![]() |
خاطرات يك گاو خشمگين
اريك بانا در اين فيلم نقش چاپر را بازي كرده و جالب است بدانيد خود چاپر اصرار داشته بانا در اين فيلم بازي كند. بانا هم قبل از شروع كار، دو روز كامل را با چاپر زندگي كرد تا مواد خام و الگوهاي مناسب براي ايفاي نقش را به دست آورد. بازي بانا، با الهام از بزرگاني چون رابرت دونيرو (آن هم از نوع دهه هاي 80-70) واقعاً خيره كننده است و نمونه اش در تاريخ سينما نيست: از آن اجراهايي كه هر بازيگري را مي تواند رستگار كند. راجر ايبرت منتقد كه خيلي كم پيش مي آيد در مورد بازي ها حرفي بزند گفته كيفيت كار بانا در فيلم طوري است كه در هيچ آموزشگاهي نمي توان آن را درس داد و بازيگران كمي هم قادر خواهند بود با آن رقابت كنند. خود دامنيك هم كم تحت تاثير اسكورسيزي نيست. سواي اداهايي كه بانا درمي آورد و دونيرو گاو خشمگين را يادمان مي آورد، جنس كارگرداني دامنيك بي شباهت به اسكورسيزي نيست و اگر بخواهيم دقيق تر گفته باشيم، او در اين فيلم نشان مي دهد تا چه اندازه تحت تاثير جان كاساوتيس فقيد است. سبك كار و لحن فيلم شباهت عجيبي با آثار كاساوتيس دارد و آن نوع سينماي درجه ب و متفاوت را بازمي سازد. صحنه پياده روي چاپر در پياده رو كه به صورت كند (اسلوموشن) پرداخته شده، ترويس بيكل فيلم راننده تاكسي را يادآوري مي كند و دامنيك با اين نقطه گذاري، ياغي فيلمش را به شكلي سينمايي به يك پديده و موضوع مشابه ارجاع مي دهد. اما اگر علاقه مندان به تئوري مولف و آن دسته از تحليل هاي وابسته به مولفه هاي مشترك، دنبال وجه اشتراكي بين دو فيلم دامنيك مي گردند، بي شك آن را بايد در عدم موفقيت ياغي يا ضدقهرمان داستان در تشخيص دوست و دشمن و كنش هاي عجولانه، مريض و مازوخيستي ولي معصومانه او بيابند. در فيلم قتل جسي جيمز، جيمز بعد از اينكه قصد مي كند ديگر به زندگي قبلي اش ادامه ندهد (نقطه عطف)، نمي تواند تشخيص دهد دوست و دشمنش كدام ها هستند و اندكي بعد، تنها راه خلاص شدن از اين درد تنهايي و بي كسي را در مرگ جست وجو مي كند. در فيلم اول هم چاپر بعد از آزاد شدن از زندان (نقطه عطفي ديگر)، همين مشكل را پيدا مي كند و به طرزي وحشتناك و به مراتب مخوف تر، دست به جنايت مي زند و با بي اعتمادي تمام به خون ريختن مي پردازد. اما جنس بازتوليد اسطوره و فرهنگ آن موقع استراليا، كاملاً متفاوت با امريكا به گونه يي است كه آن انزوا را در زندان هم مي توان يافت و تازه شهرتي كه به دست خواهد آمد، چيز ديگري است. در جسي جيمز، مدت ها بعد از زمان قتل او و با آغاز روايت هاي اساطيري و به خصوص سينمايي است كه جسي جيمز به شمايل آن ضدقهرمان (محبوب) درمي آيد اما چاپر در حالي كه در سلول اش نشسته و نامه فدايت شوم طرفدارانش را مي خواند، به حمايت همه آنها كتابي را مي نويسد كه هم شهرتش را چندبرابر مي كند و هم كلي پول به جيب مي زند، يك نقد و تحليلي بديع و مبتني بر حذف دراماتيك بر كاركرد رسانه و تبليغات. بيچاره جسي جيمز.
|
يادداشتي بر فيلم چاپر، اولين فيلم اندرو دامنيك اندرو دامنيك 41 ساله (متولد نيوزلند و بزرگ شده استراليا)، چندي پيش و به واسطه خلق يك شاهكار سينمايي، يعني قتل جسي جيمز به دست رابرت فورد بزدل، به همگان معرفي شد و توانست جايگاه ممتازي را در فهرست كارگردانان اين زمانه براي خود دست و پا كند. فيلم قتل جسي جيمز بي شك يك شاهكار سينمايي است. خيلي ها مطمئناً ويژگي هاي ستايش برانگيز و متمايز فيلم را با توجه به اينكه فيلم دومين ساخته دامنيك است، نثار راجر ديكينز خواهند كرد. هيچ بحثي بر سر نقش و جايگاه ديكينز در سينماي اكنون امريكا نيست و اين موضوع ديگر كاملاً بديهي است كه ديكينز يكي از اجزاي فراموش ناشدني تاريخ سينما است، اما آنهايي كه اولين فيلم اندرو دامنيك، چاپر، را ديده اند، حتماً گواهي خواهند داد كه دامنيك به واقع كارگردان بزرگي است و هرآنچه از ستايش و تحسين مي توان خرج فيلم هايش كرد، حق اوست و به او بر خواهد گشت. چاپر (كه مي توان سلاخ يا قصاب ترجمه اش كرد) داستان زندگي يك حيوان تمام عيار است: حيواني كه بيشتر از آنكه در زندگي واقعي ديده و درك شود، اين قابليت را دارد تا به واسطه سينما بازسازي و بازتوليد شود. مارك برندون ريد (ملقب به چاپر)، يكي از آن دسته تبهكاراني است كه همواره در حافظه تاريخ باقي خواهد ماند و جالب است كه اين فقط به جرائم و كارهاي غيراخلاقي او برنمي گردد. چاپر سال هاي زيادي را در زندان گذراند و اغلب جنايت هاي او به كشتن و زخمي كردن مجرم هاي خرده پا برمي گردد. يك جور اجراي عدالت كه تنها نيتي كه در آن ذات رفتارهايش وجود ندارد، عدالت است. اما شهرت چاپر در استراليا و جهان، به خاطر همان چيزي است كه كساني چون خالد حسيني يا جي كي رولينگ را به شهرت رسانده: ادبيات يا بهتر است بگويم يك كتاب، آن هم از نوع پرفروش ترين. چاپر در نخستين ايام دهه 90 و در زندان، خاطرات و تصوراتش از زندگي مجرمانه يي كه داشته را در قالب يك كتاب نوشت و حاصل كار شد يكي از پرفروش ترين كتاب هاي تاريخ ادبيات استراليا. از درون نام كتابي است كه فيلم چاپر هم از آن اقتباس شده و البته دامنيك به شكلي هوشمندانه در ابتداي فيلمش متذكر مي شود كه فيلم برخلاف كتاب يك اثر زندگينامه يي (بيوگرافي) نيست. |
اکنون ساعت 08:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)