اشیا را از اصلهایی ازلی و نمونه های ابدی نیافرید بلکه افرید انچه را افرید و حد ان را برپا داشت و صورت داد انچه را صورت داد پس صورت ان را نیکو گردانید .هیچ چیز را قدرت سرکشی و نافرمانی از او نیست و از طاعت چیزی سود نمی برد .علم او نسبت به مردگان گذشته مانند علم اوست به زندگان حال و اینده و علم او به انچه در اسمانهای برین است همانند علم او به چیزهایی است که در زمین زیرین است.

انان را از جانور و بی جان و بی حرکت و جنبنده با افرینشی شگفت بیافرید و از دلائل اشکار گواهی دهنده بر افرینش دقیق و قدرت عظیم خود چیزهایی برپا داشت که خردها با اعتراف به او و گردن نهادن برای او فرمانبرش گردیده اند .و دلائل او بر یگانگی اش در گوشهای ما بانگ براورد ه و نیز انچه از صورتهای گوناگون پرندگان افرید پرندگانی که انها را در شکاف های زمین و گشادگی دره ها و بر فراز کوهها جای داد با بالهای گوناگون و شکلهای متفاوت -مهار فرمانبرداری بر گردنشان افکنده پروبال زنان در شکافهای گشاده هوا و پهنه گسترده فضا هستند.انان را پدید اورد حال ان که در این شکلهای عجیب ظاهری نبودند.و انهارا بااستخوانهای محکم مفاصل که پوشیده از گوشت و پوست هستند.

دسته ای از انان را به سبب سنگینی جثه از سبک پریدن در اسمان باز داشت و چنانشان قرار داد که نزدیک به سطح زمین بپرند و با قدرت ماهرانه و صنعتگری دقیق خود انان را بر حسب گوناگونی رنگشان دسته بندی کرد .دسته ای از انها در قالب رنگی فرو برده شده اند که رنگی دیگر با ان امیخته نیست-و دسته ای از انها در رنگی فرو برده شده اند که طوقی به رنگ دیگر دارند.اگر مردم در بزرگی قدرت و بسیاری نعمت او می اندیشیدند هر اینه به راه باز می گشتند و از عذاب اتش می ترسیدند -اما دلها رنجور است و بینشها عیبناک.

وای بر ان کس که مقدر را انکار کند و مدبر را باور نکند !می پندارند که ایشان مانند گیاهی خودرو هستند که برزگری نداشته و گوناگونی صورتهاشان را افریدگاری نیست و بر ادعای خود دلیلی اقامه نمی کنند و در انچه ار بدیهیات دریافته اند -پژوهش نمی کنند.ایا بنایی هست که بنا کننده نداشته باشد یا جنایتی که ان را جانی نباشد؟

و بدون اویختن راه های گشاده اسمان را نظم داد و شکاف های وسیعش را به هم اورد و هر یک را با جفت ان پیوند داد و دشواری امد و شد ان را بر فرشتگانی که به فرمان او فرود می ایند یا با افریدگانش بالا می روند.اسان ساخت و ان اسمان که دود بود ندا داد .پس اجزای دور از هم ان را به هم پیوست و درهای بسته ان را پس از جمع بودن گشود و نگهبانانی از شهابهای درخشان بر شکاف های ان گماشت و به نیروی خود ان را از جنبش در فضای شکافته باز داشت.

و به ان امر کرد تا سر به فرمان او بایستد خورشید ان را ایت روشنگر روز ساخت .و ماه ان را نشانه ای که نورش از تاریکی شب محو می گردد و ان دو را در مسیرهای معینشان روان ساخت و گردش انها را در منازل و راههایی که باید بپیمایند تعیین کرد تا به وسیله انها میان شب و روز تفاوت حاصل گردد. و شمار سالها و حساب به وسیله مقادیر ان دو دانسته شود .سپس فلک ان را در فضایش اویخت و زیور ان را از گوهرهای پنهان و چراغهای ستارگان بست و شهابهای روشن ان را به سوی شیاطینی که دزدانه گوش می دهند پرتاب کرد و ثابت بودن ستارگان و گردش سیارگان و هبوط و صعود انان و نحسی و سعد انها را رام و مسخر خود گردانید.

مخلوقات را افرید و افرینش را بدون نیاز به فکرو اندیشه و تجربه اغاز کرد و بدون حرکتی جهان را ایجاد کرد .افرینش هر چیز را به وقت خودش موکول کرد و میان موجودات مختلف هماهنگی برقرار گردانید .به همه چیز قبل از افرینش ان عالم و به حدود و پایان ان احاطه و اگاهی داشت و رازهای درون و برون ان را می شناخت پس از ان خدای سبحان لایه های جو را از هم شکافت و اطراف ان را گشود و فضای خالی ایجاد کرد و در ان ابی امواج متلاطم ان روی هم می غلتید جاری ساخت و ان را بر دوش بادی شدید و طوفانی کوبنده حمل کرد و باد را به باز گرداندن ان امر کرد.

و بر نگه داریش ان را مسلط ساخت و تا حدی که لازم بود مقرون نمود .فضای خالی در زیر ان گشوده و اب در بالای ان جاری ساخته بود سپس خداوند بادی برانگیخت که ان اب را متلاطم کند و پیوسته امواج را در هم می کوبید طوفانی که در دوردست ها سرچشمه داشت به شدت می وزید .پس به ان فرمان داد تا ابهای متراکم و امواج متلاطم اب را بر هم زند و امواج این دریاها را بپراکند.