behnam5555 |
01-30-2010 02:03 PM |
گلچینی از شاعران ایران...
|
behnam5555 |
01-30-2010 02:11 PM |
|
behnam5555 |
01-30-2010 02:21 PM |
منوچهر آتشی
منوچهر آتشی
در سال 1312 خورشیدی در روستای دهرود بخش بوشکان در ناحیه جنوب کشور در بوشهر چشم به جهان گشودتحصیلات ابتدایی و دوره متوسط را در بوشهر گذراند و برای گذراندن دوره دانشسرای مقدماتی به شیراز رفت در سال 1333 اموزگار شد و در شهر بوشهر و پیرامون آن به تدریس پرداخت درسال 1336 به دانشسرای عالی تهران وارد شد و در رشته زبان انگلیسی لیسانس گرفت در پایان سالهای خدمت دبیری به عنوان ویراستار در انتشارات سازمان رادیو وتلویزیون به کار پرداخت در پایان سال 1359 بازنشسته شد و به بوشهر بازگشت .
دفترهای شعر
1. آهنگ دیگر نیل 1339
2. آواز خاک نیل 1347
3. دیدار در فلق امیرکبیر 1348
4. بر انتهای آغاز دنیای کتاب
5. گزینه اشعار مروارید 1365
6. وصف گل سوری مروارید 1370
یک روز
در دشت صبحگاهی پندارت
از جاده ای که در نفس مه نهفته است
چون عاشقان عهد کهن
با اسب سرخ خسته
در بامدادهای بخار آلود
در عصرهای خلوت بارانی
پا تا به سر دو چشم درشت و سیاه
تو گوش با طنین سم مرکب منی
من
چون عاشقان عهد کهن
با اسب پای پنجره می مانم
بر پنجه های نرم تو لب می نهم به شوق
و آنگاه
همراه با تپیدن در دل مه
پنهان می رانم
یک شب
خشمی سیه ز حوصله ها می برد شکیب
خشم برادرانت شاید
و آنگاه در سکوت مه آلود گرد شهر
برقی و .... ناله ای...
یک بامداد سرد و بخارآلود
آن دم که پشت پنجره با چشم پر سرشک
دشت بزرگ خالی را می پایی
با زین و برگ کج شده اسب نجیب من
با شیهه ای که ناله من در طنین اوست
تا آشیان چشم تو می اید
ز اندوه مرگ تلخ من آشفته یال و دم
گردن به میل پنجره می ساید
منبع: اوای ازاد
|
behnam5555 |
01-30-2010 06:51 PM |
یدالله مفتون امینی
یدالله مفتون امینی
مفتون امینی در سال 1 306 در شهرک شاهین دژ چشم به جهان گشود .
دوره آموزش های دبستانی و دبیرستانی را در زادگاهش به پایان رساند .
سپس به تهران وارد شد و وارد دانشگاه شددر رشته حقوق قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران موفق به دریافت درجه لیسانسگردید. پس از فارغ التحصیلی به کار قضاوت پرداخت.
دفتر های شعر
1.دریاچه تبریز 1336
2.کولک 1344 تبریز شمس
3.انارستان ابن سینا 1346
4.نهنگ یا موج گزینه کولاک و انارستانتهران 1357
5.فصل پنهان گزینه اشعار تهران 1370
آبی
شبانگاهان لب دریاچه می رفتم
و می گفتم به خود او یک شب آنجا دیده خواهد شد
من او را پیش از این هرگز ندیده نام او را نیز نشنیده
ولی انگار با هم روزگاری آشنا بودیم
نمی دانم کجا بودیم
که من در نیلی چشمان او
او در کبود رود شعر من
زمانها در شنا بودیم
شبی آمد ولیکن دیر وقت آمد
نه فانوسی نه مهتابی
هوا بس تیره بود و دامن دریاچه پر توفان
سوار قایقی گشتیم و بر خیزابها رفتیم تا دیری
ولی دردا چه تقدیری
من او را باز هم شناختم زیرا
که شب تاریک بود و موج نیرومند
از آن سو قصه تلخی است
ای افسوس ای اندوه
او را موجها بردند
و اینک هر سحر در قلب من نیلوفری نمناک می روید ...
