پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   اسم بهترین کتابی که خوندی + اسم نویسنده اش چیه؟ یه کم در موردش توضیح بده! (http://p30city.net/showthread.php?t=7903)

mary.f 01-14-2009 04:28 PM

اسم بهترین کتابی که خوندی + اسم نویسنده اش چیه؟ یه کم در موردش توضیح بده!
 
دوستان گلم سلام. {پپوله}
در اینجا می خواهیم به کمک هم با کتابهای متنوع در زمینه های مختلف آشنا بشیم. درصورت امکان بهتره علاوه بر موضوع کتاب کمی هم راجع به نویسنده آن توضیح بدهید تا اطلاعات کاملتری داشته باشیم. متشکرم :)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خودم شروع می کنم:
کتاب "کنت مونت کریستو" به نظرم بهترین کتابی بود که خوندم چون کاملاً با فرهنگ مردم فرانسه در اون دوران آشنا شدم. نویسنده این کتاب الکساندر دوما ست که یکی از بهترین نویسندگان به حساب میاد. ترجمه این کتاب از ذبیح اله منصوری است.
توضیحاتی راجع به کتاب:
ادمون دانتس، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره، می‌خواهد با ثروت‌های افسانه‌وار خود طبقه اشراف پاریس را به هم بریزد. دانتس در 1815، در روز ازدواجش،‌ به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی می‌شود و بر اثر سعایت رقیب عشقی‌اش فرنان، و رقیب تجاری‌اش دانگلار، مدت چهارده سال محبوس می‌ماند و این واقعه در عین حال، به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاه‌طلب به نام ویلفور است که در زندانی‌ شدن او دست دارد. در محبس، با زندانی دیگری به نام آبه فاریا دوست می‌شود و آبه فاریا نقشه گنج سرشار جزیره مونت کریستو را در اختیار او می‌گذارد. دانتس با طرح بسیار ماهرانه‌ای از زندان می‌گریزد، گنج را به دست می‌آورد، به پاریس می‌رود و از سه دشمن خون‌خوار خود انتقام وحشتناکی می‌گیرد.
توضیحاتی راجع به نویسنده:
الکساندر دوما (1870-1802) مشهورترین نویسنده فرانسوی قرن نوزدهم است و این شهرت را بیشتر وامدار رمانهای تاریخی است، از قبیل سه تفنگدار و کنت دو مونت کریستو، که این هر دو در فاصله زمانی یک سال از 1844 تا 1845 تحریر شد. دوما، در کنار اونوره دو بالزاک و اوژن سو، از اولین رمان نویسان سریالی شناخته‌ شده‌، و از او بیشتر از سیصد عنوان نمایشنامه، رمان، سفرنامه، وخاطرات به جا مانده‌است.او در روز بیست وچهارم ژوئیه ۱۸۰۲ (میلادی) در ویلرکوتره در هشتاد کیلومتری پاریس بدنیا آمد. نام پدر او توماس الکساندر داوی دولا پایتریه و نام مادرش ماری لوئیز الیزابت لابوره بود.پدر او در ارتش فرانسه مقام ژنرالی داشت. وقتی دوما ۴ ساله بود پدرش در گذشت. پس از مرگ وی خوانواده وی زندگی سختی داشتند.او تحصیلات کاملی نداشت و با سن ۲۰ سالگی در جاهای مختلفی مشغول به کار بود. او یکبار ازدواج رسمی کرد گرچه پس از آن بارها معشوقه گرفت اما دیگر ازدواج نکرد.الکساندر دوما روز پنجم دسامبر ۱۸۷۰ درگذشت. تشابه نام او با فرزندش که او هم نویسنده بود باعث شده اغلب آنان را با افزودن پدر یا پسر به الکساندر دوما بخوانند، هر چند از دوما پسر تنها یک رمان شهرت یافته که مادام کاملیا نام دارد.
از دیگر کتابهای الکساندر دومای پدر می توان به غرش طوفان، ملکه مارگو، ژوزف بالسامو، گردنبند ملکه، آنتونی و... اشاره کرد.

امیر عباس انصاری 01-15-2009 01:22 AM

اسم بهترین کتابی که خوندی + اسم نویسنده اش چیه؟ یه کم در موردش توضیح بده!
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط mary.f (پست 37938)
دوستان گلم سلام. {پپوله}
در اینجا می خواهیم به کمک هم با کتابهای متنوع در زمینه های مختلف آشنا بشیم. درصورت امکان بهتره علاوه بر موضوع کتاب کمی هم راجع به نویسنده آن توضیح بدهید تا اطلاعات کاملتری داشته باشیم. متشکرم

سلام و عرض ادب:53:
چه تاپیک خوبی ... احسنت...:41::41::41::41::41: میگم یه چیزی تالار کم داره نگو این تاپیکه بود;)
خوب منم این بشارت رو میدم که اگه گفتگوی پر بازیدی بشه حتما مهم هم میشه تا همیشه تو صدر تاپیکها باشه:53::53::53:
در مورد کتاب کنت مونت کریستو این مطالب رو هم من اضافه کنم
نویسنده اش الکساندر دومای پدر هست نه اکساندر دومای پسر (دوتاشون جدا هستند):D
جناب ذبیح الله منصوری هم که ماشالله هزار ماشالله الله اکبر مترجم خیلی آثار بزرگ هست و مترجم خوبیه و حتی ادیت هم میکنه و کتابو خیلی خوب چیدمان میده.:41::41::53::53:
در مورد ژوزف بالسامو و غرش طوفان... اینا یه سری رمان بهم پیوسته است.
که سه جلد اولش رو با نام ژوزف بالسامو نوشته و بسیار داستان جالب و رمان تاریخی خوندنی و درجه یکیه که سه جلدشو تو کودکی خوندم و خیلی مطالبشو هنوز حفظم.
بعدش میشه از جلد چهارم غرش طوفان که تا چندین جلد.... ادامه داره.
اتفاقا چند روز پیش داشتم به شخصیت جادوگر پیر کتاب ژوزف بالسامو "التوتاس" فکر می کردم.

خوب وراجی کافیه
من کلی کتاب خوندم و کلی هم کتاب نخوندم ولی حتما میخونم:D
عاشق کتابم مخصوصا رمان و جنایی و پلیسی و جاسوسی و معمایی و داستانی و ماجرایی و علمی تخیلی و حادثه ای و البته عرفانی و مذهبی و آموزشی و معنوی.:cool:
تو این پست اولین کتابی که معرفی میکنم کتاب پیامبر و دیوانه است اثر جبران خلیل جبران نویسنده فقید مسیحی مارونی زاده لبنان

البته اینا دوتا کتاب کاملا جدا هستند پیامبر و دیوانه ولی جدیدا کنار هم و به هم چسبیده چاپ میشوند
کتاب پیامبر شامل آخرین وصایای یک پیامبر به نام المصطفی آن دردانه.... به بزرگان و اهالی شهر ارفالس است در هنگام وداع با شهر.....که در مورد اخلاق و رفتار و حکمت زندگی بشری و به صورت فصلهای کوتاه صحبت می کند و بسیار روان است و چیزی بین شعر و نثر نگارشی است و سبک نویسندگی خاص جبران خلیل جبران انسان را به ماورا می برد و غرق در افکار مثبت و انرژی دهنده می کند. دیران سوال می کنند و پیامبر پاسخ می دهد... خیلی جالبه از دستتون بره عمرتون بر فناست... جان خودم قسم.:53:
بهترین چاپ و ورقه و سایز و استایلش مال فکر کنم نشر کارنامه است که با کاغذ کاهی خاص و هنری و رنگی چاپ شده.... و ترجمه استاد بی همتا نجف دریابندری هست.
کتاب دیوانه شامل داستانهایی کوتاه و اندیشناک و عبرت آموز و پر رمز و راز و معناگرا است و چندین داستان جالب و تکان دهنده و شوک آور و درون نگر دارد.
خوندن این کتاب خصوصا اون محصول از اون ترجمه از اون انتشارات و اون استاد رو به همه دوستان توصیه می کنم.:53::53:
من هر کسی برام خیلی عزیز باشه و بی نهایت دوستش داشته باشم یه دونه از این کتاب رو بهش هدیه می دهم.;)
چون خیلی زیبا و هنری چاپ و نگارش و صفحه بندی و مجلد شده و بسیار هنری و زیباست.
تا معرفی کتابهای بعدی
ضمن تشکر از ماری اف عزیز
بدرود (فکر کنم پر پست ترین کاربر این تاپیک خودم بشم چون باورکنین خوره کتابم):D
بذار قبل خداحافظی اینم بگم{شیت شدن}
من اینقدر خوره کتابم که چهارجلد هری پاتر رو پشت هم در بیست و چهار ساعت خوندم{شیت شدن}
جلد یک و دو و سه و چهار.... فقط آب می خوردم و چایی و غذای سرد و کتاب می خوندم
بعدش ده دوازده ساعت بیهوش شدم:D:D
و بعدش که کتابها رو بردم به دوستم پس دادم گفت چیه حوصله ات نگرفت بخونی:p
گفتم نه و همه داستانو براش گفتم و فکش افتاد زمین و گفت بابا تو جدا خوره واقعی کتابی:eek::eek:
تا بعد
:53::53::53::53::53:

