پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   روانشناسی (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=102)
-   -   روانشناسی کودک (http://p30city.net/showthread.php?t=9977)

دانه کولانه 03-24-2009 01:38 AM

روانشناسی کودک
 
روانشناسی کودک

لیست مقالات این تاپیک :


مقالات روانشناسي در كودكان
برخي مقالات از سايتهاي ديگر جمع آوري شده است .

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif ناخن جويدن در كودكان ـ خانم پورفخريان (كارشناس روانشناسي )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif مكيدن انگشت در كودكان ـ خانم پورفخريان (كارشناس روانشناسي )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif كنترل بازيهاي كامپيوتري كودكان ـ دكتر هادي شاكر (پزشك خانواده )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif دعواي والدين ـ دكتر هادي شاكر (پزشك خانواده )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif توضيح در مورد مرك براي كودكان ـ دكتر هادي شاكر (پزشك خانواده )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif كمك به آموختن رياضي ـ دكتر هادي شاكر (پزشك خانواده )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif اختلال دفعي در كودكان ـ‌نگهداري مدفوع ـ خانم پورفخريان (كارشناس روانشناسي )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif كودكان پر جنب و جوش و كم توجه ـ خانم پورفخريان (كارشناس روانشناسي )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif دير بخواب رفتن كودكان ـ خانم پورفخريان (كارشناس روانشناسي )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif كابوس شبانه و نحوه برخورد با آن ـ خانم پورفخريان (كارشناس روانشناسي )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif شب ادراري ـ خانم پورفخريان (كارشناس روانشناسي باليني )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif قصه و تاثير آن بر نوزاد و كودك

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif اعمال خشونت در خانواده

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif نقش محبت در رشد مغز كودك


http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif انواع خانواده ها از نظر تربيت كردن كودكانشان

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif رابطه محبت و خلاقيت در كودك

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif وسواس در كودكان ـ دكتر بتول رياضي (‌متخصص كودكان )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif ارتباط اجتماعي ـ دكتر بتول رياضي (‌متخصص كودكان )

http://www.koodakan.org/Cnslt/picture/images/ball.gif جيغ زدن كودك ـ دكتر بتول رياضي (‌متخصص كودكان



همگی از سایت koodakan.org گرآوری شده

دانه کولانه 03-24-2009 01:41 AM

ناخن جويدن در كودكان
 
ناخن جويدن در كودكان




جويدن ناخن يك اختلال و واكنش رواني است كه در كودكان معمولاً در سنين خردسالي 4-5 سالگي آغاز مي شود.علت ناخن جويدن در اين سنين اغلب ناشي از هيجانات و اضطراب ها مبي باشد. ناخن جويدن همين طور مي تواند روشي براي ابراز دلگيريها و دلخوري ها،دلواپسي ها و يا جلب توجه باشد.
گاهي كودكان اين عمل را از والدين ياد مي گيرند و گاهي به علت اضطراب و استرس به ناخن جويدن روي مي آورند.
ناخن جويدن مي تواند باعث بروز مشكلاتي از قبيل كاهش اعتماد به نفس شود به اين صورت كه كودكاني كه ناخن مي جوند اغلب در نزد همسانان خود دستشان را مخفي مي كنند و اين موضوع باعث خجالت آنها مي شود.
در هر حال ناخن جويدن يك اختلال محسوب مي شود و از بين بردن آن در دوران كودكي آسانتر مي باشد زيرا اين مسئله ممكن است تا بزرگسالي ادامه داشته باشد و بعدها به صورت يك عادت در آيد.
بهترين شيوه پيدا كردن منبع استرس در كودك مي باشد و با رفع آن مسئله ناخن جويدن مي تواند به راحتي كنار گداشته شود.
در زير توصيه هايي براي جلوگيري از اين عمل آورده شده است:

1- كوتاه كردن ناخنها:
ناخنهاي كوتاه شده لزوم كمتري دارند كه جويده شوند. سعي كنيد كه هرچند روز يك بار ناخنهايش را بگيريد و سوهان بزنيد كه حتوي نتواند تكه هاي كوچك ناخن را به دندان بگيرد.
2- منحرف كردن حواس در هنگام ناخن جويدن:
سعي كنيد حواس كودك را هنگام اين عمل پرت كنيد . از او كارهايي بخواهيد كه مجبور شود از انگشتانش استفاده كند مثل درست كردن يك كاردستي يا كشيدن يك نقاشي
3- چسب زدن به روي انگشتان:
شما مي توانيد چسبهاي زخم رنگي به روي دستانش بزنيد. به ياد داشته باشيد تهديد ،تنبيه،پاشيدن فلفل و دارو به روي انگشتان نه تنها تاثيري ندارد بلكه مي تواند مشكل را تشديد كند.مخصوصاً بچه هاي كوچكتر نمي توانند دليل اينكه انگشتانشان بدمزه است را بفهمند و اين راه حل نمي تواند به آنها كمك كند.همينطور سعي كنيد هرگز بچه ها را نترسانيد به عنوان مثال كه اگر ناخنت را بخوري درخت ناخن در شكمت رشد ميكند يا اينكه ممكن است بدون اينكه بداند انگشتش را بخورد زيرا كودك شما ممكن است اين گفته هاي شما را به طور واقعي احساس كند
4- بدنبال علت بگرديد:
شما بهتر است منتظر پاسخ كودكتان كه چرا ناخنهايش را مي جود ، نباشيد و او را به خاطر انجام اين عمل سرزنش نكنيد.سعي كنيد به دنبال علت باشيد و توجه كنيد كه كودكتان در چه موقعيتهايي اين عمل را انجام مي دهد.مثلاً موقعي كه مي خواهد در مورد مسئله مهمي با شما صحبت كند و يا در هنگام تماشاي فيلمهاي وحشتناك آيا از شما مي ترسد و يا از مسئله اي واهمه دارد مثل مدرسه و امتحانات(در كودكاني كه در سن مدرسه هستند.)
جستجو كنيد كه چه چيزي باعث شده آرامش و امنيت او بهم بخورد تلاش كنيد آنرا بيابيد . اين تلاش و كاوش شما براي پيدا كردن مشكل كودكتان و حل آن مي تواند بزرگترين گام براي از بين بردن اختلال ناخن جويدن باشد.
__________________

دانه کولانه 03-24-2009 01:44 AM

مكيدن انگشت در كودكان
 
مكيدن انگشت در كودكان


http://www.rasekhoon.net/_WebsiteDat...s/859/5045.jpg

مکیدن انگشت در کودکان

مکیدن انگشت یا پستانک در نوزادان و کودک کوچک یک واکنش طبیعی است زیرا مکیدن در کودکان یک رفلکس طبیعی است که از زمانی که در رحم مادر بوده اند، شروع شده است و به صورت عادت به مکیدن از 3-4 ماهگی شکل می‌گیرد.
مکیدن شست یا انگشت یکی از اعمال سازشی اولیه است که کودک به وسیله‌ی آن خود را خوشحال می‌کند این عادت یک احساس عمیق امنیت به کودک می‌بخشد که او به آن احتیاج دارد.
مکیدن و جویدن، یکی از روشهایی است که نوزادان و کودکان کوچک به وسیله ی آن می‌توانند محیط اطراف خود را لمس کنند. کودک در سنین شیر خوارگی اغلب بعد از غذا خوردن، انگشت خود را می‌مکد. برخی دیگر از کودکان به محض اینکه پستانک را از دهانشان بیرون بیاورند این کار را می‌کنند.
اگر کودک نتواند در دوره ی شیر خوارگی غریزه ی مکیدن را از طریق مکیدن شیر و از پستان مادر و پستانک ارضاء کند، به شیوه هایی مانند مکیدن شست و غیره جبران می‌کند.
اگر نوزاد و یا بچه ی کوچک شما چیزی در دهان می‌کند و یا انگشت خود را می‌مکد، وادارش نکنید که از این کار خودداری کند زیرا اگر این کودکان در محیطهای طبیعی و شرایط عادی رشد کنند و محبت ها و توجه لازم والدین وجود داشته باشد موجب می‌شود که کودک به محیط اطراف توجه داشته باشد و با امکانات تازه ای که اورا با دنیای جدید پیوند می‌دهد آشنا شود و به تدریج کمتر به مکیدن انگشت روی می‌آورد و کم کم آن را به طور طبیعی تا قبل از 3-4 سالگی کنار می‌گذارد.
اگرغریزه ی مکیدن پس از یک سالگی به تدریج کمرنگ تر نشد، علل مختلفی مانند:
حسادت، افسردگی ، تغییرات جدید ناخوشایند تولد یک بچه ی جدید، ترس از والدین و یا رفتن به کودکستان .
همین طور ممکن است کودک بدون علت و طبق عادتی که در او تقویت شده است این کار را انجام دهد. اگر مکیدن انگشت در سنین بالا مخصوصاً در سالهای قبل از مدرسه رفتن مشاهده شود، اختلال است و باید این مسئله را جدی گرفت.
عوارض و مشکلاتی که مکیدن می‌تواند به بار آورد:

اگر این اختلال در سنین مدرسه وجود داشته باشد باعث می‌شود که کودک از طرف دیگر همسالان مورد تمسخر قرار گیرد و باعث کاهش اعتماد به نفس در وی می‌شود.
از دیگر مشکلات این است که هنگامی‌که کودک انگشت خود را می‌مکد باعث می‌شود دهانش باز بماند و عادت کند همیشه از طریق دهان تنفس کند.همچنین مکیدن انگشت در بعضی مواقع باعث می‌شود کودک به علت اینکه زبانش در حالت عادی نمی‌ماند سرزبانی صحبت کند.
همین طور مکیدن انگشت می‌تواند یک کودک را آنقدر آرام کند که دیگر توجه ای به اطراف نداشته باشد مثل مدرسه و معلم. کودک خیال پرداز شده و نمی‌تواند به چیزی توجه و تمرکز کند.
توصیه می‌شود والدین این مشکل را در این مواقع جدی بگیرند:
1- کودکان از 3 سال به بالا که اکثر مواقع انگشت می‌مکند.
2- کودکانی که زبانشان را موقع صحبت به پشت دندانها می‌گذارند و تلفظ خوب انجام نمی‌دهند.
3- مواقعی که رشد دندانها آغاز شده و مکیدن انگشت می‌تواند تأثیری در رشد دندانها داشته باشد.
4- زمانی که کودک به درجه ی درک مسائل رسیده باشد و بتواند مفهوم حرفهای شما را درک کند.
مکیدن انگشت در سنین بالا، معمولاً شبها قبل از خواب، موقع گرسنگی، هنگام تماشای تلویزیون، بی خوابی و بیماری و استرس مشاهده می‌شود.
کودکان معمولاً با روشهای مختلفی با استرس برخورد می‌کنند یکی از روشهای برخورد کودکان با استرس به دست آوردن امنیت از طریق مکیدن انگشت می‌باشد.
برای از بین بردن این عادت معمولاً بعد از دوران شیرخوارگی استفاده از تنبیه، تلخ کردن یا بستن شست و یا سرزنش و بی حرکت کردن آرنج بی فایده است و حتی موجب تشدید می‌شود.
به یاد داشته باشید:
برخورد نادرست باعث می‌شود این عادت در کودک گسترش پیدا کند.
اگر شما بخواهید کودکی که اختلال مکیدن انگشت دارد از این کار دست بردارد، باید اول جستجو کنید که چرا این عادت را ترک نمی‌کند؟
با چه شرایط استرس زایی دست به گریبان است؟
شرایط خانواده و فاکتورهای اجتماعی تأثیر زیادی روی شخصیت بچه های بزرگتر دارد. آیا در مدرسه و یا خانه استرس وجود دارد؟
اگر والدین به علت انگشت مکیدن کودکشان پی ببرند، اغلب می‌توانند با تغییر آن علت، عادت کودکشان را ترک دهند زیرا اگر آن مسئله که باعث به وجود آمدن استرس در کودک شده حل شود کودک راحت تر عادتش را ترک می‌کند. گاهی هم کودکان انگشت خود را می‌مکند که جلب توجه کنند . حتی اگر این توجه منفی باشد، از سوی والدین به خاطر انگشت مکیدن سرزنش می‌شوند.
توصیه هایی برای از بین بردن عادت مکیدن انگشت:

با بچه ها صحبت کنید و بگویید که چرا باید این عادت را ترک کنند این ترک عادت به یکباره برای کودک مشکل است.
در ابتدا سعی کنید قرارهائی برای کودک بگذارید. برای مثال فقط هنگام تلویزون انگشتش را به دهان نبرد و به مرور زمان موقعیتها و زمانها را زیادتر کنید.
با کودک قرار اشاره ای بگذارید و در نزد دیگران با آن اشاره ها به او بفهمانید که این کار را نکند.
مکیدن انگشت برای کودکان بیشتر در مواقعی پیش می‌آید که بی کار هستند و یا عدم اطمینان دارند در این مواقع وسیله ای به دست او دهید تا حواسش پرت شود. مثل اسباب بازی و یا خوراکی خوشمزه و یا کاری را که دوست دارید به او محول کنید و یا در بازی با او همراه شوید و سرگرمش کنید.
بهترین و مؤثرترین شیوه آن است که کودک را به طور غیرمستقیم به سمت اصلاح رفتار نامطلوب فوق هدایت کنیم و او را به کارهایی که مورد علاقه اش می‌باشد واداریم تا به تدریج این عادت از بین برود.
از بین رفتن این عادت یک روزه امکان پذیر نیست . حداقل روی 3 ماه وقت فکر کنید.
با کودکان مثبت برخورد کنید او را تنبیه نکنید. وقتی انگشت خود را می‌مکد به او بی محلی کنید و وقتی این کار را انجام نمی‌دهد با او مثبت برخورد کنید و توجه تان را به او بیشتر کنید.
هر روزی که انگشتش را نمی‌مکد روی کارت ستاره ای بچسبانید و در ازاء تعداد معینی از ستاره ها به او هدیه دهید.
اگر کودک خودش مایل است برای یادآوری بصری یک نوار چسب به انگشتش بچسبانید این مسئله می‌تواند به او کمک و یادآوری کند.
هنگامی‌که کودک خواب است و انگشتش در دهانش است دستش را از دهانش خارج کنید.
در بعضی مواقع یک دندانپزشک می‌تواند به این قضیه کمک کند به این صورت که برای کودکان توضیح دهید مکیدن انگشت چه عوارضی می‌تواند روی دندانها داشته باشد و حتی گاهی تصویری از دندانهای نامرتب را به آنها می‌توان نشان داد. البته باید کودکان به درجه ی درک مسائل رسیده باشند تا بتواند متوجه صحبتها شوند. در کل موارد ذکر شده با ترکیب واکنش های مثبت والدین نسبت به کودک می‌تواند به ترک عادت انگشت مکیدن کمک کند.
منبع: سایت کودکان

دانه کولانه 03-24-2009 01:45 AM

بازيهاي كامپيوتري كودكان را مي توان كنترل كرد
 
بازيهاي كامپيوتري كودكان را مي توان كنترل كرد


دكترهادىشاكر*

بسياري از متخصصين معتقدند كه بهتر است كودكان زير 3 سال اصلا با كامپيوتر و بازيهاي ويديويي آشنا نشوند و تا آنجا كه ممكن است با اسباب بازي هاي قابل لمس و واقعي مثل لگو و خانه سازي و ... سرگرم شوند
بعبارت ديگر اسباب بازيهاي انتزاعي براي اين سن مناسب نيست . اما اگر كودك زير 5 سال شما قبلا دسترسي به اين بازيها پيدا كرده است و اين امر بعنوان عادتي براي او در امده است ، بايد هم اكنون به فكر شروع قانون و تعيين حدود براي بكارگيري اين بازي ها باشيد .
ابتداد بايد فهميد كه چقدر او بازي كامپيوتري انجام مي دهد و در بقيه زمان آزادش چه كارهايي مي كند .
اغلب متخصصان رشد كودك پيشنهاد مي كنند كه مجموع زمان استفاده از صفحه نمايشگر _ كه شامل صفحه تلويزيون ، تماشاي فيلم ويديو و كارتون ، جستو جو در اينترنت ( براي كودكان بزرگتر ) و بازيهاي ويديوئي مي شود _ بايد بين يك ساعت تا حداكثر دو ساعت در روز تعيين شود .
اگر كودك شما 45 دقيقه در روز ، بازي كامپيوتري دارد و بعد يك برنامه تلويزيوني مي بيند و مدتي را هم مشغول فعاليت فيزيكي و جست و خيز است ، عملا جاي نگراني نيست . ولي اگر ساعت ها جلوي كامصيوتر باشد و به دسته بازي بچسبد ، يعني بيش از حد مشغول بازي كامپيوتري است .
اين چند پيشنهاد را براي به كنترل درآوردن مدت بازي كامپيوتري او طرح مي كنيم

قبل از ارائه بازي كامپيوتري يك محدوديت زماني مشخص را به كودك اطلاع دهيد . براي كودكان در اين محدوده سني مي توانيد از ساعتهاي زمان دار كه معمولا در آشپزخانه ها بكار مي رود ، استفاده كنيد . مثلا به او بگوييد تا اين ساعت زنگ بزند مي تواني بازي كني و عدد آن را براي مثال روي 30 دقيقه قرار دهيد . وقت بازي كه به سر آمد اگر كودك به قانون اهميت داد او را تشويق كنيد و براي تمام كردن بموقع بازي پاداش دهيد .ولي اگر زمان را نديده گرفت يا براي زمان بيشتري وارد چانه زني شد ، به آرامي قوانين بازي را به او توضيح دهيد . اگر مخالفت ادامه داشت مي توانيد بازي با كامپيوتر را به عنوام نتيجه قانون شكني ، براي مدت محددي متوقف كنيد ، مثلا زمان بازي فرداي كودك را بگيريد
براي اين اعتراص كودك كه " الان من وسط بازي ام . اينجا جاي خيلي حساس بازي است و .. " راه حلي بينديشيد . اعلب بازيه هاي كامپيوتري ، قابليت ذخيره سازي بازي را دارند . بنابراين ، بدون خراب شدن بازي، كودك قادر است وسط بازي هم، همه چيز را دست نخورده براي نوبت بعدي ذخيره كند . شايد لازم باشد كه اين ذخيره سازي را به او ياد بدهيد
چند سرگرمي ديگر براي وقتي كه "زمان بازي تمام شده است " براي كودك در نظر بگيريد . مثل كمك در آشپزي به مامام يا كتاب خواندن با بابا يا مامان ، نقاشي كشيدن و ...اين كار به انحراف توجه او از ابزي كمك مي كند و راحت تر دست از كامپيوتر مي كشد
به او بگوييد قبل از بازي كامپيوتري بايد همه كارهايش مثل جمع كردن اتاق و اسباب بازيهايش را انجام داده باشد . يا مثلا قبل از برنامه تلويزيون مورد علاقه بايد اين كارها انجام شده باشد
از قرار دادن كامپيوتر در اتاق كودك و هرجائي كه او بتواند دور از چشم شما به بازي مشغول شود ، خودداري كنيد . بطور كلي بهتر است كه كامپيوتر در محلي كه جنبه عمومي تر دارد مثل اتاق نشمين قرار داده شود و جلوي آن نيز امكان نشستن براي دو تا سه نفر فراهم آيد تا هم كاربرد اين وسيله زير نظر باشد و هم بعنوان يك وسيله، به اجتماعي شدن كودك كمك كند
عده اي معتقدند كه كامپيوتر باعث ايزوله شدن كاربر و ايجاد بيماريهايي مثل چاقي و تغيير يافت اسكلت بدن ( قوز، انحراف مهره هاي ستون فقرات و ... ) مي شود و البته چنبه هاي مثبت به كارگيري كامپيوتر در آموزش كودكان نيز غيرقابل انكار است : مواردي مثل ديكته، رياضي و درك متون و خيلي از مهارتهاي ديگر . همچنين تقويت مهارت حركتي ظريف كودكان و سرعت عمل آنها با اين بازيها عملي است . اما چراغ خطر مهم اين است كه كامپيوتر جاي روابط اجتماعي كودك را بگيريد و كودك به جاي پيدا كردن دوست با اين وسيله ارتباط برقرار كنند كه اين حالت حتي در كودكان فربيك هم به مراتب تقويت مي شود و عملا كودك در يك حلقه معيوب قرار مي گيرد

نكاتي در مورد خريد بازيهاي كامپيوتري البته بازي بايد براي كودك جذاب و لذت بخش باشد تا كودك بتواند از محتواي آن نيز مسائلي را بياموزد . اين چند نكته به شما كمك مي كند انتخاب صحيح تري در خريد اين بازي ها داشته باشيد

بهتر است اول از همه به فكر سرگرم كننده بودن بازي باشيد، زيرا كه در سن زير 5 سال خط مشخصي بين آموختن صرف و تفريح نمي توانيد براي كودك بكشيد . پس براي اينكه كودك چيزهائي ياد بگيرد لازم است قبل از آن لذت ببرد . مطمئن باشيد كه كودك بيشتر دوست دارد كه زمان خوشي را سپري كند بجاي آنكه اهداف آموزشي بزرگترها را برآورده كند .
بازيهايي را انتخاب كنيد كه بازي بيش از يك بازيكن در آنها تشويق شده و باعث مي شود كه دو يا سه نفر با هم بازي كنند . به توصيه مركز ملي رسانه ها و خانواده ها، بهتر است خانواده ها كامپيوتر را به يك وسيله اجتماعي تبديل كنند . بهترين نرم افزار موجود در اين خصوص Lapware ذكر شده است كه به شما و كودكتان اجازه مي دهد تجربه اي مشترك از كامپيوتر داشته باشيد .

بازيهايي را انتخاب كنيد كه به كودك فرصت هاي پيروزي را با روش هاي مختلف مي دهد . بعبارت ديگر لازم نباشد كه براي ادامه يافتن بازي، كاربر حتما از يگ مهارت به خصوص كه تكرار آن براي كودك دشوار است، استفاده كند . تصويرهاي كم تحرك و طولاني كه حتما با رمز و راز تغيير خواهد كرد، كودك را خسته مي كند . مزرعه هاي اعداد يا جنگل هاي پر از موسيقي كه كودك را بدنبال خود بكشد و هر چه كه ماهرتر شد بازي نيز ماهرانه تر قابل پياده شدن باشد، بهتر است .

به ياد داشته باشيد نسخه نوشتاري يا ديداري _ شنيداري در يادگيري كودك از نسخه نرم افزاري مي تواند بهتر باشد، مثلا كتاب يك قهرمان خاص آموزنده تر از بازي آن قهرمان خاص براي كودك است .

هنگام خريد هميشه احتمال برگرداندن و پس دادن بازي خريداري شده را با فروشنده مطرح كنيد ، چرا كه اين احتمال وجود دارد سيستم سخت افزاري شما متناسب نباشد يا بازي خريداري شده مانند لياس ، يك شماره كوچكتر به تن فرزند شما در آيد ! يا شما آن بازي را براي كودكتان مناسب ندانيد .
بنابر تحقيقات انجام شده، بازي هايي كه محتواي خشن دارند، كودك را در معرض افزايش رفتارهاي پرخاشگرانه قرار مي دهند ، بخصوص اگر به صورت هميشگي بازي شوند و عملا كودك، زمان خيلي زيادي را به اين بازيها اختصاص دهد . اين نكته ارزش يادآوري دارد كه همه بازيهاي ويديويي و كامپيوتري بد نيستند . بازيهاي پر كيفيت به كودك فرصت حل مسائل مختلف زندگي و مهارت تفكر منطقي را آموزش مي دهد . همچنين بازي كامپيوتري به تقويت مهارتهاي حركتي ظريف، مهارت، سرعت عمل و سرعت انتقال مي انجامد . البته كودك را به تكنولوژي اطلاعات علاقه مندتر مي سازد .

بهترين كار براي شما اين است كه تا فرصت باقي است و كودك هنوز اولين تجربه ها را در به كارگيري اين وسيله درك مي كند، به او كمك كنيد تا قوانين استفاده سالم و بي ضرر از آن را بياموزد .
به ياد داشته باشيد كودكان به آساني به مسائل مختلف عادت مي كنند ولي به سختي عادت نادرست را ترك مي كنند . نكته آخر اينكه يك مصرف كننده هوشيار باشيد، آنچه را به صلاح كودكتان هست انتخاب كنيد چيزي كه مناسب سن او باشد و پيغام هاي نادرست به او ندهد .

دانه کولانه 03-24-2009 01:49 AM

روانشناسی کودک - دعوای والدین - روان شناسی دعوای بزرگترها
 
روانشناسی کودک - دعوای والدین - روان شناسی دعوای بزرگترها

معني دعواي اوليا چيست ؟
http://www.koodakan.org/Cnslt/magh/m14.gif
دكترهادىشاكر*
اينكه پدر و مادر ها ، گاهي اوقات با هم مخا لفت و گاهي هم بحث مي كنند ، يك مساله عادي است . آنها ممكن است راجع به پول ، كار هاي خانه يا اينكه وقت شان را چطور با هم بگذرانند، مخالفت كنند . گاهي درباره ي مسائل مهم كه مربوط به خانواده است و البته خيلي وقت ها هم به خاطر مسائل كم اهميت مثل اينكه شام چي باشد يا كي به خريد برود ، ممكن است مخالفتي پيش بيايد . كساني كه مدت زيادي با هم زندگي مي كنند به طور طبيعي ، گاهي با هم مخالفت يا بحث مي كنند .
بعضي وقت ها آنها با هم مخالفت مي كنند ولي با آرامش با هم حرف مي زنند و هر دو به هم شانس شنيدن و گفتن را
مي دهند. گاهي هم مخالفت شان را با دعوي و داد زدن به هم نشان مي دهند . بيشتر بچه ها از اين دعوا ها خيلي نگران مي شوند . صدا هاي بلند و كلمات نا مهربان اوليا باعث مي شود كه آنها احساس ترس يا غمگيني پيدا كنند . حتي وقتي كه اوليا با هم قهر مي كنند و اصلا حرف نمي زنند هم ، مي تواند براي بچه ها آزار دهنده باشد .
گاهي بچه ها فكر مي كنند كه در دعوي اوليا مقصر هستند ، مثلا وقت هايي كه به خاطر موضوعي كه به بچه ها مربوط ميشود. در اين موقع احساس گناه و تقصير در بچه ها ايجاد مي شود . اما اين مهم است كه بچه ها بدانند كه در رفتار هاي اوليا شان هيچ وقت مقصر نيستند .

·معني دعوي اوليا چيست ؟
بيشتر وقت ها، بچه ها به اين فكر مي كنند كه منظور پدر و مادر شان از دعوي چيست ؟ ممكن است با خودشان فكر كنند كه اولياي آنها همديگر را دوست ندارند و حتي ممكن است كه فكر كنند كه معني دعوي آنها اين است كه مي خواهند همديگر را طلاق بدهند . اما دعوي پدر و مادر ها معمولا اين معاني را ندارد . اين مهم است كه بچه ها بدانند كه بزرگتر ها هم گاهي درست مثل خود بچه ها ، با هم دعوي مي كنند و در موقع دعوي ممكن است كه حرف هايي زده شود كه واقعا" منظور آنها نباشد . بعضي روز ها بزرگتر ها خسته و كم حوصله مي شوند و شايد از دست كسي عصباني باشند ، اين وقت ها ممكن است در خانه بحث و دلخوري و يا شايد دعوي پيش بيايد .

·احساس بچه ها در موقع دعوي پدر و مادر ها چيست؟
شنيدن صداي بلند يا كلمات نا مهربان از اوليا ، معمولا بچه ها را غمگين مي كند . ديدن ناراحتي و غمگيني اوليا و اينكه نمي توانند عصبانيت خودشان را كنترل كنند ، باعث مي شود بچه ها بترسند يا احساس تنهايي كنند . موقع دعوي ، بچه ها ممكن است بيشتر نگران يكي از اوليا باشند كه بيشتر غمگين شده يا حتي بيشتر سرش فرياد كشيده شده است . يا ممكن است يكي از اوليا ،آنقدر خشمگين شده باشد كه احساس خطر پيش بيايد . گاهي هم اولياي عصباني با فرزندشان هم ، عصباني ميشوند . بعضي اوقات ، بچه ها از دعوي بزرگتر ها دل درد مي گيرند يا گريه مي كنند . يا خوابشان نمي برد يا مدرسه رفتن برايشان سخت مي شود . يكي از كار هاي مهم اين است كه اين احساس را با خود اوليا در ميا ن بگذارند تا آنها به كمك بچه ها بيايند . شايد بزرگتر ها اصلا حواسشان نباشد كه بچه ها ترسيده اند و يا به آنها علت بحث را توضيح بدهند و احساس منفي بچه ها را بر طرف كنند .

·وقتي دعوي بزرگتر ها زياد طول بكشد يا زياد تكرار بشود ، چه كار بايد كرد؟
هر چند كه گاهي پدر و مادر ها ممكن است با هم مخالفت كنند ولي اينكه سر هم داد وفرياد كنند يا حرف هاي خيلي نامهربان بگويند و خلاصه به همديگر بي احترامي كنند ، اصلا كار درستي نيست . گاهي اوقات ، دعوي بزرگتر ها ممكن است با خشونت و هل دادن يا شكستن چيزهاي مختلف يا خداي ناكرده، زدن همديگر همراه بشود ، كه اين كارها هم ،هرگز و به هيچ وجه كار هاي درستي نيست . در اين وقت ها ، اوليا احتياج دارند كه كسي به آنها بياموزد كه چطور عصبانيت شان را كنترل كنند ! شايد بچه ها با يكي از بزرگتر هايي كه به او اعتماد دارند مثل عمو ،پدر بزرگ يا معلم ، راجع به اينكه در خانه دعوي هاي زياد يا خطر ناك ، اتفاق مي افتد و اينكه ممكن است كسي آسيب ببيند ، صحبت كنند و از او بخواهند به خانواده ي آنها كمك كند . كساني هم مثل دكتر ها مي توانند به خانواده ها كمك كنند تا راه هاي بهتر زندگي كردن و مخالفت بدون خشونت و توهين را اوليا بياموزند . هرچند كه اين كار نياز به زمان و تمرين دارد ، ولي اعضاي خانواده را به زندگي آرامتري نزديك مي كند .

·اينكه اوليا گاهي با هم مخالفت كنند ، اشكالي ندارد؟
مخالفت ، به شرط آنكه آبرومندانه باشد ، به افراد كمك مي كند تا احساسات خود را به هم بگويند و جلوي پر شدن و منفجر شدن را مي گيرد . مهم است كه اعضاي خانواده بتوانند با هم در باره ي احساس خود گفتگو نمايند ، حتي موقع مخالفت . كا ر خوبي كه مخالفت براي آدم ها مي كند اين است كه معمولا باعث مي شو د كه يكديگر را بهتر درك كنند و احساس نزديكي بيشتري پيدا كنند .
اوليا هم درست مثل بچه ها مخالفت مي كنند و بعد با هم آشتي ميكنند و سرانجام همه دوباره احساس خوبي خواهند داشت . هيچ خانواده اي بدون اشكال نيست و بالاخره يك نقصي پيش مي آيد . حتي در خوشحال ترين خانه ها هم ، مساله وجود دارد و بزرگتر ها گاهي با هم بحث مي كنند . معمولا ، همه اعضاي خانواده كمك مي كنند تا زندگي براي بقيه ، شيرين تر بشود . پس ، مخالفت ، قسمتي از يك زندگي است و با كمك محبت و فهميدن همديگر ، خانواده مي تواند بيشتر مشكلات را بر طرف كند .

دانه کولانه 03-24-2009 01:50 AM

روانشناسی کودکان - کودک و مرگ - با كودك چگونه از مرگ صحبت مى كنيد؟
 
روانشناسی کودکان - کودک و مرگ - با كودك چگونه از مرگ صحبت مى كنيد؟
دكترهادىشاكر*

توضيح مرگ به كودكان يكى از سخت ترين كارها براى اولياست، بخصوص هنگامى كه خود آنها با غم مرگ عزيزى دست به گريبان هستند. اما مرگ يك بخش غير قابل انكار از زندگى است و چه بخواهيم و چه نخواهيم، از خيلى خردسالى، كودكان نسبت به آن كنجكاو مى شوند و به فهميدن و پرسيدن درباره روشهايى كه احساس غم مربوط به آن را به طور طبيعىنشان بدهد، علاقه مند هستند، روشهايى كه بزرگترها عزادارى مى نامند.

شايد باعث تعجب باشد كه بدانيد حتى كودكان ۲ ساله از مرگ آگاه هستند. كودكان در قصه هايشان يا برنامه هاى تلويزيون از مرگ مى شنوند، يا در اطراف خود حيوانات خانگى يا خيابانى مرده را مى بينند. على رغم اين موارد، هيچ كدام از كودكان مفهوم مرگ را نمى دانند. آنها نمى توانند مفهوم هميشگى بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى گيرند.
آنها تصور مى كنند كه اجساد هنوز مى خورند و مى خوابند و كارهاى هميشگى خود را انجام مى دهند، فقط با اين فرق كه اين كارها را يا در آسمانها و يا در زير خاك انجام مى دهند. حتى وقتى يكى از اوليا يا خواهران و برادران كودك درگذشته است، او نمى تواند اين اتفاق را براى آنها در نظر بگيرد.

كودكان به روشهاى مختلف نسبت به مرگ واكنش نشان مى دهند:
اصلاً تعجب نكنيد اگر كودك ۲ ساله اى در آموزش مهارت توالت رفتن پسرفت كند يا كودك ۵ ساله اى نخواهد به مهد كودك هميشگى اش برود، چرا كه كودك در جست و جوى علت پريشانى و غمگينى بزرگترها است و مى خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش تغيير كرده است. او با خودش فكر مى كند چرا به ناگهان جهان اطرافش اين همه نگران كننده شده است. از سوى ديگر، ممكن است كودكى هم باشد كه اصلاً واكنشى به مرگ نشان ندهد يا گاه گاهى در بين شادى و خوشحالى هاى كودكانه اش به ياد آن بيفتد كه اين هم كاملاً طبيعى است و دليل سنگدلى كودك نيست! اصولاً كودكان اين مفهوم را كم كم و به آهستگى درك مى كنند و نبايد انتظار داشت كه همه موضوع را در يك لحظه يا يك روز بفهمند و حتى بسيارى از آنها تا وقتى كه كاملاً احساس امنيت نكنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمى دهند، يعنى فرايندى كه ممكن است ماهها تا سالها به طول بينجامد، بخصوص اگر مرگ عزيزى را شاهد بوده باشند.بعضى از كودكان رفتارهايى انجام مى دهند كه به نظر عجيب مى رسد. مثل بازيهاى تشييع جنازه يا اداى مردن كسى را درآوردن. اين هم امرى طبيعى است، حتى اگر به نظر بزرگترها غير معقول باشد. بنابراين، اين روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نبايد از كودك گرفت.

