مناسبی برای سرما و گرما می‌باشد.
ج) از استحکام قابل ملاحظه‌ای بهره می‌برد و نیز عمر زیادی می‌کند .
د) تا حد قابل توجه‌ای انعطاف‌پذیر است.
ذ) ابزار کار برای تهیه نمد ساده، محدود و ارزان است.
ر) مواد اولیه آن ارزان و در دسترس می باشد.
ز) نمدمالان مزد کمی برای ساخت آن می‌گیرند و لذا باعث تهیه ارزان آن می‌گردد.
س) در بسیاری موارد از پشم بصورت خام استفاده می شود و احتیاج به صرف نیرو و فعالیت اضافی ندارد.
ش) زیراندازها، پوشاک و سایر وسایلی که از نمد تهیه می شود نرم بوده و لذا تن‌آزار نمی باشد.
ص) زمان تهیه و ساخت یک قطعه نمدی در سایزهای معمولی کوتاه است و معمولاً در هر اندازه‌ای تنها یک روز وقت برای ساخت آن لازم می‌باشد و سه تا چهار روز نیز برای خشک شدن آن کافی است.
ض) هر شیء نمدی طی دوره استفاده و مراحل استهلاک می‌تواند با کمی کار بر روی آن (برش و رودوزی) تبدیل به شیء قابل مصرف دیگری شود. به عبارتی یک قطعه نمدی تا آخرین مراحل استهلاک کاربردهای گوناگونی می‌تواند داشته باشد.
ط) ارزش افزوده آن زیاد بوده و تقریباً 80 درصد قسمت فروش را دستمزد سازنده تشکیل می‌دهد.
ظ) خاصیت ایمنی بخش(محافظتی) قابل توجهی دارد، نیش گزندگان و چنگ و دندان درندگان در آن کارگر نیست، حتی خود نمدمالان مدعی‌اند که نمد خیس خورده را ، شمشیر هم نمی برد و حتی گلوله نیز از آن نمی گذرد.
همه این مزایا سبب شده، نمدمالی جای خاصی در زندگی مردم کوچ نشین و عشایر و نیز در زندگی مردم روستایی به خود اختصاص دهد. استعداد این محصول از لحاظ انعطاف پذیری در فرم و نقش ما را بر آن داشته که هم به جهت حفظ یکی از کهن‌ترین هنر- صنعت‌های انسان ایرانی و هم به لحاظ معرفی محصولی که قابلیت بالایی در ارائه و حضور در زندگی انسان امروزی نیز می‌تواند داشته باشد، یکبار دیگر نگاهی به این هنر- صنعت رو به زوال و در حال احتضار بیندازیم و در این اثنا هنرمندان و صنعتگرانی را که دغدغه هویت و اصالت داشته، متوجه این میراث ارزشمند سازیم.

چرو 07-14-2013 01:28 PM

تفسیر نقش‌های نمد

نَمَد نوعی بافته سنّتی زیراندازی است که با پشم تولید می‌شود. این هنر اصیل و کهن ، امروزه نیز همچنان در شهرهای چهارمحال بختیاری ، مازندران ، سمنان و خراسان همچنان بافتهمی شود. در این مقاله با تفسیر برخی از نقوش بکاررفته و رایج در این بافته آشنا خواهید شد.
تصاویر و توضیحاتی که در این جا ارائه میگردد در حقیقت نمونه هایی از پروژه ای کلان است که تلاشی دامنه دار در گردآوری، تهیه و تدوینِ فرهنگ نمادهای قومی و بومی ایران را شامل می شود. پژوهشگرِ این فرهنگ نمادها، در سالهای متوالی و در طی پژوهشهای میدانی برآن شده که نمادهای موجود در سنت های نقش پردازی اقوام ایرانی را جمع آورد و هماره بدان امید دلبسته که در آینده به تهیه و تدوین فرهنگ نمادهای قومی و بومی فلات ایران دست یازد و بدان نائل آید.
بنابراین تصاویری که در این مجموعه ارائه میگردد خُردَک جُستارهایی را در همان جهت شامل می شود؛ و در حقیقت بدینواسطه به مورد قضاوت و پرسشگریِ مخاطبان نهاده و گشایشِ بابی بر ارائه هایِ آینده را نوید می دارد.
تصویر شماره 1 : یک گلِ سودار . تصویری تلفیقی از نمادِ چلیپا در وسط لوزیِ دور دارنده ی چشمِ بد که با مربعی که نمادِ تمامیتِ ارضی، زمین و در بُعدِ نمادهای روانِ انسانی به معنیِ روانِ محصور شده در کالبدِ انسانِ خاکی محصور شده است. با چهار گلِ آتشینِ خورشید در چهار گوشه ی چهارضلعیِ در بر گیرنده ی عناصرِ نقش. کار: نمد مالانِ غربِ مازندران.

تصویر شماره 2 : نمد یک گلِ سودار با حاشیه ی دالبُری ؛ نقشِ هندسیِ وسطِ این نگاره که همانا « لوزی» است، از کهنترین روزگاران ، خاصه بر روی مُهرهای استوانه ایِ سده های نهم تا هشتمِ پیش از میلاد ترسیم می شده است. به احتمال قوی این نماد، نمایانگرِ « چشمی همه جا نگرنده» است و از خویشکاری ها و یا ویژه گیهای ایزدانِ باستانیِ مناطق بین النهرین و ایرانِ باستان اخذ گردیده است. نمونه ی شناخته شده ی این ایزدانِ باستانی که با ویژگیِ « همه جا نگرنده و به همه چیز آگاه» معرفی و شناخته می شده، « ایزدِ میثره» یا ایزدِ مهر بوده است. آنچه که در وسطِ این لوزی نقش شده، تنها موتیفهایی گیاهی است که به خاطرِ تزئین تصویر شده است. دو عنصرِ طرفینِ لوزی در فرهنگِ نمادهای بشری، خاصه در فرهنگهای شرقِ باستان، شکلی انتزاعی از مار – اژدها انگاشته شده است. کار: نمد مالانِ غرب مازندران.



تصویر شماره 3 : نمدِ یک گُل با نقشِ بته جقّه – نقشِ گلِ پنج پر در میانِ دست ساخته ها و دست بافته های شیعیانِ ایرانی و سایرِ مللِ شیعه ی همجوار بسیار به چشم می نشیند. گویا این پنج پر بودن، حاصل و مأخوذ از اعتقاد ایشان به : پنج اصل دین و پنج تنِ آلِ عبا بوده است. نقشِ بته جقه که امروزه تنها به خاطرِ تزئین بر رویه ی برخی زمین پوشها و دستبافته ها نقش می شود، به خاطرِ شباهتش به « ترنج» [ که بعضاً همسان نیز پنداشته می شود] از توصیفی که در بسیاری از قصه های شفاهی از آن می شود و در برخی قصه های پهلوانی و حماسی نیز نقش ویژه و در خورِ توجهی ایفا می نماید، نمادِ پهلوانی، بزرگی و گهگاه نمادی از : « غایت» و کمال انگاشته می شود. زیرا در برخی از داستانهای شفاهی، دست یافتنِ به آن خوشبختی و سعادتی عظیم ، نصیبِ پهلوان می کند و برخی از پهلوانانِ داستانهای شفاهیِ البرز، برای دستیابی به آن از خانهای بسیار دشوار گذر می کنند و خطرات زیادی را بر خود هموار می سازند. شاید نقش نمودنِ ترنج یا بته جقّه در کنار نمادِ شیعیِ گلِ پنج پَر، اشاره به بزرگی و جایگاهِ ویژه ی « پنج تنِ آلِ عبا» بوده باشد و ایشان را همچون « گنجی ارزشمند» نمودار می سازد – کار: نمد مالانِ غربِ مازندران.

تصویر شماره 4: نمدِ یک گل بته جقّه ای با حاشیه ی هفت و هشت – برخی از نمدها به خاطر ساخته شدن برای مساجد و وقف شدن برای استفاده ی عمومی در مساجد و تکایا، از اعدادِ نمادین برخوردارند. در این نمد یک نمادِ چشم زخم در وسط نقش شده که به منظور دور داشتنِ چشم بد از بنای مذهبی است و در کنار آن دوازده ترنج نقش گردیده که به نظر می رسد، نمادی از دوازده تن امامانِ شیعیان (ع) باشد. کار : نمدمالان غرب مازندران.

چرو 07-14-2013 01:30 PM

صادرات صنایع دستی در سال 91


زیورآلات سنتی، شیشه، سفال و سرامیك، گلیم و زیلو عمده اقلام صادراتی صنایع دستی در سال 91 اعلام شد. این درحالی است که با توجه به پیش بینی های بخش صادرات در اوایل سال 91، خبری از ركوردزنی در صادرات صنایع دستی نیست.
http://img.tebyan.net/big/1392/01/77...6820420140.jpg

با وجود رشد صعودی صادرات صنایع دستی در سال گذشته، باز هم رقم هدف گذاری صادرات این محصولات در سال 91 محقق نشد. این در حالی است كه برخی كارشناسان معتقدند با وجود توسعه و رشد صنایع دستی در سال قبل، برخی آمارهای اعلام شده صحت ندارند.
هر چند صادرات صنایع دستی طی مدت مذكور در مقایسه با یازده ماه مشابه در سال 1390 با سهم ارزشی 52 درصد و سهم وزنی 64 درصد از یك روند و رشد صعودی برخوردار بوده است، اما نسبت به رقم هدف گذاری انجام شده برای صادرات صنایع دستی كه تا پایان سال 91 پیش بینی شده بود فاصله زیادی را نشان می دهد.
براساس آخرین آمار رسمی اعلام شده در مورد صادرات كه از سوی گمرك منتشر شده است، میزان صادرات اقلام صنایع دستی با مبلمان چوبی طی یازده ماهه سال 91 به لحاظ ارزشی رقمی بیش از 719 میلیون دلار بوده است كه این رقم به گفته مسئولان صنایع دستی با احتساب ماه پایانی سال كه آمارش از میان آمار صادرات غیرنفتی سال 91 استخراج و در اردیبهشت اعلام خواهد شد، تغییر چندانی نخواهد كرد.
پیشتر و سال گذشته محمد حسن صالحی مرام، معاون پیشین صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی كشور در گفت وگویی با جام جم اظهار امیدواری كرده بود با اقدامات انجام شده از جمله شكل گرفتن كارگروه گردشگری و صنایع دستی در دولت، برپایی نمایشگاه ها، ایجاد مراكز عرضه و فروش صنایع دستی در خارج، ایجاد شبكه رادیو تلویزیونی و افزایش تسهیلات در نظر گرفته شده برای حمایت از این بخش، ركورد تازه ای در صادرات صنایع دستی ثبت شود و میزان صادرات این بخش به 1.5 میلیارد دلار برسد.
اما گذشت زمان نشان داد كه پیش بینی فعالان بخش خصوصی صنایع دستی كه تحقق چنین رقمی را با توجه به فراهم نبودن شرایط دور از دسترس می دانستند، درست از آب درآمد.
منوچهر عبدلی، رئیس اتحادیه صنایع دستی كشور درباره دلایل تحقق نیافتن رقم هدف گذاری شده صادراتی گفت: تحقق نیافتن رقم هدف گذاری صادرات صنایع دستی به این دلیل است كه امكانات زیربنایی برای افزایش تولید و صادرات صنایع دستی فراهم نشد و منابعی كه برای حمایت از این بخش در نظر گرفته شده بود (500 میلیون دلار) در ماه های پایانی سال یعنی دی و بهمن به نظام بانكی ابلاغ شد در نتیجه هنوز كسی موفق به دریافت آن نیز نشده است.
به گفته بالان، اكنون از مجموع 362 رشته و زیرمجموعه صنایع دستی، 70 درصد محصولات قابلیت صادرات را دارند كه از این میزان تعداد 97 رشته یعنی حدود 30 درصد، دارای كد تعرفه های صادراتی هستند. براساس هماهنگی های انجام شده با گمرك قرار است امسال 45 رشته دیگر صنایع دستی از قابلیت كدتعرفه صادراتی برخوردار شوند


مرداد سال گذشته بود كه تفاهم نامه ای بین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و صندوق توسعه ملی به امضا رسید تا با اختصاص 500 میلیون دلار از منابع صندوق توسعه ملی به صورت پرداخت وام با كارمزد 4 درصد به توسعه صنایع دستی و طرح های گردشگری كمك شود.
عبدلی در مورد آمار صادرات صنایع دستی نیز گفت: فكر می كنم صادرات واقعی صنایع دستی كمتر از رقم های اعلام شده باشد به این دلیل كه برخی كالاها با تغییر كد تعرفه در آمارها محاسبه می شود مثلاكالایی كه قبلاجزو صنایع دستی نبوده حالاطبق تصمیم گیری های جدید اضافه شده است. مثلااگر سرامیك با محصول چینی و بهداشتی دریك گروه تعریف می شده حالاكد و تعرفه اش جدا می شود و جزو صنایع دستی حساب می شود؛ بنابراین می تواند در آمار تاثیر بگذارد.
وی افزود: برای افزایش صادرات ابتدا باید تولید افزایش یابد و تولید زمانی افزایش پیدا می كند كه برنامه های حمایتی انجام شود و از صفر تا صد تولید دیده شود؛ یعنی مواد اولیه، طراحی بانك های اطلاعاتی، توجه به بسته بندی، جمع آوری كالاو محصول و نیز بحث جایگاه سازی در خارج از كشور؛ البته در این كه بخش صنایع دستی رو به توسعه است و جایگاهش بالاتر رفته شكی نیست ولی چنین آماری نمی تواند صحیح باشد.
45 رشته صنایع دستی دارای كد تعرفه صادراتی می شود

احمد بالان، مسئول بازرگانی معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی هم درباره صادرات صنایع دستی گفت: اقلام عمده صادرات در سال گذشته شامل زیورآلات سنتی، شیشه، سفال، سرامیك، گلیم و زیلو بوده و بیشترین صادرات صنایع دستی به كشورهای امارات متحده عربی، عراق، تركیه و افغانستان صورت گرفته است. وی گفت: آمار ارائه شده برای صادرات صنایع دستی مربوط به محصولاتی است كه كد تعرفه صادراتی از گمرك دریافت كرده اند.
اما گذشت زمان نشان داد كه پیش بینی فعالان بخش خصوصی صنایع دستی كه تحقق چنین رقمی را با توجه به فراهم نبودن شرایط دور از دسترس می دانستند، درست از آب درآمد


به گفته بالان، اكنون از مجموع 362 رشته و زیرمجموعه صنایع دستی، 70 درصد محصولات قابلیت صادرات را دارند كه از این میزان تعداد 97 رشته یعنی حدود 30 درصد، دارای كد تعرفه های صادراتی هستند. براساس هماهنگی های انجام شده با گمرك قرار است امسال 45 رشته دیگر صنایع دستی از قابلیت كدتعرفه صادراتی برخوردار شوند. مسئولان بازرگانی معاونت صنایع دستی سازمان میراث بر این باورند كه افزایش 64 درصدی صادرات این محصولات نشان از بهبود سهم محصولات صنایع دستی كشور در بازارهای بین المللی دارد و بی شك در نتیجه بهبود مستمر كیفیت مناسب این محصولات صورت می گیرد.
این را هم باید در نظر گرفت كه بخش عمده ای از صادرات محصولات صنایع دستی از طریق بار همراه مسافر است كه به دلیل درج نشدن آمار آن در گمركات كشور، میزان خروج آن مشخص نیست.


چرو 07-14-2013 01:32 PM

موج بافی، هنری در مسیر فراموشی

موج بافی، یکی از صنایع دستی مناطق کردنشین است که بیشتر میان عشایر و کوچ نشینان این مناطق دیده می شود.موج پارچه‌ی دستبافته ای است بیشتر با طرح‌های چهارخانه‌ای درشت که تماماً از پشم بافته می‌شود و در چهارخانه‌های آن از رنگهای متعددی استفاده می‌گردد.

http://img.tebyan.net/big/1391/11/12...2641636814.jpg
موج ها پارچه هایی هستند که از پشم گوسفند بافته می شدند و از آنها به عنوان رختخواب پیچ، پتو، پشتی، رویه کرسی، سجاده و گاه برای چادرهای عشایر استفاده می کردند.
از موج در ماه های سرد به عنوان روانداز استفاده می شد و قدیم تر ها به عنوان یک پوشش تزئینی روی کرسی ها می انداختند.
نقوش تزئینی موج دارای ویژگی های مشابهی است و در محدوده خاصی سیر می کند. طرح های موج که از اصالت و خصوصیات محلی برخوردار است، عبارتند از: پر طاووسی، چهارخانه، سیاه و سفید، تخت قرمز، شمشیری دولتی، حوض، دعا، محراب، چخماق، گل، کله کبکی، شانه، گنجشک، انگور (گل گله)، پروانه، بز کوهی، پرنده، قیچی، درخت و ماهی، ترنج دار گنبدی، برگ بیدی، چشم بلبلی (چشم خروسی)، بتروبند، دو کلکانه و خربزه ای (سیخی بافت).
روش بافت

این نوع پارچه بر روی دستگاه‌های بافندگی سنتی، 2 وردی و 4وردی بافته می‌شود و دارای عرض متغیر معمولاً 60 تا 80 سانتیمتر می‌باشد. وردها به وسیله طناب و ابزارهایی به نام قرقره و سازهای کوچک و بزرگ به بالای دستگاه و از پایین به پدالهایی متصل می‌باشد و با بالا و پایین رفتن پدالها، تارها به دو دسته تقسیم شده و «دهنه کار» ایجاد می‌گردد. در این حال با عبور ماکو در وسط دهنه، پود گذاشته می‌شود. سپس با عوض کردن پاها، «ورد» دیگر را به حرکت درآورده و بافت پارچه صورت می‌پذیرد. در صورتیکه پود پارچه از چند رنگ تشکیل شده باشد، در مواقع لزوم از ماسوره‌های رنگارنگ استفاده می‌گردد.
همچنین دستگاه مجهز به شانه‌ای است که پود را در لابه‌لای تارها محکم می‌کند. نمره شانه بستگی به تراکم نخهای تار ، در عرض پارچه دارد. در گذشته شانه‌ها از جنس نی بوده ولی امروزه نوع فلزی آن عمومیت بیشتری دارد. شانه در چهارچوبی از جنس چوب قرار می‌گیرد که به آن دفتین می‌گویند که توسط بازوهایی به بالای دستگاه متصل است که با حرکت نوسانی رفت و برگشت پودها را به لبة پارچه زده و نخ‌های تار را از یکدیگر جدا می‌سازد.
این نوع پارچه بر روی دستگاه‌های بافندگی سنتی، 2 وردی و 4وردی بافته می‌شود و دارای عرض متغیر معمولاً 60 تا 80 سانتیمتر می‌باشد. وردها به وسیله طناب و ابزارهایی به نام قرقره و سازهای کوچک و بزرگ به بالای دستگاه و از پایین به پدالهایی متصل می‌باشد و با بالا و پایین رفتن پدالها، تارها به دو دسته تقسیم شده و «دهنه کار» ایجاد می‌گردد.


موج بافی امروز

صنعت موج بافی در منطقه کردستان سابقه قابل توجهی دارد و موج بافان اغلب در شهرهای این استان هستند.
اگر به سال های نه چندان دور برگردیم، می بینیم بسیاری از مردم این منطقه استفاده از موج در منازل خود را نوعی هنر و خانه داری کدبانو می دانستند.
در آن سال ها، موج به عنوان قسمتی از جهیزیه دختران کرد و عشایر محسوب می شد، ولی امروز موج، جای خود را به اجناس نامرغوب و بیگانه خارجی داده است.
موج باف ها حالا با ورود بی رویه کالاهای چینی و اجناس خارجی اغلب بیکار شده اند و این هنر کهن رو به فراموشی است.
حالا دیگر کسی پارچه های موج بافی شده را نمی خرد و به خانه اش نمی برد و این هنر هم مانند اغلب هنرهای سنتی کشورمان از خانه ها به عزلت بازارهای کرمانشاه و کردستان رفته و کاربرد چندانی ندارد.
حالا اگر بخواهیم صدای دلنشین دستگاه های سنتی موج بافی در کرمانشاه را بشنویم، مجبوریم به بازارهای قدیمی و منزوی این شهر سری بزنیم.
بازار چال حسن خان و فیض آباد ، از معدود مکان هایی هستند که هنوز هم می شود چند استاد کهنه کار موج باف را در آنجا پیدا کرد.

چرو 07-14-2013 01:33 PM

مرمت تابلو پته‌دوزی قاجار

چندی پیش عملیات حفاظت و مرمت بر روی تابلوی پته‌دوزی قاجاری متعلق به کاخ صاحبقرانیه، توسط واحد حفاظت و مرمت مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران انجام و به پایان رسید. در این نوشتار می توانید ضمن اطلاع از این خبر درباره هنر زیبای پته دوزی نیز اطلاعات مفیدی بدست آورید.
در حال حاضر پته‌دوزی روی سجاده، جا قرآنی، پرده، رویه كوسن، زیر لیوانی، رومیزی، سوزنی، بقچه و... انجام می‌شود و گلستانی همیشه خوش را به خانه‌های شما می‌آورد

http://img.tebyan.net/big/1391/12/23...7612130163.jpg
مطالعات مختلف میکروسکوپی، آزمایشگاهی و دستگاهی برای شناسایی الیاف، شناسایی نوع بافت، PHسنجی، تست جابه‌جایی رنگ و ... بر روی این اثر پس از انتقال به آزمایشگاه حفاظت و مرمت انجام و دستاورد بررسی‌ها منجر به شناخت نوع الیاف و میزان آلودگی های وارده به اثر بود.
بررسی‌ها حاکی از آن بود که الیاف زمینه و نخ‌های سوزن‌دوزی همگی پشمین، نوع بافت زمینه سرژه و رنگ بافته ثابت و طبیعی بوده و در اثر شرایط نگهداری، بافته اسیدی و دچار آلودگی‌های بیولوژیکی شده است.
عملیات حفاظت و مرمت این اثر شامل باز کردن قاب و جدا کردن بافته از شاسی، بازکردن لایه‌های آستر و ساپورت و نوارها، غبارروبی، استحکام‌بخشی محل‌های اتصال، پاک‌سازی و شستشو با حلال‌های مناسب در هر قسمت، انجام وصالی علمی، نوار‌گیری لبه‌های سست، دوخت (پر کردن بخش‌های کمبود) و ارائه و اجرای طرح حفاظت پیشگیرانه در قاب‌گیری و نمایش اثر بر روی این بافته بوده است.
به طور مشخص پته‌ای با الیاف، رنگ‌آمیزی و نقش مشابه همانند پته مورد بررسی بسیار کمیاب است؛ نمونه‌های مشابه در مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران و موزه‌های دیگر از نظر رنگ زمینه و ترکیب نقوش به کار رفته مشابه اثر مورد بررسی نمی‌باشند، ولی رنگ نخ‌های رودوزی‌ها و موتیوهای تشکیل‌دهنده نقش، همچنین دو بخش کناری دوخته شده به قسمت اصلی پته، همگی مشابه آثار دیگر و معرف اصالت این بافته قاجاری هستند.
به طور کلی می توان گفت هنر پته دوزی كه ریشه در تاریخ و گذشته فرهنگی كرمان دارد و هم اینك تولید آن در كرمان، سیرجان و رفسنجان رایج است، همانند سایر رشته‌های صنایع دستی سابقه تولیدی مشخص ندارد و هر یك از دست‌اندركاران پیدایی آن را به یكی از افسانه‌های بومی مرتبط می‌سازد و متاسفانه به دلیل آسیب‌پذیری منسوجات در برابر عوامل جوی، در موزه‌های داخلی و خارجی نیز نمونه‌هایی از پته كه بتواند راهگشایمان به كشف سابقه این «‌هنر – صنعت »‌ باشد؛ وجود ندارد و قدیمی‌ترین قطعه پته‌ای كه هم اكنون یافت می‌شود روپوش مقبره شاه نعمت‌اله ولی در ماهان كرمان است.
به طور مشخص پته‌ای با الیاف، رنگ‌آمیزی و نقش مشابه همانند پته مورد بررسی بسیار کمیاب است؛ نمونه‌های مشابه در مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران و موزه‌های دیگر از نظر رنگ زمینه و ترکیب نقوش به کار رفته مشابه اثر مورد بررسی نمی‌باشند، ولی رنگ نخ‌های رودوزی‌ها و موتیوهای تشکیل‌دهنده نقش، همچنین دو بخش کناری دوخته شده به قسمت اصلی پته، همگی مشابه آثار دیگر و معرف اصالت این بافته قاجاری هستند.


پته چیست؟

پته‌دوزی نوعی از رودوزی‌های ایرانی است كه طی آن تمام سطح پارچه به وسیله بخیه‌های نخی و رنگین پوشیده می‌شود و هنرمندانی كه اكثرا نیز از زنان و دختران خانه‌دار هستند با كمك سوزن، نقوش ذهنی را كه ملهم از پندارها و بینش‌های شخصی‌شان است بر زمینه پارچه پشمی ضخیمی بنام «عریض» می‌نشانند. «عریض»‌ كه در گذشته از آن برای دوخت دامن، كت و پالتو نیز استفاده می‌شد، پارچه‌ای دستباف است كه به وسیله دستگاه‌های بافندگی چوبی تولید می‌شد. ولی در سال‌های اخیر دستگاه‌های چوبی جای خود را به دستگاه‌های «‌تك فاز»‌ برقی دادند و پس از آن نیز تدریجا بافته‌های كارخانه‌ای جانشین «عریض»‌های دستباف شده كه هم‌اكنون «‌پته»‌های استان كرمان را بیشتر اینگونه پارچه‌های كارخانه‌ای تشكیل می‌دهد. «‌رییس»‌ كه معمولا در رنگ‌های عنابی، مشكی، سبز روشن، سبز تیره، زرد، نارنجی، قرمز، آبی تیره، سبز ماشی، لاكی و... مورد استفاده پته‌دوزان قرار می‌گیرد، نوعی نخ پشمی دستریس یا ریسیده شده به وسیله ماشین است كه میزان مصرف آن به نسبت نوع نقش و ضخامت یا نازكی نخ مورد مصرف متفاوت است. ولی به طور متوسط رودوزی هر متر پته به حدود 375 تا 400گرم نخ احتیاج دارد.
طرز تهیه

‌برای تهیه یك قطعه پته‌دوزی شده ابتدا عریض را به ابعاد لازم بریده و سپس آن را به دست طراح می سپارند، شیوه كار نیز به این صورت است كه زنان پته‌دوز خود مستقیما به طراح مراجعه نمی‌كنند و فروشندگان مواد اولیه پته معمولا مقدار زیادی عریض بریده و طراحی شده در اختیار دارند كه به صورت آماده به سوزن‌دوزان می فروشند. در مرحله طراحی، ابتدا طرح روی كاغذ كالك ترسیم می‌شود و پس از آن خطوط طرح را به طور متناسب با سوزن سوراخ كرده و سپس روی عریض مورد نظر منطبق می سازند و روی آن پودر گچ یا خاك زغال می‌ریزند و این عمل را «گرته زنی»‌ می‌نامند (برای پارچه‌های تیره از خاك گچ و برای پارچه‌های روشن از خاك زغال استفاده می‌شود). سپس نقاط مشخص شده را با قلم و مركب روی پارچه مشخص می‌سازند. پس از طراحی، انتخاب نخ و رنگ مطرح است. رنگ‌های روشن ظرف سال‌های اخیر به پته‌دوزی راه یافته و رنگ‌های اصیل اغلب تیره است. از آنجا كه طرح‌های پته نه شلوغ است و نه هندسی رنگ‌های روشن چندان جاذبه‌ای به محصول نمی‌دهد و تیره بودن رنگ‌ها ارتباط نقوش را منطقی تر و قابل قبول‌تر می‌سازد.
در مرحله طراحی، ابتدا طرح روی كاغذ كالك ترسیم می‌شود و پس از آن خطوط طرح را به طور متناسب با سوزن سوراخ كرده و سپس روی عریض مورد نظر منطبق می سازند و روی آن پودر گچ یا خاك زغال می‌ریزند و این عمل را «گرته زنی»‌ می‌نامند


پس از انتخاب و تهیه نخ، پته دوز ابتدا جای خطوط اصلی را سوزن می‌زند. این مرحله به دلیل آنكه نقوش به طور خطی دوخته می‌شود، به مرحله «‌ساق دوزی» معروف است. سپس داخل نقوش و متن با اسلوب خاصی سوزن دوزی و پر می‌شود كه این قسمت را اصطلاحا «آب دوزی» یا «‌متن دوزی» می‌گویند. مرحله سوم كه یكی از مهم‌ترین مراحل پته‌دوزی می‌باشد، مرحله «برگ دوزی» و «سایه زدن» با نخ پیرامون گل‌ها و نقش‌ها است. برگ دوزی معمولا در اطراف حاشیه و به صورت زیگزاگ انجام می‌شود و آن‌را «‌پتك دوزی»‌ نیز می‌نامند (پتك در زبان محلی به معنی جوانه است). پس از اتمام دوخت پته را شسته و با كمك دستگاه مخصوصی به‌نام نورد اتو زده و آماده فروش می‌كنند.

چرو 07-14-2013 01:35 PM

هنر نساجی یزد

شعربافی

هنر پارچه بافی یزد(شعر بافی) یک از هنرهای شاخص این استان می باشد که در این مقاله می توانید باسیر تاریخی آن آشنا شوید.

http://img.tebyan.net/big/1391/11/12...1118527213.jpg
برخی ملت ها این بخت را داشته اند كه در تاریخ تمدن ،جایگاهی والا و در زمینه هنر ، آن چنان پیشتاز باشند كه دیگران از آنها ، سرمشق گیرند .
یونانیان ، ایرانیان و چینی ها ، برفراز این ملتها جای دارند و در این میان استان یزد ،یكی از شاخص ترین استانهای ایران است كه سالهاست در میان كویری بی انتها جسورانه برقهر طبیعت تاخته است، توانسته است نه تنها با تلاش های خستگی ناپذیرش آب این گوهر نایاب كویری را از دل خاك بكاود و زمین تفتیده كویریش را آبادان كند، بلكه در عرصه هنر و آفرینش زیباترین شاهكارهای هنری ، جایگاهی ویژه درتاریخ هنر ایران به شمار آید.
اوضاع و احوال جغرافیایی یزد ساكنان خطه كویر را ذاتا مردمانی صبور و سخت كوش پروده است و آنها توانسته اند ، درپرتو این ویژگی ها به صنایعی روی آورند كه به دقت ،ذكاوت و ظرافت نیازمند است .
هنر- صنعت نساجی در استان ، از اصیل ترین ، سود آورترین و پیشتازترین صنایع محسوب می شود؛ به گونه ای كه این استان را دومین كانون نساجی كشور ساخته است .صنعت نساجی در یزد دارای پیشینه ای بس طولانی است؛ آن چنان كه آوازه این هنر را می توان از گذرگاههای دور و نزدیك شنید.
به گفته برخی محققان این صنعت در یزد به دوارن قبل از اسلام می رسد.
شناخت حد پیشرفت هنر و صنعت نساجی ایران و همچنین استان یزد در دوران بسیار گذشته (مادها وقبل از آن )به علت فقدان آثار منسوجات آن عصر ، كاری بس دشوار می نماید؛ با این وجود با بررسی بر روی برخی نمونه های به دست آمده می توان به این نتیجه رسیدكه پارچه بافی درروزگاران كهن مرسوم بوده است حتی برش و دوخت آن نیز ، معمول و رایج بوده است.
تنها نشانه ای كه در این مورد در یزد دیده شده ، نگاره ایست برجسته بر روی سفال یافت شده در نارین قلعه میبد یزد كه دارای نقش تركیبی انسان و حیوان متعلق به دوران آئین های كهن است و برخود پوشش قبا گونه ای دارد .
در دوران ساسانی نیز به علت علاقه خاص مردم به سنن قدیمی و همچنین حس خلاقیت هنری ایرانی ،ما شاهد احیای مدل های قدیمی ایرانی ورونق صنعت بافندگی هستیم . این صنعت آن چنان دراین دوره رشد می یابد كه به حق می توان این عصر را عصر كمال در هنر نساجی نامید.
به هر حال تولیدات این عصر همگی حكایت از این دارند كه حداقل شوق هنرنساجی ،قرنها قبل از آن دوران بوده است .
شناخت حد پیشرفت هنر و صنعت نساجی ایران و همچنین استان یزد در دوران بسیار گذشته (مادها وقبل از آن )به علت فقدان آثار منسوجات آن عصر ، كاری بس دشوار می نماید؛ با این وجود با بررسی بر روی برخی نمونه های به دست آمده می توان به این نتیجه رسیدكه پارچه بافی درروزگاران كهن مرسوم بوده است حتی برش و دوخت آن نیز ، معمول و رایج بوده است.


نفوذ گسترده راه ابریشم در بازرگانی ایران و قرارگیری محدوده وسیعی از شهرهای ایران بر سر این راه سبب ترقی روز افزون مناطق بر سر این راه می گرددو به طور تدریجی شهرهای جدیدی را در مسیر خود خلق می كند.
كثه ،یزد فعلی از جمله مناطقی است كه در مسیر فرعی این راه كاروان رو ، واقع گردیده بوده است و اگر پی افكندن این شهر را به یزد گرد اول نسبت دهیم می توان احتمال داد كه نخستین هسته تجاری شهر یزد مربوط به همین دوره بوده است .
از جمله پارچه هایی كه متعلق به دوران ساسانی است و بافت آن را به یزد نسبت داده اند می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
1- طراز یا نگار جامه :پارچه ای زربافت كه ویژه سلاطین بوده است .
2- پارچه دیبق :نوع دیگری از تولیدات معروف یزد و كازرون كه هر دو جزء ایالت فارس محسوب می شده اند ، دیبق بوده است .جنس این پارچه با عناوین دیگر«گارسی » «كتانی » «گاز » از ابریشم یا پشم نازك بوده است .
3- پارچه منیر:پارچه ای دو رو كه دریزد بافته می شده و بعداً دردوره اسلامی به نام « المنیر» معروف شده است .
4- پارچه حریر سندس :یكی دیگر از تولیدات آن دوره، پارچه حریربوده است . شهر یزد آن چنان در تولید آن مهارت داشته است كه قزوینی دراین باره چنین می گوید :
«حریربافان یزد ،سندس را در كمال خوبی و محكمی بافند و به سایر بلاد نیز صادر كنند .»
با ظهور اسلام و گسترش آن در فلات ایران تازیان با ملتهای اصیل دیگری در هم آمیختند ،ملتهایی كه درتمدن صنعت و هنر از آنها جلوتر بودند . در این زمان صنعت پارچه بافی درسرزمین های گوناگون اسلامی بسیارتشویق و حمایت می شود ؛چنانكه خلفا و پادشاهان برای پاداش به دولتمردان خود ،خلعت های گرانبهایی از بافته های ابریشمین نفیس می بخشیدند و ایران نیز از موقعیتی كه بخش بزرگی از خاور نزدیك را زیر قلمرو مسلمانان در می آورد ،بهره می گیرد و در نتیجه بازرگانی این كشور رواج چشمگیر می یابد و صدوربافته های ابریشمی ایران به سایر بلاد اسلامی ،گسترش می یابد.
كثه ،یزد فعلی از جمله مناطقی است كه در مسیر فرعی این راه كاروان رو ، واقع گردیده بوده است و اگر پی افكندن این شهر را به یزد گرد اول نسبت دهیم می توان احتمال داد كه نخستین هسته تجاری شهر یزد مربوط به همین دوره بوده است .


استخری شوشتر را از مراكز بزرگ تولید دیبا معرفی می كند وسپس اصفهان ،ری ، نیشابور ، یزد كاشان، مرو و شیراز را نام می برد كه پارچه های ابریشمی ،پنبه ای و پشمی را كه شهرت آن در قرون وسطی پیچیده بود ، تولید می كرده اند .
چنانچه ماركوپولو، جهانگرد معروف قرن هفتم هجری كه به یزد سفر كرده است ،درسفر نامه اش این چنین می نویسد:«یزد شهر بزرگی است كه از لحاظ تجارت و رفت و آمد ، نقطه مهمی به شمار می رود .یك نوع پارچه ابریشمی و طلایی در آنجا بافته می شود كه موسوم است به پارچه یزدی كه به همه جای دنیا صادر می شود.»
با ترقی در اوضاع واحوال تجاری و بافندگی یزد در دوره های مختلف اسلامی ،ما یزد را ازمراكز اقتصادی ، هنری و فرهنگی می یابیم كه با آغاز دوران حكومت صفوی ، جایگاه ویژه ای می یابد.
به سبب حمایت از بافندگان ایران ، یزد و شهرهایی چون اصفهان ،كاشان ، رشت ، مشهد، قم و تبریز از مهمترین و بزرگترین مراكز اصلی ابریشم بافی شمرده می شوند؛ در این دوره یزد به بافتن پارچه ای به نام دیباج معروف می گردد كه گاه با تاری از نخهای زرین بافته می شود. علاوه بر آن می توان به تولید دیگ یزد چون« پارچه خارا» و «حریر مشجر» و «پارچه مخمل» به صورت ساده یا با استفاده از «نخهای زرین» ، اشاره نمود كه پارچه مخملی زرین بافت یزد در حقیقت با ارزش ترین منسوجات این دوره محسوب می گردد.
علاوه بر آن در دوران صفوی، یعنی دوران طلایی در صنعت پارچه بافی ایران ،ما شاهدحركتی جهت بوجود آوردن یك طبقه هنرمند به صورت بافنده و طراح هستیم ؛از جمله ظهور هنرمند نامی غیاث الدین كه بدون تردید وی را می توان از بزرگترین هنرمندانی دانست كه با تمام وجود به هنر عشق می ورزید و چنان در نقاشی بر روی مقوا برای تهیه نقوش پارچه مهارت داشت كه اورا «غیاث نقشبند» می نامیدند .

چرو 07-14-2013 01:37 PM

روایت جدید از بته جقه

بته چقه از جمله نقوش کهن ایرانی است .این واژه معانی گوناگونی را دربردارد، مانند تاج، افسر، هر چیز تاج مانند كه به كلاه نصب كنند. در این نوشتار به شرح و توصیف معانی بته جقه پرداخته خواهد شد و نظراتی جدید نیز در مورد معنای ان ارائه می گردد.

http://img.tebyan.net/big/1391/11/19...4910235108.jpg
بُته‌جـِقّه یکی از نقش‌های تزئینی ایرانی است. این نقش از سرو ایرانی که از نمادهای زرتشتی بوده سرچشمه گرفته و بعدها در شرق رواج زیادی گرفته و طغراهای سلطان‌های عثمانی هم در همین نقش طراحی شده است.
در آمریکا این نقش را "Persian pickles" به معنی "خیار شور ایرانی" می‌نامند.
عده‌ای این نقش را سرو که نشانه آزادگی ایرانیان است می‌دادند که از سر فروتنی سر خود را خم نموده است. عده‌ای دیگر آن را به عنوان سرو می‌دانند که در دوران مزدکیان نشانه آزادگی آنان بوده و پس از شکست مزدک سر خود را از شرمساری به زیر انداخته است
علامه دهخدا بته‌جقه را ساخته شده از پر پرندگان می‌داند كه بر بالای پیش كلاه پادشاهان ایران نصب می‌شده است. بته جقه تصویر كوچك شده سرو سرافكنده است كه نشان ایران و ایرانیان و حكایت‌كننده از راستی و تواضع ایشان است.
همچنین بته جقه، اصطلاحی است برای نوعی طرح تزئینی به شكل پر مرغ كه به اشكال مختلف بر آثار دوره اسلامی و بخصوص روی پارچه‌های ترمه و بعضی قالی‌ها دیده می‌شود. در گچبری‌های دوره ساسانی می‌توان اشكال ابتدایی این نقش را با منشأ برگ نخلی مشاهده كرد.
سال‌هاست اصل و منشاء طرح ایرانی بته جقه را به آتش مقدس، به كاج، به نخل، به بادام، به گلابی همچنین به كیسه چرمی، به شكل باسمه‌ای مشت بسته و حتی به شیارهایی كه برحسب اتفاق رودخانه جومنا در مسیر خود از دره كشمیر به جلگه هندوستان ایجاد می‌كند، تشبیه كرده‌اند. به عقیده نگارنده تمام این نسبت‌ها و فرضیه‌ها نادرست به نظر می‌آید. توضیح آن بسیار ساده‌تر از اینهاست و می‌توان آن را در نامی كه ایرانیان به آن داده‌اند، جست.
بُته‌جـِقّه یکی از نقش‌های تزئینی ایرانی است. این نقش از سرو ایرانی که از نمادهای زرتشتی بوده سرچشمه گرفته و بعدها در شرق رواج زیادی گرفته و طغراهای سلطان‌های عثمانی هم در همین نقش طراحی شده است.
در آمریکا این نقش را "Persian pickles" به معنی "خیار شور ایرانی" می‌نامند.

ایرانیان این طرح را بته (بوته) می‌نامند كه معنی لغوی آن یك دسته برگ است و ساده ترین شكل آن شباهت زیاد به برگ دندانه‌دار دارد. مردم ایران با عشقی كه به اختراع انواع مختلف اشكال هنری و پیچیده دارند، اشكال گوناگون بوته را به‌وجود آورده‌اند و بر آنها نام‌های مخصوص گذاشته‌اند، مثل بوته میری (كاج كوچك)، بوته ترمه‌ای (كاج متوسط)، بوته خرقه‌ای (كاج بزرگ)، بوته بادامی (كاج بادامی شكل) و بوته جقه‌ای (كاج بزرگی كه یك كاج كوچك از آن بیرون آمده).
بته‌جقه یكی از نگاره‌ها و ارائه‌هایی است كه در طول هزاره تا امروز به روش‌های گوناگون زینت‌بخش آثار هنری ایران (پته‌دوزی، قالی، ظروف و...) بوده است. البته هنرشناسان تاكنون در چگونگی پیدایش، ماهیت و رمز و راز آن اختلاف‌نظر دارند. این نقش جاویدان در طول زندگی هزار ساله‌اش به قدری تحول و تطور یافته كه هیچ ارائه‌ای در عالم هنر ایران و سایر اقوام تا به این حد متحول نشده است.

چرو 07-14-2013 01:39 PM

درمان بیماری‌های روحی با هنر


این موضوع که یک بیمار روحی برای درمان بیماری خود به هنر پناه ببرد، ابتدا کمی عجیب به نظر می‌رسد. اما نگاهی به زندگی پرفراز و نشیب هنرمندان ــ‌چه غنی و چه فقیر‌ــ نشان‌دهنده نقش هنر در تلطیف روحیات این قشر از جامعه است. در این مقاله به شرح و بسط ارتباط هنرهای دستی و بیماری های روحی می پردازیم.
وی می‌گوید: از اهداف این تفاهم‌نامه فراهم کردن زمینه مناسب برای ایجاد اشتغال در جامعه با عنایت به آموختن حرفه و دریافت مدرک رسمی از معاونت صنایع دستی و بهبود کامل این بیماران است

http://img.tebyan.net/big/1391/11/19...2786248231.jpg
تحقیقات سال‌های اخیر نشان داده است که هنر می‌تواند تاثیر شایان توجهی بر بیماران در بهبود برقراری ارتباط، غلبه بر استرس و کشف جنبه‌های مختلف شخصیتشان داشته باشد.
در واقع هنر‌ـ‌درمانی تکنیک‌های روان‌‌ـ‌درمانی را با فرایندهای خلاقانه در هم می‌آمیزد تا سلامت روانی را بهبود ببخشد.
اگرچه ایرانیان از هزاران سال پیش با هنر‌ درمانی آشنا نبودند، همواره در خانه‌های خود با خلق آثار هنری، از مزایای این نوع هنر بهره‌مند می‌شدند.
اندکی دقت در تمام هنرهای ایرانی نشان‌دهنده این موضوع است که هنر‌ـ ‍ ‌درمانی تنها به چند رشته هنری محدود نمی‌شود و شاید بسیاری از هنرها امکان درمان بیماری‌های روحی و روانی را برای بیماران فراهم کنند.
هنر‌ درمانی، روشی برای درمان بیماری‌های روحی در تمام سنین

یک مشاور خانواده در خصوص درمان بیماری از طریق هنر می‌گوید: کیفیت زیبایی‌شناختی آثار هنری می‌تواند نشاط، عزت نفس و آگاهی شخصی بیمار را بهبود ببخشد؛ به‌علاوه خلق هنر فرصتی است تا هماهنگی چشم‌ها و دست‌ها ایجاد شود.
«سعید محمدی» تصریح می‌کند: از هنر‌ـ‌درمانی می‌توان برای درمان محدوده وسیعی از اختلالات ذهنی و درماندگی‌های روانی استفاده کرد.
وی می‌گوید: ناتوانی‌های یادگیری کودکان، استرس شدید بالغان و مشکلات رفتاری یا اجتماعی کودکان در مدرسه یا خانه، برخی از شرایط و وضعیت‌هایی است که ممکن است در آن‌ها هنر‌ـ‌درمانی به کار گرفته شود.
این مشاور خانواده یادآور می‌شود: هنر‌ـ‌درمانگر می‌تواند از روش‌های متنوع و متعدد هنری از جمله نقاشی، طراحی، مجسمه‌سازی و کولاژ منبت‌کاری، معرق‌کاری و سفالگری برای درمان بیماران ــ‌از کودک تا سالمند‌ــ استفاده کند.
وی تاکید می‌کند: برای افراد آسیب‌دیده از مشکلات روانی، اجتماعی و جسمانی خلق اثر هنری ممکن است به شکلی شگفت‌آور منجر به بهبود کیفیت زندگی‌ شود.
سفالگری یکی از هنرهایی است که در هنر‌ـ‌درمانی بیش از سایر هنرها کاربرد دارد و با توجه به تمایل کودکان به هنر سفالگری امروزه شاهد افزایش کاربردهای این هنر هستیم.
رسالت اصلی هنر بیان دردها و زیبایی‏های درون در اشکال مختلف است

یکی از سفالگران رسالت اصلی هنر را بیان دردها و زیبایی‏های درون در شکل‏های مختلف می‌داند و می‌افزاید: هنر در اندیشه و قالب یک شیء هنری تجلی پیدا می‏کند و این اساس تکامل هنر جهان امروزی است.
سفالگری یکی از هنرهایی است که در هنر‌ـ‌درمانی بیش از سایر هنرها کاربرد دارد و با توجه به تمایل کودکان به هنر سفالگری امروزه شاهد افزایش کاربردهای این هنر هستیم.


«ایرج گلزاری جمیل» می‌گوید: سفالگری به عنوان اولین هنرـ‌صنعت پیش از تاریخ، در جهان از جایگاه خاصی برخوردار است و امروز علاوه بر جنبه‏های هنری و کاربردی در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته به شکل آرت تراپی و یا هنر‌ـ‌درمانی نیز مورد استفاده قرار می‏گیرد.
وی می‌گوید: توانایی ترکیب این هنر با سایر صنعت‏ها و استفاده از آن در معماری از ویژگی‏های این هنر اصیل و اولیه به شمار می‏آید که بیانگر خلاقیت و تجلی فکر و اندیشه است.
این سفالگر یادآور می‌شود: استفاده از هنر روشی مطمئن برای بهبود سلامتی انسان در جامعه امروز که مصایب و مشکلات متعددی گریبانگیر انسان شده است، به شمار می‌‌آید.
صنایع دستی بیماری‌‌های روحی را درمان می‌کند

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان از موسسه بهبود که یک مرکز توان‌بخشی است، به عنوان فضای مناسبی برای هنر‌ـ‌درمانی در البرز نام می‌برد.
«اسدالله بیات» تاکید می‌کند: بانوان هنرمندی در این موسسه حضور دارند که دارای بیماری‌های روحی، جسمی و ذهنی‌اند.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همدان تصریح می‌کند: اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان 2 سال است که رشته‌های سفال، نقاشی سفال، چرم، بافتنی‌ها و رودوزی‌های سنتی را در این موسسه آموزش می‌دهد.
وی از اجرای موفق و تاثیرگذار برنامه‌های آموزشی در این موسسه خبر می‌دهد و می‌افزاید: به گفته مسوولان موسسه بهبود، بخشی از تولیدات بانوان تحت پوشش این موسسه نیز از سوی افرادی که برای دلجویی از بیماران مراجعه می‌کنند، خریداری می‌شود.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همدان یادآور می‌شود: قرار است غرفه‌ای در نمایشگاه‌های سراسری صنایع دستی به ارائه محصولات بانوان تحت پوشش این موسسه اختصاص یابد.
وی تاکید می‌کند: فعالیت در عرصه صنایع دستی به‌ویژه سفالگری تاثیر بسزایی در روحیه و درمان این بیماران گذاشته است.
بهبود کامل بیماران اسکیزوفرنی البرز با ورود به عرصه صنایع دستی

مدیرکل میراث فرهنگی البرز درمان بیماران اسکیزوفرنی استان با هنر سفال نقش‌برجسته را یکی از اقدامات ارزشمند این اداره کل در سال 91 می‌داند.
«محمدرضا پوینده» می‌گوید: این اقدام از طریق انعقاد تفاهم‌نامه آموزشی میان معاونت صنایع ‌دستی البرز و انجمن احیای استان با هدف آموزش برخی از رشته‌های صنایع دستی به افراد تحت پوشش این انجمن انجام شده است.
وی با تاکید بر این که کارشناسان یکی از راهکارهای موثر در بهبود کامل بیماران اسکیزوفرنی را کاردرمانی و یا هنر‌ـ‌درمانی می‌دانند، می‌افزاید: انجمن احیای استان وظیفه رسیدگی به بیماران اسکیزوفرنی را بر عهده دارد.
وی با بیان این که بیماران مذکور بعد از درمان نباید منزوی شوند، تصریح می‌کند: در قالب این تفاهم‌نامه برخی از رشته‌های صنایع دستی که می‌توانند در تحقق این اهداف موثر باشند، از سوی مربیان و اساتید معاونت صنایع دستی بر اساس استانداردها آموزش داده می‌شوند.
مدیرکل میراث فرهنگی البرز یادآور می‌شود: در نخستین دوره، آموزش‌ها در 2 رشته سفال نقش‌برجسته و سراجی سنتی برگزار شد.

چرو 07-14-2013 01:40 PM

ثبت ملی تابلو فرش سردرود

رییس شورای ثبت آثار تاریخی و فرهنگی آذربایجان شرقی در فهرست ملی از ثبت هنر بافت تابلو فرش سردرود در فهرست میراث ناملموس آثار ملی کشور خبر داد.

http://img.tebyan.net/big/1391/11/51...3207245139.jpg
«تراب محمدی» گفت: حوزه بافت آذربایجان شرقی از دیرباز سرشار از نوآوری و ابداعات فراوانی در بافت قالی اصیل بوده است.
وی ادامه داد: بافت فرش در رج شمارهای بالا و در طرح های هنری با گستردگی طیف رنگ از دیرباز در سطح آذربایجان شرقی مطرح بوده اما در چند دهه اخیر شهر سردرود (سردری) با جامعیت یافتن در تولید تابلوفرش، به عنوان مرکز تولید این آثار در غرب کشور تبدیل شده است.
محمدی با اشاره به اینکه فرش و تابلوفرش زیر مجموعه ای از بافت منسوجات با دار هستند، تشریح کرد: بافت تابلوفرش در آذربایجان شرقی، نخست در تبریز متداول بوده، اما به تدریج با پیچیدگی روزافزون روابط بازار و تجارت و نیز بالا رفتن حجم تقاضا و در نهایت با صنعتی شدن این هنر، تولیدکنندگان نیمه متمرکز تبریز که بافندگان سردرودی نیز در آن کارگاه ها مشغول بودند بیشتر به تجارت تابلو فرش روی ‌آوردند.
وی افزود: بافت تابلوفرش در سردرود که از نیروی کار مناسب برخوردار بود به صورت دارهای منفرد در منازل بافنده ها اشاعه پیدا کرد و به تدریج با گذشت چند دهه تولید این هنر در آذربایجان در شهر سردرود جامعیت یافت.
رئیس شورای فنی صنایع دستی استان تصریح کرد: بافت فرش با طرح های تصویری در رج شمارهای بالا در ابعاد کوچکتر، به تدریج فرش را از حالت زیرانداز خارج و آن را همچون آویزی تزئینی مطرح نموده است.
محمدی با بیان اینکه تابلوفرش آذربایجان شرقی به عنوان زیر مجموعه ای از دست بافته های سنتی با دار در چند دهه اخیر با رشد تصاعدی در امر تولید و فروش روبرو بوده است، یادآور شد: هنری و تکنیکی بودن بافت تابلوفرش سبب شده تولیدات آن از دستمزد بیشتری نسبت به بافت فرش برخوردار باشد.
بافت فرش در رج شمارهای بالا و در طرح های هنری با گستردگی طیف رنگ از دیرباز در سطح آذربایجان شرقی مطرح بوده اما در چند دهه اخیر شهر سردرود (سردری) با جامعیت یافتن در تولید تابلوفرش، به عنوان مرکز تولید این آثار در غرب کشور تبدیل شده است.


وی خاطرنشان کرد: تولید تابلوفرش علاوه بر رونق بخشیدن به صنعت فرش بافی و کاهش نرخ بیکاری، روند رشد فرهنگی و اجتماعی شهرهای اقماری تبریز همچون سردرود را سرعت بخشیده که خود موجب افزایش ارتباطات اجتماعی در سطح منطقه و با بافندگان دیگر استان ها شده است.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان با تاکید بر لزوم ثبت ملی تابلو فرش سردرود به منظور جلوگیری از تغییر شکل سنتی آن تصریح کرد: با پیچیدگی هر چه بیشتر و افزایش تقاضا، این هنردستی به تدریج صنعتی شده و روش های سنتی در تهیه مصالح و آماده سازی برای بافت با تغییرات عمده‌ای رو برو گشته است.
محمدی یادآور شد: هرچند برخی از این تغییرات به ارتقای کیفیت بافت کمک کرده اما ثبت ملی این اثر در حفظ اصالت طرح ها، نقشه ها، مضامین، رنگ ها و دیگر ابزار مورد استفاده در تولید تابلو فرش سردرود کمک می کند

چرو 07-14-2013 01:45 PM

هنر مرصع کاری اسلامی

تزیین و ترصیع ظروف و زینت آلات فلزی و همچنین آرایش آنها به طرز سیاه قلم و یا صور مختلف صنعتی است كه از دوران ساسانی در ایران معمول بوده و در دوره اسلام رو به زیبایی و كمال رفته است. گاه هنرمند برای منظور خویش خطاطی را مناسب دانسته و زمانی از نقوش انسان و حیوان و یا نقشهای هندسی و اسلیمی استفاده كرده است.

http://img.tebyan.net/big/1391/11/25...1209581166.jpg
چون در شرع مبین اسلام استعمال ظروف سیمین و زرین منع گردیده و مكروه شناخته شده، هنرمندان سعی نموده اند با ساخت اشیایی از قبیل قاب قرآن، جا دعا و همچنین زینت آلات، هنر خویش را عرضه بدارند تا هم رسم و سنت قدیمی محفوظ ماند و هم از قوانین مذهبی سر پیچی نگردیده باشد.
یك نوع تزیین معمول در قرون اولیه اسلام، ساخت ظروف و یا اشیاء با نقش برجسته می باشد، به این ترتیب كه نقوش و یا كلماتی را كه برای تزیین شیی در نظر می گرفته اند قبلاً از فلز دیگری تهیه كرده، بعد آن را روی ظرف و یا شییی منظور، الصاق می نموده اند.
این طرز كار نه تنها برای آرایش اشیاء كوچك بلكه برای تزیینات اثاثه و یا اشیاء دیگر با وسعت بیشتر معمول بوده است. چنانكه ناصر خسرو در كتاب سفرنامه خویش موقعی كه از زیارت مكه صحبت به میان می آورد متذكر شده كه درهای خانه كعبه با نوشته های تزیینی و نقشهای هندسی و اسلیمی نقره كوب مزین بوده است.
روش دیگر تزیین عبارت بود از حك كلمه یا نقش منظور به وسیله قلمهای مخصوص و آنگاه سیاه نمودن این قسمتها با محلول نقره و سرب به طرز سیاه قلم. معمولاً در پایان كار، عمل صافكاری به وسیله سمباده صورت می گرفته است. برای فلزات محكم، كه دست قدرت حكاكی آنها را نداشت از چكش استفاده می شده است.
در موزهء ایران باستان تعدادی از این نوع ظروف نقره به اشكال مختلف از قبیل سینی، تنگ و جامهای كوچك و بزرگ متعلق به قرن پنجم هجری موجود است. بر روی بعضی از این ظروف نام ابی العباس ولكین بن هرون مولا، بین عباراتی كه جهت تزیین بكار برده شده مشاهده میگردد. و همچنین كلمه های بركت، سعادت، نعمت و سلامت كه همگی دعای خیر در حق صاحب ظرف است برروی این ظروف نقش شده است محل ساخت این ظروف به آذربایجان نسبت داده می شود.
در دوران سلجوقی، صنعت ترصیع اشیاء فلزی به منتهای كمال رسید و از این دوران، اشیاء مختلف زیبایی به یادگار باقی مانده است. طرز ساخت و تكنیك معمول در این دوره با طرق مذكوره در فوق كاملاً متفاوت است. در این زمان برای تزیین مفرغ با فلزات دیگر چون نقره و مس، ابتدا شییی منظور را با ابزار مخصوص به هر شكل كه می خواستند گود نموده بعداً نقاط كنده شده را با فلز مورد نظر پر می نموده اند.
در دوران سلجوقی، صنعت ترصیع اشیاء فلزی به منتهای كمال رسید و از این دوران، اشیاء مختلف زیبایی به یادگار باقی مانده است. طرز ساخت و تكنیك معمول در این دوره با طرق مذكوره در فوق كاملاً متفاوت است. در این زمان برای تزیین مفرغ با فلزات دیگر چون نقره و مس، ابتدا شییی منظور را با ابزار مخصوص به هر شكل كه می خواستند گود نموده بعداً نقاط كنده شده را با فلز مورد نظر پر می نموده اند.