mary.f 01-17-2009 05:01 PM

یکی دیگه از کتابهایی که من واقعاً از خوندنش لذت بردم، "اگر فردا بیاید" نوشته "سیدنی شلدون" است.
داستان در مورد دختری است به نام تریسی ویتنی که در اوج جوانی و موفقیت کاری بر اثر یک توطئه به زندان افتاده و در اثر یک اتفاق ساده آزاد می شود.پس از آن مسیر زندگی تریسی کاملاً عوض می شود. او که از برخورد افراد جامعه سرخورده شده است شیوه دیگری برای گذران زندگیش انتخاب می کند و... به نظر من جذابیت این کتاب و سایر کتابهای سیدنی شلدون در اینه که اصلاً ریتم یکنواختی نداره و مدام اتفاقات غیر منتظره در اون رخ می ده. من حدوداً 8 تا کتاب از این نویسنده خوندم که به نظرم همشون قشنگ بودن ولی این یکی بیشتر به دلم نشسته!
و اما توضیحاتی در مورد نویسنده:
سیدنی شلدون (متولد 1917- شیکاگو) در ۵۰ سالگى يعنى پس از گذشت ۲۰ سال از دريافت نخستين جایزه اسكارش براى نوشتن بهترين فيلمنامه اوريژينال«The Bachelor and The Bobby-Soxer» ، نخستين رمان موفقش را به رشته تحرير درآورد. در آن زمان ۶ نمايش از او در برادوى بر روى صحنه رفته بود و در سال ،۱۹۷۰ وقتى كهنخستين كتابش را به بازار ارائه داد يكى از ۳ مجموعه فيلم هاى تلويزيونى اش هر هفته ازتلويزيون آمريكا پخش مى شدند. آثار شلدون در شمارگان ميليونى در كشورهاى مختلف به فروش رسيده اند و همين محبوب بودن او را نزد عوام و خواننده هايى كه به اوارادت خاصى دارند، ثابت مى كند. نام شلدون به كتاب ركوردجهانى گينس راه يافته است و اين نه فقط به دليل ترجمه آثارش به بيشترين تعداد زبان ها در دنياست بلكه همچنين براى شمارگان بالاى آنهاست كه به۳۰۰ميليون نسخه مى رسند.
شخصیتهای داستان او معمولاً زنانی سرسخت، قاطع و پرصلابت هستند.
این نویسنده موفق سرانجام در سال 1987 و در سن 89 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری ذات الریه درگذشت. از آثار او می توان به ترس از تاریکی، استاد بازی، سفیر کبیر، شن های زمان، آنسوی نیمه شب، رویاهایت را به من بگو، روز رستاخیز، صبح/ظهر/شب، خشم فرشتگان، خط خون، دنیا به آخر می رسد، اگر فردا بیاید و... اشاره کرد.

امیر عباس انصاری 01-18-2009 03:33 PM

اسم بهترین کتابی که خوندی + اسم نویسنده اش چیه؟ یه کم در موردش توضیح بده!
 
سلام:53:
خانم ماری این کتابی که از سیدنی شلدون معرفی کردین و اون قهرمان داستانش خانم "تریسی":41:
من چندتا کتاب دیگه هم خوندم که همین خانم یا خانمهای دیگه قهرمان داستانش میشن;)
کلا شلدون خوب می نویسه و زیاد خواننده رو دق مرگ نمیکنه:D و سبک رمان نویسی هیجانی و روان خوانی رو در آثارش داره:53::53:

کتابی که می خوام معرفی کنم
کتاب "ترکه مرد" هست اثر دشیل همت که در زمره آثار پلیسی و چنائی و در سری کتابهای سیاه (کتابهای جنایی) قرار میگیره
خلاصه داستانشو از اینجا براتون درج می کنم:

خلاصه کتاب The thin man اثر دشیل همت با استفاده از ترجمه احمد میرعلایی بنام ترکه مرد:
راوی داستان، نیک چارلز یونانی‌الاصل کارآگاه سابق، به اتفاق همسرش نورا برای گذراندن تعطیلات کریسمس به نیویورک آمده است. روزی در کافه‌ای انتظار همسرش را می‌کشد که دختر جوانی نزدش آمده و خود را دوروتی وینانت فرزند کلاید وینانت مخترع معروف و پولدار و خل‌وضع معرفی می‌کند. کلاید وینانت در سالهای پیش مشتری نیک چارلز بوده است. دختر می‌گوید پدرش از مادرش جدا شده و مدتی است از او خبری ندارند و از نیک چارلز سراغ پدر را می‌گیرد. چارلز پیشنهاد می‌کند که از وکیل پدرش هربرت ماکولی سراغ بگیرد.
روز بعد ماکولی وکیل وینانت به نیک تلفن زده و بدیدنش می‌آید و می‌گوید وینانت به شهر برگشته. فردا خبر قتل جولیا وولف منشی وینانت در روزنامه به چشم می‌خورد که در آپارتمانش با گلوله کشته شده. وینانت در مظان اتهام قرار می‌گیرد. ماکولی اظهار می‌کند وینانت به او تلفن زده و با هم قراری گذاشته‌اند اما سر قرار حاضر نشده است.
یک شب دوروتی مست و آشفته با هفت تیری که دردست دارد به آپارتمان نیک و همسرش می‌آید و می‌گوید هفت تیر را در کافه‌ای با النگویش تاخت زده است.
گانگستری بنام مورلی که زمانی با جولیا وولف منشی مقتوله وینانت روابطی داشته نیز در مظان اتهام است. یک روز مورلی به سراغ نیک می‌آید و با هفت تیر او را تهدید می‌کند و با ورود پلیس در عین اینکه تیری به نیک شلیک می‌کند، دستگیر می‌شود. نیک زخمی می‌شود. در این بین تلگرافی از وینانت برای نیک می‌رسد و همچنین نامه‌ای برای ماکولی وکیل.
روز بعد خبر خودکشی وینانت در آلن تاون پنسیلوانیا می‌رسد. نیک و نورا همسرش برای کسب اطلاعات به کافه پیجیرون می‌روند. آنجا ازاستدسی صاحب کافه می‌شنوند که جولیا وولف رفیقی به نام نانهایم داشته. نانهایم آدم بی سر و پایی است که خبرچین پلیس هم هست. معلوم میشود که خبر خودکشی وینانت اشتباه بوده است.
نیک به اتفاق پلیس به منزل نانهایم می‌روند. نانهایم با زرنگی از چنگ آنان فرار می‌کند. نیک کشف می‌کند که یورگنسون شوهر فعلی می‌می مادر دوروتی، هویتش جعلی است و در واقع شخصی است بنام رزواتر که در گذشته بر سر مسئله‌ای با وینانت دشمنی داشته و اکنون برای انتقام‌جویی با همسر سابق او ازدواج کرده است.
خبر می‌رسد نانهایم هم کشته شده. در کارگاه وینانت جسدی کشف می‌شود. نامه‌ای از طرف وینانت برای گیلبرت پسرش (برادر دوروتی) می‌رسد. می‌می ادعا می‌کند که وینانت را دیده است. سرانجام نیک ماجرا را کشف می‌کند که وینانت مدت‌‌ها است کشته شده و قاتل ماکولی وکیل است که منشی و نانهایم را نیز کشته و تمام پیام‌های وینانت جعلی بوده و از طرف او صادر شده و حتی با پول می‌می را نیز اغوا کرده تا ادعا کند وینانت را دیده است. در ابتدا ماکولی و جولیا همدست بودند و پس از قتل وینانت و دفن او در کارگاه، اسناد و نامه‌هایی از او جعل می‌کردند و پول‌هایش را بالا می‌کشیدند. ولی با پیدا شدن سر و کله دوروتی و نیک چارلز، ماکولی از ترس لو رفتن، جولیا را نیز می‌کشد و همچنین نانهایم را که شاهد ورود او به آپارتمان جولیا بوده نیز از سر راه برمی‌دارد.


کتاب قشنگیه:53:
امیدوارم از خوندن ادبیات داستانی و جنایی و پلیسی لذت ببرید:D
ارادتمند... امیرعباس... بچه تهرانپارس!!:53:

mary.f 01-18-2009 04:33 PM

سلام به همه دوستان علاقمند به کتاب!!!!!!!!
با تشکر از امیر عباس عزیز:53: امیدوارم سایر دوستان هم کتابهایی رو که به نظرشون قشنگه و مفید، اینجا معرفی کنند:)

گندم 01-18-2009 11:10 PM

(کتاب غذای روح است امیر المومنین)
اول سلام! بی مقدمه اصل مطلب رو مینویسم
من کتابهای م.مودب پور وماندانا معینی را خیلی دوست دارم وهمه ی کتابهای انها را خوانده ام بغیر از یاسمین(متاسفانه در مورد این نویسنده های بزرگوار چیزی نمیدانم!!)
از همین نویسنده کتاب یلدا از موضوع اجتماعی بسیار خوبی برخورداره اما شخصیت هاش تکراریه این کتاب معضلات و مشکلات ایران امروز را بخوبی به تصویر میکشدومثل دیگر کتب اقای مودب پور به ایدز وفقر وفحشا می پردازد.
کتاب گندم بی پرده به اعتیاد وفقرناشی از ان سخن میگویداما اتفاقاتی که در ان می افتد با عرف وشرع موجود در جامعه ما سازگار نیست(البته من منتقد کتاب نیستم ها!)
کتاب پریچهر با ترکیبی از چندین داستان خواننده را تا اخر با خود می کشاند ولی داستان خیلی خیلی غمناک تموم میشود و اشک خواننده در می اورد(مثل بقیه داستان های ایشان)
در کتاب ان تابستان خانم معینی با قلمی توانا خواننده رادر اواسط کتاب شوکه می کند(من خودم تا یکی دو ساعت منگ بودم!!)
خلاصه کتاب ها زیادند و وقت کم اما تا یادم نرفته بگم من رکورد اقای انصاری رو خیلی وقت پیش شکستم (چهار کتاب 600 صفحه ای در عرض 14 ساعت و90 رمان باحال در 50 روز!)
خدانگهدارتون:42:

lord_kurd 01-19-2009 01:02 AM

با سلام
من چندان علاقه ای به این مودب پور و سایه هاش ندارم چون اساسن سبک نوشتنش یه جور توهین به مخاطبه
یه کتاب فارسی معرفی می کنم
رمان از آقای ابوتراب خسروی ---> اسفار کاتبان
و یه کتاب از نویسنده مورد علاقه خودم
ماریو بارگاس یوسا --------> سالهای سگی
دوستان اهل کتاب حتما بخونن
البته فکر کنم تاپیک ها رو یه کم تخصصی کنین بد نیست
مثلا رمان ایرانی داستان کوتاه ایرانی ادبیات آمریکای لاتین ادبیات فرانسه ادبیات روسیه ....
با تشکر

mary.f 01-19-2009 08:05 AM

سلام. از دوستان عزیزم گندم و lord-kurd عزیز تشکر می کنم. در مورد کتابهای م. مودب پور (مرتضی مودب پور) من کتاب گندم، پریچهر، یاسمین و یلدا رو خوندم. به نظرم پریچهر از همشون قشنگتر بود. شخصیتهای اصلی در همه داستانها یکسان هستند فقط اسمشون عوض می شه و دیگه اینکه همشون هم خوشگل و خوش تیپند! که این به نظرم زیاد جالب نمیاد. اصولاً کسانی که علاقه به رمانهای عشقی دارند از خوندن این کتابها لذت خواهند برد.
این رو هم اضافه کنم که همسر ایشان به نام ماندانا معینی هم نویسنده هستند و کتابهای شینا، کژال و دریا رو با کمک آقای مودب پور نوشته اند.
و اما در مورد تخصصی کردن این تاپیک: من فکر می کنم اگر کتابهایی که در اینجا معرفی می شوند متنوع و با موضوعات مختلف باشند جذابیت بیشتری داشته و تاپیک همه نوع مخاطبی پیدا خواهد کرد
تا بعد...:53:

SonBol 01-19-2009 10:48 AM

سلام به همه ی عزیزان:53:

ممنون از تموم بچه های با فرهنگ و کتاب دوست فروم
خوب منم به نوبه خودم از موسس تاپیک ماری نازنین تشکر میکنم
بعد هم اسامی چند تا کتاب و نویسنده هاشون رو مینویسم
هر کدوم یه جورایی برام جالب بودن
البته بهتره بدونین خوندن کتاب تحت هر شرایطی فرق میکنه روحیه ای که موقع خوندن اثر داره آدم روی تحلیلی که ازاون کتاب داریم موثره.
امروز چند تا رمان رو مینویسم :
کوله بار عهد.................. مهرداد انتظاری
بیگانه ای با من است ..................جوی فیلدینگ ترجمه شهناز مجیدی
افسانه دل....................فریده رهنما
آسمان آبی.................. مسعود نودوشنی


haj_amir 01-19-2009 11:35 AM

بهترینش قرآن بوده
نویسنده خدا
یه زمانی رمان خیلی میخوندم الان دیگه کرک پرمون ریخته
ولی بیشتر رمانهایی که ذبح اله منصوری ترجمه کرده رو بهتون پیشنهاد میکنم بخوندید

امیر عباس انصاری 01-19-2009 01:02 PM

اسم بهترین کتابی که خوندی + اسم نویسنده اش چیه؟ یه کم در موردش توضیح بده!
 
بازم سلام:53:
آقا اینجا خوب داره داخ خ خ خ خ میشه ها!!!!!{شیت شدن}
ای جانمی جان{جشن پتو}

خوب خانم گندم عمرا رکوردای منو بزنی چون اون رکورد من نبود:p
تازه من رکوردم خوندن رمان نیست نوشتن رمان هست (از سنبل و دانه کولانه در مورد دست به قلم من در مورد نوشتن خاطرات تو دفتر خاطرات فروم سبز بدرنگ مخرف میخصالحی بپرس)
بعدشم
من که هنوز دستمو رو نکردم میگی رکورد زدی:eek:
شایدم بقیه دوستان رکورهایی داشته باشند خفن تر از رکورد ما.... که هنوز نگفتن;);)
پس زیاد عجله نکنیم خانم گندم;)
کتاب خون ماشالله زیاده... ممکنه کتاب خونهایی پیدا بشن که تندخوانی هم رفته باشند...!!!;)

کتابی که ایندفعه معرفی میکنم برای شما دوستان:(ایده شو از نوشته لرد کرد :53:گرفتم گفت ادبیات روسی)
کتاب معروف دن آرام چاپ قدیم نوشته میخائیل شولوخوف:53:
که داستانیه در مورد خانواده ای به نام ملخوف که نوعی قزاق روس هستند و دوران قبل و حین و پس از ظهور انقلاب بلشویکی روسیه یا همون اتحاد جماهیر شوروی رو و احوالات شخصیتهای اصلی و فرعی این رمان رو توش به قلم نگارش درآورده
این کتاب یک زمان روسی جذابه و کمی هم مردانه است و جزو آثار ادبی وبسیار معروف دنیاست
میخائیل شولوخوف نویسنده روسی است که سبک قلمش رمان نویسی همراه با چندشخصیتی بودن داستان و همراه شخصیتهای اصلی و فرعی رفتن در داستانهای جنبی در کنار خط سیر داستان اصلی هست
کشش و گیرایی داستان همیشگیه و تا پایان رمان همراهتون هست:41:
خودتون رو برای خوندن چهار جلد کتاب هشتصد صفحه ای چاپ ریز آماده کنید:24:
شخصیت هایی مانند گریگوری ملخوف (گریشا) آکسینیا (آلیوشا) و پیوتر و..... جزو شخصیتهای اصلی کتاب هستند.
ضمنا من این کتاب رو در سال فکر کنم 1369 خوندم ولی الان همشو حفظم:D
خانم گندم اون سال یعنی سال 69 من حدودا دوازده سیزده ساله بودم;)
شما چندساله بودین؟؟؟;)
شوخی کردم:53::53::53:
موفق باشین
:53::53::53::53:

mary.f 01-20-2009 08:23 AM

با تشکر از دوستان عزیزم haj_amir, sonbol 2561 و امیرعباس انصاری (که از زمان طفولیت به خواندن کتاب روی آورده!!!)، کتابی رو معرفی می کنم که خیلی مورد توجه من قرار گرفت:
"پانته آ" (بانوی افسونگر شوش) نوشته فواد فاروقی
این کتاب ما رو با سرگذشت کوروش کبیر (اولین پادشاه سلسه هخامنشی) آشنا می کند و بخشی از زندگانی و جنگهای او را در ذهن خواننده به تصویر می کشاند. جوانمردی و بزرگ منشی کوروش و زحماتی که برای ایران و ایرانیان کشیده است چیزی نیست که پس از گذشت قرنها به دست فراموشی سپرده شود. درود بر او که تاریخ ایران را با سرافرازی رقم زد...
در مورد فواد فاروقی فقط همین رو می دونم که نویسنده رمانهای تاریخی است اما اینکه این کتابها تا چه حد با واقعیت مطابقت دارند رو نمی دونم. کتاب دیگه ای هم از ایشون خوندم به نام "حرمسرای خسرو پرویز" که داستان هوسرانی ها و ظلم و ستم خسرو پرویز پادشاه ساسانی و اتفاقاتی که در حرمسرای او رخ می دهد رو بیان می کند. واقعاً جالبه یکی مثل کوروش، یکی هم مثل خسرو پرویز :39:
تا بعد...

mary.f 01-25-2009 04:54 PM

کتاب بعدی: "چراغها را من خاموش می کنم" نوشته زویا پیرزاد

داستان از زبان زنی ارمنی است که با همسر و فرزندانش در آبادان در سالهای پیش از انقلاب زندگی می کند. او احساس می کند که در روند زندگی روزمره به عنوان یک زن خانه دار و مادر سه فرزند گیر افتاده است. همچنین از عدم توجه کافی همسرش شکایت دارد. در همین گیر و دار احساس می کند به مرد مجرد همسایه علاقمند شده است. البته این در خیال اوست و هیچگاه این توجه و علاقه خارج از ذهن او جنبه واقعی پیدا نمی کند و ...
به نظر من این کتاب با نثري ساده و روان واقعيت های زنانه را بيان مي كند. افکار و احساسات این زن را تأیید نمی کنم اما شاید مشکل این زن مشکل بسیاری از زنان جامعه باشد که جرأت ابراز آن را ندارند. عدم توجه کافی همسر و روند تکراری زندگی روزمره بعنوان یک همسر خانه دار و همچنین مشغله رسیدگی به فرزندان، جایی برای رشد و بالندگی آنها نمی گذارد...
و اما در مورد نویسنده: زویا پیرزاد در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستان‌های کوتاه خود را به چاپ رساند؛ «مثل همه عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک» مجموعه داستان‌های کوتاهی بودند که به دلیل نثر متفاوت خود مورد استقبال مردم قرار گرفتند. اولین رمان بلند او با نام «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسید که برنده جایزه بهترین رمان سال پکا، جایزه بهترین رمان بنیاد "هوشنگ گلشیری" و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا در سال ۱۳۸۰ شد.

دانه کولانه 01-28-2009 12:33 PM

با تشکر از خانم ماری اف بابت این تاپیک مفید و دوستانی که پست زدند و همکاری کردند

راستش من خیلی کتاب نخوندم و هر چی خوندم مال دوران طلایی دبستان منه
چون الان واقعا تمام وقتی که دارم به صورت خالص ودیوانه وار در اختیار اینتر نت و سایت میگذارم و
حتی با وجود اینکه علاقه شدیدی به فیلم و سینما (البته به صورت اماتور) دارم در ماه شاید 1 نیم فیلم بتونم ببینم اونم وقتی که اینترنتم قطع باشه اینه که اصلا فرصتی برای دیدن فیلم یا خوندن کتاب ندارم فقط موسیقی هست که میشه در کنار کار با کامپیوتر ازش استفاده کرد اینه که در روز شاید بالای 10 ساعت موسیقی گوش میکنم چون بالای 10 ساعت به اینترنت کانکت هستم البته موسیقی تکراری گوش میدم چون وقت دانلود و پیدا کردن سی دی هام رو هم ندارم ! در ماه فقط 10 ساعت موسیقی تازه شاید داشته باشم !
اینه که شاید کل کتابهایی رو هم که خونده باشم به اندازه کتابهای مورد علاقه شما دوستان نشه اما چشم عرض خواهم کرد
4 دبستان معلممون وقتی از کار خسته میشدیم چند دقیقه آخر کلاسو برامون از داستانهای مولوی میگفت و من واقعا لذت میبردم و خیلی خوشم میومد دست آقای بنیادی که الان هر روز هم میبینمش درد نکنه با چه شور و شوقی خونه میومدم و برای خانواده داستانهای زیبای مولوی رو باز گو میکردم اینه که بسیار علاقمند شدم به داستان و کتابخوانی
توی 1-2 سال آخر دبستان تموم کتابای خوبی که تا حالا خوندم رو اون موقع خوندم
چندین کتاب داستان و شعرهای شاهنامه رو که مناسب رده سنی من بود گرفتم بسیار بسیار
عالی بود شاهنامه برام خیلیشو خوندم و کیف کردم جتی نشستم داستاتهایی شبیه داستانهای شاهنامه نوشتم ! و بسیار جذب اون کتاب بزرگ شدم
کتابهای داستانها به همراه شعر مولوی رو که برای رده ی سنی من آماده شده بود رو هم گرفتم چند جلد و همه شو خوندم خیلی خوب بود ولی تقریبا همه شو قبلا معلممون برام گفته بود
کمی شعر هاش برام سخت بود و بعضی جاهاشو نمیفهمیدم مخصوصا اینکه خط شکسته رو همین الانم راتحت نمیتونم بخونم اینه که شاهنامه واقعا لذت بخش تر بود برام
چون به شدت به تاریخ و رمانهای تاریخی علاقمند هستم حتی اگر دیوانه وار اغراق توش باشه
کلی کتاب در مورد تاریخ باستان ایران و سایر دوره ها گرفتم و به صورت خلاصه اونو خوندم و خونه هر کدوم از اقوام هم میرفتم اولین کاری که میکردم این بود که میگفتم کتابای تاریخیتونو بدین ببینم تا آخر مهمونی من فقط اونا رو میخوندم
ماشااله عمو جان منبع این چیزا بود و سالها من لذت میبردم از اینکه کتابای قدیمی و جدیدشو زیر رو رو کنم
بهترین کتابی رو که خوندم و بعدا عرض میکنم مال همین دوره هاست

در همون دوران طفولیت ! چیزهایی در مورد بوف کور شنیدم اما جرات نکردم برم بخونم ! بچه مثبتی بودم این بود رفتم سگ ولگرد رو گرفتم چند صفحه ازش خوندم دیدم هیچی حالیم نمیشه فکر کردم کتاب سانسور شده که من چیزی نمیفهمم !ولی ظاهرا ایراد از فرستندده و گیرنده بود !
رهاش کردم و کتاب دیگه ای (توپ مرواری) رو ازش گرفتم اونرو هم حرفه ای نخوندم اما چیزهای خیلی جالبی از دنیای نوشتن ازش یاد گرفتم در بین نوشته های گریزی به مسائلی دیگه میزد مثلا در مورد تاریخچه واژه تهران یا در مورد حواصیل نوشته بود که خیلی برام جالب بود من هم از این به بعهد روی واژه های دقت بیشتری بکنم ببینم آیا میشه رابطه ای براش پیدا کرد یا ببینم چه دلیلی داشته که این اسمو روش گذاشتن
خب به هر حال برای یه دانش آموز 4 دبستان این تفکرات خیلی جالبه
نوشته بود مرغ حواصیل چون غذاشو از آب میگیره و میره بالا میخورش و در هوا سیر میشهشده هواسیر و بعد هواسیل و به خاطر تکرر استفاده حواصیل (حالا به صورت دقیق یادم نیست)
ولی این خیلی برام جالب بود که ااااا ! میشه یه سیری برای واژه ها (البته بعضی) پیدا کرد
چه لذت بخشه وفتی به این چیزا فکر کنی
(مثلا در مورد تهران چندین چیز نوشته بود مثلا ته عوران ! یه عده ای از مردم محلی اونجا
تحصن میکنن و در حالی که نشسته بودن همون طور حرکت میکنن رو به فلان جا خب لباسهاشون پاره پوره میشه میشن ته عوران ! یا طهوران به خاطر اینکه یکی از مناطق تهران
باغهای انگور فوق العاده ای داشته و نتیجتا مشروبات بسیار مرغوی داشته اینه که شده طهوران یا چیزهای دیگه )
خب برای من جالب بود که ببینم آره میشه همچین کارایی کرد
اینه که اخیرا یکی دو سال پیش از نمایشگاه کتاب تهران یه کتاب فوق العاده ش و که اصلا در هیمن باره س (فرهنگ عامه مردم) که بعدها توسط جهانگیر هدایت برادرزاده ش جمع آوری و چاپ میشه رو خریدم و متوجه شدم که تحقیق علمی یعنی چی زجمت کشیدن یعنی چی
که این موجود توی عمر کمش چه کارهای خارق العاده ای کرده حتما اگر به ادبیات و فولکلوریک مردن ایران علاقمندید این کتاب فوق العهاده رو بگیرید بخونین
اینه که تجربه من با هدایت با نوشته های داستانیش ناموفق بوده در کودکی دیگه هم سراغش نرفتم ولی این کارای تحقیقیش فوق العاده س

