نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 12-19-2009
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض خروش و مستي دف با ضرب مستان

من و انکار شراب این چه حکایت باشد

غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد

تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم

ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد


زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز

تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد


زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است

عشق کاریست که موقوف هدایت باشد


من که شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ

این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد


بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند

پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد


دوش از این غصه نخفتم که رفیقی می‌گفت

حافظ ار مست بود جای شکایت باشد
(حضرت حافظ)
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید