پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فرهنگ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=24)
-   -   مقدمه ای بر شیطان پرستی (http://p30city.net/showthread.php?t=16880)

SonBol 10-24-2009 10:19 PM

مقدمه ای بر شیطان پرستی
 

راست" طبقه بندی مي‌کنند. دست چپي‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستي‌ها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگ‌تر بدست مي‌‌آورند. لاوییان ها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند.
آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته مي‌شود و عموماً آنها را افرادی می شناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش می‌کنند.
شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش‌های ادیان گذشته اجتناب مي‌کنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونه‌ای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی مي‌بینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون ماده گرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب مي‌کنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان مي‌دهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی مي‌شوند.


~تاریخچه
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در برگیرنده قانونی است که مي‌تواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که مي‌گوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.

• این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهه‌های قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشته اند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشته است).

• با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزه‌های آنها شیطان وجود دارد و در همه جهان‌بیني‌های الهی، شیطان سعی دارد خداوند را تحلیل برد و خراب کند.

با رشد رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون 17 و 18)، مردl در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگ‌تر شد، لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده. به علاوه شیطان پرستی برمبنای آموزه‌های مخالف ادیان ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداخته است. قدیمي‌ترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب "تکذیب یک کتاب" توسط توماس هاردینگ (1565) به چشم میخورد که در آن از کلیسای انگلیس دفاع مي‌کند: "در خلال زمانی که مارتین لوتر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...". در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزه هایش و شیطان نفی کرد. شیطان در یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیاواشی کلمه شیطان در ابتدا از دین یهود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافته است. این نگاه یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان مي‌تواند به موارد زیر تقسیم شود:

• یهود: شیطان در یهودیت، در لغت به معنای "دشمن" یا "تهمت زننده" است. و همینطور نام فرشته‌ای است که مومنین را مورد محک قرار مي‌دهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده است بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد.

• اسلامی: کلمه شیطان در عربی "الشیطان" به معنای خطاکار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده مي‌شود. ابلیس یک جن بوده است که از خدا نافرمانی کرده است لذا من طبع توسط خدا محکوم شده است که به عنوان منبعی برای گمراهی انس و جن باشد و ایمان آنها را برای خدا بسنجد.

• مسیحیت: در بسیاری از شاخه‌های مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بوده است. گفته مي‌شود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی ترد شده است. همینطور گفته شده است است شیطان کسی بوده است که به انسان گفته است مي‌تواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شده است و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است. از شیطان در کتاب یونانی "دیابلوس" به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شده است که به معنای "تهمت زننده" یا "کسی که به ناحق دیگران را متهم مي‌کند". واژه Devil از فعلی به معنای "پرت کردن" یا "انتقال دادن" نشئت گرفته شده است. در حالی که لاوی ادعا کرده است که این واژه از زبان سانسکریت "devi" مشتق شده و به معنای الهه است (گرچه این ادعا نادرست به نظر مي‌‌آید)


~شخصیت های بارز شیطان پرستان
آنتوان شزاندر لاوِی مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان و نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذار شیطان پرستی لاویی. وی در ۱۱ آوریل سال ۱۹۳۰ در شهر شیکاگو، ایالت ایلی نویز متولد شد. سپس خانواده اش به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند و بیشتر دوران رشد وی همانجا سپری شد. پس از رها کردن دبیرستان و فرار از خانه در ۱۷ سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد. در ۱۹۵۰ به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدام شد.


~عقاید شیطانی
لاوی ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامه‌ای اخلاقی نیست، ولی راهنمایي‌های کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:
1- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4- اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیده‌ای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7 - اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کرده‌ای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9- کودکان را آزار نده.
10- حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌ای یا برای شکارشان.
11- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.


~نقد شیطان پرستی
گرچه بیشتر نقدها از ناحیه ادیان بزرگ صورت میپذیرد، ولی بیشترین انتقادات به شیطان پرستی از طرف مسحیان شکل مي‌گیرد. در این راستا مباحث سودمندی مطرح هستند.
این ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفه است در کنار معنای ضد آن تعریف مي‌شود که چه چیزی به عنوان ریاکاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی فلسفه‌ها و ادیان ضعیف عمل مي‌کند. همچنین این مباحث ادراک معنی و طبیعت شیطان یا عبادت او را از ادبیاتی که معمولاً ضد شیطان است شکل گرفته است.

• بسیاری از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی مي‌کنند. به هرحال آنها ادعا مي‌کنند چنین هویتی بر مبنای قبول کردن اینکه شیطان موجودی یا قدرتی افضل است شکل مي‌گیرد.حال گفته مي‌شود با توجه به اینکه شیطان به عنوان موجودی شناخته مي‌شود که با خداوند مخالفت مي‌کند، در صورت قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد. (تناقض)

• عالمان مسیحی بر این باورند که نمي‌توان هرگز از شیطان طبعیت نکرد (هیچ کس معصوم نیست) چرا که آنها باور دارند شر انسانی یک تلاش بیفایده برای انجام دادن کارهای خوب است (به طور مثال، برای رستگاری یا کسب امنیت برای خود، حتی با این شرط که به دیگیران ضرر رساند). حتی کسانی که از فلسفه خوش پرستی طبعیت مي‌کنند، تلاش مي‌کنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شده‌اند را بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا مي‌کنند نتیجه این فلسفه اگر با قوانین خداوندگار تطابق نداشته باشند، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و نا امیدی به همراه خواهد داشت.

• شیطان پرستی یک "سراب فلسفی" و "علم بیان سنگین" است. چرا که گفته مي‌شود لاوی در استفاده از لغاط تبحر خواستی داشته است. شیطان پرستی یک طلسم کم ژرفای عقلانی از خدای ساخته شده توسط بشر است.

• "انسان موجودی اجتماعی است و به انسان‌های دیگر احتیاج دارد". بعضي‌ها عقیده دارند شیطان پرستان درک اشتباهی از استقلال داشته‌اند و آن را به تنهایی تعبیر کرده اند. استقلال مي‌تواند شما را قوی تر کند ولی این غیر ممکن است شما به تنهایی خدا باشید. آنها بر این باورند که اگر کسی خود را خدا معرفی کند و ضمن استفاده از لایق دانستن خود، مي‌توان به عدم پذیرش حقیقت منجر شود.

• یکی از نقدهای کاربردی تر شیطان پرستی اینست که ضمن این که شیطان پرستی معمولاً خود را به عنوان راه نجاتی برای توده‌های تسلیم شده مردم در مقابل دین‌های اصلی معرفی مي‌کند، بر شایستگي‌های آنها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید مي‌کنند و انزوا گرایی مي‌تواند به سوء استفاده‌های مختلفی ناشی شود – که معمولاً نیز چنین است. چرا که طبیعت انزواگرایانه شیطان معمولاً در بازخورد جوامع ناکارمد است. و برای جبران این خلا از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است.
فرقه‌های غیر شیطان پرستانه بسیاری از گروه‌ها به اشتباه به عنوان گروه‌های شیطان پرستی در نظر گرفته مي‌شود.به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد:

• هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیر طبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد مي‌کنند. و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان مینامند.

• گروه‌هایی که از دین مسحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند.

تعریف دوم، معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار مي‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست مینامنند. این بنیاد گرایان بیشتر دین‌های کافر جدید (مثلاً ویکا یا استرو) را با استفاده از این تعریف شیطان پرست مینامند.
طبق این تعریف به ندرت از دین‌هایی مانند اسلام و یهود و فرقه‌های مسیحیت به عنوان شیطان پرست تعبیر مي‌شود. چنین گروه‌هایی که دین‌های گذشته را شیطان پرست بنامند بسیار کم است، مانند فرقه مورمون ها یا چند فرقه کوچک دیگر. البته شنیده شده است که بعضا کاتولیک ها، پروستان‌ها را نیز شیطان پرست نامیده‌اند و یا بالعکس ولی چنین خطابی خیلی به ندرت اتفاق مي‌‌افتد.
حرکت دیگری که به اشتباه به عنوان شیطان پرست شناخته شده است، گروه‌های هوی متال موسیقی است. گرچه گروه‌هایی وجود دارند که به دلایلی چند از شبیه سازي‌های شیطانی استفاده مي‌کنند ولی عمده گروه‌های متال راک ارتباطی با یکی از انواع شیطان پرستی ندارند.

SonBol 11-18-2009 02:51 PM

مقدمه ای بر شیطان پرستی
 
نکته ای که لازم است در ابتدای مقاله ذکر شود این است که: سعی کرده ام تا این مقاله کامل و جامع باشد. لذا اگر در خواندن هر یک از قسمتهای آن خسته شدید می توانید موقتا آن را رها کرده به مطالعه ی قسمت های بعدی بپردازید.
پیشاپیش لازم است به خاطر حرف های کفر آمیزی که به ناچار و برای روشن شدن بیشتر موضوع در این مقالات طرح شده اند از خوانندگان گرامی عذر خواهی کنم .
« انما ذلکم الشیطان یخوف اولیاءه فلا تخافوهم وخافون ان کنتم مومنین »
« در واقع این شیطان است که دوستانش را می ترساند پس اگر ایمان دارید از آن نترسید و از من پروا کنید.» (سوره مبارکه آل عمران آیه 175) امام صادق علیه السلام می فرمایند: « العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس.»
« هرکس عالم به زمانش باشد مورد هجوم حوادث ناگوار قرار نمی گیرد.» با این روایت امام معصوم علیه السلام مشخص می گردد که تا چه اندازه آگاهی نسبت به مسائل روز جامعه مهم و اساسی است. زیرا ممکن است انسان در گرداب مفاسد اجتماعی و انحرافات فکری و مکتبی گرفتار شده، و لی خود از آن غافل باشد. لذا باید تمامی حواس انسان متوجه این مطلب گردد که در جامعه امروزی مسلح به سلاح علم و بصیرت باشد تا مبادا قربانی امیال شوم طاغیان اعتقادی و فکری نشود. در این گذار یکی از معضلات فکری و مکتبی امروز جوامع که متأسفانه با سرعت سرسام آوری در جوامع شایع شده و جوامع اسلامی خصوصاً کشور عزیز ما ایران را نیز درنوردیده است، مکتب تغییر شکل داده Satanism / سیطنیسم (شیطان پرستی) است. غفلت از این موضوع زمانی اثرات خود را عیان می نماید که کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی افراد مسن تر را نیز آلوده کرده و دیگر شاید برای جبران آن دیر شده باشد. بنابراین باید اقدام پیشگیرانه صورت پذیرد. هر چند که اکنون نیز زمان بسیاری را از دست داده ایم. زیرا آثار شوم این مکتب پلید هم اکنون پدیدار شده و حتی بسیاری از دستگاههای فرهنگی کشور را نیز آلوده کرده است. مطالعه این مجموعه شما را با وضعیت کنونی جهان آشنا کرده و در صدد است چهره واقعی شیطان را در عصر حاضر نمایان ساخته و ابزار او را برای مقابله با انسان و انسانیت، معرفی کند. خوشبختانه همیشه شیطان با افراطی گری، ضعفهای خود را نمایان ساخته و هر انسان آگاه و با بصیرت، می تواند با آن به مقابله برخاسته و او را از صحنه زندگی خود خارج ساخته و نابود کند. چنانکه در زندگی ائمه معصومین علیهم السلام می بینیم، شیطان با تمام تلاشی که انجام داد، نتوانست حتی کوچکترین خللی در زندگی این بزرگواران ایجاد کند. در احوالات امام سجاد علیه السلام می خوانیم، شخصی نزد حضرت رضا علیه السلام آمد و از ایشان درباره لقب سید الساجدین سوال کرد. حضرت رضا علیه السلام فرمودند: روزی جدم حضرت سجاد علیه السلام مشغول نماز بودند. ناگهان از گوشه ای مار عظیم الجثه ای به سمت حضرت آمد و انگشتان پای ایشان را نیش زد. امام سجاد علیه السلام برافروخته شد و مشخص بود که بسیار متألم شده اند، اما تغییری در اذکار و حالت امام علیه السلام مشاهده نشد. مار بسیار حضرت را آزار داد. ناگهان صاعقه ای از آسمان آمد و به مار اصابت کرد. آنگاه مار به حال اولیه خود باز گشت، که همان شیطان بود. کنار حضرت ایستاد و گفت: حقیقتاً که تو سرور عبادت کنندگان هستی. و چنین نامی شایسته شماست. آنگاه از نظرها ناپدید شد.آری، او از به انحراف کشـاندن امام معصوم علیه السلام هم نا امید نبود. اما مقاومت امام عزیز را ببینید که چگونه شیطان را درمانده و مستأصل می کند و او را منکوب می نماید. لذا یکی از راههای مقابله با شیطان، اصرار بر عبادت و ذکر خداوند است. «کجاست طلب کننده جگرهای انبیاء. کجاست طلب کننده خونهای بی گناه ریخته شده.» به امید روزی که در هیچ نقطه دنیا اثری از پلیدی یافت نشود. به امید روزی که منکوب کننده شیطان رخ نماید و زمین از لوس وجود شیطان و شیطان صفت پاک گردد. در این راستا آنچه که از حقیر بر می آید، دادن اطلاعاتی هر چند کم و ناقص در این باره است. شاید راهگشای محققین و دردمندان جامعه بشری قرار گرفته و فکری به حال این معضـل پیـچیده اجتماعی و عقیدتی و فکری بشود. امید است با همکاری تمامی کسانی که درد دین و دنیای مردم را دارند و به فکر اصلاحات سازنده هستند، در این زمینه اقدام نموده و با مساعدت های فکری دست در دست هم به جهاد و مقابله با این پدیده برآییم. طی این مرحله بی همرهی خضر مکن / ظلمات است بترس از خطر گمراهی
اشتباه نکنید! شیطان پرستان به خدا اعتقاد دارند. فقط نمی خواهند او را بپرستند. حال اگر مجبور باشند به هر موجود پست دیگری تن داده و او را به عنوان معبود انتخاب کنند. از حیوانات و گیاهان و اشیاء طبیعی گرفته، تا آلت تناسلی و... همگی جزء معبودان بشر قرن بیست و یکم است. قرنی که به قرن اطلاعات معروف گشته، ولی از آگاهی بشر، جز خرافه و پوچی چیزی باقی نمانده است.

شیطان، نخستین كسى بود كه بعضى كارها را مرتكب شد و پیش از او كسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند:
- اولین كسى كه قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاك در حالى كه آتش از خاك بالاتر است .
- اولین كسى كه در پیشگاه با عظمت الهى تكبر نمود و به دستور خالق خود عمل نكرد.
- اولین كسى كه كه معصیت و نافرمانى خدا را كرد و آشكارا با او مخالفت نمود.
- اولین كسى كه به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر كسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریك مى شود.
- اولین كسى كه كه قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى كنم .
شیطان اولین كسى است كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت
- اولین كسى كه نماز خواند و یك ركعت آن چهار هزار سال طول كشید.
- اولین كسى كه كه غنا و آواز خواند، همان زمانى كه آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.
- اولین كسى كه نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه كرد.
- اولین كسى كه لواط كرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد. - اولین كسى كه دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.
- اولین كسى كه دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این كه موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.
- اولین كسى كه دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش كند.
- اولین كسى كه عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولین كسى كه به خداى خود اعتراض كرد.
- اولین كسى كه شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق كرد.
- اولین كسى كه كه سحر و جادو كرد و آن دو را به مردم یاد داد.
- اولین كسى كه براى زیبایى ، زلف گذاشت .
-اولین كسى كه شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق كرد.
- اولین كسى كه نقاشى كرد و چهره كشید.
- اولین كسى كه آتش حسدش شعله ور شد.
- اولین كسى كه به ناحق مخاصمه و جدال كرد.
- اولین كسى كه خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد كشید.
- اولین كسى كه به خدا كفر ورزید.
- اولین كسى كه گریه دروغى نمود.
- اولین كسى كه عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولین كسى كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت . روزگار عجیبی است؛ هر گوشه، در هر خیابان یا بین دوستان را که نگاه می‌کنی درباره این کلمه می‌شنوی؛ به خصوص در بین کسانی که ادعای متال‌بازی و گوش دادن به موسیقی متال به خصوص سبک بلک‌متال را یدک می‌کشند. چیزی که الان در جامعه مشاهده می‌شود باب شدن شیطان پرستی و انداختن "پنتاگرام" در گردن است. بلک‌متال Darkthrone ، مریلین مانسن ، نیروانا ، آنتون لاوی، کلیسای شیطان ، satanic bible ، آدم خواری ، skull-n-bone .... احتمالا حداقل یکی از این کلمات تاکنون شنیده‌اید، آدمهای عجیبی را هم دیده‌اید که خودشان را طرفدار این نام‌ها و گروه‌ها می‌دانند! موسیقی‌های آنها را گوش می‌دهند، گاه‌گاه لباس‌های عجیب غریب می‌پوشند، علامت‌های خاصی بین خودشان دارند و به قول خودشان "تیریپ خفن می‌زنن!"
از اینها که بگذریم حتما زیاد هم شنیده‌اید که در فلان کشور یک عده‌شیطان پرست یک آدم را تکه‌تکه کردند یا خوردند یا فلان جنایت را انجام دادند. لذا بر آن شدیم تا در مورد شیطان‌پرستی و شیطان‌پرستان تحقیقی اجمالی به عمل آوریم.
شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می‌شود را قانونمند می‌کند. در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌شود؛ و در نهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.

SonBol 11-18-2009 02:52 PM

به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد؛

تعریف اول: هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌کنند و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان می‌نامند.

تعریف دوم: گروه‌هایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست می‌نامند.

در دهه هاي اخير، گسترش فرقه هاي شيطان پرستي در دنيا با رشد خيره کننده اي همراه بوده است. به خصوص که اين فرقه از ابزارهاي نوين براي گسترش و فعاليت خود بهره برده است. در اين بررسي سعي شده است بيشتر جنبه هايي که در تحقيقات مختلف بر اين پديده، مغفول مانده است مورد بررسي قرار گيرد. فرقه هاي شيطان پرستي هم مانند هر پديده اجتماعي ديگر از اين قاعده مستثني نيست. در تاريخچه اين گروه ها تحولات نسبتا گسترده اي مشاهده مي شود که پيش از ورود به بحث، مختصرا به آن اشاره مي شود:
وجود شيطان همواره در آيين هاي الهي و اديان ابراهيمي، به عنوان موجودي شرور، که انسان ها را به گناه سوق مي دهد، مطرح بوده است. البته نظرات اين اديان درباره ماهيت و وجود شيطان، نظري سمبليک و نمادين نيست؛ بلکه شيطان همواره موجودي واقعي و داراي قدرت هاي اهريمني است.
زمينه قدرت هاي شيطان بايد يادآور شد که از نظر اديان الهي، قدرت شيطان، قدرت بي نهايت و قدرت مطلق نيست؛ بلکه طبق عقائد تحريف نشده دين الهي، قدرت شيطان، محدود و به واسطه انتخاب ناصواب خود انسان پديد مي آيد. چه اينکه شيطان بر مومنان راستين، تسلط و نفوذي ندارد.
وقتي تعاليم انبيا دچار تحريف مي شود و با خرافات آميخته مي شود، زمينه تفويض قدرت نامحدود به شيطان فراهم مي شود. اما اگر حتي شيطان را داراي قدرت فراوان در نظر بگيريم، چه عاملي باعث پرستش شيطان و فرار از حريم امن الهي و پناهندگي به شيطان مي شود؟ بگونه اي که افرادي خود را تابع شيطان معرفي مي کنند و از نيروهاي او براي زندگي مدد مي گيرند!
گرايش به شيطان و تبعيت از او، با انجام يک سري از اعمال خاص، از قرون وسطي مطرح بوده است. اما بايد يادآور شد که خواستگاه فرقه هاي شيطان پرستي، آن هم با وضعيت کنوني اين فرقه ها، ريشه در غرب دارد. پيروان اين گروه ها در گذشته با اعمالي مانند قرباني کردن انسان ها، قصد جلب رضايت شيطان و کسب قدرت هاي اهريمني او را داشتند. اما گروه هايي که امروز با عنوان شيطان پرست معروفند، به اين اقدامات دست نمي زنند و مجازات ها و پيگردهاي قانوني، در تغيير اين مناسک، نقش بسزايي داشته است، اما کماکان اين سنت ها با شکل و شمايل ديگر مانند قرباني کردن حيوانات به جاي انسان، به چشم مي خورد.
شيطان پرستان مدرن همزمان با تغيير اصول شيطان پرستي و به مقارن آن کاهش نفوذ و قدرت کليسا و موج دين ستيزي در دوران مدرنيته که در غرب ايجاد شد، بار ديگر در نيمه دوم قرن بيستم ميلادي، اصول خود را توسط شخصي به نام "لاوي" تدوين کردند و با بهره گيري از ابزارهاي نوين اطلاع رساني، به سرعت رشد کردند. البته اين بار به مقتضاي تحول عمومي جامعه از اقدامات خشونت بار اين فرقه ها مانند دريدن اعضاي انسان و...خبري نبود و شعارهاي زيبايي ماند عدم آزار رساندن به کودکان، پرهيز از اذيت کردن حيوانات نيز ديده مي شد اما در مقايسه با شيطان پرستي دوره هاي قبل، اصولي وارد اين فرقه جديد شد که تا حد زيادي متاثر از فضاي مدرنيته حاکم در غرب بوده است.
در شيطان پرستي قرون وسطي نوعي اعتراض شديد به کليساي کاتوليک و حاکميت آموزه هاي تحريفي آن به چشم مي خورد. لذا "آنتي کريس" يا مبارزه با تعاليم حضرت عيسي و به تبع مبارزه با هنجارهاي کليساي کاتوليک، فراوان به چشم مي خورد. اما در شيطان پرسي جديد چه مولفه هايي وجود دارد؟
موج جديد شيطان پرستي کماکان همان ضديت را با فضاي کليسا دارد ولي به فراخور کم رنگ شدن نقش کليسا و دين در اروپا، اندکي از اين عناد کاسته شده است اما مولفه هاي جديد وارد اين گروه شده است. يکي از بارزترين اين اصول، انسان محوري يا اومانيسم است که محصول نامبارک عصر مدرنيته است. تفکري که ماوراالطبيعه و حيات اخروي را منکر است و تمام هست و نيست را در همين حيانت مادي مي داند.

اساسا مفهومي به نام توحيد و خداي واحد، در اين فرقه مورد انکار است. مفهوم پرستش در اين فرقه، متفاوت است با مفهوم پرستش در اديان الهي؛ زيرا حتي ممکن است شيطان مورد پرستش اصطلاحي قرار نگيرد، بلکه نوعي اعتماد و مدد جستن از نيرويي داراي قدرت مافوق بشري، به همراه انجام اموري، به عبادت و پرستش تعبير شود و تلاش پيروان اين فرقه اين است که با انجام اين امور، داراي قدرت اهريمني بيشتري شوند تا از اين زندگي مادي، تا حد امکان در راه لذت بردن از آن، بهره مند شوند.
اين تفکر سلطه طلبانه و دنيا جو، بازتاب همان تفکر اومانيستي و انسان محوري حاکم و رايج در غرب است که انسان و تمايلات نفساني او را در راس و محور همه شئون فردي و اجتماعي قرار مي دهد و تمام جزئيات زندگي را بر اساس رسيدن به همين خواسته ها استوار مي سازد.
در اينجا ممکن است اين سئوال مطرح شود که "اگر نظام حاکم بر تفکر غربي اين چنين است و ارزش هاي انسان را انکار مي کند، پس شيطان پرستان به دنبال رسيدن به چه امري هستند؟" زيرا علي الظاهر تمام آنچه که شيطان پرستان به دنبال آن هستند، در فضاي حاکم بر جوامع غربي قابل دسترسي است. در جواب بايد گفت انسان هرقدر هم که ارزش هاي انساني را انکار کند و خود را در باتلاق شهوات و لذت هاي مادي غرق کند، باز نمي تواند از فرياد ها و نياز روح خسته خود براي پرستش موجودي برتر، فرار کند و بر اين تمايلات، سرپوش بگذارد.
اين انسان نمي تواند پوچي هاي زندگي خود را علي رغم لذت هاي مادي، منکر شود و ناديده بگيرد. روح انسان همواره احتياج به پرستش موجودي برتر و فرا زميني دارد. دقيقا به خاطر اغنا کردن اين گرايش تعارض انسان مدرن، اين مکاتب که در آنها مفاهيمي مانند پرستش، عبادت، استمداد و کسب نيرو از موجودي ماورايي و ... ايجاد مي شوند.
روح انسان مدرن در چنين جامعه اي را نه تعاليم تحريف شده اغنا مي کند و نه رويگرداني از تعاليم الهي و نه فرو رفتن در تمايلات نفساني آرام. اين فضاي پارادوکسي موجب سرگشتي بشر امروز مي شود و چاره اي جز انجام اعمال حيواني براي او باقي نمي ماند. روح الهي انسان همواره به تعاليم ناب الهي احتياج دارد و اگر مضامين صحيح اين تعاليم براي او فراهم نشود، ناگزير است براي فرار و فراموشي اين موقعيت جانکاه، به مصرف مشروبات الکلي و مواد مخدر و هيجانات زودگذر يا روابط بي حد و حصر جنسي روي آورد که همه اين اقدامات سراب گونه، مانند نوشيدن آب شوري است که جز به تباهي و وخامت اوضاع نمي افزايد.
در چنين شرايطي، رهبران اين فرقه ها مخاطبان و پيروان خود را به خودکشي تشويق مي کنند تا شايد راه نجاتي باشد از اين زندگي بي معنا. آري. اين سرخوردگي انسان مدرن، سوغات سلطه همين تفکر است.
با اين رويکرد، بار ديگر اهميت تعاليم نجات بخش اديان الهي، و در صدر آن دين مبين اسلام در معنا دهي به زندگي انسان، مشخص مي شود.

Omid7 11-18-2009 07:32 PM

معنی شیطان پرستی:
شيطان پرستی به معنی پرستش شيطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسيار قويتر و موثرتر از نيروهای خوب دنيوی همچون خدا است . در شيطان پرستی شيطان به عنوان نماد قدرت و حاکميت بر روی زمين . قدرتی به عنوان برترين قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و اين دنيايی را که به عنوان دوزخ برشمرده ميشود را قانونمند کند . در شيطان پرستی ؛ معنی شيطان پرستی غير از استفاده از شيطان به عنوان قدرت تاريک و مطلق از نيروها و اجنه و روح های پليد و شيطانی نيز برای رسيدن به اهداف خود استفاده شود . و در نهایت معنای شیطان پرستی ؛ پرستش قدرت پتیدی و قدرتمنداست.
اعمال و زمان شيطان پرستی :
زمان شيطان پرستی در زمانهای بسيار قديم و قرون اوليه آدمی در چندين زمان انجام ميگرفت : اولين زمان هنگام کسوف و خسوف بود ؛ بر اين تصور که شيطان و خدای تاريکی از انسانها عصبانی هستند و منتظر هديه خود و اگر برای آنها قربانی انجام نميگرفت خدای تاريکی و شيطان تمام انسانها را قتل عام ميکردند لذا برای آرامش شيطان قربانی کردن انسان انجام ميشد . اين مراسم به خصوص در قبايل امريکای جنوبی بسيار فراوان ديده شده است به گونه ايکه اکتشافات به دست آمده وجود اين قربانی کردن ها را تصديق ميکند و اتاقهای مخصوص قربانی کردن نيز به شيوه ای خاص بنا شده بود و تزئينات خاص خود را داشت . البته قربانی کردن انسان در زمانهای ديگر نيز انجام ميشد که اکنون قربانی کردن انسان در دوره کنونی در يک شب کاملا تاريک انجام ميشود .
اعمال مراسم شيطان پرستی نيز بسيار زياد است و به ذکر چند مورد بسنده ميکنم . مهمترين اعمال آنها اعمالی است که هميشه انجام ميدهند و در آن به انجام امور جنسی میپردازند و همچنين از شيطان برای پيشبرد اهداف حاضرين کمک ميخواهند و اگر کسی مشکلی داشته باشد برای حل مشکل وی دعا ميشود . مراسم بعدی ؛ مراسم عضويت يک عضو جديد به اين هيئت و مجموعه است که اين کار توسط کشيش کليسای شيطان و يا همسر وی ( بستگی به مذکر يا مونث بودن عضو جديد دارد ) انجام ميشود .
مراسم قربانی کردن : در شيطان پرستی جديد قربانی کردن مفهومی ندارد اما برای آنان که هنوز پيرو شيطان پرستی قديمی و قرون وسطايی هستند اين کار در شبی تاريک انجام ميشود . قربانی توسط آب مقدس غسل داده ميشود و بر روی محراب خوابانده ميشود . البته اصولا قربانی ها قبل از انجام مراسم بيهوش ميشوند . و در کاملترين مراسم قربانی کردن برای شيطان ؛ قربانی پس از کشته شدن و نوشيدن خون وی توسط آتش سوزانده ميشود . در اين مراسم خواندن اوراد مخصوصی به زبانی کاملا بی معنی و گاها عبری انجام ميگيرد .
مراسم معروف نماز سیاه یا نماز جماعت سیاه :شاید معروفترین مراسم آنان باشد . این مراسم در کلیسای شیطان پرستی انجام میشود و دقیقا همان مراسم عشای ربانی مسیحیت است با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام میشود و البته کارهایی نیز در آن مراسم انجام میگیرد که از ذکر آنها خودداری میکنم .
مراسم پیوستن عضو جدید:در مراسم پيوستن عضو جديد به شيطان پرستان که البته همچين عملی در جادوگری نيز وجود دارد ۵بوسه مقدس است . اين ۵ بوسه توسط همسر يا خود کشيش به بدن شخص عضو شونده زده ميشود که باعث خير و برکت او ؛ تقدس او در بين شيطان پرستان ؛ تشکر از وی به منظور عضو شدن و در نهايت قبول فرد عضو شونده است . شخص جديد در وسط پنتاگرام ( چه در جادوگری و چه در شيطان پرستی و در هر دو پنتاگرام ) زانو ميزند در حاليکه کاملا عريان است . بوسه ها بر زانو ؛ الت تناسلی ؛ سينه ها و لبان شخص جديد زده ميشود . قبلا هم گفته شد که در اين دين اعتقاد خاصی و احترام خاصی به اندام تناسلی قائل هستند زيرا زندگی و جهان را بدون وجود آن پوچ ميدانند و آن را تضمين بقای بشريت ميدانند . البته قابل تامل است که تضمين بقای آدميت به وجود آن بستگی دارد اما افراط و تفريط در هر دينی وجود دارد و خواهد داشت
شيطان پرستی در ايران :
شيطان پرستی در ايران از ديرباز وجود داشته است . چه قبل از زرتشت و چه بعد از آن و شايد اوج آن در زمان زرتشت و بحث اهريمن و اهورامزدا باشد . اما بر اساس تحقيقات نويسنده وبلاگ بيشتر شيطان پرستی در ناحيه غربی کشور و ناحيه مرکزی ايران داير است . مخصوصا در شهرهای غرب و جنوبغرب کشور و کردنشين که حتی مراسم اين عده در کوهها و دره ها نيز هنوز برگزار ميشود و قربانی آنها حيوان است . در قسمتهای مرکزی ايران نيز هنوز هستند قبايلی که شيطان پرست هستند اما خوب به گستردگی ديگر مناطق ايران نيستند . و خوشبختانه يا متاسفانه بعضی از اين کانونهای شيطان پرستی در تهران نيز در حال گسترش است .

در آخر اين است شيطان پرستی ؛ چيزی که خيلی ها به آن علاقه دارن شيطان پرستی است در اين قالب و به خصوص قالب قرون وسطايی که دوره آن خيلی وقت است به پايان رسيده است و ديگر قربانی کردن انسان در دنيای کنونی جايگاهی ندارد ! بنده نه قصد نفی اين دين را دارم و نه ابلاغ آن را ؛ فقط اينکه فکر کنيد و دين را از ميان همه بهترينهای اديان انتخاب کنيد . دينهای الهی و دينهای غيرالهی هيچکدام تکامل و سعادت شما را تکميل نميکنند .