بعد از این دوره پرارزش و کوتاه سرعت کتابخوانیم کم شد در دوران راهنمایی چند کتاب تاریخ دیگه خوندم که بهترین کتاب (بعد از قبلی ) رو هم در همین دوره خوندم به پیشنهاد دبیر تاریخمون که جلوتر عرض میکنم ....

و باز در دوران دبیرستان بازگشت به علائق سابق ! کارای تحقیقی و اینا ! بیشتر روی فرهنگ لغتا و مطالب تحقیقی بخش تاریخ و فرهنگ وقت نداشته رو گذاشتم
فرهنگ نام های کردی فرهنگ نامهای فارسی
مدت زیادی روی لغتنامه ی بزرگ ماموستا هژار وقت گذاشتم (خیلی سخت بود چون من کردی رو خوب نمیتونم بخونم ! )
پیشتر کلی با نسخه ورقی ! و الکترونیکی دهخدا کار کردم
تاریخ ویلدارنت جلد 4 رو بیشتر مطالعه کردم چون مطالبش برای من کاربردی تر بود و لذت بخش تر
اگه به تاریخ علاقمندید حتما این کتاب و کتاب جواهر لعل نهرو رو بگیرید ! البته ویل درانت بالای 10 چلده چند سال پیش توی نمایشگاه بالای 60-70 تومن بود

یهو فاز عوض شد کتابهای آموزش زبان برنامه نویسی بیسیک و ویژوال بیسیک رو رفتم سراغشون
تمام فعالیتهام تعطیل شد و فقط کتاب بیسیک میخریدم و میخوندم راستش دوران خوب و پر راندمانی بود هرچی میخوندم میفهمیدم نمیدونم چرا سی پلاس پلاس دانشگاه به اندازه اون راحت نیست :p

کمی سر به سر شعر نو گذاشتم خوشم نیومد شاید تا الان همه ش 20-30 تا شعر امروزی خوب پیدا کردم که باهاش تونستم ارتباط برقرار کنم

کوچه مشیری زمستان اخوان (دلیلش شاید پیدا باشه قبلا گفته باشم)
یکی 2 تا از شاملو و....
خلاصه نچسبید
!
به هر حال ما سنتی کار هستیم
هنوز تاریخ و رمانهای تاریحی رو ترجیح میدم

خب توضیحات کلی دیگه تموم شد اجازه بدید شروع کنم به ذکر نام کتابها

دانه کولانه 01-28-2009 01:16 PM

بهترین کتابی رو که خوندم والا راستش یه زمانی یه جا دیگه پرسیده بودن گفتم اولیشو نمیگم دومیشو میگم !
چون اولی خطرداره ! بعد دیدیم نه جدیدا تجدید چاپ شده ! پس اولیشم میگم :d
سالها پیش (همون 4 دبستان)
کتابی به اسم عروس مدائن که خوندم
این کتاب مال حدود سالهای 1300 هست یه رمان تاریحی در مورد ساسانیان و اواحر اون دوره و حمله اعراب و ... هست
که بعدا تحقیق کردم که همون دوره ها در مجله یا روزنامه توفیق (شایدم یادم نیست به خدا)
به صورت پاورقی و به صورت داستان پراگنده چاپ میشده

اسم نویسنده رو سالها دنبالش بودم که اخیرا متوجه شدم آقای ابراهیم مدرسی هست
اون کتاب مال اون سالهاست من یه نسخه کپی شده ی بی کیفت و خرابشو خوندم که بسیار بسیار به نظرم عالی بود و روحیات و خیلی چیزاهای دیگه منو عوض کرد (به صورت نسبی)
کتاب بسیار زیبا نوشته شده بود اون هم برای اون دروه

کتاب در دوره پادشاهی آزرمیدخت دختر خسرو پرویز (بد نیست بدانیم که اون موقع زنان جایگاهی داشتند که حتی حکومت و سلطنت میکردند)
هست که نیروهای نظامی در گوشه ای از کشور در حال مقابله با تجاوزگران هستند که
والی خراسان فرخ هرمز پیر فرتوت و زشت اندامی که سوادی وصال آزرمیدخت رو میکنه به پایتخت تلویحا لشکر کشی میکنه
به هر حال اون موقع خراسان جز بزرگی از ایران بوده هم از لحاظ فرهنگی هم نظامی و موقعیت های استراتژیک اون و به هر حال والی اون لشکر بزرگی رو تحت فرمان خودش داشته
به پایتخت میاد و لشکرش رو هم برای تهدید میاره و پایتخت هم خالی هست چون نظامیان در حال جنک در مرزهای خارجی هستند
فرخ هرمز میخواد به صورت تحمیلی با آزرمیدخت جوان و زیبا رو انچنان که خودتون میدونین چطور توصیف میکنند در کتابها
ازدواج کنه
و قطعا آذرم دخت تن به این ازدواج نمیده
با موبد موبدان مشورت میکنن وتصمیم میگرن که با نیرنگ سپاه فرخ هرمز رو به خراسان بازگردانن و او رو پایتخت نگه دارند و بعدا فکر بهتری بکنند
به فرخ هرمز روی خوشی نشان داده میشه و اونو وادار میکنن که سپاه رو برگردونه
سپاه برگدانده میشه و کمی بعد فرخ هرمز رو از بین میبرند
رستم فرخ هرمز پسر والی خراسان که شخصیت نظامی بسیار بالایی داره به خونخواهی پدر به پایتخت حمله میکنه
گارد سلطنتی رو به راحتی شکست میده و پیروز میشه و دستور میده سر زیبای آذرمیدخت رو در تشتی طلا از تن جدا کنند
و این کار رو میکنند
اینها حقیقت هست بچه ها نه یک داستان پردازی
منتهی رمان تاریخی طلب میکنه که گوشه هایی از اون غیر واقعی باشه اما نه کل داستان
مثلا فلان کس تنها پشت دیوار وایساده بود و ته دل داشت به این قضیه فکر میکرد
خب این حقیقت نداره اما خللی در داستان وارد نمیکته
اما تمام کارکاتر ها وجود داشته اند و این وقایع اتفاق افتاده

خب یک معضل بزرگ پیش میاد
در ایران آنروز سلطنت موروثی بوده
خسرو پرویز پسری نداشته اون موقع و آدرمیدخت هم هنوز ازدواج نکرده بوده
پس سلطنت به خطر میفته چه باید کرد ؟
قبل از اینکه آذرمیدحت رو از بین ببرند موبد موبدان بسیار اصرار میکنه به رستم که از این کار صرف نظر کنه و صلاح مملکت رو در نظر بگیره اما اون اهمینتی نمیده
بعد از اینکه بسیار فکر میکنند و به نتیجه ای نمیرسن
موبد موبدان لب به سخن باز میکنه و پرده از رازی بزرگ بر میداره

و شروع میکنه به گفتن همینطوری که من :

خسرو پرویز هر وقت صاحب فرزندی میشد
ستاره شناسان و طالع بینان بزرگ درباری رو جمع میکنه تا تالع اون فرزند رو بگن

یک بار خسرو پرویز از کنیزی رومی (امیدوارم شتباه نکرده باشم)
صاحب پسری میشه که
تالع بینها تالع اونرو مشاهده میکنن
و در سکوت فرو میرن و چیزی میبینن که هیچ کس جرات نمیکنه که اون رو اطلاع بده
با اصرار فراوان خسرو پرویز اونا شروع به گفتن میکنن
که این پسر در آینده جانشین تو خواهد شد
و سلسله ی ساسانیان در زمان او و توسط مهاجمینی از جنوب و حنوب غربی کشور
سقوط خواهد کرد
خب اون به شدت براشفته میشه
و به موبد موبدان دستور میده که اون بچع رو از بین ببرند
اون هم دلش نمیاد یه بچه کوچولو و بیگناه رو از بین ببره چون همیشه تدبییر داشته و به هر حال بزرگ موبدان بوده
پسر رو به خانواده ای آسیاب بان که صاحب فرزند نمیشدند و این اونا رو میشناخته در شهر استخر که بسیار با مرکز حکومت فاصله داشته میفرسته و چیزی هم نمیگه
به هیچ کس نه به والدین جدید و نه به حسرو
و میگه که بله قربان بچه رو از بین بردیم
و بعد ازاون دیگه خسرو صاحب فرزند پسری که زنده بمونه و بعد از آذرمیدحت حکومت رو به دست بگیره نمیشه
(فرزند پسر داشته
شیرویه که با زن پدر شیرین قصد میکنه که ازدواج کنه و شیرین دشنه ای رو که خسرو سالها پیش به او کادو میده ! اونرو میکشه و بعد از اون خودشو )

خب موبد موبدان این راز رو آشکار میکنه و به امید اینکه طالع بینان اشتباه کرده باشند
برای حفظ حک.مت آدرس میده و نیروهای حکومتی با اعزاز و اکرام میرن به استخر و اون پسر رو که از این به بعد به اون یزدگرد سوم میگیم میارن
اول داستان اصلا در استخر هست و از زاویه دید این پسر
و بعدها چه اتفاقات جالبی میفته .....
خیانت های بعضی افراد خودی
سبکسری هایی
شکست در عشق و نبود مدیریت در عشق
همه و همه دست به دست هم میدن تا وقایع بزرگی بعدا اتقاف بیفته
شرح روزهای آخر نبرد بین نیرواهای ایرانی و اعراب
شرح دلاوری های سردار بهمن جادویه در جنگها قبلی
و دلاورهای رستم فرخ هرمز در جنگ پایانی
بیچارکی و تنهایی و خیانت اطرافیان یزدگرد در سالها و روزهای اخر عمر که در حال تدارک سپاه و نیرو برای حمله محدد و......

خلاصه کتابی بود که من خیلی سریع و هول هولکی و در بچگی اونرو خوندم
وخیلی هم سریع اونو پس دادم
به مدت 10 سال من دنبال این کتاب گشتم
اما پیداش نکردم
کسی که اون کتاب رو داشت باهاش رودربایستی داشتم
دل رو زدم به دریا و چند سال پیش ازش گرفتم و بردم کپی کردم و صحافی کردم
10 سال دنبالش بودم
چند هفته بعد توی خیابان !!!!! دیدم که این کتاب تجدید چاپ شده بعد از 80 سال !
و خود مدرسی اولش نوشته که این کتاب با کتاب اول خیلی زیاد فرق داره
من پشیمونم (فکر کنم) و کتاب سابقم باعث شده بود که کسانی از اون سو استفاده کنن و از این حرفا
خلاصه اون کتاب تجدید چاپ شده !!!!! و موجوده
ولی معلوم نیست توش چی باشه
!

دانه کولانه 01-28-2009 01:52 PM

و اما کتاب دوم دلاور زند از بانو نصرت نظمی که من آخر فیلم ! فهمیدم ایشون بانو هستند
به هر حال میتونست تاثیر داشت هباشه از درکم از کتاب
یک خانوم داره از مسائل حماسی و تاریخی به این زیبایی مینویسه

شرح زندگانی و دلاوریها و نبرها و روزگار لطفعلی خان زند آخرین بازمانده زندیان
هست که یک رمان تاریخی بسیار بسیار زیباست
حدود 1000 صفحه ست
که اشک رو در صورتتون قطعا جاری خواهد کرد چه حوان باشید چه پیر و چه سنگدل مثل من ...
کتاب فوق العاده نوشته شده مال 15-20 سال اخیره اما چندین بار تجدید چاپ شده
من سوم راهنمایی بودم استادمون داشت میگفت (در مورد طرح جلد! این کتاب) که یه شمشیره و 2 قطره خون زیرش ریخته ....
گفت کتاب خوبیه برین بخونین
من اون 10 سالی که دنبال کتاب قبلیم میشگشتم با کسایی زیادی آشنا شدم کتابخونهای بزرگ کتابفروشهای بزرگ من راحت رفیق میشم با بقیه دیگه میدونین {جشن پتو}
اینیکی رو تا خواستم رفتم پیدا کردم دسته دومش رو کمی کهنه و شت وشر !!!! بود
حدود 900 صفحه بود و چاپ قدیمیش بود
کتاب رو شروع کردم خوندن شاید 3-4 روزه تمومش کردم
(رکورد شما رو نزدم !!!! )
متاسفانه توی کتاب تاریخ اون سالمون اصلا بحث لطفعلی خان رو داشتیم که کشته میشه
هر کاری میکردم فراموش کنم این قضیه رو طی خوندن این 900 صفحه نمیشد
به هر حال من از اول آخرشو میدونستم

کتاب بسیار عالی بود همینقدر بگم که :

استاد باستانی پاریزی که ابهت او بر هیچ کدوممون در زمینه تاریخ پوشیده نیست
در چاپ جدید این کتاب که چند سال پیش بیرون اومده در مقدمه کتاب مینویسه (نسخه قبلی که من دارم کس دیگه ای مقدمه نوشته)
:
که من همیشه گفتم تاریخ نویسا سایه رمان نویسهای تاریخی رو با تیر میزنن
(به خاطر اغراق هایی که میکنن و بعضا تحریفاتی که انجام میدن برای بالا رفتن فروش کتاباشون)
اما عرض میکنم که نوشته سرکار خانوم نظمی از این قاعده مستثنی است و به طور کامل حق مطلب رو ادا کرده اند
به هر حال همین که باستانی پاریزی میاد مقدمه مینویسه به این کتاب دیگه میشه فهمید که چه کتابیه
الین نسخه جدیدش 2 جلد شده حتما بگیرید بخونید
فوق العاده س
انسانیت خیانیت و بزرگواری دلاوری عشق و ... رو میتونین توی کتاب ببینین

شخصیت منفور و پدر سوخته ! داستان کسی به اسم "سرکش" هست که یه چیزی توی مایه های پزشک احمدی پهلوی اول هست و آمپول هوا و بطور اضافه مغر متفکر و حیله گر اون موقع

شرح نبرد دقائق آخر نیروهای اغا محمد خان قاجار با سپاه لطفعلی خان زندکه پیشتر با خیانت اطرفیان (حاج ابراهیم کلانتر شیراز) مواجه میشن به شهر راهشون نمیدن در حالی که نیرهایی دشمن در تعقیب اونها هستند
و دلاوریهاشون شگفت انگیزه
دوست داری خودت یه شمشیر داشته باشی و به صف جوانمردان لطفعلی خان اضافه بشی و
بهشون کمک کنی

و در آخر داستان لطفعلی خان که دستگیر شده و در نزد اغا محمد خان بوده و اون میاد جلو به لطفعلی خان میگه (لطفعلی حوان 20-22 ساله و اون مردی معمر)
میگه که بهت یاد ندادند که به مردهای بزرگتر از خودت سلام کنی؟
.و لطفعلی خان حرف مشهور و تاریخی خودش رو میزنه که من اینجا مردی نمیبینم ( آغا محمد خان همون طور که از غین آغای اون مشص هست در هردسالی اخته و مقطوع النسل شده بوده )
و اون هم بر آشفته میشه و انگشت میندازه و چشمای اون حوان رعنا و دلاور رو از کاسه چشمهاش بیرون میاره
رسم مزخرف کور کردن دشمنان در دوره نادر شاه که پسر خودشو کور میکنه باب میشه
همین اغا محمد خان
وقتی مردم کرمان به لطفعلی خان پناه میدن و نیروهای آغا ممد خان رو 3-4 ماه علاف میکنن وقتی که بر اثر خیانت دژ شکسته میشه و داخل میشن به شهر دستور میده که 20 هزار جفت چشم رو در بیارن این دیگه یک حقیقت تاریخی متواتره که تمام تاریخنویسها اونرو نوشته اند

و سرانجام لطفعلی خان زیر شکنجه های سنگین آغا محمد خان جان میده و ستاره دختر کولی و شیرزنی که همیشه خودشو در حفظ و جان نثاری این مرد بزرگ موظف میدونسته هم کمی بعد تر در کنار اون جان میده و به خاک سپرده میشن
این رو دیگه توی کتاب ننوشته بود اما من عرض میکنم که از شکنجه های وحشتناکی که اغا محمد خان به روی لطفعلی خان انجام میده این بوده که

سر اون رو خمیرآلود میکردند و روی اون روغن داغ میریختن
میتونین تصور کنین ؟
شکنجه میداده به دلیل اینکه وقتی نادر شاه افشار
به هند حمله میکنه جواهراات بسیار زیادی رو با خود به ایران میاره و گنج های خیلی زیادی جمع آوری میشه که توصیف ناشدنی هستند وبعدها کریمخان که بعد از افشاریه زندیه رو پایه گذاری میکنه این گنچ ها رو فکر کنم جایی مخفی میکنه یا به حایی دیگه میفرسته
و آغا محمد خان اصرار میکنه که لطفعلی خان جای این گنج ها رو نشون بده
البته من اطلاع ندارم و نخوندم که لطفعلی خان میدونسته و مقاوت کرده یا خیر.....




دانه کولانه 01-28-2009 03:43 PM

و اما شازده کوچولو رو خیلی کتاب خوب و قوی میدونم در سبک نوشتنش این رو هم اوائل دبیرستان خوندم
ترجمه شاملو بسیار عالیه و روح کودکانگی این کتاب که به ظاهر برای بچه هاست توش هست
ذره ای به ترجمه قاضی نگاه کردم در حالی که خیلی ها میگن مال قاضی بهتره و به هر حال قاضی کرد هست و من باید پارتی بازی کنم اینو بگم ولی راستش کال شاملو کودکانه تر و بهتره به نظر من ارتباط باهاش راحتتره
کتاب خیلی خوبیه از اون قسمت که در مورد عدد و رقم و علاقه ای که ادم بزرگا به عدد و رقم نشون میدن خیلی خوشم میاد
میگه اگه بگی خونه دوستم زیباست بزرگا میپرسن چند متره ؟ چقدر خریده ش ولی کسی نمیپرسه چند تا گلدان گل قشنگ توشه یا...... اینه که به تفصیل شماره اخترکی رو که ازش به داستان ما اومده برای ذوق کردن آدم بزرگا تعریف میکنه که من از اخترک شماره مثلا 123434 امدم که 21323 دورتر از فلان جاست .و.....
(حالا میگی داستان کی اینا توش بود ؟ )

اینجا میتونین بیشتر در این مورد بخونین :


نگاهی دوباره به كتاب شازده كوچولو نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری


شازده کوچولو متن و صدا - شاملو - گرگین ... the little prince

lord_kurd 02-03-2009 02:16 AM

با سلام http://www.donya-e-eqtesad.com/News/1499/m12-01.jpg
«زندگی قصه‌ای است که توسط ابلهی روایت می‌شود، سرشار از خشم و هیاهو ولی پوچ» ويليام شكسپير - مكبث
اگه پيگيره آماتور به بالا و حتي كمي هم از آماتور پايين تره (مثه خودم ) دنياي رمان و ادبيات داستاني باشين حيفه كه از كنار اسم كسي مثه ويليام فالكنر بگذيريم مي خوام چند تا از چيزايي رو كه ازش خوندم و بهم چسبيده رو معرفي كنم
من فالكنر رو با گور به گور شروع كردم رماني كه واقعا آدم وقتي مي خونه در مقابل هوش و قدرت نويسندش احساس حقارت مي كنه با ساختاري پيچيده متقاطع و روايت هاي ذهني از آدم هاي دنياي داستان كه يك خانواده هستن با ..... بقيه شو بريد بخونيد البته ترجمه شاهكاره نجف دريابندري كه زبان عاميانه جنوب آمريكا رو به زبان عاميانه فارسي برگردونده بدون اينكه به اثر ضربه اي بزنه
اما بعد رفتم سراغ يكي از بهترين رمان هاي تاريخ ادبيات خشم و هياهو كتابي كه براي خوندن تو رو با تمام وجودت مي خواد و تو رو تسخير مي كنه رمان باز هم حكايت يك خانواده در حال متلاشي شدنه و البته تكنيك نوشتن و فرمي كه فالكنر براي فصل هاي كتاب اللخصوص فصل اول كه از ذهن يك انسان معلول و عقب افتاده روايت مي شه انتخاب كرده عمقي به اثر مي بخشه كه خواننده رو در يك رابطه ي كشف و شهودي و يك ارتباط احساسي عقلي نگه مي داره واقعا حرف زدن در مورد خشم و هياهو سخته آدم احساساتي ميشه
خسته شدم بقيه شو بعدا مي نويسم

ladan 07-29-2009 12:26 PM

جانمی که بلاخره موضوع مورد علاقم پیدا کردم
فعلا دارم کتاب مقبره ساکارا به نویسندگی پولین گیج میخونم
خود کتاب ذکر کرده که این داستان از کتاب سینوهه جالبتره
من موافقم واین کتاب توصیه میکنم
میدونم نباید قبل از تموم کردن کتاب پیش داوری کرد ولی اگه شمام جای من بودین وبعد خوندن سینوهه دپ میزدین با موضوع این کتاب حال میکردین
موضوع:شاهزاده مصری علاوه بر طبابت سعی میکنه که مقبره های نسل های گذشته رو که غارت شده ترمیم کنه ودرعین حال دنبال طوماری که در اون سحر مربوط به زنده شدن مرده ها اومده .برای بدست آوردن این طلسم حاضر میشه از یه معبد دس نخورده دزدی کنه وطلسم میشه..........
برای فهمیدن کل قصه یه 400 باید صبر کنیدتا من تمومش کنم ;)

دانه کولانه 07-29-2009 01:27 PM

خب البته کتاب اگه قبل از تمام کردنش خوبیشو نشون بده تا اخرم خوب خواهد بود اما معمولا کتاب یا فیلمهایی هست که تا دقائق اخر هم خوبیشو نمیشه درک یهو با یه دیالوگ عظمت فیلم یا کتاب نمایان میشه...
اما موسیقی به نظر من اینطور نیست
اگه خوب نبود تا اخر هم خوب نمیشه اگه هم خوب بود تا اخر خوب میمونه...

من یه 3-4 صفحه مونده تا مزرعه حیوانات جورج اورول رو تمام کنم ...
خیلی کتاب جالب و قوییه فکر کنم مال 1940 ضد کمونیستیه فکر کنم
و بیشتر از این توضیح نمیدم هر کی خواست خودش بخونه...

کتاب دیگه ای که به زور خواستن ازم که بخونم سمفوتی مردگان عباس معروفیه که هنوز نخوندنم و فکر نکنم وقت داشته باشم.
اگه خوندم خبر میدم

ladan 07-29-2009 06:07 PM

شاهزاده قصه ما اشتباه بزرگی کرده اون فرمول جادویی رو با صدای بلند خونده مومیاییها از خوب مرگ بیدار شدن……… برای فهمیدن ادامه داستان 300 صفحه صبر کنید

Hiwa 08-01-2009 09:04 AM

بهترين كتابي رو كه از خوندش خيلي لذت بردم كتابه:

"سرنوشت شوم يك امپراطور"

ترجمه ذبيح ا... منصوري

در مورد زندگي ناپلئون بود.

ladan 08-01-2009 10:18 PM

تمومش کردم
 
بلاخره تمومش کردم!داستان خیلی عالی تموم شد(توقع ندارین که آخرش بگم):) ولی خودم از توضیحای زیاد حوصلم سر رف!

ladan 08-01-2009 10:21 PM

کتاب جدید
 
یه کتاب داغون پیدا کردم از لحاظ ترجمه میگم اسمش تصویر دوریان گری است.موضوش جالب تموم شد میگم .

soha_yt 09-02-2009 09:17 AM

بهرترین کتابی که من خوندمو همتون می شناسید!!!
شازده کوچولو البته با ترجمه شاملو که از همه بهتره...شاید خیلی تکراری به نظر برسه اما من اگر هر دو هفته یکبار نخونم روزم شب نمیشه{شیت شدن}

ladan 09-08-2009 12:43 PM

به همه اونایی که عاشق ماجراجویی وداستانای پیچیدن کتابای دن بروان پیشنهاد میکنم (نویسنده کدداوینچی)اگه از اینکه داستان باسمبلهای قدیمی جلوبره رو دوست دارین این نویسنده رومعرفی میکنم من خودم تازگی کتاب شیاطین وفرشتگان خوندم
تمام داستانای بروان معمولا ازیه قتل شروع میشه که روبدنش علامتی ازفرقه های گذشته داغ شده وقهرمان داستان که یه سمبل شناسه رد این قتل میگیره وداستان پیش میره
کدداوینچی در مورد داوینچی ونقاشی های اونه
شیاطین وفرشتگان درمورد تقابل علم ومذهبه

abadani 09-08-2009 12:51 PM

دوستان هرچند معتقدم بهترين كتاب وجود نداره اما صد سال تنهايي ماركز و نان و شراب سيلونه خيلي روي من اثر گذاشتند و همينطور دميان هسه

تاري 09-08-2009 02:48 PM

خوب
من اولين كتابي كه خوندم كتا ربه كا بود
و اخرين كتابي رو هم كه خوندم و هنوز تمومش نكردم كتاب چنين گفت زرتشت
كتاب خوب و مفيديه الته تقريبا تو مايه هاي كتاب پيامبر و ديوانه جبران خليل جبران
به دوستاني هم كه كتابهائي تو مايه هاي شازده كوچولو رو دوست دارند پيشنهاد ميكنم كتاب جاناتان مرغ دريائي و يا پواز را به خاطر بسپار و يا كتاب در تكاپوي معنا از ترينا پالاس رو بخونن
و به دوستني هم كه كتاب هاي عرفني و فلسفي رو دوست دارن پيشنهاد ميكنم كتاب چنين گفت زرتشت رو بخونن البته كتاب فلسفه زندگي لئون تولستوي هم كتاب خوبيه كتابهاي رمز موفقيت : من زياد به اين كتابها اعتقادي ندارم ولي حتما پيشنهاد ميكنم كتاب چهار اثر از فلورانس اسكاول شين رو بخونين بي نظيره.البته كتاب نويسنده فرانسوي كريستين بوبن هم خوبه من يه چند تاييش و خوندم پيشنهاد ميكنم يه سري هم به اونجا بزنين
ولي كي ميدونه اسم اون شاعر امريكائي رو تازه بعد از مرگش كتابهاي شعرش بورس بازارهاي كتاب تهرون شد .
البته يكي از كتابهاي داستان خوب را ميشه به كتاب ....... از جبران خليل جبران نسبت داد .
كتاب هفده داستان كوتاه كوتاه از نويسندگان ناشناس به ترجمه سارا طهرانيان هم در نوع خودش به عنوان كتاب كوچك واقعا بي نظيره
قصد اين بود كتابهاي زيادي براي خوندن هست نه نشون دادن تعداد اونها اصولا من دوست دارم انچه كه دوست دارم ديگرون هم داشته باشن ولي خوب بعضيها هم دوست ندارن زور كه نيست
كتاب فلسفه بودا رو هم بخونين
حالا كه اين تاپيكو ديدم اينقدر ميام تا بتركه

GolBarg 09-20-2009 08:28 PM

سلام به همگی:53:
من که مثل شماها دوستان اینقد کتاب نخوندم_:2:

راستش من امسال نمایشگاه کتاب که بودم و علاقه ی زیادی هم به کتاب های روانشناسی دارم
2تا کتاب گرفتم که خودم از خوندنش کلی لذت بردم و فکر میکنم به درد همه ی ما آدما میخوره!

1_رازهایی درباره مردان (که هر زنی باید بداند)
مولف:دکتر باربارا دی انجلیس چاپ 1387

2-رازهایی درباره زنان(که هر مردی باید بداند)
مولف:دکتر باربارا دی انجلیس

به نظر من اگر خانم هستید کتابه شماره یک بگیرید و بخونید
در این کتاب خود نویسنده بیشتر تجربیاتشو گفت و از مثال هایی واقعی استفاده اینگونه که مشکلاتی که مراجعه هاش داشته را توضیح داده و علت و همچنین راه حلهای اونو گفته
و اینکه کتاب شماره 2 هم بگیرید بخونید تا خودتونو بیشتر بشناسید

و کتاب شماره دو آن را به همسر و برادر وپدر و نامزد و هر مردی که دوستش دارید هدیه بدهید

در مورد اینکه اگه اقا هستید
برعکس موارد بالا را انجام دهید:D

سعی خودمو میکنم هر فصل اونو بصورت مختصر و موارد کلیدیو اونو بنویسم.
تا به قول یکی از دوستان راغب به خریدین کتابها بشوید.:D
شاد و سلامت باشید.:)

abadani 09-23-2009 02:38 PM

يكي از كتابهايي كه خوندنش رو به همه دوستان توصيه مي كنم كتاب پاييز پدر سالار از گابريل گارسيا ماركز هست كه از جمله كارهاي معروف اين نويسنده بزرگ كلمبياييه حتما بخونيد و استفاده كنيد

فرگل 09-23-2009 02:46 PM

پنجره از فهيمه رحيمي - ترنم مهر در فصل آبي و مه نوشته فريده رهنما به نظر من خيلي رمانهاي قشنگي هستند

آناهیتا الهه آبها 09-24-2009 11:19 PM

من جدیدا کتاب تازه ای نخوندم آخرین کتابی که خوندم جنایت و مکافات اثر داستایوسکی بود پیشنهاد می کنم اونایی که تا حالا نخوندن حتما بخونن
اما از دوستان اگر کسی کتابدارو خونده لطفا در مورد این کتاب یه سری توضیحات بده تا اونجا که می دونم در مورد دوران جنگ هست ولی نمی دونم چه جذابیتی داشته که به چاب پنجاهم هم رسیده لطفا اگه کسی خوندی معرفی کنه

ladan 09-28-2009 10:28 PM

نادرابراهیمی
 
کتاب آتش بدون دود.7جلده .قصه در مورد زندگی ترکمن هاست.من خوشم اومد(البته من جلد اول خوندم)چون واقعی بود.هر جلد داستان یه نسل از ترکمنارو میگه تقریبا مث جومونگ.اسم کتاب اولش گالان وسولمازه.دوتاکله شق که عاشق هم میشن.میدونین منظورم از واقعی اینکه مث زندگی .جنگش .مرگش.انتقامش.من روح ایرانی بودنم توش حس میکنم.حتی وقتی قهرماناش لج میکنن.قهرمیکنن.

ساقي 09-29-2009 12:27 PM

من هميشه از کتاب شازده کوچولو خوشم ميومد
و هربار که اونو ميخونم چيزهاي تازه تري ازش ياد ميگيرم ،
ديشب بازهم اونو خوندم بسيار زيباست بي نظيره....

mostafa-t 11-02-2009 12:57 AM

سلام بچه ها هرکی درباره کتاب مقبره ساکارا اطلاعاتی داره لطف کنه تو ایمیلم بذاره با تشکر از همه دوستان گلمmostafa_t0912.yahoo.com

abadani 11-02-2009 08:25 AM

دوستان سلام مي خوام کتاب خرمگس اثر عالي اتل ليليانوويچ را به شما توصيه کنم کلاس چهارم دبستان که بودم يعني سال 60 اونرو خوندم اگه کسي خوند بگه
يا علي مدد

ladan 12-26-2009 04:45 PM

جدیدا زدم تو کار دکتر شریعتی اگه میخوای دینت از اول بشناسی به همه چی شک کن!دوباره از اول مسلمون شو

روناک 12-26-2009 08:59 PM

من خرمگسو خوندم اتفاقاً نسخه ی موبایلیشو خوندم
ولی بهترین کتابی که خوندم کتب سبکتکین سالور به اسم نسل شجاعان که یه رمان تاریخیه هر 5 تا جلدشو چند بار خوندم یه چند هزار صفحه ای میشه!!!!

shiva1953 12-26-2009 10:16 PM

بهترین کتابی که خوندم یه اثر از "سیدنی شلدون" بود بنام " اگر فردا بیاید"
کتاب فوق العاده جالبی بود. در مورد زندگی یه خانوم بود که طی یه ماجراهایی از مقمات قضایی و افراد پولدار ضربه میخوره و دچار شکست میشه ولی بعد از مدتی زمونه به نفعش میچرخه و ماجراهای خیلی هیجان انگیزی رو بوجود میاره
توصیه میکنم حتما بخونیدش خیلی خیلی جالبه

ladan 12-29-2009 11:55 AM

منم این کتاب اگر فردا بیاید خوندم.خیلی باحاله ولی زیاد کشش داده بود.مث سریالای ایرانی شده بود


اکنون ساعت 05:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)