> احساسات خود را در مورد مرگ توضيح بدهيد. سوگوارى يك قسمت بسيار مهم براى التيام غم مرگ عزيزان است و اين هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است كودك را نبايد با سوگوارى شديد، وحشت زده كرد، ولى از طرفى هم نبايد مسأله را بى اهميت جلوه داد. به كودك بايد توضيح داد كه بزرگترها هم نياز به گريه كردن دارند و اينكه ما به خاطر از دست دادن كسى ناراحت هستيم. در غير اين صورت، كودك كنجكاوانه تغييرات خلقى شما را درك مى كند و بخصوص وقتى حس كند مسأله اى وجود دارد، ولى شما سعى در مخفى كردن آن داريد، نگران تر مى شود.

> به سؤالات كودك پاسخ دهيد. كنجكاوى كودكان درباره مرگ يك امر عادى است و نبايد از سؤالات آنها فرار كرد، بلكه بهتر است از فرصت پيش آمده استفاده كرده و به كودك كمك كنيم تا بتواند با مسأله از دست دادن ديگران روبرو بشود.

> جوابهاى آسان و كوتاه عرضه كنيد. كودكان قدرت درك اطلاعات پيچيده و سنگين را ندارند. بنابراين سعى كنيد براى توضيح مرگ وارد جزئيات و بحثهاى پيچيده آن نشويد. آنچه براى كودكان بخصوص زير ۵ سال درك بهترى دارد، توضيح مرگ به عنوان توقف تمام كارهاى جسمانى است. مثلاً به او گفته شود مردن اين گربه يعنى اينكه او ديگر راه نمى رود يا غذا نمى خورد و چيزى را نمى بيند و هيچ دردى را احساس نمى كند و جسم آن ديگر كار نمى كند.

> كودكان نياز دارند در مورد خودشان اطلاعاتى داشته باشند. ممكن است بپرسند كه «من كى مى ميرم؟» كه در جواب بهتر است گفته شود «هيچ كس نمى داند كه كى كسى مى ميرد، ولى بيشتر ما زمان خيلى خيلى زيادى زندگى مى كنيم. من مطمئنم كه تو تا وقتى كه خيلى پير بشوى، زندگى مى كنى.» يا ممكن است كودك بپرسد: «مامان، تو كى مى ميرى؟» اين سؤال معمولاً براى اوليا خيلى تكان دهنده است. عملاً منظور كودك از اين نوع سؤال اين است كه آيا تو از من مراقبت مى كنى و يا چه كسى بعد از اين از من مراقبت مى كند، بنابراين بهتر است به كودك گفته شود «مامان قوى و سالم است و خيلى خيلى وقت زيادى، پيش تو خواهد ماند.» حتى به كودكان زير ۵ سال توصيه مى شود اوليا بگويند «مامان نمى ميرد»، «بابا نمى ميرد».

بنابراين اگر اينگونه جواب بدهيم كه «فرزند عزيزم همه ما يك روزى مى ميريم» براى كودك مانند اين است كه بگوييم ما همين امروز مى ميريم


واژه هاى مسأله ساز

در بخش نخست مقاله، به چگونگى نگاه كودكان به مقوله مرگ و اينكه آنها نمى توانند مفهوم هميشگى بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى گيرند، اشاره شد. و همچنين نكته هايى براى ايجاد ارتباط مناسب با كودكان مطرح شد. در بخش پايانى ، ساير نكات مهم در اين زمينه مورد بررسى قرار مى گيرد.

> از عبارت هايى كه به يك امرخوب اشاره مى كند، پرهيزكنيد.
عبارت هاى معمول بزرگترها درمورد مرگ مثل «درآرامش استراحت كردن» يا «خواب ابدى» يا «رفتن به يك جاى دور» براى خردسالان بسيارگيج كننده است.
پس نگوييد كه «پدربزرگ خوابيده است» يا «به يك جاى دوررفته است». كودك ممكن است با اين توضيحات از رفتن به تختخواب نگران بشود و فكركند كه او هم ممكن است بخوابد و ديگر برنگردد، يا اگر شما به خريد و كار برويد، فكركند كه شما هم برنمى گرديد. مرگ را هرچه قابل لمس تر براى او توضيح بدهيد مثلاً بگوييد: «پدربزرگ خيلى خيلى پيرشده بود و بدن اش قادر به كاركردن نبود» اگر پدربزرگ قبل از مرگ مريض بوده اطمينان حاصل كنيد كه كودك بفهمد مريض شدن مثل سرماخوردن معنى مردن نمى دهد. به او توضيح بدهيد كه اين مريضى ها نمى تواند كسى را بكشد.

> درمورد كاربرد واژه هاى خداوند و بهشت با احتياط كامل رفتاركنيد. دقت كنيد اين مفاهيم را براى يك كودك ۵ساله يا حتى كوچكتر به كار مى بريد و هدف شما اين است كه او را آرام كنيد. پس مراقب باشيد او را بيشتر گيج و مضطرب نكنيد.
براى مثال اگر بگوييد «مادربزرگ الآن خيلى خوشحال است چون توى بهشت است» كودك فكرمى كند «چطور مادربزرگ واقعاً خوشحال است اگر همه كسانى كه دور و برمن هستند، اين همه ناراحتند؟!» يا مثلاً بگوييد كه «عمو آنقدر خوب بود كه خداوند او را پيش خودش برد.» كودك فكرمى كند اگر خدا عمو را پيش خودش برده چون خوب بوده پس ممكن است مامان، من يا هركس خوب ديگرى را نيز پيش خودش ببرد!!» يا «اگر من هم خيلى خوب باشم مى توانم برم پيش خداوند و بابابزرگ را ببينم» يا اينكه «سعى كنم كه بچه بدى باشم تا بتوانم بيشتر پيش بابا و مامان بمانم!» بنابراين عبارتى به كار ببريد كه او را نگران تر نسازد. مثلاً بگوييد: «ما خيلى ناراحتيم كه بابابزرگ ديگر پيش ما نيست و ما خيلى دلتنگ او مى شويم ولى اين خوب است كه بدانى او الآن پيش خداوند است.»

> منتظر واكنش هاى مختلفى ازسوى كودك باشيد. كودكان علاوه بر احساس غم درباره مرگ، احساس گناه يا خشم نيز پيدامى كنند. بخصوص اگر متوفى يك فرد نزديك خانواده باشد.
مثلاً كودك ممكن است فكركند خواهرش به خاطر حسادت هاى او مرده است يا چون او خواهرش را كتك مى زده و اذيت مى كرده، مرده است و از اين احساس به احساس گناه شديد برسد.
گاهى ممكن است كودك نسبت به متوفى خشمگين بشود كه چرا او را ترك كرده و رفته، يا حتى نسبت به شما، پزشكان و پرستاران احساس خشم كند.
ازسوى ديگر كودك ممكن است با بروز رفتارى كاملاً بى تفاوت شما را متعجب كند مثلاً بگويد«حالا كه بابا پيش ما نيست، من راحت تر مى توانم بازى كنم!» از اينگونه عبارات تعجب نكنيد و آنها را به حساب ناتوانى كودك از درك مفهوم پيچيده مرگ بگذاريد.
كودكان نمى توانند آنطور كه بزرگترها معنى و اثر مرگ را درك مى كنند، اين موضوع را درك كنند، بنابراين چنين كودكانى سنگدل و بى احساس نيستند.

> انتظار تكرار سؤالات كودك را داشته باشيد. سؤالات تكرارى درمورد مرگ و توضيح علائم غم و ناراحتى براى كودك ممكن است مدت ها به طور بينجامد. حتى با بزرگترشدن وى و رشد مهارت هاى شناختى او، سؤالات تازه ترى مطرح مى شود.
نگران نباشيد كه توضيحات شما ناقص بوده، چرا كه سؤالات تكرارى كودكان يك امر طبيعى است. تنها كارى كه بايد بكنيد اين است كه با صبر هرچه تمامتر به آنها پاسخ دهيد.

> به كودك كمك كنيد خاطرات خوب فرد فوت شده را به ياد بياورد. صحبت از شيرينى با او بودن و اجازه تعريف از گذشته دادن به كودك خيلى آرامش مى دهد. كودكان به روش هاى قابل لمس براى سوگوارى نيازمند هستند، بنابراين به جاى شركت درمراسم تدفين، كودك زير۵سال مى تواند در خانه شمع روشن كند يا يك آواز براى فرد درگذشته بخواند، تصوير او را بكشد يا در مراسم ديگر سوگوارى شركت داده شود.
دادن يك وسيله از فرد فوت شده به كودك، براى ايجاد احساس آرامش در او بسيار مؤثر است؛ مثلاً مى توان يك گردنبند از مادربزرگ را دراتاقش گذاشت.

> گاهى اوقات مادر به علت سقط جنين بيمار، دچار سوگ مى شود. دراين موارد كودك نيز نگران مادر مى شود حتى بدون اينكه بداند حاملگى و تولد چه معنى مى دهد. او ممكن است احساس گناه كند و يا به سوگ ازدست رفتن نقش خواهر يا برادر بزرگترشدن خودش بنشيند كه شما ازقبل به او وعده داده بوديد. دراين مواقع، كودك احتياج دارد مطمئن بشود اينگونه مرگ و مير خيلى نادر است، بخصوص اگر شما قصد باردارى ديگرى داريد. به كودك بايد توضيح داد «بچه فوت شده به اندازه كافى بزرگ نشده بود كه بتواند به دنيا بيايد و بيرون شكم مامان زندگى كند». به كودك خود اجازه بدهيد با كشيدن يك نقاشى يا درست كردن يك كاردستى دراين باره سوگوارى خود را نشان بدهد.

> درمواقعى كه از تلويزيون يك حادثه را مشاهده مى كنيد، كودك شما اضطراب و نگرانى شما را درك مى كند. بنابراين به او بگوييد «از اينكه مردم ناراحت شده اند و با سختى روبه رو هستند من هم ناراحت هستم. ولى دركنار تو، كودكم، خواهم بود و از تو مراقبت خواهم كرد.»

> سعى كنيد كه كودك هرچه زودتر به زندگى هميشگى و روزمره اش برگردد، فعاليت ها و برنامه هاى هميشگى به كودك كمك مى كند كه زودتر احساس امنيت و آرامش كند.

> در شرايط دشوارى كه خود شما ازيك غم بزرگ دررنج هستيد، انتظار رفتاركامل و بدون اشكال ازخود نداشته باشيد. دراين مواقع، ممكن است شما جلوى كودك گريه كنيد يا جواب سؤالات او را در وهله اول نداشته باشيد كه اينها همه طبيعى است. بنابراين از دوستان و اقوام كمك بخواهيد و به ياد داشته باشيد هرچه شما به خودتان بيشتر كمك كنيد تا با مسأله سوگ كنار بياييد، به كودكتان نيز بيشتر مى توانيد يارى برسانيد


Refrences:
  • Children,s reactions to traunabicevents. journal of child psychology and psychiatry
  • Child and Adobeseent psychiatry, Modern APPcoaches, 3rd edn,

دانه کولانه 03-24-2009 01:53 AM

آموزش ریاضیات به فرزندان - كمك به كودك خود در آموختن رياضيات مقاله روانشناسی
 
آموزش ریاضیات به فرزندان - كمك به كودك خود در آموختن رياضيات مقالات روانشناسی

دكترهادىشاكر*
بسياري از اوليا براي كمك به كودك خود در آموختن رياضيات ، سعي ميكنند به روشهاي گوناگون متوصل شوند تا مفاهيم پيچيده ي رياضي را به او بياموزند . براي اينكه كودك بهترين كمك را دريافت كند ، بايد هدف را ايجاد اشتياق هرچه بيشتر در نظر گرفت و سعي كرد تا آنجا كه ممكن است فشار را كاهش داد . انگيزه ي يادگيري را با نشان دادن كاربرد گسترده رياضي در زندگي روزمره و اينكه خود اوليا احساس منفي خود را از رياضي به كودك القا نكنند ، مي توان قوي تر ساخت .

·سعي كنيد احساس شخصي شما نسبت به رياضي ، شناخت كودك را از دنياي اعداد و محاسبات تحت تاثير قرار ندهد. زمان روش هاي آزار دهنده اي براي آموزش مفاهيم رياضي سپري شده و نگاه جديد سعي در هر چه بيشتر كاربردي تر ساختن اين آموزش دارد تا آموخته هاي كودكان با جهان واقعيت سازگارتر باشد .


·با كاربرد روزمره رياضي در زندگي ، كودك به اهميت اين مهارت پي خواهد برد. مثلا به هنگام پرداخت صورت حساب خريد يا اندازه گيري متراژ منزل يا محاسبه وزن مواد غذايي در آشپزي ، مي توان كودك را به كمك طلبيد . با توضيح شغل هاي
مختلف مثل مهندسان ، دارو سازان و ستاره شناسان ، ديد گاه او به كاربرد رياضي گسترده تر خواهد شد .

·با صداي بلند حساب كردن در منزل يا فروشگاه ، كه روند محاسبه را به كودك نشان مي دهد نيز روش موثري است . مثلا ، وقتي كودك از شما تقاضاي شيريني مي كند با گفتن اينكه " خوب ، اگر از اين پنج شيريني يكي را تو بخوري و يكي هم خواهرت بخورد براي من و پدرت چند تا باقي مي ماند؟ " از او بخواهيد كه او هم با صداي بلند حسابش را به شما بگويد . مهمتر از جواب درست يا نادرست او ، روالي است كه او براي رسيدن به جواب استفاده مي كند .


·بسته به علاقه كودك و البته نظر معلم او ، گاهي و نه هميشه ، ماشين حساب و نرم افزار هاي رايانه اي براي ايجاد هيجان نسبت به مفاهيم رياضي و محاسبات مفيد خواهد بود .


·يك ساعت عقربه اي براي كودك تهيه كنيد . گاهي از او سئوالاتي در مورد زمان بپرسيد . مثلا : " اگر برادرت ساعت 4 بيايد ، چند دقيقه ي ديگر بايد منتظر باشيم ؟"


·از كودك بخواهيد وزن اشيا ، لوازم منزل ، كتاب و ... را حدس بزند . خود شما هم حدس بزنيد و بعد با ترازو تعيين كنيد كه كدام يك نزديكتر حدس زده است . يك روش ديگر جمع زدن اندازه ي قد يا وزن اعضاي خانواده است تا معلوم شود در مجموع قد يا وزن خانواده شما چقدر است .اين روش براي تمرين جمع اعداد سه يا دو رقمي مناسب است .


·بازي هاي خريد و فروش با مقدار هاي مختلف پول كودك را با مفهو م پول و محاسبه آن آشنا مي كند . بازي هايي مثل مونو پولي ،هنوز براي بسياري از اوليا و كودكان جالب است . يك بازي ديگر هم پيشنهاد مي شود: با كمك يك تاس اعداد ، اعضاي خانواده عددي را بين يك وشش بدست مي آورند و برابر آن سكه معيني -مثلا يك توماني - دريافت مي كنند ، وقتي مجموع سكه ها به رقمي قابل تعويض رسيد ، آنرا با اسكناس يا سكه ي پر ارزش تر ، معاوضه مي كنند . وقتي بودجه فرضي تمام شد ، كسي كه بيشترين ميزان پول را بدست آورده است ، برنده مي شود . در مثالي ديگر، مي توان كودك را با بودجه اي معين براي خريد لوازم يك وعده غذا به حساب دعوت كرد و ديد كه چطور بودجه بندي را مي آموزد و آيا حدس هاي او قابل انجام است؟ و اگر چنين بود بر همان اساس خريد انجام بشود .


·يك روش براي آشنايي وي با مفهوم حجم ، وزن و نسبت اين است كه با كمك ظروف اندازه گيري از او بخواهيد مقادير برنج ، حبوبات يا مايعات را براي تهيه ي غذا پيمانه كند .

گاهي اوليا نگران توان يادگيري فرزندشان هستند . در اين شرايط ، معلمان بهترين داوري را عرضه مي كنند زيرا امكان مقايسه كودك را در كنار همكلاسان ديگر و شرايط مختلف مدرسه دارند . علائمي مانند مشكل در ياد آوري ارقام ، اشتباه نوشتن اعداد مثلا 7 با 8 يا 3 با 2 ، كلافه شدن و بيقراري هنگام كار با ارقام ، ناتواني در دنبال كردن دستور العمل هاي ساده رياضي ، ناتواني در درك مفاهيم ذهني مثل بزرگتر و كوچكتر يا قبل و بعد يا كم سن تر و مسن تر و اضطراب بالا در مورد تكاليف رياضي كه اگر همه يا اغلب شان در يك كودك ديده شود بايد با معلم كودك صحبت نمود . چون قبل از آنكه تشخيص اختلال يادگيري مطرح شود بايد اين احتمال كه شايد كودك تحت فشار زياد تر از حد توان است يا نيازمند تمرين هايي مانند آنچه در بالا ذكر شد است ، رد شود . سرانجام ممكن است اوليا و معلم ، به اين نتيجه برسند كه كمك روانپزشكي براي كودك لازم است .

دانه کولانه 03-24-2009 01:54 AM

اختلال دفعي در كودكان(نگهداري مدفوع) - مقاله
 
اختلال دفعي در كودكان(نگهداري مدفوع)


http://www.koodakan.org/Cnslt/magh/m10.gif
مسائل دفعي كودكان يكي از مهمترين مسائل دوران كودكي و از عمده ترين نگرانيهاي احتمالي خانواده ها به شمار مي رود. اختلالات دفعي در كودكان انواع مختلف دارد كه ما در اين مبحث به نگهداري مدفوع و خودداري از اجابت مزاج در كودكان مي پردازيم.

اختلال در دفع مدفوع مي تواند دلايل متعددي داشته باشد.
يبوست ، اهمال در آموزش توالت رفتن ، واكنش جويي هاي كودك و مشكلات عضوي گوناگون مي تواند عوامل سبب ساز اين اختلال باشد.
اين كودكان اغلب شكمهاي باد كرده دارند و ممكن است از دردهاي شكمي نيز رنج ببرند ، اكثر اين كودكان دچار يبوست هستند و يا گاهي بدون هيچ دليل عضوي از رفتن به توالت و دفع مدفوع امتناع مي ورزند.
در كودكاني كه دچار يبوست هستند ، به علت درد ناشي از عبور و تخليه مدفوع به دليل كوچك بودن مخرج انتهايي ، كودك از توالت رفتن وحشت دارد و با جلوگيري از انجام عمل دفع ، يبوست سخت تري را موجبمي شود. ، هنگامي كه كودك تجربه نا خوشايندي از رفتن به توالت داشته باشد ، ترس و تنفر از آن مكان برايش به وجود مي آيد و در نهايت باعث مي شود كه مدفوع خود را نگه دارد.

و در كودكاني كه دچار يبوست نيستند و بدون هيچ دليل عضوي ، از توالت رفتن امتناع مي ورزند، بروز چنين رفتاري در اين كودكان مي تواند دلايل گوناگوني داشته باشد كه از مهمترين آنها مخالفت با والدين و مبارزه براي دستيابي و كسب قدرت و به دست آوردن توجه والدين كه از اين شرايط ناراحت مي شوند و يا گاهي اين كودكان از كثيف كردن خود در توالت مي ترسند ، زيرا در گذشته به اين علت تنبيه شده اند و در نتيجه سعي مي كنند مدفوعشان را در خود نگه دارند تا از اين طريق نظم را رعايت كرده باشند.

بعضي از والدين انتظارات خيلي زياد از پاكيزگي و تطابق كودكان دارند و همچنين گاهي تعاملات غلط و منفي بين كودك و خانواده مي تواند سبب بروز اين مشكل شود.

سبب شناسي

در بروز اين اختلال نظريات مختلفي وجود دارد كه ما به دو نظريه بزرگ كه در اين زمينه وجود دارد مي پردازيم كه اولين آن فرضيه از ديدگاه روانكاوي است كه فرويد بنيانگذار آن است .
از نظر روانكاوان ، كودك خردسال مي تواند از اين راه پدر و مادرش را راضي نمايد و توجه آ نها را جلب نمايد و همچنين گاهي با حفظ مدفوع مي خواهد لذت جسماني ببرد و يا كودك از طريق دفع مدفوع احساس ترس از دست دادن چيزي را دارد كه در نهايت اين گونه كودكان در بزرگسالي خويي صرفه جو و لجوج و منظم پيدا مي كنند.
و فرضيه دوم كه رويكرد رفتاري مي باشد ، افراد اين گروه معتقد هستند كه كودك آموزش استفاده از توالت را نياموخته و يا غلط آموخته و يا اين امر را وسيله اي براي بر انگيختن واكنش حتي منفي والدين مي داند و
همچنين ممكن است نتيجه رفتارهاي اجتنابي مانند ترس از توالت رفتن مانند درد هنگام يبوست و غيره باشد.

درمان

به طور كل در درمان اين اختلال ، مطالعات پژوهشهاي مختلف بيانگر آن هستند كه درمانهاي رفتاري وسيله مطمئني براي درمان اين اختلال به شمار مي آيند.
در كودكاني كه دچار يبوست هستند بايد با روشهاي مختلف سعي در از بين بردن يبوست كرد ، مي توان براي از بين بردن يبوست حبوبات ، غلات و انواع سوپ و سبزيجات و ميوه هاي تازه را در برنامه غذايي كودك افزايش داد تا يك اجابت مزاج خوب به وجود آيد ، تجارب مكرر بدون ناراحتي از دفع مي تواند به كودكي كه تجارب دردناكي را در گذشته تجربه كرده ، كمك كند.

و حال كودكي كه به علل اختلال عاطفي و بدون هيچ علت عضوي ، حالت قبض مدفوع دارد ، در درمان اين كودكان ابتدا مي بايستد شرح حال دقيقي از وضعيت آنها به دست آورد تا بتوان علت حبس مدفوع را مشخص كرد و در صورت وجود تنشهاي خانوادگي و تعامل منفي والدين و كودك و يا وجود استرس و ترس آنها را از بين برد.

پژوهشهايي كه عمدتا از بررسي مربوط به آموزش كنترل مدفوع تشكيل مي شود قويا مبين آن است كه آموزش توام با سختگيري و تنبيه منجر به ايجاد خصومت در كودكان مي شود كه در اين مرحله بايد علل لجاجت و خصومت كودك با والدين مشخص شود تا بتوان آنها را از بين برد.
همچنين عده اي از كودكان وجود دارند كه مدفوع را جزئي از وجود خود مي دانند كه در اين صورت بايد والدين براي كودك بدنش را به شكل خيلي ابتدايي تشريح كنند و در مورد چگونگي به وجود آمدن و خروج مدفوع را برايش توضيح دهند تا كودك بداند كه مدفوع جزئي از بدن او نيست و نياز به خروج دارد.

و يا كودكاني هستند كه از محيط توالت مي ترسند و به اين علت از رفتن به آنجا امتناع مي ورزند كه بايد در اين صورت ترس كودك را شناخت ، با او به توالت رفت محل قرار گرفتن ادرار و مدفوع را به او نشان داد يا اگر از صداي سيفون مي ترسد بايد به همراه او سيفون را كشيد و برايش توضيح داد كه چه عملي را انجام مي دهد و بي خطر مي باشد ، كودك را براي صحبت كردن در مورد ترسهايش تشويق كنيد ، كودك را بطور آزمايشي بر روي توالت بنشانيد تا متوجه شود كه به درون آن نمي افتد ، يك اسباب بازي مخصوص كه كه كودك دوست دارد در توالت بگذاريد كه كودك تشويق شود و برايش محيط مطبوعي به وجود آيد ،

يكي ديگر از عواملي كه باعث مي شود كودك از رفتن به توالت خودداري كند ممكن است به اين علت باشد كه برخي از والدين از مكان توالت براي تنبيه كودك استفاده مي كنند كه اينكار موجب نا امن شدن محل توالت براي كودك شده و او در آنجا احساس ترس مي كند ،در نهايت والدين بايد سعي كنند به دقت كودك خود را بشناسند تا از اين طريق بتوانند او را درك كنند و مسائل او را حل نمايند

دانه کولانه 03-24-2009 01:56 AM

کودکان بیش فعال هایپر اکتیو اختلال كم توجهي- بيش فعالي در كودكان
 
کودکان بیش فعال هایپر اکتیو اختلال كم توجهي- بيش فعالي در كودكان

http://www.koodakan.org/Cnslt/magh/m08.gif
اختلال كم توجهي- بيش فعالي در كودكان


(Hyperactive)


اين اختلال در بر گيرنده كودكاني است كه از دستورها اطاعت نمي كنند ، از لحاظ هيجاني تحريك پذير و خشن هستند ، پيوسته از يك فعاليت به كار ديگري مي پردازند بدون اينكه هيچ يك را به سر انجام برسانند ، تمركز و توجه در كارها و يا فعاليتها و بازيها در اين كودكان پايدار نيست ، اغلب به نظر مي رسد كه حواسشان جاي ديگري است و يا گوش نمي دهند و اينطور به نظر مي رسد كه آنچه را كه گفته شده است نشنيده اند ، اكثر اين كودكان بد اخلاق ، ستيزه جو ، نافرمان و پرخاشگر هستند و با كودكان ديگر ميانه خوبي ندارند و به طور كلي لجوج ، رياست طلب و بي انضباط هستند ، رفتارهاي غير قابل پيش بيني انجام مي دهند ، مرتب در حرف ديگران مي پرند ، اشيا را از ديگران مي قاپند و به چيزهايي دست مي زنند كه اجازه آن را ندارند .
اين كودكان وقتي كه بزرگتر مي شوند در كارهاي گروهي مشكلدارند و در مدرسه نمي توانند يكجا آرام بگيرند به طور مكرر از جاي خود بلند مي شوند و يا از ميز آويزان مي شوند. بيش فعالي ممكن است به صورت بر قراري ، ناآرامي در جاي خود ، دويدن ، جهيدن و بالا و پايين پريدن درموقعيتهاي نامربوط ، ناتواني در ساكت ماندن و يا بيش از حد حرف زدن نيز نمود مي يابد.
اين كودكان معمولا در نوباوگي علائمي از خود نشان مي دهند مانند : خواب كم و گريه زياد دارند ، به نور و صدا و حرارت و ساير تغييرات محيطي به سرعت به گونه اي غير عادي پاسخ مي دهند ، مرتب در حال جلو و عقب كردن خودشان هستند ، معمولا در آغوش مادر آرام نمي گيرند و جيغ مي زنند و لگد مي اندازند و حتي در گرفتن پستان مادر هم مشكل دارنددر اين نوع اختلال ممكن است بر اثر بالا رفتن سن كودك ، مسئله خود به خود حل شود اما اين كودكان اگر به حال خود گذاشته شوند در بزرگسالي رفتارهاي ضد اجتماعي از خود نشان مي دهند.
اكثر اين كودكان از هوش بالا برخوردارند و كارهايي كه انجام مي دهند غير مترقبه و ناگهاني است و خطر را احساس نمي كنند.
به طور كلي مي توان گفت الگوي پايدار اين اختلال كمبود تمركز و توجه ، بيش فعالي و پرخاشگري است ، البته بايد اين خصوصيات حداقل به مدت شش ماه در كودك ثابت باشد تا بتوانيم بگوييم كه كودك دچار اين اختلال شده است.
علل ايجاد اين اختلال هنوز به طور قطعي ناشناخته است ، عوامل متعددي از قبيل وراثت ، مشكلات و مسائل در هنگام تولد ، عوامل عصب شناختي ، حساسيت غذايي و متغيرهاي محيطي مطرح شده است اما هيچ يك تاييد و يا رد نشده اند. پژوهشها حاكي از آن است كه پسران بيشتر از دختران به اين اختلال مبتلا مي شوند.
در درمان اين كودكان روشهاي رفتار درماني به همراه رژيم غذايي خاص و داروهايي كه پزشك براي درمان اين اختلال تجويز مي كند بهترين نتايج را در كنترل علائم دارد.
والدين چنين كودكاني بايد با مراجعه به روانپزشك و يا روانشناس با شكيبايي و ثبات قدم در اين مسير به فرزندشان كمك كنند.

دانه کولانه 03-24-2009 01:57 AM

دیر خوابی کودکان - مشکل دیر به خواب رفتن کودکان
 
دیر خوابی کودکان - مشکل دیر به خواب رفتن کودکان


http://www.koodakan.org/Cnslt/magh/m07.gif
مشكل دير به خواب رفتن در كودكان


خواب براي كودك همانند تغذيه لازم و ضروري است، بسياري از كودكان براي به خواب رفتن مشكل دارند و به موقع نمي خوابند، در كودكان معمولا بي خوابي اوايل شب اتفاق مي افتد و به اصطلاح به آن بي خوابي شبانه گفته مي شود.
احتياج به خواب در انسانها در سنين مختلف متفاوت است، به عنوان مثال به طور متوسط يك كودك دوازده ساله به نه ساعت خواب و يك كودك چهار ساله به يازده و نيم ساعت خواب احتياج دارد، البته اين مسئله بين كودكان با هم در يك سن فرق مي كند.
كودكي كه شبها با آرامش و به حد كافي خوابيده ، روز بعد به موقع از خواب بيدار مي شود و ا گر به حد كافي نخوابد ، صبح روز بعد به علت كافي نبودن مقدار خواب بهانه گير و كج رفتار مي شود و كمتر شاد به نظر مي رسد و انرژي كمتري دارد در بچه هاي بزرگتر ، به اندازه نبودن خواب شب آنها را خسته ، كند و حساس مي كند و نمي توانند بر روي درس تمركز كنند .
والدين در خواباندن كودك نقش مهمي را ايفا مي كنند، حتي عده اي از كودكان تا زماني كه يكي از والدين خصوصا مادر در كنارشان نباشد به خواب فرو نمي روند. عواملي كه سبب دير به خواب رفتن در كودكان مي شود ممكن است دلايل متعددي داشته باشد.
وقتي مي بينيد كودك شما در به خواب رفتن مشكل دارد بهتر است به موارد زير توجه كنيد:
1ـ آيا ساعتي مشخص و منظمي براي رفتن كودك به تخت وجود دارد؟
2ـ آيا كودك در تخت خود احساس خوبي دارد (به عنوان مثال : محيط اتاق خواب برايش مطبوع است؟ خيلي روشن يا تاريك نيست؟ زياد گرم يا سرد نيست؟ آيا تخت مرتب شده و يا تشك خوبي دارد؟ )
3ـ آيا بچه هاي متعدد در يك اتاق مي خوابند و همديگر را بيدار نگه مي دارند؟ 4ـ آيا كودك شما در طول روز مسائلي داشته كه فكرش را به طور مداوم مشغول مي دارد و وي را هيجان زده مي كند و باعث اخلال در خواب مي شود ؟ (مثال: هيجانات ، دعوا و در گيري ، فيلمهاي مهيج و يا تولد بچه ديگر )
5ـ آيا ممكن است سر و صدا زياد باشد و مانع خواب كودك شود؟
6ـ آيا مهمان آمده و كودك تمايل دارد ترجيحا بيدار بماند؟
7ـ آيا كودك در اتاق وقتي تنها است احساس ترس مي كند؟
در كل دلايل متفاوتي مي تواند باعث نرفتن به موقع كودك به طرف تخت خود شود.
واقعيت اين است كه براي خوابي راحت داشتن در شب براي كودك تنها يك روش وجود ندارد، راه حلها و توصيه هاي گوناگوني در اين زمينه وجود دارد كه چكيده اي از آنها به شرح زير است:
  • براي كودكتان زمان خواب با مشورت با خودش تعيين كنيد و وقتي به زمان خواب وي نزديك است به كودك بايد حتمافرا رسيدن زمان خواب را ياد آوري كنيد ، آنها به برخورد قاطع شما و يك قرار ثابت براي خواب نياز دارند.
  • سعي كنيد برو به اتاق خوابت مثل يك عمل تنبيهي به نظر نرسد و به جاي آن مي توانيد به كودك بگوييد كه لازم نيست بخوابي بلكه بايد در تخت خودت استراحت كني ، وقتي جنبه اجبار براي خواب از بين برود احساس آرامش و خواب خود به خود به وجود مي آيد .
  • تشويق كودك با صحبت و با عمل ، به اين صورت كه هر شب به وقت شناسي و در رختخواب رفتن وي جايزه بدهيد. جايزه مي تواند يك خوراكي ويژه قبل از خواب مثل يك ليوان شير يا خوراكي كه كودك دوست دارد باشد و يا به عنوان تشويق يك لباس خواب نو و قشنگ به او هديه بدهيد
  • مي توانيد قبل از خواب با يك عمل مطبوع مثل : قصه گفتن و يا گوش كردن به نوار قصه و يا لالايي روزش را به پايان برسانيدهمين طور حمام كردن و ماساژ قبل از خواب و يا تكان دادن كودكان كوچكتر به آرامي ، مفيد خواهد بود.
  • سعي كنيد هنگام خواب ، كودك لباس خواب راحتي بپوشد و اتاق خواب كودك تهويه خوبي داشته باشد و لحافهاي سنگين را براي او نگذاريد. توجه كنيد كودك شما يك محل خواب مطبوع داشته باشد كه خوب به نظر برسد مثل: يك اتاق شخصي و يا تخت شخصي.
  • فعاليتهاي بدني كودك مانند: بازي كردن در پارك، برنامه هاي ورزشي و ... را در طول روز افزايش دهيد. البته بايد اين بازيها تا غروب ادامه داشته باشد و بتدريج فعاليت كودك را از زمان غروب به بعد كاهش داده و به جاي بازيهاي پر تحرك ، فعاليتهايي مثل: مطالعه كردن و شنيدن قصه و يا تماشاي تلويزيون را جايگزين كرد، بايد سعي كرد قبل از خواب بازيهاي هيجان انگيز مثل: بازيهاي كامپيوتري انجام ندهند و يا فيلمهاي هيجان انگيز نبيند.
  • اگر كودك در شب سخت به خواب مي رود به او اجازه خوابيدن در طول روز را ندهيد.
  • به خاطر داشته باشيد مصرف شبانه برخي از مواد غذايي مانند : چاي و يا نوشابه ، خواب كودك را كاهش مي دهد.
  • اگر كودك شما در اتاق خواب خودش مي ترسد خيلي مهم است كه شما ترس او را جدي بگيريد ، كودك را آرام كنيد و سعي كنيد با هم پي به علت ترس ببريد . به كودك اين فرصت را بدهيد كه در مورد مشكل احتمالي و هيجانات يا چيزهاي جالبي كه در روز برايش اتفاق افتاده با شما صحبت كند ، حتي كودك مي تواند وقتي در تخت خود دراز كشيد از زبان خودش داستاني براي شما بگوييد و در مورد اين داستان با او صحبت كنيد و مطمئن شويد كه تخيلات در ذهن او نماند. اين مسئله كمك مي كند كه كودك با آرامش بيشتري به خواب فرو رود.

سوال : مقدار لازم خواب براي كودكان در سنين نوزادي، 1 سالگي ، 3 سالگي ، 5 سالگي و 7 سالگي تقريبا چقدر است؟
معمولا كودكان و نوجوانان 8 ساعت در شبانه روز مي خوابند و مقدار نياز به خواب در انسانها را نمي توان به طور دقيق گفت به اين دليل كه مقدار خواب بر اساس نيازهاي فرد فرق مي كند. اما به طور ميانگين مي توان گفت: يك نوزاد در 24 ساعت بين 19 تا 20 ساعت مي خوابد و يك كودك 1 ساله معمولا در شبانه روز بين 14 تا 15 ساعت در خواب است ، همينطور يك كودك 3 ساله در 24 ساعت به طور ميانگين 12 ساعت در خواب است و يك كودك 5 ساله معمولا در شبانه روز 11 ساعت مي خوابد و همچنين يك كودك 7 ساله در طول 24 ساعت به طور ميانگين 9 تا 10 ساعت مي خوابد .

سوال : دير خوابيدن كودكان زير 1 سال كه تقريبا زياد مشاهده مي شود چه علتي دارد؟
خواب يك نوزاد به طور كل با خواب بزرگسالان تفاوت دارد و ما نمي توانيم توقع داشته باشيم كه بتوانيم نوزاد را به خواب منظمي عادت دهيم ، خواب نوزاد قبل از 3 ماهگي خيلي سبك است و نوزاد مي تواند بر اثر گرسنگي و سر و صدا از خواب بپرد ، در واقع اين به اين دليل است كه خواب نوزاد در اين مرحله به اين صورت است كه او در جريان خواب ، در مرحله خواب سبك و سپس خواب سنگين در تناوب است و تدريجا با رشد سني او اين خواب به مراحل عميقتري تبديل مي گردد ، معمولا از 3 ماهگي خواب كودك ريتم پيدا مي كند و در 6 ماهگي كودك مي تواند تمام شب را يكسره به خواب رود و در صبح و بعد ظهر خواب كوتاهي داشته باشد
در مورد كودكان بين 9 تا 12 ماه مي توان گفت كه اين كودكان در اين سن به اين دليل كه مي خواهند محيط اطراف را شناسائي كنند و ميل به شناخت محيط اطراف آنها را فعال مي كند ، معمولا دير به خواب فرو مي روند .

دانه کولانه 03-24-2009 01:58 AM

کابوس کودکان - خوابهای وحشتناک در کودکان و راه های برخورد با آن - مقاله روانشناسی
 
کابوس کودکان - خوابهای وحشتناک در کودکان و راه های برخورد با آن - مقاله روانشناسی


http://www.koodakan.org/Cnslt/magh/m05.1.gif
خوابهاي وحشتناك در كودكان

در اين حالت كودك به علت ديدن خوابهاي ترسناك از خواب بيدار مي شود و اغلب بخشي از خوابي كه موجب ترس وي شده و يا تمامي آن را به ياد مي آورد.
در اين زمان كودك اكثرا در رختخواب خود مي نشيند و فرياد مي كشد و يا گريه مي كند و يا به طرف اتاق خواب و تخت والدين مي آيد و از آنها تقاضاي كمك مي كند.
گاهي هم ممكن است كودك دچار وحشت شبانه در خواب شود و با صداي بلند در خواب داد بكشد و گريه كند اما از خواب بيدار نشود.
علل و موجبات اصلي كابوسها ممكن است بر اثر رويدادها و مسائل ترسناكي باشد كه كودك در طي روز در تلويزيون مي بيند يا در داستانها و كتابها مي خواند و يا اطرافيان تعريف مي كنند و يا اصولا مسئله اي باشد كه كودك خود شخصا با آن رو به رو است مانند: دعواها، مشكلات احساسي و در بچه هاي بزرگتر مشكلات در مدرسه و شايد سختي تكاليف درسي و غيره
همچنين كابوسهاي كودك مي تواند تاثيراتي از اعمال روزانه باشد، يك روز فشرده و سخت مي تواند باعث كابوس هنگام خواب شود . البته خوابهاي وحشتناك مي تواند از تخيل كودك هم شكل بگيرد بدون اينكه معناي خاصي داشته باشد .
در بچه هاي كوچك اين خوابها قسمتي از رشد آنهاست و وقتي از خواب مي پرند بلافاصله به خواب مي روند و در فردا آن روز چيزي به ياد نمي آورند.
هر كابوسي به اين معني نيست كه مسئله اي وجود دارد .
در كودكان تب، مريضي، زياد يا دير خوردن غذا مي تواند نقش مهمي در كابوس داشته باشد.
نحوه بر خورد والدين هنگام ديدن خوابهاي وحشتناك به اين گونه است كه:
هنگامي كه كودكي در دل شب فرياد كشيد، بي آن كه از خواب بيدار شود ، بايد او را نوازش كرد و آرام در گوشش لالايي نجوا كرد و در اين هنگام نبايد كودك را حتي الامكان از خواب بيدار كرد.
اما زماني كه كودكتان از صداي فرياد خودش بيدار شد ، همچنان وحشت زده و ترسيده است او را در آغوش بگيريد و يك ليوان آب به او بدهيد و او را نوازش كنيد و با صداي آهسته برايش تعريف كنيد كه اين فقط يك خواب بود و گذشت ، آنچه كه ديدي همه در خواب بود.
حتي اگر كودك معني واژه رويا (خواب) را هنوز ياد نگرفته باشد ، طنين آرام بخش صدايتان او را تسكين خواهد داد و به او خواهد فهماند كه آنچه كه ديده واقعيت نداشته است ، و اگر كودك باز هم بي قراري كرد مي توان چراغ را روشن كرد و گفت بيا به دنبال آن چيزي كه مي ترسي بگرديم و يا به او بگوييم چراغ را برايت روشن مي گذارم.
البته امكان دارد كه در بعضي موارد، صحنه هاي از آن كابوس وحشتناك در ذهنش دوباره تكرار شود و از ترس اينكه دوباره آن منظره هاي وحشتناك را ببيند از رفتن به رختخواب امتناع ورزد، توصيه اي كه در اين زمان وجود دارد اين است كه موضوع خوابي را كه كودك عنوان مي كند را به شكل ديگري به پايان برسانيم به اين شكل كه مثلا اگر خواب اژدها را ديد به او بگوييم كه در انتها تو شمشيري داشتي و اژدها را كشتي.
سعي كنيد وقتي كودك خواب ترسناك مي بيند و به طرف تخت شما مي آيد او را به تخت خودش باز گردانيد چون بعدا خيلي مشكل است كه شب هاي بعد در اتاق خودش به خواب رود و سعي كنيد پيش كودك تا به خواب رفتن وي بمانيد و بعد اتاق او را ترك كنيد.
هنگامي كه احساس مي كنيد ديدن كابوس در كودكتان به علت اين است كه ذهنش مشغول مسئله اي است بايد دقت كنيد كه چه چيزي در زندگي كودك تغيير يافته است.
البته بايد از خود كودك كمك گرفت و يك سئوال باز و دقيق پرسيد مثلا ديشب چه خوابي ديده بودي؟ يا دقيقا از چه چيزي مي ترسي؟ و بگذاريم خودش تعريف كند و سعي كنيم بين صحبتهايش حرف نزنيم با دقت گوش كنيم زيرا كودك با اين عمل ما احساس خواهد كرد كه وي را درك مي كنيم.
البته در كودكاني كه كوچكتر هستند نبايد انتظار داشته باشيم كه خوابشان را واضح بتوانند بيان كنند زيرا كودكان در سنين پائين نمي توانند دقيقا خوابي را كه ديده اند به روشني براي ديگران تعريف كنند و فقط ممكن است يك لغت بگويند مثل: زن بد جنس يا سگ بزرگ.
در اين صورت بايد به آنها گفت كه در واقعيت و در اتاق او چيزي وجود ندارد و مي توان به همراه كودك همه جاي خانه را جستجو كرد.
پيشگيري
شبها سعي كنيد هميشه يك چراغ خواب در اتاق كودك روشن باشد و در تاريكي قبل از اينكه كودك به خواب رود به وسايل در اتاق كودك نگاه كنيد كه بد نمانده باشد مثلا سايه يك صندلي ممكن است براي كودك ايجاد ترس كند. و يا مي توان يك عروسك به كودك داد و يا در اتاق او آويزان كرد و به او بگوييد كه اين عروسك جلوي خوابهاي بد را مي گيرد.
سعي كنيم كودكان قبل از به خواب رفتن فيلمهاي خشن و ترسناك نبينند و يا بازيهاي خشن و هيجان انگيز انجام ندهند ، سعي كنيد قبل از به خواب رفتن كودك برايش قصه بخوانيد(البته نه قصه هاي هيجان انگيز) و يا يك مسئله كه براي كودك جالب است برايش تعريف كنيد و به او بگوييد :اميدوارم امشب در موردش خواب ببيني.
شما مي توانيد يك موقعيت روحي خوب و آرامش قبل از خواب، براي كودكتان ايجاد كنيد.

دانه کولانه 03-24-2009 02:00 AM

روانشناسی کودک - روان شناسی کودکان - شب ادراري(ناتواني كنترل ادرار)
 
روانشناسی کودک - روان شناسی کودکان - شب ادراری (ناتواني كنترل ادرار)
روانشناسی کودک

عدم كنترل ادرار يكي از شايعترين علل مراجعه به روانپزشك يا متخصص كودكان مي باشد.
كودكاني كه به سن پنج سالگي مي رسند بايد توانائي نگهداري و كنترل ادرار خود را كسب كنند .حال اگر با رسيدن به سن پنج سالگي با سطح رشدي مناسب بدون هيچ دليل جسمي و مشكلات پزشكي و يا مصرف برخي داروها ( ادرار او رها )،كنترل ادرار صورت نگيرد و اين مسئله دو بار در هفته به مدت سه ماه پياپي باشد، فرد مبتلا به اختلال بي اختياري ادرار خواهد بود. شب ادراري ممكن است خواه عمدي و خواه غير عمدي باشد. در واقع ترس، اضطراب، از دست دادن مهر و محبت والدين، تولد كودك ديگر، جلب نظر والدين، ترس از تنبيه و در بچه هاي بزرگتر مشكل در مدرسه و دوستان و در كل هيجانات مختلف در كودك مهمترين علل بيماري هستند.
وجود نشانه هاي نظير مكيدن انگشت، كج خلقي، لجبازي و ساير مشكلات رفتاري همراه با اين اختلال گزارشاست، زيرا عدم كنترل ادرار نيز به نوبه’ خود بر روان كودك اثر مي گذارد و سر زنش يا تنبيه از طرف والدين باعث احساس ناراحتي و ضعف شده و بر شدت عدم كنترل ادرار مي افزايد، والدين بايد سعي كنند با آرامش و صبر با كودكان برخورد كنند، بايد از توبيخ و تنبيه كودك خودداري كرد و با اين عمل او را متوجه ساخت كه عدم كنترل ادرارعمل زشت و شرارت نيست بلكه نوعي بيماري است.
محققان عقيده دارند چنانچه والدين در فهم كودك و نيازهاي او بكوشند و با وي رابطه عاطفي صحيح بر قرار كنند بيماري به سهولت درمان ميشود.
به طور خلاصه درمان با تلفيق روشهاي زير انجام مي گيرد:
الف: تشويق كودك به بيان مشكلات خود و اصلاح رابطه كودك و اعضاي خانواده.
ب: از بين بردن جو اضطراب زابراي كودك .
پ: بيدار كردن كودك براي ادرار كردن در شب در فواصل معين و آشنايي كودك با آداب توالت رفتن.
ت: دادن مايعات به مقدار كم، مخصوصا نوشيدنيهايي كه در آنها كافيين وجود دارد مثل: چاي، قهوه، نوشابه.
ث: تهيه و نصب ورقه بالاي تخت كودك به اين منظور كه شبهايي كه كودك خشك بود، توسط خودش يك ستاره يا خورشيد روي آن علامت زده شود و مي توان به منظور تشويق يك جايزه در ازاي مثلا ده ستاره به او داد.
ج: دارو درماني هم در بهبود اين اختلال موثر است، اما به هر حال موفقيت آن همراه باموارد بالا مي باشد.
=================================================
==================================================


دانه کولانه 03-24-2009 02:02 AM

شب ادراری - راهنمای برخورد با شب ادراری کودک
 
شب ادراری - راهنمای برخورد با شب ادراری کودک

با وجود آنكه 5 سال دارد، هنوز تقریبا هر شب رختخوابش را خیس می‌ كند.

به ‌طور معمول گرچه در سن 3 تا 4 سالگی، كودكان می ‌آموزند كه شب‌ها ادارار خود را كنترل كنند، اما شب ادراری تا سن 6 و حتی گاهی تا 7 سالگی امری طبیعی است.

در 5 سالگی 15 درصد كودكان و در 6 سالگی 10 درصد مبتلا به شب‌ادراری‌اند كه 60 درصد آنها را نیز پسرها تشكیل می ‌دهند.

دلایل پزشكی نادر است

بعضی كودكان از ابتدای تولد تا سن خاصی قادر به كنترل ادرار و مدفوع خود نیستند و به ویژه شب‌ها مدام رختخواب‌شان را كثیف می ‌كنند. این كودكان مبتلا به “شب ادراری ابتدایی”‌هستند.

احتمال بروز ناراحتی‌های دستگاه مجاری ادرار در كودكان نادر است، به همین علت، انجام دادن آزمایش‌های اورولوژی كار بیهوده‌ای است.

از جمله دلایل پزشكی رایج شب ادراری، ناقصی و نابالغی مثانه و مشكلات مربوط به خواب است.

در نمونه اول، مثانه بدون هیچ دلیلی حتی زمان‌هایی كه كاملاً پر نیست، منقبض می‌ شود و در طول روز، مدام كودك را به دستشویی می ‌كشاند و در طول شب نیز موجب شب ‌ادراری می ‌شود.

در مورد دوم، خواب به قدری عمیق است كه شخص متوجه فرمان مغز برای دستشویی رفتن نمی‌ شود. در این افراد، تقریباً خواب سبك وجود ندارد و خواب عمیق جای آن را گرفته است.

برای دارو دادن هنوز خیلی زود است

شما مخالف دارو دادن به كودكتان هستید؟ حق دارید.

دادن دارو به كودك کمتر از 6 یا 7 سال كار بیهوده‌ و اشتباهی است. شب ادراری یك نوع بیماری نیست در نتیجه نیازی به دارو ندارد، اما اگر كودکتان از مرز 7 سالگی گذشت و باز هم دچار شب ‌ادراری بود، توصیه می ‌كنیم روش‌های دارویی را با مشاوره با پزشك به كار گیرید.
برای كودكانی كه دچار مثانه‌ ناقص هستند، داروهایی وجود دارد كه در كامل شدن مثانه به آنها كمك می‌ كند، اما در مورد كودكانی كه دچار مشكلات خوابند، درمان‌ها كاملاً رفتاری است.


به هر حال درمان زمانی جواب می ‌دهد كه كودك، خود برای “مداوا شدن”، هیجان داشته باشد. وقتی خود او تصمیم گرفت باید بازی را شروع كنید!

روان كودك را جدی بگیرید

به طور معمول شب ‌ادراری در پی یك واقعه یا ناراحتی درونی حل نشده رخ می‌ دهد. تولد یك خواهر یا برادر، طلاق، رفتن به مدرسه، اسباب كشی و… همگی از دلایل شب ادراری كودكانی هستند كه تا مدت‌ها شب‌ها رختخوابشان تمیز بوده، ولی ناگهان همه چیز عوض می‌ شود. متخصصان بیماری‌های كودكان، به این نوع شب ‌ادراری، “شب ادراری ثانوی”می ‌گویند.

توصیه های کاربردی برای والدین

*برای یك مدت كوتاه شما می‌ توانید از روش‌های كلاسیك استفاده كنید. برای مثال از ساعت 18 به بعد به او نوشیدنی ندهید. فرمول همیشگی “دستشویی ، مسواك، بوس، لالا” را به او یادآوری كنید.

*به او یاد دهید كه باید در طول شب دستشویی‌اش را نگه دارد، نه اینکه او را تهدید به تنبیه کردن کنید و نه تحقیرش كنید.

*شما باید حس مسئولیت را به او القا كنید. باید كاری كنید كه این موضوع نه تنها دغدغه ذهنی شما، بلكه دغدغه ذهنی او شود.

*یك چراغ خواب روشن كنید تا او شب‌ها بدون ترس بتواند به دستشویی برود و شما را بیدار نكند.

*روی یك تقویم، شب‌هایی را كه دچار شب ادراری شده و شب‌هایی را كه تمیز بوده با خود او علامت بزنید و او را تشویق كنید كه این موضوع را خود حل كند.

*مبادا روزها “فرزند دلبندم” خطابش كنید و شب‌ها “احمق كودن” به او بگویید!‌

مریلا‌ شوكت


=================================
رختخواب خیس، كابوس شبانه كودكان
باز هم بی‌نتیجه بود. با دو دست شقیقه‌هایش را فشار داد. سرش گیج می‌رفت. این‌بار دیگر می‌خواست به معلم مدرسه پسرش بگوید كه او را سر كلاس و جلو دانش‌آموزان دیگر برای این عادت زشتش سرزنش كند.
همه راه‌ها را امتحان كرده بود. انواع تنبیه‌ها و تشویق‌ها را برای ترك این عادت ناپسندش در نظر گرفته بود. اما هیچ‌كدام مؤثر نبود. شب‌ها همه‌چیز خوب بود. پسرك قول می‌داد و با وعده‌های مادر به‌خواب خوش فرو می‌رفت

. اما صبح روز بعد، مادر می‌ماند و یك رختخواب خیس. پسرك انكار می‌كرد: «من این‌كار را نكرده‌ام!»
مادر درمانده شده بود. شاید در تربیت كودكش سستی و سهل‌انگاری كرده بود. به چشمانش نگاه كرد، معصوم بودند و ترسان. دستش پایین افتاد و در برابر كودك بی‌گناه شرمگین شد...
رختخواب خیس
شب‌ادراری به ‌معنای ناتوانی در كنترل ادرار در طول ساعات شب است. اغلب پزشكان این اصطلاح را برای كودكان زیر پنج سال به‌كار می‌برند؛ با این‌ حال، 5 میلیون كودك در ایالات متحده امریكا زندگی می‌كنند كه بعد از شش سالگی هم رختخواب خود را خیس می‌كنند. پس بپذیرید كه كودك شما تنها نیست.
برای شناخت پدیده شب‌ادراری باید بدانیم كه كلیه‌ها چگونه كار می‌كنند. كار كلیه‌ها ساختن ادرار است. ادرار از طریق حالب‌ها به مثانه فرستاده می‌شود. مثانه شبیه بالون است و ادرار را در خود نگه می‌دارد. یك دریچه عضلانی نیز مانع خروج ادرار از مثانه می‌شود. با پر شدن مثانه، یك پیام عصبی به مغز می‌رسد و مغز دستور باز شدن دریچه عضلانی را صادر می‌كند. اگر كودك در زمان خواب این پیام را دریافت نكند، مثانه او خودبه‌خود خالی می‌شود.
علل ایجادكننده شب‌ادراری ناشناخته‌اند. اما عوامل متعددی با این عارضه ارتباط دارند:
1. حجم مثانه: شب‌ادراری ممكن است به‌دلیل ظرفیت كم مثانه باشد.
2. سابقه خانوادگی: كودكانِ والدینی كه شب‌ادراری داشته‌اند، بیشتر احتمال دارد كه به این عارضه دچار ‌شوند.
3. عفونت: عفونت كلیه‌ها یا مثانه ممكن است باعث شب‌ادراری كودكی شود كه سابقه این مشكل را نداشته است.
4. كمبود هورمون ضد ادرار: میزان این هورمون در بدن كودكانی كه رختخواب خود را خیس می‌كنند كمتر از سایرین است. این هورمون ساخت ادرار را كاهش می‌دهد. بنابراین، افراد دارای سطح پایین هورمون ضد ادرار ممكن است ادرار بیشتری بسازند و مستعد شب‌ادراری باشند.
5. تأخیر در رشد و نمو: كودك ممكن است به علت تأخیر رشد دستگاه عصبی خود قادر به دریافت پیام از مثانه پر نباشد.
6. خواب بسیار عمیق: تعدادی از پزشكان به در نظر گرفتن این عامل به‌تنهایی اعتقادی ندارند.
7. رژیم غذایی: مصرف شكلات و مواد كافئین‌دار و محصولات غذایی حاوی مواد رنگی مصنوعی كودك را مستعد شب‌ادراری می‌كند.
8. علل روانی و عاطفی: برخی از كودكان دچار مشكلات روانی و عاطفی‌اند و اعتمادبه‌نفس كافی برای كنترل ادرار پیدا نكرده‌اند. این كودكان نیز مستعد شب‌ادراری‌اند.
كودكان در حدود پنج الی شش سالگی كنترل ادرار در طول شب را به‌دست می‌آورند. اما 15 درصد كودكان پس از پنج‌ سالگی همچنان در شب رختخواب خود را خیس می‌كنند. جالب آنكه 3 درصد افراد تا پانزده سالگی نیز گاه‌گاه به این مشكل دچار می‌شوند. آنچه اهمیت دارد دانستن این موضوع است كه شب‌ادراری بیماری نیست، بلكه وضعیتی است كه نیاز به درمان مؤثر و مداوم دارد.

آشنا كردن كودك با عارضه شب‌ادراری
گاه كودك از شما می‌پرسد: «من نمی‌خواهم رختخوابم را خیس كنم. نمی‌خواهم شما را به دردسر بیندازم. پس چرا این اتفاق می‌افتد؟»
ابتدا باید به كودك بفهمانید كه شب‌ادراری گناه نیست. خودتان هم باور كنید كه كودك بدون هیچ غرضی این كار را انجام می‌دهد. پس تنبیه یا شرمنده كردن او وضع را بهتر نخواهد كرد. برای كودكتان توضیح دهید كه احتمالاً كلیه او بیشتر از كلیه دیگران ادرار می‌سازد یا مثانه‌اش قادر به نگهداری ادرار نیست. می‌توانید با یادآوری این مسئله كه شما و پدرش هم مثل او بوده‌اید، فرزند خود را متوجه كنید كه تنها نیست. یك بادكنك را از آب پر كنید. به كودك بگویید كه این بادكنك شبیه مثانه است. وقتی پر می‌شود به دیواره‌هایش فشار می‌آید و كشیده می‌شود. تا زمانی كه دهانه بادكنك بسته باشد، آب از آن خارج نمی‌شود. هرگاه مغز دستور دهد، دهانه بادكنك باز می‌شود و ادرار بیرون می‌ریزد. به كودك بفهمانید كه فرمان مغز همان چیزی است كه او باید هنگام خواب دریافت كند. همچنین، كودك باید از نظر مشكلات و بیماری‌های مربوط به شب‌ادراری بررسی شود. بخصوص كودكی كه علاوه بر شب، در طول روز هم دچار مشكل در كنترل ادرار است. این كودك را باید پزشك معاینه كند و تحت آزمایش‌های ادراری قرار گیرد. خوشبختانه بجز در مورد كودكانی كه دچار بیماری‌های زمینه‌ای مانند دیابت و عفونت یا ناهنجاری‌های مادرزادی‌اند، اغلب معاینات كودك را طبیعی نشان می‌دهند.

درمان شب‌ادراری كودكان
راه‌های متفاوتی برای جلوگیری از شب‌ادراری كودكان وجود دارد. توصیه‌های كاربردی زیر را به‌خاطر بسپارید:
1. نوشیدن مایعات را قبل از خواب كودك محدود كنید. بعد از شام، نوشیدن حداكثر یك لیوان آب كافی است. مقدار دقیق مایع مورد نیاز بدن كودك خود را از پزشك بپرسید.
2. كودك را پیش از خواب به توالت بفرستید. اگر مثانه‌اش پر نیست، مجبورش نكنید كه آن را خالی كند. این‌كار باعث می‌شود كه رختخوابش را خیس كند زیرا در كار مثانه اختلال به‌وجود می‌آورد.
3. محدودسازی مصرف مایعات در طول روز هیچ كمكی به بهبود شب‌ادراری نمی‌كند. محدودسازی مایعات باید حداكثر دو الی سه ساعت قبل از خواب كودك باشد.
4. شب‌ها چراغ توالت را روشن بگذارید. گاه ترس از تاریكی باعث می‌شود كه كودك رختخوابش را ترك نكند.
5. می‌توانید از روش جایزه و ستاره كمك بگیرید. جدولی برای كودك رسم كنید و هر روز در آن یادداشت كنید كه شب قبل را خشك گذرانده یا خیس. به‌ازای شب‌های خشك به او ستاره بدهید و بعد از آنكه چند ستاره گرفت، تشویقش كنید.

استفاده از زنگ هشداردهنده
در كودكی كه رختخوابش را خیس می‌كند، باید راه عصبی مغز به مثانه تقویت شود. زنگ‌های هشداردهنده برای تقویت این مكانیسم به‌كار می‌روند. یك گیرنده رطوبت، بلافاصله پس از شروع ادرار كردن كودك، در رختخواب او فعال می‌شود و زنگ را به‌صدا درمی‌آورد. برخی از این زنگ‌ها لرزشی هستند كه برای كودكانِ دچار مشكلات شنوایی یا آنهایی كه به همراه سایرین در یك اتاق می‌خوابند به‌كار می‌روند. هنگامی كه كودك بیدار می‌شود و به سمت توالت می‌رود، این زنگ هشداردهنده عضلات سقف لگن را تحریك و منقبض می‌كند. در نتیجه، جلو خروج بیشتر ادرار گرفته می‌شود. به‌تدریج كودك می‌آموزد كه پیش از به‌صدا درآمدن زنگ از خواب بیدار شود یا تمام شب را بدون نیاز به ادرار كردن به‌ خواب رود. به این ترتیب، مشكل شب‌ادراری حل می‌شود. استفاده از این روش برای كودكان زیر هفت سال مناسب نیست. زیرا كودك باید آن‌قدر بزرگ شده باشد كه مشكل شب‌ادراری را دریابد و، به‌عنوان بخشی از درمان، با والدین و پزشك همكاری كند. براساس آمار به‌دست‌آمده، این زنگ‌ها می‌توانند تا 70 درصد در درمان شب‌ادراری مؤثر باشند. اما در 10 الی 15 درصد موارد، احتمال عود شب‌ادراری وجود دارد. توصیه می‌شود كه استفاده از این زنگ‌ها حداقل سه هفته پس از خشك شدن رختخواب كودك ادامه یابد. به‌‌نظر می‌رسد كه درمان هر كودك با این روش به چهار الی پنج ماه زمان نیاز دارد.

درمان دارویی شب‌ادراری كودكان
داروها بسیار سریع‌تر از زنگ‌های هشداردهنده عمل می‌كنند، بخصوص در كودكانی كه به اردو یا سفر چند‌روزه می‌روند. اما این داروها، به‌جای معالجه كردن عارضه، آن را برای مدت كوتاهی پنهان می‌كنند.
اسپری استنشاقی دسموپرسین برای مدت زمان كوتاه مفید است. این دارو باعث كاهش تولید ادرار می‌شود، بسیار سریع اثر می‌كند و عوارض جانبی بسیار كمی دارد. طرز مصرف آن به صورت یك پُف در هر سوراخ بینی قبل از خواب است.
داروی ایمی‌پرامین هم كه در درمان افسردگی بالغین به‌كار می‌رود، با بهبود وضعیت خواب كودك، از عارضه شب‌ادراری جلوگیری می‌كند. همچنین این دارو، با اثر بر عضلات مثانه، مانع شب‌ادراری می‌شود. به‌خاطر داشته باشید كه نباید بیش از سه ماه از این دارو استفاده كنید زیرا می‌تواند موجب تغییر رفتار كودك شود.
در مورد برخی كودكان كه عضلات مثانه آنها قبل از پر شدن كامل مثانه منقبض می‌شود، اكسی‌بوتین كاربرد دارد.

عود شب‌ادراری
گاه كودكانی كه مدت‌های طولانی رختخواب خود را خیس نكرده‌اند، دوباره شروع به شب‌ادراری می‌كنند. این عارضه در اغلب موارد علت روانی دارد. كودك به‌دلیلی كه می‌تواند تولد یك خواهر یا برادر جدید باشد مضطرب و نگران است. چنین كودكی نیاز به مشاوره روانی دارد و لازم است با او درباره آنچه نگرانش می‌كند صحبت شود.
از هر صد كودك مبتلا به شب‌ادراری، یك تا دو كودك تا پانزده سالگی رختخواب خود را خیس می‌كنند. شب‌ادراری عارضه‌ای پردردسر ولی خوش‌خیم است و در بیشتر موارد به‌سادگی برطرف می‌شود. بسیاری از كودكان سعی می‌كنند بیدار بمانند تا جلو این اتفاق را بگیرند. باید به چنین كودكانی اطمینان داد كه این مسئله دیر یا زود حل خواهد شد. پزشك و پدر و مادر در كنار او هستند و او را حمایت می‌كنند تا مشكل به‌طور كامل برطرف شود.

دانه کولانه 03-24-2009 02:03 AM

قصه گفتن برای کودکان - مقاله روانشناسی - قصه گفتن براي تكامل مغز نوزاد لازم است
 
قصه گفتن برای کودکان - مقاله روانشناسی - قصه گفتن براي تكامل مغز نوزاد لازم است


قصه گفتن براي تكامل مغز نوزاد لازم است


متخصصان روان شناسي ، قصه گفتن را براي تكامل مغز نوزادان و كودكان لازم مي دانند و مي‌گويند: با قصه‌گويي ، علاوه بر شناساندن صداي والدين ، صحبت كردن براي كودك راحت مي‌شود و كلمات را صحيح و كامل ادا مي‌كند

دكتر"نرگس كچوئي " روان شناس، در گفت و گو با ايرنا گفت: والدين براين باورند كه نوزاد هيچ چيز را متوجه نمي‌شود و لازم نيست با او حرف بزنند، اين در حالي كه مغز نوزاد آماده براي پذيرش و يادگيري است و دوست دارد صداي والدين خود را بشنود و با محيط آشنا شود
وي گفت : والدين حتما بايد نام اشيا ، غذا،اسباب‌بازي و يا هرچيز ديگري را كه به نوزاد مي‌دهند براي او بگويند و زماني كه كودك سعي مي‌كند به هر لفظي كلمه را ادا كند صحبت كردن او را قطع نكنند و اجازه دهند آن گونه كه راحت است آن را تلفظ كند
وي بااشاره به اينكه نوزادان به صداي افراد مونث بهترين پاسخ را مي‌دهند ، افزود : مطالعات نشان داده است كه صحبت با زبان كودك ، باعث تاخير در تكامل گفتار نمي‌شود ، اما والدين بايد سعي كنند در صحبت با كودك تركيبي از لغات بزرگسالان را با صداي بچه گانه مورد استفاده قرار دهند
كچوئي گفت : در واقع با اين عمل بسترسازي مناسبي را براي كودك در اداي صحيح كلمات فراهم كرده‌ايم
دكتر "محمود رسالتي" روان شناس نيز با اشاره به اينكه از چهار ماهگي به بعد، پنج حس نوزاد از تعامل و واكنش بيشتري برخوردار مي‌شود، گفت :بينايي كودكان بعد ازچهارماهگي در حال افزايش است به طوري كه توانايي پي‌گيري اجسام متحرك را از خود نشان مي‌دهد

وي افزود : والدين بايد بعد از چند ماه فضاي اتاق كودك را تغيير دهند و او را با ديگر فضاهاي بيرون از خانه و ديگر افراد خانواه آشنا كنند
وي اضافه كرد: كودكان علاقه‌مند به ديدن عكسهايي با رنگهاي شاد و پيچيده مي باشند بنابر اين بايد براي آنها كتابهاي داستاني تهيه شود كه رنگي وبا تصويرهاي بزرگ باشد زيرا اين عمل باعث افزايش آشنايي و عكس العمل كودك مي‌شود

رسالتي با اشاره به اينكه حس شنوايي كودك نسبت به تكلم او حساس‌تر است، گفت:كودك دوست دارد صداهاي مختلف را بشنود و در مقابل آنها بسته به علاقه عكس العمل نشان مي‌دهد به طوري كه حتي آنها را تقليد مي‌كند و منتظر تشويق والدين مي‌ماند
رسالتي گفت: والدين بايد حس چشايي فرزندان خود را تحريك كنند و بشناسند زيرا برخي از كودكان نسبت به يك سري از غذاها و طعم‌ها آلرژي دارند كه اين خود باعث بيماري و بيقراري كودكان مي‌شود

وي افزود : درباره حس لامسه كودكان بايد اجازه داد آنها همه چيز را در خصوص زبري ، نرمي ، گرماو سرما احساس كنند تا بتوانند در مقابل آنها عكس العمل نشان بدهند
وي اضافه كرد : اولين پله براي بيدار و فعال كردن اين حس در نوزادان نوازش و در آغوش گرفتن آنها است زيرا با اين عمل به او اين احساس منتقل مي شود كه او را دوست دارند و جايش امن است

قصه و تأثير آن در تربيت كودكان

اين مطلب در چهار قسمت ارائه مي شود.

( قسمت اول )
در كشور ما به رغم وجود گنجينه هاي علم و معرفت و داستآنها و افسانه هاي زيبا و آموزنده، اوليا و مربيان بيشترين وقت خود را به مسائل آموزشي كودكان اختصاص مي دهند و دانش آموزان نيز در خانه و مدرسه بيشتر اوقات خود را صرف يادگيري هاي غير فعال كرده، از سختي و خشكي دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج مي برند. بدين ترتيب اغلب اوليا و مربيان از هدف اصلي تعليم و تربيت كه پرورش انسان هاي خلاق، مبتكر و كارآمد است، باز مي مانند.
هدف از ذكر اين مطالب آشنايي شما با روش هاي قصه خواني و قصه گويي براي كودكان دبستاني است كه نقش بسزايي در رشد و شكوفايي خلاقيت در كودكان دارد.
ادبيات كودكان چيست؟
ادبيات كودكان شامل قصه، شعر، نمايش، افسانه و داستان است. ادبيات كودكان عبارت است از تلاشي هنرمندانه در قالب كلام، براي هدايت كودك به سوي رشد، با زبان و شيوه اي مناسب و در خور فهم او. به بياني ديگر، ادبيات عبارت است از چگونگي تعبير و بيان احساسات، عواطف و افكار به وسيله ي كلمات در اشكال و صورت هاي گوناگون.
ادبيات، كودك را در همه ي اوقات زندگي پرورش مي دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخيل و قوت تصور او مي شود و نيز نيروي ابتكار و ابداع به او مي بخشد. داستآنها و اشعاري كه كودكان مي خوانند و مي شنوند اثري عميق در فكر و روحيه ي آنان مي گذارد و ايشان را براي رويارويي با مسائل رشد و معاشرت با ديگران آماده مي سازد و نيز در درك و فهم مشكلات زندگي آنان را ياري مي كند.
ادبيات كودك، به ويژه در زمينه هاي زبان آموزي و آموختن كلمات تازه به كودكان، نقش قاطعي دارد.
هدف هاي برنامه ي ادبيات كودكان در آموزش و پرورش دوره ي ابتدايي عبارت اند از:
1- كمك به پرورش قدرت بيان و عواطف و افكار كودكان.
2- تقويت و پرورش نيروي تخيل در كودكان.
3- تحريك قوه ي ابتكار و ابداع در كودكان.
4- ايجاد عشق و علاقه به ادبيات در كودكان.
در تعريف ادبيات كودكان مي توان گفت: مجموعه ي نوشته ها، سروده ها و گفتارهايي است كه از طرف بزرگسالان جامعه براي استفاده ي خردسالان فراهم مي آيد، يا خردسالان خود خالق آن هستند.
5- رشد اعتماد به نفس كودك و علاقه مند ساختن او به آزادي و عدالت اجتماعي.
6- برآورده كردن نيازهاي عاطفي كودك و آماده ساختن او براي دريافت پيام هاي اخلاقي و انساني و شهروندي خوب بودن.
تأثير قصه در كودكان
داستان و قصه نقش بسيار مهمي در تكوين شخصيت كودك دارد. از طريق قصه ها و داستان هاي خوب، كودك به بسياري از ارزش هاي اخلاقي پي مي برد. پايداري، شجاعت، نوع دوستي، اميدواري، آزادگي، جوانمردي، طرفداري از حق و حقيقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هايي هستند كه هسته ي مركزي بسياري از قصه ها و داستآنها را تشكيل مي دهند.
پرورش حس زيبايي شناسي در كودك، متوجه ساختن كودك به دنيايي كه اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفيد در كودك، تشويق حس استقلال طلبي و خلاقيت كودك هدف هاي اصلي طرح قصه هاي خوب براي كودكان است.
انتخاب قصه هاي مناسب
مسئله ي انتخاب كردن قصه، با توجه به انبوه موادي كه در اختيار قصه گوست، به ويژه براي قصه گوهاي تازه كار و مبتدي، مشكلي اساسي است. حتي بهترين و برجسته ترين قصه گوهاي حرفه اي هم قادر به گفتن هر داستاني نيستند. قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هايي مي سازد كه با شخصيت خاص و سبك او متناسب باشند. قصه گوي تازه كار، ابتدا بايد سعي كند كه ويژگي هاي شخصيت و سبك گويش خود را ارزيابي كند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان هايي را مي توانم مؤثر و خوب بيان كنم؟ چگونه مي توانم شخصيت خود را با قصه هماهنگ كنم تا هر دو بتوانيم با شنونده ارتباط برقرار كنيم؟
پس از آن كه قصه گو كار انتخاب كردن را تمام كرد، وارد مرحله ي آماده كردن داستان براي گفتن مي شود كه از مهم ترين گام هايي است كه در جهت به كار گرفتن فن قصه گويي برداشته مي شود. قصه گو بايد به خاطر داشته باشد كه كار او از بر كردن يا از رو خواندن نيست، بلكه كار او قصه گفتن است كه مانند تجربه اي يگانه باقي مي ماند.
از بر كردن قصه اغلب نخستين مانعي است كه راه سير طبيعي و خودانگيخته ي يك قصه گويي موفق را سد مي كند. قاعده ي درست اين است كه هرگز نبايد داستاني را براي «گفتن» به خاطر سپرد، بلكه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن كافي است.
انتخاب و آماده كردن داستان، نخستين گام ها در راه پيشبرد هنر قصه گويي است و هنر قصه گويي بر آنها استوار مي شود. قصه گوهاي مبتدي و تازه كار به زودي متوجه مي شوند زماني را كه براي رسيدن به اين مرحله از رشد سپري كرده اند، سرمايه گذاري مفيدي بوده است.
آماده كردن ذهن و بيان ، در ارائه ي موفقيت آميز يك قصه مهم ترين مُتغيّر به شمار مي آيد. بدون اين انتخاب و آماده كردن بسيار دقيق، قصه گو نبايد انتظار به دست آوردن يك تجربه ي موفق را داشته باشد.



دانه کولانه 03-24-2009 02:05 AM

روانشناسی کودکان - علل روانشناختي اعمال خشونت در خانواده از ديدگاه كارشناسان
 
روانشناسی کودکان - علل روانشناختي اعمال خشونت در خانواده از ديدگاه كارشناسان

http://www.koodakan.org/Cnslt/magh/m40.gif

علل روانشناختي اعمال خشونت در خانواده از ديدگاه كارشناسان




از: ماهرخ غلامحسين پور
تحقيقات نشان داده است كه در جوامع بدوي يا در جوامعي كه قوانين عرفي آن حول محور " زور" مستقر شده و منطق در آن كاربرد كمتري دارد ، تنبيه سخت‌ترين و كم هزينه‌ترين و در عين حال هم بدترين واكنش موجود است
"خشونت" و "تنبيه" در خانواده گاهي تبلور ترس و دلهره است زيرا فرزنداني كه از كودكي فقط آموخته‌اند كه به همه درخواستهاي موجود پاسخ "آري" بدهند و اگر "نه" بگويند در معرض تنبيه قرار مي‌گيرند، در بزرگسالي احتمال آنكه هرگاه "نه" مي‌شنوند ،از ابزار خشونت استفاده كنند بيشتر است ، همانطور كه فرزندان خانواده‌هاي پدرسالار، غالبا يا خشونتگرا هستند و يا از افسردگي رنج مي‌برند

اگر مي‌خواهيم جهاني صلح آميز داشته باشيم بايد در قدم نخست، با روش هاي خشونت آميز در خانواده مبارزه كنيم ، زيرا امروزه متداولترين خشونت موجود در سطح جوامع انساني ، خشونت در خانواده است
پديده خشونت خانگي در كشور ما در قياس با پاره‌اي از كشورها كمتر رخ مي دهد اما به هر حال واقعيت تلخي است كه وجود دارد و عواملي نظير بي پناهي اعضاي آزار ديده ، ترس و شرم اعضاي خانواده در بيان آزار، كاستي هاي قانوني ، بي‌توجهي نهادهاي حمايتي و هزاران عامل ديگر در گسترش اين امر دخيل است.
اين امر ضروري به نظر مي‌رسد كه با يك عزم ملي ، علل گرايش به خشونت توسط كارشناسان بررسي شده و روشهاي درماني متناسب با آن به افكار عمومي ارائه شود

در اين خصوص يك فوق تخصص روانكاوي با بررسي علل روانشناختي گرايش به خشونت اظهار داشت: گاهي خشونت توسط فرهنگ ، تاييد و يا تشويق مي‌شود و حتي توسط خانواده به رسميت شناخته شده و يك رفتار نرمال تلقي مي‌شود
دكتر"تورج مرادي" افزود: روانكاوان معتقدند هنگامي كه نمي‌توانيم حرفمان را به كرسي بنشانيم توسط خشونت آن را اعمال مي‌كنيم و اين به معناي آن است كه كسي كه اقتدار دروني‌اش از بين رفته يا كم رنگ شده است ناچار است توسط خشونت خواسته‌اش را محقق كند
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: وقتي احترام به‌خود را ياد نگرفته‌ايم و از كودكي با احساس تحقير زندگي كرده‌ايم به ديگران نيز طبعا احترام نمي گذاريم و اين بي‌احترامي را بر فردي كه از خودمان ضعيف تر است مثل كودكمان اعمال مي‌كنيم.
وي ادامه داد: اين بي‌احترامي مثل يك عقده سركوفته‌ي حل نشده در درون فرد باقي مي‌ماند و هنگامي كه فرد توسط عوامل بيروني تحريك مي‌شود آن را به شكل پرخاشگري و خشونت بيرون مي‌ريزد

اين محقق با اشاره به اين كه وقتي انسان قادر نباشد بر محيط كنترل داشته باشد اين عدم كنترل را دليل ضعف و ناتواني خود تلقي مي‌كند گفت: در چنين شرايطي فرد بيمار فكر مي‌كند كه دوست داشتني نيست و غيرقابل احترام است و در چنين حالتي حتي احساس شرم نهفته در درون آدمي افزايش مي‌يابد
وي ادامه داد: در چنين شرايطي است كه تخليه كردن احساس شرم بوسيله كتك زدن و تحقير كردن كسي كه ما را خشمگين كرده‌است ،فوق‌العاده ارضاكننده و تخليه‌كننده است لذا اين تجربه به كرات تكرار مي‌شود

مرادي تصريح كرد: هنگامي كه كودك كتك مي‌خورد به تنها چيزي كه نمي انديشد كار اشتباهي است كه انجام داده است و اصلا به دليلي كه پدر و مادر به خاطر آن وي را كتك زده‌اند فكر نمي‌كند بلكه تنها چيزي كه كودك در آن شرايط به آن مي‌انديشد آن است كه مورد توهين و تحقير قرار گرفته‌است

وي خشونت اعمال شده توسط والدين را مهمترين عامل از بين رفتن اعتماد و صميميت در خانواده عنوان كرد
اين متخصص، اضطراب ، ترس از جدايي ، شب ادراري و وجود علائم روان تني را از جمله تاثيرات كوتاه مدت خشونت نسبت به كودكان دانست

وي تاكيد كرد:آن چه اهميت بيشتري دارد اثرات درازمدت خشونت بر كودك است ،اعتماد بنفس پايين و احساس شرم از مهمترين اين تاثيرات است و چنين كودكي در بزرگسالي تبديل به يك والد مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و كودك خود را مورد آسيب قرار مي‌دهد
در همين راستا دكتر"علي نجفي توانا" متخصص جرم شناسي گفت: خشونت يك نوع پاسخ اعتراض‌آميز است كه فرد نسبت به فشارهاي دروني و بيروني كه به وي تحميل شده‌است ، مي‌دهد

وي افزود: فرد بوسيله اعمال خشونت ، واكنش قهرآميز خود را به عوامل ناخوشايندي كه وي را تحت فشار قرار داده‌اند، ارائه مي‌كند

اين استاد دانشگاه تصريح كرد: قربانيان خشونت نيز خودشان در اعمال خشونت نقش مهمي را ايفاء مي‌كنند زيرا سكوت بزه‌ديدگان در مقابل خشونت موجب بروز مجدد آن خواهد شد

وي افزود: اگر در خانواده، گفتمان منطق حاكم باشد مي‌توان بحرانهاي گوناگون را مديريت كرد اما هر جا كه ما روشهاي آموزشي، تربيتي ، علمي و ساز و كارهاي منطقي براي مهار اختلافات خانوادگي نداشته باشيم خشونت تنها راه چاره تلقي مي‌شود
نجفي‌توانا در خصوص شناخت علل اعمال خشونت در خانواده گفت: علل اجتماعي ، فرهنگي و رواني از جمله مهمترين علل ايجاد خشونت است ، مشاهده فيلمهاي سراسر خشونت به كودكانمان مي‌آموزد كه مي‌توان از طريق اعمال اين رفتار هاي خشونت‌آميز به مقصود رسيد.

وي بيان داشت: گاهي خشونت مي‌تواند علل رواني داشته باشد و نشانگر ترس و دلهره فرد از يك عامل بيروني باشد زيرا بسياري مواقع شخص به علت ترس و دلهره از يك عامل ديگر دست به خشونت مي‌زند

اين جرم شناس ، استرس ، دلواپسي ، نگراني و افسردگي را از نتايج اعمال خشونت عنوان كرد و افزود: هر چه درجه جامعه پذير شدن افراد بيشتر باشد به همان نسبت نيز نظم ، قانون پذيري و خشونت گريزي بيشتر مي‌شود.
وي يادآور شد: خشونت معمولا وقتي ميان افراد ابراز مي‌شود كه فرد تهديدي را احساس مي‌كند و در پاسخ به آن احساس تهديد ، رفتار پرخاشگرانه از خود بروز مي‌دهد


وي درپاسخ به‌اين سوال كه"چه خانواده‌هايي مستعد بروز رفتار پرخاشگرانه در كودك هستند؟" گفت: شيوع تعارض خانوادگي ، عدم صميميت مابين پدر و مادر ، زد و خورد ، خانواده از هم گسيخته ، طلاق و فرزنداني كه توسط تك والد نگهداري مي‌شوند ، مي‌توانند فضا را براي پرخاشگري كودكان فراهم كنند.
وي همچنين وجود پدر و مادراني كه دچار بيماري بوده و يا به‌مصرف مواد مخدر يا الكل مبتلا هستند و يا مشكلات شخصيتي دارند را از جمله عوامل ايجاد رفتار پرخاشگرانه در كودك عنوان كرد

نجفي توانا به اين نكته اشاره كرد كه كودك بيشترين آموزه‌هاي خود را نه از طريق توصيه‌هاي كلامي بلكه از طريق مشاهداتش بدست مي‌آورد و الگو مي گيرد
اين جرم شناس افزود: كودك از والدينش مي‌آموزد كه چگونه رفتار كند، پدر و مادري كه خودشان درگير پرخاشگري كلامي هستند به كودكشان اين پيام را منتقل مي‌كنند كه" اگر كسي كاري انجام داد كه خوشايند تو نبود مي‌تواني بر سر او داد زده يا به او ضربه بزني !"
وي در پايان يادآور شد: ما معمولا كودكمان را وقتي تنبيه مي‌كنيم كه كاري مخالف ميل ما انجام داده است ، ما از كار او خوشحال نيستيم و به او اين پيام را مي‌دهيم كه اگر از كسي خوشحال نبودي مي‌تواني او را بزني و كودك پيام ما را دريافت كرده و تقليد مي‌كند

دانه کولانه 03-24-2009 02:06 AM

روانشناختی کودکان - نقش محبت در رشد مغز كودك
 
روانشناختی کودکان - نقش محبت در رشد مغز كودك

نخستين فشارهاي روحي رشد مغز انسان را محدود مي‌كند




نياز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافي شناخته شده است، اما اين شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگي عاطفي نقش دارد بلكه ساختار مغز را نيز متاثر مي‌كند، يافته جديدي است
به گزارش پايگاه اينترنتي مجله علمي "روانكاوي" آلمان، به هنگاميكه دانشمندان كودكان يتيم يك كشور اروپاي شرقي را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سياهي" يافتند كه طبيعتا بايد
"‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬
باشد. اين همان بخش از مغز است كه مسووليت رشد و تحول در درك احساس و ساخت، عملكرد و هضم عواطف، تجربه زيبايي و لذت، لياقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با ديگران را برعهده دار
.
پژوهش‌هاي علم اعصاب و تحقيقات بيوشيمي با كمك و كاربرد تكنيك پويشگري مغز و مطالعات برش‌هاي آن، ثابت كرده‌اند كه سيستم اعصاب نه تنها به تحريكات عواطفي عكس‌العمل نشان مي‌دهد، بلكه در اساس شكل مي‌گيرد
مغز يك نوزاد هنوز به خوبي شكل نگرفته و بدون ساختار است و براي رشد و تحول خود به تحريك نياز دارد، نه تنها به تحريكات محسوس و شناختي در اشكال و انحاء گوناگون مثل بازيها، رنگها يا موزيك، بلكه به برخوردها و رفتارهاي محبت آميز نيز محتاج است
لبخند، تماس چشمها و وجود يك غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگي خاطر و
همزمان نيز ترشح هورمونهايي در
"‪ "frontale Kortexpr
‬مي‌گردد يعني در آن بخشي از مغز كه در همان سالهاي نخستين شكل مي‌گيرد و در پختگي رشد و تحول رفتار اجتماعي سرنوشت ساز است.
هر چه روابط و تاثيرات متقابل مثبت بيشتري بوقوع بپيوندد، اتصالات و شبكه‌هاي بهتر و بيشتري در اين بخش ايجاد مي‌گردد
بدين ترتيب، نظريه پيوند "جان بوولبي" كه گهگاه مورد ترديد قرار مي‌گرفت بوسيله پژوهش‌هاي بيولوژيكي تاييد شد
نظريه بوولبي مي‌گويد، رشد و تحول يك كودك از طريق تجربه پيوندها و دلبستگيهاي دوران كودكي به نحو مثبت و يا به گونه‌اي منفي تحت تاثير قرار مي گيرد
يكي از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ويسكونسين" آمريكا نشان داد كه نحوه و چگونگي عكس‌العمل يك فرد در مقابل فشارهاي روحي در سنين كودكي تعيين مي‌شود
"نوزاداني كه با مادران تحت فشار روحي يا افسردگي بزرگ مي‌شدند، بعدها بيشتر از حد متوسط آسيب پذير بودند. اينها در مواقع سخت و پيچيده با ترشح شديد هورمونهاي فشار عكس العمل نشان مي‌دهند"
جالب توجه اينجا است كه كودكاني كه در سنين بالاتر مادران خويش را افسرده تجربه مي‌كردند، از عكس العمل شديد مشابهي برخوردار نبودند

بنابراين خاطرات بد اوليه نه تنها رفتار را نقش مي‌دهد بلكه بر طبق علوم و شناختهاي جديد، عكس‌العملهاي الگويي فيزيولوژيكي مغز را كه تعيين‌كننده چگونگي برخورد و رفتار ما با احساسات و ديگر اشخاص هستند، نيز تحت تاثير قرار مي‌دهند

بر اساس اكتشافات جديد، اين پرسش در ظاهر ساده كه آيا بايد نوزاد عاجز گريان را در بغل گرفت و آرام كرد، ديگر به استيل تربيتي مربوط نمي‌شود
واقعيت غير قابل بحث آن است كه نوزادان خود قادر به از ميان بردن فشارهاي روحي و احساسي خويش نيستند، آنها به هنگام هيجان و برآشفتگي، قدرت تغيير خودآگاه و انحراف ذهن خويش را ندارند
در اين موقعيت "هيپوتالاموس" موادي را بعنوان علامت توليد مي‌كند كه باعث ترشح هورمن فشار "كورتيزول" مي‌گردد
در سالهاي پس از دوران كودكي، مغز در مواقع سختي و فشار يا با توليد بيش از حد هورمون كه نتيجه آن بروز ترس و افسردگي است و يا با توليد كمتر از حد لازم كه نتيجه آن سردي عواطف و بروز خشونت است، عكس العمل نشان مي دهد
نتيجه‌گيري از اين شناختهاي جديد علمي تنها چنين مي‌تواند باشد كه نوزاد در سالهاي اوليه زندگيش به فردي نيازمند است كه برايش شناخته شده باشد، فردي كه حال و احوال نوزاد را درك كند، فردي كه به وي لبخند بزند و با محبت و مهرباني رفتار كند
خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درماني ترديد دارد كه پرورش و تربيت نوزاد توسط افراد غريبه بتواند اين كيفيت پرورشي را بوجود آورد.
وي مي‌گويد: در كودكان كم سني كه توسط غريبه‌ها پرورش مي‌يابند، احتمالا اين كمبود تجربه كه وجود و مفهوم خاصي براي ديگري داشته باشد، وجود دارد.
"آنها مي‌آموزند كه بايد در انتظار علاقه و توجه ديگران باقي بماند"
والدين نيز در سالهاي نخستين نياز به حمايت ديگران دارند، مثلا در صورت وجود مشكلات با كودك به كمكهاي روان درماني يا به موسسات اجتماعي و گروهها و همدردان مشترك احتياج دارند تا به اين وسيله بتوانند از تنهايي و ايزوله شدن خود جلوگيري نمايند



دانه کولانه 03-24-2009 02:07 AM

مقاله روانشناسی کودکان - ترس از تاریکی و راه برخورد با آن
 
مقاله روانشناسی کودکان - ترس از تاریکی و راه برخورد با آن

چرا کودکان از تاريکی می ترسند

برخی کودکان قادر نيستند در تاريکی بخوابند


وحشت برخی کودکان از تاريکی، برخلاف تصور بعضی از والدين که آن را تلاش کودک برای جلب توجه می دانند، می تواند ناشی از شب کوری باشد.

پژوهشگران می گويند که اين ناراحتی نادر و تشخيص طبی آن دشوار است.

چشم اکثر مردم پس از مدت کوتاهی به تاريکی عادت می کند، اما چشم برخی از کودکان، که ظاهرا از هيچ گونه ضعف بينايی رنج نمی برند و در محيط پرنور به خوبی می بينند، به تاريکی عادت نمی کند.

ترس از سايه

پژوهشگران بيمارستان عمومی "گارتناول" در شهر گلاسکو در اسکاتلند با انتشار نتايج تحقيقات خود در "نشريه پزشکی بريتانيا" يکی از دو نوع ناراحتی مادرزادی شب کوری را تشريح کرده اند.

والدين يک دختربچه سه ساله که او را نزد پزشکان برده بودند گفتند که بچه بی وقفه از نابينايی در تاريکی شکايت می کند.

او به سختی به خواب می رفت و در تاريکی قادر به حرکت از يک اتاق تاريک به اتاق تاريک ديگر نبود، در حالی که می توانست به سوی محيط روشن حرکت کند.

پدر و مادر کودک او را تنها پس از آن که مشخص شد خواهر سه ماهه اش به ضعف بينايی مبتلا است نزد پزشک بردند.

مورد دوم به يک دختربچه دو ساله مربوط می شد که علاوه بر مشکل بينايی در تاريکی دائم به اشيا برخورد می کرد و زمين می خورد.

اين دختر بچه نيمه شب درحال گريه از خواب برمی خاست اما به اتاق خواب پدر و مادرش نمی رفت و شديدا وحشتزده می شد. او همچنين از سايه می ترسيد.

پزشکان دريافتند که در خانواده اين کودک، مشکلات بينايی از جمله شب کوری سابقه دار است.

به اين کودک چراغ قوه ای داده شد تا در تاريکی با خود حمل کند و اتاق خواب او شب ها روشن نگاه داشته شد.

به نظر می رسد به اين ترتيب وحشت او از شب برطرف شده باشد.

گروه پژوهشگران که سرپرستی آن را "گوردون داتون"، متخصص چشم به عهده داشت، نوشت: "نابينايی شبانه در کودکان می تواند باعث وحشت عميق از تاريکی شود."

وی افزود: "تشخيص اين ناراحتی و اختيار دادن به کودک برای کنترل نور محيط می تواند زندگی خانوادگی را متحول کند


دانه کولانه 03-24-2009 02:07 AM

انواع خانواده ها از نظر تربيت کودکانشان
 
انواع خانواده ها از نظر تربيت کودکانشان

به طور خلاصه از نظر نحوه تربيت كود ك و بطور كلي نحوه اداره سيستم خانواده مي توان 4 نوع خانواده را مشخص كنيم كه عبارتند از
الف - خانواده خشك و سخت گير ( والدين سخت گير و مستبد )
ب - خانواده سهل گير و آسان گير
ج - خانواده گسسته (‌ خانواده پريشان )
د - خانواده دمكرات (‌ خانواده سالم )
به علت مهم و مبسوط بودن اين مبحث ، هر يك از اين 4 دسته خانواده را در يادداشتي جداگانه شرح خواهيم داد
الف - خانواده خشك و سخت گير
1 - پدر و مادر ها با بچه ها همان طور رفتار مي كنند كه والدين خودشان رفتار كرده اند.
2 - تصميم گيري با يكي از والدين خصوصا پدر انجام مي گيرد. معمولا پدر خانواده حاكم بر رفتار و اعمال فرزندان است و هيچ يك از اعضاي خانواده اجازه اظهار نظر ندارند
3 - والدين چنان رفتار مي كنند كه فرزندان مي آموزند حق هيچ گونه ابراز عقيده اي را - حتي در مواردي كه مي تواند مانع از بروز بعضي مشكلات براي خانواده گردد - ندارند.
4 - اگر فرزندان از فرمان والدين اطاعت نكنند ‍ ، والدين آنان ناراحت ، خشمگين و آزرده خاطر مي شوند.
5 - فرزندان جرات سئوال كردن در مورد انجام دادن يا انجام ندادن كارها را ، از والدين خود ندارند.
6 - والدين بر رفتا و كارهاي فرزندان خود كنترل شديد دارند و همه تصميمات را شخصا اتخاذ مي كنند.
7 - والدين دليلي را - براي دستوراتي كه صادر مي كنند - براي فرزندان خود ارائه نمي دهند و از آنان مي خواهند بدون چون و چرا از اين دستورات اطاعت كنند.
8 - نسبت به رعايت نظم و انضباط ،‌ ارزشي افراطي قايل هستند و والدين توانايي تحمل هيچ گونه بي نظمي را از طرف فرزندان خود ندارند.
9 - به سخنان كودكان خود گوش نمي دهند و اگر هم سخني را بشنوند براي آن است كه با آن مخالفتي را نشان دهند.
10 - در مواردي كه فرزندان خود را نصيحت يا آنان را از انجام دادن كاري منع مي كنند ،‌ دليل خاصي را ارائه نمي دهند.
11 - براي تصميات فرزندان خود ،‌ حتي اگر اين تصميمات معقول و مستند باشد ،‌ احترام قائل نيستند.
13 - معتقدند كه چون سن ‍، تجربه و دانش آنان بيشتر از فرزندانشان است ‍، بنابراين ، حق دخالت در همه امور و حتي در خصوصي ترين كارهاي فرزندان خود را دارند.
14 - برخورد آنان با فرزندان خود احترام آميز نيست و حتي از تحقير فرزندان خود در حضور ديرگان نيز ابايي ندارند.
15 - غالبا نيازهاي عاطفي كودكان ارضاء نمي شود.
16 - ممكن است كه والد ضعيف در چنين خانواده اي با كودكان ائتلاف كند در چنين حالتي ارزش هر دو والد نزد كودك شكسته مي شود . اگر بنا باشد يكي از والدين به عنوان منبع قدرت خانواده آسيب ببيند مي توان تصور كرد والد ديگر نيز ارزش پيشين خود را نخواهد داشت.
17- چنين كودكاني احتمالا جذب گروه هاي بيرون شده و با عزت نفس پائين كه دارند دچار بزهكاري مي شوند.
18 - بسياري از اين والدين ممكن است به خاطر كمال گرايي كه دارند ، كودكان را تحت فشار قرار دهند و از آنها بالاترين انتظارات را داشته و پيوسته به شكل نوين بر آنها سخت گيري كرده و برنامه هاي سخت گيرانه برايشان تدارك ببيند.
19 - احتمال دروغ گويي و ريا كاري در كودكان چنين خانواده هايي به علت ترس از تنبيه و سرزنش افزايش مي يابد.
20 - چنين كودكاني به علت اينكه مرتبا علايقشان سركوب شده و موجب تحقير قرار گرفته اند و همچنين ديگران براي اموراتشان تصميم گرفته اند ،‌ از خلاقيت كمي برخوردارند . اگر چه ممكن است به علت سخت گيري والدين از نظر آموزش بعضي از مهارتها ، پيشرفتي كرده باشند.
21 - اضطراب ،‌ افسردگي ،‌ همچنين وسواس و كمال گرايي ،‌ نا اميدي و بسياري از مشكلات رواني ممكن است دامنگير كودكان خانواده هاي سخت گير گردد.
22 - غالبا والدين سخت گير ، خود را منطقي نيز تصور مي كنند. و براي هر كارشان دليل تراشي مي كنند. ولي غير مستقيم به خاطر سختي گيري آنهاست كه كودكان فرمانشان را اجرا مي كنند نه منطقشان.



ب )‌ خانواده سهل گير و آسان گير

1 - پدر و مادر به دنبال نيازهاي ارضاء نشده خودشان هستند. دنبال جواني و نوجواني و دل مشغولي هاي خود هستند.

2 - به امر تربيت و ارضاء نيازهاي جسمي و رواني كودك نمي پردازند و چون آسانگير هستند ،‌ براي خاموش كردن صداي بچه ،‌ هر چه كودكشان از آنها مي خواهد ، آنها انجام مي دهند . لذا كودك پرتوقع تربيت مي شود.

3 - هدفها و انتظارات برايشان روشن نيست و به همين دليل ، در تربيت فرزندان خود از روش ، فلسفه يا ديدگاه خاصي پيروي نمي كنند.

4 - هيچ نوع كنترلي بر رفتار فرزندان خود ندارند و آنان را كاملا آزاد مي گذارند تا به هر نحوي كه خود مايل هستند ‍،‌ شيوه هاي خاص زندگي خود را انتخاب و به كار گيرند.

5 - هيچ نوع انتظار و توقع خاصي از فرزندان خود ندارند و فرزندان نيز به نوبه خود مي آموزند كه والدين نبايد از آنان انتظار خاصي را داشته باشند.

6 - نسبت به رفتار فرزندان خود ‍،‌ حتي در مواردي كه مورد آزار و اذيت خود آنان و ديگران قرار مي گيرند ‍،‌ توجه خاص نشان نمي دهند و در اين موارد ، بي تفاوت عمل مي كنند.

7 - اگر فرزندان خانواده از دستورات آنان اطاعت نكنند ، ناراحت نمي شوند و چنان رفتار مي كنند كه گويي عدم اطاعت از دستورات والدين امري طبيعي ، عادي و متداول است.

8 - در پاداش دادن - وقتي از فرزندان رفتار پسنديده اي سر مي زند - يا تنبيه آنان - در هنگامي كه كار خلاف از آنان سر مي زند - اهمال مي كنند و بي تفاوت هستند (‌به ياد داشته باشيم كه منظور از تنبيه كردن در معناي روانشناختي آن ،‌ محروم كردن فرزند از پاداش است و تنبيه بدني مورد نظر نمي باشد).

9 - شيوه هاي رفتاري والدين چنان است كه در فرزندان اعتماد لازم را نسبت به آنان ايجاد نمي كند.

10 - نسبت به تكاليف و نمرات درسي فرزندان خود توجه نشان نمي دهند و علاقه اي نيز به همكاري با معلمان و مديريت مدرسه محل تحصيل آنان ندارند.

11 - آنچه را كه فرزندان اراده كنند يا بخواهند ، براي آنان تهيه مي كنند و در اين مورد ،‌ سليقه خاصي را اعمال نمي كنند.

12 - هيچ گونه تلاش خاصي را در زمينه استقلال فرزندان خود انجام نمي دهند و چنانچه يكي از فرزندان شديدا به آنان وابسته باشد ،‌ كار خاصي را در زمينه كاهش اين نوع وابستگي كه بعدا براي آنان مشكل ساز خواهد بود ،‌ انجام نمي دهند.

13 - نظم و ترتيب را در محيط خانواده رعايت نمي كنند و از فرزندان خود نيز انتظار خاصي در اين زمينه ندارند.

14 - فرزندان خود را براي انجام هر كاري آزاد مي گذارند و حتي در مواردي كه مداخله آنان لازم به نظر مي آيد ، دخالت نمي كنند.

15 - اين بچه ها چون در زندگي با موانع مواجه نشده است ،‌ لذا وقتي وارد جامعه مي شود به خاطر عدم تجربه كافي ، زود تسليم ميشود و شكننده هست.



ج ) خانواده گسسته يا خانواده پريشان



در اين خانواده ها بعلت اختلاف بين والدين ، معمولا به صورت قهر و آشتي به سر مي برند كه تاثير منفي روي كودكان مي گذارد

2 - گاهي كودك به عنوان قاضي در نظر گرفته مي شود و گاهي قرباني يكي از طرفين مي گردد

3 - كودك علاوه بر اينكه نيازهاي رواني و جسمانيش ارضاء نمي گردد ،‌ بتدريج الگوهاي پرخاشگري را مي آموزد . (‌ كودكاني كه بدون مقدمه بچه هاي ديگر را مي زند)

4 - ميزان ارزش و احترامي كه هر يك از افراد خانواده براي خود قائل هستند ‍ ، ناچيز است

5 - چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگين ‍، گرفته ‍،‌ افسرده و بي احساس به نظر مي آيند

6 - گوش افراد خانواده براي شنيدن خواسته هاي يكديگر سنگين است و صداي آنان يا بلند و خشن و گوشخراش است و يا به اندازه اي آرام و نجوا مانند است كه به سختي قابل شنيدن مي باشد

7 - نشانه دوستي و صميمت در بين افراد خانواده كم است و در مواردي حتي از وجود يكديگر نيز بي اطلاع هستند

8 - شوخي هاي افراد خانواده با يكديگر در بيشتر اوقات گزنده ‍،‌ بيرحمانه و مبتني بر قساوت قلب است

9 - بزرگترهاي خانواده تا آن ميزان سرگرم امر و نهي كردن و دستور دادن به كوچكتر ها هستند كه براي مثال پدرو مادر هرگز نمي فهمند فرزندان آنان داراي چه ويژگيهاي شخصيتي هستند

10 - فرزندان خانواده كمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ‍ ،‌ فهميده ،‌ باشعور ،‌ اصيل و دوست داشتني ،‌ بهره مند مي شوند

11 - پدر و مادر براي احترازو دوري از يكديگر ، آن چنان خود را مشغول كارهاي خارج از محيط خانواده مي كنند كه گويي تنها وظيفه آنان كار كردن و تامين مايحتاج زندگي است

12 - افراد خانواده ، احساس تنهايي و بي ياور بودن مي كنند و به اين باور مي رسند كه بيچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعي درماندگي آموخته شده را تجربه مي كنند

13 - افراد خانواده غالبا تكانشي عمل مي كنند ‍ ،‌ عصبي هستند ، احساس گناه و تقصير مي كنند يا بر عكس ‍ ،‌ احساس مي كنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و براي جبران اين احساس گاه با يكديگر رفتاري بسيار خشونت آميز و غير انساني نشان مي دهند

14 - افراد خانواده براي كنترل امورغير ممكن ،‌ تلاش فراوان مي كنند و هرگز متوجه نمي شوند كه انجام بعضي از خواسته هاي آنان به وسيله طرف مقابل ‍، غير ممكن است
15 - افراد خانواده گاه گرفتار مشكل كمال طلبي مي شوند و در اين راه ،‌ هم خود متحمل فشارهاي رواني زياد مي شوند و هم بر افراد ديگر خانواده فشارهاي فزاينده اي را مي آورند

16 - افراد خانواده حالت اصطلاحا نهايت نگري دارند. و در نظر آنان همه پديده هاي عالم در دو حد يك طيف هستند و هر پديده ‍ ، شي ، صفت ،‌ مفهوم يا سفيد است يا سياه - يا خوب است يا بد - يا زيان آور است يا سودمند - يا دوست داشتني است يا غير دوست داشتني - لذا هيچ حد واسطي را در نظر نمي گيرند

17 - وابستگي افراد خانواده با يكديگر نا سالم است و در اين موارد يا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نيازهاي خود بي توجه هستند يا خود را مركز و محور عالم به حساب مي آورند و خود خواهي آنان در همه رفتارهايشان تجلي پيدا مي كند

18 - افراد خانواده نسبت به هر موضوع يا پديده اي تعصب بي مورد و شديد نشان مي دهند و اين ويژگي باعث مي شود از استدلال ، منطق ، و عقل سليم فاصله بسيار داشته باشند

19 - افراد خانواده و خاصه فرزندان اين خانواده ها با يكديگر به رقابت ناسالم مي پردازند و موفقيت يكي از آنان در زمينه خاصي ( مثل موفقيت شغلي ‍ ، خريد يك ماشين ، خريد يك لباس و ... ) موجب رنجش ، نگراني ،‌ اضطراب و حسادت شديد فرد يا افراد ديگر خانواده مي شود

20 - افراد خانواده مسائل و مشكلات خود را انكار مي كنند و به همين دليل نيز مشكلات آنان هرگز حل نمي شود و اين مشكلات در همه ابعاد رفتاري آنان تجلي پيدا مي كند

21 - افراد خانواده در مورد خود و ديگران به داوريها و قضاوت هاي نادرست مي پردازند و يكي از اعتياد هاي مضر و در عين حال لذت بخش آنان ‍ ، غيبت و بدگوئي از ديگران است
22 - دروغگويي در بين اعضاي خانواده شايع است و هر يك از افراد خانواده ياد گرفته اند كه براي اجتناب از درگيري و مشاجره هاي پايان ناپذير بعدي ، به افراد ديگر دروغ بگويند.
23 - به سادگي افراد خانواده به يكديگر فحش مي دهند ،‌ همچنين خشونت هاي جسمي نيز رايج است. و نگرش هر يك از افراد خانواده بر اين استوار است كه طرف مقابل آنان فردي خود راي ،‌ نفهم ، خود خواه و ... است و بهترين راه براي به زانو در آوردن او كتك زدن و تحقير اوست

24 - نگرشهاي افراد خانواده در زمينه هاي مختلف ، تحريف شده است و باورداشتهايي نظير - به زن نمي توان اعتماد كرد - همه آدمها بد هستند - هر فرد بايد فقط به فكر خودش باشد و ... به سادگي تبليغ مي شود

25 - فرزندان خانواده ميل شديدي را براي مورد تاييد قرار گرفتن به وسيله اولياي خود نشان مي دهند و با از دست دادن هويت خود و نيز بر خلاف ميل و خواسته خويش ‍، به خواسته هاي هر چند نادرست پدر و مادر يا بزرگترها تن در مي دهند

26 - احساس عدم رضايت از خود يا حالت از خود راضي بودن افراطي در بين افراد خانواده شايع است و آثار اين نوع احساس در همه ابعاد رفتاري آنان مشاهده مي شود

27 - احساس تنهايي و بي يار و ياور بودن در بين اعضاي خانواده شايع است و در اين راه به بن بست رواني يا غم و اندوه و مزمن و افسردگي مي رسند

۲۸ - افراد خانواده از اضطراب دائمي و احساس سردرگمي در رنج هستند و به همين دليل ، اختلالات شناختي ، هيجاني و نيز اختلالات رفتاري در بين اين خانواده ها شايع است




د ) خانواده سالم يا خانواده دمكرات
1 - افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعي اصالت توام است

2 - افراد خانواده به طور آشكار رنج و ناراحتي و نيز احساس همدري خود را نسبت به افراد ديگر خانواده بيان مي كنند

3 - افراد خانواده از ريسك (‌خطر كردن )‌ معقول و سنجيده نمي هراسند و مي دانند كه ممكن است با خطر كردن اشتباهاتي نيز داشته باشند ‍ ، ولي اشتباهات شخصي هم مي تواند خود مقدمه اي براي شناخت اشكالات شخصي و بنابراين زمينه اي جهت رشد و كسب تجربه بيشتر باشد

4 - افراد خانواده براي يكديگر ارزش و احترام قايل اند و يكديگر را دوست دارند و از اين احساس خود شادمان هستند

5 - روابط افراد خانواده با يكديگر هماهنگ و روان است و با آهنگي پرمايه و روشن با يكديگر سخن مي گويند

6 - زماني كه در خانواده سكوت برقرار است ‍، سكوتي است آرامبخش و نه سكوت مبتني بر ترس يا احتياط

7 - وقتي در خانواده سرو صدا هست ‍، صداي فعاليتي پر معني است و نه غرشي رعد آسا و براي خفه كردن صداي ديگران

8 - هريك از اعضاء خانواده مي دانند حق آن را خواهند داشت كه حرف خود را به گوش ديگران برسانند و در اين زمينه نيازي به سكوت و تحمل فشار حاصل از آن نمي باشد

9 - اگر يكي از اعضاي خانواده هنوز فرصتي براي صحبت كردن پيدا نكرده است ‍، به دليل تنگي وقت بوده است و نه كمي محبت ‍ ،‌ كم توجهي يا بي ملاحظه بودن اعضاي ديگر خانواده

10 - اعضاي خانواده به راحتي يكديگر را نوازش مي كنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امري است عادي و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگي

11 - افراد خانواده صادقانه با هم صحبت مي كنند ، با علاقه به سخنان يكديگر گوش مي دهند ، با يكديگر رو راست و صادق هستند و به راحتي علاقه خود را به يكديگر نشان مي دهند

12 - افراد خانواده به راحتي و آزادنه با يكديگر درد دل مي كنند و اين حق را دارند كه درباره هر موضوعي (‌ مثل ناكاميها ، ترسها ، صدمه هايي كه ديده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از ديگري ، خوشيها يا كاميابيها )‌ ،‌ با يكديگر سخن بگويند

13 - افراد خانواده براي كارهاي خود برنامه ريزي مي كنند و در اين راه اگر مشكلي با مزاحم اجراي برنامه هاي از قبل تعيين شده آنان شود ،‌ به سادگي خود را با آن تطبيق مي دهند و در نتيجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس يا واهمه ،‌ بيشتر مشكلات زندگي خود را حل و فصل كنند

14 - در خانواده ،‌ زندگي آدمي و احساسات بشري، بيش از هر عامل ديگري مورد توجه و احترام است

15 - در خانواده ،‌ پدر و مادر خود را مدير يا رهبر خانواده مي دانند و نه رئيس يا ارباب خانواده و نيز مي دانند كه در موقعيت هاي مختلف چگونه به فرزندان خود بياموزند تا به مرحله يك انسان واقعي بودن نزديك شوند

16 - اعضاي خانواده در مورد اشتباهات خود (‌ در قضاوت ، رفتار ،‌ بروز هيجانها و ... ) به همان سهولتي با يكديگر سخن مي گويند كه در مورد اعمال ، كردار و گفتار صحيح خود اظهار نظر مي كنند

17 - رفتار اولياي خانواده با آنچه به فرزندان خود مي گويند - يا توصيه مي كنند - مطابقت كامل دارد و در اين راه از خود صداقت بسيار نشان مي دهند

18 - پدر و مادر خانواده مانند هر مدير يا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن مي باشند تا از هر فرصت مناسب براي سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده كنند

19 - اگر يكي از افراد خانواده مرتكب اشتباهي شد و نادانسته خسارتي ايجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در كنار او قرار مي گيرند تا از او حمايت كنند . اين رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بي دقت ،‌ بر احساس ترس يا گناه خود فايق آيد و از فرصت آموزشي كه پدر و مادر براي او فراهم كرده اند ،‌ بيشترين بهره را بگيرد

20 - اولياء خانواده مي دانند كه فرزندانشان عمدا بدي نمي كنند. به همين دليل ، اگر متوجه شوند كه فرزند آنان در زمينه اي خرابكاري كرده است به اين نتيجه مي رسند كه يا سوء تفاهمي در كار بوده است و يا احساس ارزش فردي و احترام به خويشتن ،‌ در فرزند آنان كاهش پيدا كرده است و بايد براي اين مشكل راه حلي را پيدا كرد

21 - اوليا خانواده مي دانند هنگامي فرزند آنان براي يادگيري آمادگي بيشتري خواهد داشت كه خود را با ارزش بداند و احساس كند كه ديگران نيز براي او ارزش قايل هستند

22 - اولياء‌ خانواده مي دانند كه هر چند با شرمنده ساختن كودك و تنبيه بدني فرزندان مي توان رفتار آنان را تغيير داد ،‌ اما اين آگاهي را نيز دارند كه آثار اين تنبيه ها بر ذهن آنان باقي مي ماند و به سادگي و به سرعت قابل ترميم نمي باشد

23 - وقتي يكي از فرزندان خانواده عملي را انجام مي دهد كه براي تصحيح عمل يا كار او الزامي به نظر مي آيد ، پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس كردن - فهميدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ، آغاز مي كنند

24 - پدر و مادر خانواده مي دانند كه در زندگي هر شخص مشكلاتي پيش خواهد آمد و اجتناب از همه مشكلات زندگي امكان ناپذير مي باشد . بنابراين گوش به زنگ آن هستند كه براي هر مشكل تازه ،‌ راه حلي پيدا كنند و به فرزندان خود نيز مي آموزند تا چگونه در حل مشكلات از خلاقيت و نو آوري بهره بگيرند

25 - اولياي خانواده مي دانند كه تغيير و تحول از ويژگيهاي زندگي است ، بنابراين ، مي پذيرند كه فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طي مي كنند و هيچگاه نبايد سد راه رشد و تغيير فرزندان خود شوند


خلاصه :

گفته مي شود كه از هر صد خانواده تنها در صد اندكي ( سه يا چهار خانواده ) مي دانند كه چه بايد كرد و به مرحله سلامت و بالندگي قابل توجه رسيده اند. محصول خانواده هاي پريشان يا آشفته فرزندان بيمار ،‌ نوميد ، افسرده ، بزهكار و ضد اجتماعي ،‌ معتاد و .... است و اكثريت افراد مبتلا به بيماري هاي رواني و اختلالات رفتاري ،‌ الكليك ، معتاد ‍ ‍، فقير ،‌ از خود بيگانه ،‌ جاني و ... در خانواده هاي پريشان رشد پيدا كرده اند.
مي توان ويژگيهاي مهم خانواده هاي پريشان و خانواده سالم را چنين خلاصه كرد.

خانواده آشفته :
1 - در خانواده ارزش و احترامي كه هر فرد براي خود قائل است در حد پائين مي باشد.
2 - ارتباطها غير مستقيم ، مبهم و كاملا نادرست است.
3 - قواعد و مقررات خانواده ،‌ خشك ، نامردمي ، ناسازگار و هميشگي است.
4 - پيوند و رابطه با جامعه بسته ، مايوس كننده و ياس آور است و براساس ترس انجام مي گيرد.


خانواده سالم يا بالنده
1 - سطح ارزش و احترامي كه هر فرد براي خود قايل است ، در حد معقول و منطقي مي باشد.
2 - ارتباطها مستقيم ،‌ واضح ، صريح و مبتني بر درستكاري است.
3 - قواعد قابل انعطاف ، انساني ، منطقي دستخوش تغيير است.
4 - پيوند با جامعه باز ، سالم و اميد بخش مي باشد.

اميدوارم خانواده سالمي را داشته باشيد . (‌يا - و )خانواده سالمي را در آينده تشكيل دهيد

(‌ در خاتمه از طويل شدن بحث معذرت مي خواهم چرا كه مطالب مربوط به تربيت و خانواده ، حجم چندين كتاب را مي طلبيد كه در اين 4 يادداشت خلاصه آن به نظرتان رسيد.)

دانه کولانه 03-24-2009 02:09 AM

روانشناسی كودك - رابطه محبت و خلاقيت در كودك - مقاله روانشناسی در باره کودک
 
روانشناسی كودك - رابطه محبت و خلاقيت در كودك - مقاله روانشناسی در باره کودک

رابطه محبت‌آميز والدين با فرزندان، زمينه‌ساز بروز خلاقيت در آن‌هاست



يك متخصص مهندسي ذهن گفت: رابطه محبت آميز و محترمانه پدر و مادر با يكديگر و با فرزندان، زمينه‌ساز بروز خلاقيت در آن‌هاست
"عبدالوهاب فيروزي" روز يكشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا مركز استان تهران افزود: توجه كردن به جزئي‌ترين حركات، حرف‌ها و مهارت‌هاي فرزند كه معمولا از ديد والدين پنهان مانده است نيز در بروز خلاقيت در نوجوان نقش موثري دارد
وي اظهار داشت: تقويت اعتماد به نفس در فرزندان از طريق شنيدن فعال و بازتاب احساس و عقيده وي نيز زمينه بروز خلاقيت در نوجوان را فراهم مي‌كند.
فيروزي، موثرو ماندگارترين تشويق را چهره شاداب و لحن ملايم و مهربان والدين دانست و گفت: تشويق‌ها و تحسين‌ها بايد متوجه رفتارها و حرف‌هاي مشخص باشد و به صورت صفت‌هاي كلي بيان نشود

وي افزود: بهترين تشويق‌ها و تحسين‌ها نوع غير مستقيم آن است كه شامل گفتن خوبي‌هاي فرزندان به فاميل و دوستان و ايجاد تصوير مثبت اجتماعي از وي است
وي تصريح كرد: والدين حتي در صورت شكست و افت درسي فرزندان خود پس از واگذاري مسئوليت‌هاي شخصي به آن‌ها نبايد به سرزنش، تحقير، انتقاد، مقايسه، منت گذاشتن، نصيحت كردن و تهديد وي بپردازند بلكه بايد به توجه عاطفي خود ادامه دهند.
فيروزي افزود: در اين شرايط والدين بايد نكات مثبت فرزندان خود را برجسته كنند و فضايي از مهرباني، صميميت، احترام و اعتماد را در محيط خانواده بوجود آورند تا بتدريج شاهد خلاقيت‌هاي بي‌نظير بچه‌ها در غلبه بر شكست‌ها و رسيدن به استقلال و خودكفايي باشند
وي گفت: تذكر مداوم، سرزنش، نصيحت كردن، پيش بيني‌هاي منفي و گله و شكايت دائمي و انتظارات زياد و تلاش براي تغيير فرزند بدون ايجاد زمينه‌هاي مناسب به هر نيتي كه باشد سبب اصلاح رفتار نوجوان نمي‌شود، زيرا، خواسته‌ها و انتظارات ما زماني از سوي ديگري پذيرفته مي‌شود كه در بخش مثبت ذهن وي جاري شود

دانه کولانه 03-24-2009 02:11 AM

وسواس در کودکان - مقاله روانشناسی در مورد کودکان
 
وسواس در کودکان - مقاله روانشناسی در مورد کودکان

وسواس در كودكان ماندانا سلحشور

اختلال وسواس فكرى _ عملىOCD (Obsessive Compulsive Disorder) در كودكان به صورت تفكرات مزاحم و تكرار كليشه وار رفتارهاى خاصى بروز مى كند كه موجب برانگيختگى و نگرانى آنان مى شود. كودك وسواسى خود را از درون تحت فشار مى بيند؛ فشار براى انجام دادن كارها، براى رسيدن به هدف، براى پيشرفت و موفقيت. او تصور مى كند كه استرس ها و تنش هاى فكرى او از خارج بر وى تحميل مى شوند، در حالى كه نوع تفكر او عامل اصلى اين فشارهاست. او همواره به خود مى گويد : «من بايد...» بر طبق گزارش انجمن روانپزشكان آمريكا تقريباً از هر ۲۰۰ كودك و يا نوجوان، يك نفر دچار اختلال وسواس فكرى عملى است. اين اختلال به دليل آن كه توام با درد، ناراحتى و يا بيمارى جسمى خاصى نيست، معمولاً تا سنين نوجوانى و جوانى ناشناخته مى ماند. از زمانى كه كودك به دوران نوجوانى پا مى گذارد و روابط دوستى و اجتماعى او گسترده تر مى شود، به دليل داشتن چنين افكار و رفتارهايى از بودن در جمع دوستان و همسالانش احساس ناراحتى، فشار و استرس مى كند؛ زيرا نگران است كه افكار و رفتارهاى وسواسى او از حد خارج شوند و نتواند خود را كنترل كند و همين امر موجب طردشدگى، انزوا و تنهايى او شود. بديهى است تمامى كودكان و نوجوانان نگرانى ها، ترديدها و ايده هاى گوناگونى دارند كه موجب حركت، تلاش و انگيزه آنان براى يادگيرى، بازى، دستيابى و روابط اجتماعى شان مى شود. اما اگر اين تصورات و افكار آنان مانع از زندگى عادى شان شود، براى آنها مشكل ساز خواهد شد و آنها را از داشتن يك زندگى سالم و طبيعى بازخواهد داشت. براى مثال اغلب كودكان ۹ _ ۸ ساله عادت دارند كه بر روى درز سنگفرش هاى پياده رو ها راه بروند يا اسباب بازى ها شان را مدام چك كنند و يا مراسم خوابشان را هميشه طبق آئين خاصى انجام دهند. چنين رفتارهايى كه معمولاً در اين گروه سنى كودكان رايج است، احتمالاً در بهترين شكل خود، نوعى بازى به حساب مى آيد. اما زمانى كه همين كارها بر زندگى كودك تسلط مى يابد و در عملكرد بهنجار او اخلال ايجاد مى كند، جاى نگرانى دارد. متاسفانه هر چه كودك و يا نوجوان بيشتر تحت تاثير اين افكار قرار گيرد، به تدريج در او قوى تر و پايدارتر مى شود تا حدى كه موجب شرمسارى و درماندگى او و خانواده اش مى شود.
• سبب شناسى وسواس در كودكان
روانشناسان و متخصصان علوم رفتارى تا كنون نتوانسته اند علت و زمان دقيق شروع اين اختلال را شناسايى كنند، ولى همگى بر اين نكته اذعان دارند كه عوامل چندى اعم از: وراثت، روش هاى تربيتى والدين، ويژگى هاى خانوادگى، نابهنجارى كاركرد سيستم عصبى و آشفتگى هاى خلقى در بروز اين اختلال در كودكان دخالت دارند. اختلال وسواس فكرى و عملى اختلالى است همچون ساير بيمارى هاى عادى، تغذيه اى، خواب و جسمى كه كودك هيچ كنترلى بر آن ندارد و والدين و اعضاى خانواده او بايد به اين نكته توجه كنند كه بروز اين گونه افكار و اعمال به هيچ عنوان تقصير كودك نيست و كاملاً با افكار عادى كودك تفاوت دارد. براى مثال كودكى كه فكر باز بودن شير گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان كردن شير گاز سعى مى كند اضطراب و تشويش خود را كاهش دهد، و يا كودكى كه نگران كثيف بودن دست هايش است، ممكن است چندين بار دست هاى خود را بشويد تا حدى كه پوست دست هايش حساس و قرمز شوند، و يا كودكى كه از درست بودن مشق ها و امتحانش شديداً مضطرب است، ممكن است بارها و بارها آن را پاك كند و دوباره بنويسد.
• علائم و نشانگان اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان
شناخت علائم و نشانگان اين اختلال در اغلب كودكان وسواسى قدرى مشكل است؛ زيرا بچه ها قادرند خيلى ماهرانه افكار و رفتارهاى وسواس گونه خود را مخفى نگه دارند. گاهى نيز والدين توانايى كشف افكار و اعمال وسواسى آنها را ندارند و گاهى نيز به گونه اى رفتارهاى كليشه اى خود را اجرا مى كنند كه اطرافيانشان تصور مى كنند، انجام اين كارها جزء برنامه روزانه شان است. به طور كلى رايج ترين افكار و رفتار وسواسى كودكان و نوجوانان عبارتند از:
_ ترس از كثيفى.
_ ترس از ويروس ها و ميكروب ها.
_ نياز به همدردى، دلسوزى و رسيدگى.
_ توجه بيش از اندازه به سر و وضع خود.
_ اعتقاد به خوش يمن بودن اعداد، روزها، ساعات و....
_ داشتن افكار مذهبى منفى.
_ داشتن افكار پرخاش جويانه و تمايلات جنسى نامتعارف.
_ ترس شديد از داشتن بيمارى ها و يا صدمه ديدن يكى از اعضاى خانواده.
_ اشتغال شديد فكرى درباره كارهاى خانگى.
_ داشتن ايده ها و افكار مزاحم و ناخودآگاه.
• تشخيص اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان و نوجوانان
كودكان و نوجوانانى كه دچار اشتغالات ذهنى، خشكى رفتار، اجراى رفتارهاى آئينى و سخت گيرى هاى بيش از اندازه مى شوند، گاه چنان از اعمال و افكار خود مضطرب و پريشان مى شوند كه تا آن كارها را انجام ندهند، آرام نمى گيرند. در مواردى نيز سعى مى كنند اين گونه افكار و رفتارهاى خود را طورى سركوب كنند و يا عادى جلوه دهند كه ديگران را نسبت به خود حساس ننمايند؛ و در موارد ديگرى كه قادر به كنترل رفتارهايشان نيستند، از والدين و ساير اعضاى خانواده شان مى خواهند كه آنان را در انجام آئين ها و مراسم افراطى وسواسى شان همراهى كنند. براى مثال ممكن است كودكى كه خودش وسواس مسواك زدن دارد، از مادرش نيز بخواهد كه او نيز چندين بار دندان هايش را مسواك بزند. به طور كلى علائمى كه والدين بايد نسبت به بروز آنها حساس و هوشيار باشند تا اين اختلال را در كودك شان زود تشخيص دهند، عبارتند از:
- مجروح شدن و ترك خوردن پوست دست كودك بر اثر شستن مكرر دست ها.
- مصرف بيش از اندازه صابون، دستمال كاغذى، نوار توالت و...
- افت تحصيلى ناگهانى و پايين آمدن يك باره نمرات امتحانات مدرسه.
- طول كشيدن بيش از اندازه مشق نوشتن.
- سوراخ شدن و تكه تكه شدن پاك كن ضمن مشق نوشتن و امتحان دادن.
- تعريف كردن مكرر و يك نواخت درس هاى روزانه با استفاده از جملات مكرر.
- لباس عوض كردن بيش از اندازه.
- داشتن مراسمى طولانى براى خوابيدن.
- نگرانى براى سلامتى اعضاى خانواده.
- اصرار بر دادن آزمايش هاى گوناگون پزشكى، براى اطلاع از سلامتى خود و اعضاى خانواده.
همچنين نكاتى كه پزشك، روانشناس و يا متخصص علوم رفتارى حين مصاحبه تشخيصى از كودك و اعضاى خانواده اش درباره آنها پرس و جو مى كند، عبارتند از: ۱ _ آيا افكار، انديشه ها، تصورات، احساسات و موضوعاتى موجب نگرانى، آزار و تشويش تو مى شوند؟ ۲ _ آيا مرتب در حال چك كردن وسايل و كارهايت هستى؟ ۳ _ آيا بيش از ساير دوستان و همكلاسى هايت دست مى شويى؟ ۴ _ آيا مدام در حال شمردن اعداد و يا انجام دادن كارها بر طبق تعداد و شمارش خاصى هستى؟ براى مثال ۵ بار دست شستن، ۱۰ بار بازديد از شير گاز، ۸ بار چك كردن قفل در و.... ۵ _ آيا كلكسيون ها و مجموعه هاى زيادى جمع مى كنى؟ ۶ _ آيا هر چيزى بايد سر جاى خودش باشد؟ ۷ _ آيا قبل از اين كه به رختخواب بروى، مجبور به انجام يك سرى آيين ها و مراسم گوناگون هستى؟
از آن جايى كه ممكن است هر كودكى به راحتى پاسخ اين پرسش ها را «آرى» بدهد و منجر به تشخيص اشتباه پزشك شود، بايد اين سئوالات را از والدين و يا اعضاى نزديك خانواده كودك نيز پرسيد و از سابقه بيمارى هاى روانى از جمله اختلالات كلامى و يا حركتى اطلاع حاصل نمود. معمولاً اختلال وسواس زمينه ژنتيكى دارد و كودكانى كه يكى از اعضاى خانواده شان دچار چنين اختلالاتى باشد، احتمال ابتلاى به وسواس فكري_ عملى بيشتر است. معمولاً نشانگان اختلال وسواس به ندرت به يك باره شروع مى شوند. ساير اختلالاتى كه معمولاً همراه با اختلال وسواس فكرى _ عملى پديد مى آيند، عبارتند از: اختلالات اضطرابى، افسردگى، اختلالات مربوط به كمبود توجه، بيش فعالى، اختلالات مربوط به يادگيرى، اختلالات رفتارى (مثل ناخن جويدن، تيك هاى عصبى، خارش پوست).
• روش هاى درمان اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان و نوجوانان
پژوهش هاى مختلف نشان مى دهند كه بهترين نوع درمان اختلال وسواس در كودكان استفاده از روش هاى رفتاردرمانى و در مواردى توام با دارودرمانى است. بر طبق اين روش ها، ابتدا رفتاردرمانگر، كودك را تشويق مى كند تا افكار و آئين هاى وسواسى خود را به طور دقيق و جزءبه جزء شرح دهد، تا او بتواند اجزاى كليدى اين رفتارها را شناسايى كند. آنگاه از او مى پرسد كه انجام دادن كدام يك از رفتارهاى وسواسى اش ضرورى نيست و آيا مى تواند بدون آن كه نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهايش صرف نظر كند. در اين مرحله درمانگر، ضمن پذيرش حالات، افكار و رفتار كودك، سعى مى كند به او بفهماند كه هر فردى ممكن است در مواردى دچار خشكى رفتار و اشتغالات ذهنى وسواسى شود كه به دلايل نامفهومى مدام آنها را تكرار مى كند. هدف او از اين كار آن است كه تا حدود زيادى آئين ها و افكار وسواسى كودك را متزلزل كند تا حدى كه رفته رفته بتواند گام هاى موثرى براى حذف اين گونه رفتارها بردارد. گروه ديگرى از رفتاردرمانگران كه روش هاى خود را بر پايه ديدگاه شناخت درمانى استوار كرده اند نيز براى درمان اختلال وسواس در كودكان و نوجوانان سعى مى كنند ابتدا به كودك بياموزند كه چگونه مى تواند احساسات و افكارش را درباره فكر و عملى كه انجام مى دهد، تغيير دهد. براى مثال، اگر كودكى وسواس دست شستن دارد، از او مى خواهند كه دست هايش را كثيف كند (مثلاً گل آلود، چرب، خميرى، ماسه اى و...) و سعى كند بدون آن كه چندين بار دست هايش را بشويد به بازى خود ادامه دهد و فقط در انتهاى بازى دستش را بشويد. در اين روش، تغيير نگرش كودك درباره كثيفى و آلودگى مدنظر است و اين كه او بتواند به خود بقبولاند كه خمير نوعى وسيله بازى براى كودكان است كه از مواد بهداشتى درست شده است و لزومى نيست در حين خميربازى چندين بار دست هايش را بشويد. روش هاى درمان رفتارى زمانى كه اعضاى خانواده هم درگير حل مشكل شوند، بهترين شيوه درمان محسوب مى شود. طبق نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتارى، كودكانى كه براى درمان خود از اين گونه شيوه ها استفاده مى كنند، نياز به حمايت، همكارى و مشاركت تمام اعضاى خانواده دارند. در حقيقت، درصد بهبودى كودك بدون همراهى خانواده خيلى كم مى شود، زيرا شيوه هاى درمان شناختى رفتارى اغلب با قدرى اضطراب و نگرانى توام هستند كه اگر حمايت روانشناس، والدين و اعضاى خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود كودك را به تاخير مى اندازد. به همين دليل بهتر است به روان درمانگرى مراجعه شود كه حمايت و پشتيبانى لازم را از كودك بنمايد.
• كمك هاى والدين و اعضاى خانواده
زمانى كه كودكى دچار مشكل وسواس مى شود، مادر و پدر او بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه كودك گناه و تقصيرى ندارد. وقتى آنان قصد درمان و بهبودى بيمارى فرزندشان را دارند، بايد از هر جهت كودك را مورد حمايت خود قرار دهند. والدين بايد سعى كنند آگاهى هاى خود را در زمينه نوع بيمارى فرزندشان بالا ببرند و انتظارات و خواسته هايى در حد توان كودك از او داشته باشند. آنها بايد بدانند كه چنانچه همراه و مشفق كودك باشند، روند درمان او روزبه روز تسريع خواهد يافت و رفتارها و افكار آزاردهنده كودك نيز به تدريج از بين خواهند رفت. مادر و پدر بايد بتوانند كمترين بهبودى كودك را تشخيص دهند و او را مورد تشويق و حمايت خود قرار دهند. در نظر داشته باشيد هيچ كودك وسواسى اى بدون داشتن والدينى مضطرب، پريشان و مبتلا به اختلالات عصبى وجود ندارد. تمام اعضاى خانواده بايد نسبت به اين موضوع حساس و هوشيار باشند. آنان بايد تا حد امكان شرايط را براى كودك آرام و عادى نگه دارند تا او بتواند مشكلات و سختى هاى درمان را راحت تر تحمل كند. خانه اى پرتنش و اضطراب هيچ گاه نمى تواند به كودك كمك كند تا با نگرانى و تشويش ناشى از شيوه هاى درمانگرى مقابله نمايد.

دانه کولانه 03-24-2009 02:13 AM

جيغ زدن كودک - جیغ زدن در کودکان
 
جيغ زدن كودک - جیغ زدن در کودکان

نوزاد از موقع تولد براي تأمين نيازهاي خود يا بيان مشكلات خود فقط گريه مي‌كند بتدريج حرف مي‌زند و با بيان كلمات نيازي خود را بيان مي‌كند. بعضاً مشكلات جسمي، مسائل شنوائي يا بيماريهاي كودك ممكن است با بي‌قراري، گريه كردن ممتد، جيغ زدن‌هاي طولاني باشد. اين يك وسيله براي ارتباط با محيط و ابزار نياز يا مطرح كردن خود است. خشونت در كودكان يا پرخاشگري ممكن است باعث ايجاد اختلالات رواني و يا پرخاشگري شود. در مسير تكامل تكلم در كودكان ممكن است اختلالات شنوائي نيز با جيغ زدن همراه باشد. چرا كه كودك نمي‌تواند نيازهاي خود را در مسير عادي ابراز كند نمي‌تواند با كلمات بيان كند و با جيغ زدن جلب توجه مي‌كند. چنانچه جيغ زدنهاي كودك باعث جلب توجه و توجه بيشتر به كودك شود او شرطي مي‌شود و سعي مي‌كند خواسته‌هاي خود را با جيغ زدن به اطرافيان تحميل كند.

بسياري از بيماريهاي زمينه‌اي كودك بيماريهاي متابوليك و كلامي و يا اختلالات گوارشي و يا بيماريهاي عصبي و يا اختلالات رواني ممكن است حالت عادي كودك را تغيير داده و منجر به اين شود که ابراز نياز كودك به طرز عادي نباشد. تغذيه كودك خصوصاً در 6 ماه اول با شير بايد براساس نياز كودك باشد. ساعت مشخص براي او در نظر نگيريد هر موقع كه دوست دارد و به هر ميزان كه نياز دارد. بهترين شرايط آن است كه كودك در بغل مادر در شرايط كاملاً آرام تغذيه شود. هر نوع استرس در مادر يا كودك اين شرايط ايده‌آل را مختل كرده و باعث كاهش شير مادر يا اختلال در تغذيه كودك مي‌شود. محركهاي محيطي مثل صداهاي بلند حتي صداي زنگ تلفن، يا بازي با كودك در ضمن شير خوردن باعث اختلال در تغذيه او مي‌شود.

زمان شير خوردن كودك از پستان مادر بهترين زمان تبادل عواطف بين مادر و كودك است و اين زماني است كه مادر با كودك خلوت كرده و بهترين و عميق‌ترين عواطف انساني در پاكترين پيوندها مبادله مي‌شود. هر چه آرامش بيشتري در اين زمان بين مادر و كودك باشد ميزان شير دهي و طول مدت شيردهي بيشتر است كودكاني كه مادران در ضمن شير دهي آرامش بيشتري داشته باشد از آرامش بيشتري برخوردار هستند و راحت‌تر شير مي‌خورند، مسلماً رشد بهتري خواهند داشت. بعضي از كودكان به محض شروع تغذيه با شير مادر دفع مدفوع دارند و با كوچكترين تحريك گوارشي ممكن است دفع مدفوع نيز تحريك شود
.

كودكاني كه شير مادر مي‌خورند ممكن است 7-8 مرتبه در روز دفع مدفوع داشته باشند بعضاً اين مدفوع آبي و حتي ممكن است سبز رنگ باشد و يا ممكن است همراه با زورزدن و بيقراري باشد اين واكنشها طبيعي است و مشكل خاص براي كودك ايجاد نمي‌كند بعضاً ممكن است تعداد دفعات دفع مدفوع كودك كم شود تا هفته‌اي يك بار دفع داشته باشد دربچه‌هاي كه شير مادر مي‌خورند اين مسئله نيز ممكن است طبيعي باشد. دفع مدفوع در اين حالت ممكن است با زور زدن، قرمز شدن صورت و كمي بي‌قراري باشد چنانچه دفع كودك به همين شكل باشد و مشكل حادي ايجاد نكند غير عادي نيست خصوصاً در 6-3 ماده اول اين واكنشها همراه دفع طبيعي است و داروي خاصي لازم نيست.

رزیتا 09-24-2009 03:16 PM

بهداشت و سلامت روان و جسم کودکان
 
بهداشت و سلامت روان و جسم كودكان



کودکان به غذاي خوب ، خواب کافي ، فضاي مناسب براي بازي و مراقبت هاي پزشکي نيازمندند. اگر اين امکانات براي بچه‌ها فراهم شود ، آن‌ها مي‌توانند زندگي خوبي را شروع کنند و مشکلاتي را که در زندگي با آنها روبرو مي‌شوند ، مانند ، ناراحتي هاي جسماني و مشکلات يادگيري ، کاهش دهند.

بهداشت مطلوب براي بچه‌ها ، قبل از تولد و با مراقبت هاي پيش از زايمان آغاز مي‌شود. مادران باردار ، در طول دوره بارداري حتماً بايد به پزشک يا درمانگاه مراجعه کنند ، غذاهاي مقوي بخورند ، از مصرف الکل ، توتون و مواد مخدر بپرهيزند و استراحت کافي داشته باشند. زنان بارداري که از مراقبت هاي پزشکي مناسبي برخوردار نيستند ، شانس تولد بچه هايي با ويژگي هاي زير را افزايش مي‌دهند :

о هنگام تولد وزن کمي دارند و امکان اين که در طول زندگي با مشکلات جسمي و ناتواني در يادگيري روبه رو شوند ، زياد است.

о دچار آسم هستند.

о عقب افتادگي ذهني دارند.

о داراي مشکلات گفتاري و زباني هستند.

о قدرت تمرکز ذهني ندارند .

о بيش فعالند.

کودکان ، بعد از تولد نيز بايد از بهداشت مناسب برخوردار باشند. يک رژيم غذايي خوب مي‌تواند در اين زمينه بسيار مؤثر باشد. بچه هاي که در سنين مدرسه هستند ، اگر غذاي خوب و مقوي مصرف کنند ، تمرکز بهتري در کلاس درس خواهند داشت. غذاي آن‌ها بايد شامل اين مواد باشد : انواع نان ، غلات ، ميوه ، سبزيجات ، گوشت ، مرغ ، ماهي و يا جانشين آن‌ها ( مانند : تخم مرغ ، لوبيا و نخود خشک شده ) ، شير ، پنير و ماست . بهتر است ، از خوردن چربي و شيريني زياد بپرهيزند. معمولاً بچه هاي 2 تا 5 ساله مي‌توانند غذاهايي را مصرف کنند که بزرگ ترها مي‌خورند ؛ البته در حجم کم تر.

بچه های پیش دبستاني ، به طور مرتب ، به معاينات پزشکي ، دندانپزشکي و واکسيناسيون نيازمندند. مراقبت هاي پزشکي به صورت دائمي به اندازه زماني که بچه‌ها بيمار يا دچار صدمه جسماني شده اند ، اهميت دارد.

واکسيناسيون کودکان از حدود 2 ماهگي شروع مي‌شود و آن‌ها را از ابتلا به 9 بيماري : سرخک ، اوريون ، سرخجه ، ديفتري ، کزاز ، سياه سرفه ، آنفلوانزا ، فلج اطفال و سل مصون مي‌سازد. اين بيماري‌ها ، مي‌توانند صدمات جبران ناپذيري به رشد ذهني و جسمي کودکان وارد آورند . معاينه دندان هاي کودکان نيز حداقل از 3 سالگي آغاز مي‌شود و بايد به طور مرتب ادامه يابد.

ايجاد فرصت هايي براي ورزش و رشد هماهنگ بدني ، براي بچه هاي پيش دبستاني ، اهميت خاصي دارد. آن‌ها همچنين براي تقويت ماهيچه هاي بزرگ بدن ، به تمرين هايي مانند : پرتاب توپ ، دويدن ، جهيدن ، بالا رفتن و حرکات موزون نياز دارند. تمرين هايي که براي تقويت ماهيچه هاي کوچک بدن ، به خصوص ماهيچه هاي دست‌ها و انگشتان توصيه مي‌شود ، عبارتند از : نقاشي با مداد رنگي ، درست کردن پازل ، کار با قيچي و باز و بسته کردن زيپ لباس ها.

مهد کودک؛ محل مناسبي براي پرداختن به اين قبيل کارها و کسب مهارت است .

والدين که بچه هاي معلول دارند ، به محض برخوردن با هر گونه مشکلي ، بايد خيلي زود به پزشک مراجعه کنند. رسيدگي به موقع به اين بچه‌ها ، به رشد استعدادهاي آن‌ها کمک مي‌کند.

رزیتا 09-24-2009 03:24 PM

آمادگی اجتماعی و عاطفی
 
آمادگي اجتماعي و عاطفي

بچه‌ها معمولاً هنگام ورود به مدرسه بسيار هيجان زده هستند. آن‌ها در مدرسه با محيطي روبه رو مي‌شوند که با محيط خانه يا حتي محيط پيش دبستان فرق دارد.

در مدرسه بچه‌ها مجبورند در گروه هاي بزرگ کار کنند و با بزرگسالان جديد و بچه هاي ديگر کنار بيايند . آن‌ها بايد توجه و محبت معلم خود را با بچه هاي ديگر تقسيم کنند. برنامه روزانه آن‌ها نيز فرق مي‌کند. اغلب بچه‌ها ، مدرسه را با مهارت‌ها ي اجتماعي و بلوغ عاطفي آغاز نمي کنند. اين مهارت‌ها را مي‌توان با دقت و تمرين کافي آموخت. اگر از قبل فرصت هايي براي رشد برخي ويژگي‌ها در بچه‌ها فراهم شده باشد ، آن‌ها شانس بيش تري براي کسب موفقيت در مدرسه دارند. اين ويژگي‌ها عبارتند از :

*اعتماد به نفس : بچه‌ها بايد بياموزند ، نسبت به خود احساس خوبي داشته باشند و باور کنند مي‌توانند موفق شوند. بچه هايي که اعتماد به نفس بالايي دارند ، وقتي دست به کاري جديد مي‌زنند و بار اول موفق نمي شوند ، دست از تلاش بر نمي دارند.

*استقلال : بچه‌ها بايد بياموزند ، کارهايشان را خود انجام دهند.

*انگيزه : بچه‌ها بايد خواهان يادگيري باشند و در آن‌ها انگيزه براي درس خواندن ايجاد شود.

*کنجکاوي : بچه‌ها ذاتاً کنجکاوند و براي به دست آوردن فرصت هاي بيش تر يادگيري ، بايد همان طور کنجکاو باقي بمانند.

*پشتکار : بچه‌ها بايد يادبگيرند ، کاري را که شروع کرده اند ، تمام کنند.

*همکاري : بچه‌ها بايد بتوانند با بچه هاي ديگر سازگار شوند ، معناي همکاري را بفهمند و نوبت را رعايت کنند.

*خويشتن داري : بچه‌ها در دوره پيش دبستاني بايد بفهمند که بعضي از رفتارها ، مانند ضرب و شتم ، ناشايست هستند و بياموزند که براي نشان دادن عصبانيت ، راه هاي خوب و بد وجود دارد.

*همدلي : بچه‌ها بايد ديگران را دوست داشته باشند و ياد بگيرند به احساسات آنان اهميت بدهند. والدين حتي بيش از مدرسه و مراکزي که وظيفه مراقبت از بچه‌ها را دارند ، مي‌توانند به بچه‌ها درس همدلي بياموزند.

اگر مايليد فرزندان شما چنين ويژگي هاي مثبتي پيدا کنند ، توصيه هاي زير را به کار بنديد :

• مهم نيست چگونه ، اما بچه‌ها بايد حس کنند که شما از آن‌ها مواظبت مي‌کنيد:

بچه‌ها از آنچه از ديگران مي‌بينند يا مي‌شنوند ، تقليد مي‌کنند . اگر والدين ورزش کنند يا غذاي کافي بخورند ، بچه‌ها بيش تر تمايل پيدا مي‌کنند اين کار‌ها را انجام دهند. در صورتي که والدين با ديگران با احترام رفتار کنند ، بچه‌ها نيز ياد مي‌گيرند به ديگران احترام بگذارند و اگر والدين در کارها مشارکت داشته باشند ، بچه‌ها مي‌آموزند به خواسته هاي ديگران نيز توجه کنند.

• نسبت به مدرسه و يادگيري نگرش مثبت داشته باشيد :

هر کودکي که پا به عرصه وجود مي‌گذارد ، محتاج کشف و يادگيري است. اگر پدر و مادر خواهان پرورش اين ويژگي‌ها در کودک خود هستند ، بايد کنجکاوي اورا تحريک کنند. نشان دادن علاقه به آنچه کودکان انجام مي‌دهند ، سبب مي‌شود ، آن‌ها از دستاوردهاي خود احساس رضايت کنند.
اگر والدين نسبت به رفتن فرزندشان به مدرسه هيجان زده باشند ، بچه‌ها نيز دچار اضطراب مي‌شوند. هنگامي که فرزند شما مي‌خواهد وارد مهدکودک شود ، سعي کنيد راجع به جاذبه هاي مدرسه با او صحبت کنيد . با او درباره فعاليت هاي هيجان انگيزي که در مدرسه انجام مي‌شود ، مانند گردش هاي علمي و کارهاي هنري سرگرم کننده ، سخن بگوييد و سعي کنيد با علاقه و اشتياق زياد درباره آنچه که او در مدرسه خواهد آموخت ، مانند : خواندن ، نوشتن ، اندازه گيري کردن و وزن کردن ، حرف بزنيد.

• براي فرزند خود ، فرصت هايي براي تمرين و تکرار فراهم کنيد: سينه خيز رفتن ، اداي کلمات جديد و يا حتي نوشيدن يک فنجان چاي ، نياز به تمرين دارد. بچه‌ها نه تنها از تکرار کارها خسته نمي شوند ، بلکه با انجام دوباره کارها آن‌ها را ياد مي‌گيرند و اعتماد به نفس لازم را براي انجام کارهاي جديد پيدا مي‌کنند.

• در زندگي فرزندتان نظم و انضباط مناسبي برقرار کنيد: همه بچه‌ها تا اندازه اي به محدوديت نياز دارند. معمولاً بچه هايي که والديني منضبط و در عين حال با محبت دارند ، از نظر مهارت هاي اجتماعي بهتر و عملکرد شان در مدرسه مثبت تر از بچه هايي است که والدين شان ، آن‌ها را زياد محدود مي‌کنند يا کاملاً آزاد مي‌گذارند. در اين رابطه توصيه هاي زير ضروري به نظر مي‌رسند :

* در ضمن اين که فعاليت هاي بچه‌ها را هدايت مي‌کنيد ، از ايجاد محدوديت هاي غير ضروري و تسلط بر اوضاع بپرهيزند.

* هنگامي که از فرزند خود مي‌خواهيد کاري را انجام دهد ، برايش دلايل کافي بياوريد. براي مثال ، بگوييد : لطفاً اسباب بازی ات را از روي پله‌ها بردار ، چون ممکن است پاي کسي به آن بر خورد کند و پرت شود. نه اين که بگوييد : اين کار را انجام بده ، چون من مي‌گويم .

* به صحبت هاي فرزند خود گوش دهيد تا به خواسته هاي او پي ببريد و اين که آيا به کمک خاصي نياز دارد يا نه ؟

* موقع عصبانيت ، عشق و علاقه و احترام خود را نسبت به فرزندتان نشان دهيد. از کار او انتقاد کنيد، نه از خودش . مثلاً بگوييد : من دوستت دارم ، اما اين صحيح نيست که روي ديوارها نقاشي بکشي . وقتي اين کار را انجام مي‌دهي ، من عصباني مي‌شوم.

* به فرزندتان در انتخاب راه و حل مشکلات کمک کنيد. شما ممکن است از فرزند 4 ساله خود بپرسيد : چه کار کنيم که ديگر کسی به اسباب بازي هاي تو دست نزند ؟

* مثبت نگر و مشوق کودک خود باشيد. او را به خاطر کار نيک تشويق کنيد. لبخند رضايت و تشويق شما ، بيش تر از تنبيه هاي سخت ، رفتار خوب را در کودکان شکل مي‌دهد.

* اجازه دهيد بچه‌ها خيلي از کارها را خودشان انجام دهند : کودکان به مراقبت زيادي نياز دارند ، ولي کم کم ياد مي‌گيرند که با انجام کارهايي مانند ، پوشيدن لباس و مرتب کردن اسباب بازي هاي خود ، مستقل شوند و اتکا به نفس خود را تقويت کنند. بسيار اهميت دارد که در هر کاري به جاي آن‌ها تصميم گيري نکنيد و اجازه بدهيد خودشان تصميم بگيرند. به ياد داشته باشيد ، فقط زماني به آن‌ها حق تصميم گيري بدهيد که يک راه بيش تر وجود نداشته باشد.
فرزندان خود را تشويق کنيد با بچه هاي ديگر بازي کنند و درکنار بزرگ ترهايي بمانند که از اعضاي خانواده آن‌ها نيستند. بچه هاي پيش دبستاني به خصوص به اين فرصت هاي اجتماعي بيش تر نياز دارند تا ياد بگيرند که چگونه از ديد ديگران به مسائل نگاه کنند. اگر بچه‌ها قبلاً تجربياتي از برخورد و نشست و برخاست با بزرگسالان وبچه هاي ديگر داشته باشند، با معلمان و همکلاسي هاي خود سازگاري بيش تري خواهند داشت.

رزیتا 09-25-2009 12:40 AM

من ‌خجالت ‌مي‌كشم...
 
من ‌خجالت ‌مي‌كشم...

مي‌توان گفت پديده كمرويي فوق‌العاده فراگير است و به دلايل مختلف درصد قابل توجهي از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان هر جامعه دچار كمرويي و چنين ناتواني‌ها و معلوليت‌هاي اجتماعي هستند. كمرويي نزد كودكان به مراتب بيشتر از بزرگسالان است.

مي‌توان گفت پديده كمرويي فوق‌العاده فراگير است و به دلايل مختلف درصد قابل توجهي از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان هر جامعه دچار كمرويي و چنين ناتواني‌ها و معلوليت‌هاي اجتماعي هستند. كمرويي نزد كودكان و نوجوانان به مراتب بيشتر از بزرگسالان است.

رفتار گوشهگيري يا انزواطلبي به عنوان يكي از مشكلات عمده در كودكان و نوجوانان محسوب مي‌شود و متاسفانه به علت آن كه براي مدرسه يا اطرافيان ايجاد دردسر و مشكل نميكند، دير شناخته و گاه كودك كمرو به عنوان فردي مودب و بي‌دردسر از طرف نزديكان معرفي مي‌شود و هنگامي كه با معلمان يا خانواده در خصوص مشكلات رفتاري پرسيده مي‌شود، كمتر اين كودكان را معرفي مي‌كنند و در نتيجه شناخت و درمان آنها به تاخير مي‌افتد و زماني متوجه مشكل مي‌شوند كه كار درمان سخت‌تر و وضعيت كودكان حادتر شده است.

از نظر روان‌شناسان و متخصصان بهداشت رواني، كمرويي و انزواطلبي از مشكلات جدي كودكان است. كمرويي شديد ويژگي شخصيتي پردردسري است.


رزیتا 09-25-2009 12:42 AM

نشانه‌هاي كمرويي در كودكان
 
نشانه‌هاي كمرويي در كودكان

در كمرويي شديد كودك از تماس با افراد و شركت در گفتارهاي اجتماعي پرهيز مي‌كند. علايق ذهني و عاطفي كودك نسبت به محيط خارج كم مي‌شود. اين دسته از كودكان يا نوجوانان معمولا از داشتن دوست محروم هستند، يا تك‌دوست و بسيار به او وابسته‌اند و به طور كلي از بودن در كنار هم سن‌هاي خود لذت نمي‌برند و به فعاليت‌هايي كه بچه‌هاي ديگر در آن شركت داشته باشند، علاقه‌اي نشان نمي‌دهند و بازي در تنهايي را به جمع ترجيح مي‌دهند.
اين كودكان و نوجوانان احساس بي‌كفايتي مي‌كنند و به دنياي درون خود پناه مي‌برند و بيش از حد متواضع هستند و حتي اگر با مساله‌اي مخالف باشند، جرات بيان مخالفت با نظرات خود را ندارند. اين افراد نسبت به مسائل اطراف خود حساسيت بيش از حدي دارند و اگر مساله‌اي مخالف‌ نظر آنها باشد يا مجبور به شركت در كار جمعي باشند، در گوشه‌اي كز مي‌كنند و با كسي حرف نمي‌زنند و گاه هنگام شدت ناراحتي، ناخن‌هاي خود را مي‌جوند.

رزیتا 09-25-2009 12:44 AM

اثرات كمرويي بر كودكان
 
اثرات كمرويي بر كودكان

كمرويي شديد، قدرت مبارزه براي گرفتن حق را از انسان مي‌گيرد و آدم كمرو اجازه مي‌دهد هر كس صدايش بلندتر و انصافش كمتر است، حق او را ضايع كند. چنين شخصي چون معمولا قادر نيست عقايد خود را بدرستي بيان كند، بي‌عرضه و احمق به نظر مي‌رسد.

انسان‌هاي كمرو با آن كه نياز عاطفي شديد دارند، در تمام مدت عمر بي‌يار و ياور مي‌مانند.

اگر كمرويي ادامه يابد و عواملي نيز آن را تشديد كنند، طفل دچار عقده خودكم‌بيني مي‌شود و در طول زندگي ناموفق خواهد بود.

كودكاني كه كمرو بار مي‌آيند، بتدريج احساس خود ارزشمندي‌شان به حداقل مي‌رسد و عزت نفس آنها از بين مي‌رود.

در نتيجه اين امور انگيزه ايشان براي انجام كارها به حداقل كاهش مي‌يابد و لذا دچار شكست‌هاي پياپي مي‌شوند و مواجه شدن با تجارب تلخ و ناموفق سبب استمرار حالت كمرويي در اين گونه كودكان مي‌شود.

رزیتا 09-25-2009 12:45 AM

علل كمرويي در كودكان
 
علل كمرويي در كودكان

معمولا كودكان شديدا كمرو داراي پدر و مادر كمرو و خجالتي هستند. به همين دليل فرصت‌ها و روابط كمتري براي ملاقات و معاشرت با ديگران داشته‌اند.

بخشي از اين ويژگي ارثي و بخش عمده آن محيطي است. كمرويي براي كودك 12 ماهه‌اي كه خود را پشت چادر مادرش مخفي مي‌كند يا پسربچه 3 ساله‌اي كه از بودن با كودكان ديگر خجالت مي‌كشد، بسيار طبيعي است. اعتماد نداشتن به خود و احساس حقارت نيز يكي از مهم‌ترين عوامل كمرويي است.

كمرويي پديده‌اي ارثي نيست كه از پدر و مادر به كودك منتقل شود، بلكه والدين كمرويي را در خانواده به كودك مي‌آموزند. آموزش كمرويي از طريق اضطراب و كمرويي پدر و مادر يا تنبيه و تهديد كردن كودكان انجام مي‌گيرد.

از سوي ديگر، كمال‌جويي پدر و مادر نيز كودك را به طرف كمرويي سوق مي‌دهد. يعني برخي پدران و مادران به دليل كمال‌جويي خود نمي‌گذارند كودكانشان مهارت‌هاي لازم را كسب كنند.

محروميت از محبت، نقص عضو يا بيماري‌هاي ديگر جسماني، شكست‌هاي متعدد در زندگي، تحقير كودك جلوي جمع و نداشتن معيارهاي خاص را نيز مي‌توان به عنوان علل اين مشكل به شمار آورد كه در صورت استمرار آن كودك دچار افسردگي يا اسكيزوفرني مي‌شود.

از علل ديگر كمرويي كودكان مي‌توان به غلبه و سلطه غم و اندوه بر آنان به علت فقدان غريزي از دست رفته، تنگدستي و فقر خانواده مخصوصا براي كودكان تيزهوش، احساس گناه غيرقابل جبران يا فوقالعاده شرم‌آور براي برخي از آنان، ضعف جسمي و مخصوصا نقص و نارسايي عضوي كه موجب شرمساري گردد، خودپرستي، خودخواهي و كبر، به گونه‌اي كه ديگران او را داخل آدم به حساب نياورند، ضعف تحصيلي و عدم پذيرش در خانه، مدرسه يا در ميان جمع وجود حسادت يا كينه‌اي ريشه‌دار در كودك، وجود ترس و احساس ناامني بسيار از جهات مختلف، وجود پاره‌اي از بيماري ناشي از تعادل نداشتن ترشح برخي غده‌هاي درون‌ريز چون غده تيروئيد، ناراحتي از زندگي و از جريان‌هاي خانواده و بخصوص درگيري والدين و وضع نابسامان آنها در برخوردها و دعواها.

رزیتا 09-25-2009 12:47 AM

چگونه مي‌توان از كمرويي كودكان پيشگيري كرد؟
 
چگونه مي‌توان از كمرويي كودكان پيشگيري كرد؟

- به طور كلي، هنگامي كه با فرزندتان صحبت مي‌كنيد، به چشمانش نگاه كنيد تا او نيز جرات نگاه كردن پيدا و اعتماد به نفس كسب كند.

- كودك هنگامي مي‌تواند بخوبي سخنش را بگويد كه مادر گوش‌هايش را در اختيار او قرار دهد و با دقت به تمام حرف‌هايش گوش كند؛ زيرا اين امر نيز در جلوگيري از كمرويي بسيار موثر است.
انسان‌هاي كمرو با آن كه نياز عاطفي شديد دارند، در تمام مدت عمر بي‌يار و ياور مي‌مانند.
اگر كمرويي ادامه يابد طفل دچار عقده خودكم‌بيني مي‌شود و در طول زندگي ناموفق‌خواهد بود.

- مهارت‌هاي اجتماعي مثل: ورزش، نقاشي، طراحي، قصه‌گويي و لطيفه‌گويي نيز در تقويت روحيه كودك و پيشگري از كمرويي اثرات فراوان دارد.

- اگر پدر و مادري مي‌بينند كه كودكشان خجالت ميكشد، لازم نيست او را وادار كنند كه در ميان مهمانان صحبت كنند و يا به زور براي خاله جان شعر بخوانند! اين عمل سبب ميشود كودك در اتاقش مخفي شود، گريه كند و كلا از جمع گريزان باشد و در مهماني‌هاي آينده در جمع شركت نكند.

- هنگامي كه مهماني به خانه شما مي‌آيد، مانع ديدار فرزندتان با آنها نشويد و اجازه بدهيد با آنها معاشرت كند.

- هرجا مناسب است، فرزندتان را همراه خود ببريد تا احساس كند او را به حساب مي‌آوريد.

- او را تشويق كنيد تا حرف‌هايش را با صداي بلند بزند و هنگامي كه مي‌خواهد كاري انجام بدهد، بدون آن كه چندان دخالتي در كار او بكنيد، كمكش كنيد.

- انجام بعضي كارها را بايد به او محول كنيد.

- كودك و نوجوانان را بايد تشويق به صحبت كردن كرد. مثلا حرف زدن با عروسك، خواندن انشاء، بازگويي خاطره‌هاي سفر، شرح يك بازي و آنچه در مهماني گذشت.

- نقاط مثبت او را مورد تشويق قرار دهيد.

- هرگز نبايد كودك را به دليل كمرويي تمسخر يا تنبيه كرد.

- تجربه موفقيت‌آميز در يك فعاليت گروهي براي اين گونه كودكان مي‌تواند آغاز بسيار خوبي باشد.

- معلمان عزيز با درگير كردن اين كودكان در فعاليت‌هاي اجتماعي هر چه بيشتر در مدرسه و اجتماعي كردن اين كودكان كوشش كنند.

- زمينه‌سازي براي گردش و تفريح و پيك‌نيك با افرادي كه به او خيلي نزديكند، مخصوصا از خويشاوندان.

- ايجاد فضايي با محبت و انس و تفاهم و شور و شوق در محيط خانواده.

- از ميان بردن عواملي كه زمينه‌ساز كمرويي شده است. مثل تحقير، شرمسار كردن و احساس گناه كردن.

در كل توصيه مي‌شود اگر كودك سر از انزوا درآورده و در گوشه‌اي كز كرده است، والدين بايد با او بجوشند و با ايجاد شور و شوق و نشاط در زندگي او را به ميان خود بكشند و با او گرم بگيرند.

پديده كمرويي به عنوان يك معلوليت اجتماعي، چنانچه بموقع تشخيص داده و درمان نشود، ممكن است آثار نامطلوبي داشته باشد و رشد شناختي، عاطفي و رواني و اجتماعي كودك را به طور جدي تحت تاثير قرار خواهد داد.

رزیتا 10-23-2009 04:24 PM

نحوه برخورد با کابوس کودکان
 
نحوه برخورد با کابوس کودکان

مقدمه

در این حالت کودک به علت دیدن خوابهای ترسناک از خواب بیدار می‌شود و اغلب بخشی از خوابی که موجب ترس وی شده و یا تمامی آن را به یاد می‌آورد. در این زمان کودک اکثرا در رختخواب خود می‌نشیند و فریاد می‌کشد و یا گریه می‌کند و یا به طرف اتاق خواب و تخت والدین می‌آید و از آنها تقاضای کمک می‌کند. گاهی هم ممکن است کودک دچار وحشت شبانه در خواب شود و با صدای بلند در خواب داد بکشد و گریه کند اما از خواب بیدار نشود.
علل کابوس

علل و موجبات اصلی کابوسها ممکن است بر اثر رویدادها و مسائل ترسناکی باشد که کودک در طی روز در تلویزیون می‌بیند یا در داستانها و کتابها می‌خواند و یا اطرافیان تعریف می‌کنند و یا اصولا مسئله‌ای باشد که کودک خود شخصا با آن رو به رو است مانند: دعواها ، مشکلات احساسی و در بچه‌های بزرگتر مشکلات در مدرسه و شاید سختی تکالیف درسی و غیره. همچنین کابوسهای کودک می‌تواند تاثیراتی از اعمال روزانه باشد، یک روز فشرده و سخت می‌تواند باعث کابوس هنگام خواب شود.

البته خوابهای وحشتناک می‌تواند از تخیل کودک هم شکل بگیرد بدون اینکه معنای خاصی داشته باشد. در بچه‌های کوچک این خوابها قسمتی از رشد آنهاست و وقتی از خواب می‌پرند بلافاصله به خواب می‌روند و در فردا آن روز چیزی به یاد نمی‌آورند. هر کابوسی به این معنی نیست که مسئله‌ای وجود دارد. در کودکان تب ، مریضی ، زیاد یا دیر خوردن غذا می‌تواند نقش مهمی در کابوس داشته باشد.
نحوه برخورد والدین با کابوس

نحوه بر خورد والدین هنگام دیدن خوابهای وحشتناک به این گونه است که: هنگامی که کودکی در دل شب فریاد کشید، بی آن که از خواب بیدار شود، باید او را نوازش کرد و آرام در گوشش لالایی نجوا کرد و در این هنگام نباید کودک را حتی‌الامکان از خواب بیدار کرد. اما زمانی که کودکتان از صدای فریاد خودش بیدار شد، همچنان وحشت زده و ترسیده است او را در آغوش بگیرید و یک لیوان آب به او بدهید و او را نوازش کنید و با صدای آهسته برایش تعریف کنید که این فقط یک خواب بود و گذشت، آنچه که دیدی همه در خواب بود.

حتی اگر کودک معنی واژه رویا را هنوز یاد نگرفته باشد، طنین آرام بخش صدایتان او را تسکین خواهد داد و به او خواهد فهماند که آنچه که دیده واقعیت نداشته است، و اگر کودک باز هم بی‌قراری کرد می‌توان چراغ را روشن کرد و گفت بیا به دنبال آن چیزی که می‌ترسی بگردیم و یا به او بگوییم چراغ را برایت روشن می‌گذارم. البته امکان دارد که در بعضی موارد ، صحنه‌هایی از آن کابوس وحشتناک در ذهنش دوباره تکرار شود و از ترس اینکه دوباره آن منظره‌های وحشتناک را ببیند از رفتن به رختخواب امتناع ورزد، توصیه‌ای که در این زمان وجود دارد این است که موضوع خوابی را که کودک عنوان می‌کند را به شکل دیگری به پایان برسانیم به این شکل که مثلا اگر خواب اژدها را دید به او بگوییم که در انتها تو شمشیری داشتی و اژدها را کشتی.

سعی کنید وقتی کودک خواب ترسناک می‌بیند و به طرف تخت شما می‌آید او را به تخت خودش باز گردانید چون بعدا خیلی مشکل است که شبهای بعد در اتاق خودش به خواب رود و سعی کنید پیش کودک تا به خواب رفتن وی بمانید و بعد اتاق او را ترک کنید. هنگامی که احساس می‌کنید دیدن کابوس در کودکتان به علت این است که ذهنش مشغول مسئله‌ای است باید دقت کنید که چه چیزی در زندگی کودک تغییر یافته است. البته باید از خود کودک کمک گرفت و یک سئوال باز و دقیق پرسید مثلا دیشب چه خوابی دیده بودی؟ یا دقیقا از چه چیزی می‌ترسی؟ و بگذاریم خودش تعریف کند و سعی کنیم بین صحبتهایش حرف نزنیم با دقت گوش کنیم.

زیرا کودک با این عمل ما احساس خواهد کرد که وی را درک می‌کنیم. البته در کودکانی که کوچکتر هستند نباید انتظار داشته باشیم که خوابشان را واضح بتوانند بیان کنند زیرا کودکان در سنین پائین نمی‌توانند دقیقا خوابی را که دیده‌اند به روشنی برای دیگران تعریف کنند و فقط ممکن است یک لغت بگویند مثل: زن بد جنس یا سگ بزرگ. در این صورت باید به آنها گفت که در واقعیت و در اتاق او چیزی وجود ندارد و می‌توان به همراه کودک همه جای خانه را جستجو کرد.
پیشگیری

شبها سعی کنید همیشه یک چراغ خواب در اتاق کودک روشن باشد و در تاریکی قبل از اینکه کودک به خواب رود به وسایل در اتاق کودک نگاه کنید که بد نمانده باشد مثلا سایه یک صندلی ممکن است برای کودک ایجاد ترس کند. و یا می‌توان یک عروسک به کودک داد و یا در اتاق او آویزان کرد و به او بگویید که این عروسک جلوی خوابهای بد را می‌گیرد.

سعی کنیم کودکان قبل از به خواب رفتن فیلمهای خشن و ترسناک نبینند و یا بازیهای خشن و هیجان انگیز انجام ندهند، سعی کنید قبل از به خواب رفتن کودک برایش قصه بخوانید (البته نه قصه های هیجان انگیز) و یا یک مسئله که برای کودک جالب است برایش تعریف کنید و به او بگویید: امیدوارم امشب در موردش خواب ببینی. شما می‌توانید یک موقعیت روحی خوب و آرامش قبل از خواب ، برای کودکتان ایجاد کنید.


رزیتا 10-23-2009 04:27 PM

با ترس کودکان چه کنیم؟
 
با ترس کودکان چه کنیم؟


مقدمه

بسیاری از والدین با مشکلاتی از قبیل ترس کودک از حیوانات ، ترس از تاریکی ، ترس از غریبه‌ها و... مواجه می‌شوند و واقعا نمی‌دانند که چگونه رفتاری باید در مقابل این ترس‌ها داشته باشند. خیلی از آنها تلاش زیاد می‌کنند تا به کودک خود نشان دهند که ترس او موردی ندارد و هیچ جای ترس وجود ندارد. اما گویا هر چه بیشتر تلاش می‌کنند کودکشان در ترس خود مصمم‌تر می‌شود. در برخورد با چنین ترس‌هایی والدین در اولین گام باید دلایل آنرا مشخص کنند. برخی از این ترس‌ها طبیعی بوده و لازم نیست والدین حساسیت زیادی در مورد آنها نشان دهند و برخی بنا به دلایلی رخ می‌دهند که لازم است در رفع این ترس‌ها مورد توجه قرار گیرند.



http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/i...scycology6.JPG
علل ترس در کودکان

اینکه چرا کودکان می‌ترسند مورد توجه بسیاری از صاحبنظران رشد کودک و روانشناسان بوده است. برخی از محققان عوامل زیستی را به عنوان علت برخی از ترس‌ها عنوان کرده‌اند و برخی دیگر عوامل روان شناختی، عوامل خانوادگی و سایر عوامل را مطرح کرده‌اند. در برخی اوقات ترسی که کودک از خود نشان می‌دهد به یک نیاز روانی ارتباط دارد. مثلا کودکی که ترس از مدرسه را نشان می‌دهد ممکن است از لحاظ روانی وابستگی زیادی به پدر یا مادر خود داشته باشد و ترس او در واقع ریشه در این وابستگی او دارد.

گاهی اوقات یک تغییر در شیوه زندگی مثل تغییر محل سکونت ، جدا شدن از والدین و... به صورت ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت برخی از ترس‌های مشخص و معین کودک می‌تواند ریشه‌های روانشناختی داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخی اوقات این خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود می‌آورد. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاصی را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلا مادری که از عنکبوت می‌ترسد این ترس خود را به کودک منتقل می‌کند. این اتفاق بر اساس فرایند یادگیری صورت می‌پذیرد. بطوری که والدین در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق کودک هستند.

کودکی که نیاز به احساس امنیت دارد با مشاهده رفتار و حالات والدین و خانواده خود شروع به شناسائی محیط ها و موقعیت‌های امن از ناامن می‌نماید. و در این راستا کاملا متکی بر آنهاست. بنابراین آنچه رفتار مادر نشان می‌دهد برای او الگو و اساس رفتارش است. کودک با مشاهده رفتارهای مختلف می‌آموزد که چه چیزی ترسناک است و چه چیزی ترسناک نیست. گاهی اوقات ترس کودک ناشی از شیوه های زیستی غلط والدین است. والدینی که برای وادار کردن کودک به انجام کاری او را تهدید می‌کنند و یا از چیزی می‌ترسانند. مثلا مادر به کودک خود می‌گوید اگر شلوغی کنی می‌روم و دیگر بر نمی‌گردم. یا برای وادار کردن به او خوردن دارو او را از آمپول می‌ترساند. فشار روانی که به این طریق والدین به کودکان خود وارد می‌کنند ، می‌تواند به صورت ترس‌های مختلف خود را بروز دهد. در کودکان ناراحتی‌ها و اضطراب‌های روانی اغلب با مواردی از قبیل ترس و... مشخص می‌شوند.

از جمله عوامل دیگر شرایطی است که کودک در محیط پیرامون ممکن است با آنها مواجه شود، مثل دیدن تصادف دو اتومبیل و دزد و... همینطور است تماشای فیلم‌های ترسناک و وحشت انگیز که با تاثیری که روی قدرت تخیل کودک می‌گذارد موجب وسعت یافتن این صحنه‌ها و شاخ و برگ داده شدن آنها در ذهن کودک می‌شود و ترس و وحشت زیادی را در کودک ایجاد می کند.
چه نوع ترس‌ها به توجه و درمان نیاز دارند؟

در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخی از ترس‌ها در سنین خاصی طبیعی‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین می‌رود. همینطور برای تشخیص ترس‌های غیر عادی باید به نوع ترس نیز توجه داشت.

هر چند گاهی اوقات کودکان از چیزی می‌ترسند ولی این ترس چندان وحشت‌زا نیست و مشکل خاصی در عملکرد روزانه کودک ایجاد نمی‌کند و واکنش ترس در او چندان شدید و ناهنجار نیست. اما زمانیکه نوع ترس کودک غیر عادی است و نیاز به مداخلات درمانی دارد واکنش کودک به عامل ترس بسیار شدید است. کودک بسیار وحشت زده می‌شود و رفتارهایی از خود نشان می‌دهد که اغلب خارج از کنترل دیگران است.
برای درمان ترس در کودکان چه باید کرد؟

روان شناسان برای کاهش ترس‌های کودکان راههای زیادی را توصیه می‌کنند. آنها در وهله اول به والدین توصیه می‌کنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجیل و شتابزدگی آنها در کاهش ترس کودک می‌تواند به جای درمان ، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا بتدریج از بین می‌رود و لازم است والدین با خونسردی و آرامش اقدام به کاهش این ترس‌ها نمایند. توصیه بعدی روان شناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسی که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم. هر چند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیر منطقی و نامعقول به نظر می‌رسد اما خود کودک چنین احساسی ندارد و نمی‌تواند غیر منطقی بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکی نخواهد کرد.

حتی زمانیکه کودک تحت نظر یک متخصص یا روان شناس درمان می‌شود، اگر عامل اصلی ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایده‌ای نخواهد کرد. مثلا زمانیکه خود مادر از تاریکی می‌ترسد، هر چند کودک حمایت‌ها و درمان‌هایی را از روان‌شناس و مشاور خود دریافت می‌کند، اما الگویی که در خانه از رفتار مادر می‌پذیرد الگویی قویتر است که نتایج یک درمان ثمر بخش را از بین می‌برد. بنابراین لازم است علل اساسی ترس کشف و مرتفع شوند.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/i...scycology8.JPG

بازی موقعیت مناسبی است که ترس کودک را از بین ببریم. مثلا کودکی که از آمپول می‌ترسد، می‌توانیم یک بازی خوب ترتیب بدهیم که در آن کودک آمپول زدن را تمرین کند. در مراحل دیگر می‌توان از روشهای خاص رفتار سازمانی که توسط روانشناسان استفاده می‌شود بهره جست. با مراجعه به یک روانشناس و درمان‌های رفتاری او می‌توان اقدام به حل مشکل کودک نمود.
سخن آخر

پدیده ترس هر چند که یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، اما هر گاه به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود می‌آید از حالت عادی خارج می‌شود. این ترس‌ها تحت عنوان ترس‌های مرضی شناخته می‌شوند که هم کودک و هم اطرافیان او را آزار می‌دهند توصیه‌های مناسب روان‌شناسان و استفاده از مداخلات رفتاری در این راستا می‌تواند سودمند باشد.


رزیتا 10-23-2009 04:28 PM

با بدغذایی کودکان چه کنیم؟
 
با بدغذایی کودکان چه کنیم؟

مقدمه

فرزندان ما ، در واقع خود ما از لحظه تولد تا بزرگسالی با مشکلات گوناگونی روبه رو می‌شویم. یکی از شایع‌ترین این مشکلات ، بویژه در سنین قبل از دبستان ، بی‌اشتهایی است. عوامل بسیاری می‌تواند در روش غذایی و اشتهای کودک تاثیر بگذارد و ما فقط در صورتی می‌توانیم به او کمک کنیم که دلیل واقعی مشکل او را دریابیم و آن را بر طرف کنیم. در عین حال توجه به این نکته ضروری است که پیدایش مشکل یا ناراحتی یکی از بخشهای غیرقابل اجتناب در سیر رشد بچه‌هاست. قبل از هر چیز بهتر است تعریفی از اشتها ارائه کنیم.



http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/i...cycology28.JPG
اشتها

اشتها یعنی میل خاص دستگاه‌های بدن که فرد را به سوی انتخاب غذای مورد نیاز و لازم هدایت می‌کند. اشتها نیز حالتی شبیه نفس‌کشیدن ، بلعیدن و سایر برنامه‌های بدن انسان بوده ، بی اختیار و غیر ارادی است. بدیهی است که تمایل نداشتن کودکان به غذا ، والدین را نگران می‌کند، اما باید به میل آنها احترام گذاشته و در ضمن به حل مساله پرداخته شود، در ضمن لازم نیست که اوقات غذا خوردن به ساعت جدال و درگیری تبدیل شود. غذا نخوردن کودکان را به بدخلقی آنها نسبت ندهید.

نباید بچه‌ها را عادت داد که فقط در ساعات غذا خوردن ، چیزی بخورند. پس در هنگام بروز این مشکل چه باید کرد؟ شاید قبل از هر چیز لازم باشد که فرزند خود را نزد پزشک ببرید، زیرا بی‌میلی به غذا ممکن است با پیدایش هر نوع بیماری ، هر چند خفیف و جزیی ، ایجاد شود و پزشک با معاینات دقیق فرزندتان این موضوع را روشن خواهد‌کرد.
او بی اشتها نیست ، شما پرخورید!

گاهی اوقات والدین تصور می‌کنند که فرزندشان بی‌اشتهاست. در حالی که بیش از ظرفیت ، به او غذا می‌دهند و وقتی که او نمی‌خورد، تصور می‌کنند که مشکلی در اشتهای وی ایجاد شده‌است. اگر وضعیت رشد فرزند شما در نمودار قد و وزن مطلوب است و رشد طبیعی نشان می‌دهد، پس دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.

غالبا تغییر رژیم غذایی نیز بی‌تاثیر در اشتهای کودک نیست. غذاهایی که چرب باشند، اشتیاق کودک را نسبت به غذا خوردن کمتر می‌کنند برای مثال اکثر بچه‌ها شیر را دوست دارند، اما بچه‌های بی‌اشتها شیر بدون سرشیر و شیر کم چرب را بهتر می‌خورند. گوشت ، سبزیجات و میوه نیز از منابع غذایی خوب برای کودکان به شمار می‌رود.



http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/i...scycology3.JPG
فقط 3 وعده یا بیشتر؟

سوال بسیاری از والدین این است که خوراکی‌های میان وعده‌های اصلی غذا برای کودکان مناسب است یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که می‌توان از خوراکی‌های کم حجم مانند سیب ، هویج ، آب میوه یا میوه استفاده ‌کرد تا علاوه بر این که مواد طبیعی را به بدن کودک می‌رسانند، موجب بی‌اشتهایی او نیز نشوند.

گاهی اوقات وقتی با فرزندتان بیرون می‌روید و او تقاضای یک شیرینی یا شکلات می‌کند. با او مخالفت نکنید، زیرا گاهی اوقات این خوراکی بیشتر غذای روح کودک شما به حساب می‌آید. البته بهتر است این گونه خوراکی‌ها بعدازظهر یا عصر به کودک داده‌شود تا مانع خوردن غذای اصلی نشود. یکی دیگر از کارهایی که والدین می‌توانند صورت دهند این است که یک رژیم غذایی کامل و متنوع را برای کودک در نظر بگیرند، اما به او اجازه دهند که مسوولیت انتخاب غذای خود را به عهده گیرد. بدین ترتیب او تمایل بیشتری برای خوردن غذا پیدا خواهد کرد.
نمودار سینوسی اشتها

نکته قابل توجه دیگر این است که اشتها متغییر است. حتی مقدار شام و ناهار افراد با یکدیگر فرق می‌کند، سن کودک و میزان نیاز او به انرژی ، همچنین احساسات او ، همه در مقدار و نوع غذای مصرفی تاثیر دارند. کودکان ، معمولا در سال‌های دوم و سوم زندگی کمتر از سال اول غذا می‌خورند و در این دوران سرعت رشد هم نسبت به سال اول کندتر می‌شود، بنابراین آنها به انرژی کمتری نیز احتیاج دارند و غذای بسیاری نمی‌خواهند، که همه این موارد طبیعی است و نباید آنها را وادار به غذا خوردن کرد. از دیگر عوامل موثر بر اشتهای کودکان ، جو حاکم بر زمان صرف غذاست.
غذا را با شادی صرف کنید

بهتر است که کودکان غذا را با شادی بخورند. اگر هنگام صرف غذا همه خوشحال و راضی باشند و از غذا خوردن لذت ببرند، می‌توانند آهسته غذاخوردن و زمین ریختن غذای کودک را بهتر تحمل کنند و با آرامش بیشتری با او کنار بیایند. در ضمن افرادی که برای کودک عزیز و مهم هستند، در احساسات کودک نقش بسزایی داشته و حالت آنها در حین غذاخوردن برای بچه الگو می‌شود. نگرانی و ترس بیش از هر چیز موجب بی‌اشتهایی کودکان می‌شود.

توجه داشته باشید که نگرانی و استرس والدین ، بیش از آنچه تصور کنید بر فرزندان تاثیر دارد و از آنجایی که فرزندان تجربه کافی در زندگی ندارند، ممکن است با احساس ناراحتی والدین بترسند که نکند والدین به دلیل مشکلاتی که دارند، فرزندشان را ترک کرده یا دیگر او را دوست نداشته‌باشند و همین مساله عاملی برای نگرانی و ترس آنها شده ، اشتهای آنان را بشدت کاهش می‌دهد. پس تا حد امکان فضای آرام و شادی را برای فرزندان ایجاد کنید تا آنها نیز با آرامش و خوشحالی مراحل رشد خود را پشت سر بگذارند.


رزیتا 10-23-2009 04:29 PM

والدین موفق چگونه هستند؟
 
والدین موفق چگونه هستند؟

مقدمه

وقتی تصمیم می‌گیرید که صاحب فرزند شوید، در واقع مسئولیت سنگین و بلند مدت تربیت او را پذیرفته‌اید. تربیت به معنی تعلیم دادن و پروراندن است. وقتی فرزندان خود را تربیت می‌کنید، به آنها می‌آموزید چگونه رفتار نمایند. یعنی شما با قانون‌گذاری و اعمال انضباط به آنها کمک می‌کنید تا تکلیف خود را بدانند. این مساله احساس امنیت و آرامش خاطر آنان را افزایش می‌دهد و از آنجایی که کودکان دوست دارند احساس کنند والدینشان از آنان راضی هستند با ارائه توجه و محبت مناسب از سوی خانواده گام مهمی در ارتقا بهداشت روان کودک و اطرافیان برداشته می‌شود.

کودک بدون مشکل وجود ندارد ولی مشکلات کودکان قابل درمان است. نکته مهم نحوه برقراری اصول تربیتی است. چناچه اصول تربیت اشتباه باشد یا با خشونت و بی‌تفاوتی ارائه شود، کودک آن را نمی‌پذیرد. یک خانواده خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحوه شایسته‌ای برقرار نماید. در تربیت فرزندان مانند هر کار دیگر با مشکلاتی روبرو خواهیم شد. اگر والدین از روشهای صحیح تربیتی آگاه باشند، با تمرین و به مرور زمان تجربه و مهارت آنان افزایش خواهد یافت و در تربیت فرزندشان موفق‌تر خواهند بود. آنچه در زیر می‌آید، برخی اصول تربیتی است که برای آشنایی مقدماتی مطرح می‌گردد.
در کوتاه مدت انتظار پیشرفت زیادی نداشته باشید.

موارد زیادی وجود دارد که دوست دارید به فرزندان خود بیاموزید ولی هیچ رفتاری با یک بار آموختن بدست نمی آید وآنان نیز همیشه برای فرا گرفتن آمدگی ندارند. آموزش نیاز به وقت ، حوصله و موقعیت شناسی دارد. اگر والدین در این کار پشتکار نداشته باشند، خسته و بی‌حوصله شوند یا از کوره در روند، احترام خود را نزد فرزندان از دست خواهند داد.

در این صورت فرزندان به خواسته‌های آنها بی‌توجه خواهند شد و خود را موظف به انجام آنها نخواهند دانست. تربیت مسئولیتی یک روزه نیست، آرامش ، پایداری و مقاومت می‌خواهد و تا زمانی که یک اصل تربیتی حاصل شود، فرزند شما بارها اشتباه خواهد کرد. بنابراین در کوتاه مدت نمی‌توان انتظار پیشرفت زیادی داشت.
توقع خود را کم کنید و پیشرفتهای کوچک را نیز در نظر بگیرید.

کودکان و والدینی که از هر نظر کامل و بی‌عیب باشند وجود ندارند. فرزندان همیشه آنگونه که والدین توقع دارند عمل نمی‌کنند. مشکلات کودکان معمولا یک شبه حل نمی‌شود و تغییرات در کودکان و بالغین تدریجی ، آرام و مرحله به مرحله صورت می‌گیرد. برخی والدین وقتی درتغییر عادات و رفتارهای فرزندشان به مشکل برمی‌خورند، به سرعت آشفته و ناامید می‌شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. حال آنکه باید به پیشرفتهای کوچک و تدریجی فرزندشان توجه نمایند زیرا کلید پیشرفتهای بزرگ ، تشویق پیشرفتهای کوچک است.
در هر زمان تنها روی یک مشکل تمرکز نمایید.

فرزند شما ممکن است مشکلات متعددی داشته باشد ولی اگر شما بخواهید همه موارد را باهم اصلاح نمایید، هرگز موفق نخواهید شد. برای موفقیت باید تنها یک مشکل را در نظر بگیرید و پس از حل آن به نوبت به مشکل دیگری بپردازید. هدفتان را با کلمات ساده‌ای که برای کودک قابل فهم باشد برایش توضیح دهید و به او بگویید در این مورد خاص دقیقا چه انتظاری از او دارید، مثلا: می‌خواهم قبل از آمدن سر سفره دستهایت را صابون بزنی! سپس به پیشرفتهای هر چند کوچک کودک در راه اصلاح رفتارش دقت نمایید، مثلا: قبلا اصلا صابون نمی‌زده و حالا یک مرتبه صابون زده است، هر چند توقع ما چهار مرتبه صابون در روز باشد و با واکنشهای مثبت و تحسین آمیز به او بفهمانید که رفتارش مناسب و مورد پسند است.
با دید مثبت نگاه کنید و هرگز از تحسین کودکتان غافل نباشید.

تحسین کودک بسیار ارزشمند است. کودکان در هر مرحله سنی که باشند تمایل دارند والدین آنها را بپسندند و از آنها راضی باشند. کودک نمی‌داند کدام رفتار مناسب و کدام نامناسب است. او هر رفتاری را که با واکنش والدین روبرو شود یا او را به هدف برساند مثبت تلقی کرده و تکرار خواهد نمود. تصور نکنید داشتن رفتار مناسب امری بدیهی و از وظایف فرزند شماست و یا رفتارهای فوق‌العاده است. این طرز تفکر باعث می‌شود پرتوقع شوید، نسبت به رفتارهای مناسب فرزندتان بی‌اعتنا گردید و تنها به رفتارهای نامناسب و منفی او توجه نمایید.

مسلما به جز رفتارهایی که شما را ناراحت می‌کند، رفتارهای مناسب و مثبت زیادی نیز در فرزند شما وجود دارد. اگر شما هر رفتار مناسبی را مثبت تلقی کنید و با واکنشی تایید کننده به فرزندتان نشان دهید که از کدام رفتارش راضی هستید، کودک سعی می‌کند با تکرار آن رضایت بیشتر شما را بدست آورد. نشان دادن نارضایتی از رفتارهای نامناسب تنها زمانی موثر خواهد بود که قبل از آن فرزندتان را به دلیل رفتارهای مناسبش تشویق کرده باشید.
اهدافی را که در نظر دارید، با نیازهای کودکتان منطبق نمایید.

اهداف خود را متناسب با سن ، شخصیت ، توانایی ، رشد عقلی و شرایط محیطی فرزندتان تعیین نمایید. همه کودکان در یک سن خاص وارد مرحله مشابهی نمی‌شوند و میزان آموزش پذیری آنها نیز به یک میزان نیست. با توجه به این که همه افراد یک‌جور نیستند و موقعیتها نیز متفاوت است. یک راه حل قطعی و مستقل برای هر مشکلی وجود ندارند. راه حلی که امروز در مورد فرزندتان موثر است، ممکن است فردا تاثیرش را از دست بدهد یا روشی که برای یکی از کودکانتان جواب می‌دهد، شاید برای دیگری بی‌فایده باشد. اگر حوصله کنید می‌توانید حتی روشهای ابتکاری و موثرتری خلق نمایید که بنا به شرایط خاص شما طراحی شده باشد.
مادران ، پدران ، لطفا هماهنگ عمل کنید.

موفقیت والدین در تغییر رفتارهای کودک نیازمند هماهنگی بین پدر و مادر است. پیش از هر اقدامی ، رفتارهایی را که می‌خواهید اصلاح کنید، دقیقا مشخص نمایید و برای رفع آن برنامه‌ای هماهنگ طراحی کنید .شما و همسرتان باید پیش از دست زدن به هر کاری در مورد کودکتان اتفاق نظر داشته باشید. وقتی تصمیم خود را گرفتید و روی برنامه اجرایی توافق کردید، هر دو هماهنگ و یکسان عمل نمایید.


رزیتا 10-27-2009 04:53 PM

شیوه عملی ترک حرفهای زشت و بی ادبانه در کودک
 
شیوه عملی ترک حرفهای زشت و بی ادبانه در کودک


الیزابت پنتلی / مترجم: اکرم قیطاسی

موقعیت
وقتی فرزندم با دوستانش صحبت می کرد.متوجه شدم که عبارات زشتی به آنها گفت.من از این مسأله بسیار ناراحت شدم.بهترین راه برای کنترل این مسأله چیست؟

فکر کنید
درست همانطور که بچه ها هر چیز دیگری را می آموزند،یاد خواهند گرفت که کلمات،قدرتمند هستند و برخی کلمه های قوی تر از بقیه اند. درست همان طور که بچه ها چیزهای دیگری را که می آموزند بررسی و تحقیق می کنند،این کلمات را نیز آزمایش می کنند.

راه حلها
1-بچه های کوچک،درست مثل «مینا»هستند. آنها چیزهایی را که می شنوند، حتی وقتی معنای آن را نمی دانند،تکرار می کنند. اگر فرزندتان کوچک است و معنی کلمه ای زشت را نمی داند، اما به تقلید از دیگری آن را گفته است، فقط بگویید: «آدمها نباید چنین کلماتی را به کار ببرند. در عوض می توانی بگویی...»وکلمه قابل قبولی را جایگزین کنید. از همان لحن و همان میزان صدایی استفاده کنید که او برای بیان آن کلمه زشت به کار برده است.
2-اگر کودک بزرگتری حرفهای زشت می زند و معنی آنها را نیز می داند،می توانید با آرامش بگویید:«می توانید بگویید این نوع حرف زدن غیر قبول است. می دانم آن قدر باهوش هستی که عبارات قابل قبولی به جای آنها پیدا کنی.»
3-بچه ها اغلب برای تأثیر عبارات خود از کلمات زشت استفاده می کنند. می توانید با صدایی محکم آن کلمه را به این صورت تکرار کنید: «سیلویا! در این خانه از کلمه لعنتی استفاده نمی کنیم.»اغلب وقتی کودکی بشنود که پدر یا مادر ش کلمه زشت را به این صورت به کار می برد.تأثیر آن کلمه برایش از بین می رود.
4-دقت کنید که فرزندتان این کلمات زشت را کجا می شنود. یک دوست یا یکی از اعضای خانواده؟فیلمها؟همسالان؟(مطمئنا" نه از شما!). اکنون زمان مناسبی است تا در مورد قدرت و معنای کلمات و اینکه چرا مردم به هم ناسزا می گویند و احساس تو قابل قبول است، با او صحبت کنید. جایگزینهای مناسبی به فرزندتان بدهید تا در هنگام عصبانیت از آنها استفاده کند.گفتن جمله ای مختصر و همراه با آرامش در مورد کلمه ای که فرزندتان از یک دوست شنیده یا یک ستاره سینما فریاد زده است، به فرزندتان کمک می کند تا احساساتش را تعدیل کند.مثلا":«من واقعا"از آن فیلم لذت بردم و آن هنر پیشه را دوست دارم،اما گفتن آن کلمات زشت ضروری نبود و باعث شد که آرنولد به نظرم احمق و خام برسد.»
5-در ازای هر کلمه زشتی که از فرزندتان شنیدید،او را جریمه کنید. پول جریمه را می توانید در قلکی بیندازید و بعد به عنوان صدقه یا خیریه آن را به فقرا بدهید.
6-اگر حرفهای زشت او خطاب به شما گفته شود، به تعرضی جدی تبدیل می شود.اگر با چنین موردی روبرو هستید،باید سریع و با قدرت اقدام کنید. در مورد امتیازاتی که برای فرزندتان اهمیت دارند فکر کنید. استفاده از تلفن؟دیدار دوستان؟بازی با رایانه؟دوچرخه سواری؟و....
از انجا که قبلا"در مورد این مسأله فکر کرده و برنامه ریزی کرده اید، می توانید به تعرض بعدی با قدرت پاسخ دهید. بار دیگر که فرزندتان حرف زشتی به شما گفت، با آرامش بگویید:«این بی احترامی است و غیر قابل قبول. تو همین حالا حق استفاده از تلفن را تا سه روز از دست دادی. اگر بار دیگر با من این طور صحبت کنی، برای همیشه تلفن را از اتاقت بر می دارم .»


حرفهای زشت عمدی

موقعیت
حرفهایی که فرزندم می زند، گاهی اوقات گستاخانه و آزار دهنده است. چطور می توانم مانع او شوم تا چنین حرفهایی را بر زبان نیاورد؟

فکر کنید
کودکی که در حال یادگیری رفتار مناسب اجتماعی است، درک و حساسیت کاملی برای تشخیص تأثیر حقیقی حرفهای خود ندارد. اغلب،بچه ها حرفهایی می زنند تا از احساسات خود محافظت کنندو یا به روشی نسنجیده برای بیان احساس واقعی خود،از آن استفاده می کنند.آگاهی و و بلوغ در این زمینه بسیار مؤثر است.

راه حلها
1-بهترین واکنش،آموزش دادن و بیان همان جملات با الفاظی دیگر است:«احمد!فکر می کنم حرفهایت احساسات نیتن را جریحه دار کرد. اگر بازی ات تمام شده، به او بگو که دوست داری کار دیگری انجام بدهی.»
2-به شخصی که جمله خطاب به او کفته شده، بگویید:«ما را ببخش»و فرزندتان را به جای خلوتی ببرید و خصوصی وسریع احساسات خود را در مورد حرف او بیان کنید. از او بپرسید که چطور می تواند این شراط را اصلاح کند. اگر نمی داند، شما دقیقا" به او بگوییدکه باید چه جمله ای را بگوید. در فرصتی دیگر، در مورد این رفتار و وضعیت با صحبت کنید و اگر بیان جمله آزار دهنده تعمدی بوده،مجازاتی برایش تعیین کنید.این مجازات ممکن استبرای جمله کاملا" بی ادبانه، نوشتن یادداشتی کوتاه برای معذرت خواهی باشد.
3-با دقت ببینید که چه چیزی بر رفتار فرزندتان تأثیر داشته است: دوستان بد؟برنامه تلویزیونی محبوب او که در انها شوخی های بی ادبانه ای وجود دارد؟فرد بزرکسال تأثیری نا مناسبی می کند؟ یا خواهریا برادری که مدام او را اذیت می کند؟اگر علت این امر را بیابید، بهتر می توانید وضعیت به وجود آمده را اصلاح کنید.


حرفهای بی ادبانه غیر عمدی

موقعیت
فرزندم با صراحتی ناراحت کننده،حرفهای آزاردهنده می زند. دیروز در اداره پست با صدایی بلند گفت: «مامان!اون خانم سبیل داره»در آن لحظه، دلم می خواست می مردم.

فکر کنید
تشخیص تفاوت بین راستگو و زدن حرفهای ناراحت کننده، نیاز به تجربه و بلوغ دارد.این لحظه ها را به عنوان فرصتهایی عالی برای آموزش دادن فرزندتان در نظر بگیرید. یا این کار را انجام دهید و یا آن را برای چند برای چند سال بعد نگه دارید!

راه حلها
1-بهترین کار این است که فرزندتان را به گوشه ای ببرید و درسی سریع به او بدهید تا جلوی چنین رفتاری را بگیرید. مثلا":«بهتر است حرفهایت را در مورد دیگران برای خودت نگهداری. شاید شنیدن چنین حرفهایی احساسات آنها را جریحه دار کند.»در فرصتی دیگر، به طور خصوصی در مورد خصوصیات یک فرد و در مورد صحبت کردن درباره مردم،آن هم در محلهای عمومی، با او صحبت کنید.
2-وقتی متوجه می شوید که فرزندتان به شخصی که به طرف شما می آید خیره شده است، می توانید جلوی حرفهای آور او را بگیرید. خم شوید و در گوش او زمزمه کنید:«آن مرد فقط یک پا دارد.مؤدبانه نیست که به او خیره شویم. بعد در موردش صحبت خواهیم کرد.»در فرصتی مناسب، حتما"در باره تفاوتهای مردم و صفاتی که باعث می شوند مثل هم باشیم،با او صحبت کنید.
3-پس از بیان جمله ای خجالت آور، بهتر است سریع حواس فرزندتان را به چیزی دیگر مشغول کنید و در فرصتی مناسب به او درس بدهید. اگر شهامت آن را دارید،در چشمان شخص مخاطب نگاه کنید و بگویید:«از این مسئله متأسفم.»شما نمی توانید حرف فرزندتان را پس بگیرید بلکه فقط می توانید تصدیق کنید که در مورد حرف او احساس بدی دارید.
----------------------------------------------
منبع:راهنمای کامل تربیت کودک
تألیف:الیزابت پنتلی
مترجم: اکرم قیطاسی
چاپ متن وصحافی:پژمان
چاپ پنجم:1384

رزیتا 10-27-2009 04:55 PM

چرا و چگونه به بچّه ها پول توجیبی بدهیم ؟
 
چرا و چگونه به بچّه ها پول توجیبی بدهیم ؟

از چه سني‌؟ چقدر بايد به آنها بدهيد؟ هر چند وقت يكبار؟ به‌صورت روزانه، هفتگي يا ماهانه؟ در چه راهي مصرف شود؟ چگونه مخارج آنها را كنترل كنيم؟ آيا در زندگي كودك مهم است كه بتواند مبلغ مشخصي پول در اختيار داشته باشد؟
در اينجا سؤالات مطرح شده توسط تعداد زيادي از والديني كه در دادن پول تو جيبي به فرزندانشان مردد هستند را با شما در ميان مي‌گذاريم.
دريافت پول توجيبي مرحله مهمي در زندگي كودك است. اين مرحله براي او شروع يك استقلال به‌خصوص است. به عبارتي‌، او ديگر مجبور نخواهد بود از شما چيزي بخواهد و بلا‌تكليف نخواهد بود تا هر وقت دلتان خواست برايش چيزي بخريد. ما پدر و مادران بايد به سراغ ارزش‌هايمان و آن ارزش‌هايي كه مي‌خواهيم به فرزندانمان انتقال دهيم برويم. به همين دليل، بايد علت‌هايي كه ما را بر آن مي‌دارد تا به اين پرسش پاسخ مثبت يا منفي دهيم، مورد بررسي قرار دهيم.

آيا براي پرداخت پول تو جيبي توانايي مالي داريم؟
آيا به‌دليل آنكه از دست غر‌زدن‌هاي فرزندانمان(بچه‌هاي ديگر پول تو جيبي مي‌گيرند!) خسته شده‌ايم، مايليم به آنها پول تو جيبي بدهيم‌؟
چنانچه توان مالي براي پرداخت آن را داشته باشيم اين پول مي‌تواند فوايد زير را به همراه داشته باشد:
- با اين عمل مي‌توانيد اهميت و ارزش پول، مفهوم صرفه جويي، اهميت كار كردن، همياري، لذت بردن و مديريت دخل و خرج را به فرزندتان القا كنيد. چنانچه اين مفاهيم از نظرتان مهم باشند، دادن پول تو جيبي به فرزندانتان، روشي براي افزايش اين مهارت‌ها به شمار مي‌رود.
- او را براي دنيايي كه در انتظار اوست آماده مي‌كند.
- استقلال بخصوصي كسب مي‌كند.

از چه سني و چه مقدار به او پول دهيم؟
كودك بايد دست كم، شمردن را بلد باشد والا چگونه مي‌تواند بفهمد كه مثلا اگر از 20 تومان، 15 تومان خرج كند، تنها برايش5 تومان باقي مي‌ماند. بنا به تحقيقي كه خلاصه‌اي از آن در زير آمده است، از هر دو كودك به‌طور متوسط يك كودك پول تو جيبي دريافت كرده است و با افزايش سن كودك، درصد پول تو جيبي نيز افزايش مي‌يابد. درحالي‌كه تنها 11درصد بچه‌هاي بين 2 تا 4 سال پول تو جيبي گرفته‌اند در عوض، در سنين بين 15 و 17 سال، 75درصد آنان پول دريافت كرده‌اند.

درصد كودكاني كه پول تو جيبي دريافت مي‌كنند:
بين 2تا4 سال:11درصد به‌طور متوسط 27/4 يورو دريافت مي‌كنند.
بين 5تا7 سال:29 درصد به‌طور متوسط 81/3يورو دريافت مي‌كنند.
بين 8تا10 سال:57 درصد به‌طور متوسط 28/11 يورو دريافت مي‌كنند.
بين 11تا14 سال:67 درصد به‌طور متوسط 46/16 يورو دريافت مي‌كنند.
بين 15تا17 سال: 73درصد به‌طور متوسط 33/30 يورو دريافت مي‌كنند.
بين 18تا19 سال:64درصد به‌طور متوسط 07/51 يورو دريافت مي‌كنند.

هرچه بچه‌ها كوچك‌تر باشند، والدين بيشتر ترجيح مي‌دهند به جاي آنكه به‌طور منظم مثلا به‌صورت ماهانه به آنها پول بدهند، به‌صورت خرد خرد به آنها پول دهند. بي‌شك از اين طريق بهتر مي‌توانند ببيند پول در چه راهي مصرف مي‌شود. با اين‌حال، هر چه كودك بزرگ‌تر شود، اين مسئله نظم بيشتري به‌خود مي‌گيرد. به عبارتي ديگر، به‌صورت هفتگي يا ماهانه به او پول تو جيبي مي‌دهيم. جالب است بدانيد كه دخترها از نظر سني كمي زودتر از پسرها پول تو جيبي مي‌گرفتند اما بعد از 18 سالگي، پسرها مبلغ بيشتري در اختيار داشتند.

چگونه فرزندانمان پول تو جيبي خود را خرج كنند؟
الزاما خوشايند نيست كه بخواهيم مستبدانه مخارج فرزندانمان را اداره كنيم. آنها بايد خودشان تجربه كنند. حتي اگر روز اول همه پول‌هايشان را صرف چيزهاي به درد نخور كنند‌، خودشان افسوس خواهند خورد اما اين عمل سازنده است. بايد بچه‌ها را آزاد بگذاريم تا هر كاري كه مي‌خواهند با پول تو جيبي‌شان بكنند؛ از طرفي هيچ‌چيز مانع نمي‌شود كه والدين به آنها ياد دهند پس‌اندازشان را خرج كنند، به آنان بياموزند چگونه قدر چيزها را بدانند، جلوي خود را بگيرند و خريدي را به تعويق اندازند و ميزان دخل و خرجشان را رعايت كنند.

چند توصيه
1.منتظر بمانيد تا فرزندتان به پختگي لازم برسد. اگر شمردن بلد نباشد‌، دادن پول توجيبي به او هيچ فايده‌اي ندارد. چون قادر نيست به هنگام پول گرفتن و يا خريد كردن‌‌، جمع و تفريق كند.
2. از همان ابتدا همه چيز را مشخص كنيد. شما متعهد مي‌شويد كه هر هفته و يا هر‌ماه به او پول بپردازيد اما در عوض از اينكه از او بخواهيد پولش را در راه درست مصرف كند نهراسيد. مي‌توانيد بپذيريد كه گاه فرزندتان چيزهاي به درد نخور و يا چيزهاي بيخودي كه همه نوجوانان عاشقش هستند را خريداري كند، درصورتي‌كه او هم تلاش كند براي خريد چيزهاي مفيدتر پول كنار بگذارد. روي هم رفته، چنانچه بخواهد مدام پولش را هدر دهد و يا چيزهاي خطرناكي چون سيگار، چاقوي جيبي و الكل بخرد مخالفت كنيد و پول تو جيبي‌اش را به تعويق اندازيد. از اين به بعد است كه او بايد بفهمد كه اجازه ندارد هر كاري كه بخواهد با پولش انجام دهد. در عوض، چنانچه نظر شما را در اين مورد بخواهد، تنها راه براي نشان دادن راه و چاه به او و اينكه ياد بگيرد پولش را بهتر خرج كند، اين است كه نسبت به انتخاب‌هايش با او مدارا كنيد.
3. در ازاي كمك كردن در كارهاي خانه و يا كسب نمرات بالا در كلاس و امتحانات از پول‌دادن به او خودداري كنيد. او بايد ياد بگيرد كه براي خودش كار مي‌كند نه براي پول. همچنين پول نبايد به وسيله‌اي براي تهديد و خط و نشان كشيدن بين شما و فرزندتان تبديل شود؛«اگر اتاقت را مرتب نكني‌، پول تو جيبي‌ات را قطع مي‌كنم.»
4.هدف از دادن پول تو جيبي به فرزندان قبل از هر چيز آن است كه به او مديريت دخل و‌خرج و اهميت و ارزش چيزها را بياموزيد. چنانچه فرزندتان زودتر از موعد مقرر پول تو جيبي‌اش را خرج كند و بخواهد جلوتر آن‌را از شما بگيرد، (مطمئنا يك روز اين‌كار را انجام خواهد داد)، ابتدا به او نرمش نشان دهيد، به او كمك كنيد تا متوجه اشتباهش شود اما عادت نكنيد هميشه او را از بحران مالي نجات دهيد. در اين صورت پول تو جيبي جنبه آموزشي خود را از دست مي‌دهد.
5.همچنين به او نگوييد با پولش چه كار كند، بگذاريد خودش تجربه كند و هر چه كه مي‌خواهد بخرد، حتي چيزهاي بي‌فايده، به‌خصوص آنكه پول نبايد منشأ درگيري ميان شما و فرزندتان شود. بايد قوانين مشخصي در مورد آن برقرار كنيد.
6.از مداخله كردن در خريدهايش و تهديد و خط و‌نشان كشيدن سر پول خودداري كنيد.
7.بنا به سنش به او پول تو‌ل‌جيبي بدهيد و با افزايش سن‌، به مبلغ پرداختي بيفزاييد.
8.بنا به نيازهاي واقعي‌اش به او پول دهيد. در حقيقت پول زياد به هيچ دردي نمي‌خورد. با اين عمل شانس تجربه كردن خواستن و انتظار چيزي كه در حسرت آن به سر مي‌برد را از او مي‌گيريد.
9.در مورد پول آزادانه صحبت كنيد، به‌خصوص آنكه صحبت از پول نبايد موضوع ممنوعي باشد. مثلا چنانچه مي‌خواهد پول تو جيبي‌اش زياد شود، بايد در مورد نيازهايش با او گفت‌وگو كنيد.

اگر فرزندتان پول تو جيبي نخواهداين امر اغلب به معناي ترس از بزرگ شدن و عدم‌اعتماد به نفس است. درخواست از مامان و بابا خيلي آسان‌تر است تا اينكه زير بار مسئوليت برود! بهترين كار آن است كه درصورت امكان روي اين مسئله تاكيد كنيد و ارزش او را بالا ببريد. بايد به او نشان دهيد به كاري كه مي‌كند و يا شروع به انجام آن كرده است، افتخار مي‌كنيد. از تصميم‌گيري به جاي او خودداري كنيد. بر عكس بگذاريد خودش تصميم بگيرد حتي اگر گاه اشتباه كند.

رزیتا 10-27-2009 04:57 PM

چگونه توجه بچه ها را جلب کنیم و روی آن ها نفوذ داشته باشیم؟
 
چگونه توجه بچه ها را جلب کنیم و روی آن ها نفوذ داشته باشیم؟


دکتر ویل جاکوبس و رنی گوردن جاکوبس / مترجم:مهدی قراچه داغی
گاه با قصد خیر وقتی می خواهیم به فرزندانمان مطلبی بیاموزیم،حرفی را بارها و بار ها تکرار می کنیم.توصیه ما این است که مطلب را یک بار بگویید و به هنگام بیان از مشرب خوش استفاده کنید و در صورت لزوم در نوبت بعدی به جای تکرار همه ماجرا ،شمه ای خلاصه شده از آن را باز گویید.حرفتان را تکرار نکنید مگر مطمئن شوید کسی به حرف تان گوش نمی دهد.بی جهت فکر نکنید هر چه بیشتر تکرار کنید،بیشتر متوجه می شوند و بیشتر همکاری می کنند.ممکن است لازم باشد بچه ها رفتاری را جند بار تکرار کنند تا به تجربه،نکته ای بیاموزند.به همین دلیل است که بچه ها می خواهند داستان مورد علاقه اشان را بارها و بارها بشنوند.بچه های بزرگ تر باری تهیه گزارش درسی خود تا آخرین لحظات صبر کنند،هر چند قبلاً تجربه کرده اند که وقتی کاری را در آخرین دقایق تمام می کنند کارشان از کیفیت چندان خوبی برخوردار نمی شود.وقتی به در خواست کودک مان عمل نکنیم،ممکن است بار ها و بارها حرفش را تکرار کند تا ما در تصمیم خود تجدید نظر کنیم.نیاز کودک است که رفتارش را تکرار کند.اما اگر ما سخن و خواسته خود را بارها و بارها تکرار کنیم لزوماً به موقعیت خاصی نمی رسیم.
توجه داشته باشید که بچه ها نه از رویحرف هایی که به آن ها می زنیم،بلکه با توجه به رفتار و عملی که به نمایش می گذاریم مطلب می آموزند.حرفتان را بزنید و بعد بگذارید که بچه ها نتیجه کارشان را تجربه کنند.
چه ها بسیار علاقه مندند پدر و مادرشان از دوران کودکی خودشان برایشان حرف بزنند.بگویند چگونه با هم آشنا شدند.وقتی این مطالب را با زبانی راحت و خوشایند تعریف می کنید،آن ها از حرف های شما استقبال می کنند. به جای طرح محرومیت ها و مشکلات خود رد گذشته،از نکات مثبت زندگیتان حرف بزنید.بسیاری از پدر و مادر ها برای فرزندانشان لباس های گران و شیک می خرند و بعد هنگام دادن لباس به فرزندشان به او می گویند:«وقتی به سن تو بودم حتی اتاق خواب کوچکی برای خودم نداشتم.تو خیلی شانس آورده ای».
گفتن این که بچه ها باید بسیار قدر شناس باشند دلیل نمی شود تا آن ها قدر شناس شوند اما مهم است اگر از سرگذشت ما مطلبی بدانند.مهم است بدانند پدر و مادر ما به سختی تلاش می کردند تا ما زندگی ساده ای داشته باشیم.اما همین حرف زمانی معنی دار است و به نتیجه مطلوب می رسد که در محیطی دوستانه مطرح شود.باید از هر گونه نطق و سخنرانی خود داری کرد.بچه ها تا بزرگ تر نشوند نمی دانند از چه امتیازاتی برخوردارند.
وقتی با فرزندتان حرف می زنید با او تماس چشمی برقرار کنید.دست او را بگیرید و حرف بزنید،این گونه نیاز به تکرار به حد اقل می رسد.در بسیاری از مواقع در حالی با فرزندمان حرف می زنیم که او در حال تماشای تلویزیون یا انجام کاری است؛مثلاًبا تلفن حرف می زند و یا با کامپیوترش بازی می کند.بعد ناراحت می شویم زیرا می بینیم به حرف ما گوش نداده و یا واکنشی نشان نداده است.بنابر این قبل از این که با فرزندتان حرف بزنید مطمئن شوید که او به صحبت های شما گوش می دهد.از او بخواهید وقتی حرف می زنید به شما نگاه کند.این گونه بهتر می توانید حرف هایتان را انتقال دهید.نگذارید شخصی ثالث پیام شما را منتقل کند.وقتی خواهر یا برادر فرزندتان پیام شما را به او مخابره کند،بعید نیست که بسیاری از بخش های آن به شکلی که شما می خواهید مخابره نشود.
و سرانجام به لحن صدایتان توجه کنید.تا میتوانید ملایم و راحت حرف بزنید.از مشرب خوش استفاده کنید اما از طعنه و تمسخر بپرهیزید.وقتی کسی بر سرم فریاد می کشد گاه مشوش و اغلب کل پیام را از دست می دهم.همین مطلب در مورد کودکان نیز صدق می کند.بچه ها به لحن بزرگ ترها توجه دارند.اگر می خواهیم پیام ما را دریافت کنند باید لحن کلامی طبیعی و خوشایند داشته باشیم.ممکن است بگویید«بله می دانماما دشوار است».بله درست است؛ملایم صحبت کردن اغلب با غریزه طبیعی ما هم خوانی ندارد اما مانند هر کار دیگری،اگر می خواهید موفق شوید،باید تلاش کنید.اگر داد و فریاد کشیدن جواب می داد نیازی به روشی متفاوت نبود.قبل از این که کودک خود واکنش نشان دهید نفس عمیقی بکشید و به قصد و نیت خود فکر کنید.
هر بار برای برخورد آرام و ملایم با فرزندتان تلاش کنیدبه نتایج بهتری دست پیدا می کنید و این سببی شود تا نتایج کارتان بهتر شود.
اگر دختر یا پسرتان به نصیحت شما گوش نمیدهد زیاد تعجب نکنید.اما این را هم بدانید اگر به جای دستور دادن نظرتان را بیان کنید نتایج مطلوب تری می گیرید. وقتی فرزندمان رفتار نا مناسبی را به نمایش می گذارد و می خواهیم به او بگوییم که چه باید بکند.در مواقعی نیز با آب و تاب شرح می دهیم که«همین اتفاق برای من هم اتفاق افتاد»و بعد توضیح میدهیم که چگونه از پس آن برآمدیم.توجه داشته باشید وقتی شما می خواهید تجربه هایتان را به رخ فرزندتان بکشید تا کار شما را انجام دهد،او معمولاً حتی اگر سرش به سنگ بزند می خواهد راه خودش را برود.
به چند مثال و توصیه زیر توجه کنید:

پیش دبستانی:
متوجه میشوید که میشل،سه ساله،خواهرش سیننتیای یک ساله را کتک می زند.زدن های میشل از وقتی سینتیا حرکت کرده بیشتر شده است.شما تا به حال چند بار به میشل گفته اید که زدن مجاز نیست و نباید چنین کاری بکند.هر بار که این کار را کرده شما او را به اتاق خودش فرستاده اید تا به او بگویید که اجازۀ زدن نمی دهید. بار دیگر که خواهرش را کتک می زند،بدون این که حرفی بزنید و شرح و بسطی بدهید او را سه دقیقه روی صندلی اش قرار می دهید.بحث و گفتگو و مشاجره با کودک در این شرایط کمکی به رفع مشکل نمی کند. او به این اندازه می فهمد که اگر خواهرش را کتک بزند باید روی صندلی بنشیند و یا به اتاق خودش برود.

دبستانی:
مردیت ناراحت از مدرسه می آید. می گوید:«بهترین دوستش سر میز ناهار درباره او پچ پچ کرده است که دیگر با او دوست نباشند».البته شما به خاطر دخترتان ناراحت می شوید.شاید خود شما هم در کودکی با موضوع مشابهی رو به رو شده اید.دخترتان در حالی که اشک چشمانش را پر کرده می پرسد::«چه باید بکنم؟».متوجه این دام باشید. ممکن است تحت تأثیر تجربیات طولانی خود بخواهیم قدمی بگذاریم و پیشنهاداتی بدهیم.به جای این کار توصیه ما این است که نظر دخترتان را بپرسید و یا از او بپرسید:«وقتی در باره ات حرف می زدند چه احساسی داشتی؟»«با احساست چه کردی؟».می توانید از او بپرسید که چرا دوستش این برخورد را کرده است.اگر بلافاصله به او پیشنهاد بدهید به او کمکی نکرده اید.شاید از روی تعجب همان بعد از ظهر ببینید که دخترتان با همان دوستش تلفنی حرف می زنند،می گویند و می خندند.از سوی دیگر اگر به او پیشنهادی بدهید ممکن است با حالتی از خشم به شما مراجعه کند و بگوید که پیشنهادتان کار او را خراب تر کرده است.حالا او به جای این که از دوستش عصبانی باشد از شما عصبانی است.سعی نکنید از توصیه تان دفاع کنید.او می خواهد شما احساسش را تأیید کنید.حوصله بحث منطقی ندارد.به او بگویید:«متأسفم که توصیه من مؤثر واقع نشد و تو را ناراحت تر کرد».درباره مناسب و مطلوب بودن توصیه و پیشنهادتان حرف نزنید.

نوجوان:
نوجوان ها در دوران نوجوانی خود ممکن است با نوعی افسردگی مواجه شوند.این افسردگی می تواند یک ساعت،یک وز و یا بیشتر طول بکشد.اما این افسردگی گذرا است و خود به خود برطرف می شود.بعضی از والدین سعی می کنند با گفتن عباراتی از قبیل «نباید ناراحت باشی،بخند،خوش باش»به فرزندشان احساس بهتری بدهند.بعضی ها هم به شادی و رضایت خود در دوران نوجوانی اشاره می کنند.مطمئن باشید که با این روش فرزندتان را خشمگین می سازید.شما نمی توانید احساس اندوه او را برطرف سازید.صرفاً با گوش دادن حمایتگرانه می توانید از شدت ناراحتی او بکاهید
وقتی داستان یا توصیه ای را بارها تکرار می کنیم اثر بخشی خود را از دست می دهد و شنونده شما را می رنجاند.

deltang 10-28-2009 07:39 PM

بازيهاي كامپيوتري كودكان را مي توان كنترل كرد





دكترهادىشاكر*

بسياري از متخصصين معتقدند كه بهتر است كودكان زير 3 سال اصلا با كامپيوتر و بازيهاي ويديويي آشنا نشوند و تا آنجا كه ممكن است با اسباب بازي هاي قابل لمس و واقعي مثل لگو و خانه سازي و ... سرگرم شوند
بعبارت ديگر اسباب بازيهاي انتزاعي براي اين سن مناسب نيست . اما اگر كودك زير 5 سال شما قبلا دسترسي به اين بازيها پيدا كرده است و اين امر بعنوان عادتي براي او در امده است ، بايد هم اكنون به فكر شروع قانون و تعيين حدود براي بكارگيري اين بازي ها باشيد .

ابتداد بايد فهميد كه چقدر او بازي كامپيوتري انجام مي دهد و در بقيه زمان آزادش چه كارهايي مي كند .
اغلب متخصصان رشد كودك پيشنهاد مي كنند كه مجموع زمان استفاده از صفحه نمايشگر _ كه شامل صفحه تلويزيون ، تماشاي فيلم ويديو و كارتون ، جستو جو در اينترنت ( براي كودكان بزرگتر ) و بازيهاي ويديوئي مي شود _ بايد بين يك ساعت تا حداكثر دو ساعت در روز تعيين شود .
اگر كودك شما 45 دقيقه در روز ، بازي كامپيوتري دارد و بعد يك برنامه تلويزيوني مي بيند و مدتي را هم مشغول فعاليت فيزيكي و جست و خيز است ، عملا جاي نگراني نيست . ولي اگر ساعت ها جلوي كامصيوتر باشد و به دسته بازي بچسبد ، يعني بيش از حد مشغول بازي كامپيوتري است .

اين چند پيشنهاد را براي به كنترل درآوردن مدت بازي كامپيوتري او طرح مي كنيم

قبل از ارائه بازي كامپيوتري يك محدوديت زماني مشخص را به كودك اطلاع دهيد . براي كودكان در اين محدوده سني مي توانيد از ساعتهاي زمان دار كه معمولا در آشپزخانه ها بكار مي رود ، استفاده كنيد . مثلا به او بگوييد تا اين ساعت زنگ بزند مي تواني بازي كني و عدد آن را براي مثال روي 30 دقيقه قرار دهيد . وقت بازي كه به سر آمد اگر كودك به قانون اهميت داد او را تشويق كنيد و براي تمام كردن بموقع بازي پاداش دهيد .ولي اگر زمان را نديده گرفت يا براي زمان بيشتري وارد چانه زني شد ، به آرامي قوانين بازي را به او توضيح دهيد . اگر مخالفت ادامه داشت مي توانيد بازي با كامپيوتر را به عنوام نتيجه قانون شكني ، براي مدت محددي متوقف كنيد ، مثلا زمان بازي فرداي كودك را بگيريد
براي اين اعتراص كودك كه " الان من وسط بازي ام . اينجا جاي خيلي حساس بازي است و .. " راه حلي بينديشيد . اعلب بازيه هاي كامپيوتري ، قابليت ذخيره سازي بازي را دارند . بنابراين ، بدون خراب شدن بازي، كودك قادر است وسط بازي هم، همه چيز را دست نخورده براي نوبت بعدي ذخيره كند . شايد لازم باشد كه اين ذخيره سازي را به او ياد بدهيد
چند سرگرمي ديگر براي وقتي كه "زمان بازي تمام شده است " براي كودك در نظر بگيريد . مثل كمك در آشپزي به مامام يا كتاب خواندن با بابا يا مامان ، نقاشي كشيدن و ...اين كار به انحراف توجه او از ابزي كمك مي كند و راحت تر دست از كامپيوتر مي كشد
به او بگوييد قبل از بازي كامپيوتري بايد همه كارهايش مثل جمع كردن اتاق و اسباب بازيهايش را انجام داده باشد . يا مثلا قبل از برنامه تلويزيون مورد علاقه بايد اين كارها انجام شده باشد
از قرار دادن كامپيوتر در اتاق كودك و هرجائي كه او بتواند دور از چشم شما به بازي مشغول شود ، خودداري كنيد . بطور كلي بهتر است كه كامپيوتر در محلي كه جنبه عمومي تر دارد مثل اتاق نشمين قرار داده شود و جلوي آن نيز امكان نشستن براي دو تا سه نفر فراهم آيد تا هم كاربرد اين وسيله زير نظر باشد و هم بعنوان يك وسيله، به اجتماعي شدن كودك كمك كند

عده اي معتقدند كه كامپيوتر باعث ايزوله شدن كاربر و ايجاد بيماريهايي مثل چاقي و تغيير يافت اسكلت بدن ( قوز، انحراف مهره هاي ستون فقرات و ... ) مي شود و البته چنبه هاي مثبت به كارگيري كامپيوتر در آموزش كودكان نيز غيرقابل انكار است : مواردي مثل ديكته، رياضي و درك متون و خيلي از مهارتهاي ديگر . همچنين تقويت مهارت حركتي ظريف كودكان و سرعت عمل آنها با اين بازيها عملي است . اما چراغ خطر مهم اين است كه كامپيوتر جاي روابط اجتماعي كودك را بگيريد و كودك به جاي پيدا كردن دوست با اين وسيله ارتباط برقرار كنند كه اين حالت حتي در كودكان فربيك هم به مراتب تقويت مي شود و عملا كودك در يك حلقه معيوب قرار مي گيرد
نكاتي در مورد خريد بازيهاي كامپيوتري البته بازي بايد براي كودك جذاب و لذت بخش باشد تا كودك بتواند از محتواي آن نيز مسائلي را بياموزد . اين چند نكته به شما كمك مي كند انتخاب صحيح تري در خريد اين بازي ها داشته باشيد

بهتر است اول از همه به فكر سرگرم كننده بودن بازي باشيد، زيرا كه در سن زير 5 سال خط مشخصي بين آموختن صرف و تفريح نمي توانيد براي كودك بكشيد . پس براي اينكه كودك چيزهائي ياد بگيرد لازم است قبل از آن لذت ببرد . مطمئن باشيد كه كودك بيشتر دوست دارد كه زمان خوشي را سپري كند بجاي آنكه اهداف آموزشي بزرگترها را برآورده كند .


بازيهايي را انتخاب كنيد كه بازي بيش از يك بازيكن در آنها تشويق شده و باعث مي شود كه دو يا سه نفر با هم بازي كنند . به توصيه مركز ملي رسانه ها و خانواده ها، بهتر است خانواده ها كامپيوتر را به يك وسيله اجتماعي تبديل كنند . بهترين نرم افزار موجود در اين خصوص Lapware ذكر شده است كه به شما و كودكتان اجازه مي دهد تجربه اي مشترك از كامپيوتر داشته باشيد .


بازيهايي را انتخاب كنيد كه به كودك فرصت هاي پيروزي را با روش هاي مختلف مي دهد . بعبارت ديگر لازم نباشد كه براي ادامه يافتن بازي، كاربر حتما از يگ مهارت به خصوص كه تكرار آن براي كودك دشوار است، استفاده كند . تصويرهاي كم تحرك و طولاني كه حتما با رمز و راز تغيير خواهد كرد، كودك را خسته مي كند . مزرعه هاي اعداد يا جنگل هاي پر از موسيقي كه كودك را بدنبال خود بكشد و هر چه كه ماهرتر شد بازي نيز ماهرانه تر قابل پياده شدن باشد، بهتر است .


به ياد داشته باشيد نسخه نوشتاري يا ديداري _ شنيداري در يادگيري كودك از نسخه نرم افزاري مي تواند بهتر باشد، مثلا كتاب يك قهرمان خاص آموزنده تر از بازي آن قهرمان خاص براي كودك است .


هنگام خريد هميشه احتمال برگرداندن و پس دادن بازي خريداري شده را با فروشنده مطرح كنيد ، چرا كه اين احتمال وجود دارد سيستم سخت افزاري شما متناسب نباشد يا بازي خريداري شده مانند لياس ، يك شماره كوچكتر به تن فرزند شما در آيد ! يا شما آن بازي را براي كودكتان مناسب ندانيد .


بنابر تحقيقات انجام شده، بازي هايي كه محتواي خشن دارند، كودك را در معرض افزايش رفتارهاي پرخاشگرانه قرار مي دهند ، بخصوص اگر به صورت هميشگي بازي شوند و عملا كودك، زمان خيلي زيادي را به اين بازيها اختصاص دهد . اين نكته ارزش يادآوري دارد كه همه بازيهاي ويديويي و كامپيوتري بد نيستند . بازيهاي پر كيفيت به كودك فرصت حل مسائل مختلف زندگي و مهارت تفكر منطقي را آموزش مي دهد . همچنين بازي كامپيوتري به تقويت مهارتهاي حركتي ظريف، مهارت، سرعت عمل و سرعت انتقال مي انجامد . البته كودك را به تكنولوژي اطلاعات علاقه مندتر مي سازد .

بهترين كار براي شما اين است كه تا فرصت باقي است و كودك هنوز اولين تجربه ها را در به كارگيري اين وسيله درك مي كند، به او كمك كنيد تا قوانين استفاده سالم و بي ضرر از آن را بياموزد .
به ياد داشته باشيد كودكان به آساني به مسائل مختلف عادت مي كنند ولي به سختي عادت نادرست را ترك مي كنند . نكته آخر اينكه يك مصرف كننده هوشيار باشيد، آنچه را به صلاح كودكتان هست انتخاب كنيد چيزي كه مناسب سن او باشد و پيغام هاي نادرست به او ندهد .

deltang 10-28-2009 07:40 PM

شب ادراري(ناتواني كنترل ادرار)
عدم كنترل ادرار يكي از شايعترين علل مراجعه به روانپزشك يا متخصص كودكان مي باشد.
كودكاني كه به سن پنج سالگي مي رسند بايد توانائي نگهداري و كنترل ادرار خود را كسب كنند .حال اگر با رسيدن به سن پنج سالگي با سطح رشدي مناسب بدون هيچ دليل جسمي و مشكلات پزشكي و يا مصرف برخي داروها ( ادرار او رها )،كنترل ادرار صورت نگيرد و اين مسئله دو بار در هفته به مدت سه ماه پياپي باشد، فرد مبتلا به اختلال بي اختياري ادرار خواهد بود. شب ادراري ممكن است خواه عمدي و خواه غير عمدي باشد. در واقع ترس، اضطراب، از دست دادن مهر و محبت والدين، تولد كودك ديگر، جلب نظر والدين، ترس از تنبيه و در بچه هاي بزرگتر مشكل در مدرسه و دوستان و در كل هيجانات مختلف در كودك مهمترين علل بيماري هستند.
وجود نشانه هاي نظير مكيدن انگشت، كج خلقي، لجبازي و ساير مشكلات رفتاري همراه با اين اختلال گزارشاست، زيرا عدم كنترل ادرار نيز به نوبه’ خود بر روان كودك اثر مي گذارد و سر زنش يا تنبيه از طرف والدين باعث احساس ناراحتي و ضعف شده و بر شدت عدم كنترل ادرار مي افزايد، والدين بايد سعي كنند با آرامش و صبر با كودكان برخورد كنند، بايد از توبيخ و تنبيه كودك خودداري كرد و با اين عمل او را متوجه ساخت كه عدم كنترل ادرارعمل زشت و شرارت نيست بلكه نوعي بيماري است.
محققان عقيده دارند چنانچه والدين در فهم كودك و نيازهاي او بكوشند و با وي رابطه عاطفي صحيح بر قرار كنند بيماري به سهولت درمان ميشود.

به طور خلاصه درمان با تلفيق روشهاي زير انجام مي گيرد:
الف: تشويق كودك به بيان مشكلات خود و اصلاح رابطه كودك و اعضاي خانواده.
ب: از بين بردن جو اضطراب زابراي كودك .
پ: بيدار كردن كودك براي ادرار كردن در شب در فواصل معين و آشنايي كودك با آداب توالت رفتن.
ت: دادن مايعات به مقدار كم، مخصوصا نوشيدنيهايي كه در آنها كافيين وجود دارد مثل: چاي، قهوه، نوشابه.
ث: تهيه و نصب ورقه بالاي تخت كودك به اين منظور كه شبهايي كه كودك خشك بود، توسط خودش يك ستاره يا خورشيد روي آن علامت زده شود و مي توان به منظور تشويق يك جايزه در ازاي مثلا ده ستاره به او داد.
ج: دارو درماني هم در بهبود اين اختلال موثر است، اما به هر حال موفقيت آن همراه باموارد بالا مي باشد.

deltang 10-28-2009 07:41 PM

چرا کودکان از تاريکی می ترسند
http://www.koodakan.org/Cnslt/magh/m37.jpg

برخی کودکان قادر نيستند در تاريکی بخوابند



وحشت برخی کودکان از تاريکی، برخلاف تصور بعضی از والدين که آن را تلاش کودک برای جلب توجه می دانند، می تواند ناشی از شب کوری باشد.

پژوهشگران می گويند که اين ناراحتی نادر و تشخيص طبی آن دشوار است.

چشم اکثر مردم پس از مدت کوتاهی به تاريکی عادت می کند، اما چشم برخی از کودکان، که ظاهرا از هيچ گونه ضعف بينايی رنج نمی برند و در محيط پرنور به خوبی می بينند، به تاريکی عادت نمی کند.

ترس از سايه

پژوهشگران بيمارستان عمومی "گارتناول" در شهر گلاسکو در اسکاتلند با انتشار نتايج تحقيقات خود در "نشريه پزشکی بريتانيا" يکی از دو نوع ناراحتی مادرزادی شب کوری را تشريح کرده اند.

والدين يک دختربچه سه ساله که او را نزد پزشکان برده بودند گفتند که بچه بی وقفه از نابينايی در تاريکی شکايت می کند.

او به سختی به خواب می رفت و در تاريکی قادر به حرکت از يک اتاق تاريک به اتاق تاريک ديگر نبود، در حالی که می توانست به سوی محيط روشن حرکت کند.

پدر و مادر کودک او را تنها پس از آن که مشخص شد خواهر سه ماهه اش به ضعف بينايی مبتلا است نزد پزشک بردند.

مورد دوم به يک دختربچه دو ساله مربوط می شد که علاوه بر مشکل بينايی در تاريکی دائم به اشيا برخورد می کرد و زمين می خورد.

اين دختر بچه نيمه شب درحال گريه از خواب برمی خاست اما به اتاق خواب پدر و مادرش نمی رفت و شديدا وحشتزده می شد. او همچنين از سايه می ترسيد.

پزشکان دريافتند که در خانواده اين کودک، مشکلات بينايی از جمله شب کوری سابقه دار است.

به اين کودک چراغ قوه ای داده شد تا در تاريکی با خود حمل کند و اتاق خواب او شب ها روشن نگاه داشته شد.

به نظر می رسد به اين ترتيب وحشت او از شب برطرف شده باشد.

گروه پژوهشگران که سرپرستی آن را "گوردون داتون"، متخصص چشم به عهده داشت، نوشت: "نابينايی شبانه در کودکان می تواند باعث وحشت عميق از تاريکی شود."

وی افزود: "تشخيص اين ناراحتی و اختيار دادن به کودک برای کنترل نور محيط می تواند زندگی خانوادگی را متحول کند


deltang 10-28-2009 07:41 PM

نخستين فشارهاي روحي رشد مغز انسان را محدود مي‌كند


نياز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافي شناخته شده است، اما اين شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگي عاطفي نقش دارد بلكه ساختار مغز را نيز متاثر مي‌كند، يافته جديدي است

به گزارش پايگاه اينترنتي مجله علمي "روانكاوي" آلمان، به هنگاميكه دانشمندان كودكان يتيم يك كشور اروپاي شرقي را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سياهي" يافتند كه طبيعتا بايد
"‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬
باشد. اين همان بخش از مغز است كه مسووليت رشد و تحول در درك احساس و ساخت، عملكرد و هضم عواطف، تجربه زيبايي و لذت، لياقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با ديگران را برعهده دار
.
پژوهش‌هاي علم اعصاب و تحقيقات بيوشيمي با كمك و كاربرد تكنيك پويشگري مغز و مطالعات برش‌هاي آن، ثابت كرده‌اند كه سيستم اعصاب نه تنها به تحريكات عواطفي عكس‌العمل نشان مي‌دهد، بلكه در اساس شكل مي‌گيرد

مغز يك نوزاد هنوز به خوبي شكل نگرفته و بدون ساختار است و براي رشد و تحول خود به تحريك نياز دارد، نه تنها به تحريكات محسوس و شناختي در اشكال و انحاء گوناگون مثل بازيها، رنگها يا موزيك، بلكه به برخوردها و رفتارهاي محبت آميز نيز محتاج است

لبخند، تماس چشمها و وجود يك غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگي خاطر و
همزمان نيز ترشح هورمونهايي در
"‪ "frontale Kortexpr
‬مي‌گردد يعني در آن بخشي از مغز كه در همان سالهاي نخستين شكل مي‌گيرد و در پختگي رشد و تحول رفتار اجتماعي سرنوشت ساز است.
هر چه روابط و تاثيرات متقابل مثبت بيشتري بوقوع بپيوندد، اتصالات و شبكه‌هاي بهتر و بيشتري در اين بخش ايجاد مي‌گردد

بدين ترتيب، نظريه پيوند "جان بوولبي" كه گهگاه مورد ترديد قرار مي‌گرفت بوسيله پژوهش‌هاي بيولوژيكي تاييد شد
نظريه بوولبي مي‌گويد، رشد و تحول يك كودك از طريق تجربه پيوندها و دلبستگيهاي دوران كودكي به نحو مثبت و يا به گونه‌اي منفي تحت تاثير قرار مي گيرد
يكي از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ويسكونسين" آمريكا نشان داد كه نحوه و چگونگي عكس‌العمل يك فرد در مقابل فشارهاي روحي در سنين كودكي تعيين مي‌شود

"نوزاداني كه با مادران تحت فشار روحي يا افسردگي بزرگ مي‌شدند، بعدها بيشتر از حد متوسط آسيب پذير بودند. اينها در مواقع سخت و پيچيده با ترشح شديد هورمونهاي فشار عكس العمل نشان مي‌دهند"

جالب توجه اينجا است كه كودكاني كه در سنين بالاتر مادران خويش را افسرده تجربه مي‌كردند، از عكس العمل شديد مشابهي برخوردار نبودند

بنابراين خاطرات بد اوليه نه تنها رفتار را نقش مي‌دهد بلكه بر طبق علوم و شناختهاي جديد، عكس‌العملهاي الگويي فيزيولوژيكي مغز را كه تعيين‌كننده چگونگي برخورد و رفتار ما با احساسات و ديگر اشخاص هستند، نيز تحت تاثير قرار مي‌دهند

بر اساس اكتشافات جديد، اين پرسش در ظاهر ساده كه آيا بايد نوزاد عاجز گريان را در بغل گرفت و آرام كرد، ديگر به استيل تربيتي مربوط نمي‌شود
واقعيت غير قابل بحث آن است كه نوزادان خود قادر به از ميان بردن فشارهاي روحي و احساسي خويش نيستند، آنها به هنگام هيجان و برآشفتگي، قدرت تغيير خودآگاه و انحراف ذهن خويش را ندارند
در اين موقعيت "هيپوتالاموس" موادي را بعنوان علامت توليد مي‌كند كه باعث ترشح هورمن فشار "كورتيزول" مي‌گردد

در سالهاي پس از دوران كودكي، مغز در مواقع سختي و فشار يا با توليد بيش از حد هورمون كه نتيجه آن بروز ترس و افسردگي است و يا با توليد كمتر از حد لازم كه نتيجه آن سردي عواطف و بروز خشونت است، عكس العمل نشان مي دهد

نتيجه‌گيري از اين شناختهاي جديد علمي تنها چنين مي‌تواند باشد كه نوزاد در سالهاي اوليه زندگيش به فردي نيازمند است كه برايش شناخته شده باشد، فردي كه حال و احوال نوزاد را درك كند، فردي كه به وي لبخند بزند و با محبت و مهرباني رفتار كند
خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درماني ترديد دارد كه پرورش و تربيت نوزاد توسط افراد غريبه بتواند اين كيفيت پرورشي را بوجود آورد.
وي مي‌گويد: در كودكان كم سني كه توسط غريبه‌ها پرورش مي‌يابند، احتمالا اين كمبود تجربه كه وجود و مفهوم خاصي براي ديگري داشته باشد، وجود دارد.
"آنها مي‌آموزند كه بايد در انتظار علاقه و توجه ديگران باقي بماند"
والدين نيز در سالهاي نخستين نياز به حمايت ديگران دارند، مثلا در صورت وجود مشكلات با كودك به كمكهاي روان درماني يا به موسسات اجتماعي و گروهها و همدردان مشترك احتياج دارند تا به اين وسيله بتوانند از تنهايي و ايزوله شدن خود جلوگيري نمايند



deltang 10-28-2009 07:42 PM

اختلال كم توجهي- بيش فعالي در كودكان http://www.koodakan.org/Cnslt/magh/m08.gif

اين اختلال در بر گيرنده كودكاني است كه از دستورها اطاعت نمي كنند ، از لحاظ هيجاني تحريك پذير و خشن هستند ، پيوسته از يك فعاليت به كار ديگري مي پردازند بدون اينكه هيچ يك را به سر انجام برسانند ، تمركز و توجه در كارها و يا فعاليتها و بازيها در اين كودكان پايدار نيست ، اغلب به نظر مي رسد كه حواسشان جاي ديگري است و يا گوش نمي دهند و اينطور به نظر مي رسد كه آنچه را كه گفته شده است نشنيده اند ، اكثر اين كودكان بد اخلاق ، ستيزه جو ، نافرمان و پرخاشگر هستند و با كودكان ديگر ميانه خوبي ندارند و به طور كلي لجوج ، رياست طلب و بي انضباط هستند ، رفتارهاي غير قابل پيش بيني انجام مي دهند ، مرتب در حرف ديگران مي پرند ، اشيا را از ديگران مي قاپند و به چيزهايي دست مي زنند كه اجازه آن را ندارند .

اين كودكان وقتي كه بزرگتر مي شوند در كارهاي گروهي مشكلدارند و در مدرسه نمي توانند يكجا آرام بگيرند به طور مكرر از جاي خود بلند مي شوند و يا از ميز آويزان مي شوند. بيش فعالي ممكن است به صورت بر قراري ، ناآرامي در جاي خود ، دويدن ، جهيدن و بالا و پايين پريدن درموقعيتهاي نامربوط ، ناتواني در ساكت ماندن و يا بيش از حد حرف زدن نيز نمود مي يابد.

اين كودكان معمولا در نوباوگي علائمي از خود نشان مي دهند مانند : خواب كم و گريه زياد دارند ، به نور و صدا و حرارت و ساير تغييرات محيطي به سرعت به گونه اي غير عادي پاسخ مي دهند ، مرتب در حال جلو و عقب كردن خودشان هستند ، معمولا در آغوش مادر آرام نمي گيرند و جيغ مي زنند و لگد مي اندازند و حتي در گرفتن پستان مادر هم مشكل دارنددر اين نوع اختلال ممكن است بر اثر بالا رفتن سن كودك ، مسئله خود به خود حل شود اما اين كودكان اگر به حال خود گذاشته شوند در بزرگسالي رفتارهاي ضد اجتماعي از خود نشان مي دهند.

اكثر اين كودكان از هوش بالا برخوردارند و كارهايي كه انجام مي دهند غير مترقبه و ناگهاني است و خطر را احساس نمي كنند.
به طور كلي مي توان گفت الگوي پايدار اين اختلال كمبود تمركز و توجه ، بيش فعالي و پرخاشگري است ، البته بايد اين خصوصيات حداقل به مدت شش ماه در كودك ثابت باشد تا بتوانيم بگوييم كه كودك دچار اين اختلال شده است.


علل ايجاد اين اختلال هنوز به طور قطعي ناشناخته است ، عوامل متعددي از قبيل وراثت ، مشكلات و مسائل در هنگام تولد ، عوامل عصب شناختي ، حساسيت غذايي و متغيرهاي محيطي مطرح شده است اما هيچ يك تاييد و يا رد نشده اند. پژوهشها حاكي از آن است كه پسران بيشتر از دختران به اين اختلال مبتلا مي شوند.

در درمان اين كودكان روشهاي رفتار درماني به همراه رژيم غذايي خاص و داروهايي كه پزشك براي درمان اين اختلال تجويز مي كند بهترين نتايج را در كنترل علائم دارد.
والدين چنين كودكاني بايد با مراجعه به روانپزشك و يا روانشناس با شكيبايي و ثبات قدم در اين مسير به فرزندشان كمك كنند.


اکنون ساعت 04:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)