
01-11-2010
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در شعر معروف "پریا" (۱۳۳۲) نیز زنان قصه یعنی پریان را میبینم که در جنگ میان مردان اسیر با دیوان جادوگر جز خیال پردازی و ناپایداری و بالاخره گریه و زاری کاری ندارد.
در مجموعه شعر "باغ آینه" که پس از «هوای تازه» و قبل از «آیدا در آینه» چاپ شده، شاعر را میبینم که کماکان در جستجوی پاره دوم روح و زن همزاد خود میگردد:
من اما در زنان چیزی نمییابم گر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان خاموش (کیفر ۱۳۳۴)
این جست و جو عاقبت در "آیدا در آینه" به نتیجه میرسد:
من و تو دو پاره یک واقعیتیم (سرود پنجم،)
"آیدا در آینه" را باید نقطه اوج شعر شاملو به حساب آورد. دیگر در آن از مشقهای نیمایی و نثرهای رمانتیک، اثری نیست و شاعری سبک و زبان خاص خود را به وجود آورده است. نحوه بیان این شعرها ساده است و از زبان فاخری که به سیاق متون قدیمی در آثار بعدی شاملو غلبه دارد چندان اثری نیست. شاعر شور عشق تازه را سرچشمه جدید آفرینش هنری خود میبیند:
نه در خیال که رویاروی میبینم
سالیانی بارور را که آغاز خواهم کرد
خاطرهام که آبستن عشقی سرشار است
کیف مادر شدن را در خمیازههای انتظار طولانی
مکرر میکند.
...
تو و اشتیاق پر صداقت تو
من و خانه مان
میزی و چراغی. آری
در مرگ آورترین لحظه انتظار
زندگی را در رویاهای خویش دنبال میگیرم؛
در رویاها
و در امیدهایم!
..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|