
12-19-2009
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بعد از ان ما با هم به قبرستان رفتیم .همان طوری که او گفته بود ان شخص را در قبرش حبس کرده بودند ما از ملائکه ای که موکل او بودند اجازه گرفتیم که با او ملاقات کنیم و با هر زحمتی بود او را دیدیم.از او پرسیدم :بعد از مرگ چه بر سرت امد؟او اهی کشید و گفت :شما حال مرا می بینید الان چند سال است که از همین سلول تنگ و تاریک بیرون نرفته ام ابتدا وقتی حضرت ملک الموت با من روبرو شد خیلی با تند خویی جان مرا گرفت.
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|