![]() |
شعر سپید یا شعر آزاد
شعر سپید یا شعر آزاد شعر سپید یا شعر آزاد گونهای از شعر نو فارسی است که در دهه سی شمسی و با مجموعهٔ هوای تازه از احمد شاملو ظهور پیدا کرد. تفاوت عمده این آثار با نمونههای قبلی شعر نو در فرم شعر بود. در این سبک عموماً وزن عروضی رعایت نشده ولی آهنگ و موسیقی نمود دارد. در دسته بندی شعر نو فارسی، گاهی به هر شعر که در قالب شعر نیمایی نگنجد شعر سپید میگویند. احمد شاملو سلاخی میگریست/ به یکی قناری دلباخته بود! ..... دلم گرفتهاست دلم گرفتهاست به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیدهٔ شب میکشم چراغهای رابطه تاریکند چراغهای رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست . فروغ فرخزاد تاریخچه و شاعران معروف در مسیر شعر نو نیمایی در سال 1326 نخستین مجموعه شعر احمد شاملو به نام آهنگ های فراموش شده به چاپ رسید. به جهت آن که این مجموعه حاوی نخستین نمونه های « شعر سپید » در زبان فارسی است قطعنامه نام مجموعه ی دیگر شعر احمد شاملو بود که نخستین بار در سال 1330 منتشر شد. این مجموعه حاوی چهار شعر بلند بود که نشان می داد شاملو با عبور از شیوه ی نیمایی برای خود راه تازه ای می جوید( جعفر یاحقی ، جویبار لحظه ها:61) شعر سپید جریانهای گوناگونی را از شاملو تا شعر دهه هفتاد سپری کردهاست که گاهی به جدا کردن و دسته بندی جداگانه برخی از جریان از بدنه شعر سپید منجر میشود. مانند شعر حجم (از یدالله رویایی) یا شعر دهه هفتاد و قالبهای بسیار متفاوت زبانی که در این دوره استفاده شد (نظیر رضا براهنی).شعر ناب در دهه پنجاه وشعر جنگ که میرشکاک وامین پور و عبدالملکیان در دهه شصت راه انداختند وپست مدرن درشعر رسول یونان پاشازاده علی رضا کرمی وکورش همه خانی وسولماز برزگردر دهه هفتاد همه دنباله روی شعر سپید هستند. اسامی برخی از شاعران نامی این سبک در زیر آمدهاست:
|
پرتوی که میتابد از کجاست؟ یکی نگاه کن در کجای کهکشان می سوزد این چراغ ستاره تا ژرفای پنهان ظلمات را به اعتراف بنشاند: انفجار خورشید اخرین به نمایش اعماق غیاب در ابعاد دلهره ان ماه نیست دریچه تجربه است تا یقین کنی که در فراسوی این جهاز شکسته سکان نیز انچه میشنوی ساز کج کوک سکوت است تا یقین کنی تنها ماییم ـمن و توـ نظارگان خاموش این خلا دل افسردگان پا در جای حیران دریچه های انجماد هم سفران دستادست ایستاده ایم حیران ایم اما از ظلمات سرد جهان وحشت نمیکنیم نه وحشت نمیکنیم تو را من در تابش فرو تن این چراغ میبینم ان جا که تویی مرا تو در ظلمتکده ی ویران سرای من در می یابی این جا که منم. "احمد شاملو" |
یادت هست ؟
به شوق بخواهمت خیابان چندم بود یادت هست ؟ پنجره های کوچه ایتان به عشق خندید آنسان که من تنگ کوچه ها تان می فشارم هنوز *** ساده بودیم مثل قاصدک ها هراز گاهی که باد عشوه ی خویش روی دفتر های مشق می نشاند {و دختری روسری خود را حیا می کرد } امتحان بود و مدرسه گوشه چشمی که حرف های نگفته را سخن می کرد می آمدیم و شب برای ما قروق بود ستاره ها و صبح دست گریسته های ما قاصدک ها را به اشتراک خود نیاز می کرد گاه در خیابان های لویزان 5 ریالی مردیم نوشابه و کیک عشق را قسمت می کرد اما حالا من از اسکناس های صد دولاری که هی پیتزا را قورت می دهند تا تو بیائی و عشق در سطل آشغال تف بشود دلم می گیرد در این کافه های مسموم نمی شود دوستت داشت این همه چرب مسخ که می شوی میان رنگ ها عزیزم به اشتیاق بیستون شیرین نمی شود در این کافه های مسموم حالا ریتم های قرمز تند را که افطار می کنی *** سیاه آمده ام باشد تو می گوئی اما به شوق بخواهمت خیابان چندم بود یادت هست ؟ |
ای که در صفِ پیش، جان پیش ِ صف می گذاری برتلاطم تو جهان ِمن کف و کاهی باد ! و جمال تو تا ابد اندازۀ جان ما باد ! یدالله رویایی -------------------- |
اکنون ساعت 01:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)