هر شب به سیر کویش از کوچهٔ خرابات
نعره زنان برآیم یعنی که مست اویم
یک شب وصال داد مرا قاصد خیال
با آن بلند سرو که چون سایه پست اویم
(خاقاني )
............................................................ .........................
چگونه فرياد تواند زد از آن چه حيران و مدهوشش كند جز با دو خط شعري ...دوخط شعري كه مستي آورد ..مستي و فريادي كه سال هاست گوش به گوش مي چرخد و تا ابد پايان ندارد..........
............................................................ .......
ببخشيد من از خاقاني گذاشتم ....در اين تاپيك
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear