تو آنقدر از من دور بودی
که هرگز فاصله ی میانمان را نمی دیدم
و تو می خندیدی بر این فاصله
و من می خندیدم بر خنده ی تو
فاصله برای من تهی از حجم بود
و تو می خندیدی بر این حجم
و من می خندیدم بر خنده ی تو
آرام تر ، آرام تر گام بردار
دیشب در خواب فاصله را دیدم
و تو را که گام بر میداشتی
استوار ، پیوسته ، سریع
دیشب از هجوم فاصله ترسیدم
و از تو ، از تویی که آنقدر دور بودی
که نمی دیدمت و نمی شناختمت
آرام تر ، فقط قدری آرام تر گام بردار
من از فاصله بیزارم ...