
12-20-2009
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مدرسه که می رفتیم اب مصرفی خانم معلم را دانش اموزا از سر تلنبه براشون می اوردند عید که میشد هرکسی یه چیزی براب معلما می اورد بیشتر تخم مرغ بود چون همه مرغ تو خونه داشتند البته بعضی هام خروس می اوردند.یادمه من درسم خیلی خوب بود هرثلث سر صف اسمم می خوندند که برم جایزه بگیرم ولی یه همکلاسی داشتم اون هم درسش خوب بود ولی چون من از همه درسم بهتر بود جایزه را می خواستند به من بدند که همین هم کلاسی می گفت اگر بگیری گدا هستی من هم به خاطر اینکه مارک گدا بهم نچسبونن هر چه صدام می زدند می گفتم من جایزه نمی خوام حالا که یادم می اد می دونم او از حسادت به من اینجوری می گفت البته دیگه نمی دونم سر جایزه ها چه می اومد باور کنید بیش از ده مرتبه سر صف اسمم خوندن برای جایزه ولی من نرفتم بگیرم حالا می گم کاشکی یک مرتبه لااقل گرفته بودم.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|