![]() |
ابراهیم شاه
ابراهیم شاه |
ابراهیم شاه نشنیده ام ولی یه ابراهیم خان کلانتر (شیراز) اون دوره در زمان زندیان بوده که یه ادم کاملا خائن به ملت و عوضی بوده که به اغا محمد خان در سرکوب و دستگیری اخرین دلاور زند لطفعلی خان کمک میکنه و با دسیسه های اون و راه ندادن لطفعلی خان به شهر و دیار و زادگاه خودش نزد ملتش در شیراز اون مجبور میشه به کرمان نزد کرمانیهای قهرمان بره و بعدها باز با دسیسه اطرافیان بعد از اینکه مردم قهرمان کرمان با همدلی به همراه لطفعلی خان چند ماه ارتش مجهز اغا محمد خان و بیرون شهر در حالی که محاصره کرده بودند شهر رو و اجازه ورود مواد غذایی رو به شهر نمیدادند سرکار میذارن و با نبردهای پارتیزانی و جنگ های عجیب غریب و نوین لطفعلی خان سپاه اغا محمد خان رو مجبور میکنند که محاصره رو ترک کنه و به شیراز برگرده و شکست بخوره اما متاسفانه دقیقه نود باز هم به خاطر خیانت اطرافیان دروازه های شهر باز میشه و لشکر وحشی اغا محمد خان به شهر میریزه و اون واقعه ضد بشریی رو که در تاریخ ثبته رو به وجود میاره
20 هزار چشم از کرمانیهای عزیز رو از حدقه در میارن صغیر و کبیر رو میکشند (ببینین چ فشاری چه ضایع شدنی چه شکستی خورده بوده این خواجه ی بیرحم که اینجور انتقامی از مردم میگیره ) اینم نقله که بعد از اینکه اغا محمد خان دستور میده باید 2 هزار حفت چشم (به روایاتی 20 هزار) رو برام بیارین 2 تا از سربازانش سطل سطل براش چشم میاران ویژگیهای شخصیتی این مردک نامرد رو باید بخونین تا باورتون بشه هیچ سخت نیست باور کردن اینکه میگن میشینه و دونه دونه این چشمها رو میشمره ببینه ایا 2 هزار تا شده یا خیر و 2 جفتش کمه (یا کم میشمره) همونجا دست میندازه و 2 چشم 2 تا سربازه رو در میاره میندازه روش... ببینین چقدر ادم تمامیت خواه و عوضی بوده ... و اخر سر هم چشمان لطفعلی خان رو هم کور میکنه..... این مرض کور کردن چشم در دوران افشاریه باب شده که حتی نادرشاه پسر خودش رو کور میکنه.. راحت ترین نوع شکنجه ... دست میندازی راحت چش نازنین عزیزان رو در میاری وقتی لطفعلی خان دستگیر میشه میبرنش مثلا حضور اغا محمد خان.. در مجلسی که مثلا بزرگان کشوری و لشگری هستند... خب اوازه بی رحمی و مثلا کشور گشایی اغا ممد خان در همه جا پیچیده بوده همگان انتظار داشته اند لطفعلی خان خودش رو روی پای اون مردک بندازه و طلب ببخشش بکنه و ادرس گنجهای نادر رو که یه زمانی کریمخان پنهان کرده بوده رو بده... اما لطفعلی خان حتی سلام و احترام هم نمیکنه... بهش میگه مگه به تو یاد نداده اند وفتی به جمعی وارد میشی به مردای بزرگتر از خودت سلام کنی ؟ (لطفعلی جوان نوباوه ای 20-22 ساله بوده و اون حدود 40-45 ) که جمله ی تاریخیشو میگه : من اینجا مردی نمیبینم .... (اغا ممد خان در جوانی اخته و مقطوع النسل شده بوده و دلیل خیلی از کارهاش هم میتونه این باشه .... ) همونجا چنگ میندازه و چشمان لطفعلی خان رو در میاره... و بعد از اون سخت ترین شکنجه ها رو برای فهمیدن مکان گنجهای نادری سر لطفعلی خان در میاره ... من شنیدم فکر کنم جای دیه ای هم از سایت قبلا این رو گفتم ... سر لطفعلی خان رو خمیر مال میکرده اند و روش روغن داغ میریخته اند..... حاج ابراهیم خان کلانتر از اون چهره ی منفور تاریخه که به لطفعلی خان رو به شیراز راه نداد و اونرو تنها گذاشت ... |
اکنون ساعت 02:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)