![]() |
نیوه مانگ ساخته ی بهمن قبادی + تصاویر + داستان فیلم نیوه مانگ
داستان نسبتا کامل نیوه مانگ ساخته ی بهمن قبادی hlhhttp://iraniansuperstar.persiangig.c...hMong13853.jpg فیلم نیوه مانگ نام آخرین ساخته بلند سینمایی بهمن قبادی کارگردان نامی ایران و کردستان است. که در جشنواره های متعدد بین المللی از جمله جشنواره سن سباستین شرکت کرده و جوایز معتبری را کسب نموده است و در حال حاضر در بسیاری ار سینماهای کشورهای اروپایی، ژاپن و آمریکا در حال اکران است.اما در حال حاظر در ايران اكران نميشود داستان نسبتا کامل فیلم توسط سایت بی بی سی منتشر شده است مشخصات فيلم:اسم اصلی فيلم: نيوه مانگ،محصول ايران و اتريش و فرانسه،توليد سال ۲۰۰۶ – اکران عمومی در اروپا ۲۰۰۷،بازيگران:اسماعيل غفاری، الله مراد رشتيانی، هدیه تهرانی، حسن پورشيرازی، گلشيفته فراهانی و ...طول فيلم: ۱۰۷ دقيقه،زبان اصلی: کردی و فارسی چهارمين فيلم سينمايی بهمن قبادی فيلمساز ايرانی مانند سه فيلم پيشين او به درد و رنج مردم کرد می پردازد و باز مانند سه فيلم قبلی، نه به کردهای يک کشور بلکه به سرگذشت مردم اقليمی يگانه و بزرگتر به نام "کردستان" نظر دارد. فيلم در روستايی در کردستان ايران شروع می شود. کاکو کردی سرزنده و ساده دل است که از کار رانندگی اتوبوس روزگار می گذراند، اما به هنر موسيقی، به ويژه موسيقی سنتی مردم خود علاقه ای وافر دارد. او در گير و دار يک معرکه جنگ خروس با تلفن همراه (موبايل) پيامی از "استاد مامو" دريافت می کند. (دانه كولانه: اگر كاراي ديگه ي قبادي رو پيگيري كرده باشين كاكو نظير پسر كوچولويي كه در لاك پشتها پرواز ميكنند مدام نزد كاك ستلايت مي آمد و گزارشات رو ميداد براي مثال وقتي كاكو از چگونگي زورگير شدن توسط سربازان ترك ميگويد ناخوداگاه ياد صحنه اي از لاك پشتها مي افتيد كه اون پسر تعريف ميكنه كه چگونه دوچرخه كاكم ستلايت رو ميبرند... كه با گريه همراه است ..... اتفاقا قسمتهاي طنزي كه قبادي در كارهاش قرار ميده تا بينده خيلي دچار نگراني و ناراحتي نشه در اين فيلمها به عهده همين شخصيتهاست و..و.. البته شخصا علاقه خيلي زيادي به كاراكتر شوان :D در اين فيلم دارم .... كاكو در فيلم ترانه هاي سرزمين ماريم هم نقش افريني كرده .... استاد مامو موسيقی دان يا نوازنده ای سالخورده است که همه کردهای هنردوست، مانند کاکو او را بزرگترين استاد زنده موسيقی کردی می دانند و برايش احترامی بی حد قائل هستند. كه در ايران مدتهاست كه فعاليت هنري نداشته در عراق رژيم صدام حسين سقوط کرده است. کردهای کشور پس از تحمل دهها سال اسارت و بیداد، سرانجام در مناطق خود به آزادی دست يافته اند و پس از ۳۷ سال اختناق بيرحمانه توانسته اند با هويت قومی خود يگانه شوند. اين رويداد تاريخی نه تنها برای کردهای عراق بلکه برای تمام کردهای منطقه که در کشورهای عراق و ايران و ترکيه و سوريه پراکنده هستند، خبری فرخنده است. موسيقی: عنصری از هويت فرهنگی استاد مامو که کردی اصيل و غيرتمند است، قصد دارد به گونه ای شايسته و ماندگار همبستگی خود را با کردهای عراق ابراز کند؛ پس تصميم می گيرد با اهدای موسيقی خود سهم خود را در شکوفايی فرهنگ کرد ادا کند. استاد مامو که از شوق آزادی کردهای عراق سر از پا نمی شناسد، در واپسين روزهای زندگی آرزويی جز اين ندارد که برای هم تباران خود در آن سوی مرزهای ايران کنسرتی اجرا کند که "فرياد آزادی خلق" باشد. اين آرزو وجود استاد مامو را فرا می گيرد و او پس از تلاش و تقلای فراوان موفق می شود هم از مقامات ايران اجازه سفر به عراق را بگيرد و هم از کردهای عراق اجازه برگزاری کنسرت را در يکی از شهرهای بزرگ آن ديار. https://r.ls.la/p1/index.php?qgb=aHR...90LmdpZg%3D%3D http://gdb.rferl.org/21958B30-E7E1-4...204_h153_s.jpg استاد مامو ده پسر دارد که هر يک از آنها نوازنده سازی سنتی است. استاد مامو که هم حيثيت و اعتبار بسيار دارد و هم نفوذ کلامی قوی، فرزندان خود را قانع می کند که با او به اين سفر پرمخاطره بروند. مامو و فرزندانش در اتوبوس کاکو جای می گيرند و از کردستان ايران به سوی مرز عراق راه می افتند. با آغاز مسافرت گروه نوازندگان در دل طبيعت سرشار و پرتنوع کردستان، شالوده يک "فيلم جاده ای" کمابيش پرماجرا قوام می گيرد که با شور و شادی و اميد شروع می شود، اما در هر قدم به یأس و اندوه و شکست نزديک تر می شود. استاد مامو که می داند کنسرت او بدون صدای زن جلوه و رونقی نخواهد داشت، به سراغ خواننده ای قديمی به نام هشو می رود که "صدای آسمانی" او زبانزد همگان است. (با بازی هديه تهرانی که به رغم گريم همچنان جوان و گيراست!) (اتفاقا به نظر من گريم تهراني مناسب نبود حتي در صحنه اي كه مامو , هشو را از راهي ميكند لبخندي ناموقع بر صورت تهراني هست كه به نظرم جالب نبود .... چهره تهراني همچنان زيبا جوان و گيراست بله ! اما به نظر من نميبايست اينطور باشد مخصوصا وقتي كه شما آخر فيلم متوجه ميشيد كه او زني سالخورده ميبايست ميبود كه دختري به سن گلشيفته دارد ! + اينكه به نظر من در اضطراب و نگراني در چهره و رفتار تهراني كمي زياده روي شده بود كسي كه 7 ماهه با مامو داره اواز تمرين ميكنه دقيقه 90 نبايد سراسر سكانس هايي كه در اون اجرا داره رو فقط با "مامو ميترسم" "مامو نميتوانم" و حتي چهره اي نزديك به حالت گريه داشته باشه خانم خواننده در روستايی کمابيش "رؤيايی" مسکن دارد که انبوهی از زنان زيبارو با حرکات دلفريب و جامه های رنگين آن را تسخير کرده اند.فكر كنم 1334 زن ! جاگيری پيکرها و ميزانسن صحنه يادآور نمايش های آيينی بهرام بيضايی در سينما و تئاتر است. با وجود مقاومت فراوان زن خواننده، استاد مامو سرانجام موفق می شود او را نيز از کنج نوميدی و انزوا بيرون بکشد و با گروه خود همراه کند. و اين البته در ايران امروز آغاز گرفتاری است. زنی تنها در ميان يک دوجين مرد غريبه به عراق سفر می کند آن هم برای آواز خوانی! (ناگفته نماند كه پيش از اين قسمت مامو به سراغ دختر خود كه 7 ماه را كامل تمرين كرده است (براي اواز) ميرود تا اورا هم با خود همراه كن اما دامادش از مامو خواهش ميكند كه به خاطر سرگردان نشدن بچه هاي مدرسه دختر را كه به نظر ميرسيد دختر خود مامو باشد (چون اورا بغل كرد) به اين سفر نبرند .... يكي از زيباترين قسمتهاي اين فيلم همين چند سكانس اين قسمت بود كه مامو در مورد نحسي 13 يا 14 براي دخترش ميگويد بطوري كه من چنان محو اين قسمت شدم كه اصلا متوجه نشدم پير مرد دخترش را بقل ميكند پس او دختر واقعيش است ! تا اينكه دوستي كه در كنارم بود منو اكاه كرد....) وحشت سرگردانی استاد مامو پيوسته با موجی از خيال يا "تجلی" روبروست که به گونه ای فشرده و نمادين سرنوشت او و قومش را به يادش می آورند. ترجيع بند يا موتيف مرکزی اين رؤياها تابوتی است که روی زمين لخت سرگردان است. مامو که مرگ خود را نزديک می بيند، بارها خود را خفته در تابوتی می بيند که زنی مرموز به دشواری آن را به دنبال خود می کشد. (پسر او شاهو , قبل از اينكه سوار و همراه گروه شود به پدر ميگويد كه كسي (دقيقا متوجه نشدم كه كي ) خواب ديده كه شب 14 ماه مشكلي براي مامو پيش مي آيد و بهتر است اين سفر را