
01-01-2010
|
 |
کاربر فعال 
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4
18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ماجراى شمع با پروانه نيز
بشنو و معنى گزين كن اى عزيز
گر چه گفتى نيست سر گفت هست
هين ببالا پر مپر چون جغد پست
گفت در شطرنج كاين خانهء رخ است
گفت خانه از كجاش آمد بدست؟
خانه را بخريد يا ميراث يافت؟
فرخ آن كس كاو سوى معنى شتافت
گفت نحوى: زيد عمرواً قد ضرب
گفت چونش كرد بىجرمى ادب؟
عمرو را جرمش چه بد كان زيد خام
بىگنه او را بزد همچون غلام؟
گفت اين پيمانهء معنى بود
گندمى بستان كه پيمانه است رد
زيد و عمرو از بهر اعراب است و ساز
گر دروغ است آن تو با اعراب ساز
گفت نه من آن ندانم عمرو را
زيد چون زد بىگناه و بىخطا ؟
گفت از ناچار و لاغى بر گشود
عمرو يك واو فزون دزديده بود
زيد واقف گشت دزدش را بزد
چون كه از حد برد او را حد سزد
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|