
01-11-2010
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نگاهی به شعر پشت دریاها
در این بند واقعیت اوضاع اجتماعی شاعر ـ با توجه به فضای اصلی شعر ـ بیان میشود، واقعیّتی برخاسته از درون شاعر و با تفرّدی كاملاً منحصربهفرد. بنابراین دور از انتظار نخواهد بود اگر بگوید:
«نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی كه سر از آب به درمیآرند
و در آن تابش تنهایی ماهیگیران
میفشانند فسون از سر گیسوهاشان»
در این بخش، كلام كاملاً تصویری میشود. زبان سپهری اساساً زبانی است كه زاده تصویر است نه زاده نفس زبان. تداوم تصاویر یكی از مشخصههای بارز شعر اوست. در شعر سپهری آنقدر تصویر پشت تصویر وجود دارد كه گاهی به مخاطب فرصت نفس كشیدن هم نمیدهد.
باز هم تأكید میكند:
«همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند:
دور باید شد، دور
مرد این شهر اساطیر نداشت.
زن این شهر به سرشاری یك خوشه انگور نبود.»
از این قسمت به بعد، شاعر همچنان به بیان تصاویری میپردازد كه فلسفه سفر او را به وجود آورده است در این شهر كه «اساطیر» و «قهرمانان» هستی ندارند و زن كه نماد سرخوشی است به سرشاری انگور نیست. همچنان كه:
«هیچ آیینه تالاری، سرخوشیها را تكرار نكرد.
چاله آبی حتّی، مشعلی را ننمود.»
شاعر بدون اندكی تردید، عزم خود را جزم كرده است:
«دور باید شد، دور.
شب سرودش را خواند
نوبت پنجرههاست»
عنصر «شب» را در مجموعه «خاك غریب» و شهر «بیاساطیر» میتوان جای داد و پنجره دریچهای است كه شاعر از آن به سوی آرمانشهر خویش مینگرد، آرمانشهری كه هر چند ناكجاآباد سپهری است اما باید به سوی آن برود.
آرمانشهر سهراب سپهری كه حتماً دنباله «شهر» را یدك نمیكشد و چیزی جز بازگشت به بدویّت نیالوده نیست همچون هر آرمانشهر دیگری «سراب» است با این تفاوت كه شاعر خلاق میتواند بر مبنای آن شعر و اندیشه خود را فارغ از ملاحظات دست و پاگیر سنّت و عادت بیافریند.
برای همین در بند بعدی دوباره تكرار میكند:
«همچنان خواهم خواند
همچنان خواهم راند.»

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|