در دو سو
ما هر دو در یک دشت می چریدیم
دشتی بزرگ و سبز و پاک وجاری
جز عکس هم در چشم هم ندیده
همچون دو آهو از جهان فراری
در شرق ما دریاچه ای گوارا
در غرب ما هم باغ و بیشه ای بود
وز موج خیز و سایه بند اطراف
ما را دل پرهیز پیشه ای بود
یک روز صدها مرد تیشه در دست
از سوی مغرب نا گهان رسیدند
یک چند کوشیدند از چپ و راست
تا خندق پهناوری کشیدند
رود بزرگی در میانه دشت
افسوس او یک سو و من به سویی
چندان جدا ماندیم و خالی از هم
کز ما به هم نفشاند باد بویی
تا کی بخشکد رود این جدایی
هر صبح و شب دمساز ناله بودم
افتادم این سو شبنم گا سرخ
ای کاش آن سو داغ لاله بودم
|
behnam5555 |
01-30-2010 06:55 PM |
یدالله رویایی رویا
یدالله رویایی رویا
یدالله رویایی در سال 1310 دردامغان به دنیاآمد آموزش دبستانی ودبیرستانی خود را در زادگاهش به پایان رساند و سپس در دانشکده حقوق دانشگاهتهران شدو در همین رشته موفق به دریافت لیسانس گردید.
آنگاه در وزارت دارایی به کارپرداخت نیز چندی در ادارات و مرکز دیگر از جمله تلویزیون ملی ایران به عنوان سرپرست امور مالی کار می کرداو از موسسان شرکت انتشاراتی روزن بود
دفترهای شعر
دلتنگی
و شکل راه رفتن تو
معنای مثنوی است در حالت عمیق عزیمت که منظره راه بازوی صحرایی مرا به تکان می آرد
در حالت عمیق عزیمت شتابهای موازی
در گردی مچ تو به هم میرسند و باد صفات باد
شکل عزیز زانو را
که قدرت و اطاعت را با هم دارد
تصویر میکند
تا قیصر از کف پای تو
قوس بلند طاق نصرت را برگیرد
در حالت عمیق عزیمت که سمت نیمرخ تو برابر نگهم ماند
پرواز طوطیان
جغرافیای صورت من را در هم ریخت
و آسمان که برابر از درخشش های آبی می شد ناگاه
نام تو از تمام جهت ها می آمد
وقتی که باز می ایی نام تو را
تمام جهت ها رسم میکنند
و در گذار دامن تو دانه های شن برریشه های پیدا پیراهن عبور شعاع می پوشد
پیشانی تو وسعت شیشه است
وقتی که بازمی ایی
و هر درخت بوسه است
وقتی که مفصل تو ملاقاتی است
بین ثفات باد و تکبیر طوفان
و در هوای دهکده پیشانی تو وسعت اطراف هجر را محدود میکند
تو باز می ایی
با نافی از خلیج احمر
و رانی از عصای موسی
و شکل راه رفتن تو معنای مثنوی است
و روح مولوی است اینک
کز ساق تو حکایت نی را بر میدارد
|
behnam5555 |
01-30-2010 07:02 PM |
نعمت میرزا زاده م.آزرم
نعمت میرزا زاده م.آزرم
نعمت میرزا زاده در سال 1315 در مشهد به دنیا آمد.
آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در همین شهر به پایان رساند.
سپس از آموزشگاه پست و تلگراف فارغ التحصیل شد و در اداره پست و تلگراف و تلفن مشهد به عنوان کارمند به کار پرداخت.