از قرون هفتم و هشتم هجری ظروف ترصیع شده با نقره، از قبیل شمعدانهای كوتاه و بلند، سینی و لگن، عود سوز، آفتابه و غیره به مقدار زیاد باقیمانده است. عده ای محل ساخت آنها را به شهر موصل در عراق نسبت می دهند، ولی همزمان با ساخت این ظروف، همدان، مشهد، اصفهان و زنجان را می توان در زمره مراكز مهم ساخت ظروف نقره كوب و مس كوب دانست. شاید بتوان تصور نمود كه موصل مهمترین مركز فلز كاری این دوره بوده و نقاط دیگر از مكتب موصل تقلید نموده اند و یا اینكه هنرمندانی از موصل به نقاط دیگر مهاجرت و بكار كسب و تعلیم می پرداخته اند. بهترین نمونه این صنعت، تعدادی ظروف مفرغی نقره كوب است كه از بوزینجرد همدان، بدست آمده و برای نمونه به شرح یك آفتابه و لگن اكتفا می شود.
كلیه سطوح داخلی و خارجی لگن مفرغی، به اشكال و صور متنوع، نقره كوب شده است. تزیین دیواره خارجی، چهار طرح دایره ای شكل است كه در داخل آنها، نقوش شكارچی و با امیری كه بر تخت نشسته و در پایین آن نوازندگان مشغول رامشگری اند به چشم می خورند در حد فاصل دوایر، انسانهایی هدیه بدست در حال حركت مشاهده می گردند. در دست یكی از این افراد شییء شبیه جعبه و یا كشكول میباشد كه روی آن عبارت علی ابن حمودالموصلی كنده كاری شده است.
در لبه داخلی و خارجی و همچنین پایین لگن عباراتی بخط نسخ و ثلث دیده می شود. قسمت فوق العاده زیبا و جالب لگن، كف خارجی آن است كه با نقوش هندسی 6 ضلعی كه هر ضلع به شكل لوزی است تزیین یافته است.
داخل 6 ضلعی ها، گلهای شش پر و انسانهای نشسته كه بعضی مشغول نواختن آلات موسیقی و برخی صراحی در دست دارند مشاهده میگردد. نمونه دیگر، آفتابه مفرغی نقره كوبی است با دسته و لوله، كه دسته آن افتاده است. طرز ساخت آفتابه نیز عین لگن است كه ذكر آن رفت. تنها مطلب جالب در اینجا امضای سازنده آن می باشد كه بر روی گردن آفتابه نقره كوب شده و اگر احتیاطاً این شبهه ایجاد می شد كه نام سازنده لگن ممكن است حقیقی نباشد و عبارت حمود الموصلی كه حك شده بعداً به آن اضافه شده امضای نقره كوب شده بر روی گردن آفتابه این شبهه را به كلی رفع می نماید.
اگر چه هنر فلزكاری در ادوار بعد بخصوص در دوران صفویه فوق العاده ترقی نمود و نمونه های جالبی از آن زمان در دست می باشد ولی ظروف نقره كوبی از این دوران با نقوش كنده كاری و یا مشبك تزیین شده اند.
از دوران قاجاریه، دو جعبه فولادی زر كوب با نوشته ی بخط نستعلیق، بطور برجسته در موزه ایران باستان موجود است كه تا اندازه ای می توان آنها را ادامه هنر نقره كوبی قرون هفتم و هشتم هجری تصور نمود.

چرو 07-14-2013 01:48 PM

هنر سنگینه سازی

هنرمند سنگینه ساز، سفالگری است که اشیاء سفالی خود را از خمیر شیشه ای كه با لعاب قلیایی فیروزه ای لیقه شده است می سازد . در این مقاله با این هنر بیشتر آشنا می شوید.

http://img.tebyan.net/big/1391/11/11...1398235221.jpg
هنر ساختن ظروف به این شیوه هنوز هم پایدار است و كسانی كه این كار را انجام می دهند عتیقه ساز یا سنگینه ساز نامیده می شوند . این قبیل ظروف در اصفهان نظیر كاشان و قم ساخته می شود و بیشتر آن در شهر قم ساخته شده و به زواری كه برای زیارت حضرت معصومه به آن شهرستان می آیند فروخته می شود و این خود جزو سنتها شده كه زوار گلدان یا كاسه ای را از قم خریداری و با خود ببرند و البته نباید فراموش كرد كه مهره های فیروزه ای خمیری (خرمهره) را نیز برای شكون خریداری می كنند .
گل اینگونه سفال از 70 تا 80 درصد در كوهی سفید یا چخماق ، ده تا 20 درصد خاك بسیار نرم به نام گل بوته یا گل سفید آنقدر نرم است كه سفالسازان امروزی آن را گل نرم می نامند و 10 درصد خمیر شیشه با همان تركیباتی كه در مورد لعابسازی گفتیم ، ساخته می شود . بهترین گِل چاه ریسه است كه از دهاتی در حدود 80 كیلومتری اصفهان كه معادن فراوانی دازد بدست می آید . پس از آنكه این خاك را كندند مقداری آب روی آن می ریزند و بدین ترتیب دوغابی تهیه می شود كه آن را به وسیلهء پارچه ای صاف می كنند تا ذرات زبر و درشت آن جدا شود . با سنگ چخماق خمیر شیشه به همان طریق كه در لعاب سازی گفتیم عمل می كنند.
تمام تركیبات به دقت وزن و آمیخته شده و سپس با پا آن را مالـش می دهند گلـی كه به دسـت می آید كشـش گل خـاك رس معمولی را ندارد ولی می توانند آن را روی چرخ بسازند . كوزه گر معمولی تمام ظرفهای خودش را به صورت یك تكه یا یك فصلی چرخ می كند در صورتی كه سنگینه ساز برایش آسانتر است كه آن را دو تكه یا دو فصلی چرخ كند و حتی شاید هم سه فصلی . یا هر فصل را جداگانه روی چرخ كشیده و می گذارند تا بخشكد .
وقتی كه به اندازهء كافی خشك شد گوشه های آن را مرطوب می كنند و آنها را با خمیر اضافی به یكدیگر می چسبانند . پس از اینكه بیشتر خشك شد محل اتصال آنها را با كارد تراش صاف می كنند بـرای اینكه رویـهء آن هموار و متراكم شود تمام ظرف را در داخل دوغاب فرو می برند این كار را لایه ور كردن می گویند ، و یا اینكه از كاسهء كوچك روی آن دوغاب می ریزند .
كوزه گر معمولی تمام ظرفهای خودش را به صورت یك تكه یا یك فصلی چرخ می كند در صورتی كه سنگینه ساز برایش آسانتر است كه آن را دو تكه یا دو فصلی چرخ كند و حتی شاید هم سه فصلی . یا هر فصل را جداگانه روی چرخ كشیده و می گذارند تا بخشكد .


این لایهء رویی شامل 90 درصد در كوهی سفید بسیار نرم و 7 تا 9 درصد خاك نرم و یك درصد كتیرا است . برای تزیین آن خطوط اساسی طرح را با قلم مو رسم می كنند رنگیزهء آن شامل كرومیت ، منگنز و سیلیكات منیزیم است كه از معدن نزدیك نطنز بدست می آید و آن را سیاه قلم می گویند . وقتی كه خطوط كامل شد لعاب مینایی با رنگهای مختلف بین خطوط سیاه ، رنگ آمیزی می شود و سرانجام همه آن را در لعاب قلیایی كه نود درصد آن از جوهر شیشه ، نه درصد از شیشه شكسته یك درصد كتیراست فرو می برند . پس از اینكه ظرف خوب خشك شد آن را در كورهء لوله ای آتش می دهند . گداز لعاب (صاف شدن لعاب) را می توان از سوراخ كوچكی كه در بالای آتشخانه است دید و پس از آن به تدریج در ظرف سه روز كوره را خنك می كنند تا آنكه لعاب خرد نشود . با رعایت احتیاطات لازم ، لعاب به خوبی روی سطح ظرف می چسبد و این ظاهراً به علت جوهر شیشه ای است كه در تنه و لعاب موجود است .
نوع دیگر این كار كندن برجسته (گل برجسته) روی سطح ظرف است كه با ابراز حكاكی انجام می شود . برای برجسته كاری ، در نطنز روش عجیبی به كار می برند . در آنجا نقاش چسب شكر درست كرده و آن را با قلم مو روی خطوط سیاه رنگ كه علامت گلها و سایر نقشهاست می زند . شكر روی سطح آن خشك می شود به طوری كه وقتی تمام سطح آن را برس بزنند زمینهء آن كه شكر روی آن نیست و سفت نشده است به تدریج ساییده شده و از بین می رود .
اینقدر برس می زنند تا اینكه زمینه در حدود 15/0 سانتیمتر فرو رفتگی پیدا كند سپس لعاب مینا روی گلها كشیده می شود و همهء آن را در لعاب فیروزه ای فرو می برند . پس از پختن لعابی كه در روی زمینه برس زده شده است قدری سیرتر نشان می دهد در صورتی كه رنگهای مینایی تحت تأثیر لعاب قرار نگرفته اند . سنگینه ساز به استثنای ظروف ، لعابی ، كاشی لعابی هم درست می كند و اخیراً مقره های برق را هم تولید می كند .

چرو 07-14-2013 01:50 PM

هنر گیوه سازی

گیوه نوعی پاپوش ویژه مردان روستایی و از جمله صنایع دستی مناطقی از ایران است. در این مطلب می توانید با تاریخچه و مراحل ساخت گیوه آشنا شوید.

http://img.tebyan.net/big/1391/10/10...9113179135.jpg
صنایع دستی بخشی از تولیدات بشری است که برگرفته از ذوق و خلاقیت هنری، مهارت فنی، مواد اولیه طبیعی و بومی و بینش و باور انسان‌ها و متاثر از جهان پیرامون آن‌هاست.
گیوه این پای افزار کهن از قدیمی ترین صنایع دستی این مرز و بوم به شمار می آید.در مورد تکامل این هنر صنعت متاسفانه اطلاعات کمی در دسترس می باشد.البلخی تاریخ نویس معروف در سال 1105 میلادی متذکر میشود که غندیجان (جمیله امروز)در فارس در صنعت گیوه بافی مشهور بوده،و در سال 1340 میلادی که مستوفی جغرافی نگار از آنجا بازدید کرده می نویسد که پیشه گیوه بافی در اوج تکامل بوده است.
گیوه یک پای افزارقدیمی راحت و سازگار با آب و هوای معتدل ایرانی است که البته با زحمت فراوان تهیه شده و حاصل دست رنج چندین نفر اعم از زنان و مردانی است که هنرمندانه کوشیده و با هنر و سلیقه و البته مهارت فراوان خود کفشی را آفریدند که با داشتن خصوصیاتی چون خنک،سبک و قابل شستشو بودن در بین افرادی همچون روستاییان و کشاورزان پذیرفته شده و سالهای متمادی از گذشته تا کنون مورد استفاده قرار گرفته است.این پای افزار از ساده ترین مواد تهیه شده و با ساده ترین روشها نیز ساخته و پرداخته می شود.مراحل ساخت و تولید گیوه حدوداٌ 2 روز طول می کشد که در 4مرحله چرم سازی رویه بافی ،تخت کشی،و گیوه دوزی خلاصه می شود که در ادامه این نوشتار مراحل ساخت به تفصیل ارایه خواهد شد.
مراحل ساخت گیوه

1- چرم سازی


ابتدا پوست گاو را که از بدنش جدا و کاملاٌ تمیز شده است به درون حوض آبی انداخته و مدت یک هفته می گذارند تا خیس بخورد و سپس آن را وارد حوض دیگری از محلول آب و آهک گذاشته و هر 3 الی 4 روز پوست را زیر و رو کرده تا محلول به همه جای آن برسد پس از گذشت یک ماه که پوست در آب و آهک ماند آن را خارج کرده و 2روز در محلول آب و زاج و نمک می گذاریم و وقتی خشک شد آن را با پی و چربی های داغ شده چرب می کنیم و مدت 2 تا 3 روز در معرض آفتاب گذاشته تا چربی جذب شود. از این چرم برای کمری،نقاب و پاشنه گیوه و... استفاده می شود.البته گیوه بافان، قبل از استفاده از چرم آن را مدت 2 ساعت خیسانده و سپس بکار می گیرند.


2- رویه بافی


نخ مورد استفاده رویه بافان نخ پنبه ای 3لا و سوزنی بلند و باریک می باشد.گفته می شود زنان یک جفت رویه را 2 روز می بافند و رویه بافی شغل اکثر زنان بروجن در قدیم الایام بوده است.
3- تخت کشی


در ابتدا باید گفت که در صنعت گیوه بافی 2 نوع تخت داریم یکی لاستیکی و دیگری تختی دستی که در ذیل روش ساخت آن آورده شده.تخت گیوه را از پارچه های کتانی محکم، کرباس و یا پارچه های کهنه می سازند به این ترتیب که ابتدا آنها را به شکل نوار نوار می برند این نوارها را مرتب پشت سر هم قرار داده و با درفش وسط آنها را سوراخ کرده و دوال چرمی را از آن رد می کنند.با این کار این نوارها بهم دوخته شده . درفش ها را داخل خاکستر می گذارند تا داغ شده و راحت از بین نوارها عبور کند و کار تخت کشی بی عیب و نقص و در کمال مهارت و تمیزی انجام شود.
در استان مرکزی تولید گیوه در مناطق سنجان و وفس رواج دارد. رویه گیوه بدست زنان و توسط گونه‌ای سوزن که جوالدوز خوانده می‌‌شود بافته می‌‌شود و قسمت کفی آن بدست مردان با استفاده از ابزاری که تخت نامیده می‌‌شود به اصطلاح آجیده می‌‌شود. در صورت لزوم رویه این پاپوش با استفاده از سریشم اندوده می‌‌شود تا در کشتزارها مانع نفوذ آب به درون آن شود.


کار دوال رد کردن را چندین بار انجام می دهند تا اتصالات به خوبی صورت گیرد وقتی کار دوال رد کردن تمام شد با نمد خیس تخت را نمدار کرده و با شفره روی تخت می کشند تا سطح تخت همتراز شود و ریش ریش های حاصل از جدا شدن تار و پود پارچه ها ریخته شده و اطراف آن مرتب شود.
سپس با نخ و سوزن اطراف تخت را به روش کج بافی می دوزند تا هیچ نخی بیرون نزند یا به اصطلاح در نرود و نوارها شکافته نشود.
اکنون با مشته روی تخت می کوبند و سپس مخلوطی از کتیرا ورنگ جوهری سورمه ای را آماده کرده روی تخت می ریزند و با شفره آن را سرتاسر تخت پخش می کنند تا به طور یکدست وصاف به همه جای تخت رسیده و نفوذ کند.


4- گیوه بافی


اولین کار در شروع گیوه بافی دوختن کمری،دوری(بانه،چرم) که تسمه ای چرمی است به دورتادور تخت می باشدبه این صورت که ابتدا با درفش سوراخی در دوری و تخت ایجاد کرده و سپس با نخ و سوزن می دوزند.
پس از آن یک تکه چرم به شکل مثلث که قبلاٌ بریده شده را برای قسمت پشت پاشنه پا به انتهای تخت می دوزند گاهی هم برای زیبایی از چرم های رنگی روی آن دوباره دوزی می کنند.
سپس قالب های چوبی را داخل تخت گذاشته و رویه را روی آن می کشند و شروع به دوختن رویه به دورتادور تخت می کنند.
پس از آن با مشته محکم روی گیوه می کوبند تا رویه شکل قالب را به خود گیرد.جلوی قالب پوزه باریک و پشت آن که البته متشکل از چند قالب مکعبی است،مستطیلی است که با اندازه گیوه همخوانی دارد.بعد از دوختن کمری و رویه که با درفش(دروش )کوتاه تیغه گردی انجام می شودقسمت اضافه دوری را به روی نوک گیوه برگردانده و با نخ و سوزن به رویه می دوزند چون این قسمت در برابر سنگ محکمتر است به سنگ بر یاد می شودهمچنین قسمت اضافی در انتهای دوری را هم به پشت گیوه می دوزند.
برای بریدن نخ و یا چرم اضافه از شفره استفاده می کنند و برای تیز کردن کش کارد و شفره از سنگ های آهکی کف رودخانه ها استفاده می کنند.
http://img.tebyan.net/big/1391/10/18...5153414283.jpg
گیوه بافی در استان های ایران


در استان مرکزی تولید گیوه در مناطق سنجان و وفس رواج دارد. رویه گیوه بدست زنان و توسط گونه‌ای سوزن که جوالدوز خوانده می‌‌شود بافته می‌‌شود و قسمت کفی آن بدست مردان با استفاده از ابزاری که تخت نامیده می‌‌شود به اصطلاح آجیده می‌‌شود. در صورت لزوم رویه این پاپوش با استفاده از سریشم اندوده می‌‌شود تا در کشتزارها مانع نفوذ آب به درون آن شود.
در استان کرمانشاه 4نوع گیوه تولید می شود:

گیوه تخت آجیده که کف تخت آن با نخ آج خورده است و استحکام زیادی داشته و بهترین نوع گیوه به شمار می آید.
گیوه تخت چرمی که کف آن چرم یک تکه گاومیش است.
گیوه تخت پلاستیکی که ارزانترین است .
گیوه با رویه ابریشمی که رویه آن از نخهای ابریشمی رنگارنگ و دارای نقش های هندسی است.
استان چهارمحال و بختیاری، همان‌گونه که از نامش پیداست، از دو نوع ترکیب جمعیتی یعنی چهارمحالی و بختیاری تشکیل شده ،صنعت گیوه‌دوزی در این استان که بیشتر هنر مردان بختیاری است، سابقه‌ای بسیار طولانی دارد و چه بسا از لحاظ تاریخی به زمان حضور نخستین قوم بختیاری در این استان باز‌گردد.
در حال حاضر در شهرکرد و بروجن تعداد معدودی کارگاه گیوه‌دوزی و رویه‌بافی فعالیت دارند.
اکنون در استان چهارمحال و بختیاری هنرمندان بسیار ماهری از شهرستان‌های شهرکرد و بروجن نظیر رمضانعلی رزازی، محمود رفیعیان در رشته گیوه‌دوزی سرگرم فعالیت‌اند.
در حال حاضر اداره‌ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان چهارمحال و بختیاری حمایت‌های بسیاری از هنرمندان این استان می‌کند و به‌نوعی در ایجاد انگیزه برای ادامه فعالیت در رشته‌های مختلف صنایع دستی از جمله گیوه‌دوزی بسیار موثر است.


اکنون ساعت 06:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)