نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 12-24-2009
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دوش ناگه آمد و در جان نشست
خانه ویران کرد و در پیشان نشست
عالمی بر منظر معمور بود

او چرا در خانهٔ ویران نشست
گنج در جای خراب اولیتر است

گنج بود او در خرابی زان نشست
هیچ یوسف دیده‌ای کز تخت و تاج

چون دلش بگرفت در زندان نشست
گرچه پیدا برد دل از دست من

آمد و بر جان من پنهان نشست
چون مرا تنها بدید آن ماه روی

گفت تنها بیش ازین نتوان نشست
جان بده وانگه نشست ما طلب

که توان با جان بر جانان نشست
از سر جان چون تو برخیزی تمام

من کنم آن ساعتت در جان نشست
چون ز جانان این سخن بشنید جان

خویش را درباخت و سرگردان نشست
خویشتن را خویشتن آن وقت دید

کو چو گویی در خم چوگان نشست
دایما در نیستی سرگشته بود

زان چنین عطار زان حیران نشست

(عطار)
............................................................ ............................................................ ....
در سر هوس عشق تو دارم همه روز
در عشق تو مست و بیقرارم همه روز
مر مستان را خمار یک روزه بود

من آن مستم که در خمارم همه روز

مولانا
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 12-24-2009 در ساعت 10:05 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید