ای رسول ما در این کتاب از مریم یاد کن انگاه که از خانواده اش جدا شد و در ناحیه شرقی بیت المقدس قرار گرفت. و حجابی میان خود و انها قرار داد تا به عبادت بپردازد . در این هنگام ما یکی از فرشتگان بزرگ را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسانی کامل بر مریم ظاهر شد.مریم از او ترسید و گفت:من به خدای رحمان از تو پناه می برم اگر پرهیزگار باشی .گفت:من فرستاده پروردگار تو ام تا پسر پاکیزه ای به تو ببخشم .گفت:چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد در حالی که تا کنون انسانی با من تماس نداشته و زن الوده ای نبوده ام

گفت:مطلب همین است که پروردگارت فرموده و ان این است که این کار بر من اسان است و ما می خواهیم او را نشانه ای برای مردم قرار دهیم و رحمتی از سوی ما باشد و این امری پایان یافته است و بطور قطع تحقق می یابد.سرانجام مریم باردار شد و با فرزندش به مکان دور دستی رفت.درد وضع حمل او را به کناردرخت خرمایی کشاند و بر اثر ناراحتی شدید گفت:ای کاش پیش از این مرده بودم و به کلی فراموش می شدم

ناگهان از طرف پایین پایش فرزندش در شکم مادر او را صدا زد که غمگین نباش پروردگارت در زیر پای تو چشمه اب گوارایی قرار داده است و تکانی به این درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ریزد .از این غذای لذیذ بخور و از ان اب گوارا بنوش و چشمت را به این مولود جدید روشن دار و هر گاه کسی از انسانها را دیدی با اشاره بگو :من برای خدای رحمان روزه سکوت گرفته ام و با احدی امروز سخن نمی گویم این نوزاد خودش از تو دفاع می کند .مریم فرزندش را در اغوش گرفت و به سوی قومش امد گفتند :ای مریم کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی .ای خواهر هارون نه پدر تو مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره ای .مریم اشاره به او کرد گفتند:ما چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم ؟

عیسی زبان باز کرد و گفت:من بنده خدایم به من کتاب اسمانی داده و مرا به پیامبری برگزیده و مرا در هر کجا که باشم وجودی پر برکت قرار داده است و مرا مادام که زنده ام توصیه به نماز و زکات کرده است .و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی قرار نداده است و سلام خدا بر من ان روز که متولد شدم و ان روز که می میرم و ان روز که زنده بر انگیخته می شوم .این است عیسی بن مریم گفتار حقی که در ان تردید می کنند هرگز برای خدا شایسته نبود فرزندی انتخاب کند منزه است او هرگاه چیزی را فرمان دهد می گوید:موجود باش ان هم موجود می شود .عیسی به مردم گفت:خداوند پروردگار من و شماست او را پرستش کنید این است راه راست .ولی بعد از او گروهی از میان پیروان او اختلاف کردند وای به حال کافران از مشاهده روز بزرگ رستاخیز چه گوشهای شنوا و چه چشمهای بینایی در ان روز که نزد ما می ایند پیدا میکنند ولی امروز این ستمگران در گمراهی اشکارند