نرود اما مامو ميگويد سالهاست كه منتظر اين روزهاست هيچكس نميتواند مانع او شود...) مامو که از شوق برپايی کنسرتی بزرگ برای کردهای عراق جانی تازه گرفته و می کوشد خوش بينی و اميد را در فرزندان خود نيز زنده نگه دارد، خود به گونه ای مرموز و ناشناخته پيشاپيش ناکامی و شکست را احساس می کند. احيای موسيقی اصيل کرد در عراق، برای مامو نوعی رسالت قدسی يا روحانی است که به رغم مخاطرات بايد انجام بگيرد. موقعی خواننده زن در ته اتوبوس در حال تمرين ترانه ای پرسوز و گداز با استاد مامو است، مرزبانان ايرانی راه بر اتوبوس می بندند. صحنه ای گويا از ناتوانی آرزوهای نجيب قومی در مصاف با زور و اقتدار. زن با خفت و خواری زير کف ماشين مخفی می شود و تخته چوبی مثل در تابوت روی او فرود می آيد.(حسن پورشيرازي به خوبي براي ايفاي نقش سردسته اون پليس ها انتخاب شده ) ماموران مسلح با گروه نوازندگان چون مشتی جنايتکار برخورد می کنند. به آنها توهين می کنند و سازهاشان را می شکنند. در جستجوی ماشين زن را می يابند، او را دستگير می کنند و با خود می برند. با وجود اين ضربه، مامو و فرزندانش خسته و دلشکسته به تلاش خود برای رفتن به کردستان عراق ادامه می دهند. نزول فرشته اين فيلم هم مثل ساير فيلم های بهمن قبادی پايانی نمادين دارد و اين بار غليظ تر و افراطی تر. در مراحل پايانی سفر که مسافران در دشتهای سرد و برف پوش مناطق مرزی ايران و عراق و ترکيه به سختی پيش می روند، زنی به معنای واقعی کلمه، از آسمان بر سر آنها نازل می شود و بر سقف اتوبوس فرود می آيد.(زن فرود نمي آيد زن خود را طوري بالاي ماشين مخفي كرده بوده و با ديدن اينكه راننده تغيير مسير ميدهد روي سقف پايين مي آيد تا مانع كار انها شود البته اين نظر من هست اين زن طبعا تنها می تواند زنی باشد خيالی يا "اسطوره ای"، يا بنا به ميراث ادبی صادق هدايت "زنی اثيری"، که اين بار هدايت مسافران کرد را به عهده می گيرد. زنی فرشته وش به نام "نيوه مانگ" (يا نيمه ماه) با صدايی مرموز چون وحی يا ندايی آسمانی.(اتفاقا گلشيفته خيلي بهتر و واقعي تر نقشش رو ايفا ميكنه و زبان كردي رو خيلي بهتر صحبت ميكنه الببته اين به خاطر تجربه اون در كارهاي قبلي هست كه كردي بازي كرده) او به استاد مامو و فرزندان هنرمندش می گويد که اگر به او اعتماد کنند و به همراهش بروند، می تواند آنها را به محل کنسرت برساند. شايد استعاره ای خيالی يا نمودی از فرشته ای موعود که مقدر است طبق افسانه ای مردمی به سرگردانی قوم پايان دهد. از اين پس مرز رويا و واقعيت، گذشته و آينده و نماد و اسطوره و همه چيزهای متعالی، به همراه شيرازه نه چندان محکم فيلم، به هم می ريزد. در صحنه های پايانی فيلم مامو و فرزندان هنرمندش چون مشتی آوارگان غارت زده در کوه و کمر سرگردان مانده اند. در زمين های مرزی سه کشور ايران و عراق و ترکيه که کردها در هر سه آنها رگ و ريشه دارند، اما هيچکدام به آنها تعلق ندارد. کابوس های خيالی مامو سرانجام تحقق می يابد، اما نه در عالم واقع، بلکه در هيئت کابوسی تيره تر: تابوت حامل او در مرزهای سه کشور کردنشين سرگردان است، و او سرانجام در آغوش مرگ لبخند می زند. کنايه به سرنوشت قومی سرگردان که برای مردن هم زمينی از آن خود ندارد؟ فيلم "نيمه ماه" در جشنواره های سينمايی بسياری شرکت کرده و مورد ستايش قرار گرفته است. اين فيلم اين روزها در بيشتر شهرهای اروپايی روی اکران است. |
به گزارش سایت بهمن قبادی ، در اين فستيوال كه از 20 ژوئن (30 خرداد) در آفريقاي جنوبی برگزار ميشود ، بيش از 200 فيلم از 77 كشور جهان به روی پرده ميروند.
