نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 01-11-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روزی روزگاری احمد شاملو


مجموعه «قطعنامه» همانگونه كه از اسمش پیداست بیانیه انتقاد از خود است. انتقاد از دوران نوجوانی كه در دفاع از هیتلر به زندان متفقین افتاده بود و هم انتقاد از سرودن اشعاری سست و احساساتی به نام «آهنگ‌های فراموش شده». احمد شاملو در اواخر سال 1332 به خاطر انتشار مجله «آتشبار» به مدیریت ابوالقاسم انجوی شیرازی، كه مجله ای ضدسلطنتی بود به استناد ماده پنج حكومت نظامی ‌بازداشت می‌شود و مدت 13 یا 14 ماه بدون اعلام اتهام در زندان موقت شهربانی و زندان قصر می‌ماند.

شاملو در زندان موقت وارطان سالاخانیان را می‌بیند كه بر اثر شكنجه آثار كندن پوست روی صورتش بود. وارطان مبارزی ارمنی بود كه در بازجویی‌ها از احدی اسم نبرد و زیر شكنجه كشته شد. شاملو تحت تاثیر این مقاومت شعر معروف و حماسی «مرگ نازلی» را می‌سراید. این شعر ابتدا «مرگ وارطان» نام داشته كه برای گریز از سانسور، به «مرگ نازلی» تبدیل می‌شود.

این شعر دیالكتیك مرگ و زندگی است. شاعر جدال درونی این مبارز را در انتخابات مرگ و زندگی در دیالوگی زیبا و حماسی به تصویر می‌كشد:

«نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شكفت.
/ در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر.
/ دست از گمان بردار!
/ با مرگ نحس پنجه میفكن!
/ بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...»


در سال 1332 مجموعه «آهن‌ها و احساس» به دست پلیس در چاپخانه سوزانده می‌شود. شاملو با چاپ كتاب‌های: «23»، «قطعنامه» و «آهن‌ها و احساس»، با تعهدی جوشان وارد مبارزه ای بی‌امان می‌شود. شعرهای این دوره، در ستایش انسان به خصوص انسان نخبه و ستیز و عصیان بر ضد ابتذال و كهنه گرایی است. در سال 1336 پس از 10 سال زندگی مشترك با اشرف اسلامیه، از او جدا می‌شود. پس از آن جدایی، ماه‌ها در اندوه ویران شدن خانواده و جدایی از زن و فرزندان و مایوس از تمام پیرامونیان و در بدترین ماه‌های زندگی خود، با طوسی حائری كه دكترای زبان و ادبیات فرانسه است آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌كند.

همسر دوم، اعتمادی دوباره را به او بازمی‌گرداند و شاعر با صمیمیتی كه با خود و دیگران دارد، دستی را كه با محبت به سویش دراز می‌شود به گرمی‌می‌فشارد و چون تشنه عشق و محبت است تمام احساسش را نثار عشق تازه می‌كند. شعر «ماهی» و «باغ آیینه» كه از بهترین شعرهای عاشقانه اوست، در این حال و هوای تازه سروده شده است. در همین سال مجموعه شعر «هوای تازه» را منتشر می‌كند.

این كتاب دومین مجموعه منتشر شده شعرهای احمد شاملو پس از «قطعنامه» است. انتشار «هوای تازه» یكی از اتفاقات مهم ادبی آن سال‌ها و مهم ترین و راهگشاترین كتاب شعر نو در دهه 30 و بعد از آن بود. انتشار این كتاب نام احمد شاملو را به عنوان بانی شعر سپید تثبیت كرد. انتشار «هوای تازه» نقطه عطفی در زندگی شاعر است. این كتاب حاصل تجربه‌های شاملو از شعر نو نیمایی است. در این دوره شاملو آتشی ترین مدافع شعر نیمایی است و تا سال 1339 كه سال انتشار مجموعه «باغ آیینه» است، اشعارش بیشتر در قالب نیمایی است ولی از سال 1340 به بعد بیشتر در قالب سپید شعر می‌گوید و كمتر توجهی به شعر نیمایی دارد تا حدی كه كم كم آن را كنار می‌گذارد. زمینه اصلی شعرهای شاملو در «هوای تازه» عواطف ناشی از تاثرات اجتماعی است. محور اصلی تمام این عواطف، اجتماع و مردم است. كمتر شعری در این دوره از او وجود دارد كه اثری از دردهای مردم در آن نباشد. شاعر در بطن اجتماع است و نسبت به دردها و بی عدالتی‌های مسلط بر جامعه بی‌تفاوت نیست. از زبان خودش بشنویم: »...


از دیرباز سراسر زندگی من در نگرانی و دلهره خلاصه می‌شود. مشاهده تنگدستی و بی عدالتی، در همه عمر بختك رویاهایی بوده اند كه در بیداری بر من گذشته است. جز این هیچ ندارم كه بگویم. عدالت دغدغه همیشگی من بوده است...« شاملو در سال 1337 با تجربه‌های فراوانی كه در نتیجه سال‌ها كار مداوم در مطبوعات اندوخته، به صورت مستقل دست به انتشار مجله ای هفتگی به نام »آشنا« می‌زند. صاحب امتیاز این مجله همسرش دكتر طوسی حائری است. شاملو در این مجله از گفتن حقیقتی كه به آن باور دارد به خاطر مصلحت گرایی و عافیت اندیشی، بازنمی‌ایستد. تندترین حمله‌ها را به سنت‌گرایان می‌كند و سخت‌ترین انتقادها را نسبت به كار خود در مجله اش بازتاب می‌دهد. «آشنا» پایگاهی است دموكراتیك برای انواع سلیقه‌هایی كه به نوآوری متعهدند و با تكرار و ابتذال مخالف. این مجله پس از 17 شماره به علت بیماری سردبیر تعطیل می‌شود.

در سال 1340 سردبیری «كتاب هفته» را می‌پذیرد (24 شماره اول). بسیاری از مقالات و قصه‌هایی كه در «كتاب هفته» چاپ شده بازنویسی شاملو است. پركارترین دوره فعالیت روزنامه نگاری شاملو، «كتاب هفته» است. در همین سال شاملو از همسر دومش جدا می‌شود. طوسی روشنفكری از خانواده ای مرفه بود و غافل از غم نان. اما عشق شاملو تنها عشق فردی نبود. غم انسان‌های دیگر را در دل داشت و از آغاز نوجوانی به مردم عشق می‌ورزید و دردهایشان را با ظرافتی شاعرانه احساس می‌كرد و می‌سرود.

سركوب مبارزان و روشنفكران و شكست‌های پی در پی و وقایع تلخ اجتماعی و فقر و تنگدستی، وضعیتی به شدت نومیدانه برای بسیاری از هنرمندان و نویسندگان پیش می‌آورد و حتی شاملو نیز كه شاعر صبح و امید است از این آسیب بی نصیب نمی‌ماند. این سرگشتگی وجود او را به بیگانگی می‌كشاند. بیگانگی از زندگی، از خود و از همه چیز. شاملو در اوج سرگشتگی و یاس و بی پناهی و به هنگامی‌كه دیگر هیچ امیدی به رهایی نداشت، آیدا در زندگی‌اش ظهور می‌كند و به زندگی یخ زده اش جانی تازه می‌بخشد:

«جستن اش را پا نفرسودم:
/ به هنگامه‌ی كه رشته دار من از هم گسست
/ چنان چون فرمان بخششی فرود آمد.
/ هم در آن هنگام
/ كه زمین را دیگر
/ بر رهایی من امیدی نبود».






...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید