نقل قول:
نوشته اصلی توسط ساقي
اونايي که « مي » نوشيدند و در مقام والاي « مستي » آن
قرار گرفتند ميتونن اون حال و اون واژه ها رو تعبير کنن ،
آريانا شما ميتوني خورشيد رو برام تعريف کني !!
آتش رو چطور ؟
....
ساقي هم نميتونه ...
|
خورشيد ......از زبان كدوم شاعر؟ و در چه حال و هوايي؟
اما خورشيد نيست ..بين ستاره و خورشيد ..................بيشتر از نور اون توصيف شده تا منبع اون رو ذكر كنن شعرا..................
آتش .................................فكر ميكنم براي وصف حالت دروني به كار برده شده باشه......البته به غير از موسي (ع) و آتش طور.............
اينم با مغز ناقصم گفتم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ساقي
آريانا ما از نظر و حدس خودت با خبر نشديم ،
خودت چي فکر ميکني در اين مورد؟!!
|
ساقي عزيز ...............منم مثله خودتونم ...از روي حدس و گمانم ميگم
از نظر من به صورت كلي اينه كه همه اين واژه ها بيهوده نيومده حقيقت محض است..واقعيت نيست ..حقيقت است...هم خرابات وجود دارد ..هم آن سرو ...هم آن صنوبر .........و هم باد صبح و ووووووووو............
يك تاپيك شما زديد به نام واژه سرو در تصوير آفريني حافظ و من همونجا گفتم سرو خلق خالق است ..نه آفريده ذهن حافظ و نه خيال و نه تشبيه .......يعني به طور كل من در اشعار مولانا و حافظ تصوير آفريني نميبينم همه حقيقت محض است و هر كدام از اينها اونقدر مستي آور است كه ميل كني بهش........اما حافظ اومد و گفت نه براي سرو اومدم و نه صنوبر ....بوي تو مي شنيدم.....با وجود اينكه همه اون زيبايي ها جذب ميكنه اما قصد او كرد.........اين نظر من حقيره.
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|