در بخش ويژهای از بيست و هشتمين دوره ی جشنواره ی فيلم دوربان آثاری از فيلمسازان نوظهور به روی پرده ميرود. اين فستيوال اول ژوئيه 11 تيرماه با معرفی برگزيدگان و آثار برتر به پايان میرسد. http://iraniansuperstar.persiangig.c...ong13851HT.jpg ۶۲۵ کیلو بایت هدیه تهرانی در نقش هیشو به معنی شاخه ی انگور - فیلم سینمایی نیوه مانگ ( نیمه ی ماه ) منبع خبر : سایت بهمن قبادی |
http://iraniansuperstar.persiangig.c...halfmoon01.jpg
http://iraniansuperstar.persiangig.c...halfmoon02.jpg قابل دیدن در رایانه http://iraniansuperstar.persiangig.com/video/NimeyeMaah.asf اندازه ی فایل = 9.26 مگابایت قابل دیدن با تلفن همراه http://iraniansuperstar.persiangig.com/video/NiwehMong.3gp اندازه ی فایل = 5.58 مگابایت موسیقی به کار رفته در فیلم از اصیل ترین آوازهای کوهستان های کردستان بر می آید http://iraniansuperstar.persiangig.c...hMong13853.jpg http://iraniansuperstar.persiangig.c...halfmoon05.jpg این فیلم ایرانی که با همکاری سه کشور فرانسه ، اتریش و سرزمین فلک زده ی عراق در سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج گذرنده ی خورشیدی ساخته شده است http://iraniansuperstar.persiangig.c...halfmoon03.jpg http://iraniansuperstar.persiangig.c...halfmoon04.jpg در آخر هم ، گفتگوی تلویزیون اسپانیا با سرکار خانم هدیه تهرانی در حاشیه جشنواره سن سباستین اسپانیا که در روز جمعه مورخ ششم مهر 1385 در این شهر انجام شده است http://www.4shared.com/file/4275202/fa1b235f/an_Interview_between_Hedieh_Tehrani__Spaina_TV_Friday_138507 06_San_Sebastian_Festival_Spain_2006.html تاکنون این فیلم در بیش از ده کشور جهان شرکت داشته است که در جشنواره هاس سن سباستین اسپانیا و استانبول ترکیه به عنوان بهترین فیلم جشنواره شناخته شده است |
من چند خط از متن فوق رو حذف يا ويرايش كردم....
چند خط هم كه نطرات خودم بود اضافه كردم لطفا كسايي كه فيلم رو ديدن نظرشونو بگن من كه نظر روشني ندارم نميدونم خيلي از فيلم حاليم نشد يعني چيز روشني نبود برام اما در كل فيلم بدي نبود .... يكي بياد كمي برام توضيح بده ببينم چي درك كردين از فيلم... ژست 11 صفحه 2 : نقل قول:
|
نقد هالیوود ریپورتر بر نیوه مانگ
نقد زیر را از سایت هالیوود ریپورتر درباره فیلم بهمن قبادی (نیوه مانگ) انتخاب کردم و آنرا برای بازدیدکنندگان گذاشتم . لطفا نظرتان را ابراز نمایید . بهمن قبادی و رابرت دنیرو در نیویورک هالییود ریپورتر کرک هانیکات تورنتو : مانند بیشتر فیلم های قبادی نیوه مانگ سفری است ناهموار و گیج کننده به میان چشم اندازهای کردستان ایران . سرزمینی فراموش نشدنی ، تصوراتی سحر آمیز ، سرنوشتی غم انگیز و شخصیت های احساساتی . نیوه مانگ نمایی بیشتر غم انگیز را به قبادی نشان می دهد ولی حس پذیرفتن تقدیر و سرنوشت وجود دارد که حتی مرگ هم شانس بد نیست. مرثیه ی موزارت قبادی را دراین داستان رهبری کرده است . فیلم سرگل فیستیوالی سالیانه آهنگ سازها که در وین دور هم جمع شده بودند بود . تمام کارهای جدید در تمام رشته ها شامل سینما در تورنتو از موزارت به عنوان الهام استفاده می کنند. قبادی می گوید مرثیه ی موزارت احساساتی بسیار نزدیک به سرزمین کردستان دارد . و نقش اصلی فیلم مردی سالخورده به نام مامو (اسماعیل غفاری) که به نوعی روح موزارت را در فیلم مجسم می کند . فیلم قبادی توسط تهیه کننده های غربی تهیه شده است . دو فیلمبردار خوب او نیل بلاک و کرایگت بون هستند . فیلم زیبایی که مورد علاقه ی بسیاری از جشنواره ها در سرتاسر دنیا است . مامو هفت ماه است که منتظر اجازه برای برپایی کنسرتی در کردستان عراق است در حالی که پایش لب گور است . او 35 سال است که هیچ کنسرتی را در آنجا برگزار نکرده است و یک اتوبوس مدرسه را فراهم می کند که او را به دور کشور ببرد تا تمام پسران نوازنده اش را جمع کند . بزرگترین نظر او برای کنسرت انتخاب یک زن برای خوانندگی است و به یک زن خواننده احتیاج دارد. وقتی به او اجازه داده می شود که کنسرت را اجرا کند این بار مشکلش این است که خواننده های زن در ایران اجازه خوانندگی ندارند . پس او زنی را به نام هیشو (هدیه تهرانی) را قاچاقی و دور از چشم ماموران وارد کشور می کند. نیوه مانگ کارهای جادویی ، دگرگونی و کارهای دیگر موزارت را با غم طنین انداز می کند . موسیقی کردی به طور طبیعی جریان می یابد و یکی از موهبت های فیلم است . موسیقی به طور غریبی خودمانی است . موسیقی ی که از زندگی پر مشغله و سخت انسانها سرچشمه گرفته است . قبادی همیشه از نابازیگرها استفاده می کند اما شما هیچ وقت نمی فهمید . در حقیقت بازیگران حرفه ای میلی به ایفای اینگونه نقش ها ندارند و بازیگران این فیلم تا اندازه ای شخصیت های خودشان را بازی می کنند . شخصیت هایی که قبادی از زمان بچه گیش در خاطر دارد . در فیلم هنری قبادی یکی از نقشها برجسته است . هیشو (هدیه تهرانی ) که قبادی آن را از کوههایی پیدا کرده است که 1334 خواننده زن ممنوع به خوانندگی هستند و در تبعید زندگی می کنند. رویای این زنها بر طبل کوبیدن و خواندن در دنیای رنگی خودشان و روی پشت بام ها به واقعیت نمی پیوندد و به سختی به سرکوبی انسانها اعتراض می کنند . منبع اينجا |
راستي من يادم رفت .... آهنگهايي كه در طول فيلم شنيدم و برام آشنا بود رو براتون بگم
2 تاش كه يادمه هر دو از ملوديهاي قديمي فولكلوريك كردي بودند 1: رنگ زدي خزان خطاي پاييزن رنگ زرديكه-ي من دوري عازيزن 2: فصل بهار ه در و دشت رنگين دل عالم شاد دل خوم غمگين (از خوانندگان معاصر آقاي البرزي خواننده كرمانشاهي هم اين قطعه رو زيبا ميخونه اما انصافا تيكه هاي كوتاهيي هم كه در فيلم اجرا ميشه خيلي زيبا هستند .... ) نقل قول:
نيوهمانگ ● قطعهاي از داستان بيپايان سفر به نيمه ماه ● فيلم « نيوهمانگ» بدگماني نسبت به تركيه ● وقتی جيم جارموش گريه ميکند!/ منتقد: مهدي عبداللهزاده ● گزارش روز سوم / منتقد: رابرت اوندر ● آواز زني در گورستان / نويسنده: مختار شكريپور ● نقد فيلم نيوهمانگ نوشته اميد روحاني ● صحنهها و صداها نقد از براناوان گنانالينگام ● نقد ادبي ديميتري ايپيدس دربارۀ فيلم نيوهمانگ ● Sight & Sound - فیلیپ کمپ ● نقد «نيمۀ ماه» از ايدرين نيترور، (Adrin Neatrour) ● نيمۀ ماه نقد از تايبر ● نيمۀ ماه عجيب و متقاعد كننده از وديم ريزوو ● نقد اِما سورنسِن - Emma Sorensen ● کمدی حزن انگیز در مسیر کردستان عراق ● نقد «نيمۀماه» از ارن هيليز (Aaron Hillis) ● نيمۀ ماه نقد از مايكل گويلن ● نيمۀ ماه ران شيب ● بهمن قبادی از فیلم جدیدش «نیمۀماه» ميگويد ● نقد از فيلم نيوهمانگ چهره ای فریبنده و زیبا ● نيمۀ ماه نقد از رابين كليفورد ● نيمۀ ماه، نقد از هاوارد فاين استاين ● نقد ادبي كيركهانيكات ازهاليوود - فيلم نيوهمانگ ● حقايق ناگوار، قدرت مرموز نقد از جینت کتسولیس ● نيمۀ ماه نقد از جي هوبرمن |
نقد نيوه مانگ
بهمن قبادی از فیلم جدیدش «نیمۀماه» ميگويد
فیلم، داستان سفری کمدی و در عین حال مرگبار به مرز کردستان عراق است. بهمن قبادی از فیلم جدیدش «نيوهمانگ» میگوید؛ فیلمی که خواندن زنان را نشان نمیدهد. فیلم با مسابقهای بین دو خروس جنگی شروع میشود. مردی سبیلو با سر و وضعی در هم ریخته به نام کاکو، (الله مراد رشتیانی) در حالی که بلندگویی قدیمی در دست دارد، شروع مسابقه را با نقل قولی از «كيير كهگارد»، «Kierkegaard» اعلام میکند. با اشارۀ سر او، دو پسر بچه که یکی آکاردئون و دیگری تنبك در دست دارند، شروع به ساز زدن میکنند و همراهی موسیقی شروع میشود. صدای زنگ موبایل کاکو، موسیقی محلی را به هم میزند. کاکو نفسزنان میگوید: «مامو؟» و انگشتش را در گوشش میکند تا بهتر بشنود: «ساکت!». اتاق ساکت میشود: نوازندهها، قماربازها، جوجهخروسها، همه و همه ساکت میشوند. هنگامی که مامو حرف میزند، باید با دقت تمام به او گوش داد. نخستین جریانات «نیوهمانگ»، نمودی از کل ماجراست. چهارمین اثر نویسنده و کارگردان ایرانی تمامی عناصری را که از آن انتظار میرود در خود دارد. «نیمۀماه» سرشار از مناظر و چشم اندازهای خشک و خشن و ناسازگاری و عدم تجانس آخر دنیاییست که در آثار قبلی این کارگردان مشهور کرد ایرانی یافت میشود. قبادی همچنان داستانهای ساده مردمی را روایت میکند که در مسیر خود با موانعی روبهرو میشوند و این برخوردها با موضوعات خارقالعادهای برجستهتر میشوند و این تصوفی زیباییشناختیست که هیچ گاه اصالتها و حقایق کردها را فرو نمینشاند. چنین معلوم میشود که مامو، (اسماعیل غفاری)، موسیقیدان مشهور اما سالخورده کردستان ایران، بالاخره مجوز اجرای کنسرت در کردستان عراق را گرفته است. این کنسرت به افتخار سقوط صدام حسین برگزار میشود. او کاکو را مأمور میکند که اتوبوسی از پسران را برای اجرای کنسرت جمعآوری کند. پیرمرد قصد دارد کاری فراتر از اجرای کنسرت انجام دهد؛ او میخواهد کردهای عراق دوباره صدای آسمانی شاگردش هشو، (هدیه تهرانی) را بشنوند. او سالهاست که آواز نخوانده است چرا که در این سالها به روستایی تبعید شده بود که 1334 خواننده زن دیگر نیز به آنجا تبعید شدهاند. هنگامی که به نزدیکی روستا میرسند، یکی از پسرها میپرسد: «این صدای چیست؟» و مامو در حالی که لبخند میزند میگوید: «این صدای 1334 خواننده زن است که میخوانند.» اما این صدای آسمانی اندکی لرزان است چرا که وی سالهاست آواز نخوانده و علاوه بر آن سیگاری هم شده است. مأموریت مامو با موضوع مرگ خود او همراه میشود. یکی از پسران به او میگوید که مرد فرزانهای در روستا پیشبینی کرده است که در نخستین روز اجرای کنسرت، واقعه غم انگیزی رخ خواهد داد. خود مامو هم گاهی پریشانحالی فیلسوفانهای را تجربه میکند. ابتدا او را میبینیم که در قبرستان است و درون یک قبر تازه کنده شده دراز کشیده است و با چشمانی باز به نیمۀ ماه که در آسمان روز پیداست، خیره شده است و این یکی از هزاران چیز نامتعارفیست که چشم انداز کردی را به هم میریزد. هرچند که این صحنهها به نظر ناخوشایند میآیند اما اثر جدید قبادی تسکینیست برای کسانی که با دیدن فیلم شاعرانه و ظالمانۀ «لاکپشتها هم پرواز میکنند» (2004)، اشکها ریختهاند. قبادی میگوید: «مردم میگویند که من میخواهم با فیلمهایم آنها را به گریه بیندازم اما در این فیلم میخواهم شما را بخندانم.» «نیمۀ ماه» یک فیلم کمدی نیست اما گاهی لبخند بر لبان بیننده مینشاند. داستان شریرانۀ فیلم همانقدر که به آن جنبۀ کمدی میدهد، همانقدر هم جنبۀ شاعرانه میدهد. هنگامی که سفر آغاز میشود، یک نفر از کاکو راجع به جوجهخروس کثیفی که در کنار وی بر روی داشبورد نشسته است میپرسد. کاکو توضیح میدهد:«این یک بچه یتیم است. پدر و مادرش هر دو در میدان مسابقه کشته شدهاند. منتظرم بزرگ شود تا بتواند انتقامش را بگیرد.» هنگامی که مامو در اتوبوس به گروه حدوداً 12 نفری که کاکو آنها را جمع کرده است میپیوندد، از یکی از آنها میخواهد که به یک پسر دیگر که قرار است از آلمان برای دیدنش بیاید ایمیل بزند: «از او بپرس هواپیمایش چه ساعتی پرواز میکند.» پسر در حالی که لپتاپش را درمیآورد میپرسد: « به چه آدرسی باید جواب دهد؟»، «mamokurdistan@yahoo.com» و مامو لبخندزنان میگوید: «دقيقاً». مامو و همراهانش که بر موانع بسیاری فایق آمدهاند به مرز عراق میرسند اما در آنجا با تیراندازی بیوقفۀ سلاحهای اتوماتیک روبهرو میشوند و میبینند که هیچکس به استقبالشان نیامده است. تصمیم میگیرند که از راه دیگری بروند. ماموی شجاع همراه باقی پسرها، سفر را از راه دیگری از آذربایجان غربی ادامه میدهند. مامو صدای آسمانی دیگری مییابد که جایگزین هشو کند: نیوهمانگ شگفتانگیز، (گلشیفته فراهانی) که تا آخر راه همراه گروه خواهد بود. موانع میان مامو و هدفش بسیار سختتر و فراتر از افسانه و سحر است اما این فیلم در فضایی کاملاً متعلق به همین دنیا