نمایش پست تنها
  #81  
قدیمی 12-31-2009
pesare baroon آواتار ها
pesare baroon pesare baroon آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: هر جا كه اون باشه...
نوشته ها: 28
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خب دوباره پسر بارون اومد...اما اين دفه با دل تنگيه خيلي خيلي بيشتر از قبلاً..
امشب خيلي برام قشنگ بود آخه داشت بارون ميومد منم مثل ديوونه ها فقط زير بارون ميرفتمو به مردمي كه زير بارون راه ميرفتنو سعي ميكردن كه خودشونو با چتر يا هر طريق ديگه اي شده از قطره هاي قشنگ و پاك بارون دور كنن نگاشون ميكردم؟!!نميدونم چرا آدما نميذارن بارون بريزيه رو سرشون و وجودشون و همه وجودشونو از روح گرفته تا جسمشون پاك كنه!!!!
خيلي دلم گرفته بود امشب!!!همش تو فكر بودم؟تو فكر اون؟؟؟؟؟؟
اون كه خيلي راحت از من گذشت و خيلي زاحت حاضر شد همه چيرو فراموش كنه؟!!اخه چرا؟؟
مگه احساس يه ادم چقدر ميتونه بي ارزش باشه براي بعضيا كه اين قدر راحت بشه باهاش بازي كرد؟؟؟؟؟؟؟
نميدونم؟؟؟شايد اگه اونم يه ذره زير بارون واي ويستاد يه ذره روحش پاك تر ميشد؟!!
نميدونم و نميخوام هم هيچ وقت بدونم!!!!
ولي ميدونم كه تو همين دنيا آدميايي هستن كه احساسشون از بارون هم پاك تر و هم زلال تره!!!و شايد فقط بشه به اميد اين فرشته ها توي اين دنيا به زندگي معنا داد!!!!

ویرایش توسط pesare baroon : 12-31-2009 در ساعت 09:24 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید