![]() |
ماه
شبی دست مادرش راگرفته بود وبااومیرفت.هراز چند گاه به بالا نگاهی می کرد وماه را بالای سر خودمی دید .عاقبت یقین کرد که ماه تعقیبش می کند وقتی به مادرش گفت ./مادر گفت این همه خودپسند نباش اگر فکر می کنی که ماه تعقیبت می کند نگاهی غرورامیز به مادر کرد .دیگر یقین کرده بود که ماه مادرش را دوست دارد وان قدر اورا دوست دارد که در شبهایی که طلوع می کند تاب جدایی او را ندارد
|
اکنون ساعت 01:54 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)