به پایان میرسد. قبادی فیلم «نیمۀ ماه» را برای جشنوارۀ نيوكراندهوپ ساخته است؛ جشنوارهای که سال گذشته به مناسبت دويستوپنجاهمين سالگرد تولد ولفگانگ آمادئوس موتزارت در وین برگزار شد. در این فیلم هیچ نشانهای از موسیقی کلاسیک اروپایی وجود ندارد اما قبادی اصرار میورزد که روح موتزارت در این فیلم موجود است. وی اظهار میدارد: «این فیلم الهام گرفته از اثر، «Requiem Mass»، موتزارت است و عواملی همچون جادوی موسیقی، مرگ و زندگی، و همۀ احساسات موتزارت در این فیلم دیده میشود.» با توجه به اینکه یکی از انگیزههای فیلم نمایش موانع میان هنرمندان و مخاطبانشان بوده است، خود این فیلم از این موانع مستثنا نبوده و نسخۀ اکرانشده در جشنواره، به طور کامل به انتخاب خود قبادی نبوده است. |
از نقدهاي زيادي كه هست هركدوم رو به نظرم ارزش بيشتري داشته باشه ميگذارم
نيمۀ ماه عجيب و متقاعد كننده از وديم ريزوو در سالهاي پيش فيلم « زماني براي مستي اسبها» قبادي را تماشا كردم. اين فيلم يكي از ناراحت كنندهترين فيلمهايي بود كه ديدهام. نه تنها شخصيتهاي اين فيلم بچههاي يتيم كردي بودند، (كه در بين اجتماعي كه خود به وسيلۀ سركوبي ناحيههاي اطرافش هم يتيم شده). يكي از آنها يك بچۀ كوتولۀ ناقص ميباشد. فيلم نيوهمانگ قبادي عجيبتر از بيشتر فيلمها ايراني است و در عين حال واقعاً با هر نوع معياري عجيب و غريب است. يك گروه موزيسين كرد بعد از هفت ماه سختي براي گرفتن مجوز تصميم به اجراء كنسرتي در کردستان عراق ميگيرند. به مرور زمان لحظههاي خوشبينانه به تاريكي و مرگ تبديل ميشود. مامو، (اسماعيل غفاري) رهبر موزيسينها براي آوردن خوانندۀ زن هشو، (هديه تهراني) در طول راه مجبور به توقفهايي ميشود. هشو يك خوانندۀ معمولي نيست او يكي از خوانندههاي زني است كه به منطقهايي تبعيد شده كه ورود به آن براي اشخاص معمولي ممنوع است و در اين شهر زنان تمام وقت خود را صرف خواندن آوازهاي گروهي ميكنند كه به نظر ميرسد تنها صداي يك نفر است. با وجود اينكه اين صحنه امكانناپذير ميباشد صحنۀ بعدي كه منظرۀ آواز خواندن گروهي زنهاي ايستاده در اين روستا را نشان ميدهد فراموش نشدني است. اين ملودي هم قديمي و مربوط به فرهنگ عامه مردم است : بو تا بكيمن دوستيمان و نو من دار نارنج تو دار ليمو نيوهمانگ پر از شباهتهاي خارقالعاده و پروازهاي تخيلي ميباشد كه حق مقايسۀ اين فيلم را به فليني، (Fellini) ميدهد و سرانجام اين سلسلۀ روياها تبديل به صحنههاي باور نكردني ميشود. قبادي در اين فيلم برخلاف فيلمهاي ديگرش متهم به فشار آوردن بينندگانش براي يك تسليم روحي نميشود. نيوهمانگ يك فيلم بسيار غني و عجيب و گهگاهي آموزشي ميباشد. نتيجهها متقاعد كننده و ناآرام است و قبادي ممكن است اين بار بيشتر از يك نويسندۀ كرد در دنيا مشهور شود. |
نقل قول:
نقل قول:
داستان نيوهمانگ «مامو» موسيقيدان معروف كُرد، از آلمان به ايران برگشته است تا كنسرتي را در كردستان عراق پس از صدام در شهر «اربيل» برگزار كند. او كه پس از هفت ماه مجوز اجراي كنسرت گرفته با شور و شوق خاصي همه پسرانش را كه هركدام در نقطهاي از كردستان ايران هستند، جمع ميكند. «كاكو» هم از مشتاقان اوست و مينيبوس دوستش را به امانت ميگيرد تا «مامو» و پسرانش را به اين سفر ببرد. يكي از پسران مامو كه درويشمسلك است به مامو ميگويد پير روستا گفته است: «مامو نبايد به اين سفر برود زيرا با كاملشدن ماه در شب چهارده،اتفاقي براي او خواهد افتاد». مامو با پير ملاقاتي وهمانگيز و مرموز ميكند و بعد از آن تصميم ميگيرد خوانندهاي تبعيدي را كه يك زن است و «هشو» نام دارد، به همراه خود ببرد. «هشو» كه به معني خوشه انگور است به همراه 1334 زن خواننده ديگر به روستايي دوردست تبعيد شده است. «مامو» او را با خود ميبرد و اين تازه آغاز سفر جادويي «مامو» و همراهانش است. و اما سفر مامو «نيوهمانگ» را ميتوان در ژانر سفر گنجاند زيرا تمام وقايع فيلم در سفر «مامو» و همراهانش رخ ميدهد؛ سفري با جلوههايي گاه جادويي و سراسر حادثه كه در زمينه و بستري رئاليستي ميگذرد و دستمايه قبادي براي راهيكردن تماشاگر به گوشههاي مختلفي از سرزمين مادرياش كردستان بوده است. او در اين سفر، قصههاي جذاب و گوناگوني از آن سرزمين و مردمانش روايت ميكند. روايت اين فيلم، به دليل محوربودن سفر در آن، خطي است و براي لحظهاي مخاطب را رها نميكند. «نيوهمانگ» با صحنهاي از جنگ خروسها و با جملهاي از «كيير كهگارد» فيلسوف دانماركي از زبان كاكو آغاز ميشود. اين جمله كه در فيلم بسيار كليدي است اين است: «من از مرگ نميترسم چرا كه اگر من اينجا هستم، مرگ نيست و اگر مرگ اينجاست، من نيستم». اين جمله دربرگيرنده تفكر مامو است. قبادي وقايع تلخ و شيرين را در كنار هم طرح كرده و بدين ترتيب اثري آميخته از طنز و تراژدي خلق كرده است تا هر آنچه را كه واقعيت زندگي مردم كرد است، بر روي نگاتيو ثبت كند. به همين خاطر دوربين خود را به روستايي ميبرد كه 1334 زن خواننده به آنجا تبعيد شدهاند. هشو هم كه روح و سمبل جمعي اين زنان است به اين روستا تبعيد شده و حالا دوربين قبادي آواي زيبا و نگاه دردمندانهاش را ثبت كرده است. مامو او را با اصرار همراه خود ميكند. او هشو را در تابوتي مخفي كرده، تابوت را در مينيبوس جاسازي ميكند و اين تازه آغاز سفر است. رئاليسم جادويي نيوهمانگ اگرچه «نيوهمانگ» در بستر و زمينهاي رئاليستي ميگذرد اما گاهي اتفاقات عجيب و جادويي در آن روي ميدهد كه داستان را از سيطره عقل و منطق خارج ميكند. اين روايت رئاليسم جادويي، ريشه در پسزمينه اسطورهاي، افسانهاي و عرفاني فرهنگ كُردها دارد. اين پسزمينه چنان وسيع و اسرارآميز است كه هر اتفاق جادويي را باورپذير جلوه ميدهد. ديدار مرموز و اسرارآميز مامو با پير روستا، آواي زيباي زني از آسمان كه در سكانس قبرستان شنيده ميشود و باعث تكانخوردن جسد ديگر خواننده كُرد كه رفيق مامو است ميشود يا فرود اتفاقي و ناگهاني دختري به نام نيوهمانگ روي سقف مينيبوس از آسمان، از جمله اين جلوههاي رئاليسم جادويي در فيلم هستند. لحني كه قبادي با توجه به نيت، هدف و مضمون فيلمش انتخاب كرده است، فضايي در فيلم پديد آورده كه مخاطب شكي در پذيرفتن پديدههاي فراحسي و ماورايي به خود راه نميدهد. اين لحن بيشتر از طريق كنايهها، استعارهها، سمبلها، مفاهيم اعتقادي و شخصيتپردازيها شكل گرفته است. ارجاعهاي قبادي به فيلمهاي قبلياش در نيوهمانگ بهمن قبادي در «نيوهمانگ» به نگاه عميقتر و پختگي خاصي در روايت و فرم رسيده است. لحن جديد و زاويه ديد متفاوتي هم پيدا كرده است. با اين وجود ارجاعاتي عمدي هم به فيلمهاي قبلياش، بهخصوص در پرداخت به شخصيتها و مضمون داشته است؛ مامو كه در اينجا شخصيت «موتزارت» را تداعي ميكند، در واقع همان «ميرزا» در فيلم «آوازهاي سرزمين مادريام» است. «كاكو» هم «عوده» همان فيلم است. «هشو» هم ميتواند همان زني باشد كه در «آوازهاي سرزمين مادريام» به خاطر شيمياييشدن قادر به صحبت كردن نبود و درآن فيلم عنوان شد كه آوازخوان بوده است. شاعرانگي و عشق قبادي در «نيوهمانگ» عناصري چون عشق، موسيقي، عرفان، سماع، زن، فرشته، آواز، آسمان و شعر و مرگ را در تركيبي بسيار زيبا كنار هم چيده است. حاصل اين تركيب، چندلايهشدن فيلم، با محوريت يك سفر پُررمزوراز است. سينماي او سرشار از انرژي و تپش است. همان تپشي كه در نماهاي فيلم «نيوهمانگ» بهخوبي حس ميشود. در پايان بايد از بازيهاي زيباي هديه تهراني در نقش «هشو»، گلشيفته فراهاني در نقش «نيوهمانگ» و از همه برجستهتر بازي تحيربرانگيز نابازيگري به نام اسماعيل غفاري گفت كه نقش «مامو» را بازي ميكند. اللهمراد رشتياني هم كه نقش «كاكو» را بازي ميكند و در «آوازهاي سرزمين مادريام» او را با ايفاي نقش «عوده» ديده بوديم، لحظات بسيار زيباي طنزي را پديد آورده است. نويسنده: مختار شكريپور منبع: روزنامه «كارگزاران» |
اکنون ساعت 08:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)