Omid7 11-18-2009 07:33 PM

۱۱ قانون مهم شيطان پرستی

1

) Do not give opinion or adviceunless you are asked
نظرات يا نصيحت هايت را ابراز ندار جزاينکه درخواست کنند
2) Donot tell your troubles to others unless you are sure they
wantto hear them
ازارهائي که ميخواهي بدهي به ديگران نگو جزاينکه مطمئن باشي آنها ميخواهند گوش بدهند.
3)When in another's lair , show him respect or else do not go there
وقتي در مکاني ديگر هستي احترامشان را حفظ کن وگرنه به آنجا پاي نگذار
4) Ifa guest in your lair annoys you,treat him cruelly and without mercy
اگر مهماني در استراحت گاهت است که تو را ميرنجاند ، او را مورد ستم خويش قرار بده ، بدون هيچگونه رحمي.
5) Donot make 3exual advances unless you are given the mating signal
*** پيشرفته نداشته باش , مگراينکه به تو اشاره‌اي شود يعني طلب شود.
6) Donot take that which does not belong to you unless
it isa burden to the other person and he cries out to be relieved
کاري که به تو تعلق ندارد ، نگير. جزاينکه مسئوليتش با شخص ديگري باشد و او فرياد ميزند و کمک ميخواهد.
7) Acknowledge the power of magic if you have employed it successfully
toobtain your desires. If you deny the power of
magicafter having called upon it with success
youwill loose all you have obtained
قدرت جادو را تصديق کن اگر آن را به طور موفقيت آميزي براي تحقق آرزوهايت استفاده ميکني.
اگر قدرت جادو را رد کني بعد از فراخواندن آن با موفقيت ، تمام خواسته هايت باطل ميشود
8) Donot complain about anything to which you need not subject yourself
ناله نکن درباره کاري که احتياج نداري تحت تسلط تو باشد.
9) Donot harm little children
به کودکان کوچک صدمه نزن .
10) Do not kill non-human animals unless attacked or for your food
به هيچ حيواني صدمه نزن مگر براي غذايت يا دفع حمله اش .
11) When walking in open territory,bother no one
Ifsomeone bothers you,ask him to stop
If hedoes not stop,destroy him
وقتي درسرزمين‌اي قدم ميزني ، براي کسي مزاحمت ايجاد نکن اگر کسي برايت دردسر درست کرد ، به او اخطار بده اگر به کارش پايان نداد ، او را نابود کن.

Omid7 11-18-2009 07:36 PM

چرا شیطان پرستی ؟

بهشت و دوزخ از دید شیطان پرستان:

از نظر اونا هیچ بهشت یا آینده‌ی روشنی وجود نداره ، جهنمی با آتش های سوزان که برای تنبیه به کار بره هم نداریم. اینجا و اکنون آنچه هست که ما داریم. اکنون زمان شادی ماست، اکنون شانس ماست هر چه هست اکنون است.

اصول اعتقادی شیطان پرستان:

-انکار خدا

-نبود ثنویت: یعنی میگن چیزها قابلیت افراز به خوبی و بدی رو ندارن( افراز یعنی یه چیز رو طوری تقسیم کنیم که قسمت های تقسیم شده هیچ اشتراکی نداشته باشن و از طرفی همه با هم همون چیز اصلی بشن) پس خوبی و بدی قابل تفکیک نیستن و خدای خوب و خدای بد نداریم و این قضیه آرماگدون هم یه چیز بی خوده.

- خودپرستی: این عقیده تایه حدی اومانیستیه ولی با اون قرق داره اینا میگن هرکس خدای خودشه.

- مادیگرایی

- اعتقاد به استعداد پنهانی بشر

- ضد مذهب: یعنی باور های کلاسیک مذهبی که بدون آگاهی هستن

با توجه به این اعتقادات میشه گفت موارد زیر هم میتونن باشن:
- تنها انسان و قدرت تفکر اونه که مقدسه.
- شیطان پرست ها عبادت نمی کنند.
- اندیشیدن بهترین راه خودشناسیه نه توجه به حرف دیگران

Omid7 11-18-2009 07:37 PM

تاریخچه

مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در برگیرنده قانونی است که می‌تواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که می‌گوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.

* این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهه‌های قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشته اند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشته است).
* با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند و در میان آموزه‌های آنها شیطان وجود دارد و در همه جهان‌بینی‌های الهی، شیطان سعی دارد خداوند را تحلیل برد و خراب کند.

با رشد رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون 17 و 18)، مردl در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگ‌تر شد، لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده.

به علاوه شیطان پرستی برمبنای آموزه‌های مخالف دین‌های ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداخته است. قدیمی‌ترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب "تکذیب یک کتاب" توسط توماس هاردینگ (1565) به چشم میخورد که در آن از کلیسای انگلیس دفاع می‌کند: "در خلال زمانی که مارتین لوتر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...". در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزه هایش و شیطان نفی کرد. شیطان در یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیاواشی کلمه شیطان در ابتدا از دین یهود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافته است. این نگاه یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان می‌تواند به موارد زیر تقسیم شود:

* یهود: شیطان در یهودیت، در لغت به معنای "دشمن" یا "تهمت زننده" است. و همینطور نام فرشته‌ای است که مومنین را مورد محک قرار می‌دهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده است بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد.
* اسلامی: کلمه شیطان در عربی "الشیطان" به معنای خطاکار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده می‌شود. ابلیس یک جن بوده است که از خدا نافرمانی کرده است لذا من طبع توسط خدا محکوم شده است که به عنوان منبعی برای گمراهی انس و جن باشد و ایمان آنها را برای خدا بسنجد.
* مسیحیت: در بسیاری از شاخه‌های مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بوده است. گفته می‌شود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی طرد شده است.

همینطور گفته شده است است شیطان کسی بوده است که به انسان گفته است می‌تواند خدا شود و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شده است و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است. از شیطان در کتاب یونانی "دیابلوس" به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شده است که به معنای "تهمت زننده" یا "کسی که به ناحق دیگران را متهم می‌کند". واژه Devil از فعلی به معنای "پرت کردن" یا "انتقال دادن" نشئت گرفته شده است. در حالی که لاوی ادعا کرده است که این واژه از زبان سانسکریت "devi" مشتق شده و به معنای الهه است (گرچه این ادعا نادرست به نظر می‌‌آید)
* آیاواشی: "آکیلاتریراتو آمانای" منبع اسطوره‌شناسی آیاواشی و کتاب دینی آیاواشی، راجع به "کرونی" که یک موجود شیطانی است سخن گفته است. این موجود به 6 قسمت قطعه قطعه شده است و هر قسمت در جهان با نام‌های "راوانا" , "دوریودهانا" و ... متولد شده اند.

Omid7 11-18-2009 07:38 PM

انواع و رویکردهای شیطان پرستی

شیطان پرستی فلسفی

به طور غیر رسمی و گسترده‌ای این شاخه از شیطان پرستی را منتسب به آنتوان شزاندر لاوی می‌دانند. او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود)، در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگ‌ترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیده‌ای ندارند (اگرچه بایدی هم برای نبود آن ندارند) به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.

در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خار میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی می‌‌نگرند. و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای "جهان واقعی" را تشکیل می‌دهند. به طور شفافی، آموزه‌های شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد. چرا که این تعالیم از آموزه‌های یهودی-مسیحی نشئت گرفته است و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشته است.

شیطان‌پرستی لاویی


این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب "انجیل شیطان" و دیگر آثارش آمده است تشکیل شده است. لاوی موسس کلیسای شیطان (1966) بود و تحت تأثیر نوشته‌های فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، امبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است. "شیطان" در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.

یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف می‌دانند نباید به طرز فکر گروهی خواص وفادار باشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی می‌دانند. و در بشر دوستی گمراه خود، بدون تامل عمل کنند.

شیطان پرستی دینی


گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل می‌شوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست اول باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا به ‌وسیله شیطان شناخته می‌شوند. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده است می‌تواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.

بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا ( یا خدایان) می‌توانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی از خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه‌های باستانی بین‌النهرینی و بعضا از الهه‌های رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان می‌گویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است (گرچه چنین ادعایی غیر قابل بررسی است)

مابقی گروه‌ها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را میپرستند: آنهایی که سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری که آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کرده است قبول دارند. تمام این ادیان با هم و با شیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار داده اند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیده شده است اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق می‌کنند و تلاش می‌کنند خود را به‌وسیله فلسفه‌هایی چون میجیک و فلسفه‌های مشابه "تمایل به قدرت" نیچه بالا بکشند) حمایت شده است. یک پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: "هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد."

یک مثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمده است و بشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق می‌کند:" تو مطمئنا نمیمیری: چرا که خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شماها مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد". با این استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میپندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه می‌دانند، نام "شیطان پرستان سنتی" را بر خود گذاشته‌اند و به شیطان پرستان فلسفی، "شیطان پرستان معاصر" می‌‌گویند.

Omid7 11-18-2009 07:39 PM

فلسفه شیطانی

شیطان در ۹ جمله شیطانی منتسب به لاوی خلاصه می‌شود:

1. شیطان می‌گوید دست و دلبازی کردن بجای خساست.
2. شیطان می‌گوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی
3. شیطان می‌گوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
4. شیطان می‌گوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان
5. شیطان می‌گوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت ]اشاره به تعالیم مسیحیت که می‌گوید هرگاه برادی به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربه‌ای به طرف دیگر بزند[
6. شیطان می‌گوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشام‌های غیر مادی
7. شیطان می‌گوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفت‌های روشنفکرانه، او را پست‌ترین حیوانات ساخته است.
8. شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته می‌شوند را ارائه می‌دهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر می‌شوند.
9. شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.

و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام برده است:

حماقت، ادعا و تظار، نفس گرایی (انتظار بازپس گرفتن از دیگران، آنچه به آنها داده اید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی ناکافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون می‌‌پوساند) و کمبود محسنات ! یادداشت: Solipsism می‌تواند به یک طرز فکر معرفت‌شناسی منسب به دیسکارت نیز گفته شود، که در آن به افراد پیشنهاد می‌شود که تنها کسی هستند که می‌توانند وجود چیزی را تجربه کنند و هرچه دیگران می‌گویند تنها خیال و وهمی از تصورات خودشان است.

لاویسپس ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامه‌ای اخلاقی نیست، ولی راهنمایی‌های کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:

1. هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2. هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3. وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4. اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5. هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیده‌ای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6. هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7. اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کرده‌ای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8. هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9. کودکان را آزار نده.
10. حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌ای یا برای شکارشان.
11. وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.

SonBol 12-18-2009 11:33 AM

شیطان پرستی به چهار دسته شیطان پرستی فلسفی، شیطان پرستی لاوی، شیطان پرستی دینی و شیطان پرستی گوتیک(شرپرستی) تقسیم می شود.

Òشیطان پرستی فلسفی
این نوع گرایش عبارت است از اینكه" محور و مركز عالم، انسان است‌" این شاخه از شیطان‌پرستی به پایه‌گذاری این فرقه به نام « آنتوان لاوی» نسبت داده می‌شود .
این نوع شیطان‌گرایی نیز مانند سه نوع دیگر آن، با نام های دینی و گوتیك، از مبنای اعتقادی یهودیت نشات گرفته است .
نام كامل وی" آنتوان شزاندر لاوی " (Anton Szandor Lavey) می‌باشد . وی در یازدهم آوریل سال 1930 میلادی در شیكاگو آمریكا متولد و به همراه خانواده‌اش به سانفرانسیكو عزیمت نموده و تا زمان مرگش در آنجا ساكن می‌شود .
وی شخصیتی ناهنجار و ناسازگاری داشته است و در سن 17 سالگی ضمن فرار از تحصیل و حضور در خانه به عنوان خدمه و دلقك به یك سیرك می‌پیوندد .
لاوی در سال 1950 میلادی در دایره جنایی پلیس آمریكا به عنوان عكاس جنایی مشغول به كار می‌شود، كه تاثیرات عمده‌ای را نیز می‌پذیرد .
آنتوان در سال 1952 با « كارول لنسیگ » ازدواج می‌كند اما بنابر دلایلی اعم از عدم التزام به اصول اولیه اخلاقی و پایبندی به روابط خانوادگی و شیفتگی به زن دیگری به نام « داین هگارتی » از همسر اولش جدا شده و از سال 1960 به بعد روابط نامشروعی را با وی آغاز می‌كند . لاوی یك فرزند نامشروع از هگارتی كه هرگز با وی ازدواج نكرد، را به دست می‌آورد .
وی همچنین علاقه وافری به نوازندگی پیانو داشته و طبق اطلاعات موجود در همین سال‌ها روابط جدی و پردامنه را با برخی عناصر سازمان (CIA) همچون " مایكل آكینو" برقرار می‌كند .این فرد مرتبط با سازمان جاسوسی آمریكا در تاریخ 30 آوریل 1966 در حالی كه برای جمعی از اعضای حلقه‌های سری « دایره اسرار‌آمیز » با سری تراشیده سخن می‌گفت ، مدعی بنیان‌گذاری « ‌كلیسای شیطان » شد .
نامبرده كتابی را تحت عنوان « انجیل شیطان » و كتاب دیگری نیز با نام « آئین ‌پرستش شیطانی » به چاپ رساند . روز مرگ لاوی با نام " هالووین " در آمریكا شناخته می‌شود .

Òشیطان‌پرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب "انجیل شیطان" و دیگر آثارش آمده است تشکیل شده است. لاوی موسس کلیسای شیطان (۱۹۶۶) بود و تحت تأثیر نوشته‌های فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است. "شیطان" در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود می‌داند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف می‌دانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی می‌دانند و در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند.

Òشیطان پرستی دینی
گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل می‌شوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا به ‌وسیله شیطان شناخته می‌شوند قبول داشته باشد. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده است می‌تواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.
بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا یا خدایان می‌توانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه‌های باستانی بین‌النهرینی و بعضا از الهه‌های رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان می‌گویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است.
مابقی گروه‌ها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را می‌پرستند. آنهایی که سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را می‌پرستند، در حالی که بسیاری آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، می‌پندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کرده است قبول دارند. تمام این ادیان با هم و با شیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار داده اند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی می‌نگرند (کسانی که دیده شده است اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق می‌کنند و تلاش می‌کنند خود را به‌وسیله فلسفه‌هایی چون میجیک و فلسفه‌های مشابه "تمایل به قدرت" نیچه بالا بکشند) حمایت شده است. یک پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: "هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد."
یک مثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمده است و بشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق می‌کند:" تو مطمئنا نمی‌میری، چرا که خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شما مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد". استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد می‌پندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه می‌دانند، نام "شیطان پرستان سنتی" را بر خود گذاشته‌اند و به شیطان پرستان فلسفی، "شیطان پرستان معاصر" می‌‌گویند.

Òشیطان پرستی گوتیک
این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط می‌شوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند به اعمالی از قبیل "خوردن نوزادان"، " بزکشی "، "قربانی کردن دختران باکره" و "نفرت از مسیحیان" هستند. این طرز فکر در کتاب "مالیوس مالیفیکاروم" دسته بندی شده است. (کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (۱۴۹۰م) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت) کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است..
شیطان پرستی نزدیکی زیادی به جادوگری دارد و دنیای آن پر از افسانه های گوناگون، شیاطین متعدد و افراد مختلف خصوصا جادوگران در ارتباط با آنهاست. در دنیای امروز هم کشورهای مختلفی دارای کلیسای شیطان هستند مانند کشورهای امریکا، انگلیس و آلمان و همچنین چین و بر خلاف ادعای شیطان پرستان جدید که بر اساس متون انجیل شیطانی بر عدم کودک آزاری و آزار حیوانات پافشاری می کنند اما وحشتناک ترین اعمال توسط آنها تنها برای مقابله با دستورات الهی انجام می شود.

Òشر پرستان
این نوع شیطان‌گرایی نیز مانند نوعی كه در گذشته اشاره شده، نوعی از شر‌پرستی با اشاره به تاریكی و از كثیف‌ترین فرق انحرافی به حساب می‌آید . در موسیقی متالیكا نیز سبكی به نام گوتیك وجود دارد .كثیف‌ترین اعمال مانند خوردن نوزادان ، ‌تجاوزات جنسی و ... به این گروه نسبت داده می‌شود. (گرچه گفتنی است برای تمام گروه‌های شیطانی این اعمال از واجبات به حساب می‌آید.) میل و درخواست به‌ « برگشت تاریكی » در این شاخه بارز است . همانند اعضای گروه « آكنكار » كه با لباس‌های تیره به غارها و تاریكی‌ها برای فریاد كشیدن پناه می‌برد.

جريان ديگر شيطان‌ پرستي مدرن
امروزه علاوه بر شيطان‌گرايي لاوايي يا سِيتنيسم( Satenism)، جريان ديگري به نام سِتيانس (Setians)وجود دارد.
مايكل آكينو در آغاز كار دوست و همكار آنتوان لاوي بود كه در پي اختلاف عقيده با لاوي از او جدا شد و معبد ست را در سال 1975 در سانفرانسيسكو تاسيس كرد. و جريان ستيانيست‌(Setians) را به راه انداخت.
معبد سِت يكي از مشهورترين و مخفي ترين سازمان‌هاي شيطان پرستي است و تعاليم آن شامل فلسفه شيطان و تمرينات سحر است.
اين جنبش امروزه در ابعاد وسيعي به ويژه در عرصه‌هاي فرهنگي مثل نشر كتاب و نشريات و سينما فعاليت مي‌‌‌كند.
البته جريان ستيانيست‌ علاوه بر ايجاد معبد در مقابل كليساي شيطاني،كتاب اختصاصي ديگري با همان عنوان انجيل شيطاني درتقابل با گروه رقيب تدوين نموده اند.
سِيتِ نامي است مأخوذ از انجيل به عنوان پادشاه تاريكي؛ ولي سِت (Set) نام يكي از خدايان مصر و نام خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.6

Òمعبد ست
معبد سِت (Temple of Set) یکی از مخوف ترین، مشهورترین و مخفی ترین سازمان‌های شیطان پرستی است. معبد سِت اولین جامعه مخفی است که ادعای رهبری جهانی «طریقت دست چپ» در جهان را دارد. تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است.
سِت (Set) نام یکی از خدایان مصر باستان است.
معبد ست در سال ۱۹۷۵ توسط مایکل آکینو (Michael Aquino) در سانفرانسیسکو بنیان گذاری شد. او و گروهی دیگر ار کشیشان کلیسای شیطان به خاطر اختلافات فلسفی و مدیریتی، همچنین به خاطر فساد موجود در کلیسای شیطان، از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشکیل دادند. در همان سال، معبد سِت به عنوان یک کلیسای بی فایده در کالیفرنیا به ثبت رسید.
تفاوت میان کلیسای شیطان و معبد ست
بارز ترین تفاوت میان کلیسای شیطان (Church of Satan) و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است.
معتقدین به کلیسای شیطان (C.o.S)، که سِیتنیست (سیطنیست Saitanist) نامیده می‌شوند بر این باورند که شیطان موجودی نمادین است، و وجود خارجی ندارد. آنها از شیطان برای نشان دادن توجهات خود و به استهزاء گرفتن مسیحیت بهره می‌گیرند.
در حالی که پیروان معبد سِت که سِتیانس (Setians) نامیده می‌شوند معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن «پادشاه تاریکی (The Prince of Darkness)» می‌گویند.
آنها او را «سِت، پادشاه حقیقی تاریکی» ("Set" the TRUE Prince of Darkness) می‌نامند. سِیتِن (Satan) نامی است مأخوز از انجیل به عنوان پادشاه تاریکی؛ ولی سِت (Set) نام خداوند مرگ و عالم اموات در مصر باستان است.


اکنون ساعت 10:05 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)