![]() |
شهریاران-از سید علی صالحی
میتوانم به رسم بسیاری مثلا بگویم هر صد سال شاید یکی چون «او» در این دیار دیده به دنیا بگشاید و میتوانم همه عبارتهای اشباعشده پر تعارف و تکلفی از این دست را بر سفیدی این سیاهه احضار کنم. یکی از آن هزار و یک عبارت همین است که «ایشان» را به این روزگار درنیافتند و درک حضور «استاد» آسان نبوده و نیست و «پرویز شهریاری» چقدر از این نوع چیدمان کلمات و حرام کردن واژهها و معانی مستعمل بیزار است. حالا اصلا این مقدمهچینی نشکن برای چیست؟! بروم سر اصل علاقه، سر اصل مطلب، مزمور دانایی. اول یک حرفی دارم که دلنشین است به گمانم. چند وقت پیش چند کودک خیابانی دیدم (انگار مثلا برای نخستینبار است باز مثلا) دیدم مثل همیشه... یا گل میفروشند یا سقز، یا فال، فال حافظ. یادم رفت که این کودکان را باید سرپناهی باشد، حق و حقوقی باشد، درس و مشق و مدرسهای باشد. فقط رفتم این سمت که عجب، حافظ بعد از اوه... آن همه قرن هنوز نانآور عدهای است، به این میگویند: شاعر...! بعد یاد خودم افتادم که سالیان دور کارم همین بود از شش سالگی: شاگردی، آبیخ فروشی، فال، کار و رنج... که اصلا فکر میکردم زندگی همان است که من دارم. بعد در دوره دبیرستان، معلم همکلاسیهای خود شدم، مدرس جبر، هندسه مثلثات. رشتهام ریاضی بود و تدریس خصوصی، ساعتی پنج تومان، خیلی بود به سال 51 تا 54 خورشیدی. پنج تا تک تومان برابر با پانصد ریال خالص بود و حرفم این بود که اگر روزی پرویز شهریاری را پیدا کنم دستش را میبوسم، زیرا کتابهای ریاضی او را که به زبان ساده بود، میخواندم و هم به طریق او تدریس میکردم. در ریاضیات خروجی درست و نتیجه صحیح و جواب مطمئن و علمی مهم بود، نه راه و مسیر حل مساله. در آن سالهای دور، در مسجدسلیمان، تنها یک معلم ریاضی وجود داشت که اعداد را با ترکه میشمرد و ارقام را با لبه تیز خطکش. اما خارج از کادر رسمی، دو نوجوان به یاری دوستان خود میرسیدند: اول: حسین دیناروند (همکلاسیام که روانش شاد باد تا ابد) و دوم: من! حسین میگفت: تو شاعری، رویات باز است، دخترها را تو درس بده! تمام کردن هر کتاب به شرط قبولی در امتحان نهایی، دستمزد ما دویست تومان نقد. گاه از دانشآموزان فقیر هیچ که هیچ، لوازمالتحریر هم برایشان میخریدیم و این همه را از آثار ریاضی آسان پرویز شهریاری بزرگ داشتیم. هر دانشآموزی که در امتحانات ریاضی قبول میشد، در دل و جانم هزاران بار دست این آموزگار عزیز را میبوسیدم. ما را نجات داده بود، با آسانترین روشها و شیرینترین کلمات: ساده و عمیق! |
مرسی زیبا بود ...
خب اقای شهریاری که عجیب تر بزرگتر و سخت تر از این حرفهاست که منی که تازه مال نسل کتابهای ایشون و اصلا اون حال و فضا نبودم چیزی بگم چون چیزی هم نمیدونم ایشون رو نسل پیشتر از ما باهاش به طور مستقیم خاطره دارند عکسهاشون رو دیده م ادم دوست داشتنی ای هستند و نگارنده متن فوق انگاری حق مطلب رو ادا کرده نسبت به اقای شهریاری نگارنده تهدید به یاوه گویی خواندن کرده اگه بگیم واسه زمان خودش عجیب ادمی بوده و قدرش دانسته نشده خوش به سعادت هر کس که با ریاضی امیخته هایی داره . لیلی افشار در متن شما دیده شد گمان نمیکنم بعید میدونم این لیلی افشار اون لیلی افشار باشه که از زبدگان موسیقی در زمینه گیتار هستند فکر نمیکنم سنشون با هم بخونه اما به هر حال لیلی افشار هم از مفاخر هست ایشون برترین نوازده گیتار کلاسیک جهان در میان خانم ها هستند و اولین خانمی هست که در جهان به درجه دکتری نوازندگی گیتار کلاسیک دست پیدا میکنند . |
سید علی صالحی که احتیاج به معرفی نداره فکر کنم.
بیشتر با "دیر آمده ای ری را! باد آمد و همه رویاها را با خود برد" می شناختنش. الان تقریبا هر اهلِ ادبی با آثارش آشناست. من شخصا این قطعه رو خیلی دوست دارم: خستهام ریرا! میآيی همسفرم شوی؟ گفتگوی ميان راه بهتر از تماشای باران است توی راه از پوزش پروانه سخن میگوئيم توی راه خوابهامان را برای بابونههای درّهای دور تعريف میکنيم باران هم که بيايد هی خيس از خندههای دور از آدمی، میخنديم، بعد هم به راهی میرويم که سهم ترانه و تبسم است مشکلی پيش نمیآيد کاری به کار ما ندارند ریرا، نه کِرمِ شبتاب و نه کژدمِ زرد. من رو یادِ شعرِ ابرِ شلوارپوش مایاکوفسکی هم می اندازه: ماریا! ماریا! ماریا! راهم بده ماریا! تاب کوچه را ندارم راهم نمی دهی ؟ می خواهی گونه هایم گود مزه از دست داده چشیده ی خاص و عام بیایم پیشت؟ جالب شد:دی پرویز شهریاری رو یکی از نزدیکان دیده بود و فرصت شده بود کمی باهاشون صحبت کنه. از سیستم آموزش پرورش در ایران گله داشتند و معتقد بودند این ضعف آموزشی قدمتی دیرینه داره و از قبل از انقلاب هم وجود داشته (برخلاف نظر عده ای که معتقدند اون موقع بهتر بود) |
اکنون ساعت 11:36 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)