دفترهای شعر
1.پیامرز 1347
2.سحوری رز 1349
3.بیبه القدر روشناوند 1357
4.گلخون تیرنگ 1358
شکفتن
لبخنده تو راز شکفتن
چشمانت آسمان عمیقی که پرواز را به اوج دهد بال
من نا شکفته بال فروبسته
|
behnam5555 |
01-30-2010 07:10 PM |
نصرت رحمانی
نصرت رحمانی
نصرت رحمانی در سال 1308 در تهران متولد شد دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در همین شهر به پایان رساند و سپس وارد مدرسه پست و تلگراف و تلفن شد.
سپس به کار در رادیو پرداخت سپس به روزنامه نگاری پرداخت سپس مسوول صفحات شعرمجله زن روز شد.
خود او در جایی در زندگی نامه اش می نویسد :
نصرت رحمانی هستم زاده و پروریده تهران...
حرفه ام قلمزنی است همسن !
دفترهای شعر
فلفل
فلفل از بئسه های تو میروید
شعر از لبان من
قانون عشق چنین است
باید گذر کنم
معصوم و پکتر ز سیاووش
از شعله زار جنگل مژگانت
اما دریغ و درد کس با من این نگفت
کز نی نی سیاه دو چشمت حذر کنم
فلفل از بوسه های تو می روید شعر از ...
کنایه
آنی تو
آن کنایه مرموز
که در نهفت عشق روان است
دانستن ضرور
و گفتنش محال !ـ
تو .... آنی تو
از ما گذشت
باید به ابر بیاموزیم
تا از عطش گیاه نمیرد
باید به قفلها بسپاریم
با بوسه ای گشوده شوند
بی رخصت کلید
|
behnam5555 |
01-30-2010 09:25 PM |
نادر نادرپور
نادر نادرپور
نادرپور در سال 1308 در تهران زاده شد دبستان و دبیرستان درتهران را پایان برد و در 1328 برای آموزش ادبیات فرانسه به پاریس رفت پس از چندسال به تهران بازگشت در 1343 رهسپار ایتالیا شد و پس از آموختن زبان ایتالیایی برای بار دوم به فرانسه عزیمت کرد و پس از 3 سال اقامت در این 2 کشور باز به ایران آمد در 1350باز هم به ایتالیا و فرانسه رفت و برگشت سالها در اداره کل هنرهای زیبا کار میکرد از سال 1351 سرپرستی گروه ادب و هنرامروز را در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران به عهده داشت.
دفترهای شعر
نگاه
بر شیشیه عنکبوت درشت شکستگی
تاری تنیده بود
الماس چشمهای تو بر شیشه خط کشید
وان شیشه در سکوت درختان شکست و ریخت چشم تو ماند و ماه
وین هردو دوختند به چشمان من نگاه
باغ
کافی نبود و نیست هزاران سال تا بازگو کند
آن لحظه گریخته جاودانه را
آن لحظه را که تنگ در آغوشم آمدی
آن لحظه را که تنگ در آغوشت آمدم
در باغ شهر ما
در نور بامداد زمستان شهر ما
شهری که زادگاه من و تو است
شهری به روی خاک
خاکی که در میان کوکب ستاره ای است
|
behnam5555 |
01-30-2010 09:35 PM |
میمنت میر صادقی آزاده
میمنت میر صادقی آزاده
خانم میمنت میر صادقی (ذوالقدر ) در سال 1316 از اصطهبانات فارس چشم به جهان گشود
دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در شیراز به پایان رساند و به دانشگاه ره یافت و در سال 1339 در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بادرجه فوق لیسانس فارغ التحصیل شد آنگاه چندی به کار آموزگاری پرداخت در سال 1358 بازنشسته شد.
دفترهای شعر
1.بیداری جویباران توس 1347
2.با آبها و اینه ها توس 1356
3.جانهای آفتابی نارون 1371
پرده
پرده توری برف
جلو پنجره آویخته است
مرد با خاطره عشقی دور
مانده سرگرم در این روز زمستانی سرد
یاد ها می ریزند
از سر شاخه اندیشه او
برگهایی همه زرد
زن در این سوی اتاق
مانده تنها با خویش
عشق او خاطره دوری نیست
زیر چشم او را افسوس کنان می نگرد
بر لبش می گذرد
وه که چه نزدیک و چه دوری از من
مرد تنها در خویش
بی صدا می گرید
خیره در چشم خیالی که به او می خندد
می کشد آهی و لب می بندد
وه گه دوری و چه نزدیک به من
پرده نازک اشک
جلو پنجره چشم زن آویخته است
صبوحی
کنون شکفته با نفس صبح
گلهای آسمانی نیلوفر
بر نرده های ساده لیوان خانه مان
برخیز تا به چشم تماشا
این جامهای آبی کوچک را
در مقدم سپیده بنوشیم
|
behnam5555 |
01-30-2010 09:43 PM |
منوچهر نیستانی
منوچهر نیستانی
منوچهر نیستانی در سال 1315 در کرمان زاده شددوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در زادگاه خود و تهران به پایان رساند درسال 1334 وارد دانشسرای عالی تهران شد و در سال 1337 در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ التحصیل شد
سپس از سال 1337 تا 1342 در شاهرود به تدریس ادبیات فارسی پرداخت و پس از آن به تهران انتقال یافت و در سال 1357 بازنشسته شد
نیستانی علاوه بر سرودن شعر در زمینه پژوهش ادبی و ترجمه نیز کارهایی به انجامرسانده است .
منوچهر نیستانی در سال 1360 بر اثر سکته قلبی در گذشت .
دفترهای شعر
1.جوانه کرمان خواجو 1343
2.خراب تهران 1337
3.دیروز خط فاصله رز 1350
4.دو با مانع برگزیده اشعار بزرگمهر 1369
اما اگر بهار نیاید ...
با آن که حرفهای مرا باد
با ابرهای سوخته پرواز می دهد
با لحظه های من همه مغموم
در شهرتان غریب رها میکنم هنوز
این حسرت
این ترانه معصوم
ای با شبم نشسته چو مهتاب
با من سخن بگوی نه با ابر
در اشک من نگر نه به مرداب
با خود به دوردست غروبم ببر که باز
قلبم ز هیبت شب گریه کرده ساز
خرداد را به شادی گشتن
در باغ چشمهای تو خواهم من
در باغ چشمهای تو می خواهم
شعر و شکوفه خرمن خرمن
اما اگر بهار نیاید...!
ای با شبم نشسته چو مهتاب
افسوس حرفهای مرا باد
با ابرهای سوخته پرواز می دهد
با لحظه های من همه مغموم
و اینک آن عاشق وار
به شب
شبانه دیگر
ز شهر می رفتیم
ستارگان مشایع بودند
ستارگان قدیم
فراز آمده از شهر پاک آبی خود
و فوج فوج که از اوج شب نظاره گران
کبوتران برفی بودند
سپید پوشان ارواح رفتگان به ما نگران
و اهتزاز پر اندوه دستمال سفید
و اشکهاشان باران نور و مروارید
جواهری که نثار من و تو می کردند
ولی تلا لو لبخند تو جواهر من
و اشک شوق تو از هر ستاره بهتر من
تو حیف گفتی بازار مردم شیراز
چه قصه هایی گفتم
و اشک اشک تو باز
در آن سفینه جادو مسافران من و تو
و روزها و شبان بی تسلسل معهود
و آن سفینه کوچک تمام دنیا بود
دو تن خدا ابدی حکمران در آن من و تو و دور
دور ز دوزخ ز دیگران من و تو
و ما گذشتیم آرام
ز کوههای کریم رفیع رنگارنگ
ز گل ز سنگ گذشتیم و باغها گلسنگ و از دماغه امید نیک نیز گذشتیم
ز خویشتن ز هزاران هزار چیز گذشتیم
وزآن بهشت که در او خدای معجزه گر
که قلب تازه بکارد درون سینه ما
من و توییم و شب دیگر و سفینه ما ...
|
اکنون ساعت 08:55 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)